برادرم آرپیجی زن و پدر کمک آرپیجی زن برادرم بود. سنگرشان هم بالای قله بود. برادرم برای دید بهتر و انهدام تانکهای دشمن به سمت دامنه قله حرکت میکند. بارها و بارها این مسیر را میرود و میآید تا...
گروه جهاد و مقاومت مشرق - چندی پیش فیلمی در فضای مجازی منتشر شد که در آن سردار باقرزاده روایتی از تفحص دو شهید دفاع مقدس در سالهای گذشته را اینطور بیان کرد: «طی یک عملیات تفحص در منطقه چیلات، پیکر دو شهید پیدا شد. یکی از آنها در حالت نشسته با لباس و تجهیزات کامل به جایگاهی تکیه داده بود و شهید دیگر در پتو پیچیده شده بود. معلوم بود شهیدی که درازکش است مجروح شده و شهید نشسته سرِ وی را به دامن گرفته است. پلاکهایشان را بررسی کردیم، شمارهها پشت سر هم بود: 555 و 556. متوجه شدیم آنها با هم پلاک گرفتهاند. معمولاً رزمندههایی که خیلی رفیق بودند، با هم میرفتند پلاک میگرفتند. با مراجعه به سیستم کامپیوتر متوجه شدیم. شهیدی که نشسته، پدر و شهیدی که درازکشیده، پسر است. پدر سر پسر را به دامن گرفته بود. شهید سیدابراهیم اسماعیلزاده پدر و سیدحسین اسماعیلزاده، اهل روستای باقرتنگه بابلسر بودند.» پیدا کردن خانواده شهیدان اسماعیلزاده کار چندان راحتی نبود. با کمی پرس و جو توانستیم با سیدرضا اسماعیلزاده، فرزند شهید سیدابراهیم اسماعیلزاده و برادر شهید سیدحسین اسماعیلزاده که همرزم پدر و برادر شهیدشان بوده به گفتوگو بنشینیم. ماحصل این همکلامی را پیش رو دارید.
پدرتان موقع جنگ چند سال داشتند؟
پدرم سیدابراهیم متولد 1304بود. شروع جنگ 56 سال داشت. ایشان در دوران
طفولیت مادر و پدرش را از دست میدهد و یتیم میشود. پدر به همراه عمویم در
شرایط مالی سخت و فقر بزرگ شده بودند. هر روزشان را در منزل یکی از اهالی
سپری و برای تأمین مایحتاج مالیشان در اراضی اربابی کار میکردند. پدرم در
سن 24سالگی ازدواج و تا مدتها برای امرار معاش روی زمین کشاورزی مردم
میکند.
جالب است که پدر و پسر با سالها اختلاف سنی با هم به جبهه میروند، کمی از برادر شهیدتان بگویید.
برادرم متولد 1336 بود. شش سال از من بزرگتر بود. حسین زیاد مطالعه
میکرد. حتی شبها برای کتاب خواندن از نور چراغی که به تیربرق نصب شده بود
استفاده میکرد. چراغ برق از خانه ما فاصله داشت، حسین به آنجا میرفت و
مطالعه میکرد.
بعد از گرفتن دیپلم، به عنوان معلم در روستا مشغول شد. حسین چهار فرزند
داشت؛ یک پسر و سه دختر. فرزند بزرگش در زمان شهادت پدر هفت سال داشت.
برادرم علاقه زیادی به شاگردانش داشت و سعی میکرد آنها را با اسلام و
انقلاب آشنا کند.
حسین مثل پدرمان زندگی را با فقر و نداری ولی با عزّت نفس شروع کرد.
سالهای زیادی در خانهای محقّر و کوچک که در حیاط پدری ساخته بود، زندگی
میکرد تا اینکه توانست خانهای کوچک در محله دیگری برای خودش بسازد.
