حضرت امام خامنه ای: نگذارید احساس غیرت انقلابی و تکلیف در مقابل انقلاب، در دلهای شما ضعیف بشود و فرو بنشیند. مثل کسی که از خانواده و حرم و ناموس خوددفاع میکند،ازانقلاب وارزشها و دستاوردهای آن،همین طور دفاع کنید نفوذ جریانی :: فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

خواستۀ ما: اینترنت باید ملّی، امن، پرسرعت، ارزان و پاک باشد

فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

خواستۀ ما: اینترنت باید ملّی، امن، پرسرعت، ارزان و پاک باشد

دیدگاه و باور ما: فضای مجازی در خدمت صدورانقلاب، اقتصاد مقاومتی، صادرات غیر نفتی، نهضت تولید علم، جنبش نرم افزاری، ایجاد اشتغال پایدار، مبارزه با امپریالیسم واستکبار ستیزی یا مهدی ادرکنی
فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

حضرت امام خامنه ای (حفظه الله تعالی): ۱۳۹۴/۰۶/۱۸
«ان‌شاءالله تا ۲۵ سال دیگر، به توفیق الهی و به فضل الهی چیزی به نام رژیم صهیونیستی در منطقه وجود نخواهد داشت.»

بایگانی
پیوندها

۳۸۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نفوذ جریانی» ثبت شده است

مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

خطوط اصلی زندگی حضرت امام صادق علیه‌السلام

 
 
خطوط اصلی زندگی حضرت امام صادق علیه‌السلام

 

به‌مناسبت سالروز شهادت حضرت امام جعفر صادق علیه‌السلام، پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR بخش‌هایی از بیانات حضرت امام خامنه‌ای را درباره حیات نورانی این امام معصوم که ۳۳ سال پیش در ۱۳۵۸/۳/۲۱ انجام شده است، منتشر می‌کند.

* نقشه‌ی امام صادق علیه‌السلام
وقتی امام باقر علیه‌السلام از دنیا می‌رود بر اثر فعالیت‌های بسیاری که در طول این مدت خود امام باقر علیه‌السلام و امام سجاد علیه‌السلامانجام داده بودند اوضاع و احوال به سود خاندان پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌وآله بسیار تغییر کرد؛ نقشه‌ی امام صادق علیه‌السلام این بود، که بعد از رحلت امام باقر علیه‌السلام کارها را جمع و جور کند، یک قیام علنی به راه بیندازد و حکومت بنی‌امیه را -که هر روزی یک دولتی عوض می‌شد و حاکی از نهایت ضعف دستگاه بنی‌امیه بود- واژگون کند و از خراسان و ری و اصفهان و عراق و حجاز و مصر و مراکش و همه‌ی مناطق مسلمان‌نشین که در همه‌ی این مناطق شبکه‌ی حزبی امام صادق علیه‌السلام -یعنی شیعه، شیعه یعنی شبکه‌ی حزبی امام صادقعلیه‌السلام- شبکه‌ی امام صادق علیه‌السلام همه جا گسترده بود، از همه‌ی آنها نیرو بیاید مدینه و امام لشکرکشی کند به شام، حکومت شام را ساقط کند و خودش پرچم خلافت را بلند کند و بیاید مدینه و حکومت پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌وآله را به راه بیندازد؛ این نقشه‌ی امام صادق بود. لذا وقتی که در خدمت امام باقر علیه‌السلام در روزهای آخر عمرش صحبت می‌شود و سؤال می‌شود که قائم آل محمد کیست، حضرت یک نگاهی می‌کنند به امام صادق علیه‌السلام می‌گویند که گویا می‌بینم که قائم آل محمد این است. البته می‌دانید که قائم آل محمد یک اسم عام است، اسم خاص نیست، اسم ولی‌عصر صلوات‌اللَّه‌علیه نیست. حضرت ولی‌عصر صلوات‌اللَّه‌علیه قائم نهایی آل محمد است، اما همه‌ی کسانی که از آل محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله در طول زمان قیام کردند -چه پیروزی به دست آورده باشند چه نیاورده باشند- اینها قائم آل محمدند و این روایاتی که می‌گوید وقتی قائم ما قیام کند این کارها را می‌کند، این کارها را می‌کند، این رفاه را ایجاد می‌کند، این عدل را می‌گستراند، منظور حضرت ولی‌عصر عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف نبود آن روز، منظور این بود که آن شخصی از آل محمد که بناست حکومت حق و عدل را به وجود بیاورد، او وقتی که قیام بکند این کارها را خواهد کرد و این درست هم بود.

کار پنهانی و تشکیلاتی به‌طور معمول در صورتی‌که با اصول درست پنهان‌کاری همراه باشد، باید همواره پنهان بماند. آن روز مخفی بوده، بعد از آن نیز مخفی می‌ماند و رازداری و کتمان صاحبانش نمی‌گذارد پای نامحرمی بدانجا برسد. هرگاه آن کار به ثمر برسد و گردانندگان و عاملانش بتوانند قدرت را در دست گیرند، خود، دقایق کار پنهان خود را برملا خواهند کرد. به همین جهت است که اکنون بسیاری از ریزهکاری‌ها و حتی فرمان‌های خصوصی و تماس‌های محرمانه‌ی سران بنی‌عباس با پیروان افراد تشکیلاتشان در دوران دعوت عباسی در تاریخ ثبت است و همه از آن آگاهند.

بی‌گمان اگر نهضت علوی نیز به ثمر می‌رسید و قدرت و حکومت در اختیار امامان شیعه یا عناصر برگزیده‌ی آنان در می‌آمد، ما امروز از همه‌ی رازهای سربه‌مهر دعوت علوی و تشکیلات همه‌جاگسترده و بسیار محرمانه‌ی آن مطلع می‌بودیم.

تنها راهی که می‌تواند ما را با خط کلی زندگی امام آشنا سازد، آن است که نمودارهای مهم زندگی آن حضرت را در لابه‌لای این ابهام‌ها یافته، به کمک آنچه از اصول کلی تفکر و اخلاق آن حضرت می‌شناسیم، خطوط اصلی زندگینامه‌ی امام را ترسیم کنیم و آنگاه برای تعیین خصوصیات و دقایق، در انتظار قرائن و دلایل پراکنده‌ی تاریخی و نیز قرائنی به‌جز تاریخ بمانیم.
نمودارهای مهم و برجسته در زندگی امام صادق علیه‌السلام بدین شرح است:
1. تبیین وتبلیغ مسأله‌ی امامت.
2. تبلیغ و بیان احکام دین به شیوه‌ی فقه شیعی و نیز تفسیر قرآن به روال بینش شیعی.
3. وجود تشکیلات پنهانی ایدئولوژیک–سیاسی.

* تبیین وتبلیغ مسأله‌ی امامت
امام صادق علیه‌السلام نیز مانند دیگر امامان شیعه، محور برجسته‌ی دعوتش را موضوع «امامت» تشکیل می‌داده است. برای اثبات این واقعیت تاریخی، قاطعترین مدرک، روایات فراوانی است که ادعای امامت را از زبان امام صادق علیه‌السلام به روشنی و با صراحت تمام نقل می‌کند. امام در هنگام اشاعه و تبلیغ این مطلب، خود را در مرحله‌ای از مبارزه می‌دیده است که می‌بایست به طور مستقیم و صریح، حکام زمان را نفی کند و خویشتن را به عنوان صاحب حق واقعی ولایت و امامت به مردم معرفی نماید؛ و قاعدتاً این عمل فقط هنگامی صورت می‌گیرد که همه‌ی مراحل قبلی مبارزه با موفقیت انجام گرفته، آگاهی‌های سیاسی و اجتماعی در قشر وسیعی پدید آمده، آمادگی‌های بالقوه در همه‌جا احساس شده، زمینه‌های ایدئولوژیک در جمع قابل توجهی ایجاد گردیده، لزوم حکومت حق و عدل برای جمعی کثیر به ثبوت رسیده و بالاخره رهبر تصمیم راسخ خود را برای مبارزه‌ا‌ی نهایی گرفته است. بدون این همه، مطرح کردن نام یک شخص معین به عنوان امام و زمامدار محق جامعه، کاری عجولانه و بی‌فایده خواهد بود.

نکته‌ی دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد، این است که امام در مواردی به این بسنده نمی‌کند که امامت را برای خویش اثبات کند؛ بلکه همراه نام خود، نام امامان بحق و اسلاف پیشین خود را نیز یاد می‌کند و در حقیقت سلسله‌ی امامت اهلبیت علیهم‌السلام را متصل و جدایی‌ناپذیر مطرح می‌سازد. این عمل با توجه به اینکه تفکر شیعی، همه‌ی زمامداران نابحق گذشته را محکوم کرده و آنان را «طاغوت» بهشمار میآورده، میتواند اشاره به پیوستگی جهاد شیعیان این زمان بهزمانهای گذشته نیز باشد. در واقع امام صادق علیه‌السلام با این بیان، امامت خود را یک نتیجه‌ی قهری که بر امامت گذشتگان مترتب است، می‌شمارد و آن را از حالت بی‌سابقه و بی‌ریشه و پایه بودن؛ بیرون می‌آورد و سلسله‌ی خود را از کانالی مطمئن و تردیدناپذیر به پیامبر بزرگوار صلی‌الله‌علیه‌وآله متصل می‌کند.

روایت «عمروبن‌ابی‌المقدام» منظره‌ی شگفت‌آوری را ترسیم می‌کند: روز نهم ذیحجه روز عرفه است. محشری از خلایق در عرفات برای ادای مراسم خاص آن روز گردآمده‌اند و نمایندگان طبیعی مردم سراسر مناطق مسلمان‌نشین، از اقصای خراسان تا ساحل مدیترانه، جمع شده‌اند. یک کلمه حرف به‌جا در اینجا می‌تواند کار گسترده‌ترین شبکه‌ی وسایل ارتباط‌جمعی را در آن زمان بکند. امام، خود را به این جمع رسانده است و پیامی دارد. می‌گوید: دیدم امام در میان مردم ایستاد و با صدای هر چه بلندتر – با فریادی که باید در همه‌جا و در همه‌ی گوش‌ها طنین بی‌افکند و به‌وسیله‌ی شنوندگان به سراسر دنیای اسلام پخش شود- پیام خود را سه مرتبه گفت. روی را به طرف دیگری گرداند و سه مرتبه همان سخن را ادا کرد. باز روی را به سمتی دیگر گرداند و باز همان فریاد و همان پیام. و بدین ترتیب امام دوازده مرتبه سخن خود را تکرار کرد. این پیام با این عبارات ادا می‌شد: «أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ رَسُولَ اللهِ (ص) کَانَ الْإِمَامَ- ثُمَّ کَانَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ (ع) ثُمَّ الْحَسَنُ(ع) ثُمَّ الْحُسَیْنُ(ع)- ثُمَّ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ(ع) ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ(ع) ثُمَّ . . . »1
حدیث دیگر از ابی‌الصباح‌کنانی است که در آن، امام صادق علیه‌السلام خود و دیگر امامان شیعه را چنین توصیف می‌کند: «ما کسانی هستیم که خدا اطاعت ما را بر مردم لازم ساخته است. انفال و صفوالمال در اختیار ماست».

