حضرت امام خامنه ای: نگذارید احساس غیرت انقلابی و تکلیف در مقابل انقلاب، در دلهای شما ضعیف بشود و فرو بنشیند. مثل کسی که از خانواده و حرم و ناموس خوددفاع میکند،ازانقلاب وارزشها و دستاوردهای آن،همین طور دفاع کنید بایگانی مرداد ۱۳۹۵ :: فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

خواستۀ ما: اینترنت باید ملّی، امن، پرسرعت، ارزان و پاک باشد

فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

خواستۀ ما: اینترنت باید ملّی، امن، پرسرعت، ارزان و پاک باشد

دیدگاه و باور ما: فضای مجازی در خدمت صدورانقلاب، اقتصاد مقاومتی، صادرات غیر نفتی، نهضت تولید علم، جنبش نرم افزاری، ایجاد اشتغال پایدار، مبارزه با امپریالیسم واستکبار ستیزی یا مهدی ادرکنی
فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

حضرت امام خامنه ای (حفظه الله تعالی): ۱۳۹۴/۰۶/۱۸
«ان‌شاءالله تا ۲۵ سال دیگر، به توفیق الهی و به فضل الهی چیزی به نام رژیم صهیونیستی در منطقه وجود نخواهد داشت.»

بایگانی
پیوندها

۲۸۸ مطلب در مرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

با نفوذ ائتلاف تروریستی «جیش الفتح» پس از شش روز عملیات وسیع بامداد امروز به خط جنوبی محاصره شهر حلب نیروهای ویژه حزب‌الله وارد غرب این شهر شدند.
با نفوذ ائتلاف تروریستی «جیش الفتح» پس از شش روز عملیات وسیع بامداد امروز به خط جنوبی محاصره شهر حلب نیروهای ویژه حزب‌الله وارد غرب این شهر شدند.

به گزارش فارس، نیروهای ویژه حزب الله لبنان از «گردان رضوان» وارد منطقه الحمدانیة در غرب شهر حلب شدند.

 

این اتفاق پس از آن روی داد که ائتلاف تروریستی جیش الفتح، متشکل از 22 گروه بزرگ و کوچک، یک هفته پس از عملیات وسیع، موفق شدند بامداد امروز محاصره شهر حلب را از قسمت جنوب شهر به طور محدود و شکننده بشکنند.

 

نیروهای گردان رضوان خود را برای انجام عملیات بازپسگیری برخی از مناطق اشغال شده در «الراموسه» واقع در جنوب غرب شهر حلب آماده می‌کنند.

 

به گزارش بین‌الملل فارس، گروههای تروریستی صبح امروز با حملات سنگین تاحدودی محاصره همرزمانشان در شرق شهر حلب را شکستند و به صورت محدود وارد منطقه شوند

 

علی رغم شکسته شدن محاصره تروریستها، مناطق تحت نفوذ ارتش از جمله «الحمدانیة» در امنیت کامل است و خطری اهالی منطقه را تهدید نمی کند.

 

در حال حاضر نیروهای مقاومت در بخشهای مهمی از جنوب شهر حلب از جمله «جنوب و شرق الراموسة»، کارخانه سیمان در شرق الراموسة، العامریة در شمال غرب الراموسة و منطقه «606» تسلط کامل دارند و تمام راه ارتباطی تروریستها تا مرکز شهر حلب را رصد می کنند.

 

در حال حاضر تجهیزات نظامی و کمک های لجستیکی از طریق مزارع ملاح (شمال شهر حلب) برای نیروهای سوری و مقاومت انتقال داده می‌شود.

۰ نظر ۱۷ مرداد ۹۵ ، ۱۶:۴۷
حسن حیدری

شهید آیت مبارزه با میر حسین موسوی را سخت‌تر از شاه می‌دانست


یار دیرین و صمیمی شهید آیت در بیان خاطرات فراوانش از دوست،  تلگرافی سخن می‌گوید، البته با اشاراتی که می‌توان به‌نیکی از فحوای آنها به رفتارهای سیاسی آیت پی‌برد.  

 

در پی روشنگری‌هائی که دوستان شهید آیت پس از فتنه سال گذشته انجام دادند، خوشبختانه زمینه بحث درباره تفکر و رویکرد وی فراهم آمده است و این گفت‌وگو فرصت مغتنمی برای شناخت اوست.

 

 

شما از چه مقطعی و چگونه با شهید دکتر آیت آشنا شدید و چه ویژگی‌هائی را در وجود ایشان دیدید؟

در پاسخ به شما باید بگویم زمانی که آقای آسید اسماعیل طباطبائی مأموریت پیدا کردند که شاخه ورامین حزب زحمتکشان ورامین را تشکیل بدهند...

 

چه سالی؟

سال 1329. ما عضو سازمان جوانان حزب زحمتکشان شدیم. برای آقای طباطبائی نوعی پرونده‌سازی کرده بودند و بنده هم با ایشان هم‌‌پرونده بودم.

 

اجمالاً چه اتفاقی برای ایشان افتاد؟

انتخابات هیئت مدیرة شرکت برق بود و تقلب آشکاری در این انتخابات شد. ایشان در اواخر شمارش آرا متوجه این تقلب شد و در نتیجه، از سوی طرفین درگیری پیش آمد. ایشان به عنوان اعتراض همراه 15 نفر به پاسگاه ژاندارمری رفتند و با آن وضعی که با مالکین داشتند، تقریباً همان جا در دام افتادند.؛ یعنی آنها صحنه و صورت قتلی را ترتیب دادند که مالکین از شهر ری تا گرمسار، کمیتة مالکین تشکیل داده بودند و در ضعف عجیبی بودند، مخصوصاً که حزب توده هم در آنجا از بین رفته بود. ما همراه ایشان تقریباً با پای خودمان رفتیم و در دام افتادیم، چون دیگر نگذاشتند از آنجا بیرون بیائیم. متأسفانه در آن درگیری یک نفر کشته شد و بهانه‌ خوبی به دست مالکین افتاد و گفتند قتل صورت گرفته است! آقای طباطبائی در 4 دادگاه به اعدام محکوم شد و بعد تبدیل به حبس ابد شد و بعد هم 15 سال زندان کشید و بعد آزاد شد.

 

این درگیری در سال 34 روی داد و من در سال 35 از زندان آزاد شدم. وقتی از زندان بیرون آمدم، دیگر در ورامین، تشکیلات حزب نبود، به همین دلیل من منشی یک حوزه  ازحزب زحمتکشان در تهران و با دکتر آیت در آنجا آشنا شدم، البته آشنائی در این حد که همدیگر را می‌دیدیم، ولی صحبت و آشنائی بیشتر در سال 42 اتفاق افتاد، چون قبل از آن محصل و هر یک مشغول فعالیت‌های درسی خود بودیم.

 

در سال 35 که با آیت آشنا شدید و او در حزب زحمتکشان فعالیت داشت، رفتارش از نظر پیگیری مطالعات در عرصه‌های گوناگون و نیز شور فعالیت‌های سیاسی چگونه بود؟

چون دانشجو بود، در حوزة دانشجویان حزب خیلی پرشور فعالیت می‌کرد، به‌طوری که در این زمینه، انگشت‌نما بود. در دانشگاه سخنرانی و با مطبوعات مصاحبه می‌کرد و داشت در شورای مرکزی حزب هم نقشی پیدا می‌کرد. من گرفتار تحصیلم بودم و فقط موقع جلسات حزب از ورامین به تهران می‌آمدم. این داستان بود تا اینکه در سال 42 از دامغان منتظر خدمت شد.

 

چرا؟

در سراسر ایران نفری 10 تومان از حقوق معلم‌ها کم می‌کردند که قرآن آریامهری بخرند! ایشان شکایت کرد که بدون وکالت کتبی یک کارمند، نمی‌شود از حقوق او کسر کرد. این اقدام ایشان خیلی برای مسئولین تعجب‌آور بود، چون شجاعت خاصی را می‌طلبید. به‌طور مشخص ساواک دخالت کرد و ایشان کارش به دیوانعالی کشور کشید و در  نهایت حاکم شد و 10 تومان را پس گرفت! این قضیه برای ساواک دامغان گران تمام شد. آنها به تلافی این شکست ، برنامه‌ای را که اصلاً به گروه خون آیت نمی‌خورد طراحی کردند. آنها سعی کردند تا شایع کنند که او سر کلاس دخترانه، دختری را بوسیده است! احمد سلامتیان در روز رأی اعتماد به اعتبارنامة آیت در مجلس، همین قضیه را علم کرد! به هر حال پس  از پیروزی انقلاب در مجلس اول، من در 15 خرداد 42 متواری بودم و در تابستان سال 42 دائماً با هم بودیم که از آن دوره خاطره‌های مخصوصی دارم. 

 

در فعالیت‌های مبارزاتی مربوط به جریان 15 خرداد ایشان چقدر ساعی و مجدّ دیدید و در فعالیت‌های حزب در آن مقطع، از جمله اعلام مرجعیت امام، مرحوم آیت چقدر نقش داشت؟

 32 روز بعد از 15 خرداد بود که اعلامیه حزب در حمایت از مرجعیت امام خمینی نوشته شد، این درحالی بود که عده‌ای از مراجع و روحانیون به شهر ری آمده بودند و تقریباً نتیجه‌ای نگرفته بودند. خاطرم هست آقای حجتی کرمانی می‌گفت یا 250 یا 400 نفر به عنوان اعتراض به شهر ری آمدیم، ولی تا چند ماه نه جلسه‌ای تشکیل نه چیزی نوشته شد و اولین قلم را حزب زحمتکشان و این قدم را  حزب شما بود که برداشت.

