حضرت امام خامنه ای: نگذارید احساس غیرت انقلابی و تکلیف در مقابل انقلاب، در دلهای شما ضعیف بشود و فرو بنشیند. مثل کسی که از خانواده و حرم و ناموس خوددفاع میکند،ازانقلاب وارزشها و دستاوردهای آن،همین طور دفاع کنید بایگانی آبان ۱۳۹۵ :: فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

خواستۀ ما: اینترنت باید ملّی، امن، پرسرعت، ارزان و پاک باشد

فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

خواستۀ ما: اینترنت باید ملّی، امن، پرسرعت، ارزان و پاک باشد

دیدگاه و باور ما: فضای مجازی در خدمت صدورانقلاب، اقتصاد مقاومتی، صادرات غیر نفتی، نهضت تولید علم، جنبش نرم افزاری، ایجاد اشتغال پایدار، مبارزه با امپریالیسم واستکبار ستیزی یا مهدی ادرکنی
فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

حضرت امام خامنه ای (حفظه الله تعالی): ۱۳۹۴/۰۶/۱۸
«ان‌شاءالله تا ۲۵ سال دیگر، به توفیق الهی و به فضل الهی چیزی به نام رژیم صهیونیستی در منطقه وجود نخواهد داشت.»

بایگانی
پیوندها

۲۸۱ مطلب در آبان ۱۳۹۵ ثبت شده است

یادواره شهید زین‌الدین و ۶ هزار شهید استان قم با سخنرانی آیت الله جنتی رئیس مجلس خبرگان برگزار می‌شود.
یادواره شهید زین‌الدین و ۶ هزار شهید استان قم با سخنرانی آیت الله جنتی رئیس مجلس خبرگان برگزار می‌شود.

یادواره شهید زین‌الدین و ۶ هزار شهید استان قم با سخنرانی آیت الله جنتی رئیس مجلس خبرگان برگزار می‌شود.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری - تحلیلی فردونیوز،بیست و سومین یادواره شهید زین الدین و 6 هزار شهید استان قم روز پنجشنبه 27 آبان ماه همزمان با نماز مغرب و عشا در مجتمع امام خمینی(ره) برگزار می‌شود.

این مراسم با خیر مقدم سردار احمدی فرمانده سپاه قم و مداحی مجتبی رمضانی برگزار می‌شود.

آیت الله احمد جنتی رئیس مجلس خبرگان نیز به عنوان سخنران این برنامه به ایراد سخنرانی می‌پردازد.

۰ نظر ۲۳ آبان ۹۵ ، ۱۹:۵۹
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

آرمان‌شهر جنسی صهیونیسم کجاست؟ پورنوگرافی

هرچند که پورنوگرافی یک صنعت نیست، امّا صهیونیسم جهانی پس از مدّتی به دلیل استثمار فرهنگ جهان و تولید انبوه محصولات پورنو و مستهجن آن‌قدر از طریق این مسئله، ثروت نامشروع به دست آورد که کم‌کم به یک صنعت پول‌ساز تبدیل شد.
گروه جنگ نرم مشرق - بزرگ‌ترین سایت‌های اشتراک‌گذاری فیلم‌های برهنة زنان و مردان برای یهودیان است و این افراد در «ایالات متّحده»، «روسیه»، «آلمان»، «فرانسه»، «اسرائیل»، و «چین» زندگی می‌کنند. این سایت‌ها و مجلّات، قسمتی از درآمد خود را برای رژیم صهیونیستی می‌فرستند!

آیا به این فکر کرده‌اید که چه کسانی صاحب امتیاز کمپانی‌های بزرگ پورنوسازی، مجلّه‌های پورنو و زرد هستند؟ شما بدون تحقیق و دقّت بالا نمی‌توانید متوجّه این توطئه بزرگ شوید. صنعت پورنو، فرزند مشترک زرسالاران یهود و بیماران جنسی است.

یکی از موضوعات همیشه مطرح در مورد صهیونیسم، بحث جریان‌سازی‌هایی است که صهیونیسم جهانی با کمک ابزارهای مختلف در جهان به راه می‌اندازد.

بزرگ‌ترین سایت‌های اشتراک‌گذاری فیلم‌های برهنه زنان و مردان برای یهودیان است و این افراد در «ایالات متّحده»، «روسیه»، «آلمان»، «فرانسه»، «اسرائیل»، و «چین» زندگی می‌کنند. این سایت‌ها و مجلّات، قسمتی از درآمد خود را برای رژیم صهیونیسمی می‌فرستند! اکثر سایت‌های پورنو‌، جاسوس‌های آژانس‌های اطّلاعاتی هستند و بعد از ورود به چنین سایت‌هایی، کامپیوتر شما آلوده به نرم‌افزارهای مخرّب می‌شوند.

آرمان‌شهر جنسی صهیونیسم کجاست؟

پورنوگرافی
پورنوگرافی(شهوانگاری) تجسّمی بی‌پرده از مسائل جنسی با هدف تحریک یا ارضای جنسی است که در قالب‏های مختلف، از جمله کتاب، فیلم و مجلّه ارائه می‏شود.

ریشه لغت
لغت پورنوگرافی ریشه یونانی دارد و از ترکیب دو واژه پورن (به یونانی: πόρνη و به انگلیسی: pornē) به معنای روسپی و واژه گرافو (به یونانی: γράφω و به انگلیسی:graphō) به معنای نگارش به وجود آمده است و به معنی روسپی‌نگاری است.

اقتصاد
گزارش مرکز تحقیقات «فورستر» در سال ۱۹۹۸م.، حجم درآمد سالیانه صنعت پورنوگرافی را از طریق اینترنت، بین هفتصد و پنجاه میلیون دلار تا یک میلیارد دلار تخمین می‌زند.

نکته بسیار مهم در این میان، روش‌ها و راه‌هایی است که گروه‌ها و جریان‌های صهیونیسمی برای رسیدن به این اهداف انتخاب می‌کنند. به طور کلّی اصلاً برای این جریان‌ها، اخلاقی بودن یا انسانی بودن یا نبودن این راه‌ها و شیوه‌ها، مهم نیست؛ بلکه تنها چیز مهم، همان اهداف همیشگی صهیونیسم است؛ به ویژه که در فعّالیت‌های اقتصادی و سیاسی، این جریان به زشت‌ترین کارها دست می‌زند؛ به گونه‌ای که به جرئت می‌توان به این نکته اشاره کرد که برای صهیونیسم، نه چیزی به عنوان فرهنگ جهانی مهم است و نه اخلاق انسانی و نه عرف‌های سیاسی بین المللی!

انتشار آمار تکان‌دهنده‌ای اخیراً نشان می‌دهد که حدود ۳۵۰ میلیون سایت پورنوگرافی به‌وسیله سرورهایی که در مناطق اشغالی قرار دارند، تغذیه می‌شوند.

بسیاری از دلّالان و معامله‌گران هنر و ادبیات شهوانی در تجارت کتاب، بین سال‌های ۱۹۴۰ ـ ۱۸۹۰ م.، یهودیان مهاجرانی بودند که ریشه و اصل و نسب آلمانی داشتند. به گفته جیای گرتزمن (نویسنده کتابی درباره این موضوع) یهودیان در پخش و انتشار کالانتیانا ـ ادبیات داستانی، ترانه و لطیفه‌هایی با درون‌مایه‌های مستهجن ـ رمان‌های مبتذل، مجلّه‌ها و نوشته‌های بازاری مستهجن برجسته و مشهور شده بودند.

