خشکسالی، فرسایش بادی و بیابانزایی سبب میشود ذرات گرد و غبار با قطر کمتر از پنج میکرون به وسیله باد یا طوفانهای بیابانی تا مسافتهای بسیار طولانی جابهجا شده و انتقال یابند و در بسیاری مواقع موجب بروز پدیده ریزگردها در شهرها شوند.
در کشورما نیز بحث ریزگردها در جنوب کشور به یک چالش اساسی و زیستمحیطی تبدیل شده که راههای مقابله با آن مدتهای مدیدی است که ذهن پژوهشگران را به خود معطوف کرده است.
در این میان دکتر خلیل نظری، مخترع و پژوهشگر جوان تبریزی با اختراع «پوشش گیاهی HL جایگزین مالچ نفتی برای حل معضل ریزگردهای شهری» یافتن راه حلی برای این چالش را در اولویت پژوهشهای خود قرارداده و سرانجام پس از تحقیقات گسترده موفق شده است با این طرح راهکار را برای رفع این چالش زیستمحیطی کشورمان ارائه کند.
درهمین حال طرح وی موفق شد جایزه ویژه و مدال افتخار جشنواره و مسابقات بینالمللی اختراعات INPEX 2017 آمریکا را از بین ۸۰۰ اختراع حاضر در مسابقات کسب کند. در اینباره با او گفتوگو کردهایم.
با افزایش ریزگردها و گرد و غبار چه خطرات زیستمحیطی و انسانی در کمین است؟
موضوع گرد و غبار و هجوم ریزگرد به شهرها در بسیاری از شهرها و مناطق جهان به یک بحران جهانی تبدیل شده است که سلامت انسانها و محیط زیست را به صورت جدی به خطر میاندازد. خشکسالی، فرسایش بادی و بیابانزایی سبب میشود ذرات گرد و غبار با قطر کمتر از ۵ میکرون به وسیله باد یا طوفانهای بیابانی تا مسافتهای بسیار طولانی جابهجا شده و انتقال یابند و در بسیاری مواقع موجب بروز پدیده ریزگرد و ایجاد شرایط بسیار بحرانی در شهرها شود. گرد وغبار براساس اندازه ذرات، شدت و مدت زمان تماس، ترکیب کانیشناسی و میکروارگانیسمهای بیماریزای همراه دارای پتانسیل بیماریزایی بسیاری هستند. تنفس مداوم گرد وغبار باعث بروز تومورهای بدخیم و القای سرطانزایی میشود و از معمولترین عامل ایجاد انواع بیماریهای انسدادی ریوی میباشد.
اصلیترین نشانههای بیماریهای ناشی از هجوم ریزگرد، تنگی نفس، سرفه و ایجاد خلط سینه است. ریهها دچار التهاب و تورم میشود که ناشی از تنگ شدن مسیرهای هوایی کوچک و بافت ریوی موسوم به آمفیزم است. از سایر اختلالات ناشی از مواجهه با گرد و غبار و ریزگرد شهری میتوان از آلرژی گرد وغبار، آسم، خسخس سینه، تنگی نفس ناشی از احتقان مجاری تنفسی، سوزش و عفونتهای چشمی، ریزش مو، بیماریهای پوستی، افزایش حساسیت والتهاب برونشیت، عفونتهای سینوسی و تنفسی نام برد.
مزیت اختراع شما نسبت به سایر روشهای مقابله با پدیده گرد و غبار چیست؟
امروزه برای مقابله با پدیده هجوم ریزگرد از روش پاشش مالچ نفتی به اراضی مستعد گرد و غبارزایی استفاده میشود، مالچ نفتی مادهای است که از پسماندهای نفت خام در برج تقطیر پالایشگاهها به دست میآید. این ماده به صورت لایه نازک و قابل انعطافی روی تپههای ماسهای پاشیده شده و موجب تثبیت موقت این تپهها میشود. این در حالی است که مالچ نفتی علاوه بر اینکه گران و باارزش است، زمین را سیاه میکند، بدبو بوده و حرارت منطقه را بالا میبرد و باعث میشود بادهای آن منطقه گرم و بدبو باشد، مهمتر از همه اینکه باعث نابودی موجودات و گیاهان و تخریب شدید محیطزیست میشود.
اما ماده اختراعی حاضر یک ماده جدید گیاهی چسبگونه و جایگزین مالچ نفتی برای پاشش روی اراضی شنخیز و حل معضل گرد و غبار و شنهای روان شهرهاست که بر پایه مواد کاملا گیاهی ساخته و فرآوری شده و در تمامی انواع خاک و شنها در تونل باد مورد آزمایش قرار گرفته و نتیجه مطلوب به دست آمده است. استفاده از این ماده به عنوان جایگزین مالچ نفتی برای مقابله با پدیده ریزگردها میتواند مزایای زیادی را به همراه داشته باشد.
این مزایا چیست؟
گیاهی بوده و کاملا با محیطزیست سازگار است، قیمت آن از مالچ نفت ارزانتر است، در برابر باد و شرایط جوی مقاوم است، هنگام پاشش خنک است، به حشرات و موجودات زنده محیط هیچگونه آسیب نمیرساند، بیبو و بیرنگ است، آبهای زیرزمینی را آلوده نمیکند و سرانجام اشتعالپذیر نیست.
نحوه کاربرد این ماده چسب گونه چگونه است؟
این چسب گیاهی بوده و بر پایه نشاسته گندم با فناوری بالاست، با توجه به اینکه این چسب باید با آب مخلوط شود، به سه طریق مختلف میتوان روی خاک اسپری کرد:
- از طریق کامیونهای قیر پاش.
- از طریق هواپیما مخصوصا هواپیمای آتشنشانی.
- اسپری کردن
همچنین میزان غلظت چسب با توجه به درجه خاک متغیر است. در واقع پس از اعمال این پوشش گیاهی روی خاک یا شنهای روان، شاهد تثبیت شدن کامل شنها خواهیم بود
آیا طرح شما واقعا برای اولین بار ابداع شده است؟
قطعا. این طرح هیچ نمونه داخلی و خارجی ندارد.
