حضرت امام خامنه ای: نگذارید احساس غیرت انقلابی و تکلیف در مقابل انقلاب، در دلهای شما ضعیف بشود و فرو بنشیند. مثل کسی که از خانواده و حرم و ناموس خوددفاع میکند،ازانقلاب وارزشها و دستاوردهای آن،همین طور دفاع کنید سبک زندگی اسلامی :: فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

خواستۀ ما: اینترنت باید ملّی، امن، پرسرعت، ارزان و پاک باشد

فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

خواستۀ ما: اینترنت باید ملّی، امن، پرسرعت، ارزان و پاک باشد

دیدگاه و باور ما: فضای مجازی در خدمت صدورانقلاب، اقتصاد مقاومتی، صادرات غیر نفتی، نهضت تولید علم، جنبش نرم افزاری، ایجاد اشتغال پایدار، مبارزه با امپریالیسم واستکبار ستیزی یا مهدی ادرکنی
فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

حضرت امام خامنه ای (حفظه الله تعالی): ۱۳۹۴/۰۶/۱۸
«ان‌شاءالله تا ۲۵ سال دیگر، به توفیق الهی و به فضل الهی چیزی به نام رژیم صهیونیستی در منطقه وجود نخواهد داشت.»

بایگانی
پیوندها

۴۳۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سبک زندگی اسلامی» ثبت شده است

۰ نظر ۱۲ تیر ۹۹ ، ۱۸:۳۷
حسن حیدری

https://idc0-cdn0.khamenei.ir/ndata/news/45973/B/13990407_0745973.jpg

۰ نظر ۱۲ تیر ۹۹ ، ۱۸:۲۵
حسن حیدری

https://idc0-cdn0.khamenei.ir/ndata/news/45973/B/13990407_0545973.jpg

۰ نظر ۱۲ تیر ۹۹ ، ۱۸:۲۳
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

کرونا تمام نشده ، همه باید مراقبت کنند

https://idc0-cdn0.khamenei.ir/ndata/news/45973/B/13990407_0145973.jpg

۰ نظر ۱۲ تیر ۹۹ ، ۱۸:۰۷
حسن حیدری
بازخوانی برخی مطالبات رهبر انقلاب از قوه قضائیه (۱۳۶۸-۱۳۹۸)

قوه قضائیه؛ عیار سلامت جامعه

 

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttp://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif حضرت امام خامنه ای (حفظه الله تعالی) درباره اهمیت قوه قضائیه فرمودند: «قضا در یک کشور، معیار سلامت آن کشور است. اگر دستگاه قضایی سالم بود، می‌توان نتیجه گرفت که وضع عمومی جامعه و کشور از جهت برخورداری از عدالت و دوری از تبعیض و ستم و اجحاف و تجاوز واین غصه‌های بزرگ بشری، سالم است.» ۱۳۷۰/۴/۵ به مناسبت سالروز شهادت شهید بهشتی و هفته قوه قضائیه، پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR گزیده‌ای از مطالبات رهبرانقلاب از قوه قضائیه که در دیدارهای سالیانه قوه قضائیه مطرح شده است را در این مطلب مرور میکند.

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif اهداف
* ایجاد عدالت قاطع و امیدوارکننده
آنچه که بنده به عنوان یک طلبه مسؤول از قوّه قضائیّه انتظار دارم، همان چیزی است که ما چهره زیبا و منوّر آن را در قضاوت امیرالمؤمنین علیه سلام اللَّه الملک الحقّ المبین در تاریخ مشاهده میکنیم: آن عدالت قاطع، آن عدالت بی‌ملاحظه، آن عدالت فراگیر، آن عدالت امیدوار کننده، آن عدالتی که در آن افراد ضعیف و معمولی جامعه در مقابل قانون و معامله قانونی، با افراد مقتدر و قدرتمند یکسانند. در اسلام این گونه است؛ در قانون اساسی ما هم این گونه است.(۱)

گسترش عدل و احیاء حقوق عامه و آزادیهای مشروع و نظارت بر اِعمال قانون را که در شمار هدفهای قوه قضائیه در قانون اساسی است در رأس برنامه‌ها قرار دهید. این موجب اعتماد مردم و دلگرمی آنان به قوه قضائیه در حوادث و منازعات خواهد شد.(۲)
 
* تبدیل دستگاه قضا به ملجأ و مأمن امن برای دادخواهی
حقیقتاً دستگاه قضایی باید ملجأ و مأمن مردم به حساب آید. در جامعه، کمبود و مشکلات و درگیری و ظلم به افراد و تعرض به اموال و جان و حیثیت اشخاص وجود دارد؛ اما دستگاه قضایی باید به گونه‌یی باشد که هر کس در جامعه مورد ظلم هر مقامی واقع شد، خاطرش آسوده باشد که رسیدگی میشود؛ مثل فرزندی که پدر عاقل و مهربان و قوییی دارد و هر کس به او اندک تعرضی کند، دلش محکم است و میگوید ظلم تو را به پدرم میگویم و او حق من را از تو خواهد گرفت. بایستی بر تمام آحاد کشور، چنین روحیه‌یی نسبت به دستگاه قضایی حکمفرما باشد. اگر به کسی ظلم شد، بداند که با مراجعه به دستگاه عدل اسلامی، قطعاً آن ظلم برطرف خواهد شد.(۳)

* سلامت و کارآمدی توأمان قوه قضائیه
در قوه‌ی قضائیه دو هدف اعلی‌ را باید همیشه در نظر داشت؛ همه‌ی کارها باید در جهت این دو هدف اعلی‌ انجام بگیرد؛ که اگر این دو هدف تحقق پیدا کرد، آن وقت محصول آن را جامعه‌ی اسلامی خواهد چشید. آن دو هدف، یکی عبارت است از سلامت قوه، دوم کارآمدی قوه. همه‌ی تلاشها باید این باشد که این قوه تبدیل شود به یک مجموعه‌ی کاملاً کارآمد و کاملاً سالم. اگر این شد، آن وقت مردم میوه را خواهند چشید. آن میوه چیست؟ احساس رضایت و احساس امنیت، به برکت حضور قوه‌ی قضائیه. این برای یک کشور، برای یک جامعه لازم است.(۴)
 
https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif وظایف
* ریشه‌کنی مفاسد اقتصادی
مفاسد اقتصادی، مفاسد فرهنگی را هم با خود می‌آورد، مفاسد اخلاقی را هم می‌آورد. وجود و رواج مفاسد اقتصادی یکی از بزرگترین خطرهایش این است که عناصر خوب دستگاهها را متزلزل میکند، زیر پای آنها را سست میکند. بسیاری از این موارد و قضایای مفاسد اقتصادی که به طور مشخص گزارش شده و برای ما گفته شده است، به این ترتیب بوده است که آن مفسد اقتصادی برای پیشبرد کار خود لازم دانسته در داخل فلان دستگاه نفوذ کند و تعدادی از عناصری را که در آنجا کار میکنند، با خودش همراه کند. خوب، آن عناصری که آنجا کار میکنند، مردمان مؤمنی هستند؛ اما شیطانِ هوس، زیاده طلبی و پول را به جان اینها می‌اندازد، همه هم طاقت نمی‌آورند، مجذوب میشوند، میلغزند؛ این یکی از بزرگترین خطرات مفاسد اقتصادی است... بدانید سهم قوه‌ی قضائیه در مقابله‌ی با مفاسد اقتصادی سهم بسیار سنگین و مهمی است.(۵)

* ملموس کردن عدالت در زندگی مردم
عدالت هم از جمله‌ی آن چیزهائی است که «الحقّ أوسع الأشیاء فی التّواصف و أضیقها فی التّناصف»؛ گفتنش آسان است، التزام به آن آسان نیست؛ خیلی سخت است. انسان با موانع بزرگی برخورد میکند. اگر عزم راسخ و توکل به خدا وجود نداشته باشد، انسان وسط راه خواهد ماند؛ این را باید در قوه‌ی قضائیه دائماً تزریق کرد، دائماً باید این روحیه را در سرتاسر قوه‌ی قضائیه پمپاژ کرد؛ که ما وظیفه‌مان تناصف است، ایجاد عدل است.(۶)

اگر شما به ذهنیت عامه‌ی مردم و به ذهنیت اسلامی نگاه کنید، می‌بینید که توقع از قوه‌ی قضائیه این است که عدالت در زندگی مردم ملموس شود؛ عدالت را حس کنند و این عمومیت پیدا کند.(۷)

* رسیدن به کفایت عدل قضائی در کشور
 ما باید قوه‌ی قضائیه را به طور دائم ارتقاء ببخشیم. آنچه که متوقع است، ارتقاء قوه‌ی قضائیه است به معنای کفایت عدل قضائی در کشور؛ این هم ممکن نخواهد شد، حاصل نخواهد شد، مگر آن وقتی که انسان خروجی‌های آن را مشاهده کند.(۸)

