حسین علیه السلام؛ جاری در زمان ها








جهانی بودن آرمانهای انقلاب با مشاهده حضور فراگیر نشانههای رهبران ایران به خصوص در دنیای مستضعفین، نیاز به اندکی کنار گذاشتن پرستیژ و وجهه مدیریتی دارد. عکسها، سرودهها، صوتها و ویدئوهای علاقهمندی و عشق پاکستانیها به ایران در کارتابلها، جزوات و گزارشهای رسمی، دیدارهای دیپلماتیک و در نشستن پشت میزهای و روی صندلیهای بلند مدیریت فرهنگی قابل مشاهده نیست؛ و به همین ترتیب پیگیری این رابطه از طریق مجرای رسمی روابط معمول طراحی شده در سیاست خارجی، قابل اعتنا نخواهد بود.
پروژکتورهای اول انقلاب پاکستانیها؛ همانها که رسانه انقلاب در دهه پنجاه در پاکستان شده بود، حالا جای خودش را به امکانات ابتدایی تدوین و میکس صدا برای سرود ساختن در مورد رهبر انقلاب شده است. علی صفدر، سازمان دانشجویان امامیه، موسسه فرهنگی پیام و... همه کسانی که این سرودها را گفتهاند، یا منتشر کردهاند را کسی در ایران نمیشناسند، اما آنها ایرانیها را خوب میشناسند. فیلمهای ضبط شده از تلویزیون، پخش شده در اینترنت در مورد آیتالله خامنهای را ضبط کردهاند، برایش سرود گفتهاند، موسیقی ساختهاند، خواندهاند و آنها را ترکیب کردهاند تا یک اثر رسانهای در مورد رهبر یک کشور دیگر بسازند. کشوری به اسم ایران
خامنهای رهبر ماست
در اولین ویدئو عبارت «زهرا پروداکشن» تقدیم میکند به چشم میخورد.سایت موسسه تعطیل شده است و هیچ اطلاعات دیگری از این موسسه وجود ندارد. جز یک صفحه فیسبوک غیرفعال. در صفحه توضیحات این پیج فیسبوک آمده است که این موسسه کارش ساختن و زیرنویس کردن محصولاتی است که احساس میکند باید به گوش همه برسد. زیرنویس این ویدئو کار این موسسه پاکستانی است. احتمالا شعرش را یک پاکستانی دیگر گفته است، یک پاکستانی دیگر آهنگش را ساخته است ، یک پاکستانی تدوین و ....
عنوان ویدئو این است : «خامنهای رهبر ماست»
سپاه امام زمان با رهبری امام خامنهای
این ویدئو به خوانندگی، یک مداح و همچنین خواننده مشهور پاکستانی، علی صفدر ریزوی تدوین شده است. علی صفدر در بین شیعیان پاکستان به شدت مشهور است و چند سرود دیگر نیز در مورد ایران و رهبر انقلاب و امام خمینی دارد. علی صفدر سه سال پیش به آفریقا سفر کرد و در آنجا هم چند سرود با تم مبارزه با استعمار و حمایت از حرکتهای آزادیخواهانه اجرا کرد.
لبیک خامنهای
در گوشه زیر این ویدئو ، آرم سازمان دانشجویان امامیه مشاهده میشود. یک سازمان مردمی از دانشجویان و طلاب و دانشاموزان پاکستانی که سالهای سال است در جهت ترویج گفتمان انقلاب و امام خمینی در پاکستان فعالیت میکند. این سازمان که ساختار، آرمانها، اهداف و برنامههای آن شباهت زیادی به بسیج مقاومت در ایران دارد هر سال با برگزاری چند کنفرانس و اردوی دانشآموزی و دانشجویی و همینطور برگزاری برنامههای مناسبتی و البته چاپ کتاب و نشریات هفتکی و ماهانه، نقش به شدت مهمی در حضور و نفوذ فرهنگ انقلابی در پاکستان دارد. سازمان دانشجویی امامیه چند سالی است که به ساخت فیلم و موسیقی هم روی آورده است و این کلیپ هم از محصولات این سازمان مردمی است.برنامه سالگرد رحلت امام این سازمان در هر سال به شدت مفصل و مشهور است و در این چند ساله به محفل مهمی برای نشر آرمانهای امام با حضور قشر وسیعی از پاکستانیها تبدیل شده است
ماشاالله خامنهای، ماشاالله خامنهای
این ویدئو هم ساخته علی صفدر ریزوی است و ترکیبی از یک فوتوکلیپ با زیرنویس انگلیسی است
ترانه رهبری
متن سرود ترانه رهبری در «ایران؛ جان پاکستان»- 21 منتشر شد. ترانه کودکان پاکستانی برای رهبر انقلاب. این متن ترانه است:

و این فیلم ترانه:
خامنهای بیدار است
از خواننده و سازندگان این سرود اثری در دست نیست. اما سایت آپلود کننده این ترانه مرکز تحقیقات اسلامی بعث که به زبان اردو در پاکستان فعالیت میکند و مجموعهای از صوتها و ویدئوها و تصاویر انقلابی و اسلامی است. صوت و متن مجموعه کنفرانسهای اسلامی و انقلابی پاکستان؛ که در پاکستان یک فعالیت فرهنگی مردمی و قابلتوجه به شمار میرود امتیاز خاص این سایت است. «مشرب ناب» نشریه ماهانه این مرکز است که ظاهرا در مناطقی از پاکستان منتشر میشود.