معروف‌ترین و بدنام‌ترین تولیدکننده و فروشنده محصولات هرزه‌نگاری در دوران پس از جنگ، روبی استورمن (والت دیسنی صنعت پورنوگرافی) بود. بر اساس گزارش وزارت دادگستری آمریکا، استورمن (یهودی) در سراسر دهه ۱۹۷۰ م.، کنترل بیشتر محصولات هرزه‌نگاری رایج در آمریکا را در دست داشته است.

موج‌های جنسی اوّلین ابداع صهیونی
برای درک بهتر این موضوع اگر کمی به تاریخچه ورود یهودیان به آمریکا و دست‌یابی به جریان‌های رسانه‌ای مکتوب و تصویری نگاهی بیندازیم متوجّه این موضوع خواهیم شد که یهودیان در ابتدا، چیزی برای بیان نداشتند و به جرأت می‌توان گفت، یهودیان در این عرصه، بدون حمایت‌ها توانایی ورود نداشته‌اند، تا اینکه آنها تصمیم گرفتند که برای به دست آوردن جایگاه دراین زمینه و به دست آوردن ثروت، به صنعت پورنوگرافی روی بیاورند. هرچند که پورنوگرافی یک صنعت نیست، امّا صهیونیسم جهانی پس از مدّتی به دلیل استثمار فرهنگ جهان و تولید انبوه محصولات پورنو و مستهجن آن‌قدر از طریق این مسئله، ثروت نامشروع به دست آورد که کم‌کم به یک صنعت پول‌ساز تبدیل شد.

هرزه‌نگاری، برای استیلا
اگر کمی به تاریخچه اوّلین مجلّات وکتاب‌های مستهجن و به نوعی شهوانی دقّت کنیم، متوجّه خواهیم شد که اکثر نویسندگان این مطالب در بین سال‌های ۱۸۹۰ ـ ۱۹۴۰م. یهودیانی هستند که تازه به آمریکا مهاجرت کرده بودند، حتّی آنها در این امر آن‌قدر بی‌استعداد بودند که مجبور شدند پس از مدّتی برای جذب مخاطب، در کنار نوشته‌های خود که اکثراً اوروتیک و داستان‌های غیراخلاقی بود، عکس‌های فوق‌العادّه مستهجن را به چاپ برسانند؛ امّا به هر صورت این موضوع با حمایت‌های گسترده‌ای ادامه یافت تا اینکه به مرور زمان، یهودیان به دو دسته تولیدکنندگان و عرضه‌کنندگان محصولات پورنو تبدیل شدند؛ به گونه‌ای که پس از مدّتی، یهودیان که در بین جمعیّت آمریکا بسیار ناچیز بودند به شهرت قابل توجّهی در عرصه ترویج پورنوگرافی وکسب ثروت از این راه دست یافتند که به گفته جی ای گرتزمن، یهودیان یکی از افرادی بودند که توانستند با زیر پا گذاشتن تمام قوانین آمریکا به ثروتی هنگفت در این عرصه دست پیدا کنند.

دراین بین، آنها حتّی پس از مدّتی مدل‌های جدیدی از هرزه‌نگاری را به وجود می‌آوردند که از آن، با عنوان کالانتیانا نام برده می‌شد (کالانتیانا نوعی ادبیات سکسی با دست‌مایه‌های طنز بود) البتّه دراین میان، در بین اکثر جامعه‌شناسان بزرگ آمریکایی تردیدی وجود نداشت که ابداع کالانتیانا حربه یهودیان برای گسترش پورنوگرافی و هرزه‌نگاری به وسیله ابزار جذّابی چون طنز بود.

تغذیه امکاناتی پورنوگرافی یهود
به هر صورت، این تجارت غیرانسانی یهود روزبه روز گسترش پیدا کرد تا به تدریج از عرصه نوشتاری وارد حوزه تصویر شد و هالیوود و صنعت دوربین و سینما، به عنوان اوّلین ابزار تصویری یهود مانند یک مرکز فرماندهی با امکانات فراوان به گسترش سلطه جریان صهیونیسم بر فرهنگ جهان به وسیله تولیدات انبوه محصولات پورن کمک شایانی کرد.

به تدریج، کمپانی‌های بزرگ فیلم‌سازی هالیوود با نفوذ پردامنه یهود تأسیس شدند، امّا در کنار این کمپانی‌ها اشخاصی مانند رابی استورمن که یک یهودی بود در آمریکا از تمام امکانات نوشتاری وتصویری استفاده کرد و به جایگاهی رسید که بسیاری او را یکی از بدنام‌ترین تولیدکنندگان محصولات پورنوگرافی می‌دانند. دلیل اصلی این بدنامی این بود که روانشناسان آمریکایی در آن‌ زمان بارها نسبت به تبعات تولیدات او برای جوانان، به او هشدار دادند؛ امّا او تنها به کسب سود می‌اندیشید و برای همین از هیچ جنایت فرهنگی چشم‌پوشی نکرد. این درحالی بود که استرمن، ابتدا یک فکاهی‌نویس بود که پس از مدّتی با سوار شدن بر موج غریزه جوانان غربی به کسب سود سرشاری در عرصه پورنونویسی و هرزه‌نگاری دست یافت؛ هرچند که پس از مدّتی به دلیل عدم پرداخت مالیات، دستگیر و در زندان جان باخت. امّا تا سال‌های سال نماد پورنوگرافی بود و به نوعی نماد جریان‌های صهیونیسمی بود که از این پس برنامه‌های زیادی برای انحراف جوامع به وسیله تولیدات محصولات مستهجن داشتند.

این رویّه ادامه پیدا کرد تا اینکه به تدریج یهودیان با تمرکز برفیلم‌های هالیوود شروع به وارد کردن صحنه‌های اروتیک در فیلم‌ها کردند، به ویژه که آنها از این پس، با ورود جدّی زنان به این فیلم‌ها و سوء استفاده از آنها، به تدریج روابط جنسی آزاد را به نمایش گذاشتند، تا به این ترتیب دنیای سینما به فیلم‌های مستهجنی که قرار بود به صورت اختصاصی توسط کمپانی‌های آنها تولید شود، عادت کند و به نوعی روشن‌اندیشان و مذهبیّون دنیا نتوانند در مقابل این جنایت بزرگ فرهنگی یهود، اعتراض کنند.

باندهای قاچاق زنان صهیونیسم
این موضوع در حالی بود که یهودیان علاوه بر اینکه خواهان ایفای نقش در ترویج عریانی و سکس در هالیوود بودند، تهیّه فیلم‌های تماماً پورنو را خود به عهده گرفتند و حتّی پس از مدّتی با خرید زنان از باندهای قاچاق انسان و اجبار آنها به حضور در فیلم‌های کاملاً مستهجن یک باند بسیار قدرتمند فحشا ایجاد کردند که این باند پس از مدّتی با ایجاد موج‌های جنسی در بین جوانان جهان، به بهره‌برداری فرهنگی می‌پرداختند؛ به‌گونه‌ای که یکی بزرگ‌ترین مسیرهای قاچاق زنان از آفریقا، خاورمیانه، بعضاً اروپای شرقی به اروپای غربی و آمریکا با سازماندهی اسرائیل صورت گرفته و دلیل انتخاب چنین مسیری هم توانایی کنترل آن توسط اسرائیل است؛ هرچند که این سازماندهی توسط یک مرکز فرماندهی در تمام جهان صورت می گیرد.