مسئولین قوه باید نگاه کنند، ضعفها را پیدا کنند، مشکلات را پیدا کنند، گره‌های کور را پیدا کنند، اینها را با ابتکار برطرف کنند؛ ذهنهای برتر و ذهنهای ممتاز میتوانند کمک کنند؛ بحمدالله در درون قوه هم هستند، از بیرون قوه هم استفاده بشود. زیرساختهای فنی تأمین بشود، زیرساختهای انسانی تأمین بشود؛ این میشود اقتدار قوه‌ی قضائیه؛ یک قوه‌ی قوی و مقتدر که توانائی حرکت به سمت اهداف خودش را دارد.(۹)

* نظارت بر حُسن اجرای قوانین و امور جاری
در قانون اساسی تصریح شده است که نظارت بر حُسن اجرای قوانین و نظارت بر حسن اجرای امور بر عهده قوه قضائیه است و دیوان عدالت اداری و سازمان بازرسی کل کشور به عنوان دو بازوی اصلی قوه، مسئولیت این دو وظیفه مهم را بر عهده دارند.(۱۰)

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif ساختار
* حفظ ثبات همراه با نگاه نقادانه به شیوه‌های دیوان‌سالاری غلط
آن چیزی که اهمیتش از مسئله‌ی نیروی انسانی کمتر نیست، مسئله‌ی ساختار دیوانی قوه‌ی قضائیه است. دائم باید به دنبال نو کردن ساختارها و به‌روز کردن وضعیت قوه در مجموع ساختاری آن بود. عرض نمیکنیم که ما ثبات را از سازمان قوه‌ی قضائیه بگیریم؛ نه، ثبات و استقرار، در عین نگاه نقادانه به شیوه‌های دیوان‌سالاری غلط، که بعضاً میراث گذشته است و بعضاً تقلید از کشورهای اروپائی است، آن هم از روشهای منسوخ آنها.(۱۱)

* تنظیم دیوان‌سالاری در جهت خدمت به عدالت
اگر دیوان سالاری و تشکیلات ما عدالت را مختل می‌کند، مضر است. باید دیوان سالاری را به نحوی سازماندهی وتنظیم کردکه به عدالت کمک کند؛ زیرا عدالت ملاک و اصل است؛ اجرای عدالت و احقاق حق و ابطال باطل.(۱۲)

* تنظیم قوانین طبق مقررات اسلامی
دستگاه قضایی اسلام یکی از کارآمدترین دستگاههاست. ما احتیاجی نداریم که برای مواد قضایی یا قوانین لازم برای اداره دستگاه قضایی یا نحوه اجرای عدالت، از هیچ نظامی، از هیچ کشوری، از هیچ تمدّن دیگری چیزی وام بگیریم. در اسلام همه چیز پیش بینی شده است. قوانین باید طبق مقررات اسلامی تنظیم و آماده شود و با جرم به هر شکلی مقابله گردد.(۱۳)

* حاکمیت معیارهای اسلامی در قضاوت
یک بُعد دستگاه قضایی، حاکمیت احکام و ارزشها و ملاکها و معیارهای اسلامی است، که قوی‌ترین و متقن‌ترین و محکم‌ترین ملاک و معیار برای اداره‌ی یک مجموعه‌ی قضایی است. نباید در مقابل جنجال مخالفان و دشمنان و کسانی که هر نقطه‌ی مثبتی هم در جامعه‌ی اسلامی باشد، مورد انتقاد قرار میدهند، دچار انفعال بشویم. فرهنگ غربی، شیوه‌ی قضایی اسلامی را قبول ندارد؛ ما هم شیوه‌ی قضایی آنها را قبول نداریم؛ «ولا انتم عابدون ما اعبد ولا انا عابد ماعبدتم»(۱۴). آنها حاضر نیستند موازین قضایی مبتنی بر ارزشهای اسلامی را درک کنند و بفهمند. اصلاً فرهنگ غربی اجازه نمیدهد که کسی ارزش بینه و قسم و حد و تعزیر و دیگر معیارهای قضایی اسلام را درک کند و بفهمد.(۱۵)

* مدیریت نظام‌مند و استقرار فناوری نوین در همه بخشها
فناوری نوین همه جا مستقر بشود؛ همه‌ی کارها مشخص بشود؛ دسترسی به اطلاعات برای مسئولان بالای قوه‌ی قضائیه در هر لحظه‌ای مهیا باشد. نظارت هم باشد، که من بر روی نظارت هم در دیدارهای قبلی تکیه کرده‌ام؛ نظارت بر کارکرد قوه‌ی قضائیه. از همه بالاتر، برنامه‌ای و نظام‌مند عمل شدن در قوه‌ی قضائیه است، که مدیریتها نظام‌مند و برنامه‌ای باشد. (۱۶)

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif تشکیلات
* افتخار و حسنه دانستن خدمت در قوه قضائیه
عضویّت و کار کردن در این قوّه، حقیقتاً یک افتخار است. هر تلاشی که در این قوّه یا در جهت همکاری و همراهی و کمک به این قوّه صورت گیرد، یک حسنه و یک کار برجسته و نیکِ عنداللَّه است. مسأله قوّه قضاییّه، مسأله کمی نیست؛ لذا همه وظیفه دارند کمک کنند تا این قوّه تعیین کننده بتواند نقش ممتاز و بی‌بدیل خود را به انجام برساند. اگر خدای نکرده این قوّه فلج باشد، هر چه دستگاههای دیگر خوب کار کنند، نخواهند توانست خلأهای ناشی از تجاوزها و سوء استفاده‌ها و قصورها و تقصیرها را پُر کنند؛ یعنی تمامیّت نظام جز به تمامیّت و کمالِ قوّه قضاییّه تحقّق پیدا نخواهد کرد.(۱۷)

* انقلابی ماندن و انقلابی عمل کردن
قوه قضائیه باید صددرصد انقلابی باشد و انقلابی عمل کند. البته انقلابی گری بر خلاف نظر و تبلیغ برخی ها، تندروی نیست بلکه انقلابی گری یعنی «عادلانه، خردمندانه، دقیق، دلسوزانه، منصفانه، قاطعانه و بدون رودربایستی عمل کردن.(۱۸) در همه‌ی فصول تحول، مردمی بودن و انقلابی بودن و ضد فساد بودن را رعایت کنید.(۱۹)

* جذب نیروهای شایسته و جوانان انقلابی و فاضل
از جوانان صالح و انقلابی و فاضل در مسؤولیتهای قوه استفاده کنید.(۲۰) البته نیروی انسانی خوب در داخل قوه احتیاج دارد به نظارت از موضع بالا و مدیریت بر کارکردها. انسانِ خوب در معرض لغزش و انحراف قرار میگیرد. اینجور نیست که انسانهای خوب، همیشه خوب باقی خواهند ماند؛ نه، امتحانها برای همه هست؛ باید مراقب امکان لغزشها در همه‌ی احوال بود. این یک جریان است؛ جریان نیروی انسانی؛ که خوب، اهمیت هم دارد.(۲۱)

* اولویت داشتن برخورد با فساد در درون قوه قضائیه
مبارزه‌ی با فساد، هم در درون قوّه محلّ کلام است، هم بیرون قوّه؛ لکن اولویّت با درون قوّه است. خب، هزاران قاضی شریف و پاک‌دامن و کارمندان امین در سراسر قوّه دارند کار میکنند، تلاش میکنند؛ یک عنصر ناباب در یک دادگستری‌ای در یک شهری پیدا میشود، یک حرکتی انجام میدهد، این روانهای پاکیزه‌ی شریف را بدنام میکند... نسبت به فسادِ درون قوّه‌ی قضائیّه سخت‌گیری کنید. علّتش هم این است که این [قوّه]، مسئولِ رفع فساد است؛ اگر خودش فاسد شد، گناه او نابخشودنی است.(۲۲)

باید در داخل قوه قضائیه با افراد متخلف و فاسد در همه استانها و شهرها، با جدیت و قاطعانه برخورد شود و این شیوه باید استمرار یابد.(۲۳) بازرسی‌ها را هر چه می‌توانید افزایش دهید و قوه قضائیه را از درون اصلاح کنید.(۲۴)

* تشویق قضات عادل و درستکار
قضات عادل، شجاع، قاطع، منصف و پر کاری را که بشدت خداترس هستند و عالمانه و بدون ملاحظه قضاوت می‌کنند، مشهور و به جامعه معرفی کنید.(۲۵)

* اطلاع‌رسانی کارهای انجام شده به مردم
باید برای انعکاس حجم سنگین کارهایی که در دستگاه قضایی انجام می‌گیرد، از شیوه‌های جدید و جذاب اطلاع‌رسانی و تبلیغی استفاده شود.(۲۶)

* جلوگیری از نفوذ پول و پولدار در داخل قوه قضائیه
از نفوذ پول و پولدار در داخل قوّه قضاییّه باید به‌شدّت برحذر باشید و پرهیز کنید. یکی از خطرات بسیار بزرگ این است. در دنیا ثابت شده است که زورِ پول از خیلی چیزهای دیگر بیشتر است. امروز خیلی از هدفهای صهیونیستی در دنیا با قدرت پول اعمال میشود. یکی از بزرگترین خطرات حکومتهایی که معتقد به مبنایی هستند، این است که صاحبان پول بتوانند در ارکان حکومت اعمال نفوذ کنند. اینها همه چیز را خراب میکنند. هر بخشی از نظام اگر تحت تأثیر زرمندان و ثروتمندان قرار گرفت، ضایع خواهد شد. در این زمینه، از همه بدتر قوّه قضاییّه است. باید خیلی مراقب باشید خدای نکرده چنین چیزی برای این قوّه پیش نیاید و پول و پولدار و ثروتمند، با روشهایی که دارند، نتوانند اعمال نفوذ کنند.(۲۷)

