حضرت امام خامنه ای: نگذارید احساس غیرت انقلابی و تکلیف در مقابل انقلاب، در دلهای شما ضعیف بشود و فرو بنشیند. مثل کسی که از خانواده و حرم و ناموس خوددفاع میکند،ازانقلاب وارزشها و دستاوردهای آن،همین طور دفاع کنید بایگانی آبان ۱۳۹۴ :: فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

خواستۀ ما: اینترنت باید ملّی، امن، پرسرعت، ارزان و پاک باشد

فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

خواستۀ ما: اینترنت باید ملّی، امن، پرسرعت، ارزان و پاک باشد

دیدگاه و باور ما: فضای مجازی در خدمت صدورانقلاب، اقتصاد مقاومتی، صادرات غیر نفتی، نهضت تولید علم، جنبش نرم افزاری، ایجاد اشتغال پایدار، مبارزه با امپریالیسم واستکبار ستیزی یا مهدی ادرکنی
فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

حضرت امام خامنه ای (حفظه الله تعالی): ۱۳۹۴/۰۶/۱۸
«ان‌شاءالله تا ۲۵ سال دیگر، به توفیق الهی و به فضل الهی چیزی به نام رژیم صهیونیستی در منطقه وجود نخواهد داشت.»

بایگانی
پیوندها

۲۱۴ مطلب در آبان ۱۳۹۴ ثبت شده است

حضرت امام خامنه ای(حفظه الله تعالی):                                           ۱۳۹۴/۰۸/۲۰

«باید تمام برنامه ها و مسیر حرکت دانشگاهها در جهت نقش آفرینی در ایجاد تمدن نوین اسلامی باشد.»

۰ نظر ۲۰ آبان ۹۴ ، ۲۱:۱۱
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

شمار شهدای انتفاضه به ۸۲ نفر رسید

شمار شهدای انتفاضه به ۸۲ نفر رسید

شمار شهدای انتفاضه فلسطین با شهادت دو فلسطینی دیگر در قدس و بیت لحم، تا روز چهل و یکم به ۸۲ نفر رسید.
 
به گزارش ایلنا به نقل از مرکز اطلاع‌رسانی فلسطین، همچنین بنابر اعلامیه وزارت بهداشت فلسطین، تاکنون بیش از سه هزار و ۵۰۰ فلسطینی هم به ضرب گلوله صهیونیست‌ها مجروح شده و بیش از پنج هزار نفر دیگر بر اثر استنشاق گاز اشک‌آور دچار خفگی شده‌اند.
 
تاکنون ۱۲ صهیونیست نیز کشته شده و نزدیک به ۳۰۰ نفر دیگر مجروح شده‌اند.
۰ نظر ۲۰ آبان ۹۴ ، ۱۹:۴۲
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

رئیس جمهور اهانتگر هست و افترا گو

۰ نظر ۱۹ آبان ۹۴ ، ۲۳:۴۴
حسن حیدری

«کشمیری» یک برند نفوذ؛ از ابریشم‌چی تا حلقه‌انحرافی/ برخی تعلل‌ها در انجام مسئولیت، این پرسش را به میان می‌کشد که آیا جریان نفوذ چیزی را گرو گرفته است !؟

اینکه آقای روحانی بگوید نباید عده‌ای با کلمه نفوذ بازی یا آن را جناحی کنند، و آقای شمخانی بگوید دستگیری‌ها برای تسویه حساب سیاسی است، و وزیر ارشاد صرفاً نگران آبروی افراد بازداشت شده در قیاس با مفسدان اقتصادی باشد- حال آن که مثلاً نام معاون اول یا اجرایی دولت سابق تیتر اول و کاریکاتور صفحه اول روزنامه‌های حامی دولت در ۲ سال گذشته بود- یا وزیر اطلاعات بگوید «کلمه نفوذ را باید با وزن مناسب خودش به کار ببریم و طوری نشود که تبدیل به مطلب پیش‌پا افتاده شود»، و وزیر کشور بازداشت برخی عناصر نفوذی را به بر هم خوردن آرامش جامعه در آستانه انتخابات پیوند دهد؛ و دولتمردان محترم جز این ادبیات تخطئه و تردید افکنی کاری انجام ندهند، آیا بردن دولت در موضع اتهام نیست؟!

گروه سیاسی - رجانیوز: محمد ایمانی در کیهان نوشت: ۱- «نوکشمیری‌ها». این عنوان یادداشتی بود که ۲۸ شهریور ۱۳۹۰ در کیهان منتشر شد. آن هنگام دولت دهم وارد سال سوم خود شده بود و رفتار حلقه انحرافی همچنان که عرصه را بر خدمتگزاران کابینه تنگ می‌کرد، در حال گروگان گرفتن آبروی دولت بود و متأسفانه رئیس جمهور به واسطه دوره شدن از سوی حلقه انحرافی- و البته گره‌های ذهنی خود او- نقش پیشمرگی را برای حلقه مذکور ایفا می‌کرد. آن روز هشدار داده شد که «کشمیری‌»های جدید نه برای بمبگذاری و ترور، بلکه برای حاشیه‌سازی، انحراف مسیر دولت، جابجایی مسائل فرعی با اصلی، آلوده‌سازی، و بدنام و بی‌اعتبار کردن دولت فعال شده‌اند چون در حاشیه امن بیخ گوش برخی دولتمردان و در «نقطه کور دید» قرار دارند. امروز پس از ۴ سال همان هشدار تلخ متأسفانه درباره برخی مشاوران و نزدیکان و اجزای دولت یازدهم صدق می‌کند. بیم آن می‌رود نوکشمیری‌ها - اگر چاره‌جویی نشوند- شبیه بلایی را بر سر دولت‌ فعلی بیاورند که بر سر دولت سابق آوردند؛ هر چند که تفاوت‌های گفتمانی ۲ دولت سر جای خود محفوظ است.

 

۲- «کشمیری» یک برند است. لازم نیست نفوذی‌ها همه دقیقاً مانند کشمیری بمب‌گذاری کنند. ابریشمچی هم که به آیت‌الله طالقانی نزدیکی می‌جست و سید مهدی هاشمی که در عمق بیت‌ و بیخ گوش آیت‌الله منتظری لانه می‌کرد، و رجوی که تا مرز پدر زنی بنی‌صدر پیش رفت و او را تبدیل به عامل انتحاری و پیشمرگ خود کرد، و مقدم مراغه‌ای که به سیدکاظم شریعتمداری نزدیک شد، و بولتن نویسانی که سر از بی‌بی‌سی درآوردند و کنار دست خاتمی بودند- یا آن مشاوری که گفت گروه خون خاتمی و مجمع روحانیون به ما نمی‌خورد اما باید تحملش کنیم-، یا امثال هراتی‌ها که به رئیس جمهور اسبق آدرس غلط دادند تا هم‌زبان با آمریکا درباره داعش و سلاح‌های شیمیایی بشار اسد سخن بگوید، و آنها که پای دلالان آمریکایی را به نوع دولت‌ها باز کردند و... همگی کار کشمیری را می‌کردند؛ نه فقط برای ترور، بلکه با اهداف عمیق‌تری نظیر اخلال و اختلال در نظام تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی، جابه‌جا کردن دوستان و دشمنان، مشورت و آدرس کاملاً معکوس دادن در مسائل حساس، جابه‌جایی ارزشها و ضد ارزشها یا اولویت‌ها، و تسخیر فکر و اراده سیاستمداران تا سر حد مسخ آنها. برای هر کس هم رگ‌خوابی سراغ دارند متفاوت از دیگران. می‌گویند ابریشمچی به مرحوم طالقانی نزدیک شد از جمله به خاطر علایق ایشان به نهج‌البلاغه و اظهار هم افقی و همفکری! به راستی اگر آقای فلان (بولتن نویس) یا خانم بهمان (خبرنگار) مستخدم رسمی شبکه دولتی انگلیس شده‌اند، در دفتر رئیس دولت اصلاحات یا برخی وزرا و مشاوران ارشد چه می‌کردند؛ گلدان آب می‌دادند یا باغچه بیل می‌زدند؟! چگونه وزیر ارشاد همان دولت را چیزخور کردند که چند روز بعد از هشدار رهبر معظم انقلاب با سفاهت تمام میان خبرنگاران آمد و گفت من پایگاه مطبوعاتی دشمن سراغ ندارم؟! نقد آیات شیطانی (کتاب برآمده از سرویس جاسوسی انگلیس) کجا و مستخدمی جزء بی‌بی‌سی کجا؟
 

۳- رهبر معظم انقلاب از سازندگی تا اصلاحات و از عدالت تا اعتدال، چیزی در حمایت از دولت‌ها کم نگذاشته‌اند که آخرین آن در حمایت از مذاکرات هسته‌ای - با وجود همه کاستی‌ها و نواقص روند- هویدا است. ایشان در عین حال به عنوان یک دغدغه و نگرانی مهم، نسبت به موضوع نفوذ دشمن در ابعاد فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و امنیتی به ویژه در همین چند ماه توجه داده‌اند. اینکه دستگاه‌ها توجه داشته باشند در داخل نقشه دشمن قرار نگیرند، در اتخاذ موضع انقلابی مقابل دشمن صریح و بی‌رودربایستی باشند، و نگذارند شیطان بزرگ که ملت از در بیرون کرده از پنجره برگردد یا در باورهای جامعه و در مراکز تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی رخنه و اختلال کند، صریح هشدارهای پربسامد رهبر حکیم انقلاب در همین چند ماه اخیر است، همچنان که فرمودند «بعضی‌ها اصرار دارند شیطان بزرگ را که از ابلیس بدتر است بزک کنند و به شکل فرشته وانمود کنند. چرا؟ دین به کنار، انقلابیگری به کنار! وفاداری به مصالح کشور و عقل چه می‌شود؟». اینکه آقای رئیس جمهور سال گذشته به صراحت اعلام کرد «بیانات رهبر معظم انقلاب قول سدید، یعنی سخن محکم و استوار و عقلانی و از سر تدبیر است»، آیا تکلیف دولت و رئیس آن را سنگین‌تر نمی‌کند که به هشدار معظم‌له اهتمام کنند و فرمان ایشان برای بستن راه نفوذ و نفوذی‌های دشمن را لبیک بگویند؟