راکب رخش جهاد و علم و حکمت، خامنهای...
یک ترانه دیگر که ظاهرا توسط همان گروه قبلی درست شده است. ریتم ترانه به شدت شبیه به ترانههای حزبالله لبنان است.
سایر مطالب پرونده «ایران؛ جان پاکستان»:
«ایران، جان پاکستان» ــ 1 مقدمه: «از عکس رهبر ایران در قهوهخانهای در هیمالایا تا نذر روزه آزادی خرمشهر/ اینجا پاکستان، جمهوری اسلامی ایران»
«ایران، جان پاکستان» ــ 2 در پاکستان یک «خمینی» میخواهیم/ در فتنه 88 پاکستانیها بیشتر از ایرانیها نگران بودند
«ایران، جان پاکستان» ــ 3 بار صدور فرهنگی انقلاب ایران به دوش یک پاکستانی 22ساله/ «سلحشور» سرباز فرهنگ در پاکستان
«ایران، جان پاکستان» ــ 4 مسلمانان پاکستانی با ایران زندهاند/ اعتقاد قوی داریم که"چو ایران نباشد تن من مباد"
«ایران، جانِ پاکستان» ــ 5 ماجرای طلاهای زنان پاکستانی درجنگ ایران/ نامهای که فقط لفظ «خمینی»اش قابل خواندن بود
«ایران، جان پاکستان» ــ 6 زبان فارسی در پاکستان/ هرجا میرویم زودتر از ما زبان فارسی رفته است
«ایران، جانِ پاکستان» ــ 7 رئیسالسادات: این حرف پاکستانیهاست؛ ایران کوتاه بیاید فاتحه اسلام برای قرنها خوانده است
«ایران، جانِ پاکستان» ــ 8 روز ورود امامخمینی به ایران، روز ورود آیتاللهخامنهای به پاکستان+ تصاویر استقبال
«ایران، جانِ پاکستان» ــ 9 رئیسالسادات: از دیپلماسی غیرانقلابی توقع نتیجه انقلابی نداشته باشید/ پاکستان رها شده است
«ایران، جانِ پاکستان» ــ 10 ملاله یوسفزی»،«دین محمد» و ماجرای تکراری «سکوت»/ کودکان پاکستان، قربانی رسانه
«ایران، جانِ پاکستان» ــ 11 ادیبان: تصویر غربساخته از پاکستان بر رسانههای ایران حاکم شده/ پاکستانیها برای ما غریب شدهاند
«ایران، جانِ پاکستان» ــ 12 ماجرای سفر خاتمی به پاکستان/ اهل سنت با عکسهای امام و رهبری بیرون میآیند
«ایران، جانِ پاکستان» ــ 13 راشد عباس:با ایران فهمیدیم «پاکستان بدون شوروی و آمریکا» هم میشود/ عاشق امامیم اما به ما نشناساندند
«ایران، جان پاکستان»- 14 چند خرده روایت درباره «خمینی پاکستان»/واکنش پاکیها به قطعنامه 598
«ایران، جان پاکستان»- 15 شهید عارف حسینی:هشدار به آمریکا درباره فعالیت علیه ایران/ ما پاکستانیها آنها را راحت نمیگذاریم
«ایران، جان پاکستان»- 16 تصاویر سرداران شهید ایرانی؛ پلاکاردهای دختران پاکستانی در روز قدس+تصاویر»
«ایران، جان پاکستان» - 17 راشد عباس: ایران در«قم پاکستان» هم غایب است/ برای تسلیم نشدن به ایران نیاز داریم
«ایران، جان پاکستان» - 18 درانی: سکولارترین سکولارهای پاکستان هم بهدنبال ایرانند/ محبوبیت رحیمپور ازغدی در پاکستان
«ایران، جانِ پاکستان»ـــ 19 درانی:کسی امام را به پاکستانیهای عاشق نشناساند/ رسانههای ایران پاکستانیها را عقبمانده نشان دادند