* التزام به نظارت قانون بر قوه قضائیه
قوه‌ی قضائیه بایستی از نظارت قانون استقبال کند. قانون، یکی از ابزار نظارت است. خودِ قانون یک عامل نهاده شده‌ی در داخل قوه‌ی قضائیه است که برای نظارت بر قوه‌ی قضائیه، عامل بسیار مهم و مؤثری است. معیار، قانون باشد و قوانین نقض نشود؛ تخصیص نخورد؛ تقیید نخورد؛ از گستره‌ی قانون به دلایل گوناگون چیزی حذف نشود. به هر حال، قوه‌ی قضائیه باید هر گونه نظارتی را استقبال کند.(۲۸)

* پرهیز از اشتغالات غیر قضائی
اگر در جایی‌ احساس‌ کردید که‌ مسؤولیت‌ شما موجب‌ این‌ است‌ که‌ کارها راکد بشود، حتما مسؤولیت‌ را واگذار کنید. بعضی‌ از برادران‌، این‌طور هستند که‌ باید ان‌شاءالله‌ مسؤولان‌ محترم‌ قوه‌ی‌ قضائیه‌، یک‌ فکر درست‌ و حسابی‌ برایشان‌ بکنند. آقایی‌ است‌ که‌ اشتغالات‌ خیلی‌ زیادی‌ دارد. حالا در این‌جا هم‌ مثلا دادگاهی‌، محکمه‌یی‌ و یا دادسرایی‌ به‌ او سپرده‌ شده‌ است‌. این‌، به‌ کارها نمی‌رسد و همین‌طور در آن‌جا مانده‌ است‌. این‌ شغل‌ را به‌ یک‌ نفر دیگر واگذار کنند که‌ بیاید، سریع‌ این‌ کار را انجام‌ بدهد. یعنی‌ این‌طور نباشد که‌ برای‌ ما، شغل‌ مسأله‌ی‌ اول‌ باشد. مسأله‌ی‌ اول‌، کار است‌.(۲۹)

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif عملکرد
* ایجاد احساس پناه بودن قوه قضائیه برای مردم
من آن چیزی را که به عنوان توقع عرض میکنم این است که نگاه کنید به خروجی قوه. ممکن است ما کار زیادی هم انجام بدهیم، اما محصول زیادی به دست نیاید. این معنایش چیست؟ معنایش این است که این کارِ ما، با اینکه به لحاظ کمیتِ مطلق زیاد است، اما به لحاظ کمیت نسبی کم است؛ بیشتر باید کار کرد. اگر کسی بگوید که من در هفته صد ساعت کار میکنم، این صد ساعت، نسبت به یک نفر خیلی زیاد است؛ اما نسبت به بعضی از کارها و بعضی از افراد، صد ساعت، زمان کمی است. باید کمیت نسبی را نگاه کرد. راهش این است که به خروجیها نگاه کنید. ببینید آنچه انجام گرفته، مطلبی را که من در سالهای گذشته یکی دو مرتبه گفته ام، آن را تأمین کرده یا نه. و آن، این است که قوه‌ی قضائیه از نظر مردم به عنوان یک ملجأ و پناه، احساس بشود و دیده بشود؛ دلِ مردم این جوری گواهی بدهد. به هر کس ظلم شد، هر کس احساس کرد به او ظلم شده، به خودش، در دلش، به دیگران، بگوید میروم قوه‌ی قضائیه و مشکلم را حل میکنم؛ یک چنین نگاه امیدوارانه‌ای به قوه‌ی قضائیه باید در کل جامعه شکل بگیرد.(۳۰)

* اجتناب از دخالت دادن گرایش سیاسی در قضاوت
حق‌ همه‌ی‌ مردم‌ این‌ است‌ که‌ در جریانهای‌ سیاسی‌ وارد بشوند، اظهار نظر کنند و جزو گروههای‌ سیاسی‌ باشند. در دستگاه‌ قضایی‌، این‌، حالت‌ خاصی‌ دارد. داشتن‌ عقیده‌ی‌ سیاسی‌، یک‌ چیز قهری‌ و طبیعی‌ است‌. شاید مقدار کمی‌ از آن‌ هم‌، به‌ مقتضای‌ گرایش‌ سیاسی‌ در برخوردها، اجتناب‌ناپذیر باشد؛ اما مسؤولان‌ دستگاه‌ قضا و کسانی‌ که‌ سرنوشت‌ قضایای‌ مشکل‌ مردم‌ در دست‌ آنهاست‌، باید از تضلع‌ در امور سیاسی‌ و از دخالت‌ دادن‌ گرایش‌ سیاسی‌ در آن‌ کار مهمی‌ که‌ بر دوششان‌ است‌ ـ یعنی‌ قضا ـ بشدت‌ پرهیز کنند.(۳۱)

* توجه  نکردن قاضی به تحمیل افراد یا رسانه‌ها
قاضی باید مستقل باشد و تحت تأثیر کسی قرار نگیرد. با تلفن و امرِ کسی نمی‌شود قضاوت کرد؛ باید با وجدان و علم و حجّت شرعی خود قضاوت کند. این دستوردهنده تحمیل کننده کیست؟ شکل عادی معمولی ساده قدیمی آن این است که یک نفر بگوید آقا این گونه حکم کن؛ والّا چنین و چنان! این روشِ چندان رایجی نیست. طور دیگر هم میشود قاضی را زیر فشار قرار داد: با تیتر روزنامه، با فشار سیاسی و انواع و اقسام جوسازی. از یک طرف قاضی باید تحت تأثیر این جوسازیها قرار نگیرد - دستگاه قضا؛ چه مدیران ارشد، چه قضات شریف و محترم، به هیچ وجه نباید تحت تأثیر کار غیر منطقی کسانی قرار گیرند که میخواهند مقاصد خودشان را با جوسازی علیه قوّه قضاییّه ساماندهی کنند و پیش ببرند - از طرف دیگر خود آن افراد باید بدانند که کار خلافی می‌کنند.(۳۲)

* صدور حکم قضائی مستدل و بدون ضعف
ما نباید سطح توقّع خود را از عرصه دادگاه پایین آوریم؛ عرصه دادگاه باید رفیع باشد. بنده بارها به مسؤولان عزیز و محترم قوّه قضاییّه در بخشهای مختلف گفته‌ام که حُکم باید آن‌چنان مستحکم و مستدل باشد که در همه سطوح قابل دفاع باشد. البته این به معنای آن نیست که در دیوان عالی کشور نقض نخواهد شد؛ چرا، ممکن است در عین حال فتوری داشته باشد؛ اما بنای قاضی در انشاءِ حُکم و رعایت قانون و استدلال در حکم - که ذهن او را به این حکم رسانده است - باید به قدری متین باشد که هر کس حُکم را دید، در دل تصدیق کند که درست است؛ هر چه عقل و سواد انسان بیشتر باشد، بیشتر تصدیق کند.(۳۳)

* سرعت و اتقان در رسیدگی قضایی‌
دو چیز، در دستگاه‌ قضایی‌ اهمیت‌ دارد و برای‌ یک‌ قاضی‌ هم‌ می‌تواند حقیقتا هدف‌ کارش‌ باشد: یکی‌ سرعت‌، و دیگری‌ اتقان‌ است‌. اگر کار سریع‌ انجام‌ نگیرد، همان‌ عیب‌ بزرگی‌ می‌شود که‌ سابقا در دستگاههای‌ قضایی‌ دوران‌ طاغوت‌ بود و آثار و نشانه‌هایش‌ هم‌ در بعضی‌ گوشه‌وکنارهای‌ بعد از انقلاب‌، هنوز وجود داشت‌. فلان‌ دستگاه‌، در فلان‌ بخش‌ از بخشهای‌ قضایی‌، چند هزار پرونده‌ در قفسه‌های‌ متراکم‌ و کهنه‌ داشت‌. واقعا چیز خیلی‌ بدی‌ است‌. از این‌ مسأله‌، باید پرهیز بشود. هر کاری‌ که‌ سرعت‌ را تأمین‌ و تضمین‌ می‌کند، مطلوب‌ است‌.(۳۴)

* تبعیض قائل نشدن بین قوانین قضائی
دستگاه قضا باید کوشش کند که هرچه در وسع و توان بنی‌آدم است، با کسریها و کمبودهایی که بالاخره در کار انسانها هست، به سمت کمال دستگاه و سیستم قضا و تشکیلات قضایی پیش برود؛ و این نمی‌شود، مگر با رعایت کامل ضوابط و موازین اسلامی در امر تأمین عدالت، که یکی از عمده‌ترینش عبارت از عدم تبعیض در شمول قانون کشور و قوانین قضایی است. این، شاید یکی از آن اساسی‌ترین کارها در دستگاه قضاست.(۳۵)

