نکته مهم در این اثر، سلوک سیاسی آقای منتظری در دو مقطع تاریخی قبل و پس از قائممقامی است. واکنشهای سیاسی آن مرحوم بشدت شبیه واکنشهای سیاسی میرحسین موسوی در التهابات سیاسی سال ۱۳۸۸ است.
سرویس فرهنگ و هنر مشرق - مستند قائم مقام از مستندهای سیاسی قابل اعتنایی است که با تم تاریخنگارانهای در مورد رویدادهای دهه شصت و سلوک سیاسی آقای منتظری ساخته شده است. پروندهای که پس از انتشار فایل صوتی بیبیسی، در مورد اعدامهای سال ۱۳۶۷ و سخنان ایشان، بسیار زودتر باید گشوده میشد تا برخی فایلهای تاریخی دوباره مورد ارزیابی حقیقتجویانه قرار بگیرد و مردم از حقایق سیاسی دهه شصت مطلع شوند.
مسئله اعدامهای ۱۳۶۷ موضوعی بود که رقبای انتخاباتی ابراهیم رئیسی از جمله حسن روحانی در تربیونهای تبلیغاتی و توسط رسانههای غیررسمی مخصوصا کانالهای تلگرامی هوادارش، زمینه تضعیف رئیسی را در انتخابات ۱۳۹۶ فراهم آورد. این تغییر وضعیت به این دلیل است که نسل جوانی که رای خود را به صندوق حسن روحانی انداخته است، اطلاعات جامعی و واقعی از دهه شصت ندارد، اگر آگاهی رسانی انقلابی نسبت به دهه شصت به صورت دقیقی صورت پذیرد، هیچگاه اعدامهای ۱۳۶۷ را نمیتوان نقطه ضعفی برای افراد مرتبط با آن پرونده محسوب کرد.
حسن روحانی با سبقه انقلابی قابل اعتنا اگر در مقامی بود که با آن پرونده ارتباط پیدا میکرد ، حتی بانی قطعی اعدامهای ۱۳۶۷ میشد؛ نه حسن روحانی، هر مسوولی از انقلاب بود به منافقین مسلح که بر محاربه اصرار داشتند بیش از این مهلت نمی داد. باید تاریخ را در مورد سازمان مجاهدین خلق به صورت تصویری و با استناد مقبول به نسل امروز ارائه کرد، تا با صراحت بیشتری از آن ماجرا نوشت.اما نکته جالب این است بسیاری از چهرههای سیاسی مرتبط با اعدامهای ۱۳۶۷ در صف اصلاح طلبان ایستادهاند و رویکردهای پیشین خود در دهه شصت را نقض میکنند.به همین دلیل گشوده شدن پرونده آقای منتظری از هر زاویهای که به آن بنگریم ضرورت بود که با مستند قائممقام مرتفع شد.
این مستند قابل بحث، اثبات میکند هیچکدام از سیاستمداران فعلی نباید با ترس و لرز از اعدامهای سال ۱۳۶۷ سخن به زبان جاری کنند. اگر این عمل انقلابی اتفاق نمیافتاد، قطعا سازمان مجاهدین خلق در داخل کشور یک جنگ بزرگ داخلی، شبیه داعش به راه میانداخت و ایران در همان دوران دهه شصت به سادگی تجزیه میشد.
تردیدها درباره اعدامهای ۱۳۶۷ برخواسته از یک جریان خائن و ضد ملی است. در این مستند، سندهای فراوانی ارائه میشود مبنی بر اینکه بسیاری از اعضای سازمان مجاهدین خلق که پذیرفتند، پس از آزادی هیچ اقدام مسلحانهای علیه نظام جمهوری اسلامی انجام ندهند، به سادگی از حبس رهایی یافتند و نکته مهمتر این است که در مستند «قائممقام» با اتکا به یک سند تاریخی نشان میدهد وابستگان سازمان مجاهدین که در عملیات مرصاد کشته شدهاند بیش از یک پنجم آنان از زندانهای مختلف در ایران آزاد شدند. مستند قائم مقام اثبات میکند افراد اعدام شده، در مقام محاربه ایستادند و به صراحت اعلام میکردند در صورت آزادی اقدام به عملیات نظامی خواهند کرد.
مهمترین دستاورد مستند قائم مقام شیوه اغنایی مولفان است که گره اعدامهای ۱۳۶۷ را به سادگی باز میکند. موضوع مهم این است که بسیاری از مسئولین با یک ترس کاذب سالهاست که دلشان نمیخواهد که در مورد این مسئله صحبت کنند. اما مستند قائم مقام به خوبی برای متولدان پسا دهه هفتاد اثبات میکند، اگر اعدامهای ۱۳۶۷ نبود، شاید امروز ایران یکپارچهای وجود نداشت. چون دهها و صدها تروریست بالقوه را نه میتوانستند در زندان مهار کنند و نه میتوانستند آنها را آزاد کنند.
اما نکته مهمتر در این اثر، سلوک سیاسی آقای منتظری در دو مقطع تاریخی قبل و پس از قائممقامی است. واکنشهای سیاسی آن مرحوم بشدت شبیه واکنشهای سیاسی میرحسین موسوی در التهابات سیاسی سال ۱۳۸۸ است، در تاثیر پذیری سیاسی از خانواده. در مستند قائم مقام بحث تفصیلی مهدی هاشمی اول، نمونه تمثیلی از مهدی هاشمی دوم است. مثلی در فرهنگ ایرانی رایج است که میگوید " خود کرده را تدبیر نیست" اما در مورد مهدی هاشمی اول و مهدی هاشمی دوم باید نوشت " جرم کرده را تدبیر نیست" . آقای منتظری وجاهت سیاسی، علمی و مذهبی خود را با پرونده سیاسی- تروریستی مهدی هاشمی معاوضه کرد. بزرگی میفرمایند تسلسل تاریخ غیر قابل کتمان است و بازتکرار تاریخ کمتر از ربع قرن در مورد مرحوم هاشمی و مهدی هاشمی دوم، میر حسین موسوی و همسرش، مهدی کروبی و اطرافیانش اتفاق افتاد. شاید بزرگترین و مهمترین سئوال در همین مجال میتوان با سران فتنه مطرح کرد و افرادی که زوال سیاسی آقای منتظری را به چشم دیدهاند اما تحت تاثیر یک رویداد ملودراماتیک، در تاثیرپذیری خانوادگی ، در سال ۱۳۸۸ در دامهای بزرگتری افتادند؟!
قائممقام اثبات میکند، داستانها ملودرام قابل تکرار انواع و اقسام مهدیهای هاشمی بر اساس تئوری تسلسل و بازتکرار تاریخ ادامه خواهد داشت.
«قائممقام» با مبنا قرار دادن کاراکتر آقای منتظری، راجع به سایر شخصیتهای جدا افتاده از انقلاب تفسیر و قضاوتی متفاوت به مخاطبش ارائه میدهد. سلوک سیاسی آقای منتظری بشدت شبیه محمد خاتمی، میر حسین موسوی و مهدی کروبی است. اما فیلم در چشمگیرترین لحظاتش، مخالفت میرحسین موسوی را با اعوجاجات سیاسی آقای منتظری به نمایش میگذارد و در بخش مهم دیگری از مستند درخواهیم یافت مهدی کروبی به همراه دو نفر از سیاسیون دهه شصت در مورد تندروی آقای منتظری، نامهای مشترک به ایشان مینویسند تا او دوباره به مسیر وفای به قانون اساسی و تاسی از ولایت فقیه بازگردد.
