حضرت امام خامنه ای: نگذارید احساس غیرت انقلابی و تکلیف در مقابل انقلاب، در دلهای شما ضعیف بشود و فرو بنشیند. مثل کسی که از خانواده و حرم و ناموس خوددفاع میکند،ازانقلاب وارزشها و دستاوردهای آن،همین طور دفاع کنید بایگانی اسفند ۱۳۹۵ :: فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

خواستۀ ما: اینترنت باید ملّی، امن، پرسرعت، ارزان و پاک باشد

فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

خواستۀ ما: اینترنت باید ملّی، امن، پرسرعت، ارزان و پاک باشد

دیدگاه و باور ما: فضای مجازی در خدمت صدورانقلاب، اقتصاد مقاومتی، صادرات غیر نفتی، نهضت تولید علم، جنبش نرم افزاری، ایجاد اشتغال پایدار، مبارزه با امپریالیسم واستکبار ستیزی یا مهدی ادرکنی
فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

حضرت امام خامنه ای (حفظه الله تعالی): ۱۳۹۴/۰۶/۱۸
«ان‌شاءالله تا ۲۵ سال دیگر، به توفیق الهی و به فضل الهی چیزی به نام رژیم صهیونیستی در منطقه وجود نخواهد داشت.»

بایگانی
پیوندها

۱۷۷ مطلب در اسفند ۱۳۹۵ ثبت شده است

مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

مسئله فلسطین در نگاه بنیانگذار کبیر انقلاب


مسلمانان جهان باید در همه حال نگاه شان را از قبله اول مسلمانان برندارند و با در پیش گرفتن وحدت و همدلی درراه آزادسازی ملت ستم‌دیده فلسطین گام بردارند که اگر این اتفاق بیفتد تمام فتنه‌ها و مشکلات از بلاد اسلامی برچیده خواهد شد.
به گزارش مشرق، مسئله فلسطین و مبارزه با رژیم  صهیونیستی یکی از اصول مبارزاتی حضرت امام بود ودر دکترین سیاست خارجی نظام جمهوری اسلامی از جایگاه ممتازی برخورد دار بوده است و در این میان معمار انقلاب اسلامی  همیشه و در همه حال تا افشاگر رژیم جعلی اسراییل  بودند و با دمیدن روح مقاومت و جهاد بر پیکره جهان اسلام  به دنبال آزادسازیی قدس شریف این نماد مظلومیت جهان اسلام از چنگال دژخیمان صهیونیستی بودند.

از همین روی امام خمینی  در پاسخی که در سال 1352 به دانشجویان مسلمان مقیم آمریکا و کانادا ارسال داشته است می‌فرماید: «... اسرائیل زاییده طبیعی تعاون فکری میان دول استعماری شرق و غرب بود، چرا که آنان با ایجاد اسرائیل، دست به استثمار و نابودی و استعمار و تقسیم جهان اسلام زدند و امروز به روشنی می‌بینیم که همه طرف‌های استعماری به آن کمک می‌کنند...»

بنیانگذار انقلاب اسلامی از همان ابتدا مساله فلسطین را موضوعی اسلامی و نه صرفاً عربی می‌دید، زیرا موضوع فلسطین را فراتر از چهارچوب های قومی و نژادی تعریف می کردند و آن را در مرزهای فکری جهان اسلام تعریف می کردند  و با این تفکر به دنبال آن بودند تا نشان بدهند که مساله فلسطین وجه المصالحه قرار گرفته و اعراب بیش از آنکه به دنبال آزاد کردن فلسطین و سرزمین‌های اشغالی از دست صهیونیست‌ها باشند، به دنبال حل و فصل مشکلات خود با غرب و عادی سازی روابط با اشغالگران قدس می‌باشند و از همین‌رو است که از جهان اسلام مدد می‌خواهند و با اسلامی کردن مساله فلسطین تلاش می‌کند طیف وسیع‌تری را پشت سر مردم مظلوم و آواره آن بسیج کند.

به طور کلی مهمترین عملکرد اندیشه‌های امام خمینی (ره) را در باب مسئله فلسطین می‌توان افشای ماهیت تروریستی، نژادپرستانه و ضد انسانی رژیم صهیونیستی، شکل‌گیری و پیروزی حرکت‌های اسلامی و شهادت‌طلبانه در روند مبارزات ملت فلسطین و شکست روند سازش و طرح‌های آمریکا دانست.

رژیم صهیونیستی غده سرطانی

از ویژگی های دیگر مبارزات حضرت امام در مواجهه با رژیم صهیونیستی صراحت لهجه و دوری از سیاسی کاری در خصوص برخورد با موضوع فلسطین است و به دنبال افشای پلید رژیم صهیونیستی در سطح منطقه و جهان است.

بطوری که از  رژیم صهیونیستی بعنوان غده سرطانی در جهان یاد می کند و صراحتا اعلام می کنند : «یک دولت پوشالی دو میلیونی - یعنی، اسرائیل - در مقابل یک میلیارد مسلمان ایستاد و حمله کرد و آن قدر جنایت کرد که در تاریخ کم‌نظیر است. آن وقت می‌بینیم که دولت‌های اسلامی در تلاشند که آن را به رسمیت بشناسند. ما می‌گوییم اسرائیل باید از صفحه روزگار محو شود»(1)

"مسلمانان حاضر در مواقف کریمه از هر ملت و مذهب که هستند باید به خوبى بدانند که دشمن اصلى اسلام و قرآن کریم و پیامبر عظیم الشان صلى الله علیه و آله و سلم ، ابرقدرت ها خصوصا آمریکا و و لیده فاسدش اسرائیل است که چشم طمع به کشورهاى اسلامى دوخته و براى چپاول مخازن عظیم زیرزمینى و روى زمینى این کشورها از هیچ جنایت و توطئه اى دست بردار نیستند و رمز موفقیت آنان در این توطئه شیطانى تفرقه انداختن بین مسلمانان به هر شکل که بتوانند مى باشد".(2)

مسئله قدس یک مسئله شخصی نیست

«هان ای مسلمانان جهان و مستضعفان گیتی بپا خیزید و مقدرات خود را به دست گیرید تا کی نشسته اید که مقدرات شما را واشنگتن یا مسکو تعیین کند تا کی باید قدس شما در زیر چکمه تفاله های آمریکا و اسراییل غاصب پایکوب شود تا کی سرزمین قدس فلسطین لبنان و مسلمانان مظلوم آن دیار در سلطه جنایتکاران بسر برند و شما تماشاچی باشید و بعضی حکام شما آتش بیار معرکه باشند.»(3)

«مسئله قدس یک مسئله شخصی نیست و یک مسئله مخصوص به یک کشور و با یک مسئله مخصوص به مسلمانان جهان در عصر حاضر نیست، بلکه حادثه ای است برای موحدین جهان و مؤمنان اعصار گذشته، و حال و آینده، از روزی که مسجدالاقصی پی ریزی شد تا آنگاه که این سیاره در نظام هستی در گردش است. و چه ننگ است برای دولت های اسلامی که با در دست داشتن شریان حیاتی ابرقدرتهای جهان بنشینند و تماشاگر باشند که آمریکا ابر جنایتکار تاریخ یک عنصر فاسد بی ارزش را در مقابل آنان علم کند و با عده‌ای ناچیز عبادتگاه مقدس و قبله گاه اول آنان را از آنان غصب نموده و با کمال وقاحت در مقابل همه آنان قدرت نمایی کند». (4)

«سران کشورهاى اسلامى باید توجه داشته باشند که این جرثومه فساد را که در قلب کشورهاى اسلامى گماشته اند تنها براى سرکوبى ملت عرب نمى باشد بلکه خطر و ضرر آن متوجه همه خاورمیانه است نقشه ، استیلا و سیطره صهیونیسم بر دنیاى اسلام و استعمار بیشتر سرزمین هاى زرخیز و منابع سرشار کشورهاى اسلامى مى باشد و فقط با فداکارى ، پایدارى و اتحاد دولت هاى اسلامى مى توان از شر این کابوس سیاه استعمار رهایى یافت و اگر دولتى در این امر حیاتى که براى اسلام پیش آمده کوتاهى کرد، بر دیگر دولت هاى اسلامى لازم است که با توبیخ و تهدید و قطع روابط او را وادار به همراهى کنند دولت هاى ممالک نفت خیز اسلامى لازم است از نفت و دیگر امکاناتى که در اختیار دارند به عنوان حربه علیه اسرائیل و استعمارگران استفاده کرده ، از فروش نفت به آن دولت هائى که به اسرائیل کمک مى کنند خوددارى ورزند».(5)

اختصاص وجوهات شرعی به مبارزان فلسطینی

در میان نظرات حضرت امام در خصوص مسئله فلسطین انتظار روحیه ایثارگری از امت اسلام در قبال ملت مظلوم فلسطین است ، ایشان انتظار دارند تا مسلمانان جهان با هر چه در توان دارند در راه مبارزه با رژیم صهیونیستی دریغ نکنند.

"اکیداً شایسته و بلکه واجب است که قسمتی از وجوه شرعی مانند زکات و سایر صدقات به مقدار کافی به این مجاهدان راه خدا اختصاص داد؛ کمک به آنان با تمام نیروها و امکانات واجب است."(6)

این در حالی است که جریان مغرض نسبت به خط امام با مطرح کردن «شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران» به دنبال آن بودند تا حمایت های جمهوری اسلامی را به حاشیه ببرند که مغایر با اندیشه های حضرت امام است .

روز جهانی قدس

در این میان از ابتکارات تاریخی حضرت امام در گفتمان مبارزه با رژیم صهیونیستی و دفاع از ملت مظلوم فلسطین نام گذاری آخرین جمعه ماه مبارک زمان به نام روز قدس است .

ایشان با این حرکت به دنبال آن بودند که مسئله فلسطین در قالب زمان و مکان محدود نمی شود و مسلمانان جهان تا آزاد سازی قدس شریف دست از مبارزه بر نخواهند داشت و نباید بگذارند شعله های خشم جهان اسلام سرد و بی رمق بشود.

"روز قدس" یک روز جهانی است. روزی نیست که فقط اختصاص به قدس داشته باشد. روز مقابله مستضعفین با مستکبرین است. روز مقابله ملتهایی است که در زیر فشار ظلم امریکا و غیر امریکا بودند، در مقابل ابرقدرتهاست. روزی است که باید مستضعفین مجهز بشوند در مقابل مستکبرین، و دماغ مستکبرین را به خاک بمالند. روزی است که بین منافقین و متعهدین امتیاز خواهد شد. متعهدین این روز را روز قدس می‌دانند، و عمل می‌کنند به آنچه باید بکنند. و منافقین - آنهایی که با ابرقدرتها در زیر پرده آشنایی دارند و با اسرائیل دوستی - در این روز بی‌تفاوت هستند، یا ملتها را نمی‌گذارند که تظاهر کنند. روز قدس روزی است که باید سرنوشت ملتهای مستضعف معلوم شود، باید ملتهای مستضعف اعلام وجود بکنند در مقابل مستکبرین. (7)

سطل‌ آب و نابودی اسرائیل

امام خمینی با نگاه عمیق شان نسبت به موضوع فلسطین تنها راه نجات ملت مظلوم فلسطین از چنگال رژیم صهیونیستی را ایجاد وحدت و همدلی در بین امت اسلام می دانند و از مسلمانان و علما و نخبگان جهان اسلام میخواهند فارغ از روحیه سازشکارانه سران خود در قیال رژیم غاصب اسرائیل دست در دست هم صف های مستحکم وحدت را ن=تشکیل دهند تا نابودی اسرائیل را رقم بزنند .

