حضرت امام خامنه ای: نگذارید احساس غیرت انقلابی و تکلیف در مقابل انقلاب، در دلهای شما ضعیف بشود و فرو بنشیند. مثل کسی که از خانواده و حرم و ناموس خوددفاع میکند،ازانقلاب وارزشها و دستاوردهای آن،همین طور دفاع کنید بایگانی شهریور ۱۳۹۵ :: فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

خواستۀ ما: اینترنت باید ملّی، امن، پرسرعت، ارزان و پاک باشد

فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

خواستۀ ما: اینترنت باید ملّی، امن، پرسرعت، ارزان و پاک باشد

دیدگاه و باور ما: فضای مجازی در خدمت صدورانقلاب، اقتصاد مقاومتی، صادرات غیر نفتی، نهضت تولید علم، جنبش نرم افزاری، ایجاد اشتغال پایدار، مبارزه با امپریالیسم واستکبار ستیزی یا مهدی ادرکنی
فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

حضرت امام خامنه ای (حفظه الله تعالی): ۱۳۹۴/۰۶/۱۸
«ان‌شاءالله تا ۲۵ سال دیگر، به توفیق الهی و به فضل الهی چیزی به نام رژیم صهیونیستی در منطقه وجود نخواهد داشت.»

بایگانی
پیوندها

۲۶۶ مطلب در شهریور ۱۳۹۵ ثبت شده است

پس‌لرزه نامه مطهری درباره اعدام‌های سال67 به مجلس رسید/کوهکن:حاشیه‌سازی نکنید/نوروزی:شما قاضی نیستید

سیاست > مجلس - نماینده مردم لنجان در مجلس در تذکری خطاب به نایب‌رئیس مجلس از او خواست تا زمانی که در این جایگاه است، از برخی اظهارنظرهای حاشیه‌ای پرهیز کند.

به گزارش خبرآنلاین، پس لررزه‌های نامه روز گذشته علی مطهری خطاب به مصطفی پورمحمدی درباره اعدام منافقین در سال 67 به صحن علنی مجلس رسید.

آنجا که محسن کوهکن  در تذکری منطبق بر بند 7 از ماده 22 آیین نامه داخلی مجلس خطاب به علی مطهری که بر کرسی ریاست مجلس  نشسته بود، گفت: دوست داشتم که آقای لاریجانی الان رییس جلسه بودند چون تذکر من مربوط به شخص شما است و بهتر بود با ایشان مطرح می شد. ما از عزیزانی که برای حضور در هیات رییسه مجلس انتخاب می‌کنیم انتظار داریم در نطق‌ها، تذکرات و نوشته‌هایشان به چند نکته توجه کنند.

کوهکن: تا زمانی که نایب رئیس هستید، دقت کنید

وی تصریح کرد: من خواهش و استدعایم از شما  این است که تا زمانیکه در سمت نایب رییسی مجلس هستید از هرگونه نطق یا نامه ای که خوراک تبلیغاتی برای بیگانگان باشد پرهیز کنید. این انتظار ما از شما به عنوان نایب رییس مجلس است.

کوهکن با بیان اینکه مشکلات زیادی در کشور وجود دارد، خاطرنشان کرد: حداقل در شرایطی که مشکلات اولیه مردم ما بیکاری فرزندان، تبعیض ها و معضلات اقتصادی است که در تمام نگرش سنجی ها و نظرسنجی ها هم احصا شده است و همه هم به آن اذعان دارند زیبنده اعضای هیات رییسه نیست که نامه ای بنویسند و مطالبی را بگویند که خوراک تبلیغاتی برای بیگانگان باشد.  در هفته دولت که رییس جمهور و نخست وزیر این کشور توسط منافقین به شهادت رسیدند اینکه ما مطالبی بگوییم یا نامه ای بنویسم که اذهان عمومی را از مساله اصلی که پرداختن به خدمات دولت و اصل خصومت منافقین با نظام جمهوری اسلامی است دور کنیم شایسته نیست.این موضوعی نیست که سیاسی یا گروهی باشد همه به آن تاکید دارند.

کوهکن گفت: اینکه مطالبی را بگوییم که دیگران برداشت کنند که آنچه مورد نظر امام بوده است زیر سوال رفته است رفتار درستی نیست.من شما را متهم نمی کنم ولی انتظار داریم طوری بگویید و بنویسد که دشمنان نظام چنین برداشتی نکنند. شما در پاسخ به این حرفهای من نگویید برو نامه را بخوان. تدبیر یک رییس و برادری که شان او این بوده که در هیات رییسه باشد این است که  این بدیهیات را رعایت کند.

نماینده لنجان تاکید کرد: من از آقای لاریجانی تشکر می کنم که جزو از نادر شخصیت هایی هستند که د در تمام سخنرانی ها مسائل امنیتی را مراعات می کنند. من خواهش می کنم حداقل تا زمانیکه در این مسئولیت هستید و رییس ما هستید ما را درگیر این مسائل نکنید . جواب صادقانه ای به ما بدهید و بپذیرید که ما مشکلات زیادی داریم و حاشیه سازی نکنیم. اگر بیتی که سالها فتنه گری کرد و خون به دل امام کرد فایلی را  منتشر می کنند مراقب باشیم که دشمنان ما برخی گفته ها را در کنار آن می‌گذارند  و تفسیر خودشان را می کنند و شاید شما را متهم به مسائلی کنند که من می دانم در وجود شما نیست.

مطهری: سخنان امام و رهبری نیز گاهی با تمجید بیگانگان همراه شد

نایب رئیس مجلس شورای اسلامی در پاسخ به نماینده مردم لنجان اظهار کرد:  اولا بر خلاف آنچه فرمودید نگویید نامه را بخوانید، روشن است شما نامه را نخواندید. حتما آن را بخوانید. ثانیا  اینکه مسائل را با هم مخلوط کنیم،‌ کار درستی نیست. هر وقت به  یک مسئله فرهنگی می‌پردازیم، می‌گویید این همه مشکل فرهنگی داریم، چرا سراغ این مسئله می روید؟ هر مسئله ای باید در جای خود بررسی شود، اینطور نیست که ما فقط به یک بعد جامعه بپردازیم.

علی مطهری ادامه داد: اینکه می گویید امام زیر سوال رفته، خیر اینگونه نیست. بحث درباره نحوه اجرای حکم امام بوده که اگر کوتاهی شده اینها بیایند و توضیح دهند.

نماینده مردم تهران درباره استفاده بیگانگان از سخنانش نیز گفت: چه استفاده ای؟ در خیلی مواقع، خود امام(ره) یا خود مقام رهبری صحبت‌هایی کردند و رسانه های بیگانه تمجید کردند. مثلا وقتی منشور هشت گانه امام صادر شد که تجسس نکنید، شنود نگذارید و از این قبیل مسائل، یک هفته رسانه های بیگانه از امام تمجید می کردند. این دلیل نمی شود که الیاذ بالله امام مخالف انقلاب بوده اند.

وی گفت: مسئله نایب رئیسی هیچ ربطی به این ندارد که ما حرف حق را نزنیم. ممکن است در زمان اداره جلسه ملاحظاتی باشد اما هر نماینده ای آزاد است نظر خود را بگوید. بحث من هم این بوده که توضیح داده شود و این حرف شما باطل است.

نماینده‌ای خطاب به مطهری: بار آخرت باشد

در زمانی که مطهری سخن می گفت:‌ صداهای بلندی نیز از درون صحن شنیده می شد، یکی می گفت «مرگ بر منافق» و دیگری خطاب به مطهری فریاد می زد: «بار آخرت باشد».

نوروزی: آقای مطهری سخنانشان را ابتدا در کمیسیون قضایی مطرح کنند

سپس نوروزی سخنگوی کمیسیون قضایی برای توضیح لایحه ای به پشت تریبون رفت، او خطاب به مطهری گفت: از آقای مطهری می‌خواهیم، ابتدا ‌مطالبشان را در کمیسیون قضایی مطرح کنند آنجا دهها قاضی نشسته‌اند بعد به رسانه ها بگویند. چون ایشان که قاضی نیستند.

۰ نظر ۰۸ شهریور ۹۵ ، ۰۱:۰۵
حسن حیدری
انحرافات فکری و جنایات بزرگ منافقین بر همه روشن است و گروه فرقان هم که شخصیتی به عظمت آیت‌الله مطهری را به شهادت رساند شاخه‌ای از منافقین بود. این امر محل بحث نیست.
 نایب رییس مجلس شورای اسلامی در نامه‌ای خطاب به وزیر دادگستری درباره اظهارات اخیر وی در خصوص فایل صوتی آیت الله منتظری بر لزوم ارائه توضیحاتی در زمینه شایعات مربوط به سال 67 تاکید کرد.