نسل چهارم و پنجم انقلاب، شناخت دقیق و معینی از هویت سیاسی «حسن روحانی» ندارد. حسن روحانی در مقام یک اعتدالگرا از روی مانع بلند انتخابات ۱۳۹۲ پرید و رئیس جمهور شد. مرتبه دوم در انتخابات سال ۱۳۹۶ به مراتب رای بالاتری نسبت دفعه اول آورد اما اهرم بلند حسن روحانی، رفع حصر سران فتنه ۸۸ بود. وقتی مستند قائم مقام را ببینم، درخواهیم یافت «اول حصر کُن عالم» حسن روحانی است.
در مستند «قائم مقام» بازهم بدون هیچ سوگیری به تعریف تازهای از حسن روحانی رئیس جمهور خواهیم رسید. او را مستقل از شعارهای اعتداگرایانه و اتصال اصلاح طلبانهاش خواهیم شناخت. اگر مستند زیبا و درجه یک «مصاف» را به یاد آوریم، در آن مستند حسن روحانی را مرد اقتدارگرایی در لباس روحانیت شناختیم که در شرایطی که رئیس جمهور وقت نسبت به اعلام واکنش، نسبت به فتنه ۱۳۷۸ تردید داشت از تریبون نمازجمعه با قاطعیتی بدون ملاحظه، به نبرد با فتنه گران گرفت.همین مسئله در مستند «من روحانی هستم» تکرار شد. در مستند «قائم مقام» در مورد سخنان ۱۳ رجب آقای منتظری، بازهم میتوانیم عملگرایی و انقلابیگری حسن روحانی را مرور کنیم. او در مقام دبیر شورای عالی امنیت ملی وقت در سال ۱۳۷۶ به ریاست محمد خاتمی رئیس جمهور وقت، دستور به حصر «آقای منتظری» میدهد!
این مسئله یک کلید تاریخی است و البته سئوال اینجاست که چرا یکی از شعارهای کلیدی حسن روحانی در مخالفت با حصر میرحسین موسوی و مهدی کروبی است؟ چرا خاتمی با حصر میر حسین موسوی و مهدی کروبی مخالف است، در صورتیکه خودش در مقام رییس شورای عالی امنیت ملی دستور به حصر آقای منتظری میدهد. قائممقام فراتر از مستندی که فقط آنرا تماشا کنیم و لذت ببریم، از تصاویر بکر و آرشیو بسیار مناسبی در آن استفاده شده است.
«قائممقام» موضوع حصر سیاسی را با مثال واضح و آشکار آقای منتظری برای مخاطب حل میکند. اصلاح طلبان و میانهروها همواره در تاریخ انقلاب به این دوگانگی متهماند و پس از دوم خرداد اقدام به تطهیر گذشته خود کردهاند. مثل موضوع تسخیر لانه جاسوسی و سیاستهای «آمریکادوستی» فعلی آنان است. یکروز از دیوار سفارت بالا میروند و روز دیگر سخن از تعامل با کدخدا را بر زبان جاری میکنند. این دوگانگی که در بسیاری از اصلاحطلبان در راس قدرت وجود دارد، تقریبا کپی شده از روی سلوک سیاسی آقای منتظری است.
اما نکته پایانی این است که طی چند سالی بازخوانی تاریخ دهه شصت از ویژهنامه های رسانهای و مکتوب، وارد فضای تصویری اعم از مستند و فیلم سینمایی شده است. وقتی مخاطب ماجرای نیمروز را تماشا میکند و از آن لذت میبرد به عنوان یک اثر ارزشمند هنری، در پشت این اثر ، به خوبی به توانایی کسی که قلب تاریخ در دهه شصت را به سختی و با مرارت شکافته و در اختیار محمد حسین مهدویان و پرویز امینی فیلمنامهنویسان ماجرای نیمروز گذاشته، می توان پی برد.
این چهره محبوب، مرد بازخوانی تاریخ در دهه شصت کسی نیست جز حسن روزی طلب؛ که وجودش برای جریان انقلابی بسیار مغتنم است و آنچنان که شایسته است از این مرد زحمتکش عرصه تاریخ و رسانه تجلیل نشده است.
وقتی مستند قائم مقام را تماشا میکنیم، عمق تاریخی این مستند را باید به حسن روزی طلب نسبت دهیم، کما اینکه بخشی از هویت ماجرای نیمروز را میتوان به این بزرگمرد نسبت داد. در مستند «قائم مقام» با اینکه نام محمد علی صدرینیا به عنوان کارگردان هنری ثبت شده و زحمت فراوانی برای ساخت این اثر کشیده ، اما مثل ماجرای نیمروز، در پشت این تابلوی زیبای هنری ، حسن روزی طلب را در حال نگارش تاریخ میبینیم و این مجال، فرصتی برای قدرشناسی از این چهره فعال رسانهای است.
دبیرکل جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی: مردم در حماسه ۹دی نشان دادند که ملت ما فراتر از احزاب عمل میکنند به همین دلیل ۹دی روز همبستگی ملی است و متعلق به جناح خاصی نیست.
به گزارش مشرق، زمستان طراوت روزهای واپسین بهار را به یغما برده و غم بر عاشقان سایه افکنده بود، عاشقانی که همین روزها و در عهد خردادشان، دل در کف گذاشته و به میدان آمده بودند؛ از آنسو اما جریان فتنه، آشوبی که از شکوه حضور عاشقان در دل دارند را به کوی و برزن میکشانند و دیوانهوارمیتازند.
نبرد این جریان با فصلها ادامه دارد و تابستان فرامیرسد، همان فصلی که هنوز زخم ۱۰ سال پیش جریان تزویر را بر تن دارد ولی کیست که نداند هجمه تَبر بر درخت تناور چه پایان محتومی خواهد داشت.
پاییز میرسد؛ دیگر جانی برای تزویر و نفاق نمانده و یارای مقابله با حق نیست. نفاق محصور «اتحاد فصلها» شده است، اما تزویر در این خیال بود که گرمای جان بهار و تابستان در پاییز ادامه نمییابد.
زمستان آخرین منزلگاه فتنهانگیزیهای نفاق است. نفاق و تزویر به خاطر شکستهای پیدرپی هنوز نمیدانند که خط قرمز عاشق، معشوق خویش است و کیست که نداند حسین بن علی (ع) بَندِ دل همه حسینیان است.
«عهد دی» خط بطلانی بر تمام فتنهانگیزیهای ۸ ماهه جریان فتنه بود و نشان داد که در دفاع از حریم «ولایت» گرمی و سردی ایام رنگ میبازد و هرم داغ واپسین روزهای بهار با باد سرد آغازین روزهای زمستان دست در دست هم حماسه میسرایند.
نهم دیماه ۸۸ نه یک روز بلکه یک سال است. یک سال که تمام حق بر تمام باطل پیروز شد؛ طلایهداران راه عشق این بار با عزمی راسختر از گذشته فریاد «جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ» را سر دادند و برای مبارزه با تبرهایی از جنس درخت، چهره غبار و فتنهانگیزی را از درودیوارها شستند و اینگونه بود که در بعدازظهری سرد خورشید دوباره طلوع کرد و ۹ دی عَرق شرم را از ماجرای سقیفه زمانهمان زدود.
