حضرت امام خامنه ای: نگذارید احساس غیرت انقلابی و تکلیف در مقابل انقلاب، در دلهای شما ضعیف بشود و فرو بنشیند. مثل کسی که از خانواده و حرم و ناموس خوددفاع میکند،ازانقلاب وارزشها و دستاوردهای آن،همین طور دفاع کنید بایگانی شهریور ۱۳۹۶ :: فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

خواستۀ ما: اینترنت باید ملّی، امن، پرسرعت، ارزان و پاک باشد

فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

خواستۀ ما: اینترنت باید ملّی، امن، پرسرعت، ارزان و پاک باشد

دیدگاه و باور ما: فضای مجازی در خدمت صدورانقلاب، اقتصاد مقاومتی، صادرات غیر نفتی، نهضت تولید علم، جنبش نرم افزاری، ایجاد اشتغال پایدار، مبارزه با امپریالیسم واستکبار ستیزی یا مهدی ادرکنی
فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

حضرت امام خامنه ای (حفظه الله تعالی): ۱۳۹۴/۰۶/۱۸
«ان‌شاءالله تا ۲۵ سال دیگر، به توفیق الهی و به فضل الهی چیزی به نام رژیم صهیونیستی در منطقه وجود نخواهد داشت.»

بایگانی
پیوندها

۱۲۶ مطلب در شهریور ۱۳۹۶ ثبت شده است

مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

عکس/ تمرین نظامی نیروهای مردمی سوریه

تمرین نظامی نیروهای مردمی سوریه

گروههایی از داوطلبان مردمی سوریه در کمپ های آموزشی با تمرین های سخت نظامی، خود را برای نبرد با گروه های تروریستی آماده می‌کنند.

به گزارش مشرق، همزمان با عملیات نیروهای ارتش سوریه و رزمندگان جبهه مقاومت برای پاکسازی مناطق آلوده، گروهی دیگر از داوطلبان مردمی در کمپ های آموزشی با تمرین های سخت نظامی، خود را برای نبرد با گروه های تروریستی آماده می کنند؛ در ذیل تصاویر اختصاصی مشرق را آموزش نیروهای مردمی سوریه برای نبرد با تروریست ها را مشاهده می کنید:

 

۰ نظر ۱۰ شهریور ۹۶ ، ۱۶:۵۳
حسن حیدری

راه چاره در همین نکته است که طلاب خود مسئولیت مواضع خود را بر دوش بکشند نه حوزه‎هایشان. در چنین حالتی طبیعتاً مثل تشکل‎هایی دانشجویی، طلاب می‎توانند به نقد هم و برگزاری کرسی آزاداندیشی نیز بین آراء خود مبادرت ورزند. باید ساز و کار طرح منطقی نظرات و به بحث گذاشته شدنشان را ایجاد کرد.

نگاهی به حاشیه‎های اخیر پیرامون دیدار طلاب تهران با رهبرانقلاب؛

پایان شانتاژِ آقا خوشش بیاید!/وقتی مغرضان، انتقاد از حوزه را انتقاد از رهبری جلوه می‎دهند/رسانه انگلیسی باز هم تودهنی خورد/درنگی در تفاوت‎های حوزه و دانشگاه/این واقعه نشان داد طلاب نیز مثل دانشجویان نیاز به تشکل دارند/قضاوت رهبری در مورد مطالب طلاب+فیلم

راه چاره در همین نکته است که طلاب خود مسئولیت مواضع خود را بر دوش بکشند نه حوزه‎هایشان. در چنین حالتی طبیعتاً مثل تشکل‎هایی دانشجویی، طلاب می‎توانند به نقد هم و برگزاری کرسی آزاداندیشی نیز بین آراء خود مبادرت ورزند. باید ساز و کار طرح منطقی نظرات و به بحث گذاشته شدنشان را ایجاد کرد.
رجانیوز - گروه فرهنگی: بالاخره داستان حاشیه‎هایی که اصل دیدار رهبرانقلاب با طلاب را به محاق برد به خانه آخر رسید. 
 