اختراعات دیگری نیز داشته اید؟
بله.از اختراعات قبلی میتوان به چسب قابل تراش به صورت دوقلو که دو قطعه فولاد را طوری میچسباند که تحت فشار گیره خم میشود ولی جدا نمیگردد و بر یک سانتیمتر مربع ۲۷۰ کیلوگرم تحمل دارد،اشاره کرد. این چسب در نوع خود بینظیر بوده و نمونه داخلی و خارجی ندارد.
«هادی العامری» دبیرکل سازمان بدر عراق با بیان اینکه نیروهای حشد شعبی برای لبیک گویی به ندای مرجعیت فداکاریهای زیادی کردند، گفت: در آینده شاهد توطئههایی علیه حشد شعبی خواهیم بود.
به گزارش مشرق به نقل از شبکه سومریه نیوز، «هادی العامری» دبیرکل سازمان بدر عراق در سخنانی تأکید کرد: نیروهای حشد شعبی برای لبیک گویی به ندای مرجعیت فداکاریهای زیادی کردند.
بر اساس این گزارش، وی تأکید کرد: نیروهای حشد شعبی فداکاری کردند؛ برخی شهید شدند، برخی اسیر شدند و برخی نیز اکنون جانباز شده اند.
این فرمانده ارشد حشد شعبی همچنین ادامه داد: در آینده شاهد توطئههایی علیه حشد شعبی خواهیم بود.
العامری همچنین گفت: برخی مدام می گویند که حیدر العبادی در هنگام قرائت بیانیه آزادسازی موصل نامی از حشد شعبی به میان نیاورد. چرا باید زود قضاوت کنیم؟ من اطمینان دارم که نام حشد شعبی به صورت سهوی در بیانیه قرائت نشده است. نیروهای حشد شعبی برای تعریف و تمجید وارد میدان مبارزه نشدند. من معتقدم که حیدر العبادی خود را ملتزم به حمایت و پشتیبانی از حشد شعبی می داند.
امام خمینی نسبت به آقای برجرودی ارادت و علاقه داشت منتها آقای بروجردی یک خادمی داشت که بعضی اوقات بدرفتاری داشت.
به گزارش مشرق، "مرقوم شریف واصل، توفیق و تأیید جنابعالی را از خداوند تعالی خواستار است. امید است انشاءاللّه تعالی وجود شریف در آن محل شریف، موجب برکات و ترویج مذهب مقدس باشد"(صحیفه امام، 1349/04/16)
متن بالا نامه به شخصی است که نامش چندبار در صحیفه امام تکرار شده و ساکن سوریه بوده است. پس از مدتی پیگیری برای مصاحبه با نماینده امام راحل در سوریه و تولیت حرم حضرت سکینه بنت علی(ع)، برای دیدار ایشان در خانهای در خیابان پیروزی تهران رفتیم. هرچند حال وی چندان مناسب نبود اما با متانت و روی خوش از ما استقبال کرد.
آیتالله سیّد احمد واحدی جهرمی متولد 1311 در جهرم است. وی از سال 1332، جهت ادامهی تحصیلات از جهرم به قم رفت و ساکن آنجا شد و از محضر آیات میرزا هاشم آملی، شیخ عباسعلی شاهرودی، علامه طباطبایی و آیات عظام بروجردی و امام خمینی بهره برد.
وکیل شرعی امام در سوریه پیش از انقلاب بنا به دعوت عدهای از طلاب افغانستانی و پاکستانی ساکن در زینبیه به سوریه رفته، هرچند خودش درباره علت حضورش در سوریه روایت دیگری دارد. وی مدتی در این کشور تولیت حرمهای مطهر حضرت زینب و حضرت رقیه(س) را عهدهدار و امام جماعت صحن مطهر حضرت زینب بود.
سخن به حرم حضرت سکینه(س) که میرسد آه از نهادش بلند میشود و به گریه میافتد: چرا مزاری که سالها برای بازسازی آن زحمت کشیده بود توسط گروهک داعش تخریب شد. فعالیت مهم آیتالله واحدی در سوریه، احیاء و بازسازی قبر حضرت سکینه بنت علی در شهر داریا دمشق و عهدهدار بودن تولیت آن مکان مقدس بوده است.
وی در سالهای پیش و پس از انقلاب اسلامی وکیل شرعی امام خمینی(ره) در سوریه بود و مورد احترام علما و بزرگان، رئیس جمهور و نخست وزیر، وزرا و قاطبه مسئولین حکومتی و مردم دمشق است.
از جمله آثار وی میتوان به "تعالیم الاسلام"، "الزواج الاسلامی"، "سلسله آباء النبی"، "عقل و دین" و... اشاره کرد.
متن پیشرو مصاحبه با آیتالله واحدی است که از منظرتان میگذرد:
به نام خدا، باتشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید، مبدأ ورود شما به حوزه علمیه قم از چه تاریخی بود و چه زمانی با حضرت امام خمینی(ره) آشنا شدید؟
بنده در سال 1332 به قم آمدم. البته همان ابتدا با امام(ره) آشنا نشده بودم. مدتی درسهای سطح داشتیم تا وقتی به درس خارج که درس امام باشد برسیم دو سه سال طول کشید. ما از سال 1336 با امام آشنا شدیم و گاهی خدمت ایشان میرسیدیم و ایشان هم به ما محبت داشتند. در درس خارج ایشان شرکت داشتیم، گاهی از نوشتههای ایشان استفاده میکردیم یا از ایشان امانت میگرفتیم و برمیگرداندیم تا اینکه یک مقدار مبارزات شدت پیدا کرد و آقا با لحن بسیار تندی با شاه و دستگاه شاه در جلسه درسشان صحبت کردند. خیلی ایشان سخت جلو آمدند و شبانه آقا را گرفتند و بردند و ما همگی ناراحت و عصبانی شده بودیم و چارهای نبود. قدرت دست شاه بود. ایشان را گرفتند و یکسره هم به ترکیه نبردند و یک شب در تهران ماندند.
امام را به بورسای ترکیه که شیعه دارد تبعید کردند. زمانی که من سوریه بودم بعضی از اهالی شهر بورسای ترکیه آمده بودند منزل من. یک پسر جوانی بود که 5 زبان بلد بود و میخواست در سوریه زن بگیرد. من را واسطه قرار داده بود ولی فرهنگشان یکی نبود و نشد و رفت ولی الان گاهی به من سر میزند.