مطمئن باشید که روز «نهم دیِ» هم در تاریخ ماند؛ نهم دی ۸۸، حادثه کوچکی نیست بلکه آن حرکت عظیم و ماندگار مردمی، شبیه حرکت بزرگ ملت در روزهای اول انقلاب است و باید تلاش شود در «سالگرد این حماسه»، حرف اصلی ملت ایران، یعنی حرکت در سایه دین و تحقق وعدههای الهی تبیین شود.
این سخنان امام سید علی خامنهای ۱۰ روز پس از تجدیدعهد تاریخی فرزندان انقلاب در سال ۸۸ گواه دست برتر گفتمان انقلاب اسلامی بود که در گذار از ۸ ماه فتنه پیچیده، آخرین حلقه از اتفاقات تلخ و ناخوشایند یک انتخابات پرچالش با حمایت مردم از نظام جمهوری اسلامی به آخر خط رسید.
آتش زدن پرچم، خیام و هیأتهای سیدالشهدا کار خود را کرد، این اقدام فرومایگان در خیابانهای تهران که از روز برگزاری انتخابات در ۲۲ خرداد تا در فواصل مختلف روز قدس و روز سیزده آبان و روز تحلیف و ... انتخابات را بهانه هجمه بهنظام کرده بودند، یک نتیجه عجیب و فراتر از اراده انسانی در پی داشت و سیل حضور مردم ایران در روزهای هفتم، هشتم، نهم و دهم دیماه کار این جماعت را یکسره کرد و به تعبیر پیر انقلاب، پرچم راهنمای دیگران و روزی «متمایز» شد.
حوزه احزاب خبرگزاری ما در هشتمین سالگرد پاسداشت حماسه ۹ دی با انتشار پرونده ویژهای تحت عنوان «عهد دی» در قالب گفتوگوهای تفصیلی با کارشناسان، مسئولان و تحلیلگران سیاسی به بررسی ابعاد مختلف آفرینش حماسه ۹ دی و چرایی مانایی آن در تاریخ انقلاب اسلامی پرداخته است که در ایام پاسداشت حماسه کمنظیر نهم دی تقدیم خوانندگان محترم میشود.
پرویز سروری که در سال ۸۸ ریاست کمیته امنیت داخلی مجلس در سال ۸۸ را برعهده داشت میگوید که از مرحوم هاشمی درباره عدم بیانیه در سال ۸۸ جهت حمایت از خطبههای تاریخی رهبر معظم انقلاب سوال پرسیدیم که وی تأکیدکرد که من میخواستم بیانیه صادر کنم اما فائزه دستگیر شد!
وی در این مصاحبه به جزئیات جلسه این کمیته با محمد خاتمی رئیس دولت اصلاحات اشاره و تصریح کرد که خاتمی بر عدم تقلب در سیستم انتخاباتی کشور تأکیدداشت اما هیچگاه اظهارات در مجالس خصوصی را علنی نکرد.
سروری با تأکید بر حلقههای نفوذ در اطراف سران فتنه یادآور شد: اگر آقای کروبی متوجه میشد که مسئلهای حق است اعلام میکرد و یا از موضع خود پایین میآمد اما به علت برخی افراد در اطراف ایشان و دادن اطلاعات و آدرسهای غلط اجازه چنین مسئلهای به آقای کروبی داده نمیشد.
متن کامل مصاحبه با پرویز سروری دبیرکل جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی به شرح زیر است:
شما در سال ۸۸ رئیس کمیته امنیت داخلی مجلس بودید؛ لطفاً پیرامون گزارشهایی که در آن زمان به این کمیته میرسید و اقداماتی که این کمیته صورت میداد بفرمائید.
سروری: چون در کمیته امنیت کمیسیون امنیت ملی بودیم این موضوعات از طرف هیأت رئیسه و ریاست مجلس به کمیسیون امنیت ملی ارجاع داده میشد و این موضوعات چون امنیت داخلی بود به کمیته امنیت داخلی مجلس میرسید بنابراین ما هیأتی را تشکیل دادیم و با آقای میرحسین موسوی نشستی را برگزار کردیم و بعد از آن به ترتیب نشستهایی با محسن رضایی، محمد خاتمی، هاشمی رفسنجانی، ناطق نوری، کروبی، ضرغامی و مراجع عظام تقلید داشتیم تا به نوعی بتوانیم نقش خود را در حل و فصل موضوع و عدم توسعه ناامنی و تبدیل فرصت بزرگ انقلاب به تهدید صورت دهیم. به نظر من این جلسات در سال ۸۸ از سوی کمیته امنیت داخلی مجلس جلسات مهمی بود و مسائل بسیار مهمی در این مجالس مطرح شد.
در صورت امکان از ناگفته و یا موضوعاتی که در این دیدارها داشتید و به آنها کمتر پرداخته شده است هم بگویید؟
سروری: زمان بسیار زیادی از این دیدارها گذشته و من به طور طبیعی همه اطلاعات را در ذهن خود ندارم. البته این نکته را من باید توضیح دهم که در اثناء پیگیریهای ما مسئله کهریزک نیز پیش آمد که باتوجه به گزارشهایی که به مقام معظم رهبری رسیده بود ایشان دستور مؤکدی را به شورای امنیت ملی دادند تا موضوع با جدیت پیگیری و گزارشاها دقیقی خدمت ایشان ارسال شود. شورای عالی امنیت ملی نیز ترکیبی را تشکیل داد که نمایندگان مجلس، استانداری تهران، قوه قضاییه و بعضی شخصیتهای مؤثر در آن عضویت داشتند. بنده و آقای دهقان از مجلس مأمور به کمیته شورای عالی امنیت ملی شدیم و بنده چون به عنوان سخنگو انتخاب شدم اتفاقات بسیار مهمی را شاهد بودیم. ما تقریباً با همه زندانیها و خانوادههای آنان نشست داشتیم حتی آنهایی که آزاد شده بودند را نیز به استانداری تهران دعوت کردیم و از همه عوامل تأثیرگذار و فرماندهی ناجا و مجموعههای مختلف نشستهایی را صورت دادیم و همه این اتفاقات منجر به آن جمعبندی از مسئله کهریزک بود که منتشر شد. تقریباً ما در قضیه پرونده کهریزک از همه زندانها به صورت سرزده بازدید کردیم و بعضی اوقات تا ۲ الی ۳ نصف شب با زندانیان به گفتوگو میپرداختیم و موقع صحبت ما با زندانیان نمیبایست هیچ مأموری حضور پیدا میکرد و فضا را آماده میکردیم که مسائل به صورت شفاف عنوان شود و حتی از زندان اوین نیز بازدید و جلسات بسیار جدیای در این خصوص برگزار کردیم و همه این جلسات برای این بود که بتوانیم فضای اغتشاش آمیزی که به وجود آمده بود را کنترل کنیم تا حق به حقدار برسد تا خدای نکرده در این روند در حق کسی اجحاف نشده باشد.