«ایران، جان پاکستان»- 20- ماجرای «اخراجیها»ی پاکستان/ فیلم دهنمکی، سرنوشت چند پاکستانی را عوض میکند
«ایران، جانِ پاکستان»ـــ 21 ترانه کودکان پاکستانی برای آیتالله خامنهای/ پوسترهای اردو زبان رهبری+تصاویر
«ایران، جانِ پاکستان»ـــ 22 معزالدین:«خودسانسوری»، بلای دیپلماسی ایرانی/اعتراض پاکستانیها به معرفی امام(ره) به عنوان یک شاعر
پرونده «ایران، جانِ پاکستان»ـــ 23 معزالدین:پاکستانیهایی که «دوکوهه» را از ایرانیها بهتر میشناسند/ نگران انقلابند
پرونده «ایران، جانِ پاکستان»ـــ24 یک حفره بزرگ: سایت «زندگی زیر پهپادها» آمریکایی است نه ایرانی/دختران اوباما عاشق بمانند
انتهای پیام/

«غوغا و هیجان بیسابقه» در تهران بعد از فرار شاه
ویلیام سولیوان، آخرین سفیر امریکا در ایران، ضمن روایت خاطره خود از حقارت شاه در واپسین روزهای حضور در ایران که «ملتمسانه» از سفیر امریکا کسب تکلیف میکرد که «کجا باید بروم؟»، درباره واکنش مردم به خبر فرار شاه میگوید: «جریان عزیمت شاه بعد از ظهر همان روز از رادیو و تلویزیون ایران پخش شد و ساعتی بعد شهر تهران را غوغا و هیجان بیسابقهای فراگرفت.
کامیونها مردان جوان را سوار کرده و در خیابان تخت جمشید پیاده میکردند. جشن رفتن شاه با حرکت دستههای تظاهرکننده در خیابانها و صدای بوق خودروها و روشن کردن چراغها سه یا چهار ساعت ادامه یافت. با خروج شاه از ایران مسئولیت حکومت و اداره امور کشور به دست شاپور بختیار افتاد.»[1]
پائین کشیدن مجسمههای محمدرضا و رضاخان
رابرت هایزر، ژنرال آمریکایی، مشاهدات خود از 26 دیماه 1357 را اینچنین روایت میکند: «جمعیت زیادی در خیابانهای سراسر شهر جمع شده بود و زمانی که شاه رفت گویی تیر شروع مسابقه شلیک شده است. همه به یکباره واکنش نشان دادند. به بالکن رفتیم؛ بوقها به صدا درآمده بود، راهپیمایان بیرون ریخته بودند و همه شهر سرشار از جشن و شادی بود. حادثه غیر قابل توصیفی بود؛ جشن خودجوش مردم تا دو سه ساعت ادامه یافت و هر لحظه آهنگ آن شدیدتر میشد.
گزارشهایی دریافت کردیم مبنی بر اینکه مردم شروع به پایین کشیدن مجسمههای شاه و خانوادهاش کردهاند. در برابر ساختمان اداره مخابرات در میدان سپاه تهران، مجسمه سوارکاری بزرگ و زیبایی از رضاشاه، پدر شاه، وجود داشت که مردم آن را واژگون کرده بودند. در طول بعد از ظهر، باخبر شدیم پنج یا شش مجسمه دیگر که چند دهه از عمرشان میگذشت، نابود شده است. آنها به طور نمادین در حال کشتن شاه بودند.»[2]
خاطره سفیر انگلیس از روز فرار شاه: تمام شهر از حس رهایی منفجر شد
آنتونی پارسونز، سفیر انگلیس در تهران نیز، درباره اوضاع کشور بعد از فرار شاه میگوید: کابینه بختیار و برنامه دولت او در روز 16 ژانویه مورد تأیید مجلس قرار گرفت و شاه و همسرش در همان روز تهران را به مقصد مصر ترک گفتند.