صفوالمال، اموال گزیده‌ای است که طواغیت گردنکش به خود اختصاص داده و دست‌های مستحق را از آن بریده بودند و هنگامی‌که این اموال مغصوب، با پیروزی سلحشوران مسلمان از تصرف ستمگران مغلوب خارج می‌شود، مانند دیگر غنایم تقسیم نمی‌شود تا در اختیار یک نفر قرار گیرد و به او حشمتی کاذب و تفاخری دروغین ببخشد، بلکه به حاکم اسلامی سپرده می‌شود و او از آنها در جهت مصالح عموم مسلمانان استفاده می‌کند. امام در این روایت، خود را اختیاردار صفوالمال و نیز انفال - که آن نیز مربوط به امام است - معرفی می‌کند و با این بیان، به روشنی می‌رساند که امروز حاکم جامعه‌ی اسلامی اوست و این همه باید به دست او و در اختیار او باشد و به نظر او در مصارف درستش به کار رود.

امام در حدیثی دیگر، امامان گذشته را یک‌یک نام می‌برد و به امامت آنان و اینکه اطاعت از فرمانشان واجب و حتمی است، شهادت می‌دهد و چون به نام خود می‌رسد، سکوت می‌کند. شنوندگان سخن امام به خوبی می‌دانند که پس از امام باقر علیه‌السلام میراث علم و حکومت در اختیار امام صادق علیه‌السلام است. و بدین ترتیب، هم حق فرمانروایی خود را مطرح می‌سازد و هم با لحن استدلال‌گونه، ارتباط و اتصال خود را به نیای والامقامش علی‌بن‌ابیطالب علیه‌السلام بیان می‌کند. در ابواب «کتاب الحجه» از کافی و نیز در جلد 47 بحارالانوار از اینگونه حدیث که به صراحت یا به کنایه، سخن از ادعای امامت و دعوت به آن است، فراوان می‌توان یافت.

مدرک قاطع دیگر، شواهدی است که از شبکه‌ی گسترده‌ی تبلیغاتی امام در سراسر کشور اسلامی یاد می‌کند و بودن چنین شبکه‌ای را مسلم می‌سازد. این شواهد، چندان فراوان و مدلل است که اگر حتی یک حدیث صریح هم وجود نمی‌داشت، خدشه‌ای بر حتمیت موضوع وارد نمی‌آمد. مطالعه‌گر زندگینامه‌ی مدون ائمه علیهم‌ا‌لسلام از خود می‌پرسد: آیا امامان شیعه در اواخر دوران بنی‌امیه، داعیان و مبلغانی در اطراف و اکناف کشور اسلامی نداشتند که امامت آنان را تبلیغ کنند و از مردم قول اطاعت و حمایت برای آنان بگیرند؟ پس در این صورت، نشانه‌های این پیوستگی تشکیلاتی که در ارتباطات مالی و فکری میان ائمه و شیعه به وضوح دیده می‌شود، چگونه قابل توجیه است؟ این حمل وجوه و اموال از اطراف عالم به مدینه؟ این همه پرسش از مسائل دینی؟ این دعوت همه‌جاگستر به تشیع؟ و آنگاه این وجهه و محبوبیت بینظیر آل‌علی علیه‌السلام در بخش‌های مهمی از کشور اسلامی؟ و این خیل انبوه محدثان و راویان خراسانی و سیستانی و کوفی و بصری و یمانی و مصری در گرد امام؟ کدام دست مقتدر، این همه را به وجود آورده بود؟ آیا میتوان تصادف یا پیشامدهای خودبه‌خودی را عامل این پدیده‌های متناسب و مرتبط به هم دانست؟

با این همه تبلیغات مخالف که از طرف بلندگوهای رژیم خلافت اموی بی‌استثناء در همه‌جا انجام می‌گرفت و حتی نام علی‌بن‌ابی‌طالب علیه‌السلام به عنوان محکوم‌ترین چهره‌ی اسلام، در منابر و خطابه‌ها یاد می‌شد، آیا بدون وجود یک شبکه‌ی تبلیغاتی قوی ممکن است آل‌علی علیه‌السلام در نقاطی چنان دوردست و ناآشنا، چنین محبوب و پرجاذبه باشند که کسانی محض دیدار و استفاده از آنان و نیز عرضه کردن دوستی و پیوند خود با آنان، راههای دراز را بپیمایند و به حجاز و مدینه روی آورند؛ دانش دین را که بنا بر عقیده‌ی شیعه، همچون سیاست و حکومت است، از آنان فراگیرند و در موارد متعددی بی‌صبرانه اقدام به جنبش نظامی -و به زبان روایات، قیام و خروج- را ازآنان بخواهند؟ اگر تسلیحات شیعه فقط در جهت اثبات علم و زهد ائمه علیهم‌السلام بود، درخواست قیام نظامی چه معنایی می‌توانست داشته باشد؟ ممکن است سؤال شود اگر به‌راستی چنین شبکه‌ی تبلیغاتی وسیع و کارآمدی وجود داشته، چرا نامی از آن در تاریخ نیست و صراحتاً ماجرایی ازآن نقل نشده است؟ پاسخ به‌طور خلاصه آن است که دلیل این بی‌نشانی را نخست در پایبندی وسواس‌آمیز یاران امام به اصل معتبر و مترقی «تقیه» باید جست که هر بیگانه‌ای را از نفوذ در تشکیلات امام مانع می‌شد، و سپس در ناکام ماندن جهاد شیعه در آن مرحله و به قدرت نرسیدن آنان، که این معلول عواملی چند است. اگر بنی‌عباس نیز به قدرت نمی‌رسیدند، بیگمان تلاش و فعالیت پنهانی آنان و خاطرات تلخ و شیرینی که از فعالیتهای تبلیغاتی داشتند، در سینه‌ها می‌ماند و کسی از آن خبر نمی‌یافت و در تاریخ نیز ثبت نمی‌شد.

* تبلیغ و بیان احکام دین  و نیز تفسیر قرآن به شیوه‌ی فقه  و بینش شیعی
این نیز یک خط روشن در زندگی امام صادق علیه‌السلام است. به شکلی متمایزتر و صریح‌تر و صحیح‌تر از آنچه در زندگی دیگر امامان می‌توان دید؛ تا آنجا که فقه شیعه «فقه جعفری» نام گرفته است و تا آنجا که همه‌ی کسانی که فعالیت سیاسی امام را نادیده گرفته‌اند، بر این سخن هم‌داستان هستند که امام صادق علیه‌السلام وسیع‌ترین- یا یکی از وسیع‌ترین- حوزه‌های علمی و فقهی زمان خود را دارا بوده است.
 مقدمتاً باید دانست که دستگاه خلافت در اسلام، از این جهت با همه‌ی دستگاه‌های دیگر حکومت متفاوت است که این فقط یک تشکیلات سیاسی نیست؛ بلکه یک رهبری سیاسی- مذهبی است. نام و لقب «خلیفه» برای حاکم اسلامی، نشاندهنده‌ی همین حقیقت است که وی بیش از یک رهبر سیاسی است؛ جانشین پیامبر صلوات‌اللَّه‌علیه است و پیامبر صلوات‌اللَّه‌علیه، آورنده‌ی یک دین و آموزنده‌ی اخلاق و البته در عین حال حاکم و رهبر سیاسی است. پس خلیفه در اسلام، به‌جز سیاست، متکفل امور دینی مردم و پیشوای مذهبی آنان نیز هست.
با این آگاهی، به‌‌وضوح میتوان دانست که فقه جعفری در برابر فقه فقیهان رسمی روزگار امام صادق علیه‌السلام فقط یک اختلاف عقیده‌ی دینی ساده نبود؛ بلکه در عین حال دو مضمون متعرضانه را نیز با خود حمل می‌کرد: نخست و مهمتر، اثبات بی‌نصیبی دستگاه حکومت از آگاهی دینی و ناتوانی آن از اداره‌ی امور فکری مردم و دیگر، مشخص ساختن موارد تحریف در فقه رسمی که ناشی از مصلحت‌اندیشی فقها در بیان احکام فقهی و ملاحظه‌کاری آنان در برابر تحکم و خواست قدرتهای حاکم است.
امام صادق علیه‌السلام با گستردن بساط علمی و بیان فقه و معارف اسلامی و تفسیر قرآن به شیوه‌ای غیر شیوه‌ی عالمان وابسته به حکومت، عملاً به معارضه‌ی با آن دستگاه برخاسته بود. آن حضرت بدین وسیله تمام تشکیلات مذهبی و فقاهت رسمی را که یک ضلع مهم حکومت خلفا به شمار می‌آمد، تخطئه می‌کرد و دستگاه حکومت را از بعد مذهبی‌اش تهی‌دست می‌ساخت.
نخستین حکمرانان بنی‌عباس که خود در روزگار پیش از قدرت، سال‌ها در محیط مبارزاتی علوی و در کنار پیروان و یاران آل‌علی علیه‌السلام گذرانیده و به بسیاری از اسرار و چموخم‌های کنار آنان بصیرت داشتند، نقش متعرضانه‌ی این درس و بحث و حدیث و تفسیر را پیش از اسلاف اموی خود درک می‌کردند. گویا به همین خاطر بود که منصور عباسی در خلال درگیری‌های رذالت‌آمیزش با امام صادق علیه‌السلام مدتها آن حضرت را از نشستن با مردم و آموزش دین به آنان، و نیز مردم را از رفت‌وآمد و سؤال از آن حضرت منع کرد؛ تا آنجا که به نقل از «مفضل‌بن‌عمر» - چهره‌ی درخشان و معروف شیعی - هرگاه مسأله‌ای در باب زناشویی و طلاق و امثال این‌ها برای کسی پیش می‌آمد، به آسانی نمی‌توانست به پاسخ آن حضرت دست یابد.