*مرحوم هاشمی بیانیه مربوط به حمایت از خطبههای رهبر انقلاب را به دلیل زندانی شدن فائزه منتشر نکرد
جزئیات دیدارتان با آقای هاشمی در سال ۸۸ را به خاطر دارید؟
سروری: بله، در جلسه با آقای هاشمی موارد زیادی مطرح و به بحث گذاشته شد. دستگیری فائزه هاشمی و حضور برخی از افراد منتسب به ایشان در فعل و انفعالات فتنه و هم در مورد مواضع آقای میرحسین موسوی در مورد تقلب با آقای هاشمی به گفتوگو نشستیم و به ایشان نقشی که میتوانستند در مورد کنترل مسائل ایفا کنند و اجرایی نشده بود و به شکلی در جهت مخالف حرکت میکرد، یادآور شدیم. جلسه کمیته امنیت داخلی مجلس با آقای هاشمی بسیار شفاف و بیپرده بود. آقای هاشمی در این جلسه نسبت به مقام معظم رهبری اظهار علاقه بسیاری داشت و میگفت که ما از دوران طلبگی آیتاللهخامنهای را میشناسم و علاوه بر دوستی دیرینهای که با ایشان دارم، ایشان درحال حاضر رهبر انقلاب هستند و از این حیث حقی در این زمینه وجود دارد. ما زمانی خدمت آقای هاشمی رسیدیم که مقام معظم رهبری خطبه تاریخی خود را صورت داده بود و قرار بود آقای هاشمی بعد از خطبه تاریخی مقام معظم رهبری خطبه بخواند. ما در این جلسه به ایشان یادآور شدیم که شما سابقه مستمری در انقلاب دارید بنابراین انتظار این است که بعد از خطبه رهبر انقلاب موضعگیری روشن و بیانیهای بدهید چراکه این بیانیه میتوانست بسیار تأثیرگذار باشد. آقای هاشمی گفت که آقای هاشمی شاهرودی نیز همان جمعهشب صحبت کردند و گفته بود که پس از خطبه تاریخی رهبر انقلاب به عنوان یکی از یاران نزدیک به مقام معظم رهبری بیانیهای صادر و از مقام معظم رهبری حمایت کنید چراکه موجب انسجام بیشتر در مردم شده و از گسترش روند نامطلوب اغتشاشات جلوگیری میشود. آقای هاشمی گفت که من بیانیه را آماده کرده بودم و قرار بود که اعلام شود اما فائزه را دستگیر کردند و من احساس کردم که با زور قرار است این موضوع را انجام دهم و از آنجا که من ضد زور هستم از انتشار این بیانیه جلوگیری کردم؛ این سخنان را مرحوم هاشمی در حالی بیان کرد که فائزه هاشمی روز شنبه دستگیر شد و مقام معظم رهبری روز جمعه آن خطبه تاریخی را خوانده بودند بنابراین از آقای هاشمی به عنوان یکی از یاران نزدیک به آقا انتظار میرفت که همان روز جمعه بیانیه را صادر میکرد. از سویی دیگر فائزه هاشمی عصر روز شنبه دستگیر شده بود و تا عصر همان روز بیانیهای از سوی آقای هاشمی منتشر نشد.
*آقای هاشمی گفت نظر آقای خامنهای ملاک است چون ایشان رهبر انقلاباند
یکی از نمایندگان از آقای هاشمی پرسید نظرتان در مورد این فرمایش مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه نظر من به احمدینژاد نزدیکتر است تا شما، چیست؟ آقای هاشمی پاسخ داد که من با آقا بحثهای زیادی داشتم و اختلافنظر نیز وجود داشته است اما من با خودم یک اصل دارم و آن این است که من با آقا بحث و گفتوگو میکنم و آخرش یا به نتیجه میرسیم یا خیر، اگر به نتیجه رسیدیم یا معظمله نظر من را میپذیرد یا من نظر ایشان را؛ اما اگر به نتیجه نرسیدیم من استدلالهای خود را میگویم و اگر مقام معظم رهبری نظری داشته باشد، نظر ایشان ملاک است چون ایشان رهبر انقلاب است. به عنوان مثال چند مدت قبل یک جلسه علمی داشتیم، بحثهای زیادی صورت گرفت که نه من قانع شدم و نه ایشان. ایشان از من پرسیدند که بنابراین چه کار کنیم و من پاسخ دادم که نتیجه مشخص است، شما رهبر انقلاب هستید و من هم از نظر شما تبعیت میکنم. سوال ما از آقای هاشمی این بود که این سخنان شما نشان از اوج علاقهتان به مقام معظم رهبری است اما باتوجه به خطبه مقام معظم رهبری که ایشان مواضعی را اعلام کردند چرا از نظرات مقام معظم رهبری تبعیت نکردید، چرا بیانیه ندادید و چرا دفاع نکردید؟ که ما پاسخ روشنی از ایشان نشنیدیم.
*ناطق نوری میگفت که به موسوی گفتم حرفهای شما بوی خون میدهد
در جلسهای که با آقای ناطق نوری نیز داشتیم که البته بنده در آن جلسه نبودم و گزارشها را مطالعه کردم، آقای ناطق نوری میگوید که فردای انتخابات ساعت ۸ صبح با آقای میرحسین موسوی تماس گرفتم و به ایشان گفتم که آقای موسوی شما خودتان میدانید که من در انتخابات به شما رأی دادم و برای شما کار کردم اما به عنوان فرد مطلع و کسی که سالها وزیر کشور و شورای امنیت ملی بودم احساس میکنم که از دیشب تا حالا حرفهای شما بوی خون میدهد و این حرفها ممکن است پیگیریهای شما از فرایند قانونی را به فرایندهای غیرقانونی بکشاند و اعتراضات خیابانی به درگیریهای خیابانی منجر شود، بنابراین شما موضوع را از فرایندهای قانونی دنبال کنید؛ اما آقای موسوی نپذیرفت.
*خاتمی بر عدم تقلب در سیستم انتخاباتی کشور تأکید داشت/وی هیچگاه اظهارات در مجالس خصوصی را علنی نکرد
در جلسهای که با سید محمد خاتمی رئیس دولت اصلاحات داشتیم آقای خاتمی نیز گفت من به عنوان رئیس جمهور میدانم که امکان تقلب ۱۱ میلیونی با آن سازوکارهای انتخاباتی که ما داریم وجود ندارد و به عبارتی ناممکن است، البته ممکن است تخلفاتی صورت گرفته باشد اما تقلب گستردهای که بخواهد نتیجه انتخابات را تغییر دهد امکانپذیر نیست. آقای خاتمی در این جلسه ادامه داد: من با آقای میرحسین موسوی تماس گرفتم و یادآورد شدم که من ۲ دوره رئیس جمهور بودم و زمان زیادی با مقام معظم رهبری کار کردم بنابراین اخلاقیات و روحیات ایشان را میشناسم. به نظر من شما به همراه آقای کروبی به مقام معظم رهبری نامه بنویسید و تصریح کنید که در حق ما ظلم و یا تقلب و یا هرچه که میدانید شده است و به عبارتی تظلم خواهی کنید؛ بنابراین اعتراض خود را از طریق مقام معظم رهبری انجام دهید و من میدانم معظمله یک هیأت بیطرفی تعیین و به موضوع رسیدگی میکنند اما اگر این کار را صورت ندهید و آقا اقامه نماز کنند دیگر نمیتوان کار را اصلاح کرد و یا سخت میشود؛ اما من هرچقدر با آقای موسوی صحبت کردم ایشان نپذیرفتند.
اما هیچگاه این صحبتها به صورت رسمی از سوی آقای خاتمی منتشر نشد.
