حضرت امام خامنه ای: نگذارید احساس غیرت انقلابی و تکلیف در مقابل انقلاب، در دلهای شما ضعیف بشود و فرو بنشیند. مثل کسی که از خانواده و حرم و ناموس خوددفاع میکند،ازانقلاب وارزشها و دستاوردهای آن،همین طور دفاع کنید بایگانی شهریور ۱۳۹۵ :: فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

خواستۀ ما: اینترنت باید ملّی، امن، پرسرعت، ارزان و پاک باشد

فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

خواستۀ ما: اینترنت باید ملّی، امن، پرسرعت، ارزان و پاک باشد

دیدگاه و باور ما: فضای مجازی در خدمت صدورانقلاب، اقتصاد مقاومتی، صادرات غیر نفتی، نهضت تولید علم، جنبش نرم افزاری، ایجاد اشتغال پایدار، مبارزه با امپریالیسم واستکبار ستیزی یا مهدی ادرکنی
فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

حضرت امام خامنه ای (حفظه الله تعالی): ۱۳۹۴/۰۶/۱۸
«ان‌شاءالله تا ۲۵ سال دیگر، به توفیق الهی و به فضل الهی چیزی به نام رژیم صهیونیستی در منطقه وجود نخواهد داشت.»

بایگانی
پیوندها

۲۶۶ مطلب در شهریور ۱۳۹۵ ثبت شده است

مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

گفت و شنود/دیه ناوهای آمریکایی

به گزارش مشرق، کیهان در ستون گفت و شنود امروز خود با عنوان "دیه!" نوشت:

گفت: این روزها نیروی دریایی آمریکا هر چند روز یکبار اعلام می‌کند که قایق‌های تندروی سپاه به ناوهای آمریکایی در خلیج فارس نزدیک شده و آن را تهدید کرده‌اند!
 
گفتم: ناوهای آمریکا غلط کرده‌اند که به خلیج فارس آمده‌اند، محل استقرار آنها خلیج خوک‌هاست، در خلیج فارس چه می‌کنند؟
 
گفت: تازه در بسیاری از موارد هم دروغ می‌گویند و از پیش‌ خودشان خبرسازی می‌کنند!
 
گفتم: اصلاً ناوهای آمریکایی چرا به آب‌های سرزمینی کشورمان نزدیک می‌شوند که با تهدید نیروهای دریایی سپاه روبرو شوند؟!
 
گفت: چه عرض کنم؟! از اینکه مرزهای آبی ما نفوذناپذیر است شکایت دارند!
 
گفتم: سارقی که نتوانسته بود به خانه‌ای دستبرد بزند از صاحبخانه به دادگاه شکایت کرده و می‌گفت؛ آقای قاضی! ایشان دیوار خانه‌اش را خیلی بلند ساخته است! بنده برای سرقت قصد ورود به خانه او را داشتم ولی دیوارها به اندازه‌ای بلند بود که از روی آن به زمین پرت شدم و جفت پاهایم شکسته است و حالا از این صاحبخانه بی‌مبالات تقاضای دیه دارم!
۰ نظر ۲۷ شهریور ۹۵ ، ۰۹:۴۲
حسن حیدری
فریدون عباسی در گفت‌وگوی تفصیلی با مشرق؛
رئیس سابق سازمان انرژی اتمی گفت: دستگاه اجرایی کشور خانه خاله نیست که آدم قهر کند و برود، یعنی چی رئیس‌جمهور خانه‌نشینی کند؟
سرویس سیاست مشرق - عصر یکی از روزهای گرم شهریورماه؛ در خدمت دکتر فریدون عباسی برای مصاحبه‌ای متفاوت از دیگر گفتگوهای ایشان بودیم.

عباسی اشاره‌ای به وضعیت پایگاه‌های خبری و خبرگزاری‌ها داشت، به کم‌کاری بعضی از پایگاه‌های خبری اصولگرا اشاره می‌کرد. از میزان مراجعه و دقت ایشان به اخبار رسانه‌ها پرسیدیم و پاسخ شنیدیم که ایشان در پیگیری اخبار بیشتر به تیترها توجه می‌کنند و اگر بخواهند مقاله یا یادداشتی را مطالعه کنند، ابتدا به نویسنده مقاله توجه می‌کنند و دراین‌بین، مقالات کیهان در رتبه اول بودند.

از گرفتاری‌ها و مشغله‌های کاری صحبت شد و اشاره کردند به دلیل رفتار مدیران از سازمان انرژی اتمی؛ از لابلای صحبت‌های ایشان دریافتیم که رئیس سابق حالا به‌نوعی به سازمان ممنوع‌الورود هستند و اگر هم به سازمان انرژی اتمی می‌روند برای رساله دکترا به عنوان داور یا استاد مشاور است.

شاید بتوانیم این ادعا را داشته باشیم که این گفتگو، متفاوت‌ترین و احتمالاً چالشی‌ترین مصاحبه دکتر عباسی بعد از دولت دهم است، گفتگویی که به‌جای توجه به موضوعات هسته‌ای و برجام، وارد موضوعات سیاسی و انتخابات ریاست جمهوری سال 96 شد و باید اعتراف کنیم که سعه‌صدر آقای عباسی قابل‌توجه و تحسین بود و تمام سؤالات را با خونسردی  پاسخ دادند.

آنچه در ادامه می‌آید، ماحصل گفتگو با دکتر فریدون عباسی، فیزیکدان، دانشمند هسته‌ای و رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی ایران است.

 
فریدون عباسی

********

** باتوجه به فراغ‌بالی که بعد از مسؤولیت هسته‌ای به دست آوردید؛ در حیطه سیاسی هم فعالیتی دارید، مثل جبهه یکتا؟

فریدون عباسی: من عضو هیچ گروه و حزب و دسته‌ای نیستم، آدم نظام هستم و بیشتر تلاش می‌کنم با افرادی که در چارچوب انقلاب به گفتمان اسلامی اعتقاد دارند و موازین شرعی و مذهبی را بیشتر رعایت می‌کنند به آن‌ها بیشتر نزدیک باشم.

شما از یکتا اسم بردید، یکتا جمع وزرا و معاونین رئیس‌جمهور دولت نهم و دهم است که در آن شرکت می‌کنم، بیشتر یک مجمع همفکری است نه اینکه یک اقدام منسجم سیاسی انجام شود، به دنبال این هستند راه حلی را برای مشکلات کشور پیدا کنند تا اگر ارتباطی دارند یا در احزابی شرکت می‌کنند ماحصل این مباحث را به آن اماکنی که هستند ببرند و در آنجا مطرح کنند.

** در فضای انتخابات و سیاست ورود نمی‌کنید؟

فریدون عباسی: من در جبهه یکتا رسمی نیستم، یک‌بار یکی از خبرنگاران در مورد یکتا از من پرسید چون داشتند به شخص احمدی‌نژاد وصل می‌کردند، از من که پرسیدند من اخبار اشتباه را تصحیح کردم، به همین خاطر از من به عنوان سخنگو یاد کردند که موضوع تکذیب شد، برخی هم مطرح کردند که من رابط بین جبهه پایداری و جبهه یکتا هستم که برای خودم هم جالب بود.

** یعنی این جبهه ارتباطی با احمدی‌نژاد ندارد؟

فریدون عباسی: نه اتفاقاً افرادی که آنجا می‌آیند ممکنه در دولت نهم و دهم بوده‌اند اما ارتباط چندانی با احمدی‌نژاد ندارد؟

** با تفکرات احمدی‌نژاد در دوره آخر موافق نبودند که این جدایی ایجاد شد؟

فریدون عباسی: بالأخره نوع رفتار احمدی‌نژاد در دولت دهم و پافشاری‌اش برای آمدن مشایی به عنوان رئیس‌جمهور و مواضع خاصی که در رابطه با برخی مباحث منطقه، مسائل داخلی و بحث آینده ایران در قطب‌بندی‌های جهانی داشت، مورد نظر اکثریت اعضای دولت نبود و این دوری‌ها ایجاد شده بود، پافشاری احمدی‌نژاد روی کاندیداتوری مشایی باعث فاصله بیشتر شد، هرچند که این ظاهر قضیه است.

فریدون عباسی
 

** باطن قضیه چه بود؟

فریدون عباسی: به‌هرحال آن مسائلی که مطرح بود بحث مدیریت جهان، اینکه ما با مردم اسرائیل مشکل نداریم، اینکه مؤمنون با هم برادر هستند و نه مسلمین مباحثی بود که این سؤال را مطرح می‌کرد که در قطب‌بندی جهان ما با اسلام می‌خواهیم برویم خودمان را مطرح کنیم یا با چیز دیگری که یک بخش آن منجی و امام زمان است، این یک مکتب فکری است که افراد آن را نمی‌پذیرند، اعضای دولت بیداری اسلامی را قبول داشتند.

** زمانی که شما در دولت بودید احمدی‌نژاد این مباحث را مطرح می‌کرد، آن زمان کسی از اعضای دولت نظر مخالف خود را ابراز کردند؟

فریدون عباسی: تا آنجایی که دیدم مطرح شده.

** احمدی‌نژاد چه برخوردی داشت؟

فریدون عباسی: برخورد عادی انجام می‌داد و خیلی هم بحث نمی‌کرد، چون دولت جای بحث نبود بلکه جای انجام کارهای مملکت بود نه اینکه ما به دنبال نقد یک مکتب فکری باشیم.

** یعنی عملاً زاویه دید احمدی‌نژاد این جدایی فکری را بین افرادی که زمانی همکارانش بودند ایجاد کرد؟

فریدون عباسی: بله به‌هرحال شیوه‌های مدیریت هم بی‌تأثیر نبود، وقتی یک مقداری مدیریت بخواهد روی افراد متمرکز باشد و بعضاً برخی از وزرا ممکن بود در حوزه مأموریتی خودشان آزادی عمل نداشته باشند، مثلاً می‌خواهند در بودجه وزارتخانه خودشان اظهارنظر کنند اما این اختیار داده نشود و یا احساس کنند اختیاری ندارد، هردو مورد وجود دارد، البته نمی‌توان گفت قطعاً اختیار نداشتند چون در دستگاهی که من رئیس آن بودم وقتی می‌رفتم و استدلال می‌کردم، استدلال من مورد قبول واقع و آنچه می‌خواستم انجام می‌شد.

** طیف زیادی از دوستان بر این عقیده هستند که استدلال‌ها پذیرفته نمی‌شد.

فریدون عباسی: من حقیقت را می‌گویم، ممکن است من هم از دو نفر شنیده باشم اما می‌گویم چون شیوه را می‌شناختم چه در دولت و چه در مجلس پیگیری می‌کردم، همه تقصیرها را نباید گردن رئیس دولت انداخت، باید جاهایی که کوتاهی کرده‌ایم را قبول کنیم؛ احمدی‌نژاد فرد فعال بود و سریع اظهارنظر می‌کرد و موضوع را می‌بست.

فریدون عباسی
 

** معمولاً ذهنش درست بسته می‌شد؟

فریدون عباسی: نه لزوماً، ایشان هم یک انسان است و می‌تواند خطا کند، فشارهایی که به فرد مجری می‌آید خیلی مهم است، ما الآن در مملکت تعدد مراکز تصمیم‌گیری داریم، ما حزب‌های پنهان داریم، زمانی که من به انرژی اتمی رفته بودم خیلی‌ها می‌خواستند من را مدیریت کنند.

عوامل مختلفی هم هستند، مثلاً یک عده در دفتر رئیس‌جمهور هستند که فکر می‌کنند باید یک وزیر یا معاون رئیس‌جمهور را مدیریت کنند و در دولت فعلی هم وجود دارد، یک عده‌ای در دستگاه امنیتی هستند که آن‌ها فکر می‌کنند باید مملکت را اداره کنند چون حاوی اطلاعات هستند.

برای یک مدیر اجرایی در دولت ما پارامترهای زیادی بر تصمیم‌گیری‌هایش اثر می‌گذارد، رئیس‌جمهور هم از این موضوع مستثنا نیست.

** حلقه خاص اطراف احمدی‌نژاد تأثیرگذار نبود؟

فریدون عباسی: حتماً این‌گونه بوده است، وقتی‌که شما فردی را به عنوان مشاور، رئیس دفتر و معاون اجرایی می‌گذارید حتماً تأثیرگذار است، وقتی خیلی اوقات با آن‌ها نشست و برخواست شود حتماً در یک حلقه بسته هم تصمیم‌گیری می‌شود، این موضوع تنها مخصوص احمدی‌نژاد نیست.

حتی زمانی که من به انرژی اتمی رفته بودم چند نفر از بیرون آمدند و به من گفتند کابینه اصلی‌ات چه کسانی هستند؟ ما می‌خواهیم کمک کنیم اما من گفتم نه من به مترسک در موضع معاون و مدیر معتقد نیستم.

من با این شیوه کاری مخالف بودم، مثلاً الآن در قراردادهای نفتی شما نگاه کنید دولت لجاجت می‌کند، وقتی می‌خواهد راجع به قراردادهای نفتی کار کند که نباید این‌قدر جیغ‌وداد و مخالفت داشته باشد، می‌گوید من یک دوره‌ای حاکم هستم و می‌خواهم هر کاری در این دولت انجام دهم، این دولت همیشه که نیست بخواهد تبعات سی‌وچهارساله ایجاد کند.

در برجام هم دیدید لجاجت و پافشاری شخص رئیس دولت باعث شد برای اینکه دوقطبی برجامی در جامعه ایجاد نشود، شورای عالی امنیت ملی و مجلس مصوباتی داشته باشند که با شرایطی به دولت اجازه دهند که این لجاجت خود را اجرایی کند و بعد می‌بینیم که مقام معظم رهبری هم دو سه بند به آن مصوبات اضافه می‌کنند.

** لجاجت را در دولت قبلی بیشتر می‌بینید یا در دولت فعلی؟

فریدون عباسی: هردو داشتند اما در دولت قبلی مجلس بهتر عمل می‌کرد، چون وزرا با مجلس هم نظر بودند اما الآن آن انسجام را میان اکثریت اعضای دولت با مجلس نمی‌بینم.

** در حال حاضر تحرکات احمدی‌نژاد خیلی زیاد شده و در برخی محافل سیاسی گمانه این وجود دارد که ایشان مایل هستند به عرصه انتخابات بازگردند، اگر این امر محقق شود اساساً جبهه یکتا مایل است احمدی‌نژاد را به عنوان کاندیدا معرفی کند یا نه؟

فریدون عباسی: من ابتدا می‌گویم این تبلیغی که روی حضور احمدی‌نژاد در سپهر سیاسی کشور در سال 96 می‌شود بیشتر تبلیغ جناح مقابل اصولگرایی یا به عبارتی جناح مقابل گفتمان انقلاب است.

آن‌ها بدشان نمی‌آیند که احمدی‌نژاد را زیاد مطرح کنند و این جبهه را از هم بپاشانند، یعنی احمدی‌نژاد یک ظرفیت‌هایی را و محبوبیت‌هایی را در بین مردم دارد از این استفاده می‌کنند و روی حضور احمدی‌نژاد زیاد تبلیغ می‌کنند، این باعث می‌شود که جناح اصولگرایی نتواند به یک کاندیدای واحدی برسد و همه ممکن است به قول احمدی‌نژاد کم بیاورند، این نکته‌ای است که باید به آن توجه کنیم.

به‌هرحال سفرهای مختلف احمدی‌نژاد به استان‌های مختلف یک نوع اعلام حضور است.

فریدون عباسی
 

** فارغ از این مسائل شما با دوستانی که در این جبهه همفکری می‌کنید موافق حضور مجدد ایشان با توجه به انحرافاتی که بوده هستید؟

فریدون عباسی: من نظر خودم را می‌گویم و شما هم نظر دوستان دیگر را از خودشان بپرسید، بنده در مصاحبه‌ای که با یکی از رسانه‌ها داشتم مطلبی را عنوان کردم که تابناک آن را تیتر کرد و گفت «شغل جدید برای احمدی‌نژاد!»

من 8 سال ریاست جمهوری را برای رئیس‌جمهور کافی می‌دانم، رؤسای جمهور ما هر کاری می‌خواستند انجام دهند در دو دوره‌ای که مردم به آن‌ها فرصت دادند، انجام دادند، احمدی‌نژاد اگر مطلب دیگری هم دارد می‌تواند از طریق مجمع تشخیص مصلحت نظام که در آن حضور دارد، مطرح کند.

** احمدی‌نژاد تا چه حد توانست به شعارهایی که داده بود عمل کند؟

فریدون عباسی: به نظر من در دولت نهم شروع خوبی داشت به ویژه در بحث مدیریت کشور گشایش خوبی شده بود که امیدوار بودیم استمرار پیدا کند.

** چرا استمرار پیدا نکرد؟

فریدون عباسی: هم فشارهای داخلی و خارجی داشتیم هم خصوصیات شخصی افراد، شاید اگر یکی از ریشه‌های آن را اتفاقات سال 88 عنوان کنیم آن موضوع باعث شد که جو کشور امنیتی شود، یک سری از نیروی‌های کشور قهر کنند، یک عده از افراد صاحب سرمایه فکری و مادی دچار شبهه شدند، دانشگاهیان بی‌تفاوت شدند و جو امنیتی غالب شد، همین جو امنیتی در حوزه سیاسی که درست هم بود باعث شد ترورهای هسته‌ای صورت گیرد.

یعنی تمام فکر نیروهای امنیتی وزارت اطلاعات و سپاه به سمت مهار فتنه رفت و باعث شد آن‌هایی که پتانسیل خودمحوری دارند از این عرصه استفاده کنند که در این دولت هم آثار آن را دیدیم.

** حلقه‌ای که در مورد آن صحبت کردیم سکان این یکه‌تازی را به دست گرفته بود؟

فریدون عباسی: بالاخره بدون چند نفری که محور اصلی باشند که نمی‌توان کار کرد.