* وجود تشکیلات پنهانی ایدئولوژیک-سیاسی
امام صادق علیه‌السلام در اواخر دوران بنی‌امیه، شبکه‌ی تبلیغاتی وسیعی را که کار آن، اشاعه‌ی امامت آل‌علی علیه‌السلام و تبیین درست مسأله‌ی امامت بود، رهبری می‌کرد؛ شبکه‌ای که در بسیاری از نقاط دوردست کشور مسلمان، به ویژه در نواحی عراق و خراسان، فعالیت‌های چشمگیر و ثمربخشی دربارهی مسأله‌ی امامت عهده‌دار بود، ولی این تنها یک روی مسأله و بخش ناچیزی از آن است. موضوع تشکیلات پنهان در صحنهی زندگی سیاسی امام صادق علیه‌السلام و نیز دیگر ائمه علیهم‌السلام، از جمله مهم‌ترین و شورانگیزترین و در عین حال مجهول‌ترین و ابهام‌آمیزترین فصول این زندگینامه‌ی پرماجراست.
برای اثبات وجود چنین سازمانی نمی‌توان و نمی‌باید در انتظار مدارک صریح بود. نباید توقع داشت که یکی از امامان یا یکی از یاران نزدیکش صراحتاً به وجود تشکیلات سیاسی - فکری شیعی اعتراف کرده باشد؛ این چیزی نیست که بتوان به آن اعتراف کرد. انتظار معقول آن است که اگر روزی هم دشمن به وجود تشکل پنهانی امام پی برد و از خود آن حضرت یا یکی از یارانش چیزی پرسید، او به‌کلی وجود چنین چیزی را انکار کند و گمان آن را یک سوءظن یا تهمت بخواند. این، خاصیت همیشگی کار مخفی است.
باید در پی قرائن و شواهد و بطون حوادث ظاهراً ساده‌ای بود که اگرچه نظر بیننده‌ی عادی را جلب نمی‌کند، ولی با دقت و تأمل، خبر از جریان‌های پنهانی بسیاری می‌دهد. اگر با چنین نگرشی به سراسر دوران دو قرن و نیمی زندگی ائمه علیهم‌السلام نظر شود، وجود یک تشکیلات پنهان در خدمت و تحت فرمان ائمه علیهم‌السلام تقریباً مسلم می‌گردد.
 

 

 
۰ نظر ۲۸ خرداد ۹۹ ، ۱۶:۰۸
حسن حیدری

بازداشت و آزادی غلامرضا منصوری در یک روز؛ استرداد به کدام کشور؟

با مطرح شدن دخالت اینترپل در بازداشت غلامرضان منصوری، بازهم حضور یا غیبت اسم برخی از متهمان فراری در سایت اینترپل بازهم مورد بحث قرار گرفته است که شاید بتوان جواب آن را در اظهارات سخنگوی پیشین نیروی انتظامی و پس از حذف نام خاوری از لیست اینترپل یافت.

به گزارش مشرق، چند روز پس از اعلام آمادگی غلامرضا منصوری از متهمان فراری پرونده اکبر طبری برای بازگشت به ایران پس از بازگشایی مرزها، روز گذشته غلامحسین اسماعیلی از دستگیری منصوری در رومانی و تحویل وی به اینترپل خبر داد.

با وجود اعلام صدور اعلان قرمز (RED WANTED) برای قاضی منصوری، ساعاتی پس از اظهارنظر سخنگوی قوه‌قضائیه، برخی اخبار از آزادی مشروط منصوری در رومانی به شرط عدم خروج از این کشور منتشر شد.

بیشتر بخوانید:

فیلم/ بازداشت قاضی فراری

فرار قاضی وقت اجرایی لواسان با اخذ رشوه ۵۰۰ هزار یورویی

همچنین با وجود اینکه گفته شده درخواست اعلان قرمز صادر شده است اما نه در سایت اینترپل و در لیست اعلان قرمز افرادی که از سوی ایران تحت تعقیب قرار گرفته‌اند اسمی از غلامرضا منصوری وجود دارد و نه حتی به صورت مستقیم و صریح اعلام شده است که بازداشت این متهم به درخواست جمهوری اسلامی ایران بوده است.

مهدی ابراهیمی عشرت آبادی با اتهام پولشویی، کلاهبرداری و جعل اسناد، ابراهیم مَلِک یا مالک ثابت با اتهام سوءاستفاده، پولشویی، جعل و رهبری یک گروه جنایی سازمان یافته، مازیار زمانی با اتهام تقلب،‌ شاهرخ حیدری با اتهام تقلب و سرقت اطلاعات شخصی افراد، زهرا حیدری مورچه خورت با اتهام اختلاس، جعل اسناد و پولشویی و همچنین ‌مهرگان امیر خسروی (برادر مه‌آفرید امیرخسروی)با اتهام رشوه، کسب غیرقانونی مال، کلاهبرداری و استفاده از اسناد جعلی، 6 متهم تحت تعقیبی هستند که با درخواست جمهوری اسلامی ایران اعلان قرمز آنها صادر و مشخصات آنها روی سایت اینترپل قابل مشاهده است.

پیش از اینکه منصوری در سال 98 از کشور خارج شود، گویا سال 97 نیز سفر یا سفرهایی به کشور آلمان داشته است؛ برخی ویدئوهای موجود در فضای مجازی حاکی از این است که پس از اطلاع عناصر ضدانقلاب از حضور منصوری در این کشور، ضمن برگزاری تجمع‌هایی، از مسئولان قضائی این کشور خواسته بودند او را دستگیر و محاکمه کنند. در روزهای اخیر نیز برخی فعالان ضدانقلاب خواستار اعلام شکایت نهادهای به اصطلاح حقوق بشری علیه منصوری و محاکمه او شده‌اند.

سردار رضوانی رئیس سابق پلیس بین‌الملل نیروی انتظامی پیش از این گفته بود، صدور اعلان قرمز برای متهمان فراری الزاما به معنای استرداد این مجرمان نیست بلکه یکی از مراحل استرداد به شمار می‌آید.

سردار هادی شیرزاد رئیس فعلی پلیس بین‌الملل نیروی انتظامی نیز در همین زمینه با بیان اینکه صدور اعلان قرمز به این معنی است که توانسته‌ایم، مجرم بودن یک متهم را اثبات کنیم گفته است: بازگرداندن متهمان یا مجرمان در 6 ماه نخست سال 98 نسبت به مدت مشابه سال 97 رشد 291 درصدی داشت. نزدیک به 68 درصد استرداد به موضوعات اقتصادی و مابقی به موضوعاتی مانند آدم‌ربایی، قتل و سایر موارد برمی‌گردد.

رئیس پلیس بین‌الملل ناجا با اشاره به بازگرداندن نزدیک به 50 مجرم در 6 ماه نخست سال جاری به کشور، از رشد 70 درصدی صدور اعلان قرمز در 6 ماه نخست سال نسبت به مدت مشابه سال گذشته خبر داد.

در لیست قابل مشاهده روی سایت اینترپل، منصوری تنها غایب این لیست نیست بلکه افراد دیگری هم هستند که با وجود اعلام صدور اعلان قرمز آنها از سوی مسئولان جمهوری اسلامی ایران خبری از درج نام آنها در سایت اینترپل نیست؛ مجید سعادتی و مرجان شیخ‌الاسلامی از متهمان اقتصادی فراری، روح‌الله‌زم متهم امنیتی که با شگردهای نیروهای اطلاعاتی و امنیتی به کشور بازگردانده شد، افرادی بودند که اسامی آنها روی سایت اینترپل قرار نگرفته بود.

با مطرح شدن دخالت اینترپل در بازداشت غلامرضان منصوری، بازهم موضوع حضور یا غیبت اسم برخی از متهمان فراری در سایت اینترپل بازهم مورد بحث قرار گرفته است که شاید بتوان جواب آن را در اظهارات منتظرالمهدی سخنگوی پیشین نیروی انتظامی و پس از حذف نام محمود خاوری در مهرماه سال 95 از لیست اینترپل پیدا کرد.

منتظرالمهدی درباره حذف نام خاوری از لیست اینترپل گفته بود: اصولاً متهمانی که تحت تعقیب بوده و محل اقامتشان معلوم نیست از سوی سازمان اینترپل برای آنها اعلان قرمز صادر می‌شود و همچنین مشخصات آن‌ها بر روی پورتال عمومی سازمان اینترپل ثبت می‌شود اما به محض اینکه محل اقامت آنها مشخص و بین پلیس اینترپل دو کشور ارتباط برقرار شد، به طور خودکار نام این افراد از روی پورتال عمومی برداشته می‌شود. این به معنی حذف نام متهم تحت تعقیب از لیست تعقیب سازمان اینترپل نیست. بنابرابن اعلان قرمز خاوری به قوت خود باقی است و از لیست اینترپل حذف نشده است و از نظر قانونی و حقوقی در سیستم‌های داخلی پلیس اینترپل که با یکدیگر ارتباط دارند تحت تعقیب بودن ایشان پابرجاست‌.

با بررسی اظهارات فوق شاید بتوان اینگونه نتیجه‌گیری کرد که موقعیت جغرافیایی تمام متهمان فراری از کشور برای اینترپل مشخص است و فقط 6 نفر از آنها هستند که موقعیتی نامعلوم دارند و دستگیری و استرداد متهمانی که جا و مکان آنها مشخص است به پیگیری قوی‌تر از سوی قوه‌قضائیه و بیشتر از آن، سیستم دیپلماسی کشور بستگی دارد، زیرا همان‌طور که گفته شد متهمان فراری دیگری مانند خاوری چه در کانادا و چه در کشورهای اروپایی هستند که با وجود مشخص بودن موقعیت مکانی آنها، خبری از استرداد آنها به کشور نیست که بخش عمده‌ای از این موضوع به عدم انعقاد موافقتنامه‌های استرداد و تبادل متهمان و محکومان برمی‌گردد که همین امر نیاز عملکرد پویاتر دستگاه دیپلماسی را پررنگ می‌کند. در مورد اخیر و موضوع استرداد منصوری به ایران، سفارت ایران در رومانی نیز باید نقشی جدی‌تر و فعال‌تر ایفا کند و ضمن انتقال اسناد و مدارک سیستم قضائی به اینترپل، تلاش‌های احتمالی برای جلوگیری از انتقال منصوری به ایران را خنثی کند.

منبع: تسنیم
۰ نظر ۲۵ خرداد ۹۹ ، ۲۰:۳۳
حسن حیدری

ریچاردسن

حال با تایید رسمی خبر این ملاقات، انتظار می رود که جناب ظریف یا دستگاه دیپلماسی روشن سازد که چگونه به مذاکره با چنین عناصر معلوم‌الحال و بدسابقه‌ای در دشمنی با ملت ایران تن داده اند.

