گروه بین الملل-رجانیوز: حجت الاسلام مهدی محمدآبادی به مناسبت سالروز پیروزی حزب الله در جنگ 33روزه نوشت:
راز زمینی یک تحلیل غیبی
در تابستان داغ سال 2006م، رژیم صهیونیستی از زمین و هوا و دریا به جنوب لبنان حملهور شد؛ جوری که –به تعبیر سید حسن نصرالله-«حرف زدن از پیروزی و حتی نجات از مهلکه، شبیه جنون بود.»[1] پیام شفاهی سیدنا القائد به سید مقاومت اما تحلیلی 180 درجه متفاوت داشت: «وقتی این جنگ با پیروزی شما به پایان برسد، به قدرتی تبدیل خواهید شد که قدرت دیگری جلودارش نیست.»[2]راستی این اطمینان رهبر انقلاب به نزول امداد ویژۀ الهی، مستند به چه مؤلفههای زمینی بود؟
رنسانس و کودتای جهانی هویت
با وقوع «رنسانس»، هیمنۀ صنعتی و اقتدارات تکنولوژیک غربیها، دست برتر را در «موازنۀ قدرت جهانی» به آنان داد. از سوی دیگر، موج شتابان جمهوریخواهی، بهانهای برای سرنگونی حکومتهای پادشاهی شده بود. همین دو موج بود که امپراتوری ششصدسالۀ عثمانی را به ضعف و وابستگی و در نهایت، فروپاشی کشاند؛ فاجعهای که «شخصیت جمعی» صدها میلیون مسلمان را برای دهها سال خدشهدار کرد و دومینویی از شکست و پسرفت و افول را برایشان رقم زد که در «روز فاجعه»[3] رسمیت یافتن رژیم جعلی اسرائیل، به حضیض خود رسید.
شهر کورها و پادشاه یکچشم
در این میان، به قدرت رسیدن جمال عبدالناصر در مصر و مواضع و اقدامات انقلابی او، موجی از شور و هیجان در بین ملتها و نخبگان مردمی عرب و غیرعرب برپا کرد. آنان «عزت» و «هویت» بهیغمارفتۀ خود را در آینۀ رخ جمال میدیدند و در این بیابان ایدههای نجاتبخش، چه مرهمی برای دردشان از این بهتر؟! پس طبیعی بود که برای کسی مهم نباشد آیا اساسا ایدئولوژی «پانعربیسم» ناصر، کشش تعبیر ماندگار رؤیای بربادرفتۀ ملتهای عرب و مسلمان را دارد یا نه؛ اصلا مگر «سوپرمن» هم شکست میخورد؟!
خوش بود گر محک تجربه آید به میان
طولی نکشید که در 1967م، موعد جدیترین امتحان برای سنجش عیار الگوی ناصر فرار رسید. در عین ناباوری، رژیم صهیونیستی توانست در کمتر از شش روز، طومار ارتشهای مجهز عربی به رهبری ناصر را در هم بپیچد؛ اتفاقی که نشان داد نه برتری در سازوبرگ جنگی، ضامن پیروزی است و نه ایدئولوژی عربگرایانۀ ناصر، آب حیات امت. ادامۀ روند شکستهای تحقیرآمیز در برابر دشمن اسرائیلی، استمرار اشغال اراضی فلسطینی و سپس تصرف جنوب لبنان، نشان از دیواری بود که با رفتن ناصر و روی کار آمدن ناخلفش، سادات، خیلی زود کج شد و سر از «کمپدیوید»[4] و «مادرید»[5] و«اسلو»[6] درآورد و در نهایت به صلح، یا -بهتر بگویم– تسلیم ابوعمار[7]، کهنهمجاهد فلسطین ختم شد. آخرش هم ملتها ماندند و تحقیری که ظاهرا پایانی نداشت! همه چیز گواه بر ناتمام بودن پاسخ ناصر بود.