** چه کسانی عملاً این یکه‌تازی‌ها را انجام می‌دادند؟

فریدون عباسی: من سرم به کار خودم بود، آدمی نبودم که انتخاب دولت نهم یا دهم باشم من انتخاب جای دیگر بودم.

** انتخاب کجا بودید؟

فریدون عباسی: بحثش مطرح شود، می‌گویم، من وارد سازمانی شدم که خیلی‌ها نمی‌خواستند من به آنجا بیایم، خیلی‌ها تلاش کردند که من وارد نشوم، بالاخره من وارد شدم کار سخت بود، درگیر ترور و خراب‌کاری صنعتی و سرویس‌های خارجی بودم و ذهنم بیشتر متوجه آنجا بود.

فکر من مشغول چیزهای دیگر بود مثلاً جلوگیری از ترورها، اگر دوستان وزارت اطلاعات، سپاه، نیروی انتظامی، معاون امنیتی و سیاسی با من همکاری نمی‌کردند نمی‌توانستیم تعداد ترورها را کاهش دهیم، بعد از ترور من و شهریاری، 2 ترور داشتیم که یکی شهید رضایی‌نژاد و دیگر شهید احمدی روشن بود. این دو اتفاق هم به دلیل تغییر تاکتیک دشمن اتفاق افتاد که از رأس علمی به بدنه کارشناسی آمد و چون وسیع بود ما نمی‌توانستیم همه را پوشش دهیم، خود این‌ها ذهن افرادی مثل من و همکارانم را بیشتر به خودش مشغول کرد.

فریدون عباسی
 

** گفتید احمدی‌نژاد همان دو دوره ریاست جمهوری برایش کافی است حالا اگر به جمع‌بندی برسد و بخواهد وارد شود آیا فکر می‌کنید جبهه یکتا به‌صورت مشخص از ایشان حمایت می‌کند؟

فریدون عباسی: الآن فکر نمی‌کنم، باید بگذاریم ببینیم شورای نگهبان چه می‌گوید، یعنی ما در مورد هرکسی که بخواهیم اظهارنظر کنیم باید صبر کنیم و ببینیم چه کسی را تأیید می‌کند.

** شما گمانه‌زنی می‌کنید که با توجه به تفکرات احمدی‌نژاد، وی اصلاً از سوی شورای نگهبان تأیید نمی‌شود؟

فریدون عباسی: من چنین حرفی نمی‌زنم، چرا که اگر بنا باشد احمدی‌نژاد با آن تفکرات تأیید نشود، دیگری‌هایی هم هستند که نباید تأیید شوند. تفکرات دیگران می‌تواند از تفکراتی که من از احمدی‌نژاد استنباط کردم، بدتر باشد.

** اگر ایشان بیایند و به شما پیشنهاد وزارت یا معاونت دهد باز هم قبول می‌کنید؟

فریدون عباسی: بنده اول نگاه می‌کنم ببینم شورای نگهبان ایشان را تأیید می‌کند؟ بعد مردم بهش رأی می‌دهند؟ آن‌وقت می‌نشینم فکر می‌کنم که آیا می‌توانم به این مردم در جایگاهی خدمت کنم یا نه؟ یک وقتی ممکن است من در همین دانشگاه مؤثر باشم اما اگر بخواهم مسئولیت اجرایی بپذیرم من هم شروطی دارم، مثل احمدی‌نژاد که یک میثاق نامه داشت و از سوی همه از جمله من امضا شد.

زمانی که میثاق نامه را جلوی من گذاشت من خواندم، در مورد یک بند به احمدی‌نژاد گفتم این را خودت قبول داری؟ در مورد اینکه معاون امور را با رئیس‌جمهور هماهنگ کند، گفتم قبول داری؟ گفت بله گفتم اگر قبول داری بقیه‌اش هم قابل‌قبول است.

** شما قبول کردید همه امور را با ایشان هماهنگ کنید؟

فریدون عباسی: وقتی من معاون هستم باید با امور دستگاه را با رئیس‌جمهور هماهنگ کنم، من به زبان بی‌زبانی به ایشان گفتم که من با فرد دیگری جز خودت هماهنگ نمی‌کنم.

** منظورتان حلقه خاص اطراف آقای احمدی‌نژاد است؟

فریدون عباسی: شما می‌گویی حلقه، ببینید آن موقع که من در سپاه پاسدار بودم یاد گرفتم سلسله مراتب را رعایت کنم، حرمت مسئولان کشور را نگه دارم و زیر بلیت کسی هم نروم، در آنجا هم می‌گفتم من معاون رئیس‌جمهورم و فقط با خودش هماهنگ می‌کنم کسی را واسط نگذارند، ایشان هم به قولش عمل کرد.

** ماجرای به چاه جمکران انداختن میثاق رئیس‌جمهور با وزرا چه بود؟

فریدون عباسی: چاه جمکران که در جمکران است.

** منظور همان میثاق نامه است؟

فریدون عباسی: من نشنیدم، بعضی شایعات مطرح کردند که میز و بشقاب برای امام زمان می‌گذارند، گفتم شما حالتان خوب است که چنین حرف‌هایی می‌زنید؟ میزی خالی بود وزرا با رئیس‌جمهور کار داشتند آنجا می‌نشستند من هم آنجا نشستم، حرف‌هایی زده می‌شود که واقعاً صحت ندارد و در شأن جمهوری اسلامی نیست که مقاماتش در مورد این چیزها حرف بزنند.

** یازده روز خانه‌نشینی احمدی‌نژاد طیفی از طرفدارانش را دچار ریزش کرد، نظر شما در مورد این حرکت احمدی‌نژاد چیست؟

فریدون عباسی: دستگاه اجرایی کشور خانه خاله نیست که آدم قهر کند و برود، یعنی چی رئیس‌جمهور خانه‌نشینی کند؟ اگر هم مشکلی وجود دارد با خانه‌نشینی که حل نمی‌شود، بالاخره در نظام ما رهبری است، مجلس و قوه قضائیه است اگر هم از کسی شاکی می‌شویم باید به دستگاه قضایی شکایت کنیم.

** شما به خود ایشان هم این موضوع را متذکر شدید؟

فریدون عباسی: من اصلاً در این موضوع دخالت نکردم، چون دوستانی نزدیک‌تر به ایشان بودند رفتند و صحبت کردند، ایشان بالاخره بعد آن یازده روز سر کارش برگشت. ما در آن یازده روز هم درگیر مشکلات دستگاه خودمان بودیم هرکسی در هر کاری نباید دخالت کند ضمن اینکه من جزو حلقه نزدیک احمدی‌نژاد نبودم، در هر صورت این کار ایشان یک حرکت حساب شده نبود.

فریدون عباسی
 

** احمدی‌نژاد در زمانی رفتارهای خاصی نشان داد مثل همراهی دائم مشایی با خودش، نظر شما راجع به این‌گونه رفتارهای ایشان چیست؟

فریدون عباسی: احمدی‌نژاد نشان داد که مشایی را خیلی قبول دارد و وی را برای بعد از خودش به عنوان رئیس‌جمهور بهترین آدم می‌داند، این اعتقاد خود را هم کتمان نمی‌کرد بالاخره آزادی در کشور بوده ایشان مطرح می‌کرده بقیه هم مخالفت می‌کردند از جمله شورای نگهبان، وقتی شورای نگهبان صلاحیت را تأیید نکرد یعنی ویژگی‌های رئیس‌جمهور را در مشایی ندیده است و نظر شورای نگهبان هم در نظام ما برای انتخاب صالحین اصل است.

** یک اشاراتی به بحث هسته‌ای داشتید، به‌صورت مشخص اخباری منتشر شده که دانشمندانی که در صنعت هسته‌ای کار می‌کنند الآن در صنعت فاضلاب مشغول به کار شده‌اند، این تا چه حد صحت دارد؟

فریدون عباسی: این‌ها اغراق است، من مصداقش را دارم و می‌دانم چه کسی را می‌گویید، مگر کار آبفا بد است؟ یک جوری راجع به آب و فاضلاب صحبت می‌کنید انگار چیز بدی است.

** به‌هرحال دانشمندی که در بحث هسته‌ای توانسته توانمندی خود را نشان دهد سرمایه نظام است.

فریدون عباسی: این جمله از جمله قبلی بهتر است، ما اول باید تکلیف خودمان را روشن کنیم که اول از هسته‌ای چه می‌خواهیم؟ اگر هسته‌ای به عنوان یک موضوع راهبردی یک مسئله مهم در کشور تلقی می‌شود که مجلس مصوبه‌ای را در زمان آقای آقازاده مطرح می‌کند که 20 هزار مگاوات برق هسته‌ای می‌خواهیم، باید ببینیم آیا واقعاً مجلس روی این موضوع کار کارشناسی کرده است؟ فرض کنیم که مجلس با داده‌های درستی این مصوبه را تهیه کرده است اما آیا بودجه و تسهیلات لازم برای 20 هزار مگاوات برق هسته‌ای وجود داشته است؟

دولت نهم که آمد مثل خیلی چیزهایی که برخورد کرد برای عمران و آبادی کشور عملکرد خوبی را انجام داد.

** این دستاورد غنی‌سازی و جشن هسته‌ای مختص دولت احمدی‌نژاد بوده یا ادامه 30 سال تلاش در صنعت هسته‌ای؟

فریدون عباسی: ما که نمی‌توانیم یک تکنولوژی بالا و فناوری پیشرفته را یک‌دفعه خلق کنیم، اصلاً چنین چیزی غلط است بخشی از محصول فکری دانشگاه‌های ما به سمت صنعت هسته‌ای آمد. آقازاده امکانی را برای ورود جوان‌ها به انرژی اتمی ایجاد کرد، وقتی جوان‌ها می‌آیند یعنی خون تازه آمده و رشد سریع صورت می‌گیرد. سانتریفیوژ به نتیجه رسید، در راکتور اراک کار شد، در سوخت و کاربرد پرتوها در زندگی مردم کار شد.

یعنی از سال 62 این موضوعات شروع شد اما از سال 73 مدیریت منسجم آمد و تحول ایجاد کرد.

** غنی‌سازی چه زمانی به‌صورت قطعی محقق شد؟

فریدون عباسی: ما به غنی‌سازی قبل از سال 84 رسیده بودیم، از اواخر دولت هاشمی رفسنجانی موضوع شروع شده بود ولی دولت خاتمی جدی‌تر وارد ماجرا شد، آن زمان خود خاتمی وارد کار شد و جهت درست انتخاب شد.

خاتمی حمایت خوبی از آقازاده کرد اختیارات خوبی داد و بودجه مناسبی را در اختیارش قرار داد و آقازاده به واسطه آن اختیارات کار را جلو برد.

احمدی‌نژاد که آمد کار را تسریع کرد، بودجه را بیشتر کرد از طرفی به راکتور بوشهر به شکل جدی‌تری پرداخته شد. سیر تکمیل نیروگاه بوشهر و راکتور اراک از اواخر دولت هاشمی تا پایان دولت خاتمی تنها 6 درصد بوده اما در دولت نهم و دهم با حمایت‌های احمدی‌نژاد این موضوع به 86 درصد رسید آن هم در شرایط تحریم. ممکن است احمدی‌نژاد در حوزه اجرایی و اقتصادی ایراداتی بهش وارد باشد که هست اما در بحث هسته‌ای هیچ کدام از ایراداتی که مطرح می‌شود مرتبط با دولت نهم و دهم نیست.

** غربی‌ها همواره این مطلب را مطرح کردند که ایران به دنبال انرژی هسته‌ای برای دستاوردهای نظامی است، آیا اساساً این موضوع صحت دارد؟ زاویه نگاه شما به سمت‌وسوی هسته‌ای شدن به معنای بمب اتم رفته بوده یا نه؟

فریدون عباسی: راکتور ساختن از سلاح ساختن خیلی سخت‌تر است،‌ چون بشر ابتدا بمب ساخته و برایش راحت‌تر بوده است.

ذهنیت بشر این‌گونه است که می‌تواند بمب بسازد اما برای اینکه انرژی‌اش را آزاد کند نیازمند فناوری‌های دیگری است. ما در جمهوری اسلامی به دلیل عقبه علمی و فنی و رشد کشور در همه علوم موفق به طراحی و ساخت راکتور شدیم، راکتور سیستم پیچیده‌ای است که نیازمند کنترل است اما سلاح نیازی به کنترل ندارد.

فریدون عباسی
 

** از صحبت‌های شما این‌طور برداشت می‌شود که ما توانایی ساخت بمب اتم را داشتیم.

فریدون عباسی: من می‌گویم هر کشوری که راکتور طراحی کند و به سمت ساخت برود این توانمندی را دارد.

** با توجه به اینکه غربی‌ها می‌دانستند ما این توانمندی را داریم اما به سراغ آن نرفته‌ایم، چرا این تهمت‌ها را به ما زدند؟

فریدون عباسی: این را من نباید بگویم، بزرگ‌تر از همه ما مقام معظم رهبری فرموده‌اند که اصل نظام مسئله آن‌هاست.

** یکسری کشورها در عرصه بین‌الملل هم سو با آرمان‌های نظام حرکت می‌کنند، آیا عملاً این ایده به ذهنتان رسیده بود که بخواهید تکنولوژی هسته‌ای را به این کشورها صادر کنید؟

فریدون عباسی: ما ابتدا صدور خدمات تخصصی می‌کنیم و در چارچوب مقررات آژانس به کشورهایی که عضو آژانس هستند با نظارت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی می‌توانیم آموزش دهیم، تجهیزات در اختیارشان قرار دهیم و مشارکت کنیم.

** تابه‌حال از این کارها برای کشوری انجام دادید؟

فریدون عباسی: فرصت پیش نیامد چون حتی کشورهای اطراف بعضاً از ما جلوتر هستند، مثلاً پاکستان، هندوستان و یا سوریه از ما جلوتر هستند. در بخش رادیو داروها سوریه در منطقه توزیع‌کننده بود.

** انحراف یعنی چی؟

فریدون عباسی: من هم نمی‌دانم از شما که اهل رسانه هستید دارم سؤال می‌کنم، من می‌گویم بقیه منحرف‌تر هستند.

** شما ورود احمدی‌نژاد را به عرصه انتخابات فارغ از تأیید یا عدم تأیید شورای نگهبان به صلاح می‌دانید؟

فریدون عباسی: نه قبلاً هم گفتم.

** شما در دو سه سال جنجالی احمدی‌نژاد در دولت ایشان مسئولیت داشتید، خوش خیالی احمدی‌نژاد و اعتماد به آمریکا در بحث غنی‌سازی 20 درصد را باز کنید؟

** من آن زمان نبودم،‌ من اواخر 89 سر کار آمدم و آن زمان دکتر صالحی مسئول بود اما آنچه که من اطلاع دارم به‌هرحال 20 درصد به دلایلی تولید شد، گفته می‌شود که راکتور تهران سوخت می‌خواسته و ما مطالبه سوخت کرده‌ایم و به ما ندادند، بعد حتی با اعضای 5 نفره با آقای جلیلی در جلسه برخورد مناسبی نداشتند و به نحوی برخورد کردند که انگار ما توان این را نداریم که سوخت 20 درصد تولید کنیم.

آقای جلیلی هم گفته بود اگر شما به ما سوخت ندهید ما تولید می‌کنیم، جلیلی مطرح کرد و بخش کارشناسی گفت که می‌توانیم تولید کنیم، این کار انجام شد و غنی‌سازی 20 درصد در نطنز صورت گرفت. در این موضوع ما اثبات فناوری کردیم اما حالا کار سخت‌تر این بود که ما بسته سوخت تهران را تولید کنیم، آن هم بسته‌ای با طراحی خاص، دوستانی که در راکتور تهران بودند نقشه‌ها را دادند و دوستان در اصفهان نقشه‌ها را گرفتند و تمام فرآیند از ابتدا تا انتها روی کاغذ آمد و جالب اینکه ما با امکانات داخل کشور این کارها را انجام دادیم.

** این ماجراها بعد از شکست خوردن ما در نشست تهران بود؟

فریدون عباسی: بله؛ البته من فکر می‌کنم یک جریانی در داخل وجود داشت که نمی‌خواست این مسئله در دولت احمدی‌نژاد حل شود، یک جریانی هم در خارج از کشور بود.

زمانی که من سر کار آمدم، من نظریه‌ام تهاجمی بود چرا که به تنش زدایی معتقد نبودم بلکه به تهدید زدایی اعتقاد داشتم، سال‌ها هم مسئله هسته‌ای را رصد کرده بودم و خودم در این زمینه درس خوانده بودم، به احمدی‌نژاد و جلیلی گفتم شما ملاحظه خاصی دارید که سانتریفیوژها را زیر 6 هزار تا نگه داشتید و کارخانه‌ها تعطیل شده؟ گفتند نه ملاحظه برای مذاکرات نبوده اگر مطابق نیازها بتوانیم کار کنیم و برای مذاکرات مفید باشد مشکلی ندارد.

من خودم فکر می‌کنم اینجا دشمن به شکلی وارد شده و برای ما تصمیم سازی کرده بود البته این تحلیل من است و نمی‌توانم اثبات کنم که درست در شرایطی که به ما حمله سایبری می‌شود و انفجار و خرابکاری صنعتی داریم عقل سالم نمی‌گوید که کارخانه سانتریفیوژ را تعطیل کن.

فریدون عباسی
 

** احمدی‌نژاد دستور تعطیلی کارخانه را داده بود؟

فریدون عباسی: نه مدیر وقت تحت تأثیر یکسری کارشناس‌های خاص تصمیم به تعطیلی کارخانه تولید سانتریفیوژ گرفته بود و سقف را زیر 5 هزارتا نگه داشته بود غافل از اینکه دشمن در الکتروپمپ‌ها خرابکاری صنعتی کرده است.

