حضرت امام خامنه ای: نگذارید احساس غیرت انقلابی و تکلیف در مقابل انقلاب، در دلهای شما ضعیف بشود و فرو بنشیند. مثل کسی که از خانواده و حرم و ناموس خوددفاع میکند،ازانقلاب وارزشها و دستاوردهای آن،همین طور دفاع کنید
بایگانی اسفند ۱۳۹۷ :: فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا
فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا
خواستۀ ما: اینترنت باید ملّی، امن، پرسرعت، ارزان و پاک باشد
خواستۀ ما: اینترنت باید ملّی، امن، پرسرعت، ارزان و پاک باشد
دیدگاه و باور ما: فضای مجازی در خدمت صدورانقلاب، اقتصاد مقاومتی، صادرات غیر نفتی، نهضت تولید علم، جنبش نرم افزاری، ایجاد اشتغال پایدار، مبارزه با امپریالیسم واستکبار ستیزی
حضرت امام خامنه ای (حفظه الله تعالی): ۱۳۹۴/۰۶/۱۸ «انشاءالله تا ۲۵ سال دیگر، به توفیق الهی و به فضل الهی چیزی به نام رژیم صهیونیستی در منطقه وجود نخواهد داشت.»
بیاعتنایی دولت
به اجرای قانون هدفمندسازی یارانهها باعث شد امروز اقتصاد ایران با
یارانهای معادل 2.5 برابر بودجه عمومی و قاچاق 10 میلیون لیتر سوخت مواجه
باشد.
به گزارش مشرق،
وقتی صحبت از هدفمندسازی یارانهها در سال 87 شد، بحثها و تحلیلهای
فراوانی برای کیفیت اجرا در گرفت و هر رسانهای را ورق میزدی هدفمندی
موضوع داغ آن بود.
در نهایت، در 15 دی ماه 88 قانون هدفمندسازی
یارانهها به تصویب مجلس رسید و در آذر ماه 89 اجرای آن آغاز شد. یکباره
مصرف بنزین از حدود 95 میلیون لیتر به حدود 60 تا 65 میلیون لیتر در روز
کاهش یافت و مصرف سایر حاملهای انرژی با نسبتهای مختلف کاهش پیدا کرد.
بازتوزیع 45500 تومان برای هر خانوار، هر
چند که تقریبا به همه مردم پرداخت شد اما توانست در سال اول فقر مطلق را
تقریبا حذف کند و تورم تحقق یافته نسبت به تورم انتظاری آن کمتر بود. اما
به دلایل مختلفی که در این مطلب جای طرح آن نیست، گامهای بعدی آن هیچگاه
برداشته نشد و فقط در سال 93 دولت یک اصلاح قیمت در بنزین و گاز انجام داد
اما هیچگاه نتایج آن در چارچوب قانون هدفمندسازی یارانهها دیده نشد.
در زمانی که اصلاح قیمتها انجام شد بهای
دلار معادل 1000 تا 1100 تومان بود اما نرخ ارز در سال 91 به 3200 تومان و
سال 97 به بیش از 12 هزار تومان رسید. براساس قانون هدفمندی یارانهها طی
پنج سال قیمت حاملهای انرژی باید به 90 درصد فوب خلیج فارس میرسید. با
توجه به نرخ ارز بهای بنزین فوب خلیج فارس 5 هزار تومان و 90 درصد این
قیمت، 4500 تومان است. بنابراین مابهالتفاوت 1000 تومان و 4500 تومان،
یارانه بنزین است. البته در کنار این افزایش قیمت، بازتوزیع نقدی یا
غیرنقدی هم افزایش مییافت و دولت امکان بسیار وسیعتری در ارائه خدمات
مطلوب به مردم داشت.
بررسی قیمت سایر اقلام مانند گازوئیل، گاز،
آب، برق و سایر سوختها، نشان میدهد دولت و مجلس قانون هدفمندی یارانهها
را به فراموشی سپردهاند و قانون را در همان مرحله اول که سال 89 اجرا شد
متوقف کردهاند. البته براساس محاسبات مرکز پژوهشهای مجلس دولت و شرکتهای
دولتی بیش از 85 هزار میلیارد تومان درآمد از محل اصلاح قیمت حاملهای
انرژی دارند و محل مصرف بخش عمده این درآمدها را از چارچوب قانون مصوب خارج
کرده اند.
