حضرت امام خامنه ای: نگذارید احساس غیرت انقلابی و تکلیف در مقابل انقلاب، در دلهای شما ضعیف بشود و فرو بنشیند. مثل کسی که از خانواده و حرم و ناموس خوددفاع میکند،ازانقلاب وارزشها و دستاوردهای آن،همین طور دفاع کنید
بایگانی فروردين ۱۳۹۸ :: فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا
فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا
خواستۀ ما: اینترنت باید ملّی، امن، پرسرعت، ارزان و پاک باشد
خواستۀ ما: اینترنت باید ملّی، امن، پرسرعت، ارزان و پاک باشد
دیدگاه و باور ما: فضای مجازی در خدمت صدورانقلاب، اقتصاد مقاومتی، صادرات غیر نفتی، نهضت تولید علم، جنبش نرم افزاری، ایجاد اشتغال پایدار، مبارزه با امپریالیسم واستکبار ستیزی
حضرت امام خامنه ای (حفظه الله تعالی): ۱۳۹۴/۰۶/۱۸ «انشاءالله تا ۲۵ سال دیگر، به توفیق الهی و به فضل الهی چیزی به نام رژیم صهیونیستی در منطقه وجود نخواهد داشت.»
عزتالله ضرغامی برای حل مشکلات سیلزدگان استان گلستان خطاب به رئیس جمهور در توئیتر پستی منتشر کرد.
به گزارش جام نیـوز، عزت الله ضرغامی عضو شورای عالی فضای مجازی در صفحه شخصی شبکه اجتماعی خود پستی را خطاب به حسن روحانی رئیس جمهور منتشر و به او توصیه کرد شخصا وارد میدان شود و چکمه به پا کند. او در پست خود نوشت:
«حضور مقام عالیرتبه در میدان حوادث گسترده مثل سیل گلستان، بسیاری از ناهماهنگیهای نظام اداری پوسیده را حل میکند. رئیس جمهور محترم، تعطیلات را موقتاً رها کنند و با چکمه بلند سفید وارد صحنه شوند و دستور دهند. لطفاً! استاندار را فراموش کنید».
سیل استان گلستان و مازندران و نحوه امدادرسانی به سیلزدگان بازتاب گستردهای در فضای مجازی به دنبال داشته است. یکی از مسائل مورد توجه کاربران عدم حضور استاندار در چنین روزهای بحرانی در کنار مردم است. امروز وزیر کشور خبر داد استاندار گلستان به دلیل یک مشکل خانوادگی به خارج از کشور رفته است.
تماس تلفنی روحانی از قشم برای اطلاع از حال مردم گلستان
رئیس
جمهور هم که در جزیره قشم به سر میبرد بعد از گذشت ۳ روز از وقوع سیل
سهمگین در گلستان، تنها به تماس تلفنی با مسئولان اکتفا کرده است.
«حسن
روحانی»، ضمن گفتوگوی تلفنی با استاندار مازندران و معاون استاندار
گلستان و اخذ آخرین گزارشها از وضعیت جاری شدن سیل و آبگرفتگی در این دو
استان و همچنین اقدامات انجام شده، به وزیر کشور دستور داد برای تکمیل و
تسریع در اقدامات امدادی انجام شده، علاوه بر امکانات موجود در استانهای
سیلزده، تجهیزات و امکانات لازم از مناطق همجوار نیز برای مدیریت مشکلات
ناشی از سیل، کاهش خسارات و هر گونه کمک فوری و لازم به سیلزدگان بسیج
شوند.
رئیسجمهور
همچنین از عبدالرضا رحمانی فضلی - وزیر کشور - خواست وی نیز در اسرع وقت
به همراه تیمی از مسئولان دستگاههای امدادی، خدماتی و اورژانس به منطقه
اعزام و امکانات لازم در این دو استان و استانهای همجوار را برای تسریع در
روند کمکرسانی به سیلزدگان بسیج کند.
گفتنی
است پیش از این «فرهاد دژپسند»، وزیر امور اقتصادی و دارایی برای رسیدگی
به مشکلات مردم و مدیریت هماهنگی دستگاههای اجرایی و پشتیبانیهای لازم به
منطقه اعزام شده است.
دو پیام امام امت در پی حادثه سیل ویرانگر در استانهای گلستان و مازندران
در پی حادثه سیل ویرانگر در استانهای گلستان و مازندران، حضرت امام خامنهای (حفظه الله تعالی) در پیامی با ابراز تأسف عمیق از خسارات وارده، بر کمکهای مردمی و
ورود دستگاههای عمومی به امداد مردم آسیب دیده تأکید کردند. متن پیام رهبر
انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسمه تعالی
حادثهی سیل ویرانگر در استانهای
گلستان و مازندران که خسارتهای سنگین به خانهها و مزارع وارد ساخته و
لطمهی سختی به شهرها و روستاها بویژه آققلا وارد ساخته است موجب تأسف و
تأثر عمیق اینجانب شد. کمکهای مردمی و ورود دستگاههای عمومی به عرصهی
امداد و جبران خسارتها وظیفهی مهمی است که میتواند گوشهای از آلام آن
مردم عزیز را برطرف کند.
مردم عزیز خوزستان نیز همچنان درگیر بسیاری از مشکلات ناشی از سیل چندی
پیش میباشند. همه وظیفه داریم به کمک سیلزدگان در همهی استانهای کشور
بشتابیم. خداوند متعال به مردم عزیز ما بویژه کسانی که در معرض این
امتحانات دشوار قرار دارند صبر دهد و با لطف خود سختیها را جبران فرماید.
سیّدعلی خامنهای
۳ فروردین ۱۳۹۸
همچنین، بدلیل نیاز مبرم سیلزدگان به کمکهای نیروهای مسلح، حضرت
امام خامنهای (مدظله العالی) به رئیس ستاد کل نیروهای مسلح دستور دادند امکانات
بیشتری برای امداد به این مناطق گسیل شود. متن دستور فرمانده کل قوا به این
شرح است:
بسمه تعالی
سردار سرلشکر باقری
رئیس محترم ستاد کل نیروهای مسلح
برابر اطلاع، سیل زدگان دو استان شمالی نیاز مبرمی به کمک و امکانات
نیروهای مسلح دارند. دستور فرمایید علاوه بر آنچه تاکنون در آن مناطق بکار
گرفته شده است امکانات بیشتر برای امداد به آن مناطق گسیل نمایند. گزارش
اقدام را بفرستید.