امّا این جریانات هر روز پیشرفت زیادی کرده، به ویژه که صادرات محصولات پورن توسط جریان صهیونیسم به جوامع دینی و حتّی درخود جامعه مسیحیّت یهود به گونه‌ای پیشروی کرده است که بسیاری از کارشناسان فرهنگی آن را ناتوی فرهنگی دانسته‌اند که در پیش و پس آن، اهداف سیاسی، فرهنگی بزرگی نهفته بود؛ به ویژه که جریان‌های صهیونیسمی درسینمای مستهجن به خوبی می‌دانستند که با ایجاد موج غریزه و به نوعی انقلاب جنسی دربین جوانان به ویژه در جوامع مذهبی می‌توانند از پیشرفت یا به نوعی شکوفایی قدرت جوامع اسلامی درمقابل لیبرالیسم مورد حمایت آنها جلوگیری کنند.

آرمان‌شهر جنسی، رؤیای بزرگ صهیونیسم
تمام این مسائل در حالی است که آنها سعی می‌کنند رفتارهای ضدّفرهنگی وضدّاخلاقی خود را براساس نظریّه‌پردازان یهود تئوریزه کنند. به عنوان مثال می‌توان از ویلهلم رایش(یهودی) و هربرت مارکوزه(یهودی) نام برد. ویلهلم رایش یکی از نظریّه‌پردازان یهودی بود که دغدغه‌هایش کار، عشق وسکس بود. همچنین هربرت مارکوزه به دنبال آرمان‌شهری سوسیالیستی بود که در آن، سکس در بالاترین حدّ ممکن وجود دارد، تمام این مسائل درحالی بود که یهودیان این آرمان‌شهر مستهجن را در محصولاتشان تبلیغ می‌کردند؛ به‌ویژه که بسیاری از نظریّه‌پردازان و صاحبان این کمپانی‌ها بارها برآزادی جنسی بدون مرز و حدّ و حصر تاکید کرده‌اند. به واقع فحشاگسترانی یهود و جریان صهیونیسم تنها به ساخت فیلم محدود نشد؛ بلکه پس از چند سال آنها شروع به برگزاری به اصطلاح جشنواره‌ها و مسابقاتی کردند که در پس آن، موجی از سوء استفاده‌های جنسی از زنان و جریان‌سازی‌های غریزی وجود دارد. یکی از این مسابقه‌ها که هر ساله برگزار می‌شود و در آن زیباترین زن دنیا انتخاب می‌شود، یکی از حربه‌هایی است که صهیونیسم جهانی برای ترویج عریانی در فرهنگ اخلاقی دنیا از آن استفاده می‌کند.

درکنار چنین مسابقه‌ای، جریان صهیونیسم تصویری که در عرصه ساخت محصولات مستهجن روز به روز برای کسب ثروت و قدرت بیشتر فعّالیت خود را گسترش می‌دهد، در چند سال اخیر، اقدام به برگزاری بی‌شرمانه‌ترین جشنواره تاریخ محصولات تصویری کرده است. این مراسم که در آن، بهترین فیلم پورن سال انتخاب می‌شود، نماد وقاحت صهیونیسم فرهنگی بین‌المللی است. این مراسم هر ساله، توسط غول‌های ثروتمند و کمپانی‌های بزرگ تولیدات فیلم‌های مستهجن برگزار می‌شود. در این‌باره یکی از سینماگران اجتماعی غرب به این موضوع اشاره می‌کند که این مراسم، تدفین اخلاق و انسانیّت است.

این درحالی است که این جشنواره تنها یکی از فستیوال‌های مستهجن دنیاست؛ و جشنواره‌های دیگری هم هستند که دقیقاً با بی‌شرمی تمام به تبلیغ و ترویج محصولات پورن می‌پردازند.

چرا؟
اگر کمی به ساختار موسّسات تهیّه این محصولات نگاه کنید، متوجّه خواهیم شد که بسیاری از کارکنان این موسّسات و رؤسای آنها، خود را نماد انسان‌مداری سکولار و به نوعی ترویج‌دهنده آن می‌دانند، موضوعی که صهیونیسم جهانی همیشه در پی آن بوده است؛ امّا در اکثر مواقع به دلیل وجود ادیان مذهبی نتوانسته است؛ آن‌گونه که باید به این موضوع نفوذ پیدا کند.
برای همین آنها به این موضوع دست پیدا کرده‌اند که برای اضمحلال یکی از بزرگ‌ترین دشمنان خود، یعنی ادیان آسمانی باید ریشه‌های فرهنگی آن را تضعیف کنند که بی‌شک در این راه، ترویج بی‌بند و باری اخلاقی، آن هم در این حدّ گسترده و ترویج علنی فحشا وحتّی سازماندهی کردن آن به وسیله کمپانی‌های ثروتمند عرضه محصولات مستهجن به ویژه در عرصه تصویر، کمک بزرگی به این تئوری آنها خواهد کرد. از سوی دیگر، ایجاد موج بلوغ جنسی زودرس جوانان در سطح جهانی، به ویژه در کشورهای مذهبی می‌تواند به گسترش سکولاریسم مدّ نظر آنها کمک بزرگی کند. باید به این مسئله دقّت کرد که ایجاد رخنه‌های اخلاقی، گاهی اوقات بیش از ایجاد رخنه‌های سیاسی، مدّنظر آنهاست.

از دیگر اهداف مهمّی که می‌توان به آن اشاره کرد، میل همیشگی صهیونیسم به کسب ثروت از هر راهی است.نمونه بارز این موضوع را می‌توان در باندهای گسترده قاچاق زن به کشورهای اروپایی وآمریکا برای بازی در همین محصولات پورن مشاهده کرد. جالب اینجاست که پورن‌استارهایی که اهل خود کشورهای غربی هستند و به نوعی از زنان قاچاق شده توسط باندهای سوداگر صهیونیسم بین الملل نمی‌باشند، پس از مدّتی بازی در فیلم‌های پورن یا به هالیوود راه پیدا می‌کنند یا آنقدر توسط این کمپانی‌ها ثروتمند می‌شوند که به نوعی خود، کمپانی‌های دیگری در این راستا تأسیس می‌کنند.

به واقع تمام این زنجیره به صورتی است که سعی می‌کند که استهجان و بی‌بند و باری آن هم در حدّ بی‌نهایت را کاملاً عادی جلوه دهد و حتّی آن را یکی از شغل‌های پر درآمد نشان می‌دهد؛ زیرا خود لابی‌های متّصل به غول‌های پورن‌ساز به خوبی می‌دانند که در صورتی که بتوانند این مسائل را عادی جلوه دهند، گام بزرگی در راستای سقوط اخلاق انسانی و دینی برداشته‌اند و این درحالی است که بسیاری از کشورهای مذهبی، از جمله خود کشورهای حاشیه خلیج فارس در مقابل این تهاجم بی‌وقفه به قلب فرهنگ دینی حرکت خاصّی انجام نداده‌اند؛ درحالی‌که خود «سازمان آیسسکو» این موضوع را کاملاً مصداق بارز تهاجم فرهنگی دانسته است. تهاجمی که قلب دنیای اسلام را هدف گرفته است؛ زیرا دنیای اسلام و کشورهای اسلامی، هنوز درمقابل موج فحشای صهیونیسم ایستاده‌اند؛ امّا در مقابل، صهیونیسم تصویری مستهجن سعی کرده است با ابزار قدرتمند رسانه بتواند بی‌بند و باری را در کشورهای اسلامی گسترش دهد.

