سید علی مجتهدزاده در توئیتر خود نوشت:
انشاالله که اقدامات پدر داماد #حسن_روحانى محدود به دریافت #ارز_دولتی باشد و از رانت فامیلی در امور دیگر بخوانید پرونده های #قضایی بهره ای نبرد چرا که در پرونده ای مطروحه در #مجتمع_قضایی_صدر که ایشان ظاهرا طرف دعوا نبود معجزات فروانی اتفاق افتاد که گویا بی ارتباط با ایشان نبود!!؟
به گزارش عصرایران، متن پیام فرمانده نیروی قدس سپاه خطاب به حسن روحانی به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
برادر بزرگوار جناب آقای دکتر روحانی ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران
سلام علیکم
آنچه از فرمایشات حضرتعالی در رسانهها منعکس شد، مبنی بر
اینکه اگر نفت جمهوری اسلامی ایران صادر نشود، تضمینی برای صدور نفت کل
منطقه نمیباشد و بیانات بسیار ارزشمندی که در موضع جمهوری اسلامی ایران
نسبت به رژیم صهیونیستی فرمودید، مایه مباهات و افتخار است.
حقیر به عنوان سرباز ولایت و این ملت سرفراز و با همه جان به حضور جنابعالی عرض میکنم: این همان دکتر روحانی است که ما شناخت داشتیم و داریم و می بایست باشد. شما با سخنان حکیمانه ارزشمند و قدرتمندانه خودتان رهبر عزیز، ملت بزرگوار ایران اسلامی و مسلمانان جهان را سرافراز نمودید.
دست شما را برای ایراد این سخنان به موقع، حکیمانه و صحیح می بوسم و برای هر سیاستی که مصلحت نظام اسلامی باشد در خدمت هستیم.
برادرتان قاسم سلیمانی
فردی که مسئولیتی در سازمان توسعه تجارت داشته شاهکلید واردات غیرقانونی ۵ هزار خودروی قاچاق است.
به گزارش مشرق، روزنامه شرق در این باره نوشت: بررسیهای «شرق» نشان میدهد فردی به نام «خ» که مسئولیتی در سازمان توسعه تجارت داشته، شاهکلید پرونده واردات این خودروها به کشور بوده است.
آقای «خ» که سوابق علمی و عملی مختلفی در حوزه تجارت و فناوری داشته، در سازمان توسعه تجارت بسیار مورد اعتماد بوده است. سندی که نشان بدهد «خ» کارمند رسمی وزارت صنعت است، به دست نیامده، اما به نظر میرسد با توجه به تواناییهای این فرد، تصمیم به همکاری با او گرفته شده و او نیز با جلب اعتماد یکی از معاونان وزیر صنعت، توانسته است تا حد زیادی در این سازمان رشد کند. این اعتماد تا آن حد زیاد بوده که حتی هنگامی که اولین زمزمهها در این باره به گوش میرسد، رئیس وقت گروه ثبت سفارش خودروهای خارجی سازمان توسعه تجارت ایران در نامه خود به سازمان بازرسی کل کشور تاکید میکند هیچکدام از مراحل ثبت سفارش خودروهای سواری مدنظر از طریق این دفتر صورت نگرفته است و به عبارت دیگر، دفتر مقررات در طی مراحل آن نقشی نداشته است و این ثبت سفارشها تنها با هک سیستم و تغییر کد در دیتابیس ممکن شده است.
در همین نامه ذکر شده است: «چندین مورد نفوذ غیرقانونی به سامانه ثبت سفارش
از طریق نام کاربری پرسنل دفتر مقررات در خرداد ۹۶ صورت پذیرفته که نشان
میدهد شخص یا اشخاصی به صورت باندی با نفوذ به سامانه مذکور، برای اشخاص
متخلف اقدام به ثبت سفارشهای غیرقانونی کردهاند.»
این همان نامهای است که سراج به واسطه آن باور دارد سایت ثبت سفارش هک شده است، اما در واقع این اتفاق نوعی خیانت در امانت و مالاندوزی با سوءاستفاده از امکانات و اعتمادی بوده که به برخی افراد شده است. فرد مدنظر و دو نفر دیگر که اکنون در بازداشت هستند، نهتنها از طریق این سایت موفق به ثبت بیش از پنج هزار سفارش واردات خودرو شده بودند، بلکه با پیشنهادهای مستقیم از واردکنندگان از آنها خواسته بودند اگر مایل به ثبت سفارش خودروی خود هستند، مبالغی بین پنج تا ۲۰ میلیون تومان برای هر سفارش به آنها پرداخت کنند.
به این ترتیب این افراد موفق شدند در مدتی کمتر از یک سال میلیاردها تومان
پول به جیب بزنند. اگرچه این پرونده هنوز به ایستگاه پایانی خود نرسیده،
اما بدون شک توضیحات معاون وزیر در این باره میتواند به روشن شدن برخی
نقاط تاریک کمک کند. متاسفانه این معاون وزیر درخواست «شرق» را برای
گفتوگو در این باره بیپاسخ گذاشته است.
به گزارش مشرق، کیهان در سرمقاله خود نوشت:
مرسوم است که در جشنهای تولد هر کدام از مهمانان هدیهای میآورند. بستهها باز میشوند و حضار کف میزنند و خوشحالی میکنند. گاهی اوقات برخی بستهای بسیار بزرگ میآورند که چشمها را خیره میکند و حس کنجکاوی همه را برمیانگیزد. بسته باز میشود اما بهجای هدیه بستهای دیگر میبینید. بسته دوم هم باز میشود و باز بستهای دیگر و همینطور بسته پشت بسته، باز و کوچک و کوچکتر میشود. در بسته آخر که بهاندازه کف دست و بلکه کوچکتر است، اغلب هدیهای خندهدار مانند یک شکلات است. این شوخی برای جشن تولد بد نیست و میتواند باعث گذر زمان و تفریح و خنده حضار شود اما استفاده از این روش برای مذاکرات و مناسبات دیپلماتیک شوخی جالبی نیست!
دیروز نشست کمیسیون مشترک برجام با حضور وزرای خارجه ایران و ۵ کشور حاضر در توافق وین برگزار شد. در پایان این نشست اتحادیه اروپا بیانیهای ۱۰ بندی را صادر کرد که ۹ مورد آن کلیاتی است که در خوشبینانهترین حالت برای رعایت عرف دیپلماتیک در این بیانیه گنجانده شده است و بود و نبود آنها هیچ تفاوتی نمیکند.
تنها بند هشتم بیانیه به اصل ماجرا پرداخته و وارد فاز اقتصادی شده است. در این بند نکاتی کلی و مبهم درخصوص تعامل و رابطه اقتصادی با ایران در قبال حفظ برجام و عمل به تعهدات خود آمده است. چیزی شبیه همان شکلات در بستهای بسیار بزرگ.
۱- هدف از مذاکرات و رایزنیهای اخیر ایران و طرف مقابل، گرفتن تضمین از اروپا برای تامین منافع اقتصادی ایران در قبال عمل به برجام بود. در بیانیه این اتحادیه خبری از تضمین نیست و کلیاتی تکراری بیان شده که به قول آقای روحانی مایوسکننده است.
آقای روحانی یک روز پیش از این نشست، طی تماس تلفنی با آنگلا مرکل صدراعظم آلمان و امانوئل مکرون رئیسجمهور فرانسه، بسته پیشنهادی اروپا را مایوسکننده خواند و گفت: انتظار ما از اروپا ارائه یک برنامه عملیاتی روشن و دارای زمانبندی است تا بتواند نقشی جبرانکننده در قبال خروج آمریکا داشته باشد.
۲- ماشینی را تصور کنید که قرار بوده باری را جابجا کند و از عهده آن
برنیامده است. حالا بر وزن بار افزوده شده و مسیر هم سربالایی است. توقع
رسیدن بار به مقصد، چقدر منطقی است؟!
اروپاییها پیش از خروج آمریکا از برجام نیز تعهداتی بر اساس توافق داشتند که به آن پایبند نبودند. این در حالی بود که آن زمان هنوز آمریکا از برجام به طور رسمی خارج نشده بود. وقتی اروپاییها در شرایط عادی به تعهدات خود عمل نکردند، منطقی و معقول نیست که انتظار داشته باشیم در شرایط فعلی و با وجود فشارهای واشنگتن، به تعهدات خود عمل کنند و حتی تعهدات جدید هم بدهند.
رویکرد و عملکرد اروپا نشان میدهد نه تنها در پی جبران خسارت نیست بلکه خود نیز سر تقابل دارد. بلوکه شدن بخشی از داراییهای ارزی ایران و دستگیری یک دیپلمات کشورمان در آلمان (علیرغم برخورداری از مصونیت دیپلماتیک) و برگزاری میتینگ منافقین تروریست در پایتخت فرانسه فقط چند مورد از نشانههای این رویکرد خصمانه است.
۳- با موضعگیری مناسب و منطقی آقای روحانی در برابر بسته پیشنهادی اروپا و
مایوسکننده توصیف کردن آن، انتظار میرفت آقای ظریف نیز موضعی در همین
راستا اتخاذ و اعلام کند. اما متاسفانه موضع ایشان مانند بسته اروپا
مایوسکننده است.
آقای ظریف پس از پایان نشست در جمع خبرنگاران حاضر شد و از سویی گفت نتیجه مذاکرات را برای تصمیمگیری به مقامات عالی کشور ارائه میکند و بلافاصله افزود؛ «براساس پیشبینیهایی که صورت گرفته، در مرحله اول ما این فرصت را خواهیم داد که (اروپایی ها) این تعهدات را عملیاتی کنند.» در حالی که دولت تصمیم خود را گرفته است تا با همین بسته مایوسکننده پیش برود، چرا توپ را در زمین دیگران میاندازد و ارائه نتیجه مذاکرات را به مقامات عالی میگوید؟
پذیرش مسئولیت تصمیمگیریها، مسئلهای مهم و غیرقابل اغماض در عالم سیاست است که گویا عدم پایبندی به آن در دولت نهادینه شده است. وقتی برجام را امضا کردند گفتند فتحالفتوح و آفتاب تابان و توافق قرن را بدست آوردیم و وقتی کشتی توافق که از ابتدا هم هزار و یک سوراخ داشت به گل نشست، گفتند کل مذاکرات و جزئیاتش تحت نظر و با تایید مقام معظم رهبری بوده است!
۴- فرض کنید فروشندهای جنسی را به چند نفر فروخته است. یکی از خریداران
(در برجام آمریکا به عنوان خریدار عمده) دبه کرده و از معامله خارج شده
است. راه حل ساده و روشن است. یا طرفهای دیگر هزینه دبه کردن او را متقبل
میشوند یا فروشنده بهاندازه کم شدن از مبلغ معامله، از جنس فروخته شده کم
میکند.
همانطور که خود اروپاییها نیز اذعان کردهاند و مقامات دولت نیز میدانند،
اروپا قادر به جبران و ترمیم وضعیت جدید برجام بدون آمریکا نیست. مرکل در
نشست سران اروپا در صوفیه بلغارستان -اواخر اردیبهشت ماه- گفته بود: «همه
کشورهای عضو اتحادیه اروپا بر حفظ توافق هستهای با ایران تاکید میکنند
اما برای جبران خسارت همه شرکتها، من فکر میکنم نمیتوانیم و نباید توهم
ایجاد کنیم.» تصمیم متناظر و مورد انتظار در قبال خروج آمریکا از برجام،
پایان دادن به تعهدات ایران بر اساس توافق بود. وقتی آمریکا از برجام خارج
شده و اروپا معترف است که قادر به جبران کامل خسارت نیست، چرا ایران باید
به همه تعهدات قبلی پایبند باشد؟!
۵- عوامل زیادی در تعیین نتیجه یک جنگ موثر هستند از جنگافزار گرفته تا
تعداد و آمادگی نیروها، شرایط جغرافیایی و...اما آنچه اصل است و حرف اول و
آخر را میزند، استراتژی جنگی است. سخنرانی دو هفته پیش آقای روحانی درباره
جنگ اقتصادی اگرچه با استقبال چهرهها و گروههای مختلف -حتی جدیترین
منتقدان دولت- مواجه شد اما سؤال اصلی و تعیینکننده اینجاست که نقشه و طرح
دولت در این جنگ چیست؟ چگونه میخواهد با تحریمهای تحمیلی آمریکا مقابله
کند؟ نوع برخورد عملی دولت با مذاکرات اروپا این نگرانی جدی را بوجود
میآورد که آیا دولتمردان محترم با تفنگ شکسته برجام -البته از ابتدا هم
گلولهای در خشاب نداشت- میخواهند در میدان جنگ اقتصادی حاضر شوند؟! اگر
چنین باشد، استراتژی جنگی دولت برجام پایه است. تکلیف برجامی که در بزم
کاری از پیش نبرد و آبی از آن گرم نشد، در میدان رزم روشنتر از آن است که
نیازی به توضیح داشته باشد.
۶- دو هفته پیش چاک فریلیچ (معاون سابق مشاور امنیت ملی رژیم صهیونیستی و
پژوهشگر فعلی اندیشکده بلفر در دانشگاه هاروارد) تحلیلی را در نسخه عبری
روزنامه صهیونیستی هاآرتص منتشر کرد.
وی در این تحلیل مینویسد برای تحمیل برجام جدید به ایران «تقسیم کار پیچیده بین قدرتهای بزرگ ضروری است. آمریکا باید فشار بر ایران را حفظ کند و همراه با اسرائیل تهدید به حمله نظامی کند و اروپاییها باید از نفوذ خود استفاده کنند تا اطمینان حاصل شود که ایران حداقل در این مدت به برجام پایبند باشد.»
شواهد و نشانههای آشکار نشان میدهد همین بازی در جریان است. اروپاییها به ایران میگویند در برجام بمانید اما ما نمیتوانیم به شرکتهای خود بگوییم در ایران بمانید! دولتمردان باید باور کنند که اروپا در این میدان وظیفه و نقشی جز اتلاف وقت و نگه داشتن ایران در برجام ندارد. نکتهای که آقای عراقچی هم در مصاحبه اخیر خود با اسپوتنیک به آن اشاره کرده و حرف منتقدان مبنی بر بازی پلیس خوب و پلیس بد از سوی اروپا و آمریکا را تایید کرد.
دو تیم فوتبال که فارغ از تمام اتفاقات روز، خود را برای انجام یک مسابقه آماده میکردند، هیچگاه فکر نمیکردند اسیر نقشه شوم فرماندهان بعثی شوند.
گروه جهاد و مقاومت مشرق - دو تیم فوتبال که فارغ از تمام اتفاقات روز، خود را برای انجام یک مسابقه آماده میکردند، هیچگاه فکر نمیکردند اسیر نقشه شوم فرماندهان بعثی شوند. همواره از فوتبال به عنوان ورزشی برای از بین بردن کدورت و دشمنیهای سیاسی نام برده میشود، ولی در جریان جنگ ایران و عراق، طرف بعثی تمام قوانین جوانمردانه را زیر پا گذاشت و دست به بمباران زمین چمن زد.
شاید اگر بمباران زمین فوتبال در جریان جنگهای جهانی اتفاق میافتاد یا بازیکنان فوتبال یکی از کشورهای غربی بر اثر بمباران جانشان را از دست میدادند در رابطه با این موضوع چندین فیلم سینمایی و مستند و کتاب نوشته میشد تا تمام دنیا متوجه جنایت بزرگی که در حق غیرنظامیها شده، بشوند. چه موضوعی از این دراماتیکتر که بازیکنان دو تیم فوتبال، حین انجام مسابقه بر اثر بمباران هواپیماهای دشمن جانشان را از دست بدهند.
استان ایلام در دوران دفاع مقدس، بارها آماج حملات رژیم بعث عراق قرار گرفت و هیچیک از مردم شهر تصور نمیکرد روزی زمین فوتبال هدف بمباران قرار گیرد و فوتبالیستها قربانی تفکرات افسران ارتش بعث شوند. در ۲۳ بهمن ۱۳۶۵، تیمهای فوتبال «منتخب چوار» و «منتخب جوانان استان ایلام» اقدام به برگزاری مسابقه در شهر چوار کردند، نیمه اول این مسابقه با پیروزی ۲ بر یک تیم جوانان استان به پایان رسید. در بین دو نیمه شهید حسین هزاوه مربی و بازیکن تیم منتخب چوار به بازیکنان گفت فرض کنید در خط مقدم جبهه هستید، با شجاعت و شهامت بجنگید. گویی میدانست واقعهای عظیم در راه است.