به گفته پورابراهیمی رئیس کمیسوین اقتصادی
مجلس، معادل 2.5 برابر بودجه عمومی یارانه (یارانه آشکار و پنهان) پرداخت
میشود و این جملات دقیقا همان جملاتی است که قبل از تدوین قانون هدفمندی
یارانهها مطرح میشد. درواقع نه گامهای بعدی قانون برداشته شد و نه درآمد
مازاد بر گام اول اجرای قانون، در قالب تعیین شده توسط قانون، خرج میشود.
امروز اقتصاد ایران به نقطهای برمیگردد که تا پیش از 28 آذر 89 در آن
نقطه قرار داشت.
دولت دوازدهم نه قانون مصوب را اجرا میکند و
نه برنامه جدیدی برای یارانهها ارائه میدهد. در واقع دولت نه تنها
برنامهای ارائه نمی دهد بلکه زیرساختهایی مانند کارت هوشمند سوخت را که
قاچاق سوخت را تا جدی زیادی کنترل میکرد را هم از بین برد تا جایی که
براساس آخرین آمار معاون پیشگیری ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز، روزانه
10 تا 13 میلیون لیتر سوخت از کشور قاچاق میشود. این آمارها نیز بسیار
آشناست. آمارهایی که قبل از کارت هوشمند و سهمیهبندی بنزین بارها شنیده
میشد.
بررسی وضعیت کنونی اقتصاد نشان میدهد دولت
با عدم اجرای قانون هدفمندی یارانهها و نابودی زیرساخت کمهزینه کنترل
مصرف و قاچاق بنزین وضعیت انرژی و نظام یارانهها را به دوران قبل از اجرای
قانون هدفمندی یارانهها و کارت هوشمند سوخت برد و هر آنچه که اقتصاد
ایران و مردم در این سالها تجربه کرده و هزینه شوک قیمتی و شوک نسبی در
مدیریت مصرف را متحمل شده بودند، از دست رفت. مثل بیماری که یک بار جراحی
شده اما به دلیل عدم مراقبت از خود پس از جراحی دوباره باید به اتاق عمل
برود.
اقتصاد ایران متاسفانه مملو از تجربیات
تجربه شده و تکرار مکررات در کلام و عمل است و مشخص نیست کی و چه زمانی از
این تجربیات درس گرفته خواهد شد.
علی صوفی با بیان اینکه تداوم همکاری با دولت به جهانگیری لطمه میزند، گفت: جهانگیری استعفا داد ولی مقام معظم رهبری مصلحت ندیدند.
به گزارش مشرق،
اهل لاهیجان استان گیلان و ۷۰ ساله است؛ سیاستمداری که از عنفوان جوانی
مسئولیتهای مختلفی را داشته به ویژه در حوزه استانهای مختلف داشته است.
استانداری استانهای بوشهر، کهکیلویه و بویراحمد و استان گیلان و یک دوره
هم وزارت تعاون را برعهده داشته و الان هم از عناصر مهم و موثر اصلاح طلبان
در عرصه سیاسی کشور است و قطعاً حرفهای گفتنی زیادی دارد. نامش علی صوفی
وزیر تعاون دولت هشتم است.
آنچه در ادامه میآید متن گفتوگوی دستخط با علی صوفی است:
*خدمت شما سلام عرض میکنم. خیلی خوش آمدید.
ممنونم. خدمت شما سلام عرض میکنم و خدمت همه بینندگان عزیز هم عرض ادب و سلام دارم.
*آقای صوفی الان چه میکنند؟
من از سال ۸۴ بازنشسته شدم. از آن زمان هیچ سمت دولتی نداشتم.
*در اتاق تعاون بودید.
اتاق تعاون دولتی نیست.
*بله؛ میدانم.