در این شرایط یک عده دیگر مأمور می‌شوند کارخانه را تعطیل کنند و صحبتشان هم این بود که سانتریفیوژهایی که از کارخانه می‌آید قدیمی است درحالی‌که اگر کسی دستش در کار باشد می‌داند که نسل جدید سانتریفیوژها حالا حالاها نمی‌آید آن هم با مدیریت ملوک‌الطوایفی!

ما در سال اول از 24 بهمن 89 تا 24 بهمن 90 حدود 50 درصد تعداد ماشین‌های سانتریفیوژ را اضافه کردیم، یعنی 3 هزار تا اما تصمیم داشتیم دوتا 10 هزارتایی تولید کنیم با هدفی که این‌ها را در عرض یک ماه 6 تا نصب کنیم؛ یعنی این‌ها را در جعبه با دستورالعمل نصب آماده داشته باشیم برای زمانی که اگر احیاناً سپرهای امنیتی ما سوراخ شد و تحت حمله سایبری قرار گرفتیم ما سریع بتوانیم خودمان را به قدرت قبلی برسانیم، این سیاست باعث شد که ما بتوانیم در عرض دو سال و نیم یعنی تا آخر دولت دهم حدود 18 هزار سانتریفیوژ آماده بهره‌برداری داشته باشیم که 7 هزارتای آن استارت نخورده بود از جمله هزارتا نسل جدید، یعنی موفقیت ما این بود که در سال اول موفق شدیم یک زنجیره از نسل جدید را راه بندازیم که متأسفانه در دولت جدید جمع‌آوری شد.

اگر بخواهیم در موضع عدالت قرار گیریم خیلی جاها نظر من با نظر احمدی‌نژاد متفاوت بوده و اتفاقاً نظر من هم درست بوده اما چه افرادی باعث می‌شدند که احمدی‌نژاد تصمیمی بگیرد که ممکن است تصمیم درستی نباشد، من متوجه شدم که اگر سرعت عملم را زیاد کنم و اطلاعات را زودتر از دیگران به احمدی‌نژاد بدهم او تصمیم غلط نمی‌گیرد، آن افراد اطلاعات غلطی می‌دادند و افراد معتبری هم بودند. من خودم اطلاعات غلط را دیدم.

** در بحث بیداری اسلامی مقام معظم رهبری بارها گفتند بیداری اسلامی اما احمدی‌نژاد می‌گفت بیداری انسانی، بر اساس همین نگاه با توجه به توافقات قبلی ما با سوریه هیچ گام مثبتی برنداشت، در زمان ایشان از هیئت دولت یک پیام دلگرم کننده به سوریه ارسال نشد، چون نگاه بیداری اسلامی داشت بحث بیداری اسلامی را از دایره تفکرات دولت خارج کرد.

فریدون عباسی: این همان اشکالی بود که من اول بحث گفتم، رؤسای جمهور ما از ابتدا فکر نمی‌کنند مجری هستند بلکه گمان می‌کنند رهبر نظام هستند، بنی‌صدر هم که سر کار آمد فکر می‌کرد ایدئولوگ است، یا صحبت‌های خاتمی را در شب بیست‌ویک رمضان ببینید، احزابی که در انتخابات فعالیت می‌کنند نگاه کنید سلیقه‌شان در شیوه اجرا متفاوت است یا با اصل نظام مشکل دارند؟ با اصل قانون اساسی مشکل دارند تا این‌ها رفع نشود ما این مشکلات را داریم.

در بحث بیداری اسلامی نظر احمدی‌نژاد با رهبری متفاوت است، می‌توانیم به آن جریان انحرافی بگوییم یا اینکه بگوییم نظر متفاوت در جمهوری اسلامی که البته من خودم هم معتقدم اشتباه می‌کند.

** ایشان بر اساس این نظریه غلط در اوج بحران منطقه به سراغ پادشاه اردن یا بحرین می‌رود.

فریدون عباسی: این همان‌جایی است که خودش را در جایگاه ایدئولوگ می‌بیند تا این موضوع در جمهوری اسلامی حل نشود مشکلات این‌چنینی هم حل نمی‌شود.

** یعنی منظور شما این است که نظام پارلمانی شود؟

فریدون عباسی: اول باید تعریفتان را از نظام پارلمانی بگویید.

** اینکه ریاستی نباشد که رئیس‌جمهور این‌همه اختیارات داشته باشد.

فریدون عباسی: مقام معظم رهبری در جلسات فرمودند که این نظام پارلمانی هم که می‌گویند قابل‌تأمل است، خب این تجربه‌ای که ما در طول این چند سال به دست آورده‌ایم باید استفاده شود و اگر می‌بینیم کشور آن‌طور بهتر اداره می‌شود آن‌گونه اداره کنیم ولی آیا رئیس‌جمهور از پارلمان درآید بهتر می‌شود؟ اگر آرا در مجلس ما شود آرای صاحبان قدرت چه؟

من می‌گویم باید روی این‌ها کار شود، همین تیم مذاکره کننده ما که در آمریکا درس خوانده‌اند از آمریکا پاسخگویی را یاد نگرفته‌اند، حداقل آن‌ها وقتی یک کار خطایی انجام می‌دهند استعفا می‌کنند و می‌روند تا بعد از مدتی هم باید جواب پس بدهند جون نظام سرمایه‌داری به راحتی از سرمایه‌اش نمی‌گذرد اما در کشور ما هر آدمی بلند می‌شود می‌آید یک‌دفعه یا وزیر می‌شود یا به‌جایی می‌رسد که هیچ عقبه‌ای ندارد بعد هم در برابر اتفاقاتی که افتاده پاسخگو نمی‌شود.

فریدون عباسی
 

** آقای جلیلی اجازه معامله 20 درصد هم داشت اما چیزی که مشخصاً اجازه نداد این توافق انجام شود به همان جریانی بازمی‌گردد که به آن اشاره کردید؟

فریدون عباسی: یک جریانی در داخل کار می‌کرد که می‌خواست گفتمان انقلاب به نتیجه نرسد، در خارج از کشور هم انگلیسی‌ها و آمریکایی‌ها نمی‌خواستند جریانی که به رهبری نزدیک‌تر است، موفق شود.

** احمدی‌نژاد دولت نهم با احمدی‌نژاد دولت دهم تفاوت داشت، چنین چیزی را قبول دارید؟

فریدون عباسی: بله

مهم‌ترین تفاوت و علت آن چه بود؟

فریدون عباسی: روحیه احمدی‌نژاد یک روحیه تصمیم‌گیرنده بود، تصمیم می‌گرفت و اجرا می‌کرد، این در خیلی جاها کارگشا و خوب است ولی اگر مبنای تصمیم‌گیری غلط باشد به بیراهه می‌رود، در دولت نهم عملکرد خوبی از این بابت داشت اما در دولت دهم این اتفاق نیفتاد.

بیشتر تصمیمات غلط احمدی‌نژاد به ویژه در دولت دهم به خاطر اطلاعات غلطی بود که برخی جریان‌ها به او می‌دادند.

بارها به تجربه به من ثابت شد که هر جا من سریع‌تر از دیگران اطلاعات درست را در اختیار احمدی‌نژاد قراردادم او هم تصمیمات درستی را اتخاذ کرد.

با احمدی‌نژاد به دلیل نوع تصمیم‌گیری‌هایی که داشت کار کردن سخت بود اما اگر بهت اطمینان داشت و می‌دانست در مقولات دیگری دخالت نمی‌کنی مشکلی پیش نمی‌آمد.

از اینکه وقت خود را در اختیار مشرق قراردادید، از شما ممنونیم

۰ نظر ۲۷ شهریور ۹۵ ، ۰۹:۳۸
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

ولادت حضرت امام هادی علیه السلام مبارک

۰ نظر ۲۷ شهریور ۹۵ ، ۰۹:۳۵
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

ورود مستقیم رژیم صهیونیستی به نبرد سوریه

رژیم صهیونیستی بعد از شکست و ناکامی تروریست‌های مورد حمایت خود در حمله به مواضع ارتش سوریه در جنوب این کشور، مستقیما به درگیری‌های ارتش سوریه با تروریست‌ها ورود کرده است.
به گزارش مشرق، با وجود برقراری آتش بس یک هفته‌ای در سوریه، عناصر تروریستی در جنوب این کشور همچنان با پشتیبانی توپخانه و جنگنده‌های رژیم صهیونیستی مواضع ارتش و نیروهای دفاع ملی را در استان قنیطره هدف قرار می‌دهند.
 
نیروهای سوری چهارشنبه (دیروز) نیز پس از درگیری‌های چند ساعته موفق شدند حملات شدید تروریست‌ها را در حومه شهرک «حضر» دفع کنند.
 
تا صبح پنج‌شنبه (امروز) آرامشی نسبی در منطقه برقرار بود اما تروریست‌ها دوباره حملات وسیعی را در محور «سریه الرابعه» در مجاورت مزارع «امل» و در مسیر شهرک حضر انجام دادند.
 
نیروهای ارتش و دفاع ملی پس از دو ساعت درگیری سنگین توانستند حملات تروریست‌ها را دفع کنند.
 
با اشغال ارتفاعات راهبردی «الحمیریه»، تروریست‌ها این امکان را به دست آورده‌اند شهرک حضر را زیر آتش مستقیم قرار دهند و حملات سنگینی را برای تصرف این منطقه ترتیب دهند.
در درگیری‌های امروز بیش از 30 تروریست کشته یا زخمی شدند و تروریست‌ها پس از شکست در هر مرحله با ترک اجساد همرزمانشان از منطقه متواری شدند.

در لیست کشته شدگان نام تعدادی از اتباع عربستانی دیده می‌شود.
 
وضعیت میدانی در ارتفاعات «الحمریه» تغییری نکرده و همچنان تحت اشغال تروریست‌هاست.
عناصر تروریستی از این ارتفاعات به صورت مستمر ساکنان شهرک حضر را با خمپاره هدف قرار می دهند.
 
ارتش سوریه و نیروهای دفاع مردمی مستقر در شرق جولان (شمال استان قنیطره) با وجود حملات جنگنده‌های رژیم صهیونیستی تاکنون توانسته‌اند تلفات سنگینی را به تروریست‌ها در محور مناطق «سریه الرابعه و ارتفاع حمریه» وارد کنند.
 
براساس اطلاعات بدست آمده در درگیری‌های روزهای گذشته حدود 60 تن از تروریست‌ها از جمله 6 فرمانده میدانی به هلاکت رسیده اند و بیش از 100 تن زخمی شده‌اند.
 
رژیم صهیونیستی برای تقویت روحیه تروریست‌ها با استقرار تعدادی آمبولانس در جولان مجروحان تروریست‌ها را به داخل خاک فلسطین اشغالی منتقل می کنند.

گروه‌های تروریستی «جیش الیرموک»، «جبهه فتح الشام» ( النصره سابق) و «الویة معتزبالله» در عملیات جنوب سوریه حضور دارند.
منبع: فارس
۰ نظر ۲۶ شهریور ۹۵ ، ۰۱:۲۰
حسن حیدری
حضرات آیات عظام مکارم شیرازی و علوی گرگانی، در فتاوایی جداگانه، تحقیقات بر محصولات دستکاری شده ژنتیکی (تراریخته) را بدون اشکال، اما «کشت تجاری» این محصولات را حرام اعلام فرمودند.
به گزارش مشرق، علی ارجمند عین‌الدین، مسئول حوزه نمایندگی ولی فقیه در جهادکشاورزی استان البرز امروز در یکصدوپنجمین نشست فرهنگ مهدوی با موضوع «تأثیرات و پیامدهای غذاهای آزمایشگاهی تراریخته برانسان» در حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی به ایراد سخن پرداخت.

وی درخصوص «جریان شناسی» و «الزامات فقهی» تجاری‌سازی و مصرف عمومی محصولات دستکاری شده ژنتیکی (تراریخته)  توضیحات مبسوطی ارائه کرد.

نماینده ولی فقیه در جهادکشاورزی استان البرز در خلال این سخنرانی از آخرین فتاوای دو تن از مراجع عظام تقلید درباره تحریم کشت این محصولات تا حصول اطمینان کامل از بی‌خطر بودن آنها برای سلامت انسان رونمایی کرد.

در این راستا حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، اخیراً در پاسخ به یک استفتاء فرموده‌اند:

«بسمه تعالی

علیکم السلام

با توجه به اینکه کشورهای زیادی هم‌اکنون آن را تحریم کرده‌اند و بسیاری از اهل خبره آن را مضر می‌دانند، لااقل باید پیش از روشن شدن مطلب از کشت آن خودداری شود و بنا بر احتیاط گذارده شود. همیشه موفق باشید.»

 
مراجع عظام تقلید فتوا دادند/«تحقیقات»، آزاد و «کشت تجاری» تراریخته حرام شد+تصویر ۲ استفتاء


همچنین حضرت آیت الله العظمی علوی گرگانی در پاسخ به استفتاء در این خصوص تقریر فرمودند:

«بسمه تعالی

تحقیق درمورد محصولات تراریخته و دستکاری شده ژنتیک اشکالی ندارد ولی این محصولات تا از نظر علمی بی خطر و ضرر بودن آن اثبات نشده تجاری سازی آنها جایز نیست و باید با دقت فراوان ــ حتی در مورد جزئی ــ مورد استفاده قرار گیرد.»
 
مراجع عظام تقلید فتوا دادند/«تحقیقات»، آزاد و «کشت تجاری» تراریخته حرام شد+تصویر ۲ استفتاء
 
منبع: تسنیم
۰ نظر ۲۶ شهریور ۹۵ ، ۰۱:۱۱
حسن حیدری
پارتی یا میهمانی‌های مختلط از نمونه ناهنجاری‌های نسبتا نوظهوری است که قریب به دو دهه است در میان برخی از گروه های جامعه شایع شده،معضلی که به تدریج انحرافات و آسیب‌هایی جدی را در پی دارد.
 
 
باشگاه خبرنگاران جوان: پارتی ها یا میهمانی های مختلط از نمونه ناهنجاری های اجتماعی به شمار می رود که به شکلی آرام و نرم برخی از افراد جامعه را درگیر خود ساخته و متاسفانه هر از چند گاهی شاهد برگزاری چنین مجالس غیر اخلاقی در برخی از نقاط کشور هستیم که بعضا با بازداشت و دستگیری شرکت کنندگان در مجالس مذکور همراه می شود.
 
اجاره منازل ویلایی و باغات و بعضا برخی از تالارها موید تشدید هر چه بیشتر این معضل در جامعه است.
 
اگر در سال های نه چندان دور گذشته برخی از شرکت کنندگان و به اصطلاح مجریان این مجالس اقدام به برپایی چنین مجالسی در منزل شخصی خویش می کردند،امروزه با شایع شدن و بالاگرفتن تب چنین مجالسی،بعضا منازلی صرفا برای برگزاری و جمع شدن جوانان بصورت موقت و برای ساعاتی محدود اجاره داده می شود.
 
این سور شیطانی،همواره با آسیب ها و مخاطرات اجتماعی متعددی همراه می شود که نتیجه ای جز غوطه ور شدن در فساد و ناهنجاری در پی نخواهد داشت.
 
شکسته شدن حریم دختران و پسران یا مردان و زنان،تهدیدی است که مدتها پیش برخی کارشناسان نسبت به آن هشدار داده بوده اند.
 
موضوعی که یکی از مصادیق جنگ فرهنگی و نرم دشمن علیه جوانان،نوجوانان و خانواده ایرانی محسوب می شود و متاسفانه جز در مواردی محدود و موردی،متولیان فرهنگی جامعه،برنامه ای خاص برای آن مد نظر قرار نداده اند و امروز شاهدیم بار اصلی کنترل و مهار این معضل بر دوش دستگاه قضایی و ضابطان آن است که عمدتا بنا بر شرح وظایف تعریف شده به برخوردهای قهری و قضایی همراه می شود.
 
در این میان،هیچگونه تردیدی در لزوم و ضرورت اعمال قانون و برخوردهای اینچنینی با مجالس و میهمانی های مختلط وجود ندارد،اما سئوالی که به ذهن متبادر می شود،معطوف به این مساله می شود که اساسا برای پیشگیری و جلوگیری از سوق پیدا کردن برخی جوانان به شرکت و حضور در میهمانی های مذکور چه اقدام مشخص و سازنده فرهنگی،اجرایی و عملیاتی شده است؟
 
عدم تعریف برنامه ای مشخص،از موضوعاتی است که برخی از مسئولان کشور نیز به آن انتقاد دارند،افرادی همچون عباس گودرزی،عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی،از نمونه چهره هایی محسوب می شوند که معتقد است نهادهای مسئول آنچنان که باید به وظیفه شان عمل نکرده اند.
 
اساسا یکی از وظایف اصلی دستگاه ها و نهادهای فرهنگی کشور،به تقویت ارزش های ایرانی- اسلامی متمرکز می شود،ارزش هایی که مختصات و چارچوب فرهنگی و اخلاقی جامعه را ترسیم می کنند که در قالب آن،ابزار و زمینه لازم برای مقابله با تهاجمات فرهنگی و اخلاقی دشمن علیه جامعه و این مرز و بوم حاصل می شود.
 
*خطر شیوع پارتی و میهمانی های مختلط در میان طبقات متوسط و ضعیف جامعه
 
عمده تصویری که از پارتی یا میهمانی های مختلط در ذهن جوانان نقش می بندد به حضور جوانانی معطوف می شود که از  لحاظ مالی،توانمند هستند و به واقع گویی پارتی محفلی محسوب می شود از به اصطلاح بچه پولدارها که در این مجالس و میهمانی ها گرد یکدیگر جمع می شوند،اما کارشناسان و آسیب شناسان مسائل اجتماعی معتقدند،این خطر خزنده و نرم اما ویران کننده،جوانان طبقات متوسط و ضعیف جامعه را نیز تهدید می کند.
 