"می بینند که دولت پوشالی اسرائیل در مقابل اسلام ایستاده که اگر مسلمین مجتمع بودند هر کدام یک سطل آب به اسرائیل می ریختند او را سیل می برد ، معذالک در مقابل او زبون هستند ، معما اینست که با این که اینها را می دانند، چرا به علاج قطعی که ان اتحاد و اتفاق است روی نمی آورند؟ "(8)

حال که نظام سلطه با ظهور داعش در منطقه به دنبال منحرف کردن نگاه‌ها به موضوع فلسطین است مسلمانان جهان باید در همه حال نگاه شان را از قبله اول مسلمانان بر ندارند و با در پیش گرفتن وحدت و همدلی در راه آزادسازی ملت ستم‌دیده فلسطین گام بردارند که اگر این اتفاق بیفتد تمام فتنه‌ها و مشکلات از بلاد اسلامی برچیده خواهد شد.

منابع :

1-صحیفه امام؛ ج16؛ ص490

2- صحیفه امام  ج 19 ص46

3-صحیفه امام جلد 15  ص59

4-صحیفه امام ج 16 ص190

5- صحیفه امام ج 1 ص920

6-صحیفه امام ج 2  ص 199

7- صحیفه امام ج 9  ص 276

8- صحیفه امام ج 9  ص 274
 
منبع: فارس
 
۰ نظر ۱۳ اسفند ۹۵ ، ۰۹:۲۷
حسن حیدری
در فضای مجازی ادعا شده وزیر بهداشت با فرماندار شهرستان بدره درگیری لفظی داشته است، فیلم این درگیری را در این خبر مشاهده کنید.
به گزارش مشرق،  فیلمی در فضای مجازی منتشر شده است که در آن وزیر بهداشت با فرماندار شهرستان بدره درگیری لفظی داشته است.
 افسران - دیالوگ ماندگار وزیر بهداشت، خطاب به فرمانداری که از درد مردم می‌گفت: اگه گذاشتم یه روز اینجا بمونی بی‌شعور !!!!!
در این درگیری که در خصوص امکانات درمانی بوده است، در هنگام اعتراض مردم شهرستان به اوضاع بهداشتی و درمانی منطقه، فرماندار نیز آنها را تایید کرده و در این زمینه وزیر بهداشت ضمن توهین به فرماندار بدره و بکار بردن الفاظ ناپسند، وی را تهدید به برکناری کرده است.
 
هرچند زارع نژاد معاون وزیر بهداشت می گوید چنین درگیری صورت نگرفته است: این خبر صرفا یک شیطنت رسانه‌ای بوده و در این سفر گفت‌وگویی میان وزیر بهداشت که تولیت سلامت جامعه را بر عهده دارد و فرماندار بدره ایلام در خصوص سطح بندی و بکارگیری نیروهای متخصص که نه تنها در ایلام بلکه در کلیه سفرها به آن توجه ویژه و اساسی دارد، صورت گرفت؛ اما فیلم های منتشر شده روایت دیگری از این ماجرا دارد.
افسران - رضاخانیسم...
 

00:0700:07
 
 

02:0502:05
 Image result for ‫وزیر بهداشت اگر گذاشتم یه روز بمونی اینجا بیشعور‬‎
۰ نظر ۱۳ اسفند ۹۵ ، ۰۹:۰۵
حسن حیدری
روایات در فضایل حضرت فاطمه زهرا (س) فراوان و در منابع مختلف بویژه منابع حدیثی اهل سنت، متواتر است. در روایتی که در یکی از این منابع به آن اشاره شده، آمده است: «روز قیامت منادی به اجتماع کنندگان در صحرای محشر اعلام می کند: چشم فرو بندید تا فاطمه عبور کند.»
گروه فرهنگی مشرقمنابع حدیثی اهل سنت به ذکر روایات فراوانی از نبی مکرم حضرت محمد صلی الله علیه و آله در فضایل و مناقب حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها پرداخته اند که در زیر چهل روایت آن به مناسبت سالروز شهادت مظلومانه آن حضرت نقل می شود. 

گفتنی است که هر روایت در منابع متعددی آمده بود که ما تنها یک منبع را برای هر روایت ذکر کردیم.  

1. إذا کانَ یَوْمُ القیامَةِ نادى مُنادٍ: یا أَهْلَ الجَمْعِ، غُضُّوا أَبْصارَکُمْ حَتى تَمُرَّ فاطِمَة (کنز العمّال ج 13 ص 91 و 93)
ـ روز قیامت منادی به اجتماع کنندگان در صحرای محشر اعلام می کند: چشم فرو بندید تا فاطمه عبور کند.  

2. کُنْتُ إذا اشْتَقْتُ إِلى رائِحَةِ الجنَّةِ شَمَمْتُ رَقَبَةَ فاطِمَة، (منتخب کنز العمّال ج 5 ص 97)
ـ من هر گاه مشتاق به بوی بهشت می شدم، گردن فاطمه را می بوییدم. 

3.  حَسْبُک مِنْ نساءِالعالَمیَن أَرْبَع: مَرْیمَ وَآسیَة وَخَدیجَة وَفاطِمَة، (مستدرک الصحیحین ج 3 باب مناقب فاطِمَة ص 171)
ـ چهار زن برای شما (به عنوان الگو و بزرگی) کافی است: مریم، آسیه، خدیجه و فاطمه. 

چهل حدیث نبوی در فضیلت حضرت زهرا(س) از منابع اهل سنت

4. یا عَلِی هذا جبریلُ، یُخْبِرنِی أَنَّ اللّهَ زَوَّجَک فاطِمَة، (مناقب الإمام علی من الریاض النضرة: ص 141)
ـ ای علی! جبرییل اکنون در پیشگاه من خبر می دهد که خداوند فاطمه را به همسری تو در آورده است. 

5. ما رَضِیْتُ حَتّى رَضِیَتْ فاطِمَة، (مناقب الإمام علی لابن المغازلی: ص 342)
ـ تا فاطمه خشنود نمی شد من نیز خشنود نمی شدم. 

6.  یا عَلِیّ إِنَّ اللّهَ أَمَرَنِی أَنْ أُزَوِّجَکَ فاطِمَة، (الصواعق المحرقة باب 11 ص 142)
ـ ای علی! خداوند به من فرمان داده است تا فاطمه را به همسری تو در آورم. 

7.  إِنّ اللّهَ زَوَّجَ عَلیّاً مِنْ فاطِمَة، (الصواعق المحرقة ص 173)
ـ خداوند فاطمه را به همسری علی در آورد. 

8.  کُلُّ بَنِی أُمّ یَنْتَمونَ إِلى عُصْبَةٍ، إِلاّ وُلدَ فاطِمَة، (الصواعق المحرقة ص 156 و 187)
ـ فرزندان هر مادری به خانواده پدری شان منسوب می شوند مگر فرزندان فاطمه (که به پیامبر منسوب می شوند.) 

9.  کُلِّ بَنِی أُنثى عصْبَتُهم لأَبیهِمْ ماخَلا وُلْد فاطِمَة، (کنز العمّال ج 13ص101)
ـ فرزندان هر زنی به دودمان پدری شان منسوب می شوند مگر فرزندان فاطمه (که به پیامبر منسوب می شوند.) 

10.  أَحَبُّ أَهْلِی إِلیَّ فاطِمَة، (الجامع الصغیر ج 1 ح 203 ص 37)
ـ محبوب ترین عضو خانواده ام فاطمه است.  

11.  خَیْرُ نِساءِ العالَمین أَرْبَع: مَرْیَم وَ آسیة وَ خَدِیجَة وَ فاطِمَة،  (الجامع الصغیر ج 1 ح 4112 ص 469)
ـ بهترین زنان عالم چهار تن اند: مریم، آسیه، خدیجه و فاطمه. 

12.  سیّدَةُ نِساءِ أَهْلِ الجَنَّةِ فاطِمَة، (صحیح البخاری، کتاب الفضائل، باب مناقب فاطمة)
ـ برترین زنان بهشت فاطمه است. 

13.  إذا إشْتَقْتُ إلى ثِمارالجنَّةِ قَبَّلتُ فاطِمَة، (نورالأبصار ص 51)
ـ هر گاه به میوه های بهشتی مشتاق می شدم فاطمه را می بوسیدم. 

14.  کَمُلَ مِنَ الرِّجال کَثِیرُ، وَ لَمْ یَکْمُلْ مِنَ النساءِ إِلاّ أَرْبَع: مَرْیـــم وَ آسِیَة وَ خَدیجـــَة وَ فاطِمـــَة، (نور الأبصار ص 51)
ـ مردان فراوانی به نهایت کمال رسیدند اما در میان زنان تنها چهار زن کامل شدند: مریم، آسیه، خدیجه و فاطمه.

15.  أَوَّلُ مَنْ یَدْخُلُ الجَنَّةَ: عَلیٌّ و فاطِمَة، (نور الأبصار ص 52) 
ـ علی و فاطمه نخستین کسانی هستند که وارد بهشت می شوند. 

چهل حدیث نبوی در فضیلت حضرت زهرا(س) از منابع اهل سنت

16.  أُنْزِلَتْ آیَةُ التطْهِیرِ فِیْ خَمْسَةٍ فِیَّ وَ فِیْ عَلیٍّ وَ حَسَنٍ و حُسَیْنٍ و فاطِمَة، (إسعاف الراغبین ص 116)
ـ آیه تطهیر در باره پنج تن نازل شد: من و علی و حسن و حسین و فاطمه.

17.  أَفْضَلُ نِساءِ أَهْل الجَنَّةِ: مَرْیَمُ وَ آسیةُ وَ خَدیجَةُ وَ فاطِمَة، (سیر أعلام النبلاء: ج 2 ص 126)
ـ زنان برتر بهشت مریم، آسیه، خدیجه و فاطمه هستند. 

18.  أَوَّلُ مَنْ دَخَلَ الجَنَّةَ فاطِمَة، (ینابیع المودّة ج2 ص322 باب56)
ـ فاطمه اولین فردی است که داخل بهشت می شود. 

19. المَهْدِیِ مِنْ عِتْرَتی مِنْ وُلدِ فاطِمَة، (الصواعق المحرقة ص237)
ـ مهدی (موعود) از خانواده من و از فرزندان فاطمه است. 

20.  إنّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ ، فَطـــَمَ ابْنَتِی فاطِمَـــة وَ وُلدَهـــا وَ مَنْ أَحَبًّهُمْ مِنَ النّار، فَلِذلِکَ سُمّیَتْ فاطِمَة، (کنز العمال ج6 ص219)
ـ خداوند عز و جل، دخترم فاطمه و فرزندانش و دوستدارانشان را از آتش جدا و دور نگه داشته است و از این رو فاطمه نامیده شده است. 

21.  فاطِمَة أَنْتِ أَوَّلُ أَهْلِ بَیْتی لُحُوقاً بِی، (حلیة الأولیاء ج 2 ص 40) 
ـ ای فاطمه! تو اولین عضو خانواده من هستی که به من ملحق می شوی. 

22.  فاطِمَة بَضْعَةٌ مِنّی، یُریبُنِی ما رابَها، وَ یُؤذِینی ما آذاهَا، (سنن الترمذی ج 3 باب فضل فاطِمَة ص 241) 
ـ فاطمه پاره تن من است. بی تابی او سبب بی تابی من و آزار او سبب آزار من است. 

23.  فاطِمَة بَضْعَةٌ مِنّی یَسُرُّنِی ما یَسُرُّها، (الصواعق المحرقة ص 180 و 232) 
ـ فاطمه پاره تن من است. خوشحالی او سبب حوشحالی من است. 

