حضرت امام خامنه ای: نگذارید احساس غیرت انقلابی و تکلیف در مقابل انقلاب، در دلهای شما ضعیف بشود و فرو بنشیند. مثل کسی که از خانواده و حرم و ناموس خوددفاع میکند،ازانقلاب وارزشها و دستاوردهای آن،همین طور دفاع کنید با ولایت تا شهادت :: فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

خواستۀ ما: اینترنت باید ملّی، امن، پرسرعت، ارزان و پاک باشد

فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

خواستۀ ما: اینترنت باید ملّی، امن، پرسرعت، ارزان و پاک باشد

دیدگاه و باور ما: فضای مجازی در خدمت صدورانقلاب، اقتصاد مقاومتی، صادرات غیر نفتی، نهضت تولید علم، جنبش نرم افزاری، ایجاد اشتغال پایدار، مبارزه با امپریالیسم واستکبار ستیزی یا مهدی ادرکنی
فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

حضرت امام خامنه ای (حفظه الله تعالی): ۱۳۹۴/۰۶/۱۸
«ان‌شاءالله تا ۲۵ سال دیگر، به توفیق الهی و به فضل الهی چیزی به نام رژیم صهیونیستی در منطقه وجود نخواهد داشت.»

بایگانی
پیوندها

۵۴۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «با ولایت تا شهادت» ثبت شده است

مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

امام امت: جمهوری اسلامی، جمهوری مؤمنین است.

حضرت امام خامنه ای (مدظله العالی): ۱۳۹۸/۰۶/۲۶

« جمهوری اسلامی، جمهوری مؤمنین است، جمهوری مسلمینِ لِلّه است ، جمهوری عزّت است. »

۰ نظر ۲۸ شهریور ۹۸ ، ۲۰:۲۹
حسن حیدری

http://idc0-cdn0.khamenei.ir/ndata/news/43496/B/13980627_1943496.jpg

http://idc0-cdn0.khamenei.ir/ndata/news/43496/B/13980627_1643496.jpg

۰ نظر ۲۸ شهریور ۹۸ ، ۲۰:۱۹
حسن حیدری

http://idc0-cdn0.khamenei.ir/ndata/news/43496/B/13980627_2043496.jpg

۰ نظر ۲۸ شهریور ۹۸ ، ۲۰:۱۱
حسن حیدری

سید حسن نصرالله

سیدحسن نصرالله در اتاقش تنها بود و آرامش عجیبی داشت. جواد می گوید من او را بوسیدم و کنارش روی زمین نشستم. مدتی بعد عماد مغنیه من را صدا کرد تا فیلمی که اسرائیلی ها در مرجعیون ضبط کرده بودند، را ببینم.

سرویس جهان مشرق - حدود ۲۲ سال از شهادت سیدهادی نصرالله پسر دبیرکل حزب الله در درگیری های منطقه جبل الرفیع می‌گذرد و یاد او همچنان امید را در دل کسانی که قدم در این راه گذاشته و نیز فرزندان خود را در این راه قربانی می‌کنند، زنده کرده است.

در بیست ودومین سالگرد شهادت سیدهادی نصرالله، جواد درباره برادر شهید خود مصاحبه‌ای را با پایگاه خبری العهد انجام داد. وی اظهار کرد که سخنان زیادی درخصوص این شهید بزرگوار وجود دارد. هادی جوانی بود که پیش از رسیدن به سن نوجوانی کارهای بزرگی انجام می‌داد. صحبت‌هایی که جواد در خصوص خاطرات برادر شهیدش انجام داد، به دو دهه زندگی وی از دوران کودکی و نوجوانی و جوانیش مربوط می‌شود.

پسر شهید سید حسن نصرالله (سید هادی)

وی برادری دلسوز و نیز فرزندی متعهد برای پدر و مادر و نیز همه نزدیکانش بود. پرداختن به جزئیات شخصیت این شهید بزرگوار کار آسانی نیست. جواد همچنین به هوش و ذکاوت برادر خود در دوره کودکی اشاره کرد. زمانی که وی حتی در هنگام بازی برنامه و ایده‌ای به ذهنش می‌رسید، همه دوستانش بدون سوال آن را می پذیرفتند.

جواد می‌گوید که باید هادی را قلب خانه توصیف کنیم، چرا که او بود که پویایی و و حرکت به خانواده می‌داد. او خیلی به مادرش تعلق داشت و مادر نیز خیلی او را دوست داشت. هادی همت بسیار بالایی داشت و صبح‌های خیلی زود برای کمک به مادر در کارهای منزل از خواب بیدار می‌شد و همیشه سعی می کرد مادرش راحت باشد.

یکی دیگر از مشخصه‌های هادی اطاعت از پدر و مادر بود، او یک بار به فکر خرید خودرو افتاد، اما سید حسن پدرش به او گفت که ترجیح می دهد خودرو خریداری نکند. او می گفت که گرچه تو از پول خودت خودرو می‌خواهی بخری، اما ما باید مردم را درک کنیم و با جوانان مقاومت برابر باشیم و خود را با مسایل مادی از دیگران جدا نکنیم.

طولی نکشید که هادی قانع شد و به خواسته پدرش تن داد و به جای خودرو یک موتور سیکلت خریداری کرد و با آن تردد می کرد. هادی تعلق و علاقه بسیار زیادی به پدر داشت و غیر ممکن بود خواسته او را رد کند، چرا که او را پدری نمونه و الگو برای خود می‌دانست.

پسران سید حسن نصرالله

سید جواد می گوید که پدرش از مدت‌ها پیش او را به ضرورت عمل بر اساس مبانی و ارزیابی و مدارا با مردم در مفهوم واقعی خود توصیه می‌کرد. هادی معتقد بود که مدارای واقعی این است که فرد از چیزی که آن را دوست دارد، به نفع دیگران دست بردارد.  

هادی همچنین وابستگی زیادی به برادران و خواهرانش بویژه برادر کوچک‌ترش محمد علی داشت. سید جواد از هیاهوی زیادی که در جریان بازی هادی با محمد علی در خانه به راه می‌افتاد، سخن می‌گوید و تاکید می‌کند که او با وجود سکوتی که داشت، هنگامی که در منزل بود، پویایی و خنده و زندگی را در خانه جاری می‌کرد و خانه در زمان غیبت او در سکوت و رکود بود. دو بار وقتی به دوره‌های نظامی رفته بود، خانه غرق در سکوت بود، بویژه که پدر نیز بنا به کاری که در مقاومت دارد، معمولا در منزل نبود، به همین علت تربیت فرزندان همواره بر عهده مادر بود.