براساس آمار گمرک در ۱۱ ماهه سال ۹۷ بالغ بر ۲۰۳ تن انواع عروسک از ۲ کشور جهان وارد ایران شده است.
به گزارش مشرق، آمار مقدماتی گمرک از تجارت خارجی ۱۱ ماهه سال ۹۷ نشان میدهد که در این مدت بیش از ۲۰۳ تن انواع عروسک از ۲ کشور وارد ایران شده است.
بر اساس واردات این حجم انواع عروسک به کشور ۹۷۳ هزار و ۲۶۳ دلار ارز از کشور خارج شد که معادل تومانی آن بالغ بر ۴ میلیارد و ۹۰ میلیون و ۷۱۵ و ۷۹۰ تومان در آمار گمرک به ثبت رسیده است.
لازم به ذکر است که انواع عروسک از ۲ کشور امارات متحده و چین وارد ایران شده است.
بنا بر آمار منتشره از سوی گمرک واردات انواع عروسک از کشور چین به حجم بیش از ۱۹۱ تن و به ارزش ۹۱۵ هزار و ۸۴۸ دلار بوده است.
و گرفتار قحطى شدند کسانى که جز از فضل تو پوییدند؛ در خانه ات به روى مشتاقان باز
وَخَیْرُکَ مَبْذُولٌ لِلطَّالِبینَ، وَفَضْلُکَ مُباحٌ لِلسَّآئِلینَ، وَنَیْلُکَ مُتاحٌ لِلأمِلینَ،
و خیر و نیکی ات به خواستاران عطا شده و فضل و بخششت
براى خواهندگان مباح و آزاد است؛ عطایت براى آرزومندان مهیّاست
شیوه ات نیکى به بدکاران است و راه و رسمت زندگى دادن به سرکشان است؛
اَللّهُمَ فَاهْدِنى هُدَى الْمُهْتَدینَ، وَارْزُقْنىِ اجْتِهادَ الْمُجْتَهِدینَ،
خدایا! پس مرا به راه راهیافتگان رهبرى کن و کوشش کوشایان را روزیم کن
وَلاتَجْعَلْنى مِنَ الْغافِلینَ الْمُبْعَدینَ، واغْفِرْلى یَوْمَ الدّینِ.
و قرارم مده از بى خبرانِ دور شده از دربارت و در روز جزا گناهم بیامرز !
سید حسن تقی
زاده از جمله رجال مشروطه خواه بود که فراز و فرود های زیادی در زندگی شخصی
و سیاسی او وجود دارد. تقی زاده از جمله شخصیت هایی بود که شدیدا شیفته
غرب بود و می گفت که باید از ناخن پا تا موی سر غربی شد. در گزارش زیر سعی
می شود تا به زندگی این شخصیت مهم و موثر در ایام مشروطه نگاهی بیندازیم.
گروه گزارش ویژه مشرق؛ سید حسن تقی زاده در آخر رمضان سال 1295 ه.ق (شهریور1256/سپتامبر 1878م) در
خانواده ای روحانی در شهر تبریز متولد شد. پدرش«سید تقی اردوبادی»از
شاگردان شیخ مرتضی انصاری بود. سید حسن فرزند ششم خانواده بود که پس از چهار
برادر دو قلو و یک پسر به دنیا آمد که البته سه تن از برادرانش از دنیا
رفتند.همچنین پس از وی نیز دو کودک دو قلو متولد شدند که یکی از آن ها پسر
بود که زود درگذشت و دیگری دختری بود به نام ربابه که بعدها همسررفیق شفیقش
میرزا محمدعلی خان تربیت شد.
از ناخن پا تا موی سر باید غربی شد
سید
حسن از چهار سالگی به آموختن قرآن پرداخت، از هشت سالگی تا حدود بیست
سالگی مقدمات عربی ودروس حوزوی مانند رسایل و مکاسب و شرح کبیر را خواند
تقی زاده مخفیانه به یادگیری علوم غربی پرداخت
از
چهارده سالگی در اندیشه های او تغییراتی رخ داد و به علوم غربی علاقه مند
شد به همین دلیل به طور پنهانی و به دوراز چشم پدرشروع به مطالعه ی کتب آن
ها و آثار شیخ احمد احسایی وهمچنین یادگیری زبان فرانسه و انگلیسی پرداخت.
رها کردن حوزه .پس
از مرگ پدر در سال 1314ق علوم دینی را رها کرد و با جدیت تمام مشغول
مطالعه ی علوم جدید شد.خود وی گفته که از تقریبا شانزده سالگی در پی رهایی
از تقلید و«اطاعت کورکورانه تعبدی» برآمده است.این موضوع نشان دهنده ی عدم
همبستگی عاطفی و معنوی میان او و پدرش است اما با این وجود می توان گفت که
با توجه به تعریفاتی که از پدرش در مقدمه ی کتاب«آزادی و حیثیت انسانی»
تالیف جمالزاده به عمل آورده است از داشتن چنین پدری نه تنها احساس حقارت
نمی کرده است،بلکه احساس غرور هم می کرده است.شاید به همین علت در اوایل
جوانی هنگام ورود به زندگی اجتماعی خود را«تقی زاده» نامیده است.
وی در سال 1316 و 1317 ق به تدریس علم فیزیک در دارالفنون مظفری و مدرسه ی لقمانیه و معلم خانه ی تبریز مشغول بود.
در
سال 1319ق با همکاری تربیت، میرزا سید حسین خان و میرزا یوسف خان آشتیانی
در تبریز مدرسه ی «تربیت» را به منظور ترویج آموزش به روش غربی و اندیشه
های غربی تاسیس کرد که البته با مخالفت گروهی از روحانیون این مدرسه تعطیل
شد.