24.  فاطِمَة سِیِّدةُ نِساءِ اهْلِ الجَنِّة، (صحیح البخاری ج 3، کتاب الفضائل باب مناقب فاطِمَة ص 1374)
ـ فاطمه، سرور زنان بهشت است. 

چهل حدیث نبوی در فضیلت حضرت زهرا(س) از منابع اهل سنت

25.  فاطِمَة بَضْعَةُ مِنّی فَمَنْ أَغْضَبَها أَغْضَبَنِی، (صحیح البخاری ج 3 کتاب الفضائل باب مناقب فاطِمَة ص1374)
ـ فاطمه پاره تن من است. هر کس او را به خشم آورد مرا به خشم آورده است. 

26.  فاطِمَة خُلِقَتْ حورِیَّةٌ فِیْ صورة إنسیّة، (مناقب الإمام علی لابن المغازلی ص 296)
ـ فاطمه حوریه ای است که به صورت انسان آفریده شده است. 

27.  فاطِمَة حَوْراءُ آدَمیّةَ لَم تَحضْ، وَلَمْ تَطْمِث، (الصواعق المحرقة ص 160) 
ـ فاطمه حوریه ای است در قالب انسان که حیض نمی بیند و استحاضه نمی شود.  

28.  فاطِمَة بَضْعَةٌ مِنّی، یُؤْذیِنی ما آذاها، وَ یَنَصُبَنی ما أنَصَبَها، (مستدرک الصحیحین ج 3 ص 173)
ـ فاطمه پاره تن من است. آنچه او را آزار دهد مرا آزار می دهد و آنچه او را به رنج افکند مرا به رنج افکنده است. 

29.  فاطِمَة بَضْعَةُ مِنّی ، یُغْضِبُنی ما یُغْضِبُها ، وَ یَبْسُطُنی ما یَبْسَطُها، (الجامع الصغیر ج 2 ص 653 ح 5859)
ـ فاطمه پاره تن من است. خشمناکی او سبب خشمناکی من و خشنودی او مایه خشنودی من است. 

30.  فاطِمَة أَحَبُّ إِلیَّ مِنْکَ یا عَلِیّ، وَ أَنْتَ أَعَزُّ عَلَیَّ مِنْها، (منتخب کنز العمّال ج 5 ص 97)
ـ ای علی! فاطمه برای من از تو محبوبتر و تو برای من عزیزتر از او هستی. 

31.  فاطِمَة بَضْعَةٌ مِنّی، وَ هِیَ قَلْبِیْ، وَ هِیَ روُحِی التی بَیْنَ جَنْبِیّ، (نور الأبصار ص 52)
ـ فاطمه پاره تن من است. او قلب من و روح من است که در پیکرم قرار دارد. 

32.  فاطِمَة سیِّدَةُ نِساءِ أُمَّتِی، (صحیح مسلم، کتاب فضائل الصحابة، باب مناقب فاطمة)
ـ فاطمه سرور زنان امت من است. 

33.  فاطِمَة شُجْنَةٌ مِنّی، یَبْسُطُنِی ما یَبْسُطُها، وَ یَقْبِضُنِی ما یَقْبُضُها، (مستدرک الصحیحین ج 3 باب مناقب فاطِمَة ص 168)
ـ فاطمه بخشی از وجود من است. آنچه او را خشنود کند مرا خشنود کرده و آنچه او را دلگیر سازد مرا دلگیر ساخته است. 

34.  فاطِمَة بَضْعَةٌ مِنّی، یُؤلِمُها ما یُؤْلِمُنِی، وَ یَسَرُّنِی ما یَسُرُّها، (مناقب الخوارزمی ص 353)
ـ فاطمه پاره تن من است. درد او درد من و شادی او شادی من است. 

35.  فاطِمَة بَضْعَةٌ مِنّی، مَنْ آْذاهَا فَقَدْ آذانِی،  (کنز العمّال ج 13 ص 96)
ـ فاطمه پاره تن من است. هر که او را بیازارد مرا آزرده است. 

36.  فاطِمَة بَهْجَةُ قَلْبِی، وَابْناها ثَمْرَةُ فُؤادِی، (ینابیع الموّدة ج 1 باب 15 ص 243)
ـ فاطمه شادی قلب من است و دو فرزند او (حسن و حسین) میوه دل من اند. 

37.  فاطِمَة لَیْسَتْ کَنِساءِ الآدَمیّین، (مجمع الزوائد ج 9 ص 202)
ـ فاطمه همچون دیگر زنان عالم نیست. 

38.  فاطِمَة مُضْغَةٌ مِنّی، یَقْبِضُنی ما قَبَضَها، وَ یَبْسُطُنی ما بَسَطَها، (السنن الکبرى ج 7 ص  64) 
ـ فاطمه پاره ای از وجود من است. آنچه او را غمگین سازد مرا غمگین ساخته و آنچه او را خوشحال کند مرا خوشحال کرده است.  

39.  فاطِمَة إِنّ اللّهَ یَغْضِبُ لِغَضَبَکِ، (الصواعق المحرقة ص 175) 
ـ ای فاطمه! خدا با خشم تو خشمناک می شود. 

40.  فاطِمَة إِنّ اللّهَ غَیْرُ مُعَذِّبِکِ، وَلا أَحَدٍ مِنْ وُلْدِکِ، (کنز العمّال ج13 ص96) 
ـ ای فاطمه! خداوند تو و هیچ یک از فرزندانت را عذاب نخواهد کرد.  
۰ نظر ۱۲ اسفند ۹۵ ، ۲۱:۰۳
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

فیلم/ حدیث کم‌ نظیر از حضرت‌ زهرا(س)


سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان در مورد حدیث کم نظیر از حضرت زهرا سلام الله علیها.
۰ نظر ۱۲ اسفند ۹۵ ، ۲۰:۰۱
حسن حیدری
آیت الله میرباقری:

یکی از جملاتی که معنا کردند تکبیر است «قُلْنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ وَصِیُّهُ أَعْلَمُ» حضرت فرمود: اگر معانی اذان را می فهمیدید غفلت و خنده هایی که از سر غفلت است در وجودتتان کم می شد و بکا در ما زیاد می شود. «وَ لَبَکَیْتُمْ کَثِیراً»، بعد حضرت شروع به معنا کردن اذان کردند وچند معنا برای الله اکبر ذکرفرمودند که هر کدام آن یک معنای رفیعی است.
به گزارش مشرق، متن زیر سخنرانی جناب آیت الله میرباقری در شب سوم ایام فاطمیه دوم سال 93 (ایام ابتدایی سال 94)  برگزار شده است .
 
آیت الله میرباقری در این جلسه بیان می کند: برای ذکر کثیر مصادیقی ذکر شده که یکی از آنها قرآن است.
 
این استاد سطوح عالی حوزه علمیه در ادامه با بیان شئونی از قرآن و اینکه چه مراتب و مقاماتی با قرآن بدست می آید تصریح کرد: اگر کسی دنبال انس با قرآن است باید قرآن در وجود او محقق و جاری شود و نباید اکتفا به حفظ ظاهری آن بکند.
 
وی در ادامه توضیح داد که قرآن ما را به تسبیح مداوم متذکر شده است و از مهمترین تسبیحات مداوم و ذکر کثیر تسبیحات حضرت زهرا (س) است. ایشان در ادامه روایاتی را در فضائل و آثار این تسبیحات بیان میدارند که بیان شده این تسبیح موجب غفران و رحمت الهی است و بهترین هدیه از سوی پیامبر برای حضرت زهراست.
 
در انتها نیز به معنای این ذکر و مفاد آن می پردازد که از تکبیر و تحمید و تسبیح شکل گرفته است.
 
مقدمه
 
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. الحمد لله رب العالمین و صلّی الله علی سیدنا و نبینا محمد و آله الطاهرین و اللعنة علی اعدائهم اجمعین. یکی از عباداتی که در قرآن و روایات اهل بیت (ع) بر آن  تأکید فراوانی شده ذکر و یاد خدای متعال است. گاهی خدای متعال دستور به ذکر خاص داده است «وَ اذْکُرْ رَبَّکَ فی‏ نَفْسِکَ تَضَرُّعاً وَ خیفَةً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ وَ لا تَکُنْ مِنَ الْغافِلینَ»(اعراف/205)، آثار خاصی برای این ذکر بیان شده است این ذکر خاص اثرش این است «إِنَّ الَّذینَ عِنْدَ رَبِّک»، حجاب بین پروردگار و انسان برداشته می شود وقتی برداشته شد خاصیت ها و برکاتی دارد. «لا یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ وَ یُسَبِّحُونَهُ وَ لَهُ یَسْجُدُون»(اعراف/206)، گاهی به طور کلی دستور به ذکر داده است «فَاذْکُرُونی»، نتیجه اش را هم «أَذْکُرْکُم»(بقره/152) بیان کرده است که یعنی انسان مورد توجه خداوند قرار می گیرد. به تعبیر امام صادق (ع) گاهی دستور به ذکر داده است و حدی هم برایش معین نکرده است به کم هم قناعت نفرموده است، فرموده: «اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثیرا»(احزاب/46) و یا در جای دیگر فرموده است که: «وَ سَبِّحُوهُ بُکْرَةً وَ أَصیلا»(احزاب/42).
 
نتیجه این ذکر بی حد هم این است که «هُوَ الَّذی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَ مَلائِکَتُهُ»(احزاب/43)، اگر ما اهل ذکر کثیر شدیم خدای متعال و ملائکه او بر ما صلوات می فرستند. «لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّور»، نتیجه‌اش این است که انسان با صلوات الهی از وادی ظلمات به سمت وادی نور هدایت می‌شود. اگر کسی اهل ذکر کثیر و اهل دوام ذکر شد پرده‌ها کنار می رود و همه عالم برای او آیات خدا می شود و با خدای خود زندگی می کند.
 
قرآن مصداق ذکر الهی
 
این ذکر مصادیقی دارد، یکی از مصادیق ذکر کتاب خدا است که اگر انسان بخواهد اهل ذکر شود باید با او مأنوس باشد. در مواقف متعددی از قرآن از این کتاب تعبیر به ذکر شده است، «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُون»(نحل/43)، اگر دنبال علم و معرفت هستید و می خواهید حقایق بر شما آشکار شود اهل سئوال باشید، سائل آن‌هایی که اهل ذکر هستند باشید. روایات ذیل این آیه متعدد است بعضی روایات، ذکر را به قرآن تفسیر کرده است فرمودند: ذکر قرآن است و ما ائمه اهل ذکر و اهل قرآن هستیم. قرآن در محضر ائمه (ع) است. «بَلْ هُوَ آیاتٌ بَیِّناتٌ فی‏ صُدُورِ الَّذینَ أُوتُوا الْعِلْم»(عنکبوت/49)، قرآن سراسر آیات آشکار است،
 
اگر کسی می خواهد به این آیات آشکار راه پیدا کند و به قرآن برسد آیات قرآن برایش واضح شوند «فی‏ صُدُورِ الَّذینَ أُوتُوا الْعِلْم»، قرآن در سینه کسانی است که علم الهی دارند، خدای متعال علم قرآن را به آن ها عنایت کرده است؛ لذا امام باقر در کافی شریف وقتی این آیه را تلاوت کردند فرمودند: «مَا قَالَ بَیْنَ دَفَّتَیِ الْمُصْحَف‏»(1)، خدای متعال نمی فرماید قرآن بین دو جلد است. فرمود: «فی‏ صُدُورِ الَّذینَ أُوتُوا الْعِلْم»،اگر کسی می خواهد به علم برسد باید به امام راه پیدا کند. علم قرآن در دست ائمه (ع) است و «وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتاب»(رعد/43)، هستند. به تعبیر روایات اسرار قرآن نزد آنها است و هیچ سری از اسرار قرآن نیست که نزد امام(ع) نباشد؛ لذا امام صادق می‌فرمود: «قَدْ وَلَدَنِی‏ رَسُولُ‏ اللَّه‏ وَ أَنَا أَعْلَمُ کِتَابَ اللَّه‏»(2)، من عالم به همه کتاب هستم «وَ فِیهِ بَدْءُ الْخَلْقِ وَ مَا هُوَ کَائِنٌ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَة»، خبر گذشته و آینده در قرآن است و من عالم هستم؛ لذا قرآن ذکر است و اگر کسی دنبال ذکر است دنبال انس با قرآن باشد، اگر کسی اهل انس با قرآن شد اهل ذکر الله می شود، اگر انوار قرآن در وجود انسان جاری شد انسان نورانی به نور ذکر الله می شود و این شدنی است.
 
