میلاد بهانه ی هستی، کوثر نور حضرت فاطمه سلام الله علیها مبارک و خجسته باد
مکان تولد حضرت زهرا (علیهاالسلام) در
شهر مکه و در خانه خدیجه اتفاق افتاد. این خانه در محله اى است که در
گذشته به آن «زقاق العطارین» یعنى کوچه عطارها مى گفتند. رسول خدا (صلى
اللَّه علیه و آله) تا هنگام هجرت، در آن خانه ساکن بود. خانه مبارکى که
بارها در آن فرشته وحى بر پیامبر (صلى اللَّه علیه و آله) نازل گردید. این
خانه بعدها به صورت مسجد درآمد.
و از آنجا که محل نزول وحى و بخشى از
قرآن، زیستگاه پیامبر (صلى اللَّه علیه و آله) و مکان تولد حضرت زهرا
(علیهاالسلام) بود، در نظر عموم مسلمین ارزش معنوى و قداستى خاص داشت. و از
این رو بارها در طول تاریخ همزمان با تعمیر و توسعه مسجد الحرام، نسبت به
مرمت بناى آن اقدام کردند.
کیفیت و چگونگى تولد حضرت زهرا (س)
دوران
باردارى حضرت خدیجه سلاماللَّه علیها سپرى گشت، زمان وضع حمل فرارسید،
حضرت خدیجه سلام اللَّه علیها براى زنان قریش پیام فرستاد تا بیایند و او
را در امر وضع حمل کمک کرده و کارهاى مربوط به این برهه که مخصوص زنان است
برعهده گیرند.
اما زنان قریش پاسخ دادند که ما
نخواهیم آمد، چرا که سخن ما را نشنیده انگاشتى و با محمد صلى اللَّه علیه و
آله، پیمان زناشوئى بستى. خدیجه از این پاسخ رنجیده خاطر گشت،
اما در یکى از همین روزها در حالى که او همچنان در بستر آرمیده بود، چهار
زن گندمگون و بلندبالا مشاهده نمود که بر او وارد شدند. خدیجه که از دیدن
آنان در هراس شده بود به تکاپو افتاد اما یکى از زنان او را آرام نمود و
گفت:
اى خدیجه! اندوهگین و هراسناک مباش،
ما از جانب خدا به سویت آمده ایم و خواهران تو هستیم، من ساره همسر
ابراهیم خلیلم و این آسیه همسر فرعون است و آن یکى مریم دختر عمران و
چهارمین ما صفورا دختر شعیب است. در این هنگام چهار زن در چهار سوى خدیجه
سلام اللَّه علیه قرار گرفتند و حضرت خدیجه سلام اللَّه علیه حمل خود
را بر زمین نهاد و نورى از او ساطع گردید که شرق و غرب عالم پرتوافکن شد.
نورى که به خانه هاى مکه راه یافت و
همه را در حیرت فرو برد. پس از آن ده فرشته همراه با طشت و ابریقى مملو از
آب کوثر از آسمان فرود آمدند. آن بانویى که در پیش روى خدیجه قرار داشت
مولود را با آن آب شستشو داده و جامه هایی که از شیر سفیدتر و از عنبر خوشبوتر
بود بیرون آورد. با یکى تن مولود را پوشاند، و دیگرى را
مقنعه ى او قرار داد. آنگاه دست خود را بر لبان کودک نهاد و او را به سخن
گفتن وادار نمود، فاطمه دهان گشود و چنین فرمود: اشهد ان لا اله اللَّه و
اشهد ان محمد رسول اللَّه سید الانبیاء و ان بعلى سیدالاوصیاء و ولدى سادة
الاسباط.
آنگاه یکایک بانوان را سلام داده به
نامشان خواند. آنها هم با رویى گشاده مولود فرخنده را مورد ملاطفت قرار
دادند و حوریان بشارت تولد او را به آسمانها بردند.
در آسمان از یمن قدوم او نورى پدیدار آمد و ساطع گردید که تا آن زمان سماواتیان چنین نورى را رؤیت ننموده بودند. بانوان خدیجه را شادباش گفته و از میمنت و مبارکى و طهارت نسلش سخنها گفتند. خدیجه با سرورى زایدالوصف کودک را در آغوش کشید و با دنیایى امید و آرزو پستان در دهان او گذارد.