سرویس سیاست مشرق-  روز جمعه ۱۶ خرداد، سیدعباس موسوی، سخنگوی وزارت خارجه، در پاسخ به سؤوالات خبرنگاران در مورد اظهارات «بیل ریچاردسون» فرماندار پیشین ایالات متحده، مبنی بر اینکه برای آزادی  «مایکل وایت» زندانی آمریکایی در ایران که به تازگی آزاد شده است با برخی از مقامات ایرانی از جمله محمد جواد ظریف و مجید تخت روانچی  دیدارهایی داشته است، گفت: این دیدارها مربوط به ماه‌ها قبل بوده است.

بیل ریچاردسون فرماندار پیشین ایالت نیومکزیکو در ایالات متحده، در توییتی نوشته بود:

"خوشحالم که «مایکل وایت» در حال بازگشت از ایران به آمریکا است. من یک سال از طرف مادر مایکل و جاناتان فرانکز برای اطمینان از آزادی وی تلاش کردم. من با مقامات ارشد ایرانی از جمله محمدجواد ظریف و مجیدتخت روانچی دیدارهایی داشتم. [۱]

گفتنی است مدت کوتاهی پس از ترور حاج قاسم سلیمانی در بغداد، تصاویری از ملاقات محمدجواد ظریف با بیل ریچاردسون و فردی به نام «میگی برگمن» منتشر شده بود.

ظریف، ریچاردسن(وسط)، میکی برگمن

 

اما حالا که اظهارات ریچاردسون درباره ملاقات و موضوع ملاقات با ظرف رسما توسط دستگاه دیپلماسی تایید شده، شاید لازم است بار دیگر نگاهی به سوابق ریچاردسن و دیگر همراه او در ملاقات با ظرف داشته باشیم.

این سیاستمدار دمکرات در دولت دوم بیل کلینتون ابتدا نماینده آمریکا در سازمان ملل بود و سپس وزیر انرژی آمریکا شد. ریچاردسن پیش از آن از ۱۹۸۳ تا ۱۹۹۷ نماینده ناحیه سوم ایالت نیومکزیکو در مجلس نمایندگان نیز بود. در سال ۲۰۰۸، ریچاردسن در مارحل مقدماتی انتخابات ریاست جمهوری به عنوان نامزد حضور داشت. یکی از خصوصیات ویژه او به عنوان یک چهره سیاسی که ریچاردسن را به ایران نیز مرتبط می کند، شهرت او به عنوان یکی از هواداران و لابی‌گران شناخته شده سازمان منافقین در ساختار سیاسی آمریکاست.

 

 

فقط برای این که عمق وابستگی و مزدوری او برای فرقه رجوی روشن شود، صرفا محتوای  یک مقاله و یک سخنرانی از او را درباره سازمان مجاهدین خلق(منافقین) مرور می کنیم.

متن سخنرانی او در تیرماه ۹۷() در جمع هواداران منافقین در واشینگتن به نقل از روزنامه «واشینگتن تایمز» به این شرح است. لازم به ذکر است که متن سخنرانی یک نماینده کنگره در جمع یک گروه سیاسی، تنها زمانی در روزنامه‌ای همچون واشینگتن پست منتشر می شود که پول هنگفتی به این روزنامه پرداخت شود، چرا که چنین متنی در حکم یک رپرتاژ آگهی برای یک گروه سیاسی است و قطعا خود سازمان این پول را پرداخت کرده است. ریچاردسن در این سخنران چنین گفت:

" آیا شما برای تغییر در ایران آماده هستید؟ آیا شما برای تغییر رژیم در ایران آماده هستید؟... آیا شما برای پایان دادن به دیکتاتوری آماده هستید؟

می‌دانید هر خبری که در مطبوعات می‌خوانید در رابطه با کمبود آب، فساد، کمبود یک انتخابات آزاد، اعدام‌ها، ناپدید شده زندانیان است.
و ناآرامی‌های سیاسی گسترده است. می‌دانید چرا؟ برای این که نقطه پایان نزدیک است و چیزی که شاهد آن هستید یک تغییر عظیم است. مانند بسیاری از همکارانم در اینجا که در پشت سرم مشاهده می‌کنید، دموکرات، جمهوریخواه، سناتورها، ژنرال‌ها، فعالان اجتماعی، رهبران سیاسی از اقصی نقاط آمریکا، می‌خواهم که شما بدانید همانطور که سناتور توریسلی گفت، آمریکا از شما حمایت می‌کند، و من در پشت صحنه رهبران کشورهای جهان شامل قانونگذاران، نخست وزیران، رهبران تقریباً همه کشورهای غربی اروپایی، افریقایی و رهبران ملیت های آسیایی را می‌بینم که از شما حمایت می‌کنند.
در این جا بسیاری رهبران برجسته حضور دارند ولی می‌دانیم که این واقعه در چه رابطه‌ای است، این واقعه در رابطه با شماست، شما سرچشمه تغییر در ایران هستید. نسل جوان، زنان، مقاومت، جوانان شرکت کننده در اینجا و من می‌خواهم به شما بگویم که بسیاری از مردم سئوال می‌کنند که آیا آلترناتیوی در مقابل دیکتاتوری آخوندی وجود دارد؟ و جواب است که بله. این آلترناتیو نیروی مقاومت است،  مجاهدین خلق است،  خانم رجوی است و همین‌طور شما هستید. و به شما می‌گویم که دلیلش چیست، چون شما کسانی بودید که علیه شاه جنگیدید، شما علیه دیکتاتوری جنگیدید، علیه دیکتاتوری مذهبی، شما در سنگرها جنگیدید و کشته شدید و شما نماینده یک پلاتفرم هستید، یک پلاتفرم دموکراتیک برای آزادی و دموکراسی. شما از تساوی حقوق زن و مرد حمایت کردید، شما از منشور سازمان ملل و حقوق بشر حمایت کردید، شما از برگزاری یک انتخابات آزاد و منصفانه حمایت کردید، شما از بخش خصوصی حمایت کردید، شما از ابطال قوانین قصاص حمایت کردید، شما از دموکراسی و اینکه نسل جوان بتواند در آینده فرصت‌های شغلی داشته باشد حمایت کردید.
پس من به‌عنوان دوستتان در اینجا به شما می‌گویم: قدرت در دست شماست، قدرت در دست تک به تک شما در اینجا است، و هر کدام از شما هزاران نفر در ایران را نمایندگی می‌کند که می‌گویند نه به دیکتاتور و اصلاح طلب. نقطه پایان نزدیک است، پایان نزدیک است. بنا بر این آیا شما خواهان یک ایران آزاد هستید؟ آیا شما به خانم مریم رجوی به‌عنوان رئیس‌جمهور ایران رأی خواهید داد؟ متشکرم"[۲]

او که به مدت ده سال، جزو حقوق‌بگیران و مهمانان اجاره‌ای سازمان برای شرکت در گردهمایی‌ها و رویدادهای متعلق به فرقه رجوی بود، دوباره در تابستان سال بعد و در همان گردهمایی طرفداران فرقه در  واشینگتن، به یک دهه مزدوری خود برای منافقین اشاره و به آن افتخار می کند. متن سخنرانی او در تیر ۹۸ به این شرح است:

" متشکرم. من یک سؤال از شما دارم. آیا شما خواهان دمکراسی در ایران هستید؟ [جمعیت:‌ بله]

آیا شما هوادار سازمان مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت ایران هستید؟ [جمعیت:‌ بله}

می‌خواهم به ‌شما بگویم که چقدر مفتخر هستم. من به‌مدت ده سال با شما بوده‌ام. ولی هنوز خیلی جوان هستم و می‌خواهم در مورد قدرت این جنبش، به‌عنوان یک آمریکایی بگویم و می‌دانم که بسیاری از ایرانیان مقیم آمریکا در بین شما هستند. قدرت این جنبش در این است که حمایتش فراحزبی است. هم دموکرات‌ها هستند و هم جمهوری‌خواهان. امروز سخنان رهبران جمهوریخواه و دموکرات را شنیدید. شما سخنان خانم رجوی را شنیدید.
صحبت‌های ژنرال (جک کین) را شنیدید. صحبت‌های بسیاری را در مورد موضوعات مربوط به رژیم شنیدید. نظامی جدید در ایران لازم است و آن نظام، شما هستید، مجاهدین خلق ایران، شورای ملی مقاومت ایران، آلترناتیو.
و می‌خواهم به‌شما بگویم چرا. اول این‌که سازمانی است قدرتمند با توانمندی فراوان، تعهد بسیار و قابلیت‌های فراوان رهبری. دوم، یک رهبر برجسته و فراحزبی. و خانم رجوی یک رهبر بزرگ است. ده ماده‌یی را که او در موردشان صحبت کرد، ‌ مرور خواهم کرد. سوم، برنامه. به‌عبارت دیگر به‌عنوان افراد جوان، به‌عنوان آن دسته از شما که اینجا گرد آمده‌اید، خواسته شما چیست؟ خواسته شما یک ایران آزاد است. ولی شما خواهان دموکراسی و حقوق بشر هستید. شما یک طرح و برنامه دارید. مواظب سیاستمدارانی باشید که برنامه ندارند و فقط در مورد خواسته‌هایشان حرف می‌زنند. دیگر چی؟ (جنبش شما) خطرپذیر است. این جمعیت، سازمان مجاهدین خلق خطر می‌پذیرد. در اروپا و آمریکا هدف قرار گرفته. به‌خاطر مردم و به‌خاطر آزادی و به‌خاطر دموکراسی خطر می‌پذیرد. با رژیم درمی‌افتد. در مورد موضوعات ایران صحبت می‌کند. ما رژیم را می‌شناسیم. مشکلات اقتصادی، فساد، تورم غول‌آسا، نقض حقوق بشر، اعدام، فقدان دموکراسی، حمله به‌آمریکا، ولی آن‌چه که شما نمایندگی می‌کنید، شمایی که از سراسر کشور و از سراسر جهان گردهم آمده‌اید، آینده است. شما از حمایت بین‌المللی برخوردارید. من در مراسم پاریس و در سراسر جهان حضور داشته‌ام که بیانگر حمایت بین‌المللی توسط قانونگذاران، کشورها و جنبش‌هاست.

