حضرت امام خامنه ای: نگذارید احساس غیرت انقلابی و تکلیف در مقابل انقلاب، در دلهای شما ضعیف بشود و فرو بنشیند. مثل کسی که از خانواده و حرم و ناموس خوددفاع میکند،ازانقلاب وارزشها و دستاوردهای آن،همین طور دفاع کنید بایگانی مرداد ۱۳۹۴ :: فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

خواستۀ ما: اینترنت باید ملّی، امن، پرسرعت، ارزان و پاک باشد

فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

خواستۀ ما: اینترنت باید ملّی، امن، پرسرعت، ارزان و پاک باشد

دیدگاه و باور ما: فضای مجازی در خدمت صدورانقلاب، اقتصاد مقاومتی، صادرات غیر نفتی، نهضت تولید علم، جنبش نرم افزاری، ایجاد اشتغال پایدار، مبارزه با امپریالیسم واستکبار ستیزی یا مهدی ادرکنی
فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

حضرت امام خامنه ای (حفظه الله تعالی): ۱۳۹۴/۰۶/۱۸
«ان‌شاءالله تا ۲۵ سال دیگر، به توفیق الهی و به فضل الهی چیزی به نام رژیم صهیونیستی در منطقه وجود نخواهد داشت.»

بایگانی
پیوندها

۱۹۷ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

رژیم کودک کش صهیونیستی

۰ نظر ۱۵ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۲۶
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

قفل دولت کلید بر سایت های موشکی

اساساً به بخش انفجاری موشک ها که بر سر آنها نصب می شود "سرجنگی" می گویند که اکثر قریب به اتفاق موشک های کروز و موشک های بالستیک چه از نوع موشک های بالستیک علمی – تحقیقاتی ماهواره بر و چه موشک های بالستیک جنگی که در دنیا طراحی و ساخته می شوند قابلیت حمل کلاهک هسته ای بجای مواد منفجره متعارف را در بخش "سرجنگی" خود دارا هستند که این شامل موشک های شهاب3 و 4، موشک ماهواره بر امید، قدر، قیام، سجیل، فاتح و ...  ایرانی نیز می شود و با توجه به سابقه دکتر روحانی در سمت دبیری شورای عالی امنیت ملی بعید به نظر می رسد شخص ایشان از این موضوع و مسئله بی اطلاع باشند. هر چند حتی اگر بی اطلاعی ایشان را هم فرض کنیم، حضور کارشناسان خبره نظامی در بدنه دولت، فرض عدم اطلاع آقای روحانی و تیم دیپلماسی هسته ای از این مسئله را به سمت محال میل می کند.

اساساً به بخش انفجاری موشک ها که بر سر آنها نصب می شود "سرجنگی" می گویند که اکثر قریب به اتفاق موشک های کروز و موشک های بالستیک چه از نوع موشک های بالستیک علمی – تحقیقاتی ماهواره بر و چه موشک های بالستیک جنگی که در دنیا طراحی و ساخته می شوند قابلیت حمل کلاهک هسته ای بجای مواد منفجره متعارف را در بخش "سرجنگی" خود دارا هستند که این شامل موشک های شهاب۳ و ۴، موشک ماهواره بر امید، قدر، قیام، سجیل، فاتح و ... ایرانی نیز می شود و با توجه به سابقه دکتر روحانی در سمت دبیری شورای عالی امنیت ملی بعید به نظر می رسد شخص ایشان از این موضوع و مسئله بی اطلاع باشند. هر چند حتی اگر بی اطلاعی ایشان را هم فرض کنیم، حضور کارشناسان خبره نظامی در بدنه دولت، فرض عدم اطلاع آقای روحانی و تیم دیپلماسی هسته ای از این مسئله را به سمت محال میل می کند.

مصطفی ظاهری – رجانیوز: دکتر حسن روحانی در گفت و گوی تلویزیونی خود با مردم که در شامگاه یکشنبه ۱۱ مرداد برگزار شد در خصوص وضعیت دفاعی و صنایع نظامی کشور در مدت دو سال عملکرد دولت خویش و همچنین پس از توافق وین مطالب سوال بر انگیزی را مطرح کرده اند.

به گزارش رجانیوز، متن این صحبت ها در ذیل به آن اشاره خواهد شد:

 «این قطعنامه نه تنها مشکلی را برای امنیت ملی ما و قدرت دفاعی ما ایجاد نمی‌کند، بلکه حتی در همین قطعنامه تحریم تسلیحاتی ما به محدودیت تبدیل شده است و آن هم برای ۵ سال بوده و ما موردی طبق مقرراتی که در این قطعنامه آمده، می‌توانیم معامله کنیم.

بحث موشکی ما به لحاظ زمانی محدود شده است، اما در عین حال این قطعنامه هیچ‌گونه محدودیتی برای ما ایجاد نمی‌کند و بیانیه جمهوری اسلامی ایران بعد از این قطعنامه به صراحت اعلام کرد که ما اجازه هیچ‌گونه تضعیف امنیت ملی و قدرت دفاعی خودمان را نمی‌دهیم و اتفاقا طبق این قطعنامه، قدرت موشکی ما نیز تهدید نمی‌شود.

این قطعنامه می‌گوید موشکی که برای حمل کلاهک هسته‌ای طراحی شده باشد، محدود می‌شود که ما هیچ‌وقت به دنبال آن نبوده‌ایم، زیرا به دنبال بمب اتم نیستیم. در قطعنامه ۱۹۲۹ آمده بود که اگر موشکی امکان و توان حمل سلاح هسته‌ای را داشته باشد، ممنوع است، ولی امروز می‌گوید موشکی که برای این کار طراحی شده باشد و ما هیچ‌گاه این طراحی را انجام نداده‌ایم. نگرانی‌ای وجود ندارد و این دستاورد بسیار خوبی است که ملت ما با هدایت‌های مقام معظم رهبری به دست آورده‌ است.

قدرت دفاعی ما به هیچ‌عنوان کاسته نخواهد شد و در اینجا به مردم ایران عرض می‌کنم که برخی‌ها که در گوشه و کنار می‌گویند دولت دنبال اقتصاد، مهار تورم، رفع رکود، بهداشت و درمان، سلامت و سیاست خارجی است، ولی دنبال تقویت بنیه دفاعی نیست، ما در سلاح‌های استراتژیک و تقویت بنیه دفاعی‌‌مان کاری که دولت در این دو سال انجام داده است، به اندازه ۸۰ درصد ۱۰ سال قبل است.
»

در خصوص صحبت های فوق مواردی است که در ادامه به آن می پردازیم.

۱- در قطعنامه اخیر شورای امنیت درباره مذاکرات هسته ای که برجام را پذیرفته است کلیه فعالیت‌های هسته‌ای و نظامی متعارف ایران باید تحت نظارت شورای امنیت سازمان ملل قرار گیرد. شاید برای فعالیت های هسته‌ای مساله‌ای نباشد اما اینکه تعاملات نظامی متعارف با اطلاع شورای امنیت باشد به معنای اطلاع داشتن آمریکا و سایر کشورهای متخاصم بوده و این مساله از نظر امنیتی کار صلاحی نیست. در بند ۵ بیانیه مستقل که در پیوست B آمده است، تاکید می‌کند «تمامی کشورها، مشروط به اینکه شورای امنیت پیشاپیش بر مبنایی مورد به مورد، تصمیم به تصویب بگیرد، باید در این فعالیت‌ها مشارکت داشته و اجازه آن را صادر کنند» به عبارت دیگر تمامی کشورها در تعاملات نظامی متعارف با ایران نیازمند تایید شورای امنیت به صورت مورد به مورد هستند.



۲- در قطعنامه شورای امنیت ایجاد ممنوعیت در فروش تسلیحات توسط ایران آمده است بطوریکه در بند ۶ بخش b از کشورهای عضو خواسته شده است تا «بایستی تمهیدات لازم را جهت جلوگیری از تأمین، فروش یا انتقال تسلیحات یا مواد مرتبط از خاک ایران، توسط اتباع یا کشتی‌ها و هواپیماهای تحت پرچم خود به عمل آورند» این بند به معنای این است که ایران نمی تواند متحدان خود در منطقه را تجهیز کند. متحدانی مانند سوریه، عراق و یا حزب الله لبنان. معنای دیگر این عبارت سرریز شدن مساله هسته‌ای ایران به حوزه سیاست‌های منطقه‌ای ایران است.



آقای روحانی می گویند این محدودیت صرفا برای ۵ سال که در جواب ایشان باید گفت که اولا قرار بر این بود که این مذاکرات صرفا در خصوص مسئله هسته ای باشد و اجازه ای که مقام معظم رهبری برای مذاکره به دولت یازدهم داده اند بنا بر فرمایشات معظم له، صرفا در مسئله هسته ای است و این اقدام دولت، تخطی از مجوز رهبر انقلاب می باشد. ثانیاً طی وعده ای که خود دولت، بارها و بارها داده اند و مقام معظم رهبری نیز آن را از خطوط قرمز نظام معرفی کرده بودند لغو یکباره همه تحریم ها بوده است، نه اینکه این برداشته شدن این تحریم را به ۵ سال یا ۸ سال آینده موکول کنیم و نکته سوم که بسیار مهم و حیاتی است اینکه؛ عدم صدور سلاح به دستان گروه های مقاومت در سوریه، عراق و غزه یک حربه بسیار پیچیده امریکایی است و از دستاوردهای بزرگ آنان محسوب می گردد چرا که با این کار ایران را در منطقه زمین گیر کرده اند و به راحتی می توانند نسخه منطقه را مطابق آنچه به آن میل می کنند بپیچند.

 

۳- این قطعنامه به مساله موشکی ایران صراحتا پرداخته است که به بند ۳ از بیانیه مستقل ضمیمه برمی گردد. در این بند آمده «از ایران خواسته می‌شود تا هیچ فعالیتی مرتبط با موشک‌های بالستیک طراحی شده با قابلیت حمل تسلیحات هسته‌ای صورت ندهد، از جمله شلیک هرگونه موشک با استفاده از چنین فناوری‌های مربوط به موشک‌های بالستیک، تا زمان هشت سال پس از «روز پذیرش برجام» و یا تا زمانی که آژانس بین‌المللی انرژی اتمی گزارشی ارائه دهد که «جمع‌بندی مبسوط» را تأیید کند، بسته به اینکه کدام زودتر اتفاق افتد» این عبارت به معنای سرریز شدن پرونده هسته‌ای به مسایل موشکی است. همچنین این درخواست از ایران مستلزم یک مکانیزم نظارت می‌باشد تا شورای امنیت بتواند از انجام شدن این بند اطمینان حاصل کند. لذا می توان انتظار داشت که یک مکانیزم نظارتی برای آزمایشات موشکی ایران در نظر گرفته شود.