مصطفی پور محمدی دو روز پیش در اظهاراتی در همدان به انتشار فایل صوتی ایت الله منتظری درباره اعدام های دهه60 واکنش نشان داده بود.

اوگفت:  «منافقان تبهکار روزگار هستند و امروز نمونه روشن آنها  داعشی‎ها هستند که در قساوت و خونریزی به صغیر و کبیر رحم نکردند به طوری که همه افراد در ترس قساوت آنها بودند. »

پور محمدی افزود: «برخی دنبال تطهیر دشمنان خون‌آشام این ملت هستند در حالی که این افراد چیزی جزء خیانت و خباثت و رذالت در پرونده خود ندارند.»

مصطفی پور محمدی یکی از افرادی است که ظاهرا در جلسه آیت الله منتظری با برخی مقامات وقت قضایی و امنیتی کشور حضور داشته است.
 علی مطهری به سخنان پور محمدی واکنش نشان داده و گفته است:

«جناب حجت‌الاسلام آقای پورمحمدی دامت برکاته

وزیر محترم دادگستری

با اهداء سلام، به عرض می‌رساند در صحبت خود در ارتباط با انتشار فایل صوتی مرحوم آیت‌الله منتظری، فرموده‌اید: «برخی دنبال تطهیر دشمنان خون‌آشام این ملت هستند که در قساوت و خونریزی به صغیر و کبیر رحم نکردند به طوری که همه افراد در ترس قساوت آنها بودند.»

متأسفانه این، مشکل کشور ماست که مسئولان به جای توضیح یک مسئله و پاسخ به سؤالی که برای برخی اذهان ایجاد شده است به مغالطه می‌پردازند و از عواطف انسانی و دینی و انقلابی مردم بهره‌برداری می‌کنند و هیچ گاه به سؤال مورد نظر پاسخ نمی‌دهند. در موضوع فایل صوتی مذکور همه مسئولانی که پاسخ دادند صرفا به جنایتکاری منافقین از یک سو و عظمت شخصیت امام خمینی(ره) از سوی دیگر پرداختند و هیچ پاسخی به سؤال ندادند و در واقع توضیح واضحات دادند.

انحرافات فکری و جنایات بزرگ منافقین بر همه روشن است و گروه فرقان هم که شخصیتی به عظمت آیت‌الله مطهری را به شهادت رساند شاخه‌ای از منافقین بود. این امر محل بحث نیست. محل بحث این است که با توجه به این که از نظر اسلام و در حکومت اسلامی حتی به چنین جانیانی و طرفداران آنها نیز نباید ظلم شود آیا شایعاتی که درباره اتفاق سال 67 درباره نحوه اجرای حکم امام(ره) گفته می‌شود صحت دارد یا خیر؟ جناب عالی که همراه آقایان رئیسی، نیّری و رازینی در متن این قضیه بودید باید ضمن توضیح ماجرا،  یا می‌فرمودید این شایعات به هیچ وجه صحت ندارد و یا می‌فرمودید ممکن است قصورهایی هم صورت گرفته باشد که در صورت اثبات از خانواده‌های آنها عذرخواهی و جبران خسارت خواهد شد.

این روش برخلاف تفکر رایج که کتمان خطاهای احتمالی را موجب تقویت نظام می‌داند و بلکه نوعی عصمت برای جمهوری اسلامی قائل است، موجب جلب اعتماد بیشتر مردم و استحکام افزون‌تر نظام اسلامی است.

از خدای متعال توفیق الهی روزافزون جناب‌عالی را مسئلت می‌کنم.

با تقدیم احترام

علی مطهری»
۰ نظر ۰۸ شهریور ۹۵ ، ۰۱:۰۱
حسن حیدری

۰ نظر ۰۸ شهریور ۹۵ ، ۰۰:۵۵
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

اطلاع‌نگاشت | وضعیت فعلی منطقه

۰ نظر ۰۷ شهریور ۹۵ ، ۱۴:۱۱
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

سه نکته درباره حکم امام امت برای کالای قاچاق

1395/06/06نسخه قابل چاپ

سه نکته درباره حکم امام امت برای کالای قاچاق

مبارزه‌ی جدّی با قاچاق ــ همین مسئله‌ی انهدام [کالای قاچاق] ــ بسیار مهم است؛ البتّه بعضی از مرتبطین با این مسائل، به ما گفتند که بعضی از این اقلام را می‌شود بازصادر کرد، [یعنی] برگرداند و صادر کرد؛ خیلی خب، این را حرفی ندارم، یعنی من این را الان اعلام می‌کنم. اینکه ما گفتیم حتماً منهدم کنند جنس را، جنس قاچاق را، این شامل آن قاچاق‌های جزئی و شامل این کوله‌برها و مانند اینها نیست؛ ما باندهای قاچاق و کارهای بزرگ [را می‌گوییم]، اینهایی که بازار کشور را تحت تأثیر قرار می‌دهد. (۱۳۹۵/۰۶/۰۳)
رهبرانقلاب در هفته‌ی گذشته با انتقاد شدید از عدم جدیت و قاطعیت در حمایت از تولید و مصرف کالای وطنی، یک دستور و راهکار کاملاً عملیاتی و اجرایی با عنوان «آتش ‌زدن کالای قاچاق جلوی چشم همگان» ارائه دادند.

* ریشه و خاستگاه حکم
اینکه ایشان چرا در مقام رهبری انقلاب، این راهکار اجرایی را به مسئولان امر گوشزد کردند، شاید قدری به شعار سال برگردد که باید در راستای تحقق اقتصاد مقاومتی، یک اقدام و عمل جدی صورت گیرد تا مردم آثار و برکات آن را به‌صورت ملموس درک نمایند. قضیه این است که رهبر انقلاب سال‌هاست در مورد کالای قاچاق به مسئولان هشدارها و تذکرات لازم را داده‌اند و از فرمان ویژه‌ی ایشان در مورد ضرورت مبارزه‌ی قاطع و جدی با قاچاق و تشکیل یک کانون مرکزی نزدیک به ریاست‌جمهوری و دستگاه‌های مربوطه، بیش از چهارده سال می‌گذرد. اما در بازه‌ی کنونی که نظام جمهوری اسلامی با جنگ اقتصادی تمام‌عیار مواجه است، ضرورت این امر به‌مراتب بیش از گذشته است؛ چراکه مسئله‌ی قاچاق اکنون برای جمهوری اسلامی ایران تنها یک معضل اقتصادی صرف نیست و حاوی ابعاد امنیتی، سیاسی و فرهنگی است، به‌طوری‌که حجم اقتصاد غیررسمی (اقتصاد پنهان) که یکی از ابعاد آن قاچاق کالا و ارز است، نسبت به تولید ناخالص داخلی، به بالاترین میزان خود از سال ۱۳۵۵ تاکنون (یعنی ۲۱.۲ درصد در سال ۱۳۸۹) رسیده‌ است. این مسئله می‌تواند با توجه به خصلت پنهانی‌ بودن، زمینه‌ی بسیاری از فعالیت‌های مخل نظام، همچون گسترش اعتیاد، فساد اخلاقی، طلاق، فعالیت‌های تروریستی و خرابکارانه و مانند آن را فراهم سازد.
فلسفه‌ی امحاء و سوزاندن، در درجه‌ی اول، جلوگیری از توزیع مجدد کالای قاچاق در بازار داخلی است. لذا در آیین‌نامه‌ی اجرایی جدید ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز، دو راهکار برای این امر پیش‌بینی شده‌ است: صادرات این اجناس و در غیر این‌صورت، امحای آن‌ها.