تولد سیمرغ
اما درست وقتی در کمپدیوید، سادات و بگین در حضور کارتر یکدیگر را در آغوش گرفته بودند، انقلاب اسلامی در ایران در آستانۀ پیروزی بود؛ انقلابی که بدون اتکا به مبارزۀ مسلحانه و صرفا بر دوش ایمان و بیداری و حضور مردم و اقتدای آنان به رهبری چون امام، با کمترین تلفات انسانی توانست ژاندارم تادندانمسلح آمریکا در غرب آسیا را از تخت به زیر بکشد. در واقع، امام همان راهی را که در هنگامۀ نبرد سوم اعراب و اسرائیل، در پیامی به سران دولتها و نیز امت اسلامی گفته بود[8] -یعنی بیاعتنایی به قدرتهای مادی حامی اشغالگر، اتکا به بسیج عمومی و استقامت مردم و اعتماد به نصرت الهی- خود در پیش گرفته و مرحلۀ اول را با پیروزی کامل پشت سر گذاشته بود. راهبرد «مردمیسازی مقابله با طاغوت» که امام از دو دهه پیش مطرح میکرد، حالا روی زمین محقق شده و بهشدت قابلیت «الگو»شدن و تکثیر در بیرون مرزهای جمهوری اسلامی یافته بود.
پیر اندر خشت میبیند همه
اشغال جنوب لبنان در 1982م با فتح تاریخساز خرمشهر همزمان شده بود. شاید خیلی از کسانی که مصرانه پیگیر اعزام رزمنده به لبنان بودند، دقیقا متوجه نشدند که چرا امام با ایدهشان مخالفت کرد[9]؛ امامی که نهضتش از روز اول، با شعار کمک به مستضعفان جهان و نابودی اسرائیل گره خورده بود. اما اندکی بعد، وقتی اولین «هستۀ مقاومت مردمی» برآمده از فکر و روش انقلاب اسلامی، با عنوان «حزبالله» اعلام موجودیت کرد، معلوم شد آن حکیم الهی، روی چه ظرفیتی حساب باز کرده است.
عملیاتهای گستردۀ استشهادی علیه متجاوزان، نبردهای نامنظم به مواضع دشمن و پیشرفت روزبهروز در توان نظامی و البته عملیات رسانهای و جنگ روانی هدفمند، کار را به جایی رساند که در سال 2000م، اشغالگران صهیونیست برای اولین بار از یک سرزمین اشغال شده، عقبنشینی کردند و با خفتوخواری مجبور به ترک لبنان شدند. اما مگر متجاوزان، به این راحتی دست از سر عروس خاورمیانه برمیدارند؟!
قد کان لکم آیه فی فئتین التقتا…[10]
بعد از آنکه آمریکا با لشکرکشی آمریکا به افغانستان و عراق، پروژۀ «خاورمیانۀ جدید» را کلید زد، نابودی مقاومت در لبنان –که گمان میرفت ضعیفترین حلقۀ این زنجیره باشد- به عنوان «درد زایمان»[11] این فرزند نامشروع معرفی شد؛ غافل از اینکه «فئۀ قلیله»، یعنی همان «هسته مقاومت» بهظاهر ناچیز 20 سال پیش، تبدیل به درخت تنومندی شده که «باغبان با دیدنش بهوجد میآید و دل دشمنان را آتش میزند.»[12] 33روز بعد، برای اولین بار پس از 60 سال، اولین شکست نظامی به رژیم غاصب اسرائیل و بلکه به جبهۀ «احزاب»[13] غربی-عربی-عبری تحمیل شد. پیشبینی رهبری محقق شده بود؛ نهتنها حزب الله پیروز شد، بلکه وجود خود را بهعنوان مهمترین گروه حافظ «استقلال» و «آزادی» و «عزت» ملت لبنان تثبیت کرد.