وقتی آقا آمدند عراق ما با ایشان مکاتبه داشتیم. گاهی اگر پولی میرسید به عنوان وجوهات میفرستادم و جواب نامههای ما را هم مرتب میدادند. یک شعر بلندبالایی هم من برای ایشان در آن زمان گفتم و از طریق فرزندم فرستادم. او هم پاریس ماند تا زمانی که آقا از پاریس آمدند ایران. پسرم هم آمد به سوریه و اخبار و گزارشات آنجا را برای ما آورد. پسر بنده با امام در فرانسه بودند و آقا هم به ایشان اظهار محبت کرده بودند و گفته بود پدر شما با من نامهنگاری دارد.
بعدها هم فتواهایی که میخواستیم استفتا میکردیم و ایشان هم جواب استفتاء ما را میدادند. چند بار هم در قم و جماران خدمت ایشان رسیدیم و اوایلی که هنوز در قم بودند بنده آنجا رفتم خدمت ایشان و عکسی هم با ایشان گرفتیم و باز هم ایشان دعا کردند که موفق شویم برای خدمت کردن.
شما در محضر مرحوم آیتالله بروجردی هم تلمذ کرده بودید؟
بله. یکسال در درس ایشان بودم. باب قضا و شهادات را تقریر کردم و زمان امتحان هم تقریراتم را نشان دادم. در هر صورت ایشان بعد از یکسالی که قضا و شهادات گفتند مرحوم شدند.
چه کسی عامل اختلاف امام و آیتالله بروجردی بود؟
رابطه مرحوم امام با مرحوم بروجردی چگونه بود؟
امام خمینی نسبت به آقای برجرودی ارادت و علاقه داشت منتها آقای بروجردی یک خادمی داشت که بعضی اوقات بدرفتاری داشت حتی من شنیدم امام خمینی گفته بود اگر آقای بروجردی این حاجی احمد(خادم مرحوم بروجردی) را بیرون کند ما حتی برای آقا ظرف آب پر میکنیم. تااین حد! آقای خمینی دارای قلب صافی بودند اما در وقت انتقام از دشمنان خدا هم حسابی شدید انتقام میگرفت.
شعری که بر دیوار فیضیه نقش بسته بود
در سال 42 در سالروز شهادت امام صادق(ع) به مدرسه فیضیه قم حمله میشود و در آن جریان یک طلبه هم به شهادت میرسد. شما آن زمان در فیضیه حضور داشتید؟
من آن زمان شیراز بودم. از جهرم آمده بودم شیراز که بیایم قم. همان شبی که به فیضیه حمله شد، ما در مسجد جامع شیراز که آیتالله دستغیب نماز میخواند بودیم و شنیدیم به مدرسه فیضیه حمله کردند و مورد هجوم شاه قرار گرفته است.
زمانی که برگشتیم دیدیم آثار خرابی، نکبت و شکستگی بر روی درها و حجرهها هست و در و دیوار دالان مدرسه پر از اشعار ضدشاه بود. یکی از شعرهایی که یادم هست روی دیوار فیضیه نقش بسته بود این بود "آشیانه منِ بیچاره اگر سوخت چه باک/ فکر ویران شدن خانه صیاد کنید" و مدرسه هم تا مدت زیادی تعطیل بود.
بعد از تبعید حضرت امام سال 43 شکل مبارزات حضرتعالی با رژیم شاه به چه نحوی بود و بیشتر با چه افرادی در ارتباط بودید؟
من مبارزه علنی نداشتم و مخفیانه بود ولی همزمان با مبارزات امام به انقلاب پیوستیم. من در جهرم منبری بودم. آنقدر انتقادات از دستگاه دولت و شاه میکردم که بعضی افراد من را نصیحت میکردند و میگفتند "کسی که این راه را به تو نشان داده است به تو نانی نداده است"! اما بنده میگفتم و ترسی هم نداشتم و طوری هم نشد.
"بر تو ای روح و روان باد سلام"
من شعرها گفتم، مقالات نوشتم و با افرادی مانند مرحوم آقای مشکینی و آقای خزعلی رفیق بودم و رفت و آمد داشتیم. من یک ضبط صوت در خانه داشتم -هنوز آن زمان ضبط صوت شایع نبود- این ضبط صوت را از قطر آورده بودند و سخنرانیهای شهید آیتالله دستغیب را منعکس میکردیم. یک شعری هم برای امام نوشتم با این مطلع که:
"بر تو ای روح و روان، بر تو و خلق جهان باد سلام/ برو ای روح و روان سوی وطن، بزدا غم، بزدا اهریمن، ریشه ظلم و ستم را برکن"
این شعر را فرستادم پاریس و آقا هم جواب دادند "مرقوم شریف ضمیمه اشعاری که از طبع روان جنابعالی بود واصل گردید و سلامت و سعادت جنابعالی را از خداوند تعالی خواستارم" برای فوتشان هم به همان وزن یک چکامهای فرستادم که خدا رحمت کند احمدآقا را گفت شما هر اثری دارید و هر شعری برای امام دارید بدهید که ما استفاده کنیم و من هم برای آنها فرستادم.
شما از حدود سال 53 به سوریه سفر کردید و نماینده حضرت امام بودید. در برخی سایتها نوشته شده شما به دعوت طلاب شیعه به این کشور سفر کردید. علت عزیمت جنابعالی به سوریه چه بود؟
نخیر؛ داستانش مفصل است. بنده 15 سال به جهرم شهر خودم نرفته بودم و بعد از 15 سال رفتم آنجا و مردم خیلی احترام گذاشتند به من و خیلی استقبال کردند، خدا رحمت کند مرحوم آیتالله حقشناس عالم بزرگ و محترم جهرم به من گفت فلانی خدا میداند من یاد ندارم یک اهلِ علمی به جهرم آمده باشد که اینقدر مورد احترام و عنایت اهالی قرار گرفته باشد. ما یک دعواهای کهنهای در جهرم داریم که خسته شدیم از بس کوشش کردیم این دعواها را بین مردم برطرف کنیم و اصلاح کنیم ولی نشده است.