حضرت فرمود: وقتی جوانی قرآن تلاوت می کند قرآن با گوشت و پوستش آمیخته می‌شود و انوار قرآن جسمش را نورانی می کند. در این زمینه روایات فراوان است. فرمود: خانه‌ای که درآن قرآن تلاوت می‌شود این خانه برای آسمانی‌ها می‌درخشد آن‌چنان که ستاره‌ها برای شما می‌درخشند؛ یعنی این خانه به نور قرآن نورانی می‌شود و نور قرآن چراغ عالم ملائکه است، بنابراین کسی که قرآن تلاوت می کند اول خودش به نور قرآن نورانی می شود و نور قرآن در آن جاری می شود. یکی از ذکرهایی که مداومت و انس با آن تأکید شده قرآن است که اگر کسی اهل قرآن شد حقایق قرآن در قلب او حتی در جسم او جاری می‌شود؛ یعنی جسم اهل قرآن با دیگری متفاوت است. گلی که آب خورده با گلی که آب نخورده متفاوت است، گلی که خورشید به آن تابیده با گلی که خورشید به آن نتابیده متفاوت است. قرآن در وجود او جاری می شود؛ لذا درجات ما به اندازه درجات برخورداری از قرآن است. روز قیامت به انسان می گوید «اقْرَأ و ارْق‏»(3)، قرآن را بخوان و متناسب با درجات قرآن که در تو محقق است بالا برو.
 
انسان هر قدر بیشتر از قرآن برخوردار باشد درجاتش بیشتر است؛ لذا در روایت ذکر شده که درجات قرآن به اندازه درجات بهشت و به اندازه آیات قرآن است. البته این نکته قالب توجه است که آن قرآنی که درجه ما می شود این قرآنی نیست که حفظ ظاهری می کنیم، حفظ ظاهری قرآن ثواب دارد، نگه داشتن قرآن در خانه ثواب دارد، نگاه کردن به قرآن و تلاوت آن فضیلت دارد، ولی آنچه که برای انسان درجه درست می کند این است که قرآن در انسان محقق و جاری شود والا این حفظ ظاهری ممکن است فراموش شود؛ یعنی انسان ممکن است با فشار قبر حتی قبل از فشار قبر با پیری و کهولت سن حافظه خود را از دست بدهد و آن حفظ از بین برود آنچه که با انسان می ماند و در قیامت به انسان می گویند «اقْرَأ وارْق‏»،آن قرآنی است که در وجود انسان محقق شده است.
 
مرحوم کربلایی کاظم که حافظ کل قرآن شده بود از ایشان نقل می کردند که ایشان از غذای شبهه‌ناک اجتناب می کرد، می گفتند من وقتی غذای شبهه‌ناک می خورم بوی قرآنی که در دلم هست گرفته می شود، من قرآن را از روی قرآنی که در سینه خودم هست می خوانم، وقتی غذای شبهه‌ناک می خورم روی این قرآن پوشیده می شود. درجات قرآن در انسان محقق شود و اگر قرآن در انسان محقق شد مقاماتی دارد و به اندازه‌ای که مقامات قرآن در انسان محقق شده انسان درجه پیدا می‌کند. از امام صادق(ع) نقل شده قرآن «حَبْلًا مُتَّصِلًا فِیمَا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ عِبَادِک‏»(4)، بین امام یک رشته‌ای است تا محضر حضرت حق ادامه دارد به هر اندازه که انسان در قرآن سیر کرده باشد به همان اندازه اهل درجات است.
 
تلاوت قرآن بهره‌مندی از ذکر الهی
 
لذا یکی از ذکرهای بسیار مهم تلاوت قرآن است که بر آن تأکید شده است. اگر می خواهید اهل ذکر باشید، اهل قرآن باشید و انس با قرآن داشته باشید. البته تلاوت حد و آداب ظاهری و آداب باطنی دارد که آنها را در روایات بزرگان بیان کردند ان شاء الله تعلم کنیم و با آن آداب قرآن را تلاوت کنیم و اهل انس باشیم. اولین قدم برخورداری از قرآن کثرت  تلاوت همراه با ادب حضور است؛ البته هر قدر انسان بیشتر بتواند با رعایت  آداب قرآن را بخواند حد برایش معین نشده است. «فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ»(مزمل/20)، هر چه میسر قرآن خوانده شود، این یکی از دستورات به ذکر هست که دستور کلی است.
 
در روایات آمده بهترین حال قرآن خواندن حالت ایستاده و در نماز است که انسان قرآن را در نماز و ایستاده بخواند. در روایات دارد اگر در نماز هر حرف از حروف قرآن خوانده شود صد حسنه است؛ یعنی هر حرفی از حروف قرآن اگر ایستاده در نماز خوانده شد آثار صد حسنه دارد و اگر در نماز نشسته خوانده شود 50 حسنه دارد؛ لذا افضل حال تلاوت قرآن در نماز و در حال ایستاده است.
 
رابطه تسبیح و ذکر / حضرت زهرا مصداق ذکر کثیر
 
یکی دیگر از اذکاری که روی آن تأکید شده و در روایات ائمه (ع) ذکر کثیر به حساب آمده است تسبیح وجود مقدس فاطمه زهرا (س) است که خدای متعال این را ذکر کثیر به حساب آورده است؛ یعنی ظاهر ذکر زیاد نیست، ولی خدای متعال این را به عنوان ذکر کثیر پذیرفته است و آثار ذکر کثیر هم بر این تسبیحات مترتب است. من بعضی از روایاتی که در فضلیت این تسبیح است را عرض می کنم. این روایات در کتب معتبر ما است که ما کتابی معتبرتر از کافی و تهذیب و .... نداریم، اسنادش هم احتیاج به بحث ندارد، بعضی اسناد این روایات قطعی هستند و بعضی هم اسناد بسیار خوبی هستند.
 
یکی از روایاتی که در این باب آمده است روایت از امام صادق (ع) که فرمود: اگر کسی تسبیح فاطمه زهرا را قبل از اینکه از آن حالتی که در نماز نشسته برگردد بگوید بعد از نمازهای فریضه قبل از آن که حالت تغییر او کند «غَفَرَ اللَّهُ‏ لَه‏»(5)، خدای متعال گناهان او را می آمرزد، یکی از آثار تسبیح حضرت زهرا مغفرت است.
 
در بعضی روایات ذکر شده است محمد بن مسلم از حضرت در باب تسبیحات حضرت زهرا سؤال کرد حضرت فرمودند: «سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنِ التَّسْبِیحِ فَقَالَ مَا عَلِمْتُ‏ شَیْئاً مُوَظَّفاً غَیْرَ تَسْبِیحِ فَاطِمَةَ ع وَ عَشْرِ مَرَّاتٍ بَعْدَ الْفَجْرِ»(6)، فرمودند بعد از اینکه نماز صبح خوانده شد دو چیز را حتما انجام دهید، البته این به معنی وجوب نیست، ولی به منزله واجب است. این دو چیز را در تعقیبات صبح به آن مقید باشید یکی تسبیح حضرت زهرا و دیگر ده مرتبه ذکری است که قبل از طلوع آفتاب و قبل از غروب ذکر شده که به منزله تسبیح است.
 
در قرآن فرموده است که: «وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِها وَ مِنْ آناءِ اللَّیْلِ فَسَبِّحْ وَ أَطْرافَ النَّهارِ لَعَلَّکَ تَرْضی»(طه/130)، این هم یکی از دستورات ذکر خاص است که در قرآن آمده است. خدای متعال می گوید: پروردگار خودت را تسبیح به حمد کن، چون تسبیح اقسامی دارد که یکی از اقسام تسبیح کردن خدای متعال حمد خداست. حمد، خودش تسبیح است، اگر انسان در همه امور خدا را حمد کند مثل اینکه بیمار می شود بگوید الحمدلله! فقیر می شود بگوید الحمدلله! سالم بود بگوید الحمدلله! غنی بود بگوید الحمدلله! این حمد خودش تسبیح خداست و خدا را منزه کرده و عیب را گردن خدا نگذاشته است. «وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ»، این ذکر خاص است قبل از طلوع و قبل از غروب «وَ مِنْ آناءِ اللَّیْلِ» در لحظات شب و اطراف نهار و در کناره های روز خدا را تسبیح کند نتیجه این ذکر خاص چیست؟ «لَعَلَّکَ تَرْضی» درک مقام رضاست که یکی از بالاترین مقامات مقام رضاست.
 
یکی از اذکاری که ما را به مقام رضا می رساند ذکر تسبیح است. اگر تسبیح کردیم آن هم به این کیفیت خاص خدای متعال در ما رضای نسبت به حضرت حق ایجاد می کند که جزو عالی ترین مقامات است که از طریق این ذکر حاصل می شود.  در بعضی روایات این تسبیح قبل از طلوع و قبل از غروب به همین اذکار تفسیر  شده است که ده مرتبه قبل از طلوع آفتاب و ده مرتبه قبل از غروب ذکر «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ‏ لا شَرِیکَ لَهُ‏- لَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ یُحْیِی وَ یُمِیتُ‏ وَ یُمِیتُ وَ یُحْیِی- وَ هُوَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ»(7)، حتی دستور داده شده اگر یادتان رفت قضا کنید. حضرت فرمودند که آن چه وظیفه است بعد از نماز صبح دو چیز است: یکی تسبیح حضرت زهراست و یکی هم این ده مرتبه ذکر است.
 
در بعضی روایات زراره از امام صادق (ع) نقل کرده که فرمودند: «تَسْبِیحُ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ عَلَیْهَا السَّلَامُ مِنَ‏ الذِّکْرِ الْکَثِیرِ، الَّذِی قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثِیرا»(8)، این که خدای متعال دستور داده به ذکر کثیر داده یک مصداقش از ذکر کثیر تسبیحات حضرت زهرا است.
 
در روایت دیگری باز از امام صادق (ع) هست که حضرت فرمودند: «یَا أَبَا هَارُونَ إِنَّا نَأْمُرُ صِبْیَانَنَا بِتَسْبِیحِ‏ فَاطِمَةَ ع کَمَا نَأْمُرُهُمْ بِالصَّلَاة»(9)، می دانید که دستور این است از سن 7 سالگی فرزندانتان را دستور به نماز بدهید تا تمرین نماز کنند. فرمود: همین طور که ما به اطفال دستور به نماز می دهیم دستور به تسبیح حضرت زهرا هم می دهیم. بعد حضرت یک تعبیر خیلی عجیبی فرمودند که ملازم با این تسبیحات باش و از این تسبیحات جدا نشو. این قدر مهم است که ما به اطفالمان هم دستور می دهیم که این تسبیحات را بگویند، بعد فرمود: «فَالْزَمْهُ فَإِنَّهُ لَمْ یَلْزَمْهُ عَبْدٌ فَشَقِی‏»، هیچ بنده ای نیست که ملازم این ذکر باشد و به شقاوت برسد. عاقبت به خیری یکی از آثار ملازمت و مداومت بر تسبیح حضرت زهرا (س) است.
 
