حضرت امام خامنه ای: نگذارید احساس غیرت انقلابی و تکلیف در مقابل انقلاب، در دلهای شما ضعیف بشود و فرو بنشیند. مثل کسی که از خانواده و حرم و ناموس خوددفاع میکند،ازانقلاب وارزشها و دستاوردهای آن،همین طور دفاع کنید تلاش شهید لاجوردی برای بازگرداندن منافقین به دامان انقلاب، عامدانه فراموش شده است :: فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

خواستۀ ما: اینترنت باید ملّی، امن، پرسرعت، ارزان و پاک باشد

فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

خواستۀ ما: اینترنت باید ملّی، امن، پرسرعت، ارزان و پاک باشد

دیدگاه و باور ما: فضای مجازی در خدمت صدورانقلاب، اقتصاد مقاومتی، صادرات غیر نفتی، نهضت تولید علم، جنبش نرم افزاری، ایجاد اشتغال پایدار، مبارزه با امپریالیسم واستکبار ستیزی یا مهدی ادرکنی
فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

حضرت امام خامنه ای (حفظه الله تعالی): ۱۳۹۴/۰۶/۱۸
«ان‌شاءالله تا ۲۵ سال دیگر، به توفیق الهی و به فضل الهی چیزی به نام رژیم صهیونیستی در منطقه وجود نخواهد داشت.»

بایگانی
پیوندها

مسئول اطلاعات و تحقیقات دادستانی انقلاب در باره این موضوع که چرا شهید لاجوردی در ماجرای هفتم تیر به شهادت نرسید به خاطره‌ای جالب اشاره کرد و گفت: در آن روز آیت‌الله بهشتی تماس گرفتند و گفتند که آقای لاجوردی حتماً باید در جلسه امروز حزب حضور داشته باشد. دقایقی بعد هم آیت‌الله قدوسی تماس گرفتند و پرسیدند آیا فلانی با این مشخصات در زندان هست یا خیر که به آن بند رفتم و متوجه شدم بله در زندان چنین فردی را داریم. همین موضوع باعث شد که من فراموش کنم پیغام آیت‌الله بهشتی را به شهید لاجوردی برسانم و خودم را ملامت کردم که البته بعد از انفجار دفتر حزب جمهوری خدا را شکر کردم که این پیغام را نرساندم.

بررسی ابعاد شخصیتی شهید لاجوردی در برنامه جهان‌آرا:

تلاش شهید لاجوردی برای بازگرداندن منافقین به دامان انقلاب، عامدانه فراموش شده است/ برکناری شهید لاجوردی حاصل یک جریان بود که قائم مقام وقت رهبری در رأس آن قرار داشت

مسئول اطلاعات و تحقیقات دادستانی انقلاب در باره این موضوع که چرا شهید لاجوردی در ماجرای هفتم تیر به شهادت نرسید به خاطره‌ای جالب اشاره کرد و گفت: در آن روز آیت‌الله بهشتی تماس گرفتند و گفتند که آقای لاجوردی حتماً باید در جلسه امروز حزب حضور داشته باشد. دقایقی بعد هم آیت‌الله قدوسی تماس گرفتند و پرسیدند آیا فلانی با این مشخصات در زندان هست یا خیر که به آن بند رفتم و متوجه شدم بله در زندان چنین فردی را داریم. همین موضوع باعث شد که من فراموش کنم پیغام آیت‌الله بهشتی را به شهید لاجوردی برسانم و خودم را ملامت کردم که البته بعد از انفجار دفتر حزب جمهوری خدا را شکر کردم که این پیغام را نرساندم.

گروه سیاسی_رجانیوز: شهید سید اسدالله لاجوردی شخصیتی انقلابی بود که در دهه شصت، دهه‌ای که اوج قساوت و ناجوانمردی منافقین علیه ملت مظلوم ایران جریان داشت، دادستانی انقلاب تهران را بر عهده گرفت و با فعالیت‌هایی که داشت، جلوی بسیاری از اقدامات خرابکارانه آنها را گرفت.