سید جواد شخصیت سید هادی را کاریزماتیک و جذاب معرفی می کند که بخشی از این شخصیت را از سید حسن نصرالله گرفته است. او می‌گوید که جوانان همسایه به دوستی با او علاقه زیادی داشتند و او را به دیگران ترجیح می‌دادند. او شخصیت دوست داشتنی داشت.

پسران سید حسن نصرالله

در آخرین دوره نظامی که سید هادی یک سال قبل از شهادتش داشت، به منزل آمد و هدایایی را نیز برای تمامی افراد خانه تهیه کرده بود. او برای هر کسی چیزی که دوست داشت، خریده بود. او همیشه تلاش داشت به مادرش کمک کند و خنده را بر صورت برادران و خواهران کوچکترش بنشاند.

جواد از روابط قوی که با برادرش داشت، سخن می‌گوید و توضیح می‌دهد که یکی از تفریحات مشترک آنها بویژه هنگامی که به بعلبک می رفتند، کوه‌نوردی بود. او روابط خود با هادی را بسیار دوستانه توصیف می‌کند و می‌گوید: ما با هم غذا می خوردیم و با هم به مدرسه می رفتیم و همه کارها را به صورت مساوی بین خود تقسیم می‌کردیم، چرا که تفاوت سنی زیادی نداشتیم و برادرم فقط یک سال و نیم از من بزرگتر بود.

بیشتر بخوانید:

پسر «سید حسن نصرالله» هزاران مسیحی را عضو مقاومت کرد +عکس و فیلم

سید جواد مقاومت را مهم ترین تفریح برادران توصف کرده و می‌گوید که بعد از آن فوتبال را دوست داشتیم.

سید جواد می گوید: آخرین باری که با موتور سید هادی برای دیدن مادربزرگم رفته بودیم، او شروع به صحبت کرد و از دنیا سخن گفت و گفت که بهترین سعادت، رسیدن به رضایت خداوند است. لذا هیچ چیز نباید انسان را به نافرمانی از خدا بکشاند. او اوج سعادت خود را هنگامی می‌دانست که در خط مقدم بود و با خدا خلوت می‌کرد. او پاکی مثال زدنی داشت، این ارتباط با خدا در زمانی که وی تنها ۱۷ سال داشت و چند مدت قبل از شهادتش، جالب بود، این ارتباط فکری و روحی با خداوند متعال در این سن بسیار گرانبها بود که در هم سن و سالهای او کمتر دیده می شد.

پسران سید حسن نصرالله

یکی دیگر از ویژگی های هادی توجه ویژه به صله رحم بود. او روابط بسیار خوبی با نزدیکان و آشنایان فامیل از جمله مادر بزرگ و پدر و عمه‌اش داشت. او همچنین سعی می کرد با همسایگان نیز ارتباط خوبی داشته باشد که مملو از صداقت و خوبی بود. او همیشه برای دوستان خود خوردنی و شیرینی تهیه می کرد. دوستانش وابستگی شدید به او داشتند، نه از این منظر که پسر دبیرکل حزب الله بود، بلکه از این لحاظ که شخصیت ویژه و کم نظیری داشت.

سید جواد توضیح می‌دهد که چگونه وقتی جوانان مقاومت در رود لیتانی در معرض حملات هوایی اسرائیل قرار گرفتند، دوستانش به علت علاقه زیادی که به او داشتند، او را برداشته و به رود لیتانی افتاده بودند تا بتوانند او را از خطر حفظ کنند.

 

* تواضع شهید هادی

تواضع یکی دیگر از ویژگی‌های مهم شخصیت هادی بود. رفقای او همواره این ویژگی هادی را تحسین می‌کردند. جواد می‌گوید که هادی همواره طوری به منزل دوستانش می‌رفت که خانواده‌های آنها نمی دانستند او پسر چه کسی است. هنگامی که هادی شهید شد، بسیار از خانواده‌هایی که هادی به منزل آنها رفته بود، از اینکه او که به منزلشان رفته و سال‌ها با آنها نشست و برخاست داشته، پسر دبیرکل حزب‌الله لبنان بوده، شوکه شدند.

پسران سید حسن نصرالله

هادی در عین تواضع کم نظیری که داشت، زندگی را دوست داشت. او بر خلاف آنچه که در مورد دیگر شهدا گفته می‌شود، به قیافه و لباس‌هایش اهمیت می داد و به تفریح با دوستانش علاقه داشت. او حضور ذهن بالایی داشت و قدرت فرماندهی و هوش سرشاری نیز داشت. به عنوان مثال او در دوره‌ای که برای آموزش رایانه شرکت داشت، خیلی زود به عنوان معاون مدرس دوره معرفی شد. هادی سبک ویژه‌ای در قانع کردن دیگران به رفتارهای درست داشت.

جواد ازمیزان یقین و ایمان و احساسات قلبی هادی نیز سخن می گوید و توضیح می‌دهد که هادی هفته‌ای یک بار برای دیدن نامزدش به حناویة در صور می رفت. جواد می گفت که یک بار در خانه دیدم او لباس‌هایش را اتو می کند تا به جنوب برود، با او شروع به شوخی کردم، اما او گفت که خسته است و امروز به جنوب نخواهد رفت. در آن شب دشمن صهیونیستی به خانه نامزد وی حمله کرده بود تا او را اسیر کند، چرا که از سفرهای هفتگی وی به آنجا اطلاع پیدا کرده بودند، اما او در آنجا نبود.

* دیدار آخر

جواد از آخرین دیدار با برادرش هادی سخن می‌گوید. دیداری که عادی نبود و شهید هادی با گرمی خاصی به او سلام داد و او را بوسید و گفت که به سر کارش می‌رود، جواد دنبالش دوید و گفت که کی بر می گردی. هادی گفت، ۴ یا ۵ روز دیگر، البته شاید شهید شدم و دیگر برنگشتم. در این لحظات چهره هادی درخشش فوق‌العاده ای داشت و دیگر هیچ اهمیتی به مسایل دنیوی می‌داد. او همه چیز را گذاشت و برای شهادت رفت.

سید هادی نصرالله

* رازداری هادی

هادی با اراده کامل و طیب خاطر گزینه جهاد را برای خود انتخاب کرد. او به دنبال جهاد و شهادت می‌دوید. او در سال ۱۹۹۵ در دوره‌های جنگی شرکت کرده بود و در سال بعد دوره نیروهای ویژه را پشت سر گذاشت تا اینکه در سال ۱۹۹۷ میلادی شهید شد. جواد می گوید که بعد از شهادت مجموعه‌ای از تصاویر رادیولوژی مربوط به او را پیدا کرده که بعدها متوجه شده در اثر آسیبی است که در جریان کارهای مقاومت دچار آن شده، او در هر بار که به مرخصی می‌آمد، به بیمارستان می‌رفت تا خود را مداوا کند، ولی از این موضوع چیزی به خانواده نمی‌گفت.

 

* لحظات شهادت هادی

در سال ۲۰۱۳ در ایران بودم، یکی از روحانیون فاضل و برجسته را دیدم که به من گفت: من در محور مبارزه بودم و هادی را نشناختم، اما او مرا شناخت و شروع به صحبت کرد. من از او خواستم که چون پسر دبیرکل حزب الله است، هوشیاری بیشتری داشته باشد، اما او گفت نترس، من ان‌شاء الله پدرم را رو سفید می‌کنم.

جواد از یکی از دوستان هادی نقل می کند که اندکی قبل از شهادت آرامش عجیبی داشت. یکی از رفقایش از او سوال می‌کند، هادی چه می‌کنی؟ او پاسخ می‌دهد: به مسایلی فراتر از این دنیا فکر می‌کنم.

جواد به زمان شهادت برادرش اشاره کرده و می‌گوید در راه منزل پیرزن سالخورده‌ای را دیده که از نام او سوال کرده است. پیرزن دستش را روی دست می‌زند و ذکر «لا حول و لا قوه الا بالله» را زمزمه می‌کند. سید جواد می‌گوید: من آنجا متوجه شدم که اتفاقی برای هادی افتاده است. جواد وقتی به منزل می‌رسد، می‌بیند که خواهرش زینب با چشم گریان در را به روی او باز می‌کند. جواد در آن لحظه مطمئن می‌شود که اتفاقی افتاده است. حاج عماد مغنیه و سید مصطفی بدر الدین و مرحوم شیخ علی خاتون نیز در منزل آنها بود.

سید حسن نصرالله در اتاقش تنها بود و آرامش و هیبت عجیبی داشت. جواد می گوید: من او را بوسیدم و کنارش روی زمین نشستم. مدتی بعد عماد مغنیه من را صدا کرد تا ویدیوئی که اسرائیلی ها در مرجعیون ضبط کرده بودند را ببینم. بلافاصله هادی و شهید علی کوثرانی را شناختم. حاج رضوان (عماد مغنیه) به ما روحیه می داد.

سید جواد به عواطف بالای حاج عماد مغنیه اشاره می‌کند و می‌گوید که او روابط بسیار قوی با سید حسن نصرالله داشت.

جواد در پایان از روحیه و اقتدار بالای سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان سخن می‌گوید و می‌افزاید: من در آن زمان یک جوان ورزشکار ۱۶ ساله بودم، اما به علت این داغ نمی‌توانستم زیادی روی پا بایستم، این در حالی بود که پدرم ساعت‌ها روی پا ایستاده بود و بدون هیچ خستگی به دیگران دلداری می‌داد. او می‌گوید: زمانی را به خاطر می‌آورم که پیکر شهید هادی به خانواده بازگشت و پدرم را دیدم که با تمام آرامش و اطمینان در جای خود ایستاده بود.

۰ نظر ۲۷ شهریور ۹۸ ، ۲۲:۱۷
حسن حیدری
۱۳۹۸/۰۶/۲۷
 

بیانات امام امت در دیدار جمعی از موکب‌داران عراقی

بسم الله الرّحمن الرّحیم (۱)
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا ابی‌القاسم المصطفیٰ محمّد  و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

خیلی خوش‌آمدید برادران عزیز؛ جلسه برای من، یک جلسه‌ی به‌یادماندنی و تاریخی است. آنچه در این جلسه گفته شد، شعری که خوانده شد، مرثیه‌ای که سروده شد، هر کدام یک نشانه‌ی گویایی از عظمت حادثه‌ی کربلا و عظمت حسین‌بن‌علی (سلام‌ الله علیه) است؛ خیلی استفاده کردیم و بهره بردیم. امیدواریم در این سفر به شما برادران عزیز در خانه‌ی خودتان و بین برادران خودتان خوش بگذرد. من چند جمله، چند کلمه یادداشت کرده‌ام که به شما عرض بکنم.

اوّلین کلمه تشکّر است؛ از صمیم قلب، خودم و از طرف ملّت بزرگ ایران تشکّر میکنم، هم از شما موکب‌داران که در ایّام اربعین کرامت را و رحمت و مودّت را به منتهادرجه رسانده‌اید، هم از همه‌ی ملّت بزرگ عراق و هم از مسئولین در دولت عراق که امنیّت را و فضا را و زمینه را فراهم کرده‌اند، هم بخصوص از علمای بزرگوار و مراجع عظام عراق که فضای زیارت را، فضای برادری بین آحاد مردم و بین دو ملّت را فراهم کرده‌اند؛ حقیقتاً جای تشکّر دارد. آنچه برای ما نقل میشود از رفتار شما برادران عزیز عراقی در مواکبِ میانِ راه و رفتار کریمانه‌ی شما با زائران حسینی، چیزهایی است که نظیر ندارد؛ در دنیای امروز این چیزها نظیر ندارد. همچنان که خود راه‌پیمایی اربعین در تاریخ نظیر ندارد، رفتار کریمانه‌ی شما هم حقیقتاً نظیر و شبیهی ندارد. شما کرامت اسلامی و کرامت عربی را در رفتار خودتان و اعمال خودتان نشان داده‌اید و همه به عشق سیّدالشهدا (سلام ‌الله ‌علیه) است، به عشق حسین‌بن‌علی است؛ از روی عشق و علاقه‌ای که به امام حسین دارید، پای زائر امام حسین را شست‌وشو میدهید، بدن او را در خستگی‌های شدید کمک میکنید، مالش میدهید، به او غذا میدهید، به او جای خواب میدهید، چون زائر حسین است. این عشق به حسین‌بن‌علی‌ یک امر استثنائی است؛ شبیه این را در هیچ جا، در هیچ زمان سراغ نداشتیم و نداریم. و امیدواریم خداوند متعال این عشق را در دلهای شما، در دلهای ما روزبه‌روز افزایش بدهد.

البتّه این توفیقی که شما در این زمینه پیدا کرده‌اید هم یک رحمتی از سوی پروردگار است به شما؛ این توفیقی که شما به دست آورده‌اید برای پذیرایی از میهمانان امام حسین (علیه‌السّلام)، خیلی چیز باارزشی است؛ این نعمت الهی است، این رحمت الهی است، این را هم باید قدر دانست و میدانیم که شماها قدر میدانید.

مطلب دوّم در مورد اصل این راه‌پیمایی اربعین است که حقیقتاً یک حادثه‌ی بی‌نظیری است؛ ما نه ‌فقط در دوران خودمان در دنیا، بلکه در تاریخ هم سراغ نداریم یک چنین اجتماعی، یک چنین حرکتی را هر سال، و هر سال گرم‌تر از سال قبل اتّفاق بیفتد؛ بی‌نظیر است. این حرکت حسینی در گسترش معرفت به امام حسین (علیه ‌السّلام) نقش دارد. اربعین با این حرکتی که عمدتاً بین نجف و کربلا در راه‌پیمایی هر سال به وجود می‌آید بین‌المللی شد؛ چشمهای مردم دنیا به این حرکت دوخته شد؛ امام حسین (علیه‌السّلام) و معرفت حسینی به برکت این حرکت عظیم مردمی بین‌المللی شد، جهانی شد.

ما امروز احتیاج داریم که حسین‌بن‌علی را به دنیا بشناسانیم؛ دنیای دچار ظلم و فساد و دنائت و لئامت، محتاج معرفت آزادگی حسینی و حرّیت حسینی است. امروز مردم دنیا، جوانهای دنیا، ملّتهای بی‌غرض، برای یک چنین حقیقتی دلهایشان میتپد؛ [اگر] امام حسین (علیه‌السّلام) به دنیا معرّفی بشود، اسلام معرّفی شده است، قرآن معرّفی شده است. امروز با صدها وسیله علیه اسلام و علیه معارف اسلامی تبلیغ میشود؛ در مقابل این حرکت خصمانه‌ی جبهه‌ی کفر و استکبار، حرکت معرفت حسینی میتواند یک‌تنه سینه سپر کند، بِایستد و حقیقت اسلام را، حقیقت قرآن را به دنیا معرّفی کند. منطق حسین‌بن‌علی‌ (علیهما ‌السّلام)، منطق دفاع از حق است، منطق ایستادگی در مقابل ظلم و طغیان و گمراهی و استکبار است. این منطقِ امام حسین است؛ امروز دنیا به این منطق نیازمند است؛ امروز دنیا شاهد حاکمیّت کفر و استکبار و حاکمیّت فساد است، دنیا شاهد حاکمیّت ظلم است؛ این پیام امام حسین، پیام نجات دنیا است؛ حرکت عظیم اربعین این پیام را در دنیا منتشر میکند و به فضل الهی و به حول و قوّه‌ی الهی و به توفیق الهی، این حرکت بایستی روزبه‌‌روز تقویت بشود.

اربعین جهانی شد و جهانی‌تر هم خواهد شد؛ این خون حسین‌بن‌علی است که بعد از ۱۴۰۰ سال دارد میجوشد و روزبه‌روز تازه‌تر میشود، روزبه‌روز زنده‌تر میشود؛ این همان پیام عاشورا است که از حلقوم اباعبدالله و حلقوم زینب کبریٰ (سلام‌ الله ‌علیهما) در نهایت غربت و تنهایی صادر شد و امروز فضای عالم را فرا گرفته است و فرا میگیرد. حسین (علیه‌السّلام) متعلّق به انسانیّت است؛ ما شیعیان افتخار میکنیم که پیرو امام حسین هستیم، امّا امام حسین فقط متعلّق به ما نیست؛ مذاهب اسلامی، شیعه و سنّی، همه زیر پرچم امام حسین هستند. در این راه‌پیمایی عظیم حتّی کسانی که متدیّن به اسلام هم نیستند شرکت میکنند و این رشته ادامه خواهد داشت ان‌شاء‌الله؛ این یک آیت عظمایی است که خدای متعال دارد نشان میدهد. در روزگاری که دشمنان اسلام و دشمنان امّت اسلامی با انواع و اقسام ابزارها و وسایل، با پول، با سیاست، با سلاح علیه امّت اسلامی دارند کار میکنند، خداوند متعال ناگهان حادثه‌ی راه‌پیماییِ اربعین را این ‌جور عظمت میدهد، این‌ جور جلوه میدهد. این آیت عظمای الهی است، این نشانه‌ی اراده‌ی الهی بر نصرت امّت اسلامی است، این نشان میدهد که اراده‌ی خدای متعال  بر نصرت امّت اسلامی تعلّق گرفته است.

مطلب سوّم که به شما برادران عزیز عرض میکنم این است که این مراسم را هر چه میتوانید و هر چه میتوانیم، باید پُربارتر و معنوی‌تر کنیم؛ معنا و مضمون این مراسم را باید روزبه‌روز بیشتر کنیم؛ اهل فکر، اهل فرهنگ، اهل اقدام فرهنگی و فکری، برای این حرکت عظیم بنشینند برنامه‌ریزی کنند. امروز هدف هر مسلمان باید ایجاد تمدّن اسلامی نوین باشد؛ ما امروز این را میخواهیم. ملّتهای اسلامی ظرفیّتهای عظیمی دارند که اگر از این ظرفیّتها استفاده شود، امّت اسلامی به اوج عزّت خواهد رسید؛ ما باید به این بیندیشیم، به این فکر کنیم؛ ایجاد تمدّن عظیم اسلامی، هدف نهایی ما است.

امروز بحمدالله ملّتهای اسلامی بیدار شده‌اند. ملّت عراق یک ملّت بزرگ است، یک ملّت باعزّت است، یک ملّت بافرهنگ است، یک ملّت با عزم و اراده است. جوانهای عراقی در این قضایای چند سال اخیر نشان دادند که این قدرت را دارند که از ملّتشان و از کشورشان در مقابل توطئه‌های جهانی محافظت کنند؛ این خیلی باارزش است. جوانهای عراقی توانستند بزرگ‌ترین توطئه‌ی داخلی را که میتوانست به جنگ داخلی منتهی بشود، در عراق از بین ببرند و نابود کنند. توطئه‌ی داعش و تکفیری‌ها، توطئه‌ی کوچکی نبود؛ پولها خرج کرده بودند، برنامه‌ها ریخته بودند برای اینکه عراق را که یک کشور اصلی عربی و اسلامی است، تبدیل کنند به میدان جنگ داخلی و شیعه و سنّی را به جان هم بیندازند؛ جوانهای عراقی با فتوای مرجعیّت معظّم عراق توانستند سینه سپر کنند و این توطئه را خنثی کنند؛ این کار کمی نبود، کار کوچکی نبود. ملّت بزرگ عراق میتواند کشور خود را به اوج عزّت برساند؛ این ظرفیّتها بایستی به منصّه‌ی عمل و ظهور برسد. اگر ظرفیّتهای کشورهای اسلامی -ظرفیّت عراق، ظرفیّت ایران، ظرفیّت کشورهای دیگر منطقه‌ی غرب آسیا و شمال آفریقا- بر روی هم مجتمع بشود، اگر این ظرفیّتها به هم برسند، این دستها در هم گره بخورند، آن وقت امّت اسلامی نشان خواهد داد که عزّت الهی یعنی چه؛ تمدّن عظیم اسلامی را به جوامع عالَم نشان خواهند داد؛ باید هدف ما این باشد و این راه‌پیمایی اربعین میتواند یک وسیله‌ی گویایی برای تحقّق این هدف باشد.

از دَه‌ها کشور در راه‌پیمایی اربعین شرکت میکنند و میهمان مردم عراق میشوند، سعی کنیم در این راه‌پیمایی پیوندهای مستحکم بین برادران مسلمان را بیشتر کنیم؛ پیوند بین عراقی و غیر عراقی، پیوند بین شیعه و سنّی، پیوند بین عرب و فارس و تُرک و کُرد؛ این پیوندها مایه‌ی سعادت است، این پیوندها آیت رحمت پروردگار است. دشمن سعی در تفرقه دارد که نتوانسته است و به حول و قوّه‌ی الهی نخواهد توانست. ما -ایران و عراق- دو ملّت هستیم متّصل به یکدیگر؛ تن‌های ما، دلهای ما، جانهای ما به یکدیگر متّصل است؛ آنچه این اتّصال را ایجاد کرده است، ایمان بِالله و محبّت به اهل‌بیت (علیهم ‌السّلام) است، محبّت به حسین‌بن‌علی (علیه‌السّلام) است؛ روزبه‌روز هم این زیاد خواهد شد ان‌شاءالله. دشمنان توطئه میکنند امّا توطئه‌ی دشمنان اثری نخواهد کرد. از شروع انقلاب اسلامی تا امروز، چهل سال است که آمریکا و اذناب آمریکا و دستیاران آمریکا و مزدوران آمریکا علیه جمهوری اسلامی نقشه میکشند، فعّالیّت میکنند، پول خرج میکنند، تهدید میکنند، تحریم میکنند؛ به کوری چشم آنها جمهوری اسلامی در این چهل سال از یک نهال باریک تبدیل شده است به یک درخت تناور که «اَصلُها ثابِتٌ وَ فَرعُها فِی السَّماء».(۲) ان‌شاءالله این شعاری(۳) که شما میدهید علیه آمریکا، علیه رژیم صهیونیستی، علیه دشمنان و مستکبرین، در آینده‌ی نه چندان دوری تحقّق پیدا خواهد کرد و ان‌شاءالله شما موفّق خواهید شد.
من مجدّداً تشکّرات خودم را عرض میکنم و به شما عرض میکنم ملّت ایران با همه‌ی وجود از شما برادران عزیز عراقی متشکّر است، بخصوص از شما صاحبان مواکب اربعینی؛ ما از صمیم قلب از شماها متشکّریم و این مصرع متنبّی(۴) را به یاد می‌آوریم که «اذا انت اکرمت الکریم مَلَکْته».(۵)

والسّلام علیکم و‌ رحمة‌الله و‌ برکاته


۱) در ابتدای این دیدار، حجّتالاسلام احمد مروی (تولیت آستان قدس رضوی) مطالبی بیان کرد. همچنین، تعدادی از موکبداران عراقی و خطبا و شاعران و مدّاحان به ایراد سخن، قرائت شعر و مرثیه و ذکر مصیبت پرداختند.
۲) سوره‌ی ابراهیم، بخشی از آیه‌ی ۲۴؛ «... ریشه‌اش استوار و شاخه‌اش در آسمان است.»
۳) شعار «الموت لامریکا» و «الموت لاسرائیل» از سوی حضّار
۴) ابوالطّیّب متنبّی (از شاعران بزرگ عرب)
۵) اگر شخص کریم را اکرام و احترام کنی، مالک او میشوی.
۰ نظر ۲۷ شهریور ۹۸ ، ۲۱:۳۲
حسن حیدری

۰ نظر ۲۶ شهریور ۹۸ ، ۱۳:۲۸
حسن حیدری
عکس/ بن بست بدون نام شهدا

نماینده ولی فقیه در آذربایجان‌ شرقی نسبت به حرکت و جریان شهیدزدایی در کشور هشدار داد و گفت: دست‌هایی در داخل کشور همراه دشمنان اسلام می‌خواهند نام و یاد شهید را حذف کنند.

به گزارش مشرق، آیت‌الله سیدمحمدعلی آل‌هاشم در یادواره صد شهید بخش یامچی مرند و آبروی محله  اظهار داشت: خون شهدا باعث شده است نظام اسلامی در سراسر دنیا مطرح شود و به برکت خون شهداست که امروز دشمنان از ایران اسلامی حساب می‌برند.

بیشتر بخوانید:

مقصر شهید زدایی در تهران کیست؟ +عکس

وی با بیان اینکه نگذاریم خون شهدا به هدر برود، افزود: دشمن تلاش می‌کند نام و یاد شهید همچنین خون شهدا به هر نحوی شده هدر رود.

آیت‌الله آل‌هاشم با بیان اینکه تنها در آذربایجان‌شرقی 10 هزار شهید تقدیم اسلام و کشور شده است، گفت: مگر خانواده‌های شهدای هشت سال دفاع مقدس و مدافع حرم اجازه می‌دهند که این خون‌ها به هدر رود.

نماینده ولی فقیه در آذربایجان‌شرقی تصریح کرد: دست‌های در داخل کشور همراه دشمنان اسلام می‌خواهند نام و یاد شهید را حذف کنند و نگذارند نام شهید زیاد مطرح شود.

وی با هشدار نسبت به اینکه حرکتی در داخل کشور آغاز شده تا نام و عنوان شهدا را از اماکن عمومی حذف کند، تصریح کرد:  شهدا همواره زنده هستند، با حذف عنوان شهید از نام برخی اماکن عمومی نمی‌توانند فرهنگ شهید و شهادت را از بین ببرند.

آیت‌الله آل‌هاشم در ادامه بیان داشت: فرهنگ ایثار و شهادت عامل استقلال و پیشرفت جامعه و هراس دشمنان از تسلط بر کشور می‌شود.

وی افزود: شهدا شجره طیبه اسلام ناب محمدی (ص) را با خون‌های پاکشان آبیاری کردند و همین شهدا از دین اسلام پاسداری کردند؛ شهدا حامیان انقلاب هستند و این انقلاب با رهبری امام شهیدان به پیروزی رسید و سکان انقلاب امروز در دست نایب برحق‌شان امام خامنه‌ای است.

 
 
 

دانلود

نماینده ولی فقیه در آذربایجان‌شرقی همچنین این هفته در بخشی از خطبه‌های نماز جمعه با تاکید بر اینکه جریان شهیدزدایی باید در کشور ریشه‌کن شود، گفته بود: چند سالی است عنوان شهید از ابتدای نام شهدا در خیابان‌ها، معابر و برخی بانک‌ها حذف می‌شود که نمازگزاران تبریز به کسانی که اقدام به این کار ناشایست کرده‌اند، اعلام می‌کنند نسبت به اصلاح آن اقدام کنند در غیر این صورت با خشم مردم آذربایجان مواجه خواهند شد.

 

منبع: فارس
۰ نظر ۲۴ شهریور ۹۸ ، ۲۲:۵۰
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

فایل PDF کتاب « نهضت عاشورا »

۰ نظر ۲۳ شهریور ۹۸ ، ۰۰:۵۵
حسن حیدری
 
 
بازشناسی «هدف قیام عاشورا» بر اساس بیانات حضرت امام خامنه‌ای (حفظه الله تعالی)

شهیدِ خط امامت

 

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttp://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif رهبر انقلاب اسلامی: «عاشورا یک حادثه‌ی تاریخىِ صرف نبود؛ عاشورا یک فرهنگ، یک جریان مستمر و یک سرمشق دائمی برای امت اسلام بود.» ۱۳۸۴/۱۱/۵
نهضت امام حسین (علیه‌السلام) قیامی اثرگذار در گستره‌ی تاریخ بود که سخنان گوناگونی در تحلیل آن بیان شده است. پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR به مناسبت فرارسیدن ایام سوگواری حضرت اباعبدالله (علیه‌السلام) طی یادداشت‌‌هایی به تبیین «هدف»، «خصوصیات» و «نتایج» قیام عاشورا بر اساس بیانات حضرت امام خامنه‌ای می‌پردازد. آنچه در ادامه می‌آید، نخستین بخش از این یادداشت‌ها است که به تبیین «هدف قیام عاشورا» اختصاص دارد.

* مقدمه‌ای بر هدف قیام عاشورا
درباره‌ی هدف نهضت حسینی حرف‌ها و سخنان مختلفی گفته شده است؛ برخی، «تشکیل حکومت» و برخی دیگر «رسیدن به فوز شهادت» را هدف امام حسین (علیه‌السلام) دانسته‌اند:
«دوست دارند چنین بگویند که حضرت خواست حکومت فاسد یزید را کنار بزند و خود، یک حکومت تشکیل دهد. این هدفِ قیام ابی‌عبدالله علیه‌السّلام بود... در نقطه‌ی مقابل، گفته میشود: نه آقا، حکومت چیست؛ حضرت میدانست که نمیتواند حکومت تشکیل دهد؛ بلکه اصلاً آمد تا کشته و شهید شود!» ۱۳۷۴/۳/۱۹ [۱]

اما از نگاه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای هیچ‌یک از این موضوعات، هدف قیام عاشورا نبوده و درواقع در این تحلیل‌ها «خَلط میان هدف و نتیجه» رخ داده است:
«نه میتوانیم بگوییم که حضرت قیام کرد برای تشکیل حکومت و هدفش تشکیل حکومت بود، و نه میتوانیم بگوییم حضرت برای شهید شدن قیام کرد... کسانی که گفته‌اند «هدف، حکومت بود»، یا «هدف، شهادت بود»، میان هدف و نتیجه، خَلط کرده‌اند. نخیر؛ هدف، اینها نبود. امام حسین علیه‌السّلام، هدف دیگری داشت؛ منتها رسیدن به آن هدف دیگر، حرکتی را میطلبید که این حرکت، یکی از دو نتیجه را داشت: «حکومت»، یا «شهادت». البته حضرت برای هر دو هم آمادگی داشت. هم مقدّمات حکومت را آماده کرد و میکرد؛ هم مقدّمات شهادت را آماده کرد و میکرد. هم برای این توطین نفس میکرد، هم برای آن. هر کدام هم میشد، درست بود و ایرادی نداشت؛ اما هیچ کدام هدف نبود بلکه دو نتیجه بود.» ۱۳۷۴/۳/۱۹ [۲]

برای درک و تبیین دقیق‌تر هدف نهضت حضرت اباعبدالله (علیه‌السلام) لازم است ابتدا نگاهی داشته باشیم به بستر و زمینه‌ی وقوع این قیام. به همین منظور ابتدا باید به این سؤال پاسخ داد که جامعه‌ی اسلامی ۵۰ سال پس از پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به چه وضعیتی دچار شد که راهی به‌جز «قیام» پیش روی امام حسین (علیه‌السلام) نماند؟

* انحرافِ بزرگ: تبدیل امامت به سلطنت
درحالی که حکومت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) مبتنی بر توحید و عدل بود، ۵۰ سال پس از آن به‌دلیل انحرافی که در حکومت روی داد، وضعیت به‌صورت اساسی دگرگون شد:
«خصوصیت حکومت پیامبر این بود که به‌جای ابتناء بر ظلم، ابتناء بر عدل داشت. به‌جای شرک و تفرقه‌ی فکری انسان، متّکی بر توحید و تمرکز بر عبودیت ذات مقدس پروردگار بود. به‌جای جهل، متّکی بر علم و معرفت بود. به‌جای کینه‌ورزی انسان‌ها با هم، متّکی بر محبّت و ارتباط و اتّصال و رفق و مدارا بود؛ یعنی یک حکومتِ از ظاهر و باطن آراسته. انسانی که در چنین حکومتی پرورش پیدا میکند، انسانی باتقوا، پاکدامن، عالم، بابصیرت، فعّال، پُرنشاط، متحرّک و روبه‌کمال است. با گذشت پنجاه سال، قضایا عوض شد. اسم، اسم اسلام ماند؛ نام، نام اسلامی بود؛ اما باطن دیگر اسلامی نبود. به‌جای حکومت عدل، باز حکومت ظلم بر سر کار آمد. به‌جای برابری و برادری، تبعیض و دودستگی و شکاف طبقاتی به وجود آمد. به‌جای معرفت، جهل حاکم شد.» ۱۳۷۹/۱/۲۶ [۳] در واقع «انحرافِ تبدیل نظام امامت به سلطنت» در جامعه‌ی اسلامی رُخ داده بود:
«امامت به سلطنت تبدیل شد! ماهیت امامت، با ماهیت سلطنت، مغایر و متفاوت و مناقض است. این دو ضدّ همند. امامت، یعنی پیشوایىِ روحی و معنوی و پیوند عاطفی و اعتقادی با مردم؛ اما سلطنت یعنی حکومت با زور و قدرت و فریب، بدون هیچ‌گونه علقه‌ی معنوی و عاطفی و ایمانی. این دو، درست نقطه‌ی مقابل هم است. امامت، حرکتی در میان امت، برای امت و در جهت خیر است. سلطنت یعنی یک سلطه‌ی مقتدرانه علیه مصالح مردم و برای طبقات خاص، برای ثروت‌اندوزی و برای شهوت‌رانی گروه حاکم.» ۱۳۷۹/۱/۲۶ [۴]

«دوری از ذکر و معنویت» و «دنیاطلبی» دو عامل ایجاد این «گمراهی و انحراف عمومی» در امت اسلامی بود:
«دو عامل، عامل اصلی این گمراهی و انحراف عمومی است: یکی دور شدن از ذکر خدا که مظهر آن نماز است؛ فراموش کردن خدا و معنویّت، حساب معنویّت را از زندگی جدا کردن و توجّه و ذکر و دعا و توسّل و طلب از خدای متعال و توکّل به خدا و محاسبات خدایی را از زندگی کنار گذاشتن. دوم «واتّبعوا الشّهوات»؛ دنبال شهوترانیها رفتن؛ دنبال هوسها رفتن و در یک جمله: دنیاطلبی. به فکر جمع‌آوری ثروت، جمع‌آوری مال و التذاذ به شهوات دنیا افتادن. اینها را اصل دانستن و آرمانها را فراموش کردن. این، درد اساسی و بزرگ است.» ۱۳۷۱/۴/۲۲ [۵]

و سرانجامِ این انحراف، فراگیریِ «فساد در مرکز حکومت اسلامی» بود:
«همان مدینه‌اى که اولین پایگاه تشکیل حکومت اسلامى بود، بعد از اندک مدتى به مرکز بهترین موسیقیدانان و آوازخوانان و معروفترین رقاصان تبدیل شد؛ تا جایى که وقتى در دربار شام مى‌خواستند بهترین مغنیان را خبر کنند، از مدینه آوازه‌خوان و نوازنده مى‌آوردند!... مدینه مرکز فساد و فحشا شد و آقازاده‌ها و بزرگ‌زاده‌ها و حتى بعضى از جوانان وابسته به بیت بنى‌هاشم نیز، دچار فساد و فحشا شدند! بزرگان حکومت فاسد هم مى‌دانستند چه‌کار بکنند و انگشت روى چه چیزى بگذارند و چه چیزى را ترویج کنند.» ۱۳۷۴/۱۰/۵ [۶]
 
* هدف قیام: تجدید بنای نظام و جامعه اسلامی
امام حسین (علیه‌السلام) در مقابل انحراف بزرگ جامعه‌ی اسلامی قرار گرفته بود؛ انحرافی که «اصل اسلام» را در خطر نابودی قرار داده بود:
«یک‌وقت مردم که فاسد میشوند، حکومتها هم فاسد میشوند، علما و گویندگان دین هم فاسد میشوند! از آدمهای فاسد، اصلاً دین صحیح صادر نمیشود. قرآن و حقایق را تحریف میکنند؛ خوبها را بد، بدها را خوب، منکر را معروف و معروف را منکر میکنند! خطّی را که اسلام -مثلاً- به این سمت کشیده است، صدوهشتاد درجه به سمت دیگر عوض میکنند!» ۱۳۷۴/۳/۱۹ [۷]