با توجه به آمارهای ستاد مرکزی مبارزه با قاچاق کالا و ارز، اگرچه حجم تقریبی ۲۵ میلیارد دلار قاچاق در کشور، در سنوات اخیر، کاهش یافته است، اما نمی‌توان تمام یا عمده‌ی این کاهش را معلول سیاست‌های درست و کنترل‌شده‌ دانست و حداقل بخش عمده‌ی آن ناشی از رکود حاکم بر اقتصاد ملی و کاهش تقاضای داخلی و قدرت خرید مردم است. ضمن اینکه تعداد پرونده‌های کلان قاچاق با رشد نزدیک به پنجاه‌درصدی در سال ۹۲ مواجه بوده ‌است.۱ همچنین اختصاص ۸۲ درصد از پرونده‌های قاچاق به پرونده‌های با ارزش بالای یک میلیارد ریال، حکایت از حجم بالای قاچاق عمده و سازمان‌یافته توسط افرادی دارد که از منابع مالی، امکانات و نفوذ اجتماعی بالایی برخوردارند و احتمالاً با بهره‌گیری از رانت، از طریق مبادی رسمی اقدام به قاچاق می‌‌کنند.۲ همچنین طبق ادعای سازمان بین‌المللی کار، در ازای هر یک میلیارد دلار کالای قاچاق، صد هزار فرصت شغلی از میان می‌رود و بنابراین تلاش در جهت کاهش انگیزه‌های قاچاق، می‌تواند از بیکاری مردم جلوگیری نماید.
 
* شبهات و اشکالات حکم
اما پرسشی که مطرح می‌شود آن است که آیا راهکار امحاء و آتش زدن کالای قاچاق، راهکاری معقول و منطقی و است؟ مثلاً آیا نمی‌توان به‌جای سوزاندن این کالاها، که در واقع از بین بردن نعمت‌های الهی است، آن‌ها را به نیازمندان و مؤسسات خیریه واگذار کرد تا مشکل ورود آن به عرصه‌ی بازار داخلی هم پیش نیاید؟ در پاسخ به شبهاتی از این دست، موارد زیر را می‌توان به اختصار بیان کرد:

۱. هدف اصلی از اجرای حکم امحاء
فلسفه‌ی امحاء و سوزاندن، در درجه‌ی اول، جلوگیری از توزیع مجدد کالای قاچاق در بازار داخلی است. لذا در آیین‌نامه‌ی اجرایی جدید ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز، دو راهکار برای این امر پیش‌بینی شده‌ است: صادرات این اجناس و در غیر این‌صورت، امحای آن‌ها. در نتیجه، تازمانی‌که امکان صدور این کالا و منتفع ‌شدن از محل آن باشد، اولویت با صادرات است. بنابراین بازتوزیع آن، چه توسط دولت و چه توسط سایر افراد، به‌هیچ‌عنوان نمی‌تواند غایت مدنظر را محقق سازد.

عکس پوستری: جنس قاچاق را آتش بزنید!
از سویی دیگر، اگر به‌صورت خرد، فردی و حتی بخشی، به سوزاندن کالای قاچاق نگاه کنیم، به نظر می‌رسد این امر مصداق اتلاف مال و در نتیجه، اسراف و حرام شرعی است. حداقلش این است که این کالا می‌توانست نیازهای افراد و خانواده‌های نیازمند را برطرف سازد. اما در یک نگاه کلان، که معطوف به همه‌ی ابعاد زندگی (اعم از اقتصادی، اجتماعی و سیاسی) مردم می‌شود، منافع این کالاها به‌مراتب از مضرات آن کمتر است؛ چراکه موجبات ورشکستگی صنایع و تولیدات داخلی و در نتیجه، بیکاری کارگران و کاهش درآمدها و سطح رفاه مردم را در پی خواهد داشت و ضررهای آن بیشتر از منافع اندک و محدود آن است. ضمن اینکه منافع حاصل از فعالیت‌های قاچاق عمدتاً به جیب مرزنشینان و کوله‌بران و مردمان ضعیف مناطق مرزی نمی‌رود، بلکه افراد صاحب‌نفوذ را به آلاف‌والوف می‌رساند. بنابراین عقل هم حکم می‌کند در چنین شرایطی، امحای چنین کالایی را بر لقایش ببخشیم.

۲. ابعاد تربیتی و انگیزشی اجرای حکم
در نظر رهبر انقلاب، تاکنون برخورد مناسب و قاطعی با این پدیده انجام نشده و عمدتاً به برخورد با کوله‌برها و موارد جزئی اکتفا شده است. در واقع یکی از دلایلی که باعث تداوم و حتی در برخی موارد افزایش قاچاق، آن‌هم به‌شکل گسترده و کانتینری شده، هزینه‌های پایین ناشی از این فعالیت غیرقانونی است. متأسفانه هم‌اکنون شواهد زیادی وجود دارد که نشان می‌دهد به‌خاطر رکود حاکم بر بازار اجناس داخلی، انگیزه‌ی افراد برای ورود به فعالیت‌های قاچاق، بسیار تقویت شده است. بنابراین اگر با ابزارهای درست سیاستی سعی کنیم هزینه‌‌ی چنین جرائم و مشاغلی را بیشتر کنیم، قطعاً انگیزه‌های قاچاق کاهش می‌یابد و افراد را از فعالیت در این عرصه بازداشته‌ایم. بحث سوزاندن کالا در انظار عمومی می‌تواند با ایجاد یک جو روانی و اثرگذار تربیتی، قوه‌ی بازدارندگی و عبرت‌آموزی قوی‌ای داشته باشد؛ هم برای افراد درگیر در این فعالیت ناسالم و هم برای افرادی که در پی آنان، قصد داشته‌اند به این فعالیت‌ها بپیوندند (درست مانند آنچه در واقعه‌ی «اعدام در ملأ عام» متصور است). در نتیجه، این اقدام، آنان را از ورود به این فعالیت بسیار سودآور و البته پرریسک بازخواهد داشت. به عبارت دیگر، سوزاندن کالای قاچاق، انگیزه‌های قاچاق را نیز می‌سوزاند و انگیزه‌های تولید و مصرف کالای داخلی را احیا می‌کند.
اگر به‌صورت خرد، فردی و حتی بخشی، به سوزاندن کالای قاچاق نگاه کنیم، به‌نظر می‌رسد این امر مصداق اتلاف مال و در نتیجه، اسراف و حرام شرعی است. اما در یک نگاه کلان، که معطوف به همه‌ی ابعاد زندگی مردم می‌شود، منافع این کالاها به‌مراتب از مضرات آن کمتر است.

۳. تجربیات سایر کشورها در مبارزه با قاچاق
این حکم در کشورهای دیگر که با معضل قاچاق گسترده و فزاینده مواجه بوده‌اند نیز تاکنون به اجرا درآمده‌ است. نمونه‌ی آن کشور روسیه است. ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، در ژوئن ۲۰۱۵ درخواست وزیر کشاورزی را در رابطه با صدور مجوز امحای محصولات قاچاق پذیرفت و حکم مربوطه را به امضا رساند. همچنین به نقل از برخی مسئولین این کشور، تجربه‌ی جهانی نشان می‌دهد تنها راه مؤثر برای مبارزه با قاچاق، جعل و تقلب، نابودی محصولات قاچاق و تقلبی است.۳ همچنین مدیرکل حقوقی و بین‌الملل ستاد مرکزی مبارزه با قاچاق کالا و ارز معتقد است در کشوری مانند روسیه، مجوز مصرف یک پیچ قاچاق هم داده نمی‌شود، حتی اگر به آن نیاز داشته باشند و در ۹۹ درصد کشورهای پیشرفته جهان، اجناس قاچاق بلافاصله بعد از کشف، معدوم می‌شوند.۴ همچنین در بسیاری از کشورهای دیگر که همچون کشور ما با حجم عظیم اجناس قاچاق مواجه هستند، قانون امحا اجرایی شده ‌است. به‌عنوان مثال، سوزاندن عاج فیل قاچاق در هنگ‌کنگ (که به طلای سفید معروف است)، غرق کردن محموله‌های قاچاق شکر و برنج در کنیا و نیز معدوم ‌کردن دستگاه‌های فتوکپی، مبلمان اداری و تجهیزات الکترونیکی در این کشور، له ‌کردن کالاهای تقلبی و خودروهای قاچاق در کشور تایلند و فیلیپین توسط بولدوزرها و سوزاندن محموله‌های حاوی اسباب‌بازی و عینک‌‌آفتابی و پوشاک در ویتنام،۵ تنها بخشی از تجربیات موفق دنیا در مبارزه‌ی جدی با پدیده‌ی قاچاق است.