آقای روحانی در صحبت تلوزیونی خود اعلام کرد که بحث موشکی مطورحه در قطعنامه اخیر شامل موشک هایی که تاکنون ایران طراحی کرده و آن ها را ساخته است نمی شود و استنباط ایشان بر این واژه "قابلیت حمل تسلیحات هسته ای" است؛ برای برخی در نگاه اول این چنین به نظر می‌رسد که با توجه به قید چنین عبارتی در قطعنامه، لاجرم موشک‌های بالستیک متعارف فعلی ایران با توجه اینکه جمهوری اسلامی ایران همواره تأکید داشته است که هیچ‌گاه به‌دنبال سلاح هسته‌ای نبوده و نخواهد بود، مشمول این بند از قطعنامه نخواهد شد، اما متاسفانه برخلاف تصور رئیس جمهور، داستان به‌گونه‌ای دیگر است.

اساساً به بخش انفجاری موشک ها که بر سر آنها نصب می شود "سرجنگی" می گویند که اکثر قریب به اتفاق موشک های کروز و موشک های بالستیک چه از نوع موشک های بالستیک علمی – تحقیقاتی ماهواره بر و چه موشک های بالستیک جنگی که در دنیا طراحی و ساخته می شوند قابلیت حمل کلاهک هسته ای بجای مواد منفجره متعارف را در بخش "سرجنگی" خود دارا هستند که این شامل موشک های شهاب۳ و ۴، موشک ماهواره بر امید، قدر، قیام، سجیل، فاتح و ...  ایرانی نیز می شود و با توجه به سابقه دکتر روحانی در سمت دبیری شورای عالی امنیت ملی بعید به نظر می رسد شخص ایشان از این موضوع و مسئله بی اطلاع باشند. هر چند حتی اگر بی اطلاعی ایشان را هم فرض کنیم، حضور کارشناسان خبره نظامی در بدنه دولت، فرض عدم اطلاع آقای روحانی و تیم دیپلماسی هسته ای از این مسئله را به سمت محال میل می کند.

با این وصف با وجود این بند در قطعنامه، جمهوری اسلامی ایران، تمامی موشک های بالستیک و بعضی از موشک های کروز ایرانی مشمول تحریم گشته اند و ایران در بازه زمانی ۸ سال حق هیچگونه فعالیتی بر روی این موشک ها که شامل طراحی، ساخت و مونتاژ و تست و یا حتی فروش آن ها می گردد را نخواهد داشت، بگونه ای که کافیست یک پیچ برای موشک های بالستیک بسازیم و یا خریداری کنیم تا مکانیزم ماشه در قطعنامه اجرایی گردد.

البته این مسئله بغرنج شامل تست و آزمایش یا به‌کارگیری موشک‌های حامل ماهواره و یا حامل محموله‌های فضایی را نیز نخواهد داشت و بدین ترتیب کشورمان از یک علم بسیار مهم و  حیاتی در دوره کنونی نیز برای سالها محروم خواهد شد!

۴- از دیگر مسائل فنی- نظامی که امریکایی ها در سال های اخیر درگیر آن بوده اند و هزینه چندین میلیارد دلاری را برای آن تا کنون نموده اند، بحث سامانه دفاع موشکی شان می باشد و این سامانه که از پیشرفته ترین موشک های surface to air امریکایی و اسرائیلی همچون THAAD و Arrow بهره می برد هنوز به آن سطح پیشرفتگی که بتواند بر موشک های بالستیک ایرانی فائق آید نرسیده است و این بازه ۸ سال توقف ایرانی در مسئله موشکی که شامل حوزه تحقیقات و خروجی آن طراحی، ساخت و تست می شود این امکان و فرصت را برای طرف امریکایی فراهم می آورد که بتواند در این بازه زمانی با ارتقاء سامانه دفاع موشکی خود، توان مقابله موشکی با ایران را در منطقه پیدا کند و البته ایران را از راهبرد توسعه موشکی خود که در سند توسعه فناوری هوافضا و همچنین سیاست‌های کلی برنامه ششم توسعه آمده است باز دارد.

در فصل امور دفاعی و امنیتی، سیاست های کلی برنامه ششم توسعه که در تیر ماه امسال توسط مقام معظم رهبری ابلاغ شده است، آمده:

« ۵۲-  افزایش توان دفاعی در تراز قدرت منطقه‌ای در جهت تأمین منافع و امنیت ملی با تخصیص حداقل ۵ درصد بودجه عمومی کشور برای بنیه دفاعی.
۵۳-  ارتقاء توان بازدارندگی کشور با:
۱-۵۳- توسعه توان موشکی و فناوری‌ها و ظرفیت تولید سلاح‌ها و تجهیزات عمده دفاعی برترساز با توان بازدارندگی و متناسب با انواع تهدیدات.»

۵- دکتر روحانی در بخش دیگری از ادعاهای خویش مدعی شده اند که در دو سال گذشته در حوزه دفاعی به اندازه ۸۰ درصد، ده سال گذشته فعالیت شده است. برای صحت ادعای ایشان کافیست به ارغام بودجه ای که در دو سال گذشته، دولت یازدهم به وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح بابت توسعه صنایع نظامی کشور در جهت افزایش تامین امنیت و ارتقا توان دفاعی کشور توسط سپاه، ارتش و نیروی انتظامی داده است را بررسی کنیم.

بودجه وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح که تنها تامین کننده اقلام نظامی کشور محسوب می گردد در سال پایانی دولت احمدی نژاد، سال ۹۲ مبلغی بالغ بر ۱۳۶.۹۲۵.۸۰۰ میلیون ریال بوده است. دولت در مرداد ماه ۱۳۹۲ به  آقای روحانی تحویل داده شد و ایشان ۴ ماه بعد، لایحه بودجه ۱۳۹۳ را به مجلس ارائه نموده اند که بودجه وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح با کاهش چشمگیر و سوال برانگیزی به مبلغ ۲۰.۹۲۹.۳۲۰ میلیون ریال کاهش یافت. این به معنای این است که بودجه سال ۹۲ معادل ۵/۶ برابر بودجه سال ۹۳ بوده است و این بودجه در سال ۹۴ با ۲۷ درصد افزایش که بخش عمده ای از آن برای جبران کسری بودجه عظیم بوجود آمده در این وزارتخانه در سال ۹۳ و البته افزایش ۱۵ درصدی حقوق تمامی کارمندان دولت می باشد به مبلغ ۲۶.۶۴۶.۲۶۶ افزایش یافت که در مقایسه با سال ۹۲ می توان گفت، بودجه سال ۹۲ معادل ۳/۵ برابر بودجه سال ۹۴ بوده است که اگر میزان تورم را نیز در این دو سال در نظر بگیریم؛ این کاهش بودجه صنایع دفاعی کشور که هنوز در این دو ساله پاسخی از سوی دولت به آن داده نشده است تعجب بر انگیزتر خواهد شد.

این درحالیست که در مقایسه ارقام کلیدی بودجه سال های ۹۲ تا ۹۴ که در ذیل قابل توجه است، شاهد رشد ۷.۵ درصدی منابع بودجه سال ۹۳ نسبت به ۹۲ و ۱۵ درصدی بودجه سال ۹۴ نسبت به سال ۹۲ و افزایش ۸ درصدی در آمد دولت سال ۹۳ نسبت به  سال ۹۲ و افزایش ۲۹ درصدی درآمد دولت سال ۹۴ نسبت به سال ۹۲ می باشیم.

و البته باید این مسئله را در نظر بگیریم که حسن روحانی در دی ماه ۱۳۹۳ همزمان با برگزاری رزمایش محمد رسول الله ارتش با بیان اینکه برخی تنها اقتدار را برد موشک می‌دانند گفت: «ارتش، بسیج، نیروهای مسلح اقتدار ما هستند قبول، اما اگر در کشور ما انواع سلاح و امکانات نظامی داشته باشیم ولی برای گندم نیازمند به دیگران باشیم این اقتدار حاصل نمی‌شود».

با این وصف با اینکه هیچگونه تلاشی برای ارتقای توان دفاعی کشور در دو سال گذشته از سوی دولت یازدهم دیده نشده و بلعکس اقداماتی صورت پذیرفته که در تاریخ جمهوری اسلامی ایران، نمونه ای از آن را نمی توان مشاهده نمود؛ آقای روحانی در برابر ۷۸ میلیون ایرانی ادعای افزایش توان دفاعی کشور را در دولت خویش می نمایند.

۰ نظر ۱۵ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۳۴
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

عکس: تفاوت معنایی جالب ۴ کلمه دردسرساز!

۰ نظر ۱۴ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۳۷
حسن حیدری
فیلمی به مناسبت سالروز شهادت مصطفی مازح، اولین شهید اجرای حکم سلمان رشدی تقدیم می شود. طلبه شهید مصطفی مازح اولین شهید اجرای حکم تاریخی امام خمینی(ره) در خصوص ارتداد سلمان رشدی است که در چنین روزی (۱۴ مرداد) در سال ۱۳۶۸ در راستای اجرای حکم امام (ره) به شهادت می­ رسد. این فیلم قسمتی از سلسله فیلم‌های شبکه نصرتی‌وی با عنوان «پرسوناژ» می‌باشد که در این قسمت به مرور زندگی شهید مازح می پردازد

دانلود

۰ نظر ۱۴ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۰۸
حسن حیدری
حسن آیت در ۳ تیر ۱۳۱۷، در نجف آباد اصفهان به دنیا آمد. وی عضو حزب زحمتکشان ملت ایران، عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، از نمایندگان استان اصفهان و عضو هیأت رئیسهٔ مجلس خبرگان قانون اساسی و نمایندهٔ تهران در دورهٔ اول مجلس شورای اسلامی بود. او نقش مهمی در تدوین اصول قانون اساسی و الحاق اصل ولایت فقیه به آن داشت. آیت که به گفته‌ای طراح سقوط بنی‌صدر بوده است، در مرکز تهران توسط منافقین در ۱۴ مرداد ۱۳۶۰ ترور شد.
 