برادرم عشق و علاقه زیادی به پدر و مادرمان داشت و سعی میکرد همیشه کنار
آنها باشد. با شروع جنگ عازم جبهه شد. به همسرش میگفت من لیاقت شهادت را
ندارم ولی اگر شهید شدم امام خمینی دل تو را آرام میکند. در شب شهادتش
همسرش خواب میبیند که جسد شهید را بر زانو دارد و حضرت امام خمینی (ره )
نیز در کنار او نشسته است.
چطور شد پدر و پسر با هم به جبهه رفتند؟
سال 62 در پادگان آموزشی قدس سپاه بابلسر رزمایشی برگزار شد. در آن رزمایش
فتوایی از امام خمینی(ره) خوانده شد که هر کس توانایی حمل سلاح دارد واجب
است در جنگ شرکت کند. من هم بعد از رزمایش ثبتنام کردم. بعد با ذوق و شوقی
خاص به خانه آمدم تا خبر ثبتنام و اعزام به جبههام را به اهل خانه بدهم
اما وقتی به خانه رسیدم متوجه شدم برادرم سیدحسین و پدرم هم ثبتنام
کردهاند. برادر دیگرمان هم در خدمت سربازی بود. من، برادر و پدرمان مانده
بودیم چه کنیم؟! هیچ کداممان کوتاه نیامدیم. هر سه رفتیم و اهل خانه و
خانواده را به خدا سپردیم. خدا توفیق جهاد را نصیب ما کرد.پدر در چهارمین
اعزام و برادرم در سومین اعزام، هفت روز بعد از حضورشان در منطقه با هم به
شهادت رسیدند. من ، پدر و برادرم در عملیات والفجر6 در قلّههای «چیلات» با
هم بودیم.
یعنی هر سه در یک منطقه و یک عملیات حضور داشتید؟
بله، عملیات ما یک عملیات ایذایی بود که به خاطر اهمیت حفظ جزایر مجنون
اجرایی شد. مجنون هم برای ما و هم برای دشمن اهمیت داشت. ما برای فریب دشمن
باید این عملیات را انجام میدادیم. هر سه نفرمان حضور داشتیم. پدر و
داداش حسین در گروهان یک بودند و من در گروهان 2 اعزامی از لشکر 25کربلا
بودم. برادرم سیدحسین آرپیجیزن بود و پدر کمک آرپیجیزنش. عملیات که
آغاز شد دشمن توانست با پاتکی که زد منطقه را از ما بگیرد. منطقه کوهستانی و
صعبالعبور، درههای مخوف و میادین مین گستردهای داشت. واقعاً جنگیدن در
آن شرایط سخت بود.
سردار باقرزاده ماجرای عجیبی از نحوه قرارگیری پیکر دو شهید تعریف میکردند، چطور چنین صحنهای رقم میخورد؟
بله، عرض کردم که برادرم آرپیجی زن و پدر کمک آرپیجی زن برادرم بود.
سنگرشان هم بالای قله بود. برادرم برای دید بهتر و انهدام تانکهای دشمن به
سمت دامنه قله حرکت میکند. بارها و بارها این مسیر را میرود و میآید تا
بتواند گلوله آرپیجی از پدرم بگیرد. پیشانی و دست پدر هم از همان ابتدای
عملیات ترکش خورده و مجروح شده بود، اما حاضر نمیشد به عقب برگردد. حسین
برای آخرین بار به سنگر میآید تا از پدر گلوله آرپیجی بگیرد، اما در مسیر
باز گشت زیر آتش دشمن قرار میگیرد.
پدرم از بالای قله همه این لحظات را مشاهده میکرد، حسین به سمت تانک دشمن
میرود تا از نزدیک منهدمش کند که مورد اصابت ترکش قرار میگیرد.
پدر آن زمان 58ساله بود. وقتی افتادن فرزندش را میبیند، خودش را به دامنه
کوه میرساند و بالای سر حسین میرود. چون توان بالا بردن پیکرحسین را
نداشت، پتویی میآورد و برادرم را در آن میپیچد. او را در آغوش میگیرد و
سر پسرش را روی زانوهایش میگذارد.
