به گزارش مشرق، سخنرانی رئیسجمهور کشورمان در هفتاد و سومین نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد آغاز شد.
متن سخنرانی روحانی به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
«الحمدلله رب العالمین و الصلوة والسلام علی رسول الله و آله و صحبه»
خانم رئیس،
انتخاب شما را به ریاست هفتاد و سومین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد، تبریک میگویم.
امروز در شرایطی گرد هم آمدهایم که جهان، از خودسری و بیتوجهی برخی از دولتها به ارزشها و نهادهای بینالمللی در رنج است. پیام حضور ما در اینجا، آن است که ایجاد منافع و امنیتِ جهان با کمترین هزینه، در سایۀ هماهنگی و همکاری کشورها امکانپذیر است. اما متأسفانه در جهان امروز شاهد حاکمانی هستیم که فکر میکنند با تقویت اسیونالیزمِ افراطی، نژادپرستی و بیگانه ستیزی که یادآور تفکر نازیهاست و با زیر پا گذاشتن مقررات جهانی و تضعیف سازمانهای بینالمللی بهتر میتوانند به منافع خود دست یابند و یا حداقل برای کوتاه مدت، میتوانند بر احساسات عمومی و جذب آرای مردم، تأثیر بگذارند و برای این منظور، به نمایشهای مضحکی حتی در قالب تشکیل جلسه غیرمعمول شورای امنیت، دست میزنند.
باید برای همیشه، این خیالپردازی را کنار بگذاریم که، میتوان با سلب امنیت و صلح از دیگران، صلح و امنیت بیشتری را برای خود، دست و پا کرد. باید مجال رشد به این تفکر را ندهیم که میتوان با ایجاد ناامنیِ ساختگی، از دیگران باجخواهی کرد. در این مسیر، مقابله با چندجانبهگرایی، نه نشانه قدرت بازو، که علامت ضعفِ اندیشه است و حکایت از عدم شناخت از جهانی درهمتنیده و پیچیده، دارد.
در این شرایط، بیتفاوتی و بیاثری نهادهای بینالمللی میتواند خطری برای صلح جهانی باشد. دولتهای اقتدارگرا دشمنان صلح و پدران جنگ هستند.
دولت ایالات متحده آمریکا، دستکم در صورت هیأت حاکمۀ کنونی خود، عزم آن دارد که کلیه نهادهای بینالمللی را بیخاصیت سازد. این دولت درحالیکه برخلاف قواعد و حقوق بینالملل، از یک توافق چندجانبۀ مصّوب شورای امنیت خارج شده، جمهوری اسلامی ایران را به گفتوگوی دوجانبه میخواند. دولتی که هنوز به دولت بودن خود آگاه نیست و عهد و پیمان سَلَف خود را نقض میکند و اصل حقوقیِ مسئولیت دائمیِ دولتها را نمیشناسد. دولتی که به مشورت نخبگان، بها نمیدهد؛ از ایران میخواهد با او گفتوگو کند!
ما با چه معیاری میتوانیم با چنین دولتِ بدعهدی، عهدِ جدیدی ببندیم! هرگونه گفتوگویی باید در تداوم برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت باشد، نه با اِعراض از آن و بازگشت به گذشته، که این ارتجاعی بزرگ است. ارتجاعِ بزرگتر آنکه دولت آمریکا پنهان نمیکند که در پی براندازی همان دولتی است که خواستار گفتوگو با آن است!
حضار محترم؛
رویکرد جمهوری اسلامی ایران در حوزه سیاست خارجی همواره مبتنی بر چندجانبه گرائی و پایبندی به اصول شناخته شده حقوق بینالملل بوده است. احترام ما به معاهده عدمِ اشاعه، و مذاکرات سخت و طولانی ما با گروه ۱+۵ که منجر به توافق برجام شد، نمونه بارزی از این رویکرد است.
خرسندیم که جامعه بینالمللی، خروج یکجانبه و غیرقانونیِ دولت آمریکا از برجام را برنتافت و در برابر آن موضعی قاطع اتخاذ نمود. برجام حاصل بیش از یک دهه تلاش دیپلماتیک و یک دوره مذاکرات فشرده برای رفع یک بحرانِ ساختگی بود. این سند توسط قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت به اتفاق آراء تأیید و به تعهدی بینالمللی تبدیل شد. بر اساس این قطعنامه، همه کشورها و سازمانهای بینالمللی و منطقهای موظفاند از هر اقدامی در مغایرت با آن خودداری کرده و از اجرای برجام حمایت نمایند.
بر پایه دوازده گزارش متوالیِ آژانس بینالمللی انرژی اتمی، ایران تا به امروز به کلیه تعهدات خود پایبند بوده است؛ لکن آمریکا از همان ابتدا به اجرای تعهداتش وفادار نماند. متعاقباً دولت فعلی آمریکا به بهانههای واهی با نقض تعهدات خود، از این توافق خارج شد. سازمان ملل متحد نباید اجازه دهد که مصوباتش، گروگانِ بازیهای انتخاباتی و تبلیغاتی برخی از اعضا گردد و به هیچ عضوی نباید اجازه داد که به دلیل مسائل داخلی، از اجرای تعهدات بینالمللی، شانه خالی کند.
علاوه بر این، آمریکا از سایر کشورها نیز میخواهد برجام را نقض کنند. خطرناکتر اینکه، آمریکا همه کشورها و سازمانهای بینالمللی را تهدید میکند که اگر به قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت عمل کنند، مجازات خواهند شد. این دو، یعنی «دعوت عام برای سرپیچی از قانون» و «تهدید قانون مداران به مجازات»، برای اولین بار است که در تاریخ این سازمان، اتفاق میافتد. این روش منحصر به برجام نیست، و در برخورد آمریکا حتی با دیوان کیفری بینالمللی نیز حاکم است.