* تبدیل زندان به آموزشگاه نیکی‌ها
سیاست حبس زدائی بسیار کار خوبی است؛ لیکن به هر حال وجود حبس و وجود زندان یک واقعیتی است. بایستی مدیریت ما در امر زندان جوری باشد که زندان به معنای واقعی کلمه آموزشگاه نیکی‌ها شود. اینها را باید جزو کارهای بزرگ شمرد؛ جزو مسائل مهم به حساب آورد. اینها چیزهائی است که به خود قوه‌ی قضائیه ارتباط پیدا میکند. مدیریتهای مربوطه بایستی حداکثر تلاش را برای این مسئله بکنند.(۳۶)

۱) بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه‌ی قضائیه‌ ۱۳۷۹/۰۴/۰۷
۲) انتصاب حجت‌الاسلام والمسلمین سیدابراهیم رئیسی به ریاست قوه قضائیه ۱۳۹۷/۱۲/۱۶
۳) بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه‌ی قضائیه‌ ۱۳۶۸/۰۴/۰۷
۴) بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه‌ی قضائیه‌ ۱۳۹۲/۰۴/۰۵
۵) بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه‌ی قضائیه‌ ۱۳۸۷/۰۴/۰۵
۶) بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه‌ی قضائیه‌ ۱۳۸۸/۰۴/۰۷
۷) بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه‌ی قضائیه‌ ۱۳۸۳/۰۴/۰۷
۸) بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه‌ی قضائیه‌ ۱۳۹۱/۰۴/۰۷
۹) بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه‌ی قضائیه‌ ۱۳۹۰/۰۴/۰۶
۱۰) بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه‌ی قضائیه‌ ۱۳۹۶/۰۴/۱۲
۱۱) بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه‌ی قضائیه‌ ۱۳۸۹/۰۴/۰۷
۱۲) بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه‌ی قضائیه‌ ۱۳۸۳/۰۴/۰۷
۱۳) بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه‌ی قضائیه‌ ۱۳۷۹/۰۴/۰۷
۱۴) سوره کافرون، آیات ۳ و ۴
۱۵) بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه‌ی قضائیه‌ ۱۳۶۸/۰۴/۰۷
۱۶) بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه‌ی قضائیه‌ ۱۳۸۶/۰۴/۰۷
۱۷) بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه‌ی قضائیه‌ ۱۳۸۱/۰۴/۰۵
۱۸) بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه‌ی قضائیه‌ ۱۳۹۵/۰۴/۰۹
۱۹) انتصاب حجت‌الاسلام والمسلمین سیدابراهیم رئیسی به ریاست قوه قضائیه ۱۳۹۷/۱۲/۱۶
۲۰) انتصاب حجت‌الاسلام والمسلمین سیدابراهیم رئیسی به ریاست قوه قضائیه ۱۳۹۷/۱۲/۱۶
۲۱) بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه‌ی قضائیه‌ ۱۳۸۹/۰۴/۰۷
۲۲) بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ۱۳۹۸/۰۴/۰۵
۲۳) بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه‌ی قضائیه‌ ۱۳۹۵/۰۴/۰۹
۲۴) بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه‌ی قضائیه‌ ۱۳۹۶/۰۴/۱۲
۲۵) بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه‌ی قضائیه‌ ۱۳۹۶/۰۴/۱۲
۲۶) بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه‌ی قضائیه‌ ۱۳۹۵/۰۴/۰۹
۲۷) بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه‌ی قضائیه‌ ۱۳۸۱/۰۴/۰۵
۲۸) بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه‌ی قضائیه‌ ۱۳۸۴/۰۴/۰۷
۲۹) بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه‌ی قضائیه‌ ۱۳۶۹/۰۴/۰۴
۳۰) بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه‌ی قضائیه‌ ۱۳۸۶/۰۴/۰۷
۳۱) بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه‌ی قضائیه‌ ۱۳۶۹/۰۴/۰۴
۳۲) بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه‌ی قضائیه‌ ۱۳۸۰/۰۴/۰۷
۳۳) بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه‌ی قضائیه‌ ۱۳۸۱/۰۴/۰۵
۳۴) بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه‌ی قضائیه‌ ۱۳۶۹/۰۴/۰۴
۳۵) بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه‌ی قضائیه‌ ۱۳۷۰/۰۴/۰۵
۳۶) بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه‌ی قضائیه‌ ۱۳۸۷/۰۴/۰۵
۰ نظر ۰۶ تیر ۹۹ ، ۰۰:۴۷
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

برنامه های دهه کرامت

https://cdn.amfm.ir/amfm-static/sites/2/2020/06/21123110/20200621123109494246.jpg

۰ نظر ۰۲ تیر ۹۹ ، ۱۵:۳۴
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

چهارمین جشنواره مردمی کرامت

https://cdn.amfm.ir/amfm-static/sites/2/2020/06/21122729/20200621122728309113.jpg

۰ نظر ۰۲ تیر ۹۹ ، ۱۵:۳۳
حسن حیدری

به همت آستان کریمه اهل‌بیت(س) دنبال می‌شود؛

ویژه برنامه «فدای دخترم» با برپایی هزاران جشن در سراسر کشور

ویژه برنامه «فدای دخترم» با برپایی هزاران جشن در سراسر کشور

ویژه برنامه «فدای دخترم» با محوریت برپایی هزاران جشن در سراسر کشور به همت آستان مقدس کریمه اهل‌بیت(س) طی دهه کرامت امسال دنبال می‌شود.

به گزارش پایگاه خبری آستان حضرت معصومه سلام‌الله علیها، ویژه برنامه تکریم دختران با عنوان «فدای دخترم» با برگزاری هزاران جشن خانگی، مجازی و عمومی به مناسبت دهه کرامت به همت آستان مقدس کریمه اهل‌بیت(س) در سطح ملی دنبال می‌شود که عنوان این ویژه برنامه از خطاب امام کاظم علیه‌السلام به حضرت معصومه سلام‌الله علیها «فداها ابوها..» گرفته شده است.

علاقه‌مندان برای مشارکت در این ویژه برنامه باید از تزیین، کادو و کیک جشن فیلم و عکس افقی گرفته و ضمن انتشار در فضای مجازی با هشتک «#فدای_دخترم»، محتوای خود را برای دبیرخانه به نشانی KERAMAT.AMFM.IR ارسال و یا با شماره تلفن ۰۲۵۳۷۱۷۵۳۰۱ ارتباط برقرار کنند.

خاطرنشان می‌شود، در قالب این ویژه برنامه‌ها صدها هدیه متبرک آستان مقدس بانوی کرامت به شرکت‌کنندگان اهدا خواهد شد.

در زمان حیات مبارک امام موسی بن جعفر علیه‌السلام پدر گرامی حضرت معصومه سلام الله علیها، جمعی از علاقمندان و یاران حضرت که در بیرون از مدینه زندگی می‌کردند برای زیارت و عرض ادب و طرح سوالات خود به مدینه می‌آیند و به خانه حضرت مشرف می‌شوند. در را که می‌زنند حضرت معصومه سلام‌الله علیها پشت در می‌آیند و به آن شیعیان می‌گویند که پدر در خانه نیست. آن شیعیان عرض می‌کنند ما از بیرون مدینه برای زیارت امام علیه‌السلام و طرح سوال خدمتشان رسیده‌ایم.

حضرت معصومه سلام‌الله علیها می‌گویند من سوالات را ببینم تا فردا جواب را ارائه دهم. آن‌ها یک شب در مدینه سر می‌کنند و فردا می‌آیند در خانه امام در حالی که هنوز امام به خانه برنگشته بودند اما پاسخ سوالات از سوی حضرت معصومه سلام‌الله علیها داده می شود. آن‌ها جواب سوالات را می‌گیرند و در راه رفتن به سمت خانه هایشان امام موسی کاظم علیه‌السلام را زیارت می‌کنند و ماجرا را برای امام بازگو می‌کنند.

امام سوالات را به همراه پاسخ آن‌ها مطالعه می‌کنند و می بینند که حضرت معصومه سلام‌الله علیها تا چه اندازه زیبا و دقیق جواب سوالات را داده‌اند. آن وقت است که چشمان امام پر از اشک می‌شود و سه بار پشت سر هم تکرار می‌کنند: فداها ابوها، فداها ابوها، فداها ابوها. یعنی همان جمله‌ای که حضرت پیامبر(ص) در حق حضرت فاطمه سلام‌الله علیها فرموده بودند.

۰ نظر ۰۲ تیر ۹۹ ، ۱۵:۲۰
حسن حیدری

تیمسار فلاحی، تیمساری است که مانند سربازان صفر به جنگ با ضد انقلاب در پاوه رفت.

تیمسار فلاحی، تیمساری است که مانند سربازان صفر به جنگ با ضد انقلاب در پاوه رفت.