1358، سخنرانی شهید دکتر سید حسن آیت در موسسه اطلاعات
۱۳۵۸، سخنرانی شهید دکتر سید حسن آیت در موسسه اطلاعات
1358، شهید دکتر سید حسن آیت در کنار شهید آیت الله دکتر بهشتی در مجلس خبرگان قانون اساسی
۱۳۵۸، شهید دکتر سید حسن آیت در کنار شهید آیت الله دکتر بهشتی در مجلس خبرگان قانون اساسی
1358، شهید دکتر سید حسن آیت در کنار شهید محمد منتظری و ابراهیم اسرافیلیان
۱۳۵۸، شهید دکتر سید حسن آیت در کنار شهید محمد منتظری و ابراهیم اسرافیلیان
1359، اصفهان، شهید دکتر سید حسن آیت قبل از آغاز سخنرانی در محفل دانش آموزان
۱۳۵۹، اصفهان، شهید دکتر سید حسن آیت قبل از آغاز سخنرانی در محفل دانش آموزان
1359،اصفهان، شهید دکتر سید حسن آیت قبل از آغاز سخنرانی در محفل دانش آموزان
۱۳۵۹،اصفهان، شهید دکتر سید حسن آیت قبل از آغاز سخنرانی در محفل دانش آموزان
شهید دکتر سید حسن آیت در کنار فرزندش سید محسن آیت
شهید دکتر سید حسن آیت در کنار فرزندش سید محسن آیت
1358، شهید دکتر سید حسن آیت در حال خروج از مجلس خبرگان قانون اساسی
۱۳۵۸، شهید دکتر سید حسن آیت در حال خروج از مجلس خبرگان قانون اساسی
کنفرانس مطبوعاتی شهید دکتر سید حسن آیت در پاسخ به جوسازی های نوار مشهور
کنفرانس مطبوعاتی شهید دکتر سید حسن آیت در پاسخ به جوسازی های نوار مشهور
کنفرانس مطبوعاتی شهید دکتر سید حسن آیت  در پاسخ به جوسازی های نوار مشهور
کنفرانس مطبوعاتی شهید دکتر سید حسن آیت در پاسخ به جوسازی های نوار مشهور
اتومبیل حامل شهید دکتر سید حسن آیت پس از ترور
اتومبیل حامل شهید دکتر سید حسن آیت پس از ترور
نمایی از داخل اتومبیل حامل شهید دکتر سید حسن آیت پس از ترور
نمایی از داخل اتومبیل حامل شهید دکتر سید حسن آیت پس از ترور
نمایی از داخل اتومبیل حامل شهید دکتر سید حسن آیت پس ازترور
نمایی از داخل اتومبیل حامل شهید دکتر سید حسن آیت پس ازترور
پیکر شهید دکتر سید حسن آیت در پزشکی قانونی، ساعتی پس از ترور
پیکر شهید دکتر سید حسن آیت در پزشکی قانونی، ساعتی پس از ترور
پیکر شهید دکتر سید حسن آیت در پزشکی قانونی، ساعتی پس از ترور
پیکر شهید دکتر سید حسن آیت در پزشکی قانونی، ساعتی پس از ترور
مراسم تشییع پیکر شهید دکتر سید حسن آیت از برابر مجلس شورای اسلامی
مراسم تشییع پیکر شهید دکتر سید حسن آیت از برابر مجلس شورای اسلامی
۰ نظر ۱۴ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۲۵
حسن حیدری

شهید دکتر سیدحسن آیت علاوه بر جنبه ایجابی شخصیت سیاسی خود –که اوج آن در تلاش سرسختانه و مبارزه نفس‌گیر خود با لیبرال‌ها برای تثبیت اصل ولایت فقیه در قانون اساسی قابل مشاهده است- جنبه سلبی هم داشت. خط قرمز سیاسی آیت روحانیت و به ویژه مسئله ولایت فقیه بود، بنابراین هرجا با شامه حساس سیاسی خود احساس می­کرد که جریاناتی علیه این نهاد گام برمی دارد، صریحا موضع می­گرفت.
شهید دکتر سیدحسن آیت علاوه بر جنبه ایجابی شخصیت سیاسی خود –که اوج آن در تلاش سرسختانه و مبارزه نفس‌گیر خود با لیبرال‌ها برای تثبیت اصل ولایت فقیه در قانون اساسی قابل مشاهده است- جنبه سلبی هم داشت. خط قرمز سیاسی آیت روحانیت و به ویژه مسئله ولایت فقیه بود، بنابراین هرجا با شامه حساس سیاسی خود احساس می­کرد که جریاناتی علیه این نهاد گام برمی دارد، صریحا موضع می­گرفت.

شهید دکتر سیدحسن آیت علاوه بر جنبه ایجابی شخصیت سیاسی خود –که اوج آن در تلاش سرسختانه و مبارزه نفس‌گیر خود با لیبرال‌ها برای تثبیت اصل ولایت فقیه در قانون اساسی قابل مشاهده است- جنبه سلبی هم داشت. خط قرمز سیاسی آیت روحانیت و به ویژه مسئله ولایت فقیه بود، بنابراین هرجا با شامه حساس سیاسی خود احساس می­کرد که جریاناتی علیه این نهاد گام برمی دارد، صریحا موضع می­گرفت. از همین روست که بسیاری از سخنرانی های وی در نقد جریان لیبرال و ملی‌گراها بود. آنچه در زیر می­آید سخنرانی منتشر نشده ایشان در تالار اجتماعات مؤسسه اطلاعات در سال ۱۳۵۹ است.

******

 

بسم‌الله الرحمن الرحیم

در خدمت دستگاه بودن روزنامه، در گذشته از اهمیت مؤسسه کم نمی‌کند، چه بطور کلی اطلاعات روزنامه‌ای است که بررسی‌اش و تاریخش می‌تواند راه آینده و عظمت آن را به ما نشان بدهد و موضوعی که اهمیت فعلی را باز اضافه می‌کند این است که ما در حساس‌ترین لحظات از عمق انقلابمان قرار داریم، انقلاب عظیم اسلامی، حساس‌ترین ایام خود را می‌گذراند، صف آرایی‌هایی دارد انجام می‌شود و دشمن با تمام قوا و نیرو و حیله و تزویر و قدرت وارد میدان شده، چون می‌بیند انقلابی که علیرغم پیش‌بینی ابرقدرت‌ها و عوامل داخلی آنها، فراترین و پرقدرت‌ترین دستگاه استبدادی و استعماری را در هم ریخت، درد شکل می‌گیرد و به نتیجه می‌رسد، یعنی قانون اساسی‌اش به دست مجلس خبرگانی که در تاریخ قطعا از مهم‌ترین مجالسی از این نوع که تاکنون در دنیا بوده تدوین می‌گردد، این را از این جهت نمی‌گویم که خودم از اعضای مجلس هستم، بلکه از این جهت می‌گویم که دشمن و حتی دوست هم متوجه نبود این مجلس چنین مجلسی از کار در خواهد آمد. آنها فکر می‌کردند این مجلس حداکثر تا آن ۳۱ روزی که برایش تعیین کرده بودند با آن آیین‌نامه کذایی انجام خواهد شد و آن پیش‌نویس را به تصویب می‌رساند، اما این مجلس به قدری انقلابی عمل کرد که ضد انقلاب که اول به آن پیش‌نویس هم راضی نبود و می‌خواست که رقیق‌ترش کند و ضد انقلاب را تقویت کند، حالا به آن پیش‌نویس راضی شده! بله این مجلس به این صورت در آمد، یعنی همه آن کانال‌هایی را که برایش درست کرده بودند، در هم شکست و یک قانون اساسی انقلابی اسلامی که ترجمه نیست، اصیل است و روی کلمه کلمه‌اش بحث شده دارد تصویب می‌کند و تصویب کرده است. کافی است که شما به یکی از دو اصلی که دیروز تصویب شد، توه کنید.

 

 

«کلیه ثروت‌های ناشی از ربا، رشوه ، مقاطعه کاری ، اختلاس، دزدی دایرکردن اماکن فساد و نظایر اینها، باید به بیت‌المال برگردد. » و تجسم کنید باید اجرا بشود که خواهد شد، این است که به انقلاب ما اصالت می‌دهد، مجموعه مسایلی که گفتم به اهمیت این جلسه اضافه می‌کند، بنابراین من باید موضوعی را انتخاب کنم و درباره آن بحث کنم که شایسته چنین مجلسی باشد، اما من ضمن اینکه مطالب مهمی را در اینجا عنوان خواهم کرد مطالب مهم‌تر را در یک سخنرانی طولانی خواهم کرد و پرده از چهره ضد انقلاب ، دولت و شورای انقلااب صراحتا بر خواهم داشت.

البته هنوز موقع آن سخنرانی نرسیده، موقعش خواهد رسید و امیدواریم که سرنوشت ساز باشد چون به مرحله‌ای رسیده‌ایم که شوخی و مسامحه و اهمال معنی ندارد. بازی کردن با انقلابی که من به حق آن را دومین حادثه تاریخ بشر قلمداد می‌کنم، این که من می‌گویم به حق برای اینکه در نظام طاغوتی گذشته عادت کرده بودند یا عادت داده بودند به مردم به خصوص عوامل دستگاه و جیره خواران دستگاه که همیشه اغراق‌آمیز صحبت کنند. هرکار «شاهنشاه آریامهر» را غرور آمیزترین و بزرگترین و نظایر اینها قلمداد کنند، یعنی نظام دیکتاتوری لازمه‌اش اغراق گویی در تملق و نظایر اینهاست. این زمان شاه سابق و پدرش تنها نبود. از زمان سلطان محمود غزنوی و دیگران هم که بررسی کنید می‌بینید شاعر آسمان را تشبیه کرده به یک قاشق بی‌دسته‌ای که کنار مطبخ سلطان محمود افتاده است و ماه آسمان را تشبیه کرده به نعل است سلطان محمود، آن هم نه کامل بلکه شکسته و آن تعلقاتی که همین روزنامه اطلاعات را اگر ورق بزنید می‌بینید و احتیاج به گفتن نیست ...

دومین حادثه بزرگ تاریخ

اما من در اینجا نظرم اغراق‌گویی نیست، اینکه گفتم دومین حادثه تاریخ بشر است، این را معتقدم و اثبات هم می‌توانم بکنم، چرا که این حادثه اگر بگوییم بالفعل، بلکه بالقوه دومین حادثه بزرگ تاریخ بشر است، حادثه‌ای که تأثیرات جهانی‌اش (کار به تأثیرات داخلی‌اش ندارم) هم اکنون روشن و واضح است و تأثیرات جهانی آینده‌اش به قدری برای استمعارگران و ابرقدرت‌ها وحشتناک و نگران کننده است که الان می‌بینیم تمام قوایشان را در داخل خارج با یکدیگر متحد کرده‌اند و بسیج کرده‌اند علیه این انقلاب، فراماسون‌ها ، نوکران آمریکا، نوکران انگلستان، عوامل شوروی، تمام اینها با تمام اختلافاتی که دارند در یک نکته و در یک خبر متفق شده‌اند و آن کوبیدن این انقلاب است چنانکه در یک نکته متفق بودند و آن جلوگیری از پیروزی این انقلاب بود.

