مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل
بازخوانی رخدادهای عدم کفایت بنی صدر/شباهتهای حسن فریدون و حسن بنی صدر
صبح نو: «177 رأی به عدم کفایت سیاسی
بنیصدر» این تیتر اصلی روزنامههای خردادماه پرحادثه 1360 بود. ابوالحسن
بنی صدر در 16 بهمنماه 1358 به ریاست جمهوری رسید، او برخلاف سخنان روزهای
ابتدایی تصدی کرسی نخستین رییسجمهوری انقلاب اسلامی، مبنای سیاستورزی
خود را ایجاد بحران برای جامعه ایرانی و ضدیت با نیروهای انقلابی قرار داد و
سرانجام چند روز پس از برکناری از فرماندهی کل نیروهای مسلح، طرح دو فوریت
عدم کفایت سیاسی رییسجمهوری در دستور کار مجلس قرار گرفت و سرانجام 177
نماینده مجلس شورای اسلامی به این طرح رأی مثبت دادند.
حملات
متعدد نیروهای متجاوز حزب بعث به مرزهای کشورمان، کارشکنیهای بنیصدر در
قبال نیروهای نظامی و فعالیت گسترده گروهکهای ضدانقلاب با ایجاد هر روز یک
بحران برای کشور، شرایط نامناسبی را برای اداره کشور ایجاد کرده بودند.
این رخدادها جامعه انقلابی ایران را به نقطه اوج رسانده بود. بنیصدر
نخستین مانع برای سامانیابی وضعیت سالیان ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی
بود. تنها ابزار انتقال مطالبات مردمی نسبت به وضعیت نابسامان حاکم،
نمایندگان مجلس شورای اسلامی بودند و سرانجام آنان تصمیم به اقدامی قانونی
برای تغییر وضعیت حاکم گرفتند.
مهمترین
محور عدم کفایت سیاسی بنیصدر از سوی نمایندگان مجلس «موضعگیری وی علیه
نظام جمهوری اسلامی و اتحاد با نیروهای ضدانقلاب وابسته به شرق و غرب جهت
نابودی نظام اسلامی و همچنین مخالفت مستمر وی با مجلس شورای اسلامی از بدو
تأسیس و حتی پیش از افتتاح آن، دخالت صریح در قوه قضاییه و عدم درک صحیح از
بدیهیترین اصول قانون اساسی و نیز عدم اعتقاد به اصل تفکیک قوا» اعلام
شد. پس از برگزاری دو جلسه پرشور در مجلس شورای اسلامی، در روزهای ۳۰ و ۳۱
خردادماه ۱۳۶۰ این طرح دو فوریتی با ۱۷۷ رأی موافق، یک رأی مخالف و ۱۲ رأی
ممتنع به تصویب رسید. اول تیرماه ۱۳۶۰ امام خمینی ؟ره؟ در پینوشت نامه
ریاست وقت مجلس شورای اسلامی، بنیصدر را عزل کردند و در همین راستا
نوشتند: «پس از رأی اکثریت قاطع نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی مبنی بر
اینکه آقای ابوالحسن بنیصدر برای ریاست جمهوری اسلامی ایران کفایت سیاسی
ندارند، ایشان را از ریاست جمهوری اسلامی ایران عزل نمودم.»