رادیو ایران ساعت دو بعد از ظهر، خبر عزیمت شاه را اعلام کرد. من و همسرم و سایر اعضای سفارت و خانوادههایشان همه در محوطه سفارت بودیم. ناگهان تمام شهر از شادی و حس رهایی منفجر شد. اتومبیلها با صدای بوق و چراغهای روشن حرکت میکردند؛ مردم فریادزنان و پایکوبان در خیابانها بودند و سربازان را میبوسیدند. روزنامهها در تیراژ بالا با تیتر «شاه رفت» توزیع میشدند و مجسمههای شاه و پدرش را از میادین شهر پایین کشیدند. اینها وقایعی بود که من از آن بعد از ظهر طولانی و هلهله و شادمانی تمام نشدنی مردم در آن روز به یاد دارم.
ما جلوی درب سفارت برای تماشای شادی مردم ایستاده بودیم و مردم برای ما دست تکان میدادند و روزنامههایی را که عنوان «شاه رفت» بر روی آنها نقش بسته بود به ما میدادند. سربازان محافظ سفارت عاقلانه با تبسم تسلیم مردم شده بودند و اجازه میدادند آنها برای شعار دادن بالای اتومبیلهای زرهپوششان بروند، در حالی که لولههای تفنگ آنان با گل مسدود شده بود؛ من هرگز چنین منظرهای را به چشم خود ندیده بودم.»[3]
«جشن غیرقابل توصیف» مردم تهران بعد از فرار شاه
به گزارش روزنامه کیهان در تهران چهار میلیون نفر رفتن شاه را جشن گرفتند. دانشجویان در دانشگاه ملی و صنعتی مجسمههای شاه را ساقط کردند و مردم در سطح خیابانها، شادی خود را با هم تقسیم نمودند. به گفته علیمحمد بشارتی: «اتومبیلها با بوقهای ممتد، چراغهای روشن و حرکت برف پاکنها شادی خود را ابراز کردند. شیرینی و شربت در تهران پخش شد. فرار شاه مسرت بخشترین خبری بود که طی آن سالها مردم شنیدند و عمیقا از آن استقبال کردند.»
به گزارش روزنامه اطلاعات: مردم تهران «بعد از شنیدن عزیمت شاه، به سربازان آویختند و آنها را بوسه باران کردند. همه اتومبیلها بدون استثناء حتی کامیونهای ارتشی و پلیس، چراغهای خود را روشن کردند و کاروانهای شادی در خیابانهای پایتخت به حرکت درآمد... مردم در بسیاری از میادین مجسمههای شاه را پایین کشیدند، ازجمله در میدان راهآهن، توپخانه، 24اسفند، فلکه اول تهرانپارس، طی عظیم ترین تظاهرات مجسمههای شاه پایین کشیده شد و در میدان مخبرالدوله نیز مردم مجسمهای را که به خاطر کودتای 28 مرداد نصب شده بود پائین کشیدند.»
چنانکه سفیر امریکا میگوید: «جریان عزیمت شاه بعد از ظهر همان روز از رادیو و تلویزیون ایران پخش شد و ساعتی بعد شهر تهران را غوغا و هیجان بیسابقهای فراگرفت. کامیون ها مردان جوان را سوار کرده و در خیابان تخت جمشید پیاده میکردند. جشن رفتن شاه با حرکت دستههای تظاهر کننده در خیابانها و صدای بوق خودروها و روشن کردن چراغها سه یا چهار ساعت ادامه یافت.»این «این جشن خودجوش» آنقدر بزرگ بود که رابرت هایزر، ژنرال چهار ستاره امریکایی آن را «حادثه غیر قابل توصیف» میخواند و آنتونی پارسونز، سفیر انگلیس در ایران اذعان میکند هرگز چنین منظرهای را به چشم خود ندیده بود.
روز فرار محمدرضا پهلوی در کرمان چه گذشت؟
مردم کرمان نیز که در دوران نهضت اسلامی همواره نقشآفرینی کرده بودند، در این روز همگام با دیگر مردم کشور، به جشن و شادمانی پرداختند. آنها در این روز سه مجسمه بزرگ طاغوت را در کرمان پائین کشیدند.