مصطفی زورمند،جامعه شناس و آسیب شناس مسائل اجتماعی ،با بیان ضرورت اتخاذ تدابیر و تمهیداتی موثر برای مقابله با چنین مجالس و میهمانی هایی،اظهار داشت:در این میان صرفا با برخوردهای قهری و ضربتی نمی توان به مصاف و مقابله با میهمانی های مذکور اقدام کرد و می طلبد به موازات چنین اقداماتی،طراحی و تنظیم برنامه های مدون و اصولی فرهنگی نیز مد نظر قرار گیرد.
 
وی افزود:یکی از پیچیدگی های برنامه های فرهنگی،به دیر بازده و زمان بر بودن آن باز می گردد و این موضوع باعث شده تا بعضا ارزیابی دقیق از مباحث مرتبط با این امر و پاسخگویی در قبال کیفیت عملکرد،با شفافیت بارز و مشهودی همراه نشود.
 
جامعه شناس و آسیب شناس مسائل اجتماعی عنوان کرد:به واقع اگر دستاوردهای فرهنگی بصورتی ملموس تر نمود و بروز پیدا می کرد امکان مطالبه و طرح سئوال و پاسخگویی از متولیان این امر بصورت موضوعی و موردی با سهولت هر چه بیشتری میسر می شد.
 
زورمند گفت:با همه این اوصاف،آنچه که واضح و مبرهن است به این موضوع معطوف می شود که برخی از متولیان فرهنگی آنچنان که باید در عرصه مورد اشاره موفق عمل نکرده اند که اگر غیر از این بود امروز شاهد چنین مشکلات،معضلات و آسیب های فرهنگی و اجتماعی در جامعه نبودیم.
 
وی افزود:بعضا برخی ادعا می کنند که بودجه و اعتبارات کافی به مباحث فرهنگی اختصاص داده نمی شود،اما به عقیده بنده،اتفاقا بودجه مناسب و مطلوبی به نهادها و دستگاه های فرهنگی تخصیص داده می شود و این ادعا با در نظر گرفتن تعدد و تکثر انبوه دستگاه های فرهنگی ذیربط و تنوع برنامه های فرهنگی،به سادگی قابل اثبات است.
 
جامعه شناس و آسیب شناس مسائل اجتماعی عنوان کرد:جزیره ای عمل کردن و برخی موازی کاری ها،از اصلی ترین آفت ها و آسیب های برنامه فرهنگی به شمار می رود که باید برای حصول یکپارچگی،وحدت و همسویی مضاعف در این عرصه الزامات موثر و لازم عملیاتی شود.
 
زورمند با اشاره به میهمانی های مختلط به عنوان یکی از آسیب های نوظهور جامعه گفت:برگزاری چنین مجالسی از مدت ها پیش با الگوبرداری از فرهنگ غرب در جامعه نمود پیدا کرد،اما آنچه که به عنوان خطری جدی در این خصوص احساس می شود به احتمال شیوع و درگیر شدن طبقات متوسط و ضعیف جامعه (از منظر توان اقتصادی)باز می گردد.
 
وی افزود: لازم است نهادهای ذیربط فرهنگی،با اتخاذ تدابیر سازنده و تعریف برنامه ای اصولی و مطلوب بصورت موضوعی و موردی،منحصرا در خصوص این آسیب با یکپارچگی فزاینده و برنامه های فرهنگی،اطلاع رسانی و آگاهی بخشی لازم را مد نظر قرار دهند.
 
*لزوم معرفی و پرداختن به سنت ها و جشن های اصیل
 
افشین فتحی،پژوهشگر مسائل اجتماعی در خصوص اقدامات پیشگیرانه موثر برای مقابله با برگزاری چنین مجالسی عنوان کرد:اقدامات پیشگیرانه فرهنگی، نافذترین و موثرترین راهکار برای کنترل و مهار چنین میهمانی هایی محسوب می شود که باید از سالها پیش به نحوی دقیق و جدی تر مورد توجه قرار می گرفت.
 
وی افزود:با نگاه و تاملی به مراسم،اعیاد و جشن های اصیل این مرز و بوم،به روشنی پی می بریم که می توان با برگزاری مراسم اصیل ایرانی و اسلامی،علاوه بر حفظ شان و حریمِ اخلاق و ارزش ها،نسبت به برگزاری مراسمی شایسته و در خور برای جوانان این مرز و بوم اقدام کرد.
 
پژوهشگر مسائل اجتماعی عنوان کرد:نباید از نظر دور داشت که جوان نیازمند شادی و تخلیه هیجانات درونی خود است و این امر موضوعی غیر قابل انکار است که بی توجهی به آن می تواند با ظهور و بروز آسیب هایی جدی همراه شود.
 
وی در خاتمه با بیان نیاز جوانان به شادی یادآور شد:باید راهکاری اندیشیده شود تا با معرفی مراسم و اعیاد و جشن های اصیل ایرانی،بستر برگزاری چنین اعیاد و مجالسی با رعایت ملاحظات اخلاقی و ارزشی در بین جوانان فراهم شود،در غیر اینصورت با زیرزمینی شدن چنین مجالس هنجار شکنانه ای،طبیعتا انحراف و لغزش از اخلاق و سلامت اجتماعی و فرهنگی،دور از انتظار نخواهد بود.
۰ نظر ۲۶ شهریور ۹۵ ، ۰۱:۰۲
حسن حیدری


نقاط اختلافی آمریکا و روسیه در توافق؛
اطلاعات موجود نشان می‌دهد که عربستان با همکاری آمریکا و فرانسه و اردن به دنبال آغاز عملیاتی در جنوب سوریه است تا شاید بتواند خسارت‌های شمال سوریه را جبران کند.
رئیس اطلاعاتی ترکیه چه پیغامی برای تهران آورد/ قوت گرفتن سناریو فعال کردن تروریست‌ها در جنوب سوریه/آماده انتشار فوری/آقای غلامی
سرویس جهان مشرق - هم‌زمان با آغاز اجرایی شدن آتش بس در جبهه سوریه، موضوع مذاکرات و توافق‌ آمریکا و روسیه به کانون اصلی توجهات تحلیلگران و کارشناسان منطقه‌ای تبدیل شده است. ابراهیم الامین تحلیلگر مسائل راهبردی منطقه و سردبیر روزنامه الاخبار لبنان در مقاله‌ای در این روزنامه به بررسی مذاکرات اخیر آمریکا و روسیه و نگرانی‌های موجود در قبال این مذاکرات پرداخته و می‌نویسد: آمریکا دیگر به هیچ یک از متحدان میدانی اش اطمینان ندارد و از سطح توبیخ آنها فراتر رفته و تصمیمات خود را به آنها دیکته می‌کند، حتی اگر این تصمیمات را دوست نداشته باشند.
 
یک دیپلمات انگلیسی در این رابطه می‌گوید که آمریکایی‌ها به یک مسئول خلیج فارسی که نسبت به توافق این کشور با روسیه انتقاد داشته است، با عتاب گفته است: شما بیش از آنچه نیاز داشته باشید وقت و امکانات گرفته اید.  اما همچنان بشار اسد در کشور جولان می‌دهد و ایران در قلب سوریه حضور دارند و روس‌ها بار دیگر به خاورمیانه بازگشته‌اند.

روسیه نگرانی‌های متفاوتی در این زمینه دارد، این کشور با هوشیاری کامل به عنوان طرف مستقیم این بحران وارد عمل شده است، اما نمی‌خواهد این بحران یک بحران فراگیر و بدون افق باشد. روسیه بالغ بر یک سال اقدامات نظامی و میدانی در سوریه داشته است. این موضوع نظریه‌های موجود در زمینه ایده یکسره شدن تحولات نظامی را از بین می‌برد. مسکو امروز بیش از پیش نسبت به واقعیت دولت سوریه و موازنه های میدانی و پیچیدگی‌های آن اطلاع دارد.

ترکیه از سوی بسیاری از طرف‌ها متهم شده است به این که تلاش برای کودتا در این کشور جدی نبوده است و سرویس‌های نظامی و اطلاعاتی ترکیه از این اتفاق اطلاع  داشته‌اند، ترکیه از قبل تلاش برای این کودتا را می‌دانسته، اما رجب طیب اردوغان رئیس‌جمهور ترکیه ترجیح داد این سناریو انجام شود تا وی اجازه انجام اصلاحات اساسی در مدیریت داخلی ، نظامی ، امنیتی ، سیاسی و اقتصادی در ترکیه را داشته باشد. اتفاقاتی که افتاد باعث شده وی تواند بیش از پیش در پرونده سوریه از خود تحول نشان دهد.

روس ها و ایرانی‌ها روایت می‌کنند که احمد داوود اوغلو نخست وزیر سابق ترکیه قبل از اینکه نخست وزیری را بنا به درخواست اَردوغان کنار بگذارد ، مأمور اجرای آخرین مأموریت خود بود و از وی خواسته شده بود که پرونده سوریه را پاک‌سازی کند. در همین رابطه داووداوغلو به همراه هاکان فیدان رئیس سرویس‌های اطلاعاتی این کشور به مسکو و تهران سفر کردمحور گفتگوهای آنها مشخص بود: ما به دنبال راه حل بحران در سوریه مبتنی بر حفظ منافع خود هستیم و دیگر به باقی ‌ماندن یا کناره‌گیری بشار اسد اهمیتی نمی‌دهیم، اما نمی‌خواهیم بیش از این وارد بحران سوریه شویم.
 
رئیس اطلاعاتی ترکیه چه پیغامی برای تهران آورد/ قوت گرفتن سناریو فعال کردن تروریست‌ها در جنوب سوریه/آماده انتشار فوری/آقای غلامی
 

بعد از اینکه داووداوغلو کناره‌گیری کرده و بن علی یلدیریم نخست وزیر ترکیه شد، وی طرح هم‌گرایی با طرف‌های روسی و ایرانی را در پیش گرفته و به آن‌ها گفت: چیزی که نخست وزیر سابق به شما گفته ، همچنان ادامه خواهد داشت. نخست وزیر جدید گفت که وی مانند داووداوغلو مواضع سختی نسبت به این پرونده نداشته و می‌تواند به صورت تدریجی روندی را آغاز کند که نشان دهنده اصلاح رویکردها این کشور در قبال سوریه باشد.

قطر هیچ اراده‌ای در این زمینه از خود ندارد، این کشور همچنان نگران میزان آماده‌باش عربستان سعودی است و آنکارا را به عنوان راه نجات خود می‌داند. در همین رابطه امیر قطر به همتایان عرب خود گفته است که دولتش با میانجیگری روسیه و ایران به دنبال رسیدن به راهکار توافق جهت پایان دادن به جنگ در سوریه هستند.
 
امیر قطر در این رابطه طرحی را نیز در راستای رضایت مخالفان سوریه ارائه داده و تشکیل شورای حاکمیت انتقالی در سوریه به ریاست یک قاضی مستقل مورد قبول و سوی دو طرف را مطرح کرده است. براساس این طرح در شورای مذکور چهار نماینده از سوی دولت و مخالفان حضور خواهند داشت و اسد تا زمانی که شورای انتقالی مذکور تأیید می‌کند، بر سر قدرت خواهد بود.

طبعاً هیچ کس به حرف‌ها و پیشنهادات قطر توجه نمی‌کند، حتی ترک‌ها نیز خود را از این تصورات دور نگه می‌دارند. برای اولین بار است که قطری‌ها و سایر طرف‌های حاشیه خلیج فارس نگرانی‌های ترکیه در قبال گروه ‌های افراط‌گرای موجود در نزدیکی مرزهای این کشور را شنیده‌اند. آنکارا معتقد است که اگر این گروه‌ها فرصت مناسب را پیدا کند، بر ضد این کشور کودتا خواهند کرد. علاوه بر این که آنکارا به طرف‌های مرتبط اعلام کرده که نگرانی این کشور در قبال کردها به اولویت نگرانی‌های این کشور تبدیل شده است.

در طرف مقابل هیچ کس غیر از عربستان در دایره بالاترین حد از چالش‌ها قرار ندارد، خسارت‌های این کشور در عراق فراتر از حد تصور است. ریاض در یمن نیز این نگرانی را دارد که انصار الله بتواند منطقه نجران را تحت کنترل گرفته و به سمت مسیرهای بین‌المللی که به جده و ریاض می‌روند، پیشروی کند.
 
اعلام شورای ریاست جمهوری در یمن نیز باعث شده موج تازه‌ای از هماهنگی‌ها بین انصار الله و علی عبدالله صالح ایجاد شود که یکی از مهم‌ترین سیگنال‌های آن این است که صالح در انبارهای موشک های بالستیک خود را که نوسازی و تجهیز شده است به روی انصار الله بازکرده است. موشک‌هایی که بعضی از آنها در موشک باران مناطق جدید در عمق عربستان مورد استفاده قرار گرفته است. در سوریه نیز عربستان برگه ای غیر از بعضی گروه‌های فرسایش یافته در جنوب سوریه یا جنوب دمشق ندارد، به این ترتیب حتی دیگر نمی‌تواند ادعا کند که قدرت زدن به زیر میز مذاکرات را دارد.

از سوی دیگر ایران و حزب‌الله به گونه‌ای رفتار می‌کنند که گویا کار آسانی در پیش دارند، تجربه پنج سال مبارزه در سوریه به دو طرف به همراه دولت سوریه این امکان را داده است که سختی‌ها و مسئولیت‌های این موضوعات را متوجه باشند. با وجود اینکه تصمیم قطعی و مشخص ایران و حزب‌الله لبنان حضور در کنار بشار اسد تحت هر هزینه‌ای است و این طرف‌ها هیچ اشاره‌ای به آینده سیاسی بشار اسد ندارند ، اما آن‌ها نیز محاسبات خاص خود را در رابطه با مسائل منطقه‌ای دارند و جبهه‌های منطقه‌ای را با یکدیگر مرتبط می‌بینند.
 
آنها بعد از اینکه موفق شدند روند براندازی دولت سوریه را با شکست مواجه کرده و نقاط دفاعی قوی و پیشرفته ای در این کشور ایجاد کرده و پروژه طرف مقابل برای به فرسایش کشیدن سوریه را متوقف کنند، مانعی در پیشروی به سمت آتش بس مبتنی بر راه حل سیاسی بحران نمی‌بینند. این دو طرف می‌دانند که در شرایط کنونی سوریه و منطقه امکان تحمیل راه‌حلی در سوریه بر خلاف منافع دولت یا حتی منافع تهران و حزب الله وجود ندارد.
 
رئیس اطلاعاتی ترکیه چه پیغامی برای تهران آورد/ قوت گرفتن سناریو فعال کردن تروریست‌ها در جنوب سوریه/آماده انتشار فوری/آقای غلامی
 

علاوه بر اینها حزب‌الله لبنان خود را وارد مرحله آماده سازی جهت احتمال بروز درگیری‌ها در جنوب سوریه کرده است، چرا که اطلاعات به دست آورده که نشان می‌دهد عربستان با همکاری آمریکا و فرانسه و اردن به دنبال آغاز عملیاتی در جنوب سوریه است تا شاید بتواند خسارت‌های شمال سوریه را جبران کند.
 
در این شرایط حزب‌الله به خوبی می‌تواند نقش اسرائیل را ارزیابی کند، به ‌ویژه اینکه طرف‌های مستقر در اتاق عملیات الموک ترجیح می‌دهند که اسرائیل نیز در این بحران حضور داشته باشد و در حمله به پایگاه و مقرهای نیروهای دولتی سوریه و متحدانش به آنها کمک کند. این روند باعث شده استراتژی‌هایی در پیش گرفته شود که مانند اقدام دیروز ارتش سوریه در تقابل با هر نوع تجاوز اسرائیل به خاک این کشور باشد.

در کنار محاسبات بازیگران خارجی، بزرگ‌ترین محاسبه در رابطه با این بحران در مورد مردم سوریه است، ایده ای که باعث می‌شود طرف‌ها به گونه‌ای عمل کنند که جلوی خونریزی بیشتر گرفته شود. فارغ از هر نوع بررسی‌ها برای آینده راه‌حل سیاسی سوریه و نحوه دستیابی به آن،بر اساس آتش‌بس موجود فرصتی برای همگرایی و آرامش و رخ نمودن برخی نمودهای زندگی در میان مردم پدید آمد که می‌تواند بزرگ‌ترین خدمت به ملت خسته سوریه باشد. این در حالی است که دولت سوریه نیز نمی‌خواهد تجربه آتش‌بس فوریه تکرار شود ، آتش‌بسی که در نهایت باعث تجهیز مجدد تروریست‌ها و اقدام آنها برای خونریزی و کشتار و تخریب بیشتر مردم شد.

پایگاه خبری العهد نیز در مقاله ای به توافق انجام شده بین مسکو و واشنگتن اشاره کرده و در این رابطه می‌نویسد: نشست گروه 20 که روز چهارم سپتامبر در چین و با حضور تعداد زیادی از رهبران دنیا برگزار شده بود، با وجود تعدد پرونده‌های مورد بررسی به پایان رسید، اما نکته جالب اینجا بود که موضوع بحران سوریه علاوه بر پرونده مبارزه با تروریسم محور اصلی ملاحظات و بررسی‌های انجام شده بین رؤسای جمهور مختلف به ویژه ولادیمیر پوتین و باراک اوباما رؤسای جمهور روسیه و آمریکا قرار داشت.

مسلماً پرونده بحران سوریه براساس شاخه‌های فرعی خود، پیچیدگی‌های منطقه‌ای و بین‌المللی زیادی دارد. این پرونده تنها منحصر به کشورهای همسایه سوریه نیست، مبالغه نیست اگر بگوییم که نگاه تمامی دنیا به دولت و ملت و ارتش سوریه مغایر با نگاهی است که آنها در آغاز این بحران در سال 2011 داشتند.
 