سازمان عفو بین‌الملل در گزارش ژوئن خود به بررسی موضوع فساد اخلاقی در سرزمین اشغالی پرداخته و می‌نویسد: در حالی‌که در سال ۲۰۰۰ م.، در هر ۱۳ ساعت، یک زن در اراضی اشغالی مورد تجاوز قرار می‌گرفت؛ این آمار در سال ۲۰۰۹ م. به سقف چهار ساعت افزایش یافته است.



منبع: موعود
۰ نظر ۲۳ آبان ۹۵ ، ۱۹:۵۵
حسن حیدری
نمایندگان مجلس کلیات طرح شفافیت دریافتی مدیران کشور و استرداد دریافتی‌های مازاد را به تصویب نرساندند و بدین ترتیب این طرح از دستور کار مجلس خارج شد.

به گزارش فارس، نمایندگان مجلس شورای اسلامی در نشست علنی امروز (یکشنبه) پارلمان کلیات طرح یک‌فوریتی شفافیت دریافتی مدیران کشور و استرداد دریافتی‌های مازاد را مورد بحث و بررسی قرار داده و به تصویب نرساندند.

 

وکلای ملت با 107 رأی موافق، 94 رأی مخالف و 6 رأی ممتنع از 240 نماینده حاضر در صحن علنی با کلیات طرح مذکور مخالفت کردند.

علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی پیش از آغاز رأی‌گیری برای کلیات این طرح، در پاسخ به انتقادات و اعتراضات مکرر وکلای ملت نسبت به علت ارجاع این طرح به کمیسیون اصل 90، گفت: از نمایندگان محترم می خواهم به کلیات این طرح رأی دهند تا آن را دوشوری کنیم و مجدداً به کمیسیون مربوطه ارجاع دهیم.

 

این سخنان لاریجانی هم نتوانست روی رأی وکلای ملت تأثیری بگذارد و با کلیات این طرح مخالفت کردند.

۰ نظر ۲۳ آبان ۹۵ ، ۱۹:۲۷
حسن حیدری
برگزاری کلاس هایی با عنوان رقص و تدریس خصوصی و نیمه خصوصی اش این روزها دست کم در تهران رونق عجیبی گرفته است و از کف خیابان تا برخی سایت ها و شبکه های مجازی تبلیغات گسترده ای درباره آن می شود.

همین جور که در پیاده رو قدم می زنم مردی یک برگه کاغذی را دستم می دهد، معمولا تبلیغات رستوران ها و آموزشگاه های کنکور و ... است و نخوانده در اولین سطل زباله رهایش می کنم اما ناخودآگاه کلمه «رقص» روی برگه که با اندازه بزرگ نوشته شده ترغیبم می کند تا متن را کامل بخوانم.

 

سایت ها و شبکه های مجازی تبلیغات گسترده ای درباره آن می شود.

 

بگذارید یک نمونه را که تصویر آن را هم می بینید با هم مرور کنیم:

تدریس خصوصی و نیمه خصوصی رقص های ایرانی، ایرانی سنتی، ترکی، عربی، ایتالیایی، اسپانیایی، باله، تانگو، فلامینگو، تکنو، بریک، هیپاپ، زومبا، رپ، هندی و ...

آموزش توسط B BOY و B GIRL های معروف و مطرح کشور

آموزش جهت مسابقات BC و BATTEL OF THE YEAR و فستیوال ها

 

و...

مسابقه‌رقص باحضور B BOY و B GIRLهای معروف ایران

با شماره ای که روی کاغذ نوشته شده است تماس می گیرم، خانمی گوشی را بر می دارد و بعد از سلام و علیک مرسوم، خودم را در شُرُف دامادی معرفی می کنم و این که بعد از ماه صفر مراسم عروسی خواهم داشت، قیمت پیشنهادی اش برای 10 جلسه 400 هزار تومان است بصورت خصوصی و در منزل متقاضی!

 

از او می پرسم برگزاری کلاس بصورت نیمه خصوصی چگونه است که می گوید بین 2 تا 5 نفر با هم هماهنگ می کنید و قیمت هم 300 هزار تومان محاسبه می شود.

 

نکته دیگری که توجه ام را جلب کرده معنای عبارت B BOY و B GIRL است که توضیح می دهد: مربیان برخی رقص های غربی مانند بریک و هیپاپ و ... را با این اصطلاح معرفی می کنند.

 

پرسش بعدی ام مسابقات رقصی است که با عنوان BATTEL OF THE YEAR و BCمعرفی شده است که در کمال تعجب خانم پاسخ دهنده می گوید این مسابقات در ایران برگزار می شود و ما متقاضیان را برای مسابقات آموزش می دهیم و آماده شان می کنیم.


 
منبع: جام جم آنلاین
۰ نظر ۲۳ آبان ۹۵ ، ۱۹:۲۳
حسن حیدری
می‌توانید بروید و ببینید که هشدار دادم؛ «پرهیز کنید از معامله نقد با نسیه زیرا آنها در دادن نسیه دبه کرده و باج‌خواهی جدید خواهند کرد و بعد با بازی‌های کنگره دردسرهای جدید ایجاد خواهند کرد و بعد با تغییر دولت‌ها کارشکنی‌ها و باج‌خواهی‌های بیشتر به راه خواهند انداخت و متاسفانه حالا همه اینها اتفاق افتاده است».
«وطن‌امروز»: مهندس ناصر نوبری از ابتدای مذاکرات هسته‌ای در دولت روحانی بارها نسبت به تبعات این نوع مذاکره هشدار داده بود. او نخستین دیپلمات ارشد ایرانی بود که درباره ماهیت مذاکرات هسته‌ای دولت روحانی و 1+5 انتقاداتی جدی مطرح کرد و نامه‌هایی سرگشاده به حسن روحانی نوشت. عمده انتقادات نوبری به مذاکرات تیم روحانی این بود که ایران تعهدات خود را به صورت نقد خواهد پرداخت اما در مقابل وعده نسیه دریافت کرده است. حالا پس از انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رئیس‌جمهور آمریکا، نوبری مطالب مهمی مطرح کرده است. او می‌گوید روحانی فریب دستکش مخملی نظام آمریکا (اوباما) را خورد و حالا با آمدن ترامپ، پنجه چدنی نظام آمریکا عیان شده است. او تصریح کرد این وضعیت در حالی است که سرمایه هسته‌ای ایران از بین رفته و در مقابل تقریبا هیچ چیزی عاید ایران نشده است. سفیر جمهوری اسلامی ایران در شوروی سابق درباره وضعیت نزدیکی ترامپ و پوتین و تاثیر آن بر تحولات منطقه‌ای نیز اظهارات قابل تاملی مطرح کرده است. گفت‌وگوی «وطن‌امروز» با مهندس ناصر نوبری را در ادامه می‌خوانید.
 
***
 آیا شما پیروزی ترامپ را پیش‌بینی می‌کردید؟
اینکه الان بنده بگویم پیش‌بینی می‌کردم یا نه دیگر ارزش ندارد اما حداقل این را می‌توانم بگویم بنده به این نکته توجه ویژه داشتم که ترامپ در بستر یکی از 2 حزب بزرگ آمریکا وارد عرصه شده و پرورش یافته است یعنی در هر حال یکی از ارکان اصلی نظام آمریکا پشت‌سر او است و اینکه نظام آمریکا امکان ایجاد امواج شورشی و ضدنظام آمریکا را برای ترامپ فراهم کرده تا آنجا که وی در صورت عدم پیروزی خود نتیجه انتخابات را پیشاپیش زیر سوال برده و مردم را در آن صورت به شورش فراخوانده بود، در این شرایط اگر ترامپ شکست می‌خورد این موج عظیم شورش‌گرانه ضدنظام آمریکا چگونه قابل کنترل و خاتمه بود و لذا برای آرامش و تثبیت امنیت نظام آمریکا بعد از انتخابات، بیشتر پیروزی ترامپ ضرورت داشت.  
 