سروری: بله؛ آقای خاتمی در مراسمهای مختلفی این صحبتها را داشته و اتفاقاً به گوش مقام معظم رهبری هم رسیده است. یکی از هنرمندان ارزشمند خدمت آقا میرسد و میگوید که من در جلسهای بودم که آقای خاتمی چنین موضعی را داشتهاند که امکان تقلب در این حد وجود ندارد و غیره که مقام معظم رهبری پاسخ میدهند خیلی خوب است اما بهتر این است که این موارد را با رسانهها نیز در میان بگذارد تا افکار عمومی در جریان قرار بگیرند.
*فتنه ۸۸ توسط یک عده و با خط فکری آقای خاتمی صورت گرفته بود
آقای خاتمی در پستوها و گعدهها این اظهارات را انجام میداد اما حاضر نبود این مطالب را با افکار عمومی به اشتراک بگذارد چرا که فکر میکرد در این صورت ظرفیت رأی را از دست میدهد. بالاخره این اقدامات در سال ۸۸ توسط یک عده با خط فکری آقای خاتمی صورت گرفته بود و آقای خاتمی فکر میکرد با این موضعگیری و اعلام آن در رسانهها ظرفیت رأی را از دست میدهد و همین دلیل حاضر بود در گعدههای خصوصی این مطالب را عنوان کند اما نمیپذیرفت که این مطالب را رسماً آشکار سازد. ای کاش آقای خاتمی نیز همچون آقای عارف که در اقدامی ارزشمند فتنه را محکوم کردند این هزینه را پرداخت میکرد در حالیکه اگر آقای خاتمی به عنوان رئیس جمهور ۲ دوره در جمهوری اسلامی و یکی از نزدیکترین افراد به میرحسین موسوی این موضعگیریها را از خود صورت دهد قطعاً میتوانست آبی بر آتش بریزد و در کنترل فتنه نقش اساسی را ایفا کند اما هرگز این سخنان در محافل خصوصی نه آن زمان و نه در حال حاضر از سوی آقای خاتمی اعلام نشد و ما امروز شاهد تحمیل هزینههای بسیاری به واسطه فتنه سال ۸۸ به نظام جمهوری اسلامی هستیم.
*کروبی اشتباه خود در مسئله کهریزک را پذیرفت
جزئیات دیدارتان با آقای کروبی چگونه بود و آیا ایشان عقبنشینی در مواضع خود داشتند یا خیر؟
سروری: ما با آقای کروبی ۲ بار جلسه داشتیم یکی بعد از اظهار موضوعات کهریزک و مصاحبههای تندی که سبب بیاعتمادی شده بود که ما به آقای کروبی گفتیم شما تمام مدارکی که در این رابطه دارید در اختیار ما قرار دهید، ما اینها را بررسی میکنیم اگر مطالبی که شما میفرمایید صحت داشته باشد ما رسماً اعلام میکنیم، اما اگر مدارکی دال بر رَدِ ادعای شما باشد قبول میکنید که از مواضع خود برگردید؟ که آقای کروبی پاسخ دادند: بله. ما جلسات فشردهای با زندانها، زندانیان، خانواده زندانیان برگزار کردیم و مدارک روشنی تهیه شد و خدمت ایشان ارائه کردیم، ایشان پذیرفت که این اتفاق نیفتاده است. گفتیم که آقای کروبی پس شما اعلام کنید اما پاسخ داد که موارد دیگری هست و شما باید رسیدگی کنید. ما پاسخ دادیم که اینگونه نمیشود که شما هر دفعه بخواهید مواردی را اضافه کنید. درهر حال شما این موارد را به ما بدهید تا رسیدگی کنیم که باز ایشان نپذیرفتند. متأسفانه اینها حاضر نشدند بپذیرند و این ضربه به افکار عمومی به واسطه حرفهای بیمعنای ایشان زده شد.
*انگیزههای کروبی نسبت به موسوی متفاوتتر بود/وجود حلقههای نفوذ در اطراف سران فتنه
تمام ادله حکایتر این است که سران فتنه با آن چه که میگفتند و عمل میکردند تفاوت زیادی داشتند. این تغییر رفتار به دلیل ایجاد حلقههای نفوذ در اطراف سران فتنه نبود؟
سروری: قطعاً میتواند حلقههای نفوذ باشد، من معتقدم که اطراف آقای کروبی افرادی برای تغییر نگرش وی وجود داشتند چرا که صفای باطن و انگیزههای آقای کروبی نسبت به آقای موسوی متفاوتتر بود و هست.
*موسوی دچار توهم شده بود/افراد نفوذی کروبی را به سمت خود سوق میدادند
منظورتان از اینکه صفای باطن آقای کروبی متفاوتتر بود، چیست؟
سروری: یعنی اگر آقای کروبی متوجه میشد که مسئلهای حق است اعلام میکرد و یا از موضع خود پایین میآمد اما به علت برخی افراد در اطراف ایشان و دادن اطلاعات و آدرسهای غلط اجازه چنین مسئلهای به آقای کروبی داده نمیشد اما به محض اینکه افراد کمی از آقای کروبی فاصله میگرفتند، آقای کروبی متفاوتتر میشد. به عبارتی آقای کروبی در جلسات قانع میشد اما همین که میرفتیم افراد نفوذی و مغرض با اطلاعات، جوسازیها و فضاسازیهای خاصی که انجام میدادند آقای کروبی را دوباره در فضای متبوع خودشان سوق میدادند. به نظر من این حلقههای نفوذ در مورد آقایان موسوی و خاتمی هم صدق میکند. احساس ما در جلسه با آقای موسوی این بود که ایشان دچار توهم است. آقای موسوی در آخر جلسه به ما گفت که اگر تمام کسانی که امروز اطراف من هستند و میگویند تقلب شده قانع شوند که تقلبی صورت نگرفته منِ میرحسین موسوی همچنان معتقدم که تقلب اتفاق افتاده است. من معتقدم که این توهم را عناصر نفوذی و مغرض برای آقای میرحسین موسوی ساخته بودند. به عبارتی فضای کل تهران را به کل کشور تعمیم داده بودند و ارزیابی وی از شرایط به کلی نادرست بود و فکر میکرد که واقعاً پیروز انتخابات است. نظرسازیها، دادن اطلاعات غلط و تحریک مسائل شخصی ایشان با احمدینژاد کاملاً مشخص و مشهود بود، همچنان که تأکید کردهام معتقدم که آقای خاتمی میدانست تقلبی صورت نگرفته است اما آقای خاتمی با علم به این مهم حاضر نشد که نظر خود را با مردم در میان بگذارد و جلوی آبروریزی و خسارت به بیتالمال را بگیرد در نتیجه عدم توجه به این مسئله و اصرار بر رفتار شکننده، خسارتهای زیاد داخلی و بینالمللی به کشور وارد شد.
*تعمیم دادن نتایج انتخابات تهران به کل کشور بدعت اشتباهی است که هنوز ادامه دارد
بله در سال ۸۴ هم کروبی مدعی شد در زمانی که خوابیده بود تقلب شد و در نهایت مرحوم هاشمی همچنین ادعایی کرد؛ آقای هاشمی تأکید داشت یکی از دلایلی که در سال ۸۴ رئیس جمهور نشد این بود که استانداران کار را رها کرده بودند.