۴- اینکه آقای روحانی بگوید نباید عده‌ای با کلمه نفوذ بازی یا آن را جناحی کنند، و آقای شمخانی بگوید دستگیری‌ها برای تسویه حساب سیاسی است، و وزیر ارشاد صرفاً نگران آبروی افراد بازداشت شده در قیاس با مفسدان اقتصادی باشد- حال آن که مثلاً نام معاون اول یا اجرایی دولت سابق تیتر اول و کاریکاتور صفحه اول روزنامه‌های حامی دولت در ۲ سال گذشته بود- یا وزیر اطلاعات بگوید «کلمه نفوذ را باید با وزن مناسب خودش به کار ببریم و طوری نشود که تبدیل به مطلب پیش‌پا افتاده شود»، و وزیر کشور بازداشت برخی عناصر نفوذی را به بر هم خوردن آرامش جامعه در آستانه انتخابات پیوند دهد؛ و دولتمردان محترم جز این ادبیات تخطئه و تردید افکنی کاری انجام ندهند، آیا بردن دولت در موضع اتهام نیست؟! چرا باید بزک‌کنندگان شیطان بزرگ - با همه خباثت‌ها و جنایت‌ها و عداوت‌هایش- از سوی وزارت ارشاد یا برخی وزارتخانه‌های دیگر پشتیبانی و تیمار شوند و معترضان به بزک کنندگان با تهدید و اهانت و مضیقه‌های مالی و سیاسی از سوی دولتمردان دست به گریبان باشند؟ آیا سرنوشت شرم‌آور وزیر ارشاد و معاون وزیر بعدی در دولت اصلاحات برای عبرت‌آموزی کفایت نمی‌کند؟ سردبیر فلان روزنامه زنجیره‌ای که با زدن تیتر اول «من هم شارلی هستم» خود را پیشمرگ هتاکان به پیامبر اعظم(ص) کرد و عنوان نایب رئیس کمیته سیاسی کارگزاران را به دوش می‌کشد- که موجب جدایی توأم با اعتراض رئیس کمیته سیاسی شد- در بالاترین سطوح مشورتی دولت چه می‌کند و چگونه داور جشنواره مطبوعات ارشاد در یکی دو سال اخیر می‌شود؟

چگونه است که اجزای فلان حزب آشوب‌طلب و منحله اجازه پیدا می‌کنند تجدید سازمان کنند و فقط تابلوی حزب را عوض نمایند؟ و چه اتفاقی می‌افتد که دبیر کل یک حزب متظاهر به لیبرالیسم و اباحه گری، برای وزیر مسئول برخورد با خط نفوذ تله‌گذاری می‌کند و تصویرنشستن از سر غفلت وی کنار یکی از سران فتنه را رسانه‌ای می‌کند؟ به راستی توقع قانونی این است که چه کسی برای چه کسانی تور پهن کند؟ آیا قرار است وزارتخانه‌هایی مانند ارشاد، اطلاعات، کشور، علوم و خارجه، خط مقدم مقابله با نفوذ بلکه نفوذ در عمق حریف باشند یا منفعل بمانند و احیاناً بعضاً موضوع و هدف نفوذ حریف واقع شوند؟ آیا این انفعال و غفلت، اتفاقی است یا تبدیل به یک روند می‌شود؟ کدام واسطه‌ها باعث این رفتارهای ضد کارکردی در اجزای دولت می‌شوند؟ آنها اصالتاً بی‌خیال و بدفهم هستند یا مأموریت بی‌حس و بی‌تفاوت و کرخت کردن مسئولان را هم برعهده دارند؟ آیا غلبه تعلقات حزبی و انتخاباتی و عاطفی و باندی و قبیله‌ای، اولین روزنه‌های نفوذ را نسبت به برخی دستگاه‌ها فراهم نکرده است؟!
 

۵- رئیس جمهور و وزارتخانه‌های ذی‌ربط فارغ از کش و قوس با منتقدان و مطبوعات، مسئولیت دارند در برابر واقعیت تلخ رخنه و نفوذ به میدان بیایند نه اینکه خدای ناکرده به لوث کردن نفوذطلبی دشمن و لاپوشانی آن کمک برسانند. به فرض هم اگر ابعادی از ماجرا را مبهم تلقی می‌کنند، از رهبر معظم انقلاب استفسار کنند. اگر نه بیم آن می‌رود که قصه گاو بنی‌اسرائیل و طفره از وظیفه تداعی شود. «فذبحوها و ماکادوا یفعلون». برخی کوتاهی و تعلل‌ها در انجام مسئولیت، این پرسش را به میان می‌کشد که آیا جریان نفوذ چیزی را گرو  گرفته است یا آتویی در اختیار دارد یا توانسته حس طلبکاری خود را به برخی مدیران منتقل کند؟ آیا با نوعی گروگان‌گیری پنهان روبرو هستیم که عوامل نفوذ طی آن، حیثیت و موجودیت خود را حیثیت و موجودیت فلان و بهمان مدیر جا زده‌اند تا بتوانند در حالی که برای خود حاشیه امنیت درست می‌کنند، منازعه و مجادله را به عمق حاکمیت بکشانند، کاری که مثلاً با مرحوم طالقانی و منتظری - و برخی دولتمردان- کردند؟
 

۶- وقتی رسانه ضد انقلابی روز آن لاین تصریح می‌کند «برجام و روحانی بهانه است، او نماینده ما نیست بلکه در میان جناح‌های داخل بلوک قدرت معتدل‌تر محسوب می‌شود و باید از این فضا برای عقب راندن بیشتر سیاست خارجی ضد آمریکایی استفاده کرد»، آن وقت معلوم می‌شود که نباید به واسطه جنجال و هیاهو و غوغاهای مهندسی شده عوامل حریف، از موضوع اصلی منحرف شد. وقتی KFC و لوازم آرایشی «سفورا» پیشقراول اجرای برجام می‌شوند در حالی که حریف تأکید می‌کند رژیم تحریم‌های ضد ایرانی برقرار خواهد ماند، تصور از برجام و پسابرجام شکل دیگری پیدا می‌کند. و وقتی می‌گویند پس از برنامه هسته‌ای، حالا از سوریه و  یمن دست بردارید تا بتوانیم شما را به همکاری و شراکت بپذیریم، ماجرا حساسیت برانگیزتر می‌شود. وقتی طیفی از معضلات اقتصادی قابل چاره‌جویی و بی‌ارتباط با تحریم ظرف ۲ سال معطل می‌ماند و صدای شماری از وزرا را هم در می‌آورد، نگران می‌شویم که نکند نقشه پیچیده دشمن با بی‌نقشه بودن دولت و چیدن همه تخم‌مرغ‌های فرصت و مسئولیت در سبد مذاکره با آمریکا متقاطع شوند و خسارت‌های بزرگ ملی به بار آورند.

وقتی حسن ظن به دشمن قسم خورده و بارها خباثت کرده در میان افکار عمومی و نخبگان و مسئولان پمپاژ می‌شود تا بالش زیر سرخود بگذارند و به انتظار بنشینند که کدخدا چه تقدیری برای ما رقم می‌زند، دیگر نمی‌توان مسئله را به دعوای جناحی یا تسویه حساب سیاسی و رقابت رقبای انتخاباتی و مجادله «کاسبان تحریم و کاسبان برجام» تقلیل داد. هنگامی که فلان اقتصاددان حامی دولت درباره برخی مشاوران ارشد هشدار می‌دهد و می‌گوید «آنها اوایل وعده ۳ ماهه اقتصادی می‌دادند  اما حال می‌گویند تا سال ۹۷ نباید انتظار بهبود داشته باشید در حالی که اگر به جای منافع سوداگران و تاجران پول و رانت‌خواران، رو به واقعیت کنند، در یک مقطع چند ماهه می‌بینند که رشد اقتصادی با کیفیت اتفاق می‌افتد و دیگر لازم نیست مردم را نا امید کنند و به عنوان مشاور رئیس جمهور مطالب فاجعه‌آمیز منتشر کنند» (روزنامه آرمان- ۱۱ آبان ۹۴)، آن گاه این دغدغه رخ می‌نماید که آیا این جماعت، طبیب دردهای دولت هستند یا مسخ شدگان و فرصت‌طلبانی که بلدند استخوان لای زخم بگذارند و نسخه ناکارآمدسازی سیستم اداری را از طریق اختلال و ویروسی کردن سیستم بپیچند.
 

۷- اولویت‌بندی در تراز نظام و انقلاب نداشتن و در حلقه نزدیکان و مشاوران مسئله‌دار یا تنگ حوصله و ستایشگر و فاقد کفایت محصور شدن، مقدمه‌ انفعال و سردرگمی و ناکارآمدی در هر مدیریتی است. نقشه که نداشته باشید، لاجرم در نقشه حریف بازی خواهید کرد و گل خواهید خورد. پرخاشگری و بد گفتن به منتقدان یا سرکوب و مرعوب کردن آنها، هر چه تشدید شود، دلالت بیشتری بر اضطراب ناشی از گم‌شدگی نقشه و اولویت‌ها خواهد کرد. افزودن بر شدت اتهام پراکنی و عصبانیت و پرخاش نسبت به منتقدان، اگر گرهی از امور باز می‌کرد قابل اغماض بود اما اگر قرار باشد پرده غفلت از خط نفوذ و عقبه سیاسی- فرهنگی آن را ضخیم‌تر کند و برای سازندگان مدل قلابی و بدلی «سیاست‌ورزی در جمهوری اسلامی» حاشیه امنیت بسازد، اجحاف مضاعف در حق ملت و نظام است. می‌توان رجایی بود و مغضوب منافقین و محبوب ملت انقلابی شد و می‌توان در کسوت عبرت‌آموزی دیگران درآمد. کاری که رجایی را رجایی کرد- در حالی که کاری به واسطه برخی واسطه‌ها تا عمق دفتر وی نفوذ کرده بود - این بود که گفت و وفادار ماند به این گفته که من مکتبی و مقلد امام هستم.

۰ نظر ۱۹ آبان ۹۴ ، ۲۳:۴۲
حسن حیدری

آقای علوی!