 در ایران عکس‌العمل دولتمردان نشان می‌دهد آنها پیروزی ترامپ را پیش‌بینی نکرده بودند؛ برخی معتقدند اظهارات رئیس‌جمهور و وزیر امور خارجه شتابزده و هیجانی بوده است!
 
خیلی‌ها در دنیا پیروزی ترامپ را پیش‌بینی نمی‌کردند بنابراین عدم پیش‌بینی قطعی پیروزی ترامپ مشکل اصلی دولت ما نیست (با اینکه آقایان خود را آمریکاشناس و بزرگ شده آنجا می‌دانند) بلکه مشکل اصلی این است که دولت ما با مسائل حیاتی و حساس، قبیله‌ای و متعصبانه، عوامانه و نه علمی برخورد می‌کند. بله! یک برخورد نسبتاً غیرمتعصبانه این بود که ارزیابی و برآورد دولت احتمال بیشتر پیروزی کلینتون را نشان دهد و احتمال پیروزی ترامپ را کمتر بداند ولی تدبیر حکم می‌کرد دولت برای وقوع این احتمال کمتر هم خود را آماده می‌کرد اما متاسفانه نوع عکس‌العمل و استیصال دولتمردان نشان می‌دهد متاسفانه دولت یک چشمی و یک‌سویه فقط آماده پیروزی کلینتون و هماهنگی با آن شرایط بوده است و این یکسونگری و عدم آمادگی برای مواجهه با شرایط گوناگون برای یک دولت، خطرناک است.
 
 در این میان واکنش وزیر امور خارجه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
ایشان در نخستین واکنش درباره پیروزی ترامپ بلافاصله نگرانی‌شان درباره برجام را نشان دادند و پایبندی و اجرای برجام از سوی ترامپ را خواستار شدند که این، اضطرار و استیصال ایشان را نشان می‌داد. اصل اولیه در سیاست و دیپلماسی این است که شما باید طوری واکنش نشان دهید که این واکنش شما را به هدف‌تان نزدیک کند و نه از آن دور. اگر آقای وزیر از بابت برجام نگران روی کار آمدن ترامپ است نباید آنقدر فوری و تابلو آن را بروز دهد که این، طرف مقابل را به عمل و فشار بیشتر و شما را به انفعال بیشتر می‌کشاند و عملاً بیشتر موجب تزلزل برجام می‌شود، حالا این واکنش را مقایسه کنید با موضع رهبر معظم انقلاب که فرمودند اگر آمریکایی‌ها برجام را پاره کنند ما آن را آتش می‌زنیم؛ کدامیک از این دو موضع موجب بازدارندگی بیشتر در طرف مقابل می‌شود؟ من نمی‌گویم وزیر امور خارجه هم باید عین همین جملات را به‌کار می‌برد، بنده دیپلماتم و مؤسس بخش سخنگویی وزارت امور خارجه بوده‌ام و آشنا به نوع واژگان متناسب با رهبری و متناسب با وزیر امور خارجه هستم، ایراد بنده به اساس موضع‌گیری است که باید با واژگان متناسب طوری صورت می‌گرفت که استیصال را نشان نمی‌داد. ترامپ یک سال مرتب علیه برجام گفته و حالا هم روی کارآمده و وزیر امور خارجه ما می‌گوید قبول نیست و خواستار اجرای برجام می‌شود؛ قطار یک سال پیش سوت کشیده و راه افتاده رفته و تازه ایشان می‌گوید نه قبول نیست، چون بلیتش دست من است!
 
 
 حال با توجه به شرایط جدید و روی کارآمدن ترامپ که تأکیده کرده در مواجهه با ایران تمایلی به مدل برجام ندارد، آینده را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
بنده بیش از 16 سال است به دوستان گوشزد کرده‌ام با آمریکا و غرب معامله نقد در برابر نقد و نسیه در برابر نسیه کنید، و از معامله نقد در برابر نسیه پرهیز کنید زیرا آنها جنس ما را نقد از ما می‌گیرند و بعد موقع دادن جنس نسیه  خودشان دبه و سنگ‌اندازی می‌کنند و موجب ضرر ما می‌شوند اما متاسفانه دوستان توجه نکرده‌ و همواره به آمریکا و غرب اعتماد کرده‌اند. 16 سال پیش در دوران دولت اسبق این خطا را کردند و کشور ضرر کرد و با اینکه بنده از ابتدای دوره جدید بارها هشدار دادم که دوباره مرتکب این خطای استراتژیک نشوند اما نمی‌دانم چرا دوباره با اصرار این خطا را مرتکب شدند و الان دوباره کشور را دچار دردسر کرده‌اند. معنی ندارد از یک سوراخ 2 بار گزیده شویم. بنده تصریح کردم که اساساً همین دولت فعلی آمریکا که طرف مذاکره و معاهده است قابل اعتماد نیست و پایبند به تعهد‌اش نخواهد بود و همه دیدیم پایبند نماند و خود دولتمردان گفتند «تقریباً هیچ» عاید ایران شده است. چقدر رهبری معظم هشدار دادند که نقد به نقد معامله کنید و همزمان جنس بگیرید و جنس بدهید اما دوستان رفتند سرهم‌بندی و با کلمات بازی کردند که آغاز اجرای ما این است و آغاز اجرای آنها آن است و کلاه شرعی دستبافت آمریکایی‌ها را تحویل ما دادند؛ خلاصه این شد که ما هزاران سانتریفیوژ را تعطیل کردیم و ذخایر استراتژیک‌مان- هزاران کیلو اورانیوم- را برباد دادیم و در رآکتورمان سیمان ریختیم  و آخر سر آنها یک تکه کاغذ دستمان دادند. حالا ما هیچ اما هر چقدر رهبری معظم هشدار دادند که آقا این یک تکه کاغذ است و ضمانت اجرایی ندارد؛ اول آنها به معنای واقعی در میدان و زمین اجرا کنند آنگاه شما هم اجرا کنید اما آقایان گفتند این نامه خودش یعنی اجرا و فلان و بهمان و... و شد آنچه نباید می‌شد و حالا دیگر خودشان می‌گویند و حرف من نیست و آن اینکه ایران همه تعهداتش را اجرا کرده ولی طرف مقابل یک نامه داده که حاضر نیست ضمانت اجرایی آن را بدهد و لذا فقط یک تکه کاغذ دستمان را گرفته است و هر چه آقایان پیگیری کردند کری و اوباما باج‌خواهی جدید کردند و گفتند هسته‌ای را تعطیل کردید کافی نیست باید در مسائل منطقه با ما هماهنگ شوید و موشک‌ها و حقوق‌بشرتان هم مشکل دارد و چه و چه و چه... خب! این بازی دولت فعلی آمریکا تا حالا بود که تازه خودش طرف معاهده است، از این به بعد هم که می‌خواهد تحویل دولت بعدی و ترامپ بدهد که اساساً تعهدات برجام را قبول ندارد. دولتی که می‌گفت تعهدات را قبول دارد برای اجرا باج‌خواهی می‌کرد حالا معلوم است دولت جدید که اساساً تعهدات را قبول ندارد بیشتر باج‌خواهی خواهد کرد. من یاد یک دوبیتی معروف ایرانی افتادم که وصف این روزهای کشور است. «تفنگ نقره کارم را فروختم / برای یار لباس ترمه دوختم/ لباس ترمه‌ام را پس فرستاد/ تفنگ نقره کارم داد و بیداد». برنامه هسته‌ای ایران که حکم تفنگ را در این دوبیتی دارد، تقریبا نیمه‌تعطیل شد و البته لباس ترمه‌مان را هم پس ندادند؛ ترامپ می‌گوید کدام لباس ترمه همان که می‌گویید به اوباما دادید، به من چه، بروید از خودش بگیرید، من که چیزی ندیدم!
بنده از 3 سال پیش با 2 نامه سرگشاده به رئیس‌جمهور و ده‌ها مصاحبه و سخنرانی و مناظره در سرتاسر ایران و در ده‌ها دانشگاه مرتب تأکید و تصریح کردم و همه اینها الان در آرشیو رسانه‌ها و سایت‌ها موجود است و می‌توانید بروید و ببینید که هشدار دادم؛ «پرهیز کنید از معامله نقد با نسیه زیرا آنها در دادن نسیه دبه کرده و باج‌خواهی جدید خواهند کرد و بعد با بازی‌های کنگره دردسرهای جدید ایجاد خواهند کرد و بعد با تغییر دولت‌ها کارشکنی‌ها و باج‌خواهی‌های بیشتر به راه خواهند انداخت و متاسفانه حالا همه اینها اتفاق افتاده است».
 
