ماجرای تجمع در دانشگاه تهران چه بود؟/ دانشجویان در حصار بیتدبیری+ فیلم و عکس
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو؛ نه اعتراض عدهای کمشمار و پرسروصدا علیه قوانین شرعی چیز عجیبی است و نه تجمعات دانشجویی اتفاق بدیعی به حساب میآید. اما اینکه دانشگاه، به بهانه یک بخشنامه و شیوهی اجرایش بشود محل اجتماع علیه قانون و شرع، یکی از آن اتفاقات غریبی است که از آدمهای غیرعادی و غریب بر میآید. از کسانی مثل چپها که با رویای احیای کمونیسم زندگی میکنند و گاهی برای تحقق رویایشان، لابلای دانشجوها دست و پا میزنند! ظهر دوشنبه 23 اردیبهشت 98، دانشگاه تهران صحنهی وقوع چنین اتفاقی بود. صحنه تجمعی که از یک سوء تفاهم آغاز و به رفتارهای فاشیستیِ پیروان استالین ختم شد.
ماجرای یک بخشنامه
تقارن ماه مبارک رمضان و سال تحصیلی، دانشگاهها را به فکر تدبیری برای حفظ حرمت ماه رمضان در عین رعایت حال کسانی که نمیتوانند روزه بگیرند میاندازد. حاصل این تدبیر در یکی دو سال گذشته، بخشنامهای بوده که تمام دانشگاهها را ملزم میکند محلی را برای خوردن و آشامیدن کسانی که نمیتوانند روزه بگیرند تخصیص بدهند. دانشگاهها هم چنین مکانی را معین، و با روزهخواری علنی برخورد میکنند. اینطوری هم حرمت ماه مبارک حفظ میشود و هم آنها که روزه نمیگیرند به شکمشان میرسند.
به گفته معاون فرهنگی دانشگاه تهران، این بخشنامه امسال هم به کلیه واحدهای دانشگاه تهران ابلاغ شد و همه دانشکدهها مکلف شدند فضایی برای کسانی که نمیتوانند روزه بگیرند فراهم کنند. اما اجرای این بخشنامه در دانشگاه تهران با حاشیههایی همراه شد که ناراحتی گروهی از دانشجویان را در پی داشت. همین اندکناراحتی دانشجویان اما کافی بود تا چپها، این همیشهدرصحنههای تندخوی دانشگاه تهران، به میدان بیایند و از نمد این اعتراض، کلاهی برای خود ببافند. کلاهی که برای سر آنها البته گشاد بود.
سرخها وارد میشوند
یک شب پیش از بلواها، یعنی یکشنبه 22 اردیبهشت، کانال تلگرامی «آمدنیوز» که صدای طبل رسواییاش را همه شنیدهاند، فراخوانی برای تجمع در اعتراض به آنچه «اجرای طرحهای حجاب و عفاف» خوانده بود منتشر کرد. تجمع از ساعت 12 در صحن دانشگاه تهران آغاز شد. عمدهی تجمعکنندگان با شالها و نمادهای سرخ خودنمایی و فرضیهی «چپ بودن» گردانندگانِ صحنه را تقویت میکردند. و البته کیست که نداند در این تجمع هم مثل همهی تجمعها، تعدادی دانشجوی معترض حضور داشتند و در زمینی که چپها برایشان ساخته بودند بازی میکردند؟
تجمع با شعارهای ساختارشکنانهی معترضان ملتهب شد. آنها علیه «حجاب» شعار میدادند و شمشیر را علیه قوانین شرع میکشیدند. اتفاق تلختر اما وقتی افتاد که تعدادی از معترضین با روزهخواری علنی، حرمت ماه مبارک را زیر پا گذاشتند.
شکست در «فنی»
دانشجویان دانشگاه تهران که این وضعیت را دیدند، در مقابل ارتش که نه، جوخهی سرخ صف کشیدند و با شعار «الله اکبر» نسبت به این هنجارشکنیها اعتراض کردند. سرخها که کلاهِ نیمهبافتهشان را پس معرکه میدیدند، مسیر جدیدی را انتخاب کردند و راهی دانشکده فنی شدند. آنها میخواستند در مقابل دانشکده فنی، بیانیه بخوانند و خوراک به دهان آمدنیوز و بیبیسی و ایراناینترنشنال بدهند. ایستادگی دانشجویان اما ناکامشان گذاشت و راهِ فنی به روی معترضان، بسته ماند.
ایستگاه آوینی
پس از شکست دراستفاده از دانشکده فنی، معترضها راه افتادند سمت پردیس هنرهای زیبا. این بار زیرکی کردند و یک جمع تقریبا 40نفره را فرستادند داخل دانشکده. هدف؟ اینکه فضایی بسته و یکدست پیدا کنند برای فیلم پر کردن و آباد کردن سفرهی رسانههای همراهشان. دانشجویان در مقابل دانشکده تجمع کردهاند که سرسنگی، معاون فرهنگی دانشگاه تهران هم از راه میرسد و میخواهد به میان معترضین برود. نگرانی از هنجارشکنی احتمالی سرخها در پردیس هنرهای زیبا، همه را به این نتیجه رساند که نباید اجازه داد سالن به تصرف سرخها در بیاید. تعدادی از شاهدان عینی ماجرا میگویند برنامهی سرخها این بوده که در تالار شهید آوینیِ پردیس هنرهای زیبا، بساط تیاتر راه بیندازند و روسری آتش بزنند و با فیلمش اینترنت را پر کنند. دانشجویان اما به هر قیمت که شده، اجازه تصرف دانشکده و سالن را به سرخها نداده و از بستهشدن درِ سالن جلوگیری کردند. سالن آمفیتئاتر شهید آوینی بر خلاف خواستهی معترضین، تبدیل شد به مکانی برای یک گفتگوی آزاد درباره این ماجرا، با حضور معاون فرهنگی دانشگاه.