میرزامحمدعلی خان تربیت
سپس
کتاب خانه(کتاب فروشی) «تربیت» را تاسیس کرد که در کنار کتب دینی،کتاب های
فرنگی و عربی هم می فروخت.وی پس از آشنایی با آثار «میرزا ملکم خان» و
«طالبوف» و روزنامه های فارسی خارج از کشور مانند اختر،پرورش،ثریا،حبل
المتین و حکمت و کتب عربی چاپ مصر و کتب ترکی چاپ عثمانی به شدت به علوم و
اندیشه های تجددطلبانه ی غربی تمایل یافت.
تقی زاده:مایه اطلاعات و فهم سیاسی من صدی هشتادش ازمیرزا ملکم خان بود.
تقی
زاده در کتاب «زندگی طوفانی» می نویسد:باید بگویم از اول مایه اطلاعات و
فهم سیاسی من صدی هشتادش از میرزا ملکم خان بود.از همه جا کتاب های او را
پیدا کرده،می خواندم.در مسیر زندگی سیاسی من تاثیر عمده ای کرد.شاید خیلی
اشخاص دیگر هم تحت تاثیر حرف های او قرار گرفتند.
تقی زاده با کمک
تربیت،آشتیانی و سید حسین خان دو هفته نامه «گنجینه فنون» را در سال 1320ق
تاسیس کردکه در تبریز چاپ می شد و بعد از حدود یک سال و نیم تعطیل شد.
دیدار با شیخ محمد عبده تقی
زاده در 1321ق به قفقاز،استانبول،مصر،بیروت و دمشق سفر کرد و از نزدیک با
برخی از روزنامه نگاران،فعالان سیاسی و نویسندگانی مانند جرجی زیدان، زین
العابدین مراغه ای و هم چنین شیخ محمد عبده،مفتی معروف مصر،دیدار و گفت و
گو کرد و با تفکرات آن ها آشنا شد.وی در شعبان سال 1323ق به تبریز بازگشت.
شیخ محمد عبده جرجی زیدان
تقی زاده در دوره اول مجلس
تقی زاده با شنیدن خبر انقلاب در تهران (مشروطه) از طریق روسیه به تهران
آمد.وی در مجلس در جمع تماشاگران حاضر می شد و شاهد مذاکرات نمایندگان
بود.در این زمان رساله «تحقیق احوال کنونی ایران یا محاکمات تاریخی» وی در
تبریز منتشر شد و همین امر در کنار سخنرانی های آتشین وی سبب شد تا مورد
توجه مشروطه خواهان تبریز قرار گیرد و یکی از نمایندگان تبریز شود.به همین
دلیل به او خبر دادند تا زمانی که دیگر نمایندگان تبریز به تهران برسند وی
در جلسات مجلس حاضر شود.
روز افتتاح مجلس شورای ملی
در تبریز شما آدم حسابی قحط بود که این پسر را به عنوان نماینده به مجلس فرستادید! وی
در خاطرات خود نوشته: «در همان روز که به مجلس وارد شدم، مرحوم حاج محمد
صراف نماینده مجلس به مرحوم حاج سید مرتضی مرتضوی به شوخی گفت: در تبریز
شما آدم حسابی قحط بود که این پسر را به عنوان نماینده به مجلس فرستادید!
اما مرحوم حاج سید مرتضی گفت: صبر کنید تا همین آقا پسر به حرف بیاید آنوقت
خواهی فهمید که تبریزها چه کسی را به نام نماینده خود به مجلس اول روانه
کردهاند.»
تقی زاده در این ایام تنها 30سال(شمسی) داشته است که بنا به گفته ی خود وی چهره اش مانند افراد هیجده ساله می ماند.
تقی زاده و جمعی از نمایندگان
وی
با ایراد نطق های آتشین و کوبنده و پرشور در مجلس توانست ظرف مدت کوتاهی
رهبری اقلیت تندرو،اصلاح طلب و روشنفکر مجلس را در دست گیرد و توجه بسیاری
از افراد را به خود جمع کند.به همین سبب توانست جزو هیات نه نفره ی تدوین
متمم قانون اساسی قرار گیرد.وی از مفاهیم نوین سیاسی و اجتماعی مانند تحدید
اختیارات شاه و تفکیک دین از سیاست دفاع کرد(و مورد غضب محمدعلی شاه قرار
گرفت) و با مداخله ی روحانیون از طریق نظارت بر مصوبات مجلس و تطبیق آن با
اسلام مخالفت کرد و همین امر باعث شد تا از سوی مردم و روحانیون متهم به بی
دینی شود.
تقی زاده متهم به بی دینی شد
او هم چنین از پیمان منعقده میان روسیه و انگلستان برای تقسیم ایران در 1286 (موسوم به قرارداد 1907) دفاع کرد
پناهنده شدن به سفارت انگلیس هنگامی
که محمد علی شاه در تیر ماه 1387ش مجلس را به توپ بست،تقی زاده برخلاف حرف
های خودش که مردم و نمایندگان را به مقاومت و دفاع تشویق می کرد به سفارت
انگلستان پناهنده شد و به خارج از کشور رفت.
لیاخوف روسی محمدعلی شاه و وزرایش
بعدازبه توپ بستن مجلس در باغ شاه
ابتدا
به پاریس و سپس به لندن سفر کرد. هنگامی که در پاریس بود ادوارد
براون(پرفسورانگلیسی ) به وی نامه نوشت و از او دعوت کرد تا به لندن
بیاید.وی نامه ی خود را با این شعر آغاز کرده بود:
شنیدم صفات تو عاشق شدم به دیده ندیده رخ فرخت به یاد تو برخاست صبر از دلم چهها خیزد آیا چو بینم رخت
بازگشت مخفیانه به ایران ادوارد
براون و انگلیسی ها از این ارتباط با تقی زاده و دیگر روشنفکران اهدافی
داشتند از جمله به دست آوردن اطلاعات های مختلف و به دست گرفتن سکان هدایت
مشروطه.
