۲۰ جمله از امام امت درباره عزاداری سیدالشهدا علیهالسلام




























حضرت امام خامنه ای ( حفظه الله تعالی):
«بعد از قضیّهی پاوه که مرحوم شهید چمران آمده بود تهران، توی جلسهای که ما بودیم به نخستوزیرِ وقت گزارش میداد که بین اینها هم از قدیم یک رابطهی عاطفیای وجود داشت. مرحوم چمران توی آن جلسه اینجوری گفت: وقتی ساعت دو پیام امام پخش شد، به مجرّد پخش پیامِ امام و قبل از آنی که هنوز هیچ خبری از حرکت مردم به آنجا برسد، ما احساس کردیم که کأنّه محاصره باز شد. میگفت: حضور امام و تصمیم امام و پیام امام آنقدر مؤثّر بود که بهصورت برقآسا و به مجرّد اینکه پیام امام رسید، کأنّه برای ما همهی آن فشارها به پایان رسید؛ ضدّ انقلاب روحیهی خودش را از دست داد و ما نشاط پیدا کردیم و حمله کردیم و حلقهی محاصره را شکستیم و توانستیم بیاییم بیرون. آنجا نخستوزیر وقت خشمگین شد و به مرحوم چمران توپید که ما اینهمه کار کردیم، اینهمه تلاش کردیم، تو چرا همهی این را به امام مستند میکنی!؟ یعنی هیچ ملاحظه نمیکرد؛ منصف بود. با اینکه میدانست که این حرف گلهمندی ایجاد خواهد کرد، امّا گفت.» ۱۳۸۹/۰۴/۰۲
حضرت امام خامنه ای ( مدظله العالی): ۲۲ آذرماه ۱۳۸۸
« روز مباهله، روزی است که پیامبر مکرم اسلام، عزیزترین عناصر انسانی خود را به صحنه میآورد. نکتهی مهم در باب مباهله این است: «وَ اَنفُسَنا و اَنفُسَکُم» در آن هست؛ «وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُم»در آن هست؛ عزیزترین انسانها را پیغمبر اکرم انتخاب میکند و به صحنه میآورد برای محاجّهای که در آن باید مایز بین حق و باطل و شاخص روشنگر در معرض دید همه قرار بگیرد. هیچ سابقه نداشته است که در راه تبلیغ دین و بیان حقیقت، پیغمبر دست عزیزان خود، فرزندان خود و دختر خود و امیرالمؤمنین را - که برادر و جانشین خود هست - بگیرد و بیاورد وسط میدان؛ استثنائی بودن روز مباهله به این شکل است. یعنی نشاندهندهی این است که بیان حقیقت، ابلاغ حقیقت، چقدر مهم است؛ میآورد به میدان با این داعیه که میگوید بیائیم مباهله کنیم؛ هرکدام بر حق بودیم، بماند، هرکدام بر خلاف حق بودیم، ریشهکن بشود با عذاب الهی. »
« شهید سیّدعلى اندرزگو، چریک مبارز مسلمان، فرزند على بود، همنام على بود، همراه و همگام على هم بود. من لازم مىدانم به امت مسلمان سفارش بکنم سعى کنید این چهرههاى عزیز و ناشناخته را بهتر بشناسید. این مرد مسلمان مبارز در طول چهارده سال که مشغول مبارزه بود، چهارده سال زندگى مخفى با نهایت شدّت، دستگاه جهنّمى ساواکِ شاه بدبخت را آنچنان حیران و سرگشته کرده بود که کارش معجزآسا مىنمود. براى خدا مبارزه کرد، براى خدا از پیوستن به گروههاى مدّعى سر باز زد، براى خدا خطر ساواک و خطر بعضى از گروههایى که مایل بودند او را به طرف خود جذب کنند و حاضر نمىشد به آنها جذب بشود، این خطرها را براى خدا تحمل کرد و براى خدا هم شهید شد. » ۵۹/۰۵/۱۰
گزیده بیانات امام امت درباره شهید سیدعلی اندرزگو که در خطبه های نماز جمعه تهران در تاریخ ۵۹/۰۵/۱۰ ایراد شده است. ( فیلم )
حضرت امام خامنهای(حفظه الله تعالی):
« ماجرای تعیین غدیر، ماجرای تعیین ضابطه و قاعده است. پیغمبر اکرم در ماههای آخر عمر، این قاعده را وضع کرد؛ آن قاعده چیست؟ قاعدهی امامت؛ قاعدهی ولایت.»
حضرت امام خامنه ای ( حفظه الله تعالی ) :
« زندگى موسىبنجعفر یک زندگى شگفتآور و عجیبى است. اولاً در زندگى خصوصى موسىبنجعفر، مطلب براى نزدیکان آن حضرت روشن بود. هیچکس از نزدیکان آن حضرت و خواصِ اصحابِ آن حضرت نبود که نداند موسىبنجعفر براى چه دارد تلاش مىکند و خود موسىبنجعفر در اظهارات و اشارات خود و کارهاى رمزىاى که انجام مىداد، این را به دیگران نشان مىداد. حتى در محل سکونت، آن اتاقِ مخصوصى که موسىبنجعفر در آن اتاق مىنشستند اینجورى بود که راوى ـ که از نزدیکان امام هست ـ مىگوید من وارد شدم، دیدم در اتاق موسىبنجعفر سه چیز است؛
یکى یک لباس خشن، یک لباسى که از وضع معمولىِ مرفّهِ عادى دور هست. یعنى به تعبیر امروز ما مىشود فهمید و مىشود گفت لباس جنگ. این لباس را موسىبنجعفر آنجا گذاشتند، نپوشیدند؛ بهصورتِ یک چیز سمبولیک. بعد «و سیفٌ مُعَلَّق» شمشیرى را آویختند، معلق کردند یا از سقف یا از دیوار؛ «و مُصحَف» و یک قرآن.
ببینید چه چیز سمبلیک و چه نشانۀ زیبایى است، در اتاق خصوصى حضرت که جز اصحابِ خاصِ آن حضرت کسى به آن اتاق دسترسى ندارد، نشانههاى یک آدم جنگىِ مکتبى، مشاهده مىشود. شمشیرى هست که نشان مىدهد هدف، جهاد است. لباس خشنى هست که نشان مىدهد وسیله، زندگى خشونتبارِ رزمى و انقلابى است؛ و قرآنى هست که نشان مىدهد هدف، این است، مىخواهیم به زندگى قرآن برسیم با این وسائل و این سختیها را هم تحمل کنیم. »