از سوی دیگر حکومت باطل یزید در پی «بیعت گرفتن» از امام (علیه‌السلام) بود که این بیعت به معنای تأیید این انحراف بود:
«[یزید] توقّع داشت که این امام هدایت پای حکومت او را امضا کند؛ «بیعت» یعنی این. میخواست امام حسین علیه‌السّلام را مجبور کند به جای این‌که مردم را ارشاد و هدایت فرماید و گمراهی آن حکومت ظالم را برای آنان تشریح نماید، بیاید حکومت آن ظالم را امضا و تأیید هم بکند! قیام امام حسین علیه‌السّلام از این‌جا شروع شد... توقع کرد که امام حسین علیه‌السّلام پای این سیه‌نامه‌ی تبدیل امامت اسلامی به سلطنت طاغوتی را امضا کند؛ یعنی بیعت کند. امام حسین فرمود «مثلی لا یبایع مثله»؛ حسین چنین امضایی نمیکند. امام حسین علیه‌السّلام باید تا ابد به‌عنوان پرچم حق باقی بماند؛ پرچم حق نمیتواند در صف باطل قرار گیرد و رنگ باطل بپذیرد.» ۱۳۸۱/۱/۹ [۸]

در چنین فضایی، تکلیف بزرگ حضرت اباعبدالله (علیه‌السلام)، «بازگرداندن جامعه‌ی اسلامی به خطّ صحیح و تجدیدبنای نظام و جامعه‌ی اسلامی» بود که این موضوع در واقع «هدف قیام عاشورا» بود:
«پس هدف، عبارت شد از بازگرداندن جامعه‌ی اسلامی به خطّ صحیح. چه زمانی؟ آن وقتی که راه، عوضی شده است و جهالت و ظلم و استبداد و خیانتِ کسانی، مسلمین را منحرف کرده و زمینه و شرایط هم آماده است... امام حسین قیام کرد تا آن واجب بزرگی را که عبارت از تجدیدبنای نظام و جامعه‌ی اسلامی، یا قیام در مقابل انحرافات بزرگ در جامعه‌ی اسلامی است، انجام دهد.» ۱۳۷۴/۳/۱۹ [۹]

که این هدف از طریق «قیام و امر به معروف و نهی از منکر» تحقق می‌یافت:
«این از طریق قیام و از طریق امر به معروف و نهی از منکر است؛ بلکه خودش یک مصداق بزرگِ امر به معروف و نهی از منکر است.» ۱۳۷۴/۳/۱۹ [۱۰]

و البته:
«این کار، گاهی به نتیجه‌ی حکومت میرسد؛ امام حسین برای این آماده بود. گاهی هم به نتیجه‌ی شهادت میرسد؛ برای این هم آماده بود.» ۱۳۷۴/۳/۱۹ [۱۱]

این معنا در کلام امام حسین (علیه‌السلام) به‌عنوان «دستور اسلام» معرفی گردیده است:
«این‌که در مقابله‌ی با حرکت انحرافی فوق‌العاده خطرناک آن روز، امام حسین (علیه‌الصّلاةوالسّلام) می‌ایستد، این میشود یک درس، که خود آن بزرگوار هم همین را تکرار کردند؛ یعنی کار خودشان را به دستور اسلام مستند کردند: «انّ رسول الله قال: من رأی سلطاناً جائراً مستحلّاً لحرمات الله ناکثاً لعهد الله مخالفاً لسنّة رسول الله یعمل فی عباد الله بالإِثم و العُدوان فَلم یُغیّر علیه بفعل و لا قول کان حقّاً علی الله ان یدخله مدخله»؛ حضرت این را بیان کردند. یعنی من وظیفه‌ام این است، کاری که دارم انجام میدهم، بایستی ابراز مخالفت کنم، باید در جاده‌ی مخالفت و ایستادگی قدم بگذارم.» ۱۳۹۰/۴/۱۳ [۱۲]

* گستره تاریخی یک مبارزه
از سوی دیگر با نگاهی کلان نیز می‌توان برای مبارزه و قیام اباعبدالله (علیه‌السلام) در گستره‌ی تاریخ، امتدادی عظیم و بی‌پایان یافت. مبارزه‌ای علیه «جهل و زبونی انسان»:
«اما باطن این قضیه، حرکت بزرگتری است که ... آن حرکت علیه جهل و زبونی انسان است. در حقیقت، امام حسین اگرچه با یزید مبارزه میکند، اما مبارزه‌ی گسترده‌ی تاریخی وی با یزیدِ کوته‌عمرِ بی‌ارزش نیست، بلکه با جهل و پستی و گمراهی و زبونی و ذلّت انسان است؛ امام حسین با اینها مبارزه میکند.» ۱۳۷۹/۱/۲۶ [۱۳]

پی‌نوشت‌ها:
۱. بیانات در خطبه‌های نمازجمعه ۱۳۷۴/۳/۱۹
۲. همان
۳. بیانات در خطبه‌های نماز جمعه تهران ۱۳۷۹/۱/۲۶
۴. همان
۵. بیانات در دیدار فرماندهان گردان‌های عاشورا ۱۳۷۱/۴/۲۲
۶. بیانات در دیدار جمعی از پاسداران ۱۳۷۴/۱۰/۵
۷. بیانات در خطبه‌های نمازجمعه ۱۳۷۴/۳/۱۹
۸. بیانات در پادگان دوکوهه‌ ۱۳۸۱/۱/۹
۹. بیانات در خطبه‌های نمازجمعه ۱۳۷۴/۳/۱۹
۱۰. همان
۱۱. همان
۱۲. بیانات در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران ۱۳۹۰/۴/۱۳
۱۳. بیانات در خطبه‌های نماز جمعه تهران ۱۳۷۹/۱/۲۶

 

 
۰ نظر ۲۳ شهریور ۹۸ ، ۰۰:۴۳
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

یکی از عظیم‌ترین فاجعه‌های تاریخ اسلام

حضرت امام خامنه‌ای(مدظله العالی):

«در روز یازدهم محرّم، یکی از عظیم‌ترین فاجعه‌های تاریخ اسلام به وقوع پیوست. کسانی از خاندان نبوّت اسیر شدند که عزیزترین و شریف‌ترین انسانهای تاریخ اسلام بودند. زنانی در هیأت اسارت در کوچه و بازارها گردانده شدند که شأن و شرف آنها در جامعه‌ی اسلامىِ آن روز نظیر نداشت. کسانی این عزیزان را به اسارت گرفتند که از اسلام بویی نبرده بودند و با اسلام رابطه‌یی نداشتند و خبیث‌ترین و پلیدترین انسانهای زمان خودشان بودند.»

۱۳۶۸/۰۵/۲۳

۰ نظر ۲۳ شهریور ۹۸ ، ۰۰:۳۷
حسن حیدری