امت امام را چه فرض کرده اید؟

چرا به شعور امت امام توهین می کنید؟

شرم کلام هم چیز خوبی هست!

نیش خندتان تا بنا گوش با فتنه گر و باغی برانقلاب فاجعه ای دردناک را تبلور می کند که تا هفت بند استخوانهای امت امام را می سوزاند!

خوب است بدانید که امت امام می دانند در این دولت یازدهم کلمه ی «اتفاقی» رمز فتنه و نفوذ هست.

شما در رأس ارگانی قرار دارید که مجموعه ی نیروهای آن دیده بان نظام و انقلاب هستند ولی شخص شما با این وضعیت ، بصیرتتان کور سویی هم ندارد!

انتشار عکس خوش و بش وزیر اطلاعات با یکی از سران فتنه موجب شد تا این پرسش در اذهان عمومی شکل بگیرد که وزیر اطلاعات که بلاشک سوابق خیانت‌های این عنصر معلوم‌الحال را بهتر از هرکس دیگری می‌داند، چگونه این اشتباه را مرتکب شده است؟
انتشار عکس خوش و بش وزیر اطلاعات با یکی از سران فتنه موجب شد تا این پرسش در اذهان عمومی شکل بگیرد که وزیر اطلاعات که بلاشک سوابق خیانت‌های این عنصر معلوم‌الحال را بهتر از هرکس دیگری می‌داند، چگونه این اشتباه را مرتکب شده است؟
گروه سیاسی - رجانیوز: وزیر اطلاعات در واکنش به انتشار تصویر حضورش در مراسمی با حضور یکی از سران فتنه توسط غلامحسین کرباسچی، این حضور را اتفاقی توصیف کرد.
 
به گزارش رجانیوز این دومین دیدار حاشیه ساز مقامات دولتی در ماه های اخیر است که اتفاقی توصیف شده است، چنانکه پیش از این هم دیدار ظریف و اوباما اتفاقی نامیده شده بود. 
 
اتفاقی بود!
 
 
 
 
علوی در گفت‌وگو با ایسنا عکس‌های منتشرشده خود از این مراسم را مربوط به جلسه روضه دانست و گفت: «هر ساله به لطف خدا توفیق داشتم که در جلسات متعددی از مجالس عزاداری اباعبدالله الحسین(ع) که در ایام عاشورا و تاسوعا برگزار می‌شود شرکت کنم و امسال نیز در هیئت‌های زیادی از زاهدان و تهران توفیق شرکت پیدا کردم و در یکی از این برنامه‌ها حضور این جانب با حضور افرادی دیگر همزمان گردید که صرفا یک اتفاق بود.»
 
وی همچنین در خصوص حواشی پیرامون این عکس افزود: «در این جلسه با من سلام و احوال پرسی کردند و به حکم وجوب شرعی پاسخ دادم و پاسخی که داده شد پاسخ مختصری بود.»
 
این در حالی است که به نظر می رسد غلامحسین کرباسچی با انتشار تصویر این دیدار اتفاقی، تلاش داشته است تا آنرا نشانه عادی شدن پرونده خاتمی قلمداد کند. حال این سوال مطرح است که اگر انتشار گزارشی از اظهارات حضرتعالی تشویش افکار عمومی تلقی می‌گردد، انتشار دهنده آن -بر اساس منطق مصاحبه خود که این دیدار را اتفاقی نامیدید-  چه نامیده می‌شود؟ انتشاردهنده این عکس که یک دیدار باصطلاح اتفاقی را لو داده، مستوجب چه برخوردی است؟ آیا تلاش برای عادی نشان دادن روابط سران و ارکان نظام با معاندین، مصداق تشویش اذهان عمومی نیست؟
 
طبیعی است که وزیر محترم اطلاعات با توجه به مقام و جایگاه حساس و مسئولیت خطیر خود، معیاری ویژه برای رعایت خطوط قرمز و ملاحظات نظام است و برخورد با چنین برنامه ریزی ها برای بهره برداری رسانه ای با هدف تلاش برای عادی نشان دادن دیدار سران نظام با فتنه‌گران، می تواند از حاشیه سازی ها جلوگیری کند.
۰ نظر ۱۹ آبان ۹۴ ، ۲۳:۲۹
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

علت حضور جوانان ایرانی در سوریه

علت حضور جوانان ایرانی در سوریه

عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس گفت: قاعدتا مستشاران باتجربه ما برای ارائه عملکرد بهتر در مناطق جنگی سوریه، نیازمند همراهانی هستند و حضور جوانان مدافع حرم نیز در همین راستا باید تعریف شود.

میزان:  اسماعیل کوثری با اشاره به اینکه تعداد شهدای مدافع حرم ایرانی نسبت به شهدای سوری بسیار پایین تر است اظهار داشت: در درگیری های اخیر اطراف حلب سوریه، چندین جوان مدافع حرم ایرانی به مقام شامخ شهادت رسیده اند.


وی با بیان اینکه مبنا و اساس کمک ایران به سوریه، تنها در موارد مستشاری است عنوان کرد: قاعدتا مستشاران باتجربه ما برای ارائه عملکرد بهتر در مناطق جنگی سوریه، نیازمند همراهانی هستند و حضور جوانان مدافع حرم نیز در همین راستا باید تعریف شود.

عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی با اذعان به این نکته که شیوه و روش مبارزه نیروهای نظامی ایران با سایر کشورها متفاوت است تاکید کرد: مستشاران نظامی باتجربه و خبره ما، این جوانان مدافع حرم را به عنوان بازوی توانمند خود به سوریه می برند تا در انجام کارها و فعالیت ها تسریع ایجاد شود.

۰ نظر ۱۹ آبان ۹۴ ، ۲۳:۱۲
حسن حیدری

رئیس جمهور در همین دو جمله دوبار اظهار می کند که غنی سازی ایران تثبیت و به در قطعنامه شورای به رسمیت شناخته شد اما هیچ قسمتی از قطعنامه 2231 شورای امنیت بر ادعای آقای روحانی صحه نمی گذارد . در قطعنامه 2231، نه تنها غنی سازی ایران را مورد شناسایی قرار نگرفته، بلکه بخشی از حقوق هسته ای تا ابد از ایران سلب شده (مانند حق بازفرآوری و حق راکتور آب سنگین) و درباره غنی سازی نیز به ایران فقط و فقط اجازه (و نه حق) داده تا ایران این فعالیت را به صورت محدود و برای دوره زمانی مشخص انجام دهد.

رئیس جمهور در همین دو جمله دوبار اظهار می کند که غنی سازی ایران تثبیت و به در قطعنامه شورای به رسمیت شناخته شد اما هیچ قسمتی از قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت بر ادعای آقای روحانی صحه نمی گذارد . در قطعنامه ۲۲۳۱، نه تنها غنی سازی ایران را مورد شناسایی قرار نگرفته، بلکه بخشی از حقوق هسته ای تا ابد از ایران سلب شده (مانند حق بازفرآوری و حق راکتور آب سنگین) و درباره غنی سازی نیز به ایران فقط و فقط اجازه (و نه حق) داده تا ایران این فعالیت را به صورت محدود و برای دوره زمانی مشخص انجام دهد.
گروه سیاسی – رجانیوز:  اظهارات حسن روحانی در افتتاحیه نمایشگاه مطبوعات حاوی نکات قابل توجهی است که نشان می‌دهد برخی از اطلاعات رییس‌جمهور درباره برجام و ‍‍‍‍‍‍‍پیامدهای آن اشتباه است.
 
به گزارش رجانیوز، حسن روحانی در اظهارات خود در افتتاحیه نمایشگاه مطبوعات با انتقاد از منتقدان به برخی از دستاوردهای برجام اشاره کرد و گفت: نه این که ایران حقش تثبیت شد که غنی‌سازی کند و کیک زرد را به UF۶ تبدیل کند آن غنا را به سه و نیم و چهار و پنج درصد برساند بلکه یک قدم دیگر تجارت را در این زمینه بدست آوردیم ما از هفته‌های آینده uf۶را می‌فروشیم کیک زرد را می‌گیریم یعنی در بازار تجارت هسته‌ای وارد می‌شویم.
 
رئیس جمهور همچنین  گفت: نه تنها این که قطعنامه‌های شش‌گانه ظالمانه شورای امنیت سازمان ملل را لغو کردیم بلکه در قطعنامه جدید حق غنی‌سازی ایران را هم به رسمیت می‌شناسد.
 
اما در همین دو جلمه رئیس جمهور ۹ نکته وجود دارد که بیانگر «اشتباهات کلیدی» وی درباره برجام و پیامدهای آن است.
 
۱) رئیس جمهور در همین دو جمله دوبار اظهار می کند که غنی سازی ایران تثبیت و به در قطعنامه شورای به رسمیت شناخته شد اما هیچ قسمتی از قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت بر ادعای آقای روحانی صحه نمی گذارد . در قطعنامه ۲۲۳۱، نه تنها غنی سازی ایران را مورد شناسایی قرار نگرفته، بلکه بخشی از حقوق هسته ای تا ابد از ایران سلب شده (مانند حق بازفرآوری و حق راکتور آب سنگین) و درباره غنی سازی نیز به ایران فقط و فقط اجازه (و نه حق) داده تا ایران این فعالیت را به صورت محدود و برای دوره زمانی مشخص انجام دهد.
 
۲) آقای روحانی همچنین گفته است: (در نتیجه توافق) حق ایران تثبیت شد که غنی سازی کند و کیک زرد را به UF۶ تبدیل کند آن غنا را به ۳ونیم و ۴ و ۵ درصد برساند.
 
این در حالی است که فرآیند غنی سازی اورانیوم در ایران در نتیجه توافق حاصل نشده بلکه پیش از این نیز فرآیند تبدیل اورانیوم طبیعی به اورانیوم با غنای متفاوت حتی غنای ۲۰ درصد  توسط دانشمندان ایرانی صورت می گرفت. 
 
در قطعنامه‌های شورای امنیت نیز  غنی سازی در ایران را منع نکرده بود، بلکه صرفاً خواستار تعلیق سه فعالیت  غنی سازی، آب سنگین و بازفرآوری شده بود، در واقع قطعنامه های پیشین غنی سازی ایران را به رسمیت شناخته بود، چرا که صرفاً خواستار تعلیق آن شده و اذعان نموده که پس از حل و فصل مسایل ایران با آژانس، ایران می تواند هر سه فعالیت از جمله غنی سازی را از سربگیرد.
 
