امام امت: « اخبار خوب، مفید و امید بخش مخابره کنید. »
حضرت امام خامنه ای ( حفظه الله تعالی): 1378/8/13
« اخبار خوب، مفید و امید بخش مخابره کنید. »
حضرت امام خامنه ای ( حفظه الله تعالی): 1378/8/13
« اخبار خوب، مفید و امید بخش مخابره کنید. »
رهبر انقلاب معتقدند: شهادت امام باقر(ع) دارای پیام بود؛ لذا خود امام باقر وصیت کرد که بعد از او تا ۱۰ سال در منا به مناسبت این رحلت، یادبود برپا شود.
به گزارش مشرق، حضرت ابو جعفر، باقر العلوم، در شهر مدینه تولد یافت و بر اساس نظریه بیشتر مورخان و کتابهای روایی، تولد آن گرامی در سال 57 هجری بوده است. این نقل، با روایاتی که نشان میدهد امام باقر (ع) به هنگام شهادت جد خویش ـ حضرت امام حسین بن علی (ع) ـ در سرزمین طف حضور داشته و سه سال از عمرش میگذشته، هماهنگی دارد.
بیشتر بخوانید:
حدیث روز/ کلام امام باقر(ع) درباره نصایح لقمان به پسرش
صلوات حضرت امام باقر (ع)
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدِ بْنِ عَلِی باقِرِ الْعِلْمِ وَاِمامِ الْهُدی وَقآئِدِ اَهْلِ التَّقْوی وَالْمُنْتَجَبِ مِنْ عِبادِکَ اَللّهُمَّ وَکَما جَعَلْتَهُ عَلَماً لِعِبادِکَ وَمَناراً لِبِلادِکَ وَمُسْتَوْدَعاً لِحِکْمَتِکَ وَمُتَرْجِماً لِوَحْیِکَ وَاَمَرْتَ بِطاعَتِهِ وَحَذَّرْتَ مِنْ مَعْصِیَتِهِ فَصَلِّ عَلَیْهِ یا رَبِّ اَفْضَلَ ما صَلَّیْتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ ذُرِّیَةِ اَنْبِیآئِکَ وَاَصْفِیآئِکَ وَرُسُلِکَ وَاُمَنآئِکَ یا رَبَّ الْعالَمینَ
خدایا درود فرست بر محمد بن علی شکافنده علم و پیشوای هدایت و رهبر مردم با تقوی و برگزیدگان از میان بندگانت خدایا چنانچه او را قرار دادی نشانه و دلیلی برای بندگان تو مشعل هدایتی برای بلاد و شهرهایت و ودیعه نگهداری برای حکمتت و ترجمان و مفسری برای وحیت و دستور دادی (ما را) به فرمانبرداریش و برحذر داشتی از نافرمانیش پس درود فرست بر او پروردگارا بهترین درودی را که بفرستی بر یکی از فرزندان پیامبران و برگزیدگان و رسولان و امینهایت ای پروردگار جهانیان.
«باقر» لقبی است که ویژگی خاص خود را دارد و پیامبر اکرم (ص) آن را مشخصا به محمد بن علی، فرزند امام زین العابدین علیهماالسلام دادهاند. مناسب است در هنگامه سالروز شهادت آن نسخه بشری از تبار معصومان علیهم السلام، قدری نیز درباره لقب مشهور ایشان بیندیشیم. ضمنا درباره نحوه رفتار مردم آن زمان با امام باقر (ع) هم نکات درس آموزی نهفته است.
اعطا کننده لقب«باقر»
در کتاب کافی احادیثی درباره ولادت امام باقر (ع) جمع آوری شده است. در یکی از این احادیث میخوانیم که جابر بن عبدالله انصاری که از اصحاب رسول خدا (ص) بود، سالها بعد از ایشان در شهر مدینه گویا انتظار یافتن شخص خاصی را داشت و صدا میزد «یا باقرالعلم». مردم که از جریان بی خبر بودند درباره او افکار ناروا به خود راه میدادند. مثلا می گفتند جابر هذیان میگوید؛ تا اینکه یک روز جابر متوجه محمد بن علی (ع) شد و سر آن حضرت را بوسید و "پدر و مادرم فدایت باد" گفت زیرا از یکسان بودن شمائل و اسم آن حضرت با رسول اکرم (ص) به یقین رسید که او همان شخصی است که وصفش را سالها قبل از رسول خدا (ص) شنیده بود که "ای جابر، تو به زمانی خواهی رسید که در آن مردی از من وجود خواهد داشت که علم را به گونه ای بسیار شدید خواهد شکافت" این قضیه مربوط به زمانی است که امام باقر علیه السلام جوانی کم سال است و در پرتو امامت حضرت سجاد (ع) زندگی میکند. (کافی، ج1ٰ ص469)
تشکیلات پنهانی تشیع
امام باقر علیهالصلاة والسلام در ایجاد تشکیلات تشیع و یک سازمان قوی و همگانی از همهی وسایل مشروع و ممکن استفاده کرد. (رهبر انقلاب ۶۷/۶/۲۵) همین که افرادی را تربیت کند، به عنوان وکیل و نایب خود بگذارد که کار آن حضرت را دنبال کنند، و ادامه تبلیغات و تعلیمات آن حضرت را به عهده بگیرند. این سازماندهی پنهانی امام باقر بود، که از زمان قبل از امام باقر شروع شده بود، اما در زمان آن حضرت یک هیجان بیشتری پیدا کرد که کاری بسیار خطرناک بود. (رهبر انقلاب ۶۶/۵/۹)
وصیت بیسابقه امام محمدباقر (ع)
از لحاظ تاریخی، این روزها روزهای نشاندار و بزرگی است: شهادت امام باقر (ع) که یک شهادت دارای پیام بود؛ لذا خود امام باقر وصیت کرد که بعد از او تا ۱۰ سال در منا به مناسبت این رحلت، یادبود برپا شود. در میان ائمهی ما این بیسابقه است، بینظیر است. یاد امام باقر، یعنی یاد سر برآوردن حیات دوبارهی جریان اصیل اسلامی در مقابلهی با تحریفها و مسخهائی که انجام گرفته بود. (بیانات رهبری در دیدار جمع کثیری از بسیجیان کشور ۸۸/۰۸/۰۴)
الگوی کامل مجاهدت خستگی ناپذیر در راه دین
این بزرگوار که حدود هجده سال دوران امامتشان طول کشید، الگوی کامل تلاش و مبارزه و مجاهدت خستگیناپذیر و پر از مشکلات برای اشاعهی دین و کلمهی حق و راه انداختن جریان فکری درست در دنیای آن روز بودند. هدفی که امروز ملت ایران برای آن تلاش میکند - یعنی زنده کردن سخن حق در دنیای مادی و منحط و گمراه کننده و غرق در فساد - کاری است که امام باقر (ع) یکتنه به کمک معدودی از اصحاب خود، در دنیای بزرگ آن روز اسلام انجام میداد.
(سخنرانی در مراسم بیعت جمع کثیری از اقشار مختلف مردم شهرهای قم، رفسنجان و کهنوج 19/04/1368)
امام باقر (ع) اگر چه بر اثر سلطه حکومت طاغوتها، از نظر سیاسی منزوی بود و اعتراضهای او به صورت یک نهضت سیاسی همه جانبه برای سرنگونی رژیم بنی امیه نیانجامید، با اینکه در این راه تا سر حد شهادت حرکت کرد، ولی او دریافته بود که فرهنگ تشیع در انزوا قرار دارد.
از این رو، لازم بود به یک انقلاب وسیع فرهنگی دست بزند و با تشکیل حوزه علمیه و تربیت شاگردان برجسته، فقه آل محمد (ص) و خط فکری تشیع را آشکار سازد. با توجه به این موضوع، زمینه عمیق و بنیان کن برای مبارزه با طاغوتیان خواهد شد، و در درازمدت، شیعیان را به صحنه میآورد، و مکتب اهل بیت (ع) را زنده خواهد کرد و با توجه به اینکه سنگ زیرین و اساس انقلاب و قیام، نهضت فکری و فرهنگی است، بر همین اساس امام باقر (ع) زمینه سازی بسیار عمیق و خوبی در این راستا نمود و پس از ایشان، فرزند برومندش امام صادق (ع) با تشکیل حوزه علمیه با چهار هزار نفر شاگرد، آن را به ثمر رسانید، و به عنوان یک دانشگاه عظیم اسلامی، در تاریخ اسلام آشکار و ماندگار ساخت.
امام باقر (ع) شاگردانی مانند محمد بن مسلم، زرارة بن اعین، ابوبصیر و برید بن معاویه را تربیت کرد که امام صادق (ع) فرمود: این چهار نفر مکتب احادیث پدرم را زنده کردند. در این حوزه، شاگردان برجسته دیگری تربیت شدند، از جمله: جابر بن یزید جعفی، ابان بن ثعلب، کیان سجستانی، حمران بن اعین، سدیر صیرفی، ابوصباح کنانی، عبدالله بن ابی یعفور و... که هر کدام محدثی بزرگ و مجتهدی عالی مقام بودند و در نقل احادیث امام باقر (ع) و تشکیل فقه تشیع و زمینه سازی برای یک نهضت وسیع فکری و علمی، نقش بسزایی داشتند.