سروری: بله، بعدها معلوم شد که مسئله تخلف و تقلب در انتخابات رمزی برای فتنه در ایران و یک فرآیند تعریفشده بوده است. سال ۷۶ که آقای هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور بودند و قرار بود انتخابات بین آقایان ناطق نوری و خاتمی را برگزار کنند در نماز جمعه تشکیک در انتخابات را مطرح کرد و این در حالی بود که دولت وی مسئولیت برگزاری انتخابات را بر عهده داشت که رهبر معظم انقلاب به ایشان تذکر دادند و تأکید فرمودند که مستندات و دلایل شما در این زمینه چیست و چرا به اعتماد عمومی لطمه میزنید؛ بنابراین این برآیند در انتخابات ۸۴ به یک سازوکار جدی تبدیل شد و به عبارتی به مردم آدرس دادند که مجریان و ناظرین، امین نیستند در حالکیه در سال ۸۴ دولت اصلاحطلب انتخابات را برگزار میکرد؛ در سال ۸۸ این موضوع بسیار پررنگ شد به عبارتی در دوران تبلیغات انتخاباتی سال ۸۸ بحث دروغ، تقلب و تخلف و غیره شعار محوری جریان چپ بود و اینها دائماً به افکار عمومی القاء میکردند که قرار است یک تقلب بزرگ صورت بگیرد و به نظر من آنقدر فضاسازی را سنگین کردند که وقتی در شب انتخابات آقای موسوی خود را پیروز اعلام کرد یک عده این را پذیرفتند چون در طول این مدت، تقلب در انتخابات به ذهن آنها خورانده شده بود و در این راه شبکههای خارجی و داخلی نیز همراه بودند و کمک کردند. همین مسئله سبب آشوب در تهران شد چراکه آقای موسوی در تهران جلوتر از آقای احمدینژاد بود و مردمی که به پای صندوقها آمده بودند به نوعی برتری آراء آقای موسوی را دیده بودند و این به القاء بسترسازی شده پذیرش تقلب دامن میزد، اما در استانها، روستاها و شهرستانها که آقای احمدینژاد جلوتر بود چنین چیزی وجود نداشت. چراکه مردم پیشروی احمدینژاد از میرحسین موسوی در انتخابات سال ۸۸ را به وضوح میدیدند. اینکه ما بیاییم یک شهرستان یعنی تهران را ملاک تمام کشور قرار دهیم، بدعت اشتباهی بود که از آن زمان شروع شد و هنوز هم به تعبیری ادامه دارد.
*مدعیان رفع حصر به دنبال استفاده ابزاری از آن هستند/حصر به اطفاء و کنترل فتنه منجر شد/ کلید رفع حصر در دستان موسوی و کروبی است
برخیها به جای فشار به فتنهگران و هم کیشان خود باری مرزبندی با فتنه مدام به نظام برای رفع حصر سران فتنه فشار میآورند. تحلیل شما از این فشارها برای رفع حصر چیست و آیا این را در جهت بازتولید فتنه ارزیابی میکنید؟
سروری: من به نظرم هیچ کدام از اینها با رفع حصر موافق نیستند؛ اتفاقاً برعکس چراکه حصر برای اینها آورده دارد ولی باید از حصر استفاده ابزاری کنند به همین دلیل دائماً این موضوع را مطرح میکنند اما به این سوال پاسخ نمیدهند که حصر چه زمانی انجام شد. آیا موسوی و کروبی زمان انتخابات حصر شدند یا ۶ ماه بعد از انتخابات؟ اتفاقاً این آقایان ۱.۵ سال بعد از انتخابات حصر شدند و مسئله حصر آنها نیز ربطی به انتخابات نداشت بلکه به دلیل استمرار ایجاد ناامنی و اغتشاش در کشور توسط این دو کاندیدا و دقیقاً در زمانی که مسئله بیداری اسلامی مطرح شد، صورت گرفت. زمانی که جریان اسلامی علیه سازش در حال شکل گرفتن بود این دو نامزد دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری مردم را به ایجاد اغتشاش و تکرار حوادث سال ۸۸ فراخواندند یعنی زمان حصر خیلی بعدتر از انتخابات سال ۸۸ است و موضوع به حق ملی بر میگردد چرا که امنیت در این دسته معنا مییابد. حق ملی بر حق فردی تقدم دارد، ناامنیهایی که در تهران به وجود آمده بود و اغتشاشات شکلگرفته و توسعهیافته منجر به کشته و شهید شدن عدهای در تهران شد و خسارتهای مالی، بینالمللی و اجتماعی زیادی را به کشور وارد کرد و نتیجه آن این شد که این مسائل حق عمومی را پایمال میکند.
*حصر کمترین میزان مجازات
بنابراین در قانون این فرایند تعریف شده که اگر زمانی شرایط به گونهای شد که این حق فردی به حق عمومی ضربه وارد کرد، قانون برای حق عمومی سازوکاری تعیین کرده است و شورای عالی امنیت ملی که متشکل از همه ظرفیتهای کشور است برای این امر مهم تشکیل شده است بنابراین این شورا پس از جلسات متعدد به این جمعبندی رسیده که این وضعیت نمیتواند استمرار داشته چراکه منجر به خسارات زیاد میشود بنابراین حصر را انتخاب کردند، یعنی کمترین میزان مجازات فردی که بیشترین خسارت را به کشور در این سالها وارد کرد. این یک فرایند کاملاً قانونی است و این فرایند قانونی به اطفاء و کنترل فتنه منجر شده است؛ بنابراین کجای این مسئله دچار مشکل است؟ برخیها تأکید دارند که این افراد را محاکمه کنید، بله میتوان این افراد را محاکمه کرد. اما ممکن است این محاکمه مجدداً موجب ناامنی و اغتشاش شود در این صورت مسئولین باید چه اقدامی صورت دهند مسئولان وظیفه دارند که برای امنیت مردم فکر کنند نه ناامنی مردم. امروز آن چیزی که روشن است کلید رفع حصر در دستان خود آقایان است یعنی آنها باید ندامت و پشیمانی خود را ابراز کنند و تضمین بدهند که رفتارهای بیثبات کننده دیگر ادامه پیدا نمیکنند. من معتقدم که رفع حصر امکانپذیر است و شورای عالی امنیت ملی نیز میتواند تصمیمگیری کند و البته همچنان که تأکید کردهام رفتار خود افرادی که در حصر هستند از همه اولاتر و مهمتر است. ما مسئولانی در کشور داشتیم که رفع حصر شدهاند اما آنها همکاری کرده و تضمین دادهاند که بیثباتی، ناامنی و ادامه رفتارهای غلط گذشته دنبال گرفته نشود بنابراین موسوی و کروبی نیز باید برای امنیت ملی و حفظ ثبات کشور و جلوگیری از اغتشاشات و ناامنیهایی که به واسطه رفتارهای غلط گذشته اینها بهوجود آمده، تضمین دهند.