همان مو قع که «هواکوفنگ» می‌آمد ایران، آمریکا هم شاه را تأیید می‌کرد، شوروی هم سکوت تأیید‌آمیز می‌کرد، همه اینها با هم توافق داشتند که آن انقلاب در مرحله اول موفق و پیروز بشود، اما علیرغم همه تلاش‌ها و باورهای آنها ـ چون نمی‌توانستند تصور کند که این انقلاب حتی در آن مرحله موفق خواهد شد به تلاش‌ها را بکار برند و در مرحله دوم تلاش‌ها را به صورت دیگر و در جبهه‌های مختلف دارند ادامه می‌دهند، بحث امروز را تا آنجا که ممکن است در این مورد یعنی رسالت انقلاب ایران با توجه به نیروی ضد انقلاب و نیروی خود انقلاب بررسی می‌کنیم.

جنگ حق و باطل یک جنگ جدیدی نیست، به اندازه عمر بشر عمر دارد، بشر اولیه البته مطابق فطرتش یک زندگی ساده و عادلانه است، خودش بر خودش حکومت می‌کرد، امتیازی وجود نداشت به تدریج و به قول سعیدی: «بنیاد ظلم در ابتدا اندک بود هر که آمد بر آن مزیدی کرد.»

ظلم کم بود، ‌مرتب زیاد شد، سازمان یافته و مطابق نقشه شد و ادامه پیدا کرد ، در مقابل ضد ظلم هم تلاش کرد ... سلاح‌های این دو دسته متفاوت بود و هست، سلاح باطل و ظلم استبداد و تزویر و استفاده از قدرت به هر شکلی است. زر و زور و تزویر ، هر سه اینها قدرت است. روز مشخص است (روز فیزیکی، زور نظامی)، زر هم نوعی زور است، یعنی با پول عقاید و افکار را بخرند یا بسازید و این ساختن را شما روزنامه‌نگاران خوب می‌دانید یعنی ه، فکر سختن به چه شکل و به چه نحو، تزویر هم بساز نوعی زور و قدرت است این سلاح باطل است که همیشه از آن استفاده کرده، یعنی به هر وسیله‌ای متوسل شده و می‌شود که به دفت و نتیجه برسد. سلاح حق نیروی خود حق و طرفدارانش است و شهادت و فداکاری سرمایه آنها و قدرت آنها را علیه باطل تشکیل می‌دهد و در طول تاریخ می‌بینیم:

موسی و فرعون، عیسی و مخالفین ، پیامبران و غیر پیامبران با ظلم مبارزه کردند، اما پایه مبارزه با ظلم در بعد جهانی و در بعد زمانی نامحدود در اسلام دارد. یعنی پیش از اسلام هیچ کجا نمی‌بینید که دیدگاهش از نظر علمی و عملی تمام دنیا باشد. یعنی هم از نظر تئوری مقصدش هم دنیا باشد و هم خود بنیانگزار مکتب شروع کرده باشد. به صورت جهانی عمل کند موسی بر ضد ظلم قیام کرد، ولی منطقه‌ای شد، عیسی قیام کرد. از نظر تئوری جهانی بود، اما از نظر عملی جهانی کار نکرد، اما پیامبر اسلام هم از نظر تئوری چنانکه در قرآن مردم جهان را مخاطب قرار می دهد (نامی) و هم از نظر عملی او همان روز اول نشان داد که می‌خواهد در حد جهانی کار کند.

چنانچه در جنگ خندق می‌نویسند: که مسلمین به علت زیاد بودن دشمن که می‌خواست هجوم بیاورد به فکر چاره افتادند چون اگر چاره نمی‌اندیشیدند قوای دشمن آنقدر زیاد بود که می‌توانست آنها را زیر سم اسب‌ها از بین ببرد. به فکر افتادند و از فکر سلمان فارسی استفاده کردند تا آن خندق را دور مدینه حفر کنند که دشمن نتواند یکباره هجوم بیاورد. در تاریخ می‌نویسد اینها در حالیکه خندق می‌کندند در مضیقه هم بودند، باید فقط شیره خرما را بمکند و قدرت و توان بیابند تا بتوانند بجنگند و نوشته‌اند وقتی کلنگ‌ها را به زمین و سنگ‌ها می‌زدند و جرقه بر‌می‌خواست پیامبر می‌گفت من کاخ مدائن را در این جرقه می‌بینم یا کاخ امپراتور روم را دیدم.

یعنی سقوط این دستگاه‌های ظلم و بیدادگری را پیش‌بینی می‌کرد و هدف خود قرار می‌داد. پس شروع انقلاب به صورت جهانی از آنجا بود این کشمکش ادامه پیدا کرد. تاریخ مفصل است ، بنی امیه ، بنی‌عباس ، و سلاطین و بیدادگران در گوشه و کنار دنیا به مقابله با این مکتب پرداختند، البته ظلم منحصر به شرق نبود و نیست در غرب و شرق عامل هم صف ظلم بوده و هست و هم صف حق بوده و هست. اما در قرون اخیر صف باطل به علت پیشرفت علم، به علت در خدمت گرفتن تکنیک و صنعت یک صف سازمان یافته و با نقشه شد بر خلاف گذشته که اگر چنگیزخان ظلم می‌کرد، ظلم سازمان یافته و از روی نقشه نبود، می‌آمد حمله می‌کرد غارت می‌کرد و می‌برد و بعد هم ساقط می‌شد جانشینانش ساقط می‌شدند و ظالم دیگری می‌آمد سرکار، اما در عصر حاضر همانطور که صنعت به این اندازه پیشرفت کرده است که با صنایع اتوماتیک روبرو هستیم، ماشین می‌سازد که خود به خود کارش انجام می‌شود و نیازی نیست که کسی بالای سرش باشد. و حتی سفینه از زمین حرکت می‌کند در ماه می‌نشیند ، سنگ و خاک ماه را جمع می‌کند می‌آورد روی زمین، بدون آنکه سرنشین داشته باشد، ظلم و بیداد هم اینطوری علمی شد، یعنی کاری کردند در نظام‌های مختلف که به طور اتوماتیک و خود کار ملل را استثمار می‌کردند و می‌کنند. از زمان صفویه شروع شد اما اندک بود. در زمان قاجاریه نشانه‌های بارزش را در ایران می‌بینیم که شروع می‌کنند به امتیازات گرفتن، امتیاز نفت، امتیاز تنباکو و امتیاز سایر معادن و شروع می‌کنند به تحریف اخلاق عمومی و فرهنگ عمومی.

از امتیاز تنباکو تا انقلاب مشروطیت

می‌بینیم که مردم روی آن احساسات مذهبی و معتقدات مذهبی که داشتند خود به خود بسیج می‌شوند و در مقابل همین جنایات، مبارزات اسد آبادی و یارانش، میرزا رضا کرمانی، روحانیون و ملت ایران مشهود است و نه تنها ملت ایران، تمام ملل اسلامی که خودش صدها جلد کتاب درباره ‌اش نوشته شده و می‌شود و می‌توان نوشت. در یورش اولیه استعمار با همه حیله‌گری و نیرنگ و قدرتش توفیق چندانی بدست نیاورد.

می‌بینیم که امتیاز تنباکو با فتوای یک عالم و دانشمند از بین می‌رود ـ تمام جادوهای دشمن را همانطور که عصای موسی جادوهای فرعون را بلعید این یک فرد هم همه آنها را باطل کرد و از بین برد. اما استعمار حملات خودش را ادامه داد با نقشه‌های دقیق‌تر، ملت ایران متوجه شد که نظام دیکتاتوری و ضد اسلامی که (قبلا مردم را هم ضد اسلامی می‌دانست) یعنی بعد از پیامبر مسلمین و به خصوص شیعیان تمام حکام را فاسد می‌دانستند، چون کسانی را که باید بر مردم حکومت کنند، اسلام گفته بود چه کسانی هستند، باید فقیه ، عادل و پرهیز کار می‌بودند و ما می‌بینیم هیچ یک از این سلاطین چنین خصوصیتی را نداشتند و به همین دلیل ملت آنها را قبول نداشتند. اما در دوره قاجار دیدند که وجود این نظام باعث می‌شود که همه مملکت در دست یک نفر باشد. و این یک نفر هم به خاطر حفظ منافع خودش همه چیز مملکت را به خارجی واگذار می‌کند. چنانچه در زمان ناصرالدین شاه قراردادی امضا شد، که با مبارزات ملت ایران از بین رفت که به اقرار خود انگلستان تمام کشور را به مدت ۷۰ سال فروختند به یک شرکت انگلیسی، یک فرد انگلیسی بنام «بارون دو رویتر» تمام جنگل‌ها، شهرها، تمام اراضی ، واگذار شد به آن شرکت که اگر بعد بکار افتاد پانزده در صد آن را به صاحب آن بدهد و ۸۵ درصد را خودش ببرد این قرار داد را باید بروید بخوانید تا ببینید چه می‌گویم.

این بود که انقلاب مشروطیت رخ داد، اما انقلاب مشروطیت ضمن اینکه قاجاریه را تضعیف کرد موفق نبود به دلیل اینکه انقلاب ، همه جانبه و دارای ابعاد مختلف نبود، فکر نکرده بود که تنها دیکتاتوری یک فرد نیست که مملکت را خراب می‌کند.

این بود که انقلاب مشروطیت رخ داد، اما انقلاب مشروطیت ضمن اینکه قاجاریه را تضعیف کرد موفق نبود به دلیل اینکه انقلاب، همه جانبه و دارای ابعاد مختلف نبود، فکر نکرده بود که تنها دیکتاتوری یک فرد نیست که مملکت را خراب می‌کند.

آن نظام اجتماعی است که باعث فساد می‌شود، بنابراین باز همان «ملک ها و واله‌ها و سلطنه‌ها » این بار با لباس مشروطیت و با در دست داشتن قانون اساسی آنچنانی شروع کردند به غارت کردن مردم و بعد هم همان آزادی ظاهری را استعمار نپسندید و رضاخان را به مردم مسلط کرد شروع کرد از خودش و با کمک افرادی که از غرب آمده بودند و در اینجا ساخته شده بودند مثل محمدعلی فروغی که فیلسوف قلمداد می‌شد.