* نکته‌ی پایانی
نباید فراموش کرد که همیشه اقدامات جهادی و انقلابی نظیر امحای کالای قاچاق، با مقاومت‌های شدید و موانع سرسختی از سوی برخی ذی‌نفعان مواجه می‌شود، اما نتیجه‌ی کار قطعاً به نفع مجموعه‌ی مردم و کشور تمام خواهد شد.۶

پی‌نوشت‌ها:
۱. آمار پرونده‌های کلان (با ارزش بالای یک میلیارد ریال) شامل قاچاق در سال‌های ۹۱ و ۹۲، گمرک جمهوری اسلامی ایران، اداره‌ی کل آمار و اطلاعات ستاد.
۲. کتاب الکترونیکی مسئله‌شناسی قاچاق کالا و ارز، ستاد مرکزی مبارزه با قاچاق کالا و ارز، ص۲۴-۲۵.
۳. http://www.taadolnewspaper.ir/print/۳۹۱۰۲ (۴ اسفند ۱۳۹۴)
۴. http://www.yjc.ir/fa/news/۵۷۰۷۷۳۹ (۵ مرداد ۱۳۹۵)
۵. http://www.epe.ir/Home/Single/۱۰۷۱۶ (۲۵ مرداد ۱۳۹۵)
۶. «کتِبَ عَلَیکمُ الْقِتالُ وَ هُوَ کرْهٌ لَکمْ وَ عَسی أَنْ تَکرَهُوا شَیئاً وَ هُوَ خَیرٌ لَکمْ» (بقره: ۲۱۶): جهاد بر شما واجب شد، درحالی‌که از آن خوشنود نیستید. چه‌بسا از امری اکراه داشته باشید و آن برای شما بهتر باشد.

۰ نظر ۰۷ شهریور ۹۵ ، ۱۴:۱۰
حسن حیدری

بحق حضرت زهرا سلام الله علیها


خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خامنه ای نگهدار


از عمر ما بکاه و بر عمر رهبر افزا

۰ نظر ۰۷ شهریور ۹۵ ، ۱۴:۰۷
حسن حیدری


زلزله شناسان اعلام کردند که با توجه به افزایش تنش ها در لایه های زیرین کره زمین، استانبول، تهران و لس آنجلس در معرض زلزله‌های احتمالی بعدی در جهان قرار دارند.

به گزارش  فارس به نقل از اکسپرس، زلزله شناسان اعلام کرده اند که طی سال جاری تنش میان لایه های زیریم کره زمین و صفحات تکتونیکی آن نسبت به قبل افزایش یافته است.

در حال حاضر جنوب شرق آسیا، آمریکای جنوبی و اخیرا نیز، با زلزله مهلک در مرکز ایتالیا، اروپا در حال حس کردن تأثیرات این مسئله است.

بر همین اساس نگرانی‌هایی نسبت به احتمال وقوع زمین لرزه های مهلک‌تر در برخی نقاط جهان که به از بین رفتن کل یک شهر منجر شود، گسترش یافته است.

از این نظر سه شهر در جهان با بیشترین احتمال وقوع زلزله بعدی لس آنجلس، تهران، و استانبول هستند.

لس انجلس بر روی گسل خطرناک سن آندرس واقع شده و دیگر وقوع زمین لرزه در این شهر عجیب به نظر نمی رسد.

مرکز آزمایشات نیروی جت ناسا اعلام کرده که وقوع ریز لرزه ها در لایه های زیرین این شهر فشار موجود بین این لایه ها را افزایش داده است.

در سال 2014، زمین لرزه ای به قدرت 5.1 درجه در مقیاس ریشتر شهر لاهابرا در کالیفرنیای جنوبی و نزدیکی لس آنجلس را لرزاند.

کارشناسان ناسا معتقدند که بخشی از فشار زمین لرزه قبلی باقی مانده است که قطعا تا آوریل سال 2018 به وقوع زمین لرزه در لس آنجلس منجر خواهد شد.

بنا به گفته این کارشناسان، قدرت فشار باقی مانده به قدری است که می‌تواند زلزله‌ای به قدرت 6.1 تا 6.3 درجه در مقیاس ریشتر ایجاد کند.

تهران نیز یکی دیگر از مقاصد احتمالی زمین لرزه در جهان است چرا که این شهر در نزدیکی سه گسل بزرگ واقع شده است.

از سوی دیگر جمعیت زیادی به سوی این شهر آمده اند و جمعیت این شهر به شدت افزایش یافته و در نتیجه ساختمان سازی های گسترده ای در تهران انجام شده است که موارد ایمنی نسبت به زلزله در بسیاری از این ساختمان ها رعایت نشده و همین امر جمعیت بسیاری را دراین شهر نسبت به وقوع زمین لرزه آسیب پذیر کرده است.

بهرام آکاشه، زلزله شناس و استاد دانشگاه آزاد اسلامی تهران، در گفتگو با رویترز، اعلام کرد که احتمال وقوع زمین لرزه با حداقل قدرت 6 ریشتر در تهران طی 50 سال آینده 90 درصد است.

 

وی در این گفتگو با رویترز تأکید کرد زمین لرزه ممکن است 50 سال دیگر و یا همین امشب رخ دهد.

 

محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور پیشین ایران، نیز پیشتر اعلام کرده بود که جمعیت تهران بسیار بیشتر از آن است که این شهر بتواند در زمان زلزله از عهده آن برآید.

 

وی تأکید کرده بود که 13 میلیون نفر در تهران زندگی می کنند که 5 میلیون نفر از این جمعیت باید تهران را ترک کنند تا بتوان در زمان زمین لرزه احتمالی از عهده عواقب آن برآمد.

 

استانبول نیز گزینه دیگری است که احتمال وقوع زمین لرزه در آن بالاست.

 

در قرن 20، حدود صد هزار نفر در استابول به دلیل وقوع زمین لرزه های کوچک و بزرگ جان خود را از دست داده اند.

 

به همین دلیل کارشناسان نسبت به شرایط بخشی از جمعیت این شهر ترکیه که در خانه های آسیب‌پذیر و بدون ایمنی کافی زندگی می کنند نگران هستند.

 

بنا به تحقیقی که در سال 2000 انجام شد، به احتمال 60 درصد این شهر تا سال 2030 زمین لرزه ای به بزرگی 7 درجه در مقیاس ریشتر را تجربه خواهد کرد.

 

برای آنکه بتوان عواقب این زمین لرزه را بیشتر درک کرد باید گفت که وقوع زمین لرزه ای به بزرگی 7.5 درجه در مقیاس ریشتر در حدود 100 کیلومتری این شهر به کشته شدن هزار نفر در استانبول انجامید.

۰ نظر ۰۷ شهریور ۹۵ ، ۰۰:۵۴
حسن حیدری
سفیانی، آخرین حاکم سوریه قبل از ظهور امام عصر، هنگام وقوع اختلاف و جنگ داخلی در منطقه شام و سوریه، بین حاکم سوریه (اصهب) و مخالفین وی (ابقع)، در سوریه، حضور ندارد، بلکه در بلاد روم (غرب)، می باشد و از دنیای غرب و با حمایت غربی ها، وارد معادلات منطقه شام و واقعیات میدانی سوریه، خواهد شد.
سفیانی، آخرین حاکم سوریه قبل از ظهور امام عصر، هنگام وقوع اختلاف و جنگ داخلی در منطقه شام و سوریه، بین حاکم سوریه (اصهب) و مخالفین وی (ابقع)، در سوریه، حضور ندارد، بلکه در بلاد روم (غرب)، می باشد و از دنیای غرب و با حمایت غربی ها، وارد معادلات منطقه شام و واقعیات میدانی سوریه، خواهد شد.

گروه معارف رجانیوز- مصطفی امیری*: نشانه‌های ظهور از جذاب‌ترین و پرطرفدارترین بخش‌های معارف مهدوی است. اختصاص بخش عمده‌ای از روایات مهدویت به این موضوع، بهترین گواه بر این مسئله است. این جذابیت از سویی باعث افزایش اقبال عمومی به این مسئله و در نتیجه اصل اندیشه مهدویت می‌شود، اما از سوی دیگر، افزون بر ایجاد زمینه مناسب برای ورود خرافات، طمع شیادان را برای جعل و تحریف روایات را، دو چندان می‌کند. از این‌رو، نظر به فقدان پژوهش‌های مستند در این زمینه، شایسته است با انجام تحقیقات مبتنی بر اصول و قواعد فهم حدیث و با جداسازی احادیث صحیح از ضعیف و مطالب مستند از غیرمستند، علاوه بر پالایش معارف مهدویت از خرافات، زمینه‌های سوءاستفاده از این موضوع نیز، از میان برداشته شود.

