حوادث پاریس اولین «11 سپتامبر» تاریخ نیست +تصاویر و فیلم
آیا دستگاههای امنیتی پاریس تا این حد ناتوان شدهاند که چند تروریست بتوانند به این راحتی در چندین نقطه از پاریس به صورت هماهنگ عمل کرده و نقشه خود را اجرایی کنند؟ آیا امکانات این چند نفر و تجهیزات و تجربه آنها بیش از پلیس و دستگاههای امنیتی این قدرت اروپایی است؟ آیا حوادث مشابه در ماهها و یکدو سال پیش کافی نبود تا مقامات فرانسه نقشههای ترویستی را نقش بر آب کنند؟
جنگ تروجان
اما هنوز جای تعجب است که چگونه تروجانها با وجود اطلاع از قدرت نظامی اسپارتها چنین خبطی را مرتکب شدند و چگونه 10 سال بر آن پای فشردند؟ اصلاً چگونه یک فرد از ناپدیدشدن دختر یا همسرش مطلع نمیشود و وقتی دست به کار میشود که فرسنگها دورتر با کشتی به قلعه تروجانها رفته است؟ ماجرا وقتی مشکوکتر میشود که احتمالاً خود هلن به پاریس علاقمند بوده است و از رفتن خود رضایت داشته است. به هر حال این رخداد توانست خشم مردم اسپارت را علیه تروا بسیج کند و منلائوس و آگاممنون را به اهدافشان برساند.
تحریکدر مرزها برای حملهای دوباره توسط روس
اما این نمیتوانست اشتهای روسها را برای دستیابی به آبهای آزاد کاهش دهد، در نتیجه بار دیگر حسینخان قاجار حاکم ایران و سایر نواحی مرزی را تحریک به سرکشی نسبت به دربار ایران کرد. علاوه بر اینکه احساسات عمومی ایرانیان نیز به دلیل خبرهایی که از ظلم و ستم روسها در مناطق تازه تصرفشده و حتی هتک نوامیس مسلمانان میرسید، جریحهدار شده بود. در نتیجه بار دیگر فتحعلیشاه سپاهی را عازم مرزهای جدید ایران و روسیه کرد اما تلاشهای عباسمیرزا فقط به تصرف تبریز و عهدنامه ترکمانچای منجر شد که مناطق بیشتری را تا رود ارس تقدیم روسها کرد.

قتل ولیعهد اتریش بهانه آغاز جنگ جهانی اول
اتریش پس از چندی درگیری لفظی در رسانهها، نهایتاً به صربستان اعلام جنگ داد و در پی این اقدام، روسیه، فرانسه و انگلیس هر یک به بهانهای در یکی از دو جبهه قرار گرفتند و میلیونها انسان را به کشتن دادند. جالب اینکه در چند سال منتهی به 1914 میلادی، چندین مورد اقدام موفق و ناموفق به ترور توسط گروههای ملیگرا صورت گرفته بود و میشد با برخورد متناسب، جلوی فجایع بعدی را گرفت.
حمله به پرلهاربر و ورود آمریکا به جنگ جهانی دوم
7 دسامبر 1941 میلادی، در حالی که حدود 2 سال از آغاز جنگ جهانی دوم میگذشت، هنوز آمریکا موضع بیطرفانهای داشت و طبیعی هم بود، زیرا جنگ در آسیا و اروپا در جریان بود و آمریکا هم هیچ پیمان نظامی با این کشورها نداشت که آن را بهانه حضور خود قرار دهد. در این روز هواپیماهای ژاپنی طی دو حمله بیش از 2400 آمریکایی را کشتند و عجیب است که آمریکا از اقدام آنها بیخبر بوده و هیچ واکنشی در لحظه صورت نداد. اما این بهانه کافی بود تا مردم آمریکا را که جز بخاطر مبارزه با تهدیدهای امنیتی حاضر به مداخله سیاسی و نظامی در کشورهای دیگر نیستند، قانع کند که حضور آمریکا در این جنگ بزرگ ضروری است.
حضور آمریکا در حالی که نیروهای اطراف درگیر دچار فرسایش شده بودند، کار خود را کرد و سرنوشت جنگ را به نفع اروپای غربی رقم زد. اما ای همه نتایج پرل هاربور نبود، بلکه از آن پس تا کنون به مدت بیش از 70 سال، آمریکا به عنوان رهبر بلوک غرب در جهان عمل کرده و مدیریت بسیاری از تحولات جهانی را برعهده گرفت.