 

می‌دانید که علم 15 نفر از مراجع و روحانیون را دستگیر کرد و معنای این دستگیری می‌توانست اعدام هم باشد و این مطلب در حزب جرقه‌ای را ایجاد کرد. آیت از آموزش و پرورش دامغان منتظر خدمت  شده بود و من هم متواری بودم و لذا شب و روز با هم بودیم. خاطرم هست یک نامه با مرکب بنفش دست آیت بود و گفت می‌خواهم ببرم مشهد و بدهم آقای میلانی امضا کند.

 

اعلامیة حمایت مرجعیت امام؟

بله، چندنفر امضا کرده بودند و آیت برای گرفتن امضای آقای میلانی می‌خواست به مشهد برود. من هم که محل زندگی‌ام لو رفته بود و دائماً با مأمورین جنگ و گریز داشتم. در جریان 15 خرداد، من این فعالیت را از ایشان دیدم.

 

به گفت‌وگوهائی که در جریان 15 خرداد با ایشان داشتید، اشاره کردید. این اتفاق چه تأثیری در فکر و اندیشة سیاسی آیت گذاشته بود و از آن گفتگوها چه خاطراتی دارید؟

چیز زیادی نیست، همین قدر می‌دانم که ایشان به خاطر نامه مصونیت دادن به امام دائماً در فعالیت بود. ضمن اینکه کم‌کم داشت به این نتیجه می‌رسید که با این رژیم جز با زبان زور نمی‌شود سخن گفت. این را در آن روزها و متأثر از شرایط موجود بارها ابراز می‌کرد و بعدها علنی شد. شواهد نشان می‌دهند که مرحوم آیت فضای سازمانی حزب زحمتکشان را پاسخگوی شور و تحرک خودش برای مبارزة با رژیم نمی‌دید. در همین راستا نامه‌ای به دکتر بقائی نوشته و نیز سخنانی که از او نقل می‌شود، این نکته را نشان می‌دهد.

 

چه شد که به‌تدریج آیت با تفکر حاکم بر حزب زحمتکشان زاویه پیدا کرد که نهایتاً هم به بیرون رفتن یا اخراج او منتهی شد؟

در بیان علل این تصمیم این با من خصوصی‌تر از دیگران بود. عید سال  43 در بالکن حزب نشسته بودیم و من تازه از زندان آمده بودم. گفت: «باید یک برنامه 20 ساله ریخت» گفتم: «20 سال؟!» گفت: «پیش 2500 سال، یک لحظه است» پرسیدم: «به چه شکلی؟» به من به خاطر پروندة طباطبائی اعتقاد داشت، چون من مطمئن بودم که طباطبائی قتل نکرده و در فرمانداری نظامی، با آنکه 16 سال بیشتر نداشتم، آن قتل را گردن گرفتم! آیت یک مقدار شیفتة این ایثار من شده بود و می‌خواست مرا برای تشکیلات زیرزمینی ارتش عضوگیری کند. قبلاً یک بار در مقاله‌ای نوشته بود که: طفلی 10 ساله علیه مصدق وارد مبارزه شده...که منظورش من بودم و به هر صورت بر اساس این سوابق به من اعتماد خاصی داشت و فکر کرد من می‌توانم عضو تشکیلات محرمانه‌اش در ارتش باشم. پرسیدم :«به چه شکل؟» گفت: «از طریق ارتش می‌شود. اگر رفقای خوبی داری که دارند دیپلم می‌گیرند، معرفی کن تا آنها را بفرستیم داخل ارتش».

 

در همین حد صحبت کرد. خیلی از این حد جلوتر نمی‌رفت. من خیلی‌ها را به ایشان معرفی کردم. بعضی‌ها از ابتدا پذیرفته نشدند و یا بعد از ورود به ارتش به درد آیت نخوردند. ما در مشهد یک دوست همکار فرهنگی به نام دلارام داشتیم که او هم منتظر خدمت شده و یک مغازه باز کرده بود. یک شب دو نفر نزد او می‌آیند. من آن شب در مشهد، اما مهمان کس دیگری بودم. آنها از طرف آیت یک نشانی می‌آورند و می‌گویند:  «اگر یک بچه مسلمان سراغ دارید معرفی کنید که یک وقتی که ما می‌آئیم، اگر این دکان بسته باشد، گرفتار مسافرخانه‌ها نشویم.» ایشان هم آنها را به من احاله داد. آن دو نفر شهیدان نامجو و کلاهدوز بودند! بعد از پیروزی انقلاب بود که این دو نفر را شناختیم، در حالی که قبل از آن با هم در ارتباط بودیم. قبل از انقلاب من در خانه آیت 50 تا صبحانه با نامجو خورده بودم، اما نمی‌دانستم که او ارتشی است! آقای دکتر اسرافیلیان معرف کلاهدوز شده بود و ایشان و آیت هر دو همفکر و نجف‌آبادی بودند. آیت مرحوم کلاهدوز و مرحوم نامجو را تشویق کرده بود که به ارتش بروند و مدارج را به‌سرعت طی کنند.

 

این خاطره مشهد من مربوط به 10 سال بعد از زمانی است که آیت گفت باید بچه مسلمان‌های خوب را داخل ارتش فرستاد. آن موقع محسن، پسر کلاهدوز که سر جنازه پدرش سخنرانی کرد، هنوز نوزاد بود. یادم هست که پستانک او گم شده بود و بی‌قراری می‌کرد و مجبور شده بودند نصف شب بروند داروخانه و برایش بخرند!

 

اشاره کردید که شهیدان کلاهدوز و نامجو را زیاد در خانه آیت می‌دیدید. آیا از نوع همکاری آنها هم اطلاع دارید؟

من به‌طور مشخص مرحوم نامجو را زیاد در منزل آیت می‌دیدم. یک بار ظهر عاشورای سال 57 در منزل آیت نشسته بودیم و ناهار می‌خوردیم. رادیو روشن بود و پارازیت داشت. نامجو یکمرتبه ما را ساکت کرد و گفت: «ناهارخوری لویزان بود». از طریق پارازیت رادیو به او اعلام اولیه شده بود که بخشی از برنامه‌ها اجرا شد. نامجو مسئول گارد جاویدان بود، یعنی تا این حد پیش رفته بود. این پارازیت را دوستان آیت در رادیو انداخته بودند تا به این وسیله خبر بدهند که در پادگان لویزان عملیاتی که مورد نظر بود، انجام شده است.

 

منظورتان به رگبار بسته شدن فرماندهان ارتش در ناهاخوری پادگان لویزان توسط افسران وظیفه در روزهای اوج انقلاب است؟

بله، من از جزئیات آن جریان خبر نداشتم، اما این حرف را از شهید نامجو شنیدم. فکر می‌کنم طراحی این ماجرا با نامجو و کلاهدوز بود. اتفاق بزرگی هم بود، چون می‌گفتند گارد جاویدان، از افسران قسم‌خورده شاه تشکیل شده و نکته مهم این بود که این اتفاق در آنجا روی داد. از بسیاری از مشکلات و حتی خونریزی‌های بعدی جلوگیری کرد.

 

شواهد نشان می‌دهند که مرحوم آیت از سال 42 به بعد به فکر مبارزات مسلحانه بود. از طرفی تا سال 47 هم در حزب زحمتکشان بود، بنابراین در مقطعی هم که در حزب زحمتکشان بوده، بر خلاف مشی حزب مبنی بر قبول نداشتن مبارزه مسلحانه، به فکر نفوذ در ارتش و مبارزه مسلحانه بوده است. به نظر شما شبکه‌ای که در ارتش توسط ایشان به وجود آمد، چقدر در تسریع روند انقلاب نفوذ و تأثیر داشت؟

خاطرم هست که آخر اسفند سال 42، دکتر بقائی اعلامیه داد حالا که مدرسه فیضیه این طور مورد حمله واقع شده و فقر و گرسنگی و بدبختی هست، ما امسال عید نداریم و به عنوان اعتراض، یک روبان قرمز به شمع‌‌های سر سفره هفت‌سین می‌بندیم!  چند روز بعد آیت گفت: «هزار سال هم که روبان قرمز ببندیم، چه خواهد شد؟» هر چند در آن روزها ظاهراً در حزب بود، اما عملاً از آن به بعد از حزب رفت. بعد هم که با آن نامه نود و چند صفحه‌ای که برای دکتر بقائی نوشت و اعتراضاتی که کرد، رسماً از سال 46 از حزب رفت.

 

در سال‌هائی که مشغول ایجاد شبکه مخفی در ارتش بود، به ما گفته بود که نباید دفتر تلفن داشته باشیم، چون اگر به دست مأمورین می‌افتاد مشکل ایجاد می‌شد. می‌گفتند خودش 300 تا شماره تلفن را حفظ بود. او از همان مقطع، ساختار قانونی نظام جدیدی را که بعد از رژیم پهلوی روی کار خواهد  آمد، تنظیم کرده بود و  14 ماده اعتراضی را در باره نقاطی که در تشکیلات رژیم باید دستخوش تحول شوند، نوشته بود که ما در گوشه‌کنار کتاب‌هایمان نوشتیم. این 14 ماده در مجلس خبرگان در قانون اساسی گنجانده شد. یکی از آن مواد این بود که امکان اصلاحات اساسی نیست،  مگر با در دست گرفتن قدرت سیاسی. قدرت سیاسی از نظر او عبارت بودند از رادیو، تلویزیون و ارتش. بسیاری از اینها هم به صورت رمزی نوشته می‌شدند، مثلاً نوشته بود باید قانون سازمان ملل درست شود و ما می‌دانستیم سازمان ملل یعنی مجلس شورای ملی. البته حالا می‌گوئیم مجلس شورای اسلامی. ایشان در برنامه‌ریزی‌هایش به این نتیجه رسیده بود که انقلاب در سال 63 پیش می‌آید و لذا وقتی در سال 57 انقلاب شد، می‌گفت که 5 سال زودتر به ثمر رسید! و اشکالاتی هم که پیدا شد به همین دلیل بود.