تو میتوانی این کار را کنی و با این محبتی که مردم به تو دارند و این حرفشنوی که نسبت به تو دارند موفق میشوی. اتفاقاً همینطور شد من دخالت کردم و بعضی از دعواهای 14 ساله بین مردم در یک محله را آشتی دادم. ماندن من در جهرم به جای 10 روز، یک ماه طول کشید و بعد 3 ماه طول کشید و بعد منتهی شد به تعطیلی مدارس. 4 فرزند داشتم 2تا کوچک و 2 تا هم محصل که مدرسه میرفتند، خلاصه مردم اصرار کردند که باید بمانی و حالا که مدارس تعطیل شده است، خانواده شما بیایند اینجا و چند ماه تابستان هم اینجا بمانید. بالاخره اصرار اینها سبب شد که من موافقت کنم خانواده من از قم بیایند.
خدا رحمت کند آیتالله شرعی(عضو ارشد جامعه مدرسین) شوهر خواهر من بود. من به آقای شرعی تلگراف کردم این همشهریان نمیگذارند من بیایم، آقای حقشناس هم به آقای شرعی تلگراف کرده بود که همشهریان مانع آمدن آقای واحدی هستند شما خانواده ایشان را مدتی بفرستید اینجا، ایشان برای خانواده من ماشین گرفتند و فرستادند و ما از جهرم آمدیم شیراز برای استقبال آنها، هرچه جستجو کردیم خبری از آنها نشد و بعداً به ما با احتیاط رساندند که یک ماشینی در راه چپ کرده است. وقتی من دیدم بچههای من نیامدند گفتم حتماً همان ماشینی است که چپ کرده است.
من را بردند در سردخانه و دیدم همسرم، مادرم، دخترم و سه فرزند دیگر آنجا هستند و از روی لباسشان شناختم. 6 نفر از خانواده من کشته شدند و من به داغ آنها مبتلا شدم.
وضع بسیار عجیب و غمزدهای ما داشتیم، شبها خوابم نمیبرد و در حیاط راه میرفتم، کتاب میخواندم و گریه میکردم و رضا پسرم هم همیشه پیش من بود و از کنار من تکان نمیخورد. دیدم این بچه دارد از بین میرود. شنیده بودم در بیروت آسید حسن شیرازی یک مدرسهای تاسیس کرده است. هم درسهای عربی میدهد و هم درسهای روز تدریس میکند. من این بچه را بردم بیروت تا روحیهاش خوب شود. بحمدلله روحیهاش خوب شد، 2، 3 سال آنجا بود و بعد آمد ایران.
طلبهها دورهام کردند و گفتند زندگی و جا نداریم!
من برای سرکشی به این بچه به لبنان و وسوریه میرفتم و گاهی هم حرم حضرت زینب(س) برای زیارت میرفتم. یک روز در صحن حضرت زینب یک عده طلبه افغانی و پاکستانی ریختند دور من و جمع شدند. سالی بود که ایرانیها را از عراق بیرون میکردند. آنها گفتند ما را بیرون کردند، ما زندگی نداریم، جا نداریم، خرجی نداریم، شما میروید قم با آقایان درباره ما صحبت کنید تا به ما عنایت کنند. من هم چون خودم دلشکسته بودم زود دلم برای آنها شکست و تحت تاثیر قرار گرفتم، آمدم با آقایان صحبت کردم. با آیات گلپایگانی و شریعتمداری و با افراد دیگر صحبت کردم. آیتالله شریعتمداری یک پول نقدی داد و گفت این را بین آنها تقسیم کن و بعد یک مقدار مختصری هم فرستادند. آقای گلپایگانی هم ماهی 8 هزار تومان برای 25، 26 نفر میداد. امام هم یک شهریهای برای طلبههایی که اطراف ما بودند فرستادند.
فعالیت من هم این بود کاروانهایی که از سوریه میآمدند آنجا، آنها را مهمان میکردم و روضۀ برای آنها میخواندم و یک پولی به دست میآوردم. به مرور کمکم آنجا گسترش پیدا کرد. من با 24 نفر کارم را شروع کردم و بعد افزایش پیدا کرد تا حدود 200، 300 نفر شدند و آخرالامر حوزه علمیه من در آنجا حوزۀ رسمی شد. نه کسی من را آنجا فرستاد و نه کسی من را طلب کرد، خودم به اختیار خودم و به ارادۀ خودم چنین تصمیمی گرفتم. رفتم ماندم و موفق هم بودم.
بعد از آنکه حضرت امام فهمیدند شما در سوریه هستید از طرف ایشان در آن کشور نماینده شدید؟
بله؛ نامهنگاری بین من و امام بود. البته مقصود از نماینده، داشتن دفتر و حقوق و اینها نبود، دستخطی آقا برای من نوشته بود که من در امور شرعی دخالت کنم اما اینکه مکتب و کارمند داشته باشم خیر؛ خودم تک و تنها بودم.
نام حوزه علمیهای که شما تاسیس کردید چه بود و آیا حوزه شیعه دیگری در سوریه وجود داشت؟
نام حوزه علمیه ما "الحوزه العلمیه الزینبیه" بود. آسیدحسن شیرازی هم خیلی موثر بودند ایشان برای طلبهها اقامت گرفتند. من آنجا ادارۀ درسی و حوزوی داشتم و وی فعالیتهای سیاسی بیشتر داشت.
رفت و آمد غرضی، چمران و منتظری به خانهام در سوریه
در دورانی که شما در سوریه بودید، برخی مبارزین انقلابی از ایران به سوریه رفتوآمد داشتند از جمله گروهی که با شهید محمد منتظری همکاری میکردند. شما در آن زمان با این گروهها ارتباطی داشتید؟
بله؛ جای آنها خانه من بود. آنها از دست رژیم شاه فراری بودند و آقای غرضی و دوستانش شبها در منزل من اجتماع میکردند. کیفهایشان دستشان بود و از دیوار شبها وارد خانه من میشدند. خانواده من ایران بود و اینها خودشان میرفتند مطبخ اگر چیزی بود و پیدا میکردند، میخوردند. نامشان هم چیز دیگری بود یعنی مستعار بود. آقا محمد منتظری نام مستعار داشت، آقای غرضی هم همینطور تا اینکه انقلاب اوج گرفت.
