رژیم صهیونیستی صبح امروز با ۴ بلدوزر نظامی به شرق شهر خانیونس واقع در جنوب غزه حمله کرد.
به گزارش مشرق، بلدوزرهای نظامی ارتش رژیم صهیونیستی صبح روز چهارشنبه به اطراف منطقه «الفخاری» در شرق شهر خانیونس واقع در جنوب نوار غزه نفوذ کردند.
منابع فلسطینی خبر دادند که بلدوزرهای نظامی تحت پوشش جنگنده های اسرائیلی و با پشتیبانی نیروی هوایی به این منطقه یورش بردند.
در همین ارتباط، شبکه خبری المیادین گزارش داد که ارتش اسرائیل با چهار بلدوز نظامی به الفخاری حملهور شد.
گزارش بیشتری درباره جزئیات این حادثه منتشر نشده است.
تصویر نمایی از محل شهادت آیت الله مرتضی مطهری در برابر منزل دکتریدالله سحابی است.
در دوازدهم اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۸ آیت الله مرتضی مطهری، استاد دانشگاه و عضو شورای انقلاب اسلامی ایران، با حمله مسلحانه گروهک فرقان به شهادت رسید.
منبع: خبرآنلاین
در نامه جمعی از فرهنگیان خطاب به روحانی آمده است؛ صندوق ذخیره فرهنگیان را جمعی از مدیران افراطی، سیاستزده و ناکارآمد چنان به تاراج غارتگران دادند که عوارض آن تا ابد ماندگار است.
به گزارش مشرق، جمعی از فرهنگیان و معلمان کشور بیانیهای را خطاب به رئیسجمهور نوشتهاند که در ابتدای آن آمده است: 4 سال پیش که ریاست دولت را به دست گرفتید براساس شعارهای دولت تدبیر و امید، خوشحال شدیم که در فضای فکری جدید متخصصین و با تجربه ها عنان دولت را به دست گرفتند و ان شعارهای جذاب اگر به ظهور برسد چه می شود! ؛ اما امروز دردنامه برایتان می نویسیم: ای کاش درایام هفته معلم دلمان خوش بود و دلگرم زحمات و توجهات رییس جمهورمان به زحمات مان بودیم .. ای کاش !
در ادامه این بیانیه آمده است؛ حال مانده ایم که در ایام بزرگداشت معلم ؛ چگونه از زحمات شما تشکر و قدردانی کنیم که پرده ی حقیقت را کنار زدید تا امروز دراستانه انتخابات انقدر شفاف و روشن بدانیم که به وضع موجود اعتراض داریم و به حقوق خود دست نیافته ایم.
این بیانیه می افزاید: برادر ارجمند ما فرهنگیان با شما بد تا کردیم حق به جانب شماست که تا به امروز حتی یک بار به نشانه اعتراض کلاس درسمان را ترک نکردیم و ازاینکه کاملا به نجابتمان ترتیب اثر دادید و حقوق حق التدریس هایمان را نپرداختید و صدایمان را از مسیر های رسمی و از لابه لای بروکراسی اداری نشنیدید و مانند مچاله نامه هایمان زیر کفشها در هوا خشکید، ممنون. ممنون که توانستید به راحتی و خاموش از کنار مان گذر کنید و به رویتان نیاورید؛ کلاس درسمان را رها نکردیم چون به کارمان ایمان داریم.اعتراض نکردیم تا نگویید فرصت دهید. سکوت اختیار کردیم تا متهم به حزب و جناح و اعتراض سیاسی نشویم.
در این بیانیه آمده است: رییس جمهور عزیز! اگر باور داشته باشید به آنچه که شعار می دهید، امروز روز ماست. روزی که 70 میلیون اجرمان می نهند. و ما برای 70 میلیون حرف داریم و مایلیم مواردی را برشمریم که حاصل نگاه شما به نجابتمان، ایمانمان به شغلمان و ایثارمان در کلاس درسمان و صبرمان بوده است؛ کاهش سهم آموزش وپرورش از بودجه عمومی دولت از 16.2 درصد سال 1389 به کمتر از 9 درصد در سال 1395 به خوبی نشان می دهد که آموزش و پرورش در دولت روحانی هرگز در اولویت نبوده است دردولت روحانی بیمه طلایی معلمان شاغل و بازنشسته رنگ باخت و از سکه افتاد. نظام رتبه بندی معلمان اجرائی نشد.
این بیانیه تاکید می کند: صندوق ذخیره فرهنگیان را جمعی از مدیران افراطی،سیاست زده و ناکار آمد چنان به تاراج غارتگران دادند که عوارض آن تا ابد ماندگار و ابدی است. مدارس دولتی را تضعیف کردند تا مدرسه فروشی را با هدف فرو کاستن از کرامت و امنیت شغلی معلمان ترویج کنند.انتخاب وزیری سیاسی ناکارآمد و نا آشنا باآموزش و پرورش با مدرک زلزله شناسی توهین بزرگی به شان و منزلت یک میلیون فرهنگی بود.دریافتی چند ده میلیونی برخی از معاونان وزیر در مقایسه با دریافتی 5/1 میلیونی بخش اعظمی از فرهنگیان نشان از تبعیض و نابرابری در وزرات آموزش وپرورش دارد.
این بیانیه تاکید می کند: دریافتی اکثر معلمان شاغل و بازنشسته زیر خط فقر بوده و در دولت روحانی افزایش سالانه حقوق معلمان هرگز متناسب با تورم واقعی همان سال نبوده است. درپی بکار گیری نیروهای سیاسی سود 1150 میلیاردتومانی صندوق ذخیره فرهنگیان به یک باره در دولت روحانی به کمتراز 400 میلیارد تومان کاهش یافت.اجرایی نشدن سازمان نظام معلمی علیرغم بوق وکرنای رسانه ای و تبلیغات وسیع سیاسی و حزبی در ایام نزدیک به انتخابات.خوشحالید که فکر کنید ما نفهمیدیم که نشد!
در ادامه این بیانیه میافزاید: تاخیر در پرداخت مطالبات معلمان از جمله تاخیر چند ساله در پاداش بازنشستگان و حقوق معلمان حق التدریس که تنها محل در آمد آنها همان اندک حق التدریس آموزش و پرورش است.فشار برای تداوم سرپرستی 4 ساله سرپرست دانشگاه فرهنگیان ازسوی شخص رییس جمهور علیرغم مخالفت شورای عالی انقلاب فرهنگی؛ نماد بارز قانون گریزیست. بلا تکلیف ماندن وضعیت 1000نفراز مدرسین دانشگاه فرهنگیان در طول 4سال پس از تاسیس عملیاتی نشدن زیر نظام های اصلی سند تحول بنیادین علیرغم گذشت بیش از 4سال از تصویب سند عزل بیش از 3000مدیر به بهانه ناهمسویی با نگاه دولت تشکیک در ماندگاری دانشگاه فرهنگیان وتبدیل به پارکینگ نیروهای افراطی، سیاسی؛ بعضا با سوابقی افزون بر38 سال سابقه خدمت با مدرک لیسانس. احسنت بر روحیه ادای دین سیاسی شما!
این بیانیه تاکید می کند: به قیمت زیرپاگذاشتن قانون و ریخت وپاش بروکراتیک بیت المال، یاران لیسانسیه 30سال خدمت در آستانه بازنشستگی را در پست های مدیریتی بکارگیری کردید و دراین4سال انها را همچنان نگه داشتید. نگران نباشید لطف بزرگی به انان کردید چرا که حقوق بازنشستگی شان با میانگین حقوق 3 سال اخر ، مدیریتی رغم خواهد خورد. این نمونه کوچکی از ضعف های موجوددر دولت یازدهم ا ست.
در ادامه این بیانیه آمده است: سوال: آیا قانونی وجود دارد که موارد به این شکل در زمان بازنشستگی مورد بررسی قرار گیرد تا حق انها که زور و پارتی ای نداشتند حتی چندماه فرصت ندادید تا سال تحصیلی به پایان برسد بازنشسته شان کردید، پایمال نشود؟ دیگر جای سوال باقی نمی ماند که چون ما فرهنگیان نسبت به وعده ها و نهایتا شعارهای شما بی اعتماد شده ایم و این گوشه ای از آسیب هایی است که دراین دوره بر بدنه اموزش وپرورش وارد شده است.
براین اساس اعلام می داریم:ما فرهنگیان کشور امروزکه روز بزرگداشت مقام معلم است در احترام و دفاع از شان والای معلم بیان می داریم که متاسفانه شان و جایگاه فرهنگیان مورد توجه و عنایت قرار نگرفت و ضمن تضعیع حقوق معلم، به درخواست های بحق هم رسیدگی نشد.
آخوندی به مسائل مربوط به انتخابات و رهبران پوپولیستی جهان پرداخت و با تشبیه ۲ نامزد انقلابی ایران به "ترامپ یاوه گو" بعید ندانست که نامزدهای با مدل ترامپی رییس جمهور کشور شوند.
به گزارش مشرق، متن یادداشت وزیر راه و شهرسازی عیناًٌ در ذیل میآید؛
"در یادداشتی در هفته گذشته و پیش از شروع مناظرهها گفتم که این انتخابات صحنه نبرد گمراهی بر علیه آگاهی است. اینک که برنامههای تبلیغاتی نامزدهای انتخابات ریاست_جمهوری عملیاتی شده، آشکارا میتوان این صحنه را دید. دروغزنی، دادن وعدههای بیپشتوانه و اظهار ادعاهایی که هیچجا به اثبات نرسیدهاست را به وفور میبینیم. همزمان، تکذیبیههای وزارتخانهها و سازمانهای مختلف و اظهار سیاستمداران برجسته کشور؛ حتی در سطح رییس مجلس درباره غیر عملی بودن و یا حتی غیرقانونی بودن ایجاد چنین تعهداتی را میبینیم.
سؤال اصلی این است که آیا این تکذیبیهها میتواند اثرات تبلیغی آن سخنان بیپشتوانه را در ذهنها خنثی کند. من بر این باورم، که نمیتواند و برد آنها بسیار محدود است. دلیل آن نیز کاملا روشن است. پوپولیسم با ایجاد یک دیوار ذهنی در مخاطبان خود، راه را بر شنیدهشدن صحبت شما و سایر رهبران اجتماعی میبندد. و با ایجاد دو گانه فرضی جامعه را به دوپاره تقسیم میکند؛ مثلا در انتخابات اخیر گروه 4 درصدی و 96 درصدی. سپس، با ایجاد یک نوع همزادپنداری جریان خود را به عنوان رهبر یکی از این گروهها جامیزند. پس از آن، تکلیف اعضای جامعه روشن است؛ "یا با منی" و "یا بر منی". اگر با منی پس تو بر حق هستی. و اگر در مقابل هستی، تکلیفت روشن است. بنابراین، اساسا جایی برای گفتگو باقی نمیگذارد. دقیقا همان گفتمانی که در دولت پیشین همه مردم شاهد آن بودند.
رویارویی با این پدیده بسیار دشوار است. شما در امریکا هم دیدید که بخش اعظمی از سیاستمداران امریکا بسیج شدند و حتی حزب ترامپ؛ جمهوریخواهان هم بسیج شدند تا بگویند این مرد "یاوه" میگوید لیکن موفق نشدند. از حیث منطقی فهم یاوههای ترامپ، و همچنین فهم روش کسبوکار وی که بر مبنای زد و بند و سوداگری و قمار بود و رفتار شخصی وی به ویژه در ارتباط با زنان، کار دشورای نبود. لیکن، با این وجود ترامپ کار خویش را بهپیش برد. به نظر شما چرا؟ برای پاسخ به این سؤال ضروری است که اولا درک درستی از پوپولیسم داشته باشیم و ثانیا با سازوکارهای آن آشنا شویم و بدانیم که بسیار جانسخت است. وگرنه، رویارویی منطقی با این عوامگرایی اثربخشی بسیار محدودی خواهد داشت.
مهمترین ویژگی پوپولیسم ماهیت ضد_نخبگی، ساختار شکنی و بیاعتبارسازی نهادهای اجتماعی بهویژه نهادهای مرجع است. رهبران پوپولیست با متهم ساختن یک و یا گروهی از نخبگان به سوءاستفاده از قدرت، فساد و ویژهخواری با یک تیر چند نشان میزنند. آنان با درگیر شدن با بزرگان، موقعیت خود را در جامعه ارتقا میدهند. این یک مثل قدیمی است که میگوید: برای آنکه خود را در جامعه بسیار بیش از آنچه هستی نشان دهی باید با بزرگتر از خود درگیر شوی. در این ارتباط برد و باخت مهم نیست. همینکه درگیری رخ دهد و بزرگتری به دام شما بیفتد و تن به درگیری دهد، شما در واقع به هدف خود رسیدهاید.
این همان اتفاقی است که در انتخابات سال 1384 رخ داد. تاکید این یادداشت بر این نکته است که اکثر آقایانی که خود را برای این دوره از رقابتها آماده میکنند از درک این حقیقت غافل ماندهاند که با یک حرکت پوپولیستی کمسابقه از نظر تاریخی در ایران و بسیار بیمحابا از حیث آمادگی هزینهکردن منابع نسلِ موجود و نسلهای آتی برای پیروزی در این رقابت، روبرو هستند. معمولا پوپولیستها عناصری از چپ و راست را به هم ترکیب میکنند و چنین وانمود میکنند که دارای منافع هر دو اردوگاه بدون مضار آنها هستند. لذا ضمن سردادن شعار توزیع پول و یارانه و ساخت مسکن که رویکردی چپروانه و ملازم با توسعه دولت است، شعار ضد_توسعه دولتی، و ضدیت با بنگاههای بزرگ و مولد ارزش افزودهی ملی بهویژه نهادهای مالی سرِ مخالفت میگذارند و چنین وانمود میکنند که این نهادها ابزارهای بهرهکشی از ملت هستند و آنها در صدد بازتوزیع منابع آنها به طور عادلانه در بین ملت هستند. در عین حال، انها اینقدر هوشمند هستند که برای ممانعت از شکلگیری هرگونه مخالفت از سوی تودهها، مانع شکلگیری هرگونه تشکل و سندیکاهای کارگری هستند و ترجیح میدهند که با تک تک افراد بطور مستقیم ارتباط برقرار کنند
نگاهی به تجربههای پوپولیستی جهان جالب توجه است. برجستهترین رهبر پوپولیستی که در قرن بیستم در غرب ظهور کرد هیتلر بود. البته رهبران پوپولیست غربی از اردوگاههای راستگرایان افراطی بودند، همچون موسولینی و یا به گفته برخی دیگر خانم تاچر. این حکم در باره نمونههای متاخر نیز صدق میکند چون بوش (پسر)، سارکوزی، برلوسکنی و اخیرا ترامپ. نمونه شاخص اردوگاه چپ در این ارتباط استالین است و اخیرا نیز می توان از چاوز نام برد. توجه به روش و منطق آنان جای عبرتگیری فراوان دارد. به هرروی، رهبران پوپولیست عمدتا با طبقه متوسط درگیر میشوند، در حالیکه احساسات پوپولیستی دو سوی طیف نخبگان سنتگرا و تودههای کمسواد و با درآمد پایین را به هم پیوند میدهد. در نتیجه، بسیاری از آنها موجب بر سرِ کار آمدن دولتهای اقتدارگرا و مستبدان پوپولیستی شدند.
فهم فرایندهای شکلگیری و گسترش حرکتهای پوپولیستی مستلزم فهم منطق و سازوکار جلب آرای عمومی از سوی آنهاست. آنان اساسا با بحث و استدلال مخالفند. روش کار آنان بسیار ساده، در عین حال در بسیاری از موارد مؤثر و کارساز است. البته، لازمه کار این است که شخصیت رهبر پوپولیست متناسب با این گفتمان باشد وگرنه، کار به این سادگی هم نیست. آنان با سادهسازی مسائل بسیار پیچیده و با ایجاد دوگانههای متوالی سیاه و سفید، مخاطب را در طول مسیر به همراه خود میکشند و فرصت فکرکردن را از مخاطب خود میگیرند. ناگاه شما ملاحظه میکنید، خیل عظیمی از جمعیت در یک طرف دیوار ذهنی که این جریان ایجاد کرده است قرار گرفتهاند و آن سوی دیوار را اساسا نمیتوانند ببینند.
برای نمونه، گفتمان انتخاباتی سال 84 را بهیاد بیاورید. رقیب مرحوم هاشمی_رفسنجانی دو تکیه کلام داشت: «ما میتوانیم» و «این شدنی» است. تا ایشان میخواست استدلال بیاورد که این ادعاها، بسیاریشان فاقد منطق است و پاره دیگری ازآنها نیازمند منابع فراتر از توان و طاقت بودجه عمومیاست، منطق رقیب کار کرده بود و با ایجاد حس همزادپنداری در مخاطبان بر جان آنان نشسته بود. خیلی مهم است که بدانیم دلنشین بودن یک بحث با منطقی بودن آن تفاوت فراوان دارد.