 

به گزارش رجانیوز برنامه تلویزیونی «جهان‌آرا» نیز با توجه به نزدیکی سالروز شهادت این شخصیت انقلابی یعنی یکم شهریورماه، به زندگی او پرداخت.

 

موضوع برنامه دوشنبه شب، «بررسی ابعاد شخصیت شهید لاجوردی» بود که با حضور مسعود کاظمیان اصفهانی مسئول اطلاعات و تحقیقات دادستانی انقلاب، زهره‌سادات لاجوردی فرزند شهید لاجوردی و دکتر علیرضا اسلامی عضو دادستانی انقلاب و فرزند شهید اسلامی برگزار شد.

 

در ابتدای این برنامه لاجوردی در باره ویژگی‌های شخصیتی شهید لاجوردی با بیان اینکه بیشتر افرادی که از دور ایشان را می‌شناختند از قاطعیت او می‌گفتند  اظهار داشت: کسانی که مدتی با شهید لاجوردی نشست و برخاست داشتند متوجه این موضوع می‌شدند که در پشت قاطعیت و هیبتی که خداوند به ایشان هدیه داده بود روحیه‌ای بسیار مهربان و دلسوز داشتند.

 

وی با یادآوری این مطلب که شهید لاجوردی 10 سال به‌طور متناوب در زندان‌های ساواک به‌سر بردند افزود: ایشان چهار بار دستگیر و به زندان افتادند. بار آخری که ایشان را دستگیر کردند وقتی از او پرسیدیم به چند سال زندان محکوم شدید با لبخند گفتند 20 سال که به‌خاطر شما 2 سال از آن کم کردند. نحوه مدیریت خانواده ایشان از زندان بسیار جالب بود. به‌طوری که بعد از مشقت‌های فراوان برای ملاقات ایشان در زندان، در 10 دقیقه‌ای که به ما فرصت می‌دادند نکات تربیتی بسیار زیبایی منتقل می‌کردند. برای هر کدام از ما هم به‌طور جداگانه نامه می‌نوشتند.

 

در ادامه اسلامی در باره مسئولیت‌های اجتماعی و سیاسی شهید لاجوردی در پاسخ به این سئوال که چه‌چیزی باعث می‌شود یک شخص این‌قدر دشمن سرسخت داشته باشد با اشاره به آیاتی از قرآن با مضمون سخت گرفتن بر دشمنان و رأفت بین دوستان تشریح کرد: حضور ایشان در مؤتلفه اسلامی و گروه شیعیان که مهم‌ترین کارکرد آن امربه معروف و نهی از منکر بود باعث شد که ایشان اعتقادات خود را از ابتدا محکم کنند.

 

وی مبارزات شهید لاجوردی را در چهارحوزه مبارزه با استکبار، مبارزه با طاغوت، مبارزه با جریان منافقین و مبارزه علیه دشمن بعثی برشمرد و توضیح داد: مسلماً کسی که در این حوزه‌ها مجاهدت کند دشمن خواهد داشت و از آن‌طرف به میزانی که طرف خنثی باشد دشمنی نخواهد داشت.

 

عضو دادستانی انقلاب با تشبیه شهید لاجوردی به سردار قاسم سلیمانی گفت: ایشان، سلیمانیِ دهه 60 بودند که اتفاقاً شرایط سخت‌تری داشتند. اگر الان در جنگ علیه تکفیری‌ها، چند کشور را اطراف خود می‌بینید، آن‌موقع باید تنها، نفر به نفر آنها را پیدا می‌کردید که اگر قابل هدایت بودند، هدایت و اگر نه پاک‌سازی می‌شدند.

 

وی به ماجرای جمع‌شدن بساط حزب توده در این دوره اشاره کرد و گفت: شاه نتوانست حزب توده را برچیند، ولی شهید لاجوردی با فعالیت‌های فرهنگی کاری کرد که تئوریسین‌های آنها مثل طبری و کیانوری زانو بزنند و به اشتباهات خود اعتراف کنند.