بله، یک دوره سه ساله اتاق تعاون بودم و بعد
از آن بنیاد مستضعفان، هلدینگ صنایع سلولزی عضو هیات مدیره بودم. از آنجا
هم در یکی از هلدینگهای زیرمجموعه بانک سپه عضو هیات مدیره هستم.
*کار سیاسی هم مشغول هستید.
بله. کار سیاسی کار اصلی ما است.
*الان به نوعی پخت و پزهای انتخابات مجلس ۹۸ را شروع کردهاید؟
با تشکیل شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان میتوان گفت که بله مقدمه کار فراهم شده است.
*شما و دوستان
همفکر شما از سال ۹۲ یکسری پیروزیهایی را به دست آوردید. سال ۹۲ انتخابات
ریاست جمهوری با ائتلافی که با رئیسجمهوری فعلی داشتید و بعداً در سال ۹۴
انتخابات مجلس و سپس انتخابات شوراها بود. از نتایجی که به دست آمده قطعاً
راضی هستید. از عملکردها راضی هستید؟ فکر میکنید عملکردها آنچیزی بوده که
مردم به خاطر آن رای دادند؟
در رابطه با عملکرد طبعاً آن انتخاباتی که
برگزار شد، از نظر ارائه لیست مطلوب برای ما نبود، برای اینکه مجبور شدیم
لیست حداقلی بدهیم.
*چرا؟
برای اینکه هم در جریان انتخابات ریاست
جمهوری کاندیداهای اصلی ما مجال حضور پیدا نکردند، یعنی آقای خاتمی نتوانست
حضور یابد و آقای هاشمی هم رد صلاحیت شد. خب وقتی کاندیدای حداکثری نداشته
باشیم، با کاندیدایی که در حاشیه قرار میگیرد توقعات هم پائین میآید.
برای همین گرچه آقای روحانی در دوره اول ریاست جمهوری بیش از انتظار ظاهر
شد، ولی در دوره دوم با موانعی مواجه شد و آنچه انتظار بود مخصوصاً مردم
انتظار داشتند حاصل نشد.
*چه موانعی؟
به نظر من آقای روحانی به خاطر پرداختن به
مذاکرات هستهای یک مقدار در امور داخل کشور کمتر به اهدافی که در داخل مهم
بود، پرداخت. بنابراین این باعث شد بعداً که برجام ناکام شد و در عمل با
خروج آمریکا چالش سنگینی برای نظام به وجود آورد، این باعث شد همه آن تخم
مرغها در یک سبد بودند، بریزند و بشکنند.
*شما به عنوان
فرد باتجربه پیشبینی میکردید که بعد از قضایایی که با خروج امریکا از
برجام به وجود آمد، ما شاهد چنین نوساناتی با این شدت باشیم؟ منظورم
نوسانات اقتصادی است.
من اصلاً پیشبینی نمیکردم. یعنی من فکر
میکردم آمریکا تنها است و بقیه کشورها با ما خواهند بود، ولی به هر حال آن
سیستمی که تاکنون در آمریکا با ترامپ همراهی کرد، توانست عرصه بینالمللی
را تحت تاثیر قرار دهد و گرچه آن ۵ کشور باقیمانده همچنان لفظاً و با کلام
از برجام حمایت میکنند، اما من فکر میکنم در مقابل آمریکا با ملاحظه
رفتار کردند.
*درباره بازار
ارز شما یک جملهای دارید که گفتید نوسانات ارزی به دلیل پیشنهادات
تئورسینهای اقتصادی داخل دولت مبنی بر اینکه باید قیمت ارز را واقعی کرد،
به وجود آمد.
بله.
*به این اعتقاد دارید؟
بله، من این اعتقاد را دارم.
*آن تئورسینها چه کسانی بودند؟ میگویند تئورسینها دوستان شما همانند آقای نیلی بودند.
بله. این دوستان ما در زمان آقای هاشمی هم اعتقاد بر اجرای این تئوری آزادسازی داشتند؛ سیاست تعدیل اقتصادی یا اقتصاد تعدیلی.
*که آن تورم ۴۵ درصدی به وجود آمد.
بله. نظر این دوستان این بود که قیمت ارز
واقعی نیست و باید آزاد شود و نباید دولت کنترل کند. این مجال برای آنها
پیش نیامد تا سال ۹۶. کاملاً محسوس بود این جهش یکباره ارز، چون آن مقطع
مثلاً بهمن ماه همیشه به خاطر سفرهای خارجی که وجود دارد قدری ارز گران
میشود، تقاضا بالا میرود ولی نه این حد که یکباره چنین جهشی پیدا کند.
این مشخص بود که دولت رها کرده و بعد استمزاجهایی هم که کردم، جواب مثبت
گرفتم. به نظر من این اتفاق افتاده است.
*سود در جیب دولت رفته است؟
اینکه چه کسی سود برده را نمیتوانم بگویم، ولی مردم ضرر کردند، دولت هم ضرر کرد.
*دولت چرا ضرر کرده است؟
دولت اعتبارش را از دست داده است.
*از سوی دیگر مزایای مالی خیلی خوبی به دست آورده است. بالغ بر چندین هزار میلیارد تومان.
بله. میگویند ۶۰۰ هزار میلیارد تومان هم
هست ولی آثار این دیده نمیشود. اگر دولت داشت می توانست در این بودجه سال
۹۸ اعمال کند. به هر حال آن چیزی که مطرح میشود و یک نظر دیگر این است که
دولت هم سود چندانی نبرده، بلکه این وسط دلالهایی بودند که سود بردند.
*آن دلالها به کجاها وصل بودند؟
بله، اینها سوالات اساسی است.
*جالب این است
که مصاحبهای را از آقای پورابراهیمی رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس، دیدم آن
زمان که این بحرانها به وجود آمد، اشاره میکرد که ما پیشبینی کرده بودیم
و طرح دوفوریتی آماده کرده بودیم که احتمالاً چنین نوساناتی را شاهد
هستیم. دولت گفت ما دقت داریم و خودمان پیگیری میکنیم و شما این کار را
نکنید. یکباره این اتفاقات افتاد و جالب این بود همه آن اشتباهاتی که باعث
بروز چنین اتفاقاتی میشد را خلاف آن قوانین و ارزشها و آن نظام اقتصادی
خودمان میدانستند ولی همه انجام میشد.
یک دورهای احساس میشد که رها است.
*این رهاشدگی...
یعنی هیچ کسی پاسخگو نیست، کسی با مردم صحبت
نمیکند، کسی حداقل وعده نمیدهد که این مقطعی است و ما درست میکنیم.
بلکه همه سکوت میکردند و عجیبتر این بود که یک زمان قیمت ارز یک مقدار
افت کرد، رئیس کل بانک مرکزی گفت اینچنین نیست، قیمت ارز دوباره بالا رفت.
این نشان می داد ارادهای وجود دارد که قیمت ارز نباید این چنین باشد.
من شنیدم که آن دوستانی که به آقای روحانی
این پیشنهاد را دادند، بعداً آقای روحانی در دانشگاه تهران یک اظهاری کرد
که تایید کرد و گفت اینها به من گفته بودند قیمت ارز از ۵ هزار تومان
بالاتر نمیرود. یعنی یک عده ای این پیشنهاد را دادند و اطمینان به آقای
رئیسجمهور دادند که مثلاً از ۵ هزار تومان و ۶ هزار تومان قیمت ارز بالاتر
نمیرود ولی بعد عنوان کردند که از دست ما خارج شد.
*شما گفتید که
حمایت اصلاحطلبان بود که اقبال عمومی آقای روحانی از ۱۳ درصد در سال ۹۲ به
بالای ۵۰ درصد رسید و رئیسجمهور شد و روحانی مدیون اصلاحطلبان و عارف
است. همین را اعتقاد دارید؟
بله. اعتقاد دارم.
*ولی تیم آقای روحانی چنین اعتقادی ندارد.
باید دید مبنای حرفهایی که میزنند و
تحلیلهایی که میکنند چیست. من برای عرضم دلیل دارم. آقای روحانی و آقای
عارف از کاندیداهای اصلاحطلبان باقی مانده بودند و یک کارگروهی درست شد
زیرنظر شورای مشورتی آقای خاتمی تا نظرسنجی بین این دو نفر شود تا ببینند
وضعیت اینها چطور است.
آن کارگروه در نظرسنجی که انجام داد اعلام
کرد که آقای روحانی حدود ۱۳ درصد و آقای عارف حدود ۸ درصد رای دارند و
مبنای تصمیمگیری برای حمایت از آقای روحانی هم همین شد. بنابراین این سند
الان موجود است که آقای روحانی آن زمان ۱۳ درصد اقبال عمومی داشت.
*تیم آقای روحانی میگویند ما ۱۳ درصد و شما ۸ درصد بودید. آن ۸ درصد به ما اضافه شده است.
ببینید، اصلاحطلبان پشت آقای روحانی آمدند و
از ایشان حمایت کردند. معنا این نیست که اصلاحطلبان ۸ درصد بودند چون
آقای عارف کاندیدای اصلاحطلبان نبود. ایشان شخصاً آمده بودند.
*همه ایشان را به عنوان کاندیدای اصلاحات میشناختند.
نخیر.
*خودتان کنار آقای عارف بودید.
من از ابتدا کنار آقای عارف بودم ولی
اصلاحطلبان کاندیدا اعلام نکردند، بلکه آقای عارف به عنوان یک کاندیدای
مستقل ورود کرد، به امید جلب حمایت اصلاحطلبان بود و این ایراد و اشکالی
هم نداشت. اصلاحطلبان کاندیداهای حداکثری داشتند و آنها را دنبال
میکردند. از ابتدا گفته بودند، خاتمی یا هاشمی!
بخش قابل توجهی از اصلاحطلبان با رد صلاحیت
آقای هاشمی کاملاً کنار کشیدند یعنی من در جلسهای بودم که با ناراحتی و
عصبانیت اظهار میکردند که ما در انتخابات شرکت نمیکنیم و توصیه هم
میکردند که آقای عارف هم کاندیدا نشوند. جو به این صورت بود ولی به هر حال
مردم یک خواسته داشتند.
من به همراه آقای عارف به استانها میرفتم،
خواسته مردم را این طور دیدم که ائتلاف، کاندیدای واحد! نمیخواستند مثلاً
سال ۸۴ تکرار شود. برای همین شورای مشورتی آقای خاتمی تدبیری اندیشید که
بتواند یک کاندیدا معرفی کند.
*شما یک چیزی درباره رئیس دفتر رئیسجمهور گفتید که ایشان چون خرش از روی پل گذشته، چنین حرفهایی میزند.
بله. جناب آقای واعظی در وزارت پست و تلگراف
وزیر موفقی بود. برای پست ریاست دفتر چنین کسی که پیشینه اینگونه دارد و
به ویژه در وزارت خارجه هم بوده و شاید طالب وزارت خارجه هم باشد دفعتاً
بخواهد ریاست دفتر رئیسجمهور را ترجیح دهد، این یک مقدار شائبه سیاسی
دارد.
آقای واعظی قبلاً در جریان انتخابات مجلس
برای جلب اعتماد اصلاحطلبان برای ائتلاف خیلی تلاش کرد. در دوره دوم
انتخابات - چون انتخابات به دور دوم کشیده شد - ما یک جلسهای در کتابخانه
ملی داشتیم با همه کاندیداهایی که در لیست امید بودند و به دور دوم کشیده
شدند، ایشان صحبت کرد.
صحبتهای ایشان و تحلیل ایشان این بود که
مردم از اصولگرایان و اصلاحطلبان خسته شدهاند و به جریان سومی روی
آوردهاند و آن جریان سوم اعتدال و توسعه است. این خیلی غیرمنطقی بود اما
ایشان این ادعا را داشت. بعدها هم بیشتر تلاش کرد که آقای روحانی را از
عقبه رای خودش که اصلاحطلبی بود جدا کند. اینها هم کاملاً مشهود بود. هم
در ارائه لیست کابینه مشخص بود که از همانجا این زاویه کاملاً آشکار شد و
هم اینکه آقای واعظی خودش را اصولگرا میداند.
*شما گفتید که حمایت بدون قید و شرط از نامزدی آقای روحانی در سال ۹۶ اشتباه بود. درست است؟
بله.
*چرا؟ چه قید و شرطی میتوانستید بگذارید؟
اگر ائتلاف بود، ائتلاف سازوکاری دارد. وقتی
اسمش ائتلاف است یعنی اینکه ما دو گروه و دو جریان در کنار هم قرار
میگیریم و در ادامه هم با هم خواهیم بود. ائتلاف تا دم در مجلس یا ائتلاف
تا دم در ریاست جمهوری و کابینه معنا ندارد. باید این ائتلاف خودش را در
کابینه نشان میداد ولی نشان نداد.
*الان در جمع
اصلاحطلبان دو فکر وجود دارد. یکی اینکه دولتی است که کمک کردیم و ائتلاف
کردیم، باید به حمایت ادامه دهیم. دیگری فکر امثال آقای حجاریان است که شما
آن را تائید کردید که نباید خودمان و سرنوشتمان را به سرنوشت آقای روحانی
گره بزنیم. جملهای که شما بیان کردید همین است که حرف درستی است. پیروزی
روحانی پیروزی اصلاح طلبان بود ولی پیروزی اصلاحطلبی نبود و نباید سرنوشت
خود را گره بزنیم. یعنی شما معتقد هستید نباید از دولت حمایت کنید؟
در برخی جاها بالاخره باید از دولت حمایت
کرد، بلکه از کل نظام باید حمایت کرد. انقلاب ما انقلاب آرمانی بود و از
همان آرمانها هم من دفاع میکنم. در جایی که بحث بین آقای روحانی و
براندازان باشد، از آقای روحانی دفاع میکنیم و محکم هم میایستیم. اعتقاد
به این داریم و قبلاً هم این کار را کردیم اما اگر امر دایر بین مردم و
دولت شد ما طرف مردم هستیم. مردم، اصل هستند.
*آن مردم نمیگویند شما خودتان این دولت را آوردید؟
بله میگویند و ما میگوییم چاره ای نداشتیم. چاره دیگری نداشتیم. آن زمان...
*برخی یعنی رقبای شما بیان میکنند ۹۰ درصد سمتها دست اصلاحطلبان است.
من این را نمیدانم به ویژه با قانون منع
بکارگیری بازنشستگان فکر نمیکنم اصلاحطلبی هم باقی مانده باشد.
(میخندد). استراتژی ما سلبی بود یعنی ما میگفتیم این مدیریت آقای
احمدینژاد نباید استمرار یابد. این نباید باشد و این برای کشور خطرناک است
و هزینههای سنگینی برای ما به وجود آورده و قابل اعتماد نیست. هر کس
دیگری باشد بهتر از این جریان است.
در جریان مجلس هم گفتیم این تندروهایی که در
مجلس هستند نباید باشند هر کس دیگری باشند. اصولگرای معتدل باشد بهتر است.
کما اینکه در برخی جاهای لیست امید اصولگرا هستند. میگفتیم اصولگرای
معتدل باشد بهتر از این مجلس است.
*در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ شما میتوانستید بگویید آقای عارف باشد.
یکی را باید انتخاب میکردیم. اگر آقای روحانی میماند چه میشد؟ نمیشد.
*حداقل الان
برای مردم پاسخ داشتید که دنبال گزینه دیگری بودید. برای اینکه نقشه راه
رسیدن به قدرت برای گروههای سیاسی مشخص شده و میخواستید به قدرت برسید،
از یکسری از ارزش ها کوتاه آمدید. درست است؟
نخیر.
*آقای روحانی کاندیدای مطلوب شما نبود.
نبود.
*ولی به خاطر اینکه به نوعی تفاهم برسید و در اداره کشور سهم داشته باشید قبول کردید.
نه، من با آقای دکتر عارف بودم. من با آقای
روحانی نبودم. یعنی بعد از اینکه آقای روحانی را انتخاب کردند من در ستاد
آقای روحانی هم نرفتم. بنابراین بحث من با آقای عارف با بحث اصلاحطلبان با
آقای عارف جدا بود. اصلاحطلبان هنوز به این تصمیم نرسیده بودند که از چه
کسی حمایت کنند، ولی باید از یک نفر حمایت میکردند و آن یک نفر را با توجه
به اینکه در این ائتلاف و در این تصمیمگیری آقای هاشمی هم حضور داشت،
ترجیح دادند که آقای روحانی باشد و با نتیجهای که از نظرسنجی به دست آمده
بود.
*آقای جهانگیری
را گفتید یک کار بزرگی برای آقای روحانی کرد و در دولت سوخت ولی جهانگیری
چهره سوختهای نیست و هنوز یک کاندیدای بالقوه برای ۱۴۰۰ است. البته در
جایی هم گفته بودید خروج آقای جهانگیری از کابینه حتماً به نفع خودش است
ضمناً مشخص میشود که روحانی با اصلاحطلبان به کجا رسیده است. واقعاً هنوز
چنین اعتقادی دارید؟
من هنوز هم این اعتقاد دارم.
*یعنی اعتقاد دارید آقای جهانگیری از دولت بیرون بیاید بهتر است؟
به نفع خودش است.
*به نفع خودش یا اصلاحطلبان؟
نه، به نفع خودش است. به نفع اصلاحطلبان را
نمیتوانم الان جمعبندی کنم. اینکه گفتم به نفع خودش است بالاخره دولت آن
اعتباری را که در جریان انتخابات سال ۹۶ داشت، به سرعت از دست داد و
بالاخره الان ارزیابی از محبوبیت آقای روحانی خیلی پائین است.
*چند درصد است؟ میدانید؟
من زیر ۱۰ درصد شنیدم. وصل شدن به چنین
دولتی با چنین نارضایتی که وجود دارد جزء هزینه کردن چیز دیگری ندارد.
نمیدانم چه فایدهای دارد.
« برادران عزیز! امروز روز حسّاسی است، روزگار، روزگار فوقالعاده حسّاسی است. یک دستگاه پیگیر و یک جبههی فراگیر علیه انقلاب اسلامی مشغول کارند؛ پول به بازار میآورند، سلاح به بازار میآورند، توطئه میآورند، به قول خودشان اتاقهای فکر دارند و دائم دارند کار میکنند؛ علّت هم این است که احساس خطر میکنند. حق با آنها است، واقعاً باید احساس خطر کنند؛ چون فکر اسلامی از محدودهی نظام جمهوری اسلامی خارج شده. خودش خارج شده؛ من بارها مثال زدهام و گفتهام مثل هوای خوش، مثل باد لطیف، مثل بوی گُل؛ بوی گُل را که نمیشود در باغ محصور کرد، بوی گل میآید و اطراف باغ پخش میشود. تفکّر انقلابی، تفکّر اسلامی ناب، تفکّر اسلامی که دارای حاکمیّت است و نه اسلامی که صرفاً حرف زدن است و همینطور بظاهر و بهصورت تقدّسمآبانه یک احترام ظاهریای برایش قائلند و هیچ هم به آن عمل نمیکنند، اسلامی که منشأ اثر است در ساخت جامعه و نظام جامعه. این یک فکری است که امروز در دنیای اسلام منتشر شده است و یک جاهایی انسانهای قوی و کارآزمودهای را پرورش داده و تربیت کرده، لذا احساس خطر میکنند. فکر هم میکنند که کانون این حرکت عظیم و همهگیرِ اسلامی، جمهوری اسلامی است؛ باید اینجا را بمباران فکری و بمباران سیاسی بکنند و دارند میکنند؛ انواع و اقسام کارها را میکنند: پول خرج میکنند، توطئه میکنند، میروند و میآیند در سطوح مختلف که با جمهوری اسلامی، با ایران اسلامی چهکار کنیم. همهی کارهایی را هم که برایشان ممکن است انجام میدهند -ما خبر داریم؛ یعنی این چیزی که بنده عرض میکنم تحلیل نیست، اطّلاع است- از تحریکات داخلی، از تحریکات اشرار، از پول خرج کردن، از دامهای اخلاقی پهن کردن؛ انواع و اقسام کارها را دارند انجام میدهند برای اینکه بتوانند این نفوذ را انجام بدهند؛ بایستی به این توجّه داشت و این بسیار مهم است. »
« کسانی که در مسائل گوناگون دسترسی به اطّلاعات دارند، خوب میدانند که چه
دامی برای کشور گستردهاند یا میخواهند بگسترانند برای نفوذ کردن در حصن و
حصار اراده و فکر و تصمیم ملّت ایران، با انحاء مختلفِ تدابیر و سیاستها و
توطئهها؛ این الان در جریان است؛ مردم در باب انتخابات باید خیلی متوجّه
این باشند. اگر فرض کنیم عنصرنفوذی
به شکلی وارد مجلس شورای اسلامی بشود یا وارد مجلس خبرگان بشود یا در
ارکان دیگر نظام نفوذ بکند، مثل موریانه از داخل میجَود و پایهها را سست
میکند و فرو میریزد؛ قضیّه اینجوری است. ... البتّه در این زمینه روشنگری لازم است؛
روشنگریِ بدون اتّهام، بدون تهمت زدن، بدون مصداق معیّن کردن، امّا روشنگری
اذهان مردم؛ چیز لازمی است. ببینید، یکی از آن چیزهایی که قرآن کریم خطاب
به مخالفین، به یهود در آن روز، [میگوید] و بر آنها ایراد میگیرد این است:
لِمَ تَلبِسونَ الحَقَّ بِالباطِلِ وَ تَکتُمونَ الحَقَّ وَ اَنتُم
تَعلَمون؛(۱) یکی از ایرادهای بزرگ این است که شما باطل را با حق مخلوط
میکنید، مشتبِه میکنید؛ «لبس» یعنی اشتباه، «تَلبِسونَ» [یعنی] مشتبِه
میکنید حق را با باطل، وَ تکتُمونَ الحَقَّ، حق را کتمان میکنید. حقیقت را
باید بیان کرد که این وظیفهی ما است. »
حضرت امام خامنهای(حفظه الله تعالی): «هر جوانی که با انگیزهای، با یک ایمان مقدس و
پاکی حرکت کرد، از خانهی خود، از راحتی خود، از آغوش پدر و مادر خود، از
هوای خنک در گرمای تابستان، از محیط گرم و نرم در سرمای زمستان دل کند و
رفت در دل آن حوادث خونین، پر اضطراب و پر وحشت، تن خود و جان خود را کف
دست گرفت تا در برابر تکلیف و وظیفه فدا کند، او یک الگوست.جوانها علاوهی
بر این احتظاظ روحی و قلبی، درس میگیرند، الگو میگیرند.» ۱۳۹۰/۱۲/۱۰
دولت حسن روحانی قصد برهم زدن نژاد اصیل گوسفند ایران را دارد / کسی بیدار نیست؟!!
دام های اصیل زنده ی ایران را جلوی چشم همه (البته با چشم پوشی و هماهنگی از پیش طراحی شده ی دولت حسن روحانی) خیلی راحت خارج کردند.
آمریکا و انگلیس توسط حسن روحانی و دولتش سفره ی مردم و سلامت مردم را نشانه رفته اند.
افزایش قیمت گوشت مرغ و گوسفند بازی سیاسی هست.
التهاب در بازار گوشت قرمز، ایجاد نیاز کاذب، بسترسازی و بهانه ای برای واردات دام های آلوده و اصلاح شده (شما بخوانید تراریخته) توسط حسن روحانی و دولتش می باشد.
تأییدیه وزارت بهداشت و قرنطینه های دامی ارزانی خودشان!!
دام های زنده ای که از خارج وارد می شوند چند سال بعد نتایجش در تغییر ژنتیکی احشام اصیل ایرانی و البته در ایجاد بیماریهای ناشناخته قابل مشاهده خواهد بود.