احادیثی از امام محمدباقر (ع):
- سخن نیک را از هر کسی، هر چند به آن عمل نکند، فرا گیرید.
(بحارالانوار، ج 75، ص 170)
- بهترین چیزی را که دوست دارید درباره شما بگویند، درباره مردم بگویید.
(بحارالانوار، ج 65، ص 152)
- مؤمن برادر مؤمن است، او را دشنام نمیدهد، از او دریغ نمیکند، و به او گمان بد نمیبرد. (بحارالانوار، ج 75، ص 176)
شاهد حادثه کربلا
امام باقر (ع) بیش از سه سال از عمر خویش را در حالی که کودکی خردسال بود در عصر جدّش امام حسین (ع) گذراند و در آغاز زندگی خویش از نزدیک، حادثه خونین، اسفناک و تاریخی کربلا را شاهد بود. یعقوبی نقل می کند که حضرت باقر (ع) فرمود: "هنگامی که جدم حسین بن علی (ع) به شهادت رسید، من چهار ساله بودم و شهادت آن حضرت و آنچه که در آن روز بر ما گذشت را به یاد دارم… ".
مردی از خانوادهٔ خورشید
امتداد غم امام شهید
انعکاس صدای عاشوراست
روضه های غروب های مناست
مرد سجاده، مرد نافله ها
مرد شب زنده دار قافله ها
مردی از جنس آیه تطهیر
خستگی های بردن زنجیر
هم سفر با ستارهٔ غم هاست
«کربلا زاده» محرّم هاست
هم نژاد امام بی کفنان
دومین مرد کاروان زنان
راه طی کردهٔ بیابان ها
قدم زخمی مغیلان ها
یاد خون طپندهٔ گودال
خنده های زنندهٔ گودال
زخم بال و پر کبوترها
پا به پای اسارت سرها
غیرت دست بسته محمل
شاهد التماس دخترها
کوچه کوچه؛ گذر گذر، همه جا
هم رکاب صدای حنجرها
برگ سبزی است با نشانهٔ سرخ
کودک زیر تازیانهٔ سرخ
طفل رفته، خمیده برگشته
باغ گل رفته چیده برگشته
آفتاب کمی غروب شده ست
گل یاس بنفشه کوب شده ست
آشنای صدای سلسله هاست
سوزش ناگهان آبله هاست
او که آیینهٔ محرم بود
گریه هایش به رنگ ماتم بود
از ستاره گرفته تا شبنم
از بنفشه گرفته تا مریم
همه محو صدای او هستند
پای مرثیه های او هستند
علیاکبر لطیفیان
این اطلاعات نشان میدهد انفجار در بندر فجیره چه ارتباطی به بستن تنگه هرمز دارد، چرا عربستان از قدرت گرفتن قطر نگران است و پهپاد آمریکاییِ معدوم دقیقاَ از کجا پرید.
سرویس جهان مشرق - حضور نظامی آمریکا در منطقه غرب آسیا، تجسم واقعی ضربالمثل «از آب گل آلود ماهی گرفتن» است. ایالات متحده با حضورش تلاش میکند از ظهور یک هژمون منطقهای که با منافع آمریکا در تضاد است پیشگیری کند و در عین حال، آب منطقه را گلآلود نگه دارد تا بتواند همچنان به بهانههای واهی مانند مقابله با بیثباتی و تروریسم، حضور خود را توجیه کند.
علی رغم وعدههای دانلد ترامپ برای خروج از منطقه، اندیشکده چتمهاوس گزارش داده که تعداد نیروهای آمریکایی در غرب آسیا در دوره او افزایش یافته است. این نشان میدهد ایالات متحده برای حفظ نفوذ سیاسی در دولتهای منطقه و تحمیل قراردادهای اقتصادی تا چه حد به حضور نظامی وابسته است.
تأسیس پایگاههای آمریکایی
حضور در پایگاههای نظامی تنها یکی از چهار فعالیت نظامی ایالات متحده در منطقه است:
در واقع در این سری از فعالیتهای نظامی، تأسیس پایگاه نظامی در مرحله آخر قرار دارد که عملاً ممکن است کشور میزبان را به یکی از ایالتهای آمریکا تبدیل کند. کشورهایی که دارای پایگاه نظامی آمریکا هستند، تازه نامزد تبدیلشدن به متحدان پایدار سیاسیِ واشینگتن میشوند.
تعدادی از پایگاههای نظامی آمریکا در منطقه، موقتی و مطابق با برنامه عملیاتی در عراق، سوریه و مثل آن است و صرفاً دولتها از محل آنها با خبر هستند، اما بخش عمدهای از این پایگاهها به صورت عملاً دائمی و طی قراردادهای امنیتی در اختیار واشینگتن قرار گرفته است.
پایگاههای دائمی، خود به سه نوع اصلی تقسیم میشوند: پایگاه سربازان آمریکایی با حضور چند صد و حتی چند هزار نیروی نظامی، پایگاه هوایی آمریکا با حضور تعدادی از افسران و خلبانان، پایگاههایی در اختیار ارتش آمریکا که قابلیت درگیری در جنگ ندارند مثل منطقه اسکان پرسنل نظامی آمریکایی یا بیمارستان و مانند آن.
علاوه بر این نیروی دریایی ایالات متحده در بنادر متعددی حضور دارد که به آن پایگاه نظامی اطلاق نمیشود اما عملاً سرویس کشتیهای جنگی آمریکا در این بنادر انجام میگیرد.
فهرست پایگاههای نظامی آمریکا در منطقه
ایالات متحده از بسیاری پایگاههای نظامی در منطقه که متعلق به دولتهای منطقه است، بهره میگیرد، مثلاً برای عملیات در افغانستان، جنگندههای آمریکایی در کشور شمالی یعنی در فرودگاه عشقآباد ترکمنستان سوختگیری میکردند. اما منظور ما از پایگاه نظامی، قلمرویی است که عملاً به صورت دائمی در اختیار دولت آمریکا قرار گرفته است.
بحرین
ایالات متحده از سال ۱۹۴۸ میلادی تجربه حضور در این کشور را داشته است اما «توافق همکاری نظامی» در سال ۱۹۹۱ و پس از اشغال کویت و عراق توسط نیروهای آمریکایی با بحرین منعقد شد. از خلیج فارس تا بابالمندب در گستره فعالیت نیروی دریایی آمریکا در بحرین قرار دارد.
پایگاه پشتیبانی نیروی دریایی
دفتر ناوگان پنجم ایالات متحده در نزدیکی بندر خلیفه بن سلمان قرار دارد که ناوهای هواپیمابر آمریکا در آن پهلو میگیرند. از زمان تأسیس این پایگاه تا کنون ۲ میلیارد دلار از سوی ایالات متحده برای توسعه آن هزینه شده است.
پایگاه هوایی شیخ عیسی
این پایگاه که اخیراً ۴۵ میلیون دلار به آن اختصاص داده شد، میزبان تعدادی اف -۱۶ و اف / آ -۱۸ و پی -۳ است و طول باند آن متجاوز از ۱۲ هزار فوت است.
پایگاه هوایی محَرّق
بخشی از فرودگاه بینالمللی بحرین است که ایالات متحده از آن استفاده میکند. مثلاً در سال ۲۰۱۱ میلادی ماهانه ۱۶۰۰ تن بار و ۳۰۰۰ نیرو از طریق آن جابجا شده است.
جیبوتی
پیش از تأسیس پایگاه آمریکایی در نیجر، تنها پایگاه آمریکایی با قابلیت عملیاتی و درگیری جنگی از سال ۲۰۰۳ میلادی در جیبوتی قرار داشت.
اردوگاه لِمونیِر (Lemonnier)
این پایگاه در دهههای پیش محل استقرار نیروهای فرانسوی بوده، اما هماکنون ۴۰۰۰ نیروی آمریکایی در آن مستقر است که عمده مأموریت اعلامیِ آنها مقابله با گروه تروریستی الشباب در سومالی است. این پایگاهِ بندری، با بیش از ۱۰۳۰۰ فوت باند، امکان استفاده از باندِ یک فرودگاه بینالمللی را نیز در اختیار دارد.
نیروی اقدام مشترک شاخ آفریقا از این پایگاه بهره میگیرد که پرندههای باسرنشین و بیسرنشین آنها در یمن نیز مأموریت داشته است. با توجه به افتتاح پایگاه نظامی چین در نزدیکی لِمونیِر، این پایگاه آمریکایی از اهمیت بیشتری برخوردار شده است.
مصر
همکاریهای نظامی آمریکا و مصر از زمان پیمان کمپدیوید میان قاهره و تلآویو شروع شد، اما ظاهراً هیچگاه به تأسیس پایگاهی که قابلیت درگیری در جنگ داشته باشد، منجر نشده است.
واحد سوم تحقیقات پزشکی دریایی (NAMRU-۳)
این بزرگترین آزمایشگاه پنتاگون در خارج از آمریکا با درجه امنیت زیستی ۳ است که هدفِ اعلامیِ آن پیشگیری از بیماریهای واگیردار در مصر و خارج آن است.