رئیس اطلاعاتی ترکیه چه پیغامی برای تهران آورد/ قوت گرفتن سناریو فعال کردن تروریست‌ها در جنوب سوریه/آماده انتشار فوری/آقای غلامی

مطالب زیادی در رابطه با رسیدن به آتش‌بس در پرونده سوریه بر اساس مذاکرات انجام شده در نشست گروه 20 مطرح شده است ، اما در این رابطه باید چند نکته ذکر شود.

اول: داوری کردن در رابطه با نتایج نشست بین رؤسای جمهور روسیه و آمریکا بسیار زود است، به‌ویژه اگر این موضوع را مدنظر قرار دهیم که هیئت‌های نظامی و فنی از دو طرف در چارچوب هماهنگی ها و بررسی‌های مستمر به دنبال رسیدن به راهکاری برای کاهش موانع فنی باقی مانده و هماهنگی با رهبران سیاسی و نظامی سوریه در این رابطه هستند.

دوم:
 رایزنی‌ها بین وزرای خارجه روسیه و آمریکا و تعیین موعدی جدید برای نشست بین آنها در اواسط ماه جاری میلادی جهت اعزام رسیدن به توافق بین‌المللی با موافقت منطقه سوریه جهت آغاز اجرای این توافق ادامه دارد.  

سوم:
 باراک اوباما تمایل دارد دستاوردی منطقه‌ای محقق کرده و دوران ریاست جمهوری خود را با آن به پایان برساند، دوره‌ای که تنها چند ماه از آن باقی مانده است. وی سعی دارد در این زمان باقی مانده دستاوردی شبیه به حل پرونده شیمیایی سوریه در سال 2013 داشته باشد. این اتفاق می‌تواند موتور محرک مهمی برای حزب دموکرات در انتخابات ریاست جمهوری آینده آمریکا باشد تا شاید این حزب بتواند چهل و پنجمین مستاجر کاخ سفید را نیز به خود اختصاص دهد.

این گزارش در ادامه به نقاط اختلافی موجود در ابعاد نظامی توافق مذکور اشاره کرده و آنها را در موارد زیر توضیح می‌دهد:

1- بند مرتبط با ممانعت از استفاده از نیروی هوایی سوریه و روسیه قبل از آغاز اجرای توافق مورد اختلاف طرفین قرار دارد. آمریکا تلاش دارد قبل از آغاز هماهنگی‌های نظامی بین روس‌ها و آمریکایی‌ها در تقابل با جبهه النصره و گروه تروریستی داعش این حملات متوقف شود ، اما روسیه این موضوع را قبل از رسیدن به راهکار نهایی آتش‌بس در سوریه رد می‌کند.
 
2-جداسازی ارتباط بین جبهه النصره و گروه‌های معتدل. طرف آمریکایی براساس پیشنهادی که مایکل راتنی فرستاده آمریکا به سوریه به مخالفان مسلح و مخالفان سیاسی ارائه کرده است، خواستار عدم موشک باران مناطق تحت سلطه مخالفان شده است. آمریکایی‌ها بدون توجه به اینکه در مناطق مذکور چه گروه‌هایی حضور دارند ، این موضوع را خواستار شده اند. این در حالی است که در این مناطق جریان‌های وابسته به جبهه فتح الشام (جبهه النصره سابق ) در کنار گروه‌های مسلح دیگر حضور دارند. روس‌ها همچنان اصرار دارند که در ابعاد میدانی باید بین مواضع جبهه النصره و گروه‌های مخالف به اصطلاح معتدل تمایز کامل ایجاد شود. مسکو اصرار دارد که واشنگتن با اعمال فشار بر گروه‌های مسلحی که در عرصه میدان از آنها حمایت می‌کند ، می‌تواند این کار انجام دهد.
 
رئیس اطلاعاتی ترکیه چه پیغامی برای تهران آورد/ قوت گرفتن سناریو فعال کردن تروریست‌ها در جنوب سوریه/آماده انتشار فوری/آقای غلامی


3-مورد اختلافی دیگر در رابطه با تأمین امنیت مسیر کاستلو برای وارد کردن کمک‌های انسانی است. براساس پیشنهاد ارائه شده از سوی راتنی نیروهای دولتی باید سلاح‌های سنگین خود را تا مسافت 3.5 کیلومتری شمال این مسیر عقب ببرند و  سلاح های متوسط نیز 2.5 کیلومتر و عناصر انسانی 1000 متر در بخش شمالی و 500 متر در بخش جنوبی از این مسیر فاصله بگیرند، اما مسکو این طرح را در راستای امتیاز دادن به گروه‌های مسلح ارزیابی می‌کند. در همین چارچوب آناتولی آنتونوف معاون وزیر دفاع روسیه اعلام کرده است که مسکو و دمشق طرح مسیر کاستلو را نمی‌پذیرند.

با وجود نکات اختلافی که مانع از اعلام نهایی آتش بس می‌شد، رئیس‌جمهور آمریکا در جریان کنفرانس مطبوعاتی در اجلاس چین اعلام کرد که مذاکرات با پوتین نتیجه بخش و سازنده بود و ما در خصوص بسیاری از مسائل در رابطه با بحران ساوریه به توافق رسیدیم ، اما همچنان به توافق فراگیر دست پیدا نکرده ایم. ولادیمیر پوتین نیز از طریق گفت‌وگوی تلویزیونی تأکید کرد: ما و آمریکایی‌ها در آستانه رسیدن به توافق فراگیر در خصوص بحران سوریه طی روزهای آینده هستیم.

نکته قابل توجه اینکه آمریکا از صحبت از آینده و نقش بشار اسد رئیس‌جمهور این کشور در مرحله آینده عقب‌نشینی کرده است ، اما با این وجود تمایل روسیه برای حل بحران سوریه باعث شده آمریکا در جهت تقویت موقعیت خود در مذاکرات دست به باج‌خواهی بزند.


شکی نیست که نشست آینده بین جان کری وزیر خارجه آمریکا و سرگی لاورف همتای روس وی در برطرف کردن نقاط اختلاف و اعلام توافق نامه احتمالی سرنوشت‌ساز خواهد بود، در غیر این صورت ما شاهد مرحله ای جدید و بسیار پیچیده خواهیم بود که ممکن است تا دوره پس از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و تشکیل دولت جدید در کاخ سفید کشیده شود. تا آن زمان تنها نبردهای عرصه میدانی است که حرف آخر را می‌دهد و می‌تواند کارت برنده را در هر مذاکره آینده به طرف های برنده بدهد. 
۰ نظر ۲۶ شهریور ۹۵ ، ۰۱:۰۰
حسن حیدری
مجدآبادی در گفتگو با مشرق؛
اعضای روتاری از فراماسونرهای تحصیل کرده که بیشتر در خارج ایران هم حضور داشتند شکل می‌گرفت اما فردی مانند عباس مسعودی که سواد آنچنانی نداشت در این کلوپ پذیرفته می‌شود؛ چون ویژگی‌های دیگری دارد که به در آنها می‌‎خورد.
به گزارش سرویس تاریخ مشرق؛  پس از ایفای نقش آمریکا در کودتای 28 مرداد 1332 و بازگرداندن محمدرضا پهلوی به قدرت، آنها توانستند گام گام قدرت خود را در ایران رو به فزونی داده و نهاده‌های دولتی و غیردولتی که دنباله رو اهداف آمریکا بودند را در ایران ایجاد نمایند. نام آشنای دو کلوپ مطرح آن دوران یعنی‌ «روتاری» و «لاینز» برای تاریخ نگاران نام آشنایی است. مشرق بر آن شده است تا با پرداختن به این دو کلوپ، تاثیر‌پذیری شخصیت‌ها و نهادهای دولتی و غیردولتی و نقش آمریکا در جهت نفوذ در لایه های میانی جامعه آن روز را برای نسل امروز کالبدشکافی کند.
 
مجتبی مجدآبادی، محقق و پژوهشگر تاریخ معاصر ایران به خوبی ردپای آمریکا در این میان را برایمان روشن کرد. 
 
 
 
روتاری
 
 
* در  شهریور ماه سالگرد اعطای ریاست افتخاری روتاری به شخص محمدرضا پهلوی است. موضوع اصلی بحث هم کلوپ‌های روتاری و لاینز است که بعد از کودتای 28 مرداد در ایران شکل می‌گیرد. اما قبل از اینکه به این مسئله بپردازیم؛ یک مقداری در مورد جریان‌های فراماسونری و نفوذ و کارکرد آنها در ایران برایمان صحبت کنید.
 
در طول این سالها فراماسونری را به انواع مختلف تعریف کرده‌اند. اما بیشتر این تعاریف نگاه کردن به فراماسونری از دید مسائل و فساد اخلاقی یا جنسی است. در حالی کارکرد اصلی فراماسونری اصلا این مسائل نیست. غرب برای مسائل جنسی؛ انجمن‌ها، باشگاه‌ها و کلوپ‌های متعدد را تاسیس کرده است و از آن بهره گرفته است. اما نکته مهمی که در فراماسونری لازم است بیان شود این مطلب است که باید بشناسیم فراماسونری از چه بستری آمده و چگونه رشد کرد. آغاز به کار «فری ماسون» (Freemasonry) یا همان بنای آزاد شاید به قرون پانزده و شانزده برمی‌گردد. در دوره‌هایی که معمارها در جامعه اروپایی و به خصوص در ایتالیا، انگلیس، آلمان و خصوصاً فرانسه به خاطر مهد روشنفکری و آزادی، بسیار تاثیرگذار بودند. ما در دوره‌های مختلف تاریخی داریم که بعضی از حرفه‌ها و یا صنف‌ها، توانسته‌اند جریان‌های تاریخی را به دست بگیرند. در آن دوره معمارها چنین نقشی را داشتند. به خاطر همین هم بعضی از مسائل محرمانه یا آموزش‌های خاص‌شان را در محافل سِری به شاگردهای خاص خود منتقل می‌کردند.  

چند لغت و واژه در فراماسونری و سازمان‌های اقماری که بعدها از آن منشعب شده‌اند ریشه اساسی دارد. یکی از این عبارات «اصلح» است که همان معنی و مفهوم فارسی آن را دارد و از افراد صالح و تاثیرگذار مورد نظر است. کسی که بتوان در همه جنبه‌ها به او اعتماد کرد. ماسونها افراد اصلح برای آموزش‌هایشان انتخاب می‌کردند.

لذا فراماسونری یک انجمن صنفی خاص که می‌توانست کارکرد دقیقاً صنفی در حوزه خودش  داشته باشد به عنوان مدل و الگو برای جامعه بازرگانان در ابتدا انتخاب شد. کار هم از انگلستان شروع شد. البته آنها خیلی از مسائل این چنین خود  را در بُعد اطلاعاتی هیچ وقت رُل بازی نکردند. لذا آن را به اسکاتلند منتقل کردند و در لندن مستقر نشدند. الان هم وقتی لژها را تقسیم‌بندی می‌کنند به سه لژ اصلی اسکاتلند، لژ آلمان و لژ فرانسه است. بعدها در عصر جدید وقتی آمریکایی‌ها وارد عرصه استعمار شدند، لژهای آمریکایی هم داریم. تقابلی که اسماعیل رائین در کتاب «فراموشخانه و فراماسونری در ایران» آورده به خاطر همین بحث بود. او به دستور ساواک و آمریکایی‌ها این کتاب را نوشت.
 
 
روتاری
 

این انجمن سه ویژگی مهم داشت.

اول: بحث مخفی‌کاری آن بود. در آن دوران جامعه از لحاظ ارتباط جمعی بسیار ضعیف است. تازه در آن موقع است که کافه‌ها (قهوه خانه) تاسیس می‌شوند. اندیشمندان، روشنفکران، نویسندگان و کسانی که صاحب قلم بودند در کافه‌ها محفل داشتند و با هم صحبت می‌کردند. این دوران را عصر رمان می‌نامند. چرا؟ چون نوشتار؛ شاید تنها کلید مهم ارتباطی بود.

با توجه به سختی ارتباطات و اطلاع رسانی، لذا سیاستمداران و کسانی که می‌خواستند جامعه را اداره کنند به مخفی‌کاری.

دوم بحث افراد اصلح است که در اینجا بحث اعتماد و بحث کسانی که فرمانبردار تو باشند، گوش بدهند، هدف‌های تو که چه هست و به قول ملوین جوینز(پایه گذار لاینز) پیگیری کنند. آنها بتوانند آن چیزی را که تو فکر می‌کنی در جهان ایجاد کنند و حرکت بدهند(بحث روتاری). تمام اینها را وقتی بحث می‌کنیم و به جلو می‌رویم، ریشه‌اش به فراماسونری می‌رسد. این اتفاق تنها در ایران یا در حوزه‌‌ی کشورهای عربی یا آفریقایی نیفتاده است. تمام رابطین و دلالانی که بین این اتحادیه‌های بین‌المللی و این کشورها قرار گرفتند، فراماسونر هستند. حتی در شعار این انجمن‌ها و حتی بعداً در کارکرد؛ همین صحنه‌ها را می‌بینیم و می‌توانیم مشاهده کنیم که اینها از دل فراماسونری بیرون آمدند.

سومین مسئله بحث تجارت است. ببینید معمارها عرض کردم نقش مهمی در اقتصاد آن دوره دارند. بعدها وقتی نگاه می‌کنیم بنیان‌گذارن فراماسونری را جمعیت‌های بازرگانی شکل می‌دهند. بعد از آنها سیاسیون می‌آیند ماجرا را تحویل می‌گیرند. شما وقتی به روتاری، لاینز، جمعیت تسلیح اخلاقی، جمعیت صلح جهانی، جمعیت برادری و... که نگاه می‌کنید، نکته مشترک آنها این است که بنیان‌گذار همه آنها افراد سرمایه‌دار و تاجری در صنوف مختلف هستند. چرا؟ چون در کشورهای کاپیتالیستی صحنه گردان عرصه سیاست و اقتصاد با هم ممزوج هستند. نمونه این مطلب در مورد روسای جمهور کشورهایی مانند آمریکا، فرانسه، انگلیس و... هستند که با یک گردش اطلاعاتی به این نتیجه می‌رسید که همه آنها  سرمایه‌دار و تاجرهای بزرگ هستند.

جالب است بدانید که در هر عصری با توجه به صنفی که تاثیرگذار بوده، آن صنف میدان دار بودند. مثلا در لاینز بازرگانان تولید کننده و کارخانه‌دارها وارد نمی‌شوند؛ بیشتر تاجرهای دلال‌گونه و کسانی که خدماتی انجام می‌دهند وارد می‌شوند.

مثلا در جلسه دومی که لاینز شکل می‌گیرد، بارک چارلز کارها را به دست می‌گیرد که تاجر بزرگ جواهرات است. نسبت به روتاری افراد دسته دومی‌تری وارد صحنه‌ لاینز شدند. چون با رشد رسانه در عموم مردم و جلو رفتن بشر در بحث توسعه رسانه، اینها به این نتیجه رسیدند که سیستم مخفی‌کاری، پنهانکاری، جزئی‌نگری و به دنبال شاخص‌های خاص و افراد خاص بودنرا باید رها کنند. به همین دلیل موسسین لاینز برای هیجان دادن و عضوگیری در کار خود از واژه‌های «شیرزن» و «شیرمرد» استفاده می‌کنند چون الان وقت توسعه است و توسعه مهم‌تر از هر چیزیست.
 
روتاری
 
 
*در مورد نحوه ورود فراماسونری به ایران برایمان بگویید.

با اعزام دانشجویان دوره سوم ایرانی به اروپا برای ادامه تحصیل؛ افراد خاصی مانند میرزا ‌ملکم‌خان ناظم‌الدوله، فتحعلی آخوندزاده و... در آن دوره حضور داشتند که آنها به غیر از ویژگی روشنفکری مآبانه‌شان به شدت با اسلام مخالفت داشتند.

برای نمونه وقتی آثار اولیه میرزاملکم را نگاه می‌کنید ضدیت او با دین کاملا قابل درک است. او می‌گوید: «در اروپا که بودم سیستم‌های سیاسی، اجتماعی و مذهبی مغرب زمین را مطالعه کردم و با اصول مذاهب گوناگون دنیای نصرانی آشنا شدم. همچین با تشکیلات جمعیت‌های سری فراماسونری آشنا گردیدم. طرحی ریختم که عقل سیاسی مغرب زمین را با دیانت شرق به هم آمیزم. چنین دانستم که تغییر ایران به صورت اروپا کوشش بی‌فایده‌ای است. از این فکر کردم که ترقی‌های مادی ـ منظورش مادی غرب است ـ را در لفافه دین عرضه کنم

 ببینید همین یک نکته خیلی مهم است می‌گوید: «ما بایستی بیاییم آن ترقی‌های مادی را که غرب در لفافه دین عرض کرده به خورد مشرقی‌ها و مردم ایران بدهیم. چون اینها به شکل غربی‌اش را نمی‌پذیرند

این نشان می‌دهد که اینها از همان موقع این فکر استحاله دینی را در جامعه ایرانی داشتند. می‌دانستند که باید ابتدا با استحاله و تغییر رنگ و آرام آرام جلو بیایند و بعد ارائه المان‌های اصلی و تغییر اصلی در فرهنگ را جلو ببرند.

میرزاملکم به دقت همین مطلب را اشاره می‌کند که می‌گوید: «تا هموطنان آن معانی را نیک دریابند و دوستان و مردم معتبری را دعوت کردم. (منظورش همین بحث اصلح است) دوستان معتبری را دعوت کردم (منظورش فراماسونرهای هم‌کیش خودش است مانند فتحعلی آخوندزاده، فریدون آدمیت و ...) و در محافل خصوصی از پیرایشگری اسلام سخن راندم.»

یعنی اسلام را سر و صورتش را جوری اصلاح کنیم که بتوانیم فرهنگ غربی را بر او سوار کنیم. به وضوح میرزاملکم به این موضوع اشاره می‌کند.
 