 

نامه دکتر آیت به دکتر بقائی که محرمانه بود، پس اعضای حزب زحمتکشان چگونه متوجه شدند که او از حزب رفته است؟

به من به خاطر همان اتفاقی که در نوجوانی افتاد، اعتماد داشت و لذا قبل از اینکه نامه را به دکتر بقائی بدهد، نصفش را برای من خواند. گاهی اوقات هم حرف‌های جالبی می‌زد و مثلاً می‌گفت قضیه خیلی ساده است و توی این هفته می‌شود شاه را زد، اما وکلا و فرماندارها و مسئولینی که باید عهده‌دار امور شوند، هنوز حاضر به قبول و انجام مسئولیت نیستند. برای انجام عملیات زدن شاه دو نفر را انتخاب کرده بود،  یکی من و یکی هم دلارام که در مشهد بود، از رفتارش متوجه شدیم ما دو نفر را برای زدن شاه انتخاب کرده! معتقد بود بر اساس برنامه‌ای که طراحی کرده، اگر اوضاع به همان شکل پیش برود، می‌شود بدون آنکه کسی کشته شود، شاه را کنار گذاشت.

 

او با همه مبارزین خوشنام و مسلح آشنائی و همکاری نزدیک است. خاطرم هست سه روز بعد از انقلاب بود که من و آقای دلارام و یک آقای دیگری در منزل دکتر آیت بودیم و گفتیم می‌خواهیم برویم ورامین. گفت من هم تا میدان کندی با شما می‌آیم. نزدیک چهاراه قصر که رسیدیم، گقت من پیاده می‌شوم و بعداً خودم می‌روم. وقتی پیاده شد، گفت: «اگر می‌خواهی شیخ محمد را ببینی، اینجاست».

 

شهید محمد منتظری؟

بله. همگی پیاده شدیم و همراهش رفتیم و به ساختمانی رسیدیم که چند اتاق بزرگ با درهای تو در تو داشت و صدای شیخ محمد می‌آمد که داشت برای عده‌ای از جوان‌ها سخنرانی می‌کرد.

 

مقّرش بود؟

نه، آن روز جلسه سخنرانی در آنجا برگزار شده بود. یک عده از بچه‌های سازمان‌های آزادیبخش مثل مصر و لبنان و بقیه جاها را از طریق بندرعباس آورده بود تهران و حالا برای جا روی دستش مانده بودند! من رئیس تربیت معلم در جاده پارچین بعد از دانشگاه ابوریحان بودم. محمد منتظری نامه‌ای به من نوشته بود که برای اینها فکر جائی کن.من هنوز آن نامه را دارم. من آنجا را دادم به محمد منتظری. تا ده سال بعد هم که به آنجا رفت و آمد می‌کردم، یک تابلوی سرمه‌ای رنگ را می‌دیدم که روی آن نوشته بودند حوزة علمیه! گاهی هم بچه‌های سیاه‌پوستی را می‌دیدم که کتاب دستشان است و وسط درخت‌ها راه می‌روند. مثل یک حوزة علمیه بود، آنها تقریباً همان‌هائی بودند که آن روز شیخ با خودش آورده بود.

 

بعد از سخنرانی محمد منتظری همراه دکتر آیت رفتیم طبقه دو یا ساختمانی در چهار راه قصر رفتیم و آیت رفت پشت تریبون. هفت هشت نفری آنجا بودند، ولی کم‌کم حدود 100 نفر وارد این سالن شدند. دوست من به من گفت: «متوجه شدی؟

 

کوچک‌ترینشان سرگرد بود!»یک نفر آمد و با دوست من سلام و احوال‌پرسی کرد و گفتم :«شناختی؟ همانی است که 10 سال پیش در مشهد آمد به سراغت». پرس و جو که کردیم، دیدیم سرهنگ نامجوست. آیت واقعاً تشکیلات حساب‌شده‌ای را در ارتش راه انداخته بود. بعد آمدیم و کاری که با شیخ محمد داشتیم انجام شد.

 

*در نامة دکتر آیت به دکتر بقائی هست که بقائی به او لقب «خودسر» و «مخرب» داده بود. دلیل  بقائی برای دادن چنین القابی به مرحوم آیت چه بود؟

در نامة دکتر آیت خطاب به دکتر بقائی هست که با آنکه عده‌ای در حزب شرب خمر می‌کنند و بی‌بند و بار هستند و در فلان تاریخ در فلان دار و دسته بوده‌اند و الان هم نفوذی هستند، باز هم من شما را انتخاب کردم! کسانی که حزب را از بین خواهند برد، این رفقا هستند و این اسباب شرمندگی شده.  هنوز هم چند تا از رفقا می‌گویند که آیت اسم ما را هم نوشته بود. دو عامل، دلیل مخالفت آیت با مشی حزب زحمتکشان بود. یکی اینکه دکتر بقائی اصطلاحاً می‌گفت ما با شیشه شکستن مخالف هستیم و رهبر من گاندی است. منظورش مخالفت با مبارزه مسلحانه و حرکت در چهارچوب قانون اساسی موجود بود. دکتر آیت می‌گفت به این شکل به نتیجه نمی‌رسیم و باید رادیو و تلویزیون و ارتش را تصرف کرد. دیگر اینکه همه رفقای حزب آدم‌های پایبندی نبودند و این مسئله، آیت را آزار می‌داد، چون آیت آدم متدینی بود و به همین دلیل به این رفتارها و بعضی از تصمیمات حزب انتقاد داشت. در نامه به دکتر بقائی هم نوشته که فلانی مشروبخوار است و آن یکی این کارها را می‌کند و لذا حزب جای اینها نیست. از افراد بالای حزب هم نام برده بود.

 

یکی از ایرادات دکتر آیت به دکتر بقائی در آن نامه این است که او توسط یک عده افراد متملق احاطه شده و به نیروهای جوان و خلاق اجازه داده نمی‌شود که فضای حزب را به روز کنند و فضا را تغییر بدهند. آیا شما با این نظر موافقید؟ 

دکتر آیت به همین دلایل رفت، منتهی دکتر بقائی تقریباً به همه حرف‌ها گوش می‌داد. خودش تقریباً نفوذی‌های ساواک در حزب را می‌شناخت و مثلاً می‌دانست که آن یکی مأمور اطلاعاتی است، دیگری بی‌قید و بند است و امثالهم. اینها مسائلی نبودند که بقائی نداند. یک بار هفت هشت ده نفر بودیم و دکتر بقائی گفت: «آدم به حرف‌ها گوش می‌دهد. هر چه را دوست داشت، بر می‌دارد و هر چه را که دوست نداشت، دور می‌ریزد».

 

ظاهراً اعتقاد او این بوده که من می‌دانم این مأمور است، ولی اگر او را بیرون کنم، معلوم نیست مأمور بعدی را که در حزب نفوذ می‌دهند بشود به این آسانی‌ها تشخیص داد. دست‌کم حالا می‌دانیم چه کسانی مأمور هستند.

 

همین طور است. دائماً در اطراف او مأمورانی بودن که رفتارها و گفتارش را گزارش می‌دادند. بعدها که آیت دیگر به حزب نمی‌رفت، می‌گفت که دکتر بقائی خیلی هم از این نفوذی‌ها استفاده می‌کرد و بعضی حرف‌ها را که عمداً می‌خواست منتشر و شایع کند، به این افراد می‌سپرد که به کسی نگوئید!

 

آیا بی‌تفاوتی دکتر بقائی به این مأمورانی که خبر می‌بردند مورد انتقاد آیت بود؟

این هم یکی از دلایل بود، ولی خیلی دلیل پررنگی نبود. مخالفت اصلی آنها این بود که دکتر بقائی مطلقاً شیشه شکستن و تخریب و مبارزات مسلحانه را قبول نداشت.

 

هنگامی که آیت از حزب زحمتکشان بیرون آمد، تنها راه نجات ایران را مبارزات مسلحانه می‌دانست. در آن زمان هم گروه‌هائی بودند که مشی مسلحانه داشتند؛ از قبیل مجاهدین و فدائیان  خلق چطور آیت به یکی از این گروه‌ها ملحق نشد؟

آیت عمیقاً مذهبی بود و این مسئله هم قبل از هر چیز ریشه خانوادگی داشت. او در کلاس سوم ابتدائی یک روزنامه دیواری درست کرده و نوشته بود: نصر من الله و فتح قریب، ما با شاه مبارزه می‌کنیم و از این حرف‌ها. به قول دکتر اسرافیلیان یک صندوقچة آهنی داشت که تمام بریده جراید و مطالب مورد نظرش را در آن جمع می‌کرد و هر جا که می‌رفت این صندوقچه همراهش بود. به نظر من چون آن گروه‌ها یا چپ بودند یا گرایشات چپی داشتند، آیت با آنها همکاری نکرد. او نسبت به چپ‌گرائی و الحاد حساسیت زیادی داشت. او حتی از آیت‌الله طالقانی هم به خاطر دفاعی که قبل از انقلاب از مجاهدین می‌کرد، دلگیر بود. اساساً تمامی گروه‌های چپ در تاریخ معاصر مأمور به جاسوسی بوده‌اند. یک روز هم دیدید که بالاخره کیانوری بعد از 40 سال گفت که من جاسوس بوده‌ام. آیت در تشخیص مسائل آینده خیلی عجیب بود.