عراق
از سال ۲۰۱۱ میلادی که دستورخروج نیروهای نظامی آمریکا از عراق صادر شد (هرچند چند هزار نیروی مشکوک در سفارتخانه بزرگ ایالات متحده فعالیت دارند) پایگاههای نظامی این کشور نیز در عراق محدود به الاسد شده است.
پایگاه هوایی الاسد
این همان پایگاهی است که ترامپ در آستانه کریسمس ۲۰۱۹ میلادی در سفر به عراق در آن با نظامیان دیدار کرد. نیروی اقدام لایِن (Lion) که متشکل از مستشاران آمریکاییِ ارتش عراق است، در الاسد مستقر است.
این پایگاه که دارای دو باند پرواز، هر یک با بیش از ۱۳ هزار فوت است، از افسران دانمارکی میزبانی میکند که برای آموزش نیروهای امنیتی عراق به این کشور آمدهاند.
افغانستان
پایگاه هوایی بگرام
این پایگاه در نزدیکی کابل، احتمالاً تنها پایگاهی است که هنوز به صورت مشترک در اختیار ایالات متحده آمریکا قرار دارد. دو باند، یکی نزدیک به ۱۰ هزار فوت و دیگری بیش از ۱۱۰۰۰ فوت به انواع پرندههای باری و جنگی آمریکا اجازه فرود میدهد. اولین بار در سال ۱۹۵۹ بود که رئیسجمهور آمریکا آیزنهاور در این پایگاه بر زمین نشست.
فلسطین اشغالی
کشتیهای جنگی از ناوگان ۶ نیروی دریایی آمریکا هر از چندی به بندر حیفا سر میزنند اما مهمترین بخش از حضور نظامی آمریکاییان به سامانههایی مرتبط است که برای مقابله با موشکهای بالستیک طراحی شده است.
دیمونا
تأسیسات رهگیری دیمونا، شامل سامانه راداری AN/TPY-۲ که هدفش رهگیری موشکهای بالستیک ایران در صورت شلیک است.
ماشابیم (Mashabim)
مدیریت این پایگاه هوایی در اختیار ستاد فرماندهی نیروهای ایالات متحده در اروپا (EUCOM) است که بخشی از آن برای اسکان سربازان آمریکایی در نظر گرفته شده است. این سربازان در سامانه سپر موشکی فعالیت میکنند.
اردن
حضور نظامی آمریکا در اردن بعد از شروع عملیات علیه داعش بیشتر شد که جلوه اصلی آن پایگاه هوایی موفق سالتی بود. وجود این نیروهای آمریکایی دورههای تمرین مشترک میان دو ارتش را رقم زده، از جمله دوره «شیرِ تیزچنگ» (Eager Lion) که اخیراً برگزار شد.
پایگاه هوایی موفّق سَلطی
در سال ۲۰۱۸ میلادی ۱۴۳ میلیون دلار برای توسعه این پایگاه اختصاص داده شد زیرا در سالهای اخیر محدودیت انبار و باند موجب محدودیتهایی در قدرت عملیاتی پایگاه شده بود. این پیگاه که نیروهایی از آلمان، هلند و بلژیک نیز در آن مستقر شدهاند، دارای دو باند هر یک به طول بیش از ۹۰۰۰ فوت است.
کویت
این کشور به دلیل دعوت از آمریکا برای مقابله با لشکرکشی صدام در سال ۱۹۹۱، نه تنها یک توافق همکاری نظامی از آن تاریخ با واشینگتن منعقد کرده، بلکه عملاً به یکی از متحدانِ نظامیِ خارج از ناتو برای آمریکا تبدیل شده است.
از سال ۲۰۱۱ میلادی کویت به یکی ازمراکز اصلی عملیات سپر اسپارتان (Spartan Shield) شناخته میشود و حالا بیش از ۲۲۰۰ نیروی آمریکایی در این کشور حضور دارند.
پایگاه هوایی علی السالم
دو باند که هر یک نزدیک به ۱۰ هزار فوت طول دارد برای هواپیماهای باری سی -۱۷ و سی -۱۳۰ در این پایگاه مناسب است.
اردوگاه عریفجان (Arifjan)
پایگاه اصلی نیروهای آمریکایی در کویت به شمار میآید که با هزینه ۲۰۰ میلیون دلار از سوی دولت کویت ساخته شد.
اردوگاه بویرینگ (Buehring)
دارای توانمندیهای راداری که امکان فرود مخفیانه را در باند ۵۲۱۵ فوتی آن فراهم میکند.
اردوگاه میهنپرست (Patrion)
بخشی از پایگاه نیروی دریایی کویت در اختیار این اردوگاه آمریکایی است و در حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ میلادی از آن استفاده شد.
عمان
توافقنامه دسترسی به تأسیسات میان عمان و آمریکا در سال ۱۹۸۰ میلادی بسته شد و در سال ۲۰۱۰ میلادی بار دیگر تجدید شد. عمان به آمریکا اجازه داده است سالیانه ۵۰۰۰ پرواز و ۶۰۰ فرود داشته باشد و ۸۰ بار از بنادر این کشور استفاده کند.
در واقع استفاده از پایگاههای عمان به صورت موردی و با اعلام یک هدف مشخص، مجاز شناخته شده است. مثلاً در مراحل اولیه مله به افغانستان در سال ۲۰۰۱ میلادی، پایگاههای هوایی این کشور به کرات توسط جنگندههای آمریکایی مورد استفاده قرار گرفت.
مصیره
پایگاه هوایی نیروی هوایی سلطنتی عمان در جزیره مصیره با دو باند ۱۰۰۰۵ و ۸۴۴۶ فوتی قابل استفاده توسط ارتش آمریکا است.
فرودگاه بینالمللی مسقط
دو باند که اخیراً به بیش از ۱۳۰۰۰ فوت توسعه پیدا کرده و انبارهای مهمات در این فرودگاه قرار دارد که قبلاً به پایکاه هوایی سیب (Seeb) شناخته میشد.
پایگاه هوایی مصَنّعَه
هواپیماهای سی -۱۷ و سی -۱۳۰ از این پایگاه رفت و آمد میکنند و انبار مهمات که در آن قرار دارد، مورد استفاده قرار میگیرد.
بندر دُقم
این بندر با همکاری بریتانیا خدمات تعمیر و نگهداری کشتیهای جنگی، ناوهای هواپیمابر و زیردریاییهای آمریکایی را برعهده دارد.
بندر صلاله
آژانس پشتیبانی دفاعی آمریکا اخیراً در این بندر، یک مرکز پردازش مواد دایر کرده است.
قطر
پایگاه هوایی العُدِید
این بزرگترین پایگاه ایالات متحده در کل خاورمیانه به شمار میرود که مشتمل بر مرکز عملیات مشترک هوایی آمریکا، دفتر فرماندهی مرکزی نیروهای هوایی آمریکا، مرکز فرماندهی عملیات ویژه و دفتر اصلی سنتکام است.
این پایگاه در سال ۱۹۹۶ میلادی با هزینه یک میلیارد دلار ساخته شد و تا کنون ۴ میلیارد دلارِ دیگر برای توسعه آن هزینه شده است. ۲۰۰ واحد مسکونی نیز توسط قطر به آن اضافه شده است و دو باند با طول بیش از ۱۲۰۰۰ فوت در آن قرار دارد که با این طول، همه پرندههای آمریکایی میتوانند از آن بهره گیرند.
تجهیزات و دفاتر آمریکایی که پیشتر در پایگاه هوایی شاهزاده سلطان در عربستان قرار داشت در سال ۲۰۰۳ میلادی به قطر در این پایگاه منتقل شد.
اردوگاه السَیلیه
دارای انبارهای بزرگ مهمات با امکانات مجهز برای تهویه است علاوه بر یک مرکز تعمیر تجهیزات نظامی که تا سال ۲۰۱۴ فعال بوده است.
عربستان سعودی
از سال ۲۰۰۳ میلادی حضور نیروهای آمریکایی در عربستان به تمرینات نظامی محدود شده است که هر چند به اسم تمرینات خود در مناطق مختلف عربستان رفت و آمد و حتی کار میکنند، اما محل اسکان آنها واحد است.
دهکده اسکان
ویلاهای مجهز برای پرسنل ارتش در این دهکده قرار دارد که گروههای مختلفی از ارتش آمریکا در آن حضور دارند: مأموریت تمرین نظامی ایالات متحده (USMTM)، برنامه نوسازی گارد ملی عربستان سعودی و گروه دستیاری نظامی وزارت کشور.
ترکیه
ترکیه تنها عضو ناتو در خاورمیانه است و این هم به دلیل جایگاه جغرافیاییاش نسبت به شوروی سابق بود. بعد از آن نیز از ترکیه به عنوان مرکز اعزام نیروهای آمریکایی در جنگهای منطقه استفاده شده است.
پایگاه هوایی اینجرلیک
ساخت این پایگاه از ۱۹۵۱ آغاز شد و حالا پنجاه بمب هستهای بی -۶۱ در این پایگاه انبار شده و حداکثر ۲۵۰۰ نیروی نظامی آمریکایی در آن مستقر شدهاند. طول باند این پایگاه به ۱۰۰۰۰ فوت میرسد. نام این پایگاه در ماجرای کودتا علیه اردوغان در سال ۲۰۱۶ میلادی رسانهای شد، زمانی که دولت ترکیه برق این پایگاه را برای چند روز قطع کرد.
ایستگاه هوایی ازمیر
این مرکز برای پشتیبانی از مأموریتهای آمریکا و ناتو در منطقه ازمیر، از جمله دفاتر فرماندهی متحد ناتو استفاده میشود.
قبرس
دو پایگاه هوایی اکراتیری و داکیلیا (Akrotiri and Dhekelia)
این پایگاهها که از ۱۹۶۰ و پیرو قرارداد استقلال قبرس از استعمار انگلستان به نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا واگذار، توسط ارتش آمریکا نیز استفاده میشود.
امارات متحده عربی
ایالات متحده حداکثر ۵ هزار نیروی نظامی در این کشور دارد که تحت توافقنامه همکاری دفاعی در امارات فعالیت میکنند. از آنجا که امارات از خریداران اصلی تجهیزات جنگی از ایالات متحده است، بخشی از این نیروها در همکاری نزدیک با ارتش امارات برای بکارگیری تجهیزات آمریکایی قرار دارند، مانند حمایت هوایی از نیروی زمینی آمریکا در افغانستان.
پایگاه هوایی الظَفرة
حضور نیروهای آمریکایی در این پایگاه تا سال ۲۰۱۷ میلادی رسانهای نشده بود. تجهیزات پیشرفتهای مانند اف -۲۲، کاسی -۱۰، آرکی و-۴ (Global Hawk)، ای -۳ و ی و-۲ (Dragon Lady) در این پایگاه مستقر هستند. گلوبال هاوک همان پهپادی است که پنجشنبه ۳۰ خرداد به جرم ورود به هوای سرزمینی ایران نابود شد.
تا سال ۲۰۱۶ میلادی ۳۸۰۰ هزار نیرو در این پایگاه حضور داشتهاند که این تعداد رو به فزونی بوده است. دو باند در این پایگاه قرار دارد که هر یک بیش از ۱۲۰۰۰ فوت طول دارد و شاهد بیشترین ترددِ surveillance flight در میان تمام پایگاههای خارجی آمریکا بوده است.
یک مرکز مشترک جنگ هوایی در پایگاه الضفرا قرار دارد که وظیفهاش آموزش نیروها از کشورهای مختلف برای انجام عملیات است.
بندر جِبِل علی
از شلوغترین پایگاههای نیروی دریایی ایالات متحده به شمار میآید که بزرگترین بندر عمیقِ دستساز در جهان نیز هست به گونهای که میتواند به ناوهای هواپیمابر آمریکا نیز خدمات ارائه کند.
پایگاه دریایی فجیره
این پایگاه دقیقاً در آستانه ورود به تنگه هرمز قرار دارد و از این رو یکی از کارکردهای اصلی آن، پشتیبانی از پایگاه جبل علی در صورت بستهشدن تنگه هرمز است.
این پایگاهها از جمله اهداف نظامی در منطقه هستند که در صورت بروز هرگونه خطای راهبردی از سوی آمریکا، هریک از آنها میتواند گزینه دریافت پاسخ سخت و خشن جمهوری اسلامی باشد.
منابع:
U.S. Military Policy in The Middle East, Chatham House, ۲۰۱۸.
U.S. Military Bases and Facilities in the Middle East, American Security Progect, July ۲۰۱۸.
https://www.aljazeera.com/indepth/interactive/۲۰۱۲/۰۴/۲۰۱۲۴۱۷۱۳۱۲۴۲۷۶۷۲۹۸.html
https://eurodialogue.eu/turkmenistan-ashgabat-hosts-us-military-refuelling-resupply-operations
https://en.wikipedia.org/wiki/Akrotiri_and_Dhekelia
https://militarybases.com/overseas/afghanistan/
https://www.globalresearch.ca/the-worldwide-network-of-us-military-bases-۲/۵۵۶۴
مراسم تشییع پیکرهای مطهر ۱۵۰ شهید تازه تفحص شده دفاع مقدس با حضور پر شور مردم شهیدپرور و انقلابی از اولین ساعات صبح پنج شنبه در مقابل دانشگاه تهران آغاز شد.
ما هیچوقت در آن ساعات ظهر، پزشک جراح در بیمارستان نداشتیم. اما خواست خدا بود که آن روز دکتر «محجوبی» در بیمارستان بود. او بلافاصله خود را به اتاق عمل رساند و با ۲، ۳ ساعت تلاش توانست خونریزی شدید آقا را کنترل کند. آن روز در اتاق عمل واقعاً معجزه شد...
بیشتر بخوانید:
در بازخوانی آن حادثه تاریخی به سراغ دو نفر از اهالی دیروز و امروز بیمارستان بهارلو رفتهایم؛ «حسین یزدان یار»، شاهد عینی که در سرعت بخشیدن به روند درمانی امام جمعه وقت تهران نقش موثری داشت و «مختار محمدی»، پژوهشگر که با مطالعاتش، جزییات خوبی از ماوقع آن روز خاص در اختیارمان قرار میدهد.
شنبهها برای اهالی مساجد جنوب شهر تهران، روز خاصی بود. روزشماری میکردند در یکی از این شنبهها، قرعه فال به نام آنها و مسجدشان بیفتد و بتوانند از یکی از شخصیتهای محبوب انقلاب میزبانی کنند. این برنامه ثابت هفتگی آیتالله خامنهای، امام جمعه وقت تهران بود که شنبهها برای سخنرانی و پاسخ به شبهات به یکی از مساجد جنوب شهر بروند. شنبه آن هفته مصادف بود با ۶ تیر و این بار قرار بود مهمان مسجد «ابوذر» در محله «فلاح» باشند.
خودروی آیتالله خامنهای آن روز یک سرنشین ویژه دیگر هم داشت؛ خلبان «عباس بابایی» که آمدهبود بیواسطه با نماینده امام (ره) در شورای عالی دفاع گفتگو کند. آنها نیم ساعت زودتر از اذان ظهر به مسجد ابوذر رسیدند و گفتوگویشان را در همان مسجد ادامه دادند.
منشأ اختلال، ضبط صوتی بود که کنار ایشان و در سمت چپشان قرار دادهشدهبود. کار خدا بود که بلندگو سوت کشید و باعث شد مجریان مراسم جای ضبط صوت را تغییر داده و در سمت راست ایشان قرار دهند. با رفع مشکل، امام جمعه تهران به صحبت ادامه دادند: «در زمان امیرالمؤمنین (ع)، زن در همه جوامع بشری نهفقط در میان عربها مظلوم بود. نه میگذاشتند درس بخواند، نه میگذاشتند در اجتماع وارد شود و در مسائل سیاسی تبحر پیدا کند، نه ممکن بود در میدانهای مختلف…» آن روز هم طبق روال، بعد از پایان نماز جماعت ظهر، جلسه پرسش و پاسخ شروع شد. یک نفر از داماد آیتالله پرسیدهبود که ایشان در پاسخ گفتند: «خدای متعال نه به ما دختر داده و نه داماد.» بحث گل انداختهبود و آیتالله خامنهای مشغول پاسخدادن به سئوالات بودند که سوت بلندگو، آرامش جلسه و تمرکز سخنران را بههمزد.
این بار صدای مهیبی همهچیز را بههمریخت. یک انفجار، سخنران ویژه جلسه را هدف گرفتهبود. حالا پیکر خونین آیتالله خامنهای بر زمین مسجد افتادهبود و همه متحیر و وحشتزده دنبال منشأ حادثه میگشتند. همهچیز به همان ضبط صوت مربوط میشد که حالا مثل یک کتاب دوتکّه شدهبود! روی جداره داخلی ضبط صوت منفجرشده با ماژیک قرمز رنگ نوشته شدهبود: «عیدی گروه فرقان به جمهوری اسلامی.»
محافظهای بهتزده، پیکر نیمهجان امام جمعه مجروح تهران را در بلیزر سفید گذاشتند و با نهایت سرعت به طرف نزدیکترین بیمارستان رفتند؛ بیمارستان بهارلو.
«هنوز پایم را از در بیمارستان بیرون نگذاشتهبودم که یک بلیزر سفیدرنگ که با چراغهای روشن و سرعت زیاد داشت از جهت مخالف خیابان به سمت بیمارستان میآمد، توجهم را جلب کرد. درحالیکه از تخلف راننده ناراحت شدهبودم، زیر لب گفتم: انقلاب شد، اما بعضیها درست نشدند…»
حالا دیگر ۷۷ سال را پر کرده و هرازگاهی برای چکاپ، سروکارش به یک بیمارستان میافتد، اما خودش عمری مسئولیت رتق و فتق امور بیماران را بر عهده داشته و تا دلت بخواهد از آن روزها خاطره دارد. برای «حسین یزدان یار»، مسئول پذیرش شیفت عصر و شب بیمارستان بهارلو، اما آن چند ساعت بحرانی ششمین روز از ماه چهارم سال ۶۰، نقطه عطف ۳۰ سال خدمتش در این بیمارستان بوده. همان دقایقی که انگار انتخاب شدهبود برای مراقبت از امام جمعه غرقبهخون تهران و همراهی با محافظان بهت زدهاش.