به گزارش رجانیوز دیدار طلاب تهران با رهبرانقلاب به اصرار ایشان و برای شنیدن سخنان طلاب و نه اساتید تشکیل شده بود؛ رهبر انقلاب انگار طلاب را نیز در صحنه می‎خواستند و برای همین هم بود که بحث از لزوم مبارزه را با آنان در میان گذاشتند. شاید بتوان از این زاویه دیدار طلاب را مشابه سال‎هایی دانست که با همت رهبرانقلاب جریان عدالتخواهی در جنبش دانشجویی پا گرفت و دانشجویان به جای آنکه دفاع از حکومت را دفاع از اسلام تلقی کنند، دریافتند باید مسیر گفتمان‎سازی و مطالبه را در پیش بگیرند. دانشجوی انقلابی محصول نگاه نخبه‎پرور و امیدوار آقا به دانشجویان بود. رهبرانقلاب، راهِ پیشبرد انقلاب را در مشت‎های گره کرده‎ی دانشجویان می‎دیدند نه صرفاً در پند و اندرز مسئولین و تکیه به آنان.
 
با این حال اما در چنین فضایی، خوانده شدن یا نشدن چند متن از سوی طلاب به جنجالی رسانه‎ای بدل شد که حتی پای بی‎بی‎سی را نیز وسط کشید. ماجرا از انتقادی ساده نسبت به روند انتخاب متن‎ها آغاز شد؛ ماجرایی که اصلا در دیدارهای دانشجویی به واسطه متشکل بودن دانشجویان موضوعیت ندارد.
 
واقعیت این است که فضای حوزه با فضای دانشگاه تفاوت‎هایی جدی دارد. در دانشگاه، نوعی استقلال در نسبت میان دانشجو و دانشگاه تصور می‎شود. دانشجویان، تشکل‎های مستقلی دارند، دیدگاه‎های خود را مطرح می‎کنند و خودشان نیز پاسخگوی مواضعشان خواهند بود. در حوزه اما وضع به کلی متفاوت است. در حالی که در هر دانشگاه تشکل‎های متعددی می‎توان سراغ گرفت و تشکل‎ها نیز دفتر مرکزی در سطح کشور دارند، طلاب از چنین تریبون‎هایی بی‎بهره‎اند. در واقعاً اساساً بر خلاف دانشگاه که در آن "حقوق دانشجویی" و قواعد راه‎اندازی تشکل و برگزاری برنامه و موضع گرفتن به کلی مشخص است، در حوزه اصلا چیزی به نام "حقوق طلبگی" تدوین نشده است. این وضعیت موجب می‎شود مواضع طلاب هر حوزه بیش از آنکه به نام خودشان نوشته شود، به نام صاحبان حوزه‎شان شهرت پیدا کند و این آنان باشند که باید پاسخگوی اقداماتِ طلاب خود باشند. به عبارت دیگر در حوزه انگار این فلان حوزه است که دارد در خصوص موضوعی موضع می‎گیرد نه طلابی در میان خیل طلاب کشور. طبیعی است که این فضا نگرانی‎های بانیان حوزه را نسبت به مواضعی که از بستر مدارس سر بلند می‎کند، دوچندان کند.
 


 
در جریان اخیر چند تن از طلاب تهران به واسطه‎ی محدودیت تعداد متن‎هایی که باید خوانده می‎شد و نیز ملاحظات مختلفی که با توجه به انگاره‎های احتمالی در خصوص حوزه تهران در مقابل حوزه قم می‎تواند شکل بگیرد، از خواندن متن‎های خود بازماندند؛ مسئله‎ای که طبیعی بود انتقاد خیلی از جوانان انقلابی را نیز برانگیزد.
 
آنچه اما این‎قدر حاشیه ایجاد کرد نه انتقاد طلاب از مسئولین حوزه که تفسیر مغرضانه‎ی بود که برخی از این انتقادات کردند و آن را انتقاد از رهبری و کانالیزه شدن رهبری جلوه دادند؛ موضوعی که به وضوح با توجه به سخنرانی‎های تند و تیز جنبش عدالتخواه در محضر رهبرانقلاب در طی این سال‎ها و نیز فرمایشات رهبرانقلاب بطلانش آشکار بود.
 