 

آیت در مواجهة با بنی‌صدر در مجلس خبرگان و بیشتر در مجلس شورای اسلامی بسیار جدی پیگیر و بی‌پروا بود. علت آن را در چه می‌دانید؟  

آن روزهائی که اوج محبوبیت و بیا بروی بنی‌صدر بود، آیت علیه او حرف‌های تندی می‌زد، طوری که حتی رفت و آمد ما هم که دوست آیت بودیم بسیار دشوار شده بود و به قول آیت‌الله خزعلی کار به جائی رسیده بود که در مجلس، جواب سلام آیت را دادن هم جرم بود! آیت در آن شرایط فشار عجیب که همه از بنی‌صدر طرفداری می کردند، در پاسخ به سئوال من گفت: «چندان دور نیست روزی که بنی‌صدر فرار کند و برود. هر کار دیگری که بکنیم تبدیل به قهرمان و اسطوره می‌شود. باید صبر کرد تا خودش فرار کند و برود. این واقعه در مجموع به نفع انقلاب تمام می‌شود». این حرف را در زمانی می‌زد که پایه‌های قدرت بنی‌صدر کاملاً محکم به نظر می‌رسیدند و راستش را بخواهید حتی در آن لحظه خود من هم فکر کردم که تعادل روحی او به خورده! به‌قدری دقیق بود که می‌گفت بنی‌صدر به نام اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان در اروپا تا به حال 36 شماره نشریه منتشر کرده و حتی یکی از آنها محض شفا هم که شده با بسم‌الله شروع نشده!

 

به نظر شما علت مخالفت سرسختانه آیت با ملی‌گراها چه بود؟

الان خاطره‌ای به یادم آمد. سال 43 در زندان بودم و شب عید اعلامیه مانندی آورده بودند که یک  طرف عکس امام بود و یک طرف عکس دکتر مصدق و کنار آن نوشته شده بود که عید سعید باستانی را تبریک می‌گوئیم. ورقه را دست به دست گرداندیم. دکتر سحابی بود و مهندس بازرگان و شیخ مصطفی رهنما که گفت این عکس 30 هزار فرانک می‌ارزد. آقای طالقانی گفت: «بده ببینم این چیست که این قدر ارزش دارد؟» آقای طالقانی نگاهی به آن انداخت و گفت: «یک ریال هم نمی‌ارزد!» آقای بازرگان پرسید: «چرا حاج‌آقا؟» آقای طالقانی گفت: «ما تا به حال ندیده‌ایم که آقای خمینی حتی یک بار بگوید مصدق و ندیده‌ایم که مصدق حتی یک بار بگوید دین!».

 

از زندان که بیرون آمدم، این ماجرا را برای آیت تعریف کردم. بعد از انقلاب یک روز به من گفت: «فهمیدی چه شده؟ این جماعت رفتند احمدآباد سر قبر مصدق و آقای طالقانی گفت مصدق مرد دین و سیاست! مگر تو به من نگفتی توی زندان سر سفره این طوری گفت؟».

 

بعد از انقلاب ملیون می‌خواستند این گونه القا کنند که انقلاب عملاً ادامه راه مصدق است و در واقع قصد داشتند امام را دور بزنند. آنها با ماشین‌های واحد دولتی بلند شدند و رفتند احمدآباد و مراسم برگزار کردند و بعد هم نام خیابان پهلوی را گذاشتند مصدق. آیت می‌گفت من اینها را رها نمی‌کنم و افشا خواهم کرد. می‌گفت اینها خیلی دارند سعی می‌کنند قضیه 28 مرداد را کودتا بنامند، در حالی که مصدق عملاً مجلس را در روز 24 مرداد از حیّز انتفاع خارج کرد و در غیبت مجلس که از اکثریت افتاده بود، دست شاه را برای عزل نخست‌وزیر باز گذاشت. مهم‌تر اینکه اغلب افرادی را که در قضیه 30 تیر مورد اتهام بودند، در مناصب مهم نشاند، از جمله سرتیپ ریاحی و سپهبد بختیار که وضعیتش معلوم بود. آیت در سخنرانی‌های خود به این نکته اشاره کرده بود که کتاب‌هائی خیانت‌های این جماعت را به‌زودی منتشر خواهد کرد.

 

به دنبال این افشاگری‌ها طرف مقابل علیه او تبلیغات شدیدی به راه انداخت. این جنجال در موعد بررسی اعتبارنامه او به اوج رسید. به خواست آیت جلسات بحث در باره اعتبارنامه وکالت او علنی برگزار شد.  پس از افشاگری‌های آیت در باره پایمال شدن خون شهدای 30 تیر و قضیه رفراندوم مصدق و عزل او و...هنگامی که او به‌رغم تمام سمپاشی‌ها از مجلس رأی اعتماد گرفت، ملیون در صدد توجیه رأی‌های کبود خود برآمدند، از جمله دکتر یزدی گفت من چون رئیس کمیسیون تحقیق بودم، به دامغان رفتم و فهمیدم که علت منتظر خدمت شدن ایشان در آنجا همان چیزی بوده که آنها عنوان کرده‌اند!

 

این افشاگری‌ها و مخصوصاً تأکید او بر اینکه اسناد و تحلیل‌های مربوط به نهضت ملی چاپ و ارائه خواه شد، بدیهی است که او را از طرف ملی‌گراها در معرض خطر قرار داد. به نظر من آیت در این مورد عجله کرد. آیت زرنگ‌تر از این حرف‌ها بود و نباید این طور آشکارا اعلام می‌کرد که اینها منتشر خواهد شد.

 

یکی از بهتان‌هائی که به دکتر آیت می‌زنند این است که حزب زحمتکشان و مشخصاً دکتر بقائی از طریق او اصل ولایت فقیه را در قانون اساسی گنجاندند تا به این ترتیب با ملیون تسویه حساب کنند و بعد هم خودشان بمانند و روحانیت. به نظر شما این سخن مبنا و پایه‌ای دارد؟

این حرف بی‌اساس‌تر از آن است که نیاز به پاسخ دادن داشته باشد. اتفاقاً من این را از آیت پرسیدم و گفت: «حزب و دکتر بقائی که هیچ، ولایت فقیه حتی اختراع و ابداع من هم نبود و من فقط این نظریه را تبلیغ کردم». آقای برقعی از همراهان امام در نجف می‌گفت که امام 12 سال قبل از انقلاب، امام این کتاب را در عراق تدریس و ما آن را تکثیر کردیم.

 

در دوره‌ای که مرحوم آیت در مجلس خبرگان در باره اصل ولایت فقیه فعالیت می‌کرد، آیا با دکتر بقائی تماسی داشت؟ چه خاطراتی از آن دوره دارید؟

مطلقاً. بعد از سال 47 دیگر هرگز او را در حزب ندیدم. در باره این مسائل با ما زیاد صحبت نمی‌کرد. همان طور که دکتر بقائی در خاطراتش گفته او از سال 47 از حزب اخراج شده بود.

 

از تهدیدهائی که می‌شد خاطره‌ای دارید؟

هر وقت به او می‌گفتیم که پیش تو بمانیم یا همراهت بیائیم، می‌گفت انسان نباید با دست خود، خودش را نشان کند! هر چه محافظ بیشتر باشد، جان انسان بیشتر در معرض خطر قرار می‌گیرد. ولی با راهی که در برابر نهضت آزادی‌ها و مجاهدین در پیش گرفته بود معلوم بود که چه بر سرش خواهد آمد.

 

از ترور وی چه خاطره‌ای دارید؟

خاطره مشخص من آن پوشه‌ای است که از شب قبل  و هنگام خواب زیر سرش گذاشته، موقع صبحانه کنار دستش بوده و بعد با خودش به ماشین برد و بعد از ترور گم شد! محتوای این پوشه مربوط به مخالفت او با وزارت خارجه میرحسین موسوی بود. مهم‌تر از همه مرخصی دادن به راننده‌اش، جواد بود که در از اول انقلاب راننده‌ آیت بود و 15 روز قبل از این حادثه برای عروسی برادرش مرخصی می‌خواهد و نمی‌دهند و در این روز می‌گویند به مرخصی برو و به جای او دو نفر سرباز را به عنوان محافظ و راننده می‌فرستند که به آنها هم آسیبی نرسید. آن روزها می‌گفت که این روزها باید تکلیف مملکت روشن شود. ظاهراً این پوشه بعد از شهادت آیت تا وزارت امور خارجه هم رفته بود! یک روز به خود من گفت :‌«در آینده مبارزه با میرحسین موسوی از مبارزه با شاه سخت‌تر خواهد بود.

 

کسی نفهمید در آن پوشه چه بوده؟

خانمش می‌گوید پوشه را کنار سفرة صبحانه گذاشت و گفت: «امروز با این تکلیف مملکت معلوم می‌شود».