شما در جهت درست تاریخ هستید. صحیح است؟ [جمعیت:‌ بله] پس با برنامه ده ماده‌یی، سخنانم را به‌پایان می‌برم. زیرا می‌خواهم به‌آن گوش کنید. مثل دموکراسی است. می‌خواهم مفهوم این برنامه ده ماده‌یی را جذب کنید.
زیرا اگر یک ایران آزاد و انتخابات آزاد در کار باشد، این چیزی است که واقع می‌شود..."

او در بخش پایانی سخرانی خود چنین به مجیزگویی سازمان منافقین می پردازد:

" ولی شما سخنرانان و رهبران فوق‌العاده‌یی در اینجا دارید که نشان‌دهنده قدرت جنبش شما است؛ حالا می‌خواهم به‌بهترین قسمت سخنرانی‌ام برسم. قسمت پایانی.

متشکرم.
آیا شما خواهان دموکراسی در ایران هستید؟ [جمعیت:‌ بله]

آلترناتیو چیست؟ مجاهدین

مجاهدین
بلندتر بگویید

مجاهدین. "

طبق گزارش‌های موجود، او به مدت ۲۰ ماه در حال مذاکره و رایزنی با ظریف و دستگاه دیپلماسی ایران بر سر آزادی «ژئو وانگ»، جاسوس آمریکایی چینی‌تبار سازمان سیا بود که در تیر ماه ۹۶، توسط دستگاه اطلاعاتی ایران دستگیر شده بود. او تا پیش از دستگیری، موفق به ثبت آرشیو دیجیتال از ۴۵۰۰ صفحه از اسناد کشور شده بود و قصد داشت این اسناد را به اخارج از کشور ارسال کند.

در همین مذاکرات نفر سوم «میکی برگمن» چترباز سابق اسراییلی بود که در کنار ظریف و ریجاردسون حضور داشت.  برگمن سال‌ها در جنوب لبنان با حاج قاسم سلیمانی و حزب‌الله جنگیده بود.

برگمن در کنار بیل ریچاردسن

برگمن در کنار ریچاردسن

نشریه آمریکایی «نیوزویک» در گزارشی به تاریخ ۲۸ فوریه ۲۰۱۹، در تفسیر مذاکرات ترامپ و رهبر کره شمالی، از او به عنوان تحلیل‌گر دعوت کرده بود که در این گزارش او را «افسر چترباز سابق ارتش اسراییل» معرفی کرد. همچنین، نشریه «فارن پالیسی» نیز ذیل دو مقاله مشترکی که برگمن برای این نشریه نوشته بود، او را «یک افسر سابق ارتش اسراییل» معرفی کرده است. او نایب رییس و مدیر اجرایی «مرکز ریچاردسن برای تعامل جهانی» نیز هست.

اشاره به سابقه برگمن به عنوان «افسر چترباز نیروی هوایی اسراییل» در گزارش نیوزویک

سابقه برگمن در نشریه «فارن پالیسی» که او را «افسر سابق ارتش اسراییل» معرفی می کند

برگمن بعد از این که به عنوان دستیار ریچاردسن در ماجرای مذاکرات آزادسازی «اتو وارمبیر» ( Otto Warmbier )، جاسوس آمریکایی زندانی در کره شمالی مشارکت کرد، در مطبوعات آمریکایی مطرح شد. گفتنی است که وارمبیر مانند خود برگمن یک یهودی تبار بود که در کره‌شمالی به جرم تلاش برای ایجاد شبکه براندازی در زندان بود. برگمن در مصاحبه با ووکس مدعی شد که «مرکز ریچاردسن برای تعامل جهانی» یک سمن یا NGO غیردولتی است که با اهداف «انسان‌دوستانه» وارد مذاکره با دولت‌ها می شود که البته برای هر کسی که با ساختار سیاست خارجی آمریکا و نوع تقسیم کار در این حوزه آشنایی داشته باشد، کذب بودن این مساله کاملا روشن است.

مصاحبه نشریه ووکس با برگمن، به عنوان مذاکره‌کننده آزادی وارمبیر

حال با تایید رسمی خبر این ملاقات، انتظار می رود که جناب ظریف یا دستگاه دیپلماسی روشن سازد که چگونه به مذاکره با چنین عناصر معلوم‌الحال و بدسابقه‌ای در دشمنی با ملت ایران تن داده‌اند و این که در این مذاکرات چه سرفصل‌هایی مورد بحث قرار گرفته است.


[۱] http://www.qudsonline.ir/news/۷۰۷۰۱۱

[۲] https://www.washingtontimes.com/news/۲۰۱۸/jul/۱۸/you-are-the-source-of-change-in-iran/

۰ نظر ۲۳ خرداد ۹۹ ، ۱۷:۲۶
حسن حیدری

اگر سردار حاجی زاده در قضیه سقوط هواپیمای اوکراین، مظلومانه اما با  اقتدار گناه فلان مسئول بی عرضه اجرایی را گردن گرفت پس اینجا هم می شود که سپاه عزیز و مورد وثوق امام و امت، مقتدرانه دست به خانه تکانی و پاکسازی ساختاری و سازمانی بزند و برای گام دوم انقلاب آماده تر و آرمانی تر و محکمتر و ولایی تر حاضر شود.

ای کاش دادگاه محمود موسوی مجد علنی برگزار می شد و از او پرسیده می شد که در داخل با چه کسانی مرتبط بود؟

ای کاش دادگاه محمود موسوی مجد علنی برگزار می شد و از او پرسیده می شد که در خارج با چه کسانی مرتبط بود؟

(هرچند که قطعاً پرسیده شده است.)

سپاه معصوم نیست بلکه مظلوم مقتدر است و با افتخار راه حضرات معصومین (علیهم السلام) را می رود.

سپاه مقتدر هست اما منزجر نیست.

سپاه نه مقهور است و نه مغرور.

سپاه قاهر هست نه قاصر.

اگر دادگاه محمود موسوی مجد علنی برگزار می شد به اقتدار و صلابت و ظرفیت بیشتر نظام منجر می شد.

مردم نامحرم نیستند بلکه دشمنان قسم خورده نامحرم هستند.

مردم دینشان را در تشییع میلیونی و خودجوش سردار دلها حاج قاسم سلیمانی به خوبی و حتی با از دست دادن جان ادا کردند و به دوست و دشمن فهماندند که قدردان زحمات پاسداران آرمانهای امام و انقلابند.

لطفاً به مردم بگویید :

چه کسانی او را گزینش کردند؟

چه کسانی او را بزک کردند؟

چه کسانی او را تحمیل کردند؟

چه کسانی او را معرفی به سپاه قدس کردند؟

چه کسانی  به او مأموریت دادند؟

چه کسانی به او مسئولیت دادند؟

چه کسانی او را هدایت کردند؟

و حتماً به مردم بگویید :

چه کسی به او شک نمود؟

اکبر طبری، فردی نفوذی هست که پول و زمین بالا کشید و با دادگاهی شدنش شاید بشود پول و زمین برگردد.

اما موسوی مجد، فردی نفوذی هست که با دادگاهی شدنش هم هیچگاه جان مجاهدین فی سبیل الله و سرداران مدافع حریم و حرم برنمی گردد.

====================================

 
پنجشنبه 22 خرداد 1399
شناسه خبر : 337266
 
تصویر محمود موسوی مجد فرزند سیدکاظم، جاسوس  که با حکم دادگاه انقلاب اسلامی به اعدام محکوم شده است، برای اولین بار منتشر ‌شد.
تصویر محمود موسوی مجد فرزند سیدکاظم، جاسوس که با حکم دادگاه انقلاب اسلامی به اعدام محکوم شده است، برای اولین بار منتشر ‌شد.
گروه سیاسی-رجانیوز: سه شنبه هفته جاری غلامحسین اسماعیلی سخنگوی دستگاه قضا در بخشی از نشست خبری خود، اعلام کرد اخیرا فردی به نام سید محمود موسوی مجد فرزند سیدکاظم که هم به سرویس موساد و هم به سرویس سیا وصل شده بود و در قبال اخذ دلار‌های آمریکایی، در حوزه‌های مختلف امنیتی اطلاعاتی را جمع آوری و در اختیار سرویس بیگانه قرار داده بود. یکی از اتهامات این فرد اعلام محل تردد و اسکان سردار شهید سلیمانی و برخی فرماندهان نظامی در ادوار مختلف به سرویس‌های جاسوسی سیا و موساد بود که با حکم دادگاه انقلاب اسلامی به اعدام محکوم شد.
 
به گزارش رجانیوز، مرکز رسانه قوه قضائیه نیز در تشریح بخشی از پرونده قضایی وی زمان بازداشت جاسوس مورد اشاره را هجدهم مهرماه ۹۷ اعلام کرد که از ابتدای بازداشت تاکنون آزاد نشده است.
 
بنابر اعلام مرکز رسانه قوه قضاییه، تمام مراحل قضایی پرونده جاسوس سیا و موساد مدت‌ها قبل از شهادت حاج قاسم سلیمانی انجام شده است پرونده وی ارتباطی با اقدام تروریستی دولت امریکا در به شهادت رساندن فرمانده سپاه قدس ندارد.
 
بر اساس این گزارش، پس از بازداشت موسوی مجد در تاریخ ۱۸ مهرماه ۹۷، شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی به اتهامات انتسابی وی رسیدگی و در تاریخ ۳ شهریور ۹۸ حکم اعدام وی را صادر ‌کرد که با اشکال و ایراد دیوان عالی کشور حکم دوباره به محکمه برگشته و دادگاه بار دیگر در تاریخ ۴ اسفند ۹۸ و بررسی مجدد پرونده حکم اعدام وی را تایید و دوباره پرونده را به دیوان عالی کشور ارسال کرد و هم اکنون این حکم در دیوان عالی کشور نیز تایید شده است.
 
اما از روز‌های گذشته و پس از انتشار این اخبار، گمانه زنی‌های زیادی درباره این جاسوس محکوم به اعدام در میان رسانه‌ها و در مجازی صورت گرفت، به طوری که تصاویر مختلف اشتباهی و جعلی نیز منتسب به این فرد نیز منتشر شد.
 
در یکی از شایعات منتشره از سوی یکی از رسانه‌های ال سعود موسوی مجد فردی مرتبط با یکی از اماکن مقدسه معرفی شده است این در حالی است که جاسوس سرویس‌های جاسوسی سیا و موساد، هیچ ارتباطی با اماکن مقدسه نداشته است.
 