۳) اقای روحانی مدعی شده است که ایران می تواند کیک زرد را به UF۶ تبدیل کند آن غنا را به ۳ونیم و ۴ و ۵ درصد برساند.
 
این در حالی است که در متن برجام صراحتا آمده است که  ایران باید برای ۱۵ سال «سطح غنی‏ سازی اورانیوم خود را تا سقف ۶۷/۳ درصد نگه دارد» اینکه رئیس جمهور تاکید دارد که میتوان اورانیوم را تا غنای ۴ و ۵ درصد غنی کرد کاملا اشتباه و احتمالا در نتیجه ارائه اطلاعات غلط به وی است.
 
۴) رئیس جمهور اما در ادامه اظهارات خود و در یک موضع گیری عجیب مبادله اورانیوم غنی شده با کیک زرد را یک دستاورد و امتیاز برای ایران به حساب آورد و این موضوع را به معنای ورود به بازار تجارت هسته‌ای اعلام کرد. 
 
در این باره اما چند نکته قابل توجه وجود دارد که مشخص می کند برخلاف نظر آقای روحانی مبادله اورانیوم غنی شده با کیک زرد نه تنها به نفع ایران نیست بلکه کاملا به ضرر ایران است.
 
۱/۴) کیک زرد محصولی از اورانیوم طبیعی است که در مرحله ابتدایی برای شروع فعالیت تبدیل اورانیوم استفاده شده و بعد از به دست آوردن کیک زرد باید ۵ مرحله فرآیند تبدیلی شامل (اورانیوم غنی شده AUCUO۲UF۴UF۶ کیک زرد) نیز طی بشود تا اورانیوم غنی شده به دست آید. به همین دلیل تبدیل کیک زرد به اورانیوم غنی شده هم زمان بر و هم هزینه بر است. به گونه ای که برای تبدیل کیک زرد به اورانیوم غنی شده نیاز به دو سال زمان است. در واقع در طول اجرای برجام ایران با  ۵۰۶۰ سانتریفیوژ خود برای کشورهای غربی اورانیوم غنی می‌کند چرا که بر اساس برجام ایران اجازه ذخیره سازی اورانیوم را ندارد. در چنین شرایطی رئیس جمهور مبادله اورانیوم غنی شده با کیک زرد را یک دستاورد میداند.  
 
۲/۴) نکته دیگر آنکه تبادل و نابود کردن ذخایر اورانیوم غنی شده از ۱۲ تن به ۳۰۰ کیلو سبب می شود ایران به مدت ۸ سال در زمینه ذخیره سازی اورانیوم غنی شده عقب بیافتد به این معنا که اگر ایران بعد از پایان برجام (که نمیتوان برای آن سال دقیقی مشخص کرد) اجازه پیدا کند بدون محدودیت به غنی سازی اورانیوم مبادرت کند باید ۸ سال بگذرد تا به نقطه ای برسیم که پیش از برجام در زمینه ذخیره سازی اورانیوم رسیده بودیم. (ذخیره سازی ۱۲ تن اورانیوم غنی شده)
 
۳/۴) همه کارشناسان و متخصصان بر این مساله تاکید دارند که اورانیوم غنی شده جز منابع و کالاهای استراتژیک هر کشوری می باشد. آیا خالی کردن کشور از یک منبع استراتژیک دستاورد محسوب می شود؟ زمانی مبادله و تجارت هسته ای برای ایران دستاورد محسوب می شد که این فراینده مبادله کنونی بالعکس شکل می گرفت. یعنی آنکه ایران برای تامین بخشی از نیازهای خود کیک زرد را به کشورهای غربی می داد و به ازای آن اورانیوم غنی شده تحویل می گرفت.
 
۴/۴) رئیس جمهور معتقد است مبادله اورانیوم غنی شده با کیک زرد به معنای آغاز تجارت هسته ای است. این در حالی است که بر اساس برجام و بنا به نقشه کشورهای غربی «تجارت هسته ای» با ایران تنها در دو زمینه مبادله اورانیوم غنی شده با کیک زرد و بازطراحی راکتور اراک تعریف شده که در مورد اول برای خالی کردن ایران از منابع استراتژیک و سرگرم کردن ایران به غنی سازی برای غرب و در مورد دوم برای تغییر ماهیت راکتور آب سنگین اراک این زمینه ها فراهم شده است.
 
اگر همانگونه که آقای روحانی می گوید که وارد تجارت هسته ای شده ایم ایران می تواند آزادانه و حتی تحت نظر کشورهای غربی اورانیوم طبیعی بخرد؟ یا آزادانه و بنا بر تصمیم خود اورانیوم غنی شده را بفروشد؟
 
۵) رئیس  جمهور در حالی صراحتا بر آغاز فرایند مبادله اورانیوم در هفته های آتی خبر داد که بنا بر تاکید رهبر انقلاب هر گونه اقدامی برای مبادله اورانیوم باید پس از مختومه شدن پرونده ایران در موضوع PMD باشد.  این در حالی است که بر اساس توافقات صورت گرفته میان ایران ، آژانس و کشورهای ۱+۵، دبیرکل آژانس قرار است گزارش خود درباره موضوع PMD را اواخر اذرماه ارائه بدهد.  پس از ارائه گزارش آمانو، این گزارش باید در شورای حکام آژانس مورد بررسی قرار بگیرد و هنگامی که این شورا حکم بر مختومه شدن موضوع PMD بدهد،مقامات ایرانی اجازه پیدا خواهند کرد تعهدات خود درباره مبادله اورانیوم  و همچنین آب سنگین اراک را اجرایی کنند. هر چند که با توجه به اخبار منتشر شده گزارش آمانو بیش از آنکه به حل و فصل PMD کمک کند به ابهامات موجود در این باره می افزاید. 
 
۶) آقای روحانی همچنین گفته است «... قطعنامه‌های شش‌گانه ظالمانه شورای امنیت سازمان ملل را لغو کردیم.» رئیس جمهور در حالی این سخن را به زبان آورده که تحریم‌های شورای امنیت در بخش موشکی، اشاعه‌ای و تسلیحاتی باقی مانده و تحریم‌های ۶ قطعنامه قبلی نیز برگشت‌پذیر بوده و اصطلاح لغو تحریم‌ها واژه درستی نیست بلکه متوقف شده و بازگشت پذیر است. 
 
دو جمله رئیس جمهور درباره موضوع هسته ای در افتتاحیه نمایشگاه مطبوعات در حالی حاوی اشتباهات و نکات متعدد بوده است که وی در بخش های دیگر سخنان خود در این مراسم منتقدان به ویژه منتقدان هسته ای را مورد انتقاد قرار داد. هر چند برخی از موافقان برجام خواستار مسدود شدن باب انتقادات به ویژه در موضع هسته ای هستند با این حال آنچه که مورد تاکید رهبر معظم انقلاب قرار دارد آن است که انتقادات فنی و ریزبینانه در راستای منافع ملی کشور است.
۰ نظر ۱۹ آبان ۹۴ ، ۲۳:۰۶
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

آیا خبری هست؟ آیا رئیس جمهور فاسد شده است؟!!!

۰ نظر ۱۹ آبان ۹۴ ، ۲۲:۴۹
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

۱۴ سابقه دشمنی عربستان با ایران

۱۴ سابقه دشمنی عربستان با ایران

دشمنی عربستان سعودی با جمهوری اسلامی ایران با فاجعه منا به اوج خود رسیده و مقامات این کشور به جای واقع بینی و پاسخگویی به فاجعه مدیریتی خود در منا همچنان به دشمنی خود اسرار دارند. همه اینها در حالی است که رابطه خصمانه عربستان سعودی با کشورمان دارای سابقه طولانی بوده و از زمان شکل گیری این کشور در چند ده سال اخیر ادامه داشته است. لذا اگر رفتار خصمانه این کشور در رابطه با حجاج ایرانی و منازعه بر سر جزایر ایرانی را از نمونه تاریخی دشمنی این کشور قلمداد کنیم، با پیروزی انقلاب اسلامی این دشمنی شدت یافته و از نبرد نیابتی تا تهدید به جنگ پیش رفته است.

پایگاه پژوهشی مرکز اسناد انقلاب اسلامی: دشمنی عربستان سعودی با جمهوری اسلامی ایران با فاجعه منا به اوج خود رسیده و مقامات این کشور به جای واقع بینی و پاسخگویی به فاجعه مدیریتی خود در منا همچنان به دشمنی خود اسرار دارند. همه اینها در حالی است که رابطه خصمانه عربستان سعودی با کشورمان دارای سابقه طولانی بوده و از زمان شکل گیری این کشور در چند ده سال اخیر ادامه داشته است. لذا اگر رفتار خصمانه این کشور در رابطه با حجاج ایرانی و منازعه بر سر جزایر ایرانی را از نمونه تاریخی دشمنی این کشور قلمداد کنیم، با پیروزی انقلاب اسلامی این دشمنی شدت یافته و از نبرد نیابتی تا تهدید به جنگ پیش رفته است.