 

در سلسله مقالات مباحث مهدویت، تلاش خواهد شد که با اعتماد به روایات و احادیث اسلامی، تصویری کامل، منسجم و معقول از نشانه های حتمی ظهور و رخدادهای مرتبط، ارائه شودکم‌ترین نتیجه این تلاش، این است که محققان خواهند توانست در خصوص مباحث مهدویت، مطالب مستند را از مطالب غیرمستند تمیز بدهند و در مقام قضاوت و تحلیل، از استناد به مطالب غیرمستند بپرهیزند.

 

در مقاله ششم، به وجوب فقهی شناخت نشانه های حتمی ظهور، اشاره شد. و در مقاله هفتم، به این پرسش، پاسخ داده شد که آیا در نشانه های ظهور و بخصوص در نشانه های حتمی ظهور از جمله یمانی، سفیانی و ...، امکان بداء، تغییر و بلکه عدم وقوع، مطرح است یا نه؟ و در مقاله هشتم، به اهمیت فراوان جایگاه شورش سفیانی به عنوان بزرگترین دشمن امام عصر و اولین نشانه حتمی ظهور، که به نوعی تمام علائم حتمی ظهور با این نشانه در ارتباط هستند، پرداخته شد و به این نکته مهم، اشاره گردید که یکی از اساسی‌ترین اهداف قیام سفیانی، حمله به مناطق شیعه‌ نشین، کشتار شیعیان و حمله به مراکز مقدسه شیعه در کشور عراق، است. 

و تأثیر این رخداد عظیم در کیان تشیع و تهدیدی که از ناحیه سفیانی متوجه شیعیان جهان می‌شود، بررسی ابعاد این ماجرا و آگاهی از زوایای مختلف آن را ضروری می‌نماید. در مقاله نهم به معرفی مختصات اولین نشانه حتمی ظهور، سفیانی و ابعاد گسترده این رخداد و ارتباط آن با حوادث کشور سوریه در آخرالزمان و منطقه شام، پرداختیم.

 

و در مقاله دهم، به این پرسش، پاسخ داده شد که آیا سفیانی، نماد است یا حقیقت؟ به عبارت دیگر، می توان به سفیانی به عنوان نماد تفکر حاکم و جریان مخالف شیعه نگریست؟ و یا در عین حال اینکه در گستره جهان اسلام، یک تفکر ضد شیعی قلمداد میشود، هیچ استبعادی ندارد که رهبر این جریان، شخصی واحد و از خاندان ابوسفیان باشد. در مقاله یازدهم، به تبیین ویژگی های شخصی، جسمانی و اوصاف شخصی بزرگترین دشمن امام عصر، خواهیم پرداخت.

 

در مقاله دوازدهم، به دین، مذهب و گرایش سفیانی به دنیای غرب و پیمان مشترک نظامی سفیانی با تمدن غرب اشاره شد. در مقاله سیزدهم، به زمان خروج سفیانی در سال ظهور امام مهدی، و قیام یمانی و خراسانی نیز اشاره گردید و برای اولین بار به معنای صحیح و تفسیر خروج همزمان این سه جریان (خراسانی از ایران و یمانی از یک سو و سفیانی در سوی دیگر) در گستره جهان اسلام، اشاره شد. در مقاله چهاردهم، به فاصله بین خروج سفیانی در ماه رجب از سوریه تا قیام امام عصر در عاشورای ماه محرم از مکه و فاصله 15 ماه بین خروج سفیانی و ظهور امام عصر، تثبیت گردید و نیز اشاره ای به فرق بین ظهور، قیام و خروج امام عصر، گردید.

 

اکنون به کلید طلایی شناخت سفیانی و آخرین حاکم سوریه، و حمایت نژاد بنی کلب، از وی و محل و آغاز کودتای احتمالی سفیانی علیه حاکم سوریه در سال ظهور، از منطقه وادی یابس و درعا در جنوب سوریه، به تفصیل اشاره خواهد شد.

 

نام سفیانی

اشاره

 

در روایات متعددی که از سفیانی و حوادث مربوط به او سخن به میان آمده، در مقام اشاره به این شخصیت، بیشتر از دو واژه «سفیانی» منسوب به ابوسفیان، رئیس سلسله بنی امیه و «ابن‌آکلۀ­الاکباد» (پسر زن جگرخوار) که به هند جگرخوار، همسر ابوسفیان اشاره دارد، استفاده شده است. واژه دوم، بدون تردید نام حقیقی شخص مورد نظر ما نیست، بلکه به نسب او اشاره دارد. واژه اوّل نیز نام حقیقی این شخص نیست؛ چرا که از یک­سو، این واژه از «سفیان» و «یا»ی نسبت ترکیب شده است که اشاره به انتساب او به خاندان ابوسفیان است، و نمی‌توان منسوب (لفظی که برای بیان نسبت به کار می­رود) را نام حقیقی شخص، دانست، و از سوی دیگر، در برخی از روایات از امام معصوم علیهم‌ السلام درباره نام سفیانی سؤال شده است[1] که نشان می دهد، سفیانی، نام او نیست. بلکه در لسان روایات، به این نام مشهور شده است.

 

آیا عثمان، اسم حقیقی سفیانی است؟

 

درباره نام سفیانی در روایات، اسامی مختلفی به دست ما رسیده است:

 

1. عثمان بن عنبسة.

 

امام علی علیه السلام، دراین‌باره فرمودند:

 

یخْرُجُ ابْنُ آکِلَةِ الْأَکْبَادِ مِنَ الْوَادِی الْیابِسِ ... اسْمُهُ عُثْمَانُ وَ أَبُوهُ عَنْبَسَةُ وَ هُوَ مِنْ وُلْدِ أَبِی سُفْیان.[2]

فرزند زن جگرخوار از سرزمین خشک (مرز بین اردن و سوریه) قیام می­کند ... نامش عثمان و فرزند عنبسه است و از فرزندان ابوسفیان است ... .

 

و مشهور آن است که نام سفیانی، «عثمان» و نام پدرش، «عنبسه» از نسل معاویه بن ابوسفیان می‌باشد.

 

البته در برخی از منابع نام پدرش «عُیینَه» آمده که با توجه به اتحاد طریق سند در حدیث، به نظر می‌رسد که آن تصحیف شده «عنبسه» باشد. زیرا این کتب نیز، از کتاب کمال الدین شیخ صدوق، ذکر کرده اند:

 

یخْرُجُ ابْنُ آکِلَةِ الْأَکْبَادِ مِنَ الْوَادِی الْیابِسِ ... اسْمُهُ عُثْمَانُ وَ أَبُوهُ عُیینَه ... .[3]

‏ فرزند زن جگرخوار از سرزمین خشک قیام می­کند ... نامش عثمان و فرزند عیینة است ... .

 

البته در منابع حدیثی اهل سنت، اسامی دیگری نیز برای سفیانی، نقل شده است.[4]

 

از میان روایاتی که هشت نام را برای سفیانی برشمرده‌اند، پنج نام از غیرمعصوم است، بنابراین حجیت نخواهند داشت. و تنها سه نام آن، از پیشوایان معصوم بیان شده و از میان این سه روایت، دو روایت آن از منابع اهل سنت است و تنها روایتی که نام سفیانی را عثمان می‌داند، در منابع حدیثی شیعه و در کتاب کمال الدین شیخ صدوق، آمده است.

 

با این توصیف، ضعف سندی برخی از این روایات از یک­سو، تأیید نشدن آنها به کمک قراین و شواهد از سوی دیگر، و تعارض آنها با یکدیگر، باعث بی اعتمادی به این روایات می­شود، و در نتیجه ما نمی­توانیم درباره نام سفیانی به صورت قاطعانه و قطعی، قضاوت کنیم.

 

عثمان، اسم یا کنایه برای سفیانی آخرین حاکم سوریه قبل از ظهور

 

لکن برخی از محققین و کارشناسان مهدویت، اشاره به نام عثمان برای سفیانی را کنایه و رمزهایی از ویژگی های حقیقی وی می دانند و معتقدند، عثمان، نام حقیقی سفیانی نیست. بلکه تاکید به لفظ "عثمان" را اشاره و کنایه، می دانند که سفیانی نیز حاوی برخی از ویژگی های خلیفه سوم، خواهد بود. عثمان در صدر اسلام منصرف به خلیفه سوم، عثمان بن عفان، می‏باشد. وی از نژاد بنی امیۀ و دارای ویژگی ها و صفات خاصی همچون جمع کردن اموال بود و نفوذ و حمایت اقوام مادری از عثمان نسبت به برادران و اقوام پدری وی، بیشتر بوده است. قوم‌گرایی و مقدم داشتن بنی امیه بر همگان، دنیا گرایی و تجمل پرستی، از شاخصه های اصلی عثمان در تاریخ اسلام بوده است.