از حسین آقا بپرسید، میگوید خواست خدا پشت تمام ماجراهای آن روز در بیمارستان بهارلو بوده، حتی برخورد کاملاً اتفاقی او با تیم انتقالدهنده آیتالله خامنهای به بیمارستان: «آن روز ساعت یک ظهر از بخش خارج شدم تا برای صرف ناهار به رستوران بیمارستان بروم، اما غذا را که دیدم، منصرف شدم؛ غذا آنقدر چرب بود که تصمیم گرفتم از بیرون از بیمارستان چیزی تهیه کنم و بخورم. اما هنوز از درِ بیمارستان خارج نشدهبودم که متوجه یک بلیزر شاسی بلند سفیدرنگ شدم که با سرعت زیاد و درحالیکه چراغهایش روشن بود، داشت از جهت مخالف خیابان به سمت بیمارستان میآمد. ماشین که جلوی بیمارستان توقف کرد، یک لحظه نگاهم به داخلش افتاد؛ یک فرد روحانی با عمامه مشکی روی صندلی عقب، غرق در خون بود. تازه فهمیدم علت رانندگی عجیب راننده این ماشین چه بوده. تا این صحنه را دیدم، بهکلی فراموشم شد قرار بود کجا بروم و چه کار کنم. ازآنجاکه احترام زیادی برای سادات قائلم، یک حسی به من گفت الان فقط باید اینجا باشم و به این سید کمک کنم.»
«آن ۱۷، ۱۸ سال سابقه کار در بیمارستان به کنار، ازآنجاکه از ۵ سالگی هم همراه پدرم که پزشکیار و دندانساز بیمارستان بهارلو بود، به این بیمارستان رفت و آمد داشتم، به تمام بخشهای بیمارستان و راههای میانبر آن اشراف داشتم و همین شناخت، در آن لحظات بحرانی امدادرسانی به آن بیمار ویژه حسابی به کار آمد.»
مسئول پذیرش شیفت عصر و شب بیمارستان بهارلو راست میگوید که انگار همه اتفاقات آن روز ۶ تیر از طرف خدا کارگردانی میشد. او مکثی میکند و در ادامه در تشریح وضعیت بیمار و همراهانش و اقدامات خود اینطور میگوید: «به افراد تازهوارد به بیمارستان نگاه کردم. حال همهشان بد بود؛ مجروح همینطور خون از دست میداد و ۲ همراهش هم مدام گریه میکردند و بر سرشان میزدند و پریشان بودند. وضعیت وخیم بیمار را که دیدم، به این نتیجه رسیدم که انجام روال عادی مراحل پذیرش، نتیجهای جز تلف کردن وقت و هدر دادن فرصت برای نجات بیمار ندارد. از آن طرف هم خوب میدانستم اوضاع اورژانس بیمارستان هم مثل حال این بیمار، حسابی وخیم است. اورژانس آن روزها هیچ امکاناتی نداشت حتی ملحفه! از دستگاه اکو قلب هم در اورژانس خبری نبود و در مواقع لزوم، پرستاران دستگاه اکو را از بخش به اورژانس میآوردند. اینطور بود که نگذاشتم مجروح را به اورژانس ببرند و وقت تلف شود. حتی منتظر نشدیم پرستاران برانکارد بیاورند. ۳ نفری او را بغل گرفتیم و با راهنمایی من به طرف آسانسور دویدیم. اتاق عمل در طبقه دوم بود. جلوی درِ اتاق عمل که فرصت شد نفس تازه کنیم، تازه فهمیدم فرد مجروح، آیتالله خامنهای، امام جمعه تهران است.»
شناسایی مجروح بدحال، تازه شروع نگرانیهای حسین یزدان یار بود. او بهتر از هرکسی میدانست آن روزها بیمارستان، مشتی نمونه خروار جامعه بود و زیر پوستش ماجراها جریان داشت: «از وقتی آیتالله خامنهای را شناختم، دیگر آرام و قرار نداشتم و مدام نگران امنیت ایشان بودم. عاقبت به این نتیجه رسیدم که باید موضوع را به نیروهای کمیته انقلاب اطلاع دهم. آخر، آن روزها منافقان در اوج پلیدی و خباثت بودند و طرفداران آنها از کوموله، دموکرات، حزب توده و… حتی در بیمارستان هم نفوذ کرده بودند و ما بعضیهایشان را هم میشناختیم. به همین دلیل نگران بودم، چون هر لحظه ممکن بود آنها آقا را بشناسند و بخواهند پنهانی و از راههایی که جلبتوجه هم نکند مثلاً تزریق یک آمپول خطرناک، به ایشان صدمه بزنند.
خلاصه در اولین فرصت با مقر کمیته محدوده بیمارستان در مسجد حضرت ابوالفضل (ع) در خیابان «رباط کریم» (آیتالله ایروانی فعلی) تماس گرفتم و موضوع را به آقای «اکبر جمعه»، مسئول کمیته اطلاع دادم. خوشبختانه نیروهای کمیته هم بهسرعت – شاید در عرض ۵ دقیقه - خودشان را به ما رساندند و امنیت بیمارستان را در دست گرفتند و خیال همه ما را راحت کردند. کمی که گذشت، عده زیادی از مردم که از ماجرا باخبر شدهبودند، خود را از گوشهوکنار به بیمارستان رساندند و ازدحام شدیدی اطراف بیمارستان ایجاد شد. حضور نیروهای کمیته در آن شرایط، کمک فراوانی به ایجاد امنیت در بیمارستان کرد.»
«ما هیچوقت در آن ساعات ظهر پزشک جراح در بیمارستان نداشتیم. جراحان مدت زیادی در بیمارستان حضور نداشتند و اغلب ساعت ۱۰، ۱۱ بیمارستان را ترک میکردند. اما آن روز خواست خدا بود که دکتر «محجوبی» موقع ظهر و در آن ساعت خاص در بیمارستان بود. او که ریاست بیمارستان را هم برعهده داشت، بهعنوان یک جراح زبردست و مؤمن شناختهمیشد. تا خبر به دکتر محجوبی رسید، بلافاصله خود را به اتاق عمل رساند و با مهارتی که داشت، بعد از ۲، ۳ ساعت تلاش توانست آن خونریزی شدید را کنترل کند. نیروهای اتاق عمل هم انصافاً افراد سالم و درست و کاربلدی بودند و واقعاً آن روز برای آقا سنگتمام گذاشتند.»
۳۸ سال از آن روز گذشته، اما هنوز هم یادآوری خاطرهاش، راوی داستان ما را هیجانزده میکند و هربار که به ماوقع آن چند ساعت نفسگیر فکر میکند، باز هم به همان نتیجه همیشگی میرسد: «از هر طرف به ماجرای آن روز نگاه میکنم، میبینم روی حضور دکتر محجوبی در بیمارستان در آن لحظات، اسمی جز معجزه نمیشود گذاشت. واقعاً اقدامات بهموقع آن پزشک لرستانی بود که جان آقا را نجات داد.»
نگاه حسین آقا که با تابلوی عکس کنار دستش گره میخورد، لبخندی پر از آرامش روی صورتش مینشیند و میگوید: «نجات آیتالله خامنهای از آن حادثه سنگین، فقط کار خدا بود. خدا میخواست ایشان را برای این مملکت حفظ کند تا در سالهای سختی که در پیش بود، با تدبیرشان این انقلاب را از حوادث به سلامت بگذرانند. امروز هم به وجود ایشان است که کارها سامان گرفته است.»
برای حسین یزدان یار از آن روز سرنوشتساز، یک خاطره ماندگار باقی مانده و یک یادگاری: «چند روز بعد، تقدیرنامهای به من دادند که در آن بابت تلاشهایی که در آن روز حساس برای خدمت و رسیدگی به آقا انجام دادهبودم، قدردانی شدهبود. آن تقدیرنامه را هنوز هم نگهداشتهام.»
«مختار محمدی»، مشاور اجرایی سابق بیمارستان بهارلو و پژوهشگر که تحقیقات خوبی درباره ماجراهای آن ۶ ساعت پرالتهاب حضور آیتالله خامنهای در این بیمارستان داشته و اسناد مرتبط با آن را مورد مطالعه و بررسی قرار دادهاست، نگاه متفاوتی به حادثه مهم آن روز در بیمارستان دارد. او با کنار هم قرار دادن اطلاعات ثبت شده در اسناد بیمارستان، واقعه آن روز را براساس جدول زمانی برایمان روایت میکند:
آیتالله خامنهای درحالیکه خونریزی شدید دارند، به اتاق عمل منتقل میشوند. در این دقایق که همزمان با تغییر شیفت صبح به عصر است، هیچکس ایشان را نمیشناسد. آنچه در بیمارستان دهانبهدهان میچرخد، این است که یک روحانی را آوردهاند که ظاهراً در حادثه بمبگذاری مجروح شده است.