*نباید فتنهگران را به جای تنبیه، تشویق کرد/گماشتن فتنهگران در مسئولیتهای مهم یعنی بذرپاشی فتنهای جدید
آنچه امروز در مقوله فتنه میتوان به آن اشاره کرد ورود برخی پیاده نظامهای فتنه در مسئولیتهای مهم و کلیدی است به نظر شما در امر ریشهیابی فتنه کمی کوتاهی نشده است؟
سروری: به نظر من این خود پیامدهای بسیاری برای کشور میتواند داشته باشد یعنی کسانی که موجب ناامنی و اغتشاش بودند و به امنیت و ثبات کشور ضربات مهلکی وارد و فرصت بزرگ تاریخی ما را به تهدید تبدل کردهاند امروز به جای تنبیه، تشویق میشوند و در مصادر امور قرار میگیرند. بر این باورم که این دسته از افراد با همان تفکر در حال بذرپاشی فتنهانگیزی در جامعه هستند و این پیامدهای خوبی برای جامعه ما ندارد. تأکیدات مکرر مقام معظم رهبری بر فتنه جهت این است که نباید اجازه دهیم که این رفتار غلط بار دیگر تکرار شود. بعد از فتنه، انتخاباتی برگزار میشود و رئیس جمهور بعدی با نیم درصد به قدرت میرسد، اگر جلوی آن رفتار غلط گرفته نمیشد هر نامزدی که اکثریت آراء را کسب نمیکرد مردم را به خیابانها میکشاند تا از کف خیابان پیروزی خود را قطعی کند و این درست همان رفتارهایی است که منجر به بیقانونی و دور زدن نهادهای قانونی میشود و این میتوانست در انتخابات سال ۹۲ و یا در دهمین دوره انتخابات مجلس به وجود بیاید، اما اتفاقی نیفتاد.
*آنهایی که قبلهگاهشان آمریکا است لااقل از رفتار انتخاباتی آنها درس بگیرند
در انتخابات آمریکا آل گور و بوش با هم رقابت میکنند و در یک رقابت بسیار نزدیک اعتراض صورت میگیرد و این اعتراض به هیأتی فرستاده میشود و پس از بررسی اعلام میشود که بوش پیروز شده و «الگور» تبریک میگوید. چطور آنهایی که قبلهگاهشان آمریکاییها هستند از منش و رفتار انتخاباتی آنها درس نمیگیرند، چرا باید اجازه بدهیم یک رفتار تهدیدآمیز در جامعه ما بماند و تثبیت شود که فردا روزی هرکسی رأی نیاور مردم به خیابانها بریزد و این خیلی نگران کننده است.
*سیاست تجمیع فشار برای ایجاد فتنههای جدید است
آیا سیاست تجمیع فشار که از سال ۸۹ و بهتبع فتنه آغاز و تاکنون با تحریمها هم استمرار داشته، میتواند منجر به فتنههای دیگر در داخل کشور شود؟
سروری: طبیعی است که آنها تلاش دارند که این اتفاق بیفتد؛ یعنی تلاش میکنند که اپوزیسیون داخلی، جبهه ضد انقلاب خارجی، آمریکاییها و صهیونیستها تبدیل به یک جبهه واحد شوند و با استفاده از ابزارهای دشمن بزرگ ما تحت عنوان تحریم و فشارهای مختلف که از طریق تحریمها و بلوکهکردن پولهای ایران شکل میگیرد ما را مجبور به پذیرش شرایط ناعادلانه خودشان کنند اما جمهوری اسلامی نشان داده که زیر فشارها زانو خم نمیکند بلکه انسجامش را بیشتر میکند و میتواند از پس این موضوعات بر بیاید. تعجب ما این است کسانی که مدعی حمایت از انقلاب هستند و خود را در چهارچوبهای انقلاب تعریف میکنند چگونه با دشمنان این مردم همپیمان و همسفره میشوند و اقدامات فشار بر مردم ما را برای خود یک فرصت تلقی میکنند. این فشارها وجود دارد اما من معتقدم این فشارها نمیتواند ملت ما را به زانو در بیاورد اما حتماً هزینهها و سختیهایی دارد، معتقدم آنهایی که با دشمن خارجی همسفره شدهاند در این فشار به مردم ایران سهیم هستند.
*از صحبتهای موسوی خوئینیها در داعشی خواندن فتنهگران ۸۸ استقبال میکنیم
اخیراً موسوی خوئینیها از بزرگان اصلاحات فتنهگران را داعشی دانسته و گفته آنها اصلاحطلب نیستند؛ دلیل این اظهارات پس از ۸ سال سکوت چیست؟
سروری: آقای موسوی خوئینیها حرف خیلی خوبی زدند اما ای کاش آن زمان که آتش فتنه ملت ما را میسوزاند این حرفها را به زبان میآوردند چرا که این صحبتها میتوانست خیلی کمک کننده باشد و گرهها را باز کند اما در آن زمان این حرفها زده نشد البته ما همچنان از این حرفها استقبال میکنیم و معتقدیم اگر آقای خاتمی در حال حاضر نیز این مطالب را به زبان بیاورد، عده قلیلی که همچنان توهم تقلب در ذهنشان وجود دارد، از بین خواهد رفت هرچند که معتقدم آثار آن خیلی کمرنگتر از سال ۸۸ میتواند باشد اما باز هم باید از هرکسی که واقعیتها را نشان دهد استقبال کنیم، این یعنی اینکه آقای موسوی خوئینیها پذیرفته و آن زمان در حمایت از جریان فتنه اشتباه کرده است و نقش خود را به عنوان یک بازیگر فعال سیاسی اجرا نکرده اما اذعان این صحبتها پس از ۸ سال بیتأثیر نیست و اثر خود را دارد.
*فتنه فراگیر شد چون امضای اصلاحطلبان پای آن خورده بود
این توقع بیجایی از برخی افراد دیگر سران اصلاحات که در آتش فتنه دویدند نیست که اعلام کنند کسانی که این فتنهها را ایجاد کردند داعشی بودند و البته به نظر ما آنها از داعشیها بدتر بودند چرا که سران اصلاحات، مدتی افراد کف خیابان را قدیس کردند و این فتنه فراگیر نمیشد اگر اصلاحطلبان پای آن را امضاء نمیکردند. به نظر شما اگر اصلاحطلبان پای این فتنه نبودند آیا منافقین جبهه ملی یا منافقین میتوانستند دامنه وسیع اغتشاشات را به وجود بیاورند؟ حتماً نمیتوانستند. دامنهدار شدن و پایدار شدن فتنه به امضاء اصلاحطلبان پای این پرونده بر میگردد و اگر امضای آنها نبود به عبارتی دیگران این ظرفیت را نداشتند که چنین فتنههایی را ایجاد کنند.
*۹ دی زمینههای بصیرت ملی را به وجود آورد/مردم ایران در فتنه ۸۸ آب دیده شدند/مردم پشت خواص بیبصیرت نخواهند ماند
تأثیر ۹ دی بر خاموش شدن فتنه سال ۸۸ چه بود؟
سروری: تأثیرات فتنه تأثیرات تلخ و شیرینی بود. یکی از محصولات فتنه ایجاد دودستگی بین ملت ایران بود، حتی برخی از دوستان خود نیز تعبیر غلطی داشتند و یک خطکش در دست گرفته بودند و برخیها را این طرف خط و برخی دیگر را آن طرف خط گذاشتند اما مقام معظم رهبری تصریح داشتند که آنهایی که آن سوی خط قرار دارند نیز با ما هستند، باید خط آدمهای ضد انقلاب را با دیگران جدا کنید و ما در ۹ دی دیدیم که تحلیل رهبر معظم انقلاب درست بود و بسیاری از کسانی که در خیابان تظاهرات میکردند و شعار میدادند در ۹ دی پای انقلاب ایستادند و شعار دادند و سینه چاک کردند و مقابل ضدانقلاب ایستادند. آثار تلخ فتنه دودستگی و توسعه بیاعتمادی مردم به نظام بود اما شیرینیهای آن ۹ دی بود که انسجام نظام را توسعه داد و زمینههای بصیرت ملی را به وجود آورد. مردم در قبل و بعد از فتنه تفاوت زیادی دارند و علیرغم همه هزینههایی که پرداخت شد آبدیده شدند.