گروه نظامی-رجانیوز: ارتش جمهوری اسلامی ایران همیشه و همه جا به یاری مردم کشورمان آمده، چه در جنگ با تروریسم و رژیم بعث عراق و چه در جنگ با بلایای طبیعی مثل سیل و زلزله. در این میان ارتش همیشه فرماندهان بزرگ و کاربلدی را به این ملت شناسانده مثل امیر دریادار حبیب‌الله سیاری، امیر سرتیپ احمدرضا پوردستان، سرلشکر موسوی و کمی عقب‌تر سپهبد قرنی، شهید صیاد شیرازی و تیمسار ولی‌الله فلاحی، تیمساری که مانند سربازان صفر به جنگ با ضد انقلاب رفت و در کف خیابان های پاوه به مقابله با آنها پرداخت و آنها را شکست داد.

 

 

به گزارش رجانیوز به نقل از باشگاه خبرنگاران، ولی‌الله فلاحی در سال ۱۳۱۰ در طالقان به دنیا آمد، تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در طالقان و دبیرستان نظام تهران گذراند و پس از اخذ دیپلم در مهرماه سال ۱۳۳۰ وارد دانشکده افسری شد و با درجه ستوان دومی از آن دانشکده فارغ‌التحصیل شده و سپس در لشکر ۹۲ زرهی خدمت خود را شروع کرد.

 

تیمسار فلاحی به دلیل مخالفت با حکومت پهلوی چهار بار به زندان افتاد. اما به دلیل تفکر بالا و دانش بالا و هوشی که داشت از افسران زبده قابل احترام ارتش شاهنشاهی بود که همواره مورد احترام فرماندهان ارشد ارتش بود.

 

تیمسار فلاحی؛ امیری که نه ترسید و نه کم آورد، بلکه مردانه ایستاد

 

فلاحی با درجه سرهنگ دومی به همراه گروهی از افسران ایرانی به عنوان ناظر صلح سازمان ملل در آتش‌بس ویتنام، از سال ۱۳۵۱ تا اواسط ۱۳۵۳ را در این کشور گذراند. او در ۱۲ مهرماه ۱۳۵۷ پس از گرفتن درجه سرتیپی به شیراز منتقل شد و به عنوان معاون فرماندهی مرکز پیاده شیراز به کار خود ادامه داد.

 

تیمسار فلاحی؛ امیری که نه ترسید و نه کم آورد، بلکه مردانه ایستاد

 

در اوایل اسفند سال ۱۳۵۷ و تنها چند روز بعد از انقلاب اسلامی یعنی هنگامی که هنوز یک هفته از پیروزی انقلاب اسلامی نگذشته بود، گروه‌های معارض و ضد انقلاب اقدام به تصرف پادگان مهاباد کردند.  پس از این جریان گروه‌های ضد انقلاب تصمیم به تصرف پادگان‌های سقز، کردستان و مریوان گرفتند که با قاطعیت سپهبد شهید «قرنی» مواجه شدند و با اعزام نیروهای ویژه به این منطقه، برنامه تصرف این سه پادگان توسط معارضان، شکست خورد.

 

تیمسار فلاحی؛ امیری که نه ترسید و نه کم آورد، بلکه مردانه ایستاد

 

پس از شکست‌های متعدد دشمن به این فکر افتاد تا یک شهر مرزی و کوهستانی را به اشغال در بیاورد. در این میان، شهر پاوه که از شاخص‌های لازم برخوردار بود، انتخاب شد تا بتوانند هم آن را تصرف کنند و هم از حمایت رژیم بعث عراق بهره‌مند شود. نکته خطرناک این بود که ارتش در پاوه پایگاه نداشت و همین راه را برای نفوذ ضدانقلاب باز می‌کرد. زمانی که کوموله و دموکرات وارد پاوه شدند فقط نیروهای ژاندارمری برای مقابله با آنها حضور داشتند. چند پاسدار هم خود را به پاوه رسانده بودند تا از آن دفاع کنند، پاسداران از اصغر وصالی فرمان می گرفتند که از دوستان شهید چمران بود. اما کم بودن نیروها باعث شد شهر سقوط کند.

 

تیمسار فلاحی؛ امیری که نه ترسید و نه کم آورد، بلکه مردانه ایستاد

 

در همین زمان تیمسار ولی‌الله فلاحی و مصطفی چمران با یک فروند بالگرد وارد منطقه پاوه شدند. پس از شناسایی و کسب اطلاع از وضعیت شهر تیمسار فلاحی با اصرار شهید چمران به تهران بازگشت، بسیاری از کارشناسان علت بازگشت ایشان از منطقه را، نجات پاوه و ارائه گزارش به حضرت امام خمینی (ره) می‌دانند که همین طور هم شد، زیرا گزارشی که تیمسار فلاحی به عنوان فرمانده نیروی زمینی به امام راحل ارائه کرد، سبب ابلاغ فرمان تاریخی امام (ره) در ۲۷ مردادماه شد که شهر را نجات داد. 

 

تیمسار فلاحی؛ امیری که نه ترسید و نه کم آورد، بلکه مردانه ایستاد

 

امام خمینی (ره) در ۲۸ مرداد ۱۳۵۸ ابلاغ می‌کنند که اشرار سریعا و با تمام قوا سرکوب شوند. سرانجام در ساعت ۶ بامداد روز ۲۸ مرداد ۱۳۵۸ شهر پاوه دوباره به دست نیرو‌های ارتشی و بسیجی آزاد می‌شود و عناصر ضدانقلاب متواری می‌گردند. شهید فلاحی در یک یادداشتی می‌نویسد که من و چمران روزه بودیم. از افطار که خبری نبود، سحر هم که چیزی نخوردیم. سحر قدری آب خوردم تا بتوانم روز بعد را روزه بگیرم. این اوضاع شهر خوب نیست.

 

تیمسار فلاحی؛ امیری که نه ترسید و نه کم آورد، بلکه مردانه ایستاد

 

سپهبد قرنی در سال ۵۹ ترور می‌شود و به تاریخ ۲۹ خرداد ۱۳۵۹ حکم جانشینی ریاست ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران به سرلشکر فلاحی ابلاغ می‌شود. ابوالحسن بنی صدر- اولین رئیس جمهور جمهوری اسلامی ایران- از مقام فرماندهی کل قوا عزل می‌شود و اختیارت او طی نامه‌ای از حضرت امام (ره)، به تاریخ ۲۱/۳/۱۳۶۰ به تیمسار فلاحی تفویض می‌شود.

 

تیمسار فلاحی؛ امیری که نه ترسید و نه کم آورد، بلکه مردانه ایستاد

 

۳۱ شهریور ۱۳۵۹، نیروی زمینی عراق وارد خاک ایران می‌شود. با دستور سرلشکر فلاحی، لشکر ۱۶ زرهی قزوین تجهیزات خود را سریعا به منطقه می‌فرستد. فلاحی در این زمان مرتبا از جبهه‌های شمال غرب تا جنوب غرب بازدید می‌کند. او در کنار بازدید‌های مکرر از مناطق عملیاتی، به طور مستقیم در نبرد سوسنگرد، عملیات تپه چشمه، عملیات نصر، الله اکبر، عملیات طراح در اهواز، عملیات تصرف نوسود و آزادسازی بستان و... شرکت می‌کند.

 

تیمسار فلاحی؛ امیری که نه ترسید و نه کم آورد، بلکه مردانه ایستاد

 

به تاریخ یکم مهر ۱۳۶۰، با حضور لشکر ۷۷ خراسان و تیپ ۳۷ زرهی شیراز و گردان‌های تانک لشکر‌های ۱۶ زرهی قزوین و ۹۲ زرهی اهواز، عملیات ثامن الائمه با نظارت مستقیم تیمسار فلاحی آغاز می‌شود. عملیات در ساعت یک دقیقه بامداد روز پنجم مهرماه ۱۳۶۰ آغاز می‌شود و در ساعت ۲۰:۶ بامداد روز ششم مهرماه، با پیام فرمانده تیپ دوم، جزیره آبادان پس از یک سال محاصره، آزاد می‌شود.

 

تیمسار فلاحی؛ امیری که نه ترسید و نه کم آورد، بلکه مردانه ایستاد

 

چند ساعت پس از آزادسازی جزیره آبادان، فلاحی با فرماندهان تیپ‌های یک و ۲ و ۳ لشکر ۷۷ خراسان، فرمانده توپخانه لشکری، فرماندهان پشتیبانی خدمات رزمی، روسای ارکان ستاد لشکر ۷۷، فرمانده تیپ ۳۷ زرهی شیراز، فرماندهان گردان‌های تانک لشکر‌های ۱۶ و ۹۲ و فرمانده لشکر ۷۷، جلسه‌ای تشکیل می‌دهد و اقدامات بعدی را به آن‌ها توصیه می‌کند.