رهبرانقلاب در دیدار با جمعی از نخبگان علمی کشور در سال 88 تصریح کرده بودند:«خیال نکنید من از شنیدن اینجور حرفها ناراحت می‎شوم؛ نه، من از اینکه این حرف‎ها زده نشود، ناراحت می‎شوم. بنده توی جلساتِ دانشجوئی، دانشگاهی که اینجا هستند، گاهی که ببینم حالا بعضی‎ها روی ملاحظه، روی احترام، روی هرچه، بعضی از این حرف‎ها را که خیال می‎کنند من خوشم نمی‌آید، نمی‎زنند؛ از نگفتنش ناراحت می‎شوم؛ از گفتنش مطلقاً ناراحت نمی‎شوم. ای کاش مجال بود تا گفته می‎شد، تا آن‎وقت انسان می‎توانست آن برگ‎های بر روی هم گذاشته‌ی کتاب حرف را، باز کند تا خیلی از حقائق روشن بشود.»
 
 
 
در چنین شرایطی متن تلگرامی یکی از طلاب واژگونه جلوه داده شد. او در کانال شخصی‎اش نوشته بود:«باید گفت به خلاف آنچه ما از مشی رهبری مبنی بر فرایند رسیدن آزاد حرف‌های جوانان به ایشان سراغ داریم، در فرایندی که برای انتخاب سخنرانان دیدار طراحی شده بود یک بخش نهایی وجود داشت که سخنرانان برگزیده باید در محضر عده‌ای از بزرگان و مسئولین، متن خویش را قرائت می‌کردند و متن از جانب آن‌ها تایید و اصلاح می‌شد و طبیعتا متنی که از این فیلتر نمی‌گذشت واجد صلاحیت برای قرائت مقابل رهبری نبود.»
 
این طلبه افزوده بود:«معیارهای تایید متن‌ها عمدتاً خوشایندی حضرت آقا بود به نحوی که در جلسه، بارها این جمله تکرار شد که جوری حرف بزنید که "آقا خوشش بیاید". حتی یکی از بزرگان که بسیار هم در بین حزب الله جایگاه دارند بارها به خاطراتی متوسل شدند که نشان دهند آقا از سخنان تند و انتقادی خوششان نیامده است و باید جوری حرف زد که "آقا خوشش بیاید". البته مصالح متعدد دیگری نیز همچون عدم تعرض جدی به بزرگان حوزه و نظام (به جز دولت) وجود داشت.»
 
انتشار همین چند جمله کافی بود تا "آقا خوشش بیاید" بهانه‎ای جدید برای هجمه به رهبری تلقی شود و حتی تا بی‎بی‎سی و رسانه‎های معاند نظام موضوع امتداد پیدا کند.
 
این در حالی بود که همان نخست این برداشت که ملاک تأیید متن‎ها "آقا خوشش بیاید"، بوده باشد، از سوی دو تن دیگر از طلاب منتقدی که متنشان خوانده نشده بود، به صراحت انکار و تقبیح شد.
 
یکی از طلاب نوشت:«در مورد این توضیح هم که ملاک اقایان "آقاخوشش بیاید بود" شهادت می‎دهم که روایتی بسیار ناقص و جهت‎دار است. این تعبیر در جای خاصی از بحث‎ها به کار رفت. آن بزرگوار اصلا در زمانی که بحث سر انتخابِ متن برادرانی بود که الان معترضند این حرف را نزدند. منظورشان هم به روشنی این بود که در نقد ِمثلا حوزه به جای مطلق‎گویی در انتقاد از تعابیری استفاده کنید که امید به اصلاح را نفی نکند و صحبت‎های امیدوارانه هم داشته باشید. این تعبیر را هم از آن جهت به کار بردند که با تمثیل آقا به عنوان نماد انقلاب بگویند که چطور حرف زدنی منطبق بر تفکر انقلابی‎ست (اتفاقا آن برادرانی که آن بزرگوار در نقدشان این جمله را گفتند هردو صحبت کردند.)»
 
یکی دیگر از طلاب نیز نوشت:«ابدا اینطور نبود که بندگان خدا به صرف معیار خوش آمدن آقا مطالبی را حذف و اضافه کنند.»
 