*۹ دی روز همبستگی ملی
بنابراین به این سادگی دیگر نمیتوان مردم را فریب داد، ۹ دی روز همبستگی ملی بود و فقط متعلق به جناح خاصی نبود و هم اصلاحطلبان و اصولگرایان در مشارکت آن سهم داشتند. ۹ دی توسط خود مردم به وجود آمد و نشان داد که ملت ما فراتر از احزاب عمل میکند و بیانگر این بود که اگر نخبگان بلنگند مردم نخواهند لنگید و از نخبگان عبور خواهند کرد. به عبارتی اگر خواص بیبصیرتی کنند مردم پشت خواص بیبصیرت نخواهند ماند. بصیرتی عمیق در بین مردم وجود دارد که خواص را تا زمانی که پشت نظام حرکت میکنند دنبال خواهند کرد و اگر در این مسیر درجا بزنند، مردم متوقف نخواهند شد.
ممنون از وقتیکه در اختیار ما قرار دادید، متشکرم.
سروری: من هم از شما تشکر میکنم و موفق و پیروز باشید.
محمدجواد کریمیقدوسی پس از سخنرانی در جمع مردم ورامین در حسینیه ثارالله علیهالسلام، در بخش پاسخ به پرسشهای مردم اظهار داشت: وقتی نمایندگان انقلابی میخواهند یک سوال به نفع منافع نظام و انقلاب مطرح کنند، افرادی خاص جوّ مجلس را ملتهب میسازند و با داد و بیداد قصد جلوگیری از شنیدهشدن حرف حق را دارند.
وی ادامه داد: درباره نفوذیهای حاضر در تیم مذاکرهکننده هم از آقای ظریف سوال کردهایم که طی روزهای آینده در صحن مطرح میشود. البته یکی از این نفوذیها گیر افتاده و زندانی است.
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس با بیان اینکه کرسی استادی نفوذ در دنیا در دستان انگلیسیهاست، گفت: هر سرویس قوی و معروف اطلاعاتی در یک امر خاصی مهارت بالایی دارد. به عنوان مثال سرویس موساد در بحث ترور قوی است و دانشمندان ما را هم بهوسیله نفوذ ترور کرد.
کریمیقدوسی افزود: در لندن مجموعهای از مراکز آموزشی، تحقیقاتی و پژوهشی مختص پرورش عناصر اعتقادات شیعی وجود دارند.
وی در ادامه تشریح کرد: عنصری به نام آقای چوبتراش به آن جا میرود، چندین سال در حوزه علوم اسلامی آموزش میبیند و لباس روحانیت را هم بر تن میکند. چوبتراش از آن جا به نجف میرود و به خانههای مراجع و علما نفوذ پیدا میکند. حتی در آن جا درجه اجتهاد نیز میگیرد.
نماینده مردم مشهد در مجلس شورای اسلامی همچنین بیان داشت: چوبتراش سپس به ایران میآید و مشغول به تبلیغ میشود. در انتخابات دور قبل نیز نامزد انتخابات خبرگان رهبری شد که دستگیرش کردند.
کریمیقدوسی آزادسازی چهار دستپرورده انگلیسیها را هدف اصلی سفر جانسون به ایران دانست و عنوان کرد: وزیر امور خارجه انگلیس که هفته قبل به ایران سفر کرد، بهدنبال آزاد کردن چهار نفر از جمله همین چوبتراش بود. فروغی جاسوس نفت، نازنین ساغری نفوذی BBC و دریاصفهانی جاسوس هستهای نیز سه نفر دیگر هستند.
وی یادآور شد: پولی که حق ما هست و باید به ما بدهند را میخواهند در قالب معامله به ازای تحویل گرفتن این عناصر نفوذی پرداخت کنند. مجلس باید ورود کند و جلوی این طرحها را بگیرد. برخی از دولتیها جاسوسبودن افرادی نظیر جیسون رضائیان و دریاصفهانی را قبول ندارند!
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در ادامه اظهارات جنجالی و افشاگرایانهاش اضافه کرد: در جلسات هستهای زیر پای دریاصفهانی دوربین میگذاشتند و تصویربرداری میکردند. از جلسات هستهای ظریف در تهران فیلم و صدا میگرفته و قبل از اعزام تیم هستهای به ژنو و لوزان برای مذاکره به سرویسهای انگلیسی میداده است.
کریمیقدوسی گفت: قویترین وکلا را برای این فرد میگیرند تا تبرئهاش کنند. وقتی جیسون رضائیان را گرفتند، روحانی میگفت چرا سپاه این را گرفته؟ این یک خبرنگار است و حتی نامه هم نوشت.
وی همچنین افشا کرد: من درباره جیسون رضائیان صحبت کردم و از من بهدلیل مصاحبهام شکایت کردند! طبق اطلاعاتی که داشتم، اعلام کردم که دریاصفهانی نفوذی و جاسوس است ولی باز هم شکایت کردند.
نماینده مردم مشهد در مجلس در ادامه ابراز داشت: امروز قاضی تجدیدنظر پرونده دریاصفهانی میگفت «هر وقت مرا بخواهید به مجلس میآیم و توضیح میدهم که این چه کار کرده است.»
کریمیقدوسی در پایان از مجبور کردن وزیر اطلاعات به مصاحبهکردن پرده برداشت و خاطرنشان کرد: وزیر اطلاعات را مجبور کردند تا مصاحبه کند و بگوید که دریاصفهانی جاسوس نیست. در این باره نیز از وزیر اطلاعات سئوال پرسیدهایم که به زودی در صحن علنی مجلس مطرح میشود.
کریمیقدوسی آزادسازی چهار دستپرورده انگلیسیها را هدف اصلی سفر جانسون به ایران دانست و عنوان کرد: وزیر امور خارجه انگلیس که هفته قبل به ایران سفر کرد، بهدنبال آزاد کردن چهار نفر از جمله همین چوبتراش بود. فروغی جاسوس نفت، نازنین ساغری نفوذی BBC و دریاصفهانی جاسوس هستهای نیز سه نفر دیگر هستند.
منبع: راه دانا
آزمون سراسری حفظ و مفاهیم قرآن کریم
برای ثبت نام، روی متن بالا کلیک فرمایید
احکامى که تکلیف ما را نسبت به کارها مشخّص مى کند پنج قسم است:
1. واجب; کارى است که انجام آن لازم مى باشد و ترک آن عذاب دارد; مانند نماز، روزه و… .
2. حرام; کارى است که ترک آن لازم و انجامش عذاب دارد; مانند دروغ، ظلم و… .
3. مستحب; به کارى گویند که انجامش نیکوست و ثواب دارد; ولى ترک آن عذاب ندارد; مانند سلام کردن و صدقه دادن.
4. مکروه; کارى است که ترک آن نیکو مى باشد و ثواب دارد; ولى انجامش عذاب ندارد; مانند فوت کردن به غذا و خوردن غذاى داغ.
5. مباح; به کارى گویند که انجام و ترک آن مساوى است، نه عذابى دارد و نه ثوابى; مانند راه رفتن و نشستن.