در روایتی محمد بن مسلم از امام باقر(ع) نقل کرد: «مَنْ‏ سَبَّحَ‏ تَسْبِیحَ‏ فَاطِمَةَ ع- ثُمَّ اسْتَغْفَرَ غُفِرَ لَه‏»(10)، اگر کسی تسبیحات حضرت زهرا را بگوید و بعد هم از خدای متعال طلب مغفرت کند آمرزیده می شود «وَ هِیَ مِائَةٌ بِاللِّسَانِ وَ أَلْفٌ فِی الْمِیزَان»، صد تا ذکر بیشتر نیست، ولی در ترازوی عمل هزار ذکر به حساب می آید الف هم علامت کثرت است. صد دانه است ولی ذکر کثیر و بی حد است. الف هم شاید کنایه از همان بی حدی باشد. «وَ تَطْرُدُ الشَّیْطَان‏»، تسبیحات حضرت زهرا شیطان را از شما دور می کند «وَ تُرْضِی الرَّحْمَنَ»، خدای رحمان را از شما راضی می کند، این آثار این تسبیح محدود است صد تا دانه بیشتر نیست؛ لذا اگر کسی احساس کدورت کرد تسبیح وقت خاص هم ندارد هر وقت احساس کدورت کرد تسبیحات حضرت زهرا را با توجه بگوید بعد استغفار کند خدای متعال او را می آمرزد. این ناظر به  تسبیحات بعد نماز هم نیست، بعد از نماز آثار خاص خودش را دارد.
 
در روایت دیگری حضرت فرمودند: «مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ‏ التَّحْمِیدِ أَفْضَلَ مِنْ تَسْبِیحِ فَاطِمَةَ(ع)»(11)، امام باقر(ع) فرمودند: خدای متعال عبادت نشده است به هیچ یک از اقسام که افضل از تسبیح حضرت زهرا(س) باشد، چون می‌دانید یکی از بهترین عبادات حمد کردن خداست و حامدین یکی از بهترین اهل عبادت هستند. بعد فرمودند: «وَ لَوْ کَانَ شَیْ‏ءٌ أَفْضَلَ مِنْهُ لَنَحَلَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص فَاطِمَةَ(ع)»، اگر افضل از تسبیح حضرت زهرا (س) ذکر دیگری بود نبی اکرم او را به حضرت زهرا (س) هدیه می کردند، این حدیث ناظر به هدیه حضرت است. روایات متعدد است هم فریقین و هم اهل سنت نقل کردند در مجامع ما هم با کمی اختلاف در تعبیر آمده که وجود مقدس فاطمه زهرا (س) رفتند از نبی اکرم (ص) کمک کاری را درخواست کنند، نبی اکرم متوجه شدند آمدند خانه امیرالمؤمنین فرمودند چه درخواستی داشتید، امیرالمؤمنین فرمودند که ایشان آمده بودند از شما یک کمک کاری طلب کنند، حضرت فرمودند من چیزی بهتر از آن را به شما می دهم بعد این تسبیحات را به فاطمه زهرا (س) هدیه کردند؛ فرمودند قبل از خواب این تسبیحات را بگویید که ترتیبش هم در آن روایات مختلف است بعضی« 33 مرتبه» تسبیح، « 33 مرتبه» حمد، « 34 مرتبه»، الله اکبر، بعضی ها هم دارد « 34 مرتبه» الله اکبر «33 مرتبه» سبحان الله« 33 مرتبه حمد»، آنچه که در روایات بیشتر آمده و بزرگان از روایات استنباط کردند همان ترتیب اصلی تسبیحات حضرت هزار (س) است که بعد از نماز گفته می شود؛ لذا در روایاتی که ترتیب را ذکر کرده است روایات معتبر همین ترتیب است «تکبیر، حمد، تسبیح، اما این که در بعضی روایات تسبیح قبل از حمد آمده یا حتی اول تسبیح است بعد حمد است بعد تکبیر فرمودند: آن روایات ناظر به ترتیب نیست بلکه اصل تسبیحات حضرت زهرا (س) را بیان می کند. اگر در جایی دستور خاص بود مثل تسبیحاتی که در زیارت حضرت معصومه است رعایت شود والا به طور طبیعی ترتیبش همین است که در بعد از نماز خوانده می شود. اگر کسی خواست به برکت برسد قبل از خواب هر سه جور را بگوید؛ لذا بعضی بزرگان تأکید کردند به خصوص برای آن بزرگوارانی که کارشان سنگین است و مأموریت های بزرگ دارند و احتیاج به برکت عمر دارند برای برکت عمر تسبیحات حضرت زهرا (س) را قبل از خواب به خصوص هر سه وجهش تأکید شده. حضرت زهرا (س) آمده بودند خادمی تقاضا کنند حضرت تسبیحات را به ایشان تعلیم کردند شاید معنای آن این است که آن آثار و برکات را دارد، نه فقط برکات معنوی برکات ظاهری هم هست. امام باقر(ع) فرمودند: هیچ نوع عبادت با حق بهتر از تسبیحات حضرت زهرا نیست اگر بود خدای متعال همان را به نبی اکرم هدیه می کرد.
 
روایت دیگری از امام صادق (ع) است شاید سندش هم صحیح است حضرت فرمودند: «تَسْبِیحُ فَاطِمَةَ ع فِی کُلِّ یَوْمٍ فِی دُبُرِ کُلِّ صَلَاةٍ أَحَبُ‏ إِلَیَ‏ مِنْ‏ صَلَاةِ أَلْفِ رَکْعَةٍ فِی کُلِّ یَوْمٍ»(12)، مداومت بر تسبیحات حضرت زهرا بعد از همه نمازهای واجب در نزد من محبوب تر از هزار رکعت نماز نافله در هر روز است، این را بیشتر دوست دارم.
 
روایاتی که در فضیلت تسبیح حضرت زهرا (س) است زیاد است، تسبیح حضرت زهرا (س) ذکر کثیر و مبدا برکت عمر و موجب مغفرت است. کسی که ملازم با این ذکر شد به شقاوت نمی رسد و عاقبت به خیری یکی از راههایش ملازمت با تسبیح حضرت زهرا (س) است. بعضی از بزرگان اهل ذکر می گویند ذکر اجازه می خواهد و اجازه ذکر باید از معصوم برسد. آن اذکاری را که از معصومین می رسد انسان به اذن آن معصوم یعنی به عنوان اینکه این معصوم دستور  داده اجازه دارد که این ذکر را بگوید، در توسل به آن معصوم آثار ذکر متفاوت می شود؛ لذا اگر کسی تسبیحات حضرت زهرا را مداومت کند باید در این تسبیح متوسل به وجود مقدس فاطمه زهرا باشد آن وقت ‌آثار ذکر متفاوت می شود.
 
این تسبیحات حضرت زهرا (س) که نبی اکرم به حضرت زهرا هدیه کردند در واقع هدیه به امت است والا اگر هدیه خاص بود اجازه نمی دادند ما بگوییم و دستورش داده نمی شد. اهتمام به این تسبیح بیشتر در مورد اهل بیت است در دیگران شما این اهتمام را نمی بینید و محروم هستند و این هدیه حضرت زهرا (س) به محبین است.
 
معنای تسبیحات حضرت زهرا(س)
 
یکی از مهم ترین اذکاری که در روایات بر آن تأکید شده است و معانی متعددی هم دارد تکبیر است. اگر کسی اهل این ذکر شد آرام آرام کبریا الهی بر دل او می نشیند و یک قوایی از کبریا تجلی می شود اگر تجلی شد، انسان «عَظُمَ الْخَالِقُ فِی أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِی‏ أَعْیُنِهِمْ‏ فَهُم‏»(13)، می شود. وقتی عظمت الهی در قلب انسان آمد همه عوامل این دنیا و منظومه شمسی و کیهان و کهکشان در نظر انسان کمرنگ می شود، این تعبیر امیرالمؤمنین در وصف متقین است. حضرت در یک بیان دیگر می فرمایند: «کَانَ لِی فِیمَا مَضَى أَخٌ‏ فِی‏ اللَّه‏»(14)، من در گذشته یک برادری داشتم که اخوت ما اخوت ایمانی بود، «وَ کَانَ یُعَظِّمُهُ فِی عَیْنِی صِغَرُ الدُّنْیَا»، حضرت می فرماید: این اوصاف و خصوصیاتی داشت که اگر این خصوصیات در کسی محقق شود امید است که به اخوت امیرالمؤمنین راه پیدا کند؛ البته این مال ما نیست؛ لذا بعضی گفتند ناظر به نبی اکرم است، ولی اینطور نیست. «کَانَ لِی فِیمَا مَضَى أَخٌ‏ فِی‏ اللَّه‏»، ‌من یک برادری داشتم که در راه خدا با او اخوت می کردم، حضرت اول صفتی که برایش ذکر می کنند این است که می فرمایند: «وَ کَانَ یُعَظِّمُهُ فِی عَیْنِی »،آنچه او را در چشم من بزرگ می کرد «وَ کَانَ‏ یُعْظِمُهُ‏ فِی‏ عَیْنِی‏ صِغَرُ الدُّنْیَا فِی عَیْنِه‏»،کوچکی دنیا در نظر او بود. اگر کسی اهل مداومت بر تکبیر شد و توجه کرد آرام آرام دنیا با همه بزرگی اش در نظر او کوچک می شود، «الدُّنْیَا سِجْنُ‏ الْمُؤْمِن‏»(15)، لذا دنیا برایش سجن می شود و نمی تواند تحمل کند. دیگران خیلی آرزوهای دست نیافته در دنیا دارند و دنیا برایشان وسیع و گشاد است، ولی برای کسی که اهل تکبیر است در دنیا احساس تنگی می کند، وقتی عظمت الهی در دل آمد و بقیه کوچک شدند به زور باید در دنیا آنها را نگه داشت. «لَوْ لَا الْأَجَلُ الَّذِی کَتَبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ لَمْ تَسْتَقِرَّ أَرْوَاحُهُمْ فِی‏ أَجْسَادِهِمْ‏ طَرْفَةَ عَیْن‏»(16)، اهل ذکر وتکبیر اینطور می شوند.
 
یک معنایی که در روایت برای تکبیر آمده این است، «اللَّهُ‏ أَکْبَرُ مِنْ‏ أَنْ‏ یُوصَف»(17)،‏ خدای متعال بزرگتر از آن است که در وصف ما بگنجد، این تکبیر انسان را به جایی می رساند که بداند خدا با توصیف های ما توصیف شدنی نیست، هر چه خدا را به عظمت توصیف کنید باز باید خدای متعال را تسبیح کنید. حضرت فرمودند: الله اکبر یعنی چه؟ گفت: یعنی خدا از همه چیز بزرگتر هست. فرمودند تو خدا را مقایسه کردی خدا قابل مقایسه نیست. الله اکبر یعنی؛ «اللَّهُ‏ أَکْبَرُ مِنْ‏ أَنْ‏ یُوصَف»، البته در بعضی روایات معانی دیگری هم ذکر شده است.
 