یک بار هم کاردار سفارت شاهنشاهی در سوریه، دکتر مجد تلفن کرد و گفت من میخواهم بیایم نزد شما. گفتم بفرمایید و آمد در اتاق ما نشست. اتفاقاً صبح همان روز خدا رحمت کند مرحوم شهید چمران یک کیسه اعلامیه ضدنظام و ضد شاه آورده بود منزل ما. منزل ما هم محل پخش اعلامیهها بود. کیسه را گذاشت و این آقا هم آمد در همین اتاق کنار کیسه اعلامیهها نشست. بعد گفت من به شما احترام میگذارم شما مردی بزرگ هستید و باید به ایران بروید. به شاه گفتند شما در اینجا چریک برای خرابکاری میپروانید و به ایران میفرستید و از من توضیح خواسته است.
کاردار سفارت گفت: گویا باکی از پرورش چریک نداری!
لبخندی زدم و پرسیدم من اینجا چریک میپرورانم؟! گفت بله دیگر. گفتم من اینقدر جرات دارم و زرنگ هستم که چریک تربیت کنم؟! آن وقت مگر اینجا(سوریه) جای چریک پرورش دادن است؟ در جنوب لبنان بله ولی اینجا نه! گفت گویا باکی از چریک پرورش دادن ندارید؟(میخندد) گفتم من تعجب میکنم اینقدر بزرگ شدم که نام من به شاه رسیده است! گفت به مرگ دو بچهام رسیده است.
با مرحوم حافظ اسد رئیسجمهور فقید سوریه هم مراوده داشتید؟
مراوده به آن معنا که نه چون من یک فرد عادی و غریبه بودم چطور با رئیس یک کشور مراوده داشته باشم اما چند تا دیدار با وی داشتیم. دیداری در قصرش داشتیم که خیلی به ما احترام گذاشت. آقای خلخالی آمده بود سوریه و با او رفتیم قصر ریاستجمهوری. من در کنار کرسی رئیس قرار گرفتم که بعضی حرفها با من ردوبدل میشد..
حافظ اسد گفت "با برادران من رفتوآمد داشته باشید"
به هر کدام از ما یک قرآن تقدیم کرد و وقتی خواستیم خداحافظی کنیم، اشارهای به من کرد که صبر کن. آقای خلخالی و محمد منتظری جلوتر رفتند. من عقب ایستادم و وی آهسته سرش را گذاشت کنار گوش من و گفت "آقا؛ شما با برادران من رفت و آمد داشته باشید". منظورش از برادرها علویها بودند. در جلسات دیگر هم که غیررسمی بود من ایشان را میدیدم و احوالپرسی میکردم.
دیدگاه آن مرحوم نسبت به جمهوری اسلامی و حضرت امام چه بود؟
در اجلاس غیرمتعهدها در دهلی، ایشان هم شرکت داشت و آنجا از امام و ایران رسماً صحبت و دفاع کرد. خیلی خوب درباره انقلاب ایران صحبت کرد. حافظ اسد به کل طرفدار ایران بود و خدمات مهمی در زمان انقلاب و جنگ در نقل و انتقال اسلحه داشت.
شما در سوریه تولیت حرم حضرت سکینه بنت علی(ع) را هم برعهده داشتید. از چه زمانی مسئولیت اداره حرم را برعهده گرفتید؟
در سال 1367 در سوریه یک قبری مربوط به اهلبیت پیدا شد. مردم آنجا میدانستند قبر اهلبیت است اما نمیدانستند برای کیست. استاندار آنجا مرد باقدرتی بود. ایشان آمد و از ما خواست رسیدگی به آن را قبول کنیم و قبر را بالا بیاوریم و درست کنیم و مزار شود. من آن قدرت را نداشتم چون پول میخواست و کار کوچکی نبود. خانههای اطراف در طرح بود که خریداری و جزو مزار شود و این از عهده من برنمیآمد.
رئیس مکتب(دفتر) حافظ اسد، "عدنان مخلوق" دنبال کار بود. آخرالامر با اعتراض به من گفت "هذه سِتُکم أو ستنا؟!" این بانو مربوط به ماست یا مربوط به تو است؟ تو باید شور و شوق داشته باشی و احساس داشته باشی. در هر صورت ما را وادار به این کار کردند. در برخی منابع حدیثی نامی از این بانو به چشم میخورد و با استناد به این روایات مشخص شد این بانو از فرزندان حضرت علی(ع) است.
ریشههای فتنه سوریه در آمریکاست
خدمت آقا هم آمدم و جریان را گفتم. ایشان فرمودند هر جا بقعهای برای اهلبیت باشد برای ما ارزش و احترام دارد. خدا به حق حضرت سکینه از داعش نانجیب انتقام بگیرد. یک مزار بسیار قشنگ و خوبی درست کرده بودم که از نظر آینهکاری زیر گنبد شاهکار بود. محیط گنبد 14 معصوم نقش بسته بود. ریختند همه را خراب کردند. 20 سال زحمت کشیدم برای این کار و سفرهایی به مسقط و امارات و کویت برای کسب هزینه رفتم و تا حدی هم موفق شدم ولی متاسفانه الان خراب شد. خدا لعنت کند داعش را و کسی که داعش را تقویت میکند. ریشههای فتنه سوریه آمریکا است و از آمریکا سرچشمه گرفته است.
با امام موسی صدر هم در سوریه ارتباط داشتید؟
بله. ایشان هر از چند گاهی میآمدند سوریه و در یکی از غرفههای حوزه ما منزل میگرفتند و آنجا میماندند. ما میرفتیم نزد ایشان و با ایشان مانوس بودیم. یادم است روزی که ایشان حرکت کرد برای لیبی که پس از آن مفقود شد من پیشش رفتم. محاسن بلند و قشنگی که داشت خیلی کوتاه کرده بود. گفتم چرا ریشت را کوتاه کردی؟ مناسب صورت شما نیست. گفت حالا میگذاریم دوباره بلند شود. بعد رفت و پیدایش نشد.