 
 اما وزیر امور خارجه ایران برای وادار کردن آمریکا به پایبند بودن، بر تعهدات در چارچوب سازمان‌های بین‌المللی تأکید کردند؟
همین آقایان 12 سال پیش گفتند چون اجازه نداشتیم با آمریکا کار کنیم، فقط با اروپا کار کردیم و می‌خواستیم به کمک اروپا، آمریکا را دور بزنیم اما آمریکا زورش زیاد بود و کدخدا بساط‌مان را بهم زد برای همین شکست خوردیم و لذا این‌بار اجازه گرفتیم و با آمریکا کار کردیم که دیگر مشکلی پیش نیاید (اینها را خودشان در کتاب‌های‌شان نوشته‌اند) اما حالا دوباره با آمریکا مشکل پیش آمده و بساط را بهم ریخته است و دوباره دوستان صحبت از اروپا و سازوکارهای بین‌المللی می‌کنند، یعنی دوباره می‌خواهند به کمک اروپا و وزن آن در سازمان‌های بین‌المللی، آمریکا را دور بزنند! مگر خودتان نگفتید آمریکا کدخداست و بدون اذن او کار درست نمی‌شود و 12 سال پیش به همین دلیل شکست خوردید؟!
 
 راه‌حل چیست؟
اگر ما جنس نقد با جنس نقد بده بستان کرده بودیم (یا نسیه با نسیه) دیگر غمی نداشتیم که چه شود در آمریکا، ترامپ بیاید یا کلینتون! که تازه کلینتون هم گفته بود و خود را آماده کرده بود از موقعی که بیاید فشار و باج‌خواهی را بیشتر کند.
 
 حالا که آن فرصت‌ها گذشته، الان چه باید بکنیم؟
ما نمی‌توانیم با انواع روش‌ها و تاکتیک‌های متفاوت طرف مقابل فقط با یک روش و تاکتیک برخورد کنیم؛ همانطور که همین اول نشان دادیم به انفعال افتاده و گوشه رینگ می‌افتیم. در واقع نظام آمریکا دولت ما را فریب داد و دولت ظاهراً سازشکار و دموکرات آمریکا را جلوی ما گذاشت و دولت ما را خام کرد. دولت نیز به هشدار رهبری درباره خطر دست آهنین با دستکش مخملی توجه نکرد و لذا آمریکایی‌ها همه امتیازات و اهداف خود را به‌دست آوردند به‌طوری که خودشان گفتند این اهداف حتی با حمله نظامی هم حاصل نمی‌شد و همان دولت در انجام تعهداتش آنقدر دبه کرد و کش داد تا تحویل دولت بعدی دهد که این دولت جدید از اول هم تأکید کرده بود اساساً به این تعهدات پایبند نیست. راه این است صادقانه قبول کنیم اشتباه کرده‌ایم و با صداقت اعتماد ملی را تجدید بنا کنیم و فوراً تغییر اساسی و اصلاح در جمیع جهات اشتباهات خود با همراهی و بسیج ملی صورت دهیم.
 
 
 موضع ترامپ در سوریه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
نکته مهمی را باید تصریح کنم که کشورهایی مثل عربستان که برای کلینتون خرج کردند و ترامپ علناً علیه آنها موضع‌گیری کرد بلافاصله بعد از انتخابات به ترامپ تبریک گفتند و به تجدیدنظر و تطبیق خود با شرایط جدید پرداختند؛ ما باید خوب و بد را با هم ببینیم و لذا قاعدتاً باید بیشتر از ما رقبای منطقه‌ای ما از نتایج انتخابات آمریکا سرخوردگی و انفعال نشان می‌دادند که عملاً برعکس شده است. درباره سوریه ترامپ صریحاً با سیاست آمریکا در جهت تروریست‌پروری و داعش‌پروری مخالفت و آن را نکوهش و تصریح کرده است آمریکا میلیاردها دلار پول مردم آمریکا را در سوریه به کسانی می‌دهد که نمی‌داند کیستند و بعداً چه خواهند کرد و چه بسا از اسد هم بدتر خواهند شد و لذا وی جلوی روسیه در مبارزه با این تروریست‌ها را نخواهد گرفت و داعش را از بین خواهد برد. این سیاست ترامپ اگر به‌طور واقعی در سوریه اتخاذ شود سازنده خواهد بود و می‌تواند به ریشه‌کن شدن تروریسم در منطقه کمک کند. وزیر امور خارجه ما گویی وزیر امور خارجه برجام است و نه وزیر امور خارجه ایران.
 