 

حال اگر چنین باشد و منظور از عثمان، نام حقیقی سفیانی نباشد، بلکه تلمیح و اشاره به برخی از صفات و ویژگی های خاص باشد، می توان نتیجه گرفت که سفیانی، شخصی است از نژاد بنی امیۀ که به عنوان حاکم سوم منطقه شام که قبل از ظهور بر سوریه، مسلط خواهد شد و به اقوام مادری خویش بیشتر تاکید و اعتماد دارد و شاهد بر این امر، در احادیث به صراحت قید شده است که نام سفیانی، مهم نیست، بلکه عملکرد وی، باید معیار تشخیص قرار گیرد.

 

عبدالله بن ابی ­منصور گوید: از امام صادق علیه ‌السلام پرسیدم که نام سفیانی چیست؟ حضرت فرمودند:

 

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنِ اسْمِ السُّفْیانِی فَقَالَ وَ مَا تَصْنَعُ‏ بِاسْمِهِ‏ إِذَا مَلَکَ کُوَرَ الشَّامِ الْخَمْسَ دِمَشْقَ وَ حِمْصَ وَ فِلَسْطِینَ وَ الْأُرْدُنَّ وَ قِنَّسْرِینَ فَتَوَقَّعُوا عِنْدَ ذَلِکَ الْفَرَج‏ ... .[5]

 از امام صادق علیه السلام درباره نام سفیانی پرسیدم و جواب داد: با نام او چکار داری؟ وقتی او مناطق پنج‌گانه شام شامل: دمشق، حِمص، فلسطین، اردن و قنّسرین را تصرف کرد، منتظر فرج (و امام عصر) باشید ... .

 

بنابراین، اسم سفیانی، کماکان مبهم است و حتی روایاتی که نیز به ظاهر اسم وی را، عثمان ذکر کرده اند، با توجه به حدیث فوق، ممکن است اشاره به نام حقیقی سفیانی، نباشد، بلکه امامان معصوم، با مطرح کردن نام عثمان، بیشتر درصدد راهنمایی به ویژگی ها و صفاتی خاصی از سفیانی بوده اند تا نام حقیقی وی، همانطور که در بالا، اشاره شد.

 

به هرحال، داستان هرگونه که باشد، نام مبهم باشد یا آشکار، عثمان، اسم باشد یا کنایه؛ معیار شناخت سفیانی، عملکرد وی و نیز "حوادث قبل از خروج سفیانی" در منطقه شام و سوریه است. زیرا، طبق "حدیث جابر از امام باقر" که به "حدیث تمهید مباشر"، شهرت یافته، و رخ دادن مجموع "همه این حوادث" در فاصله زمانی معین و به "ترتیب" ذکر شده در منطقه شام و سوریه در این حدیث، کلید طلایی و بسیار مهم برای ورود به تحولات حوادث عصر ظهور است؛ لازم است، قبل از خروج سفیانی، سلسله حوادثی در منطقه شام و سوریه، رخ دهد.

 

نژاد بنی کلب در سوریه و کلید طلایی برای شناخت سفیانی

 

همانطور که ذکر شد، سفیانی، با نام عثمان بنابر آنچه که ذکر شد، تلمیح و اشاره ای است به اینکه به عنوان حاکم سوم منطقه شام قبل از ظهور بر سوریه، مسلط خواهد شد که به اقوام مادری خویش (بنی کلب)، بیشتر تاکید و اعتماد دارد. تکرار این کلیدواژه (بنی کلب)، در احادیث سفیانی در منطقه شام و سوریه، نشان از این دارد که از طرف ساکنین مناطق بنی‏کلب در جنوب سوریه، حمایت خواهد شد. چراکه، نژاد سفیانی از طرف مادر به بنی‏کلب می رسد. زیرا معاویه با زنی از نژاد بنی‏کلب، وصلت کرد که حاصل این ازدواج، تولد یزید بن معاویۀ، بود. و طبق احادیث، سفیانی نیز از نسل یزید بن معاویۀ می‏باشد. حتی چنین چنداشته اند، از این جهت که به نژاد کلب، می رسد، به سفیانی لقب گرفته است و از این جهت که حاکم سوم منطقه شام خواهد بود، به عثمان، نام گرفته است. از مجموع آنچه ذکر شد، به احتمال قوی، می‏توان گفت: سفیانی، سومین و آخرین حاکم سوریه از خاندان کلب در منطقه شام و سوریه در سال ظهور، خواهد بود.[6]

 

شاهد بر این مدعا، احادیث فراوانی از منابع شیعه و اهل سنت، نیز بر حمایت بنی کلب از سفیانی به عنوان آخرین حاکم سوریه در سال ظهور، تاکید ویژه داشته اند؛ از جمله:

 

محل خروج سفیانی، از مناطق تحت نفوذ و زندگی خاندان بنی کلب، خواهد بود:

 

... وَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ بَیتِ أَبِی سُفْیانَ یخْرُجُ فِی کَلَبٍ وَ یحْضُرُ النَّاسُ بِدِمَشْق ... .[7]

... و مردی از تبار و نسل ابوسفیان از منطقه کلب خروج می‌‌کند و مردم را در دمشق جمع می‌کند ... .

 

مضاف بر اینکه، به نسب سفیانی از طریق مادر و حمایت خاندان مادری وی هنگام خروج، بسیار تاکید شده است:

 

... رجل من قریش، اخواله (من) کلب ... .[8]

... (سفیانی) مردی از قریش، که از سوی مادر به بنی کلب می رسد ... .

 

امام علی علیه السلام نیز در نامه‌ای به معاویه به نقش خاندان بنی کلب، در حمایت از سفیانی، تاکید می کند:

 

یا مُعَاوِیة ... وَ أَنَ‏ رَجُلًا مِنْ‏ وُلْدِکَ‏ ... أَخْوَالُهُ مِنْ کَلْب‏ ... .[9]

ای معاویه ... مردی از نسل و فرزندان تو... و دایی های او از قبیله کلب ... .

 

نقش "بنی کلب" به عنوان خویشاوندان مادری سفیانی در منطقه شام، در استمرار حکومت سفیانی بر منطقه شام و سوریه، نیز بسیار تاثیر گذار خواهند بود:

 

یخرج رجل یقال له السفیانی فی عمق دمشق، و عامّة من یتّبعه من کلب ... .[10]

مردی از دل دمشق خروج می‌کند که به او سفیانی می‌گویند و همه پیروانش از نژاد کلب هستند ... .

 

همچنانکه، فرمانده لشکر سفیانی در سوریه، نیز از نژاد "بنی کلب"، خواهد بود:

 

خُرُوجُ السُّفْیانِی بِرَایةٍ حَمْرَاءَ أَمِیرُهَا رَجُلٌ مِنْ بَنِی کَلْب‏ ... .[11]

خروج سفیانی با پرچم سرخ و فرمانده آن مردی از بنی کلب است ... .

 

بنابراین، سفیانی از طرف مادر به نژاد بنی کلب، منتسب می باشد و از نسل ابوسفیان و از این رو به سفیانی، لقب گرفته است. لازم به ذکر است، سفیانی، آخرین حاکم سوریه قبل از ظهور امام عصر، هنگام وقوع اختلاف و جنگ داخلی در منطقه شام و سوریه بین حاکم سوریه (اصهب) و مخالفین وی (ابقع)، در سوریه، حضور ندارد، بلکه در بلاد روم (غرب)، می باشد و از دنیای غرب و با حمایت رومی ها، وارد معادلات منطقه شام و واقعیات میدانی سوریه، خواهد شد:

 

یقْبِلُ السُّفْیانِی مِنْ بِلَادِ الرُّومِ مُنْتَصِراً فِی عُنُقِهِ صَلِیبٌ وَ هُوَ صَاحِبُ الْقَوْمِ.[12]

سفیانی در حالیکه رهبری قومی را بر عهده دارد مانند شخص نصرانی و صلیب به گردن، از بلاد روم می‌آید.