روایت لطیفی در معانی الاخبار مرحوم صدوق است که از بهترین کتب روایی ما و از بهترین کتب روایی مرحوم صدوق است: «قَالَ حَدَّثَنِی مُوسَى بْنُ جَعْفَرِ عَنْ أَبِیهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ أَبِیهِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع قَالَ: کُنَّا جُلُوساً فِی‏ الْمَسْجِدِ إِذْ صَعِدَ الْمُؤَذِّنُ الْمَنَارَةَ»(18) موذن بالای مناره رفت و «فَقَالَ اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ فَبَکَى أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع‏»، حضرت گریستند «وَ بَکَیْنَا لِبُکَائِه‏»، ما با گریه حضرت گریستیم، «فَلَمَّا فَرَغَ الْمُؤَذِّن‏»، وقتی مؤذن اذان را تمام کرد «قَالَ أَ تَدْرُون‏»، فرمود می دانید موذن چه می گوید؟ سپس حضرت کلمات اذان را معنا کردند، یکی از جملاتی که معنا کردند تکبیر است «قُلْنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ وَصِیُّهُ أَعْلَمُ» حضرت فرمود: «قَالَ لَوْ تَعْلَمُونَ مَا یَقُولُ لَضَحِکْتُمْ قَلِیلًا وَ لَبَکَیْتُمْ کَثِیراً»، اگر معانی اذان را می فهمیدید غفلت و خنده هایی که از سر غفلت است در وجودتتان کم می شد و بکا در ما زیاد می شود. «وَ لَبَکَیْتُمْ کَثِیراً»، بعد حضرت شروع به معنا کردن اذان کردند وچند معنا برای الله اکبر ذکرفرمودند که هر کدام آن یک معنای رفیعی است، فرمودند: «فَلِقَوْلِهِ اللَّهُ أَکْبَرُ مَعَانٍ کَثِیرَةٌ مِنْهَا أَنَّ قَوْلَ الْمُؤَذِّنِ اللَّهُ أَکْبَرُ یَقَعُ عَلَى قِدَمِهِ وَ أَزَلِیَّتِهِ وَ أَبَدِیَّتِهِ وَ عِلْمِهِ وَ قُوَّتِهِ وَ قُدْرَتِهِ وَ حِلْمِهِ وَ کَرَمِهِ وَ جُودِهِ وَ عَطَائِهِ وَ کِبْرِیَائِه‏»، تکبیر اشاره به صفات جلال و جمال الهی است که فقط یک صفت نیست همه این ها در تکبیر نهفته است. اگر کسی به معنای الله اکبر توجه کند گویا بر همه این صفات توجه کرده است.
 
قدیم بودن خدای متعال ازلیتش، ابدیتش، علمش، قدرتش، حلمش، کرمش، جودش، کبیریایش فقط دلالت بر کبریا نمی کند بلکه بر همه این اوصاف دلالت می کند و اگر کسی به درک الله اکبر برسد همه این معانی در دل و در قلبش محقق می شود. حضرت تقریبا 7-8 معنا را در این حدیث نورانی برای تکبیر بیان کردند، برای بهره برداری بیشتر حدیث 67 از معانی الاخبار مرحوم صدوق است را ملاحظه بفرمایید. یکی از برکات وجود مقدس حضرت زهرا (س) همین تسبیح وجود مقدس فاطمه زهرا (س) است که می تواند انسان را بیمه کند، اگر کسی آن را ترک نکند و ملازم آن باشد عاقبت به خیر می شود، آثار ذکر کثیر در این تسبیح وجود دارد؛ لذا در احوالات بعضی بزرگان است که گاهی تسبیح حضرت زهرا یک ساعت طول می کشید.
 
پی نوشت ها:
(1) الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏1، ص: 214
(2) بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلى الله علیهم، ج‏1، ص: 197
(3) الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 606
(4) بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏95، ص: 5
(5) الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏3، ص: 342
(6) بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏83، ص: 191
(7) بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏79، ص: 328
(8) الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 500
(9) بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏82، ص: 328
(10) ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، النص، ص: 163
(11) الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏3، ص: 343
(12) الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏3، ص: 343
(13) بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏64، ص: 315
(14) بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏64، ص: 314
(15) الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 250
(16) بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏64، ص: 315
(17) الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏1، ص: 117
(18) معانی الأخبار، النص، ص: 38

 
منبع: رجا
۰ نظر ۱۲ اسفند ۹۵ ، ۱۷:۴۲
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

چه کسانی بر پیکر حضرت زهرا(س) نماز خواندند

به مناسبت سالروز شهادت برترین بانوی عالم
والیان امور دستور دادند قبرهای تازه بقیع را بشکافند تا مزار دختر پیامبر(ص) را پیدا کنند و بر پیکرش نماز بخوانند. وقتی این خبر به امیرالمؤمنین(ع) رسید، غضب‌آلود از خانه بیرون آمد؛ چشم‌هایش از شدت خشم سرخ شده و رگ‌های گردنش برآمده بود.

به گزارش مشرق، مراسم تغسیل، تکفین، نماز و دفن حضرت فاطمه(س) چگونگی خاکسپاری حضرت فاطمه(س) و مسائلی که از آغازین روزهای دفن حضرت پیش آمد، از بحث‌های مهم مسلمانان آن روزگار شد.

پس از رحلت رسول اکرم(ص)، حوادث ناگواری در زندگی دختر گرامی ایشان رخ داد، نظیر ماجرای سقیفه و غصب خلافت و مصادره فدک. تلاش حضرت فاطمه(س) برای بازپس‌گیری فدک، اجبار امیرمؤمنان(ع) به بیعت، مضروب شدن حضرت فاطمه(س)، بیماری ایشان و برخی امور دیگر، عرصه را بر فاطمه(س) تنگ کرد و درنهایت، اندکی پس از رحلت پدر، به شهادت رسید.

نحوه خاکسپاری و به ویژه محل دفن ایشان در تاریخ اسلام، و به تبع آن تاریخ شیعه، مبهم است. مورخان و محققان تاریخ اسلام در این باره مباحثی را مطرح کرده‌اند. از علمای قدیم، ابن سعد در الطبقات الکبری (8، 28ـ30)، بلاذری در انساب الاشراف (2، 33ـ34)، طبری در تاریخ الامم والملوک (2، 473ـ474)، مفید در الاختصاص (185) و ابن‌شهرآشوب در مناقب آل‌ابی‌طالب(3، 137ـ140)) این مراسم را گزارش کرده‌اند. از دانشوران معاصر نیز علامه سیدمحسن امین عاملی در اعیان الشیعه (1، 321)، و دیگران، گزارشی از این حادثه آورده‌اند.

بنا بر برخی منابع، خبر شهادت حضرت فاطمه(س) در مدینه انتشار یافت و مردم در اطراف منزل علی(ع) جمع شدند تا در تشییع جنازه و نماز شرکت کنند، اما ابوذر از خانه بیرون آمد و با بیان اینکه کار دفن دختر پیامبر(ص) به تأخیر افتاده است، مردم را متفرق کرد (فتال نیشابوری، 152ـ151؛ مجلسی، بحارالانوار، 43، 192).

به دلیل جایگاه و محبوبیت دختر پیامبر(ص) نزد عموم مسلمانان، شخصیت‌های مهم و صاحب قدرت آن زمان قصد شرکت در مراسم ایشان را داشتند، لیکن فاطمه(س) نمی‌خواست افرادی که از آنان خشنود بود در مراسم غسل و دفن او حاضر باشند. بر اساس گزارش‌های متعدد، عایشه از اولین کسانی بود که بعد از شهادت حضرت فاطمه(س)، به منزل ایشان مراجعه کرد، اما اسماء، بنا بر وصیت آن حضرت به کسی اجازه ورود نمی‌داد (دولابی، 154؛ ابن‌عبدالبر، 4، 1897ـ1898؛ ابن اثیر جزری، 5، 524؛ اربلی، 2، 126؛ ذهبی، تاریخ اسلام، 3، 48). به گزارشی، ابوبکر و عمربن خطاب هم در همان شب به در خانه ایشان رفتند و از امیرالمؤمنین علی(ع) خواستند که بدون حضور آنان بر پیکر قاطمه(س) نماز نخواند (هلالی عامری، 392).

* چه کسانی بر پیکر حضرت زهرا(س) نماز خواندند

بعضی از مورخان، شرکت‌کنندگان در نماز میت را هفت تن ذکر کرده‌اند: امام علی(ع)، عباس، فضل، مقداد، سلمان، ابوذر و عمار (هلالی عامری، ۳۹۳).

شیخ طوسی از حضرت امام علی(ع) و پنج تن نام برده است: ابوذر، سلمان، مقداد، عمار و حذیفه (اختیار معرفةالرجال، 1 / 33 - 34)

برخی نفر هفتم را عبدالله بن مسعود ذکر کرده‌اند (صدوق، الخصال، 361). مورخانی نیز حاضران در نماز را امام علی، امام حسن و امام حسین(ع)، عمار، مقداد، عقیل، زبیر، ابوذر، سلمان، بُرَیده و چند تن از بنی‌هاشم دانسته‌اند (فتال نیشابوری، 152؛ طبرسی، اعلام الوری، 1، 300). ابن شهر آشوب تعداد نمازگزاران را 9 تن ذکر کرده است: امام علی(ع)، حسن و حسین(ع)، عقیل، سلمان، ابوذر، مقداد، عمار و بریده (3، 137؛ ر.ک: مجلسی، بحارالانوار، 43، 183).

بر اساس نقلی دیگر، حاضران در نماز، امام علی(ع)، حسن و حسین(ع)، عباس و دو پسرش عبدالله و فضل، عقیل، عبدالله بن جعفر، بریده، عمار، زبیر، اسامه، دختران حضرت علی(ع) و زنان قریش بودند (طبری، کامل بهائی، 1، 312). بنابراین، سلمان، ابوذر، مقداد و عمار، به اتفاق سیره‌نویسان شیعی، در نماز حضور داشته‌اند، ولی درباره عباس عموی پیامبر(ص) و پسرش فضل، و عقیل (برادر امیرالمؤمنین) چنین اتفاق‌نظری وجود ندارد.

* دفن شبانه پیکر مطهر حضرت زهرا(س)

ابن‌سعد، بلاذری و طبری، از مورخان قرن سوم، گزارش‌های متعددی از صحابه و تابعین نقل کرده‌اند که حاکی از دفن شبانه و پنهانی آن حضرت است. بخاری (5 / 82) و برخی دیگر از محدثان اهل سنت نیز ضمن اشاره به دفن شبانه و پنهانی آن حضرت تصریح کرده‌اند که امام علی(ع) ابوبکر را از مراسم خاکسپاری و دفن حضرت فاطمه(س) آگاه نکرد (مسلم نیشابوری، 5 / 154؛ حاکم نیشابوری، 3 / 162)، که به سبب وصیت حضرت فاطمه(س) به دفن پنهانی پیکرش بود. (اختیار معرفة‌الرجال، 1، 33ـ34).

درباره چگونگی دفن، اطلاعات اندکی موجود است. نقل شده است که امام علی(ع)، عباس و فضل به قبر وارد شدند و جسد مطهر را در آن نهادند (ابن‌سعد، 8، 29؛ دولابی، 153؛ اربلی، 2، 126). بنا بر نقلی دیگر، هنگامی که امام علی(ع) جسد مطهر را به سوی قبر حرکت داد، دستی از قبر خارج شد و آن را گرفت و در قبر نهاد (ابن‌شهر‌آشوب، 3، 139).