ما از حمایت جامعه جهانی و تلاشهای اتحادیه اروپا، روسیه و چین در حمایت از اجرای برجام، قدردانی کرده و تحقق کامل تعهداتِ مصرح در آن را، شرط بقای این دستآوردِ مهم دیپلماسی میدانیم.
خانمها، آقایان؛
تحریمهای یکجانبه و نامشروع، خود نوعی تروریسمِ اقتصادی و ناقض حقِ توسعه است. جنگ اقتصادی که آمریکا تحت عنوان تحریمهای تازه، آغاز کرده نه تنها مردم ایران را هدف قرار داده، بلکه آثار زیانباری برای مردم کشورهای دیگر داشته و در روند تجارت جهانی، اِخلال کرده است.
ملت ایران در خلال چهل سال گذشته نشان داده که علیرغم سختیها و تنگناهای ناشی از تحریمها، همچنان مقاوم است و میتواند از این مرحله دشوار نیز به خوبی عبور کند. تاریخ هزاران ساله کشور ما نشان میدهد که ایران و ایرانی، در مقابل طوفان حوادث هرگز نشکسته و حتی سر خم نکرده است. در اینجا به صراحت اعلام می کنم که سیاست آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران از ابتدا غلط بوده و رویکرد لجاجت در مقابل خواستِ مردم ایران، که در انتخاباتهای متعدد بروز و ظهور یافته، یقیناً محکوم به شکست است. ایران با قدمت تاریخی و تمدنی و فرهنگیِ غنی و با جایگاه مهم ژئوپولیتیک خود، واقعیتی غیرقابل انکار است. بدون شک، سیاست مشارکت با ایران، آثار مبارکی برای ملتها در بر داشته، که یک نمونه آن همکاری ایران با کشورهای دوست در مبارزه با تروریسم است.
درک ایالات متحده آمریکا از روابط بینالملل، اقتدارگرایانه است. آمریکا فکر میکند چون زور دارد حق هم دارد. درک آنها از قدرت، نه اقتدارِ مشروع و قانونی، که زورگویی است. هیچ دولت و ملتی را نمیتوان به زور به پایِ میز مذاکره آورد و اگر چنین شود آنچه انباشت میشود، خوشههای خشم ملتهاست که نصیب زورگویان خواهد شد.
ما هم معتقدیم که در نهایت، راه بهتری جز گفتوگو وجود ندارد اما گفتوگو، دوسویه است، و براساس برابری، عدالت و منزلت انسانها و بر مبنای قواعد و حقوق بینالملل. قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد، «ورق پاره» نیست. ما از شما دعوت میکنیم که به قطعنامه ۲۲۳۱ بازگردید؛ ما از شما دعوت میکنیم که به میز مذاکرهای که آن را برهم زدید، بازگردید. اگر از برجام میترسید و آن را کارنامه رقیبان سیاسی خود در آمریکا میدانید، ما از شما دعوت میکنیم به مصوبه شورای امنیت بازگردید. ما از شما دعوت میکنیم که در نهادهای بینالمللی بمانید. تحریم نکنید که تحریم و تکفیر دو روی یک سکه است؛ در تکفیر، اندیشه انسانها انکار میشود و در تحریم، زندگی و رفاه مردم نفی میگردد.
برای گفتوگو نیازی به گرفتن عکسهای دونفره نیست، میتوان در همین جا و در این مجمع عمومی، سخنِ یکدیگر را شنید. من گفتوگو را از همین جا آغاز میکنم و به صراحت اعلام میکنم: موضوع امنیت بینالملل، بازیچه سیاستِ داخلی آمریکا نیست. سازمان ملل، یکی از ادارات ِدولت ایالات متحده آمریکا نیست. هر گفتوگویی میتواند، از همان جایی و از همان کسی که گفتگو را قطع کرده و پیمان را زیر پا گذاشته است، شروع شود. شروع آن، پایان دادن به تهدید و تحریم ظالمانهای است که، ناقضِ اصولِ اخلاقی و حقوق بینالملل است.
سخن ما روشن است: تعهد در برابر تعهد، نقض در برابر نقض،تهدید در برابر تهدید. و گام در برابر گام، به جای حرف در برابر حرف.
سیاست ایران روشن است: نه جنگ، نه تحریم؛ نه تهدید، نه زورگویی؛ فقط وفای به عهد و عمل به قانون. ما از صلح و دموکراسی در همه خاورمیانه، حمایت میکنیم. دانش هستهای را واجب و سلاح هستهای را حرام میدانیم.
ما به عنوان قربانیان دیروز و امروز تروریسم همواره در صف مقدم مبارزه واقعی با تروریسم بودهایم و خواهیم بود. مردم ما امروز عزادار شهادت دهها انسان بیگناه اند که روز شنبه توسط تروریستهایی بخاک و خون کشیده شدند که با کمال وقاحت از برخی پایتختهای غربی و در مصاحبه با رسانههایی که در غرب با دلارهای نفتی اداره میشوند مسئولیت این وحشیگری را پذیرفتند. ما در ایران تمامی اقدامات تروریستی را بدون ملاحظه محکوم کرده و می کنیم. ما از بیانیه محکم شورای امنیت ملل متحد در این زمینه استقبال می کنیم. ولی چرا رؤسای سازمانهای تروریستی منجمله سازمانی که مسئولیت رسمی عملیات شنبه را به عهده گرفت در کشورهای غربی فعالیت می کنند و برنامه رسمی برای جمعاوری پول میگذارند؟ آیا این اقدامات مغایر مقررات بینالمللی نیست؟ چرا هیچیک از کشورهای تامین کننده مالی گروههای تروریستی ضد مردم ایران که سابقه تامین مالی و تسلیحاتی داعش و النصره و القاعده را نیز دارند نه تنها مورد مؤاخذه قرار نمیگیرند بلکه تشویق و تسلیح هم میشوند؟ برای اینکه دنیا ادعای مبارزه با تروریزم را جدی بگیرد، نیازمند یک اقدام مشترک جهانی برای برخورد جدی با این پدیده شوم بدون توجه به عاملین و قربانیان آن هستیم.
