آقای حسن روحانی فکر می کند ریشه را نیز مثل ریشش می تواند رنگ کند/غلط زیادی
امام زمان(عجلاللهتعالیفرجهالشریف) معصوم است و معصوم جز در راه حق و درست قدم بر نمیدارد و بر چنین کسی نمیتوان نقد وارد کرد.
در روز 18 دی ماه رئیس جمهور محترم آقای روحانی، در دیدار با وزیر و معاونان وزارت امور اقتصادی و دارایی، سخنی بر زبان آورد که در واقع حریم عصمت امام زمان(عجلاللهتعالیفرجهالشریف) را مورد خدشه قرار داده است. او در سخنانش گفته: «همه باید انتقاد بشوند استثنا نداریم، تمام مسئولین در کشور قابل نقد هستند. ما در کشور معصوم نداریم. اگر یک وقتی امام زمان ظهور کرد آن وقت هم میشود نقد کرد».[1]
معنای نقد و انتقاد در کتب لغت بدین شرح است: «1.
خالص کردن؛ 2. جدا کردن خوب از بد؛ 3. خرده گرفتن؛ 4. برشمردن درستیها و
نادرستیهای یک اثر».[2] از طرفی امام دوازدهم امام معصوم و خلیفه خداوند
در روی زمین است. کسی که از هر اشتباه و خطایی (چه کوچک و چه
بزرگ) مبرّاست، هرگز اشتباهی ندارد تا بشود به او نقد وارد کرد.
معصوم کسی است که خدای متعال دستور اطاعت محض از ایشان را صادر کرده و
فرموده است: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا
الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ؛ [نساء/59] ای کسانی که ایمان
آورده اید ، خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیای امر خود را [نیز] اطاعت
کنید».
امام معصوم، جانشین همان پیامبری است که قرآن کریم در شأن ایشان فرمود: «وَمَا یَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى؛ [نجم/3-4] و از سر هوس سخن نمىگوید این سخن به جز وحیى که فرستاده مىشود، نیست». کسی که مغلوب هوای نفس و تنها آنچه را که خدا از او بخواهد میگوید و عمل میکند آیا میشود به او نقد کرد؟! این سخن مانند این است که بگوییم به خدا نیز میشود انتقاد کرد! مگر پیامبر و امام معصوم جز از جانب خدا میگوید و عمل میکند؟!
آیا کسی که بر صراط مستقیم است و ذرهای انحراف در او مشاهده نمیشود و عین حق و حقیقت و مدار حق و حقانیت است آیا قابل نقد است؟! حق، تکثر بردار نیست و حق، جز یکی نیست و کسی که در مقابل حق، به انتقاد میایستد جز باطل نخواهد بود «فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلَالُ [یونس/23] و بعد از حقیقت جز گمراهى چیست ؟!».
آقای روحانی در توجیه کلامش اینگونه میگوید: «پیامبر هم اجازه نقد میداد و برخی اصحاب، در مقابل پیامبر میگفتند: «أ من الله ام منک» این سخنت از نزد خداست یا از نزد خودت. اگر پیامبر میگفت از طرف من است به او نقد میکردند و میگفتند من قبول ندارم».
آقای روحانی رئیس جمهور محترم، اگر کسی در زمان پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) به حضرت نقد میکرد، از بی ادبی و عدم معرفت خود او بود، نه اینکه واقعا پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) مورد نقد باشد. پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) در اوج ادب، به سخنان بیادبانه آنان گوش فرا میداد، اما به باطلِ آنها عمل نمیکرد وگرنه اگر بگوییم پیامبر نقدپذیر بود یعنی پیامبر به نقد دیگران عمل میکرد این، جز دو معنا نخواهد داشت: 1. اینکه سخن و عمل حضرت درست بوده و نقد آنان نادرست: که در اینصورت لازم میآید که ایشان از سخن و اندیشهی حق خود دست کشیده و به نقد باطل نقادان عمل کرده باشد؛ 2. اینکه سخن و عمل حضرت نادرست بوده و نقد آنان درست؛ که در اینصورت لازم میآید که ایشان در تشخیص حق اشتباه کرده و وقتی اصحاب به او نقد کردند به اشتباه خود پی برده باشد. بی شک، هر دو صورت کاملا اشتباه است و با عصمت و ولایت پیامبر سازگاری ندارد.
آقای روحانی! اگر بگوییم نگاه شما درست است در اینصورت، همان نگاه برخی از مهاجرین را تایید کردهایم که به پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) خرده میگرفتند و از اطاعت ایشان بارها و بارها سرپیچی میکردند و نتیجه این انتقادها، مخالفت با پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) در صلح حدیبیه، و ماجرای جعرانه، و جیش اسامه، و حجة الوداع، و قضیه دوات و قلم، و مساله تعیین جانشین و ... بود که رویکرد تاریخ را دگرگون نمود..
امان و صد امان از نقد به معصوم و خودمحوری در تشخیص حقیقت و عدم تبعیت از معصوم، که تاریخ را پر از لکههای تاریک و سیاه کرده است. آقای روحانی! نقدهایی به امیرالمومنین(علیهالسلام) در جریان جنگ صفین و حکمیت و خوارج را یادتان رفته؟! نقدهایی به امام حسن(علیهالسلام) را چه در جنگ با معاویه و چه در صلح با او، یادتان رفته؟! نقدهای به امام حسین(علیهالسلام) و همراهی نکردن نقادان با ایشان در جریان کربلا را چطور؟! این نقدها به چه ظلمتها و چه جنایاتی که منجر نشد.
اگر میدانستند نقد و انتقاد به معصوم از ناصحیحترین کردارهاست و میپذیرفتند که امکان خردهگیری بر معصوم وجود ندارد هرگز تاریخ شاهد این نقاط تاریک و سیاه نمیبود.
_______________________
پینوشت
[1]. مشاهده کلیپ
[2]. ر.ک: فرهنگ لغت دهخدا و فرهنگ لغت معین، در ذیل واژه «انتقاد».