حاج مخبرالسلطنه هدایت و تمام این دوله‌ها و ملک‌ها شروع کردند به از بین بردن فرهنگ اسلامی. که مملکت بطور خودکار در خدمت استعمار قرار بگیرد و با سقوط رضا خان می‌بینیم که چند نتیجه آنها بدست آورده بودند. وقتی که رضا خان سقوط کرد، یک عده‌ای در این مملکت پیدا شده بودند که تعدادشان زیاد بود و وطن فروشی را عیب می‌دانستند و افتخار می‌کردند به عامل بیگانه بودن. رسما در سازمان‌های وابسته به بیگانه شرکت داشتند، اینها کسانی هستند که رسما در خدمت بیگانه بودند. یک گروه دیگر بودند که به این شدت نبود، اما می‌گفتند و می‌گویند هنوز واقعیت را باید قبول کرد که چه بخواهیم و چه نخواهیم ارباب دنیا انگلستان است. اوست که به دنیا حکومت می‌کند، بنابراین ما باید این ارباب را بپذیریم، منتهی التماس کنیم یا التجا کنیم که ما را هم حساب کنید اینقدر به مردم ظلم نکنید از کمونیسم و روسیه بترسید. آن موقع می‌گفتند از تضاد بین انگلستان ، روسیه و شوروی به نفع ملت باید استفاده کرد و حالا می‌گویند از تضاد بین آمریکا و شوروی و انگلستان و سایر قدرت‌ها و ابرقدرت‌ها باید استفاده کرد.

عده‌ای‌شان به مناسبت منافع خاصی که دارند تکیه به غرب و آمریکا و عده‌ای دیگر تکیه به چین و شوروی را تجویز می‌کنند هر دو در یک ردیفند یعنی این واقعیت را به قول خودشان پذیرفته‌اند که ارباب دنیا اینها هستند، سرمایه‌دارش می‌گوید: به غرب باید تکیه کرد و طرفدار کارگرش (البته آن کسی که طرفدار اصیل هست).

می‌گوید مگر می‌شود بدون تکیه بر یک ابر قدرت با ابر قدرت دیگر جنگید؟!

این حاصل حکومت رضاخان و بعد از رضاخان تا سال ۱۳۵۵ است. اکثریت سیاستمداران (به مفهوم عام) حاصل فکرشان این بود که باید به یکی از دو بلوک متکی بود.

فشار تبلیغاتی رژیم گذشته

سال‌ها گذشت آزادی‌های نسبی مردم داشتند، اما گرداننده اصلی همان استعمارگران بودند. چون اینطرف یا نقشه نداشت و یا اگر داشت اینقدر از نظر نیرو ضعیف بود که تحت‌الشعاع قرار می‌گرفت ۲۸ مرداد کار را یکسره کرد خیلی‌ها پیش‌بینی کردند از حمله یکی از تئوریسین‌ها نوشت: با روشی که دکتر مصدق دارد دو حالت ممکن است پیش بیاید، یا یک دیکتاتوری کمونیستی و یا یک دیکتاتوری فاشیستی " و بعد پیش‌بینی کرد چون شرایط فعلی ایران از نظر داخلی و تاریخی امکان تسلط دیکتاتوری کمونیستی را نمی‌دهد، یک دیکتاتوری فاشیستی بوجود می‌آید که بوجود هم آمد. این دیکتاتوری تلاش کرد آخرین مقاومت مردم را در هم بشکند.

شکنجه‌ها، زندان‌ها، تبلیغات مختلف و روزنامه‌ها ـ  قدرت فیزیکی دشمن تنها مورد نظرمان نیست رادیو و تلویزیون و روزنامه‌ها بیشتر به دشمن خدمت کردند و می‌کنند تا سازمان امنیت، ارتش و قوای انتظامی. اینها ارتش های مختلف دشمن بودند. با تبلیغات می‌خواستند به مردم بگویند که هیچ مقاومتی فایده ندارد، مقاومت بیفایده است همین است که هست تا جایی که خود شاه هم همین را می‌گفت، با وقاحت ، شکنجه می‌دهیم از کسی هم ترس نداریم» در یکی از مصاحبه‌هایش گویا در همدان یک خانم خبرنگار که الان حتما آزادیخواه و طلبکار از انقلاب شده با آن صدای لرزان و حاکی از حقارت از او سؤال کرد، اعلیحضرتا: در مورد حزب رستاخیز و جناح‌های مخالف چه می‌گویید؟ ایشان تکیه دادند به طناب و دست‌ها در جلیقه و با آن حالت خاص گفتند« جناح معنی نمی‌دهد ، اختلاف سلیقه معنی نمی‌دهد ، همه چیز را ما گفته‌ایم و ما راهنمایی می‌کنیم.

اما علیرغم پیش‌بینی اسعتمار، مقاومت‌ها در هم شکست، ملت مقاومت کرد. مبارزه اوج گرفت، اما استعمار باورش نمی‌شد گفت، مبارزه را کنترل می‌کنم و این مهره پوسیده را تا آنجا که توانستم حفظ می‌کنم نتوانستم عوضش می‌کنم، اینجا می‌بینید سازمان‌های سیاسی که تا آن موقع خواب بودند یکباره بیدار می‌شوند، یکباره نام جبهه ملی را می‌شنوید. جبهه ملی که در سال ۱۳۲۸ از یک عده افراد نامتجانس تشکیل شده بود که خودشان هم بعد خودشان را قبول نکردند و یکدیگر را خائن قلمداد می‌کردند یعنی اگر اسامی ۱۹ نفر اولی را من بشمارم افرادی که با حوادث و مسایل سرو کار ندارند تعجب خواهند کرد، در این مورد در یک جلسه‌ای گفتم و افراد هم باورشان نمی‌شد. که گفتم عمیدی نوری، مکی، دکتر بقایی، سنجابی، حائری زاده و دکتر مصدق. این معجون جبهه ملی اولیه بود که بعد همه توی سر هم زدند و یکدیرگ را رضد انقلاب قلمداد کردند. در آن موقعیت این جبهه تشکیل شد و نمی‌شود گفت که خدمت نکرد، کار را شروع کرد، ملی کردن شد که از بطن ملت برخاسته بود و رهبرش هم با مذهبیون و امامیون بود، آن را وجهه خودش کرد و شروع کرد انجام دادن، ولی همان موقع شکست خورد یعنی دکتر مصدقی که نخست وزیر بود و وزیر جنگ بود و اختیارات داشت و نطق او می‌شد قانون، با همین جبهه ملی نتوانست حکومتی را که بدستش دادند حفظ کند، ملت فداکری کرده بود و با خون خود دکتر مصدق را در ۳۰ تیر مجددا به سر کار آورده بود و نشان داده بود که می‌تواند با استعمار مبارزه کند. ولی رهبری عدم قاطعیتش را نشان داد و مملکت را تحویل دیکتاتورها داد، دیکتاتورها آمدند و آنها رفتند. ملت کشته شد و شکنجه دید اما وقتی بوی کباب بلند شد استعمار دوباره اینها را به حرکت در آورد.

از سال ۳۲ تا حدود ۳۸-۴۰ همه‌شان رفتند توی خانه‌ها نشستند، هم آنها که می‌گفتند جبهه ملی ... . البته این به عنوان نمونه است همه احزاب سیاسی، در سال ۴۸ که کندی آمد و آن هم نه به خاطر ملت بلکه دید فشار و ظلم بر ملت به قدری شده است که ممکن است اصل ایران بیفتد داخل دامن رقیب گفت سراین دیگ را مقداری بلند کنید دو باره حضرات وارد جریان شدند و دوباره درد ملت گرفتند دوباره جبهه ملی ... ولی این جبهه ملی آن جبهه ملی نبود. تعداد اندکی از آنها بود فقط می‌خواستند از اسم استفاده کنند چون اسم برای عده‌ای جاذبه داشت آن موقع کاری کرده بود. شروع شد برای در دست گرفتن حکومت و باز می‌بینیم این دفعه هم شکست خوردند. حداکثر خواستشان این بود که آن دستگاه و آن دولت، با آنها کنار بیاید. چند وکیل می‌خواستند همین!‌ چنان که دیدیم در عمل هم در همین حد توافق کردند و یکی‌شان که در دوره بیستم رفت به مجلس و الان دوره پیری را می‌گذارند حداکثر اعتراضش، اعتراض به یک اعتبارنماه بود آن هم اعتراض کرد و گفت آقایان این اعتبارنامه را تصویب نکنید که اگر تصویب کردید این مجلس منحل می‌شود و از بین می‌رود یعنی حفظ آن دستگاه را می‌خواست نه نابودی این دستگاه را و همان شخص در شهری که از آن کاندیدا شد به شهادت همین اطلاعات تولد ولیعهد را جشن گرفت.

یعنی دستگاه را قبول داشت در اینجا هست که می‌بینیم یک دفعه نقطه عطفی در تاریخ شروع می‌شود. یک آدم گمنام و دانشمند از قم پرچم مبارزه را در دست می‌گیرد و برای اولین بار لبه تیز حمله را متوجه شاه که بزرگترین عامل استعمار است می‌کند جبهه ملی و سایر سیاستمداران خفه می‌شوند. اگر در ۱۵ خرداد شما یک سطر آوردید این حضراتی که یقه چاک می‌دهند که: «انحصارطلبی، آی انقلاب رفت» یک سطر اعتراض کرده باشند به آن حادثه جنایتکارانه ، من تمام حرفهایم را پس می‌گیرم. صریحا گفتند اصلاحات آری ، دیکتاتوری نه، یعنی کارهای شاه را اصلاحات قلمداد کردند‌! و بعد هم گفتند سیاست صبر و انتظار باید پیش گرفت....!

از سال ۴۱ تا سال ۵۶ هیچ اعتراضی نیست انگار مملکت عدالت درش حکمفرماست. ظلم نمی‌شود. کسی شکنجه نمی‌بیند، کسی کشته نمی‌شود اموال ملت به غارت نمی‌رود، یک سطر اعتراض نمی‌شود.

تنها امام خمینی بود که در آن نطق کوبنده که هنوز باورشان نمی‌اید کسی در آن اوج دیکتاتوری چنین سخنرانی کرده باشد، فقط او اعتراض کرد، بقیه خفه شده بودند. سرجایشان نشسته بودند، بعد هم هیچ چیز نگفتند.