 

جنوب سوریه، آغاز کودتای احتمالی علیه حاکمیت سوریه در عصر ظهور

 

و اما بنی کلب به عنوان حامیان آخرین حاکم سوریه در عصر ظهور چه کسانی هستند؟ در کدام مناطق زندگی می کنند؟

 

«بنی کلب» قبیله ای بودند که در عصر معاویه، نصرانی بوده و بعدها ظاهراً به یکی از فرق اسلامی گرویدند. معاویه با زنی از این نژاد بنی کلب، وصلت کرد که حاصل این ازدواج، تولد یزید بن معاویۀ بود. بنی کلب، قرن ها بعد، به فرقه «دروزی» گرویدند. و از آن جا که مطابقت روایات، سفیانی از نسل یزید بن معاویه می باشد، به صورت تلویحی «بنی کلب» یا «دروزی ها»، داییان سفیانی هستند؛ چرا که نسل مادری سفیانی از نژاد «بنی کلب» می باشد.[13]

 

 

نقش نژاد بنی کلب، در بروز شورش های داخلی سوریه و تحریک سفیانی در عصر ظهور، قابل توجه خواهد بود. از روایات چنین برمی آید سفیانی، در پشت پرده، هوادار و مزدور زمامداران غرب و یهود است (فی عنقه صلیب). سفیانی در ماه رجب شورش کرده و به مبارزات نظامی و سیاسی و جنگ های خویش، جامه عمل می پوشاند و محدوده نفوذ خویش را به سراسر منطقه شام، گسترش می دهد و در این زمان دیگران هم به او پیوسته و مجموعه ها و گروه های غیر دینی نیز به وی می پیوندند. از جمله، نژاد بنی کلب، داییان سفیانی یعنی همان قبایل دروز می باشند که در آینده او را همراهی خواهند کرد. قبیلة و نژاد بنی کلب که در روایات از اعضای آن به عنوان «داییان سفیانی» نیز سخن به میان آمده است، نقش مهمی در وقایع آخرالزمان و زمان نزدیک به ظهور، ایفا خواهند کرد. مطابق روایات، بنی کلب گروهی از اشرار آخرالزمان هستند که سفیانی (بزرگترین دشمن امام عصر را در نبرد با جبهه حق) همراهی خواهند کرد. در روایات بسیاری ذکر شده است که خبر از بیعت و همکاری تعداد زیادی از افراد قبیله «بنی کلب» با سفیانی ملعون می دهند (السفیانی فی عمق دمشق، و عامّة من یتّبعه من کلب) که بخشی از احادیث، در بخش قبل ذکر گردید.

 

و اما بنی کلب به عنوان حامیان آخرین حاکم سوریه در سال ظهور چه کسانی هستند؟ در کدام مناطق زندگی می کنند؟

 

بنی کلب، در مناطقی از فلسطین، اردن، جنوب غربی سوریه و بخش هایی از مناطق غربی سوریه مثل لاذقیه و نیز بخش های از لبنان، سکنی گزیده اند. در واقع هسته اصلی این طایفه در مناطق مرزی مابین چهار کشور اردن، سوریه، لبنان و فلسطین اشغالی می باشد. نکته دیگر اینکه علت انتساب عبارت داییان سفیانی به بنی کلب، این است که سفیانی ملعون از نسل یزید بن معاویه می باشد، به صورت تلویحی بنی کلب یا دروزی های کنونی، داییان سفیانی هستند؛ زیرا جدة سفیانی از قبیلة بنی کلب می باشد.

 

در هر حال، به جز تعداد اندکی از دروزی ها و نژاد بنی کلب، بقیه آنها در شرارت های آخرالزمان، نقش کلیدی دارند. عجیب اینکه در حال حاضر نیز، ردپای دروزی ها در بسیاری از فتنه های منطقه خاورمیانه ملاحظه می گردد. تحرکات سیاسی و نظامی دروزی ها در حال حاضر، به سمتی پیش می رود که در صورت خروج سفیانی و آغاز حرکت ضدّ شیعی توسط او، همراهی و بیعت دروزی ها با او دور از انتظار نیست. نکته عجیب تر اینکه محل زندگی دروزی ها، یعنی جنوب سوریه و منطقه درعا، محلّ خروج سفیانی (وادی یابس) است که این مسئله نیز انطباق بنی کلب بر دروزی ها و احتمال بروز فتنه از سوی آنها را دوچندان می‏نماید. بسیاری از دروزی ها در لبنان، سوریه، اردن، و بالاخص اسرائیل، مناصب مهمّ نظامی دارند. بنابراین بعید نیست که در صورت خروج سفیانی از منطقه شام فرماندهان نظامی دروزی به لشکر سفیانی پیوسته و او را در جنگ علیه مخالفین اش در سوریه، یاری نمایند.[14]

--------------------------------------

* دانش آموخته حوزه علمیه قم

منبع: فرهنگ نیوز

--------------------------------------

[1] . شیخ صدوق، کمال ­الدین، ج 2، ص 557.

[2] . شیخ صدوق، کمال ­الدین، ج 2، ص 557.

[3] . حر عاملی، إثبات الهداة، ج‏5، ص349.

[4] . ر.ک: فتلاوی، رایات الهدی و الضلال فی عصر الظهور، ص 155.

[5] . شیخ صدوق، کمال الدین، ج 2، ص 251.

[6] . جلال الدین علی الصغیر، علامات الظهور بحث فی فقۀ الدلالۀ، ج 2، ص 235-238.

[7] . طوسی، الغیبه، ص 463.

[8] . کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج 2، ص 978.

[9] . مجلسی، بحار الانوار، ج 33، ص157.

[10] . سیوطی، العرف ‌الوردی، ص 196.

[11] . مجلسی، بحار الانوار، ج 52، ص 273.

[12] . شیخ طوسی، الغیبه، ص 463.

[13] . مجتبی السادۀ، شش ماه پایانی، ص 123-124.

[14] . ر.ک: مقاله سوریه در سوادی سفیانی، پژوهشکده مهدویت و آینده پژوهی.

 

۰ نظر ۰۷ شهریور ۹۵ ، ۰۰:۴۴
حسن حیدری
من خودم در دولت بوده‌ام و می‌دانم دولت اگر می‌خواست اقتصاد مقاومتی را اجرا کند کسی جلودارش نبود. نگاه دولت به خارج است و معتقد است شفافیت مزاحم است!
من خودم در دولت بوده‌ام و می‌دانم دولت اگر می‌خواست اقتصاد مقاومتی را اجرا کند کسی جلودارش نبود. نگاه دولت به خارج است و معتقد است شفافیت مزاحم است!
گروه اقتصادی - رجانیوز: معاون اول رئیس جمهور سابق گفت: تفکر درون دولت بر این است که برای اصلاح اقتصاد کشور باید نگاهمان به بیرون باشد، شفافیت هم در این زمینه مزاحم است بنابراین دولت روحانی اجازه شفافیت در اقتصاد را نمی‌دهد.
 
به گزارش رجانیوز، پرویز داوودی معاون اول رئیس جمهور در خصوص افزایش میزان قاچاق و نبود شفافیت در اقتصاد کشور اظهار کرد: در دولت نهم وقتی بحث هدفمند کردن یارانه‌ها مطرح شد، دولت طرح تحول را مطرح کرد. این طرح هفت محور زنجیره وار داشت که بهم وصل بود و در این هفت محور شبکه جامع اطلاعاتی وجود داشت.
 
وی افزود: ما آن زمان همیشه به دنبال شبکه جامع اطلاعاتی گمرک و نظام مالیاتی بودیم و اصلاح قیمتها در مرحله دوم قرار داشت. آن زمان آقای میرکاظمی در کدینگ کالا و کارت‌های بازرگانی خیلی خوب عمل کرد و شبکه اطلاعاتی جامعی درست شد. در زمینه شبکه اطلاعاتی گمرک و مالیاتی هم کارهایی شد، ولی خیلی کار داشت تا به وضع ایده‌آل برسد. بانک‌ها هم که همواره موضع می‌گرفتند و زیر بار شفافیت نمی‌رفتند.
 
معاون اول رئیس جمهور سابق گفت: شبکه‌های جامع اطلاعاتی قرار بود زمینه اصلاحات در زمینه های دیگر اقتصادی را فراهم کنند. ولی وقتی دولت یازدهم سر کار آمد توجهی به این مسائل نکرد تا منافع برخی به خطر نیفتد. بعد آقای نعمت زاده طرح شبنم را حذف کرد! البته من نمی‌گویم طرح شبنم اشکال نداشت، اما می‌شد مانند طرح کد اقتصادی آن را اصلاح کرد نه این که آن را حذف کنیم و هیچ جایگزینی هم ندهیم. متاسفانه در دولت یازدهم چنین شد و به جای ارائه طرح جایگزین و بهتر، ایران کد و شبنم را حذف کردند!
 
