حضرت امام خامنه ای: نگذارید احساس غیرت انقلابی و تکلیف در مقابل انقلاب، در دلهای شما ضعیف بشود و فرو بنشیند. مثل کسی که از خانواده و حرم و ناموس خوددفاع میکند،ازانقلاب وارزشها و دستاوردهای آن،همین طور دفاع کنید بایگانی شهریور ۱۳۹۸ :: فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

خواستۀ ما: اینترنت باید ملّی، امن، پرسرعت، ارزان و پاک باشد

فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

خواستۀ ما: اینترنت باید ملّی، امن، پرسرعت، ارزان و پاک باشد

دیدگاه و باور ما: فضای مجازی در خدمت صدورانقلاب، اقتصاد مقاومتی، صادرات غیر نفتی، نهضت تولید علم، جنبش نرم افزاری، ایجاد اشتغال پایدار، مبارزه با امپریالیسم واستکبار ستیزی یا مهدی ادرکنی
فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

حضرت امام خامنه ای (حفظه الله تعالی): ۱۳۹۴/۰۶/۱۸
«ان‌شاءالله تا ۲۵ سال دیگر، به توفیق الهی و به فضل الهی چیزی به نام رژیم صهیونیستی در منطقه وجود نخواهد داشت.»

بایگانی
پیوندها

۸۰ مطلب در شهریور ۱۳۹۸ ثبت شده است

حجت‌الاسلام علیرضا سلیمی نماینده محلات در مجلس

عضو کمیسیون آموزش مجلس با تاکید بر اینکه باید رای نمایندگان به صورت شفاف منتشر شود، گفت: مردم باید بفهمند چه نمایندگانی زیر امضاهای‌شان می‌زنند و اگر مردم این را بفهمند دیگر به آنها رأی نمی‌دهد.

به گزارش مشرق،  حجت‌الاسلام علیرضا سلیمی نماینده محلات در مجلس شورای اسلامی در مورد شفافیت آرای نمایندگان مجلس اظهار داشت: نمایندگان مجلس نماینده مردم هستند یعنی مردم به آنها رأی داده‌اند تا در مجلس از جانب آنها انجام وظیفه کنند. 

وی افزود: اینطور نیست که یک نماینده ذاتاً موقعیتی داشته باشد چرا که قرار است وی در راستای انجام وظایف نمایندگی‌اش که مردم به او تفویض کرده‌اند انجام وظیفه کند. بنابراین چه اشکالی دارد مردمی که این فرد را در این جایگاه قرار داده‌اند از فعالیت‌های او آگاه باشند.

عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس تصریح کرد: چرا مردم نباید نظر نماینده‌شان در مجلس را درباره لایحه‌ها و طرح‌ها بدانند؟ اینکه نماینده مجلس درباره قرارداد نفتی و یا برجام چه رایی داده بسیار مهم بوده و جای نگرانی ندارد.

سلیمی گفت: قطعا نماینده مجلس بر اساس منطق یا استدلال رأی می‌دهد که باید پاسخگوی منطق یا استدلالش باشد و اگر رایش بر این اساس نیست باید نگران باشد زیرا قطعا قدرت دفاع هم نخواهد داشت.

وی با بیان اینکه شفافیت آرای نمایندگان در زمان رای اعتماد به وزرا متفاوت است تصریح کرد: نماینده مجلس هنگام رای اعتماد و برای اینکه وزیر فردا روزی بعد از گرفتن رای اعتماد از مجلس در حق نماینده اجحاف نکند می‌تواند به صورت استثنایی رای مخفی بدهد و به همین دلیل پیشنهاد شده که آرای نمایندگان به جز رای اعتمادها قابل انتشار باشد. اما آنهایی که قابل انتشار است و محرمانه نیست چرا باید به لیست محرمانه‌ها بیفزایم.

عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس خاطرنشان کرد: دولت در قراردادهای نفتی، برجام، FAFT، خرید هواپیما و ... محرمانه عمل کرد و گزارشی به مجلس ارائه نکرد.

سلیمی افزود: دولت بنا بود تا پایان مرداد گزارشی درباره اقدامات خود در ۵ ماه ابتدایی سال ۹۸ به مجلس ارائه دهد که استنکاف کرد ولی اگر مجلس هم بخواهد در شفافیت آرا مخفی‌کاری کند چه وضعیتی برای جامعه ایجاد خواهد شد؟

وی با بیان اینکه در خیلی از کشورها آرا به صورت شفاف منتشر می‌شود گفت: حق مردم در دانستن است که در کشور ما محدود شده و بسیار عجیب است که دو فوریتی بودن طرح شفافیت آرا بیش از ۱۷۴ نفر امضا داشت اما ۶۹ نفر به آن رأی دادند.

عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس اظهار داشت: در همین مورد مذکور باید آرای نمایندگان منتشر شود تا مردم بفهمند چه کسانی چنین طرحی را امضا کرده‌اند و سپس زیر امضاهایشان زده‌اند و اگر مردم این را بفهمند که یک نماینده چیزی را بیهوده و بدون اعتقاد امضا می‌کند دیگر به او رأی نمی‌دهد.  

وی خاطرنشان کرد: روزی که ما نماینده شدیم با مردم شرط نکردیم به شرط مخفی‌کاری نماینده شویم. ما نماینده مردم هستیم و هم اکنون خواست افکار عمومی، شفافیت است.

سلیمی گفت: اینکه عده‌ای از نمایندگان مجلس به مردم بگویند شما حق ندارید آرا را بدانید توهین به مردم است و متاسفانه تا عده‌ای به برخی نمایندگان می‌گویند بالای چشم‌تان ابرو است فوری رگ گردنشان کلفت می‌شود اما به این مردمی که ولی‌نعمت ما هستند اینگونه توهین می‌کنند سکوت اختیار کرده و چیزی نمی‌گویند که شفافیت حق مردم است.

وی افزود: وقتی مردم را در تاریکی نگه داریم نتیجه‌اش می‌شود دختر فلان وزیر، داماد فلان وزیر و پسر آن آقا و ژن خوب فلان مدیر و معاون؛ الان در دادگاه‌ها چه خبر است؟ داماد چه کسی از بانک سرمایه وام میلیاردی گرفت؟ دختر کدام وزیر در لواسان ویلایی غیرمجاز کاخ مانند ساخته‌است؟ دختر کدام وزیر در روزهای آینده به دادگاه خواهد رفت؟

عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس اظهار داشت: نمایندگان پاکدست زیادی در مجلس داریم اما پسر و دختر و داماد و عروس برخی از نمایندگان در چند شرکت عضو هیأت مدیره هستند.

نماینده مردم محلات در مجلس گفت: هم اکنون چرا باید نماینده استان تهران در استان مرکزی عضو هیأت مدیره یک یا ۲ شرکت باشد. داماد فلان وزیر اسبق آموزش و پرورش در این استان چه کار می‌کند؟ ضمن اینکه در مورد سایرین نیز بحث‌هایی مطرح است ولی اگر شفافیت باشد این موضوعات پیش نمی‌آید.  

وی تصریح کرد: نامه‌ای را به آقای امیرآبادی عضو هیات رئیسه مجلس داده‌ایم که خواستار اجرای شفافیت آرا در مورد افرادی که طرح مذکور را امضا کرده‌اند شده‌ایم تا مردم بدانند کیفیت رای این تعداد چگونه است.  

سلیمی گفت: در مورد حضور و غیاب نمایندگان هم متاسفانه برخی‌ها فشار آوردند که چرا اعلام می‌کنید و نباید منتشر شود.

وی خاطرنشان کرد: من جزو فعالترین و منظم‌ترین نمایندگان بودم آیا یکبار اعلام شد خوب هر سه ماه یکبار باید اعلام شود چرا نباید منتشر شود. خوب نماینده‌ای که یک دقیقه و یک ثانیه غیبت ندارد با نماینده‌ای که در مجلس  نه در رأی‌گیری فعال است و اگر هم در مجلس باشد، خواب است؛ چرا نباید مردم بین نمایندگان تفاوت قائل شد؟

عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس با اشاره به فشار برخی نمایندگان به هیأت رئیسه برای عدم اعلام اسامی نمایندگان منظم و فعال افزود: تقریبا چند فصل است که یواشکی می‌آیند نامه‌ای به من می‌دهند که شما منظم‌ترین و فعالترین هستید خوب این چه سودی دارد که من بدانم و مردم ندانند؛ در حالی که باید مردم بدانند چرا نمی‌گذارند اینها منتشر شود؟  

منبع: فارس
۰ نظر ۲۱ شهریور ۹۸ ، ۰۷:۲۰
حسن حیدری
سید حسن نصرالله

 سید حسن نصرالله دبیر کل حزب‌الله :

« ما در حال جنگ در نبردی بزرگ هستیم و آمریکا و اسرائیل می‌خواهند خیمه‌گاه ما را محاصره کنند. امروز فرمانده خیمه‌گاه ما امام خامنه‌ای و مرکز آن جمهوری اسلامی ایران است و آمریکا می‌خواهد آن را محاصره کند. »

« به ترامپ و نتانیاهو می‌گوییم که ما قومی هستیم که نه محاصره، نه تحریم، نه فقط و نه گرسنگی به اراده ما خللی وارد نمی‌کند. در برابر آمریکا و اسرائیل به امام خامنه‌ای، می‌گوییم که ای فرزند حسین (ع)، ما تو را تنها نمی‌گذاریم. »

دانلود

۰ نظر ۲۱ شهریور ۹۸ ، ۰۱:۰۷
حسن حیدری

نتانیاهو

نتانیاهو هفته گذشته در مبارزت انتخاباتی وعده داد در صورت پیروزی، یک سوم از کرانه باختری را به خاک اسرائیل ضمیمه می‌کند. حالا نتایج انتخابات نشان می‌دهد احتمالاً او نخست‌وزیر خواهد شد.

سرویس جهان مشرق- نتانیاهو هفته گذشته در مبارزت انتخاباتی اسرائیل وعده داد اگر بار دیگر نخست‌وزیر شود، یک سوم از کرانه باختری را به خاک اسرائیل ضمیمه می‌کند. حالا نتایج انتخابات نشان می‌دهد احتمالاً او نخست‌وزیر خواهد شد.

وی در میتینگی در حومه تل‌آویو گستاخی را به آخر رساند: «امروز من اعلام می‌کنم در صورتی که کابینه بعدی را تشکیل دهم، حاکمیت اسرائیل را به دره اردن و شمال بحرالمیت توسعه خواهم داد». بنجامین ابتدای سال جاری و پیش از انتخابات زودهنگام گذشته نیز سخن از «گسترش حاکمیت اسرائیل» به میان آورده بود اما تعیینِ رسمی بخش‌هایی از کرانه باختری زنگ خطر را به صورت جدی به صدا درآورد.

بعد از این سخنان، مخالفت‌های بین‌المللی بالا گرفت اما نخست‌وزیر اسرائیل بار دیگر در بیانیه‌ای گفت این «فرصت بی‌نظیر» برای تنظیم امورات «مرز شرقی یکبار برای همیشه» از دست نخواهد داد زیرا به نظر او از زمان جنگ 1967 تا کنون چنین فرصتی دست نداده و بعید است «برای 50 سال آتی» دوباره به دست آید. بهانه همیشگی را نیز تکرار کرد «تأمین امنیت».

وی که در انتخابات زودهنگام آوریل تعداد کرسی‌های یکسانی با حزب تازه‌تأسیس بِنی گانتز فرمانده پیشین ارتش اسرائیل به دست آورده و موفق به تشکیل کابینه نشد، با فروش خاک فلسطین فعلاً طبق نتایج اولیه انتخابات 17 سپتامبر چند کرسی بیشتر از رقیبش (38 در برابر 35) کسب کرد.

کرانه باختری بخشی از خاک اردن است که اسرائیل طی جنگ 1967 میلادی آن را اشغال کرد اما سخنی از الحاق آن به خود به صورت رسمی مطرح نکرده بود. رشد شتابان شهرک‌سازی اسرائیل در این منطقه پیشتر توسط مقامات آمریکا و شورای امنیت نیز محکوم شده بود.

واکنش‌ها به پررویی نتانیاهو

اولین واکنش را مقاومت فلسطین نشان داد که عصر همان روز دو راکت به شهرهای اشدود و اشکلون فرستاد و نتانیاهو را مجبور کرد در میانه سخنرانی تبلیغاتی و با به صدادرآمدن آژیر هشدار، محل را ترک کند.

محمود عباس رئیس حکومت خودگردان فلسطین که مدیریت کرانه باختری را در اختیار دارد با انتشار بیانیه‌ای اعلام کرد «تصمیمات نتانیاهو با قطعنامه‌های سازمان ملل و قوانین بین‌المللی منافات دارد. ما حق داریم از حقوق خود دفاع کرده و با همه روش‌های ممکن به اهداف خود برسیم، فارغ از پیامدهایش».

عریقات دیپلمات فلسطینی چنین اقدامی را مصداق جنایت جنگی دانست که «هر گونه شانس صلح را از بین می‌برد» و عشراوی عضو سازمان آزادیبخش فلسطین سخنان نتانیاهو را نشانه روشنی بر عدم پیگیری طرح دو دولت از سوی اسرائیل دانست.