 

در ادامه کاظمیان اصفهانی مسئول وقت دفتر شهید لاجوردی با رد این مطلب که وی رفتارهای خشونت‌آمیزی در قبال زندانیان داشته است اظهار کرد: آنجایی که فرد اصرار بر انحراف و ضربه‌زدن به نظام داشت با او برخورد می‌کرد. می‌توان گفت با 99 درصد افراد از 110 گروهکی که جمهوری اسلامی با آن مواجه بود زندگی کرد و با آنها حشر و نشر داشت. با آنها به نمازجمعه و پارک و کوه می‌رفت.

 

وی با ذکر خاطره‌ای ادامه داد: شهیدی داشتیم بنام «جلیل بنده» که در مراسمی که برای بزرگداشت ایشان گرفتیم شهید لاجوردی گفت بندها را باز کنید تا همه زندانیان بیایند. فضا طوری شده بود که یک‌دفعه دیدیم تمام زندانیان مشغول سینه‌زنی بودند.

 

مسئول دفتر شهید لاجوردی به خاطره‌ای دیگر در همین موضوع اشاره کرد که کسانی زیر دست ایشان تربیت شدند که با اینکه حکم اعدام‌شان قطعی شده بود در جبهه‌های نبرد به شهادت رسیدند و اضافه کرد: همین شهید خطر بزرگی از سر جمهوری اسلامی گذراند. او متوجه شده بود منافقین در حال برنامه‌ریزی عملیاتی بزرگ در میدان آزادی هستند که در مراسمی که قرار بود آقای هاشمی رفسنجانی به استقبال یکی از رؤسای جمهور برود بمب‌گذاری کنند.

 

مسئول اطلاعات و تحقیقات دادستانی انقلاب در باره این موضوع که چرا شهید لاجوردی در ماجرای هفتم تیر به شهادت نرسید به خاطره‌ای جالب اشاره کرد و گفت: در آن روز آیت‌الله بهشتی تماس گرفتند و گفتند که آقای لاجوردی حتماً باید در جلسه امروز حزب حضور داشته باشد. دقایقی بعد هم آیت‌الله قدوسی تماس گرفتند و پرسیدند آیا فلانی با این مشخصات در زندان هست یا خیر که به آن بند رفتم و متوجه شدم بله در زندان چنین فردی را داریم. همین موضوع باعث شد که من فراموش کنم پیغام آیت‌الله بهشتی را به شهید لاجوردی برسانم و خودم را ملامت کردم که البته بعد از انفجار دفتر حزب جمهوری خدا را شکر کردم که این پیغام را نرساندم.

 

وی به توضیح ماجرای شهادت شهید کچویی هم پرداخت و تصریح کرد: آن روز منافقین می‌خواستند شهید لاجوردی را ترور کنند. وقت نهار بود و بعد از یک روز سخت کاری همه به محوطه آمدیم که نهار بخوریم. یکی از کارمندان نفوذی دادستانی بنام کاظم افجه‌ای و از اعضای منافقین، سلاح خود را در گچ پای خود مخفی کرده بود و به‌سمت شهید لاجوردی نشانه گرفت. خداوند شهید کچویی را رحمت کند که خودش را سپر ایشان قرار داد. افجه‌ای تیراندازی کرد و تمام گلوله‌های خود را به بدن شهید کچویی زد. در آن ماجرا پای شهید لاجوردی شکست.

 

لاجوردی نیز در باره برخورد شهید لاجوردی با اعضای گروهک‌های مختلف به دو شیوه برخورد اشاره کرد و گفت: یک شیوه در نحوه مواجهه با سران گروهک‌ها بود که واقعاً معاند بودند و روی موضع خود ایستاده بودند که اینها یک اقلیت بودند، اما اکثریتی هم بودند که جزو هواداران این گروهک‌ها به‌شمار می‌رفتند که فریب‌خورده بودند.

 

وی در باره شیوه مواجهه شهید لاجوردی با فریب‌خوردگان آن را بسیار متفاوت اعلام کرد و گفت: ایشان در مواجهه به فریب‌خوردگان احساس می‌کردند که این فرد در سن نوجوانی فریب خورده و به دام گروهک‌ها افتاده و باید تلاش کرد که او را از این دام بیرون آورد و نگاه‌شان نسبت به این افراد ارشادی بود.