حمایت از حکومت صدام حسین در جریان جنگ تحمیلی، تلاش برای تضعیف منافع ایران در عراق، سوریه، لبنان و... از جمله اقداماتی است که عربستان در رقابت با ایران در دستور کار قرار داد. با این حال تمام هزینه های این کشور برای مستحکم کردن جایگاه خود در منطقه از جمله در عراق با هدف استقرار یک حکومت نزدیک به خاندان آل سعود، در سوریه به منظور دور کردن این کشور از ایران، ممانعت از قدرت گرفتن حزب الله در لبنان و... هیچگاه، حتی با حمایت علنی از داعش، اهداف مورد نظر آنها را تامین نکرده است. در این راستا بررسی تاریخ دشمنی عربستان با جمهوری اسلامی ایران بسیار اهمیت دارد:

  1. تلاش برای تغییر نام خلیج فارس

یکی از قدیمی ترین نمونه دشمنی عربستان سعودی در رابطه با ایران ورود این رژیم به بازی انگلیسی ها برای تغییر نام واقعی خلیج فارس است. این بازی که با طراحی انگلیسی ها در دستور کار کشور­های عرب خلیج فارس قرار گرفته، درفاصله سالهای ۱۹۰۰ میلادی ابتدا توسط مطبوعات و رسانه های عربی تبلیغ شد و در اوایل دهه ۱۹۷۰م به اوج خود رسید.  این در حالی است که امروز این توطئه عملی و علنی تر شده و بسیاری از این کشور ها از جمله عربستان سعودی از واژه جعلی خلیج عربی به جای نام تاریخی خلیخ فارس استفاده می کنند. لازم به ذکر است که همه تلاش کشور های عرب خلیج فارس و تاریخ سازی­های جعلی آنها در راستای اهداف بلند مدتی مانند منازعات و اختلافات قومی قرار داشته و با توطئه مستقیم انگلستان در جریان است. در اثبات این ادعا همین بس که در تمام دوره طرح توطئه سفارت انگلستان در کشور های عرب منطقه موضع متناقضی داشته و به این اختلاف دامن زده و همه اعتراضات ایران و ایران دوستان حاصلی در بر نداشته است.

  1. نقش عربستان در جدایی بحرین از ایران

یکی دیگر از موارد اختلاف بین ایران و عربستان که دارای ریشه های تاریخی بوده و به ابتدای تاسیس این رژیم مربوط است دخالت های عربستان سعودی در بحرین شیعه نشین آخرین بخش جدا شده از ایران است. بحرینی که تا ۱۳۳۶ جزئی از خاک ایران بود و با دخالت های استعماری انگلستان و بازی سازی آنها از کشورمان جدا شد. در مرور تاریخی این حادثه  واقعیت این بود که دولت ایران از ابتدای دوره قاجار به دلیل حضور استعمارگران نفوذی در بحرین نداشت و این منطقه تحت نفوذ انگلستان قرار داشت، اما دولت ایران در طی این سالها حاکمیت اسمی خود بر جزایر بحرین را اعلام می کرد. در این راستا در سال ۱۳۳۶ه.ش مجلس شورای ملی، طرح الحاق بحرین به کشور(به عنوان استان چهاردم را) تصویب کرد و ایران بر حاکمیت خود بر این جزیره تاکید کرد.

در همان زمان دولت عربستان تلاش خود برای جدایی بحرین از ایران را با تاسیس اتحادیه­ای که بحرین به عنوان کشوری مستقل نیز در آن عضو خواهد بود ادامه داد. تنها چند ماه بعد از این تلاش های مخفیانه عربستان، دولت عربستان با حاکم بحرین موافقت­نامه­ای را در مورد اکتشاف و بهره­برداری از منابع نفت خلیج فارس امضاء کرد. وزیر امورخارجه ایران نسبت به این موضوع اعتراض کرد و آن را تجاوز به حقوق ایران و غیر معتبر خواند؛ ولی هیچ­گاه این اعتراضات و شعارها به قطع رابطه با عربستان منجر نشد.

همچنین در سال ۱۳۴۷ه.ش پادشاه عربستان از امیر بحرین به عنوان رئیس یک کشور استقبال کرد. در مقابل سلسله اقدامات عربستان سعودی و سایر کشور های اقدامات نمایشی زیادی صورت گرفت که هیچ کدام راه به جایی نبرد و در نهایت دولت ایران پس از مدتی به خاطر ترس از آمریکا و انگلیس و یا آماده­کردن کشورهای عرب از جمله عربستان برای پذیرش معامله بحرین با جزایر سه گانه تنب کوچک و تنب بزرگ و ابوموسی[۱] ادعای خود راجع به مالکیت بحرین را مسکوت گذاشت و باید یک نظر سنجی ساختگی بحرین از ایران جدا شد.

  1. دشمنی عربستان در رابطه با  جزایر سه گانه

دخالت ­ها و زیاده خواهی های عربستان در رابطه با جزایر سه گانه ایرانی تنب کوچک و تنب بزرگ و ابوموسی علاوه براینکه از ابتدای تاسیس این رژیم ادامه داشته اما با مسئله بحرین ارتباط ویژه دارد. بدین صورت که در دوران پهلوی با مصالحه دولت ایران و با بازی استعماری انگلستان، بحرین تنها به بهانه واگذاری کامل جزایر سه گانه ایرانی به کشورمان از جغرافیای کشورمان جدا شد. با این حال ادعاهای واهی کشور های عرب منطقه به خصوص بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران ادامه داشته و هر سالها به شدت آن افزوده می شود.

عربستان سعودی در حالی که هر ساله از ادعاهای واهی امارات در عربی بودن این جرایر حمایت می کند، در تمام سال‌های پس از امضای توافقنامه سال ۱۹۷۱ و حتی تا سال ۱۹۹۲هیچ‌گونه اعتراضی به وضع موجود جزایر نداشت و تنها در این سال بود که از سوی عربستان سعودی، امارات و  مصر ادعاهای جدیدی درباره این جزایر مطرح شد. آنها ادعا کردند که اقدام ایران در ۳۰ نوامبر ۱۹۷۱ در پس گرفتن جزایر تنب و ابوموسی از انگلیس اقدامی ناگهانی بوده و جنبه توسعه طلبانه‌داشته است و آنان از پیش چگونگی مذاکرات ۱۹۷۱ ایران و انگلیس در زمینه تجدید حاکمیت ایران بر جزایر یاد شده آگاهی نداشته‌اند. بدین ترتیب ادعاهای واهی امارات که با حمایت های حکام عرب نیز همراه بود، کلید خورد و هر ساله تکرار می شود.

  1. دشمنی تمام عیار عربستان با جمهوری اسلامی ایران

با پیروزی انقلاب اسلامی و اشاعه گفتمان­هایی همچون: تلاش در جهت برقراری حکومت جهانی اسلام، نفی سلطه پذیری و سلطه جویی، حمایت از مستضعفین و نهضت آزادی بخش و تبلیغ اسلام و دعوت آن به ویژه مذهب شیعه اولین عکس العمل ها از درون حاکمیت دولت های اقتدارگرا علیه این گفتمان آغاز شد و دولت عربستان سعودی نیز در ابن گروه قرار داشت.

تبلیغات اعراب به ویژه محافظ کاران مسلمانان طرفدار عربستان سعودی در مورد شیعی بودن انقلاب ایران و نیز اخبار مربوط به عدم رعایت حقوق بشر در ایران تأثیر مهمی بر افکار عملی جهان عرب گذاشت. اصولا محافظه کاران اسلامی و طرفداران اسلام سعودی تبلیغات گسترده ای برای جلوگیری از نفوذ انقلاب اسلامی در میان اکثریت اعراب سنی به عمل آوردند و بزرگترین حربه آنها شیعی بودن انقلاب اسلامی بود. اصولا مخالفان انقلاب اسلامی و به ویژه اسلام گرایان محافظه کار طرفدار عربستان سعودی از هر حادثه و تحولی در داخل عربستان و صحنه بین المللی برای بی اعتبار ساختن انقلاب نزد توده های مسلمان استفاده کردند. اصولا عربستان دارای مواضع سنتی حفظ وضع موجود با انقلاب اسلامی ایران که تجدیدنظر طلب در وضع موجود بود نمی توانست سرسازش داشته باشد.

پس از انقلاب زمانی که کشورهای محافظه‌کار و ارتجاعی عرب به رهبری عربستان و اردن قصد داشتند تا با برپایی کنفرانس ها، نشست­ها و تبلیغات گسترده حمایت اعراب در مبارزه با جمهوری اسلامی ایران را جلب کرده و جبهه واحدی را بر علیه کشورمان شکل دهند. عربستان با کنفرانس عمان در تلاش بود حمایت اعراب در جنگ علیه ایران را جلب کرده و آنها را علیه ایران بسیج کند، اقدامی که با مخالفت سوریه به عنوان رهبر کشورهای جبهه پایداری عربی مواجه شد.

  1. مبارزه با آرمان های انقلاب اسلامی

تلاش گسترده در جهت تبلیغ وهابیت و تربیت طلاب وهابی و اعزام آنها به کشورهای اسلامی، موضوعی است که علما و روحانیان حاکم بر عربستان همگی در رابطه با تبلیغ و رواج وهابیت در داخل و خارج از کشور خود توافق دارند. رژیم آل سعود هم به واسطه درآمدهای نفت و درآمدهای ناشی از حج، پول های هنگفتی را در رابطه با رواج ایدئولوژی وهابیت که چهره ای محافظه کارانه از اسلام ارائه می‌نماید، هزینه کرده است. علما و روحانیان عربستان با ایده تلطیف پدیده های رادیکال سعی کرده اند با استفاده از اشاعه وهابیت به خنثی سازی اسلام ناب (محمدی) که توسط جمهوری اسلامی ایران ترویج می شود، بپردازند و در این راه نیز از حمایت دولت عربستان و غرب برخوردار بوده اند.

در دهه‌ی نخست پیروزی انقلاب اسلامی، جریان هایی الهام گرفته از انقلاب اسلامی در کشورهایی نظیر الجزایر، مصر، پاکستان، اردن، بحرین، عراق، لبنان، عربستان و ترکیه و دیگر کشورها بوجود آمد که هر یک تاثیرات سیاسی قابل توجهی در نظام های حاکم به این کشورها داشتند؛ هم اینک نیز این جریانات به صورت احزاب و تشکل های سیاسی فعال هستند. از نظر منطقه ای ایران با رقبایی مثل ترکیه، عربستان و مصر مواجه است. در میان این کشورها ترکیه به لحاظ مجموعه توانمندی اقتصادی از موقعیت بهتری در مقایسه با دیگر بازیگران منطقه‌ای برخوردار است.

اما عربستان به دلیل ساختار خاص اجتماعی و فرهنگی خود از دیگر کشورهای خاورمیانه و حتی کشورهای همسایه آن در حوزه جنوبی خلیج فارس متمایز است. ساختارهای خاص قبیله ای و عشیره ای که به پدید آمدن فرهنگی خاص منتهی شده است، همراه با آموزه های عمیقا سنتی و مذهبی و نیز سیطره افکار و ایده های سلفی در قالب (وهابیت)، به جامعه عربستان ترکیب منحصر به فردی بخشیده است.