 

چگونه از خبر شهادت ایشان آگاه شدید؟

سه چهار روز قبل از شهادتش به مشهد رفتم. در پمپ بنزین بودم که بیکباره شنیدم رادیو اعلامیه آقای منتظری را به مناسبت شهادت آیت خواند. همیشه وقتی به یاد او می‌افتم، این شعر در خاطرم نقش می‌بندد: گفت آن یار که از او گشت سرِ دار بلند/ جرمش این بود که اسرار هویدا می‌کرد.

 

برای اینکه بتوانم در باره دغدغه‌های واپسین روزهای حیاتش به شیوة مستندتری سخن بگویم، نطق کوتاه او را در مجلس و در مخالفت با میرحسن موسوی عیناً برایتان می‌خوانم:

 

بسم‌الله الرحمن الرحیم

من با اینکه اسم نوشته بودم، در این شرایط حساس، در این شرایطی که هم ملت عزادار است و هم  موفقیت‌هائی را به دست آورده است، نمی‌خواستم صحبت کنم، اما در محظور هم بودم. یکی همین  شرایط حساسی که ممکن است مخالفت من باعث سوء استفاده بشود و از طرفی هم هنوز بوی خون پاک شهدا از دفتر حزب جمهوری اسلامی به مشام می‌رسد و هنوز مرکب عزل رئیس جمهور بی‌کفایت خشک نشده است. از این جهت که بعداً تاریخ قضاوت بدی نکند، تمام مطالبم را در این خلاصه می‌کنم که در دولت قبلی به ما می‌گفتند که نظریات آقای موسوی در باره آقای مصدق مربوط به گذشته است. کاری نداریم که این گذشته سال 58 و یا سال نزدیک به ما و سال 59 است، اما اگر ایشان الان هم به این سئوال من پاسخ بگویند، شاید مسئله حل شود. آیا ایشان مصدق و امام را قبول دارند؟ امام می‌فرمایند مصدق به اسلام سیلی زد، مصدق مسلم نبود، در زمان مصدق به چشم سگ عینک زدند و روی آن نوشتند آیت‌الله. در زمان مصدق روزنامه «شورش» که مورد تأئید مصدق بود، تصویر آیت‌الله کاشانی را به صورت سگ و مار و عقرب می‌کشید. آیا ایشان این مصدق را قبول دارند یا مصدق سرمقاله 28 تیرماه 1358 و 14 اسفند 1358 و یا مقاله اخیری را که تحت عنوان خیابان مصدق نوشته‌اند؟ ایشان صریحاً بگویند پس از آن بیانات امام، کدامیک از این دو مصدق را قبول دارند؟ آیا رفراندوم مصدق را در سلسله مقالاتی که «حمام» نامی در روزنامه جمهوری اسلامی نوشته  و آن را یک عمل ضد امپریالیستی قلمداد کرده، قبول دارند و یا رفراندومی را که امام فرمودند تقلبی و به منظور تحمیل قانون اساسی امریکائی بوده و روی سر یک الاغ رأی بسته و در صندوق مخالفین انداخته بودند و همین طور سایر خطوط که اشاره شد. مطلب زیاد است، ولی من شرایط کنونی را مناسب برای طرح این مسائل نمی‌دانم، اما دلم می‌خواهد که ایشان به این سئوال من صریحاً جواب بدهند. والسلام علیکم و رحمه‌الله و برکاته.

این متن نشان می‌دهد که او در آیندة سیاست این مملکت چه می‌دید. الان فرصت خوبی است تا معلوم شود داوری او در بارة آنچه در آینده اتفاق افتاد تا چه حد درست بوده است. من در صدد مطلق کردن شخصیت و فکر آیت نیستم، زیرا در مورد هیچ کس هم نمی‌توانم این کار را بکنم، اما در مرور کارنامه عمر هر کس نکاتی هست که اوج تیزهوشی و دقت آنها را نشان می‌دهد و این فراز از کارنامه آیت، نمایانگر همین مسئله است. او بسیاری از افراد را با همین شمّ تیز سیاسی می‌شناخت و آینده آنها را پیش‌بینی می‌کرد. او می‌دانست که با این نطق، خودش را در خیلی جاها از جمله حزب جمهوری اسلامی درگیر می‌کند، اما به عواقب آن فکر نکرد و آنچه را که درست تشخیص می‌داد، انجام داد. این الگوئی برای مسئولان است که بیش از هر چیزی به حقیقت متعهد باشند و از عوارض آن هم هراسی نداشته باشند. به نظر من الگوی رفتاری آیت موارد قابل  اقتباس فراوانی دارد.

منبع: مجله شاهد یاران

۰ نظر ۱۷ مرداد ۹۵ ، ۱۵:۵۵
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

استقرار نظامیان عراقی در مرز با سوریه+عکس


نیروهای ارتش و عشائر بومی استان الانبار عراق روز گذشته گذرگاه مرزی میان این کشور با سوریه را از گروه تروریستی تکفیری - بعثی داعش بازپس گرفته و در آن مستقر شدند.
گروه بین الملل مشرق- نیروهای ارتش و عشائر بومی استان الانبار عراق روز گذشته گذرگاه مرزی میان این کشور با سوریه را از گروه تروریستی تکفیری - بعثی داعش بازپس گرفته و در آن مستقر شدند.
 
استقرار نظامیان عراقی در مرز با سوریه+عکس
 
بنابر این گزارش، روز گذشته صدها تن از نظامیان عراقی پس از درگیری با تروریستهای داعش و فرار انها از منطقه کنترل کامل گذرگاه مرز الولید در مرز این کشور با سوریه را بدست گرفته و در آن مستقر شدند. لازم به ذکر است که نیروهای داعش طی ماه های نخست هجوم به عراق کلیه گذرگاه های مرزی میان عراق با کشورهای همجوار مانند سوریه، اردن و عربستان را به اشغال خود دراورده بودند. استان الانبار عراق با استان های حسکه، دیرالزور و حمص سوریه دارای مرز مشترک می باشد.
 
استقرار نظامیان عراقی در مرز با سوریه+عکس
 
استقرار نظامیان عراقی در مرز با سوریه+عکس
 
استقرار نظامیان عراقی در مرز با سوریه+عکس
 
استقرار نظامیان عراقی در مرز با سوریه+عکس
۰ نظر ۱۷ مرداد ۹۵ ، ۰۸:۵۹
حسن حیدری

فرشته نجات پیکر «سردار سیاح» از چنگال تروریست‌های سوریه که بود؟ + تصاویر


پس از شهادت یکی مدافعان عراقی حریم آل الله در حلب، ابعاد نجات پیکر یکی از سرداران شهید سپاه از چنگال تروریست‌های تکفیری سوریه بیان شد.
 
 
به گزارش رجانیوز، «محمد حسین سلمان الربیعی» فرمانده یگان پیشرو مقاومت اسلامی نُجَباء که در سوریه به "حمودی دیاله" لقب داشت؛ روز چهارشنبه 13 مردادماه در جریان عملیات محاصره تروریست‌های تکفیری در حلب به فیض رفیع شهادت نایل آمد.
 
وی درحالی در حومه حلب به شهادت رسید که مورد آماج حملات خمپاره‌ای و موشکی قرار گرفته بود.
 
 
در پی شهادت این رزمنده غیور عراقی، یکى از فرماندهان میدانى مقاومت اسلامی نُجَباء در وصف وی اظهار داشت: حمودی دیاله بیش از هر چیز به شجاعت شهرت یافته بود و در جنگ‌های خیابانی و در زمانی که پیکر شهدا و یا مجروحان در محاصره تروریست‌ها قرار می‌گرفت؛ فوراً خود را به محل می‌رساند.
«ابو عباس» افزود: "حرش" خان طومان در دى ماه ١٣٩٤ صحنه درگیری میان رزمندگان نُجَباء و عناصر گروه تروریستى جبهة النصرة شده بود که چند پاسدار ایرانی نیز در میان ما بودند. تروریست‎ها ما را با موشک تاو هدف قرار دادند که در نتیجه آن سه نفر شهید و شماری دیگر مجروح شدند.
وی گفت: مجروحان خود را به سختی به عقب کشیدند و پیکر مطهر آن سه شهید در خط ماند و کم کم حلقه محاصره تروریست‌ها به دور پیکر شهدا درحال تنگ‌تر شدن بود.
 
این فرمانده میدانى مقاومت اسلامی نُجَباء با بیان اینکه "طی تماس بی‌سیمی مستشاران ایرانی با ما، پیشروی هر رزمنده به جلو را به دلیل هدف گرفتن مجدد توسط موشک کورنت ممنوع کردند"؛ خاطرنشان ساخت: فوراً دستور مستشاران ایرانی را به رزمندگان و فرماندهان دسته، گروهان و گردان اعلام کردم و به آنان قول برگرداندن پیکر شهدا در زمانی مناسب‌تر را دادم.
 
ابو عباس ادامه داد: در همین حین، حمودی دیاله از میان جمع برخاست و گفت "من به حرف هیچکس گوش نخواهم داد، پیکر شهدا در نزدیکی حلقه محاصره دشمن است و من نمی‌توانم نظاره‌گر این صحنه باشم".
 
وی با تاکید بر روحیه دلاورمردی این شهید عراقی ابراز داشت: حمودی دیاله خودرویی را روشن کرد و در عرض کمتر از ١٥ دقیقه درحالی که چهره‌ای اشکبار به پهنای صورت داشت؛ با پیکرهاى سردار شهید «سیاح طاهرى» فرمانده فقید هشت سال دفاع مقدس و جبهه سوریه، شهید «محمد کامران» پاسدار ایرانی مدافع حرم و شهید «شیخ مالک» مسئول فرهنگی حیدریون در سویه، بازگشت.
 