ادوارد براون
پس
از یک سال ونیم و با توجه به برهم ریختن اوضاع تبریز در ایام مشروطه تقی
زاده به پیشنهاد براون مخفیانه و به طور ناشناس به ایران(تبریز) بازمی
گردد؛ چراکه هنوز مدت تبعیدش تمام نشده بود .این ایام مصادف است با ایام
شورش در تبریز و پایان کار محمدعلی شاه. تقی زاده در تبریز به مخالفت با
ستارخان و باقرخان برمی خیزد و غارتگران شهر را به او منتسب می کند و از
همین طریق عده ای را از گرد او می پراکند
ستارخان و باقرخان مزارستارخان در حرم حضرت عبدالعظیم(ع)
پس
از سقوط محمد علی شاه و فتح تهران به دست مجاهدین ، تقی زاده (31 ساله) به
تهران آمد و در «هیات مدیره موقتی» که مسئول تصمیم گیری تا گشایش مجدد
مجلس بود عضو می شود از جمله اقدامات این هیئت مدیره «اعدام شیخ فضل الله
نوری» بود.
شیخ فضل الله نوری که پس از فتح تهران توسط مشروطه خواهان اعدام شد.
حکم به فساد مسلک سیاسی با
گشایش مجلس، تقی زاده از طرف مردم تبریز و تهران به نمایندگی انتخاب شد
اما نمایندگی تهران را نپذیرفت و به عنوان نماینده ی تبریز وارد مجلس شد.وی
رهبری حزب دموکرات ها را برعهده داشت.در مقابل این حزب،حزب اعتدالیون بود
که آیت الله بهبهانی و ستارخان و باقرخان از اعضای آن بودند.
آیت الله بهبهانی
تقی
زاده همچنان بر جدایی دین از سیاست تاکید می کردتا این که گروهی از علمای
نجف از جمله آیت الله عبدالله مازندرانی و آخوند خراسانی حکم به «فساد مسلک
سیاسی» وی دادند. علت صدور این فتوا به صورت خاص، حمایت تقیزاده از
حبس شیخ محمدباقر توسط یپرم خان ارمنی (رئیس نظمیۀ وقت) و موافقت با قصاص
او به سبب قتل دو نفر اسماعیلی بود
یپرم خان ارمنی(رئیس نظمیه)
متن فتوا بدین شرح بود: «مقام منیع نیابت سلطنت عظمی، حضرات حجج اسلام دامت برکاتهم، مجلس محترم ملی، کابینه وزارت، سرداران اعظم.
چون
ضدیت مسلک سیدحسن تقیزاده که جدا تعقیب نموده است با اسلامیت مملکت و
قوانین شریعت مقدسه بر خود داعیان ثابت و ازمکنونات فاسده¬اش علنا پرده
برداشته است؛ لذا از عضویت مجلس مقدس ملی و قابلیت امانت نوعیه لازمه آن
مقام منیع بالکلیه خارج و قانونا و شرعا منعزل است.
منعش از دخول در
مجلس ملی و مداخله در امور مملکت و ملت بر عموم آقایان علماء اعلام و
اولیاء امور و امناء دارالشورای کبری و قاطبه امرا و سرداران عظام و آحاد
عساکر معظمه ملیه و طبقات ملت ایران ایدهم¬ الله بنصره العزیز واجب و
تبعیدش از مملکت ایران فورا لازم و اندک مسامحه و تهاون حرام و دشمنی با
صاحب شریعت (ع).
بجای او امین دینپرست وطنپرور و ملتخواه
صحیحالمسلک انتخاب فرموده او را مفسد و فاسد مملکت شناسند و به ملت غیور
آذربایجان و سایر انجمن¬های ایالتی و ولایتی هم این حکم الهی عز اسمه را
اخطار فرمایند و هر کس از او همراهی کند در همین حکم است، ولاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم، و بجمیع ما رقم، قد صدر الحکم من الاحقر عبدالله مازندرانی، و قدر صدر الحکم من الاحقر الجانی محمد کاظم خراسانی. بذلک».
آخوند خراسانی به فساد مسلک سیاسی تقی زاده حکم داد
آیت الله مازندرانی:«...هر کس نسبت تکفیر داده کذب محض است...» این
حکم باعث شد که گروهی از مردم فکر کنند که این حکم بیان کننده کفر تقی
زاده است،به همین دلیل طی تلگرافی سوال خود را از مراجع پرسیدند.آیتالله
مازندرانی در جواب آنها پس از ذکر مواردی درباره حکم تقی زاده نوشتند:
«... بعد از بیان این مقدمه عرض میشود، حکمی که در باب تقی زاده از ماها
دو نفر صادر شده که متفقا حکم کردیم، اولا تکفیر نبوده. هر کس نسبت تکفیر
داده کذب محض است؛ بلکه حکم به فساد مسلک سیاسی و منافات مسلکش با اسلامیت
مملکت بود... ».
این نامه به مجلس موجب شد که مجلس اعتبار نامه
تقیزاده را ملغی ساخت . در این زمان بود که آیت الله بهبهانی هم ترور شد.
تقیزاده تا آنجا به دست داشتن در این ترور متهم بود که وقتی تابوت بهبهانی
را میبردند جمعیت شعار میداد: «فقیهی که اسلام را بود پشت، تقیزاده گفت
و شقیزاده کشت».
حکم فساد سیاسی و اتهام دست داشتن در ترور آیت الله بهبهانی تقی زاده را مجبور به خروج از کشور کرد.
تقی
زاده پس از یک مرخصی سه ماهه و رفتن به تبریز، مجبور به خروج از کشور
شد.وی ابتدا به استانبول رفت و پس از یک سال ونیم اقامت سفری کوتاه به
پاریس داشت و مجددا به استانبول بازگشت. سپس به انگلیس رفت.
در این زمان که مصادف بود با دوره ی سوم مجلس تقی زاده مجددا به نمایندگی انتخاب شد! اما نپذیرفت و به آمریکا رفت.