  1. همکاری با آمریکا در حمله به طبس

در پی ناکامی دولت ایالات متحده آمریکا در اعمال فشار سیاسی و اقتصادی برای آزادی گروگان‌های آمریکایی در تهران که در ماجرای تسخیر سفارت آمریکا بازداشت شده بودند، جیمی کارتر رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا دستور انجام عملیات آزادسازی گروگانهای آمریکایی را صادر کرد. عملیات نظامی طبس که نام عملیاتی آن در ارتش آمریکا عملیات پنجه عقاب [۲]بود، توسط نیروی دلتا با هدف آزادسازی آمریکایی‌های گروگان گرفته‌شده توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، در تهران بود.

سربازان آمریکایی برای این تجاوز، متشکل از افراد تعلیم یافته نیروی زمینی و چتربازان نیروی دریایی بودند که از بین اعضای نخبه یک گروه داوطلب انتخاب شدند. این گروه تحت نظارت سرهنگ ”چارلزبک ویث“ که در جنگ ویتنام از شهرت ویژه ای برخوردار شده بود، آموزش دیدند... این تیم نجات، کمی پیش از آغاز عملیات در ایران، ظاهراً به عنوان شرکت در یک مانور نظامی مشترک میان مصر، آمریکا و عربستان سعودی، عازم مصر شدند و در پنجم اردیبهشت ماه شش هواپیمای باری غول پیکر ”هرلوکس سی-۱۳۰“، با ۹۰ نفر کماندو و ۹۰ نفر خدمه هواپیما، مصر را به سوی باند فرودگاهی در دشت کویر ایران ترک کردند... هواپیماهای سی-۱۳۰ می بایست با هشت هلی کوپتر”سیکورسکی.آر.اچ.۵۳“ نیروی دریایی آمریکا که به اسب دریایی معروف بودند، و از ناو هواپیمابر ”نیمیتز“ واقع در دریای عمان پرواز کرده بودند، ملاقات می کردند.

برژینسکی بعدها در توضیح گوشه‌هایی از ابعاد این توطئه، به همکاری مصر و چند کشور دیگر اشاره کرده و می‌گوید: «در انجام این عملیات ما از همکاری صمیمانه یک کشور دوست و همکاری غیرمستقیم چند کشور دیگر منطقه که از چگونگی این عملیات و هدف آن اطلاع نداشتند، برخوردار شدیم. ”سادات“ همان طور که انتظار داشتیم بی دریغ امکانات خود را در اختیار ما گذاشت. چند کشور دیگر هم در تدارک این عملیات در داخل ایران با ما همکاری کردند.» برژینسکی نام سایر کشورهایی که در این طرح همکاری کرده بودند را نمی‌گوید اما دانشجویان مسلمان پیرو خط امام با توجه به برخی مدارکی که پس از بمباران هلی کوپترها سالم مانده بودند می‌گویند:«این کشورها عبارت بودند از عربستان سعودی، ترکیه، عمان و پاکستان.» یعنی رژیم های وابسته ای که امیدوار بودند هر چه زودتر از شر خطری که انقلاب اسلامی برای آنها به وجود آورده بود، خلاص شوند. [۳]

  1. بی احترامی تاریخی به حجاج ایرانی  

××××بی احترامی به زائران ایرانی و قتل زائر ایرانی در سال ۱۳۲۲

در سال ۱۳۲۰ه.ش دولت ایران رفتن به حج را برای ایرانیان ممنوع اعلام کرده بود، با این وجود برخی از مردم پنهانی در حج حضور داشتند. در سال ۱۳۲۲ه.ش ماجرایی روی داد که منجر به قطع رابطه سیاسی بین دو کشور ایران و عربستان شد و آن قتل یکی از حجاج ایرانی به نام ابوطالب یزدی (از اهالی اردکان یزد) در ملاعام بود. این زائر که به علت بدی مزاج در کعبه دچار استفراغ شده بود، به دست شرطه های امر به معروف عربستان دستگیر شد و در نهایت به جرم ملوث (آلوده) کردن خانه خدا و بدون توجه به دفاعیات و سخنانش به شکلی کاملاً بدوی و غیر انسانی سر بریده شد.

در پاسخ به اعتراض وزارت خارجه ایران، وزارت امور خارجه عربستان با استناد به کمک­های این دولت به برخی ایرانیان در بین راه و همچنین قانونی­خواندن حکم دادگاه این کشور، مدعی شد «اگر تفضل خداوندی و اقدامات احتیاط­کارانه دولت عربی سعودی نبود، عده زیادی از حجاج ایرانی در نتیجه رفتار خجالت­آوری که در خانه خدا می­کنند، به قتل می­رسیدند!!!.» همچنین وزارت خارجه عمل زایر ایرانی را محاربه با خدا و پیغمبر (ص) و فساد در زمین شمرد و با استناد به آیه­ای از قرآن، حکم قتل وی را مشروع شمرد. [۴]

××××کشتار حجاج ایرانی در سال۱۳۶۶

حجاج ایرانی بعد از انقلاب به دلیل داشتن شور انقلابی، در عربستان معمولا راهپیمایی اعتراضی (علاوه بر مراسم مذهبی) برگزار می کردند که حجاج غیرایرانی نیز بعضا در این مراسم شرکت می کردند. ترس سعودی ها در حدی بود که صحبت کردن با ایرانی ها را نوعی جرم می دانستند و مکافاتش زندان بود . اما ماجرای حج سال ۱۳۶۶ بسیار متفاوت و خونین بود؛ چرا که در جریان حج این سال ماموران امنیتی عربستان سعودی با  کشتار ۴۰۰ حاجی ایرانی و غیرایرانی (۹مرداد ۱۳۶۶) فاجعه بی سابقه ای را رقم زدند. در این مقطع ضدیت ایران و عربستان به نهایت خود می رسد و امام خمینی (ره) عربستان را مظهر اسلام آمریکایی و اسلام درباری معرفی می نماید و شدیدترین حملات تبلیغاتی ایران متوجه عربستان می گردد و حتی سفارتخانه عربستان در ایران مورد حمله عده ای که بیشتر دانشجو بودند قرار می گیرد.

این حادثه بزرگترین ضربه را به روابط دو کشور وارد نمود. امام خمینی (ره) در آن زمان اعلام فرمودند که حتی اگر از جنایات صدام بگذریم جنایت آل سعود در این حادثه غیرقابل بخشش است. پس از حادثه قتل عام ۱۳۶۶ رژیم سعودی با سهمیه بندی برای حجاج ایرانی و ممنوعیت راهپیمایی برائت حجاج، عملا از انجام حج حجاج ایرانی جلوگیری می کرد.

  1. حمایت مالی و اطلاعاتی عربستان از صدام حسین  

قبل از انقلاب اسلامی هنوز عربستان به این ثروت نرسیده بود و در مقابل ایران بسیار محتاط بود، اما حمله صدام به ایران، این فرصت را به آنها داد تا عرض اندام کنند؛ کاملا مشخص بود که خود صدام بدون حمایت عربستان و دیگر کشور های عربی از پس این تجاوز بزرگ که در آخر هم به شکست انجامید برنمی‌آمد. همه اینها در حالی بود که کشورمان از کمک های مالی و تسلیحاتی عربستان سعودی به عراق در جریان وقوع جنگ تحمیلی آن کشور علیه عراق در فاصله سال های ۸۸-۱۹۸۰ میلادی آگاه و خشمگین بود.

با پیشرفت های جنگی ایران، از جمله فتح فاو، نگرانی عربستان و شیخ نشین­ها از قدرت ایران افزایش یافت و بر حجم کمک های مالی تسلیحاتی سیاسی عظیم عربستان به عراق در طول جنگ تحمیلی اضافه شد. برای نمونه کویت و عربستان توافق کردند که از سال ‌١٩٨٢ عایدات صدور نفت از مناطق مشترک خود را روزانه ‌٣٠٠ الی ‌٣٥٠ هزار بشکه به حساب عراق ریخته بریزند. [۵]

در رابطه با کمک های اطلاعاتی عربستان به صدام حسین گزارش مجله ژون آفریک مورخ ۹ ژوئن ۱۹۸۲ از اهمیت زیادی برخوردار است. بر مبنای گزارش این مجله؛ زمامداران عربستان درست یک ماه مانده به شروع جنگ، هنگام استقبال از صدام به وی هدیه شاهانه­ای دادند و آن گزارشی بود که از سوی دستگاه های سری آمریکا تهیه شده بود و در آن اوضاع اقتصادی، اجتماعی و نظامی ایران تشریح شده بود. علاوه بر آن اطلاعات دقیقی درباره وضعیت ارتش ایران، تعداد نفرات آن، مواضع و تجهیزات قابل بهره‌برداری آن و اطلاعات مختلف دیگر که بسیار محرمانه بود در اختیار صدام قرار گرفت. [۶]

  1. سیاست های ضد ایرانی عربستان در بازار نقت

عربستان سعودی با تولید روزانه ۱۰ میلیون بشکه نفت در روز به عنوان بزرگترین صادر کننده نفت در جهان شناخته می شود و البته تنها کشوری است که می تواند با افزایش سریع تولید نفت خود مانع افزایش ناگهانی قیمت نفت شود. عربستان با سوء استفاده از قابلیت خود، دارای سابقه تاریخی بسیاری بوده و بارها از این امتیاز خود علیه جمهوری اسلامی ایران استفاده کرده است.