اتحادیه عرب طی نشستی اضطراری، بیانیه صوری دیگری منتشر کرد که در آن اقدام نتانیاهو را «تنش‌زایی جدی و تضعیف‌کننده کل روند صلح» خواند. عربستان نیز اقدام «خطرناک» نتانیاهو را «نقض آشکار منشور سازمان ملل» دانست و خواستار تشکیل نشست سازمان همکاری کشورهای اسلامی شد.

تعیین دره اردن و شمال بحر المیت به عنوان هدف بعدیِ نتانیاهو نشان می‌دهد کابینه اسرائیلی قصد دارد کرانه باختری را که اکنون مرز مشترک با اردن دارد
در خاک سرزمین‌های اشغالی محاصره کند و سپس آن را از اطراف ببلعد. این سیاست در مورد عمده مناطقی که اکنون جزئی ناپیدا از سرزمین‌های اشغالی است، پیاده شده است.

دوگاریک سخنگوی دبیر کل سازمان ملل به خبرنگاران گفت: «از بیانیه نخست‌وزیر مطلع شده‌ایم و موضع دبیرکل در این خصوص واضح و مستمر است مبنی بر این که اقدامات یک‌جانبه هرگز برای روند صلح مفید نیست». وی افزود «هر گونه تصمیم اسرائیل برای اعمال قوانین و حاکمیتش بر منطقه اشغالی کرانه باختری، مبنای حقوقی بین‌المللی ندارد».

چاوش اغلو وزیر خارجه ترکیه رویکرد نتانیاهو را «نژادپرستانه» توصیف کرد و آن را وعده «خشونت‌آمیز و غیرقانونی» در آستانه انتخابات دانست.

صفادی وزیر خارجه اردن که کرانه باختری روزی بخشی از خاک کشورش بوده در توییتر نوشت «از بین‌بردن شانس صلح با هدف تبلیغات انتخاباتی یک اقدام خطرناک و غیرمسئولانه است» و جامعه‌ بین‌المللی باید با این «تلاش‌های باطل برای تحکیم اشغالگری مخالفت کند» و الا کل منطقه به سمت «خشونت» سوق خواهد یافت.

ایالات متحده البته بعید است مخالفتی داشته باشد و نتانیاهو نیز فعلاً خود را جز به آن محتاج نمی‌بیند و با حمایت واشینگتن، کل سازمان‌ها و قوانین بین‌المللی را بی‌اعتبار کرده است. کاخ سفید در بیانیه‌ای تأکید کرد «هیچ تغییری در سیاست ما نسبت به اسرائیل رخ نداده است».

جمع‌بندی

اگر چه ممکن است وعده‌های او مصرف داخلی داشته باشد، با این حال اعلام رسمی بلندی‌های جولان به عنوان خاک اسرائیل توسط آمریکا این احتمال را تقویت می‌کند نتانیاهو برای باقی‌ماندن در قدرت ابایی از برهم زدن وضعیت در کرانه باختری نداشته باشد.

معادله‌ای شکل گرفته که ترامپ برای به دست‌آوردن حامیان مالی بیشتر در انتخابات 2020 حمایت بیسابقه‌ای از اسرائیل و اقدامات تجاوزکارانه‌اش به عمل می‌آورد و از آن سو نتانیاهو نیز برای جلب آرای بیشتر و ماندنِ نامش در تاریخ اسرائیل، بیشرمانه به تصاحب خاک فلسطین ادامه می‌دهد. این به یک دور باطل تبدیل شده که بی‌عملی سازمان‌های بین‌المللی مجوز تداومش را صادر کرده است.

این حرکت مستمر اگر چه هزینه زیادی برای فلسطینیان دارد، اما از سویی آمریکاستیزی در منطقه را افزایش داده، مقدمات اخراج اشغالگران خارجی را فراهم می‌کند و از سوی دیگر تل‌آویو را به ورطه سقوط اخلاقی سوق داده، همه تلاش‌های آمریکا در جهت ایجاد وجهه بین‌المللی برای اسرائیل پس از اعلام مفاد معامله قرن را خنثی خواهد کرد.

منابع

https://www.npr.org/2019/09/11/759671281/benjamin-netanyahu-vows-to-annex-part-of-west-bank-if-he-wins-reelection

https://www.bbc.com/persian/world-49658890

https://www.tasnimnews.com/fa/news/1398/06/20/2093912

https://www.aa.com.tr/fa/1578301

https://www.mashreghnews.ir/news/991497

https://ir.sputniknews.com/opinion/201612302106040

https://en.wikipedia.org/wiki/September_2019_Israeli_legislative_election

۰ نظر ۲۱ شهریور ۹۸ ، ۰۰:۵۲
حسن حیدری

ابراهیم الحوثی

وزارت کشور یمن (دولت نجات ملی) اعلام کرد که عامل ترور برادر رهبر انصارالله این کشور با سازمان اطلاعات عربستان سعودی در ارتباط بود.

به گزارش مشرق، وزارت کشور یمن (دولت نجات ملی) اعلام کرد که «محمد علی قاید ضاوی»، عامل اصلی عملیات ترور شهید «ابراهیم الحوثی»، برادر رهبر انصارالله یمن را طی عملیاتی اطلاعاتی شناسایی کرده و او را از پای درآورده است.

در بیانیه وزارت کشور یمن آمده است که ضاوی ۵۴ ساله عامل شهادت ابراهیم حوثی به همراه محافظش «محمد العیانی» بوده است.

شبکه المسیره شامگاه چهارشنبه (۲۰ شهریور) به نقل از وزارت کشور یمن خبر داد که این وزارتخانه در یک عملیات «امنیتی و اطلاعاتی منحصر به فرد» ساعت ۷:۲۴ عصر دیروز سه‌شنبه در شهر مأرب موفق شده است عامل ترور شهید حوثی را از پای درآورد.

وزارت کشور یمن می‌گوید تحقیقات و اطلاعات به دست آمده نشان می‌دهد که عامل ترور با استخبارات عربستان سعودی (وزارت اطلاعات) در ارتباط بوده و این کشور عامل اصلی ترور برادر رهبر انصارالله یمن و محافظ او است.

وزارت کشور یمن تأکید کرده است که عملیات دیروز نشان می‌دهد که نیروهای این وزارتخانه می‌توانند به عمق مناطق تحت اشغالی نفوذ کرده و جنایتکاران را به سزای اعمال خود برسانند. این وزارتخانه همچنین قول داده به زودی سرنوشت بقیه عاملان «جنایت ترور» شهید ابراهیم الحوثی و کسانی را در این ترور دست داشتند، برملا کند.

وزارت کشور یمن در بیانیه امشب خود انجام عملیات مشابه هشدار داده و تأکید کرده است که نیروهای تحت امر آن می‌توانند در هر جایی از یمن که باشد، اخلالگران و برهم‌زنندگان امنیت را پیدا کرده و آن‌ها را مجازات کنند.

منبع: فارس
۰ نظر ۲۱ شهریور ۹۸ ، ۰۰:۲۷
حسن حیدری

 

مراسم عزاداری شب عاشورای حسینی (علیه‌السلام)

1398/6/18

http://idc0-cdn0.khamenei.ir/ndata/news/43430/B/13980618_2543430.jpg

سمت راست:

آیت الله سید محمد خامنه‌ای برادر بزرگ حضرت امام خامنه‌ای(حفظه الله تعالی)

++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

1398/06/19

مراسم عزاداری شب شام غریبان حسینی (علیه‌السلام)

 

 سید مقتدا صدر

 

۰ نظر ۲۰ شهریور ۹۸ ، ۲۲:۴۳
حسن حیدری

به سمت گودال از خیمه دویدم من

شمر جلو تر بود دیر رسیدم من

سر تو دعوا بود ناله کشیدم من

سر تورو بردن دیر رسیدم من

یه گوشه گودال مادر و دیدم من

که رفته بود از حال دیر رسیدم من

صدا زدی من رو خودم شنیدم من

صدای رگهات بود دیر رسیدم من

افتان و خیزان و نفس بریدم من

پیرهنو بردن دیر رسیدم من

با بوسه از رگهات به خون تپیدم من

میان خاک و خون دیر رسیدم من

۰ نظر ۲۰ شهریور ۹۸ ، ۲۲:۲۵
حسن حیدری
 
 
1398/06/19
 

مراسم عزاداری شب شام غریبان حسینی (علیه‌السلام)

 
۰ نظر ۲۰ شهریور ۹۸ ، ۲۰:۲۰
حسن حیدری

کتیبه

تاریخ پر است از روایت‌های رشک‌برانگیز از شاعرانی که به پاس رونق بخشیدن به مجالس عزای حسینی، از سیدالشهدا(ع) جایزه گرفته‌اند و با همین «صله» های نورانی،عاقبت‌بخیر شده‌اند.

به گزارش مشرق، عرض ارادت از این لطیف‌تر نمی‌توان سراغ گرفت. اینکه ذوق و قریحه‌ات را پیشکش کنی برای عرض عاشقی. و این، مرام شاعران دلداده بوده برای خادمی در دستگاه اباعبدالله‌الحسین (ع) در تمام 1400 سال بعد از قیام عاشورا. شاعران از همان اول انگار داوطلبانه، زبان گویای عزاداران در ماتم اشرف اولاد آدم (ع) و زبان حال آن‌ها در حسرت همراهی با فرزند رسول خاتم (ص) بوده‌اند و شاید هم به همین دلیل در همیشه تاریخ شیعه، بر صدر مجلس خادمان حسینی جای داشته‌اند. اما قدر و منزلت واقعی شاعرانی را که کلام و ذوق و هنر خود را در رثای خون خدا به خدمت گرفته‌اند، باید در عنایات ویژه‌ای جست‌وجو کرد که از جانب صاحب این مصیبت عظیم نصیب آن‌ها شده است. تاریخ پر است از روایت‌های دلنشین و رشک‌برانگیز از احوالات شاعرانی که به پاس علمداری در رونق بخشیدن به مجالس عزای حسینی، از اباعبدالله‌الحسین (ع) و خاندان عصمت و طهارت (ع) جایزه گرفته‌اند و با همین «صله» های نورانی، حاجت‌روا و عاقبت‌بخیر شده‌اند. در این مجال، به ذکر چند نمونه از این داستان‌های زیبا می‌پردازیم.

ابوالحسن خلیعی

 وقتی راهزن کاروان کربلا، کربلایی شد

ماجرای «خَلیعی»، شاعر برجسته اهل بیت (ع) از آن داستان‌های پر فراز و نشیبی است که پایانی غافلگیرکننده دارد. داستان «ابوالحسن جمال‌الدین علی بن عبدالعزیز بن ابی محمد الخلعی (یا خلیعی)» قبل از تولدش شروع شد. خانواده او اهل «موصل» و پدر و مادرش، «ناصبی» بودند. ناصبی‌ها با اهل بیت (ع) دشمنی داشتند و با نسبت‌دادن دشنام و ناسزا، به ساحت ایشان بی‌احترامی می‌کردند. القصه، مادر خلیعی نذر عجیبی کرد. از خدا خواست اگر به او فرزند پسری عنایت کند، به شکرانه‌اش، او را برای راهزنی خواهد فرستاد! اما راهزنی از چه کسانی؟ نذر مادر خلیعی این بود که پسرش را برای راهزنی و آزار و اذیت و کشتن زائران امام حسین (ع)، سر راه کاروان زائران کربلا بفرستد!

یکی از قدیمی ترین عکس های ثبت شده از حرکت کاروان
زائران اباعبدالله(ع) در سال 1905 میلادی(114سال قبل)

 

خداوند آرزوی مادر را برآورده کرد و پسر هم وقتی به سن جوانی رسید، پاشنه‌هایش را ورکشید تا نذر مادر را ادا کند! خلیعی به مسیر تردد کاروان زائران امام حسین (ع) رفت و در کمین نشست تا به‌محض ورودشان به آن‌ها حمله کند. طولانی شدن انتظار اما باعث شد از خستگی چشم‌هایش سنگین شود. اینطور بود که کاروان آمد و آن منطقه را با سر و صدای حرکت شترها و اسب‌ها پشت‌سر گذاشت و حتی گرد و غبار کاروان بر سر و روی خلیعی هم نشست، اما او از خواب بیدار نشد.

اما بشنوید از خواب خلیعی. او در همان دقایق در عالم خواب، خود را در صحنه قیامت و حسابرسی می‌دید. فرمان رسید او را در آتش بیندازند. در آتش افتاد اما نسوخت! گرد و غباری بر لباس و بدنش بود که میان او و آتش، حائل شده‌بود. خلیعی در همان عالم رؤیا فهمید این گرد و غبار حرکت کاروان زائران کربلاست که بر تن و لباسش نشسته و او را از آتش عذاب الهی در امان نگه‌داشته است. بیدار شدن خلیعی، مساوی بود با زندگی جدیدش. توبه کرد و از همان‌جا راهی کربلا شد.

 

عکس قدیمی از حرم امام حسین( ع) در کربلا

 

ماجرای پرده حرم و عاقبت‌بخیری شاعر

ماجرای خلیعی تازه شروع شده‌بود. وقتی به کربلا رسید و وارد حرم سیدالشهدا (ع) شد، چشمه ذوقش به عنایت آقا (ع) جوشید و عرض شرمساری خود از گذشته‌اش و امید پذیرش حال دگرگون‌شده امروزش را با سرودن دو بیت شعر، بیان کرد و از آن به‌بعد، یکی از دوستان و شاعران خالص اهل بیت (ع) شد.

اما اینکه چرا «خلیعی» به این نام معروف شد هم، داستان زیبایی دارد. همه‌چیز به آن روز خاص برمی‌گردد که وارد حرم سیدالشهدا (ع) شد و شروع به سرودن قصیده‌ای در مدح آن حضرت کرد. همه دیدند که در همان حال که مشغول خواندن این قصیده بود، پرده‌های دربِ حرم بر شانه‌اش افتاد. درواقع این «خلعت» و هدیه‌ای بود که از طرف آقا اباعبدالله (ع) به او داده شد. پس از این اتفاق، او را «خَلیعی» یا «خَلعی» نامیدند و او هم همین نام را به‌عنوان تخلص شاعری‌اش انتخاب کرد.

 

تصویر قدیمی از ضریح امیرالمومنین(ع) در نجف اشرف

 

اینجا هوای تازه‌واردها را بیشتر دارند

داستان‌های شیرین خلیعی اما به همین‌جا ختم نشد. یک‌بار که میان او و یک شاعر دیگر به نام «ابن حماد» جدلی پیش آمد و هر کدام ادعا می‌کرد شعر خودش در مدح امیرالمؤمنین (ع) بهتر از شعر دیگری است، تصمیم گرفتند داوری درباره اشعارشان را به مولا (ع) واگذار کنند. اینطور بود که در حرم امیرالمؤمنین (ع) حاضر شدند و قصیده‌هایشان را داخل ضریح انداختند و منتظر ماندند! بعد از مدتی، اتفاق عجیبی افتاد؛ دیدند پای قصیده خلیعی، با آب‌طلا و پای قصیده ابن حماد، با آب‌نقره نوشته‌شده است: «احسنت».

اینجا بود که دل ابن حماد گرفت و در دلش خطاب به امام علی (ع) عرض کرد: «من از ارادتمندان باسابقه شما هستم درحالی‌که خلیعی مدت زیادی نیست وارد حلقه دوستان شما شده...» خیلی نگذشت که امیرالمؤمنین (ع) در عالم رؤیا از ابن حماد دلجویی کردند و فرمودند: «تو از مایی اما او جدیدالعهد به ولایت ماست و رعایت او بر ما لازم است.»

***

 

وصال شیرازی

 

شاعری که به‌خاطر خوش‌خطی نابینا شد!

«میرزا محمد شفیع شیرازی متخلص به وصال شیرازی» از شاعران و عارفان صاحب‌نام دوران فتحعلی شاه قاجار، یکی از شعرایی بود که خیلی زود جایزه‌اش را از خوان پرنعمت اهل بیت (ع) گرفت. ماجرای وصال یا بهتر بگوییم گرفتاری او از خوش‌خطی‌اش شروع شد!‌ بله. شاعر داستان ما به اصطلاح امروزی‌ها، شخصیتی همه‌فن‌حریف بود. او علاوه‌بر درجات علم و عرفانی، در عرصه خوشنویسی هم مهارت کاملی در تمام انواع هفت‌گانه خط ازجمله نسخ، نستعلیق، ثلث، رقاع، ریحان، تعلیق و شکسته داشت. از میان کتاب‌هایی که با خط خوشش نگاشت، اشاره به 67 جلد قرآن کفایت می‌کند.

 

وصال شیرازی و نمونه خوشنویسی او

 

اما همین مداومت بر نوشتن،‌ بلای جان چشم‌هایش شد. چشم‌هایش که آب آورد، دست به دامان پزشک شد. تجویز پزشک اما عجیب و غم‌انگیز بود. گفت: درمان چشم‌هایت با من اما به یک شرط؛ دیگر با آن‌ها نه بخوانی و نه خط بنویسی! دست پزشک، شفا بود و چشم‌های وصال نور دوباره گرفت. اما جدایی از کتاب و کتابت برای او غیرممکن بود. پس دوباره شروع به خواندن و نوشتن کرد،‌ کاری که نتیجه‌اش،‌ نابینایی کامل او بود!

 

برای حسین (ع) نیت کرد،‌ برای حسن (ع) شعر گفت

اینجا دیگر کاری از پزشکان برنمی‌آمد. وصال دست توسل به دامان رسول‌الله (ص) زد و ازایشان طلب شفا کرد. بعد از آن بود که یک شب در عالم رؤیا خود را در محضر پیامبر اکرم (ص) دید و ایشان فرمودند: «چرا در مصائب حسین (ع) مرثیه نمی‌گویی تا خداوند متعال چشمت را شفا دهد؟» نسخه شفابخش حضرت رسول (ص) اما یک توصیه تکمیلی هم داشت.

در همان حال،‌ حضرت فاطمه زهرا (س) هم در آن مقام حاضر شده و خطاب به شاعر سرگشته داستان ما فرمودند: «وصال! اگر شعر مصیبت گفتی، اول از حسنم شروع کن؛ او خیلی مظلوم است.»

صبح فردا، همین‌که وصال چشم باز کرد، دست به دیوار گرفت و همان‌طور که دور خانه قدم می‌زد، شروع کرد به سرودن:

از تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد/ آن طشت را ز خون جگر باغ لاله کرد

مصرع دوم به پایان نرسیده‌بود که به‌یکباره چشمان وصال، روشن و بینا شد! و او ادامه داد:

خونی که خورد در همه عمر، از گلو بریخت/ دل را تهی زخون دل چند ساله کرد

زینب کشید معجر و آه از جگر کشید/ کلثوم زد به سینه و از درد ناله کرد...

اینطور بود که وصال، برای این شعر،‌ هم از رسول‌الله (ص) جایزه گرفت،‌ هم از امام حسن (ع) و امام حسین (ع) و هم از مادر بزرگوارشان (س).

***

 

 مقبل کاشانی و محتشم کاشانی

 

همه رفتند و من جا ماندم ای دوست

«مقبل کاشانی»،‌ شاعر برجسته آستان اهل بیت (ع) بود اما این تنها مشخصه‌اش نبود. همه او را به «حسرت‌به‌دلی» می‌شناختند. کافی بود بشنود یا ببیند کسی عزم سفر کربلا کرده تا دوباره آسمان چشم‌هایش بارانی شود و روزی‌اش، اشک حسرت. عشق و عطش و آرزومندی،‌ همه را داشت اما تنگدستی،‌ حسرت زیارت را بر دلش گذاشته‌بود. اما بالاخره نوبت به مقبل هم رسید و خدا وسیله زیارت را برایش جور کرد. یکی از دوستان که هزینه سفرش به کربلا را تقبل کرد، از کاشان به طرف کربلا حرکت که نه، پرواز کرد.

قدیمی ترین عکس از مرقد امام حسین(ع)

 

«که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها...»؛‌ این وصف حال مقبل بود در سفری که همه عمر آرزویش را داشت. وقتی حوالی گلپایگان راهزنان به کاروان آن‌ها حمله کردند، نه‌فقط خرج سفر و اموال آن‌ها بلکه تمام آرزوهایشان را هم با خود بردند. اینطور بود که عده‌ای دست‌خالی به خانه‌هایشان در کاشان برگشتند و عده‌ای هم هرطور بود خود را به گلپایگان رساندند تا در آنجا از اقوام و دوستانشان پولی قرض کنند و سفرشان را ادامه دهند. ماجرای مقبل اما متفاوت بود. نه دل برگشتن به شهرش داشت و نه امیدی به گره‌گشایی در گلپایگان. اما با خودش گفت: «به گلپایگان می‌روم و آنجا می‌مانم و کار می‌کنم تا خرج سفرم را فراهم کنم.»

... به حرم رهم ندادند

انتظار شاعر داستان ما آنقدر طولانی شد تا محرم از راه رسید. برای شاعر و ذاکر امام حسین (ع) اما چه فرقی می‌کند کجا باشد؟ هرجا که باشد، همان‌جا را حسینیه و مجلس عزای آقا می‌کند. شب عاشورای آن سال، با شعرخوانی مقبل کاشانی، برای اهالی گلپایگان هم عاشورای دیگری شد؛ پر از شور و غوغا. همان شب، مقبل در عالم رؤیا دید به کربلا رسیده و در مقابل حرم اباعبدالله (ع) ایستاده است. وارد صحن شد اما همین‌که خواست به‌طرف ضریح آقا برود، مانعش شدند.

مقبل حال‌وهوای آن دقایق را اینطور توصیف می‌کند: «در دلم گفتم: خدایا!‌ اینجا که نباید مانع ورود کسی به حرم شوند... یک نفر انگار صدایم را شنیده‌باشد، در جواب گفت: حق با توست مقبل! اما علتی دارد. در این دقایق، خانم فاطمه زهرا (س) به‌همراه مادرشان، حضرت خدیجه کبری (س)، آسیه، هاجر، ساره و گروهی از حوریان در حرم مشغول زیارت‌اند و ازآنجاکه تو نامحرم هستی، اجازه ورود نداری. متعجب پرسیدم: تو که هستی؟!‌ گفت: من از فرشتگان حافّین حرم هستم.»

حاشیه‌نگاری «مقبل» از مجلس عزاداری پیامبران در شب عاشورا

«آن فرشته برای دلجویی، مرا به دیگر قسمت‌های حرم راهنمایی کرد. به بخش غربی صحن که رسیدیم، با مجلس باشکوهی مواجه شدم. درباره حاضران در مجلس که پرسیدم،‌ در جواب گفت: پیامبران خداوند هستند؛ از آدم (ع) تا خاتم (ص) که جملگی برای زیارت اباعبدالله‌الحسین (ع) آمده‌اند.

محتشم کاشانی

 

در همان اثنا،‌ چشمم به جمال حضرت محمد مصطفی (ص) روشن شد و شنیدم که فرمودند: «به محتشم بگویید بیاید.» محتشم که وارد مجلس شد، حضرت رسول اکرم (ص) به منبر اشاره کردند. محتشم به‌طرف منبر رفت و روی هر پله‌ای ایستاد، حضرت (ص) به او فرمودند: «بالاتر برو.» و آنقدر بالا رفت تا به پله نهم رسید. اینجا بود که رسول‌الله (ص) فرمودند: «امشب،‌ شب عاشوراست. ای محتشم!‌ از آن اشعار جانسوزت بخوان!‌» و محتشم شروع کرد:

کشتی شکست خوردهٔ طوفان کربلا/ در خاک و خون تپیده میدان کربلا

گر چشم روزگار بر او زار می‌گریست/ خون می‌گذشت از سر ایوان کربلا

نگرفت دست دهر گلابی به غیر اشک/ زان گل که شد شکفته به بستان کربلا

از آب هم مضایقه کردند کوفیان/ خوش داشتند حرمت مهمان کربلا

بودند دیو و دد همه سیراب و می‌مکید/ خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا

زان تشنگان هنوز به عیوق می‌رسد/ فریاد العطش ز بیابان کربلا

 

 شعرخوانی محتشم به اینجا که رسید، حضرت رسول (ص) در میان صدای گریه و ناله پیامبران فرمود: «ای پدران من! ببینید با فرزندم حسین چه کردند. آب فراتی که همه حیوانات از آن می‌نوشند، بر فرزندم حرام کردند...» و با گریه به محتشم اشاره کردند که؛ «باز هم بخوان .»

محتشم ادامه داد:

روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار/ خورشید سر برهنه برآمد ز کوهسار

صدای شیون که به اوج رسید، محتشم خواست از منبر پایین بیاید اما حضرت (ص) فرمودند: باز هم بخوان.

محتشم درحالی‌که عمامه را از سرش برمی‌داشت، فریاد برآورد: یا رسول الله!

این کشتهٔ فتاده به هامون حسین توست/ وین صید دست و پا زده در خون حسین توست

این نخل تر کز آتش جان سوز تشنگی/ دود از زمین رسانده به گردون حسین توست

این ماهی فتاده به دریای خون که هست/ زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست

 

اینجا دیگر پایان کار محتشم بود چون رسول‌الله (ص) با شنیدن این ابیات از هوش رفتند و همه انبیا بر سر می‌زدند. در این لحظه،‌ یکی از فرشتگان شروع به زمزمه ادامه اشعار محتشم کرد:

خاموش محتشم که دل سنگ آب شد/ بنیاد صبر و خانهٔ طاقت خراب شد

خاموش محتشم که از این حرف سوزناک/ مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد

محتشم از منبر پایین آمد و وقتی مجلس به حالت عادی برگشت، حضرت رسول اکرم (ص) به‌عنوان صله، عبای خود را بر دوش محتشم انداختند.

به دستور مادر خواندم،‌ از دست پسر جایزه گرفتم

هرچه شکوه مجلس شعرخوانی محتشم زیاد بود، حسرت مقبل از آن زیادتر بود. در دلش می‌گفت: من هم شاعر اهل بیت (ع) و مرثیه‌سرای کشته غریب کربلا هستم. کاش حضرت ختمی مرتبت (ص) به من هم بگویند اشعارم را بخوانم. اما انتظارش بی‌نتیجه بود. ادامه ماجرا از زبان خودش خواندنی‌تر است:

«همین‌که دل‌شکسته و ناامید از حرم خارج شدم، یکی از حوریان صدا زد: ای مقبل! فاطمه زهرا (س) نزد پدر بزرگوارشان آمدند و فرمودند به مقبل هم بگویید بیاید اشعارش را بخواند... اذن که داده‌شد، وارد مجلس شدم و روی پله اول منبر ایستادم. مکثی کردم اما رسول‌الله (ص) نفرمودند بالاتر بروم. اینجا فهمیدم مقام محتشم کجا و درجه من کجا... و شروع به خواندن اشعارم کردم:

 

تابلوی «عرش بر زمین افتاد» اثر «حسن روح الأمین»

 

نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت/ نه سید الشهداء بر جدال طاقت داشت

هوا چو قیرگون گردید/ عزیز فاطمه از اسب واژه‌گون گردید

بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد/ اگر غلط نکنم، عرش بر زمین افتاد

به اینجا که رسیدم، حوریه‌ای آمد و گفت: مقبل! دیگر نخوان که زهرا (س) از هوش رفت... از منبر پایین آمدم. اینجا هم میان من و محتشم فرق بود چون رسول اکرم (ص) صله‌ای به من عطا نفرمودند. 

فرصت به اندوه و دل‌شکستگی من نرسید چون در همان لحظه در عالم رؤیا، سیدالشهدا (ع) را دیدم که از آن حلقوم بریده مرا صدا کردند و فرمودند: «ای مقبل! من خودم صله تو را خواهم داد.» در همین حال از خواب بیدار شدم. فردای آن روز، کاروانی به قصد زیارت کربلا حرکت کرد و مرا هم همراه خود برد. من جایزه‌ام را از شهید کربلا گرفته‌بودم...»

***

 

آیت‌الله مهدی الهی قمشه‌ای

 

وقتی رهبر، راوی عنایت به یک شاعر می‌شوند

به داستان عنایتی که به مرحوم آیت‌الله مهدی الهی قمشه‌ای شد، از هر طرف نگاه کنیم، جذاب و تاثیرگذار است؛‌ شاعری که نذر کرد،‌ آن‌که مورد عنایت واقع شد و حتی روایت‌کننده این داستان.

داستان از دو سال قبل، نقل محافل شد و دهان‌به‌دهان چرخید و کام‌ها را شیرین کرد؛‌ از روزی که شاعران به دیدار مقام معظم رهبری رفتند. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در آن دیدار،‌ از دو چهره شناخته‌شده معاصر در حوزه علم و ادب و عرفان یاد کرده و با اشاره به دیوان «منظومه حسینی»، اثر مرحوم آیت‌الله مهدی الهی قمشه‌ای گفتند: «مرحوم الهی قمشه‌ای، منظومه «نغمه حسینی» را برای پسرش، حسین آقا (دکتر حسین الهی قمشه‌ای) - که حالا مطرح است - گفته. خود مرحوم آقای الهی این قضیه را شخصاً برای من تعریف کرد که این بچه، مریض بوده و ایشان قطع امید کرده‌بودند از اینکه بچه شیرخواره زنده بماند. نذر می‌کند اگر بچه زنده بماند، منظومه‌ای بگوید درباره امام حسین (ع).

 

به این نوزاد، آب بدهی، می‌میرد!

مرحوم الهی قمشه‌ای تعریف می‌کرد: «بچه داشت می‌مرد. برای اینکه مادرش جان‌کندن او را نبیند، گفتم برو پشت‌بام دعا کن. درواقع به این بهانه خواستم از بالای سر بچه دورش کنم. در همان حال، این نذر به ذهنم رسید که اگر این بچه خوب شود، منظومه‌ای درباره امام حسین (ع) می‌گویم. به فکر فرو رفتم که از کجا شروع کنم و ذره‌ذره رسیدم به علی‌اصغر (ع) و تشنگی علی‌اصغر (ع)...

همین‌جا ناگهان چیزی در ذهنم جرقه زد. یادم آمد به دستور دکتر، این بچه 3، 4 روز است نه آب خورده و نه شیر. دکتر گفته‌بود آب و شیر برایش ضرر دارد و اگر بخورد، می‌میرد. با خودم گفتم: این بچه، تشنه است. حالا هم که دارد می‌میرد. آب بدهم که لااقل تشنه نمیرد... خلاصه، شروع کردم با قاشق چای‌خوری ذره‌ذره آب ریختم لای لب‌های بچه. چند بار که این کار را کردم، دیدم چشم‌هایش را باز کرد. بیشتر که به او آب دادم، شروع کرد به گریه کردن. رفتم کنار راه‌پله و مادرش را صدا زدم و گفتم: بیا بچه‌ات شیر می‌خواهد. مادر فکر کرد بچه مرده و من با این روش دارم او را خبر می‌کنم. اما وقتی پایین آمد، دید بچه دارد گریه می‌کند و واقعاً شیر می‌خواهد. همان شیر خوردن باعث شد بچه، خوب شود...»

 

«نغمه حسینی»، یادگار یک عنایت شیرین

مرحوم آیت‌الله الهی قمشه‌ای نذرش را ادا کرد و یک منظومه برای امام حسین (ع) سرود. منظومه «نغمه حسینی»، در قالب مثنوی و بر وزن مخزن الاسرار نظامی گنجوی در شرح شهادت امام حسین (ع) سروده شده است. ابیاتی از این منظومه به این شرح است:

عهد نمودم که گر این طفل ناز/ باز رهد زین مرض جان‌گداز

قصه سلطان شهیدانِ دین/ نظم کنم نغز چو درّ ثمین

...

حادثه کرب‌وبلای وصال/  سوخت ز سیمرغِ خرد، پر و بال

قصه سلطان شهیدان، حسین/ قلب جهان ساخته پُر شور و شین

قصه او مخزن اسرارِ هوست/ بشنوی آر هست تو را مهرِ دوست

...

ای فلک! امشب، شب عاشور ماست/ شور مکن گر به دلت شور ماست

شب نه که معراجگه مصطفی/ لیله اسرای سپاه وفا

...

***

 

دکتر عبدالحسین زرین‌کوب و حافظ

 

پیرمرد روستایی، مهمان ویژه مجلس سخنرانی روشنفکرها

حسن ختام این نوشتار، روایتی به نقل از مرحوم دکتر «عبدالحسین زرین‌کوب» است؛ روایتی از شعر حافظ و باز شدن پنجره‌هایی جدید از دنیای زیبای ارادتمندی او به ساحت مقدس اهل بیت (ع) و خاصه،‌ اباعبدالله‌الحسین (ع).

دکتر زرین‌کوب می‌گوید: «روز عاشورا بود و قرار بود در مراسمی به همین مناسبت به در حضور جمعیتی که هم افراد عادی در آن حضور داشتند و هم افراد تحصیل‌کرده و به‌اصطلاح روشنفکر سخنرانی کنم. آرام وارد مسجد شده و در گوشه‌ای نشستم. نمی‌خواستم فعلاً کسی متوجه حضورم شود. در خلوت خودم،‌ دنبال موضوعی برای شروع سخنرانی می‌گشتم، موضوعی که بتواند مردم عزادار را در این روز خاص جذب کند. اما هرچه بیشتر فکر می‌کردم کمتر به نتیجه می‌رسیدم. در همین لحظه،‌ پیرمردی که کنار دستم نشسته‌بود، با پرسشی رشته افکارم را پاره کرد: «ببخشید،‌ شما استاد زرین‌کوب هستید؟» گفتم: استاد که چه عرض کنم، ولی زرین‌کوب هستم. خیلی خوشحال شد و از این گفت که چقدر دوست داشته بنده را از نزدیک ببیند. در میان صحبت‌هایش با خودم می‌گفتم: این بنده خدا چرا باید آرزوی دیدن مرا داشته باشد؟

پیرمرد روستایی با آن چهره آفتاب‌سوخته، متین، سنگین و باوقارش، می‌گفت مکتب رفته و عم جزء خوانده. حالا هم در اوقات بیکاری یا قرآن می‌خواند یا غزل حافظ. چند بیت جسته و گریخته هم از غزلیات خواجه خواند؛ چه زیبا هم غزل حافظ را می‌خواند. پرسیدم: حالا چرا مشتاق دیدن بنده بودید؟ گفت: «سؤالی داشتم.» گفتم: بفرمایید. پرسید: «شما به فال حافظ اعتقاد دارید؟» گفتم: خب بله، صد درصد. گفت: «ولی من اعتقاد ندارم.» پرسیدم: من چه کاری می‌توانم انجام بدهم؟ از من چه خدمتی برمی‌آید؟ گفت: «خیلی دوست دارم معتقد شوم. یک زحمتی برای من می‌کشید؟ یک فال برایم می‌گیرید؟» گفتم: ولی من الان دیوان حافظ ندارم. بلافاصله یک دیوان جیبی از جیبش درآورد و به طرفم گرفت و گفت: «بفرما.»

 

دکتر عبدالحسین زرین کوب

 

حافظ، عاشورا و شعری که روضه من شد

 مات و مبهوت نگاهش کردم. دیوان حافظ را از دستش گرفتم و گفتم: نیت کنید. فاتحه‌ای زیر لب خواند و گفت: «برای خودم نمی‌خواهم. می‌خواهم ببینم حافظ درباره امروز (روز عاشورا) چه می‌گوید؟» شوکه شدم و مردد در گرفتن فال. حافظ و عاشورا؟ اگر جواب نداد، چه؟ عشق و علاقه این مرد به حافظ چه می‌شود؟

با اینکه بارها و بارها غزلیات خواجه را کلمه‌به‌کلمه خوانده و در معنا و مفهوم آن‌ها اندیشیده بودم، غزلی به ذهنم نرسید که به‌طور ویژه به این موضوع پرداخته‌باشد. اما چشمانم را بستم، فاتحه‌ای قرائت کردم و حافظ را به شاخه نباتش قسم دادم و صفحه‌ای را باز کردم و این شعر آمد:

زان یار دلنوازم شکری است با شکایت/ گر نکته‌دان عشقی خوش بشنو این حکایت

...

 رندان تشنه‌لب را آبی نمی‌دهد کس/ گویی ولی‌شناسان رفتند از این ولایت

 در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا/ سرها بریده بینی بی‌جرم و بی‌جنایت

...

 از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود/ زنهار از این بیابان وین راه بی‌نهایت

...

 عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ/ قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت

خدایا! این غزل اگر موضوعش امام حسین (ع) و وقایع روز عاشورا و شب یازدهم نباشد، پس چه می‌تواند باشد؟ سال‌ها خود را حافظ پژوه می‌دانستم اما هیچ‌وقت حتی یک‌بار هم به این غزل، از این زاویه نگاه نکرده‌بودم. این غزل، باید به‌طور ویژه برای همین مناسبت سروده شده‌باشد. بیت اولش را که خواندم، پیرمرد از بیت دوم شروع به زمزمه‌کردن با من کرد. شعر را از حفظ می‌خواند و گریه می‌کرد، طوری که چهار ستون بدنش می‌لرزید؛ انگار داشتم برایش روضه می‌خواندم. گفت: «معتقد شدم استاد. معتقد بودم، ایمان پیدا کردم.» و گریه امانش نداد...

حالا دیگر می‌دانستم سخنرانی‌ام را چگونه شروع کنم. آن روز من، روضه‌خوان امام شهید شدم و کسانی پای روضه من گریه کردند که به‌قول خودشان پای هیچ روضه‌ای گریه نکرده‌بودند.

منبع: فارس
۰ نظر ۱۸ شهریور ۹۸ ، ۱۵:۱۱
حسن حیدری

حضرت امام محمدباقر (ع) : «اگر مردم ارزش و پاداش زیارت حسین (ع) را بدانند، از اشتیاق قالب تهی کرده و از حسرت فراوان جانشان متلاشی خواهد شد».

+++++++++++++++++++++++++++++++++++

حضرت امام کاظم (ع) فرمود: کمترین آنچه از ثواب که به زائر اباعبدالله (ع) کنار نهر فرات داده می‌شود، آنگاه که حق و حرمت و ولایت او را بشناسد، این است که آنچه از گناهان پیش فرستاده و بعداً می‌فرستد، گناهان گذشته و آینده او آمرزیده می‌شود.

۰ نظر ۱۸ شهریور ۹۸ ، ۱۴:۴۳
حسن حیدری

https://cdn.mashreghnews.ir/d/2019/09/08/0/2596833.jpg

۰ نظر ۱۸ شهریور ۹۸ ، ۰۹:۱۸
حسن حیدری