انتشار بخش‎هایی گزینش‎شده از سخنان حجت الاسلام پناهیان در آن جلسه نیز نشان داد ماجرا آن‎گونه نبوده که برداشت شده. پناهیان در یک جمع خودمانی مثل جمع درونی هر تشکل که در آن ممکن است بحث شود که چه متنی با چه ویژگی‎هایی بنویسیم که نقدهایمان منطقی، پخته و کارشناسی و علمی جلوه کند نه نق‎زدن‎های یک‎طرفه و کودکانه و سیاه‎نمایی، دارد با طلاب بر سر ویژگی‎های متن خوب صحبت می‎کند و اینکه مثلا باید راهکارها نیز در ضمن نقد ارائه شود یا نباید فضای ناامیدی بر آن غلبه کند را مورد توجه قرار می‎دهد.
 
جالب آنکه در این متن اصلا عبارت "آقا خوشش بیاید" هم نیست! پناهیان می‎گوید:«(اینکه) یک کلمه بگیم مردم از اشکالات دستگاه‎ها به ستوه آمده‎اند، من می‎دونم آقا خوشش نمیاد چون معتقد نیست. چون مثلا ناراحت هم می‎شه. من دیدم آقا رو. توی دو تا از جلسات اساتید دانشگاه، حالا نوارهاش حتما هست. آقا معمولا وایمیستن همه صحبت‎هاشون رو بکنن. بعداً (صحبت می‎کنن.) یک جلسه آقای بحرینی مسئول نهاد دانشگاه شهید بهشتی بودن. یک جلسه بعد از دو سال دیگه آقای نقویان مسئول نهادِ بازم دانشگاه شهید بهشتی بودن. هر دو اومدن منفی به طور مبالغه‎آمیز صحبت کنن. گفتن نه آقا این‎جوری هم نیست که شما می‎گید. دقت فرمودید؟ بعد می‎خواد پخش هم بشه. می‎دونم آقا مطلق‎گویی برای مشکلات رو ناراحت می‎شن
 
پناهیان در عین حال تأکید نیز کرده بود که نظرش مشورتی است و اصلا بحث مخالفت با خوانده شدن متن‎ها را ندارد. حرفی که او می‎زد حرفی است که در یک نشست داخلی طلبگی یا دانشجویی بر سر متن ایده‎آل نیز به صورتی کاملا طبیعی مطرح می‎شود. طبیعی است که بگوییم نباید متنِ ما اغراق‎آمیز یا یک‎طرفه به نظر برسد.
 
به این ترتیب انتقادی که باید متوجه مسئولین حوزه تهران می‎شد، به ابزاری برای هجمه به رهبری و توهین به پناهیان بدل شد.
 
محور نخست، محوری بود که همان طلبه‎ی منتقدی که انتقادش بحث‎براگیز شده بود نیز نسبت به آن واکنش نشان داد.
 
او با اشاره به محورهای یادداشتش نوشت:«این محورها اصلاً دربارۀ انتقادپذیری مقام معظم رهبری نبود؛ بلکه طبق نقل‌های دیگر برخی بزرگان در همین جلسه، ایشان بسیار از انتقادات استقبال می‌کنند و روی گشاده‌ای نسبت به آن دارند. بلکه پیرامون عملکرد کمیته‌ای بود که قرار بود به انتخاب سخنرانان دست بزند. به نظر می‌رسد برخی به عمد قصد داشتند تا با چسباندن سوءتعبیرهای خود به متن اولی اینجانب، فرآیند خطای بعضی بزرگان برای انتخاب [و به تعبیر درست‌تر سانسور] سخنانی که باید در نزد مقام معظم رهبری طرح شود، را پوشانده و خدشه‌ای برای اقدامات بعدی آنها پیش نیاید.»
 
او در متنی دیگر نیز تصریح کرد:«رسانه‌های ضدمردمی از جمله رسانه سلطنتی انگلیس که خود از حامیان اصلی یک درصدی‌ها در مقابل ۹۹درصدی‌ها در سراسر جهان هستند- امروز منتقد فاصله حاکمان از مردم شده‌اند. آن‌ها که از عوامل جدی محدود کردن خواست و اراده‌ی توده‌های مردم دنیا هستند، امروز چگونه می‌توانند اَدایِ حمایت از ارتباط مردم و حاکمان را در بیاورند؟ این نمایش مضحک را چه کسی باور خواهد کرد؟»
 
با تمام اینها انتقادات متعددی متوجه مدل رسانه‎ای شدن این ماجرا نیز بود. محورهای انتقادی را می‎توان به صورت فهرست‎وار این‎گونه برشمرد:
 
1- از اول قرار بوده از بین ده‎ها متن، فقط ده متن انتخاب شود. 
 