مهر خوبان دل و دین از همه بی پروا برد
از دستاوردهای مهم مقاومت 33روزه، این بود که سید حسن نصر الله، رهبر شیعۀ مقاومت اسلامی لبنان، به «محبوبترین شخصیت جهان عرب» تبدیل شد. اگرچه حزب الله از ابتدا نیز راهبرد مقاومت ضداسرائیلی خود را بر فرقهگرایی قومیتی و مذهبی مبتنی نکرده بود، اما وقتی توانست بر دوش آگاهی و اراده و قیام خود مردم، «سایکسپیکوی ثانی»[14] را عقیم و موازنۀ قدرت منطقهای را به نفع امت اسلامی و مستضعفان برقرار کند، آنجا بود که پس از چند دهه شکست و سرخوردگی ملتهای عرب، پرچم «عزت و اقتدار» امت بدون چونوچرا به دست او به اهتزاز درآمد. نتیجه این شد که نهتنها تودههای شیعه و سنی و مسیحی، که حتی برجستگان اسلامگرای اهل سنت همچون «شیخ یوسف قرضاوی»[15] (رئیس اتحادیۀ جهانی علمای مسلمان) و «محمدمهدی عاکف»[16] (مرشد کل اخوان) و عجیبتر از اینها، عالمان سلفی همچون «سلمان العوده»[17] نیز علیرغم خواست سیاستمداران مرتجع و علمای درباری منطقه، علنا به صف تودههای مدافع حزب الله پیوستند. بدیهی است که این همه، افزون بر تأثیر استقامت و موفقیت و پیشرفت گامبهگام حزب الله بر هویتیابی و تثبیت و تقویت مجاهدان اسلامگرای فلسطینی در «جهاد» و «حماس» و خصوصا درخشش مظلومانۀ آنان در جنگ 22روزه و سه جنگ پس از آن[18] و نیز بر اعادۀ هویت استکبارستیزانه در زیدیان انقلابی یمن و تشکیل انصار الله و تقارب و همافزایی روزافزون آن با انقلاب اسلامی است[19] که تشریح هر یک، فرصتی مجزا میطلبد.
بلی؛ راهبرد هستههای مقاومت -که ترجمان عملی مکتب تشیع است- بدون اینکه پروژۀ «تغییر مذهبی» را دنبال کند، توانست بهمراتب قویتر و جذابتر از هر استدلال انتزاعی و تبلیغ ذهنمحور عمل کند و بدون کمترین حساسیتزایی فرقهای، خیل عظیمی را بر شمار پیروان و شیفتگان مکتب اهل بیت بیفزاید. وقتی به برکت استقامت و مجاهدت مؤمنین و نصرت ولی خدا، امداد الهی نازل شود و «فتح» روی زمین محقق شود، تازه آن وقت است که بیرقیب بودن گفتمان و مکتبت بر همگان ظاهر میشود و در نتیجه، مردم «فوجفوج» به دین خدا درمیآیند.[20]
پانوشت:
[1]. http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=26487
[2]. همان
[3]. یوم النکبه؛ 15 می 1948م
[4]. معاهدۀ صلحی که در سپتامبر 1978م با میانجیگری کارتر، بین سادات و بگین امضا شد.
[5]. کنفرانس رونمایی از طرح بوش پدر با عنوان «روند صلح خاورمیانه» در اکتبر 1991م
[6]. پیمانی که طی دو نشست در 1993م و 1995م با وساطت بیل کلینتون و بین یاسر عرفات و اسحاق رابین امضا شد و بر اساس آن، سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) توسط اسرائیل به عنوان «حکومت خودگردان فلسطین» بهرسمیت شناخته شد.
[7]. کنیه «یاسر عرفات»
[8]. برای مطالعۀ این دو پیام حضرت امام، نک. صحیفۀ امام، ج3، ص1-4.