 

لاجوردی در باره چرایی قراردادن اسلحه روی تاقچه منزل توسط شهید لاجوردی به‌صورت عمدی در زمان حضور افرادی که قبلاً عضو منافقین بودند توضیح داد: شهید لاجوردی اعتقاد داشت که این افراد جزو توابین و از گذشته خود پشیمان هستند، اگر هم ظاهرسازی می‌کنند و بخواهند دست به ترور بزنند بهتر است همین‌جا من را مورد هدف قرار دهند تا این موضوع در میان مردم کشیده نشود.

 

در ادامه این برنامه کاظمیان اصفهانی در باره تهمت‌هایی که به شهید لاجوردی می‌زدند این تهمت‌ها را به مسئولیت‌ها و جایگاهی که او داشت نسبت داد و بیان کرد: مسئولیت‌هایی که شهید لاجوردی داشت محل دشمن‌شناسی بود. اینکه حضرت امام(ره) گفتند ایشان بالواقع اسدالله بود تعبیر به‌موقعی بود.

 

وی به دلایل تهمت‌هایی که به شهید لاجوردی می‌زدند پرداخت و آن را به‌خاطر این موضوع دانست که ایشان را از جایگاهی که داشت پایین بکشند تا بتوانند اهداف مورد نظر خود را پیاده کنند و در همین راستا تأکید کرد: اگر اقدامات شهید لاجوردی نبود امروز صدهزار داعشی در تهران داشتیم و همه باید این را بدانند بخش عمده‌ای از امنیت این کشور مرهون شهید لاجوردی است، همان‌طور که ایشان همیشه می‌گفت ما باید نظام را از دشمنانش دور کنیم و واقعاً هم این کار را می‌کرد و غیر از خدا نه به چیزی می‌اندیشید، نه چیزی می‌نوشت و نه چیزی می‌گفت و دقیقاً همین رمز موفقیت و برکت کارش بود.

 

مسئول اطلاعات و تحقیقات دادستانی انقلاب در باره نحوه برخورد شهید لاجوردی با بنی‌صدر به نقل خاطره‌ای در باره همین موضوع پرداخت و گفت: شهید لاجوردی می‌گفت بنی‌صدر دودوزه بازی می‌کند، اگر حزب‌الله را قوی ببیند از آن تعریف می‌کند و اگر ضعیف ببنید به آن ضربه می‌زند و من باید دست او را رو کنم. شهید لاجوردی با بستن روزنامه انقلاب اسلامی دست بنی‌صدر را رو کرد که اتفاق 30 خرداد سال 60 رخ داد.

 

اسلامی در تکمله اظهارات کاظمیان اصفهانی مبنی بر اقدام دادستانی برای توقیف چند روزنامه در زمان دادستانی گفت: ماجرا از این قرار بود که آیت‌الله قدوسی با بنده تماس گرفتند و پیام امام را مبنی بر جمع‌آوری این روزنامه‌ها به من ابلاغ کردند و از من پرسیدند که شما این کار را می‌کنید و من هم قبول کردم. این موضوع را با شهید لاجوردی که دادستان بودند در میان گذاشتم و ایشان هم اقدام کرد.

 

وی در پاسخ به این سئوال که «آیا افرادی مثل فرمانده لشکر منافقین در جریان عملیات مرصاد که یک زن بود و قبلاً یک‌بار توسط قرارگاه ثارالله بازداشت و بعد از آزادی به خارج از کشور رفت و علیه جمهوری اسلامی تبلیغ کرد کم داشتیم» تصریح کرد: شهید لاجوردی با مسئولیت دادستانی که داشتند و در زندان هم فعالیت می‌کردند با اقداماتی که انجام می‌داد مشخص می‌کرد که چه کسانی تواب واقعی بودند. ایشان در جریان رسیدگی به انفجار هشتم شهریور از کار برکنار شد. در آن مدت افرادی آزاد شدند. این افراد از طریق ترکیه به عراق رفتند و به منافقین در پادگان اشرف پیوستند.