این فرمانده میدانى مقاومت اسلامی نُجَباء با بیان اینکه جبهه مقاومت مملو از شیرمردانی همچو حمودی دیاله است، تصریح کرد: فرهنگ شهادت اولین درسی است که مدافعان حریم آل الله به ما می‌آموزند و دشمن بداند که سربازان حضرت زینب و حضرت رقیه سلام الله علیهما حتی اگر خون شهدا به زانوها برسد، این سرزمین را ترک نخواهند کرد.
۰ نظر ۱۷ مرداد ۹۵ ، ۰۸:۵۴
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

شهر منبج سوریه به طور کامل آزاد شد

شهر منبج سوریه به طور کامل آزاد شد


دیده‌ بان حقوق بشر سوریه اعلام کرد که نیروهای موسوم به "سوریه دموکرات" شهر منبج در شمال این کشور را به طور کامل آزاد کرده‌اند.
 
به گزارش ایسنا، به نقل از شبکه اسکای نیوز عربی، این نهاد حقوق بشری که مقر آن در لندن است و گزارش‌های خود را از منابع داخلی در سوریه تهیه می‌کند، امروز (شنبه) اعلام کرد که نیروهای سوریه دموکرات به طور کامل داعش را در شهر استراتژیک منبج شکست داده‌اند و کنترل آن را در دست گرفتند.
 
نیروهای سوریه دموکرات که بیشتر آنها را شبه نظامیان کرد تشکیل می‌دهند، بیش از دو ماه است عملیات گسترده‌ای را با پشتیبانی هوایی و اطلاعاتی آمریکا برای کنترل بر شهر منبج آغاز کرده‌اند؛ شهری که تنها راه باقی مانده برای ارتباط میان عناصر داعش در شرق حلب و مناطق میانی سوریه محسوب می‌شود.
 
شهر منبج از آنجا که در نزدیکی مرزهای ترکیه قرار دارد برای آنکارا نیز بسیار مهم است و دولت ترکیه پیشتر بارها هشدار داده بود که اجازه کنترل کردها بر این شهر را نخواهد داد.
۰ نظر ۱۷ مرداد ۹۵ ، ۰۱:۳۸
حسن حیدری
بسیج اساتید دانشگاه شهید بهشتی از دستگاه‌های نظارتی خواست از تحصیل غیرقانونی حسین فریدون در این دانشگاه جلوگیری کنند.
اساتید بسیجی دانشگاه شهید بهشتی مطرح کردند

جدیدترین جزئیات از تحصیل توصیه‌ای "حسین فریدون"

بسیج اساتید دانشگاه شهید بهشتی از دستگاه‌های نظارتی خواست از تحصیل غیرقانونی حسین فریدون در این دانشگاه جلوگیری کنند.

بسیج اساتید دانشگاه شهید بهشتی از دستگاه‌های نظارتی خواست از تحصیل غیرقانونی حسین فریدون در این دانشگاه جلوگیری کنند.
 
به گزارش تسنیم، بسیج اساتید دانشگاه شهید بهشتی طی بیانیه‌ای از مراجع نظارتی خواست ضمن برخورد با رانت تحصیلی برادرِ رئیس‌جمهور، مانع ادامه تحصیل غیرقانونی وی شوند.
 
متن این بیانیه به شرح زیر است:
 
همان‌گونه که در رسانه‌ها منعکس گردیده، متاسفانه برادر رئیس‌جمهور و دستیار عالی ایشان از سال 1393 به صورت غیرقانونی اقدام به تحصیل در مقطع دکتری روابط بین‌الملل دانشگاه شهید بهشتی نموده‌اند.
 
درخصوص این اقدام سوالات و نکاتی وجود دارد که هم نیاز به شفاف‌سازی داشته و هم بایستی از سوی مسئولین ذیربط پیگیری شود:
 
1)درخصوص قبولی آقای حسین فریدون در مقطع دکتری سازمان سنجش در ابتدا اعلام نمود "با توجه به موارد مذکور و به منظور تنویر افکارعمومی اعلام می‌شود که نامبرده طی درخواستی به سازمان سنجش آموزش کشور درخواست معرفی برای شرکت در آزمون اختصاصی پردیس خودگردان در دانشگاه شهید بهشتی را با توجه به معرفی اولیه و داشتن حدنصاب در دانشگاه گیلان می‌کند.
 
سازمان سنجش نیز نسبت به اعلام دارا بودن حدنصاب معرفی دوره شبانه دانشگاه گیلان به دانشگاه شهید بهشتی اقدام می‌کند و هیچ‌گونه معرفی رسمی درخصوص وی برای ثبت‌نام و ادامه تحصیل در پردیس دانشگاهی صورت نمی‌پذیرد.
 
اعلام می‌شود با توجه به سهمیه ایثارگری و وضعیت علمی نامبرده آن دانشگاه می‌تواند از نتایج آزمون نیمه‌متمرکز استفاده کند و وی اگر حداقل شرایط و ضوابط آن دانشگاه را کسب کند و از مرحله مصاحبه و ارزیابی علمی قبول شود این سازمان با پذیرش نامبرده موافق است.
 
( این اجازه عمومیت داشته و همه دانشگاه‌های پذیرنده پردیس به توجه به کمی اقبال داوطلبان می‌توانند جهت پذیرش از نتایج آزمون دکتری نیمه متمرکز استفاده کنند).
 
با مصاحبه‌های مدیرگروه فعلی و سابق گروه علوم‌سیاسی و روابط بین‌الملل دانشگاه گیلان با خبرگزاری‌های رسمی کشور، خلاف واقع بودن این مطالب آشکار گردیده است؛ اکنون سوال این است که آیا به صرف شرکت در آزمون و قرار گرفتن لیست پذیرش اولیه آن هم چندید برابر ظرفیت آیا می‌توان وارد دوره دکتری گردید؟ آیا برای قبولی نیاز به مصاحبه نمی‌باشد؟ لازم است به اطلاع مسئولین محترم سازمان سنجش رسانده شود که داوطلب هنگامی پذیرفته شده و دانشجوی دکتری دانشگاهی تلقی می‌گردد که در مصاحبه شرکت نموده و قبول شود که بنا بر مصاحبه‌های مدیران گروه علوم سیاسی دانشگاه گیلان در خصوص این فرد این اقدام صورت نگرفته است، البته بنا بر شنیده‌ها مسئولین مصاحبه‌کننده در دانشگاه گیلان به علت مصاحبه تحت فشار قرار گرفته‌اند که لازم است در این خصوص نیز تجدیدنظر گردد.
 
2)چطور فردی که به مصاحبه نرفته و دانشجو نشده با استفاده از سهمیه ایثارگران اقدام به انتقال به دانشگاهی دیگر می‌نماید؟ برای استفاده از سهمیه ایثارگران بایستی پرونده ایثارگری تشکیل داده و سپس فرآیند آن را طی نمود؛ این در حالی است که بنا بر مصاحبه مشاور محترم رئیس دانشگاه شهید بهشتی در امور ایثارگران آقای حسین فریدون پرونده ایثارگری تشکیل نداده است، ضمنا آیا در مقطع دکتری انتقال برای همه دانشجویان ممکن است یا به علت خاص بودن ایشان(برادر و دستیار رئیس‌جمهور) این امکان نیز صرفا به خاطر ایشان فراهم گردیده است؟ و نکته آخر این است که انتقال مخصوص دانشجویان می باشد. مگر ایشان اساسا دانشجو شده بودند؟!
 
3)بنا بر اطلاعات موثق، گروه علوم سیاسی و روابط بین‌الملل دانشگاه شهید بهشتی در مرتبه اول که سازمان سنجش ایشان را معرفی می‌نمایند طی صورتجلسه‌ای بالاتفاق آراء ایشان را نپذیرفته‌اند.چگونه است که سازمان سنجش مجددا متن نامه خود را تغییر داده و با متن جدیدی ایشان را معرفی می‌نمایند؟
 
4)براساس اظهارات اساتید محترم گروه علوم سیاسی و روابط بین‌الملل دانشگاه شهید بهشتی ایشان نه در آزمون کتبی شرکت نموده و نه به مصاحبه شفاهی آمده؛ در کدام قانون آمده که فردی بدون شرکت در آزمون کتبی و مصاحبه شفایی می‌تواند دانشجوی دوره دکتری آن هم در یکی از دانشگاه‌های مطرح کشور گردد؟ آیا این امکان صرفا برای برادر رئیس‌جمهور فراهم است؟
 
5)با توجه به جمیع مطالب ذکر شده و تخلفاتی که صورت گرفته از دستگاه‌های نظارتی از جمله کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی؛ دیوان محاسبات کشور و ... درخواست می‌شود به این پرونده ورود نموده و ضمن جلوگیری از تحصیل نامبرده و بازگرداندن هزینه تحصیل ایشان به بیت‌المال با تمامی عواملی که در این پذیرش غیرقانونی مشارکت داشته‌اند، برخورد قانونی گردد.
۰ نظر ۱۷ مرداد ۹۵ ، ۰۱:۳۱
حسن حیدری
رئیس مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه نمی توان با بخشنامه و قانون همه مشکلات را حل کرد، گفت: حدود ۱۸ میلیون نفر در کشور درگیر مسائل آسیب‌های اجتماعی مانند حاشیه‌نشینی، طلاق و غیره هستند.
 به گزارش مشرق، علی لاریجانی پیش از ظهر امروز در دیدار اصحاب رسانه استان قم، با تبریک فرارسیدن دهه کرامت اظهار داشت: بیمه خبرنگاری از مشکلاتی بود که با رایزنی‌های فراوان تا حدودی مرتفع شده ولی پرداخت‌های رسانه‌ها به علت نظام بخش نبودن پرداخت‌های کشور برای آن‌ها با مشکلاتی روبه‌رو است که باید مرتفع شود.