برای همه واقعه «11 سپتامبر» نقطه عطفی در چند دهه اخیر تلقی میشود، زیرا این حادثه تنها یک حمله تروریستی نبود، بلکه آغاز عملیات نظامی قدرتهای غربی در خاورمیانه به اسم مبارزه با تروریسم بود، یعنی یک جنگ جهانی تدریجی که در آن، نیروهای فرانسه و اسپانیا و کانادا و آمریکا و .... به خاورمیانه ریختند و در سالها حضور خود سود سرشاری را به جیب شرکتهای تسلیحاتی و نفتی و گازی ریختند که خود سهامدار آن بودند.
در این واقعه نیز همه چیز به گونهای طراحی شده بود که هنوز نمیتوان با قطعیت از توطئه پشت سر آن سخن گفت اما القاعده، به عنوان گروهی که بیشترین هماهنگی را در میان دولتها با عربستان و آمریکا داشته است، بعید است بتواند چنین پروژه بزرگی را بدون اطلاع مقامات امنیتی این کشورها به پیش ببرد. این بمب خبری آنقدر قوی بود که دولت آمریکا نیاز ندید برای حمله به افغانستان و عراق، مستندات قانعکنندهای به جهانیان ارائه کند. در نتیجه به خاطر اقدامات 19 نفر که به یک گروه ایدئولوژیک با شاخه نظامی نسبت داده میشدند، صدها هزار نفر در عراق و افغانستان به زیر خاک رفتند تا سیطره آمریکا و متحدانش بر روی زمین افزایش یابد. خیلی زود، انحصاری که دولت آمریکا در افغانستان و عراق ایجاد کرده بود، شرکتهای آمریکایی در حوزههای مختلف، از جادهسازی تا استخارج نفت و از تلفن همراه تا تجهیزات پلیس و ارتش به سودهای کلان رساند. بودجه دولت آمریکا دچار کسری شد، اما شرکتهایی که سیاستمداران در هیأت مدیره یا سهامدار آن بودند، ثروتمند شدند.
از لبنان تا پاریس؛ حوادثی که بوی یک عملیات مشترک دیگر در خاورمیانه را میدهد
جدا از اقدامات تروریستی در سالهای گذشته توسط سایر گروههای تروریستی اصطلاحاً اسلامگرا (مانند بمبگذاری در متروی لندن در سال 2005 میلادی) داعش نیز در همین یکی دو سال که از تشکیلش میگذرد در ترساندن اروپاییان کم نگذاشته است. یکی از آخرین نمونهها به قتل 11 نفر در دفتر مجله شارلی ابدو برمیگردد که منجر به راهپیمایی سراسری «همبستگی» در پاریس فرانسه و کشورهای دیگر شد. در حالی که آن رخداد در اولین ماه سال جاری میلادی رخ داد، ظاهراً در این یکی دو ماه آخر باید سناریو به اتمام رسد. در شبی که تعیین محل بازی دوستانه فرانسه و آلمان در یکی از محلههای بینظم پاریس بسیار مشکوک بود، فرصت خوبی بود تا افراد وابسته به داعش در دستکم شش نقطه نزدیک به محل بازی یک بمب خبری جدید تولید کنند. بیش از 150 نفر به خاک و خون کشیده شدند و خواب از چشم اروپا رفت.
حادثه دو روز پیش و مشابه در جنوب بیروت هم پیشدرآمدی بود برای یک بمب خبری در آستانه نشست وین. حادثهای که از لحاظ عملکرد عوامل انتحاری آن و تعداد آنان مشابه آنچه که در پاریس رخ داد، بود. اما در یک دهه گذشته خونریزیها به حدی رسیده است که دیگر این خونهای 40 یا 50 نفر خود را در منطقه غرب آسیا نشان نمیدهد! زنگ «بیدار باش» باید در قلب اروپا به صدا در بیاید تا «خونهای اروپاییان» نقش کشورهای این قاره را در تحولات منطقه «پررنگتر» کند.

«جان جهادی» فردی که گروگانهای غربی و ژاپنی را در مقابل دوربینها سر میبرید و یک روز پیش کشته شد، تصویرش در کنار خبر حادثه دیشب قرار گرفته است. این شخصیتپردازیها میتواند هراس اروپاییان از داعش را افزایش دهد

بحثی نیست که برخی عقاید افراطی در فرقههای مسلمان زمینه را برای رشد گروههای تکفیری فراهم کرده و عدم اتحاد کشورهای اسلامی فرصت را برای رشد این گروهها مهیا ساخته، اما سناریوهایی که به جنگ و دخالت قدرتهای خارجی منتهی میشود، بسیار تأملبرانگیز است و نمیتوان از لابیها و تصمیمگیرانِ پشتِ پرده غافل بود.
سازوکار موفقیت این رخدادها چیست؟
به کارگیری سیاستهای نظامی برای برخورد با تروریسم در بیش از یک دهه اخیر نشان میدهد یکی از انگیزه اصلی از این جنگافروزیها سود شرکتهای تسلیحاتی بوده و هست، نه اینکه لزوماً این مشکل را به صورت ریشهای حلوفصل کنند. این اقدام یک سازوکار روشن و تکراری دارد که در عمده موارد تاریخی که در این گزارش برشمردیم تکرار شده است:
در مرحله چهارم جنگ رخ میدهد اما مهمتر از همه چیز، مرحله آخر است: سود این جنگ به هیچ وجه در مصالح عمومی و ملی خلاصه نمیشود، بلکه اینگونه نمایش داده میشود ولی عمده آن به یک گروه سیاسی یا باند اقتصادی یا نظامی میرسد. این البته فقط یک احتمال در این وقایع است، اما یکی از قویترین احتمالها. متأسفانه باید منتظر اقدامات مشابه از سوی داعش و امثال آن باشیم تا واکنشهای تکراری از سوی دولتهای دیگر برانگیزد.
منابع:
http://eurica.ir/modules/news/article.php?storyid=652
http://www.telegraph.co.uk/history/world-war-one/10930863/First-World-War-centenary-the-assassination-of-Franz-Ferdinand-as-it-happened.html
http://www.history.com/this-day-in-history/archduke-franz-ferdinand-assassinated
http://www.eyewitnesstohistory.com/pearl.htm
http://persian.euronews.com/2015/01/07/france-charlie-hebdo-attack
http://bigstory.ap.org/article/adc34eb67b3b4f4ca64498b2c88b100b/europe-us-split-over-form-syria-talks