حضار محترم؛
بر همین اساس، ما از همان ابتدای بحران سوریه نسبت به هرگونه مداخله در امور داخلی این کشور و استفاده از راهکارهای غیر قانونی از جمله حمایت از گروههای افراطی و ترویستی برای اعمال فشار بر دولت سوریه، هشدار داده و تاکید کردیم که این بحران صرفاً از طریق گفتوگو میان طرفهای سوری، قابل حل است. در همین راستا، حضور مشاورین نظامی ما در سوریه، به در خواست دولت سوریه انجام شده و منطبق بر حقوق بینالملل، و برای مبارزه با تروریزم است. ایران، روسیه و ترکیه در همکاری با دولت سوریه و طرفهای سوری موفق شدهاند در قالب فرایند آستانه، که اوایل ماه جاری میلادی، سومین اجلاس سرانِ آن، در تهران برگزار شد، نقش مؤثری در کاهش تنش در سوریه ایفا کرده و در آخرین اقدام مشترک، از درگیری و خونریزی در منطقه ادلَب جلوگیری کنند.
در طی بیش از سه سال گذشته، شاهد وضعیت وخیم انسانی در یمن هستیم که منجر به تخریبِ زیرساختها، کشتار و مجروح شدن صدها هزار نفر از مردم بیگناه و آوارگی میلیونها نفر و وقوع قحطی و بیماریهای مزمن شده است. این اقدامات غیر انسانی، مصداق بارز جنایت علیه بشریت و جنایت جنگی است. بحران یمن صرفاً از طریق گفتوگویهای یمنی – یمنی و بدون مداخله خارجی، قابل حل است. و در این راستا، آماده هر نوع کمک هستیم.
اصلیترین بحران خاورمیانه، بیتردید مسأله فلسطین است. گذشت زمان نباید و نمیتواند موجب توجیه اشغالگری باشد. جنایات بی شمار رژیم اسرائیل علیه فلسطینیها بدون کمکهای مادی و تسلیحاتی و سیاسی ایالات متحده، امکانپذیر نبوده است. اسراییل با داشتن زرادخانه هستهای و تهدید صریح دیگران به نابودی با سلاح هستهای، بزرگترین خطر برای صلح و ثبات منطقه و جهان است.
اقدام زشت دولت امریکا در انتقال سفارت این کشور به بیت المقدس و تصویب قانون نژادپرستانه «دولت یهود» در اسرائیل، ناقض موازین بینالمللی بوده و مصداق بارز آپارتاید است.
خانم رئیس،
گسترش روابط با همسایگان و ایجاد منطقه امنتر و توسعهیافتهتر، از اولویتهای اصلی سیاست خارجی ایران است. چند هفته پیش، جمهوری اسلامی ایران، به همراه چهار کشور ساحلیِ دیگرِ دریای خزر، کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر را به امضا رساندند. اطمینان دارم این اقدام تاریخی موجب تقویت حُسن همجواری و پیشرفت برای همه کشورهای ساحلی خواهد بود. ما با همسایگان جنوبی خود در سواحل خلیج فارس نیز همین روابط را می خواهیم. ما معتقد به تشکیل سازوکاری مشترک برای منطقه خلیج فارس با حضور و مشارکت همه کشورهای منطقه میباشیم. امنیت خلیج فارس و تنگه هرمز، همیشه برای ما مهم بوده و همانطور که در طول جنگ تحمیلیِ عراق علیه ایران، از آن حفاظت کردیم، در آینده نیز با هرگونه تلاش برای اِخلال در این آبراهِ حیاتی، مقابله خواهیم کرد.
ایران نگاهی صلحطلبانه به مسائل سیاسی و بینالمللی داشته و بنای جنگ با هیچ کشوری را نداشته و ندارد. ایران نیازی به امپراتوری ندارد. ایران نه بر اساس سیاست که در فرهنگ و تمدن خود یک امپراتوری است.
ایران حلقه وصل شرق به غرب بوده است و خواهد بود؛ دیدبانی هوشیار برای جهانی عاری از خشونت.
جمهوری اسلامی ایران همان دولتی است که قبل از همه جهان، ماهیت فاشیستیِ رژیمِ بعثی را شناخت و در برابر تجاوز آن مردانه جنگید. ما با حزب بعث میجنگیدیم قبل از آن که کویت اشغال شود.
جمهوری اسلامی ایران همان دولتی است که در خط مقدم مبارزه با طالبان بود و در نبرد با تروریسم طالبان، شهید داد. ما با القاعده و طالبان میجنگیدیم قبل از آنکه به نیویورک حمله شود.
جمهوری اسلامی ایران همان دولتی است که با داعش جنگید و آن را تصویری مجعول از اسلامگرایی نشان داد. ما با داعش میجنگیدیم قبل از آن که در پاریس و لندن و بروکسل، عملیات کنند.