 

تیمسار فلاحی؛ امیری که نه ترسید و نه کم آورد، بلکه مردانه ایستاد

 

بعد از جلسه، به درخواست سرهنگ کهتری، از مناطق آزاد شده بازدید می‌کند. می‌گویند فلاحی از جاده‌ای به سمت آبادان می‌رفت که همیشه آرزو می‌کرد روزی از وجود عراقی‌ها پاکش کند. صبح روز بعد، یعنی ۷ مهرماه ۱۳۶۰، در قرارگاه عملیاتی لشکر ۷۷ در ماهشهر، رژه اسرای عراقی را سان می‌بیند و همان جا لشکر ۷۷ خراسان را به نام امام هشتم، لشکر ۷۷ پیروز ثامن الائمه می‌خواند.

 

تیمسار فلاحی؛ امیری که نه ترسید و نه کم آورد، بلکه مردانه ایستاد

 

بعد از مراسم رژه، فلاحی به همراه سرهنگ نامجو (وزیر دفاع وقت)، سرهنگ فکوری و تیمسار ظهیرنژاد به قرارگاه لشکر ۹۲ مستقر در اهواز می‌روند. نهار می‌خورند و آماده می‌شوند برای رفتن به فرودگاه و از آنجا، عزیمت به تهران. تیمسار ظهیرنژاد از مسافرت با هواپیما امتناع می‌کند و بقیه- یعنی نامجو، فلاحی، فکوری و کلاهدوز- به فرودگاه می‌روند. شهید جهان آرا را در فرودگاه می‌بینند. هواپیمای اختصاصی آن‌ها آمادگی پرواز ندارد. خلبان هواپیما می‌گوید: «نشان دهنده هواپیما از کار افتاده.» سرهنگ خلبان شهید فکوری نیز گفته خلبان را تایید می‌کند. خلبان به فلاحی پیشنهاد می‌دهد که صبح زود حرکت کنند تا اول وقت در تهران باشند.

 

تیمسار فلاحی؛ امیری که نه ترسید و نه کم آورد، بلکه مردانه ایستاد

 

از هواپیما که خارج می‌شوند، روی پلکان، فلاحی چشمش به یک فروند هواپیمای ۱۳۰ -c می‌افتد. هواپیمای مذکور برای انتقال پیکر شهدا و مجروحین به تهران در نظر گرفته شده. تیمسار پیشنهاد پرواز با آن هواپیما را می‌دهد. می‌گوید: همین خوب است. شهدا را هم مشایعت می‌کنیم؛ مشایعتی که ابدی شد.

 

در همین پرواز فلاحی و یارانش به همان شهدایی پیوستند که قرار بود برای ساعاتی کنارشان باشند، اما تقدیر کاری کرد که برای همیشه کنارشان باشند.

 

تیمسار فلاحی؛ امیری که نه ترسید و نه کم آورد، بلکه مردانه ایستاد

 

هواپیما تا ۸۰ مایلی تهران به آسودگی پرواز می‌کند. خلبان با برج مهرآباد تماس می‌گیرد و اجازه کم کردن ارتفاع پرواز را می‌خواهد. موافقت می‌شود. ۱۵ مایلی تهران. خلبان دوباره می‌خواهد ارتفاع را کمتر کند. باز موافقت می‌شود. ارتفاع تا ۸۵۰۰ پایی زمین پایین می‌آید. به محض کم شدن ارتفاع هر چهار موتور هواپیما از کار می‌افتد و ولی الله فلاحی با همراهانش به شهادت می‌رسد و ۷ مهر ۱۳۶۰ در تاریخ این ملت ثبت می‌شود؛ تاریخ شهادت فلاحی و یارانش.

 

امیر سرتیپ دوم ستاد مسعود بختیاری از طراحان عملیات های ارتش در دفاع مقدس در رابطه با شخصیت و مهارت تیمسار فلاحی می گوید: بدون تردید و با استناد به دلایل و تجزیه و تحلیل خالی از شعار، شهید فلاحی بر مبنای عملکردش از فرماندهی نیروی زمینی ارتش تا ریاست ستاد مشترک ارتش و اداره راهبردی جنگ در سال اول، برجسته ترین نظامی ارتشی نیروهای مسلح در یکصد سال اخیر است.

 

 

 

تیمسار فلاحی؛ امیری که مردانه در پاوه ایستاد + تصاویر

 

وصیت‌نامه شهید «ولی الله فلاحی»

«بسم الله الرحمن الرحیم

به نام خدا، به نام ایران، به نام اسلام، به یاد شهید، بنام انقلاب، به نام مبارز و به نام رهبر انقلاب حضرت آیت الله امام روح الله خمینی

وصیت من، فرمان خدا، کتاب خدا و قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران

زندگی‌نامه و کارنامه من، قضاوت ملت ایران به ویژه ارتش ایران

همسر و فرزندان و پدر و مادر و برادران و خواهرانم و برادرزادگان و خواهرزادگان و همسران آن‌ها و عمو و عموزادگان بزرگ را به خداوند و به ملت ایران می‌سپارم.

 

از همه می‌خواهم مرا ببخشند و من نیز همه را می‌بخشم و هیچ آرزوی دوری در این جهان هستی به جز کمال انقلاب و کمال جهاد اکبر ندارم.

سرتیپ فلاحی

۳۰ تیر ۱۳۵۸»

۰ نظر ۲۹ خرداد ۹۹ ، ۰۱:۰۸
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

خطوط اصلی زندگی حضرت امام صادق علیه‌السلام

 
 
خطوط اصلی زندگی حضرت امام صادق علیه‌السلام

 

به‌مناسبت سالروز شهادت حضرت امام جعفر صادق علیه‌السلام، پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR بخش‌هایی از بیانات حضرت امام خامنه‌ای را درباره حیات نورانی این امام معصوم که ۳۳ سال پیش در ۱۳۵۸/۳/۲۱ انجام شده است، منتشر می‌کند.

* نقشه‌ی امام صادق علیه‌السلام
وقتی امام باقر علیه‌السلام از دنیا می‌رود بر اثر فعالیت‌های بسیاری که در طول این مدت خود امام باقر علیه‌السلام و امام سجاد علیه‌السلامانجام داده بودند اوضاع و احوال به سود خاندان پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌وآله بسیار تغییر کرد؛ نقشه‌ی امام صادق علیه‌السلام این بود، که بعد از رحلت امام باقر علیه‌السلام کارها را جمع و جور کند، یک قیام علنی به راه بیندازد و حکومت بنی‌امیه را -که هر روزی یک دولتی عوض می‌شد و حاکی از نهایت ضعف دستگاه بنی‌امیه بود- واژگون کند و از خراسان و ری و اصفهان و عراق و حجاز و مصر و مراکش و همه‌ی مناطق مسلمان‌نشین که در همه‌ی این مناطق شبکه‌ی حزبی امام صادق علیه‌السلام -یعنی شیعه، شیعه یعنی شبکه‌ی حزبی امام صادقعلیه‌السلام- شبکه‌ی امام صادق علیه‌السلام همه جا گسترده بود، از همه‌ی آنها نیرو بیاید مدینه و امام لشکرکشی کند به شام، حکومت شام را ساقط کند و خودش پرچم خلافت را بلند کند و بیاید مدینه و حکومت پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌وآله را به راه بیندازد؛ این نقشه‌ی امام صادق بود. لذا وقتی که در خدمت امام باقر علیه‌السلام در روزهای آخر عمرش صحبت می‌شود و سؤال می‌شود که قائم آل محمد کیست، حضرت یک نگاهی می‌کنند به امام صادق علیه‌السلام می‌گویند که گویا می‌بینم که قائم آل محمد این است. البته می‌دانید که قائم آل محمد یک اسم عام است، اسم خاص نیست، اسم ولی‌عصر صلوات‌اللَّه‌علیه نیست. حضرت ولی‌عصر صلوات‌اللَّه‌علیه قائم نهایی آل محمد است، اما همه‌ی کسانی که از آل محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله در طول زمان قیام کردند -چه پیروزی به دست آورده باشند چه نیاورده باشند- اینها قائم آل محمدند و این روایاتی که می‌گوید وقتی قائم ما قیام کند این کارها را می‌کند، این کارها را می‌کند، این رفاه را ایجاد می‌کند، این عدل را می‌گستراند، منظور حضرت ولی‌عصر عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف نبود آن روز، منظور این بود که آن شخصی از آل محمد که بناست حکومت حق و عدل را به وجود بیاورد، او وقتی که قیام بکند این کارها را خواهد کرد و این درست هم بود.

کار پنهانی و تشکیلاتی به‌طور معمول در صورتی‌که با اصول درست پنهان‌کاری همراه باشد، باید همواره پنهان بماند. آن روز مخفی بوده، بعد از آن نیز مخفی می‌ماند و رازداری و کتمان صاحبانش نمی‌گذارد پای نامحرمی بدانجا برسد. هرگاه آن کار به ثمر برسد و گردانندگان و عاملانش بتوانند قدرت را در دست گیرند، خود، دقایق کار پنهان خود را برملا خواهند کرد. به همین جهت است که اکنون بسیاری از ریزهکاری‌ها و حتی فرمان‌های خصوصی و تماس‌های محرمانه‌ی سران بنی‌عباس با پیروان افراد تشکیلاتشان در دوران دعوت عباسی در تاریخ ثبت است و همه از آن آگاهند.