 

کاظمیان هم در ادامه پاسخ به این سئوال این نکته را اضافه کرد که شهید لاجوردی در جریان آزادی این زن در نامه‌ای نوشته بود که «خدایا! مرگ مرا برسان تا این صحنه‌ها را نبینم، با قرار صادره موافقم.» شهید لاجوردی در حالی این قرار را صادر کرد که از طریق مقامات عالی قضائی وقت و مشخصاً رئیس دیوان عالی کشور که هم‌زمان رئیس قوه قضائیه هم بود تحت فشار قرار گرفته بود.

 

اسلامی به فشارهای وارده در صحنه‌های عمومی بر اقدامات شهید لاجوردی اشاره کرد و تأکید کرد: این فشارها سبب شد آقای منتظری و بنی‌صدر و گروهی که به‌عنوان دفتر ارتباط مردم با رئیس‌جمهور شناخته می‌شد که در واقع یک حزب بود، خیلی در این زمینه فعالیت می‌کردند. تا حدی که حضرت امام گروهی را متشکل از آقایان بشارتی، وزیر کشور، فرزند آقای منتظری یعنی شهید محمد منتظری و دادگر یکی از قضات دادسرا مأمور برای سرکشی به زندان‌ها کرد. این گروه بعد از بازدید اعلام کرد که ما هیچ تخلفی در زندان‌ها ندیدیم.

 

وی با یادآوری مجدد مظلومیت شهید لاجوردی به گفته دیگر فرزند آقای منتظری یعنی احمد که داماد مرحوم ربانی املشی بود اشاره کرد و گفت: آقای احمد منتظری می‌گفت من نمی‌دانم چه کسی لاجوردی را در حالی‌که همه با او مخالف هستند نگه داشته است! شهید لاجوردی هم هیچ‌وقت از امام به‌عنوان تنها حامی خود خرج نمی‌کرد، بلکه خود را سپر بلا کرده بود که همه تیرها به او بخورد. در فاصله زمانی کناررفتن شهید لاجوردی از مسئولیت دادستانی تا زمان قبول مسئولیت وی به ریاست سازمان زندان‌ها افراد زیادی در زمان مسئولیت مقامات وقت قضائی که آقایان موسوی اردبیلی، صانعی و موسوی خوئینی‌ها بودند آزاد شدند.

 

گفت‌وگوی تلفنی با آقای عبداللهی معاون وقت شهید لاجوردی در دادستانی بخش دیگری از برنامه شب گذشته جهان‌آرا بود.

عبداللهی در پاسخ به این سئوال که آیا برکناری شهید لاجوردی توسط امام اتفاق افتاد تأکید کرد: برکناری شهید لاجوردی حاصل یک جریان بود. جریانی که در رأس آن قائم‌مقام وقت رهبری حضور داشت و مجریان آن منتهی به بعضی از اعضای شورای عالی قضائی می‌شدند. اختلاف بینشی که بین حضرت امام و قائم‌مقام‌شان وجود داشت موجب این می‌شد که حرف اصلی مطرح شده در دادگاه و دادستانی انقلاب که دشمنان را با دقت و صلابت تعقیب می‌کرد از میان برداشته شود.

 

وی با بیان اینکه این قضایا بارها اتفاق افتاده بود که هر بار مخالفت امام را در پی داشت افزود: این مخالفت‌ها در خاطرات آقای رفسنجانی و گفته‌های آقای احمد خمینی آمده است. حتی در دفاعی که حضرت امام از سیداحمد آقا در اوج هجمه‌ها می‌کنند امام در دفاع از ایشان این جمله را ذکر می‌کنند که سید احمد مخالف برکناری شهید لاجوردی بود و برکناری وی را فاجعه می‌دانست.