اکنون نیز برخی از نامزدها میخواهند همان مدل را با چاشنی ترامپی اجرا کنند. آنها میگویند چرا اینقدر میگویید: نمیشود، نداریم، نمیتوانیم. هم میشود، هم داریم و هم میتوانیم. حال اینکه اساسا کسی چنین چیزی نمیگوید. با این بیان، اینها درصددند که رقیب را ناتوان نشان دهند و خود را توانا، بدون اینکه هیچ استدلال روشنی داشته باشند و یامنبع مشخصی را نشان دهند. البته این نامزد بهخوبی نمونهی قبلی نمیتواند نقش ایفا کند چون، شخصیت و سوابق فردی وی در فروشِ_شهر و انجام تخلفات متعدد با قبلی در ابتدایِ شروع کارش بسیار متفاوت است. و ژست و بیانش هم چندان گیرا نیست. مضافا آنکه ملت ایران در همین اخیر، طعم تلخ هشت سال حاکمیت این نوع تفکر را چشیدهاست و این رویکرد نمیتواند جذابیت دوران پیشین را داشته باشد.
در این چارچوب، بحث منطقی با این افراد در واقع درگیر شدن در منطق آنان است. بنابراین، از حیث تبلیغی مهمترین نکته در انتخابات پیشِ رو در گیر نشدن در منطقِ بیمنطق این گروه است. بحث با پوپولیستها، همانند اثبات نبود وجودِ خارجی سراب است. آنان توانایی زایدالوصفی در طرح مسائل بیمبنا و عرضه ادعاهای بیپایان دارند. برای مقابله با آنان، توضیح ابهامات و دفاع از اقدامات کارایی چندانی ندارد. چون از حیث منطقی بطلان مدعای آنان وضوح دارد. تنها راهِ کار، تهاجم به منطق آنان است نه تلاش در جهت بطلان ادعای آنان. این نکتهای که دوستان کمتر بدان توجه کردهاند. "
به نظر میرسد تیم تبلیغاتی روحانی برای اینکه روز فرهنگیان نیز مانند روز کارگر به عنوان روز عزای این قشر شناخته نشود از پاسداشت این روز اجتناب کرد.
سرویس سیاست مشرق - روزهای تبلیغات ریاست جمهوری دوازدهم برای هر کدام از کاندیداها فرصتی است تا شکلی کلی از نحوه اداره کشور به سبک خود ارائه کنند اما برای حسن روحانی و کاندیدای اصلاحات، اسحاق جهانگیری که سه سال و اندی است مردم با شیوه کشورداریشان آشنا هستند بیشتر پاسخگویی و همچنین گرفتن بازخورد و عکس العمل مردم نسبت به عملکرد آنهاست. هر چند که این دو کاندیدای دولتی به گونهای رفتار میکنند که گویی تازه نامزده انتخابات شدهاند. انتقادی که پیشتر هم در این سه سال و اندی به آنها میشد که چرا به مانند نامزدهای انتخاباتی و نه کارگزار دولتی رفتار میکنند.
دیروز روز معلم بود و در این فضای انتخاباتی فرصت خوبی بود تا حسن روحانی با حضور در میان معلمان و فرهنگیان کشور و با تبریک این روز هم برای انتخابات تبلیغات کند و هم اینکه عکس العمل معلمان را در خصوص عملکرد دولتاش بسنجند. این درحالی است که حسن روحانی هیچ پیامی برای فرهنگیان صادر نکرد و خبری از پاسداشت روز معلم نشد.
روحانی در روز کارگر در مرقد مطهر امام راحل برنامهای با حضور کارگران داشت که برخی از کارگران معترض در خارج صحن حرم با در دست داشتن پلاکارد و بنرهایی با این عنوان که «رئیسجمهور محترم به داد ما برسید» تجمع کردند و در ادامه نیز عدهای با ورود به صحن حرم شعار «عزاست عزاست امروز، روز عزاست امروز، زندگی کارگر رو به فناست امروز» سر دادند تا انتقاد شدید خود را از وضعیت تولید و تعطیل شدن کارخانههایی مانند کارخانه «روغن قو» ابراز کنند.
به نظر میرسد که با وجود فسادی که در صندوق فرهنگیان اتفاق افتاد و در ابتدا حسن روحانی آنرا یک بدهی معوقه نامیده بود، مسئولان تبلیغاتی روحانی برای جلوگیری کردن از شکل گیری روز معلم به عنوان روز عزای فرهنگیان نسبت به برگزاری چنین جلسهای با این قشر از کشور اجتناب کردهاند.
اینک ابعاد مختلف فساد صندوق فرهنگیان آچنان توسط مقامات مختلف قضایی و مجلس آشکار شده که محمد مهدی زاهدی، رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس درباره آن بیان میکند: «اختلاس صندوق ذخیره فرهنگیان بزرگترین پرونده اقتصادی بعد از انقلاب است.»[1]
کشتار مِنا را فراموش کنید