در زمینه وحدت شیعه و سنی هم اقداماتی داشتید؟
ما با شیعه و سنی رفیق بودیم و رفت و آمد داشتیم. سنیها منزل ما میآمدند و گاهی از من مسئله میپرسیدند و من را به منزلشان دعوت میکردند.
با بشار اسد دیداری داشتید؟
بله؛ بشار اسد من را خیلی خوب میشناسد و در برخوردها هم خیلی اظهار محبت نسبت به ما میکرد. راجع به حضرت سکینه(س) هم ایشان خیلی ارادت داشت و کار ما را تایید میکرد.
نقش مدافعان حرم را در دفاع از حریم اهلبیت(ع) چقدر موثر میدانید؟
قطعاً خیلی موثر هستند و نگذاشتند حرم حضرت زینب لطمهای بخورد. اما متاسفانه الان دیگر چیزی از حرم حضرت سکینه باقی نمانده است. گنبدی به آن بزرگی که مهندسین میگفتند هیچ گنبدی به آن نمی رسد، همه را نابود کردند. من 20سال زحمت کشیدم. الان گویا کمیته بازسازی عتبات حرم حضرت سکینه را هم در اولویت گذاشته است.
نظر رهبر انقلاب درباره زیارتگاههای اهلالبیت(ع)
مقام معظم رهبری سفری به سوریه در زمان جنگ ایران و عراق داشتند. از آن سفر چیزی یادتان هست؟ نظرتان درباره مدیریت رهبر معظم انقلاب در جهان اسلام چیست؟
بله؛ در زمان حیات امام به سوریه آمدند و من خدمت ایشان رسیدم. بعد از رهبری هم با آقای خامنهای به همراه آقای مهدویکنی، مرحوم آیتالله شرعی خدمت ایشان رسیدیم و گعده دوستانهای داشتیم. ایشان از شعرهای من تعریف کردند و گفتن چند شعر خوب سرودی و من دیدم.
توافق نهایی با FATF نیازمند قطع حمایت از سپاه قدس و محور مقاومت
حملات موشکی سپاه پاسداران به مقر فرماندهان داعش در سوریه در کنار زمین گیرکردن گروهک های تکفیری تروریستی،کیلومترها درورتر از مرزهای کشورمان توسط مدافعان حرم و محور مقاومت، برای هر ایرانی علاقه مند به استقلال و ثبات کشور، افتخارآمیز و غرورآفرین است. اما دشمن سعی دارد تا - به دلیل ناتوانی در شکست محور مقاومت در میدان - به طرق مختلف، سپاه قدس و نیروهای مقاومت را زمینگیر و در نهایت از میدان به در کند.
در همین راستا، FATF (کارگروه اقدام مالی) به بهانه مبارزه با تروریسم ،دست قدرتمند سپاه را هدف قرار داده است.
رادیو فردا در تحلیلی با عنوان «ایران و کارگروه اقدام مالی؛دعوا بر سر چیست؟!» نوشت:«موضوع دیگری که در زمینه قبول توصیههای «کارگروه اقدام مالی» پیش میآید، تعریف تروریسم و مشکلاتیست که در این رابطه، برای کمکهای مالی جمهوری اسلامی به گروههای سیاسی متحد آن در خاورمیانه مطرح میشود. در واقع بعضی از سازمانهایی که با کمکهای ایران روزگار میگذرانند، از دیدگاه چند قدرت بزرگ تروریست بهشمار میآیند، حال آنکه جمهوری اسلامی آنها را «نیروی مقاومت» بهشمار میآورد. اگر ایران در تدوین و اجرای قوانین مربوط به مبارزه با تامین مالی تروریسم توصیههای «کارگروه اقدام مالی» را بپذیرد، چگونه میتواند به این سازمانها کمک کند؟...با پذیرش قوانین بین المللی مربوط به تامین مالی تروریسم از سوی ایران، جمهوری اسلامی وادار خواهد شد «حمایت از حزب الله، نیروهای مقاومت و سپاه قدس» را زیر پرسش ببرد».
متاسفانه عده ای در داخل کشور به جهت سهل اندیشی و عده ای دیگر به جهت ماموریتی که در جاده صاف کنی نقشه های دشمن در تضعیف ایران دارند، با آب و تاب فراوان از توافق با FATF حمایت کرده و به دروغ از آن به عنوان دروازه پیشرفت اقتصادی نام می برند.
گروه سیاسی - رجانیوز : در پی انعقاد قرار داد نفتی توتال بین وزارت نفت و فرانسه ، کارشناس ها و اساتید حوزه ی نفت انتقاد های جدی به این قرارداد وارد کرده بودند که موجب نگرانی برخی کارشناسان و مسئولین و حتی برخی از نمایندگان مجلس گردید . در پی همین نگرانی ها و انتقاد ها ، برنامه ی جهان آرا در شبکه افق از اساتید حوزه ی نفت که اتفاقا دارای دو دیدگاه متفاوت نسبت به قرارداد توتال بودند دعوت به عمل آورده و به بحث و بررسی کارشناسی قرار داد مذکور پرداخته بود . در این برنامه پرفسور مسعود درخشان به عنوان منتقد قرار داد توتال و دکتر شمس اردکانی، اقتصاددان و رئیس کمیسیون انرژی اتاق بازرگانی ایران به عنوان مدافع قرار داد به بحث و بررسی پرداختند .
اما پس از این برنامه ، پرفسور مسعود درخشان علی رغم اینکه چهره ای شاخص در حوزه مطالعات اقتصادی و مطالعات حوزه نفت است مورد هجوم برخی مدافعان قرارداد توتال قرار گرفت . عناوینی چون اقتصاددان ارشد دفتر مطالعات انرژی در لندن (I.B.E.S)، بنیان گذار دانشکده اقتصاد دانشگاه امام صادق (ع) ، استاد اقتصاد دانشگاه های مطرح کشور و موسس رشته ی قرار داد های نفتی تنها بخشی از سابقه ی درخشان این کارشناس حوزه اقتصاد و نفت است .