وی بابیان اینکه شرایط قم در حجم اخبار با سایر شهرهای کشور متفاوت است، خاطرنشان کرد: وزارت ارشاد و معاونت مطبوعاتی این وزارتخانه باید این موارد را درک کنند و نگاه ویژه‌تری نسبت به خبرنگاران قم و رسانه‌های استان قم داشته باشد.

رئیس مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: برخی مشکلات در گذشته سهم حمایت‌ها از برخی از بخش‌ها را با مشکلاتی روبه‌رو کرده است و با آن‌که دلمان می‌خواهد حمایت‌هایی از آن‌ها داشته باشیم، ولی نبود منابع سبب شده نتوانیم حمایت کنیم.

وی یکی از مشکلات کشور را وجود بیش از 4 میلیون پرسنل اداری دانست و افزود: متأسفانه این حجم پرسنل متناسب با نیاز کشور نیست و آن‌ها هم بعد از استخدام‌های بدون برنامه، انتظاراتی در زمینه حقوق اولیه، اضافه‌کاری و بازنشستگی دارند که منابع آن دیده نشده است.

رئیس قوه مقننه به موضوع هسته‌ای اشاره کرد و گفت: بعد از پایان مذاکرات همه مشکلات کشور حل‌نشده ولی خیلی از امور روی روال افتاده است و فضای کشور روند رو به رشدی دارد.

لاریجانی فضای منطقه‌ای را آشفته‌بازاری از بی‌امنی و عدم ثبات سیاسی دانست و ادامه داد: وضعیت منطقه حالت ژله‌ای به خود گرفته ولی در کل رفتار جمهوری اسلامی، سنجیده و عاقلانه در مقایسه با رفتارهای دیگران است.

وی با اشاره به وضعیت آسیب‌های اجتماعی در کشور اظهار داشت: ساختار اقتصادی کشور و رکود تا زمانی که حل نشود، سرانه درآمدی خانواده‌ها تغییری نخواهد کرد چراکه حدود 18 میلیون نفر در کشور درگیر مسائل آسیب‌های اجتماعی مانند حاشیه‌نشینی، طلاق و غیره هستند. فقط با بخشنامه و قانون نمی‌توان همه مشکلات را حل کرد و این موضوع بدون فهم مشترک امکان‌پذیر نیست.

رئیس مجلس شورای اسلامی آبادانی قم را مهم دانست و افزود: چرخه حرکت و آبادانی قم باید بهتر شود و اگر دستگاهی تعلل دارد باید به آن یادآوری شود که حق‌الناس است و دستگاه‌ها وظیفه اصلی را حرکت روبه‌جلوی قم دارند.
منبع: تسنیم
۰ نظر ۱۷ مرداد ۹۵ ، ۰۱:۲۸
حسن حیدری
رئیس ستاد کل نیروهای مسلح گفت: نیروهای مسلح باید بتوانند عمل انقلابی، روحیه انقلابی و نظام انقلابی را بازتعریفِ کنند.

دفتر ویژه رئیس ستاد کل نیروهای مسلح:  سردار سرلشکر "محمد باقری" رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در همایشی که با حضور فرماندهان و مقامات عالی‌رتبه‌ نیروهای مسلح برگزار شد، اظهار داشت: دانشگاه عالی دفاع ملی به‌عنوان عالی‌ترین مرکز آموزش و پژوهش نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در بیانات و فرمایش‌های مقام معظم رهبری جایگاه ویژه‌ای دارد، که این جایگاه در اساسنامه و تمامی مراتبی که برای دانشگاه ترسیم شده، دیده شده و منقوش است.

باقری ادامه داد: مهم‌ترین نکاتی که معظم له از دانشگاه عالی دفاع ملی انتظار داشتند، شامل آماده‌سازی نیروهای مسلح برای پایه‌ریزی یک تمدن و انجام یک حرکت عظیم و تبدیل فضای دانشگاه به فضای دینی و انقلابی همرنگ با آرمان‌ها و خواسته‌های ملت ایران، همچنین رساندن نیروهای مسلح به هویت حقیقی خودشان بر پایه‌ مجموعه‌ای متشکل از دانش، معرفت، توانایی، روحیه و ایمان و آگاهی از مسائل جاری کشور، جهان، ویژگی‌های نظام سلطه، ضرورت و نحوه‌ی دفاع  از کشور و همچنین آگاهی روز نسبت به تهدیدات موجود علیه نظام و انقلاب اسلامی است.

رئیس ستاد کل نیروهای مسلح گفت: خدا را شاکریم که در نظامی زندگی می‌کنیم که در دوران دفاع مقدس و پس از آن در برابر تجاوزات صورت گرفته یا تهدیدات متنوع و متکثر مقابل نظام جمهوری اسلامی ایران بدون وابستگی به خارج و با فکر انقلابی جوانان خودش و کارکنان نیروهای مسلح تحت رهبری فرمانده معظم کل قوا راهبرد تدوین و راهکارهای اجرایی دنبال، طراحی و اجرا کرده و بازدارندگی را به نحو احسن عملی کرده است؛ به نحوی که به اعتراف دشمن بارها اراده‌ی تجاوز و تهاجم به این کشور را کرده‌اند؛ اما در محاسبه‌ هزینه و فایده به نتیجه نرسیده‌اند.

وی با طرح این سؤال که آیا عملکرد سی و چند ساله‌ نیروهای مسلح جمهوری اسلامی در سطوح عالی و راهبردی تبدیل به دانش مکتوب و قابل تدریس و قابل آموزش در دانشگاه عالی دفاع ملی شده است؟ عنوان کرد: هرچند بخش مهمی از این کار انجام شده، ولی این وظیفه و رسالتی بر دوش دانشگاه است و همراهی مجدّانه‌ سازمان‌های نیروهای مسلح و معاونت‌های ستاد کل و قرارگاه خاتم(ص) را می‌طلبد تا این تجربیات به رشته‌ تحریر در بیاید و در دانشگاه تدریس شود.

رئیس هیئت امنای دانشگاه عالی دفاع ملی افزود: نکته‌ دیگر مسئله‌ ارتقاء تعامل دانشگاه با معاونت‌های ستاد کل و سازمان‌های تابعه نیروهای مسلح است. بنده به‌عنوان رئیس ستاد کل نیروهای مسلح برابر امر مؤکد فرمانده معظم کل قوا مأمور به ارتقاء این تعامل هستم و این دستور مربوط به همه‌ بخش‌های ستاد کل از جمله دانشگاه عالی دفاع ملی است.

باقری تصریح کرد: به‌حمدالله پتانسیل و توانایی و تجربه‌ بسیار زیادی در ارتش جمهوری اسلامی ایران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح و نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران وجود دارد و بایستی از این توانایی‌ها به خوبی استفاده کرد.

رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ادامه داد: اینکه به لحاظ ساختار ظاهری، دانشگاه عالی دفاع ملی در مجموعه ستاد کل است و سازمان‌های فرماندهی که مجموعه‌ جدایی دارند، مانع این نمی‌شود که یک همکاری به‌هم‌پیوسته‌ علمی، آموزشی و پژوهشی بین این مجموعه‌ها صورت گیرد. همچنین در معاونت‌های ستاد کل و مجموعه‌های مرتبط هم توانایی‌های خوبی وجود دارد؛ که ان‌شاءالله سردار وحیدی به‌عنوان رئیس دانشگاه عالی دفاع ملی بتواند با روحیه‌ تعاملی که دارد و با تعامل متقابل سازمان‌ها و معاونت‌های ستاد کل زمینه‌ همکاری‌های بیشتر را فراهم کند و ما شاهد ارتقاء این تعامل، همکاری و همفکری باشیم.

وی با اشاره به دستور فرمانده معظم کل قوا در زمینه انجام «عمل انقلابی» گفت: معظم‌له در حکم خود به اینجانب جدای از تأکید بر مسئله‌ی توجه به ارتقاء توان و آمادگی رزمی و آمادگی پاسخگویی به هر نوع تهدید، بر لزوم انجام عمل انقلابی نیز تأکید کردند.

سردار باقری افزود: مدتی است که فرمانده معظم کل قوا خطاب به همه‌ی اقشار ملت ایران و مسئولان نظام این نکته را متذکر می‌شوند که با گذشت یک نسل از انقلاب اسلامی -اگر یک نسل را حدود 35 سال در نظر بگیریم- نیاز است که یک بازخوانی و تذکر مجدد و بازتعریف مفاهیم انقلاب، دلایل و ضرورت انقلاب اسلامی و ضرورت تداوم و ارتقاء ویژگی‌ها در انقلاب اسلامی را داشته باشیم؛ این کاری است که دانشگاه عالی دفاع ملی به خوبی می‌تواند به اینجانب و همکارانم و همه‌ نیروهای مسلح کمک کند. این عمل انقلابی چه شاخص‌هایی دارد؟ چه ویژگی‌های دارد؟ چه انتظاراتی می‌رود از سطوح مختلف ستاد اعم از رئیس، اعضا و بخش‌های ستاد کل، و فرماندهان و بخش‌های سازمان‌های نیروهای مسلح.