14 دلیل عدم کفایت سیاسی بنیصدر
آیتالله
خامنهای در جلسه 30 خردادماه 1360 مجلس شورای اسلامی و در یک سخنرانی
تاریخی 14 دلیل عدم کفایت سیاسی ابوالحسن بنیصدر رییسجمهوری وقت را
برمیشمرند. ایشان در ابتدای سخنان خود حفظ انقلاب اسلامی را اصلیترین
دلیل بازگویی دلایل خود دانستند و فرمودند: «اگر نگرانی حفظ انقلاب و اسلام
و لزوم ادای مسوولیت در قبال مردم نبود ما حاضر میشدیم آقای بنیصدر را
با همه عیوب و اشکالات تحمل کنیم» در ادامه آیتالله خامنهای دلایل
بیکفایتی بنیصدر را در موارد زیر خلاصه کردند؛
۱-
عدم احترام به نهادهای قانونی؛ در تبیین این مورد فرمودند: «رییس جمهوری
صلاحیت وکفایت خود را باید در احترام به نهادهای قانونی ثابت کند چرا که
مشروعیت او مبتنی بر حرمت قانون اساسی است که آن نهادها بخشی از تحقق خارجی
آن را تشکیل میدهند. آقای بنیصدر بارها به نهادهای قانونی بیحرمتی روا
داشته و به این طریق پایه مشروعیت خود را سست کرده است.» 2- رعایت نکردن
حرمت جمهوری و رییس جمهوری 3- استفاده از هر ابزاری در مقابله با مخالفان
4- سیاستگرایی به جای حقیقتگرایی 5- صادق و راستگو نبودن 6- بیقدر و
منزلت کردن امام؟ره؟ و امت 7- رعایت نکردن حیثیت جمهوری در خارج از کشور؛
ایشان در تشریح این دلیل اظهار داشتند: «رییس جمهوری باید حیثیت جمهوری را
در خارج از کشور حفظ کند. تخلف از این کار اگر خیانت نباشد قطعاً بیکفایتی
سیاسی و اخلاقی و خیلی بیکفایتیهای دیگر است در طول ۹ ماه گذشته یعنی از
اوایل تشکیل دولت جدید و حتی پیش از آن بزرگترین بلندگوی تبلیغاتی علیه
نظام جمهوری اسلامی آقای بنیصدر بود و شگفتا که با اصرار در مطبوعات خارج
نیز درج و منتشر میگردید.» 8- مشاوران بدنام و مشکوک؛ در تبیین این مورد
فرمودند: «کمترین حد کفایت سیاسی آن است که محدوده مشاوران نزدیک و همکاران
و یاران رییس جمهوری از عناصر بدسابقه و بدنام و لااقل مشکوک و مورد سوءظن
پاک باشد.»9- افشای اسرار اقتصادی کشور10- ایجاد تشنج در کشور پیش از جنگ
11- بیتوجهی به خط رهبری انقلاب؛ ایشان در تشریح این دلیل اظهار داشتند:
«رییس جمهوری باید در جهت تحقق آرمانهای اسلامی بکوشد و در این زمینه توجه
به خط اصلی انقلاب و رهبری آن که مورد پذیرش تمام تودههای میلیونی کشور
است حائز اهمیت فراوان است. کفایت سیاسی رییس جمهوری در درک صحیح پایههای
رهبری و حرکت در جهت رهنمودهای آن تجلی میکند و آقای بنیصدر نه تنها در
این جهت حرکت نکرد بلکه عملاً در مقابل رهبری ایستاد و رهنمودهای امام
امت؟ره؟ مبنی بر خط آرامش و جلوگیری از تشنجآفرینی را آشکارا زیر پا
نهاد.» 12- حرکت به سمت قدرت مطلقه و استبداد 13- اخلالگری و شورش
14-خصلتهای ناپسند فردی از جمله غرور
پایان سیاست ورزی
ابوالحسن
بنیصدر در تحلیلی فاقد مبنای شناختی از جامعه انقلابی ایران، قدرت و
دامنه سرمایه اجتماعی خود را فراتر از امام خمینی ؟ره؟ تلقی میکرد و پس از
عدم کفایت سیاسیخواهان انتقال آن به سازمان منافقین بود تا از این طریق
همافزایی سرمایه اجتماعی شخصی و تشکیلات سیاسی پوششی ولی سازمان نظامی،
براندازی نظام اسلامی را در مدت زمان سه ماه رقم بزنند. مدت زمان اعلامی
اتحاد شوم بنی صدر- رجوی هیچ گاه فرا نرسید. افق سیاسیورزی ابوالحسن
بنیصدر پس از همسویی با منافقین ختم به گوشهنشینی در اتاق کارش شد؛ پس از
سی و هفت سال او به دلیل فقدان سامان سیاسی، کیش شخصیت حتی نقش جدی در
تحولات ضد انقلاب ندارد و تنها کار ویژه وی تحریف ناشیانه تاریخ است.
۹۷/۰۴/۰۶