وقتی به آن لحظات فکر میکنم میگویم قطعاً آنجا صحنه شهادت علیاکبر امام
حسین (ع) برای پدرم تداعی شده بود. پدر زمزمهکنان میخواند، جوانان
بنیهاشم بیایید، علی را بر در خیمه رسانید، اما کسی نیست که پدر را یاری
کند. لحظاتی بعد خودش هم به شهادت میرسد و هر دو برای سالهای طولانی در
همان حالت میمانند.
خودتان هم آن موقع منطقه بودید؟ چه زمانی از شهادتشان مطلع شدید؟
بعد از عملیات متوجه شهادتشان شدم. البته منطقه به دست دشمن افتاده بود و
امکان تجسس و بازگرداندن پیکر شهدا نبود، برای همین مدتی صبر کردیم تا خبر
موثقی بگیریم. یک ماه بعد وقتی ساک و وسایلشان به دستمان رسید مراسم
تشییع گرفتیم.11 سال بعد به ما خبر دادند که پیکر برادر و پدرم را پیدا
کردهاند.
ما نمیپذیرفتیم، اما گفتند قطعاً خودشان هستند. برای همین برای دومین بار
مراسم تشییع برگزار کردیم، اما 25سال بعد از شهادتشان مجدداً تماس گرفتند و
اطلاع دادند که این بار به طور قطع پیکر آنها را تفحص کردهاند.
یعنی سه بار تشییع برگزار کردید؟
بله، آنها گفتند شهدایی که چند سال پیش دفن کردید پدر و برادرتان نبودند و
ما پیکر آنها را به تازگی پیدا کردیم. من زیر بار نمیرفتم و میگفتم نه من
نمیخواهم برای بار سوم خانواده را در شرایط دشواری قرار دهم و نگرانشان
کنم، اما آنها از من خواستند تا به ایثارگران ساری بروم و حضوراً با آنها
صحبت کنم.
فردای آن روز من همراه برادرم رفتم. مسئولان خیلی صحبت کردند. گفتیم شما
شهدای تازه تفحص شده را به عنوان شهید گمنام دفن کنید، اما آنها اصرار
داشتند تا ما با کسی که پیکر آنها را تفحص کرده است صحبت کنیم و روایتش را
بشنویم. بعد با دهلران تماس گرفتند و شخصی که پیکر برادر و پدرمان را تفحص
کرده بود با من صحبت کرد. سپس مسئول سازندگی فرمانداری دهلران با ما صحبت
کرد و ماجرای تفحص شهدا را برایمان تعریف کرد. گفت قرار بود نقطه صفر مرزی
جاده بکشیم. وقتی لودر شروع به کار کرد گوشهای از یک پتو از خاک بیرون
آمد. آرام آرام آنجا را پاکسازی کردیم و متوجه شدیم شهیدی در پتو پیچیده
شده است. خاکها را کنار زدیم. دیدیم این شهید در آغوش شهیدی دیگر آرام
گرفته که نشسته است و دندان مصنوعی دارد. حدس زدیم شهید نشسته باید سن و
سال بیشتری داشته باشد. پلاکهایشان را که نگاه کردیم دیدیم دو شماره پشت
سر هم یعنی 555 و 556است. بعد زنگ زدیم سپاه و آنها را درجریان کار قرار
دادیم.
این بار دیگر یقین حاصل شد که پیکرها مربوط به پدر و برادرتان است؟
وقتی پیکر شهدا به معراج شهدا منتقل شد ما از مسئولان خواستیم این بار با
اطمینان کامل مورد را بررسی و نتیجه را به ما اطلاع دهند. آنها هم یک ماه
بعد با ماتماس گرفتند و گفتند مطمئنیم اینها پیکر پدر و برادرتان هستند. هم
مدارک شناسایی نظیر پلاک، کلاه ، لباس و... نشاندهنده این موضوع بود و هم
انجام آزمایشهایی که ما را قانع کرد این بار شهدای خودمان را تشییع
میکنیم. خدا را شکر بعد 25سال از شهادت پدر و برادرم توانستیم تشییع
باشکوهی برایشان برگزار کنیم.