همزان
با شروع جنگ جهانی اول، المان به سمت این سیاست رفت تا از نفوذ روس ها و
انگلیسی ها در ایران بکاهد.به همین سبب در پی برقراری رابطه با برخی از
سیاسیون و روشنفکران ایران برآمد؛ از جمله از سید حسن تقی زاده دعوت کرد تا
به آلمان بیاید. تقی زاده هم که تا این زمان از افراد طرفدار انگلیس
شناخته می شد در این زمان تغییر موضع داده و به برلین رفت. در آن جا مجله
کاوه را راه اندازی کرد
تقی زاده:«ایران باید ظاهراً و باطناً و جسماً و روحاً فرنگیمآب شود و بس»
بودجه مجله کاوه را دولت آلمان پرداخت میکرد و مقالات آن تا حد زیادی صبغۀ سیاسی، البته منطبق با منافع آلمان داشت.
تقیزاده
در سرمقاله شماره اول دوره دوم کاوه (ژانویه ۱۹۲۰) چنین نوشت: «قصد مجله
کاوه بیشتر از هر چیز ترویج تمدن اروپائی است در ایران، جهاد بر ضد تعصب،
خدمت به حفظ ملیت و وحدت ملی ایران، مجاهدت در پاکیزگی و حفظ زبان و ادبیات
فارسی... امروز چیزی که به حد اعلا برای ایران لازم است و همه وطندوستان
ایران با تمام قوا باید در راه آن بکوشند سه چیز است که هر چه درباره شدت
لزوم آنها مبالغه شود کمتر از حقیقت گفته شده: نخست قبول و ترویج تمدن
اروپا بلاشرط و قید و تسلیم مطلق شدن به اروپا و اخذ آداب و عادات و رسوم و
ترتیب و علوم و صنایع و زندگی و کل اوضاع فرنگستان بدون هیچ استثنا (جز از
زبان) و کنار گذاشتن هر نوع خودپسندی و ایرادات بیمعنی که از معنی غلط
وطنپرستی ناشی میشود و آن را وطنپرستی کاذب توان خواند.
دوم
اهتمام بلیغ در حفظ زبان و ادبیات فارسی و ترقی و توسعه و تعمیم آن، سوم
نشر علوم فرنگ و اقبال عمومی به تأسیس مدارس... این است عقیده نگارنده این
سطور در خط خدمت به ایران و همچنین برای آنان که به واسطه تجارت علمی و
سیاسی زیاد با نویسنده همعقیدهاند که ایران باید ظاهراً و باطناً و جسماً
و روحاً فرنگیمآب شود و بس.»
وی در آلمان بود که ماموریت یافت تا
در مذاکرات تجاری ما بین ایران و روسیه که در مسکو برگزار می شد شرکت
کند.پس از بازگشت از این سفر به آلمان بود که تقی زاده با دختری آلمانی
ازدواج کرد و نام او را «عطیه» گذاشت.
سید حسن تقی زاده به اتفاق همسر آلمانیش مروج فرهنگ غربگرایی
«...باید آنچه ممکن است کوشش کرد که آمریکا را به ایران کشید...»
با
شکست آلمان در عرصه جنگ جهانی توجه وی دوباره به قدرت های بزرگ جلب شد.
معتقد بود باید به دولت ایالات متحده نزدیک شد. او در نامهای به محمود
افشار در سال ۱۳۰۰ و پس از شکست آلمانها در جنگ مینویسد: «اگر مطلب عمده
که به عقیده اینجانب کشیدن آمریکاییها به ایران و دست دادن آنها در
ادارات است سر بگیرد، عنقریب کارها به جاده اصلاح میافتد. باید آنچه
ممکن است کوشش کرد که آمریکا را به ایران کشید. امتیازات داد. مستشارهای
مالی و فواید عامه و زراعت و تجارت و طرق و شوارع و تلگراف از آنها آورد،
مدارس آمریکایی تقویت کامل نمود...»
«یک مشت تصورات بی ادعا» وی
در مجلس پنجم به نمایندگی انتخاب شد و در سال 1303ش به ایران بازگشت. وی
مورد استقبال مشروطه خواهان قرار گرفت وامید این می رفت تا جلوی سردار سپه،
رئیس الوزرا را بگیرد تا به سمت استبداد نرود؛ اما وی مقالاتی با عنوان«یک
مشت تصورات بی ادعا» منتشر کرد که در آن ضمن ستایش از تمرکزگرایی رضاخان،
حکومت قادر قاهر ثابت و مستشاران خارجی و مجلس شورای ملی را سه رکن اصلی
ترقی دانست.
تقی زاده با سلطنت رضاخان سخت مخالف بود
با
این همه، در مواردی هم به رضاخان ایراد و انتقاد می کرد. از جمله ی این
موارد موضوع انتقال سلطنت به رضاخان بود که وی در کنار افرادی چون مدرس و
مصدق سخت با آن مخالفت کرد. تقیزاده در جلسه ی تاریخی 9 آبان 1304 به
عنوان اولین مخالف سخن گفت وصریحاً اعلام داشت که «.... در مقابل خدا و ملت
و مملکت و تاریخ خودمان و در مقابل نسل های آتیه ی این ملت میگویم که به
عقیده بنده این ترتیب و این وضع مطابق ترتیب قانون اساسی نیست و صلاح این
مملکت هم نیست»
به همین دلیل هنگامی که رضا خان به سلطنت رسید از وی
سخت کینه داشت و به همین منظور هنگامی که تقی زاده در دوره ی ششم مجلس هم
به نمایندگی انتخاب شد اما هیئت وزرا او را به عنوان مسئول غرفه ایران در
نمایشگاه فیلادلفیا که به مناسبت یکصد و پنجاهمین سال استقلال آمریکا تشکیل
شده بود تعیین کرد و به امریکا فرستاد. با این وجود پس از مدتی تقی زاده
این غرفه را به دیگری سپرد و به ایران بازگشت و به مجلس رفت. رضا شاه به
دنبال این بود تا از ورود افرادی چون تقی زاده و مدرس و مصدق به مجلس
جلوگیری کند.به همین دلیل تقی زاده دچار شکلات معیشتی شد تا جایی که حتی یک
بار برای تامین هزینه مهمانی مجبور شد تا ساعتش را گرو بگذارد و این فقر
مالی علتی است که بنابر گفته ی خود تقی زاده موجب شد تا به رضا شاه نزدیک
شود!
آیت الله مدرس از مخالفین سرسخت رضاشاه
در
دوران رضا شاه مناصب مختلف دولتی گرفت از جمله والی خراسان، وزیر مختار
ایران در انگلستان ،وزیر راه، وزیر مالیه بود. هنگامی که وی منصب وزارت
مالیه را برعهده داشت قرارداد نفتی ایران وانگلستان موسوم به« دارسی»
راتمدید کرد و همین امر موجی از نفرت را علیه او به وجود آورد.سپس با
رضاشاه برسر موضوع ارتش و موضوع ذخیره ی طلا اختلاف پیدا کرد.رضاشاه به او
اخطار کتبی داد و پس از مدتی حکم عزل او و کابینه ای را که در آن حضور داشت
صادر کرد. پس از مدتی سفیر دولت ایران در فرانسه شد.
در ایام
سفارت وی مقالاتی در فرانسه منتشر شد که باب میل رضاشاه نبود. به همین دلیل
از تقی زاده خواسته شد تا جلوی آن را بگیرد اما وی که در این کار موفق نشد
مورد غضب رضاشاه قرار گرفت و به تهران احضار شد اما وی تمارض کرده و نیامد
و به لندن سفر کرد و در آن جا به تدریس زبان فارسی در موسسه ی مطالعات
شرقی مشغول شد.با شروع جنگ جهانی دوم و بمباران لندن توسط آلمانی ها به
کمبریج رفت و تا پایان دوران رضاشاه در آن جا بود.
با سقوط رضاشاه و روی کارآمدن محمدرضا، سفیر ایران در انگلستان شد و پس از مدتی «سفیر کبیر» در آن جا شد.
تقی زاده در حال صحبت با محسن صدر(صدرالاشراف)
در
مجلس چهاردهم به نمایندگی انتخاب شد اما به ایران نیامد و پست سفارت را
ترجیح داد تا این که در سال 1323ش(پس از جنگ جهانی دوم) به ایران بازگشت.
سپس به ریاست هیئتی انتخاب شد که به منظور طرح شکایت ایران از شوروی به علت
تداوم حضور ارتش سرخ در خاک ایران و حمایت شوروی از غائله ی پیشروی در
آذربایجان در شورای امنیت سازمان ملل شرکت کرد و توانست حقانیت ایران را
اثبات کند.
تقی زاده و اعضای هیئت اعزامی به سازمان ملل برای طرح دعوی تخلیه قوای شوروی از آذربایجان (1326) 1- نصرالله انتظام 2-باقر کاظمی 3- حسن تقی زاده 4- علی سهیلی 5- مصطفی عدل6- عباسعلی خلعتبری
«تقصیرآلت فعل» نبوده،تقصیر فاعل بوده سپس
در مجلس پانزدهم به نمایندگی مجلس از طرف مردم تبریز انتخاب شد اما به
دلیل تمدید قرارداد نفتی با انگلستان به خیانت متهم بود و در این مجلس
منزوی بود. وی برای برائت خود در جلسه ی 7 بهمن 1327در مجلس گفت:«در آن وقت
مذاکرات تمدید را پیش آوردند و من خیلی ملول شدم ولی چاره نبود! من در این
کار هیچ گونه دخالتی نداشته ام! جز آن که امضای من پای آن ورقه است! من
شخصا هیچ وقت راضی به تمدید مدت نبودم و دیگران هم نبودند و اگر قصوری یا
اشتباهی شده تقصیر «آلت فعل»نبوده،تقصیر فاعل بوده،تاریخ آینده فرق بین
اجبار واضطرار خواهد گذاشت، با اقرار به آن که در صورت امکان ولو با فدای
نفس هم باشد انسان باید از این تقصیر غیر اختیاری دوری نماید»
این
در حالی است که دکتر مصدق در جلسه ی 7 آبان 1323ش مجلس(دوره ی
چهاردهم)درباره تقی زاده می گوید:«تاریخ عالم نشان نمی دهدکه یکی از افراد
مملکت به وطن خود، در یک معامله، شانزده بیلیون و یکصد و بیست و هشت هزار
ریال ضرر زده باشد و شاید مادر روزگار نزاید کسی را که به بیگانه چنین
خدمتی کند.»
مصدق:«شاید مادر روزگار نزاید کسی را که به بیگانه چنین خدمتی کند.»
نخستین رییس مجلس سنا در
سال 1328ش وارد مجلس سنا شد و به عنوان رئیس نخستین دوره ی مجلس سنا
انتخاب شد.دوران ریاست او بر سنا که 6 سال به درازا کشید، با دوران نخست
وزیری دکتر مصدق مصادف بود.
ریچارد نیکسون (معاون رئیسجمهور آمریکا) و حسن تقی زاده (نماینده مجلس سنا)
تقیزاده
هر چند کمکی به جنبش ملی شدن صنعت نفت نکرد و با دکتر مصدق هم روابط حسنه
نداشت، اما به گواهی اسناد موجود، در توطئههایی که بر ضد وی صورت میگرفت،
شرکت نکرد.
تقی زاده به حرف خودش هم عمل نکرد تقی
زاده در نطقی که در سال 1338 ایراد نمود گفت:«آزادی به معنی حقیقی آن بی
وجود شهامت افراد و غرور ملی و استقلال فکر و سرافرازی و شجاعت اخلاقی و
استقامت و استواری و مقاومت در برابر ارباب قدرت وجود پیدا نمی کندو این
همان است که شخص بتواند «نه» بگوید و اهل تسلیم و زبونی نباشد اما بدبختانه
در کشور ما حتی سران قوم از این خصلت که لازمه آزادی است کم بهره بوده اند
و بسیاری از همان سردسته های مشروطه طلبان ابن الوقت و غلام و کرنش کننده
به خودکامان و حکام ستمکار زمان بوده اند» در حالی که شاهدیم تقی زاده همین
صفات را فقط در حد کمی داشته است.
تقی زاده:«آزادی به معنی حقیقی آن بی وجود شهامت افراد ... ومقاومت در برابر ارباب قدرت وجود پیدا نمی کند...»