طبق روایتی که شیخ صدوق از امام صادق(ع) نقل کرده است، ابوبکر و عمر هنگام صبح برای عیادت حضرت فاطمه(س) به سوی خانه او حرکت کردند. در راه، مردی از قریش را دیدند که گفت فاطمه(س) از دنیا رفت و شبانه او را دفن کردند، آنان از شنیدن این خبر سخت پریشان شدند وامام علی(ع) برای قانع کردنشان قسم یاد کرد این کار بنا بر وصیت فاطمه(س) بوده و برای وی امکان نداشته است که با آن مخالفت کند (صدوق، علل‌الشرایع، 1، 188ـ189).

* تلاش‌های مذبوحانه برای نبش قبر دختر پیامبر(ص)

در منابع دیگر نقل شده است که مسلمانان صبح آن روز به بقیع رفتند و در آن چهل قبر مشاهده کردند. این موضوع بر آنان گران آمد و یکدیگر را ملامت کردند که تنها دختر پیامبر از دنیا رفت و به خاک سپرده شد، اما آنان حاضر نبودند و حتی قبرش را نمی‌شناسند. والیان امور دستور دادند کسانی از زنان مسلمان این قبرها را بشکافند تا قبر دختر پیامبر(ص) پیدا و بر جنازه او نماز خوانده شود (رک: هلالی عامری، 393: مفید، الاختصاص، 185؛ طبری امامی، 136؛ مجلسی، بحارالانوار، 43، 171).

وقتی این خبر به امیرالمؤمنین(ع) رسید، غضب‌آلود از خانه بیرون آمد. چشم‌هایش از شدت خشم سرخ شده و رگ‌های گردنش برآمده بود و لباس زردی را بر تن داشت که در حوادث سخت و جنگ‌ها می‌پوشید. کسانی که این وضع را دیدند، خود را به بقیع رساندند و به مردم هشدار دادند که امام علی(ع) قسم خورده است اگر سنگی از این قبرها جابه‌جا شود، شمشیر بر گردن آمران خواهم نهاد.

امام به بقیع رفت و عمر و اصحابش نزد او رفتند و قسم خوردند که قبر دختر پیامبر(ص) را نبش خواهند کرد و بر او نماز خواهند خواند. اما علی(ع) به شدت با عمر برخورد کرد و او را تهدید نمود و ابوبکر نیز وساطت کرد و بدین ترتیب، این مسئله پایان پذیرفت و مردم پراکنده شدند (طبری امامی، 136ـ137؛ مجلسی، 43 / 171ـ172).

محل خاکسپاری حضرت زهرا(س)

به علت دفن پنهانی حضرت فاطمه(س) درباره محل دفن ایشان بین مورخان و راویان اختلاف‌نظر وجود دارد. «خانه حضرت، بقیع و روضه پیامبر(ص)» از جمله مکان‌هایی است که مورخان ذکر کرده‌اند.

منبع: فارس
۰ نظر ۱۲ اسفند ۹۵ ، ۱۷:۱۴
حسن حیدری
روضه‌خوانی آیت‌الله ابراهیم رئیسی تولیت آستان قدس رضوی در مدح و رثای حضرت زهرا(س) منتشر شده است.
منبع: تسنیم
۰ نظر ۱۲ اسفند ۹۵ ، ۱۶:۴۹
حسن حیدری
در گزارش زیر به دعاهای حضرت زهرا (س) در روزهای هفته همراه با متن دعاها پرداخته ایم.
به گزارش مشرق، براساس آنچه در برخی از منابع دعا به آن اشاره شده، دعاهایی منسوب به حضرت فاطمه زهرا (س) وجود دارد که بر این اساس خواندن بخشی از این دعاها برای هر یک از روزهای هفته مورد سفارش قرار گرفته است.

دعای روز شنبه
در طلب رحمت

قالَتْ فاطِمَةُ عَلَیْها السَّلام فی دُعائِها یَوْمَ السَّبْتِ:

1 - «اَلّلهُمَّ افْتَحْ لَنا خَزائِنَ رَحْمَتِکَ وَ هَبْ لَنا الّلهُمَّ رَحْمَةً لاتُعَذِّبُنا بَعْدَها فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ».

2 - «وَ ارْزُقْنا مِنْ فَضْلِکَ الْواسِعِ رِزْقاً حَلالاً طَیِّباً وَ لاتُحْوِجْنا وَ لاتُفْقِرْنا اِلی اَحَدٍ سِواکَ».

3 - «وَ زِدْنا لَکَ شُکْراً وَ اِلَیْکَ فَقْراً وَ فاقَةً وَ بِکَ عَمَّنْ سِواکَ غِنیً وَ تَعَفُّفاً»

4 - «اَللّهُمَّ وَسِّعْ عَلَیْنا فِی الُّدنْیا، اَللّهُمَّ اِنّا نَعُوذُ بِکَ اَنْ تَزْوِیَ عَنّا وَجْهَکَ فِی حالٍ وَ نَحْنُ نَرْغَبُ اِلَیْکَ فیهِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَعْطِنا ما تُحِبُّ وَ اجْعَلْهُ لَنا قُوَّةً فِیما تُحِبُّ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ».

رحمت

قسمت اول دعا راجع به رحمت خداوند است و آن هم خزائن رحمت او و آن هم فتح و گشایش این خزائن و یکی هم اثر این خزینه است. خزینه‌ رحمت و گشایش رحمت الهی چه آثاری دارد؟ چگونه رنج را از ما برمی دارد؟

در مورد رحمت باید به این نکته اشاره شود:

من نمیدانم شما در زندگیتان دنبال چه چیزی بوده‌اید، اما حقیقت رحمت در این معناست که تو به حالتی می‌رسی که دیگر رنجی نمی‌بینی و خیلی می ارزد که آدم روی پشت اسب ها و شترها ران صاف کند و استخوان بساید تا به یک حقیقتی برسد که رنج‌هایش را از دست بدهد و حتی در متن بلاها و گرفتاری ها راحت باشد و رنجی نداشته باشد.

رزق

اما قسمت دوم: «وَ ارَزُقْنا مِنْ فَضْلِکَ الْواسِعِ رِزْقَاً حَلالاً طَیِّباً وَ لاتُحْوِجْنا وَ لاتُفْقِرْنا اِلی اَحْدٍ سِواکَ».

ارتباط رحمت با رزق مطرح است، رزق و خصوصیات رزق چیست؟ منشأ این رزق کدام است؟ ویژگی ها و عنایت‌هایی که در این رزق برای ما خواهد بود چیست؟ بعدهم «لا تُحْوِجْنا وَ لاتُفْقِرْنا» مطرح است که معنای احتیاج و فقر چیست؟ چه تفاوتی با هم دارند؟ اینها نکاتی که در این قسمت از دعا قابل تأمل است.

پس از سؤال از رحمت، سؤال از رزق مطرح می شود؛ یعنی آدمی که محتاج رحمت و عنایت‌های حق است، این رزق را می خواهد.

«وَ ارْزُقْنا»، درخواست رزق پس از سؤال از فتحِ خزائنِ رحمت و هبه‌ آن است.

دعای روز یک شنبه
فلاح و نجاح و صلاح

قالَتْ فاطِمَةُ(س) فی دُعائِها یَوْمَ الْاَحَدِ:

«اَللّهُمَّ اجْعَلْ اَوَّلَ یَوْمِی هذا فَلاحاً وَ آخِرَهُ نَجاحاً وَ اَوْسَطُهُ صَلاحاً. اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ»

«وَ اجْعَلْنا مِمَّنْ اَنابَ اِلَیْکَ فَقَبِلْتَهُ وَ تَوَکَّلَ عَلَیْکَ فَکَفَیْتَهُ وَ تَضَرَّعَ اِلَیْکَ فَرَحِمْتَهُ»

حضرت سه چیز را از خداوند مسألت می‌کنند. یکی فلاح و رستگاری و دیگری نجاح و دستیابی و سوّمی صلاح و شایستگی.

مفردات

فلاح؛ یعنی رستگار شدن، روئیدن، سربر آوردن و از خاک برخاستن، به پا ایستادن.

نجاح؛ یعنی دستیابی، موفقیت و پیروزی، میوه آوردن، بارگرفتن.

صلاح؛ یعنی شایستگی، درست حرکت کردن، هماهنگ بودن.

نکته‌ای که مطرح است این است که رستگاری و فلاح را در اوّل روز خواستن و دستیابی و پیروزی را در آخر و صلاح و شایستگی را در تمام این مدت و فیما بین این دو، چگونه تحقّق پیدا می‌کند؟

با تأمّل در چند کلمه‌ انابه و قبول، توکّل و کفایت و تضرّع و رحمت که در قسمت دوّم دعا و بعد از صلوات بر محمّد و آل محمّد مطرح می شود و در حقیقت توضیح قسمت اوّل دعا می باشد، به کلید این دعا و تحلیل و جواب آن سؤال دست یافته‌ایم.

در فلاح و رستگاری، انابه و قبول و پذیرش حقّ مطرح است، در نجاح و دستیابی، توکّل بر حقّ و کفایت او و در صلاح و شایستگی هم دو عنوان دیگر؛ یعنی تضرّع و رحمت دخالت دارد.

انابه از سوی عبد و قبول و پذیرش از حقّ. توکّل و واگذاری از عبد و کفایت از حقّ. تضرّع و زاری از عبد و رحمت و محبّت از حقّ. انابه و توکّل و تضرّع فعل عبد است و قبول و کفایت و رحمت، فعل حقّ.

دعای روز دوشنبه
عبودیّت

قالَتْ فاطِمَةُ(س) فِی دُعائِها یَوْمَ الْاِثْنَیْنِ:

«اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ قُوَّةً فِی عِبادَتِکَ وَ تَبَصُّراً فِی کِتابِکَ وَ فَهْماً فِی حُکْمِکَ. اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ لاتَجْعَلِ الْقُرْآنَ بِنا ماحِلاً وَ الصِّراطَ زائِلاً وَ مُحَمَّداً صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَنّا مُوَلِّیاً».

خدایا! من از تو، قوّت و نیرویی در عبادت و بندگی خودت و بصیرت و نورانیّتی در کتاب و قرآن و فهمی در حکم تو، می خواهم. خدایا بر محمّد و آلش درود فرست و قرآن را از ما ناراضی و شاکی قرار مده و صراط را بر ما لرزان نگردان، و محمّد و آلش را از ما روی گردان نساز.

عبادت و عبودیّت

عبادت همین اعمالی است که در شرع مطرح است مثل نماز و روزه و حجّ و زکات و صدقات و..... که به حدّ رجحان و یا ضرورت رسیده باشد.

عبادت، امر می خواهد چه امر استحبابی و چه وجوبی.

عبادت اخلاص می خواهد.

پس آنچه که در عبادت مطرح است و شرط می باشد، یکی امر است و دیگری اخلاص.

عبودیّت؛ یعنی همین اعمالی که او می خواهد و باید امر و اخلاص داشته باشد. و گذشته از این دو، هم مطابق امر او باشد و هم در هنگامی آورده شود که مزاحم نداشته باشد و کار و امر دیگری مزاحم آن نباشد.

اگر من به نماز مشغول شوم در حالی که مکلّف به احسان به مادرم هستم و این که عهده دار او باشم و یا مشغول عبادتی بشوم در حالی که مکلّف به اصلاح امر مؤمنی هستم، این عبادت هست ولی عبودیّت نه؛ چون مزاحم دارد و من مهم‌ترین کار و عمل را نیاورده ام. لذا در عبودیّت سه چیز مطرح است: نیّت، سنّت، اهمیّت، در عبودیّت گذشته از این امر و اخلاص و نیّت و مراعات سنّت، مراعات اهمیّتها مطرح است.