 در انتخابات صحبت از دوستی و نزدیکی ترامپ و پوتین به میان آمد و ترامپ از نزدیکی و تفاهم آمریکا با روسیه حمایت کرد، از طرف دیگر روسیه متحد ما در منطقه است؛ شرایط جدید و نزدیکی احتمالی آمریکا با روسیه آیا منجر به نتایج مثبت برای ایران هم خواهد شد؟
لزوماً خیر! به طور اساسی نزدیکی و تفاهم 2 ابر قدرت یعنی آمریکا و روسیه برای ایران مستقل خوش‌خیم نبوده است، نزدیکی مواضع شوروی و آمریکا در حمایت از صدام منجر به حمله صدام و جنگ ایران و عراق شد، تفاهم روسیه و آمریکا منجر به اجماع در شورای امنیت و اعمال تحریم‌ها علیه برنامه هسته‌ای ایران و در نهایت تحمیل برجام بر ایران شد. اگر اطمینان و تضمینی باشد که روس‌ها در نزدیکی به آمریکا با تعهدات و منافع اردوگاهی عمل می‌کنند و نه انفرادی براساس منافع صرف روسیه آنگاه این نزدیکی می‌تواند برای ایران نیز مثبت باشد اما بنده هنوز مواردی اطمینان‌بخش که حاکی از پایبندی جدی روس‌ها به تعهدات اردوگاهی باشد ندیده‌ام. ترامپ تاجرپیشه و اهل معامله است، اگر نزدیکی، به معامله در سطوح کلان جهانی برسد به نتایج آن نمی‌توان اطمینان داشت. روس‌ها نشان داده‌اند در مسائلی که مستقیماً به امنیت ملی‌شان بستگی ندارد معامله با غرب را ترجیح می‌دهند؛ درباره بهم زدن قرارداد S300 و تأخیر در راه‌اندازی نیروگاه بوشهر این ارجحیت نگاه‌شان را دیده‌ایم.
۰ نظر ۲۳ آبان ۹۵ ، ۱۹:۱۸
حسن حیدری
وقتی هزینه جاری افزایش می‌یابد و هزینه عمرانی کاهش؛ یعنی دولت از جیب کارگر میزند و به یقه سفیدها اختصاص می‌دهد. خروجی آن می‌شود حقوق چند میلیون مدیران که تا 217 میلیون تومان در ماه گزارش شده و وام‌های چند صد میلیون تومانی. خروجی آن می‌شود افزایش فساد در دولت که فقط یکی از آنها اختلاس 8 هزار میلیارد تومانی در صندوق ذخیر فرهنگیان بوده است.
وقتی هزینه جاری افزایش می‌یابد و هزینه عمرانی کاهش؛ یعنی دولت از جیب کارگر میزند و به یقه سفیدها اختصاص می‌دهد. خروجی آن می‌شود حقوق چند میلیون مدیران که تا 217 میلیون تومان در ماه گزارش شده و وام‌های چند صد میلیون تومانی. خروجی آن می‌شود افزایش فساد در دولت که فقط یکی از آنها اختلاس 8 هزار میلیارد تومانی در صندوق ذخیر فرهنگیان بوده است.
گروه اقتصادی - رجانیوز: بررسی گزارش‌های منتشر شده از سوی نهادهای رسمی نشان می‌دهد بر خلاف ادعای دولت یازدهم، این دولت به نسبت دولت‌های قبل از خود درآمد کمتری نداشته و با فرض برخی تنگناهای مالی، هزینه‌های عمرانی را به پای هزینه‌های جاری قربانی کرده است.
 
به گزارش رجانیوز از آنجا که بخش اصلی درآمد کشور را صادرات نفت شکل می‌دهد لذا قیمت فروش آن نیز در درآمد کشور تاثیرگذار است. روحانی در صحبت‌های خود اذعان می‌کرد یکی از اصلی‌ترین مشکلات دولت وی، پایین بودن قیمت نفت بوده و برای همین اداره کردن کشور با قیمت پایین نفت بسیار دشوار است. وی ادعا کرده است که قیمت نفت در دولت وی 30 دلار و در دولت قبلی 147 بوده است.
 
رئیس جمهور 21 دیماه سال قبل گفت: بعضی‌ها نیایند از رکود صحبت کنند. دولت کشور را درشرایط نفت 30 دلاری اداره می‌کند نه اقتصاد 147 دلاری. روحانی مدعی شد قیمت نفت در دولت وی، یک پنجم دولت قبلی بوده است. ولی آیا واقعیت و آنچه رخ داده است با صحبت‌های وی همخوانی دارد؟
 
دیوان محاسبات در گزارش تفریغ بودجه (نتیجه نهایی نظارت بر خرج و دخل دولت زیر نظر مجلس) هر سال قیمت نفت فروش رفته را اعلام می‌کند. در گزارش دیوان محاسبات در سالیان گذشته قیمت نفت به این صورت آمده است: متوسط قیمت نفت در سال 92 مبلغ 104.56 دلار، در سال 93 مبلغ 89.39 دلار، در سال 94 مبلغ 45 دلار بوده است. میانگین قیمت سه سال فروش نفت در دولت یازدهم 79 دلار است. امسال هم قیمت نفت بالای 40 دلار بوده است.
 
وقتی به گزارش دیوان محاسبات در سال‌های دولت دهم مراجعه می‌کنیم، متوسط قیمت فروش نفت در هشت سال 84 تا 92 نیز 79 دلار بوده است. یعنی درآمد ارزی کشور در دو دولت احمدی نژاد و روحانی تفاوتی با هم ندارند و این صحبت‌های روحانی خلاف واقعیت است.
 
درآمد واقعی دولت
 
نکته‌ای که وجود دارد این است که هزینه‌های دولت در کشور همچون پرداخت حقوق کارمندان، به ریال است. پس این دلارهای نفتی چگونه به حقوق کارمندان و هزینه‌های وزارتخانه‌ها تبدیل می‌شود؟
 
پاسخ این است که بانک مرکزی با عرضه ارز نفتی به بازار و یا با چاپ پول (معادل نفت فروخته شده)، به حساب خزانه دولت ریال واریز می‌کند. یعنی وقتی دولت در بودجه قیمت دلار را 3000 تومان اعلام می‌کند؛ این عدد را می‌بایست ضربدر قیمت دلاری نفت کنیم. با یک حساب و کتاب ساده درآمد نفتی کشور مشخص می‌شود.
 
بر اساس گزارش دیوان محاسبات، درآمد کشور در هشت سال دولت احمدی نژاد از 18 هزار میلیارد تومان تا 50 هزار میلیارد تومان در سال نوسان داشته است و این درآمد در دولت روحانی همیشه بالای 60 هزار میلیارد تومان بوده است.
 
اگر به مقایسه درآمد نفتی دولت یازدهم با دولت قبل بپردازیم پی می‌بریم که میانگین درآمد نفتی کشور در دولت روحانی، بالاتر از میانگین درآمد نفتی در دولت احمدی نژاد بوده است.
 
با این وصف مشخص می‌شود که دولت فعلی همیشه پول داشته ولی همیشه نسبت به کاهش درآمدهای خود معترض بوده است.
 
پیش‌خور درآمدهای نفتی
 
اما یک نکته‌ای وجود دارد و آن اینکه دولت مدعی شده با اینکه نفت را فروخته است، ولی چون ایران تحریم بانکی و نفتی بوده است، پول نفت بطور کامل به دست وی نرسیده است.
 
جواب این سوال بسیار ساده است. این ادعای دولت نیز خلاف واقعیت است. چرا که بانک مرکزی با امید اینکه یک روزی آن دلارهای نفتی به ایران باز می‌گردد، معادل همه آن پول‌های بلوکه شده در کشور ریال چاپ کرده است و به حساب دولت واریز نموده است یعنی دولت روحانی در تمامی سال‌های گذشته از همه درآمد نفتی خود بهره مند شده است.
 
وقتی پدر یک خانواده با مشکل مالی همچون بیکاری و یا کم شدن درآمد یا افزایش اقساط مواجه می‌شود، برای اینکه بتواند از مخارج خانه برآید سعی در صرفه جویی می‌کند و اهالی خانه را به صرفه جویی و کاهش هزینه‌ها دعوت می‌کند تا با همکاری اعضای خانواده بتوانند، از این مشکل مالی عبور کنند. این مثال دقیقا در اداره کل کشور صدق می‌کند. وقتی یک کشور با مشکلات مالی همچون تحریم‌های اقتصادی مواجهه می‌شود، روی به صرفه جویی می‌آورد.  ولخرجی را کنار می‌گذارد و هزینه‌های خود را کاهش می‌دهد. به عبارتی دیگر، وقتی کشور ما دچار مشکلی چون تحریم اقتصادی شده است، باید هزینه‌های جاری خود را کاهش دهد. وزارتخانه‌ها، سفرهای خارجی خود را کم کنند، همایش‌ها و نشست‌های بی‌فایده را حذف کنند. تجمل‌سازی ساختمان‌ها و اماکن خود را به صفر نزدیک سازند و با افزایش بهره وری و مدیریت منابع مالی، هزینه‌ها را کاهش دهند.
 