وی تصریح کرد: نیروهای مسلح به‌عنوان یکی از بخش‌هایی که مستقیماً به مقام معظم رهبری متصل هستند یا شاید مهم‌ترین بخش از مجموعه‌های متصل به ایشان مانند سایر موارد بایستی پیشگام و پیشقدم در این زمینه باشند که هم بتوانند عمل انقلابی، روحیه انقلابی و نظام انقلابی را بازتعریفِ درست علمی کنند و هم در اجرا و عمل به آن پیشقدم باشند.

رئیس ستاد کل نیروهای مسلح خاطرنشان کرد: طبیعتاً انسان در طول عمر و گذر زمان ممکن است دچار غفلت شود و تذکر و تأکید مجدد می‌تواند اصلاحات لازم را در مسیر حرکت انسان و سازمان‌های انسان‌محورمان ایجاد کند؛ این انتظاری است که از دانشگاه می‌رود.

۰ نظر ۱۷ مرداد ۹۵ ، ۰۱:۱۹
حسن حیدری
دولتی که به مردم می‌گوید یارانه 45 هزار تومانی نگیرید اما نمی‌تواند به مدیرانش بگوید شما هم باید فداکاری کنید، فاقد صلاحیت اخلاقی می‌شود... تصویری از یک دولت فشل و ضعیف در ذهن مردم دارد شکل می‌گیرد.
به گزارش مشرق، ابراهیم اصغرزاده این تحلیل را در مصاحبه با روزنامه اعتماد عنوان کرد و گفت: اصلاح‌طلبان در تله عملگرایی دولت گرفتار شده‌اند. باید اصلاح‌طلبی را از دولت‌داری آقای روحانی جدا کرد. دولت تمام تخم مرغ‌هایش را در اولویت دادن به موضوعی ریخت که مجرد از بقیه مسائل کرد. حتی در سیاست خارجی هم کاری کرد که کیس مذاکرات هسته‌ای کاملاً ایزوله باشد.
 
وی در پاسخ به این سؤال که «آیا با این دست فرمان اصلاح‌طلبان و آقای روحانی می‌توانند در انتخابات 96 برنده شوند؟ گفت: قطعاً نمی‌توانیم. هم ما و هم آقای روحانی بازنده خواهیم بود.
 
اصغرزاده درباره احیای شکاف فقیر و غنی هشدار می‌دهد: پوپولیسم برشکاف حکومت و ملت سوار می‌شود. چون دولتمردان ابناء دولت و مدیران دولتی به نظر می‌رسد که مشکل اقتصادی ندارند. زندگی راحتی دارند؛ بچه‌هایشان در خارج تحصیل می‌کنند و اینجا از مواهب استفاده می‌کنند و فیش‌های حقوقی بالا می‌گیرند. به نظر من وقتی شکاف فقر و ثروت وقتی روی شکاف دولت ملت سوار می‌شود خیلی جنبه خطرناکی پیدا می‌کند و به نظر من این شکاف در حال تشدید است. و این دولت کشش عبور از این شکاف را ندارد یا اینکه توان ساخت شکاف متقاطعی که بتواند چنین بحرانی را کاهش دهد هم ندارد.
 
«فکر می‌کنید افزایش شکاف فقیر و غنی برای روحانی در انتخابات 96 دردسرساز شود؟» وی در پاسخ این سؤال تصریح کرد: دولت در این زمینه گرفتار است. دولتی که به مردم می‌گوید 45 هزار تومان یارانه نگیرید تا بتوانیم برنامه‌های توسعه را پیش ببریم از آن سو نمی‌تواند به مدیرانش بگوید شما هم باید فداکاری کنید. اینجاست که فاقد صلاحیت اخلاقی می‌شود. آن وقت دولتی می‌شود که از طبقه خاص و منافع طبقه خاصی حمایت می‌کند اما منافع توده‌های مردم را نمی‌تواند بفهمد. دولت دایماً ناله می‌کند که من مجبور هستم هر ماه یارانه بپردازم اما هیچ حواسش نیست چه مقدار قاچاق در کشور هست و چه مقدار حقوق‌های آنچنانی دارد حیف و میل می‌شود.
 
نمی‌خواهم بگویم در این جهت‌ها دولت حرکت نکرده است. بلکه می‌خواهم بگویم آقای روحانی باید متوجه باشد که درباره دولت ایشان تصویری از یک دولت فشل، ضعیف و امامزاده‌ای که اصلاً معجزه نمی‌کند در ذهن مردم دارد شکل می‌گیرد. دولت ناکارآمد بدترین اتفاق برای شرایط سال 96 است.
 
عضو شورای شهر اول تهران درباره برجام هم گفت: برجام در زندگی مردم ملموس نیست. این بحران عدم توان یا کارآمدی ملموس دولت چیزی است که دست و پای این دولت را با این ستاد و چارچوب‌ها خواهد گرفت.
(در کارنامه آقای روحانی خود را شریک می‌دانیم؟) اگر شریک ندانیم که دچار بحران اخلاقی می‌شویم.
 
(حتی در فیش‌های حقوقی خود را شریک می‌دانیم؟)  اشکال این است که اصلاح‌طلبان ابتکار عمل را از دست دادند. درست مثل بحثی که در انتخابات مجلس در هفت اسفند رخ داد. نمی‌توانند قدم‌شان را تثبیت کنند و قدمی جلوتر بگذارند.
 
پاشنه آشیل دولت کجاست؟ اصغرزاده در پاسخ این سؤال تصریح می‌کند: در حوزه اجتماعی و ارتباط با جامعه. پایگاه اجتماعی فقط طبقه متوسط به بالای جامعه نیست که فقط به دنبال راضی کردن آنها باشیم که هواپیمای ایرباس بیاید تا آنها بتوانند سفر خارجی بروند. پایگاه اجتماعی را کارگرهایی هم می‌سازند که حقوق نگرفتند و کتک خورند. کشاورزان، روستاییانی هستند که پرجمعیتند و به لحاظ طبقاتی پایین دست جامعه تلقی می‌شوند. اگر میانگین 10 دهک را در نظر بگیریم، از وسط به پایین آنهایی می‌شوند که احساس ناامنی می‌کنند یا فکر می‌کنند وضع زندگی‌شان بدتر شده اینها می‌توانند تهدیدی برای دولت تلقی شوند.
 
اصغرزاده این را هم گفته که وقتی کار به این سمت پیش برود که روحانی فاسد و ضعیف است و معجزه نمی‌کند، کار روحانی بسیار سخت خواهد بود.
منبع: کیهان


::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::

معاون اول رئیس جمهور، حسن روحانی را مظلوم ترین رئیس جمهور ایران دانست.
معاون اول رئیس جمهور، حسن روحانی را مظلوم ترین رئیس جمهور ایران دانست.

به گزارش  فارس، اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهور،بعدازظهر امروز با حضور در نشست استانداران سراسر کشور طی سخنانی اظهار داشت: جلسه مشترک دولت با استانداران آخر هفته جاری برگزار می شود و استانداران می توانند مطالب و پیشنهادات خود را در زمینه‌های مختلف ارائه کنند

 

جهانگیری با بیان اینکه دولت آقای روحانی و شخص ایشان در مقایسه با دیگر روسای جمهور جز مظلوم‌ترین‌هاست، افزود:  به هر حال بنده خودم در دولت آقای خاتمی وزیر و پیش از آن نیز نماینده بودم و می توانم اظهارنظری بابت این بحث داشته باشم.

وی تهاجم به روحانی را بی سابقه عنوان کرد و گفت: این درحالیست که در دوره اول ریاست جمهوری ایشان، گره های بسیار بزرگی باز شده است.

 

معاون اول رئیس جمهور به در پیش بودن انتخابات ریاست جمهوری اشاره کرد و اظهار داشت: اگر آقایان بحث انتخابات را دارند که این انتخابات هم به وقت خودش برگزار می شود و در آن زمان رقبا می توانند بیایند و هر طور دوست دارند حرف بزنند و موضع گیری کنند.

 

جهانگیری گفت: بالاخره قاضی اصلی مردم هستند و رای آنها در صندوق ریخته می شود و اسم هر کسی بیرون بیاید مورد احترام همه است ولی برای تخریب رییس جمهور، آنهم شخصیتی که روحانی و مجتهد و نماینده خبرگان است و ٢٤ سال نماینده ولی فقیه در شورای عالی امنیت بوده و الان نیز رییس این شوراست، متاسفانه حرف های بدی زده می شود و خیلی سخیف است که انسان درباره شخصیت دوم کشور اینگونه صحبت کند.

 

وی ادامه داد: کسانی که آن شرایط را در گذشته به وجود آوردند و ما نجابت می‌کنیم و نمی‌گوییم چه کاری کردند و چه شرایطی برای کشور به وجود آوردند، حالا طلب کار شده اند گویا یادشان رفته چه حجم منابعی در اختیارشان بوده و چگونه این منابع را هدر دادند و در آخر چه تورم و رکودی بر کشور حاکم کردند.

۰ نظر ۱۷ مرداد ۹۵ ، ۰۱:۱۷
حسن حیدری

۰ نظر ۱۶ مرداد ۹۵ ، ۰۹:۲۴
حسن حیدری