اول آقای سرسنگی میکروفون به دست گرفت. از جزئیات بخشنامهی جدید گفت و اینکه اصلا بحث حجاب و عفاف در آن مطرح نبوده. واکنش معترضین و دانشجوها به این صحبتها، تند نبود. اما برای همه یک سوال مهم ایجاد شده: چرا دانشگاه تهران با اجرای نامناسب بخشنامههای مربوط به ماه مبارک رمضان، زمینه را برای ایجاد التهاب و آشوب در این دانشگاه فراهم کرده؟
پس از صحبتهای سرسنگی، جوِّ آمفیتئاتر پردیس هنرهای زیبا ملتهب شده و شماری از دانشجویان روی سن با معترضین درگیری فیزیکی پیدا کردند. صحنههای زشت درگیری روی سنِ این سالن و بیاحترامی به پرچم ایران، بعید است حالاحالاها از خاطر دانشگاه تهران پاک شود.
سرسنگی چندساعت پس از آشوبها در گفتگو با یک رسانه گفت:«هر ساله به مناسبت ماه مبارک رمضان و با هدف حفظ حرمت این ماه تاکید شد که مظاهر روزه خواری در سطح دانشگاه دیده نشود و وضع پوشش هم نباید به گونهای باشد که حرمت ماه رمضان نادیده گرفته شود. در همین راستا نیروهای انتظامات در محوطه دانشگاه تهران حضور پیدا کردند تا به افرادی که حرمت روزهداری را حفظ نمیکنند تذکر داده شود.» و ادامه داد:«هیچ آئیننامه و یا بخشنامه جدیدی در حوزه برخورد با بیحجابی و یا روزهخواری در سال جاری به دانشگاه اعلام نشده است و آنچه که اتفاق افتاده فقط روندی است که هر ساله با هدف حفظ حرمت ماه رمضان روی داده، مگر میشود ما بخشنامه یا آئیننامهای در این زمینه اعلام کنیم که خودمان در جریان آن نباشیم. بنابراین نباید اتفاقات را به گونهای جلوه داد یا به گونهای رفتار کرد که نیروهای متدین در دانشگاه آزرده خاطر شوند.»
حرف کلیدی سرسنگی اما این بود:«دانشجویان در تجمع امروز خود هیچ دلیل مشخصی برای اعتراض نداشتند. چرا که اتفاق جدید یا تصمیم جدیدی در دانشگاه نیفتاده است و بروز رفتارهای اینچنینی به هیچ عنوان در دانشگاه منطقی نیست، بلکه خطرناک بوده و موجودیت دانشگاه را زیر سوال میبرد. چرا که در کشورهای غربی نیز چنین رفتارهایی بروز پیدا نمیکند و افراد برای برگزاری یک راهپیمایی مجوز دریافت مینمایند و دلیل آن را مشخص میکنند.»
فاشیسم از دنده چپ
در نهایت و برای حسن ختام ماجرا، مقرر میشود هر دو گروه 15 دقیقه فرصت برای نوشتن یک بیانیه داشته باشند و آن را در سالن بخوانند. اول نوبت معترضین است. آنها از حضور نیروهای حراست زن در دانشگاه انتقاد میکنند و از «نظامنامه اخلاق حرفهای دانشجویان» انتقاد میکنند. در تمام این مدت، دانشجویان مخالف با منش معترضین، در سالن حضور داشته و سخنان آنها را شنیدند. چپها تمام حرفهایشان را در حضور دانشجویان بسیجی و نماینده رسمی دانشگاه میزنند. در انتهای بیانیه اما معترضین میگویند قصد دارند به صورت مسالمتآمیز سالن را ترک کنند. میروند و حاضر نمیشوند برای 15 دقیقه هم که شده، شنونده صدای مخالفشان باشند. «زنده باد مخالف من» اگر برای سبزها یک شعار کلیدی بود، برای سرخها در حد شعار هم نیست و پشیزی به آن اعتقاد ندارند. آنها به مخالفینشان بیاحترامی میکنند، راهشان را میکشند و میروند، برخوردی زنندهتر از رفتار فاشیستها با مخالفینشان.
ماجرای نیمروز
دانشگاه تهران، یک ظهر بهاری داغ را پشت سر گذاشت. ظهری با طعم آشوب و تشنج و التهاب. ماجرای بخشنامهی اخیر در دانشگاه تهران هم مثل ماجرای دیگری، راه حلی دارد و به زودی به سرانجام میرسد. اما رسوایی کسانی که با بیقانونی و خشونت، فضای دانشگاه را سرخ و سیاه کردند، بعید است به این زودیها از یاد برود.
لگدپراکنی یک معترض به یکی از دانشجویان دانشگاه تهران