ریاست مجلس سنا آخرین سمت سیاسی تقیزاده بود و او پس از استعفا از ریاست، همچنان در مقام سناتوری باقی ماند.
پایان کار تقی زاده سرانجام در 1346ش به علت سالخوردگی از این سمت هم استعفا کرد و خانهنشین شد و به علت فلج پا در آخر عمر،چرخ نشین بود.
چندی
بعد هم در 8 بهمن 1348ش/ 28 ژانویۀ 1970م در 92 سالگی در تهران درگذشت و
در مقبره ظهیرالدوله شمیران دفن شد. وی تا آخر عمر تنها با همسر خود زندگی
کرد و فرزندی نداشت و به گفته ی خودش«خداوند او را از نعمت پدر بودن محروم
کرده است»
آخرین عکس تقی زاده و همسرش (بهار1348) تقی زاده در اواخر عمر به اشتباهات دیدگاهش اعتراف کرد
تغییرات اندیشه ای تقی زاده تقی
زاده از جمله افرادی است که مشکوک به فراماسونری است. اندیشه های تقی زاده
به مرور زمان دچار تغییر شد.وی در جوانی نه تنها شعار می داد که «از ناخن
پا تا موی سر باید غربی شد»، بلکه به تعبیر خود«اولین بمب تقلید از غرب را
در ایران منفجر کرد» .وی زمانی در اندیشهی ترقی و پیشرفت ایران گفته بود
که خط فارسی را باید به خط لاتینی تبدیل کرد که البته بعدها به اشتباه بودن
این دیدگاه ها اعتراف کرد.
منابع و ماخذ: ********************************************
http://www.tarikhirani.ir
http://www.encyclopaediaislamica.com
http://www.pajoohe.com
http://www.pnuha.com
http://honarbedunemarz.blogfa.com
http://www.cgie.org.ir
http://www.aftabir.com
http://da-tarikh.vcp.ir
http://daneshnameh.roshd.ir
http://www.bashgah.net
http://alaam.tahoor.com
http://vista.ir
http://www.jazirehdanesh.com
http://www.tafrihi.com
http://iichs.org
http://pahlaviha.com
«زندگی و زمانه سید حسن تقی زاده»،تالیف سید علی علوی
«روشنگری ها در مشروطیت ایران»،تالیف مهدی مجتهدی
«زندگی طوفانی» خاطرات سید حسن تقی زاده، به کوشش ایرج افشار
تقیزاده روشنفکر غربگرایی بود که موافق تقسیم ایران بین روسیه و انگلیس و مخالف ملی شدن صنعت نفت بود .
به گزارش مشرق،
رهبر انقلاب روز گذشته در سخنرانی خود در جمع زائران و مجاوران حرم رضوی
به مناسبت آغاز سال جدید در خصوص برخی افراد و رسانهها که در داخل، به
دنبال بزککردن غرب و روتوش خباثتهای غربیها هستند، فرمودند: «این
افراد و رسانهها که نمیخواهند افکار عمومی متوجه باطن شرارتآمیز
دولتهای ظاهر الصلاحی همچون انگلیس و فرانسه شوند، در واقع همان تقی زاده
دوران پهلوی هستند که میگفت باید از فرق سر تا نوک پا، غربی شد.کسانی که
امروز در داخل بهطور پیوسته به دنبال پمپاژ سبک زندگی غربی، روشهای غربی و
لغات غربی در ادبیات، دانشگاهها و مدارس هستند، در واقع تقیزادههای
جدید هستند، همچنانکه مدافعان و حامیان سند ۲۰۳۰ نیز در واقع ادامه دهنده
تفکر تقیزاده هستند. البته امروز مردم انقلابی و جوانان مؤمن نخواهند
گذاشت حرف تقیزادههای جدید به کرسی بنشیند.»
سیدحسن تقیزاده استاد اعظم لژ فراماسونری،
عاقد پیمان دارسی در سال ۱۳۱۲ و از مشروطهخواهانی بود که به شدت ضددین بود
و به مبارزه با دین میپرداخت. او از چهرههای موثر تاریخ مشروطیت و مشهور
به غربگرایی است. او معتقد بود که «از ناخن پا تا موی سر باید غربی شد» و میگفت: «اولین بمب تقلید از غرب را در ایران منفجر کرد». نام تقیزاده با فراماسونری نیز گره خورده است.
او از چهرههای صاحب نام و نفوذ در دستگاه
ماسونی بود که به مرتبه استاد اعظمی هم رسید و برخی از اهالی قلم و فرهنگ
را هم به تشکیلات فراماسونری برد. در جریان مشروطیت هم او عامل انحراف نهضت
مشروطه به سوی امیال سیاسی انگلستان بود و از عوامل توفیق نقشههای سیاسی
آن کشور در ایران طی دوره ۵۰ ساله پس از مشروطیت بود.
تقیزاده شهریور ۱۲۵۶ در تبریز متولد شد.
تحصیلات خود را در دارالفنون تهران گذراند و از جوانی رشتههای مختلف و
زبانهای عربی و انگلیسی را آموخت. او از ابتدای جوانی به الگوهای غربی
گرایش داشت. تقیزاده گفته است: «از ۱۶ سالگی درصدد رهایی از تقلید و اطاعت
کورکورانه تعبدی بوده است.» چند سال بعد او بر اثر آشنایی با آثار
نویسندگان تجددخواه به علوم جدید غربی و اندیشههای اروپایی و تفکر
تجددطلبانه تمایل پیدا کرد. پس از چند سال تقیزاده به کشورهای مختلف از
جمله ترکیه، لبنان و مصر رفت و در جریان جنبش مشروطه به تبریز بازگشت و با
پیروزی جنبش و افتتاح اولین دوره مجلس شورای ملی به عنوان نماینده این مجلس
انتخاب شد و رهبری جناح اقلیت روشنفکر و تجددخواه مجلس را برعهده گرفت.
تقیزاده در دوران نمایندگی مجلس از
قرارداد ۱۹۰۷ میان روسیه و انگلستان برای تقسیم ایران دفاع کرد و مخالف
نظارت روحانیون برای انطباق قوانین با موازین شرعی بود
او در دوران نمایندگی مجلس از قرارداد ۱۹۰۷
میان روسیه و انگلستان برای تقسیم ایران دفاع کرد و مخالف نظارت روحانیون
برای انطباق قوانین با موازین شرعی بود. تقیزاده پس از به توپ بسته شدن
مجلس توسط نظامیان روس به سفارت انگلستان پناهنده شد و سپس با همکاری سفارت
انگلیس به باکو و تفلیس رفت تا از آنجا به فرانسه و انگلستان برود. او در
انگلیس با ادوارد براون معروف که شرقشناس و جاسوس انگلیسی بود، آشنا شد.
آنها به همراه جمعی از نمایندگان مجلس انگلیس «کمیته ایران» را تشکیل
دادند تا سیاستهای انگلیس در خصوص مشروطیت را هدفمند سازند. او از همان
زمان وارد تشکیلات فراماسونری شد و توانست به میان طیفی از مشروطهخواهان
نفوذ کند و به ایفای نقش بپردازد.
در سال ۱۲۸۷ با شدت یافتن قیام مردم علیه
محمدعلی شاه، او به تبریز برگشت و آن زمانی که مشروطهخواهان تبریز حول
ستارخان و باقرخان گرد آمده بودند، او هم عدهای از روشنفکران را دور خود
جمع کرد. پس از فتح تهران و سقوط محمدعلی شاه، تقیزاده به تهران رفت تا در
کمیتهای که هدفش اداره موقت کشور و کنترل مشروطهخواهان بود، فعالیت کند.
در همین سال تقیزاده وارد مجلس دوم شورای ملی شد. مجلس دوم بین دو جناح
اعتدالیون و انقلابیون تقسیم شده بود و درگیریهای زیادی با هم داشتند که
نتیجه این رویاروییها، دستگیری و اعدام شیخ فضلالله نوری و ترور آیتالله
بهبهانی شد. شیخ فضلالله نوری به دستور کمیتهای به شهادت رسید که تقیزاده یکی از اعضای آن بود.
پس از این حوادث علمای نجف بر فساد مسلک
سیاسی تقیزاده تاکید کردند و برای اخراج او از مجلس و ایران فتوا دادند.
تقیزاده ابتدا به تبریز رفت، اما خشم افکار عمومی به قدری بود که مجبور شد
از ایران خارج شود و به استانبول برود. او در استانبول این بار با
آمریکاییها وارد گفتگو شد و با مورگان شوستر مستشار آمریکایی ۱۲ بار
ملاقات کرد. سفری هم به پاریس و لندن داشت که با براون و چهرههای
مداخلهگر در مسائل ایران دیدار و گفتگو کرد. در سال ۱۲۹۰ به هنگام
اولتیماتوم روسیه به دولت ایران برای اخراج شوستر که موجی از خشم و نفرت
مردم و علما را به همراه آورد، تقیزاده از اروپا طی نامهای ضمن حمایت از
روسیه از دولت و مجلس خواست اولتیماتوم را پذیرفته و از روسیه عذرخواهی
کنند. او در همین سفر بود که در جریان انتخابات دوره سوم مجلس شورای ملی
غیاباً به نمایندگی مجلس انتخاب شد! اما به ایران بازنگشت و در اردیبهشت
۱۲۹۲ در آستانه وقوع جنگ جهانی اول به آمریکا رفت
در جریان جنگ جهانی اول تقیزاده با دولت
آلمان ارتباط یافت و به همین دلیل در سال اول جنگ از آمریکا خارج شد و به
برلین رفت و برای کمک به آلمان، جمعی از ایرانیان ملیگرا را دور خود جمع
کرد و کمیته ملیون ایرانی را تشکیل داد. برخی معتقدند که تقیزاده جاسوس
انگلیس در آلمان بود.
تقیزاده در انتخابات مجلس چهارم و پنجم هم
که غیاباً انتخاب شده بود شرکت نکرد و به اقامت در اروپا ادامه داد تا
اینکه در سال ۱۳۰۳ به ایران بازگشت. حزبی که در مجلس پنجم طرفدار
اندیشههای غربی و مشی جدایی دین از سیاست بود و حامیش رضاخان بود با
تقیزاده ارتباط برقرار کرد. حتی رضاخان هم با او دیدار کرد تا در زمینه
تغییر سلطنت به پهلوی و اصلاحات و توسعه با او مشورت کند.
با قدرت یافتن رضاخان، تقیزاده به مناصب مهمی همچون استانداری و وزارت و
سفارت دست یافت. او در همان دوران امتیازنامه دارسی را تجدید کرد. برمبنای
این امتیازنامه، امتیاز استخراج نفت بخش عظیمی از ایران به دارسی واگذار
میشد.
او به دلیل خشم مردم از تجدید این
امتیازنامه مجبور شد ایران را ترک کند و به فرانسه و آلمان برود. با سقوط
رضاخان و روی کار آمدن فروغی و دوستان او، دوباره به ایران بازگشت و به
مقام وزارت و سفارت رسید. او در سال ۱۳۲۳ سفیر ایران در انگلیس شد و سه سال
بعد دوباره پا به مجلس گذاشت، اما به دلیل ماجرای امتیازنامه دارسی در
مجلس پانزدهم تحت فشار بود و منزوی شده بود. در نهایت یک سال پیش از ملی
شدن صنعت نفت در اولین انتخابات مجلس سنا شرکت کرد و به عضویت در این مجلس
درآمد و به مدت ۶ سال هم رئیس مجلس سنا بود. او از مهمترین مخالفان ملی شدن
صنعت نفت بود.
تقیزاده در نهایت در سال ۱۳۴۶ به دلیل
افشاشدن اسامی و اسرار فراماسونهای ایرانی توسط ساواک که برای تضعیف نفوذ
انگلیس و تقویت نفوذ آمریکا صورت گرفت، به بهانه کهولت سن، فعالیت سیاسی را
کنار گذاشت و دو سال بعد درگذشت.