بعد از اعلام خروج شاه از کشور، مردم بهپاخاسته کرمان که از اتفاقات خوش سیاسی آن روزها به هیجان آمده بودند، در اولین گام برای برچیدن نمادهای طاغوت، اقدام به سرنگونساختن مجسمههای شاه و پدرش رضاشاه از میادین کرمان کردند و سه مجسمه محمدرضاشاه پهلوی و رضاشاه را از سرستونهای واقع در میادین ژاندارمری (شهدای نیروی انتظامی)، میدان باغ ملی(چهارراه ولی عصر) و چهار راه تهماسبآباد (سمّیه) برچیدند و بر بلندی آن ستونها پرچم «اللهاکبر» نصب کردند.
چنانکه آقای ساوه میگوید: «با فرار شاه، تغییر فضای کلی در مملکت شروع شد. بعد از ورود ما، یک شب با قرار قبلی مجسمههای معدودی که در وسط شهر بود، پایین آورده شدند و هر تکه آن را برای نمایش، سرِ چهارراهی گذاشتند و مردم برای دیدن آنها در شهر میگشتند.»
محمد پارسا هم از نحوه پایینکشیدن یکی از مجسمههای رضاشاه در کرمان در آن روز میگوید: «خاطرهای از پایینکشیدن مجسمه رضاشاه در میدان ژاندارمری (شهدای نیروی انتظامی) که روی ستونی بود، به یاد دارم... یک کامیون را از قبل آماده کرده بودند، وقتی جمعیت به میدان ژاندارمری رسید، سیم بکسل و ابزارهای لازم آماده بود... چند جوان پرشور از ستون بالا رفتند و از آن بالا شروع به الله اکبر گفتن کردند و بعد هم سیمها را به روی مجسمه انداخته و با کامیون کشیدند، ولی مجسمه کاملاً از جایش کنده نشد. اما پس از تلاشی دیگر کاملاً از جایش کنده و به زمین فرو افتاد. یادم هست آن مجسمه رضاشاه بود. مجسمه شاه در میدان باغ ملی بود».
به گزارش روزنامه کیهان، در روز فرار شاه، اعضای جامعه کلیمیان کرمان هم همگام با مردم به جشن و سرور پرداختند: «اعضای جامعه کلیمیان کرمان در حالیکه عکسهای امام خمینی را در دست داشتند، در اجتماع مردم در مسجد امام خمینی شرکت کردند.» مردم کرمان که در روز فرار شاه، با ساقط کردن مجسمههای او، سلطنت را به طور نمادین به زیر کشیده بودند، تا 22 بهمن و محو کامل سلطنت به تلاش و مبارزه خود ادامه دادند.
ساقط کردن نمادهای طاغوت در دزفول
با انتشار خبر فرارشاه در دزفول، شهر دگرگون شده، مردم یکدیگر را درآغوش گرفته و شادمانی میکردند و بههمدیگر تبریک میگفتند و باشیرینی از عابرین پذیرایی میکردند. وجد و شادی مردم دزفول بهقدری زیاد بود که قابلتوصیف نیست.
سرتیپ اکبر غفاریان فرمانده تیپ2 زرهی دزفول، دستور داده بود که مجسمههای شاه را برداشته و بهپادگان منتقل کنند که مجسمه میدان تاج را منتقل کرده ولی نتوانسته بودند مجسمه رضاخان را از میدان مرکزی شهر دربیاورند. مردم نیز ازفرصت استفاده کرده، صبح روز 27دی در این میدان تجمع و اقدام به پایینکشیدن مجسمه کردند.
درهنگام پایینکشیدن مجسمه یکیاز فعالان انقلاب بافریاد بهمردم یادآورشدکه: «این روز بهسادگی بهدست نیامده، اینپیروزی باخون و تحمل شکنجه و دربهدری و تبعید و زندان بهدستآمدهاست. قدر شهدا را بدانید و مقام آنها را پاسبدارید».
کریم محمد شارونی ازفعالان انقلاب اسلامی در دزفول میگوید: «بعدازفرار شاه مردم دزفول بهپیروزی انقلاب اطمینان کامل داشتند و معتقد بودند که بارفتن شاه تماممظاهری که منتسب بهاوست باید محو گردد و دراجرای اینهدف بود که صبحروز 27دی باخیال راحت و عدمنگرانی از نیروهای نظامی و انتظامی دراقدامیشجاعانه باطناب و سیمبکسل مجسمه را بهپایین انداختند».