جریان گذشت و استعمار دید فشار به حد اعلی خود رسیده دوباره بازی قدیمی‌آش را خواست شروع کند. اول تمام همش این بود که با اصطلاح آزادی بدهد. شاه می‌گفت ما آزادی را اعطاء می‌کنیم، منت هم می‌گذاشت. تک حزبی را میخواست حفظ کند، جناح هم نباشد، اختلاف سلیقه هم نباشد ایشان یک آزادی‌هایی را اعطاء کند. در این حول و حوش است که به خاطر اینکه عمل دست انقلابیون اصلی نیفتد حضرات، سرو کله‌شان پیدا می‌شود .... اعلامیه ۳ نفری آقای سنجابی و شاپور بختیار و آن دیگری، آقای شاپور بختیار که در شماره پنج بهمن ماه سال ۱۳۳۵ اطلاعات در اعلامیه حزب ایران و تأیید دکترین آیزنهاور آن موقع تأیید کرد دکترین استعماری آیزنهاور را. نه فقط در آن موقع به نفع ملت کار نمی کرد بلکه به ضرر ملت اعلامیه دادند و نامه‌ای نوشتند آن هم خطاب به خود شاه که: اعلیحضرت. اوضاع بد است به داد ملت برسید.

به تدریج که انقلاب پیشرفت می‌کرد دشمن آقایان را بیشتر به بازی می‌گرفت در یک زمان افرادی که تمامشان جمع شدند نمی‌توانستند صد نفر بشوند برای ایکه شورای مرکزی‌شان تشکیل بشود ناچار شدند آدم اجاره کنند کسی را نداشتند، آمدند عده‌ای را جمع کردند. و دوباره به نام جبهه ملی سال ۲۸ تشکیل می‌شود زمان دکتر مصدق از بین می‌رود، نیست و نیست دوباره سال ۳۹ زاییده می‌شود و دوره‌ای فعالیت دارد دوباره نیست تا سال ۵۶ حالا چگونه می‌شود ۳۰ سال حساب کرد و نشست جشن گرفت به عنوان ۳۰ سال مبارزه، قالب کرد این دیگر قضاوتش با خود آقایان است! به هرحال هر چه کرد و نشست جشن گرفت به عنوان ۳۰ سال مبارزه، قالب کرد این دیگر قضاوتش با خود آقایان است به هرحال هر چه نهضت پیش می‌رفت استعمار بیشتر به‌ اینها میدان می‌داد ملت دو میلیون نفر و ۴ میلیون نفر و در سراسر کشور ۱۵-۲۰ میلیون نفر راه‌پیمایی می‌کرد ولی بلندگوهای استعمار به پای جبهه ملی حساب می‌رکدند آمدند که بله ما الان در مبارزه شرکت داریم ولی شرکتشان چی بود؟

با این مصاحبه‌ای که در روزنامه شما هست، شاپور بختیار هم که خوب رفت و الان در انگلستان او را با هلیکوپتر به این طرف و آن طرف می‌برند تا به خیال خام خودشان برش گردانند. شتر در خواب بیند پنبه‌دانه ... آن دیگری در اوج مبارزات مصاحبه‌اش هست، گفت ما سلطنت را رد نمی‌کنیم و بعد از اینکه دستگاه از اینجا فرستاد پاریس و ذکر کرد که میروی آنجا سنگ مفت، گنجشک مفت یا آقا را قانع می‌کنی که شما را تأیید کند، چون کم کم باورشان شده بود که در مملکت آدم نیست جز آنها، یا سکوت می‌کنند اما به محض اینکه رفت و از هتل تلفن زد به مقر آقا کسی که تلفن را برداشت گفت آقا این سخن را نمی‌پذیرد، مگر به چند شرط.

یک: در کنگره سوسیالیست‌های کانادا شرکت نکند.

دو: نامه بنویسد و قانون اساسی و سلطنت را فسخ کند.

سه: به عنوان عضو جبهه ملی نه.

چهار: ملاقات خصوصی هم با کسی نداریم مثل همه بیاید پیش من.

ایشان هم رفتند آنجا توبه نامه را نوشتند دشمن امیدوار بود که به این وسیله کنترل را در دست بگیرد یعنی حکومت را بدهد به این عده‌ شاه هم ظاهرا برود و حکومت همین طور حفظ شود. شاپور بختیار مستقیما وابسته بیگانه بود. حرفی نیست که حالا بزنیم از سال ۱۳۳۰- روشن بود، اسناد جاسوسی‌آش در انگلستان بدست آمد و همان موقع علت اختلاف آیت‌الله کاشانی و دکتر مصدق همین بود ....

کاشانی به مصدق پیام فرستاد بختیار که سند جاسوسی‌اش دست من است چرا معاون وزارتش کرده‌ای که ایشان گفتند توبه کرده و کاشانی جواب داد اگر کسی زنا کرد و توبه کرد باید پیش نماز مسجد بشود؟ یک عده‌ای از آنها هستند که هنوز هم قبول دارند که باید به یک نیروی خارجی متکی بود و ما نمی‌توانیم اصالت داشته باشیم ولی انقلاب ایران اصالتش در این است که می‌گوید ما می‌توانیم اصیل باشیم، می‌توانیم به هیچ ابرقدرتی تکیه نکنیم چنانکه نکردیم و پیروز شدیم، ما نه تنها می‌توانیم در ایران پیروز شویم بلکه می‌توانیم جنگ را به سرزمین دشمن بکشانیم، جنگ ایدئولوژیکی ، چون امروز ایدئولوژی است، فکر است که حکم می‌کند برای خودش و ما می‌توانیم با آن فکر اسلامی دشمن را چه در شرق و چه در غرب و در سرزمین خودش بکوبیم ...

چنانچه امروز فکر اسلام در افریقا در خلیج فارس، در کشورهای اسلامی و غیر اسلامی دارد شکل می‌گیرد و دارد جا باز می‌کند. اگر بعضی از مسامحه کاری‌ها و اعمال کاری‌های دولت نبود تنها ما در داخل مشکلی نداشتیم بلکه همین الان دچار سرگیجه وناراحتی بود، متأسفانه بعضی اهمال‌کاری‌ها به دشمن اجازه داد که آن ضربت صاعقه آسایی که خورده و گیج شده بود دوباره بلند شود و دوباره شروع کند خودش را تجدید کردن رمز پیروزی انقلاب ما و تداومش در تهاجمی بودنش است، در زمینه اقتصاد در زمینه سیاست در همه جا نباید اجازه بدهیم کسانی که در آن نظام که اسم می‌برم صفی‌پورها، مهندس والاها که هنوز و هنوز هم در روزنامه‌ها هستند طلبکار شوند.

اینها هم بعد از انقلاب آخرین آرزویشان این بود که اعدام نشوند ولی حالا می‌بینیم که هر روز یک بازی در می‌آورند، طلبکار شده‌اند ولی من در اینجا پیش بینی می‌کنم و می‌بینید این پیش‌بینی به نتیجه خواهد رسید اگر اهمال کاری‌های دولت این ضرر داشت که بسیاری از فرزندان رشید این مملکت شهید شدند این نفع را هم داشت که دشمن فکر کرد انقلاب در حال شکست است و خودش را روشن‌تر نشان داد و در آینده نزدیک موج انقلاب تمام اینها را به زباله دان تاریخ خواهد سپرد، این را من یقین دارم اینها فکر می‌کنند به علت بعضی عقب‌نشینی‌ها و به علت بعضی میدان دادن‌ها مثل مار افسرده‌ای که نیرو پیدا کرده فکر می‌کنند می‌توانند آب رفته را به جوی باز گردانند ولی مطمئن باشید که این آرزو را به گور می‌برند و مطمئنا ملت پیروز می‌شود.

«والسلام»


منبع: تاریخ انقلاب

۰ نظر ۱۴ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۱۸
حسن حیدری

http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/30410/B/13940513_0130410.jpg

۰ نظر ۱۴ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۰۲
حسن حیدری
مشاور امور بین الملل آیت الله مکارم شیرازی با اشاره به دعوت رسمی مراجع تقلید شیعه از علمای الازهر برای سفربه قم گفت: ضرورت های وحدت جهان اسلام و راهکارهای برون رفت از مشکلات وهابیت باید در نشست مشترک علمای شیعه و سنی بررسی شود.
 به گزارش مشرق، حجت الاسلام والمسلمین سیدمحمد حسینی قزوینی با اشاره به بحث های منتشر شده از سوی رئیس دانشگاه الازهر مصر در شب های ماه مبارک رمضان، گفت: دکتر احمد الطیب پیشنهاد کرده اند که علمای شیعه و اهل سنت در کنار هم راجع به مسائل اختلافی صحبت نموده و راهی برای همزیستی مسالمت آمیز دو مذهب پیدا کنند.

وی ضمن اشاره به تکرار دعوت شیخ الازهر به منظور بررسی راهکارهای تحکیم وحدت اسلامی خاطرنشان کرد: آیت الله مکارم شیرازی نیز ضمن تقدیر از تلاش های وحدت آفرین دکتر احمد الطیب، نامه ای به وی ارسال نموده؛ هم اکنون در انتظار پاسخ آن هستند.

مشاور بین الملل آیت الله مکارم شیرازی تصریح کرد: با توجه به رسانه ای شدن دعوت شیخ الازهر از علمای جهان اسلام، ما نیز همواره ضمن تأکید بر تحکیم وحدت اسلامی، آمادگی خویش را نسبت به عملیاتی سازی روش های وحدت آفرین اعلام می کنیم.

لزوم زمینه سازی نشست علمای شیعه و سنی
حجت الاسلام والمسلمین حسینی قزوینی با بیان اینکه تصور ما این است که ضرورتی ندارد در آغاز امر، مراجع دینی و شیخ الازهر در این باره شرکت کنند، گفت: ابتدا باید علمای برجسته در سطوح مختلف، جلسات مشترکی را تشکیل داده، زمینه را برای شرکت علمایی که در سطح بالا هستند فراهم کنند.

وی تصریح کرد: با توجه به نیاز روز افزون جوامع اسلامی به وحدت؛ امیدواریم دکتر احمد طیب، جواب مثبت به این پیشنهاد دهند تا مقدمات آن، هرچه سریع تر فراهم گردد.

حجت الاسلام والمسلمین حسینی قزوینی در ادامه با بیان اینکه شیخ الازهر از جایگاه بالاتری نسبت به مفتی اعظم و رئیس الازهر برخوردار است، اظهار داشت: شیخ الازهر بالاترین مقام علمی و سیاسی دولت مصر است که توسط حکومت این کشور معین می گردد.