 
روتاری
 

دقیقا فراماسونری هم همین گونه عمل می‌کرد. با جذب افراد هم اعتقاد خود بتوانند با جایگزینی و پیرایشی که مورد نظرشان است را در اسلام داشته باشند. اهداف و مبانی که در اروپا به آنها دیکته شده و در غرب یاد گرفته‌اند را در کشور پیاده کنند.

لذا نقش فراماسونری در ایران، در دو محور اساسی قابل بحث است. تا قبل از شروع کودتای 28 مرداد 1332 که یک عضوگیری، هم‌فکر سازی و ایجاد بسترهای لازم برای اشاعه فرهنگ غرب در ابعاد مختلف است. ما وقتی در مورد فرهنگ غرب را بحث می‌کینم خیلی‌ها فکر می‌کنند فقط بحث منکرات و فحشا مثلا بی‌حجابی و ... هست؛ نه. این یک بُعدش است. فرهنگ مهم‌ترین اِلمانش در بحث این گونه، تغییر نگرش است. یعنی تغییر دیدگاه و جهان‌بینی است. تغییر این نگاه هست که من ببینم آیا با ابزارهای سنتی و با فهمی که از ملاک‌های دینی داریم می‌توانیم جامعه را بسازیم. آیا می‌توانیم علوم سیاسی و اقتصادی را دست همین ملاک‌ها بدهیم یا نه باید از بیرون یک ملاک‌هایی بیاید؟

خب عمده ملاک آنها غرب بود و دنبال این بودند که به جامعه ایرانی بفهمانند که آقا بدون غرب شما هیچی نخواهید شد. این مطلب را سیدحسن تقی‌زاده به صراحت می‌گوید که اگر غرب در کشور ما ورود نکند، ما در همین عقب‌ماندگی خواهیم ماند و هیچ پیشرفتی نخواهیم کرد. این اعتقاد باید در جامعه جاری و ساری شود. چگونه شکل می‌گیرد؟ آیا امثال سیدحسن تقی‌زاده‌، آدمیت، فتحعلی آخوندزاده و... چقدر تریبون داشتند که می‌توانستند این مسائل را در جاهای مختلف کشور مطرح کنند. چگونه می‌توان در جامعه این حرف‌ها را اشاعه داد؟ کارکردی که انجمن‌های مخفی در آن عصر راجع به فراماسونری دارند همین بحث است. یعنی در واقع با تشکیل لژهای مختلف و عضوگیری از سازمان‌ها و ساختارهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگ، نظامی یک کشور در ابعاد مختلف و تشکیل جلسات و تعیین خط‌مشی یا چگونگی ارائه خط مشی‌ها در جامعه و بعد بر پایه میهمانی‌ها و بحث‌ها و ارتباط‌های شبانه و متعددی که در آن دوره شاهدش هستیم؛ در همان میهمانی‌ها دقیقاً المان‌های فرهنگی غرب را پیاده می‌کنند. یعنی به افراد اعلام می‌شود که شما با همسرت و به چه شکل ظاهری به این میهمانی بیا. فرمت غربی شدن را از همین‌جا شروع می‌کنند. هم از نظر ظاهری، هم از لحاظ تکنولوژی فکری و هم از لحاظ تکنولوژی رفتاری.

با توجه به تحول ساختاری که در جامعه بشری و به خصوص در بحث ارتباطات و نزدیک شدن ملت‌ها به یکدیگر، سازمان‌های مخفی کارکرد خودشان را از دست دادند. هر چند که از بین نرفتند مانند همین صهیونیزم بین‌الملل که با ساختار فراماسونری در حال حکومت کردن بر دنیاست. چون چهار فراماسونر بزرگ دنیا قرار است وقتی صهیونیزم پیروز شد در معبد سلیمان تاجگذاری کنند. این گونه نیست که ما فکر کنیم فراماسونری جمع شده بلکه به دلیل نزدیکی ملت‌ها در بحث رسانه و اطلاع‌رسانی سریع تغییر رویه داده است. در دنیای امروز همه مطالب را نمی‌توان سری و مخفی نگه داشت بلکه تنها اهداف کلی و اهداف ساختاری اصلی را باید مخفی نگه داشت که حتی بعضی از نزدیکان هم به قول خودشان نباید از آن مطلع شوند.

اما کارکردهای دیگر را باید به جامعه داد تا آنها را جلو ببرد. شما نظریه «پل هریس» را نگاه کنید. او یک کارخانه دار بزرگ بود و بانی روتاری است. وقتی در بخش نظری‌ وارد می‌شوید، متوجه می‌شوید که چهار اصل دارد و بازی با کلمات در این چهار اصل دیده می‌شود. دقت که کنید متوجه می‌شوید که یک حرف می‌زنند. این همان فراماسونری است که لباس از تن درآورده و به خیابان آمده است. همان اهداف را با شکل  جدید و با مدل عمومی‌تر ارائه می‌کند. می‌گویند ما باید همدیگر را دوست داشته باشیم، این همان شعار برادری فراماسونری است. شعار برادری فراماسونری دوست داشتن به خاطر امنیت خودشان است نه دوست داشتن به خاطر انسانیت. اینکه خیلی‌ها می‌گویند این شعارها زیبا هستند. صلح جهانی، برادری، برابری و ... خب اینکه در اسلام هم برادری و برابری داریم، پس چرا شما می‌گوید بد است؟  

چرا اینها کلمه لاینز را انتخاب کردند، لاینز بعداً در این انجمن‌ها به شیرمرد اعطا شد، اما (liberty intelligence our nation's safety) از پنج کلمه گرفته شده است. ملین جوینز با این کار طراحی جدیدی در جوامع اروپایی و آمریکایی و بعد هم آن را به جوامع دیگر انتقال می‌دهد. در اینجا می‌گوید ما باید بیاییم آزادی (liberty) را مطرح کنیم که در آن intelligence باشد. چرا در اینجا از کلمه Informartion استفاده نمی‌کند. چرا نمی‌گوید اطلاعات؟ چرا از کلمه اطلاعات هوشمند استفاده می‌کند؟ مفهوم این کلمه این است که جمع‌آوری اطلاعات هوشمند و کانالیزه شده از کشورهای دیگر است. جمع آوری این اطلاعات چه ضرورتی برای آنها دارد؟ جواب می‌دهند برای ایمنی جهانی و ملی ما (nation'ssafety) پس مفهوم کلی این می‌شود که باید یک نوع آزادی در جهان برقرار شود که در آن به راحتی بتوان اطلاعات را منتقل نمود. به خاطر همین می‌بینیم که در تمام دنیا، از شیکاگو که اولین جلسه توسط سازمان سیا برگزار می‌شود و تعداد ی تاجر در آن حضور دارند و تا کشورها ی دیگر و بعد بحث منطقه‌ای و بین‌المللی و بین قاره‌ای تماماً دست سازمان‌های اطلاعاتی است و افراد اطلاعاتی می‌آیند این کار را می‌کنند که وابسته به سازمان سیا هستند.

*اوضاع درایران به چه صورت بود؟

از دهه بیست رجال سیاسی طرفدار روس زیاد نداشتیم. اکثر رجال یا طرفدار انگلیس هستند و یا طرفدار آمریکا. اما سوال اصلی این است که با بودن این همه رجال طرفدار انگلیس و آمریکا چرا اینها سراغ دو برادر وابسته به سازمان سیا می‌روند. آیا این کار اتفاقی بود؟ می‌خواهم این را عرض بکنم که برای تفکر جهانی که تمام کارهایش روی حساب و کتاب است، چطور می‌شود برای انتخاب بنیان‌گذاران این دو نهاد (لاینز و روتاری) سراغ برادران صالح می‌روند؟ آیا به غیر از آنها دیگر فراماسونی در ایران حضور نداشت؟‌ برای مدیریت روتاری سراغ دکتر جهانشاه صالح می‌روند که به اعتراف اسناد ساواک تابعیت آمریکایی دارد و بر اساس همان اسناد در دوران تحصیل جذب سازمان سیا شده است. برادر دیگر الهیار صالح که دیگر مشخص است؛ سفیر چندین و چند ساله ایران. کسی که توانست با نفوذ نیروی کارکردیش در دولت مصدق که باعث شد تا او به سمت آمریکایی‌ها سوق داده شود. با نفوذ دکتر علی‌محمد رشتی که از کارمندهای سفارت ایران در آمریکا در زمان سفارت الهیار صالح بود و بعد ارتباطاتش با سازمان سیا، و بعد از دستگیری محمد مصدق با نفوذش در دولت مصدق و جمع آوری اسناد و اطلاعات علیه مصدق توانست آن کار اطلاعاتی را انجام بدهد. این‌ها همه آدم‌های اطلاعاتی و جاسوس صفت هستند.

اصلا در تشکیلات اولیه لاینز و روتاری، افرادی جذب شدند که همگی فراماسونر هستند. به یکی از آنها اشاره می‌کنم که خیلی جالب است. برای خود من هم خیلی جذابیت داشت که چرا این فرد انتخاب شده است؟! هم در هیات امنای اولیه که از طرف اتحادیه بین‌المللی پیشنهاد می‌شود و از طرف دیگر یک فراماسونر قدیمی که حتما از تحصیلکرده‌های دانشگاه آمریکایی لبنان است. آقای عباس مسعودی که نفر دوم (دو کلوپ روتاری و لاینز) است.  او بنیانگذار روزنامه اطلاعات بود. خب یک فرد کم سواد چگونه یک روزنامه رسمی افتتاح می‌کند و بعدها آژانس خبری هم پایه گذاری می‌کند که  کلی مجله و روزنامه و... به او وابسته هستند. در پرونده ساواکش نوشته شده که او توس ط آموزش نیروهای اطلاعاتی آمریکا زبان انگلیسی را می آموزد. آدم دانشگاهی نیست که بگوییم زبان انگلیسی‌اش خوب بوده. شما بیوگرافی ساواکش را نگاه می‌کنی متوجه می‌شوید که چرا انتخاب شده است. ساواک می‌گوید او یک آدم غیرقابل اعتماد و جاسوس صفت است. هزار رنگ و تودرتو هست. به سادگی نمی‌توانید او را بشناسید. مسعودی مورد تنفر عامه مردم است. خوب این آدم به خاطر این ویژگی‌هایش انتخاب می‌شود. چون می‌تواند در بحث جمع‌آوری اخبار و سازماندهی واحدهایی که باید این کار را انجام بدهند در روتاری و لاینز موثر است. در وسط بحث من اشاره خواهم کرد که دقیقاً این دو کلوپ مانند احزاب سیاسی تقسیم‌بندی شده است و می‌تواند با توجه به دسترسی‌هایی هم که خودش در روزنامه و مطبوعات دارد کارکرد بسیار خوبی برای اشاعه سریع این مطالب داشته باشد.
 
 
روتاری
 

مسعودی در دوره های تاریخی متعدد و مختلف نقش‌های متضادی را بازی کرده است که شما باور نمی‌کنید خودش است. یعنی در دوره مصدق، طرفدار او می‌شود. مقالات متعدد می‌نویسد و حتی دستگیر می‌شود. بعد از مصدق به رزم‌آرا روی می‌آورد و به قول معروف با رزم‌آرا فالوده می‌خورد و از او تعریف می‌کند. بعد از آمدن طیف آمریکایی به آنها نزدیک می‌شود با اینکه یک انگلیسی اصل است. خودش هم اعتراف می‌کند و می‌گوید که من انگلیسی هستم. ولی بعد از آمدن آمریکایی‌ها یک همچین کارکتر و تیپ شخصیتی را انتخاب می‌کند.

*چرا چنین افرادی را انتخاب می‌کردند؟

برای اینکه حذف این چنین افرادی ساده است. چون آنها کاملا تغییر رنگ می‌دهند، حذفشان هم راحت است. ولی آدم‌هایی که در بحث ایدئولوژی فکر و رفتار ثابت هستند، جابجایی‌شان سخت است. برای انتخاب این افراد همه جوانب سنجیده شده بود که سراغ چه افرادی بروند. سراغ آقای ابراهیمی فراماسونر می‌روند. از طرف دیگر برایشان انتخاب افراد مهم است چون روتاری از لحاظ بحث شخصیتی و تیپ شناسی بالاتر از لاینز است. خود افرادی که در روتاری هستند، از آدم‌های درشت فراماسونری انتخاب شده‌اند و از لحاظ محدودیتی در عضویت سختگیری‌اش بیشتر است. روتاری یک مقدار بیشتری شبیه فراماسونری است. به خاطر اینکه تاریخ تاسیس آن یک دهه عقب‌تر است. یعنی روتاری در 1907 می‌آید ولی لاینز در 1917 است. البته در ایران به فاصله سه چهار ساله آمد. ولی ما روتاری را در 1332 داریم و شاید به فاصله چند ماه بعد از کودتای 28 مرداد ولی لاینز را در فروردین 1336 داریم. این شاید عقب رفتن فاصله در ایران هم جای بحث دارد، یعنی فکر شده و با حساب و کتاب بوده است.
 
* تاثیر فرهنگی آمریکا پس از کودتای 28 مرداد 32 خیلی فراتر می‌رود. نقش این کلوپ در رشد این نفوذ در جامعه ایرانی چگونه است؟

در مورد چگونگی نفوذ فرهنگ غرب و راهکارهایش که چگونه در کشورهای مختلف ورود کردند و بعد از اینکه خود را جا انداختند، توانستند فرهنگ مورد نظر خود را بر جامعه حاکم کنند. کم کم هم تبدیل به مسخش کنند تا بتوانند بی‌هویتی را جایگزین کنند و بعد هم هویت خودشان را ارائه کنند.

در دوره نوین استعمار دیگر نمی‌گویند بکشید؛ بلکه می‌گویند فکر را عوض کنید. یک کاری کنید که خود جامعه هدف به سمت ما بیاید. ما اگر نگاه کنیم در تئوری یکی یا دو نفر از رئیس‌جمهور‌های آمریکا که بعد از کودتای 28 مرداد روی کار آمدند. در حواشی سال‌های 1335 تا 1337 که شاهد حضور بیشتر آمریکایی‌ها در ایران هستیم، غیر از بُعد تسلیحات و خرید سلاح، از بُعد تشکیل این انجمن‌ها و بحث متوسل شدن به اصل چهار ترومن که به نهادسازی رسمی در ایران روبرو هستیم. در آن دوره یک واحد سازمانی کنار وزارتخانه رسمی ایران تاسیس می‌شود. در کشاورزی و دامپروری، در بخش صنعت و... . به بهانه اینکه ما جهانی را می‌خواهیم ببلعیم و هضم کنیم. طبق دکترین ترومن که معتقد است ما جامعه مدرن و مترقی را می‌خواهیم که طرفدار آمریکا باشد که بتواند شعارهای ما را در عمل جلو ببرد وگرنه یک جامعه بدوی عقب‌مانده غیرمتمدن به درد ما نمی‌خورد.

پیشرفت و ترقی که در ذهن آمریکا برای یک ایرانی در نظر دارد این است که پیشرفت کند و جلو برود، حتی متمدن شود. اما نه هر پیشرفتی؛ پیشرفتی که ما دلمان می‌خواهد. چرا؟ چون می‌خواهد غربی شود. آمریکا که یک آدم وحشی و بدوی را که نمی‌خواهد بیاورد در جامعه خودش مطرح کند. این به درد آنها نمی‌خورد. اگر اصل چهار ترومن را ببینید بعضی از ساختارهای ما تغییر می‌کند و به سمت مدرنیته که آقایان روشنفکر مدافع از رژیم پهلوی می‌رود به خاطر این گفتار ترومن هست. نه اینکه واقعا این‌ها بخواهند شکل جدید ساختار اداری و تشکیلاتی غرب را اینجا پیاده کنند به خاطر اینکه ما پیشرفت کنیم. ما مشکلات کشور را حل کنیم. آیا اصل چهار ترومن توانست یک مشکل کوچک ما را در دوره مصدق حل کند با این همه که مصدق در بحث نفت پیگیری کرد. حتی یک وام به او ندادند. به چه دلیل این کار رخ نداد ؟ در این جریان اگر به ایران کمک می‌کردند، ایران پیشرفت می‌کرد. اگر در دوره ملی شدن صنعت نفت که دست استعمار انگلیس را کوتاه کردیم. می‌توانستیم با کمک همان‌هایی که شعار می‌دادند که ما به کشورهای اینچنینی می‌خواهیم کمک کنیم؛ کمک می‌کردند، می‌توانستیم اقتصادمان را سر پا نگه داریم و مردم دنبال اقتصاد غیر نفتی می‌رفتند. اما در خیلی از دوره‌ها این کار را نکردند.

محمد درخشش (رئیس سازمان برنامه و بودجه دوران پهلوی) در خاطراتش می‌گوید: خارجی‌ها به اجبار وام‌هایی به ما می‌دادند با بهره‌های زیاد و پرداخت سریع و برنامه‌هایی را پیشنهاد می‌کردند که ما نه مهندسش را داشتیم و نه حتی کارگر فنی‌اش را و اصلا اندازه ما نبود و به سایز ما نمی‌خورد که این کار را الان انجام بدهیم. بعد هم سریع موعد وام و بازپرداختش سر می‌رسید و ما هنوز نتوانستیم پروژه را اجرا کنیم و طرح را جلو ببریم و باید سود و اصل وام را پرداخت می‌کردیم. به همین خاطر مجبور بودیم که نفت بیشتری را بفروشیم و پول نفت را کاملا بدهیم به آنها.

آن چیزی که غربی‌ها می‌خواهند این است که آنها یک شهروند به اصطلاح درجه دو و سه آمریکا مآبی را می‌خواهند که از لحاظ شکل ظاهری، رفتاری، فرهنگ و گفتار و منش‌های اجتماعی مدرن مثل آنها باشد اما در صورتی که من قبول داشته باشم. این مفهوم ایجاد دموکراسی در جهانی است که جورج بوش می‌گفت. اما در جاهایی مثل افغانستان یا عراق اینها اصلا قابلیت این کار را نداشتند و این فهم را ندارند، مجبور می‌شدند آنجا به صورت نظامی وارد شوند.

*مقداری بیشتر در مورد موسسین لاینز و روتاری در ایران برایمان صحبت کنید.

برای روتاری سراغ  دکتر جهانشاه صالح می‌روند به خاطر اینکه تابعیت آمریکایی دارد و جاسوس خود سازمان سیا است و آنجا پرورش پیدا کرده است. روتاری در سال 1333 و لاینز در سال 1336 در ایران تاسیس شده است.

وقتی تاسیس روتاری به دکتر جهانشاه صالح پیشنهاد می‌شود، جالب این است که اینها از فراماسونرهای بزرگ در ایران برای ایجادش اجازه می‌گیرند. مرحله بعد از شاه اجازه می‌گیرند. جلسه که ایجاد می‌شود اینها به سراغ حسین علاء می‌روند. می‌دانید که درایران، حتی برادران هومن و حتی خود جواهر، درجه‌شان به اندازه حسین علاء نبوده. او استاد بزرگ  اعظم یعنی درجه 33 و تنها کسی هست که از لحاظ بین‌المللی به عنوان درجه 33 لژ اسکاتلند قبولش دارند . با حسین علاء جلسه اولیه را می‌گذارند. اینها حداقل باید بیست تا سی نفر از فراماسونرهای قدیمی را جمع می‌کردند. جلسه‌ای با همین تعداد شکل می‌گیرد و افراد مختلفی از جمله اسماعیل اردلان، عباس مسعودی، نائینی که همه ماسون هستند در انجا حضور دارند.
 
روتاری
 
 
*اینها بیشتر فراماسونر انگلیسی بودند با آمریکایی؟

بیشترشان انگلیسی هستند. در آن دهه هنوز به آن صورت لژهای آمریکایی به ایران نیامده بودند. همه لژها وابسته به انگلستان بودند و چند لژ وابسته به لژهای فرانسه و آلمان هم داریم. اما اعظم این افراد عضو لژ انگلیس هستند. این افراد با دورهمی در جلسه ابتدایی که انجام می‌دهند هیات پنج نفره انتخاب می‌کنند که همه آنها از فراماسونر‌های بزرگ هستند.

جالب است بدانید که اعضای روتاری از فراماسونرهای تحصیل کرده که بیشتر در خارج ایران هم حضور داشتند شکل می‌گرفت اما فردی مانند عباس مسعودی که سواد آنچنانی نداشت و شاید سفر خارج به آن شکل نرفته بود، قبولش می‌کنند. چرا؟ چون ویژگی‌های دیگری دارد که به در آنها می‌‎خورد. این کلوپ‌ها جمع‌آوری خبر خیلی برایشان مهم هست و ورود داشتند و اصلا به این اسم کمیته دارند.

این گروه تشکیل جلسه دادند تا ببینند برای تشکیل روتاری چه کاری می‌توانند انجام دهند. برای اینکه تاسیس رسمی در ایران اتفاق بیفتد، به شاه اطلاع می‌دهند. شاه با مسرت در همان پیام اولیه‌اش که برای تاسیس روتاری می‌دهد، می‌گوید موافقت خود را با مسرت اعلام و عنوان می‌کنم و اجازه می دهم که روتاری تاسیس شود. مطلب مهم‌تری که اینجا اتفاق می‌افتد؛ در این مقوله‌ها البته در کشورهای دیگر هم همینطوری است، اکثر رئیس‌جمهورها عضو افتخاری این کلوپ هستند. شاید مدل‌سازی باشد، حضور رهبر اصلی خود کشور در این روتاری که کارکردهای بعدی را زیر سوال نبرند. روی همین حساب شاه و رئیس‌جمهور و امثال آنها خودشان حضور دارند. اما مطلب مهمتر این است که شاه برای هر سال کنگره اینها پیام می‌دهد. در بعضی‌ از سال‌ها خودش شرکت کرده و در بعضی از سال‌ها نماینده فرستاده و در بعضی از سال‌ها پیامش را رئیس کنگره خوانده است.

*چرا تا این حد آنها برای شاه مهم بودند؟

اگر بخواهیم حکومت پهلوی را از لحاظ ساختار شناسی بررسی کنیم همه رژیم های وابسته چه شاهنشاهی و چه جمهوری؛ (کاری به نوع حکومت سیاسی نداریم) که توسط کشورهای دیگر دست‌نشانده هستند. اینها چون فاقد فاکتور ارتباطات مردمی هستند. نه مشروعیت مردمی دارند و نه از لحاظ اینکه کشور را بتوانند با ساختار مردمی‌شان اداره کنند. کاملا هم منطقی است و نه جای شعار است و نه منفی و مثبت گفتن است. چون پایگاه و عقبه مردمی ندارند، مجبورا به سوی بیگانگان و غربی‌ها دست دراز کنند. طبیعی است که شاه سراغ کشورهایی برود که او را روی کار آوردند. خب همین کشور یا کشورها هستند که به شاه می‌گویند چه کسی برای حکومت به درد تو می‌خورد. به خاطر همین است که در ساختار حکومت حدود 60 درصد فراماسونر هستند، حدود 15 تا 18 درصد بهایی و بقیه هم جزو کلوپ لاینز، روتاری و انجمن جهانی و هستند. معدود افرادی را پیدا می‌کنیم در این گروهها نباشد.

هر که را می‌بینی حداقل وابسته به سیاست انگلیس و یا آمریکاست. حالا خیلی از اینها عضو انجمن‌هایی هستند که باز وابسته درجه دو و سه به همین‌ها هستند. مانند کلوب زونتا، کلوب فردوسی، انجمن رازی و... . وقتی عقبه اینها را نگاه می‌کنید متوجه می‌شوید که به فراماسونری، روتاری و لاینز وابستگی دارند. یعنی فردی که ایرانی باشد و مستقل باشد و عضو هیچ‌کدام از این‌ها نباشد و در رژیم پهلوی تا سمت معاونت وزیر رسیده باشد، اصلا نداریم.

کشور اسلامی که در قانون اساسی‌اش مذهب تشییع به رسمیت اعلام شده و شاه آن قسم خورده روی قرآن، که به قول معروف شاه مسلمان باشد و ترویج و تبلیغ دین کند، یک نفر مسلمان حتی معمولی هم در کابینه‌اش ندارد. از شهریور 1320 به بعد در تمام کابینه‌ها، یک نفر وجود ندارد که نمازخوان معمولی باشد. اما شاه برای کلوپ لاینز و روتاری هزار دلار پول می‌دهد که مسابقه برگزار کنند و بورس تحصیلی برای اهداف غربی بدهند. برای آقای عباسعلی اسلامی یک محل کوچک برای تدریس قرآن، نه تنها اختصاص نمی‌دهند بلکه دستگیرش هم می‌کنند. تدریس قرآن خلاف است، اما توزیع نشریه روتارین که اهداف غربی را دارد و به صراحت به جامعه ما اعلام می‌کند، نشریه شیرنامه متعلق به لاینز، نه اینکه آزاد است، همه نهادها مانند ساواک، اداره پست و نهادهای ارتباطی رژیم پهلوی در خدمت این سازمان‌ها هستند.  

مثلا فردی به نام محمد درفشی‌علاف، با اسم مستعار آرشام که رئیس ساواک کرمان بوده است. این فرد یک بنیاد فرهنگی در آنجا تاسیس کرده؛ یعنی یک آدم ساواکی یک بنیاد فرهنگی به نام آرشام ایجاد کرده که در مراسم افتتاحیه آن اشرف پهلوی حضور داشته است. یکسری از رجال هم در این بنیاد فرهنگی آرشام عضویت دارند و کارکرد آن غرب‌گرایانه بوده وفعالیت قوی هم داشته، هم در حوزه نشر و هم در حوزه بحث تبلیغات و بحث فرهنگ‌سازی. یک نامه‌ای را درفشی به ریاست وقت ساواک که آن موقع نصیری بوده فرستاده و از او سوال کرده که از من درخواست شده تا ریاست لاینز کرمان را قبول کنم. آیا بپذیرم یا نه؟! نصیری زیر نامه دستور داده که پذیرش کلوپ‌های این چنینی برای ساواک منعی ندارد. جالب است که رئیس ساواک استان کرمان، رئیس لاینز کرمان هم هست. ببینید چقدر تطبیق دارد کلمه اینتلی‌جنس یعنی ورود اطلاعات برای ایمنی ما و برای اینکه ما خودمان در جامعه خودمان سالم باشیم بایستی دموکراسی و بحث اطلاعاتی را در جهان توسعه بدهید این شعار لاینز است. آیا این بشردوستانه است؟!

*جمع آوری و خروج این اطلاعات توسط لاینز و روتاری به چه صورتی انجام می‌گرفت؟

همانطور که در اسناد ساواک مطرح شده است روتاری در تهران و شهر‌های بزرگ ایجاد شده بود اما لاینز حتی روستا‌ها هم به دنبال تاسیس دفتر بود.  

*چون لاینز برای عموم مردم ایران ایجاد شده بود؟

حضور خود افراد غربی و کسانی که بایستی هدایت می‌کردند محرز است. یعنی ساواک حتی به این اشاره دارد. مثلا در همه شهرستان، مراکز استان و تهران، مسئوول انجمن ایران و آمریکا حتما عضو هستند. نه تنها عضو بلکه عضو هیات مدیره، رئیس و قائم مقام هستند. در مراکز مهمی مانند اصفهان، شیراز، مشهد و تهران و شهرهای مهم که نگاه می‌کنید، می‌بینید مسئوول انجمن، رئیس انجمن ایران و انگلیس و رئیس انجمن ایران و آمریکا حتما عضو هستند و راهبرد با آنهاست. آنها می‌گفتند که چه کسانی‌ها عضو شوند و آنها می‌گفتند چگونه توسعه پیدا می‌کند. کار را هم رها نکردند و تا سال 56 هم  در این زمینه فعالیت دارند و جالب است وقتی در مورد افراد غربی که برای این کار به ایران آمده‌اند تحقیق می‌کنید متوجه می‌شوید که آنها همه جزو سازمان اطلاعاتی هستند. در روتاری داریم رابطی که می‌آید با جهانشاه صالح ارتباط می‌گیرد و کار را قطعی می‌کند و مجوز صادر می‌کند. هولاک آن کسی که اصلا در بحث کودتا هم دست داشته بوده. دست‌ها دست‌های اطلاعاتی است و اینطور نیست که از آدم‌های عادی استفاده بشود. چون آنها می‌توانند ارتباط‌گیری خوب انجام بدهند و مخفی‌کاری در ارتباطات اولیه رعایت شده که چه افرادی انتخاب شوند، اینها مهم است. اگر عباس مسعودی، ابراهیمی، اسماعیل اردلان و... انتخاب می‌شوند. علت این انتخاب‌ها چیست؟

بحثی که اینها تسلط و اشرافیت اطلاعاتی دارند و می‌دانند که هر کدام از این‌ افراد در چه حوزه‌هایی کارکرد دارند و می‌شود از اینها بهره‌برداری کرد. و این نشان می‌دهد که آمریکایی‌ها با طراحی و حساب و کتاب جلو آمده بودند. از طرف دیگر با توجه به کمیته‌های مختلفی که این کلوپ‌ها داشتند جمع آوری اطلاعات می کردند. کارکرد آنها هم اکثراً چند منظوره بود. هم القا فرهنگ غربی بود و هم اینکه بتوانند افرادی را برای اینکه بتوانند عناصر پیشرو باشند در القای فرهنگ غرب آماده سازی کنند. میهمانی‌های شبانه به سبک غربی، حضور در دانسینگ‌ها و... که باعث کسترش ارتباطات فرهنگ غربی می‌شد و در همین محافل بود که در صحبت‌ها و بحث‌هایی که می‌شد جلسات رسمی برگزار و اخبار و اطلاعات رد و بدل می‌شد. این آش تا آن مقدار شور شد که وزیر کشاورزی وقت که بهایی هم هست به کلوپ روتاری حمله می‌کند و می‌گوید: من نمی‌دانم آنجا چه خبر است؟! این کلوپ ظاهراً فعالیت غیرسیاسی دارد و در اساسنامه‌اش آمده که غیر سیاسی است اما سخنرانی کردن وزرا در آنجا چه ربطی دارد. شما نگاه کنید اکثر وزرا در کلوپ روتاری سخنرانی می‌کنند و سیاست‌های دوره‌ای که در حال اجراست را برای اعضا شرح و تفضیل می‌کند. خب روتاری‌های غیرسیاسی این مسائل را برای چه کار می‌خواستند؟ جز اینکه جمع‌آوری اطلاعات بشود و بعد این اطلاعات منتشر شود و فضاسازی لازمه اتفاق بیفتد. یک فردی سیاست‌های وزیر قبلی را در روتاری نقد کرده و دوره بعد خود او وزیر شده است. یا مثلا در لاینز کمیته‌ای‌ داریم به نام اصلاح شهری. خب آنجا چه ربطی به شما دارد که اصلاح شهری بکنید. اصلاح شهری منظورش این چیزها نیست؛ منظورش اصلاح ساختار شهری و نهادهای شهری است. اینها باید اطلاعات می‌گرفتند که چه اتفاقاتی در حال رخ دادن است. در کمیته بهداشت، مسائل بهداشتی کشور را رصد می‌کردند. در کمیته اقتصادی و... همین روند ادامه دارد. همه و همه کار اولیه‌شان جمع‌آوری اطلاعات و اخبار است.

نکته بعدی اینکه در کنگره‌های بین‌المللی که برگزار می‌کردند، مرکز تبادل اطلاعات بود. کنگره سالانه در هر کدام از کشورها انجام می‌شد که در آن از اعضای روتاری و لاینز دعوت می‌شد و پیام شاه هم قرائت می‌شد.

تمامی این سازمان‌های اینچنینی که در کشورهای شرقی و اسلامی با هدف بشر دوستی و شعارهای زیبا و دلفریب قشنگ ایجاد می‌شد یک هدف پنهانی داشت که کسی آن را نمی‌بیند. این شعارهای بشردوستانه آنقدر عوام فریب بود که در کرمانشاه دراویش علی‌اللهی هم عضو لاینز شدند. حتی بعضی از افراد مذهبی در بعضی از شهرها عضو لاینز شدند و بعد که فهمیدند ماجرا از چه قرار است فرار کردند. هنر بعدی که اینها داشتند تبلیغات بود. مثلا یکبار صد عصا بین نابینایان توزیع کردند. همین ماجرا را رادیو و تلویزیون رژیم وقت آنچنان تبلیغاتی کرد که تا به حال برای گروهی انجام نداده بود. البته یک سوتی هم رژیم در این عرصه برای بهایی‌ها داد که با مخالفت روحانیت  مواجه شد و جلویش را گرفتند.
 
روتاری
 

*چرا جریان‌های مذهبی در برابر این سازمان‌ها و کلوپ‌ها از خود مقاومتی نشان ندادند؟
 
شاید به جرات بگویم که در تمامی اسنادی که وجود دارد، غیر از همین چند نفری که خودشان عضو شدند و کناره‌گیری کردند، ما برخورد خاصی از هیچ طیفی نداریم. نه طیف مذهبی و نه غیره. این هم دو دلیل داشت. اولا هدف را که عرض کردم، اهداف اصلی آنها کاملا پوشیده بود و رو بازی نمی‌کردند که کسی بفهمد. دوم اینکه آنها با کسی درگیر نمی‌شدند. 
نکته بعدی این است که عقبه ورود اینها به ایران یک عقبه اجتماعی و فرهنگی بود. یعنی با ورود مسیونرهای مذهبی در کارهای بهداشتی و اجتماعی است. خب اینها در دل مردم جا باز می‌کنند. 

*اهدافی که این سازمان‌ها داشتند بیشتر در چه محوری بود؟

اهدافی که در لفافه این تماس‌های برادری و برابری جهانی و انگیزه برای صلح جهانی و شعارهای این گونه ارائه می‌شد بیشتر برای تبادل اطلاعات بود. فردی به نام رهبر محمود که لبنانی هست و خودش دانشجوی دانشگاه آمریکایی‌است، عضو لاینز هم بوده و بعد کناره‌گیری کرده و اهداف را فهمیده. یک جمله خیلی زیبایی دارد، می‌گوید لاینز در کشورهای عربی حکم سم کشنده‌ای است برای تفکر جوانانی که مبارزه با اسرائیل را فراموش کنند. واقعا هم این کار را کردند. می‌گویند تو برای چه مبارزه میکنی؟! تو برو به هم‌نوعت کمک کن. بیا دوست داشتن را ترویج کن، چرا می‌خواهی بروی جنگ کنی؟!

با اینکه بیشترین کشتار در طول تاریخ را اینها انجام دادند اما این‌ شعارهای همدلی، دوستی و عاشق همدیگر بودن را می‌دهند.

بحث دیگری که اینجا باید گفته شود؛ رژیم پهلوی به خاطر وابستگی به بیگانگان و عدم ارتباط مردمی نمی‌توانست برای خودش عقبه مردمی تصور کند، لذا باید با بیگانگان کار می‌کرد و با بیگانگان هم کار کرد. به خاطر همین هم شاه علاقه زیادی به این‌گونه انجمن‌ها از خودش نشان داده و پیام‌های بسیار وزین و سنگینی برای کنگره‌های سالانه آنها ارسال می‌کرد. حتی در یکی دو جلسات خودش حضور داشته است و در بعضی از سال‌ها کمک‌های مالی و معنوی از لحاظ بحث طرفداری رژیم کرده است. با اینکه عضوگیری آنها از جامعه سیاسی و رجال سیاسی و دولتی محرز بوده ولی در هیچ‌کدام شاه مخالفتی نکرده است. مثلا جعفر شریف‌امامی به هر حال رئیس بنیاد پهلوی است و همواره در رژیم پهلوی سِمَت داشته است. او رئیس هر سه منطقه‌ی اعظم لاینز در ایران است. چون لاینز بر خلاف روتاری که هم محدود بود و هم یک دانه واحد در کشور بود به عنوان روتاری ایران و مرکزش در تهران بود، اما لاینز به خاطر گستردگی‌اش در ایران در یک منطقه جواب نداد. سه منطقه در ایران داشت که برخی از استان‌ها را در 354 الف و بعضی‌ از استان‌ها را 354 ب و حدود هشت، نه استان را هم به 154 ث تقسیم کرده بودند. روسای منطقه مانند محمد ابراهیم رئیس منطقه الف، بعداً اسماعیل اردلان یا محمد دوری دبیر و رئیس یک منطقه و دیگران هر کدام رئیس یک منطقه بودند.