تصویر محمود موسوی مجد فرزند سیدکاظم، جاسوس سرویس‌های جاسوسی سیا و موساد که با حکم دادگاه انقلاب اسلامی به اعدام محکوم شده است، برای اولین بار منتشر شد.
۰ نظر ۲۳ خرداد ۹۹ ، ۱۷:۱۱
حسن حیدری
شنبه 17 خرداد 1399
شناسه خبر : 337091
 
ابوالقاسم طالبی  با بیان اینکه با شکایت نهاد ریاست‌جمهوری و به اتهام تهمت و تشویش افکار عمومی به دادگاه احضار شده است، درباره دلایل صدور این احضاریه توضیحاتی ارائه کرد.
 
ابوالقاسم طالبی با بیان اینکه با شکایت نهاد ریاست‌جمهوری و به اتهام تهمت و تشویش افکار عمومی به دادگاه احضار شده است، درباره دلایل صدور این احضاریه توضیحاتی ارائه کرد.
گروه فرهنگ-رجانیوز: چند روز پیش بود که ابوالقاسم طالبی، کارگردان سینما از طریق انتشار پستی در توئیتر خبر از احضار خود به‌ دادگاه داده بود.
 
به گزارش رجانیوز به نقل از مهر، ابوالقاسم طالبی، کارگردان آثاری همچون «یتیم‌خانه ایران» و «قلاده‌های طلا» سال ۹۷ در پی بازداشت حسن عباسی، تحلیلگر مسائل سیاسی طی توئیتی انتقادی با حمایت از عباسی عنوان کرده بود قصد ساخت فیلمی درباره حسن روحانی و روایت یک ملاقات در سال ۶۵ را دارد.
 
حالا پس از نزدیک به 2 سال گویا هنوز حاشیه‌های آن توئیت ادامه دارد.
 
طالبی که از طریق انتشار پستی در توئیتر خبر از احضار خود به‌ دادگاه داده بود، در گفت‌وگو با مهر، ضمن تایید ارتباط این احضاریه با توئیتش در سال ۹۷، درباره جزئیات این شکایت گفت: چند روز پیش بود که به دادگاه احضار شدم. چند سال قبل در صفحه توئیترم عنوان کرده بودم در نظر دارم فیلمی بسازم که البته هنوز آن را نساخته‌ام اما گویا همین طرح ایده هم به آقای روحانی برخورده است! 
 
وی با ابراز تعجب نسبت به صدور این احضاریه اعلام کرد: هنوز نمی‌دانم چرا باید درباره فیلمی که نساخته‌ام پاسخ بدهم! چرا تفتیش عقاید می‌کنند؟ مگر عصر تفتیش عقاید به پایان نرسیده است؟ من گفتم در نظر دارم فیلمی بسازم ولی هنوز که آن را نساخته‌ام. البته به نظر می‌رسد در این میان عده‌ای چاپلوسی هم می‌کنند.
 
کارگردان «آقای رئیس‌جمهور» افزود: قبل‌ها فیلم می‌ساختیم و توقیف می‌شد  اما حالا «قصد ساخت فیلم» را هم توقیف می‌کنند! من دقیقاً به همین دلیل احضار شدم، این در حالی است که هنوز حتی فیلمنامه هم ندارم و این از عجایب دولت فعلی است.
 
وی در توضیح آخرین وضعیت این طرح شکایت گفت: پس از احضار و بعد از گفت‌وگوی اولیه، قرار شد دوباره من را فرا‌بخوانند. جرم من تنها این بود که گفته بودم در نظر دارم فیلمی بسازم. البته به نظرم یکسری چاپلوس دور رئیس‌جمهور هستند و به او می‌گویند به ساحت مقدس حضرتعالی جسارت شده و به همین دلیل شکایت‌بازی راه می‌اندازند.
 
طالبی بار دیگر تأکید کرد: شاکی من در این موضوع نهاد ریاست‌جمهوری بوده و قرار است پروسه قانونی را طی کنم. الان هم وثیقه گذاشته‌ایم و به قید وثیقه آزاد هستم، البته وثیقه من «کمترین میزان» است، ضمن اینکه بازپرس برخورد خوبی با من داشت و کمترین وثیقه را برایم در نظر گرفت.
 
وی در پایان گفت: من برای کاری که نکرده‌ام، متنی که ننوشته‌ام و فیلمی که نساخته‌ام و به خاطر چیزی که تنها در ذهنم بوده، احضار شده‌ام. این «تفتیش عقاید» به معنای واقعی کلمه است. 
۰ نظر ۱۷ خرداد ۹۹ ، ۲۱:۲۴
حسن حیدری
پنجشنبه 15 خرداد 1399 
شناسه خبر : 337074
 

بازی دوسربُرد برای ایران تازه شروع شده است: دنیا چاره‌ای جز پذیرش ابرقدرت جدیدی بنام ایران ندارد. دیپلماسی مقاومت پیروز شده است و کسانی که چشم به میوه‌های برجام و دستان آمریکا دوخته‌اند باید فهمیده باشند که مسیر آن‌ها کاملا اشتباه بوده است.

بازی دوسربُرد برای ایران تازه شروع شده است: دنیا چاره‌ای جز پذیرش ابرقدرت جدیدی بنام ایران ندارد. دیپلماسی مقاومت پیروز شده است و کسانی که چشم به میوه‌های برجام و دستان آمریکا دوخته‌اند باید فهمیده باشند که مسیر آن‌ها کاملا اشتباه بوده است.

 گروه سیاسی-رجانیوز: سید محمود نبویان نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس در مجلس شورای اسلامی در نطق میان دستور خود در نشست سه شنبه 13 خردادماه صحن علنی مجلس شورای اسلامی در خصوص تقابل دو نگاه غرب گرای دولت و نگاه مقاومت از دید مقام معظم رهبری صحبت کرد. وی با بررسی ریشه‌های فکری حسن روحانی و نوع نگاه او به تعامل به دنیا به تبیین خسارت های ناشی از این نگاه پرداخت. متن زیر نطق کامل حجت الاسلام نبویان در مجلس است:

 

بسم‌الله‌الرحمن الرحیم

و صلی‌الله علی محمد و آله الطاهرین

ضمن آرزوی قبولی طاعات و عبادات ملت عزیز ایران در ماه مبارک رمضان و تبریک عید سعید فطر.

امید است به برکت دعاهای خالصانه ملت بزرگ ایران، مشکلات عدیده آن‌ها به ویژه مریضی کرونا برطرف گردد.

از ملت بزرگ ایران به‌سبب شرکت در انتخابات مجلس به‌ویژه از مردم عزیز تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس سپاس فراوان داریم که به نوکران خویش برای خدمت بیشتر اعتماد کرده‌اند.

وجود مشکلات فراوان موجود در کشورکه ملت عزیز و بزرگ ایران گرفتار آن هستند، برکسی پوشیده نیست. اما باید به این نکته مهم توجه کرد که سبب اصلی آن چیست؟ چرا این مشکلات پدید آمده است؟

 

عده‌ای در مقام پاسخ، به سراغ تحریم رفته و مدعی هستند که تمام مشکلات کشور، ناشی از تحریم آمریکا و کشورهای غربی است. این‌سخن، اگرچه بهره‌اندکی از حقیقت دارد، اما همه نخبگان و مردم فهمیده‌اند، که سهم تحریم‌ها کمتر از یک‌-پنجم بوده و ارائه چنین پاسخی جهت فرار از فهم درست علت اصلی مشکلات کشور می‌باشد. بدون هیچ‌مقدمه‌ای به ذکر علت اصلی مشکلات کشور می‌پردازم.

 

امروزه دوتفکر در کشور ما در مقابل هم قرار گرفته‌اند: تفکری که به اسم تعامل با دنیا، به دنبال سازش و تسلیم در برابر دشمنان ملت ایران است و تفکر دیگری که به دنبال ایستادگی و مقاومت و دفاع از منافع ملت بزرگ ایران می‌باشد.

 

اما از صاحبان تفکر اول که امروزه بالاترین مقام اجرایی کشور مدعی آن است، می‌توان پرسید که مراد شما از تعامل با دنیا چیست، آیا مراد شما برقراری ارتباط با کشورهای دنیا است؟ اگر این‌طور است چرا شما با کشورهای دنیا ارتباط برقرار نمی‌کنید؟ مگر دنیا منحصر به چند کشور یعنی آمریکا، آلمان، فرانسه و انگلستان است؟ ارتباط شما با نزدیک به ۱۲۰کشور غیرمتعهد چگونه است؟ چرا دور برویم، ایران در کجای بازار چندصدملیونی منطقه قرار دارد؟ علی‌رغم اصرار کشورهای دوست برای مشارکت در سازندگی آن کشورها- که طبیعتا موجب اشتغال صدها شغل فقط در زمینه مسکن خواهد شد- دولت آقای روحانی که به دنبال تعامل با دنیا است، چرا اقدامی انجام نمی‌داده است؟ از شروع این دولت، به آن‌ها توصیه می‌شد که شما ارتباطتان را با تمام دنیا حفظ کنید، اما دولت آقای روحانی‌، منحصرا رابطه را با چند کشوری که علنا دشمن ملت ایران هستند، خلاصه کرده بود زیرا معتقد بوده است، که کشورهای منطقه، روسیه و تمام ۱۲۰کشور غیر‌متعهد، مانند دوچرخه می‌باشند اما آمریکا مانند بنز است، و رابطه با آمریکا می‌تواند ما را سریع‌تر و مطمئن‌تر به هدف برساند(ر.ک: حسن روحانی، امنیت ملی و دیپلماسی هسته ای، چاپ پنجم، ص۱۰۸۳-۱۰۸۴ و ۲۵۵) . بنابراین، تعامل به معنای رابطه با کشورهای دنیا نیست. در‌نتیجه، سوال این است که مراد دولت‌مردان آقای روحانی که مسبب تقریبا اغلب مشکلات مردم عزیز ایران می‌باشند از تعامل چیست. به سراغ برخی از مشاورین ایشان می‌رویم تا مسئله روشن‌تر شود. یکی از مشاورین ایشان به صراحت در کتاب «ایران و جهانی‌شدن: چالش‌ها و راه‌حل‌ها» که توسط مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام به ریاست آقای حسن‌روحانی و زیر نظراو در مرداد سال 1384 منتشر شده است، آورده است:

 

۱- تنها راه پیشرفت ملت ایران، پذیرش جهانی‌شدن است؛

 

۲- جهانی‌شدن قوانینی دارد که هرچه ایران آن‌ها را بیش‌تر بپذیرد، پیشرفت بیشتری می‌کند و هرچه در مقابل آن، بایستد پسرفت خواهد کرد؛

 

۳- قوانین جهانی‌شدن باید توسط کشورهایی تنظیم شود که قدرت بیشتری در اقتصاد در جهان دارند، یعنی حق طبیعی آمریکا و برخی از کشورهای غربی است که قوانین جهانی‌شدن را برای دنیا تنظیم کنند؛

 

۴- بنابراین، هرمقدار ایران، خود را بیشتر منطبق با قوانینی که آمریکا برای دنیا تنظیم کرده است، کند، پیشرفت او بیشتر خواهد بود و هر مقدار در برابر دشمنی‌های آمریکا، بایستد از پیشرفت باز خواهد ماند؛

 

۵- قوانین بیان‌شده منحصر به مسایل علمی و تکنولوژیکی نیست بلکه شامل مسایل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی نیز می‌شود، و پذیرش قواعد سیاسی و فرهنگی تنظیم‌شده از سوی آمریکا و برخی از کشورهای غربی، موجب پیشرفت همه‌جانبه ایران خواهد شد؛

 

۶- درست است که پذیرش قوانین تنظیمی کشورهایی مانند آمریکا، با استقلال ملت ایران، با قانون اساسی ملت ایران، و با فرهنگ اسلامی ملت ایران سازگار نیست، اما اگر ملت ایران بخواهد پیشرفت کند، از همه موارد فوق باید عقب‌نشینی کند، یعنی باید از استقلال، قانون‌اساسی، و فرهنگ اسلامی خود در هر موردی که با قواعد تنظیمی دنیا سازگاری ندارد، دست‌بردارد.

 

بنابراین، تنها راه پیشرفت ملت ایران، تعامل با آمریکا و برخی از کشورهای دیگر یعنی پذیرش کامل قواعد تنظیمی آن‌کشورها برای دنیا است، برای نمونه، اگر آمریکا در منطقه غرب آسیا، اسرائیل را به‌وجود آورده است، راه پیشرفت ملت ایران آن است که موجودیت اسرائیل را بپذیرد و دست از مبارزه با آن بردارد. نیز چرا ایران به دنبال ترویج عدالت در کشور و مدعی عدالت در دنیا است؟-آرمانی که امام زمان علیه‌السلام- به دنبال آن است.

 

آنچه که بیان شده است، تصریحات کتابی است که با مسئولیت آقای روحانی و با مقدمه تمجیدی ایشان از نویسنده به نگارش درآمده است.

 

با بیان فوق مراد دولت‌مردان آقای روحانی از تعامل با دنیا روشن می‌شود. تعامل با دنیا یعنی برقراری ارتباط صرفا با آمریکا، آلمان، انگلیس، فرانسه و برخی محدود کشور دیگر، و نیز پذیرش همه‌جانبه درخواست‌های آنها. با عنایت به همین نکته روشن می‌شود که اولا: چرا این دولت، تقریبا بیش از همه دولت‌های قبل، با آمریکا و آلمان، فرانسه و انگلستان توافق امضا کرده است، و هر آن‌چه که آن کشورها خواسته‌اند، تامین کرده است، برجام، بیست‌سی، سی‌.‌اف.تی، اف.ای.تی.اف نمونه‌هایی از توافق‌های آشکار و پنهان خسارت‌باری است که آقای روحانی و مسئولین دیپلماسی این دولت با کشورهای فوق امضا کرده‌اند.

 

ثانیا: روشن می‌شود که چرا مسئول دیپلماسی این دولت، علی‌رغم تحمیل خسارت‌های بسیار زیاد به ملت ایران، کمتر از بیست‌روز بعد از شهادت سردار سلیمانی، آمادگی خود را برای مذاکره با قاتلین سردار سلیمانی اعلام می‌کند. ثالثا: این دولت و در رأس آن، آقای حسن روحانی، راه پیشرفت و حل مشکلات کشور را اعتماد به آمریکا و کشورهای غربی می‌داند و در کتاب خود تصریح می‌کند، که یکی از مشکلات کشور این است که برخی در ایران، به کشورهای غربی و سازمان‌های بین‌المللی اعتماد نداشته و نسبت به آن‌ها بدبین‌ می‌باشند. (ر.ک: حسن روحانی، امنیت ملی و دیپلماسی هسته ای، چاپ پنجم، ص۵۸)

 

رابعا: به همین‌علت است که علی‌رغم تمام خسارت‌های برجام، از طرف ریاست‌جمهوری –یعنی آقای حسن روحانی- و وزیرخارجه ایران- آقای ظریف- دوفرش ایرانی گرانبها به سرتیم مذاکرات آمریکا –خانم شرمن- که مسبب همه این خسارت‌ها بوده است، بعد از بیش از یک‌سال از اجرای برجام و در انتهای دوره مسئولیت دولتی شرمن و یک‌هفته قبل از بازنشسته‌شدن ایشان، هدیه داده می‌شود.

 

ملت عزیز ایران، باید بدانند ریشه اصلی تمام مشکلات کشور، در تفکری است که این دولت کاملا از آن دفاع می‌کند و معتقد است که راه‌حل مشکلات کشور در بیرون این کشور و به دست دشمنان این ملت و پذیرش خواسته‌های آن‌ها است و مردم و  متخصصین و نخبگان عزیز کشور نمی‌توانند به هیچ‌وجه مشکلات خود را حل کنند، تنها کاری که از ملت ایران ساخته است، پختن آب‌گوشت بُزپاش است.

 

اما آیا واقعا همین‌طور است؟ آیا ملت ایران توانایی انجام هیچ‌کاری را ندارد؟ آیا علی‌رغم اصرار و تحریم شدید دشمنان در ابعاد نظامی، ملت عزیز ایران و جوانان نخبه مومن و انقلابی، پیشرفت نداشته‌اند؟ تولید موشک‌های ایران، حاصل نوکری کشورهای غرب است یا حاصل استقلال در برابر آن‌ها؟ آیا در زمینه هسته‌ای، ما به چرخه کامل سوخت نرسیده‌ایم؟ آیا در زمینه پزشکی رشد و پیشرفت نداشته‌ایم؟ آیا فرستادن ماهواره به فضا، به برکت پذیرش بی‌چون‌وچرای دستورات آمریکا بوده است؟ و ...

 

سوال جدی این است که شما که ۷سال اعتماد به آمریکا کرده‌اید و امضای جان‌کری را تضمین می‌دانسته‌اید، چه دستاوردی داشته‌اید؟ نابودی صنعت هسته‌ای، بُتن‌ریزی رآکتور اراک، تعطیلی کارخانه‌های تولید سانترفیوژ، نابودی مواد غنی‌شده ۲۰درصد، اخراج متخصصین هسته‌ای، گرانی‌های لحظه‌ای و سرسام‌آور، کاهش و بلکه نابودی ارزش پول ملی، رؤیا‌شدن خرید خانه و اخیرا خرید خودرو برای خانواده‌های ایرانی، چندبرابرشدن تحریم‌ها، افزایش دشمنی آمریکا و کشورهای مستکبر غربی، تعطیلی تقریبا کامل عمران و آبادی در کشور، تعطیلی گسترده کارخانه‌های تولیدی کشور، افزایش همه‌جانبه بیکاری، مشکل و بلکه دست‌نیافتنی‌شدن ازدواج برای جوانان، گسترش فقر در جامعه، ایجاد رکورد فساد، حقوق‌های نجومی، اختلاس‌ها، آیا گوشه‌ای از نتایج تدبیر و سیاست این دولت نیست؟ قرآن چه زیبا فرموده است: «مثل الذین اتخذوا من دون الله أولیاء کمثل العنکبوت اتخذت بیتا و إن أوهن البیوت لبیت العنکبوت لوکانوا یعلمون، عنکبوت/41: حکایت کسانی که غیر از خدا برای خود، سرپرستان دیگری گرفتند همچون حکایت عنکبوت است که خانه ای بساخت ولی اگر (آگاه بودند) می دانستند که سُست‌ترین خانه‌ها همانا خانه عنکبوت است.»

 

اما درمقابل، تفکر دیگری که موجب عزت ملت ایران شده است، تفکر سردار عزیز ما حاج‌قاسم سلیمانی–که شاگردی از امام‌خمینی ره و مقام معظم رهبری است- می‌باشد یعنی تفکر مقاومت و دفاع از منافع ملت ایران در برابر زیاده‌خواهی‌های کشورهای مستکبر. چنین تفکری که از سوی مردم و جوانان مومن انقلابی نمایندگی می‌شود موجب عزت و سربلندی ملت ایران شده است. این تفکر، معادلات جهان را عوض کرده است، به پایگاه اصلی آمریکا در منطقه حمله می‌شود و چشم شیر آن‌ها کور می‌شود. اکنون جمهوری‌اسلامی‌ایران براساس تفکر مقاومت و نه مذاکره، به‌حدی از اقتدار رسیده است که نفتکش‌های بدون اسکورت نظامی با نصب پرچم پرافتخارترین ملت جهان یعنی ملت بزرگ ایران، مرزهای تحریم را شکسته و از مرزهای اقتدار عبور می‌کند، و صادرات را انجام داده و برای ملت ایران طلا می‌آورد. کسی فکرش را نمی‌کرد که حمله ایران به عین‌الاسد، گره کور دیپلماسی انرژی را در اوج تحریم‌های ظالمانه دشمن باز کند، دنیای امروز دنیای گفتمان نیست، بلکه دنیای اقتدار و موشک است، امروزه همه شیرفهم شده‌اند که آمریکا تنها با موشک شیرفهم می‌شود نه با قدم‌زدن‌ها و لبخند‌های برجامی. امروز صادرات بنزین و کمک به اقتصاد ملت ایران، به موشک گره‌خورده است. خط تزانزیت صادرات بنزین ایرانی تحت بیمه موشک‌های خرمشهر و ذوالفقار و زلزال و فداکاری‌های شهیدتهرانی مقدم و سلیمانی‌ها است. مهم نیست که بُرد موشک‌ها به دریای کارائیب می‌رسد یا نه، مهم آن است به آن‌جایی که باید برسد، می‌رسد. پرچم مقدس ایران قبل از نفتکش‌ها بر موشک‌های تولید ایران به اهتزار درآمده است، خط‌ونشان آن پاسدار ایرانی برای شناورهای آمریکایی در خلیج‌فارس، اثر خود را در جایی نزدیک خلیج خوک‌ها گذاشته است.