قدردانی علمای شیعه از سخنان تقریبی شیخ الازهر
وی با اشاره به اینکه دکتر احمد الطیب در ایام ماه مبارک رمضان هرروز مباحثی پیرامون عقاید تشیع داشته است، ابراز داشت: بحث اول شیخ الازهر پیرامون لزوم وحدت بین شیعه و سنی بود که ایشان به حق، مطلب را ادا کرد و بهتر از این عبارات نمی شد که برای ضرورت وحدت شیعه و سنی بیان نمود. ما نیز به نوبه خود از این موضوع تشکر می کنیم.

مشاور بین الملل آیت الله مکارم شیرازی با اشاره به بحث دکتر احمد الطیب پیرامون تبشیر تشیع، اظهار داشت: مقصود ایشان از این مسئله این بوده که افرادی در مصر به بهانه تبلیغ تشیع؛ شهادت بر جهنمی بودن همسر رسول الله صلی الله علیه و آله را از شروط اذان و اقامه بر می شمرند، که این قضیه موجبات عصبانیت شیخ الازهر را فراهم کرده است.

وی با اشاره به اینکه ریشه بحث های انحرافی که به شیعه نسبت داده می شود، از سوی «یاسر الحبیب» صاحب شبکه فدک در لندن مطرح می گردد؛ اظهار داشت: این افراد به تعبیر مقام معظم رهبری شیعه انگلیسی هستند و همان گونه که آیت الله مکارم شیرازی تاکید کردند، «یاسر الحبیب» آدمی سفیه، فاقد عقل و جیره خوار غرب است که با این کار به اختلاف شیعه و سنی دامن می زند و همان کاری را که آمریکا و اسرائیل می خواهند، انجام می دهد.

ابراز برائت تمام علمای شیعه از سب و لعن صحابه
مشاور بین الملل آیت الله مکارم همچنین با اشاره به اذعان دکتر احمد الطیب مبنی بر برائت فضلای شیعه از کارهای انحرافی گروهی مزدور که فعالیت آنها نتیجه ای جز ضربه زدن به اسلام ندارد، اظهار داشت: همان گونه که آیت الله مکارم تاکید کردند؛ نه تنها فضلای شیعه، بلکه تمام مراجع شیعه از کار یاسر الحبیب و امثال این افراد برائت می جویند.

حجت الاسلام والمسلمین حسینی قزوینی با اشاره به اظهارات دکتر احمد الطیب مبنی بر اینکه، لازمه وحدت بین شیعه و سنی دست برداشتن از سب صحابه است، گفت: آیت الله مکارم پیش از این نیز بارها ضمن تأکید بر نهی سب صحابه این عمل را حرام می دانند.

شیخ الازهر، هرکسی را مرجع شیعه نداند
وی در ادامه با اشاره به نقد دکتر احمد الطیب پیرامون عقاید شیعه در زمینه امامت و خلافت، ابراز داشت: ما از بحث علمی استقبال می کنیم و انتظار داریم، در استناد به عقاید شیعه از اقوال افرادی که مطرود تشیع و مراجع تقلید مذهب اهل بیت علیهم السلام هستند؛ پرهیز شود.

مشاوربین الملل آیت الله مکارم شیرازی با اشاره به استناد دکتر احمد الطیب به سخنان احمد الکاتب و سید علی امین، یادآور شد: این افراد از مزدوران استکبار و آل سعود هستند، که ماهیانه حقوق دریافت می کنند تا در شبکه های ماهواره ای، مطالبی برخلاف نظر مراجع عظام تقلید و نظریه فقهای شیعه مطرح کنند. ما انتظار داریم شیخ الازهر از به کارگیری عنوان مرجع شیعه برای افراد معلوم الحال پرهیز کنند.

آماده ارائه مطالب مستدل بر ولایت بلافصل علی علیه السلام هستیم
وی با اشاره به زیر سوال بردن عصمت اهل بیت علیهم السلام و مطرح کردن خلافت از منظر اهل سنت توسط دکتر احمد الطیب، گفت: شیخ الازهر گفته است که بحث امامت الهی در کتب شیعی نیز به صراحت نیامده است، در حالی که ما روایات متواتر بر ولایت و امامت حضرت علی علیه السلام داریم و آماده ایم به استدلال صدها روایت از نهج البلاغه و دیگر کتب از زبان خود حضرت علی علیه السلام بر امامت منصوص و خلافت بلافصل ایشان بپردازیم.

نامه آیت الله مکارم به الازهر ارسال شده است
وی با اشاره به نگارش نامه آیت الله مکارم شیرازی در بیست و نهم ماه مبارک رمضان، گفت: این نامه از طریق دفتر نمایندگی وزارت امور خارجه در قم به قاهره ارسال شد و حافظ منافع ایران در مصر، نامه را به رئیس دفتر دکتر احمد الطیب تحویل دادند؛ اما تا امروز پاسخ مکتوبی از شیخ الازهر دریافت نشده است.

علمای شیعه و سنی فتوا به خون مسلمین نداده اند
مشاور بین الملل آیت الله مکارم شیرازی با اشاره به درخواستی از علمای شیعه برای حضور در نشست مشترک با علمای اهل سنت پیرامون فتوای حرمت خون شیعه و سنی، اظهار داشت: ما ناگزیر هستیم این مسئله را مطرح کنیم که در طول 14 قرن گذشته، هیچ مرجع دینی، اعم از شیعه و سنی به ریختن خون مسلمانی دیگر فتوا نداده است.

حجت الاسلام والمسلمین حسینی قزوینی با تاکید بر اینکه ما قاطعانه اعلام می کنیم وهابیت تکفیری و افراطی فتوا به ریختن خون شیعه و سنی داده است، گفت: امیدواریم در نشستی که علمای شیعه و اهل سنت گردهم می آیند؛ از علمای عربستان سعودی نیز که به طور شبانه روزی فتوا به ریختن خون مسلمانان می دهند، دعوت به عمل آید؛ تا ما به آنها اثبات نماییم که فتوایشان مبنی بر جواز ریختن خون مسلمانان مخالف قرآن، سنت، سیره نبوی، صحابه و ائمه اطهار علیهم السلام است.

دعوت رسمی مرجعیت شیعه از شیخ الازهر برای سفر به قم
وی با بیان اینکه امروز با توجه به سیاست دولت و فشارهای آمریکا و عربستان سعودی در قبال مصر، امکان حضور علمای شیعه در این کشور وجود ندارد و با مشکلات بسیاری همراه است، اظهار داشت: مراجع تقلید ما رسماً از علمای الازهر دعوت می کنند، تا به قم تشریف آورند و یا در مکان دیگر و یا کشور ثالث با یکدیگر نشستی مشترک برگزار نموده؛ ضرورت های وحدت جهان اسلام و راهکارهای برون رفت از مشکلات وهابیت را با یکدیگر بررسی کنند و نتیجه این مباحث برای بزرگان شیعه و الازهر الزام آور باشد.

حجت الاسلام والمسلمین حسینی قزوینی در ادامه با اشاره به نگارش نامه تفصیلی آیت الله مکارم شیرازی به شیخ الازهر پس از برگزاری کنگره جهانی مبارزه با تکفیر، اظهار داشت: معظم له در این نامه ضمن اشاره به حضور بیش از 60 درصدی علمای اهل سنت در این کنگره، مطالبی پیرامون حرمت تکفیر و رعایت وحدت شیعه و سنی مطرح کرده بودند که شیخ الازهر با عذرخواهی از تأخیر در پاسخ به نامه معظم له از اهتمام هرچه بیشتر ایشان نسبت به مقوله مهم و حیاتی وحدت تقدیر کرده بود.

وی ادامه داد: الازهر نیز حدود دو هفته بعد از برگزاری کنگره جهانی مبارزه با تکفیر در قم، کنگره ای را تحت عنوان مبارزه با ترور و تکفیر با حضور بیش از 120 نفر از شخصیت های مختلف تشکیل داد و بیانیه ای عالی صادر نمود.

مدیر شبکه جهانی ولایت در ادامه در پاسخ به سوال خبرنگاری با بیان این که برای تمام شبهات وهابیت پاسخی آماده داریم، ابراز داشت: شبهات وهابیت بسیار سخیف و بسیار بی سوادانه است و بر پایه فقدان عقل، علم و شعور استوار شده است؛ اگر کسی روش پاسخگویی را بداند به سهولت پاسخگوی تمام شبهات خواهد بود.

چرا سخنان شیخ الازهر به نقد تشیع اختصاص یافت؟
حجت الاسلام والمسلمین حسینی قزوینی در پاسخ به این سوال درباره چرایی انتخاب موضوع نقد تشیع از سوی شیخ الازهر در ایام ماه مبارک رمضان، اظهار داشت: دلیل اصلی این مسئله را می توان در گسترش تشیع توأم با فحاشی به مقدسات اهل سنت جستجو نمود.

حجت الاسلام والمسلمین حسینی قزوینی همچنین در تبیین این موضوع که با توجه به اعلام رسمی فتوای مقام معظم رهبری و مراجع عظام تقلید پیرامون حرمت سب و لعن صحابه نبی اکرم صلی الله علیه و آله و ابراز برائت از اقدامات تشیع انگلیسی، چرا مواضع رسمی روحانیت شیعه به اطلاع شیخ الازهر نمی رسد، اظهار داشت: دکتر احمد الطیب فرصتی برای رصد مستقیم شبکه های شیعی ندارد و روزنامه های شیعه نیز به دست ایشان نمی رسد؛ لذا امکان دارد افرادی نفوذی، جاهل، ناآگاه و مغرض، مطالب جهان تشیع را به طور نادرست به شیخ الازهر ابلاغ کنند.

وی در ادامه با بیان اینکه گلایه ای از شیخ الازهر پیرامون نقد عقاید شیعه نداریم، ابراز داشت: البته ما از ایشان انتظار داشتیم مباحث علمی در جلسات تخصصی و علمی با حضور علمای اهل سنت و شیعه بررسی گردد.

مشاورآیت الله مکارم شیرازی با اشاره به اینکه امروز الازهر نماد اهل سنت در جهان است، تصریح کرد: ما نباید انتظار داشته باشیم شیخ الازهر همانند عالم شیعه صحبت کند.