[9]. حضرت امام با اطلاع از طرح برخی سران لشکری و کشوری برای اعزام نیرو به لبنان، طی سخنرانی مفصلی در 31 خرداد 1361ش، مخالفت خود را با این طرح اعلام کردند و دلیل آن را، عدم امکان تمرکز همزمان کشور در دو جبهۀ نبرد با صدام و اسرئیل دانستند که نتیجهاش، شکست در برابر صدام و تأمین منافع کلان آمریکا در منطقه است. شعار معروف «راه قدس از کربلا میگذرد» وام گرفته از همین سخنرانی حضرت امام است که فرمودند: «ما مىخواهیم که قدس را نجات بدهیم، لکن بدون نجات کشور عراق از این حزب منحوس نمىتوانیم. ما لبنان را از خود مىدانیم، لکن مقدمه اینکه لبنان را ما نجات بدهیم این است که عراق را نجات بدهیم. ما مقدمه را رها نکنیم و بىربط برویم سراغ ذى المقدمه و همه چیز خودمان را صرف کنیم در آن و عراق براى خودش محکم کند جاى خودش را.» (صحیفۀ امام، ج16، ص354)
[10]. آیۀ 13 سورۀ آلعمران؛ این آیه به پیروزی معجزهآسای مسلمانان در جنگ بدر اشاره دارد که رهبر انقلاب در پیامشان به مناسبت پیروزی حزب الله قهرمان در جنگ 33روزه، به آن استشهاد کردند.
[11]. تعبیر کاندولیزا رایس (وزیر خارجۀ بوش پسر)
[12]. تعبیر آیۀ 29 سورۀ فتح در توصیف یاران پادررکاب پیامبر اکرم: «ِوَ مَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى عَلى سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغیظَ بِهِمُ الْکُفَّار»
[13]. رهبر انقلاب در پیام شفاهی که در روزهای ابتدایی جنگ برای سید مقاومت فرستادند، صحنه را به «جنگ احزاب» تشبیه کردند که برای ریشهکنی جمعیت مؤمن طراحی شده بود. نک. http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=26487
[14]. سایکسپیکو همان قرارداد استعماری است که در 1916م و پس از فروپاشی عثمانی تصویب شد و بر اساس آن، منطقۀ «هلال الخصیب» (شامات و عراق) بین فرانسه و انگلیس تقسیم شد. پس از لشکرکشی آمریکا به افغانستان و عراق در آغاز هزارۀ سوم میلادی و سپس فتنۀ تکفیریها در منطقه –که بهوضوح، تجزیۀ مجدد منطقه را هدف گرفته بود- از این روند به «سایکسپیکوی ثانی» تعبیر شد.
[15]. در بخشی از مصاحبۀ ایشان با روزنامۀ الوفد مصر آمده است: «مقاومت لبنان جهاد مشروع است و به همراه جهاد در فلسطین شریف ترین انواع جهاد در زمین به شمار می آید و شیعه بخشی از امت اسلامی هستند و بر همه مسلمانان واجب است که از این مقاومت علیه دشمن صهیونیستی پشتیبانی کنند.» البته غیر از این مواضع شخص قرضاوی، اتحادیۀ جهانی علمای مسلمان نیز بیانیهای در حمایت از حزب الله صادر کرد. (https://rizy.ir/7FG)
[16]. در بخشی از بیانیۀ رسمی اخوان المسلمین به امضای عاکف آمده بود: «موضع ثابت جنبش اخوان المسلمین در این زمینه بر حمایت از مقاومت اسلامی در لبنان و فلسطین در برابر دشمنی متجاوز و وحشی که امت اسلامی و هویت آن را هدف گرفته، استوار است.» (همان)
[17]. این عالم عربستانی در برنامه تلویزیونی «الحیاه کلمه» که از شبکه ان.بی.سی پخش میشود، خواستار اتحاد مسلمانان در برابر رژیم صهیونیستی شد که دشمن مشترک همه انسانهاست. (همان)
[18]. فقط از باب نمونه، به نقل قول «انیس نقاش» -از همرزمان سردار شهید «عماد مغنیه»- اشاره میکنیم: «روزی برادر رمضان عبدالله، دبیرکل جنبش جهاد اسلامی، اعلام کرد تقریباً یقین دارم که موشکی در غزه نیست، مگر اینکه اثر انگشت شهید عماد بر آن باشد.» (https://farsi.khamenei.ir/others-dialog?id=35762)
[19]. شواهدی متعددی در مکتوبات و بیانات رهبران انصار الله در این زمینه موجود است.
[20]. برگرفته از آیات اول و دوم سورۀ مبارکۀ نصر.
منبع: شعوبا