*اظهارنظر متخصص بیهوشی دم در اتاق عمل، نفس همراهان را در سینه حبس میکند. او بعد از معاینه بیمار میگوید: «نبض بیمار، محسوس نیست و فشار خون هم ندارد!»
از معاینه مردمک چشمها هم نتیجه امیدوارکنندهای حاصل نمیشود؛ مردمک هر ۲ چشم، گشاد شده. با احتساب مجموع این شرایط، اعلام میشود بیمار از دست رفته است...
* وضعیت بیمار، وخیم است؛ سمت راست بدن شامل سینه، استخوان ترقوه و بازو کاملاً متلاشی شده و با زخمی عمیق، حالت لهشدگی و پارگی پیدا کرده است. اما در این میان، دو نفر انگار یک مأموریت نانوشته دارند؛ «خلیلی»، تکنیسین بیهوشی و «عظیم زادگان»، تکنیسین اتاق عمل بیتوجه به تمام علائم ناامیدکننده، بیفوت وقت کار ماساژ قلبی و احیا را شروع میکنند. در همین اثنا و در اثر انجام ماساژ قلبی، از رگهای پارهشده خون جهنده بیرون میزند. خبر خوب این است که سرعت عمل این ۲ تکنیسین، ورق را برگرداندهاست...
*دکتر محجوبی، رییس بیمارستان و جراح عمومی، کاملاً اتفاقی در آن دقایق در بیمارستان حضور دارد و با اطلاع از ماجرا به اتاق عمل میآید و فوری با پنس شروع میکند به گرفتن رگهای خونریزیکننده و موفق میشود بهطور موقت جلوی خونریزی را بگیرد. این حیاتیترین کاری است که برای بیمار انجام میشود.
*بیمار به اتاق عمل منتقل شده و درمانهای تکمیلی شروع میشود.
*دکتر «منافی»، وزیر بهداری وقت در بیمارستان بهارلو حضور پیدا میکند و در ادامه، دکتر «فاضل»، جراح عروق و پزشک امام خمینی (ره) هم به تیم جراحی ملحق میشود.
*با اتمام عمل جراحی، بیمار به اتاق ریکاوری منتقل میشوند.
* آیتالله خامنهای حجم زیادی خون از دست دادهاند و بهناچار باید بهطور مکرر به ایشان خون تزریق شود. اما همین موضوع هم به یکی از دغدغههای تیم درمانی تبدیل شده است. درمجموع ۳۶ واحد خون به ایشان تزریق میشود. تزریق این حجم خون بهصورت بالقوه میتواند به عوارض غیر قابل جبرانی مانند نارسایی کلیه بینجامد، اما یکی از اعضای کادر درمان بعدها میگوید: «معجزه بود؛ کلیههای ایشان مثل ساعت داشت کار میکرد.»
*بیمار تا حدودی علائم هوشیاری نشان میدهند. حالا نوبت اقدامات تکمیلی است. با توجه به اینکه بیمارستان بهارلو به لحاظ امنیت در شرایط نامطمئنی قرار دارد و از امکاناتی مانند بخش سیسییو و آیسییو هم محروم است، تصمیم گرفتهمیشود آیتالله خامنهای به بیمارستان دیگری منتقل شوند.
*هلیکوپتری برای انتقال آیتالله خامنهای در محوطه بیرونی بیمارستان به زمین مینشیند، اما ازدحام جمعیت نگران، اجازه نمیدهد ایشان را به طرف هلیکوپتر ببرند. در این لحظات، تدبیری اندیشیده میشود؛ قرار میشود یک نفر به جای ایشان روی برانکارد بخوابد، رویش پوشانده شده و به صورت نمادین به داخل هلیکوپتر منتقل شود. آقای «صنعتی»، یکی از اعضای انجمن اسلامی بیمارستان روی برانکارد میخوابد و… با بلند شدن هلیکوپتر، مردم با تصور انتقال آقا، از اطراف بیمارستان پراکنده میشوند.
*هلیکوپتر دوم از راه میرسد و در حیاط پشتی بیمارستان فرود میآید و بهاینترتیب، آیتالله خامنهای به بیمارستان قلب منتقل میشوند.
در تمام مراحل درمان آیتالله خامنهای، یک نفر مدام نگران بود و از اطرافیان جویای احوال ایشان بود. امام خمینی (ره) مرتب پیگیر بودند و پیغام میفرستادند که: «آقا سید علی چطورند؟» پیام امام (ره) خطاب به آیتالله خامنهای هم در ساعت ۲ بعد از ظهر روز ۷ تیر منتشر شد:
«جناب حجتالإسلام آقای حاج سید علی خامنهای دامت افاضاته
خداوند متعال را شکر که دشمنان اسلام را از گروهها و اشخاص احمق قرار داده است؛ و خداوند را شکر که از ابتدای انقلاب شکوهمند اسلامی هر نقشه که کشیدند و هر توطئه که چیدند و هر سخنرانی که کردند، ملت فداکار را منسجمتر و پیوندها را مستحکمتر نمود...
اینان با سوءقصد به شما، عواطف میلیونها انسان متعهد را در سراسر کشور بلکه جهان جریحهدار نمودند. اینان آنقدر از بینش سیاسی بینصیباند که بیدرنگ پس از سخنان شما در مجلس و جمعه و پیشگاه ملت به این جنایات دست زدند؛ و به کسی سوءقصد کردند که آوای دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمین جهان طنینانداز است...
من به شما خامنهای عزیز، تبریک میگویم که در جبهههای نبرد با لباس سربازی و در پشت جبهه با لباس روحانی به این ملت مظلوم خدمت نمودهاید و از خداوند تعالی سلامت شما را برای ادامه خدمت به اسلام و مسلمین خواستارم.»
رادیو را در اتاق بیمارستان گذاشتهبودند کنار گوش آیتالله خامنهای. آن پیام را که شنیدند، انگار روح تازهای در وجودشان دمیده شد. ۴ روز بعد که وضعیت جسمیشان تثبیت شد، در یک مصاحبه تلویزیونی در پاسخ پیام محبتآمیز امام (ره) خطاب به ایشان گفتند:
«بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت / سَر خُمِّ مِی سلامت شکند اگر سبویی»
«وقتی آقا در مسجد ابوذر ترور شدند، در مجلس بودم. وقتی خبردار شدم، بلافاصله خودم را به بیمارستان بهارلو در میدان راهآهن رساندم. آقا را بردهبودند اتاق عمل. از همراهان شنیدم اول به درمانگاه عباسی رفتهبودند، اما چون آنجا امکانات نداشت، بهسرعت به بیمارستان بهارلو آمدهبودند. پزشکان اعتقاد داشتند اگر آقا ۵ دقیقه دیرتر به بیمارستان میرسید، کار تمام بود. از آن طرف هم انفجار اگر سمت چپ ایشان را گرفتهبود، قطعاً به قلبشان آسیب جدی وارد میشد. اما خداوند میخواست این قلب تپنده نظام از کار نیفتد و ایشان را به عنوان ذخیره انقلاب نگه داشت…»
حجتالإسلام «علیاکبر ناطق نوری» در ادامه میگوید: «روزی که برای عیادت خدمت آقا شرفیاب شدم، ایشان فرمودند: «این حادثه، علیالقاعده باید مرا میبرد. اما نمیدانم خدا با من چه کار دارد که مرا نگهداشت؟»
۳۵ شهید دوران دفاع مقدس متعلق به استانهای اصفهان، سمنان، خراسان رضوی، خوزستان، بوشهر، تهران، فارس، قزوین، چهارمحال و بختیاری، گیلان و یزد طی عملیات اخیر کمیته جستوجوی مفقودین تفحص شدند.
به گزارش مشرق، پیکر شهید محمد رضا پیرهادی متولد ۱۳۴۸ در شهر تهران پس از ۳۱ سال کشف و شناسایی شد. او در سال ۶۷ و در تک دشمن به شهادت رسید، اما پیکر مطهرش در منطقه زبیدات ماند و در شمار شهدای مفقودالجسد قرار گرفت. پیکر این شهید بعد از گذشت ۳۱ سال در جریان عملیات اخیر کمیته جستجوی مفقودین، تفحص و از طریق پلاک هویت شناسایی شد.
علاوه بر این شهید گرانقدر، پیکر ۳۴ شهید دیگر نیز شناسایی و به خانوادههایشان تحویل داده خواهد شد. این ۳۵ شهید دوران دفاع مقدس در عملیاتهای والفجر ۱، خیبر، ایذائی والفجر ۸، رمضان، بیتالمقدس، والفجر ۴، محرم، کربلای ۵ و تک دشمن در سال ۶۷ به شهادت رسیدهاند که طی عملیات اخیر کمیته جستجوی مفقودین تفحص شدهاند.
این شهدا متعلق به استانهای اصفهان، سمنان، خراسان رضوی، خوزستان، بوشهر، تهران، فارس، قزوین، چهارمحال و بختیاری، گیلان و یزد هستند.