به گزارش پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه حجت الاسلام والمسلمین حسینی قزوینی در ادامه ضمن تقدیر از حمایت های رسمی دکتر احمد الطیب از سخنان شیخ شلتوت، اظهار داشت: ابراز علاقه شیثخ الازهر برای حضور در میان علمای شیعه، برای ما بسیار مبارک و ارزشمند است.
منبع: شبستان
۰ نظر ۱۳ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۲۴
حسن حیدری
رئیس شبکه ماهواره‌ای ولایت، جزئیات نامه اخیر آیت‌الله العظمی ناصر مکارم شیرازی به شیخ الطیب رئیس الازهر مصر را تشریح کرد.
به گزارش مشرق، آیت‌الله سید محمد حسینی قزوینی عصر دوشنبه در گفتگو با خبرنگاران اظهار کرد: در ماه مبارک رمضان دکتر احمد الطیب شیخ الازهر طی ۳۰ شب بحث‌هایی پیرامون اختلاف شیعه و سنی داشته که از برخی رسانه‌ها پخش شد و ایشان پیشنهاد کرد که علمای شیعه و اهل سنت در کنار هم بنشینند و راجع به مسائل اختلافی صحبت کنند و راهی برای همزیستی مسالمت آمیز دو مذهب پیدا کنند.

وی گفت: شیخ الازهر در سخنانش این دعوت را تکرار کرد و اتفاقا آیت الله مکارم شیرازی هم طی نامه‌ای ضمن تشکر از اهتمام ایشان به وحدت میان شیعه و سنی، مطالب خیلی مهم و اساسی را خدمت ایشان ارسال کرده و هم اکنون در انتظار پاسخ آن است.

وی ادامه داد: با توجه به اینکه سخنان ایشان بازتاب گسترده‌ای در رسانه‌ها داشت آیت‌الله مکارم شیرازی تأکید کرده که ما هم آن نامه را که خصوصی بوده به ناچار رسانه‌ای کنیم تا برای همگان معلوم شود ما هم طرفدار همین پیشنهادیم و قبلا نیز حمایت خود را از آن ابراز داشته‌ایم.

آیت‌الله حسینی قزوینی گفت: آیت‌الله مکارم شیرازی در این نامه تأکید داشته: تصور ما این است که ضرورتی ندارد در آغاز، مراجع دینی و شیخ الازهر حضور بهم رسانند؛ بلکه ابتدا علمای بزرگی که در سطوح دیگر هستند جلسات مشترکی تشکیل دهند و زمینه را برای شرکت علمایی که در سطح بالا هستند فراهم کنند. امیدواریم جناب آقای دکتر الطیب شیخ الازهر جواب مثبت به این پیشنهاد بدهند تا مقدمات آن فراهم شود.

رئیس شبکه ماهواره‌ای ولایت با بیان اینکه نامه آیت‌الله مکارم شیرازی توسط دفتر وزارت امور خارجه به مصر ارسال شده و به رئیس دفتر دکتر الطیب تحویل داده شده است، اظهار کرد: تا الان جواب مکتوبی از شیخ الازهر دریافت نشده است.


این استاد حوزه علمیه قم تاکید کرد: در طول ۱۴ قرن به ویژه عصر حاضر هیچ مرجع شیعه فتوا به ریختن خون عالم سنی و هیچ عالم سنی فتوا به ریختن خون عالم شیعی نداده است. امروز تنها وهابیت تکفیری و افراطی است که چنین حکم‌هایی صادر می‌کند.

آیت الله حسینی قزوینی افزود: اگر شیخ الازهر شجاعت به خرج دهد و هنرنمایی کند و در این نشست از علمای عربستان دعوت کند، ما می‌توانیم بحث کنیم که فتوای آنها مبنی بر ریختن خون شیعه و سنی مخالف قرآن، سنت و سیره نبی مکرم اسلام و ائمه اطهار و صحابه است.

وی در مورد مشکلاتی که ممکن است علمای شیعه در سفر به مصر داشته باشند، تصریح کرد: ما می‌دانیم با توجه به سیاست حکومت دولت مصر، امکان رفتن علمای شیعه به مصر یا اصلا نیست یا چه بسا با مشکلاتی مواجه باشد ولی مراجع ما می‌فرمایند که ما رسما از علمای الازهر دعوت می‌کنیم به قم تشریف بیاورند یا در کشور ثالثی دور هم بنشینیم و در مورد برون رفت از مشکلات جهان اسلام با هم صحبت کنیم و نتیجه این بحث‌ها برای بزرگان الازهر و علمای شیعی الزام آور باشد.

اصل نامه آیت‌الله مکارم شیرازی

نامه آیت‌الله العظمی ناصر مکارم شیرازی خطاب به دکتر احمد الطیب رئیس شیخ الازهر به ا ین شرح است: «در آغاز، به دلیل بیانات سرشار از متانت شما در ویژه برنامه تلویزیونی  «حدیث شیخ الازهر» در ماه رمضان سال جاری، که با موضوع اختلافات شیعه و سنی درباره امامت و صحابه بود، از جنابعالی سپاسگزاری می‌کنم. از تلاش پیوسته شما در تحقق وحدت میان مسلمانان تشکر می‌نمایم.

ما از برخی سخنان جنابعالی بسیار خرسندیم؛ از جمله اینکه فرمودید: «شیعه سنی، دو بال امت اسلامی هستند و آنچه که اکنون بین شیعه و سنتی اتفاق می‌افتد، تلاشی است برای ضربه زدن به مسلمانان از طریق سلاح (کشتار و جنگ مذهبی)؛ و اینکه «تا زمانی که شیعه و سنی به شهادتین ایمان داشته باشند، الازهر میان شیعه و سنی تقاوتی قائل نیست». این سخنان شما در راستای رویه الازهر شریف در نشر مفاهیم اعتدال فکری و اعتقادی است. اما اجازه بدهید درباره این برنامه تلویزیونی چند نکته را بیان کنم:

اول: در رابطه با مساله دشنام و بدگویی به برخی صحابه علاوه بر برخی از فضلای شیعه، چنانکه جنابعالی اشاره کردید – باید گفت، همه مراجع شیعه نیز از این کار برائت می‌جویند. فقط برخی از مردم عوام شیعه که درخور توجه نیز نیستند، به این کار مبادرت می‌نمایند.

دوم: ما بر این باوریم که برخی نکات بیان شده از سوی جنابعالی در این برنامه تلویزیونی در خصوص باورها و اعتقادات شیعه، قابل بحث و مناقشه است.

همچنین با وجود احترام فراوانی که برای جنابعالی قائل هستیم، بر این باوریم که طرح این مطالب از طریق رسانه‌ها، موجب افزایش اختلافات میان شیعه و سنی می‌شود و بسیاری از دشمنان اسلام همین مطالب را دستمایه اهداف خودشان خواهند کرد. ای کاش، این مسائل در جلسات  علمی و غیرعلنی و با حضور علمای دو مذهب شیعه و سنی، طرح و بررسی می‌شد، نه در رسانه‌های گروهی.

از این رو، پیشنهاد می‌کنیم کنفرانس علمی با حضور برجسته‌ترین علمای دو مذهب شیعه و سنی برگزار شود تا مهمترین موانع وحدت اسلامی مورد بررسی قرار گرفته و از سوی دیگر مهمترین اقدامات لازم برای تقویت وحدت اسلامی طرح شود و در پایان، نتایج این کنفرانس علمی، به صورت مصوبات الزام آور برای همگان مورد عمل قرار گیرد.

امیدوارم جنابعالی نیز این پیشنهاد را بپذیرید تا شیعیان ناچار نشوند از طریق رسانه‌های گروهی و شبکه‌های ماهواره‌ای به اشکالات بیان شده از سوی شما نسبت به مذهب شیعه، پاسخ دهند.

در پایان بار دیگر از شما تشکر می‌کنم که مسیر وحدت میان مسلمانان را همچنان ادامه می‌دهید. برای جنابعالی توفیق و لطف بیشتر الهی را خواستارم. »

تقدیر دو عالم از یکدیگر

آیت‌الله حسینی قزوینی در بخش دیگری از سخنان خود اظهار کرد: بعد از کنگره مبارزه با تکفیری‌ها، آیت‌الله مکارم شیرازی نامه‌ای به شیخ الازهر نوشته و فرموده که مطالب خوبی در این کنگره در مورد حرمت ریختن خون مسلمانان مطرح شد و دکتر الطیب در پاسخ به نامه آیت الله مکارم شیرازی، نامه ای نوشته و ضمن عذرخواهی از تاخیری که در پاسخ نامه داشته، از آیت الله مکارم شیرازی به دلیل اهتمام ایشان به وحدت و نفی تکفیر تشکر کرد.

وی ادامه داد: دو هفته بعد از کنگره قم، در الازهر هم کنگره مبارزه با ترور و تکفیر تشکیل شد و بیانیه خیلی خوب از این کنگره صادر شده که آیت الله مکارم شیرازی از این بیانیه و کنگره قدردانی کرد.

منبع: مهر
۰ نظر ۱۳ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۱۸
حسن حیدری
شیخ الازهر مصر با به کاربردن لفظ توهین آمیز روافض از سوی وهابیون و مبلغان سلفی تندرو برای شیعیان و محبان اهل بیت عصمت و طهارت(ع) مخالفت کرد.
به گزارش مشرق،"احمد الطیب" شیخ الازهر مصر بر مخالفت خود با استفاده از لفظ توهین آمیز روافض برای محبان اهل بیت عصمت و طهارت(ع) تاکید کرد.

بر اساس گزارش الیوم السابع، احمد الطیب در سخنانی به مناسبت ایام ماه مبارک رمضان که از شبکه ماهواره ای مصر پخش می شد، تصریح کرد: هدف ما، جست‌وجوی راه های وحدت امت اسلام و نه تفرقه است. الازهر هیچ گاه موسسه ای برای فتنه یا تفرقه میان مسلمانان نبوده است .

شیخ الازهر افزود: این موسسه در قرن گذشته منادی تفاهم میان اهل سنت و شیعیان و علاقه مند به این وحدت بوده است زیرا آن چه امروز دچار آن شده و آتش آن ما را در برگرفته و رنج می دهد، نتیجه این تفرقه میان شیعیان و اهل سنت است، این مساله باید برای همه شناخته شده باشد.

احمد الطیب با اشاره به ادعاهایی که علیه شیعیان مطرح می شود، مساله تکفیر شیعیان و محبان اهل بیت عصمت و طهارت(ع) را از جمله عوامل تنش زا خواند و گفت: تکفیر شیعیان و اصرار بر نامیدن آنها به عنوان روافض، جایز و شایسته نیست.

وی افزود: ما نیاز داریم تا علمای نگران امت اسلام از دو مذهب، این شکاف را پر کنند تا شاید مرگ و ویرانگری متوقف شود.
منبع: تسنیم
۰ نظر ۱۳ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۱۴
حسن حیدری