 
داوودی تصریح کرد: نباید حرکتی که به سمت شفافیت انجام شده بود را از اساس نابود میکردند. تفکر درون دولت بر این است که برای اصلاح اقتصاد کشور باید نگاهمان به بیرون باشد، شفافیت هم در این زمینه مزاحم است، بنابراین دولت روحانی اجازه شفافیت در اقتصاد را نمی‌دهد. لذا من معتقدم حذف ایران کد و شبنم در 3-2 سال اخیر کمک زیادی به قاچاقچیان کرد.
 
وی خاطرنشان کرد: با شبکه اطلاعاتی به راحتی می‌توان قاچاق را تا یک دهم کاهش دهیم. این دولت نمی‌خواهد که شبکه جامع اطلاعات را ایجاد کند. در حاضر نهادی مثل بانک مرکزی هم آمار و ارقام رشد اقتصادی را سانسور می‌کند و اجازه درز آمار درست اقتصادی در میان مردم را نمی‌دهد و این از عجایب روزگار کنونی است!
 
عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی تصریح کرد: دولت نمی‌خواهد اقتصاد مقاومتی را اجرا کند، چون من در دولت بودم و می‌دانم که اگر دولت بخواهد کاری را انجام دهد کسی جلو دارش نیست. اقتصاد مقاومتی راه حل جامعی برای مرتفع کردن مشکلات اقتصادی کشور است. این دولت یک جز از اقتصاد مقاومتی را به شکل تحریف شده اجرا می‌کند ولی با بقیه اش کاری ندارد.
 
منبع: نسیم
 
۰ نظر ۰۷ شهریور ۹۵ ، ۰۰:۴۲
حسن حیدری
اگر تا دیروز دولت با پیش گرفتن استراتژی "من آنم که رستم بُود پهلوان" به دنبال چند گام جلو رفتن از مطالبات معیشتی-اقتصادی مردم از برجام بود حال با در پیش گرفتن استراتژی "پهلوان پنبه گی" با دهها گام عقب نشینی از مطالبات معیشتی-اقتصادی مردم از برجام و به صدر امور آوردن مساله برگزاری یا عدم برگزاری کنسرت در یکی از استان های کشور این بار فراری رو به عقب کرد به دنبال عوض کردن صورت مساله مطالبه مردم از دولت شد.
گروه سیاسی - رجانیوز: «برجام» واژه ایست که خیلی دیر وارد سپهر سیاسی ایران شد،واژه ای که از اواسط عمر دولت یازدهم ظهور کرد اما به قدری بزرگ و فراگیر شد که کتمان کردن آن میتواند معنای نفی دولتی به نام تدبیر و امید را به ذهن مخاطب متبادر کند.هر چند تعریف لفظی برجام در ادبیات دولت مخفف عنوان "برنامه جامع اقدام مشترک" بوده و هست اما برجام امروز مبدل به اصطلاحی فراتر از برنامه جامعه اقدام مشترک شده است که  آن را میتوان در "هر آن چیز که نداریم و میخواهیم داشته باشیم" گنجاند؛ از نبود تحرک و رشد اقتصادی تا کمبود منابع آب برای آشامیدن مردم و حتی بازی دوستانه میان تیم های ورزشی کشورمان و سایر ملل!
 
به گزارش رجانیوز، هرقدر با توافق هسته ای موسوم به برجام دولت سعی کرد خود را در قالب قهرمانی معرفی کند که توانسته موانع رشد و پویایی اقتصادی-اجتماعی را از برابر ملت بردارد اما رکورد شدید و بی سابقه اقتصادی(حتی شدیدتر از دوران تحریم) و همچنین نمایان شدن فضای فاسد اقتصادی در میان دولتمردان با فیش های حقوقی نجومی،تصویر بر عرش رفته این واژه را به فرش پاستور رساند. اگر تا دیروز دولت و ریاست آن مدعی بودند فقط با توافق هسته ای چرخ صنعت میچرخد به یکباره خبر تعطیلی کارخانه ها به گوش رسید، برجای ماندن فشارهای بین المللی بر جمهوری اسلامی(حتی با ورود کشورهایی همانند جیبوتی به این عرصه)،ناتوانی در مهار بحران های زیست محیطی و... را هم میتوان به این لیست بلند بالا اضافه کرد.
درست در روزهایی که حاصل "تقریبا هیچ" از برجام را می شد در فضای سیاسی و افکار عمومی جامعه مشاهده کرد به ناگاه رییس جمهور با مطرح کردن این مساله که "برجام سایه جنگ را از سر ما برداشت" و عوض کردن نتیجه برجام میان آنچه وعده داده شده بود با آنچه که محقق شده بود تعجب همگان را بر انگیخت. دولتی که تا دو سال قبل مدعی بود گزینه ای به اسم حمله نظامی در دنیای فعلی دیگر موجود نیست و الا ایالات متحده میتواند "با یک بمبش تمام سیستم دفاعی ما را از کار بیاندازند" آنقدر مساله جنگ را محتمل تفسیر کرد که عدم وقوع آن را حاصل برجام دانست.
حال همه چیز روشن و واضح بود دولتی که در تبیین دستاورد های برجام و دیپلماسی خود ناتوان مانده بود با نتیجه گیری بلند کردن سایه جنگ از سر کشور توسط برجام آن هم در شرایطی که افکار عمومی پذیرفته بود که این توان بالای دفاعی جمهوری اسلامی و قدرت بازدارندگی قابل توجه آن که توسط نیروهای نظامی به دست آمده بود توانسته است گزینه جنگ را کنار بگذارد ضرب المثل معروف "من آنم که رستم بُود پهلوان" را برای رفتار دولت به اذهان متبادر می کرد!
هنوز مدتی از سخنان تعجب انگیز دکتر روحانی پیرامون سایه جنگ نگذشته بود که وی با عبارتی توهین آمیز مدعی شد برجام بوده است که به ما "عزت" داده تا پهنا و گستره این واژه هر روز بزرگتر بشود و نفی برجام مترادف با بی عزتی شود.دولت عزم خود را جزم کرده بود تا با ربط دادن امنیت و عزت کشور که دو عنصر اصلی دوام و ثبات سیاسی جمهوری اسلامی بوده است و مصادره کردن آنچه که حاصل سالها مجاهدت همه نیروهای جمهوری اسلامی اعم از نظامی و غیرنظامی بوده است چهره خود را در دوران پسابرجام در قالب یک "رستم" جا بیاندازد تا مبادا افکار عمومی به خود این جرات را بدهد که با مطالبه وعده های پیشابرجامی در دوران پسابرجامی هزینه ایستادن در برابر عزت و امنیت کشور را برای خود بخرند!
واکنش بشدت منفی فضای سیاسی کشور به این فرار رو به جلو دولت یازدهم برای پاسخگویی به مطالبات پسابرجامی مردم این نکته را به دولت اثبات کرد که تدبیر و امید آن چیزی نیست که رستم پهلوانش باشد و همین مقوله باعث شد که دولت از ادعاهای حداکثری کسب امنیت و عزت کشور به ادعای حداقلی در قالب نهادی برسد که از حقوق مردم برای رفتن به کنسرت حمایت می کند! اگر تا دیروز دولت با پیش گرفتن استراتژی "من آنم که رستم بُود پهلوان" به دنبال چند گام جلو رفتن از مطالبات معیشتی-اقتصادی مردم از برجام بود حال با در پیش گرفتن استراتژی "پهلوان پنبه گی" با دهها گام عقب نشینی از مطالبات معیشتی-اقتصادی مردم از برجام و به صدر امور آوردن مساله برگزاری یا عدم برگزاری کنسرت در یکی از استان های کشور این بار فراری رو به عقب کرد به دنبال عوض کردن صورت مساله مطالبه مردم از دولت شد.
 
فارغ از اینکه دولت عزت ملی را حاصل برجام بداند یا گسترش برگزاری کنسرت و فارغ از آنکه بخواهد خود را در قالب رستم یا یک پهلوان پنبه نمایان سازد کماکان استراتژی دوقطبی سازی جامعه را برای فرار از پاسخگویی در پیش گرفته است،یک روز سعی می کند با رساندن این پیام که اگر دولت یازدهم تداوم نیابد جنگ میشود و روز دیگر با مطرح کردن این مساله که اگر دولت یازدهم نباشد کنسرتی نیز برگزار نمیشود خود را بعنوان تنها راه نجات در این دوقطبی سازی های انتزاعی به مردم تحمیل کند.
۰ نظر ۰۷ شهریور ۹۵ ، ۰۰:۴۰
حسن حیدری