بعد از شهادت برادر و پدرتان باز به جبهه رفتید؟
مادر اجازه حضور مجدد نمیداد. آنقدر التماسش کردم و با ایشان صحبت کردم
تا راضی شد. سال 65 مجدد در مناطق عملیاتی حضور پیدا کردم. همیشه هم یاد
همرزمان شهیدم من را دلتنگ میکرد؛ پدر، برادر و دوستان دیگرم. سالها
مشغول جهاد بودم، اما از قافله شهدا جا ماندم. جنگ که تمام شد در سپاه
بابلسر مشغول خدمت شدم. گاهی دلم برای آن روزها تنگ میشود. شهادت پدر و
برادرم را به آنها تبریک میگویم، گوارای وجودشان باد. رسیدن به شهادت فیضی
است که هر کس لایقش نمیشود. من به فدای جسم و تن خسته شهدا، من به فدای
بدنهای ارباً اربا شدهشان که 25سال در قلههای چیلات آرام گرفته بود. من
همیشه با خودم آخرین لحظات پدر و برادرم را تداعی میکنم. کسی نمیداند،
لحظات آخرچه بر آنها گذشت؟ امیدوارم شفاعتشان شامل حال همه دوستداران و
خادمان شهدا شود.
منبع: روزنامه جوان
درحالی که عدهای خاص سعی کردند با علم کردن ارتش برابر سپاه یک دوقطبی کاذب راه انداخته و سیاست تفرقهافکنی انگلیسی را اجرا کنند، فرمانده ارتش با سیاستورزی به موقع این حربه را خنثی کرد.
سرویس سیاست مشرق - علم کردن یک نیرو در برابر نیروی دیگر و ایجاد یک رقابت کاذب و پوشالی که منجر به تضعیف دو گروه می شود همواره از جمله سیاستهای ناپسندی بوده که برای حفظ قدرت عدهای مورد سوء استفاده قرار می گرفته که انگلیسیها در آن تبحر داشتند و جزو سیاستهای لاینفک استعمارگر پیر بوده است؛ بنابراین به آن حربه انگلیسی هم میگویند.
در این حیطه مصداقهای فراوانی وجود دارد اما اخیرا یک جریان خاص سعی کرده است تا با تعریف و تمجیدهای معنادار از نیروی مخلص ارتش جمهوری اسلامی ایران، با همین شیوه در یک دوقطبی دروغین آن را مقابل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قرار دهد. این درحالی است که در تنگناها و چالشهایی مانند ۸ سال دفاع مقدس این دو نیروی جان بر کف جمهوری اسلامی ایران نشان دادهاند که دوشادوش هم برای اقتدار کشورمان تلاش می کنند و برادر و هم رزم یکدیگر (ید واحده) هستند و هیچ گاه اسیر این سیاستهای نخ نما شده نمی شوند.
فیلم/ فرمانده ارتش: سپاه وظیفه دارد در برابر تهدیدات بایستد
قضاوتهای ناصحیح درباره سپاه تازگی ندارد
امروز صبح «امیر سرلشکر سید عبدالرحیم موسوی»، فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران طی سخنانی در همایش تجلیل از مدافعان حرم که به مناسبت میلاد امام حسین (ع) و روز پاسدار در سازمان بسیج برگزار شد، اظهار داشت:
«قضاوتهای ناصحیح درباره سپاه، تازگی ندارد. از روز نخست ایجاد سپاه، شاهد سخنان خصمانه درباره آن بودهایم، هستیم و خواهیم بود. دشمن باید دشمنی کند و از او انتظار دیگری نمیرود. از روز اول انقلاب، همواره خط مقدم مبارزه با دشمنان انقلاب، سپاه بوده و معلوم است که باید علیه آن موضع بگیرند.»[۱]
سرلشکر موسوی با بیان اینکه خودم را در حد نفر اول بسیج نمیدانستم و همیشه دوست داشتم جانشین بسیج باشم اظهار داشت:
همیشه گفتهام اگر لباس ارتش را کنار بگذارم میروم و در پایگاه بسیج محله خود خدمت میکنم.»