مطلوب فاطمه زهرا(س) از عبادت در اینجا، همین عبودیّت و بندگی و معنای خاصّ است. البته می‌تواند به معنای عامّ آن نیز باشد تا شامل هر دو شود. به هر حال چه این معنا و چه آن معنا در هر دو میتواند قوّت و ضعف و کسالت و نشاط وارد شود.
 
دعای روز سه شنبه
محیط ها و موضع‌گیری ها

قالَتْ فاطِمَةُ(س) فِی دُعائِها یَوْمَ الثَلاثاء:

«اَللّهُمَّ اجْعَلْ غَفْلَةَ النّاسِ لَنا ذِکْراً وَ اجْعَلْ ذِکْرَهُمْ لَنا شُکْراً وَ اجْعَلْ صالِحَ ما نَقُولُ بِاَلْسِنَتِنا نِیَّةً فِی قُلُوبِنا»

«اَللّهُمَّ اِنَّ مَغْفِرَتَکَ اَوْسَعُ مِنْ ذُنُوبِنا وَ رَحْمَتَکَ اَرْجی عِنْدَنا مِنْ اَعْمالِنا. اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلَ مُحَمَّدٍ»

«وَ وَفِّقْنا لِصالِحِ الْاَعْمالِ وَ الصَّوابِ مِنَ الْفِعالِ»

خدایا! غفلت مردم را ذکر و آگاهی ما قرار بده. آن لحظه‌ای که مردم غافلند، لحظه‌ی ذکر و بیداری ما باشد.

خدایا ذکر و بیداری مردم را شکر ما قرار بده. هنگامی‌که آن ها متذکّر و بیدارند، این بیداری و آگاهی باعث شکر ما شود.

در یک چنین شرایطی که همه متذکّر و بیدارند، تو آن چه را که بر زبان ما از خوبی ها جاری می شود، نیّتها و ریشه‌هایش را در دل هامان قرار بده و محکم و استوار ساز. کاری کن که در دل ما نیّت‌ها و ریشه‌هایش پا بگیرد.

خدایا! غفران تو از گناهان ما گسترده تر است و امیدمان به رحمت تو بیشتر از کارهای ما است. خدایا! بر محمّد و آلش درود فرست و ما را موفّق بدار تا صالحات اعمال و کارهای درست و صواب را داشته باشیم.
 
دعای روز چهارشنبه
حفاظت و ستر

قالَتْ فاطِمَةُ(س) فی دُعائِها یَوْمَ الْاَرْبَعاءِ:

«اَللّهُمَّ احْرُسْنا بِعَیْنِکَ الّتی  لاتَنامُ وَ رُکْنِکَ الَّذی لایُرامُ وَ بِاَسْمائِکَ الْعِظامِ، وَ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ احْفَظْ عَلَیْنا ما لَوْ حَفِظَهُ غَیْرُکَ ضاعَ

وَ اسْتُرْ عَلَیْنا ما لَوْ سَتَرَهُ غَیْرُکَ شاعَ. وَ اجْعَلْ کُلَّ ذلِکَ لَنا مِطْواعاً اِنَّکَ سَمیعُ الدُّعاءِ قَریبٌ مُجیبٌ»

خدایا! تو ما را در حراست و حفظ خودت قرار بده، با آن چشمی که نمی خوابد و با آن نیرویی که مغلوب نمی شود و با آن اسماء و نام‌های بزرگی که تو داری ما را حفظ و حراست کن. خدایا! بر محمّد و آلش درود فرست.

خدایا! تو برای ما حفظ و نگهداری کن. آنچه را که اگر غیر تو بخواهد حفاظتش کند، ضایع شود. و بپوشان بر ما، آنچه را که اگر غیر تو بخواهد بپوشاند، آشکار شود. خدایا از این حفظ و ستر خود برای ما وسیله‌ای در راه اطاعت خودت قرار بده. که تو خواسته ها را می‌شنوی و نزدیک هستی و جوابگو.

در بیان حضرت زهرا(س) دو نکته مطرح است. یکی حفاظت و نگهداری و حراست و دیگری ستر و پوشش.

سؤال اساسی که در مورد این دو نکته مطرح است این است که چرا حضرت حفاظت و ستر را می خواهد و اصولاً آدمی چه وقتی حفظ و ستر دیگران را می خواهد و به آنان روی می آورد؟

وقتی تو امکاناتی داری که ارزشمند و زیاد است و از طرفی دشمنان زیادند و آماده‌ بردن. و به ضعف و ناتوانی خودت هم در حفظ آن ها واقف هستی، در این هنگام به دیگری واگذار می‌کنی، به بیمه روی می‌آوری، به لوطی محلو...

وقتی که تو عیبی و مشکلی در سر و صورت و یا بدنت داری، از آرایشگر و یا خیّاط محلّ می‌خواهی جوری بپوشاند و طوری لباست را بدوزد که عیب‌های تو مستور بماند و بر دیگران آشکار نشود.

اگر تو توانمندی و مدّعی هستی که می‌توانی حفظ کنی، حفاظت دیگری را نمی‌خواهی. آن جا که ناتوان می‌شوی، یا به خاطر وسعت امکانات و ارزش آن ها و یا به خاطر کثرت مهاجمین و نفوذ شیاطین و حضور آن ها، رو به سوی دیگری می‌آوری، پناهنده می شود و حصن و حفاظت او را می‌پذیری. اینها، همه مراتب این مقدار از درک ارزش و درک تنهایی و ضعف و ذلّت خودمان است.

حضرت از خداوند حفاظت و ستر را میخواهد. چون هم به نعمت ها و عنایت‌های عظیم او واثق است و هم به ضعف و ناتوانی انسان واقف.

در مورد حفاظت و حراست چند سؤال مطرح است. اینکه خداوند چه وقت می پوشاند و شرط حفاظت و نگهداری چیست؟ از چه چیزهایی انسان را حفظ می‌کند؟ وسیله‌ حراست و حفاظت چیست؟ مورد حفاظت چیست و چه چیزهایی را می‌خواهیم حفظ کند؟ حفاظت حق چگونه و به چه نحو است؟
 
دعای روز پنج شنبه
هدایت و تقوا

«اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ مِنْ قُوَّتِکَ لِضَعْفِنا وَ مِنْ غِناکَ لِفَقْرِنا وَ فاقَتِنا، وَ مِنْ حِلْمِکَ وَ عِلْمِکَ لِجَهْلِنا»

3 - «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَعِنَّا عَلی شُکْرِکَ وَ ذِکْرِکَ و طاعَتِکَ وَ عِبادَتِکَ بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمِینَ»

فراز اوّل: هدایت و تقوا

در فراز اول دعا حضرت می‌گویند من از تو هدایت و تقوی را می خواهم، غنا و عفاف را می خواهم، عمل به آن چه که تو دوست داری و می‌پسندی را طالبم.

سؤال این است که حضرت خواستار هدایت است، در حالی که خداوند خود عهده دار شده و هدایت کرده و فرموده: «اِنَّ عَلَیْنا لَلْهُدی»

2. اگر او خلق کرده و آفریده؛ «اَلّذی خَلَقَنِی فَهُوَ یَهْدینِ»

3 و اگر او تقدیر و اندازه‌گیری نموده؛ «وَ الَّذی قَدَّرَ فَهَدی»

4 او هم هدایت کرده و عهده دار شده، اصلاً او شروع کرده و صدا زده و این من هستم که پشت کرده ام و بی توجّهم؛ «اِنِّکَ تَدْعُونِی فَاُوَلِّی عَنْکَ».

خیلی از کسانی که در مسیر حقّ قرار می‌گیرند، خیال می‌کنند که خود شروع کرده اند و خدا آن ها را فراموش و رها کرده، در حالی که اینطور نیست. همه‌ عالم گواه بر این است که او شروع کرده و دعوت نموده و آدمی را هدایت کرده؛ که: « لَوْلا اَنْتَ لَمْ اَدْرِ ما اَنْتَ»
 
دعای روز جمعه
خواسته ها

قالَتْ فاطِمَةُ(س) فِی دُعائِها یَوْمَ الْجُمُعَةِ:

1 - «اَللّهُمَّ اجْعَلْنا مِنْ اَقْرَبِ مَنْ تَقَرَّبَ اِلَیْکَ وَ اَوْجَهِ مَنْ تَوَجَّهَ اِلَیْکَ وَ اَنْجَحِ مَنْ سَأَلَکَ وَ تَضَرَّعَ اِلَیْکَ».

2 - «اَللّهُمَّ اجْعَلْنا مِمَّنْ کَاَنَّهُ یَراکَ اِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ الَّذی فِیهِ یَلْقاکَ وَ لاتُمِتْنا اِلاَّ عَلی رِضاکَ».

3 - اَللّهُمَّ وَ اجْعَلْنا مِمَّنْ اَخْلَصَ لَکَ بِعَمَلِهِ وَ اَحَبَّکَ فِی جَمیعِ خَلْقِکَ. اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ».

4 - «وَ اغْفِرْ لَنا مَغْفِرَةً جَزْماً حَتْماً لانَقْتِرِفُ بَعْدَها ذَنْباً وَ لانَکْتَسِبُ خَطِیئَةً و لااِثْماً».

5 -«اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلاةً نامِیَةً دائِمَةً زاکِیَةً مُتَتابِعَةً مُتَواصِلَةً مُتَرادِفَةً بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمِینَ»

حضرت در قسمت اوّل دعا خواستار قرب و وجاهت و نجح و بهره‌مندی و دستیابی به خواسته ها است.

در قسمت دوّم خواستار رؤیت و لقاء و رضایت پروردگار هستند.

در قسمت سوّم خواستار اخلاص و محبّت نسبت به همه‌ی مخلوقات و در قسمت چهارم با تمامی خواسته ها، طالب غفران و مغفرت حقّ هستند.

و در نهایت هم طالب صلوات بر محمّد و آل محمّد هستند.
منبع: میزان
۰ نظر ۱۲ اسفند ۹۵ ، ۱۶:۴۵
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

بی حرم نیست کسی که حرمش سینه ماست...


صدّیق یعنی چه؟ صدّیق کسی است که آنچه را میاندیشد و میگوید، صادقانه در عمل آن را نشان دهد. هرچه این صدق بیشتر باشد، ارزش انسان بیشتر است؛ میشود صدّیق؛ «اولئک مع الذین انعم اللَّه علیهم من النبیین و الصدیقین». «صدّیقین» پشت سر «نبیین»اند. این بزرگوار صدیقه کبری است؛ یعنی برترین زن صدیق. این صدیق بودن به بندگی خداست. اگر بندگی خدا نمیکرد، صدّیقه‌ی کبری نمیشد. اساس، بندگی خداست.

۵/مرداد/۱۳۸۴


فاطمه‌ی زهرا (سلام‌اللَّه‌علیها) در عمر کوتاه خود به مقامی میرسد که سیده‌ی نساء  عالمین است؛ یعنی از  همه‌ی زنان بزرگ و قدّیس طول تاریخ برتر است. این چه عاملی است، این چه نیروئی است، این چه قدرت متحول‌کننده‌ی عمیق درونی است که از یک انسان در این مدت کوتاه، میتواند یک چنین اقیانوس معرفت و عبودیت و قداست و عروج معنوی بسازد؟ خود این، معجزه‌ی اسلام است.

۱۴/تیر/۱۳۸۶

۰ نظر ۱۲ اسفند ۹۵ ، ۱۶:۴۱
حسن حیدری
۰ نظر ۱۲ اسفند ۹۵ ، ۱۶:۳۶
حسن حیدری