واکنش مردم سبزوار به خبر خروج شاه از کشور
در این روز، همچن شهرها و استانهای مختلف کشور، موجی از شادمانی سراسر سبزوار را فرا گرفت. فرار شاه نشان از نزدیکی قریبالوقوع پیروزی داشت. مردم به خیابانها ریختند و به ابراز شادمانی پرداختند. نظامالدین ملازاده، از فرهنگیان فعال انقلابی، درخصوص واکنش مردم به این حادثه چنین ذکر میکند: «بهمحض اینکه مردم سبزوار از رادیو متوجه شدند که شاه از ایران فرار کرده، همزمان با حضور مردم دیگر شهرها، در اینجا نیز به خیابانها ریختند. برخی با ماشین و موتورسیکلت که حتی از روستاها هم آمده بودند، در خیابان بیهق حرکت کردند. چراغ ماشینها روشن بود. برخی از رانندگان پرچمهایی بر روی ماشین خود نصب کرده بودند که این مسئله صحنه جالبی آفریده بود. آن قدر سروصدا و هیجان بود که گیجکننده بود و این را ما به چشم خود دیدیم.»
جشن و سرور مردم خرمآباد در روز فرار شاه
با شنیدن خبر خروج شاه از کشور مردم خرمآباد به خیابانها ریختند و با راه اندازى کاروان شادى، در میدان مجسمه (آزادى کنونی) گرد آمدند و مجسمه رضا شاه را پایین کشیدند. مردم در سرتاسر شهر به راهپیمایی پرداختند و با اهدای گل به سربازان و ماموران، آنها را نیز در شادی خود شریک کردند.
سقوط مجسمه شاه در شهرری
در روز 26 دی وقتی محمدرضا پهلوی پس از سالها ظلم و جنایت در حق مردم مسلمان ایران، به همراه همسرش، ایران را به سمت مصر ترک کرد، مردم شهرری نیز با حضور در خیابانها به اظهار شادمانی و پخش گل و شیرینی پرداختند و این پیروزی بزرگ را جشن گرفتند.
عصر همان روز مجسمه شاه را که در میدان مرکزی شهرری معروف به میدان دایره بود، به زیر کشیدند. حاج اصغر و حاج محسن سبزعلی درباره به زیر کشیدن مجسمه شاه میگویند: «26 دی یک ختم برای شهید سبزعلی در تهران گرفته بودند. ما عازم آنجا بودیم که سر میدان دایره (میدان اصلی شهرری) به ما خبر دادند که شاه فرار کرد، آن موقع مبارزان شهرری تصمیم گرفته بودند که مجسمه را پایین بکشند چون یک آیینه دق برای انقلابیون شده بود. همان بعدازظهر پس از فرار شاه، مجسمه را پایین کشیدیم. بدینترتیب که ما سیم بکسل انداختیم گردن مجسمه و بستیم به تانکر نفتی و تانکر حرکت کرد و مجسمه به زمین افتاد و مقداری از آن خرد شد و بقیه آن را هم تانکر روی زمین کشید و برد».
فرار شاه از کشور و واکنش مردم همدان
در همدان به محض اعلام خبر خروج شاه از ایران، تظاهرات مردم، مبدل به دستافشانى و هلهله و شادى عمومى شد. ماشینها با روشن کردن چراغها و به صدا درآوردن بوق، واکنشهاىی از خود نشان مىدادند، مردم به یکدیگر تبریک مىگفتند و نقل و شیرینى قسمت مىکردند. این کار تا پاسى از شب ادامه داشت.
شادی مردم خمین
در خمین، با اعلام خبر فرار شاه، مردم از ساعت 2 بعدازظهر به خیابان ها ریختند و تا پاسی از شب به جشن و شادی پرداختند. جوانان و نوجوانان، گروه گروه در خیابانها راه افتاده و شعار میدادند.
آنچه از شیرینی و نقل و نبات در مغازههای خمین باقی مانده بود آن روز در خیابانها بین مردم توزیع شد. ماشینها با چراغ روشن در معابر به حرکت درآمده و بوق میزدند. خلاصه مردم خمین پس از ۲ سال برای اولین بار لبخند بر لبانشان نقش بست و پس از دیدن و شرکت در آن همه مجلس عزا، بالاخره طعم یک جشن و شادی حقیقی را چشیدند. همه به یکدیگر تبریک می گفتند و با هم روبوسی میکردند. گروهی نیز به مقابل پایگاههای نیروهای نظامی رفته و به آنان شیرینی تعارف میکردند.