اسامی این شهدا به شرح ذیل اعلام می گردد:
استان اصفهان
شهید سید رضا حجازی، فرزند سید منصور، متولد ۱۳۴۳ در شهرستان شهرضا استان اصفهان است. او در سال ۶۱ و در عملیات رمضان به شهادت رسید، اما پیکر مطهرش در منطقه شرق بصره ماند و در شمار شهدای مفقودالجسد قرار گرفت. پیکر این شهید بعد از گذشت ۳۷ سال در جریان عملیات اخیر کمیته جستجوی مفقودین، تفحص و از طریق وسایل همراه پیکر شناسایی شد.
شهید علی رضا میرزایی، فرزند اسماعیل، متولد ۱۳۴۳ در شهرستان کاشان استان اصفهان است. او در سال ۶۱ و در عملیات محرم به شهادت رسید، اما پیکر مطهرش در منطقه شرهانی ماند و در شمار شهدای مفقودالجسد قرار گرفت. پیکر این شهید بعد از گذشت ۳۷ سال در جریان عملیات اخیر کمیته جستجوی مفقودین، تفحص و از طریق پلاک هویت شناسایی شد.
شهید سعادت حاج عسگری، فرزند جعفر، متولد ۱۳۴۰ در شهرستان نجف آباد استان اصفهان است. او در سال ۶۱ و در عملیات رمضان به شهادت رسید، اما پیکر مطهرش در منطقه شرق بصره ماند و در شمار شهدای مفقودالجسد قرار گرفت. پیکر این شهید بعد از گذشت ۳۷ سال در جریان عملیات اخیر کمیته جستجوی مفقودین، تفحص و از طریق آزمایش DNA و کارت شناسایی هویتش مشخص شد.
شهید حسین رحیمی، فرزند حاج آقا، متولد ۱۳۴۵ در شهرستان مبارکه استان اصفهان است. او در سال ۶۱ و در عملیات رمضان به شهادت رسید، اما پیکر مطهرش در منطقه شرق بصره ماند و در شمار شهدای مفقودالجسد قرار گرفت. پیکر این شهید بعد از گذشت ۳۷ سال در جریان عملیات اخیر کمیته جستجوی مفقودین، تفحص و از طریق آزمایش DNA شناسایی شد.
شهید حسین خسروی جزی، فرزند صادق، متولد ۱۳۴۵ در شهرستان میمه استان اصفهان است. او در سال ۶۱ و در عملیات محرم به شهادت رسید، اما پیکر مطهرش در منطقه شرهانی ماند و در شمار شهدای مفقودالجسد قرار گرفت. پیکر این شهید بعد از گذشت ۳۷ سال در جریان عملیات اخیر کمیته جستجوی مفقودین، تفحص و از طریق آزمایش DNA شناسایی شد.
شهید عباس دیانیان، فرزند مصطفی، متولد ۱۳۴۶ در شهرستان اردستان استان اصفهان است. او در سال ۶۱ و در عملیات بیتالمقدس به شهادت رسید، اما پیکر مطهرش در منطقه شلمچه ماند و در شمار شهدای مفقودالجسد قرار گرفت. پیکر این شهید بعد از گذشت ۳۷ سال در جریان عملیات اخیر کمیته جستجوی مفقودین، تفحص و از طریق آزمایش DNA شناسایی شد.
شهید رضا مشتاقی کاویانی، فرزند حسین، متولد ۱۳۴۲ در شهر اصفهان است. او در سال ۶۱ و در عملیات رمضان به شهادت رسید، اما پیکر مطهرش در منطقه شرق بصره ماند و در شمار شهدای مفقودالجسد قرار گرفت. پیکر این شهید بعد از گذشت ۳۷ سال در جریان عملیات اخیر کمیته جستجوی مفقودین، تفحص و از طریق آزمایش DNA شناسایی شد.
شهید مسعود مداحی، فرزند غلامعلی، متولد ۱۳۴۷ در شهرستان مبارکه استان اصفهان است. او در سال ۶۷ و در تک دشمن به شهادت رسید، اما پیکر مطهرش در منطقه زبیدات ماند و در شمار شهدای مفقودالجسد قرار گرفت. پیکر این شهید بعد از گذشت ۳۱ سال در جریان عملیات اخیر کمیته جستجوی مفقودین، تفحص و از طریق آزمایش DNA شناسایی شد.
استان بوشهر
شهید غلامرضا سلیمی، فرزند درویش، متولد ۱۳۴۷ در شهرستان اهرم استان بوشهر است. او در سال ۶۷ و در تک دشمن به شهادت رسید، اما پیکر مطهرش در منطقه زبیدات ماند و در شمار شهدای مفقودالجسد قرار گرفت. پیکر این شهید بعد از گذشت ۳۱ سال در جریان عملیات اخیر کمیته جستجوی مفقودین، تفحص و از طریق وسایل شخصی همراه پیکر، شناسایی شد.
استان خوزستان
شهید قاسم بلند، فرزند عبدالحسین، متولد شهر اهواز است. او در سال ۶۱ و در عملیات رمضان به شهادت رسید، اما پیکر مطهرش در منطقه شرق بصره ماند و در شمار شهدای مفقودالجسد قرار گرفت. پیکر این شهید بعد از گذشت ۳۷ سال در جریان عملیات اخیر کمیته جستجوی مفقودین، تفحص و از طریق آزمایش DNA شناسایی شد.
استان خراسان رضوی
شهید مصطفی بهرآبادی، فرزند حسن، متولد ۱۳۳۴ در شهرستان سبزوار استان خراسان رضوی است. او در سال ۶۴ و در عملیات ایذائی والفجر ۸ به شهادت رسید، اما پیکر مطهرش در جزیره بوارین ماند و در شمار شهدای مفقودالجسد قرار گرفت. پیکر این شهید بعد از گذشت ۳۴ سال در جریان عملیات اخیر کمیته جستجوی مفقودین، تفحص و از طریق پلاک هویت،کارت شناسایی و آزمایش DNA شناسایی شد.
شهید غلامرضا پروانه، فرزند سبحان، متولد ۱۳۳۸ در شهرستان سبزوار استان خراسان رضوی است. او در سال ۶۲ و در عملیات خیبر به شهادت رسید، اما پیکر مطهرش در منطقه مجنون ماند و در شمار شهدای مفقودالجسد قرار گرفت. پیکر این شهید بعد از گذشت ۳۶ سال در جریان عملیات اخیر کمیته جستجوی مفقودین، تفحص و از طریق پلاک هویت و آزمایش DNA شناسایی شد.
شهید محمد رضا حقیقی، فرزند محمد حسین، متولد ۱۳۴۳ در شهر مشهد است. او در سال ۶۷ و در تک دشمن به شهادت رسید، اما پیکر مطهرش در منطقه زبیدات ماند و در شمار شهدای مفقودالجسد قرار گرفت. پیکر این شهید بعد از گذشت ۳۱ سال در جریان عملیات اخیر کمیته جستجوی مفقودین، تفحص و از طریق آزمایش DNA شناسایی شد.
شهید ذبیح الله مومنیفر، فرزند ذوالفقار، متولد ۱۳۴۷ در شهرستان تربت حیدریه استان خراسان رضوی است. او در سال ۶۲ و در عملیات خیبر به شهادت رسید، اما پیکر مطهرش در جزیره مجنون ماند و در شمار شهدای مفقودالجسد قرار گرفت. پیکر این شهید بعد از گذشت ۳۶ سال در جریان عملیات اخیر کمیته جستجوی مفقودین، تفحص و از طریق آزمایش DNA شناسایی شد.
شهید عبدالرضا حمودی، فرزند تبل، متولد ۱۳۴۴ در شهر مشهد است. او در سال ۶۷ و در تک دشمن به شهادت رسید، اما پیکر مطهرش در منطقه زبیدات ماند و در شمار شهدای مفقودالجسد قرار گرفت. پیکر این شهید بعد از گذشت ۳۱ سال در جریان عملیات اخیر کمیته جستجوی مفقودین، تفحص و از طریق آزمایش DNA شناسایی شد.
استان چهار محال و بختیاری
شهید سید حسن سیدین بروجنی، فرزند سید خلیل، متولد ۱۳۴۴ در شهرستان بروجن استان چهارمحال و بختیاری است. او در سال ۶۱ و در عملیات رمضان به شهادت رسید، اما پیکر مطهرش در منطقه شرق بصره ماند و در شمار شهدای مفقودالجسد قرار گرفت. پیکر این شهید بعد از گذشت ۳۷ سال در جریان عملیات اخیر کمیته جستجوی مفقودین، تفحص و از طریق آزمایش DNA شناسایی شد.
شهید رشید رضائی جوانمردی، فرزند خان محمد، متولد ۱۳۴۷ در شهرستان لردگان چهار محال و بختیاری است. او در سال ۶۷ و در تک دشمن به شهادت رسید، اما پیکر مطهرش در منطقه زبیدات ماند و در شمار شهدای مفقودالجسد قرار گرفت. پیکر این شهید بعد از گذشت ۳۱ سال در جریان عملیات اخیر کمیته جستجوی مفقودین، تفحص و از طریق کارت اهدای خون و آزمایش DNA شناسایی شد.