بی‌گمان اگر نهضت علوی نیز به ثمر می‌رسید و قدرت و حکومت در اختیار امامان شیعه یا عناصر برگزیده‌ی آنان در می‌آمد، ما امروز از همه‌ی رازهای سربه‌مهر دعوت علوی و تشکیلات همه‌جاگسترده و بسیار محرمانه‌ی آن مطلع می‌بودیم.

تنها راهی که می‌تواند ما را با خط کلی زندگی امام آشنا سازد، آن است که نمودارهای مهم زندگی آن حضرت را در لابه‌لای این ابهام‌ها یافته، به کمک آنچه از اصول کلی تفکر و اخلاق آن حضرت می‌شناسیم، خطوط اصلی زندگینامه‌ی امام را ترسیم کنیم و آنگاه برای تعیین خصوصیات و دقایق، در انتظار قرائن و دلایل پراکنده‌ی تاریخی و نیز قرائنی به‌جز تاریخ بمانیم.
نمودارهای مهم و برجسته در زندگی امام صادق علیه‌السلام بدین شرح است:
1. تبیین وتبلیغ مسأله‌ی امامت.
2. تبلیغ و بیان احکام دین به شیوه‌ی فقه شیعی و نیز تفسیر قرآن به روال بینش شیعی.
3. وجود تشکیلات پنهانی ایدئولوژیک–سیاسی.

* تبیین وتبلیغ مسأله‌ی امامت
امام صادق علیه‌السلام نیز مانند دیگر امامان شیعه، محور برجسته‌ی دعوتش را موضوع «امامت» تشکیل می‌داده است. برای اثبات این واقعیت تاریخی، قاطعترین مدرک، روایات فراوانی است که ادعای امامت را از زبان امام صادق علیه‌السلام به روشنی و با صراحت تمام نقل می‌کند. امام در هنگام اشاعه و تبلیغ این مطلب، خود را در مرحله‌ای از مبارزه می‌دیده است که می‌بایست به طور مستقیم و صریح، حکام زمان را نفی کند و خویشتن را به عنوان صاحب حق واقعی ولایت و امامت به مردم معرفی نماید؛ و قاعدتاً این عمل فقط هنگامی صورت می‌گیرد که همه‌ی مراحل قبلی مبارزه با موفقیت انجام گرفته، آگاهی‌های سیاسی و اجتماعی در قشر وسیعی پدید آمده، آمادگی‌های بالقوه در همه‌جا احساس شده، زمینه‌های ایدئولوژیک در جمع قابل توجهی ایجاد گردیده، لزوم حکومت حق و عدل برای جمعی کثیر به ثبوت رسیده و بالاخره رهبر تصمیم راسخ خود را برای مبارزه‌ا‌ی نهایی گرفته است. بدون این همه، مطرح کردن نام یک شخص معین به عنوان امام و زمامدار محق جامعه، کاری عجولانه و بی‌فایده خواهد بود.

نکته‌ی دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد، این است که امام در مواردی به این بسنده نمی‌کند که امامت را برای خویش اثبات کند؛ بلکه همراه نام خود، نام امامان بحق و اسلاف پیشین خود را نیز یاد می‌کند و در حقیقت سلسله‌ی امامت اهلبیت علیهم‌السلام را متصل و جدایی‌ناپذیر مطرح می‌سازد. این عمل با توجه به اینکه تفکر شیعی، همه‌ی زمامداران نابحق گذشته را محکوم کرده و آنان را «طاغوت» بهشمار میآورده، میتواند اشاره به پیوستگی جهاد شیعیان این زمان بهزمانهای گذشته نیز باشد. در واقع امام صادق علیه‌السلام با این بیان، امامت خود را یک نتیجه‌ی قهری که بر امامت گذشتگان مترتب است، می‌شمارد و آن را از حالت بی‌سابقه و بی‌ریشه و پایه بودن؛ بیرون می‌آورد و سلسله‌ی خود را از کانالی مطمئن و تردیدناپذیر به پیامبر بزرگوار صلی‌الله‌علیه‌وآله متصل می‌کند.

روایت «عمروبن‌ابی‌المقدام» منظره‌ی شگفت‌آوری را ترسیم می‌کند: روز نهم ذیحجه روز عرفه است. محشری از خلایق در عرفات برای ادای مراسم خاص آن روز گردآمده‌اند و نمایندگان طبیعی مردم سراسر مناطق مسلمان‌نشین، از اقصای خراسان تا ساحل مدیترانه، جمع شده‌اند. یک کلمه حرف به‌جا در اینجا می‌تواند کار گسترده‌ترین شبکه‌ی وسایل ارتباط‌جمعی را در آن زمان بکند. امام، خود را به این جمع رسانده است و پیامی دارد. می‌گوید: دیدم امام در میان مردم ایستاد و با صدای هر چه بلندتر – با فریادی که باید در همه‌جا و در همه‌ی گوش‌ها طنین بی‌افکند و به‌وسیله‌ی شنوندگان به سراسر دنیای اسلام پخش شود- پیام خود را سه مرتبه گفت. روی را به طرف دیگری گرداند و سه مرتبه همان سخن را ادا کرد. باز روی را به سمتی دیگر گرداند و باز همان فریاد و همان پیام. و بدین ترتیب امام دوازده مرتبه سخن خود را تکرار کرد. این پیام با این عبارات ادا می‌شد: «أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ رَسُولَ اللهِ (ص) کَانَ الْإِمَامَ- ثُمَّ کَانَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ (ع) ثُمَّ الْحَسَنُ(ع) ثُمَّ الْحُسَیْنُ(ع)- ثُمَّ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ(ع) ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ(ع) ثُمَّ . . . »1
حدیث دیگر از ابی‌الصباح‌کنانی است که در آن، امام صادق علیه‌السلام خود و دیگر امامان شیعه را چنین توصیف می‌کند: «ما کسانی هستیم که خدا اطاعت ما را بر مردم لازم ساخته است. انفال و صفوالمال در اختیار ماست».

صفوالمال، اموال گزیده‌ای است که طواغیت گردنکش به خود اختصاص داده و دست‌های مستحق را از آن بریده بودند و هنگامی‌که این اموال مغصوب، با پیروزی سلحشوران مسلمان از تصرف ستمگران مغلوب خارج می‌شود، مانند دیگر غنایم تقسیم نمی‌شود تا در اختیار یک نفر قرار گیرد و به او حشمتی کاذب و تفاخری دروغین ببخشد، بلکه به حاکم اسلامی سپرده می‌شود و او از آنها در جهت مصالح عموم مسلمانان استفاده می‌کند. امام در این روایت، خود را اختیاردار صفوالمال و نیز انفال - که آن نیز مربوط به امام است - معرفی می‌کند و با این بیان، به روشنی می‌رساند که امروز حاکم جامعه‌ی اسلامی اوست و این همه باید به دست او و در اختیار او باشد و به نظر او در مصارف درستش به کار رود.

امام در حدیثی دیگر، امامان گذشته را یک‌یک نام می‌برد و به امامت آنان و اینکه اطاعت از فرمانشان واجب و حتمی است، شهادت می‌دهد و چون به نام خود می‌رسد، سکوت می‌کند. شنوندگان سخن امام به خوبی می‌دانند که پس از امام باقر علیه‌السلام میراث علم و حکومت در اختیار امام صادق علیه‌السلام است. و بدین ترتیب، هم حق فرمانروایی خود را مطرح می‌سازد و هم با لحن استدلال‌گونه، ارتباط و اتصال خود را به نیای والامقامش علی‌بن‌ابیطالب علیه‌السلام بیان می‌کند. در ابواب «کتاب الحجه» از کافی و نیز در جلد 47 بحارالانوار از اینگونه حدیث که به صراحت یا به کنایه، سخن از ادعای امامت و دعوت به آن است، فراوان می‌توان یافت.