آنچه که نقش عربستان را در رابطه با سیاست نفتی این کشور برجسته ساخته است، مواضع اخیر عربستان و تمایل این کشور  در همراهی با غرب برای فشار بر ایران است، امری که با تحلیل های موجود و واقعیت هایی که پس از تحولات موسوم به بهار عربی در منطقه و بخصوص در حوزه پیرامونی عربستان رخ داد، بیش از پیش این گزاره را تصدیق می کند. استفاده از سلاح نفت علیه ایران که برای نخستین بار از سوی ترکی الفیصل، شاهزاده با نفوذ سعودی مطرح شد، نخستین جرقه ای بود که در نهایت به اظهار نظر علنی مقامات ریاض برای افزایش تولیدات به منظور تامین نیاز بازار منجر شد و تا به حال ادامه داشته است. این موضع گیری در کاهش فعلی قیمت نفت که فشار زیادی بر اقتصاد کشور های منطقه و کشورمان وارد کرده نقش ویژه ای داشته است. در پی کاهش شدید قیمت نفت در ماه‌های انتهایی سال ۲۰۱۴ و اوایل سال ۲۰۱۵، دولت ایران و سایر کشورهای عضو اوپک که به دلیل افت شدید قیمت نفت دچار کاهش بی‌سابقه درآمدهای نفتی شده بودند، عربستان را متهم کردند که با افزایش بی‌سابقه تولیدات نفتی خود، کاهش قیمت و ضربه به تولیدکنندگان نفتی را در دستور کار دارد.

  1. همکاری کامل عربستان با تحریم­های آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران

عربستان سعودی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران دشمنی روشنی با جمهوری اسلامی ایران داشته و در حوادث مختلف این مسئله را به اثبات رسانده است. ریاض از حامیان تحریم های ضد ایرانی بوده وسیاست های آمریکا را در منطقه اجرا کرده است. به بیان دیگر همزمان با تحریم ظالمانه علیه جمهوری اسلامی ایران، عربستان با استفاده از فرصت پیش آمده و به دلیل ضعف درونی خود بر موضع نابجای آمریکا پافشاری ‌کرده و بیش از پیش بر طبل دشمنی با ایران می‌کوبید.

  1. طرح مبحث هلال شیعی و مبارزه با دولتها و گروههای حامی ایران

مسئله ورود و نفوذ ایران و انقلاب ایران در کشورهای منطقه، یکی از نگرانی‌های جدی عربستان سعودی بوده و در رابطه با عراق، سوریه و لبنان از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. طمع عربستان به این علت است که روند دولت سازی در عراق برای همسایگان قدرتمند این کشور از جمله ایران و عربستان یک پروسه حیاتی بوده و تشکیل یک عراق متحد یکپارچه با اکثریت شیعه برای دولت های سنی و رادیکال منطقه مثل عربستان و اردن یک خطر بالقوه محسوب می شود.

در سال ۲۰۰۳ میلادی حمله نیروهای نظامی امریکایی به عراق و سرنگونی "صدام حسین" دیکتاتور پیشین آن کشور سبب شد تا شیعیان عراقی که اکثریت جمعیت آن کشور را تشکیل می دادند، قدرت را در دست گیرند و عراق به سوی ایران تمایل پیدا کند. آنچه از معادلات منطقه برداشت می شود این است که شکل گیری یک عراق یکپارچه متحد با اکثریت شیعه هم منافع دول رادیکال سنی منطقه و هم آمریکا را به خطر خواهد انداخت. طرح مباحثی همچون "هلال شیعی" در همین پروسه معنا پیدا می‌کند .

یکی از راهبردهای عربستان در منطقه، تلاش برای دخالت در لبنان در راستای تضعیف و از بین بردن قدرت و نفوذ حزب الله و تقویت رقبای آن است. در سال ۲۰۰۶ میلادی جنگ میان نیروهای حزب الله لبنان و اسرائیل درگرفت. در این جنگ ریاض در کنار صهیونیست‌ها علیه رزمندگان حزب الله موضع‌گیری ‌کرد ولی در نهایت حزب الله پیروز شد. عمده نگرانی عربستان سعودی، ائتلاف جدید منطقه‌ای با محوریت ایران علیه حکومت ریاض است.

در یکی از اسناد سری وزارت خارجه عربستان سعودی، سمیر جعجع از سفیر عربستان برای اجرا کردن خواست این کشور در لبنان درخواست دریافت پول کرده است. بر اساس این سند، سفیر عربستان در بیروت بر لزوم دادن پول به سمیر جعجع با توجه به اینکه نقش بازدارندگی در برابر حزب الله در لبنان ایفا می کند، تاکید کرده است. همچنین بر اساس سند دیگری، سعودی‌ها با درخواست‌های مالی هر طرفی که علیه حزب الله و ایران موضع‌گیری نداشته و یا در روزنامه‌هایی مانند الاخبار کار کرده باشد، موافقت نمی‌کنند و عبدالناصر شراره از جمله این روزنامه‌نگاران لبنانی است.

  1. عربستان و  ترغیب آمریکا برای حمله به ایران (همزمان با بحران هسته ای)

یکی از کدهایی که دشمنی عربستان با جمهوری اسلامی ایران را بسیار روشن نشان می دهد، درخواست عربستان سعودی از آمریکا برای حمله به ایران است. بر مبنای اسنادی که سایت افشاگر "ویکی لیکس" ارائه کرده، ملک عبدالله در سال ۲۰۰۸ میلادی از امریکا درخواست حمله به ایران را کرده است. در این در خواست که از طریق یکی از سفارتخانه‌های آمریکا دریافت شده، پادشاه عربستان به آمریکا می‌گوید: «سر مار را قطع کنید.»  

  1. همکاری اطلاعاتی با اسرائیل برای حمله به مراکز هسته ای ایران

عربستان سعودی از ابتدا جزء مخالفان سرسخت حل مسئله هسته‌ای ایران و گروه ۱+۵ بود و از بر هم خوردن توازن قوا در منطقه به نفع ایران، بسیار هراس دارد. این مسئله در موضع گیری ها و همراهی کامل آنها با مواضع سیاسی غربی ها کاملا مشهور بوده و تا به امروز نیز ادامه داشته است. علاوه بر موضع گیری های سیاسی، بر مبنای اطلاعاتی که از طریق اسناد محرمانه منتشر شده، عربستان سعودی طرح مشترکی را با رژیم صهیونیستی برای حمله به سایت های هسته ای ایران در دست بررسی داشته‌اند. علاوه بر این شواهدی وجود دارد که موساد و سازمان های اطلاعاتی عربستان ارتباطات گسترده ای در رابطه با برنامه های هسته ای کشورمان برقرار کرده بودند. [۷]

  1. فاجعه منا و عدم پاسخگویی عربستان :

روز پنجشنبه ۲ مهر ۱۳۹۴ برابر با ۲۴ سپتامبر ۲۰۱۵ میلادی و ۱۰ ذیحجه ۱۴۳۶ قمری همزمان با عید قربان در مراسم رمی جمرات در منطقه منا، حادثه ای رخ داد علاوه بر هزاران کشته، تعداد زیادی از حجاج مفقود شدند. در میان قربانیان حجاج صدها نفر ایرانی شهید شدند و از سرنوشت تعداد زیادی از هموطنانمان اطلاعی در دسترس نیست. همه اینها در حالی است که دولت عربستان سعودی مسئولیت بی تدبیری در قبال این حادثه را نشان نداده و در مقطعی نشانه های روشنی از دشمنی و عمدی بودن این حادثه را بروز داده است.

عدم صدور روادید برای هیأت اعزامی ایران برای پیگیری قربانیان حادثه، عدم همکاری لازم با عوامل بعثه در شناسایی مفقودین و اجساد درگذشتگان و عدم پاسخگویی در رابطه با دیپلمات ایرانی ربوده شده در حادثه منا و... تنها نشانه هایی از دشمنی تاریخی این کشور است. همه اینها در حالی است که در روزهای اخیر و با فشارهای جمهوری اسلامی ایران (به دلیل عدم پاسخگویی مسئولان سعودی،) مقامات این کشور تهدید حمله نظامی و ... را در دستور کار قرار داده اند.

پی نوشت:

  1. احمدی، حمید، روابط ایران و عربستان در سده بیستم، تهران، مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، چاپ اول، ۱۳۸۶، ص۲۴۳ و اخوان کاظمی، بهرام، مروری بر روابط ایران و عربستان در دو دهه اخیر، قم، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۳، ص۱۵
  2. Operation Eagle Claw
  3. http://revolution.pchi.ir/show.php?page=contents&id=۱۰۶۴۱
  4. . مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی، اسناد روابط ایران و عربستان سعودی (۱۳۰۴-۱۳۵۷ه.ش)، به کوشش علی محقق، تهران، مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، چاپ اول۱۳۷۹، ص۱۰۶، سند شماره۴۱، ۳۰آذر ۱۳۲۲ه.ش
  5. http://www.porseman.org/q/show.aspx?id=۱۳۵۴۲۵
  6. http://gozarestan.ir/show.php?id=۱۰۷۲
  7. http://www.tabletmag.com/scroll/۱۵۳۰۳۲/bibi-takes-his-case-against-iran-deal-to-twitter
  8.  

 

۰ نظر ۱۹ آبان ۹۴ ، ۲۲:۴۳
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

اشتباهات کلیدی حسن روحانی

رئیس جمهور در همین دو جمله دوبار اظهار می کند که غنی سازی ایران تثبیت و به در قطعنامه شورای به رسمیت شناخته شد اما هیچ قسمتی از قطعنامه 2231 شورای امنیت بر ادعای آقای روحانی صحه نمی گذارد . در قطعنامه 2231، نه تنها غنی سازی ایران را مورد شناسایی قرار نگرفته، بلکه بخشی از حقوق هسته ای تا ابد از ایران سلب شده (مانند حق بازفرآوری و حق راکتور آب سنگین) و درباره غنی سازی نیز به ایران فقط و فقط اجازه (و نه حق) داده تا ایران این فعالیت را به صورت محدود و برای دوره زمانی مشخص انجام دهد.

رئیس جمهور در همین دو جمله دوبار اظهار می کند که غنی سازی ایران تثبیت و به در قطعنامه شورای به رسمیت شناخته شد اما هیچ قسمتی از قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت بر ادعای آقای روحانی صحه نمی گذارد . در قطعنامه ۲۲۳۱، نه تنها غنی سازی ایران را مورد شناسایی قرار نگرفته، بلکه بخشی از حقوق هسته ای تا ابد از ایران سلب شده (مانند حق بازفرآوری و حق راکتور آب سنگین) و درباره غنی سازی نیز به ایران فقط و فقط اجازه (و نه حق) داده تا ایران این فعالیت را به صورت محدود و برای دوره زمانی مشخص انجام دهد.
گروه سیاسی – رجانیوز:  اظهارات حسن روحانی در افتتاحیه نمایشگاه مطبوعات حاوی نکات قابل توجهی است که نشان می‌دهد برخی از اطلاعات رییس‌جمهور درباره برجام و ‍‍‍‍‍‍‍پیامدهای آن اشتباه است.
 