استان سمنان
شهید حسین امینیان، فرزند محمد، متولد ۱۳۴۳ در شهرستان شاهرود استان سمنان است. او در سال ۶۱ و در عملیات رمضان به شهادت رسید، اما پیکر مطهرش در منطقه منطقه شرق بصره ماند و در شمار شهدای مفقودالجسد قرار گرفت. پیکر این شهید بعد از گذشت ۳۷ سال در جریان عملیات اخیر کمیته جستجوی مفقودین، تفحص و از طریق پلاک هویت شناسایی شد.
شهید علی اکبر تشرعی، فرزند محمد، متولد ۱۳۴۰ در شهر سمنان است. او در سال ۶۱ و در عملیات محرم به شهادت رسید، اما پیکر مطهرش در منطقه شرهانی ماند و در شمار شهدای مفقودالجسد قرار گرفت. پیکر این شهید بعد از گذشت ۳۷ سال در جریان عملیات اخیر کمیته جستجوی مفقودین، تفحص و از طریق پلاک هویت شناسایی شد.
استان فارس
شهید سیدمحمود موسوینژاد، فرزند سید محمد علی، متولد ۱۳۴۴ در شهرستان جهرم استان فارس است. او در سال ۶۱ و در عملیات بیتالمقدس به شهادت رسید، اما پیکر مطهرش در منطقه شلمچه ماند و در شمار شهدای مفقودالجسد قرار گرفت. پیکر این شهید بعد از گذشت ۳۷ سال در جریان عملیات اخیر کمیته جستجوی مفقودین، تفحص و از طریق آزمایش DNA شناسایی شد.
شهید مرتضی فیروزی فرد جهرمی، فرزند محمدحسن، متولد ۱۳۴۱ در شهرستان جهرم استان فارس است. او در سال ۶۲ در عملیات والفجر یک در منطقه فکه به شهادت رسید، اما پیکر مطهرش در منطقه ماند و در شمار شهدای مفقود الجسد قرار گرفت. پیکر این شهید بعد از گذشت ۳۶ سال در جریان عملیات اخیر کمیته جستجوی مفقودین، تفحص و از طریق پلاک هویت شناسایی شد.
شهید کرامتالله کاتبی، فرزند عباس، متولد ۱۳۳۹ در شهرستان جهرم استان فارس است. او در سال ۶۱ در عملیات بیتالمقدس و در منطقه شلمچه به شهادت رسید، اما پیکر مطهرش در منطقه ماند و در شمار شهدای مفقود الجسد قرار گرفت. پیکر این شهید بعد از گذشت ۳۷ سال در جریان عملیات اخیر کمیته جستجوی مفقودین، تفحص و از طریق کارت شناسایی هویتش مشخص شد.
شهید کریم مبرز، فرزند کرم، متولد ۱۳۴۹ در شهرستان لامرد استان فارس است. او در سال ۶۷ و در تک دشمن به شهادت رسید، اما پیکر مطهرش در منطقه شلمچه ماند و در شمار شهدای مفقودالجسد قرار گرفت. پیکر این شهید بعد از گذشت ۳۱ سال در جریان عملیات اخیر کمیته جستجوی مفقودین، تفحص و از طریق پلاک هویت شناسایی شد.
شهید غلامحسین دادنام، فرزند حسن، متولد ۱۳۴۱ در شهرستان لامرد استان فارس است. او در سال ۶۷ و در تک دشمن به شهادت رسید، اما پیکر مطهرش در شلمچه ماند و در شمار شهدای مفقودالجسد قرار گرفت. پیکر این شهید بعد از گذشت ۳۱ سال در جریان عملیات اخیر کمیته جستجوی مفقودین، تفحص و از طریق آزمایش DNA شناسایی شد.
شهید محمدجعفر حاجی ستارزاده، فرزند خیرالله، متولد ۱۳۴۳ در شهرستان استهبان استان فارس است. او در سال ۶۵ به شهادت رسید، اما پیکر مطهرش در منطقه زبیدات ماند و در شمار شهدای مفقودالجسد قرار گرفت. پیکر این شهید بعد از گذشت ۳۲ سال در جریان عملیات اخیر کمیته جستجوی مفقودین، تفحص و از طریق کارت شناسایی و پلاک هویت شناسایی شد.
استان قزوین
شهید اکبر مهدیزاده، فرزند علی، متولد ۱۳۴۶ در شهرستان بویین زهرا استان قزوین است. او در سال ۶۴ و در عملیات ایذائی والفجر۸ به شهادت رسید، اما پیکر مطهرش در جزیره بوارین ماند و در شمار شهدای مفقودالجسد قرار گرفت. پیکر این شهید بعد از گذشت ۳۴ سال در جریان عملیات اخیر کمیته جستجوی مفقودین، تفحص و از طریق آزمایش DNA شناسایی شد.
شهید محرمعلی رویتوند غیاثوند، فرزند محمد علی، متولد ۱۳۴۷ در شهر قزوین است. او در سال ۶۷ و در تک دشمن به شهادت رسید، اما پیکر مطهرش در منطقه زبیدات ماند و در شمار شهدای مفقودالجسد قرار گرفت. پیکر این شهید بعد از گذشت ۳۱ سال در جریان عملیات اخیر کمیته جستجوی مفقودین، تفحص و از طریق کارت شناسایی هویتش مشخص شد.
استان گیلان
شهیدحسین رستمی روشن، فرزند نعمتالله، متولد ۱۳۳۹ در شهرستان رودسر استان گیلان است. او در سال ۶۲ و در عملیات خیبر به شهادت رسید، اما پیکر مطهرش در جزیره مجنون ماند و در شمار شهدای مفقودالجسد قرار گرفت. پیکر این شهید بعد از گذشت ۳۶ سال در جریان عملیات اخیر کمیته جستجوی مفقودین، تفحص و از طریق آزمایش DNA شناسایی شد.
شهید محمد حسیننژاد دریاکناری، فرزند کردعلی، متولد ۱۳۴۰ در شهرستان لنگرود استان گیلان است. او در سال ۶۱ و در عملیات رمضان به شهادت رسید، اما پیکر مطهرش شرق بصره ماند و در شمار شهدای مفقودالجسد قرار گرفت. پیکر این شهید بعد از گذشت ۳۷ سال در جریان عملیات اخیر کمیته جستجوی مفقودین، تفحص و از طریق آزمایش DNA شناسایی شد.
استان یزد
شهید شعبانعلی عبدالهی سروری، فرزند هدایت، متولد ۱۳۴۱ در شهرستان اردکان استان یزد است. او در سال ۶۱ و در عملیات رمضان به شهادت رسید، اما پیکر مطهرش در منطقه شرق بصره ماند و در شمار شهدای مفقودالجسد قرار گرفت. پیکر این شهید بعد از گذشت ۳۷ سال در جریان عملیات اخیر کمیته جستجوی مفقودین، تفحص و از طریق پلاک هویت شناسایی شد.
استان تهران
شهید سعید دلالت، فرزند عباسعلی، متولد ۱۳۴۵ در شهر تهران است. او در سال ۶۵ و در عملیات کربلای۵ به شهادت رسید، اما پیکر مطهرش در منطقه شلمچه ماند و در شمار شهدای مفقودالجسد قرار گرفت. پیکر این شهید بعد از گذشت ۳۳ سال در جریان عملیات اخیر کمیته جستجوی مفقودین، تفحص و از طریق پلاک هویت شناسایی شد.
شهید محمد مهدی ماستری فراهانی، فرزند محمد حسین، متولد ۱۳۴۱ در استان تهران است. او در سال ۶۲ و در عملیات والفجر ۴ به شهادت رسید، اما پیکر مطهرش در منطقه پنجوین ماند و در شمار شهدای مفقودالجسد قرار گرفت. پیکر این شهید بعد از گذشت ۳۶ سال در جریان عملیات اخیر کمیته جستجوی مفقودین، تفحص و از طریق آزمایش DNA شناسایی شد.
شهید مجید ریاضتی چشمه، فرزند حاجی، متولد ۱۳۳۶ در شهر تهران است. او در سال ۶۴ و در عملیات ایذائی والفجر۸ به شهادت رسید، اما پیکر مطهرش در جزیره بوارین ماند و در شمار شهدای مفقودالجسد قرار گرفت. پیکر این شهید بعد از گذشت ۳۴ سال در جریان عملیات اخیر کمیته جستجوی مفقودین، تفحص و از طریق آزمایش DNA شناسایی شد.
شهید حسین اصلان خانی، فرزند عبدالوهاب، متولد ۱۳۴۶ در شهر تهران است. او در سال ۶۷ و در تک دشمن به شهادت رسید، اما پیکر مطهرش در منطقه زبیدات ماند و در شمار شهدای مفقودالجسد قرار گرفت. پیکر این شهید بعد از گذشت ۳۱ سال در جریان عملیات اخیر کمیته جستجوی مفقودین، تفحص و از طریق آزمایش DNA شناسایی شد.