واقعیات تاریخی درباره ایران را بپذیرید. از تحریم دست بردارید و به تکفیر پایان دهید. جهان، دوستی بهتر از ایران نخواهد داشت، اگر صلح، آرمان شماست.
از توجه شما سپاسگزارم.
به گزارش مشرق، سید حسین نقوی حسینی سخنگوی فراکسیون نمایندگان ولایی مجلس شورای اسلامی درباره اقدام تعجب برانگیز لاریجانی برای تصویب FATF و مخالفت فراکسیون نمایندگان ولایی برای اجرای این طرح نوشت:
«عباس عبدی» از تئوریسینهای اصلاحطلب طی یادداشتی به تقبیح دروغ و ناسزا و بیان ریشههای آن پرداخت!
سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. شنبه تا چهارشنبه ساعت ۷:۳۰ با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس اذعان کرد:
خرابکاری عمدی برخی مقامات دولتی در اقتصاد کشور
«غلامرضا تاجگردون»، از نمایندگان اصلاحطلب مجلس و رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس، روز دوشنبه گذشته طی اظهاراتی در یک پست اینستاگرامی که خبرگزاری فارس آنرا منتشر کرد، نوشت: امروز جلسه کمیسیون در خصوص تهاتر بدهیهای دولت و بخش خصوصی بود. شک ندارم بانک مرکزی و سیستم بانکی و برخی از ارکان دولت عمدا مأموریت بر خرابتر شدن اوضاع و اذیت کردن مردم را دارند.
*متأسفانه قرائن دیگری هم وجود دارد که نشان میدهد صحبتهای تاجگردون درست است و کسانی از درون دولتِ اصلاحطلبان به دنبال ایجاد «سابوتاژ» یا همان فتنه اقتصادی هستند.
در ادامه به تعدادی از این قرائن اشاره میشود:
یکم_ مسئله «سیاهنمایی و القای ناامیدی» نخستین بار از اردوگاه مشترک دولت و اصلاحطلبان به گوش رسید!
از شخص رئیسجمهور روحانی گرفته که با صحبتهایی مثل «خزانه خالیست»، «آب خوردن مشکل دارد» و تأکید بر پر تأثیری تحریمها وارد این مسئله شد تا اظهارات اسحاق جهانگیری، معاون اول او مبنی بر اینکه اقتصاد کشور در «شرایط ته درّه» است [1] و اظهارات سایر ارکان دولت مبنی بر گرسنه بودن مردم و غیره.
جالب آنکه همین مقامات چندماهیست که به منتقدان شماره یک سیاه نمایی و ناامیدی تبدیل شده و حتی عنوان کردهاند که القای ناامیدی «خیانت بزرگ» است!
دوم: رؤیت نشانههای تعمد در خرابکاری از درون دولت، مسبوق به سابقه است.
پیش از این، محمدباقر نوبخت هم طی اظهاراتی از این گفته بود که: «چرا برخی در داخل میخواهند به دشمن گرا بدهند که خزانه کشور خالی است؟ ! »
او اما دانسته یا نادانسته شخص رئیسجمهور روحانی را خطاب قرار داده بود که زمانی گفت: خزانه خالیست! [2]
سوم_ در مسئله «لجام گسیختگی قیمتها» در هفتههای اخیر، بر اساس نظر تمام کارشناسان؛ بحث «عدم نظارت دولت» کاملا محرز و علت العلل است اما انگیزه آن برای برخی روشن نیست.
چرا برخی اقلام خیلی پیش افتاده حتی دچار کمبود شدهاند؟
چرا حتی تخمه آفتابگردان که هیچ ربطی به تحریم ندارد گران شده است؟
چرا قیمت خودروی پراید به حدود 40 میلیون تومان رسیده؟
چرا قیمت میوه نسبت به سال گذشته 60 درصد گرانتر شده؟
و چرا قیمت برخی اقلام در سطح شهر تهران تا 2 برابر نسبت به نقاط دیگر همین شهر، گرانتر فروخته میشود و هیچ نظارتی هم بر آن صورت نمیگیرد!؟
***
سه گزاره فوق به روشنی نشان میدهد که «دستی در کار است» و همانطور که ما در وبلاگ مشرق نیز به کرّات توضیح دادهایم، عزمی برای ایجاد «فتنه و سابوتاژ اقتصادی» مشاهده میشود که میخواهد با «کارشکنی قیمتی» و غیره؛ کار را به حضور مردم در خیابانها بکشاند.
جالب آنکه طی ماههای اخیر، مقولاتی مثل «اغتشاش» و «ناامید بودن مردم» صراحتاً در رسانههای دولت مورد اشاره قرار گرفتهاند...
در همین حال، برخی چهرههای دولت و اصلاحطلب، اغتشاشات اقتصادی دیماه گذشته را طراحی جریان اصولگرا عنوان میکنند!
***
توبه یواشکی عباس عبدی از دروغ و ناسزا!
عباس عبدی، فعال اصلاحطلب و از تئوریسینهای جریان سیاسی خاص، طی یادداشتی در شماره دوشنبه گذشته روزنامه اعتماد که با عنوان «ریشههای دروغ و ناسزاگویی» منتشر شده است از این گفت که در فضای رسانهای کشور، دروغ و ناسزا وجود دارد.