به گزارش رجانیوز، حسن روحانی در اظهارات خود در افتتاحیه نمایشگاه مطبوعات با انتقاد از منتقدان به برخی از دستاوردهای برجام اشاره کرد و گفت: نه این که ایران حقش تثبیت شد که غنی‌سازی کند و کیک زرد را به UF۶ تبدیل کند آن غنا را به سه و نیم و چهار و پنج درصد برساند بلکه یک قدم دیگر تجارت را در این زمینه بدست آوردیم ما از هفته‌های آینده uf۶را می‌فروشیم کیک زرد را می‌گیریم یعنی در بازار تجارت هسته‌ای وارد می‌شویم.
 
رئیس جمهور همچنین  گفت: نه تنها این که قطعنامه‌های شش‌گانه ظالمانه شورای امنیت سازمان ملل را لغو کردیم بلکه در قطعنامه جدید حق غنی‌سازی ایران را هم به رسمیت می‌شناسد.
 
اما در همین دو جلمه رئیس جمهور ۹ نکته وجود دارد که بیانگر «اشتباهات کلیدی» وی درباره برجام و پیامدهای آن است.
 
۱) رئیس جمهور در همین دو جمله دوبار اظهار می کند که غنی سازی ایران تثبیت و به در قطعنامه شورای به رسمیت شناخته شد اما هیچ قسمتی از قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت بر ادعای آقای روحانی صحه نمی گذارد . در قطعنامه ۲۲۳۱، نه تنها غنی سازی ایران را مورد شناسایی قرار نگرفته، بلکه بخشی از حقوق هسته ای تا ابد از ایران سلب شده (مانند حق بازفرآوری و حق راکتور آب سنگین) و درباره غنی سازی نیز به ایران فقط و فقط اجازه (و نه حق) داده تا ایران این فعالیت را به صورت محدود و برای دوره زمانی مشخص انجام دهد.
 
۲) آقای روحانی همچنین گفته است: (در نتیجه توافق) حق ایران تثبیت شد که غنی سازی کند و کیک زرد را به UF۶ تبدیل کند آن غنا را به ۳ونیم و ۴ و ۵ درصد برساند.
 
این در حالی است که فرآیند غنی سازی اورانیوم در ایران در نتیجه توافق حاصل نشده بلکه پیش از این نیز فرآیند تبدیل اورانیوم طبیعی به اورانیوم با غنای متفاوت حتی غنای ۲۰ درصد  توسط دانشمندان ایرانی صورت می گرفت. 
 
در قطعنامه‌های شورای امنیت نیز  غنی سازی در ایران را منع نکرده بود، بلکه صرفاً خواستار تعلیق سه فعالیت  غنی سازی، آب سنگین و بازفرآوری شده بود، در واقع قطعنامه های پیشین غنی سازی ایران را به رسمیت شناخته بود، چرا که صرفاً خواستار تعلیق آن شده و اذعان نموده که پس از حل و فصل مسایل ایران با آژانس، ایران می تواند هر سه فعالیت از جمله غنی سازی را از سربگیرد.
 
۳) اقای روحانی مدعی شده است که ایران می تواند کیک زرد را به UF۶ تبدیل کند آن غنا را به ۳ونیم و ۴ و ۵ درصد برساند.
 
این در حالی است که در متن برجام صراحتا آمده است که  ایران باید برای ۱۵ سال «سطح غنی‏ سازی اورانیوم خود را تا سقف ۶۷/۳ درصد نگه دارد» اینکه رئیس جمهور تاکید دارد که میتوان اورانیوم را تا غنای ۴ و ۵ درصد غنی کرد کاملا اشتباه و احتمالا در نتیجه ارائه اطلاعات غلط به وی است.
 
۴) رئیس جمهور اما در ادامه اظهارات خود و در یک موضع گیری عجیب مبادله اورانیوم غنی شده با کیک زرد را یک دستاورد و امتیاز برای ایران به حساب آورد و این موضوع را به معنای ورود به بازار تجارت هسته‌ای اعلام کرد. 
 
در این باره اما چند نکته قابل توجه وجود دارد که مشخص می کند برخلاف نظر آقای روحانی مبادله اورانیوم غنی شده با کیک زرد نه تنها به نفع ایران نیست بلکه کاملا به ضرر ایران است.
 
۱/۴) کیک زرد محصولی از اورانیوم طبیعی است که در مرحله ابتدایی برای شروع فعالیت تبدیل اورانیوم استفاده شده و بعد از به دست آوردن کیک زرد باید ۵ مرحله فرآیند تبدیلی شامل (اورانیوم غنی شده AUCUO۲UF۴UF۶ کیک زرد) نیز طی بشود تا اورانیوم غنی شده به دست آید. به همین دلیل تبدیل کیک زرد به اورانیوم غنی شده هم زمان بر و هم هزینه بر است. به گونه ای که برای تبدیل کیک زرد به اورانیوم غنی شده نیاز به دو سال زمان است. در واقع در طول اجرای برجام ایران با  ۵۰۶۰ سانتریفیوژ خود برای کشورهای غربی اورانیوم غنی می‌کند چرا که بر اساس برجام ایران اجازه ذخیره سازی اورانیوم را ندارد. در چنین شرایطی رئیس جمهور مبادله اورانیوم غنی شده با کیک زرد را یک دستاورد میداند.  
 
۲/۴) نکته دیگر آنکه تبادل و نابود کردن ذخایر اورانیوم غنی شده از ۱۲ تن به ۳۰۰ کیلو سبب می شود ایران به مدت ۸ سال در زمینه ذخیره سازی اورانیوم غنی شده عقب بیافتد به این معنا که اگر ایران بعد از پایان برجام (که نمیتوان برای آن سال دقیقی مشخص کرد) اجازه پیدا کند بدون محدودیت به غنی سازی اورانیوم مبادرت کند باید ۸ سال بگذرد تا به نقطه ای برسیم که پیش از برجام در زمینه ذخیره سازی اورانیوم رسیده بودیم. (ذخیره سازی ۱۲ تن اورانیوم غنی شده)
 
۳/۴) همه کارشناسان و متخصصان بر این مساله تاکید دارند که اورانیوم غنی شده جز منابع و کالاهای استراتژیک هر کشوری می باشد. آیا خالی کردن کشور از یک منبع استراتژیک دستاورد محسوب می شود؟ زمانی مبادله و تجارت هسته ای برای ایران دستاورد محسوب می شد که این فراینده مبادله کنونی بالعکس شکل می گرفت. یعنی آنکه ایران برای تامین بخشی از نیازهای خود کیک زرد را به کشورهای غربی می داد و به ازای آن اورانیوم غنی شده تحویل می گرفت.
 
۴/۴) رئیس جمهور معتقد است مبادله اورانیوم غنی شده با کیک زرد به معنای آغاز تجارت هسته ای است. این در حالی است که بر اساس برجام و بنا به نقشه کشورهای غربی «تجارت هسته ای» با ایران تنها در دو زمینه مبادله اورانیوم غنی شده با کیک زرد و بازطراحی راکتور اراک تعریف شده که در مورد اول برای خالی کردن ایران از منابع استراتژیک و سرگرم کردن ایران به غنی سازی برای غرب و در مورد دوم برای تغییر ماهیت راکتور آب سنگین اراک این زمینه ها فراهم شده است.
 
اگر همانگونه که آقای روحانی می گوید که وارد تجارت هسته ای شده ایم ایران می تواند آزادانه و حتی تحت نظر کشورهای غربی اورانیوم طبیعی بخرد؟ یا آزادانه و بنا بر تصمیم خود اورانیوم غنی شده را بفروشد؟
 
۵) رئیس  جمهور در حالی صراحتا بر آغاز فرایند مبادله اورانیوم در هفته های آتی خبر داد که بنا بر تاکید رهبر انقلاب هر گونه اقدامی برای مبادله اورانیوم باید پس از مختومه شدن پرونده ایران در موضوع PMD باشد.  این در حالی است که بر اساس توافقات صورت گرفته میان ایران ، آژانس و کشورهای ۱+۵، دبیرکل آژانس قرار است گزارش خود درباره موضوع PMD را اواخر اذرماه ارائه بدهد.  پس از ارائه گزارش آمانو، این گزارش باید در شورای حکام آژانس مورد بررسی قرار بگیرد و هنگامی که این شورا حکم بر مختومه شدن موضوع PMD بدهد،مقامات ایرانی اجازه پیدا خواهند کرد تعهدات خود درباره مبادله اورانیوم  و همچنین آب سنگین اراک را اجرایی کنند. هر چند که با توجه به اخبار منتشر شده گزارش آمانو بیش از آنکه به حل و فصل PMD کمک کند به ابهامات موجود در این باره می افزاید. 
 
۶) آقای روحانی همچنین گفته است «... قطعنامه‌های شش‌گانه ظالمانه شورای امنیت سازمان ملل را لغو کردیم.» رئیس جمهور در حالی این سخن را به زبان آورده که تحریم‌های شورای امنیت در بخش موشکی، اشاعه‌ای و تسلیحاتی باقی مانده و تحریم‌های ۶ قطعنامه قبلی نیز برگشت‌پذیر بوده و اصطلاح لغو تحریم‌ها واژه درستی نیست بلکه متوقف شده و بازگشت پذیر است. 
 
دو جمله رئیس جمهور درباره موضوع هسته ای در افتتاحیه نمایشگاه مطبوعات در حالی حاوی اشتباهات و نکات متعدد بوده است که وی در بخش های دیگر سخنان خود در این مراسم منتقدان به ویژه منتقدان هسته ای را مورد انتقاد قرار داد. هر چند برخی از موافقان برجام خواستار مسدود شدن باب انتقادات به ویژه در موضع هسته ای هستند با این حال آنچه که مورد تاکید رهبر معظم انقلاب قرار دارد آن است که انتقادات فنی و ریزبینانه در راستای منافع ملی کشور است.
 
۰ نظر ۱۹ آبان ۹۴ ، ۰۰:۱۷
حسن حیدری