ولخرجی گسترده و ادعای کم‌درآمدی!
 
حال سئوالی که مطرح است اینکه، آیا در دولت روحانی چنین اتفاقی افتاده است؟ آیا هزینه‌های جاری کشور کاهش یافته است؟ و یا افزایش آن صرفا متناسب با میزان تورم بوده است؟
 
متاسفانه جواب خیر است. دولت روحانی در سال 92 آغاز به کار کرد. هزینه‌های جاری کل کشور در سال 91، 89 هزار میلیارد تومان بوده است و این هزینه‌ها در پایان سال گذشته به 170 هزار میلیارد تومان رسیده است. دولت در بودجه سال 95 اجازه گرفته است که این هزینه‌ها را به 213 هزار میلیارد تومان برساند. یعنی در عرض چهار سال، هزینه‌های جاری کشور حدودا 2.5 برابر شده است. یعنی دولت بجای اینکه هزینه‌های خود را کاهش دهد، دست به یک ولخرجی گسترده زده است. در زمانی که کارگران ایران بیکار می‌شدند، دولت هزینه‌های وحشتناک و بی‌مورد را برای خوش گذرانی خود انجام می‌داد. در هشت سال دولت احمدی نژاد کل هزینه جاری کشور 500 هزار میلیارد تومان بوده است در حالیکه در سال دولت روحانی این رقم به 470 هزار میلیارد تومان رسیده است. یعنی دولت روحانی در سه سال به اندازه هشت سال دولت احمدی نژاد خرج کرده است.
 
قربانی کردن پروژه‌های عمرانی به پای طرح تحول سلامت
 
نکته مهمی که وجود دارد این است، آیا در حالی که هزینه‌های جاری خود را افزایش داده است، آیا به فکر آبادانی کشور هم بوده است؟ آیا به فکر ساخت و ساز و تولید و افزایش شغل بوده است؟
 
متاسفانه پاسخ منفی است. دولت در حالی که هر سال هزینه‌های جاری خود را افزایش داده، هزینه‌های عمرانی را کاهش داده است. این هزینه‌ها در سه سال اول دولت روحانی نسبت به آنچه در بودجه آورده شده بود تنها 50 درصد تحقق داشته است. در شش ماهه اول امسال فقط 6 هزار میلیارد تومان هزینه عمرانی کشور شده است و این در مقایسه با سال‌های گذشته یعنی هیچ. و این اتفاق در زمانی رخ داده است که دولت برای طرح سلامت خود که مورد انتقاد بسیار واقع شده 40 هزار میلیارد تومان در سال هزینه می‌کند. هزینه‌ای که بخش اصلی آن برای ثروتمندتر شدن پزشکان اختصاص می‌یابد و سهم مردم از این مقدار ناچیز بوده است. در سال‌های گذشته پولی که دولت روحانی هر سال برای ثروتمندتر شدن پزشکان خرج می‌کند بیش از دو برابر پولی است که برای آبادانی کشور خرج کرده است.
 
وقتی هزینه جاری افزایش می‌یابد و هزینه عمرانی کاهش؛ یعنی دولت از جیب کارگر میزند و به یقه سفیدها اختصاص می‌دهد. خروجی آن می‌شود حقوق چند میلیون مدیران که تا 217 میلیون تومان در ماه گزارش شده و وام‌های چند صد میلیون تومانی. خروجی آن می‌شود افزایش فساد در دولت که فقط یکی از آنها اختلاس 8 هزار میلیارد تومانی در صندوق ذخیر فرهنگیان بوده است. اگر این هشت هزار میلیارد تومان را بین فرهنگیان کشور تقسیم می‌کردیم، سهم هر نفر بیش از هفت میلیون تومان می‌شد. و در مقابل این اقدام دولت، موجب شده بیش از 70 درصد صنایع کشور ورشکست یا نیمه تعطیل شوند. زیر خط فقر هر روز تعداد بیشتری از مردم کشور را در برگیرد و کشور در مسیر سقوط اقتصادی قرار گیرد.
 
۰ نظر ۲۳ آبان ۹۵ ، ۱۹:۱۰
حسن حیدری

سه شنبه 18 آبان 1395 ساعت 10:10
شناسه خبر : 259574

دیوان محاسبات با تعیین مهلت سه روزه برای مدیران بانکی، آنها را ملزم به برگرداندن مازاد مجموع حقوق و دریافتی‌های ۲۰ میلیون تومانی ماهانه از ابتدای سال ۱۳۹۳ تا کنون کرده است.
 
به گزارش ایسنا، بعد  از اینکه در جریان فیش های حقوقی در چند ماه گذشته چند مدیر بانکی برکنار، پرداخت تسهیلات به کارکنان بانک ها محدود به حداکثر ۲۵۰ میلیون تومان و اعطای تسهیلات از منابع قرض الحسنه به آنها محدود شد، این بار دیوان محاسبات تصمیم تازه ای برای شبکه بانکی گرفته است.
 
 آنطور که یکی از مدیران ارشد بانکی به ایسنا اعلام کرده، دیوان محاسبات در روزهای اخیر طی نامه ای به مدیران بانکی  آن ها را مکلف به بازگرداندن مبلغ مازاد ماهانه بالای ۲۰ میلیون تومان دریافتی در هر ماه کرده است. ظاهرا این موضوع تا کنون مدیران بانک های کاملا خصوصی را در بر نگرفته و بانک های دولتی و نیمه دولتی را فعلا شامل شده است.
 
جریان از این قرار است که از ابتدای سال ۱۳۹۳ تا کنون مجموع دریافتی مدیران بانکی از حقوق، پاداش، عیدی، پرداختی های مجمع سالانه -که معمولا تا چهار برابر حقوق است- تا حق ماموریت، حق رفاهی، پرداختی های پزشکی، پوشاک و نظایر آن مورد محاسبه قرار گرفته است؛ درنهایت بعد از جمع این مبالغ اگر  پرداختی ماهانه به طور متوسط بیش از ۲۰ میلیون تومان باشد یا به عبارتی هر مدیر بانکی که در طول یک سال بالغ بر ۲۴۰ میلیون تومان هر گونه دریافتی داشته، ملزم به بازپرداخت آن طی سه روز به خزانه است.
 
 نکته مورد توجه آن است که محاسبات انجام شده در مورد مجموع دریافت نقدی و غیر نقدی مدیران بانکی به عنوان مبنای برگشت مازاد آن به طور ناخالص است و کسورات قبلی  از آن کسر نشده است، حتی مالیاتی که قبلا از دریافتی کسر شده مجدد در دریافتی ها گنجانده شده است.
 
اما ظاهرا مدیران بانکی نسبت نحوه این برخورد و مهلت تعیین شده معترض بود و حتی اعتراض خود را به دیوان محاسبات اعلام کرده اند.
۰ نظر ۲۳ آبان ۹۵ ، ۱۹:۰۷
حسن حیدری

۰ نظر ۲۳ آبان ۹۵ ، ۱۹:۰۳
حسن حیدری

۰ نظر ۲۳ آبان ۹۵ ، ۱۸:۵۶
حسن حیدری

۰ نظر ۲۳ آبان ۹۵ ، ۱۸:۵۱
حسن حیدری