مدرک قاطع دیگر، شواهدی است که از شبکه‌ی گسترده‌ی تبلیغاتی امام در سراسر کشور اسلامی یاد می‌کند و بودن چنین شبکه‌ای را مسلم می‌سازد. این شواهد، چندان فراوان و مدلل است که اگر حتی یک حدیث صریح هم وجود نمی‌داشت، خدشه‌ای بر حتمیت موضوع وارد نمی‌آمد. مطالعه‌گر زندگینامه‌ی مدون ائمه علیهم‌ا‌لسلام از خود می‌پرسد: آیا امامان شیعه در اواخر دوران بنی‌امیه، داعیان و مبلغانی در اطراف و اکناف کشور اسلامی نداشتند که امامت آنان را تبلیغ کنند و از مردم قول اطاعت و حمایت برای آنان بگیرند؟ پس در این صورت، نشانه‌های این پیوستگی تشکیلاتی که در ارتباطات مالی و فکری میان ائمه و شیعه به وضوح دیده می‌شود، چگونه قابل توجیه است؟ این حمل وجوه و اموال از اطراف عالم به مدینه؟ این همه پرسش از مسائل دینی؟ این دعوت همه‌جاگستر به تشیع؟ و آنگاه این وجهه و محبوبیت بینظیر آل‌علی علیه‌السلام در بخش‌های مهمی از کشور اسلامی؟ و این خیل انبوه محدثان و راویان خراسانی و سیستانی و کوفی و بصری و یمانی و مصری در گرد امام؟ کدام دست مقتدر، این همه را به وجود آورده بود؟ آیا میتوان تصادف یا پیشامدهای خودبه‌خودی را عامل این پدیده‌های متناسب و مرتبط به هم دانست؟

با این همه تبلیغات مخالف که از طرف بلندگوهای رژیم خلافت اموی بی‌استثناء در همه‌جا انجام می‌گرفت و حتی نام علی‌بن‌ابی‌طالب علیه‌السلام به عنوان محکوم‌ترین چهره‌ی اسلام، در منابر و خطابه‌ها یاد می‌شد، آیا بدون وجود یک شبکه‌ی تبلیغاتی قوی ممکن است آل‌علی علیه‌السلام در نقاطی چنان دوردست و ناآشنا، چنین محبوب و پرجاذبه باشند که کسانی محض دیدار و استفاده از آنان و نیز عرضه کردن دوستی و پیوند خود با آنان، راههای دراز را بپیمایند و به حجاز و مدینه روی آورند؛ دانش دین را که بنا بر عقیده‌ی شیعه، همچون سیاست و حکومت است، از آنان فراگیرند و در موارد متعددی بی‌صبرانه اقدام به جنبش نظامی -و به زبان روایات، قیام و خروج- را ازآنان بخواهند؟ اگر تسلیحات شیعه فقط در جهت اثبات علم و زهد ائمه علیهم‌السلام بود، درخواست قیام نظامی چه معنایی می‌توانست داشته باشد؟ ممکن است سؤال شود اگر به‌راستی چنین شبکه‌ی تبلیغاتی وسیع و کارآمدی وجود داشته، چرا نامی از آن در تاریخ نیست و صراحتاً ماجرایی ازآن نقل نشده است؟ پاسخ به‌طور خلاصه آن است که دلیل این بی‌نشانی را نخست در پایبندی وسواس‌آمیز یاران امام به اصل معتبر و مترقی «تقیه» باید جست که هر بیگانه‌ای را از نفوذ در تشکیلات امام مانع می‌شد، و سپس در ناکام ماندن جهاد شیعه در آن مرحله و به قدرت نرسیدن آنان، که این معلول عواملی چند است. اگر بنی‌عباس نیز به قدرت نمی‌رسیدند، بیگمان تلاش و فعالیت پنهانی آنان و خاطرات تلخ و شیرینی که از فعالیتهای تبلیغاتی داشتند، در سینه‌ها می‌ماند و کسی از آن خبر نمی‌یافت و در تاریخ نیز ثبت نمی‌شد.

* تبلیغ و بیان احکام دین  و نیز تفسیر قرآن به شیوه‌ی فقه  و بینش شیعی
این نیز یک خط روشن در زندگی امام صادق علیه‌السلام است. به شکلی متمایزتر و صریح‌تر و صحیح‌تر از آنچه در زندگی دیگر امامان می‌توان دید؛ تا آنجا که فقه شیعه «فقه جعفری» نام گرفته است و تا آنجا که همه‌ی کسانی که فعالیت سیاسی امام را نادیده گرفته‌اند، بر این سخن هم‌داستان هستند که امام صادق علیه‌السلام وسیع‌ترین- یا یکی از وسیع‌ترین- حوزه‌های علمی و فقهی زمان خود را دارا بوده است.
 مقدمتاً باید دانست که دستگاه خلافت در اسلام، از این جهت با همه‌ی دستگاه‌های دیگر حکومت متفاوت است که این فقط یک تشکیلات سیاسی نیست؛ بلکه یک رهبری سیاسی- مذهبی است. نام و لقب «خلیفه» برای حاکم اسلامی، نشاندهنده‌ی همین حقیقت است که وی بیش از یک رهبر سیاسی است؛ جانشین پیامبر صلوات‌اللَّه‌علیه است و پیامبر صلوات‌اللَّه‌علیه، آورنده‌ی یک دین و آموزنده‌ی اخلاق و البته در عین حال حاکم و رهبر سیاسی است. پس خلیفه در اسلام، به‌جز سیاست، متکفل امور دینی مردم و پیشوای مذهبی آنان نیز هست.
با این آگاهی، به‌‌وضوح میتوان دانست که فقه جعفری در برابر فقه فقیهان رسمی روزگار امام صادق علیه‌السلام فقط یک اختلاف عقیده‌ی دینی ساده نبود؛ بلکه در عین حال دو مضمون متعرضانه را نیز با خود حمل می‌کرد: نخست و مهمتر، اثبات بی‌نصیبی دستگاه حکومت از آگاهی دینی و ناتوانی آن از اداره‌ی امور فکری مردم و دیگر، مشخص ساختن موارد تحریف در فقه رسمی که ناشی از مصلحت‌اندیشی فقها در بیان احکام فقهی و ملاحظه‌کاری آنان در برابر تحکم و خواست قدرتهای حاکم است.
امام صادق علیه‌السلام با گستردن بساط علمی و بیان فقه و معارف اسلامی و تفسیر قرآن به شیوه‌ای غیر شیوه‌ی عالمان وابسته به حکومت، عملاً به معارضه‌ی با آن دستگاه برخاسته بود. آن حضرت بدین وسیله تمام تشکیلات مذهبی و فقاهت رسمی را که یک ضلع مهم حکومت خلفا به شمار می‌آمد، تخطئه می‌کرد و دستگاه حکومت را از بعد مذهبی‌اش تهی‌دست می‌ساخت.
نخستین حکمرانان بنی‌عباس که خود در روزگار پیش از قدرت، سال‌ها در محیط مبارزاتی علوی و در کنار پیروان و یاران آل‌علی علیه‌السلام گذرانیده و به بسیاری از اسرار و چموخم‌های کنار آنان بصیرت داشتند، نقش متعرضانه‌ی این درس و بحث و حدیث و تفسیر را پیش از اسلاف اموی خود درک می‌کردند. گویا به همین خاطر بود که منصور عباسی در خلال درگیری‌های رذالت‌آمیزش با امام صادق علیه‌السلام مدتها آن حضرت را از نشستن با مردم و آموزش دین به آنان، و نیز مردم را از رفت‌وآمد و سؤال از آن حضرت منع کرد؛ تا آنجا که به نقل از «مفضل‌بن‌عمر» - چهره‌ی درخشان و معروف شیعی - هرگاه مسأله‌ای در باب زناشویی و طلاق و امثال این‌ها برای کسی پیش می‌آمد، به آسانی نمی‌توانست به پاسخ آن حضرت دست یابد.

* وجود تشکیلات پنهانی ایدئولوژیک-سیاسی
امام صادق علیه‌السلام در اواخر دوران بنی‌امیه، شبکه‌ی تبلیغاتی وسیعی را که کار آن، اشاعه‌ی امامت آل‌علی علیه‌السلام و تبیین درست مسأله‌ی امامت بود، رهبری می‌کرد؛ شبکه‌ای که در بسیاری از نقاط دوردست کشور مسلمان، به ویژه در نواحی عراق و خراسان، فعالیت‌های چشمگیر و ثمربخشی دربارهی مسأله‌ی امامت عهده‌دار بود، ولی این تنها یک روی مسأله و بخش ناچیزی از آن است. موضوع تشکیلات پنهان در صحنهی زندگی سیاسی امام صادق علیه‌السلام و نیز دیگر ائمه علیهم‌السلام، از جمله مهم‌ترین و شورانگیزترین و در عین حال مجهول‌ترین و ابهام‌آمیزترین فصول این زندگینامه‌ی پرماجراست.
برای اثبات وجود چنین سازمانی نمی‌توان و نمی‌باید در انتظار مدارک صریح بود. نباید توقع داشت که یکی از امامان یا یکی از یاران نزدیکش صراحتاً به وجود تشکیلات سیاسی - فکری شیعی اعتراف کرده باشد؛ این چیزی نیست که بتوان به آن اعتراف کرد. انتظار معقول آن است که اگر روزی هم دشمن به وجود تشکل پنهانی امام پی برد و از خود آن حضرت یا یکی از یارانش چیزی پرسید، او به‌کلی وجود چنین چیزی را انکار کند و گمان آن را یک سوءظن یا تهمت بخواند. این، خاصیت همیشگی کار مخفی است.
باید در پی قرائن و شواهد و بطون حوادث ظاهراً ساده‌ای بود که اگرچه نظر بیننده‌ی عادی را جلب نمی‌کند، ولی با دقت و تأمل، خبر از جریان‌های پنهانی بسیاری می‌دهد. اگر با چنین نگرشی به سراسر دوران دو قرن و نیمی زندگی ائمه علیهم‌السلام نظر شود، وجود یک تشکیلات پنهان در خدمت و تحت فرمان ائمه علیهم‌السلام تقریباً مسلم می‌گردد.
 

 

 
۰ نظر ۲۸ خرداد ۹۹ ، ۱۶:۰۸
حسن حیدری