در حالیکه حدود ۱۰ دقیقه از نیمه دوم گذشته بود، هواپیماهای دشمن بعثی با انواع و اقسام بمبها، زمین فوتبال را تبدیل به خط مقدم واقعی کردند. شهید هزاوه که خودش یک پاسدار بود، لحظاتی قبل از بمباران سعی کرد با فریادهای خود همه را روی زمین بخواباند. تعدادی از بازیکنان روی زمین خوابیدند و در حالی که شهید هزاوه سعی میکرد بقیه بازیکنان را نیز مطلع کند، به سمت فرزند خود رفت و او را در بغل گرفت تا از بمباران در امان بماند. شاید شهید هزاوه میخواست این فرزند عزیزش را حفظ کند تا سالها بعد، این واقعه را به نسلهای فعلی منتقل کند.
در این روز خونین یونس تلوکی، مجتبی ناصری، علینجات کرمی، علی عباسی، محمد کمالوندی، جهانگیر کاوه، عبدالرزاق مهدیه، محمد زارعی، حسین هزاوه (بازیکنان فوتبال)، حمیدرضا رضایتی (داور مسابقه)، مراد آذرخش، خلیل مظفری، سجاد مظفری، محمدجواد مظفری و امجد حیدری (تماشاگران مسابقه) به شهادت رسیدند و علی قیطاس، رحمت محمود، الیاس گهرسودی، گلمراد فاضلی، فرمان فولادوند و سلمان کرد (بازیکنان فوتبال) به افتخار شهادت نائل شدند.
امدادگری که در حادثه زمین فوتبال چوار حضور داشته، درباره این روز میگوید: «بخشدار وقت حسین هزاوه در آن زمان با روحیه دادن به مردم این منطقه در آن شرایط که آتش دشمن خاموشی نداشت و سرکشیهای مداومی که از مردم و ادارات انجام میداد روحیه ما را دوچندان کرده بود و حتی در بخش ورزش فعالیتهای چشمگیری انجام میداد به طوری که مربیگری تیمهای چوار هم برعهده ایشان بود. نزدیک اذان ظهر بود که آقای هزاوه با چهرهای گشاده و خندان وارد مرکز بهداشت شد تا از فعالیتهای ما و کم و کسری دارو و درمان جویا شود. همدلی که در بین مسئولان با مردم وجود داشت باعث شده بود هزاوه روحیه مضاعفی داشته باشد و آن روز رو به من کرد و گفت: امروز مسابقهای مهم با تیم منتخب ایلام داریم. این مسابقه به مناسبت دهه فجر انقلاب و برای شاد کردن مردم و جوانان برگزار میشود. دعا کنید که پیروز شویم و ادامه داد مجتبی ناصری هم کمی مصدوم است و از ناحیه انگشت دست آسیب دیده، او را برای مسابقه مداوا کنید... دقایقی از شروع نیمه دوم نگذشته بود که آژیر قرمز به صدا درآمد و دود سیاهی تمام فضای شهر چوار را فراگرفت و مردم هول شده بودند و هرکس به طرفی میدوید و بعضی هم به طرف زمین فوتبال و دود با عجله شتافتند. ما هم سریع به اتفاق امدادگران دیگر بر سر حادثه حاضر شدیم و کربلایی مشاهده کردیم که شاید تطبیق زیادی با کربلای حسین(ع) داشت و با دیدن بدنهای پاره پاره و ترکشهایی بر بدن شهید هزاوه و سر از تن جدا گشته مجتبی ناصری و بدنهای در خون غلتان دیگر شهیدان را دیدیم.»
این حادثه تلخ که به خوبی نمایانگر مظلومیت ایرانیها در جنگ تحمیلی است تمام مایههای لازم برای ساخت و پرداخت یک اثر هنری را دارد، اثری که بتواند به تمام دنیا نشان دهد در جریان جنگ چه اتفاقات تلخی برایمان افتاد اما متأسفانه نه تنها مردم جهان، بلکه عموم مردم کشورمان نیز از این واقعه بیخبر هستند و نمیدانند روزی برای برگزاری یک مسابقه فوتبال، چند نفر شهید شدهاند. حقایقی که اگر به درستی به مردم منتقل شود، جذابیتهایی فراوانی برای عامه مردم و نسلهای جوان خواهد داشت.
منبع: روزنامه جوان