2- اگر بنا بر انتخاب توسط خود طلاب بود نیز برخی متن‎ها برگزیده نمی‎شد. در همان جلسه بحث بر سر متن‎ها هم برخی طلاب گفته بودند اگر برخی متون خوانده شود همان‎جا ما بلند می‎شویم و اعتراض می‎کنیم.
 
3- به برخی طلاب از سوی حاج آقای رشاد پیشنهاد شده بود اعتراضشان را منطقی‎تر بیان کند و دوباره متنشان را ارائه کنند اما نپذیرفتند.
 
4- چند تن از طلاب که امکان صحبت نیافته بودند در همان جلسه از رهبری اجازه گرفتند و حرفشان را به تفصیل گفتند. این هم نشان از آن داشت که نظر آن شورای تصمیم‎گیر پایان‎دهنده ماجرا نبوده است.
 
5- نماینده‎ی بیت رهبری از طلاب خواسته بود سخنانشان را صریح بگویند، اگر لازم است تند صحبت کنند و شمشیر را از رو بکشند! موضوعی که در تصویرسازیِ ایجاد شده از ماجرا به کلی واژگونه به نظر می‎رسید.
 
6- از برخی طلاب خواسته شده بود اجازه دهند متن حرف‎هایشان را به آقا برسانند ولی قبول نکرده بودند!
 
7- انعکاس اظهارات دلسوزانه برخی اعضای جلسه در بیرون و ضبط و منتشر کردن آن خلاف تقوا بوده است. ضمن اینکه این اظهارات اساساً مربوط به رد یا تأیید متون رد شده نبوده است!
 
اگر از تمامی این حاشیه‎ها بگذریم به نظر می‎رسد این دیدار یک درس روشن برای مسئولین داشت و آن لزوم شکل‎دهی و ساماندهی تشکل‎های طلبگی بود. در فقدان ساز و کاری روشن برای بیان دیدگاه‎های طلاب، آشفتگی در اینکه اساساً چه کسی باید صحبت کند، چه کسی تا آن مرحله‎ی نهایی بالا بیاید و چه متنی خوانده شود، باز هم می‎تواند اتفاق بیافتد. ضمن اینکه مسئله فقط دیدار با رهبری نیست. مسئله حرف‎هایی است که آحاد طلاب ممکن است مثل دانشجویان در کشور داشته باشند و باید این حرف‎ها بتواند در ساز و کاری عقلائی و نه از مسیر تک‎روی‎ها پخته و طرح شود.
 


 
اگر رهبرانقلاب از مبارزه سخن می‎گویند و اینکه طلاب باید حوزه مطلوب خود را با متشکل شدن و بحث و فکر و گفت‎و‎گو ایجاد کنند، بدین معناست که ایشان نیز بر اهمیت این متشکل شدن تأکید دارند. به نظر می‎رسد راه چاره در همین نکته است که طلاب خود مسئولیت مواضع خود را بر دوش بکشند نه حوزه‎هایشان. در چنین حالتی طبیعتاً مثل تشکل‎های دانشجویی، طلاب می‎توانند به نقدِ یکدیگر و برگزاری کرسی آزاداندیشی نیز بین آراء خود مبادرت ورزند. باید ساز و کار طرح منطقی نظرات و به بحث گذاشته شدنشان را ایجاد کرد.
 
نظر رهبرانقلاب در مورد مطالب مطرح شده توسط طلاب  و کانالایزه شدن سخنرانان:
 
۰ نظر ۱۰ شهریور ۹۶ ، ۱۶:۵۱
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

جهنم دشمن در رودخانه کارون

شهید مرتضی تیموری

پس از محاسبه سرعت آب و سرعت نفت سیاه روی آب و دیگر اقداماتی که در جهت اجرا کردن این طرح می‌بایست انجام شود، برادران گروه تخریب، بمب‌های ساعتی را روی تیوپ‌هایی نصب کردند و روی آب انداختند.