چندی پس از پخش برنامه و طرح انتقادات کارشناسی از سوی پرفسور مسعود درخشان و دکتر ابراهیمی اصل ، معاون سابق وزیر نفت بیانیه ای علیه انتقادات کارشناسی ایشان از سوی روابط عمومی وزارت نفت صادر گردید که بیش از آنکه پاسخی به انتقادات کارشناسان باشد ، محلی برای اتهام زنی به کارشناسان منتقد بود.
بی توجهی به نظرات کارشناسی تا جایی پیش رفته است که مقام معظم رهبری در موضوع مذاکرات برجام نیز از دولت خواست تا نظرات کارشناسان و منتقدان را نیز در جلسه ای بشنوند و به آنها اهمیت دهند اما این امر نه تنها رخ نداد بلکه رویه فرافکنی و توهین به شکل بدتری ادامه پیدا کرده است.
در بخشی از این بیانیه آمده است : مخالفت با دولت، نه حرفه که ماهیت برخی از افراد را تشکیل میدهد و حاضرند هر گونه موفقیت را به حاشیه و مرز تخریب بکشانند تا فقط و فقط دولت را در اجرای وعدهها و برنامههایش ناکام نشان دهند. این جریان و افراد هنگام تدوین قراردادهای تازه نفتی هرگونه مخالفتی را که توانستند انجام دادند و مانع تراشیهای بسیاری کردند .
اتهام به حاشیه کشاندن و تخریب هر گونه موفقیت ؛ و اقدام برای ناکام کردن دولت در زمینه های مختلف ، صرفا زمانی متوجه کارشناسان و صاحب نظران مطرح حوزه نفت شده است که با دلسوزی به طرح مسائل مربوط به قرار داد توتال و نقد و بررسی کارشناسانه ی آن پرداخته اند .
در ادامه این بیانیه آمده است : منتقدان حاضر در این برنامه با بیپروایی از عدم رعایت چارچوبهای قانونی و همچنین عدم تمکین مسئولان وزارت نفت از نظر عالی مقام معظم رهبری در چارچوب این قرارداد یاد میکنند که این موضوع ظلم بزرگی در حق مدیران خدوم صنعت نفت و البته جفایی بزرگتر به نظام مدیریت کلان کشور است.صت زمانی مناسب از کشور برای یک قرارداد بزرگ دریغ شود.
در این بیانیه مسئولان وزارت نفت به گونه ای از نظر مقام معظم رهبری و چهار چوب های قاونی سخن به میان می آورند و کارشناسان منتقد را متهم به بی پروایی می نمایند که گویی دولت در همه ی مسائل کلان کشور ، مو به مو نظرات مقام معظم رهبری و چهارچوب های قانونی را رعایت کرده است . چه بسا انتساب قرار داد توتال به نظر رهبری هم مانند انتساب برجام به رهبری و نظام باشد که در تجربه ی ملت ایران ثبت شده است . قرار داد توتال به قدری ایجاد نگرانی کرده است تا برخی از نمایندگان مجلس هم ، در روند بررسی آن ورود کرده و طرح سه فوریتی برای توفق و بررسی آن صادر نموده اند .
در ادامه ی این بیانیه مطرح شده است : به راستی جای این پرسش از این دو منتقد محترم باقی است که بگویند براساس کدام تجربه و نظر صائب شان باید اکنون همه چیز را با نظر آنان منطبق کرد؟ اینان به راستی چگونه به خود اجازه می دهند نظری برخلاف نظر خودشان را نشان «ضعف ساختاری جمهوری اسلامی ایران» قلمداد کنند؟ اگر بنا بود کشور در ادوار گذشته طبق نظر و تصمیم و عمل آنها اداره میشد که الان معلوم نبود در قعر کدام دره بودیم.
همه ی این ها تنها واکنش هایی است که وزارت نفت دولت روحانی به انتقاد ها و اظهار نظر های کارشناسی آن هم از سوی اساتید مطرح حوزه نفت و اقتصاد چون پرفسور درخشان مطرح کرده است که اگر قبلا به این نظرات و انتقادات توجه شده بود کشور امروز با هزینه های سنگین کرسنت و امثالهم دست و پنجه نرم نمی کرد.
نکته ی قابل توجه اینجاست که انتقاد های مطرح شده از سوی عده ای منتقد که حتی بتوان از سوی دولت به آن ها لقب بی سواد و بی شناسنامه داد نبوده است بلکه منتقد این قرار داد پرفسور مسعود درخشان بوده است که به عنوان پدر علم قرار داد های نفتی محسوب شده و ایشان کسی بوده اند که تمام عمر خود را در علم اقتصاد و مطالعات حوزه نفت و کاربردی کردن آن در افزایش منافع ملی صرف کرده اند و سال های سال صادقانه و دلسوزانه تلاش نموده اند . توهین به انتقاد های این کارشناس برجسته حوزه نفت توهین به ساحت علم و مقام استاد بوده است که نوعی سیاسی کاری و بی تحملی نسبت منتقدین محسوب می شود.
حال سوال اینجاست دولتی که با شعار آزادی اعتماد مردم را به خود جلب کرده است و در سخنرانی های مختلفی از جملاتی چون نشکنیم قلم ها را و نبندیم دهان ها را پرده برداشته است ؛ چگونه در برابر انتقاد های کارشناسی به صدور بیانیه های توهین آمیز می پردازد .
بررسی دقیق تصاویر ماهواره ای نشانگر توسعه بخش مخصوص عملیات پهپادی در این پایگاه مستقر در اردن است و مشخص می کند نیروی هوایی آمریکا یا CIA سرمایه گذاری قابل توجهی روی توسعه آن کرده اند.
به گزارش سرویس دفاع و امنیت مشرق، علی رغم تلاش های ائتلاف کشورهایی چون ایران، سوریه و عراق برای کاهش و در نهایت حل بحران تروریستی به وجود آمده در منطقه، تلاش برخی بازیگران عربی و غربی برای دامن زدن به آن، هر روز ابعاد جدیدی پیدا می کند و در اشکالی جدید وارد میدان می شود. بر این اساس، کشور اردن از ابتدای بحران سوریه تا به امروز یکی از مناطق مورد علاقه برای کشورهای غربی و همچنین گروه های تروریستی به منظور آماده سازی و نفوذ به داخل سوریه و عراق بوده است.