با اینکه لاینز نسبت به روتاری از سطح پایین‌تری برخوردار بود اما باز هم اعتماد نمی‌کنند که مجموعه این باشگاه و کلوپ را به یک فرد غیر فراماسون بسپارند. آن را دست یک فراماسونر بزرگ می‌دهند که رئیس لژ اعظم و بزرگ ایران است به نام جعفر شریف‌امامی.

* مهمترین بحثی که در حوزه کارکرد این سازمان‌ها می‌توانیم مطرح بکنیم چیست؟

مهمترین بحث این است که این سازمان‌ها کمرنگ‌سازی قُبح فرهنگ غربی را خیلی خوب در ایران اجرا کردند. یا به زبان دیگر تغییر جهان‌بینی در جوامع اسلامی را کلید زدند. چون آنها به این موضوع اشرافیت داشتند که یک آدم مذهبی را نمی‌شود سریع و با دو شعار تغییر داد. باید روی چنین جامعه‌ای برنامه‌ داشت. باید المان‌ها را به حدی زیبا  جذاب و بزرگ نشان بدهی تا جلوه کند که عقبه‌اش ظاهرا هیچ چیزی نیست. این را باید مردم ببیند که اینها نیامده‌اند برای اینکه پست و مقام بگیرند و یا مثلا بانک و بنگاه اقتصادی تاسیس کنند. ظاهرا هیچ چیز نمی‌خواهند و حتی از جیب خود هم خرج می‌کنند. اما ظاهراً مردم ایران که نمی‌دیدند اما اکثر این موارد در اسناد باقی مانده از ساواک وجود دارد.  

آن وقت مردم در تلویزیون می‌بینند دو نفر که آرم روتاری روی لباس خود دارند خیلی مهربانانه به صورت رایگان عصا به نابینایان می‌دهند. این کار چه بازتاب خوبی در ذهن مردم دارد.

در رژیم پهلوی دوم ما از سال 1320 دائماً در بحث‌های اجتماعی مشکل داشتیم. قحطی بزرگی، حضور متفقین، کمبود خواروبار، ماجرای پیشه‌وری و... از جمله چالش‌های بزرگ اجتماعی ایران بود. یعنی ما در واقع رفتار روتین آموزشی زیبایی که در جامعه بخواهد از طرف رژیم یا گروههای مذهبی که در جامعه القا شود، خیلی کمرنگ است. با این وصف مسلما وقتی آنها به زیبایی این کارهای عام المنفعه را انجام می‌دهند مورد استقبال مردم قرار می‌گیرند. چرا؟ چون تا به حال از این نوع کارها در جامعه صورت نگرفته است.

یکی از هنرهای اینها، این بود که عناوین متعدد درست می‌کردند. یعنی کمیته‌های مختلف که مسئوول، معاون، مدیر، ناظر، خزانه‌دار  و... داشت ایجاد می‌کردند. بعد هم این سازمان‌ها، خاستگاه اولیه بسیار خوبی برای پرش در قدرت بود. خیلی از این افراد در استان‌ها عضو روتاری و لاینز شدند و بعد در انتخابات نماینده مجلس گردیدند. اینها همین ادم‌ها را می خواهند و هم رژیم و هم ساختار حکومتی همین افراد را می‌خواهد، اینها آمدند. در واقع یک مسابقه نامحسوس و غیر علنی برای به دست آوردن قدرت با المان‌های شخصیتی زیبا برگزار کردند. خیلی‌ها دور و بر این کار می‌آیند. طرف می‌بیند هم به خودش احترام می‌گذارند و هم به خانواده‌اش و اینکه از نظر سیاسی رشد می‌کند و هم فردا در بحث حکومتی پست و مقام می‌گیرد. این را باید مطرح کنیم که در جامعه‌ای که از لحاظ مذهبی غیر از نهضت امام، المان‌های رفتاری و بحث فرهنگی و اجتماعی در جامعه  چندان پررنگ نیست. غیر از چند شهر مذهبی یا طیف‌های خاصی که گرایشات مذهبی دارند در عامه جامعه چیزی از رفتار مذهبی نیست. رژیم هم برای توسعه کارهای فرهنگی اشتیاقی از خود نشان نمی‌دهد. شما برای جوان آن روز در حوزه دینی و فرهنگی چه چیز قابل ارائه‌ای داری؟ چند انجمن اسلامی، چند بنیاد اسلامی، چند مدرسه اسلامی دارید؟! در مقابل چند مدرسه بهایی داری؟!! باید قیاس کنید. مدرسه امریکایی‌ها، مدرسه انگلیسی‌ها، مدرسه هلندی‌ها، مدرسه ژاندارک و... . که فرح هم خودش در یکی از این مدارس خوانده است.

آن طرف به شما پاداش می‌دهند. اما این طرف نیروهای مذهبی باید در اقلیت باشند، باید در زجر باشند، ساواک دستگیرشان کند و زندان و شکنجه را تحمل کنند. آن طرف چه کارت می‌کنند! شیک می‌پوشی، زیبا راه می‌روی، رشد می‌کنی و وضع مالی‌ات خوب می‌شود. چه کسی از این کارها بدش می‌آید. در حوزه دینی یک اندک افرادی وجود دارند که واقعا دین از مسائل دیگر برایشان مهم‌تر بود و پای این برنامه می‌ایستادند. ولی بقیه جامعه چه؟ اینها می‌دانستند که چگونه باید کار کنند. 
 
 
روتاری
 
 
*با توجه به عقبه دینی که مردم ایران داشتند، چرا این سازمان‌ها در کارهایشان موفق بودند؟
 
اینها هم خوب فکر کرده بودند و هم خوب سازماندهی کرده بودند و با یک روند نگرش و فرمت زیبایی وارد صحنه شدند و آن اهداف اصلی را کاملا پنهان کرده بودند. یعنی مشخص نبود برای جامعه که چه می‌خواهند و اصل بحث‌شان چه هست و دنبال چه می‌گردند. ظاهرش این بود که به دنبال یک مشت آدم‌های خیرخواه هستند اما در صورت جلساتی که ساواک به دست آورد چیز دیگری وجود دارد. حتی رئیس وقت خود ساواک بعضی از استان‌ها از این ماجرا شکایت دارند. علناً گزارش می‌دهند که خاستگاه این سازمان‌ها جذب آدم‌ها برای کارهای اطلاعاتی است.

من جمله‌ای این جا می‌خوانم که اوج خفت و زاری برای یک ایرانی است. زمانی که آقای مندی که رئیس انجمن ایران و آمریکا است، می‌خواهد از ایران برود. او رئیس لاینز اصفهان بود. شما نگاه کنید کسی که مثلا در آنجاست به عنوان یک ایرانی به مندی می‌گوید: اینجا موطن و ماوای شماست. کجا می‌روی؟! یا حبیب پاسال که بهایی و عضو لاینز است  می‌گوید ایران مثل طفلی می‌ماند که انگلستان آن را بزرگ کرده است. رئیس انجمن ایران و انگلیس در جلسه لاینز می‌گوید: این طفل بدون کمک قادر نیست خودش را اداره کند. این اوج تفکر استعماری فرد را می‌رساند که چقدر دیدگاهش وابسته است. همین پاسال مدیر چندین کارخانه مهم در ایران است و چندین هزار نفر کارگر زیر دست او هستند. این سطح پول و تبلیغات باعث جذب بسیاری شده بود. 
 
*فعالیت این سازمان‌ها تا چه زمانی در ایران ادامه پیدا کرد؟

خیلی از سردمداران آنها مانند جعفرشریف‌امامی وقتی فهمیدند که اوضاع در حال تغییر است ایران  را ترک کردند. چون آنها اخبار خاص داشتند و می‌دانستند اوضاع از چه قرار است. البته به نوعی ارتباطات اینها هم در حوزه‌های اجتماعی کمرنگ شد. یعنی با گسترده شدن تظاهرات‌ها و حضور مردم در صحنه‌های انقلاب، برگزاری کلوپ‌ها و میهمانی‌های شبانه عملا تعطیل شد. اینها نمی‌توانستند دور هم جمع شوند و ترس این را داشتند به نوعی شاید به رژیم بستگی دارند. چون خیلی از اینها که در فرمانداری و یا مراکز دولتی تشکیل جلسه می‌دادند. چون ارتباطات کم شد و خیلی از چیزها آن موقع رو شد، باز یک اطلاعات عمومی به مردم داده شد و اعلامیه‌های حضرت امام دیگر خیلی بیشتر به دست مردم می‌رسید. حضرت امام خیلی از مسائل را باز کردند. حتی اشاره کردند به همین سازمان‌های پشت صحنه‌ای و صهیونیزم بین‌الملل و سازمان‌هایی که در ایران و کارکردهایی که این افراد دارند. این‌ها ترس این را داشتند که شاید مردم حمله کنند و موجبات خطر برایشان ایجاد بکنند. به خاطر همین عملا می‌شود گفت با حرکت طوفنده مردم در دوره انقلاب و به ویژه از اردیبهشت و خرداد 57 خیلی کمرنگ شد. به ویژه در روتاری، چون آنها با فرامانسونرها ارتباطات قوی‌تر داشتند و زودتر فهمیدند. ولی آنها هم صورتجلسات‌شان به همین ماها محدود می‌شود. دیگر بعد از آن به آن شکل صورت‌جلساتی ازشان نیست.

اما نکته آخر در مورد تشابه آرمی اینها به خصوص روتاری و ارتباطشان با صهیونیزم بین‌الملل است. آرم روتاری چرخ دنده است که 24 خانه دارد و از دو رنگ اصلی آبی و طلایی شکل می‌گیرد که با فراماسونری، بهائیت و شیطان پرستی اشتراکاتی دارد.

جالب است بگویم که داخل خودآرم یعنی  محورهایی که چرخ دنده اصلی را تشکیل می‌دهد با رنگ زرد و آبی یک ستاره شش پر می سازد که  نشان صهیونیزم بین‌الملل در فلسطین است. و جالب‌تر اینکه آرم اتحادیه بازار مشترک اروپا همین است. این نشانگر این است که یک وحدت رویه‌ای وجود دارد. والسلام.

گفتگو از :حسین جودوی
۰ نظر ۲۶ شهریور ۹۵ ، ۰۰:۵۹
حسن حیدری
شرکت فیسبوک و رژیم صهیونیستی در حال نوشتن توافقنامه‌ای برای منع کاربران شبکه‌های اجتماعی از به کاربردن مطالب ضد صهیونیستی در صفحات شخصی خود هستند.
به گزارش مشرق، روزنامه ایندیپندنت روز چهارشنبه به نقل از بیانیه کابینه رژیم اشغالگر قدس نوشت: اسرائیل درپی انتشار مطالبِ ضد اسرائیلی در فیسبوک در 12 ماه گذشته که فلسطینی‌ها را به خشونت علیه اسرائیلی‌ها تحریک می کند، به فکر چاره ای برای مقابله با این مطالب تحریک آمیز و خشونت طلبانه افتاده است.
 
این روزنامه انگلیسی افزود: نمایندگانی از شرکت فیسبوک با چند وزیر اسرائیلی از جمله گیلعاد اِردان وزیر امور داخلی و آیِلِت شاکِد وزیر امور قضایی (دادگستری) دیدار کردند و شاکد برای چندمین بار از مسئولان فیسبوک خواست که به تلاش های خود برای کنترل مطالب صفحات این شبکه اجتماعی بیش از پیش ادامه بدهند.
 
ایندیپندنت اعلام کرد: حدود 150 فلسطینی در چند ماه گذشته به اتهام تحریک به خشونت در شبکه‌های اجتماعی بازداشت شده اند که هیچ پشتوانۀ حقوقی برای توجیه بازداشت آنها و متهم کردن آنان به ارتکاب جرایم اینترنتی وجود ندارد.
 
ایندیپندنت به نقل از محمود حسن وکیل مدافعی که با مرکز حقوقی فلسطینی "الضمیر" همکاری می‌کند، گزارش کرد: بسیاری از فلسطینی های بازداشت شده، مطالب تحریک آمیز و خشونت طلبانه منتشر نکردند بلکه از اسرائیل انتقاد کردند.
 
دفتر گیلعاد اردان اعلام کرد که نمایندگان اسرائیل و فیسبوک درباره یافتن راهکارهایی برای حذف مطالب خشونت طلبانه در صفحات این شبکه اجتماعی توافق کردند.
 
ایندیپندنت در پایان گزارش خود می‌نویسد: فلسطینی ها ادعای اسرائیل را رد می کنند و می گویند که خشونت ها ناشی از مطالب تحریک آمیز نیست بلکه علت این خشونت ها 50 سال اشغالگری و محروم کردن فلسطینی ها از حق تشکیل کشور مستقل خود است.
منبع: العالم
۰ نظر ۲۶ شهریور ۹۵ ، ۰۰:۵۵
حسن حیدری
یک روزنامه صهیونیستی در گزارشی مدعی شد که گروهی از ضدانقلاب اندک‌زمانی پس از حصول توافق هسته‌ای ایران و 1+5 به اسرائیل سفر کرده و در کنفرانسی حضور یافته‌اند.
به گزارش مشرق، روزنامه تایمز اسرائیل مدعی شد که اندک زمانی پس از جمع‌بندی توافق هسته‌ای ایران و 1+5، گروهی از «ناراضیان شناخته شده ایرانی» برای شرکت در کنفرانسی به اسرائیل رفته‌اند. زمان این کنفرانس، جولای 2015 و هدف از آن بررسی توافق هسته‌ای از دیدگاه ایرانیان خوانده شده است.

به نوشته روزنامه صهیونیستی، اینکه چه کسانی دقیقا در کنفرانس مزبور شرکت داشته‌اند، همچنان محرمانه است اما در بین افراد مزبور، وزرا و دیپلمات‌های سابق، بنیان‌گذاران سابق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، رهبران دانشجویی سابق، فعالان دموکراسی‌خواه فعلی، روشنفکران، نویسندگان و شخصیت‌های رسانه‌ای حضور داشتند که اکنون در ایران زندگی نمی‌کنند.

با توجه به آنکه تنها وزیر شاخص سابقی که در اپوزیسیون حضور دارد، عطاءالله مهاجرانی است، می‌توان گمانه‌زنی کرد که وی یکی از حضار در این کنفرانس بوده است. از سوی دیگر، از آنجا که کسانی چون اکبر گنجی و محسن سازگارا، از سوی رسانه‌های غربی به عنوان بنیان‌گذاران و اعضای سابق سپاه نام برده می‌شوند، می‌توان حضور این افراد در کنفرانس فوق را نیز محتمل دانست.

جالب اینجاست که جماعت حاضر در این کنفرانس ابراز نگرانی کرده‌اند برجام می‌تواند به تقویت نظام تئوکراتیک (نظام دین‌سالار) سیاسی ایران بینجامد. این افراد همچنین به این نکته هم پرداخته‌اند که با توجه به ایرادات ساختاری اقتصاد ایران، چشم‌انداز استفاده این کشور از فرصت‌های توافق هسته‌ای چندان روشن نیست.

«یوسی کوپرواسر» از مدعوین برجسته اسرائیلی این نشست، با مثبت ارزیابی کردن نتیجه چنین همایشی برای منافع اسرائیل، گفت: «وقتی عناصر مهمی از میان معارضان ایرانی و کارشناسان اسرائیلی می‌توانند با هم ملاقات کنند یعنی اینکه از رژیم تندرویی در تهران حاکم نباشد، مردم ایران و اسرائیل می‌توانند با هم همکاری داشته باشند.»

پیش از انقلاب اسلامی زمامداران ایران با توجه به حساسیت موضوع اسرائیل برای مردم ایران، به رغم حضور مکرر و مخفیانه سران این رژیم در تهران و ملاقات آنها با اسدالله علم (وزیر وقت دربار)، هیچ‌گاه جرأت برقراری رابطه رسمی دیپلماتیک را به خود ندادند.

کوپرواسر که اجازه نداشته اسامی ایرانیان حاضر در نشست را افشا کند، به برخی از گفته‌های آنان اما اشاره کرده و گفته: «اینکه ایرانیان بتوانند از پتانسیل خود به نحو احسن استفاده کنند به نفع اسرائیل است و این پیامی است که حضار ایرانی بارها در نشست آن را تکرار کردند.»

ترتیب‌دهندگان این نشست گفته‌اند که شرکت‌کنندگان ایرانی با وسواس انتخاب شده‌اند تا بتوان بر مبنای آرای آنها، مطالعه‌ای قابل اطمینان بر روی «نظرات، دیدگاه‌ها و استراتژی‌های» مختلف متداول در میان معارضان نظام حاکم ایران انجام داد.

کوپرواسر گفته که همه ایرانیان حاضر در موافقت با مخالفت با برجام موضع واحد نداشته‌اند ولی «همه آنها نگران بودند که این توافق رژیم (ایران) را در بلندمدت تقویت کند.»
منبع: فارس
۰ نظر ۲۶ شهریور ۹۵ ، ۰۰:۵۰
حسن حیدری