این واکنش صریح و هوشمندانه فرمانده کل ارتش
درباره سیاست ناصوابی که برخی برای تفرقه افکنی میان دو بازوی امنیتی
جمهوری اسلامی ایرانی به راه انداختهاند، به خوبی حائز این موضوع است که
اتفاقا ارتش جمهوری اسلامی نیز نیروی سیاسی است و در هر جا که مصلحت بداند در سیاست وارد میشود و پاسخ افرادی که سعی دارند به جهت منافع شخصی و گروهی خود منافع ملی را به خطر بیندازند، می ایستد.
فرمانده ارتش همچنین در جمع خبرنگاران در پاسخ به سؤالی مبنی بر برخی تلاشها برای ایجاد تفرقه بین سپاه و ارتش گفت: «اینها موفق نمیشوند و فقط خود را خسته میکنند.[۲].»
سخنان حمایتآمیز سرلشکر موسوی در دفاع از ایثار و مبارزات سپاه پاسدارن بیش از پیش نشان داد که ارتش و سپاه از هم تفکیکناپذیرند و همچنین گواهی این موضوع است که ارتش به خوبی با عملیات روانی و سیاستبازیهای برخی آشناست و بر خلاف آنان القاء می کنند ارتش نیروی سیاسی نیست، سیاست را خوب می داند و به موقع سیاستورزی خود را نشان می دهد.
[۱] http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=۱۳۹۷۰۲۰۱۰۰۰۱۰۵
یک مرجع تقلید با بیان اینکه پیشنهاد تبدیل قم به کشور نخستین بار در زمان شاه مطرح شد، گفت: قم باید به عنوان مرکز اسلامی و شیعی همیشه آبرومند برای تمام جهان اسلام بماند، زیرا قم مانند واتیکان نیست.
به گزارش مشرق، آیتالله ناصر مکارمشیرازی پیش از ظهر امروز در درس خارج فقه خود که در مسجد اعظم برگزار شد، با اشاره به مسئلهای با عنوان اینکه «قم واتیکان نیست» اظهار کرد: در دوران شاه زمانی که بحثهای انقلابی اوج گرفت از سوی دولت به حوزه علمیه پیشنهاد شد که قم به عنوان کشور مستقل مانند واتیکان در اختیار علما و مراجع گذاشته شود و آن را به رسمیت بشناسند تا برای خود مجلس قانونگذاری داشته باشد و با پول مستقل نماینده به تمام کشورهای جهان بفرستد.
وی ادامه داد: هدف آنها این بود که مرجعیت و حوزه را به کلی منزوی کنند، بنابراین این پیشنهاد به شدت از سوی علما رد شد.
این مرجع تقلید با اشاره به عواقب عملی شدن این امر گفت: اگر چنین مسئلهای صورت میگرفت به این مفهوم بود که علما و مراجع حق ندارند درباره ایران نظری بدهند، زیرا دخالت یک کشور بیگانه در امور داخلی ایران است.
وی خاطرنشان کرد: از دیگر نتایج میتوان اشاره کرد که آنها نمیتوانند از افراد حوزه علمیه کسی را به مجلس بفرستند یا علمای قم در مجلس خبرگان و شورای نگهبان دخالت کنند زیرا یک کشور دیگر دارند. ائمه جمعه و مسؤولان سیاسی، عقیدتی، قضات و اساتید دانشگاه هیچکدام نمیتوانستند از حوزه علمیه قم انتخاب شوند زیرا از کشور ایران نبودند و کشور مستقلی برای خود داشتند.
آیتالله مکارمشیرازی عنوان کرد: اگر مردم قم میخواستند به تهران، اصفهان و مشهد بروند باید گذرنامه دریافت میکردند و مردم قم نمیتوانستند از آب، برق و گاز سراسری استفاده کنند زیرا یک کشور بیگانه هستند، بنابراین پیشنهاد خطرناکی بود.
وی با بیان اینکه متأسفانه زمزمه این سخن از سوی برخی افراد شنیده شده است، گفت: هرگز حمل بر سوءنیت نمیکنیم بلکه تنها آن را ناآگاهی میدانیم ولی در فضای مجازی به آن دامن زدند.
استاد حوزه علمیه قم خاطرنشان کرد: برخلاف اینگونه سخنان میگوییم مرجعیت به تمام جهان اسلام و شیعه تعلق دارد و میتواند مصالح، منافع و خطرات آنها را گوشزد کند.
وی ادامه داد: هنگامی که به ما میگفتند چرا در امر بحرین، سوریه و یمن دخالت میکنید بیان میکردیم مرجعیت مرز خاصی ندارد و مقلدان ما در تمام این کشورها هستند و ما حق داریم مصالح آنها را تذکر دهیم و در نگرانیهای آنها نگران باشیم این عقیده کجا و عقیده واتیکان شدن قم کجا.
آیتالله مکارمشیرازی با بیان اینکه بارها به مسؤولان تذکر داده شده که به قم به عنوان یک شهر معمولی نگاه نکنند زیرا به تمام جهان اسلام تعلق دارد و آبروی آن آبروی جهان تشیع است، گفت: در سال 15 میلیون نفر به زیارت کریمه اهل بیت (س) و مسجد جمکران میآیند و حوزه علمیه قم به تمام شهرهای داخل کشور و مناطق زیادی از خارج کشور عالم و مبلغ میفرستد.
وی خاطرنشان کرد: قم در جهان اسلام از نظر کیفیت حوزه علمیه قم بینظیر است باید به این امور توجه داشت و امیدواریم این مرکز اسلامی و شیعی همیشه آبرومند برای تمام جهان اسلام بماند نه یک کشور مستقل مانند واتیکان.
به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، نمایی که پیش رو دارید، در بهار سال 1358 شمسی، در میدانِ امام حسین(صلوات الله علیه) در تهران به ثبت رسیده است. در تصویر، اولین فرماندهی «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی»(جواد منصوری، 34 ساله) و اولین فرماندهی عملیات سپاه(«عباس آقازمانی»، مشهور به «ابوشریف»، 40 ساله) دیده میشوند. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در دوم اردیبهشت 1358 شمسی، اعلام موجودیت کرد و نخستین حکمِ فرماندهی آن از سوی «شورای انقلاب» برای «جواد منصوری» صادر گردید. وی به مدت 10 ماه، در این مسئولیت باقی بود.
معاون نخستوزیر مالزی اعلام کرد که پژوهشگر فلسطینی که امروز در مالزی کشته شد، کارشناس امور موشکی بود.
به گزارش مشرق، «احمد زاهد حمیدی» معاون نخستوزیر مالزی اعلام کرد که مهندس فلسطینی که امروز در مالزی کشته شد، کارشناس در زمینه امور موشکی بوده و مرگ وی میتواند به خصومت با فلسطینیان ارتباط داشته باشد.
پلیس مالزی امروز (شنبه) اعلام کرد دو شخص موتورسوار در ساعت شش صبح (به وقت محلی) بیش از ۱۰ گلوله به سمت «فادی محمد البطش» شلیک کردند که یکی از این گلولهها به سر وی اصابت کرد و البطش بر اثر آن فورا جان خود را از دست داد.
البطش که از اهالی جبالیا واقع در نوار غزه بوده، دکترای مهندسی برق داشته و استاد یکی از دانشگاههای مالزی بوده است.
جنبش حماس با صدور بیانیهای اعلام کرد این پژوهشگر فلسطینی از اعضای این جنبش بوده است. در بیانیهای که حماس به همین منظور منتشر کرد، آمده است: «جنبش مقاومت اسلامی "حماس" امروز یکی از فرزندان نیک خود، دلاوری از دلاورانش، دانشمندی از دانشمندان فلسطین، حافظ کتاب خدا، فرزند جبالیا شهید دکتر محمد البطش را از دست داد؛ وی امروز شنبه ۲۱ آوریل ۲۰۱۸ در شهر کوالالامپور مالزی و در مسیر مسجد برای ادای نماز صبح ترور شد.»
در ادامه این بیانیه آمده است مهندس البطش به دلیل سطح بالای علمیاش متمایز بود و در کنفرانسهای بینالمللی مهمی در زمینه انرژی شرکت کرد و او همواره حامی آرمان فلسطین بود.
خبرگزاری روسی در مطلبی به رونمایی ایران از یک سامانه جدید موشک هواپایه هوشمند و ضد پهپاد اشاره کرد و نوشت، موشک جدید هوشمند ایران موجب شگفتی کارشناسان شده است.
به گزارش مشرق، خبرگزاری روسی «اسپوتنیک» در مطلبی به رونمایی یک فروند موشک هوشمند و سامانه دفاع موشکی ضد پهپاد در روز ارتش جمهوری اسلامی ایران در ۲۹ فروردین و در چهارشنبه گذشته اشاره کرد و نوشت: «یک فروند موشک کروز که چهارشنبه گذشته در رژه روز ارتش در ایران به نمایش درآمد، موجب شگفتی ناظران غربی شده است.»
بیشتر بخوانید:
گزارش اندیشکده اسراییلی از قدرت منطقهای ایران: هیچکس در منطقه حریف ایران نیست
«این موشک هوا پایه مجهز به سامانه هدایت شونده الکترواپتیک است و اینک کارشناسان امور نظامی در پی یافتن ماهیت این جنگ افزار جدید ایران هستند.»
اسپوتنیک در ادامه نوشت: «اگر این موشک مجهز به سامانه هدایت شونده الکترو اپتیکی باشد، شبیه موشک کروز "دلیله" ساخت صنایع نظامی (رژیم ) اسرائیل که برای هدف گرفتن اهداف متحرک و با قابلیت جابجایی استفاده میشود. خطای اصابت موشک دلیله کمتر از یک متر اعلام شده است.
به گزارش این منبع خبری، آنطور که نیروی هوایی ایران اعلام کرده ، این موشک هدایت شونده با اشعه فرا قرمز، توسط افسر مربوطه مستقر در جنگنده (شماره دو پرواز) شلیک میشود.
«در روز رژه ارتش، علاوه بر جنگندهها و بمب افکنهای نیروی هوایی ارتش، سپاه پاسداران ایران از سامانه دفاع موشکی جدیدی به نام «کمین-۲» رونمایی کرد. این سامانه برای مقابله با پهپادهای مسلح دشمن و نیز جنگنده های درحال پرواز در ارتفاع پایین طراحی شده است.»
در
سالروز ولادت باسعادت قمر بنی هاشم حضرت اباالفضلالعباس علیهالسلام و
روز جانباز، صبح امروز چهار هیأت از طرف حضرت امام خامنهای (حفظه الله
تعالی) با حضور در منازل تعدادی از جانبازان از رشادت، صبر و استقامت
ایثارگران تجلیل کردند.
حجج اسلام آقایان شهیدی محلاتی، ابوترابیفرد،
قمی و حاجعلیاکبری به نمایندگی از رهبر انقلاب اسلامی، با حضور در منازل
تعدادی از جانبازان ضمن گفتگو با آنان و کسب اطلاع از شرایط زندگی و درمان،
از ایثارگری و فداکاری جانبازان سرافراز دفاع مقدس قدردانی کردند.
همچنین نمایندگان ولی فقیه در مراکز استانها و ائمه جمعه سراسر کشور نیز
به نمایندگی از رهبر معظم انقلاب اسلامی با حضور در منازل تعدادی از
جانبازان سراسر کشور از این یادگاران گرانقدر دفاع مقدس تجلیل کردند.