 

معاون وقت شهید لاجوردی به ماجرای برکناری شهید لاجوردی پرداخت و گفت: اعضای عالی شورای قضایی که در رأس آن مرحوم آیت‌الله اردبیلی بود بینش خاصی داشتند و معتقد بودند آقای لاجوردی در برخورد با منافقین بیش از حد قاطعیت به خرج می‌دهد! در حالی‌که قاطعیت ایشان در برابر اقلیتی از این افراد که جزو سردمداران منافقین و مارکسیست‌ها و ضدانقلاب‌ها بودند اعمال می‌شد و در برابر عامه آنها بسیار رئوف و مهربان بودند.

 

وی ادامه داد: هر عاقلی اگر یک مقایسه ساده انجام دهد در تمام دوران زندان شاه، سراغ ندارید که یک نفر صاحب‌نام از توده‌ای‌ها و اعضای مجاهدین توبه کرده باشد، اما در زندان جمهوری اسلامی سران حزب توده مصاحبه و اقرار کردند که راه را اشتباهی رفتند. این نتیجه مباحثات و مناظرات بسیار طولانی، دقیق و عمیقی بود که شخص شهید لاجوردی و معاونان و کارمندان ایشان با اینها انجام می‌دادند.

 

عبداللهی در پاسخ به این سئوال که رفتار آقای منتظری نسبت به این وقایع را در چه می‌بینید با تأکید بر این نکته که برداشت این افراد از اسلام برداشت قرآنی نیست گفت: عمل اینها که باید برخاسته از برداشت عملی مناسب با عمل اسلام و مسلمان قاطع و تسلیم در برابر احکام اسلامی باشد نیست. دلیل دوم ساده‌اندیشی و عدم ژرف‌نگری است، همان‌طور که خود حضرت امام به ایشان فرمودند شما ساده‌لوح هستید. حتی یک‌بار هم به شخص آقای موسوی اردبیلی در جریان ماجرایی فرموده بودند ساده‌لوحی نکنید.

 

در بخش پایانی این برنامه لاجوردی در باره روزهای منتهی به شهادت شهید لاجوردی گفت: در آن روزها هر وقت کنار ایشان می‌نشستیم احساس می‌کردیم که سینه ایشان پر از درد است. احساس می‌کردیم خیلی نگران هستند و روحیات ایشان خیلی فرق کرده است. گاهی اوقات هم اگر سر صحبت را با ایشان باز می‌کردیم متوجه می‌شدیم که دل ایشان چقدر به درد آمده و چقدر از اوضاع نگران هستند.

 

وی به ذکر خاطره‌ای از روز شهادت شهید لاجوردی پرداخت و تصریح کرد: روز شهادت ایشان، من در منزل بودم. هنگام ظهر آیاتی از قرآن از رادیو پخش می‌شد و به آیه «و لا تحسبن قتلوا فی سبیل‌الله...» رسید. به جز آن لحظه هیچ‌وقت نسبت به سرنوشت پدرم مبنی بر اینکه آیا به شهادت می‌رسد یا خیر فکر نمی‌کردم. در همین فکرها بودم که زنگ تلفن منزل به صدا در آمد که ابتدا گفتند پدر زخمی شده و باید به بیمارستان بیایید که وقتی به بیمارستان رسیدیم با پیکرغرق به خون پدر مواجه شدیم. جالب است به فرد ترورکننده گفته بودند که لاجوردی در حلقه‌های امنیتی محافظت می‌شود و دست تو به او نمی‌رسد و اگر نزدیک او شدی به چشم او تیراندازی کن، چون بدن او مجهز به جلیقه ضدگلوله است!

 

فرزند شهید لاجوردی در پایان صحبت‌های خود خاطرنشان کرد: در روزهای منتهی به شهادت پدر، ایشان اصرار می‌کردند که ما را جمع کنند تا با حضور تمام اعضای خانواده یک عکس یادگاری بگیریم. من هم از خوابی که دیده بودم برای ایشان تعریف کردم که در منزل ایشان جمع هستیم و صدای تیراندازی می‌آید. ایشان هم همان‌جا گفتند، بله! کار ما هم دیگر تمام است.

۹۶/۰۶/۰۳
حسن حیدری

نظر شریف شما (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

'ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی