حضرت امام خامنه ای: نگذارید احساس غیرت انقلابی و تکلیف در مقابل انقلاب، در دلهای شما ضعیف بشود و فرو بنشیند. مثل کسی که از خانواده و حرم و ناموس خوددفاع میکند،ازانقلاب وارزشها و دستاوردهای آن،همین طور دفاع کنید آتش به اختیار :: فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

خواستۀ ما: اینترنت باید ملّی، امن، پرسرعت، ارزان و پاک باشد

فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

خواستۀ ما: اینترنت باید ملّی، امن، پرسرعت، ارزان و پاک باشد

دیدگاه و باور ما: فضای مجازی در خدمت صدورانقلاب، اقتصاد مقاومتی، صادرات غیر نفتی، نهضت تولید علم، جنبش نرم افزاری، ایجاد اشتغال پایدار، مبارزه با امپریالیسم واستکبار ستیزی یا مهدی ادرکنی
فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

حضرت امام خامنه ای (حفظه الله تعالی): ۱۳۹۴/۰۶/۱۸
«ان‌شاءالله تا ۲۵ سال دیگر، به توفیق الهی و به فضل الهی چیزی به نام رژیم صهیونیستی در منطقه وجود نخواهد داشت.»

بایگانی
پیوندها

۱۸۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آتش به اختیار» ثبت شده است

۰ نظر ۰۳ اسفند ۹۸ ، ۰۷:۴۵
حسن حیدری
پیوندهای مرتبطفیلمفیلمعکس پوستریعکس پوستری
 
نگاهی به شخصیت، سبک زندگی و مجاهدت‌های حضرت فاطمه زهرا (سلام‌الله علیها):

یک رهبرِ به تمام معنا

شخصیت و مجاهدت‌های حضرت فاطمه زهرا (سلام‌الله علیها) از زوایای گوناگون، پیام‌ها و درسهای بی‌نظیری برای انسانها به‌همراه دارد؛ شخصیتی که به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی یک «الگو» و «اسوه» است. قطعا بهره‌مندی از این دریای عظیمِ «معنویت و معرفت و مجاهدت» نیازمند این است که شناخت کافی از ابعاد گوناگون شخصیتی این بانوی بزرگوار و سیره و سبک زندگی و مجاهدت‌های ایشان پیدا کنیم.
بخش زن، خانواده و سبک زندگی (ریحانه) پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در گزیده بیانات ذیل براساس بیانات حضرت امام خامنه‌ای ابعاد مختلف شخصیت و سیره‌ی ایشان را در ۳ محور:
بُعد معنوی و معرفتی، بُعد زندگی خانوادگی و بُعد اجتماعی و سیاسی بازخوانی کرده است:


 
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif ۱- بُعد معنوی و معرفتی:

* برابرِ مرتبه انبیا
اگر شخصیت فاطمه زهرا سلام‌الله علیها برای ذهنهای ساده و چشمهای نزدیکبین ما آشکار میشد، ما هم تصدیق میکردیم که فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها سرور همه زنان عالم است؛ بانویی که در سنین کم و در عمر کوتاه، به مقامات معنوی و علمی و معرفتی و به مرتبه‌ای برسد که برابر مرتبه انبیا و اولیاست. در واقع فاطمه زهرا فجر درخشانی است که از گریبان او، خورشید امامت و ولایت و نبوّت درخشیده است؛ آسمان بلند و رفیعی است که در آغوش آن، ستاره‌های فروزان ولایت قرار گرفته است. همه ائمّه علیهم‌السّلام برای مادر بزرگوار خود تکریم و تجلیلی قائل بودند که برای کمتر کسی این همه احترام و تجلیل را از آن بزرگواران میشود دید. ۱۳۷۶/۰۷/۳۰

* عبادتِ نمونه
عبادت فاطمه زهرا، سلام الله علیها، یک عبادت نمونه است. «حسن بصری» که یکی از عبّاد و زهّاد معروف دنیای اسلام است، درباره فاطمه زهرا سلام الله علیها می گوید: به قدری دختر پیغمبر عبادت کرد و در محراب عبادت ایستاد که «تورمت قدماها». پاهای آن بزرگوار از ایستادن در محراب عبادت، ورم کرد! امام حسن مجتبی علیه‌الصّلاةوالسّلام می گوید: شبی -شب جمعه‌ای- مادرم به عبادت ایستاد و تا صبح عبادت کرد. «حتی انفجرت عمود الصبح». تا وقتی که طلوعِ فجر شد. مادر من از سر شب تا صبح مشغول عبادت بود و دعا و تضرّع کرد. امام حسن، علیه‌الصّلاةوالسّلام، میگوید -طبق روایت- شنیدم که دائم مؤمنین و مؤمنات را دعا کرد؛ مردم را دعا کرد؛ برای مسائل عمومی دنیای اسلام دعا کرد. صبح که شد گفتم: «یا اُمّاه!»؛ «مادرم!» «لم لا تدعین لنفسک کما تدعین لغیرک؛» «یک دعا برای خودت نکردی! یک شب تا صبح دعا، همه برای دیگران!؟» در جواب فرمود: «یا بنىّ، الجّار ثم الدّار؛» «اوّل دیگران بعد خود ما!» این، آن روحیه والاست. ۱۳۷۱/۰۹/۲۵

* همپایه امیرالمؤمنین (علیه السلام)
فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیها به صورت، یک بشر و یک زن، آن هم زنی جوان است؛ اما در معنا، یک حقیقت عظیم و یک نور درخشان الهی و یک بنده‌ی صالح و یک انسان ممتاز و برگزیده است. کسی است که رسول اکرم به امیرالمؤمنین (علیهم‌ السّلام) فرمود: «یا علی... انت قائد المؤمنین الی الجنّة... و فاطمة قد اقبلت یوم القیامة... تقود مؤمنات امّتی الی الجنّة». یعنی در روز قیامت، امیرالمؤمنین (علیه السلام) مردان مؤمن را و فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیها، زنان مؤمن را به بهشت الهی راهنمایی میکنند. او، عِدل و همپایه و همسنگ امیرالمؤمنین (علیه السلام) است. آن کسی که وقتی در محراب عبادت می‌ایستاد، هزاران فرشته‌ی مقرّب خدا، به او خطاب و سلام میکردند و تهنیت میگفتند و همان سخنی را بیان میکردند که فرشتگان، قبلاً به مریم اطهر گفته بودند؛ عرض میکردند: «یا فاطمة انّ اللَّه اصطفاک و طهّرک و اصطفاک علی نساء العالمین». این، مقام معنوی فاطمه‌ی زهراست.
زنی، آن هم در سنین جوانی، از لحاظ مقام معنوی به جایی میرسد که بنابر آنچه که در بعضی از روایات است، فرشتگان با او سخن میگویند و حقایق را به او ارایه میدهند. محدّثه است؛ یعنی کسی است که فرشتگان با او حدیث میکنند و حرف میزنند. این مقام معنوی و میدان وسیع و قلّه‌ی رفیع، در مقابل همه‌ی زنهای آفرینش و عالم است. فاطمه‌ی زهرا (علیه السلام) در قلّه‌ی این بلندای عظیم ایستاده و به همه‌ی زنان عالم خطاب میکند و آنها را به پیمودن این راه دعوت مینماید. ۱۳۶۸/۱۰/۲۶

* مثل پیغمبر و امیرالمؤمنین (علیهم‌االصّلاةوالسّلام)
آثار و روایات ما نشان می‌دهد که فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها، فقط مسؤولیت نبوّت و امامت نداشته، و اِلّا از لحاظ معنوی، تفاوتی با پیغمبر و امیرالمؤمنین علیهم‌االصّلاةوالسّلام ندارد... یک خانم هجده ساله، در سنین فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها که حدّاکثر سن ایشان بوده است به آن مقامات عالی معنوی و عرفانی و آن حکمت و آن گویندگی و آن تحلیل مسائل سیاسی و اجتماعی و آن آینده‌نگری و آن قدرت برخورد با عظیم‌ترین مسائل زمان خود رسیده است. ۱۳۷۲/۰۹/۰۸

* مظهرِ طهارتِ روح و دل و زندگی
در زیارت امام رضا علیه‌السّلام وقتی نوبت به حضرت زهرا میرسد برای صلوات -آن زیارتی که سر تا پا صلوات است- [میگوید]: اَللّهُمَّ صَلِ‌ عَلی‌ فاطِمَةَ بِنتِ نَبیِّک؛ این یک خصوصیّت. خب، این خصوصیّت خیلی مهمّی است؛ البتّه قابل تأسّی نیست؛ همه دختر پیغمبر نمیشوند؛ امّا انتساب به پیغمبر به‌صورت دختر او، نشان‌دهنده‌ی رفعت مقام است. وَ زَوجَةِ وَلِیِّک، این هم دوّمی؛ البتّه این هم قابل دست‌گیری نیست و همه نمیتوانند زوجه‌ی ولیّ خدا بشوند؛ امّا رفعت مقام، رفعت شأن و جاه و جلال این بزرگوار را نشان میدهد... «اَلطُّهرَةِ الطّاهِرَةِ المُطَهَّرَةِ التَّقیَّةِ النَّقیَّةِ الرَّضیَّةِ الزَّکیَّة» که همه‌ی اینها کاربردی است؛ طهارت، با سه بیان که البتّه این سه بیان «طهر»، «طاهر» و «مطهّر» تفاوتهایی از لحاظ معنا با هم دارند. البتّه [هر] سه تعبیر اشاره‌ی به طهارت و پاکیزگی است: طهارت روح، طهارت دل، طهارت مغز، طهارت دامان، طهارت سرتاسر زندگی. خب این کاربردی است، این برای ما درس است؛ باید سعی کنیم خودمان را پاکیزه کنیم، باید تطهیر کنیم خودمان را؛ بدون طهارت باطن نمیشود به مقامات رسید؛ به حریم ولایت این بزرگوارها هم نمیشود رسید؛ طهارت باطن لازم است. طهارت باطن، با تقوا است، با ورع است. ۱۳۹۵/۰۱/۱۱

* خطبه‌ای در اوجِ معارف الهی و اسلامی
آنچه در زندگی ظاهری آن بزرگوار [حضرت زهرا(س)] وجود دارد، از یک سو علم و حکمت و معرفت است، که حتّی در خطبه‌ای مثل خطبه‌ی فدکیه‌ی معروفِ آن بزرگوار که هم شیعه آن را نقل کرده است، هم اهل سنت لااقل بعضی از فقرات آن را نقل کرده‌اند - بعضی هم همه‌ی آن خطبه را نقل کرده‌اند - وقتی نگاه میکنید در حمد و ثنای این خطبه، در مقدمات این خطبه، میبینید یکپارچه حکمت و معرفت از زبان درربار آن بزرگوار در فضا منتشر شده و امروز بحمداللَّه برای ما باقی مانده - در آنچنان موقعیتی که بحث تعلیم نبود، خطابِ مربوط به علم و معرفت نبود؛ در واقع یک محاجه‌ی سیاسی بود - در عالیترین سطحی که برای ما قابل درک است، در این خطبه‌ی مبارکه، معارف الهی و معارف اسلامی ذکر شده است. ۱۳۸۹/۰۳/۱۳ [فاطمه زهرا سلام الله علیها] در محیط علم هم یک دانشمند والاست. آن خطبه‌ای که فاطمه زهرا سلام الله علیها در مسجد مدینه، بعد از رحلت پیغمبر ایراد کرده‌است، خطبه‌ای است که به گفته علاّمه مجلسی، «بزرگان فصحا و بلغا و دانشمندان باید بنشینند کلمات و عبارات آن را معنا کنند!» این‌قدر پرمغز است... شاید یک ساعت، با بهترین و زیباترین عبارات و زبده‌ترین و گزیده‌ترین معانی صحبت‌کرده‌است. ۱۳۷۱/۰۹/۲۵

* کمک به بزرگ‌ترینِ انسان‌ها در سخت‌ترینِ محنت‌ها!
این عظمت را ببینید! یک دختر بچه کم‌سال، در دوران سخت‌ترین محنت‌ها، به فریاد بزرگ‌ترین انسان‌ها می شتابد! شوخی نیست. همان عنصر است که در طول زمان، در دوران جوانی تا پانزده سالگی و شانزده سالگی و هجده سالگی - بالاخره تا آخر عمر کوتاه - این همه مقامات معنوی را تجربه می کند و این همه کار بزرگ انجام می دهد و این همه در تاریخ تشیّع و اسلام اثر می گذارد و خورشید درخشانی می شود که تا دنیا، دنیاست، خورشید درخشان اظهر زهرای اطهر خواهد درخشید. همه این آثار، از حیات و زندگی و خصوصیّات یک جوان نشأت گرفته است. ۱۳۷۶/۰۶/۲۶

* ایثار، اطاعت خدا و عبادت
ما باید راه فاطمه‌ی زهرا سلام‌اللَّه‌علیها را برویم. ما هم باید گذشت کنیم، ایثار کنیم، اطاعت خدا کنیم، عبادت کنیم. مگر نمی‌گوییم که «حتّی تورّم قدماها» این‌قدر در محراب عبادت خدا ایستاد! ما هم باید در محراب عبادت بایستیم. ما هم باید ذکر خدا بگوییم. ما هم باید محبت الهی را در دلمان روزبه‌روز زیاد کنیم. مگر نمی‌گوییم که با حال ناتوانی به مسجد رفت، تا حقی را احقاق کند؟ ما هم باید در همه‌ی حالات تلاش کنیم، تا حق را احقاق کنیم. ما هم باید از کسی نترسیم. مگر نمی‌گوییم که یک‌تنه در مقابل جامعه‌ی بزرگ زمان خود ایستاد؟۱۳۷۰/۱۰/۰۵

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif ۲- بُعد زندگی خانوادگی:

* مهریه و جهیزیه ساده
در دوران پس از هجرت، در آغاز سنین تکلیف، وقتی فاطمه زهرا سلام الله علیها، با علی‌بن‌ ابی‌طالب علیه‌الصّلاةوالسّلام، ازدواج می کند، آن مهریه و آن جهیزیه اوست؛ که همه شاید می دانید که با چه سادگی و وضع فقیرانه‌ای، دختر اوّل شخص دنیای اسلام، ازدواج خود را برگزار می کند. ۱۳۷۱/۰۹/۲۵

* الگوی خانه‌داری و شوهرداری
یک وقت انسان فکر میکند که شوهرداری، یعنی انسان در آشپزخانه غذا را بپزد، اتاق را تر و تمیز و پتو را پهن کند و مثل قدیمیها تشکچه بگذارد که آقا از اداره یا از دکان بیاید! شوهرداری که فقط این نیست. شما ببینید شوهرداری فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها چگونه بود. در طول ده سالی که پیامبر در مدینه حضور داشت، حدود نُه سالش حضرت زهرا و حضرت امیرالمؤمنین علیهماالسّلام با همدیگر زن و شوهر بودند. در این نُه سال، جنگهای کوچک و بزرگی ذکر کرده‌اند - حدود شصت جنگ اتّفاق افتاده - که در اغلب آنها هم امیرالمؤمنین علیه‌السّلام بوده است. حالا شما ببینید، او خانمی است که در خانه نشسته و شوهرش مرتّب در جبهه است و اگر در جبهه نباشد، جبهه لنگ میماند - این قدر جبهه وابسته به اوست - از لحاظ زندگی هم وضع روبه‌راهی ندارند؛ همان چیزهایی که شنیده‌ایم: «و یطعمون الطّعام علی حبّه مسکیناً و یتیماً و اسیراً انّما نطعمکم لوجه الله» ؛ یعنی حقیقتاً زندگی فقیرانه محض داشتند؛ در حالی که دختر رهبری هم هست، دختر پیامبر هم هست، یک نوع احساس مسؤولیت هم میکند. ببینید انسان چقدر روحیه قوی میخواهد داشته باشد تا بتواند این شوهر را تجهیز کند؛ دل او را از وسوسه اهل و عیال و گرفتاریهای زندگی خالی کند؛ به او دلگرمی دهد؛ بچه‌ها را به آن خوبی که او تربیت کرده، تربیت کند. حالا شما بگویید امام حسن و امام حسین علیهما السّلام، امام بودند و طینت امامت داشتند؛ زینب علیهاسلام که امام نبود. فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها او را در همین مدت نُه سال تربیت کرده بود. بعد از پیامبر هم که ایشان مدّت زیادی زنده نماند.
این‌طور خانه‌داری، این‌طور شوهرداری و این‌طور کدبانویی کرد و این‌طور محور زندگی فامیل ماندگار در تاریخ قرار گرفت. آیا اینها نمیتواند برای یک دختر جوان، یک خانم خانه‌دار یا مُشرف به خانه‌داری الگو باشد؟ ۱۳۷۷/۰۲/۰۷

* تربیت امام حسن (علیه‌السّلام) و امام حسین (علیه السلام)
در زیارت امام رضا علیه‌السّلام... [میگوید]: وَ اُمَّ السِّبطَینِ الحَسَنِ وَ الحُسَینِ سَیِّدَی شَبابِ اَهلِ الجَنَّة... سبطَینی که «سَیِّدَی شَبابِ اَهلِ الجَنَّة» هستند، مادرشان این بزرگوار است؛ دامان پاکیزه‌ی این مادر است که توانسته اینها را تربیت بکند. این آن چیزی است که میتواند برای ما به‌عنوان الگو، به‌عنوان اسوه مطرح بشود. ۱۳۹۵/۰۱/۱۱

* مورد رضایتِ امیرالمؤمنین (علیه السلام)
امیرالمؤمنین درباره فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمود: «ما اغضبنی و لا خرج من امری.» یکبار این زن در طول دوران زناشویی، مرا به خشم نیاورد و یکبار از دستور من سرپیچی نکرد. فاطمه زهرا سلام الله علیها با آن عظمت و جلالت، در محیط خانه، یک همسر و یک زن است؛ آن‌گونه که اسلام می گوید. ۱۳۷۱/۰۹/۲۵

* خشنودی از انتخابِ الهی
فاطمه زهرا سلام‌اللَّه‌علیها از بین آن همه خواستگار، این جوان پاکباخته همه چیز در راه خدا داده را [امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام] انتخاب کرد که دائم در میدان های جنگ بود. شوخی که نیست! دخترِ رهبرِ با عظمت اسلام و حاکم مقتدر زمان است؛ این همه خواستگار دارد؛ در بین این خواستگارها، پولدار هست، شخصیت‌دار هم هست. اما خدا از بین این همه، علی را برای فاطمه انتخاب کرده بود و فاطمه هم به انتخاب الهی راضی و از آن خشنود بود. بعد، چنان با امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام زندگی کرد که آن حضرت با همه وجود از او راضی بود. کلماتی که این بزرگوار در روزهای آخرِ عمر خود به امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام فرمود، شاهد و حاکی از این معناست... صبر کرد؛ آن فرزندان را تربیت نمود؛ به آن دفاع جانانه از حقِ‌ّ ولایت پرداخت؛ در راهش آن زجر و شکنجه را متحمّل شد و بعد هم با آغوش باز به استقبال آن شهادت بزرگ رفت. این فاطمه زهرا سلام‌اللَّه‌علیهاست. ۱۳۷۳/۰۹/۰۳

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif ۳- بُعد اجتماعی و سیاسی:

* جمعِ بین زندگی خانوادگی و وظایف یک انسان مجاهد
در زندگی معمولی این بزرگوار [حضرت زهرا سلام‌اللَّه‌علیها]، یک نکته‌ی مهم است و آن جمع بین زندگی یک زن مسلمان در رفتارش با شوهر و فرزندان و انجام وظایفش در خانه از یک طرف و بین وظایف یک انسان مجاهد غیور خستگی ناپذیر در برخوردش با حوادث سیاسی مهم بعد از رحلت رسول‌اکرم (صلّی‌اللَّه‌علیه‌واله‌وسلّم) که به مسجد می‌آید و سخنرانی و موضع گیری و دفاع می کند و حرف می زند و یک جهادگر به تمام معنا و خستگی ناپذیر و محنت‌پذیر و سختی تحمل‌کن است، از طرف دیگر. همچنین یک عبادت‌گر و بپادارنده‌ی نماز در شب های تار و قیام‌کننده‌ی للَّه و خاضع و خاشع برای پروردگار است و در محراب عبادت، این زن جوان مانند اولیای کهن الهی، با خدا راز و نیاز و عبادت می کند. این سه بُعد را با هم جمع کردن، نقطه‌ی درخشان زندگی فاطمه‌ی زهرا (علیهاالسّلام) است. آن حضرت، این سه جهت را از هم جدا نکرد. بعضی خیال میکنند انسانی که مشغول عبادت میباشد، یک عابد و متضرّع و اهل دعا و ذکر است و نمیتواند یک انسان سیاسی باشد. یا بعضی خیال میکنند کسی که اهل سیاست است - چه زن و چه مرد - و در میدان جهاد فی‌سبیل‌اللَّه حضور فعال دارد، اگر زن است، نمیتواند یک زن خانه با وظایف مادری و همسری و کدبانویی باشد و اگر مرد است، نمیتواند یک مرد خانه و دکان و زندگی باشد. خیال میکنند اینها باهم منافات دارد؛ در حالی که از نظر اسلام، این سه چیز با یکدیگر منافات و ضدیت که ندارد؛ در شخصیت انسان کامل، کمک کننده هم است. ۱۳۶۸/۰۹/۲۲


* پرستار و غمگسار پیغمبر (صلی‌اللَّه‌علیه‌وآله‌وسلم) در مبارزات
دختری که در کوره‌ی گداخته مبارزات سخت پیغمبر در مکه متولّد شد و در شعب ابی‌طالب یار و غمگسار پدر بود. دختری حدوداً هفت، هشت ساله یا دو، سه ساله در شرایطی که خدیجه و ابوطالب از دنیا رفتند، آن شرایط دشوار را تحمّل کرد. پیغمبر تنهاست، بی‌غمگسار است، همه به او پناه می‌آورند؛ ولی کیست که غبار غم را از چهره خودِ او بزداید؟ یک وقت خدیجه بود، که حالا نیست. ابوطالب بود، که حالا نیست. در چنین شرایط دشواری، در عین آن گرسنگی ها و تشنگی ها و سرما و گرمای دوران سه‌ساله شعب ابی‌طالب که از دوران های سخت زندگی پیغمبر است و آن حضرت در درّه‌ای با همه مسلمانان معدود، در حال تبعید اجباری زندگی می کردند؛ این دختر مثل یک فرشته نجات برای پیغمبر؛ مثل مادری برای پدر خود؛ مثل پرستار بزرگی برای آن انسان بزرگ، مشکلات را تحمّل‌کرد. غمگسار پیغمبر شد، بارها را بردوش گرفت، عبادت خدا را کرد، ایمان خود را تقویت کرد، خودسازی کرد و راه معرفت و نور الهی را به قلب خود بازکرد. این هاست آن ویژگیهایی که آدمی را به کمال می رساند. ۱۳۷۱/۰۹/۲۵

* تحمل انواع سختی‌ها در مسیرِ جهاد فی‌سبیل‌اللَّه
شخصیت زهرای اطهر، در ابعاد سیاسی و اجتماعی و جهادی، شخصیت ممتاز و برجسته‌یی است؛ به طوری که همه‌ی زنان مبارز و انقلابی و برجسته و سیاسىِ عالم می توانند از زندگی کوتاه و پُرمغز او درس بگیرند. زنی که در بیت انقلاب متولّد شد و تمام دوران کودکی را در آغوش پدری گذراند که در حال یک مبارزه‌ی عظیم جهانىِ فراموش نشدنی بود. آن خانمی که در دوران کودکی، سختی های مبارزه‌ی دوران مکه را چشید، به شعب ابی‌طالب برده شد، گرسنگی و سختی و رعب و انواع و اقسام شدت‌های دوران مبارزه‌ی مکه را لمس نمود و بعد هم که به مدینه هجرت کرد، همسر مردی شد که تمام زندگیش جهاد فی‌سبیل‌اللَّه بود و در تمام قریب به یازده سال زندگی مشترک فاطمه‌ی زهرا و امیرالمؤمنین علیهماالسّلام، هیچ سالی، بلکه هیچ نیم سالی نگذشت که این شوهر، کمر به جهاد فی‌سبیل‌اللَّه نبسته و به میدان جنگ نرفته باشد و این زن بزرگ و فداکار، همسرىِ شایسته‌ی یک مرد مجاهد و یک سرباز و سردار دایمی میدان جنگ را نکرده باشد. ۱۳۶۸/۱۰/۲۶

* یک رهبرِ به تمام معنا
فاطمه‌ی زهرا (سلام‌الله‌علیها) در نقش یک رهبر واقعی [است]؛ همان­طور که امام بزرگوار فرمودند که اگر فاطمه‌ی زهرا مرد بود، پیغمبر میشد. [این] خیلی حرف عجیبی است، خیلی حرف بزرگی است و جز از زبان کسی مثل امام بزرگوار که هم عالم بود، هم فقیه بود، هم عارف بود، انسان این حرف را نمیتواند بشنود؛ امّا ایشان گفته است این حرف را. [فاطمه­‌ی زهرا] این است؛ یعنی یک رهبر به تمام معنا، مثل یک پیغمبر، مثل یک هدایتگر عموم بشر؛ در این حدّ و در این اندازه زهرای اطهر، دختر جوان، ظاهر میشود؛ این زنِ اسلام است. ۱۳۹۵/۱۲/۲۹

* جهاد در راه دفاع از امامت و ولایت
جهاد آن بزرگوار[حضرت زهرا(س)] در میدانهای مختلف، یک جهاد نمونه است. در دفاع از اسلام؛ در دفاع از امامت و ولایت؛ در حمایت از پیغمبر؛ در نگهدارىِ بزرگترین سردار اسلام، یعنی امیرالمؤمنین که شوهر او بود. ۱۳۷۱/۰۹/۲۵ اگر موقعیّت مدینه‌ی بعد از رحلت پیغمبر و وضعی که پیش آمد، برای ما روشن بشود و درست تصوّر کنیم مسئله را، آن‌وقت میفهمیم فاطمه‌ی زهرا چه حرکت عظیمی را انجام داده است. شرایط بسیار دشوار و غیر قابل توضیح حتّی برای افکار خواص، پیش می‌آید. از همه‌ی اصحاب پیغمبر، [فقط] ده نفر، دوازده نفر در مسجد حاضر شدند بلند شوند از امیرالمؤمنین و از حقّ آن بزرگوار دفاع کنند. این‌همه اصحاب، این‌همه بزرگان، این‌‌همه تالیان قرآن، این‌همه مجاهدان بدر و حنین، نه­‌اینکه همه‌شان عناد داشتند؛ نه، مطلب به آن وضوحی که حتّی خواص بتوانند آن را درست بفهمند، واضح نبود. کسی مثل عمّار میخواست، کسی مثل ابی‌ذر میخواست، کسی مثل زبیرِ اوّل کار میخواست؛ اینها بودند که پای منبر بلند شدند و از حقّ امیرالمؤمنین دفاع کردند؛ ده دوازده نفر که در تاریخ اسمهایشان ثبت است. زبیر هم البتّه جزو همینها بود؛ این را به یاد داشته باشید. شرایط این‌جوری است؛ آن‌وقت در این شرایط، دختر پیغمبر می‌آید در مسجد و آن خطبه‌ی غرّاء را، آن بیان عجیب را، ارائه میکند و اداء میکند و حقایقی را بیان میکند. یا آن خطبه‌ای که ایشان خطاب به زنان مدینه در بستر بیماری بیان کرد، که اینها ثبت شده و همه‌اش موجود است. اینها ابعاد معنوی نیست، اینها همین ابعاد قابل فهم ما است. با همین نگاه معمولی عقلایی میشود اینها را فهمید، امّا این­قدر باعظمت است که قابل اندازه‌گیری نیست؛ یعنی قابل مقایسه‌ی با هیچ فداکاری‌ دیگری نیست. ۱۳۹۵/۱۲/۲۹

* کانونی برای مراجعات مردم و مسلمانان
زندگی فاطمه زهرا سلام الله علیها از همه‌ی ابعاد، زندگی‌ای همراه با کار و تلاش و تکامل و تعالی روحی یک انسان است. شوهر جوان او دائماً در جبهه و میدان های جنگ است؛ اما در عین مشکلات محیط و زندگی، فاطمه زهرا سلام‌الله علیها، مثل کانونی برای مراجعات مردم و مسلمانان است. او دخترِ کارگشای پیغمبر است و در این شرایط، زندگی را با کمال سرافرازی به پیش می‌برد: فرزندانی تربیت می کند مثل حسن و حسین و زینب؛ شوهری را نگهداری می کند مثل علی و رضایت پدری را جلب می کند مثل پیغمبر! راه فتوحات و غنایم که باز می شود، دختر پیغمبر ذرّه‌ای از لذّتهای دنیا و تشریفات و تجمّلات و چیزهایی را که دل دختران جوان و زنها متوجّه آنهاست، به خود راه نمی‌دهد. ۱۳۷۱/۰۹/۲۵

* احسان به مستمندان
وقتی پیغمبر پیرمردِ مستمندی را به درِ خانه امیرالمؤمنین فرستاد که «برو حاجتت را از آنها بخواه»، فاطمه زهرا سلام الله علیها تخته پوستی را که حسن و حسین روی آن می خوابیدند و به عنوان زیرانداز فرزندان خود در خانه داشت و چیزی جز آن نداشت، به سائل داد و گفت «ببر بفروش و از پول آن استفاده‌کن!» ۱۳۷۱/۰۹/۲۵

* نقش‌آفرینیِ فعال در جامعه
زنان‌ مسلمان‌ در زندگی‌ شخصی‌، اجتماعی‌ و خانوادگی‌ خود باید زندگی‌ فاطمه‌ زهرا سلام الله علیها را از جهت‌ خردمندی‌، فرزانگی‌ و عقل‌ و معرفت‌ الگو و سرمشق‌ خود قرار دهند و از بعد عبادت‌، مجاهدت‌، حضور در صحنه‌ تصمیم‌گیری‌های‌ عظیم‌ اجتماعی‌، خانه‌داری‌، همسرداری‌ و تربیت‌ فرزندان‌ صالح‌ از زهرای‌ اطهر سلام الله علیها پیروی‌ کنند زیرا زندگی‌ آن‌ بانوی‌ بزرگ‌ اسلام‌ نشان‌ می‌دهد که‌ زن‌ مسلمان‌ برای‌ ورود در صحنه‌ سیاست‌ و میدان‌ کار و تلاش‌ و نیز ایفای‌ نقش‌ فعال‌ در جامعه‌ همراه‌ با تحصیل‌، عبادت‌، همسرداری‌ و تربیت‌ فرزندان‌ می‌تواند پیرو فاطمه‌ زهرا سلام الله علیها باشد و دخت‌ گرامی‌ پیامبر عظیم‌ الشأن‌ الهی‌ را الگوی‌ خود قرار دهد. ۱۳۷۲/۰۹/۱۷
۰ نظر ۲۶ بهمن ۹۸ ، ۲۲:۳۰
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

میلاد گل سرسبد هستی مبارک

۰ نظر ۲۶ بهمن ۹۸ ، ۲۲:۲۶
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

عکس/ مراسم «چَمَر» حاج قاسم سلیمانی

مراسم چهلمین روزشهادت حاج قاسم و ابومهدی المهندس با اجرای بزرگترین مراسم محلی چَمَر کشور درشهر ارکواز، مرکز شهرستان ملکشاهی باسخنرانی جانشین سازمان بسیج مستضعفین و جمعی ازمردم استان ایلام برگزار شد.

به گزارش مشرق، مراسم چهلمین روزشهادت حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس با اجرای بزرگترین مراسم محلی چَمَر کشور درشهر ارکواز، مرکز شهرستان ملکشاهی باسخنرانی سردار سپهر جانشین سازمان بسیج مستضعفین و جمعی ازمردم استان ایلام برگزار شد. چمر مراسمی سنتی است که جهت یادبود و بزرگداشت بزرگان طوایف، شخصیت‌های مهم گرفته می‌شود، و در آن مردان مسلح به تفنگ و قطار فشنگ، بصورت دسته‌های چندنفره شعری حماسی را همخوانی می‌کنند و زنان مویه و شیون کنان به عزاداری می‌پردازند.

 

۰ نظر ۲۶ بهمن ۹۸ ، ۰۱:۰۳
حسن حیدری

متن کامل وصیت‌نامه حاج قاسم سلیمانی منتشر شد+دست‌نوشته

متن کامل وصیت‌نامه سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی در چهلمین روز شهادت ایشان منتشر شد

متن کامل وصیت‌نامه حاج قاسم سلیمانی منتشر شد+دست‌نوشته

به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم، متن کامل وصیتنامه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی منتشر شد:

 

بسم الله الرحمن الرحیم

شهادت می‌دهم به اصول دین

اشهد أن  لا اله الا الله و اشهد أنّ محمداً  رسول الله و اشهد أنّ امیرالمؤمنین علی‌بن ابی‌طالب و اولاده المعصومین اثنی‌عشر ائمّتنا و معصومیننا حجج الله.

شهادت می‌دهم که قیامت حق است، قرآن حق است، بهشت و جهنّم حق است، سؤال و جواب حق است، معاد، عدل، امامت، نبوت حق است.

خدایا! تو را سپاس می‌گویم به‌خاطر نعمتهایت.

خداوندا! تو را سپاس که مرا صلب به صلب، قرن به قرن، از صلبی به صلبی منتقل کردی و در زمانی اجازه ظهور و وجود دادی که امکان درک یکی از برجسته‌ترین اولیائت را که قرین و قریب معصومین است، عبد صالحت خمینی کبیر را درک کنم و سرباز رکاب او شوم. اگر توفیق صحابه رسول اعظمت محمد مصطفی را نداشتم و اگر بی‌بهره بودم از دوره مظلومیت علی‌بن ابی‌طالب و فرزندان معصوم و مظلومش، مرا در همان راهی قرار دادی که آنها در همان مسیر، جان خود را که جان جهان و خلقت بود، تقدیم کردند.

خداوندا ! تو را شکرگزارم که پس از عبد صالحت خمینی عزیز، مرا در مسیر عبد صالح دیگری که مظلومیتش اعظم است بر صالحیتش، مردی که حکیم امروز اسلام و تشیّع و ایران و جهان سیاسی اسلام است، خامنه‌ای عزیز ــ که جانم فدای جان او باد ــ قرار دادی.

پروردگارا ! تو را سپاس که مرا با بهترین بندگانت در هم آمیختی و درک بوسه بر گونه‌های بهشتی آنان و استشمام بوی عطر الهی آنان را ــ یعنی مجاهدین و شهدای این راه ــ به من ارزانی داشتی.

خداوندا! ای قادر عزیز و ای رحمان رزّاق، پیشانی شکر شرم بر آستانت می‌سایم که مرا در مسیر فاطمه اطهر و فرزندانش در مذهب تشیّع، عطر حقیقی اسلام، قرار دادی و مرا از اشک بر فرزندان علی‌بن ابی‌طالب و فاطمه اطهر بهره‌مند نمودی؛ چه نعمت عظمایی که بالاترین و ارزشمندترین نعمتهایت است؛ نعمتی که در آن نور است، معنویت، بیقراری که در درون خود بالاترین قرارها را دارد، غمی که آرامش و معنویت داد.

خداوندا، تو را سپاس که مرا از پدر و مادر فقیر، اما متدیّن و عاشق اهل‌بیت و پیوسته در مسیر پا کی بهره‌مند نمودی. از تو عاجزانه می‌خواهم آنها را در بهشتت و با اولیائت قرین کنی و مرا در عالم آخرت از درک محضرشان بهره‌مند فرما.

خدایا! به عفو تو امید دارم

ای خدای عزیز و ای خالق حکیم بی‌همتا ! دستم خالی است و کوله‌پشتی سفرم خالی، من بدون برگ و توشه‌ای به‌امید ضیافت عفو و کرم تو می‌آیم. من توشه‌ای برنگرفته‌ام؛ چون فقیر [را] در نزد کریم چه حاجتی است به توشه و برگ؟!

سارُق، چارُقم پر است از امید به تو و فضل و کرم تو؛ همراه خود دو چشم بسته آورده‌ام که ثروت آن در کنار همه ناپاکی‌ها، یک ذخیره ارزشمند دارد و آن گوهر اشک بر حسین فاطمه است؛ گوهر اشک بر اهل‌بیت است؛ گوهر اشک دفاع از مظلوم، یتیم، دفاع از محصورِ مظلوم در چنگ ظالم.

خداوندا! در دستان من چیزی نیست؛ نه برای عرضه [چیزی دارند] و نه قدرت دفاع دارند، اما در دستانم چیزی را ذخیره کرده‌ام که به این ذخیره امید دارم و آن روان بودن پیوسته به‌سمت تو است. وقتی آنها را به‌سمتت بلند کردم، وقتی آنها را برایت بر زمین و زانو گذاردم، وقتی سلاح را برای دفاع از دینت به دست گرفتم؛ اینها ثروتِ دست من است که امید دارم قبول کرده باشی. خداوندا! پاهایم سست است، رمق ندارد. جرأت عبور  از پلی که از جهنّم عبور می‌کند، ندارد. من در پل عادی هم پاهایم می‌لرزد، وای بر من و صراط تو که از مو نازک­تر است و از شمشیر بُرنده‌تر؛ اما یک امیدی به من نوید می‌دهد که ممکن است نلرزم، ممکن است نجات پیدا کنم. من با این پاها در حَرَمت پا گذارده‌ام دورِ خانه‌ات چرخیده‌ام و در حرم اولیائت در بین‌الحرمین حسین و عباست آنها را برهنه دواندم و این پاها را در سنگرهای طولانی، خمیده جمع کردم و در دفاع از دینت دویدم، جهیدم، خزیدم، گریستم، خندیدم و خنداندم و گریستم و گریاندم؛ افتادم و بلند شدم. امید دارم آن جهیدن‌ها و خزیدن‌ها و به حُرمت آن حریم‌ها، آنها را ببخشی.

خداوندا! سر من، عقل من، لب من، گوش من، قلب من، همه اعضا و جوارحم در همین امید به‌سر می‌برند؛ یا ارحم الراحمین! مرا بپذیر؛ پاکیزه بپذیر؛ آن‌چنان بپذیر که شایسته دیدارت شوم. جز دیدار تو را نمی‌خواهم، بهشت من جوار توست، یا الله!

خدایا! از کاروان دوستانم جامانده‌ام

خداوند، ای عزیز! من سال‌ها است از کاروانی به‌جا مانده‌ام و پیوسته کسانی را به‌سوی آن روانه می‌کنم، اما خود جا مانده‌ام، اما تو خود می‌دانی هرگز نتوانستم آنها را از یاد ببرم. پیوسته یاد آنها، نام آنها، نه در ذهنم بلکه در قلبم و در چشمم، با اشک و آه یاد شدند.

عزیز من! جسم من در حال علیل شدن است. چگونه ممکن [است] کسی که چهل سال بر درت ایستاده است را نپذیری؟ خالق من، محبوب من، عشق من که پیوسته از تو خواستم سراسر وجودم را مملو از عشق به خودت کنی؛ مرا در فراق خود بسوزان و بمیران.

عزیزم! من از بی‌جاقراری و رسوای ماندگی، سر به بیابان‌ها گذارده‌ام؛ من به‌امیدی از این شهر به آن شهر و از این صحرا به آن صحرا در زمستان و تابستان می‌روم. کریم، حبیب، به کَرَمت دل بسته‌ام،  تو خود می‌دانی دوستت دارم. خوب می‌دانی جز تو را نمی‌خواهم. مرا به خودت متصل کن.

خدایا وحشت همه وجودم را فرا گرفته است. من قادر به مهار نفس خود نیستم، رسوایم نکن. مرا به‌حرمت کسانی که حرمتشان را بر خودت واجب کرده‌ای، قبل از شکستن حریمی که حرم آنها را خدشه‌دار می‌کند، مرا به قافله‌ای که به‌سویت آمدند، متصل کن.

معبود من، عشق من و معشوق من، دوستت دارم. بارها تو را دیدم و حس کردم، نمی‌توانم از تو جدا بمانم. بس است، بس. مرا بپذیر، اما آن‌چنان که شایسته تو باشم.

خطاب به برادران و خواهران مجاهدم...

خواهران و برادران مجاهدم در این عالم، ای کسانی که سرهای خود را برای خداوند عاریه داده‌اید و جان‌ها را بر کف دست گرفته و در بازار عشق‌بازی به سوق فروش آمده‌اید، عنایت کنید: جمهوری اسلامی، مرکز اسلام و تشیّع است.

امروز قرارگاه حسین‌بن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم‌ها می‌مانند. ا گر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمی‌ماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی(ص).

برادران و خواهرانم! جهان اسلام پیوسته نیازمند رهبری است؛ رهبری متصل به و منصوب شرعی و فقهی معصوم. خوب می‌دانید منزّه‌ترین عالِم دین که جهان را تکان داد اسلام را احیا کرد، یعنی خمینی بزرگ و پاک ما، ولایت فقیه را تنها نسخه نجات‌بخش این امت قرار داد؛ لذا چه شما که به‌عنوان شیعه به آن اعتقاد دینی دارید و چه شما به‌عنوان سنّی اعتقاد عقلی دارید، بدانید [باید] به‌دور از هرگونه اختلاف، برای نجات اسلام خیمه ولایت را رها نکنید. خیمه، خیمه رسول‌الله است. اساس دشمنی جهان با جمهوری اسلامی، آتش زدن و ویران کردن این خیمه است، دور آن بچرخید. والله والله والله این خیمه اگر آسیب دید، بیت الله الحرام و مدینه حرم رسول الله و نجف، کربلا، کاظمین، سامرا و مشهد باقی نمی‌ماند؛ قرآن آسیب می‌بیند.

خطاب به برادران و خواهران ایرانی...

برادران و خواهران عزیز ایرانی من، مردم پرافتخار و سربلند که جان من و امثال من، هزاران بار فدای شما باد، کما اینکه شما صدها هزار جان را فدای اسلام و ایران کردید؛ از اصول مراقبت کنید، اصول یعنی ولیّ فقیه، خصوصاً این حکیم، مظلوم، وارسته در دین، فقه، عرفان، معرفت؛ خامنه‌ای عزیز را جان خود بدانید، حرمت او را مقدسات بدانید.

برادران و خواهران، پدران و مادران، عزیزان من!

جمهوری اسلامی، امروز سربلندترین دوره خود را طی می‌کند. بدانید مهم نیست که دشمن چه نگاهی به شما دارد، دشمن به پیامبر شما چه نگاهی داشت و [دشمنان‌] چگونه با پیامبر خدا و اولادش عمل کردند، چه اتهاماتی به او زدند، چگونه با فرزندان مطهر او عمل کردند؟ مذمت دشمنان و شماتت آنها و فشار آنها، شما را دچار تفرقه نکند.

بدانید که می‌دانید مهمترین هنر خمینی عزیز این بود که اول اسلام را به پشتوانه ایران آورد و سپس ایران را در خدمت اسلام قرار داد. اگر اسلام نبود و اگر روح اسلامی بر این ملت حاکم نبود، صدام چون گرگ درنده‌ای این کشور را می‌درید؛ آمریکا چون سگ هاری همین عمل را می‌کرد، اما هنر امام این بود که اسلام را پشتوانه آورد؛ عاشورا و محرّم، صفر و فاطمیه را به پشتوانه این ملت آورد، انقلاب‌هایی در انقلاب  ایجاد کرد، به این دلیل در هر دوره هزاران فداکار جان خود را سپر شما و ملت ایران و خاک ایران و اسلام نموده‌اند و بزرگترین قدرت‌های مادی را ذلیل خود نموده‌اند. عزیزانم، در اصول اختلاف نکنید.

شهدا، محور عزّت و کرامت همه ما هستند؛ نه برای امروز، بلکه همیشه اینها به دریای واسعه خداوند سبحان اتصال یافته‌اند. آنها را در چشم، دل و زبان خود بزرگ ببینید، همان‌گونه که هستند. فرزندانتان را با نام آنها و تصاویر آنها آشنا کنید. به فرزندان شهدا که یتیمان همه شما هستند، به‌چشم ادب و احترام بنگرید. به همسران و پدران و مادران آنان احترام کنید، همان‌گونه که از فرزندان خود با اغماض می‌گذرید، آنها را در نبود پدران، مادران، همسران و فرزندان خود توجه خاص کنید.

نیروهای مسلّح خود را که امروز ولی فقیه فرمانده آنان است، برای دفاع از خودتان، مذهبتان، اسلام و کشور احترام کنید و نیروهای مسلح می‌بایست همانند دفاع از خانه خود، از ملت و نوامیس و ارضِ آن حفاظت و حمایت و ادب و احترام کنند و نسبت به ملت همان‌گونه که امیرالمؤمنین مولای متقیان فرمود، نیروهای مسلح می‌بایست منشأ عزت ملت باشد و قلعه و پناهگاه مستضعفین و مردم باشد و زینت کشورش باشد.

خطاب به مردم عزیز کرمان...

نکته‌ای هم خطاب به مردم عزیز کرمان دارم؛ مردمی که دوست‌داشتنی‌اند و در طول 8 سال دفاع مقدس بالاترین فداکاری‌ها را انجام دادند و سرداران و مجاهدین بسیار والامقامی را تقدیم اسلام نمودند. من همیشه شرمنده آنها هستم. هشت سال به‌خاطر اسلام به من اعتماد کردند؛ فرزندان خود را در قتلگاه‌ها و جنگ‌های شدیدی چون کربلای5، والفجر8، طریق‌القدس، فتح‌المبین، بیت‌المقدس و... روانه کردند و لشکری بزرگ و ارزشمند را به نام و به عشق امام مظلوم حسین‌بن علی به نام ثارالله، بنیانگذاری کردند. این لشکر همچون شمشیری برنده، بارها قلب ملت‌مان و مسلمان‌ها را شاد نمود و غم را از چهره آنها زدود. عزیزان! من بنا به تقدیر الهی امروز از میان شما رفته‌ام. من شما را از پدر و مادرم و فرزندان و خواهران و برادران خود بیشتر دوست دارم، چون با شما بیشتر از آنها بودم؛ ضمن اینکه من پاره‌تن آنها بودم و آنها پاره وجود من، اما آنها هم قبول کردند من وجودم را نذر وجود شما و ملت ایران کنم.

دوست دارم کرمان همیشه و تا آخر با ولایت بماند. این ولایت، ولایت علی‌بن ابی‌طالب است و خیمه او خیمه حسین فاطمه است، دور آن بگردید. با همه شما هستم. می‌دانید در زندگی به انسانیت و عاطفه‌ها و فطرت‌ها بیشتر از رنگ‌های سیاسی توجه کردم. خطاب من به همه شما است که مرا از خود می‌دانید، برادر خود و فرزند خود می‌دانید.

وصیت می‌کنم اسلام را در این برهه که تداعی‌یافته در انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی است، تنها نگذارید. دفاع از اسلام نیازمند هوشمندی و توجه خاص است. در مسائل سیاسی آنجا که بحث اسلام، جمهوری اسلامی، مقدسات و ولایت فقیه مطرح می‌شود، اینها رنگ خدا هستند؛ رنگ خدا را بر هر رنگی ترجیح دهید.

خطاب به خانواده شهدا...

فرزندانم، دختران و پسرانم، فرزندان شهدا، پدران و مادران باقی‌مانده از شهدا، ای چراغ‌های فروزان کشور ما، خواهران و برادران و همسران وفادار و متدینه شهدا! در این عالم، صوتی که روزانه من می‌شنیدم و مأنوس با آن بودم و همچون صوت قرآن به من آرامش می‌داد و بزرگترین پشتوانه معنوی خود می‌دانستم، صدای فرزندان شهدا بود که بعضاً روزانه با آن مأنوس بودم؛ صدای پدر و مادر شهدا بود که وجود مادر و پدرم را در وجودشان احساس می‌کردم.

عزیزانم! تا پیشکسوتان این ملتید، قدر خودتان را بدانید. شهیدتان را در خودتان جلوه‌گر کنید، به‌طوری که هر کس شما را می‌بیند، پدر شهید یا فرزند شهید را، بعینه خوِد شهید را احساس کند، با همان معنویت، صلابت و خصوصیت.

خواهش می‌کنم مرا حلال کنید و عفو نمایید. من نتوانستم حق لازم را پیرامون خیلی از شماها و حتی فرزندان شهیدتان ادا کنم، هم استغفار می‌کنم و هم طلب عفو دارم.

دوست دارم جنازه‌ام را فرزندان شهدا بر دوش گیرند، شاید به‌برکت اصابت دستان پاک آنها بر جسدم، خداوند مرا مورد عنایت قرار دهد.

خطاب به سیاسیون کشور...

نکته‌ای کوتاه خطاب به سیاسیون کشور دارم: چه آنهایی [که] اصلاح‌طلب خود را می‌نامند و چه آنهایی که اصولگرا. آنچه پیوسته در رنج بودم این‌که عموماً ما در دو مقطع، خدا و قرآن و ارزش‌ها را فراموش می‌کنیم، بلکه فدا می‌کنیم. عزیزان، هر رقابتی با هم می‌کنید و هر جدلی  با هم دارید، اما اگر عمل شما و کلام شما یا مناظره‌هایتان به‌نحوی تضعیف‌کننده دین و انقلاب بود، بدانید شما مغضوب نبی مکرم اسلام و شهدای این راه هستید؛ مرزها را تفکیک کنید. اگر می‌خواهید با هم باشید، شرط با هم بودن، توافق و بیان صریح حول اصول است. اصول، مطوّل و مفصّل نیست. اصول عبارت از چند اصل مهم است:

اول آنها، اعتقاد عملی به ولایت فقیه است؛ یعنی این که نصیحت او را بشنوید، با جان و دل به توصیه و تذکرات او به‌عنوان طبیب حقیقی شرعی و علمی، عمل کنید. کسی که در جمهوری اسلامی می‌خواهد مسئولیتی را احراز کند، شرط اساسی آن [این است که] اعتقاد حقیقی و عمل به ولایت فقیه داشته باشد. من نه می‌گویم ولایت تنوری و نه می‌گویم ولایت قانونی؛ هیچ یک از این دو، مشکل وحدت را حل نمی‌کند؛ ولایت قانونی، خاصّ عامه مردم اعم از مسلم و غیرمسلمان است، اما ولایت عملی مخصوص مسئولین است که می‌خواهند بار مهم کشور را بر دوش بگیرند، آن هم کشور اسلامی با این همه شهید!

اعتقاد حقیقی به جمهوری اسلامی و آنچه مبنای آن بوده است؛ از اخلاق و ارزش‌ها تا مسئولیت‌ها؛ چه مسئولیت در قبال ملت و چه در قبال اسلام.
به‌کارگیری افراد پاکدست و معتقد و خدمتگزاری به ملّت، نه افرادی که حتی اگر به میز یک دهستان هم برسند خاطره‌ خان‌های سابق را تداعی می‌کنند.

مقابله با فساد و دوری از فساد و تجمّلات را شیوه خود قرار دهند.

در دوره حکومت و حاکمیت خود در هر مسئولیتی، احترام به مردم و خدمت به آنان را عبادت بدانند و خود خدمتگزار واقعی، توسعه‌گر ارزش‌ها باشند، نه با توجیهات واهی، ارزشها را بایکوت کنند.

مسئولین همانند پدران جامعه می‌بایست به مسئولیت خود پیرامون تربیت و حراست از جامعه توجه کنند، نه با بی‌مبالاتی و به‌خاطر احساسات و جلب برخی از آرای احساسی زودگذر، از اخلاقیاتی حمایت کنند که طلاق و فساد را در جامعه توسعه دهد و خانواده‌ها را از هم بپاشاند. حکومت‌ها عامل اصلی در استحکام خانواده و از طرف دیگر عامل مهم از هم پاشیدن خانواده هستند. اگر به اصول عمل شد، آن وقت همه در مسیر رهبر و انقلاب و جمهوری اسلامی هستند و یک رقابت صحیح بر پایه همین اصول برای انتخاب اصلح صورت می‌گیرد.

خطاب به برادران سپاهی و ارتشی...

کلامی کوتاه خطاب به برادران سپاهی عزیز و فداکار و ارتشی‌های سپاهی دارم: ملاک مسئولیت‌ها را برای انتخاب فرماندهان، شجاعت و قدرت اداره بحران قرار دهید. طبیعی است به ولایت اشاره نمی‌کنم، چون ولایت در نیروهای مسلح جزء نیست، بلکه اساس بقای نیروهای مسلح است، این شرط خلل‌ناپذیر می‌باشد.

نکته دیگر، شناخت بموقع از دشمن و اهداف و سیاست‌های او و اخذ تصمیم بموقع و عمل بموقع؛ هر یک از اینها اگر در غیر وقت خود صورت گیرد، بر پیروزی شما اثر جدّی دارد.

خطاب به علما و مراجع معظم...

سخنی کوتاه از یک سرباز 40ساله در میدان، به علمای عظیم‌الشأن و مراجع گران‌قدر که موجب روشنایی جامعه و سبب زدودن تاریکی مراجع عظام تقلید؛ سربازتان از یک برج دیده‌بانی دید که اگر این نظام آسیب ببیند، دین و آنچه از ارزش‌های آن [که] شما در حوزه‌ها استخوان خُرد کرده‌اید و زحمت کشیده‌اید، از بین می‌رود.

این دوره‌ها با همه دوره‌ها متفاوت است، این بار اگر مسلّط شدند، از اسلام چیزی باقی‌نمی‌ماند. راه صحیح، حمایت بدون هرگونه ملاحظه از انقلاب، جمهوری اسلامی و ولی فقیه است.

نباید در حوادث، دیگران شما را که امید اسلام هستید به ملاحظه بیندازند. همه شما امام را دوست داشتید و معتقد به راه او بودید. راه امام مبارزه با آمریکا و حمایت از جمهوری اسلامی و مسلمانان تحت ستم استکبار، تحت پرچم ولی فقیه است.

من با عقل ناقص خود می‌دیدم برخی خنّاسان سعی داشتند و دارند که مراجع و علمای مؤثر در جامعه را با سخنان خود و حالت حق‌به‌جانبی به سکوت و ملاحظه بکشانند. حق واضح است؛ جمهوری اسلامی و ارزش‌ها و ولایت فقیه میراث امام خمینی (رحمة الله علیه) هستند و می‌بایست مورد حمایت جدی قرار گیرند. من حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای را خیلی مظلوم و تنها می‌بینم. او نیازمند همراهی و کمک شماست و شما حضرات با بیانتان و دیدارهای‌تان و حمایت‌های‌تان با ایشان می‌بایست جامعه را جهت دهید. اگر این انقلاب آسیب دید، حتی زمان شاه ملعون هم نخواهد بود، بلکه سعی استکبار بر الحادگری محض و انحراف عمیق غیر قابل برگشت خواهد بود.

دست مبارکتان را می‌بوسم و عذرخواهی می‌کنم از این بیان، اما دوست داشتم در شرف‌یابی‌های حضوری به محضرتان عرض کنم که توفیق حاصل نشد.

 سربازتان و دست‌بوستان

از همه طلب عفو دارم

از همسایگانم و دوستانم و همکارانم طلب بخشش و عفو دارم. از رزمندگان لشکر ثارالله و نیروی باعظمت قدس که خار چشم دشمن و سدّ راه او است، طلب بخشش و عفو دارم؛ خصوصاً از کسانی که برادرانه به من کمک کردند.

 نمی‌توانم از حسین پورجعفری نام نبرم که خیرخواهانه و برادرانه مرا مثل فرزندی کمک می‌کرد و مثل برادرانم دوستش داشتم. از خانواده ایشان و همه برادران رزمنده و مجاهدم که به زحمت انداختمشان عذرخواهی می‌کنم. البته همه برادران نیروی قدس به من محبّت برادرانه داشته و کمک کردند و دوست عزیزم سردارقاآنی که با صبر و متانت مرا تحمل کردند.

برای دریافت فایل پی دی اف حاوی وصیت‌نامه سپهبد قاسم سلیمانی به همراه تصاویر منتشرنشده اینجا را کلیک کنید.

انتهای پیام/+

۰ نظر ۲۵ بهمن ۹۸ ، ۰۸:۵۵
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

قرآن قرآن قرآن

http://idc0-cdn0.khamenei.ir/ndata/news/36665/B/13960306_0536665.jpg

 

http://idc0-cdn0.khamenei.ir/ndata/news/36665/B/13960306_0336665.jpg

 

http://idc0-cdn0.khamenei.ir/ndata/news/33861/B/13950412_0333861.jpg

 

http://shohadayeiran.com/files/fa/news/1398/4/9/243217_964.jpg

http://nojavan.khamenei.ir/documents/20142/148978bb-efa4-b5f4-234a-a3b5a4a2497b?t=1565685602

  http://idc0-cdn0.khamenei.ir/ndata/news/23127/jadval-onse-ba-quran.jpg

۰ نظر ۲۴ بهمن ۹۸ ، ۱۰:۲۳
حسن حیدری

https://static.heyat.co/files/upload/disks_pre-images/ramezan/disk/heyat.co-nazr-mandegar-3-1.jpg

۰ نظر ۱۸ بهمن ۹۸ ، ۰۱:۱۶
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

الهی شکر به سرداران سپاه اسلام

https://cdn.mashreghnews.ir/d/2020/02/05/4/2710479.jpg

۰ نظر ۱۸ بهمن ۹۸ ، ۰۰:۰۱
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

انتشار تصاویر لاشه پهپاد پیشرفته آمریکا

نمایش لاشه پهپاد پیشرفته آمریکا که از آبهای جنوب کشور خارج شده است. این پهپاد خرداد امسال پس از ورود به آبهای ایران ساقط شد.

( فیلم )

۰ نظر ۱۷ بهمن ۹۸ ، ۲۳:۴۵
حسن حیدری

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیهـا

از عایشه نقل شده که: «هر گاه رسول خدا صلّی ألله علیه و آله و سلّم از مُسافرتی بر می‌­گشتند، گلوی مُبارک حضرت فاطمه سلام ألله علیها را می‌­بوسیدند و می­‌فرمودند: بوی بهشت را از او استشمام می­‌کنم».

سرویس فرهنگ و هنر مشرق - تصوّر ذهنی از ابعاد شخصیت وجودی حضرت فاطمه زهرا(س) و بیان جنبه­های گوناگون زندگانی آن بزرگوار امر غامض و پیچیده­ای است که به هیچ عُنوان در هیچ عصر و زمـانی از عُهده­ی بشر بر نیامده و نخواهد آمد و اساساً سطح ادراک انسان­ها به جهت برخورداری از سطح پروازی که در ارتفاع بسیار پائین دارند، توانائی دریافت و استفهام مقامات و شئونات عرشی این بانوی مُجلله را نمی­‌توانند داشته باشند. به قول حضرت آیت الله العظمی وحید خُراسانی حفظه الله تعالی: «ما هیچ‌کدام حضرت فاطمه­ زهرا سلام ‌الله ‌علیها را نشناختیم و این نشناختن، مُقتضای قاعده است؛ نه خلاف قاعده، یعنی ممکن نیست شناخت او».(۱)

 

با در نظر گرفتن سفارشات مؤکدی که از ناحیه­ی پیامبر گرامی اسلام(ص) و حضرات ائمه­ی معصومین علیهم السلام در خصوص داشتن و ابراز محبت به حضرت زهرا(س) و اهل بیت با کرامت ایشان به شیعیان و مُحبّین شده است و این بیشتر بدلیل منافع دُنیوی و اُخروی است که برای خود شیعیان در این ابراز محبّت وجود دارد، می‌­توان به این مفهوم رسید که مهرورزی به آن بانوی جلیل القدر(س) موجب می­گردد که مُحبّین از رفتارها و برخوردهای ایشان علی‌­الخصوص در دوران تحولاتی که در مُدّت حیات کوتاهی که از بعد از شهادت پیامبر مُکرّم اسلام(ص) داشته­اند، بهترین بهره برداری آموزشی را در دفاع از حریم ولایت داشته باشند و در این موضوع یک سیر انسان ساز و پرورش دهنده به منظور آماده سازی افراد جوامع دینی برای امر بسیار مُهم ظهور وجود دارد و انسان­ها در طول این جریان مفاهیم اصیل انتظار را به دُرستی درک و عملاً حسّ و تجربه می‌­نمایند.

 

بررسی مُختصر دو فراز از بیانات رهبر کبیر انقلاب اسلامی مرحوم امام خُمینی رحمة الله علیه در باب فضائل حضرت فاطمه سلام الله علیها در زمینه نگاه به بخش کوچکی از شئونات آن بزرگوار و جریان شرفیابی روح اعظم به محضر آن حضرت(س) پس از شهادت رسول مُکرّم اسلام(ص) مباحث ابتدائی مطروحه در این مقاله است و مسئله مُهم ابراز محبّت به آن بانوی عظیم ألشأن و ثمرات ناشی از آن برای مُحبّین از دید روایات، مطالبی است که در قسمت­های بعدی مقاله پیرامونش بحث می­‌گردد. همچنین طرح موضوع معیّت با اهل بیت عصمت علیهم السلام و مُتابعت و آماده بودن پیروان و شیعیان از آن بزرگواران در راستای کمک به ایجاد و استقرار حکومت جهانی معصومین سلام الله علیهم اجمعین مباحث پایانی مقاله را شکل می­‌دهند.

برای شناخت منزلت و جایگاه هر شخصیتی نیاز به پیش زمینه­ هائی است که اگر فراهم نباشند، روند شناخت را با مُشکل مُواجه می­‌نماید. از جمله نیازهائی که الزام وجودشان برای ورود به مسئله­ی شناخت بسیار حائز اهمیّت است و می‌توان به آنها اشاره نمود، حدّ سطوح ادراکی و شناختی اشخاص است. در زمینه­ی شناخت منزلت و مقام شخصیّت با عظمتی همچون حضرت صدیقه­ی طاهره سلام الله علیها باید گفت اساساً این امکان برای هیچکس موجود نیست و سطوح ادراک هیچکس قادر به رسیدن و شناخت مقامات ایشان نیست مگر خداوند در مقام خلقت و نبیّ مُکرم اسلام صلّی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السلام، آنهم به جهت برابری شأن و طراز وزانت، و به همین خـاطر در زیارت شریفه­ی آن بانوی با کرامت به جمله­ ألمَجهوُلَةَ قَدرَا برخورد می­کنیم. ألمَجهوُلَةَ قَدرَا یعنی برای هیچ یک از خلایق، شناخت حدود مقامات ایشان به هیچ وجه مقدور نمی­گردد و شاید ذکر این جُمله بدان جهت باشد که اساساً از این شناخت بازداشته و محروم شده‌­اند. حضرت آیت الله العُظمی وحیـد خُراسانی حفظه الله تعالی در این خصوص فرموده بودند: «  ألمَجهوُلَةَ قَدرَا، این جهالت قدر بِالنِسبِه به جمعی دون جمعی نیست. تارةً جهل، اسناد می‌شود به جاهل، قهراً متعدد می­شود، تارةً طرف اسناد، مجهول است. در این جمله: ألمَجهوُلَةَ قَدرَا. لذا عامّه ناس إلاّ أخصِّ ألخَواص از این معرفت محرومند، امّا از کُنه معرفت او همه محرومند، لِأنَّ ألخَلقَ فَطَموُا عَن مَعرِفَتهَا، مُطلق خلق قطع شدند از معرفت او. اگر ما او را می­شناختیم این قصور و تقصیر نسبت به حقّ آن حضرت(س) نبود».(۲)

شاید روزی با ظهور امام عصر عجّل الله تعالی فرجه ألشریف و رشد عقل­ها و گسترده­‌تر شدن مفاهیم اصیل معنوی، بشریّت بتواند به ظرفیتی برسد که از این محرومیّتی که به آن اشاره شده بود، خارج شود و با حضور آن منصور عادل(عج) این امکانِ شنـاخت برای اشخـاص فـراهم آید. اگر بپـذیریم که این معنـا در عرصه­ حکومت جهانی امام عصر سلام الله علیه مُحقق می­‌گردد، آن زمان است که مفهوم انتظار دارای بُعد معنائی خاص­تری می­گردد و به مقوله­ انتظار با دیدگاه مُتفاوت­تری باید نگریسته شود. و در این صورت است که مفهوم انتظار و درخواست و دُعـا برای تعجیل در فرج حضرت صاحب علیه السلام بصورت یک دغدغه­ی اصلی برای یک جامعهی دینی مطرح می­‌گردد و این دغدغه باعث می‌شود که جامعه و افراد آن با نگاه صحیح به نوع رفتار و حرکت حضرت فاطمه سلام الله علیها در دفاع از مرزها و حدود امامت و ولایت، الگوی مُناسبی را برای آمـادگی و زمینه سازی جهت ظهور در پیش رو داشته باشند و همانگونه که آن بانوی با عظمت در دفاع از حریم امامت و ولایت عمل نمود افراد جامعهی دینی نیز به همان صورت حفظ آمادگی نمایند و به تکالیفشان عمل کنند.

۱- شأنیت

بانوئی که شأنیتش هم­سنگ شأنیت رسول گرامی اسلام(ص) است و جایگاهش در عالی­ترین مقام قُرب رُبوبی است را چگونه می­‌توان به تعریف و بیـان نزدیکش نمود و این امکان اساساً برای بشر مقدور نیست. حضرت امام خُمینی رحمة الله علیه در بیانی ظریف اشاره­ای به یک جلوه­ی ذاتی وجودی آن کوثر نورانی مُکرّمه، تحت عُنوان موجود الهی جبروتی که ظاهر شده در صورت یک زن می‌­باشند نموده­‌اند و تمامی خصوصیّات انبیاء عظام را مُتمرکز در این بانوی با عظمت دانسته‌­اند و اعتقاد خود را بر این بـاور استوار نموده­‌اند که چنانچه حضرت زهرا(س) مرد بودند، نبیّ بودند.

امام راحل(ره) در سخنانی در باب فضائل حضرت فاطمه­ی زهرا سلام الله علیها فرموده بودند: «تمام ابعادی که برای زن مُتصوّر است و برای یک انسان مُتصوّر است، در فاطمه­ زهـرا (س) جلوه کرده و بوده است. یک زن معمولی نبوده است. یک زن روحانی، یک زن ملکوتی، یک انـسان به تمام معنا انسان، تمام نسخه انسانیّت، تمام حقیقـت زن، تمـام حقیقـت انـسان، او زن معمـولی نیست. او موجود ملکوتی است که در عالم به صورت انسان ظاهر شده است. بلکـه موجود الهـی جبروتی در صورت یک زن ظاهر شد است ... زنی که تمام خاصّه‌­های انبیاء در اوست، اگر مرد بود، نبیّ بود؛ زنی که اگر مرد بود، به جای رسول االله(ص) بود».(۳)

این گفتار مرحوم امام(ره) این معنی را به ذهن مُتبادر می­‌سازد که ذات مُقدّس حضرت فاطمه(س) به لحاظ ابعاد و ثقل وجودی با وجود شریف نبوی صلّی الله علیه و آله و سلّم برابری می­نموده است و در حقیقت این دو شخصیّت با عظمت عِدل و همطراز یکدیگر هستند و به جهت این که حضرت زهرا(س) بصورت ظاهریِ یک زن در عالم مادّه تجلّی حضور پیدا کرده‌­اند، نبّی نگردیده­‌اند و شاید به این جهت باشد که وعاءِ وجودی ایشان جایگاه ظهور و تجلّیگاه ائمه هُدی علیهم السلام گردیده است و انوار همهی امامان معصوم علیهم السلام با تمام ثقالت ذاتی و معنائی که دارند از نور قُدسیّه­ آن حضرت(س) ساطع شده و مُتبلور گردیده است. در جای دیگر امام راحل(ره) به شرفیابی روح اعظم به محضر مُقدّس حضرت فاطمه(س) از بعد از شهادت رسول گـرامی اسلام(ص) اشاره می­‌کنند و تناسب میـان عظمت وجودی آن حضرت(س) با این موضوع را مسئله­‌ای بزرگ قلمداد می­‌نمایند که به غیر از شخصیّت بزرگ این بانو، تنها برای حضرات انبیاء اولوالعظم سلام الله علیهم میسر بوده است.

من راجع به حضرت صدیقه سلام اللَّه علیها خودم را قاصر می‌دانم که ذکری بکنم، فقط اکتفا می‌کنم به یک روایت که در کافی شریفه است و با سند معتبر نقل شده و آن روایت این است که حضرت صادق سلام اللَّه علیه می‌فرماید: فاطمه سلام اللَّه علیها بعد از پدرش ۷۵ روز زنده بودند در این دنیا، و حُزن و شدّت بر ایشان غلبه داشت و جبرئیل امین می‌آمد خدمت ایشان و به ایشان تعزیت عرض می‌کرد و مسائلی از آینده نقل می‌کرد. ظاهر روایت این است که در این ۷۵ روز مراوده‌ای بوده است، یعنی رفت و آمد جبرئیل زیاد بوده است و گمان ندارم که غیر از طبقه اوّل از انبیای عظام‌ درباره کسی این طور وارد شده باشد که در ظرف ۷۵ روز جبرئیل امین رفت و آمد داشته است و مسائل را در آتیه‌ای که واقع می‌شده، ذکر کرده باشد و آنچه که به ذرّیه او می‌رسیده است در آتیه، ذکر کرده است و حضرت امیر سلام الله علیه هم آنها را نوشته است، کاتب وحی بوده است. حضرت امیر(ع)، همان طوری که کاتب وحی رسول خدا (ص) بوده است و البته آن وحی به معنای آوردن احکام، تمام شد به رفتن رسول اکرم(ص)، کاتب وحی حضرت صدیقه(س) در این ۷۵ روز بوده است.

مسئله آمدن جبرئیل برای کسی یک مسئله ساده نیست. خیال نشود که جبرئیل برای هر کسی می‌آید و امکان دارد بیاید. این یک تناسب لازم است بین روح آن کسی که جبرئیل می‌خواهد بیاید و مقام جبرئیل که روح اعظم است، .... تا تناسب بین روح این کسی که جبرئیل می‌آید پیش او و بین جبرئیل که روح اعظم است نباشد، امکان ندارد این معنا و این تناسب بین جبرئیل که روح اعظم است و انبیای درجه اوّل بوده است مثل رسول خدا(ص) و موسی و عیسی و ابراهیم علیهم السلام و امثال اینها، بین همه نبوده است، بعد از این هم بین کسی دیگر نشده است. حتی درباره ائمه هم من ندیده‌ام که وارد شده باشد این طور که جبرئیل بر آنها نازل شده باشد...
در هر صورت من این شرافت و فضیلت را از همه فضایلی که برای حضرت زهرا ذکر کرده‌اند، با اینکه آنها هم فضایل بزرگی است این فضیلت را من بالاتر از همه می‌دانم که برای غیر انبیا علیهم السلام آن هم نه همه انبیا، برای طبقه بالای انبیا علیهم السلام و بعض از اولیایی که در رتبه آنها هستند، برای کسی دیگر حاصل نشده و با این تعبیری که مراوده داشته است جبرئیل در این هفتاد و چند روز، برای هیچ کس تا کنون واقع نشده و این از فضائلی است که از مختصات حضرت صدیقه سلام اللَّه علیها است».(۴)

۲-  چگونگی درک شب قـدر

تطابق موضوع رفت و آمـد روح اعظم به محضر مُبـارک و نـورانی بی­‌بی دوعـالم(س) به لحـاظ موقعیتی، با آیه­ی مُبارکه­ی «تَنَزَّلُ ألمَلائِکَةُ وَ ألرّوُح فِیهَا بِإذنِ رَبِّهِم مِن کُلِّ أمرٍ» (۵) اهمیّت و عظمتی همتا و هم وزن اهمیّت، بزرگی و شرافت شب قدر را جلوه گر می‌­نماید. فلذا می­‌توان از مفاهیم سترگ و گسترده­ی شب قدر، موقعیّت درک وسعت حقیقت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را افاده نمود و به این حقیقت رسید که شب قدر با تمام عظمتی که دارد و این عظمت هیچگاه برای هیچ کس به غیر از حضرات معصومین علیهم السلام مشخص و واضح نگردیده است، عرصه ظهور و بروز بخشی از تجلیّات حضرت صدّیقه­ی طاهره(س) است. امام صادق علیه السلام در همین رابطه می­‌فرمایند: «فَمَن عَرَفَ فَاطِمَة(س) حَقَّ مَعرِفَتهَا فَقَد أدرَکَ لَیلَةَ ألقَدرِ. هر کس به شناخت حقیقی فاطمه علیها السلام دست یابد، بی­گمان شب قدر را درک کرده است».(۶)

و شاید از این کلام رفیع حضرت امام جعفر بن مُحمّدٌ الصادق علیه السلام بتوان این برداشت را نمود که معرفت یافتن بر مقام و شئونات حقیقی حضرت فاطمه(س) افضل و مُقدّم است بر درک معارف شب قدر و اگر کسی در زمینه­ شناخت حقیقت بی­بی دو عالم(س) بتواند توفیقی برای خود حصول کند می‌­تواند در درک حقایق شب قـدری که شب نزول دفعی و یکباره­ قرآن کریم و نزول همه‌ی ملائکه و روح است و شرافتی برتر از هزار ماه عبادت را دارد نیز موفق باشد. در حدیث دیگری در تفسیر فُرات در ذیل آیه­ی شریفه­ی إنَّا أنزَلنَاهُ فِی لَیلَة ألقَدرِ(۷) از همان امام معصوم(ع) نقل گردیده است: «ألَیلَة فاطِمَة، وَ ألقَدرُ ألله، فَمَن عَرَفَ فاطِمَة عَلَیهَا ألسَّلام حَقَّ مَعرَفَتِهَا فَقَد أدرَکَ لَیلَةَ ألقَدرِ، وَ إنَّمَا سَمَّیتَ فاطِمَة لِإنَّ ألخَلقَ فَطَموُا عَن مَعرَفَتِهَا. مُراد از (لیلة) حضرت فاطمه سلام الله علیها است و مقصود از (قَـدر) نیز خُـداوند است، پس هر که فاطمه(س) را آن طور که سزاوار است و حقّ معرفت اوست بشناسد شب قـدر را درک کرده است، و همانا آن حضرت(س) فاطمه نـامیده شده است زیرا مردم از شناخت او باز داشته شده و عـاجزند».(۸) و مگر برای کسی مقدور است که عظمت واقعی این دو معنا را درک نماید، آنهم انسان خاکی با آن همه حجاب­های گوناگون و تعلقات مـادّی که برای خود ایجاد نموده است؟ درک این معانی فقط برای شخص ولیّ الله مقدور است ولاغیر.

تمام نورانیّت، عظمت و قداست و معنویت ماه مُبارک رمضان بخاطر همین نزول دفعی قرآن کریم از لوح محفوظ بر سینه­ مُبارک رسول اکرم(ص) است و این نورانیّت را ماه رمضان از برکت نزول قرآن دارا گردیده است. امّا طبق روایات، نورانیّت حضرت فاطمه سلام الله علیها غلبه دارد بر نورانیّت ماه مُبارک رمضان و اعظم بر آن است. حضرت امام علیّ بن موسی الرّضا علیه السلام فرمودند: «کانَت فاطِمَةُ عَلَیهَا ألسَّلام إذا طَلَعَ هِلالَ شَهرِ رَمَضَان یَغلِبُ نوُرِهَا ألهِلالُ وَ یَخفَی فَإذَا غَابَت عَنهُ ظَهَرَ. هنگامی که حضرت فاطمه(س) در شب اوّل ماه رمضان استهلال می­‌نمود، نور جمالش بر نور هلال رمضان غلبه می­کرد و هلال دیده نمی­شد، زمانی که حضرت زهرا(س) غائب می­شدند آنگاه هلال ظاهر می­گشت». (۹)  

همانگونه که همه می‌­دانیم ذات نور درخشندگی و ارائه­ روشنائی است. با نور است که می‌­توان تبیین اشیاء و اجسام نمود و مُشاهدات را عینیّت بخشید. در عالم مادّه نور پرورش دهنده­ی بسیاری از موجودات از جمله نباتات و نیز دارای انرژی­های ویژه­ای برای بقای برخی دیگر از موجودات است. همچنین نور از بین برنده بسیاری از آلودگی‌­ها، میکروب‌­ها و ویروس‌­هاست و وجود نور در این عالم برکات بیشماری را برای تمامی موجودات به همراه دارد. در عالم معنا نیز انوار الهی و حضرات معصومین علیهم السلام و قرآن مجیـد دارای برکات عظیمی هستند که موجودات بنا بر فراخور احوال خودشان و بنابر وسعت و گنجایش ظرف وجودیشان از این انوار بهره می­‌گیرند و آلودگی­های خود را زدوده و به سمت کمال و رشد رهسپار می­‌گردند.

برای مثال همانگونه که قبلاً نیز ذکر گردید ماه مُبارک رمضان بواسطه­ نزول دفعی قرآن کریم شرافت و عظمتی را کسب نموده است که هیچ­ یک از ماه­‌های دیگر چنان خصوصیّاتی را ندارند. در این ماه اگر انسان تصمیم بگیرد که نهایت استفاده را از انوار با برکت ماه مُبارک رمضان در راستای رسیدن به تعالی بنماید، می­‌تواند تمامی ظرف وجودیش را در معرض این انوار قرار دهد و چون این فیض در طول این ماه همواره جاری و ساری است، لذا ظرف درخواست کننده­ فیض درطیّ ماه مُبارک رمضان خالی نخواهد ماند و اساساً بهمین جهت این ماه با برکت رمضان را کریم نامیده­اند و به رمضان کریم معروف گردیده است. با تمام فیوضات و نورانیّتی که رمضان دارد، ولی بر اساس حدیثی که از حضرت امام رضا علیه السلام ذکر گردید، ظهـور و طلیعهی نور رمضان که خُلاصه‌­اش در همان هـلال ماه است و معنی شروع تجلّی و بروز آن ماه را نمایان می‌­سازد، تحت غلبه­ی پهنه انوار وجودی حضرت فاطمه سلام الله علیها قرار می­‌گیرد و تا زمانی که آن حضرت(س) اراده نفرموده­اند، نور رمضان ظهور و بروز نخواهد یافت و این بخاطر اینست که با وجود انوار قُدسیّه­ حضرت فاطمه سلام الله علیهـا هیچ نور دیگری مجال و توانائی ظهور و تجلّی نمی‌­یابد.

بیان یک نکته: یکی از اصولی­ترین، مُهم­ترین و محوری­ترین دلایل خلقت مادّی و فیزیکی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها که مربوط به عالم خاکی می­شود و طبیعتاً بسیار مادون خلقت نوریّه­ی آن وجود ذیجود است و به حسب قاعده سیر نزول ثقل عظیمی همانند این وجود با عظمت تنها به جهت و به واسطه­ی بودن ثقل همطراز و هم عِدلی همچون امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام امکان پذیر گردیده است، موضوع مأموریّت سنگین و بزرگ این بانوی شریف در راستای حمایت و دفاع از امام معصوم به عنوان ولیّ مُطلق خُـداوند در مقطع زمانی خاص پس از شهادت نبیّ مُکرّم اسلام صلّی الله علیه و آله و سلّم است. با بکار بُردن دقّت بیشتر در این معنا که به آن اشاره گردید و نیز عنایت به روایتی که از حضرت امام جعفر بن مُحمّد الصّادق علیه السلام با این مضمون «فَمَن عَرَفَ فَاطِمَة(س) حَقَّ مَعرِفَتهَا فَقَد أدرَکَ لَیلَةَ ألقَدرِ. هر کس به شناخت حقیقی فاطمه علیها السلام دست یابد، بی­گمان شب قدر را درک کرده است» که بیان شده بود، و اینکه ماهیّت شب قدر بالإصالة توجه و تمرکز داشتن بر روی عظمت و شئونات وجودی شخص ولیّ الله اعظم است، این اندیشه­ی مُهم برای شیعیان و مُحبّین آل الله علیهم السلام به عُنوان یک مانیفست تبلور می­یابد که اصالت شب قدر تشریح مفهومیِ درک جایگاه، مقام ومنزلت و حمایت و دفاع جانانه و همه جانبه از ولیّ مُطلق خُـداست.

یعنی این مفهومی است که بـاید در باب بخشی از شناخت حقیقی حضرت صدیقه­ طاهره سلام الله علیها و معرفت یافتن و درک منزلت شب قدر و ارتباط میان این دو مبحث مورد مُدّاقه و توجّه خاص قرار گیرد. به عبارت ساده تر در شب قدر یکی از مُهمترین و اصلی­ترین مبناهای تفکرّ شیعه و مُحبّ، باید حول موضوع بررسی نوع وکیفیت چگونگی شناخت و معرفت یافتن به ساحت با عظمت امام معصوم و حمایت از ولیّ الله و دفاع از ذات مُقدّس او در هر زمان و مکان باشد و این ساختار یک وظیفه­ی اصولی را بصورت مبنائی در مکتب شیعه پایه‌­ریزی می‌­نماید و شکل می­‌دهد و با این خط فکری مؤمنین درخواهند یافت که باید به این نکته با اهمیّت ویژه نگاه کنند و ببینند که در هر شرایطی چگونه باید مُدافعی ارزشمند، پُر توان، با انگیزه و مُصمم برای دفاع و پُشتیبانی از امام معصوم خود چه در زمان حضور و چه در زمان غیبت باشند. قطعا پرداختن به تفکر و اندیشیدن پیرامون این خط فکری برای مُحبّین، و به جلوه­گاه عمل درآوردن این مسئولیّت، از عبادات بزرگ و مقبول در شب­های قدر است، چرا که این امر موجبات تقویت ارتباط عبودیّتی بنده را با خـالق قادر مُتعال بصورت مُحکم­تر فراهم می‌­آورد و فهم و درک عبادات و اذکار را برای انسان مؤمن لذت بخش­تر و شیرین­تر می­نماید ... ان شاءالله

۳- مُحبّتی که مظهر امنیّت از عذاب­‌هـاست

قُـرآن مجید در باب یکی از ویژگی­های مُهم شب قدر می‌­فرماید: «سَلامٌ هِیَ حَتّی مَطلَعِ ألفَجر».(۱۰) کلمه­ی سلام و سلامت به معنای عدم وجود هرگونه آفات و بلیّـات ظاهری و باطنی است و بر وجود امنیت کامل دلالت می­نماید. شب قـدر به جهت وسعت انوار و برکاتی که دارد، منبع امنیت از عذاب و خشم الهی است و ایمنی و سلامت تا مطلع فجر در آن پابرجا و پایـدار است و به عبارت دیگر باب عذاب خداوند در این شب بسته است. نبیّ مُکرّم اسلام(ص) نیز در روایتی فرمودند: «إنّی سَمَّیتُ إبنَتِی فاطِمَة لِأنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ فَطَمَهَا وَ فَطَمَ مَن أحَبَّهَا مِنَ ألنَّار. من نام دخترم را فاطمه علیها السلام گذاشتم، زیرا خدای عزّ و جَلّ فاطمه علیها السلام و هر کس که او را دوست دارد، از آتش دوزخ دور نگاه داشته است».(۱۱)

 انطباق مطلبی که از آیه شریفهی مذکور برداشت می‌­گردد با این حدیث نبوی این معنا را تداعی می­‌نماید که محبّت و دوستی حضرت صدّیقهی طاهره(س) موجب ایمنی از عذاب الهی است با این تفاوت که در آیه یاد شده ذکر زمان (حَتَّی مَطلَعِ ألفَجر) وجود دارد ولی در متن روایت قید زمانی دیده نمی­‌شود. فلذا محبّت و دوستی آن حضرت(س) مداومتاً انسان را از آتش دوزخ مُحافظت می­‌کند. ابراز محبّت و دوستی به حضرت فاطمه(س) بقدری دارای اهمیّت بوده و هست که خود شخص رسول الله(ص) نیز بصورت ویژه ایشان را مورد احترام خاص قرار می‌داده­‌اند. یکی از رفتارهای معنادار پیامبر گرامی اسلام(ص) در برابر حضرت زهرا علیها السلام بوسیدن مُکرّر ایشان بود؛ بوسه‌­هایی که انگیزه­‌های تأکیدی بر محوری بودن معناهائی همچون تکریم و احترام، مُعرفی منزلت و جایگاه حضرت فاطمه سلام الله علیها، ملکوتی و بهشتی بودن حضرت زهرا علیها السلام و در نهایت، مُحبّت ورزی به آن حضرت(س) را در برداشت. از عایشه نقل شده که: «هر گاه رسول خدا صلّی ألله علیه و آله و سلّم از مُسافرتی بر می‌­گشتند، گلوی مُبارک حضرت فاطمه سلام ألله علیها را می‌­بوسیدند و می­‌فرمودند: بوی بهشت را از او استشمام می­‌کنم».(۱۲)

 و باز از عایشه منقول است که گفت: «فاطمه علیها السلام در سخن گفتن شبیه­‌ترین مردم به رسول خدا(ص) بود. وقتی بر پیامبر(ص) وارد می­شد، آن حضرت(ص) دستش را می‌­گرفت و می­‌بوسید و بر جای خودش می­‌نشانید و هرگاه رسول خدا(ص) نیز بر فـاطمه(س) وارد می­‌شد، او به احتـرام پدر از جـای بر می­خـاست و دست آن حضرت(ص) را می‌­بوسید و در جای خود می‌­نشانید».(۱۳)

مقام مُعظم رهبری حفظه الله تعالی در بیانی در خصوص همین روایت فرموده بودند: «من حقیقتاً، نه به عنوان تعارف، نه به عنوان یک حرفِ هزاران بار تکرار شده، واقعاً قاصرم؛ زبان قاصر است، دل قاصر است، ذهن قاصر است که بخواهد از این مقام بلند تعریف و تجلیل کند؛ این موجود انسانی، این دختر جوان، این‌همه فضیلت، این‌همه درخشندگی، این‌همه کبریا و عظمت؛ که کسی مثل پیغمبر(ص) وقتی فاطمه‌ی زهرا(س) بر او وارد می‌­شد، قَـامَ إلَیـهَـا؛ نه فقط بلند می­شد، بلکه بلند می‌­شد و به سمت او می‌­رفت. یک وقت یکی وارد اتاق می‌­شود، شما به احترامش بلند می­‌شوید؛ یک وقت کسی وارد اتاق می‌­شود، شما با اشتیاق به طرفش می­روید. اینها مگر شوخی است؟ این بحثِ پدر - فرزندی نیست. پیغمبر خدا(ص) اینجور از فاطمه‌ی زهرا(س) تجلیل می­کند؛ رضای او را رضای خود، رضای خود را رضای خدا؛ سخط او را سخط خود، سخط خود را سخط خدا اعلام می­کند؛ اینها مقامات فاطمه‌ی زهرا(س) است. آن زندگی با امیرالمؤمنین(ع)، آن تربیت آن فرزندان. خُب، مگر می­شود درباره‌ی این بزرگوار، امثال ما حرف بزنیم؟».(۱۴)

شخصیت با عظمت و پُر برکتی که پیـامبر خُـدا(ص) اینگونه با محبّت و مهربانی با او رفتار می­نمود، دارای فضائل  و ملکاتی بود که ایشان بنـابر دستور الهی مُلزم به این نوع رفتار با ایشان گردیده بودند و این نوع حرمت گذاری به جهت مهر و محبّت پدر و فرزندی نبوده است بلکه در راستای اجرای فرامین الهی بوده و این وظیفه در کلام مُختلف نبیّ مُکرم اسلام(ص) و ائمه­ هُدی علیهم السلام برای شیعیان و مُحبّین نیز فرض قطعی محسوب گردیده است و موظف به دوستی و محبّت حضرت فاطمه(س) و اولاد ارجمند ایشان گشته‌­اند. رسول گرامی اسلام(ص) خطاب به سلمان فارسی رحمت الله علیه فرمودند: «ای سلمان! هر کس فاطمه علیها السلام دخترم را دوست داشته باشد، در بهشت با من خواهد بود و هر کس او را دشمن بدارد، در آتش خواهد بود، ای سلمان! دوستی فاطمه(س) در صد جا فایده خواهد داد که آسان­ترین آن، مواضع مرگ، قبر و میزان محشر، پل صراط و جایگاه حسابرسی است. هر کس که دخترم فاطمه علیها السلام از او راضی باشد من از او راضی هستم و از هر کس که من از او راضی باشم خدا هم از او راضی خواهد بود، هر کس که فاطمه(س) بر او خشمگین باشد من بر او خشمگینم و هر کس که من بر او خشمگین باشم خداوند بر او خشمگین خواهد بود. ای سلمان! وای بر حال کسی که به او و شوهرش امیرالمؤمنین علی علیه السلام ستم نماید و وای بر کسی که به ذرّیه و شیعیان او ستم کند».(۱۵)

در روایت مذکور یکی از آثار پُر برکت و معنوی دوستی و محبّت حضرت زهرا سلام الله علیها، همسایگی با پیـامبر عظیم الشأن اسلام حضرت مُحمّد بن عبـدالله (ص) در بهشت برشمرده شده است و ایمنی از آتش دوزخ و امنیت در عوالم گوناگون پس از مرگ نیز از دیگر آثار عظیم این محبّت ذکر گردیده است. ضمن این که مضامینی همچون ادای مُزد رسالت نبیّ مُکرّم(ص) و اکتساب رضایت ایشان و در نهایت جلب رضایت خُـداوند نیز در همین ابراز قلبی و عملی محبّت به حضرت فاطمه(س) بر اساس آیات قرآن مجید(۱۶) بوضوح نهُفته شده است و در عالم دُنیا نیز همین محبّت، نقش تربیتی و انسان سازی واضح، عظیم و بسیار بزرگی دارد و در تکامل هدایت و ایمان مُحبّین و در مراحل بالاتر در توانائی یافتن انسان در زمینه­ی کنار زدن حُجبات نیز اثرات فراوانی دارد.

زمخشری که از اعاظم مُفسّرین اهل سنّت است در تفسیر خود به نام کشاف آورده است: هنگامی که آیه شریفه «قُل لا أسئَلُکُم عَلَیهِ أجراً إلّا ألمَوَدَةَ فِی ألقُربَی»، (۱۷) نازل شد، از ایشان سئوال شد: ای رسول خدا(ص)! خویشاوندان تو که مودّت و محبّت به آنها بر ما واجب ‌شده چه کسانی می­باشند؟ حضرت(ص) فرمودند: «علی(ع) و فاطمه(س) و دو فرزندان آنها هستند. آنگاه فرمود:

هر کس بر محبّت آل مُحمّد(ص) بمیرد شهید از دنیا رفته است (یعنی مقام و درجه شهید را داراست).  

آگاه باشید هر کس بر محبّت آل مُحمّد(ص) از دنیا برود آمرزیده شده و بخشوده از دنیا رفته است.   

 آگاه باشید هر کس بر محبّت آل مُحمّد(ص) از دنیا رود مؤمن کامل الایمان از دنیا رفته است.   

آگاه باشید هر کس بر محبّت آل مُحمّد(ص) از دنیا رود ملک المُوت یعنی فرشته‌ مرگ او را بشارت و مژده به بهشت می‌­دهد و نیز دو فرشته دیگر که مأموران سؤال در قبر هستند همین بشارت را به او می‌­دهند.                                              

آگاه باشید هر کس بر محبّت آل مُحمّد(ص) از دنیا برود او را با عزّت و احترام و اکرام به سوی بهشت می برند آن چنانکه تازه عروس را به خانه داماد برند.

آگاه باشید هر کس بر محبّت آل مُحمّد(ص) از دنیا رود در قبر او دو در به سوی بهشت گشوده می­‌شود.

 آگاه باشید هر کس بر محبّت آل مُحمّد(ص) از دنیا برود خدا قبر او را زیارتگاه فرشتگان رحمت قرار می دهد.  

 آگاه باشید هر کس بر محبّت آل مُحمّد(ص) از دنیا برود بر طبق سنّت و جماعت اسلام از دنیا رفته است.

 آگاه باشید هر کس بر عداوت آل مُحمّد(ص) از دنیا برود روز قیامت در حالی وارد عرصه محشر می­‌شود که در پیشانی او نوشته شده: «مأیوس از رحمت خدا».     

 آگاه باشید هر کس بر دشمنی و بغض آل مُحمّد(ص) از دنیا رود کافر از دنیا رفته است.

آگاه باشید هر کس با عداوت و دشمنی بر آل مُحمّد(ص) از دنیا برود، هرگز رایحه و بوی بهشت را استشمام نخواهد نمود».(۱۸)

 فخــر رازی نیز که از اکابر مُفسران اهل ‌تسنّن است بعـد از ذکر همین حـدیث شریف نورانی اضـافه می‌­کند: «آل مُحمّـد صلّی الله علیـه و آلـه و سلّم کسانی هستند که بازگشت امـرشان به اوست. کسانی که ارتباطشان مُحکم­تـر و کامل­تر باشد. آنهـا آل مُحمّد(ص) محسوب می­شونـد و شک نیست که فـاطمه و علـی و حسن و حُسین علیهم السلام مُحکـم­تـرین پیـوند را با حضرت رسول ‌الله (ص) داشته­اند. و این از مُسلمّات و مُستفاد از احـادیث مُتـواتره است. بنــابرایـن لازم است کــه آنهـا را آل پیغمبـر اکرم صلّی الله علیه و آله بدانیم». آنگاه می­گوید: «بنـابر این ثابت و مُسلّم و مُحـرز است که این چهـار تن ذوی­القُربی پیغمبرخــاتم(ص) هستند و بایست از احترام فوق­العاده برخوردار باشند». فخـر رازی دلایلی بر اثبـات این مسئله دارد و می­گوید: «شک و شبهه‌­ای نیست که پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله بسیار فاطمه(س) را دوست می­داشت و درباره­ او فرمود: فاطمه(س) پـــاره‌ تن من است؛ آن کـه او را آزار دهـد مـرا آزار داده و اذیّت نمـوده است. و نیـز بـا احـادیث مُتواتره صادره از لسان رسول الله صلّی الله علیـه و آله ثابت و مُحقق شده کـه آن حضرت(ص)، علـی مُرتضی و حسن و حُسیـن علیـهم السلام را دوست می­داشتـه، پس محبّـت آنهـا بر تمـام اُمّت واجـب است». و به آیـاتی چند از قُـرآن اشاره می­کند و نتیجه می­گیـرد که مودّت و محبّت آل مُحمّد صلّی الله علیه و آله بر کافّه­ی مُسلمین و اهل ایمان واجب است. (۱۹)

مرحوم امین الاسلام شیخ طبرسی رضوان الله تعالی علیه، مُفسر بزرگ و معروف شیعه، از کتاب تفسیر شواهد التنزیل لِقَواعِد ألتّفضیل حاکم حسکانی که از مُفسّران و مُحدّثان معروف اهل سنّت است، از ابی امامه باهلی چنین نقل کرده است که پیامبر اسلام صلّی الله علیه وآله و سلّم فرمودند: «إنَّ اللهَ خَلَقَ ألانبیَاءَ مِن أشجَارِ شَتی وَ أنَا وَ عَلی عَلَیهِ ألسَّلام مِن شَجَرَةٍ واحِدَة فَأنَا أصلُهَا وَ عَلیٌ عَلَیهِ ألسَّلام فَرعُهَا وَ فاطِمَهُ عَلَیهَا ألسَّلام لِقاحُهَا وَ ألحَسَن وَ ألحُسَینِ عَلَیهمَا ألسَّلام ثِمارُهَا وَ أشیاعنَا أوراقِها...لَو أنَ عَبداً عَبدُ اللهِ بَینَ ألصَّفا وَ ألمَروَةَ ألفَ عَام، ثُمَّ ألفَ عَام، ثُمَّ ألفَ عَام، حَتَّی یَصیرَکَالشن ألبَالِی، ثُمَّ لَم یَدرِک مَحَبَّتِنَا، کبَهُ الله عَلَیَ منخَریهِ فِی ألنّارِ، ثُمَّ تَلیَ: قُل لَا أسئَلُکُم عَلَیهِ أجراً...»؛ خداوند انبیا را از درختان مختلفی آفرید، ولی من و علی علیه السلام را از درخت واحدی خلق کرد، من اصل آن هستم وعلی(ع) شاخه­ی آن، فاطمه(س) موجب باروری آن است و حسن و حسین علیهما السلام میوه­های آن و شیعیان ما برگ­های آن هستند... سپس افزود: اگر کسی خدا را در میان صفا و مروه هزار سال و سپس هزار سال و از آن پس هزار سال عبادت کند تا همچون مَشکِ کُهنه شود، اما محبّت ما را نداشته باشد، خداوند او را بصورت در آتش می­افکند، سپس این آیه را تلاوت فرمودند: قُل لا أسئَلُکُم...» .(۲۰)

مجمـوع این روایـات اخیرالذکر به این نکته اشاره دارنـد کـه دوستی و محبّت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و عَلیَ­الخصوص حضرت فـاطمه سلام الله علیهـا مُهمترین زاد و توشه‌­ای است که انسان باید برای عوالم قبر و برزخ و قیامت خود در کوله بارش به همراه داشته باشد و این عالی­ترین سرمایه­ انسان برای ارائه به محضر پروردگار جهانیان است. محبّت خالصانه به این ذوات مُقدّسه در دُنیـا، شفاعت ایشان را در آخرت موجب می­‌گردد و کسانی را که اهل بیت عصمت علیهم السلام شفاعت نمایند قطعا مورد آمُرزش و مغفرت الهی قرار خواهد گرفت. پیامبر گرامی اسلام صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «اِنَّ فاطِمَةَ لتَشفَع یَومَ القیامَةِ فیمَن اَحَبَّها وَ تَولّاهَا وَ أحَبَّ ذُرِّیَّتَهَا وَ تَوَلاهُم وَ یَشْفَعُهَا اللهُ فیهِم وَ یُدْخِلُهمُ ألجَنَّةَ بِشَ‌فاعَتَهَا. همانا فاطمه سلام الله علیها در روز قیامت برای کسی که مُحبّ و دوست­دار او و فرزندانش باشد، شفاعت می‌کند و خداوند شفاعت او را در مورد این افراد می­پذیرد ‌و آنها را با شفاعت او وارد بهشت می‌کند».(۲۱)                                                                                                                                    

در روایتی از حضرت امام مُحمّد بـاقر علیه السلام نقل گردیده است: «پدرم از جدّم رسول خُـدا(ص) حدیث کردند که : در روز قیامت منبرهائی از نـور برای انبیـاء نصب می­نمایند و منبر من از همه بلند تر است. آنگاه خُـداوند می­‌فرماید: ای مُحمّد(ص)! خُطبه بخوان ومن خُطبه­ای می­خوانم که هیچ یک از پیامبران نشنیده باشند و پس از آن برای اوصیـاء منبرهای نورانی نصب می‌­نمایند و منبر وصیّ من علی بن ابی طالِب علیهما السلام از همه­ی منبرها بلندتر است و بدستور حقّ جلّ و عَلی خُطبه­ای می­خواند که اوصیاء نشنیده باشند. جبرائیل(ع) نـدا می­‌دهد که: هــان! اهل محشر؛ سرهایتان را به گریبان کشید و دیده­های خود را ببندید، همـانا فــاطمه(س) به جانب بهشت عبور می­کند. سپس فاطمهی زهرا(س) در مُلازمت فرشتگان با جلال و جبروت بر در بهشت فرود می­آید. پس فاطمه(س) توقف می­نماید و التفاتش به جانب صحرای محشر است. خطاب می­رسد: ای دُختـر حبیب مـن! اینک که دستور داده‌­ام به بهشت بروی، نگران چه هستی؟ و او عرض می­‌کند: ای پروردگار من! دوست دارم چنین روزی مقام و منزلتم نزد اهل محشر معلوم گردد. در این وضعیت نـدا می‌­رسد: ای دُختـر حبیب من! برگرد و در مردُم بنگر و هر کس را که در قلبش دوستی تو یا یکی از فرزندان تو هست را داخل بهشت گردان». سپس در اینجـا امام مُحمّد باقـر علیه السلام فرمودند: «به خُـدا سوگند که در آن روز، فـاطمه(س) شیعیان و دوستان خود را از میـان مردُم چنان جُـدا می­نماید که مُـرغ دانه­های خوب را از بد جُـدا می­‌کند. آنگاه فاطمه(س) با شیعیان خود در بهشت حـاضر می‌­شوند. خُـداوند در ایشان نظر می­افکند تا دوباره به محشر التفات می­‌کنند. در آن موقع خطاب می­رسد: این نگرانی شما برای چیست؟ همـانا دُختر حبیب من از شما شفاعت کرد. آنهـا عرض می‌کنند: خُـدایـا! دوست داریم قَـدر مـا در چنین روزی معلوم گردد. خُـداوند مهربان می­‌فرمـاید: ای دوستـان من! در میان جمعیّت بنگرید، هر کس که به خـاطر دوستی فـاطمه(س) شما را دوست داشت، هر کس که به خـاطر محبّت فـاطمه(س) به شما طعامی داده و یا به خـاطر محبّت فـاطمه(س) به شما لباسی پوشانده، و به خـاطر محبّت فـاطمه(س) شما را به جام آبی سیراب نموده، یا غیبتی را از شما دور گردانیده دست او را بگیرید و همراه خود وارد بهشت کنیـد. سپس امام مُحمّد بـاقر(ع) فرمودند: به خُــدا سوگند که در محشر نماند به جُز کـافر و مُنـافق و شکاک».(۲۲)

۴- معیَّـت

ابراز محبّت حقیقی به حضرت فاطمه(س) و اهل بیت طاهرینش زمینه‌های پراکندگی و مشغولیّات دل را از بین می‌­برد و محبوب واقعی را جایگزین آنها می­‌سازد و وقتی دل توانست با محبوب خود اُنس بگیرد و با غیر از او خو نداشته باشد، حیات اصلی و حقیقی قلب احیاء و سپس آماده­ی طهارت نفس می‌­شود و به مکارم اخلاقی آراسته می­‌گردد. نفسی که تطهیر شد طبیعتاً برای شبیه شدن به محبوبش تلاش می­نماید و سعی می­‌کند به سجایای او خود را مُتمایل و نزدیک سازد. اراده­ی محبوب جایگزین اراده­ی مُحبّ می­گردد و احوالات و ارداه­ی مُحبّ نیز در طول اراده­ی محبوب واقع می‌شود. حالات و اندوه و شادی محبوب، اندوه و شادی مُحبّ را می­‌سازد و شیعه همانی می­‌گردد که امام جعفر بن مُحمّدٌ الصادق علیه السلام در باره‌­اش فرمودند: «رَحِمَ أللهُ شِیعَتُنا، خُلِقُوا مِنْ فاضِلِ طِینَتِنا وَ عُجِنُوا بِماءِ وَلایَتِنا یَحْزَنُونَ لِحُزْنِنا ویَفْرَحُونَ لِفَرَحِنا. خُـداوند رحمت کُند شیعیان ما را که از باقیمانده­ی گِل ما آفریده شده‌­اند، سرشت آنان با آب ولایت ما عجین گشته است، با خوشی ما خوشحال و با ناراحتی ما ناراحت هستند».(۲۳)

انسان چنانچه بتواند اینگونه شود به مقام معیّت رسیده است و این مقام، مقام همراه بودن مُدام به جهت منش­های خُلقی و رفتاری با آل الله علیهم السلام است، و در این حالت است که تمامی سَکنات مُحبّ شباهت به رفتار و منش اهل بیت عصمت و طهارت سلام الله علیهم اجمعین پیدا می‌­کند. همانگونه که در زیارت مُقدّس عـاشورا نیز خوانده می­‌شود: «أن یَجعَلَنی مَعَکُم فِی ألدُّنیـا وَ ألآخِرَةِ» و این همان درخواست معیّت با اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام است که از خداوند می­‌خواهیم. و باز از خُداوند درخواست می‌­نمائیم که زندگی و حیات ما را با ایشان و مرگ و عوالم پس از آن را نیز برای مـا با ذوات مُقدّسه صلوات الله علیهم اجمعین قـرار دهد. «أللّهُمَّ أجعَل مَحیَایَ مَحیا مُحمَّدٍ وَ آلِ مُحمَّد وَ مَماتِی مَمَاتَ مُحمَّدٍ وَ آلِ مُحمَّدٍ». کلمه­ی محیـا یعنی نوع زندگی و تبیین چگونگی زندگی را می­‌نماید. نوع و سبک زندگی و حیات اهل بیت علیهم السلام در ابعاد مُختلف، حیاتی ارزشمند و فاقد هرگونه تنش و ناهنجاری بوده و به لحاظ سبک و روش­ها نیز در عالی­ترین سبک زندگی بوده است. از منظر اعتقادات نیز اهل بیت علیهم السلام عالی­ترین باورها را دارا بوده­‌اند و حیاتشان اعتقاد ساز بود.

به همین جهت در این فراز زیارت عاشورا چنین خواسته­ای را با خُـداوند مطرح می­سازیم و در حقیقت درخواست معیّت حیات با حضرات معصومین علیهم السلام را طلب می‌­نمائیم. همینطور ممات نیز بیانگر نوع، شیوه و روش مُردن است و چگونگی و نوع هجرت از عالم مادّه به عالم بقاء را مطرح می‌­سازد. در خصوص نوع ممات معصومین سلام الله علیهم اجمعین نیز باید به این نکته توجه نمود که وقتی آنهـا بهترین نوع و سبک زندگی را در دوران حیاتشان داشته­اند، طبیعتاً بهترین، با کمال­ترین و ارزشمندترین نوع مرگ یعنی شهـادت در راه خُـدا را نیز داشته‌­اند و ما نیز در این فراز، همین نوع مرگ را که شبیه به مرگ معصومین علیهم السلام است را از خُـداوند می­‌خواهیم. در متن یکی از دُعاهای توصیّه شده از جانب امام صادق علیه اسلام برای شب­های ماه مُبارک رمضان که از قول ابوبصیر نقل گردیده است، به این جمله برخـورد می‌­نمـائیم: «وَ أسألُکَ أن تَجعَلَ وَفَـاتِی قَتلَاً فِی سَبِیلِکَ تَحتَ رَایَةِ نَبِیِّکَ مَعَ أولِیَائِکَ؛ پروردگارا و از تو می­خواهم مرگم را کُشته شدن در راهت زیر پرچم پیامبرت و همراه با اولیائت قرار دهی».(۲۴)

نقل است که روزی عربی بیابانی به محضر مُبارک رسول گرامی اسلام(ص) شرفیاب شد و عرض کرد: یَا رَسُولَ اللَّهِ مَتَی قِیَامُ السَّاعَةِ؟ یعنی چه وقت هنگام قیامت می­‌شود؟ نبیّ مُکرم اسلام(ص) قدری تأمل فرمودند و گفتند: «الآن وقت نماز است، پس از نماز پاسخت را خواهم داد». بعد از اقامه نماز حضرت(ص) سُراغ آن مرد عرب را گرفتند و او به نزد پیامبر(ص) رفت و گفت: من بودم که سؤال کردم که چه وقت هنگام قیامت خواهد رسید؟ رسول خُـدا(ص) به او فرمودند: «فَمَا أَعدَدتَ لَهَا؟ تو برای آن روز چه آماده ساخته­‌ای؟». در اینجا ذکر این نکته شاید خالی از فایده نباشد که این سؤال حضرت(ص) از مرد اعرابی برای این بوده که وی را مُتوجه این معنا سازند که دانستن زمان قیامت مُشکلی از تو حلّ نخواهد کرد و دردی را برایت دوا نمی­‌کند، بلکه آنچه مُهم است اینست که چگونه و با چه اعمال و پرونده­ای در قیامت حاضر خواهی شد و توجه به این اصل دارای اهمیّت است. مرد عرب پاسخ داد: وَاللَّهِ مَا أَعدَدتُ لَهَا مِن کَثِیر عَمَلٍ، صَلَاةٍ وَلَا صَوم‌ إِلَّا أَنِّی أُحِبُّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ یعنی به خدا قسم! من چیز قابل توجّه برای قیامت آماده نکرده‌ام، نه نمازی دارم و نه روزه‌ای. فقط یک چیز است و آن این‌که من خدا و پیغمبر(ص) را دوست می‌دارم. در اینجا رسول الله(ص) فرمودند: «ألمَرءُ مَعَ مَن أَحَبَّ؛ هر کسی با محبوبش است». یعنی در قیامت تو با ما خواهی بود. (۲۵)

محبّت معصومین سلام الله علیهم اجمعین از رزق­های بسیار مُهمّ خُـداوند است که نصیب مُحبّین می‌­گردد و شاید مُهم­ترین و نورانی­ترین رزقی باشد که در عالم وجود بشود به آن دست پیدا نمود، زیرا همین محبّت، انسان را به محبّت خُـدا می­‌رساند و این افضل همهی خیرهای دُنیاست و اساساً به غیر از راه محبّت به معصومین علیهم السلام راهی برای رسیدن به محبّت خُـداوند وجود ندارد. این محبّت نورانی معیّت بـا اهل نور است و این نوع معیّت تمامـاً مُنتهی به رُشد و تعـالی برای انسان می­‌شود. تعالی اشاره شده، در مرحله­ معیّت باید مُحبّ را به نقطه ی تسلیم در مُقابل آل الله علیهم صلوات الله برساند، همانگونه که در زیارت جامعه­ی کبیره خوانده می­‌شود: «مُؤمن بِسِرِّکُم وَ عَلانِیَتِکُم وَ شاهِدِکُم وَ غائِبِکُم وَ أوَّلِکُم وَ آخِرِکُم وَ مُفَوِّضٌ فی ذلِکَ کُلِّهِ إلَیکُم وَ مُسَلِّمٌ فیهِ مَعَکُم وَ قَلبی لَکُم مُسَلِّمٌ وَ رَأْیی لَکُم تَبَعٌ وَ نُصرَتی لَکُم مُعَدَّةٌ، حَتّی یَحیِیَ اللّهُ تَعالی دینِهِ بِکُم وَ یَرُدُّکُم فی أیّامِهِ وَ یُظهِرَکُم لِعَدلِهِ وَ یُمَکِّنَکُم فی أرضِهِ، فَمَعَکُم مَعَکُم لا مَعَ غَیرِکُم، آمَنتُ بِکُم وَ تَوَلَّیتُ آخِرَکُم بِما تَوَلَّیتُ بِهِ أوَّلَکُم. به نهانِ شما و آشکارِ شما، و ظاهرِ شما و غایب شما، و نخستینِ شما و آخرین شما، باور دارم و در همه­ی این امور، خود را به شما وا گذارده‌­ام و تسلیم شما هستم و دلم به فرمانِ شماست، و نظرم، تابع نظر شماست و یاری­ام برای شما آماده است تا خداوند متعال، دینش را به شما زنده کند و شما را در دوران خود برگردانَد و برای گسترش عدالتش شما را آشکار سازد و در روی زمینش پا برجایتان کند.

پس با شما هستم، با شما و نه با دیگران. به شما ایمان دارم و ولایتِ آخرین شما را پذیرفتم به همان گونه‌­ای که ولایت نخستین شما را پذیرفته‌­ام».کسی که این زیارت پُر مُحتوا را قرائت می­‌نماید در حقیقت به باور و ایمان قطعی خویش به سرّ و نهان و آشکار اهل بیت علیهم السلام و همراه بودنش به لحاظ اعتقادی با ایشان اقرار می‌­نماید و خود را در صف تابعین محض آنها قرار می­‌دهد. قرآن کریم می­فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إتَّقُوا أللّهَ وَکُونُوا مَعَ ألصّادِقینَ. ای کسانی که ایمـان آورده‌­اید! تقوای خُـدا پیشه کنید و با صادقان باشید».(۲۶)

در تفاسیر شیعه و اهل سُنّت این کلمه­ ألصّادِقینَ به اهل بیت عصمت و طهارت تفسیر گردیده است و این بودن با صادقان منظور همراه بودن اعتقادی و معنوی است و نیز هم جهت بودن خطوط فکری و جهات عقیدتی. وقتی خُداوند اینگونه بصورت مُطلق امر به بودن با کسی را می­فرماید، پس آن کس باید از هر حیث خداگونه و معصوم باشد که بتوان به جهت فکری، عقیدتی و معنوی مُطیع و تابع او بود و از او تبعیّت نمود و اگر غیر از این باشد با امر راهنمائی بشر از طریق افراد دارای عصمت در تناقض آشکار می باشد و چون این امر در این آیه مُطلق است پس دلالت بر معیّت با امـام معصوم را می­‌نماید. مُحبّ واقعی مُتابعت و اطاعت یادشده را در زیارت جامعه از کسانی از اهل بیت که چه حاضر باشند و شاهد و چه غائب و چه آنها را ببینیم و چه به ظاهر نتوانیم ببینیم، اعلام می­‌کند و چون تشخیص این است که حقّ و حقانیّت در اهل بیت علیهم السلام تجمیع شده است و هر آنچه به غیر از ایشان است باطل است، لذا ضمیر پاک و اعتقاد سالم همراه بودن با حقّ را می­پذیرد و می­‌خواهد در هر شرایطی در خدمت آنها باشد.

مُهم­ترین وظیفه مُحبّین در راستای معیّت با اهل بیت و تسلیم بودن در محضر آن بُزرگواران آماده بودن از هر حیث برای یاری در جهت تشکیل و استقرار حکومت جهانی حضرات معصومین علیهم السلام است و قطعاً تأکید بر بودن با اهل بیت علیهم السلام چه از لحاظ اعتقادی و فکری و چه از نظر جسمی زمینه­ایست برای آمادگی در جهتی که ذکر گردید. قُرآن کریم در سوره ی مُبارکه ی نور می‌فرماید: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ ءَامَنُوا مِنکُم وَ عَمِلُوا الصَّالِحَتِ لَیَستَخلِفَنَّهُم فیِ ألأرضِ کَمَا استَخلَفَ الَّذِینَ مِن قَبلِهِم وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُم دِینَهُم الَّذِی ارتَضیَ‌ لَهُم وَ لَیُبَدِّلَنَّهُم مِن بَعدِ خَوفِهِم أَمنًا یَعبُدُونَنیِ لَا یُشرِکُونَ بیِ شَیئاً وَ مَن کَفَرَ بَعدَ ذَالِکَ فَأُولَئکَ هُمُ ألفَاسِقوُنَ؛ خُدا به کسانی از شما که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند وعده داد که در روی زمین جانشین دیگرانشان کند، هم چنان که مردمی را که پیش از آنها بودند جانشین دیگران کرد و دینشان را که خود برایشان پسندیده است استوار سازد و وحشتشان را به ایمنی بدل کند. مرا می‌پرستند و هیچ چیزی را با من شریک نمی‌کنند. و آنها که از این پس ناسپاسی کنند، نافرمانند».(۲۷)

حضرت امام صادق(ع) در روایتی فرمودند: «تأویل و مصداق این آیه هنوز نیامده است. هنگامی که قائم ما قیام کند، کسی که او را درک می‌کند، تأویل این آیه را می‌بیند. هر آینه دین مُحمّد صلّی ألله علیه و آله و سلّم به هر جایی که شب برسد، می‌رسد (یعنی به تمام نُقاط زمین) به صورتی که هیچ مُشرکی بر روی زمین نخواهد بود؛ همان گونه که خداوند فرمود: (یَعبُدُونَنِی یعنی مرا می‌­پرستند».

آماده بودن برای یاری رساندن به حضرات معصومین علیهم السلام در زمینه­ استقرار حکومت جهانی ایشان نیاز به خودسازی، تزکیه‌­های درونی، تهذیب نفس و همّتی والا دارد تا بتوان همراه، تابع و مُطیع بودن را در عالی­ترین درجه­اش به تکامل رساند و مصداق، فَمَعَکُم مَعَکُم لا مَعَ غَیرِکُم شد و معنی این فراز را در زندگی به عینیّت رساند و تجلّی بخشید. برای مُحبّین لازم است تا در این مسیر خود را مُتوقف در الفاظ نکنند و تلاش و مساعی برای ایجاد این حکومت را بصورت بُنیادی در درون خود نهادینه نمایند و این فرهنگ را به سطوح مُختلف جامعه نیز تسرّی دهند و سعی نمایند که جوامع انسانی را برای ظهور مُنجی عدل گستر آمـاده و مُهیّـا سازند.

نتیجه گیری:

آنچه در این مقاله مورد بررسی قرار گرفت نگاهی مُختصر به دیدگاه امام خُمینی(ره) به بخشی از فضائل حضرت فاطمه سلام الله علیها بود و بیان قیاس شرفیابی روح اعظم به محضر مُبارک آن بانوی عظیم­ألشأن و هبوط آن روح با عظمت در لیالی قدر و نیز قیاس عظمت نورانیّت حضرت زهـرا(س) در مُقابل ماه مُبارک رمضان بر مبنای روایات حضرات ائمه سلام الله علیهم اجمعین و بررسی چند روایت از اسناد شیعه و اهل تسنّن در باب دوستی و محبّت نسبت به آن بانوی با کرامت. همچنین بیان گردید که سازوکار این محبّت به گونه‌­ایست که موجبات انسان سازی و تربیّت لازم برای زندگی دینی را فراهم می آورد و منافع این مُحبّت در عالم مادّه و عالم بقـاء تماماً و از هر جهت برای مُحبّین است و مُهمتر از همه این که دوستی ذکر شده در مرتبه‌­های بالاتر معیّت و مُتابعت را برای شیعه به همراه دارد که می­باید این تبعیّت، تکامُلی در افکار، اعتقادات و منش افراد ایجاد کُند که انسان­ها و در نهایت جامعه را برای ظهور مُنجی عدالت گستر و تشکیل حکومت جهـانی اهل بیت عصمت و طهارت صلوات الله علیهم اجمعین کاملاً آمـاده و مُهیّـا سازد. نگاه صحیح به زوایای گوناگون زندگانی سراسر نور و با برکت حضرت صدیقه­ی طاهره سلام الله علیها مبناهای اساسی و اصولی دینداری عـارفانه و عبادت عاشقانه، مهرورزی به نزدیکان و دیگران، مُقاومت، دفاع جانانه از حریم امامت و ولایت و نیز شهادت غریبانه را به انسان­ها متذکر می­شود و با بهره­گیری از این مبناها با نگرش آموزشی و تربیتی، شیعه می‌تواند در آماده سازی خود و جامعه برای موضوع مُهم ظهور و به تبع آن دفاع و حمایت از امـام خود در این عصر به ساماندهی اعتقادی و عملی خود بپردازد. به اُمیـد آنکه بتوانیم از یاوران صدیق امام زمانمان(عج) چه در دوران غیبت و چه در دوران ظهور و تشریف فرمائی آن امام دادگُستر باشیم. ان شاءالله

أللهُمَ عَجِّــل لِولیِکَ ألفَـرَجَ... َ.

 

 

پاورقی­ها:

۱- پایگاه اطلاع رسانی مؤسسه­ تحقیقات و نشر معارف اهل بیت علیهم السلام.

۲- بیانات مُعظم له در درس خارج، تاریخ ۲۰/۰۱/۱۳۹۲.

۳- پیام رادیو و تلویزیونی به ملّت ایران در سالروز میلاد حضرت زهرا(س) ۲۶/۰۲/۱۳۵۸، صحیفه­ی امام خُمینی(ره)، ج ۷، ص ۳۳۷.

۴- از بیانات امام خمینی در جمع بانوان جامعة الزهراء(س) در یازدهم اسفند ۱۳۶۴- صحیفهی امام خُمینی(ره)، ج ۲۰، ص ۴.

۵- سوره­ی مُبارکه­ قـدر، آیه­ی ۴.

۶- بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۳، ص ۶۵.

۷- سوره­ی مُبارکهی قـدر، آیه ۱.

۸- تفسیر فُـرات، فُرات کوفی، ص ۵۸۱، ح ۷۴۷ و بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج ۴۳، ص ۶۵، ح ۵۸.

۹- بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۳، ص ۵۶.

۱۰- سوره­ مُبارکه قـدر، آیه ۵.

۱۱- عیون اخبار الرّضا علیه السلام، شیخ صدوق، ج ۲، ص ۴۶ .

۱۲- بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۳، ص ۶.

۱۳- بانوی نمونه اسلام فاطمه زهرا(س)، ابراهیم امینی، ص ۱۰۸ و ۱۰۹.

۱۴- بیانات مُعظمٌ له در دیدار با جمعی از مدّاحان سراسر کشور در تاریخ ۲۳/۰۲/۱۳۹۱  .

۱۵- بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۲۷، ص ۱۱۶.

۱۶- قُل لا أَسئَلُکُم عَلَیهِ أَجراً إِلاَّ المَوَدَّةَ فِی القُربی. سوره ی مُبارکه شوری، آیه ۲۳.

۱۷- همان.

۱۸- تفسیر الکشاف، ابوالقاسم زمخشری، ج ۴، ص ۲۱۹ و ۲۲۰.           

۱۹- تفسیر کبیر، فخر رازی، ج ۲۷، ص ۱۶۶.

۲۰- تفسیر مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج ۹، ص ۴۸.

۲۱- ألقطره مِن بحار مَناقِب ألنبیّ و ألعِترَة، علامه سیّد احمد مُستنبط، ج ۲، ص ۱۸۹. 

۲۲- زندگانی حضرت زهرا سلام الله علیها، سیّد جعفر شهیدی، ص ۳۴۲.

۲۳- شجره طوبی، مُحمّد مهدی حائری مازندرانی، ج ۱، ص ۳.

۲۴- مفاتیح ألجنان، حاج شیخ عبّاس قُمی/ اقبال ألاعمال، سیّد بن طاووس، ج ۱، ص ۳۹/  تفصیل وسائل ألشیعة إلی تحصیل مسائل ألشریعة، شیخ حُرّ عاملی، ج ۱۰، ص ۳۲۵.

۲۵- علل ألشرایع، شیخ صدوق، ج ۱، ص ۱۳۹.

۲۶- سوره­ مُبارکه­ توبه، آیه­ نوزدهم.

۲۷- سوره مُبارکه نـور، آیه­ پنجاه و پنجُم.

 

منـابع:

۱- قرآن کریم.

۲- امینی، ابراهیم، بانوی نمونه اسلام فاطمه زهرا سلام الله علیها، انتشارات شفق، قُم، ۱۳۷۱ هـ. ش

۳- حائری مازندرانی، مُحمّد مهـدی، شجره طوبی، چاپ دوّم، انتشارات طلیعة ألنور، قُم، ۱۳۸۴ هـ. ش

۴- حُرّ عاملی، مُحمّد بن حسن، تفصیل وسائل ألشیعة إلی تحصیل مسائل ألشریعة، بیروت، مؤسسة آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث، ۱۴۱۰ هـ. ق

۵- خُمینی، سیّد روح الله مُصطفوی، صحیفه امام(ره)، مؤسسه ی تنظیم و نشر آثار امام خُمینی(ره)، تهران، ۱۳۶۹ هـ. ش

۶- زمخشری، محمود بن عمر بن مُحمّد، تفسیر الکشاف، مترجم: مسعود انصاری، نشر ققنوس، تهران، ۱۳۹۱ هـ. ش

۷- شهیدی، سیّد جعفر، زندگانی حضرت فاطمة ألزّهراء(س)، چاپ پنجم، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۷ هـ. ش

۸- صدوق، مُحمّد بن علی بن حُسین بن موسی بن بابویه قُمی (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرّضا(ع)، ترجمه: مُحمّد تقی نجفی اصفهانی، چاپ دوّم، انتشارات نبوغ، قُـم ۱۳۹۲ هـ. ش

۹- صدوق، مُحمّد بن علی بن حُسین بن موسی بن بابویه قُمی (شیخ صدوق)، علل الشرایع، ترجمه: مُحمّد علی سُلطانی، اتشارات پور صائب، قُـم ۱۳۹۳ هـ. ش

۱۰- طبرسی، ابوعلی فضل بن حسن، مجمع ألبیان فی تفسیر ألقُرآن و ألفُرقان، دارالعلوم للتحقیق والطباعة والنشر والتوزیع، بیروت، ۱۴۳۰ هـ. ق

۱۱- علی بن موسی بن جعفر بن طاووس، اقبال الأعمال، چاپ دوازدهُم، انتشارات سماء قلم، قُم، ۱۳۹۵ هـ. ش

۱۲- فُرات کوفی، ابوالقاسم فرات بن ابراهیم بن فرات کوفی، تفسیر فرات ألکوفی، مؤسسة التاریخ ألعربی، بیروت، ۱۴۳۵ هـ. ق

۱۳- فخر رازی، مُحمّد بن عمر، تفسیر کبیر، نشر دار إحیاء التراث ألعربی، بیروت، ۱۴۲۰ هـ. ق

۱۴- مجلسی، مُحمّدباقر بن مُحمّدتقی بن مقصود علی مجلسی، بحـار الأنوار، انتشارات دارالکتب الإسلامیة، چاپ چهـارم، تهران ۱۳۹۶ هـ. ش

۱۵- مُحدّث قُمی، حاج شیخ عبّاس، مفاتیح الجنان، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران،

۱۶- مُستنبط، سیّد احمد، ألقطرة (قطره­ای از دریای فضائل اهل بیت علیهم السلام)، چاپ نهم، ترجمه: مُحمّد ظریف، انتشارات الماس، قُم ۱۳۸۷ هـ. ش

 

  علـی لاجـوردی

۰ نظر ۱۱ بهمن ۹۸ ، ۱۰:۴۸
حسن حیدری