 

زبان بدن آن پاسدار به ما آموخت که می‌توان به‌جای چندسال مذاکره بی‌حاصل، ظرف چند هفته به معامله رسید. غلط اضافه آمریکا در این ماجرا، خاطره ضربات مغزی ملایم را در ذهن سربازان آمریکایی در خلیج‌فارس و غرب‌آسیا زنده خواهد کرد. موازنه قدرت یعنی در ذهن دشمنت جابینداز که توقیف نفتکش مساوی است با توقیف ناوجنگی. معامله بُرد-بُرد را فراموش کنید، بازی دوسربُرد برای ایران تازه شروع شده است: دنیا چاره‌ای جز پذیرش ابرقدرت جدیدی بنام ایران ندارد. دیپلماسی مقاومت پیروز شده است و کسانی که چشم به میوه‌های برجام و دستان آمریکا دوخته‌اند باید فهمیده باشند که مسیر آن‌ها کاملا اشتباه و موجب تحمیل‌ خسارت‌های گسترده به ملت ایران است. بر همگان روشن شده است که مدیران پیر و ناکارآمد و خسته برجامی گرهی از مشکلات کشور نخواهند گشود. حل مشکلات کشور، با اعتماد به مردم عزیز و متخصصان و نخبگان داخلی و سپردن امور به مدیران جوان انقلابی و مومن و با اعتماد به خداوند –و نه کدخدا- میسر خواهد بود، که فرموده است اگر خداوند را یاری کنید، خداوند شما را یاری خواهد کرد و اگر خداوند شما را یاری کند، هیچ قدرتی نمی‌تواند شما را شکست دهد و شما بر همه قدرت‌های دنیوی پیروز خواهید شد. «و إن ینصرکم‌الله فلاغالب لکم.» (آل‌عمران/۱۶۰) انشا‌الله.  به امید پیروزی ملت ایران بر دشمنانش و حل شدن مشکلات آن‌ها. والسلام علیکم و رحمه‌الله (دوشنبه ۱۲/۳/۱۳۹۹)

 

۰ نظر ۱۷ خرداد ۹۹ ، ۲۰:۳۳
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

شما رهبر بشوید

پیوندهای مرتبطفیلمفیلم
 
این فایل صوتی، حاوی سخنانی است که حضرت امام خامنه‌ای در یک محفل خصوصی، از دیدار محرمانه با حضرت امام خمینی رحمه‌الله در سال آخر عمر امام بیان میکنند؛ جایی که امام برای اولین بار در حضور سران قوا به ایشان میگویند «شما رهبر بشوید».

حضرت امام خمینی رحمه‌الله در مهرماه ۶۷، یعنی قریب به شش ماه مانده به رویدادهای فروردین ۶۸ که به عزل آیت‌الله منتظری از رهبری آینده نظام و انقلاب انجامید، در جلسه‌ای با سران قوا (آقایان خامنه‌ای، هاشمی، موسوی، موسوی اردبیلی) و حاج سید احمد خمینی، ضمن تأکید مجدد بر کنار گذاشتن آقای منتظری، رهبری آیت‌الله خامنه‌ای را پیشنهاد داده بودند.‌

پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR برای نخستین بار روایت رهبر انقلاب از این جلسه را در نماهنگ «شما رهبر بشوید...» منتشر میکند.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif متن بیانات رهبر انقلاب که در فیلم مشاهده میکنید:
در یک جلسه‌ی دیگر باز ایشان [عدم صلاحیّت آیت‌الله منتظری برای رهبری آینده] را مطرح کردند. من به ایشان گفتم: «آقا! ما در این مجموعه‌ی دوستان کس دیگری غیر از ایشان نداریم.»؛ ایشان گفتند: «نه، این‌جور نیست! شما رهبر بشوید.»؛ همین‌جور؛ «شما رهبر بشوید.»؛ من اصلاً این حرف را جدّی نگرفتم؛ واقعاً جدّی نگرفتم، هیچ؛ همینطور سکوت کردم و نگاه کردم. جلسه هم سکوت شد، چند لحظه‌ای گذشت. من روبروی امام نشسته بودم، حاج احمد آقا این‌طرف من نشسته بود. ایشان [خطاب به من] گفت: «بله، چطور شما میگویید کسی نیست؟ شما هستید، آقای موسوی اردبیلی هست.»؛ دوباره امام گفت: «نخیر، ایشان رهبر بشوند.»؛ شاید هم اسم آوردند و مشخّص کردند آقای خامنه‌ای. در جلسه حالت خاصّی هم تاحدودی پیش آمد، ولی من این را که ممکن است این در ذهن امام باشد واقعاً جدّی نگرفتم. [با خود] گفتم حالا به‌عنوان مثال گفتند شما رهبر باشید. اصلاً یادم نماند. بعد از چند روز بنا بود همه‌ی رفقا در دفتر من جمع بشوند. آقای هاشمی چند دقیقه‌ای زودتر آمده بود. به من گفت: «فلانی! نظر شما راجع به آن مطلبی که امام گفتند چیست؟»؛ من اصلاً یادم نیامد که ایشان چه میگوید. گفتم: «کدام مطلب؟»؛ گفت: «اینکه گفتند شما رهبر باشید.»؛ گفتم: «هیچّی!»؛ گفت: «نه، امام بی فکر قبلی این حرف را نمیزند. این حرف همین‌طوری از دهان امام نپرید. این را با فکر قبلی میگوید.»؛ گفتم: «من نمیدانم. من نمیدانم.»؛ چند ماه بعد ‌در اتاق آقای هاشمی جلسه‌ای با ایشان داشتیم. باز همین صحبت پیش آمد. گفتم: «آقای هاشمی! بدان اگر چنین چیزی برای من پیش بیاید قطعاً و یقیناً آن را قبول نخواهم کرد. این را مطمئن باشید.»؛ واقعاً هم بنایم بر همین بود و اصلاً احتمال هم نمیدادم که قضیّه به این شکل مطرح بشود. البتّه اندکی قبل از فوت امام _ همان روز و شب _ صحبت شورای رهبری جدّی شد. افرادی هم که جمع شده بودند، اسم من را به‌عنوان یک فرد می‌آوردند امّا به این شکلی که بعداً پیش آمد اصلاً به ذهن ما خطور نمیکرد.»(۱)

۱) مرکز اسناد دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای
 
نماهنگ: نماهنگ | شما رهبر بشوید...

با توجه به پهنای باند اینترنت خود ، می توانید این فیلم را با کیفیت های مختلف زیر دریافت نمایید :
 
 
 
۰ نظر ۱۶ خرداد ۹۹ ، ۲۲:۳۱
حسن حیدری
 
 
۰ نظر ۱۶ خرداد ۹۹ ، ۲۱:۲۴
حسن حیدری

https://emam.com/img/cache/679x819/100/landscape/Post/13981106.%20Emam.%20Quote.%20Majles.%20Icon02-5%20%282%29.jpg

۰ نظر ۱۴ خرداد ۹۹ ، ۱۴:۰۹
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

هشتم شوال و سالروز تخریب بقاع متبرکه‌ی بقیع

پیوندهای مرتبطبیاناتبیانات

 

 

اگر دنیای اسلام علیه تخریب‌کنندگان بقیع قیام نمی‌کرد، قبر مطهر پیغمبر را هم ویران می‌کردند

 

حضرت امام خامنه‌ای در اردیبهشت‌ماه ۱۳۹۲ با اشاره به مسئله‌ی تخریب مزار جناب حجربنعدی، صحابی بزرگوار پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)، مسببان این امر را کسانی دانستند که گذشتگانشان قبور ائمه (علیهم‌السلام) را در بقیع ویران کردند، و فرمودند: «آن روز که در دنیای اسلام، از شبهقارهی هند گرفته تا آفریقا، علیه اینها قیام کردند، اگر اینها جرأت میکردند، قبر مطهر پیغمبر را هم ویران میکردند، با خاک یکسان میکردند.» پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR به مناسبت ۸ شوال، سالروز تخریب بقاع متبرکه‌ی بقیع در سال ۱۳۴۴.ق توسط وهابیون، گزیده‌ای از بیانات رهبر انقلاب در این باره را بازنشر می‌کند.

تلخی دیگری(۱) که وجود دارد، این است که در میان مجموعهی مسلمانان و امت اسلامی کسانی پیدا شوند که با افکار پلید و متحجر و عقبمانده و خرافی خود، تجلیل از بزرگان و برجستگان و چهرههای نورانی صدر اسلام را شرک بدانند، کفر بدانند؛ واقعاً این مصیبتی است. اینها همان کسانی هستند که گذشتگانشان قبور ائمه (علیهمالسّلام) را در بقیع ویران کردند. آن روز که در دنیای اسلام، از شبهقارهی هند گرفته تا آفریقا، علیه اینها قیام کردند، اگر اینها جرأت میکردند، قبر مطهر پیغمبر را هم ویران میکردند، با خاک یکسان میکردند. ببینید چه فکر باطلی، چه روحیهی پلیدی، چه انسانهای بداندیشی، احترام به بزرگان را اینجوری بخواهند نقض کنند و هتک کنند و این را جزو وظائف دینی بشمرند! در آن وقتی که اینها بقیع را ویران کردند، این را بدانید؛ سرتاسر دنیای اسلام علیه اینها اعتراض کرد. عرض کردم؛ از شرق جغرافیای اسلام -از هند- تا غرب جغرافیای اسلام، علیه اینها بسیج شدند.
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/30553/C/13940531_7330553.jpg

اینها به عنوان اینکه این کارها پرستش است، این اقدامهای خبیث را میکنند! رفتن سر قبر یک انسانی و طلب رحمت کردن برای او از خدای متعال، و طلب رحمت کردن برای خود در آن فضای معنوی و روحانی، شرک است؟ شرک این است که انسان بشود ابزار دست سیاستهای اینتلیجنس انگلیس و سی. آی. ای آمریکا و با این اعمال، دل مسلمانان را غمدار کند، آزرده کند. اینها اطاعت و عبودیت و خاکساری در مقابل طواغیت زنده را شرک نمیدانند، احترام به بزرگان را شرک میدانند! خود این، یک مصیبتی است. جریان تکفیرىِ خبیث که امروز در دنیای اسلام به برکت برخی از منابع مادی، متأسفانه پول و امکانات هم در اختیار دارند، یکی از مصائب اسلام است.


۱) در اردیبهشت‌ماه ۱۳۹۲، گروه موسوم به «ارتش آزاد سوریه» از مخالفین مسلح حاضر در جنگ‌ها و درگیری‌های سوریه اعلام نمود: مقبره‌ی حجربن عدی به نماد شرک به خدا تبدیل شده بود و به همین علت افراد مسلح وابسته به ارتش آزاد آن را ویران کرده‌اند.
۰ نظر ۱۱ خرداد ۹۹ ، ۲۰:۲۳
حسن حیدری