او همچنین مینویسد: علت مهم دیگر که شاید ریشه همه این بدبختی ها باشد، نداشتن رسانه رسمی آزاد و مستقل است. مبارزه با اخبار دروغ، در قدرت هیچ فرد و گروهی خاص نیست. بلکه وجود رسانه های مستقل و آزاد است که دروغ را به حداقل می رساند. چنین رسانه ای به شدت در بندِ حفظ اعتبار خبری خود است و لذا از بیان دروغ اجتناب می کند. تا هنگامی که رسانه های رسمی و منتسب به قدرت در زیر چتر مصونیت از برخورد قانونی زندگی میکنند و هر دروغ و خلاف واقعی را به مخالفان خود نسبت می دهند، باید انتظار اشاعه دروغ در رسانههای غیررسمی را داشته باشند.
عبدی تصریح میکند: خطر دروغ و ناسزاگویی به مراتب از خطر تهاجم بیگانگان بیشتر است. امیدوارم کسانی که مخاطب این نوشته هستند نیز متوجه عمق این فاجعه شوند.[3]
*انتظار بود عباس عبدی به جای نوشتن این تواصی و نواهی، متن یک توبهنامه را از دروغها و ناسزاگوییهای ژنتیکی اصلاحطلبان تنظیم و منتشر میکرد.
پر واضح آنکه اگر دروغی در سیاست ایران گفته شده، دروغ «تقلّب در انتخابات سال 88»، «تأثیر 100 درصدی تحریمها» و «ناجی اقتصاد بودن دولت رئیسجمهور روحانی» است که تماما توسط ستاد اصلاحات گفته شده است.
و متأسفانه اگر هم در جایی پای ناسزا و حتی توهین به مقدسات در میان است باز هم نام جریان سیاسی خاص میدرخشد!
کیست که نداند صحبتهایی مثل ما ایرانیها پفیوزیم، مردم ایران خشن و حسودند، لبوفروشها و راننده تاکسیها حرف نزنند، بروید به جهنم، خودت بمال!، مردم برای مرگ موش و جارو هم صف میکشند، این جامعه لجن است و... تماماً توسط اصلاحطلبان و نزدیکان آنها اظهار شدهاند.
جالب آنکه آقای عبدی گذشته خود را نیز فراموش کرده است! خاصّه آن زمانی که تأکید داشت مردم لشکر قابلمه بدستها هستند...[4]
این در حالیست که چپها ولو یک مورد را هم نمیتوانند مثال بیاورند که چهرههای ارزشی و اصولگرای کشور، توهینی را نسبت به مردم رواداری کرده باشند و یا دروغی گفته باشند.
ما قضاوت درباره اظهارات عبدی، تناقضات او و رفتار ژنتیکی جریان چپ در زمینه دروغ و توهین را به عهده مخاطبان محترم وامیگذاریم...
***
1_ mshrgh.ir/818894
2_ http://fna.ir/a1jwk7
3_ http://www.magiran.com/npview.asp?ID=3805422
4_ mshrgh.ir/644373
منابع روس اعلام کردند، روسیه ظرف ۲ هفته آینده، ۲ سری از مجموعه سامانههای پدافند هوایی «اس-۳۰۰» را به سوریه منتقل خواهد کرد، اما این تعداد در آینده افزایش خواهد یافت.
به گزارش مشرق، منابع روس امروز (سهشنبه) اعلام کردند، روسیه ۲ سری مجموعه سامانه پدافند هوایی «اس-۳۰۰» طی دو هفته آینده به سوریه منتقل میکند.
بنا بر گزارش روزنامه «کامرسانت»، منابع مطلع در خصوص این موضوع گفتهاند که این دو سری از سامانههای «اس-۳۰۰» ظرف دو هفته آینده به سوریه منتقل شده و البته این تعداد در آینده افزایش نیز خواهد یافت.
این گزارش میافزاید، در نهایت با توجه به شرایطی که در منطقه به وقوع خواهد پیوست، روسیه تا حدود ۸ مجموعه پدافند هوایی «اس-۳۰۰» را در ساحل سوریه و در مرز با اردن، اراضی اشغالی فلسطین، لبنان و عراق مستقر خواهد کرد.
منابع روس گزارش کردند، به احتمال زیاد سامانههای پدافند هوایی که قرار است به سوریه منتقل شود، از نوع سامانههای «اس-۳۰۰ پی ام» خواهد بود که از نوع اخیرا ارتقاء یافته مجموعههای «اس-۳۰۰» است.
این گزارش میافزاید، سامانههای ارتقاء یافته «اس-۳۰۰ پی ام» به موشکهای «۴۸N۶DM» مجهز است، درست مشابه آنچه در سامانه «اس-۴۰۰» مورد استفاده قرار گرفته است.
بنا بر این گزارش، ظاهرا نخستین مجموعه از سامانههای پدافند هوایی «اس-۳۰۰ پی ام» که به سوریه منتقل خواهد شد، در منطقه «لاذقیه» مستقر میشود.
منطقه لاذقیه که قرار است نخستین مجموعه «اس-۳۰۰» روسیه در آن مستقر شود، در همجواری پایگاه هوایی روسیه در «الحمیمیم» واقع شده است که اهمیت ویژهای برای حفظ امنیت ارتش روسیه دارد.
بر اساس این گزارش، نصب این سامانه در این منطقه، نفوذ هرگونه هواپیمای مهاجم، موشک کروز و هواپیمای بدون سرنشین از دریا به عمق سوریه را بسیار دشوار خواهد کرد.
بنا بر گزارش روزنامه «ایزوستیا»، «سرگئی شویگو» وزیر دفاع روسیه دیروز (دوشنبه) انتقال سامانههای پدافند هوایی «اس-۳۰۰» به سوریه و همچنین یک سری از اقدامات دیگر مسکو در پاسخ به سرنگونی هواپیمای «ایلوشن-۲۰» روسیه در حمله هوایی اخیر رژیم صهیونیستی به «لاذقیه» را اعلام کرد.