واکنش مردم قم
در قم نیز مردم با شنیدن خبر فرار محمدرضا پهلوی از کشور، به جشن و شادمانی پرداختند. آیتالله طاهری خرمآبادی که در آن روز از اصفهان به قم رفته بود، مشاهدات خود را اینگونه روایت میکند: «در مسیر اصفهان به قم، در داخل ماشین و نزدیک قم بودیم که گوینده رادیو اعلام کرد که شاه از ایران خارج شده است. وقتی وارد قم شدم، دیدم که اوضاع شهر به هم ریخته است و وضع غیر عادی است. تاکسیها، چراغهایشان را روشن کرده و پرچمهایی نیز نصب کرده بودند. به خیابان صفاییه که آمدم، دیدم که مردم اظهار خوشحالی میکنند و شیرینی پخش میکنند و گل میدهند.»
در تبریز و ارومیه چه گذشت؟
در تبریز به محض اعلام خبر، دهها هزار نفر از مردم به خیابان ریختند و دست به راهپیمائی زدند، به نحوی که در مدت کوتاهی تمام خیابانها مملو از جمعیت شد. به گزارش روزنامه اطلاعات تظاهرکنندگان بلافاصله مجسمههای رضاشاه و شاه را در میدان شهرداری، میدان دانشسرا، داخل باغ گلستان، میدان راهآهن و در ورودی استادیوم پائین کشیدند. مردم ارومیه نیز همین که خبر خروج شاه را شنیدند به خیابانها ریختند و به جشن و پایکوبی پرداختند. در این شهر اتومبیلها چراغهایشان را روشن کردند و ساعتها بوق زدند.
شادمانی مردم در سایر استانها
در سایر استانها هم مردم با شرکت در جشن، به یکدیگر تبریک میگفتند. شهرهای بندرعباس، ساری، کاشان، اندیمشک، زنجان، اصفهان، شیراز، قزوین، مشهد، کرمانشاه و... مجسمههای شاه و رضاشاه را پایین کشیدند و عکسهای امام خمینی را به جای آن نصب کردند. در گلستان، مردم طی راهپیمایی شادمانهای مجسمه شاه را پایین کشیدند. مردم رامیان هم پس از شنیدن سخنرانی آقای قدیمی در خیابانهای شهر به راهپیمایی پرداختند. در زنجان هنگامی که مردم قصد پائین آوردن مجسمه شاه را داشتند با مامورین گارد شهربانی درگیر شدند. در آمل نیز جمعیت ۲۰ هزار نفری، مجسمه شاه را در میدان ششم بهمن این شهر واژگون کردند و پس از کنار زدن مامورین، به کمک یک دستگاه کامیون ده چرخ مجسمه را به زیر کشیدند. در سقز هم علیرغم سرمای شدید این شهر، مردم به خیابانها آمدند و به جشن و سرور پرداختند. چندی بعد و در 22 بهمنماه، مردم به پاخاسته، یک پیروزی بزرگ را جشن گرفتند.
1- مأموریت در ایران، خاطرات ویلیام سولیوان، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 244-245
2- مأموریت به تهران، خاطرات رابرت هایزر، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 176
3- غرور و سقوط، خاطرات آنتونی پارسونز، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 187-188
حضرت امام خامنهای(حفظه الله تعالی):
نماهنگ: نماهنگ | خدا با ماست
با توجه به پهنای باند اینترنت خود ، می توانید این فیلم را با کیفیت های مختلف زیر دریافت نمایید :
بسم الله الرحمن الرحیم
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا نُودِیَ لِلصَّلَاةِ مِن یَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَیٰ ذِکْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَیْعَ ذَٰلِکُمْ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ
در آستانه سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و در طلیعه گام دوم انقلاب، نماز جمعه این هفته به امامت حضرت آیتالله العظمی خامنهای (مدظلهالعالی) و با حضور پر شور مردم بصیر و انقلابی در مصلی امام خمینی(ره) برگزار میشود و ملت مؤمن و سرافراز ایران اسلامی بار دیگر صحنههایی از همبستگی، شکوه و عظمت خود را به نمایش خواهند گذاشت.
توضیح بیشتر در مورد این مراسم و نحوه حضور نمازگزاران محترم از طریق ستاد نماز جمعه تهران اعلام خواهد شد.
ستاد نماز جمعه تهران