البته از چند ماه قبل، این تلاش ها شدت بیشتری یافته و با حضور سرمایه گذاری مستقیم ارتش آمریکا نیز همراه شده است. به عنوان مثال، بر اساس خبر رسانه های عربی در اواخر سال گذشته، کمیته های ویژه ارتش آمریکا و دولت اردن، کار تدوین طرح و نقشه های لازم برای اجرای پروژه احداث یک پایگاه جدید نظامی با هزینه کامل وزارت دفاع آمریکا در خاک اردن را آغاز کرده اند. منابع ویژه اردنی گفته بودند که پایگاه جدید، دائمی و مدرن ترین و بزرگترین پایگاه خواهد بود و بخشی از ساختار همکاری امنیتی دائمی بین اردن و آمریکا خواهد بود.
شبکه المیادین نیز در هفته های گذشته از استقرار نیروهای ویژه اردنی و آمریکایی در مرز اردن با سوریه و ورود خودروهای زرهی آمریکایی به این کشور در مرزهای جنوبی سوریه خبر داده و افزوده بود بعد از سفر چند هفته پیش عبدالله دوم شاه اردن به آمریکا، توافق برای تشکیل یک نیرو با حمایت پنج کشور و مجهز کردن عناصری چون ارتش آزاد در منطقه به سلاح و تجهیزات مدرن با همکاری و ورود مستقیم ارتش آمریکا انجام شده است.
پیشروی محور مقاومت و افزایش اهمیت اردن
در دو سال اخیر و با تغییرات گسترده ای که در شرایط نبرد علیه گروه های تروریستی در سوریه رخ داده، بر اهمیت کشور اردن و نقش آن در حمایت از تروریست های حاضر در جنوب این کشور در مرز با اردن بیش از پیش افزوده شده است. در عین حال تقویت حضور نیروهای خارجی در مرز اردن با سوریه، انتقال نظامیان آلمانی از ترکیه به اردن و همچنین گسترش فعالیت های پهپادی آمریکا در این کشور از جمله مسائل مهمی هستند که در چند ماه اخیر در این کشور رخ داده است.
در پایگاه H-۴ چه خبر است؟
مسئله عملیات هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی از مبدا اردن به مقصد سوریه و عراق به بهانه مبارزه با گروه تروریستی داعش نکته جدیدی نیست. پیش از این پایگاه هوایی Muwaffaq Salti نیروی هوایی اردن نیز میزبان پهپادهای آمریکایی بود که این امر همچنان ادامه دارد. بر اساس تصویری ماهواره ای که در تاریخ ۴ مارس ۲۰۱۶ از این پایگاه تهیه شده است، تعدادی از پهپادهای آمریکایی ریپر و پردیتور در آن مشاهده می شوند.
تصویر پهپادهای آمریکایی در پایگاه Muwaffaq Salti
اما ماجرای جدید مربوط به پایگاهی به نام H-۴ در نزدیکی مرز اردن با سوریه و عراق است. این پایگاه توسط انگلیسی ها در دهه ۱۹۳۰ میلادی ساخته شده و در سالهای بعد توسط نیروی هوایی اردن مورد استفاده قرار گرفته است. بررسی دقیق مجموعه تصاویر ماهواره ای از سال ۲۰۱۵ تا به امروز نشانگر توسعه بخش مخصوص عملیات پهپادی در این پایگاه است و مشخص میکند که نیروی هوایی آمریکا یا سازمان جاسوسی این کشور CIA سرمایه گذاری قابل توجهی را برای توسعه این پایگاه هزینه کرده اند.
پرواز ریپرهای امریکایی از پایگاه جدید در اردن
منابع اطلاعاتی اعتقاد دارند که در کنار پهپاد های آمریکا MQ-۹ ریپر آمریکایی در این پایگاه، هواپیماهای شناسایی سبک سسنا و بالگردهای تهاجمی کبری ارتش اردن نیز حضور دارند. بر اساس تصاویر ماهواره ای، تاسیسات ارتباط ماهواره ای مخصوص کنترل پهپاد ها در این پایگاه وجود ندارد و احتمالا این پایگاه صرفا به عنوان محلی برای به پرواز در آوردن و فرود این پهپادها مورد استفاده قرار می گیرد و عملیات هدایت و کنترل از مکان دیگری انجام خواهد گرفت.
توسعه پایگاه پهپادهای آمریکایی در پایگاه H-۴ در سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۷
پهپاد ریپر گونه ای توسعه یافته بر اساس پهپاد پردیتور است. آمریکا، انگلستان، فرانسه، اسپانیا، ایتالیا، هلند و هندوستان کاربران این پهپاد هستند. این پرنده نظامی توان حمل محموله رزمی تا حدود ۱۴۰۰ کیلوگرم شامل موشک های هوا به سطح هلفایر، بمب هدایت لیزری GBU-۱۲ و بمب هدایت ماهواره ای GBU-۳۸ را دارد.
پهپاد MQ-۹
این هواپیمای بدون سرنشین با لود کامل رزمی توان پرواز به مدت ۱۴ ساعت را دارد و می تواند با سرعت ۳۱۳ کیلومتر بر ساعت حرکت کند و از جمله مهمترین ابزارهای بدون سرنشین آمریکا برای اجرای حملات در کشورهای منطقه محسوب می شود.
در حال حاضر ایالات متحده ادعا می کند که هدف از این پایگاه ها و تجمع نیروها در نقاط مختلف منطقه خاورمیانه از جمله اردن، مبارزه با گروه تروریستی داعش است. از اصل این موضوع و مدارک بسیار و غیر قابل کتمان مبنی بر حمایت آمریکا از داعش نیز که بگذریم، یک مسئله مهم در این میان وجود دارد و آن هم این است که این پایگاه ها در حال حاضر در مناطقی توسعه یافتهاند که هم به عراق و هم به سوریه نزدیک هستند. از سوی دیگر در مدت اخیر شاهد حملات گسترده توسط ارتش عراق و همچنین پیشرویهای عمقی ارتش سوریه و متحدان در مناطق تحت تصرف داعش هستیم و این موضوع، همزمان با توسعه و افزایش حضور نظامی آمریکا در اردن و شمال سوریه رخ می دهد.