بنا به گفته وزیر دفاع روسیه قرار است علاوه بر انتقال سامانههای پدافند هوایی «اس-۳۰۰»، یک سری تجهیزات و جنگافزارهای الکترونیکی به منظور کنترل و غیرقابل نفوذ کردن حریم هوایی سوریه و همچنین کور کردن تمام سامانههای ماهوارهای ناوبری و ارتباطی هواپیماهای نظامی که قصد حمله به سوریه داشته باشند نیز به سوریه انتقال داده شود.
روزنامه ایزوستیا صبح امروز گزارش کرد که ارتش روسیه شب گذشته با استفاده از یک فروند هواپیمای «ایلوشن-۷۶» اولین محموله از تجهیزات جنگافزاری الکترونیک را به روسیه منتقل کرده است.
برخی منابع گفتهاند که احتمالا دو سامانه «Krasuha-۴» و «R-۳۳۰ZH» در مأموریت شب گذشته به پایگاه الحمیمیم سوریه منتقل شده است. این سامانهها قادرند تا یک گنبد رادیوالکترونیکی غیرقابل نفوذ بر فراز سواحل سوریه و آبهای مجاور در دریای مدیترانه ایجاد کنند که محدوده چند صد کیلومتری اطراف را پوشش می دهد.
وزارت دفاع روسیه علاوه بر این شواهدی را در خصوص نقش نیروی هوایی رژیم صهیونیستی در ساقط شدن هواپیمای روس در سوریه و کشته شدن تمام خدمه آن منتشر کرده است. اطلاعات به دست آمده از رادار «اس-۴۰۰» در پایگاه «الحمیمیم» تأیید میکند که جنگندههای اسرائیلی پس از سرنگونی هواپیمای شناسایی روسیه در سوریه همچنان در منطقه باقی ماندهاند.
روسیه پس از وقوع این حادثه نیز اعلام کرد که نیروی هوایی رژیم صهیونیستی را مسئول اصلی سرنگونی هواپیمای ایلوشن خود میداند و این حق را برای خود مسلم میداند که به این اقدام به طرز مقتضی پاسخ دهد.
روزنامه «ایزوستیا» در گزارش خود تأکید کرد، در حال حاضر سامانه «اس-۴۰۰» در سوریه مستقر است اما این مجموعه متعلق به نیروهای مسلح فدراسیون روسیه بوده و وظیفه اصلی آن حفاظت از پایگاه روسیه است و ظاهرا بنا به گزارش این منبع روس، استفاده از آن در حمله هوایی «اف-۱۶» های رژیم صهیونیستی به تأسیسات نظامی سوریه به لحاظ سیاسی غیرقابل قبول بوده است.
این گزارش در ادامه مینویسد: «احتمالا خط قرمزی که اسرائیل از آن عبور کرده و باعث شده تا مسکو تصمیم اخیر خود را درباره انتقال تجهیزات به سوریه اتخاذ کند، اظهارات «آویگدور لیبرمن» [وزیر جنگ رژیم صهیونیستی] بوده که گفته بود، علیرغم آنچه اتفاق افتاده، اسرائیل به حملات خود در سوریه ادامه خواهد داد.»
منبع: کیهان
جوان: وقتی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران شروع شد، هدایتالله طیب که آن زمان در امریکا مشغول تحصیل بود، درس و دانشگاه و آینده شغلی و تحصیلیاش را نیمهکاره گذاشت تا به قصد دفاع از کشور آبا و اجدادیاش راهی میدان نبرد شود. گفتنش در حرف آسان است، اگر خوب دقت کنیم، کمتر کسی حاضر است زندگی بیدغدغه در فلوریدای امریکا را با آتش و خون و سختیهای میدان جنگ عوض کند؛ آنهم داوطلبانه! هدایتالله طیب متولد 1333 در روستای موگر (استان کهگیلویه و بویراحمد) از دانشجویان پیرو خط امام بود که در فروردین 1361 در جریان عملیات فتحالمبین به شهادت رسید، اما در همین مدت کوتاه عمرش، خاطرات جاودانی از خود به یادگار گذاشت که گذری بر آنها، شمهای از زندگی یک سرباز راستین خمینی کبیر را پیش روی تاریخ قرار میدهد. با همراهی سیدعلی حسنپور از فعالان فرهنگی استان کهگیلویه و بویراحمد، بخشی از زندگی و خاطرات شهید طیب را تقدیم حضورتان میکنیم.
تحت تعقیب
سال 53 بود که مأموران ساواک،
هدایتالله را بازداشت کردند. او هنوز امتحانات سال آخر دبیرستان را به
پایان نرسانده بود که نامش به عنوان یک فعال سیاسی در دبیرستان 25 شهریور
بهبهان دهان به دهان چرخید. هدایتالله در زمانی فعالیتهای انقلابی را
آغاز کرده بود که مبارزه با رژیم شاه فراگیر نشده بود. این جوان 20ساله، با
بصیریتی که داشت، خیلی زود وارد فاز مبارزه شد و حتی در دوران خدمت سربازی
نیز به فعالیتهایش ادامه داد. بعد از اتمام سربازی، چون از طرف ساواک
احساس خطر میکرد، به اهواز رفت و مدتی در یک شرکت خارجی به نام
«کنترکسیون» مشغول شد. در آنجا رئیس کارگزینی بود و کتاب و نوارهای مذهبی
را بین کارکنان شرکت پخش میکرد، اما ساواکیها یکی از دوستانش را دستگیر
کردند و همین امر باعث شد هدایتالله به بهبهان فرار کند. نهایتاً شهید طیب
برای در امان ماندن از شر مأموران رژیم، روز 15 شهریور 1356 فرودگاه
آبادان را به قصد آمریکا ترک کرد. او میرفت تا بعد از تحمل مدتی بیکاری و
سردرگمی، تحصیل در یکی از دانشگاههای ایالت فلوریدای امریکا را آغاز کند.
راهی که مسیر مبارزاتی او را به نحو دیگری رقم زد.
نماینده انجمن اسلامی
شهید
طیب در دانشگاه شهر سنپترزبورگ فلوریدا به همراه جمعی از دانشجویان،
انجمن اسلامی تشکیل میدهند که در رأیگیری بین دانشجویان، خود هدایتالله
به عنوان نماینده انجمن اسلامی برگزیده میشود، اما پیروزی انقلاب اسلامی و
متعاقب آن تسخیر لانه جاسوسی توسط دانشجویان پیرو خط امام، مشکلاتی را
برای دوستداران انقلاب پدید میآورد. آن روزها بسیاری از شهرهای امریکا
شاهد هتک حرمت دانشجویان مسلمان ایرانی توسط ضدانقلاب، پلیس امریکا و برخی
مردم امریکا بود. در این بین شهید طیب سعی میکرد تا از کیان جمهوری اسلامی
دفاع کند و مردم و دانشجویان امریکایی را از واقعیات انقلاب اسلامی و
عقاید حضرت امام آشنا کند. در این راه او و دیگر دانشجویان انقلابی بارها
مورد حمله قرار میگیرند و حتی پلیس نیز تخم مرغهای گندیده را در اختیار
معترضان قرار میدهد تا هدایت و دوستانش را مورد تعرض قرار دهند. شهید طیب
خود تعریف میکند که یک بار در راهپیمایی مسالمتآمیز وقتی از صفوف
دانشجویان جدا میشود تا اتومبیل خود را بیاورد، مورد حمله معترضان قرار
میگیرد. پلیس نیز به درخواست کمک او توجهی نمیکند. هدایت به شکل
معجزهآسایی میتواند از حلقه محاصرهکنندگان فرار کند و خود را به جمع
دانشجویان برساند.
قرآن یادگاری
شهین حاجیطالب یکی از
همکلاسیهای شهید طیب در دوران دانشجویی میگوید: سال 1357 در آمریکا با
هدایت آشنا شدم. همسایه ما بود. با حجب و حیا و بسیار متین. مسلمان مؤمنی
بود و سعی میکرد همه را به طرف اسلام بکشاند و با همه برادری کند. خاطرات
زیادی از شهید دارم؛ وقتی یک دختر آمریکایی از رفتار هدایت خوشش آمد، به او
پیشنهاد ازدواج داد. هدایت خیلی سرخ شد و پیش من آمد و گفت: خواهر به او
بگو که خانوادهام دختر یکی از فامیلمان را از بدو تولد برایم «نافبرون»
کردند. میخواهم با او ازدواج کنم. من هم این موضوع را به دختر امریکایی
گفتم و ایشان هم پذیرفتند. خانمهای امریکایی وقتی به هدایت میرسیدند و
میخواستند به او دست بدهند، دکمه آستینش را باز میکرد تا شاید لبه آستینش
را بگیرند. چون ایشان دست دادن را جایز نمیشمرد. شهید هدایت نسبت به گوشت
ذبح شده احتیاط میکرد، سعی میکرد خودش گوسفند زنده بخرد و ذبح کند. یا
از یک نفر مسلمان در شهر «تمپا» ذبح اسلامی خریداری میکرد. وقتی پسرم به
دنیا آمد، ایشان یک قرآن آورد و روی سینه پسرم گذاشت. او اولین کسی بود که
اذان را در گوش پسرم خواند. الان پسرم در امریکا مشغول تحصیل است و هنوز آن
قرآن را به رسم یادبود پیش خودش نگه داشته است.
معجزه امام
شهید
طیب به دلیل فعالیتهای بسیاری که در انجمن اسلامی دانشجویان داشت، از
سلامتی خودش غافل شده بود. به همین دلیل به زخم معده مبتلا میشود. یکی از
همکلاسیهای شهید ماجرای عمل نکردن او توسط یک پزشک ایرانی ضدانقلاب را
اینطور تعریف میکند: هدایتالله به سبب حرص و جوشی که نسبت به انقلاب
اسلامی ایران و حضرت امام داشت، از فرط دوندگی دچار زخم معده شده بود.
میخواست به دکتر مراجعه کند، اما وضع مالیاش خوب نبود. هزینههای عمل
چهار الی پنج هزار دلار میشد که قرار شد همه با هم پول روی هم بگذاریم تا
عملش کنند. پزشک معالج که یکی از ایرانیان بااسم و رسمی بود، تحت تأثیر
سخنان و حرکات عارفانه شهید هدایتالله قرار گرفت. وی را معاینه کرد و
دستور داد او را بستری کنند. ابتدا بنا بود به دستور آن پزشک، هدایت را با
هزینه مختصری عمل کنند، اما در حین تشکیل پرونده پزشک متوجه شد که او یکی
از دانشجویان پیرو خط امام است و شروع به اشکالتراشی کرد. حتی گفت: باید
مبلغ 5 هزار دلار به صندوق بیمارستان واریز کنیم. هدایتالله با صبر و
حوصله با پزشک شروع به بحث کرد، اما چون دکتر قانع نشد، هدایتالله جایگاه
انقلاب اسلامی را به سلامتی خودش ترجیح داد و بیمارستان را ترک کرد. منزل
ما طبقه پایین و منزل شهید طبقه بالا بود. وقتی به منزل آمدیم درد شهید شدت
بیشتری گرفت. چند ساعتی در اتاقش به خواب رفت، اما حدود ساعت 4بعد از ظهر
از خواب بیدار شد و با حالتی طبیعی به منزل ما آمد، خیس عرق بود. گفتم چه
شده؟ خیلی درد میکشی؟ رنگت پریده است. گفت: نه حالم خوب است. امام را خواب
دیدم که بالای سرم آمدند و روی سینه و شکمم دست کشیدند. الان هیچ گونه
دردی احساس نمیکنم. تا زمانی که با هم بودیم هیچ گونه معده دردی در شهید
طیب ندیدم.
بازگشت به ایران
بعد از تجاوز رژیم بعث عراق
به ایران، شهید طیب درس در امریکا را نیمهکاره رها میکند و به ایران
برمیگردد. عبدالرسول طالبی از دوستان شهید در این خصوص میگوید: با تجاوز
عراق علیه ایران، هدایتالله یک لحظه خواب نداشت. مرتب به من میگفت:
میخواهم به ایران بروم، ولی پول به اندازه کافی ندارم. بالاخره من با
مراجعه به اداره مهاجرت امریکا، ترتیبی دادم که ما دو نفر را به ایران
بفرستند و مخارج سفر را هم خود آنها پرداخت کردند.
با ورود به
ایران به اهواز به منزل ما آمدیم، به او گفتم چرا منزل خودتان نمیروی و به
خانوادهات سر نمیزنی؟ گفت: «اگر به خانهمان بروم، خانوادهام مانع
میشوند که به جبهه بروم. من میخواهم اول خودم را معرفی کنم و به جبهه
بروم، بعد از آن به خانه برگردم تا خانواده در مقابل عمل انجام شده قرار
گرفته باشند و نتوانند مانع جبهه رفتنم شوند.»
از همان زمان، یعنی از وقتی که به جبهه رفت دیگر او را ندیدم تا اینکه بعد از حدود دو ماه به منزلمان آمد. شادی بسیار عجیبی در چهرهاش هویدا بود و این حکایت از روح بلند شهید طیب داشت. پس از آنکه چندین بار به منزل ما رفت و آمد داشت، چند روز قبل از عملیات فتحالمبین به سپاه اهواز مراجعه کرد. چهرهاش کاملاً نورانی شده بود و شوق شهادت را میشد از نگاهش فهمید.
سجاده عشق
دکتر
سیدجلیل حجازی از همرزمان شهید نیز میگوید: در جبهه آبادان با شهید طیب
با هم بودیم. در یک سنگر زندگی میکردیم و بسیار به او علاقهمند بودم.
وقتی نماز میخواند، چون قد کشیده بود، نماز را به صورت دولا میخواند و
بسیار جذاب و شیرین با خدای خودش راز و نیاز میکرد. به نماز شب خیلی اهمیت
میداد. هدایتالله به کار در وزارت خارجه علاقه داشت و خودش هم به زبان
انگلیسی مسلط بود. فارسی را با لهجه شیرینی صحبت میکرد. در اثر معاشرت با
او من هم به زبان انگلیسی خیلی علاقه پیدا کردم. بعدها به دانشگاه رفتم و
توانستم لیسانس زبان و سپس فوقلیسانس روابط بینالمللی و بعد از آن دکترای
حقوق بینالمللی را بگیرم. میتوانم بگویم شهید طیب برای من یک الگو و
مشوق بود. میگفت: با هم میرویم وزارت خارجه و با هم کار میکنیم، اما من
ماندم و او به بهشت رفت. وقتی به شهادت رسید، جانمازش را داخل یک تانک پیدا
کردم. بعدها که با خواهرزاده شهید آقای احسانی آشنا شدم، این سجاده عشق را
تقدیم ایشان و خواهر شهید کردم. قبل از آن هر روز که وارد محل کارم
میشدم، جانماز ایشان را از میز کار برمیداشتم و بوسه میزدم.
شهادت در فتحالمبین
شهید
طیب که در عملیات فتحالمبین به عنوان معاون گروه رزمی مهدی (عج) شرکت
کرده بود، با حماسهآفرینی کمنظیری باعث شکست حمله دشمن به تنگه رقابیه
میشود. این مجاهد فیسبیل الله نهایتاً در روز چهارم (به روایتی پنجم)
فروردین 1361 به شهادت رسید. به گفته همرزمانش آن روز درگیری چندان شدید
نبود و هدایتالله طیب روی کاغذ چیزهایی یادداشت میکرد که ناگهان یک
خمپاره به سمت راست تانکی میخورد که طیب زیرش قرار داشت. بر اثر اصابت
ترکشهای خمپاره، هدایتالله به شهادت میرسد. او پیش از عزیمت به جبهه
گفته بود به جبهه میروم و شهید میشوم تا خون من جوشش فراوانتری در بدن
مردم استان کهکیلویه و بویراحمد به وجود بیاورد. وصیت کرده بود دانشآموزان
و مردم استان کهکیلویه و بویراحمد و خلاصه برادران ایرانی امیدوارم که
استقلال فکری شما در سطح بالایی قرار گیرد. امام را تنها نگذارید. همدوش و
همراه برادران رزمنده اسلام در جبهه جنگ اسلام با کفار که نقشه کفار
جهانخوار امریکایی است شرکت کنید. طیب گفته بود: «مرا در روستای موگر به
خاک بسپارید چراکه مردم آن منطقه محروم هستند.»