گروه جهاد و مقاومت مشرق - مرتضی علیجانی از جمله تخریب‌چیان دوران هشت سال دفاع مقدس است او از طرح به آتش کشیدن رودخانه کارون توسط  شهید مرتضی تیموری از فرماندهان واحد تخریب جنوب و لشکرامام حسین(ع) روایت می‌کند: صبح اولین روز عملیات ثامن‌الائمه (ع) من به اتفاق چهار نفر از برادران گروه پیاده و با دو قبضه «آرپی جی۷ » و دو موشک آن به جلو رفتیم و در این هنگام، تیموری «پل مارد» را که بر روی رودخانه کارون بود، منفجر کرد. من به اتفاق آن چهار نفر به طرف جاده ماهشهر رفتم.

وقتی به نزدیکی جاده رسیدیم، ستون تانک‌های دشمن را که حدود ۶۰ دستگاه بود، مشاهده کردیم. جلوتر رفته و با شلیک دو موشک آرپی جی۷، دو دستگاه از آن تانک‌ها را منهدم کردیم. خدمه بقیه تانک‌ها، وقتی این صحنه را مشاهده کردند، از تانک‌ها بیرون آمدند و پا به فرار گذاشتند.

ما به حرکت خودمان ادامه دادیم تا به پنج کیلومتری آبادان رسیدیم و در آنجا به رزمندگانی که از داخل شهر آبادان به دشمن حمله کرده بودند، کمک کردیم. نیروهای دشمن نیز هیچ راه فرادی نداشتند و در محاصره افتادند. ما در آن عملیات حدود ۲۰۰۰ نفر از نیروهای دشمن را به هلاکت رساندیم و غنایم بسیاری به دست آوردیم.

از آنجا که در عملیات «فرمانده کل قوا»، تعدادی از نیروهی عراقی موفق شده بودند موقع فرار عرض رودخانه کارون را طی کنند، برای جلوگیری از این کار در عملیات ثامن الائمه (شکستن حصر آبادان) طرح به آتش کشیدن رودخانه کارون توسط شهید مرتضی تیموری به اجرا در آمد. برای این کار از پالایشگاه اهواز درخواست مقدار زیادی نفت سیاه شد.

برادران پر تلاش در پالایشگاه اهواز، با ترمیم کردن خطوط لوله نفت که در امتداد جاده اهواز – آبادان بود، نفت سیاه را به منطقه محمدیه رساندند. پس از محاسبه سرعت آب و سرعت نفت سیاه روی آب و دیگر اقداماتی که در جهت اجرا کردن این طرح می‌بایست انجام شود، برادران گروه تخریب، بمب‌های ساعتی را روی تیوپ‌هایی نصب کردند و روی آب انداختند. بمب‌های ساعتی به گونه‌ای تنظیم شده بود که در رأس ساعت ۱۲ شب عمل کنند. در رأس ساعت مقرر، بمب‌ها عمل کرده و رودخانه به آتش کشیده شد.

مرتضی علیجانی / راوی

این طرح از چند نظر حائز اهمیت بود. یکی اینکه از فرار عراقی‌ها به آن طرف رودخانه جلوگیری می‌کرد، دیگر اینکه دست نیروهای عراقی، از عقبه خود قطع می‌شد و از طرف دیگر این کار موجب شد تا نیروهای خودی روحیه بگیرند و با این عمل و انهدام پل مارد توسط شهید تیموری، ارتباط نیروهای دشمن با یکدیگر قطع شد و تمام آنها در محاصره افتاده، و کشته  یا اسیر شدند.

سردار  مرتضی تیموری در عملیات فتح المبین در منطقه عین خوش به شهادت رسید و در گلزار شهدای بهشت زهرا (س) در قطعه۲۴ ،ردیف ۱۴۱ ،شماره۳۵ به خاک سپرده شده است.

منبع: ایسنا
۰ نظر ۱۰ شهریور ۹۶ ، ۱۵:۴۹
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

شهیدی که 8 ماه قبل از شهادت مزارش را ساخت + عکس

گفت‌وگو با خانواده شهید اهل سنت پاسدار ادریس ایل‌بیگی؛

8 ماه قبل از شهادت مزارش را ساخت + عکس

شهید ادریس ایل بیگی

انقلاب اسلامی متعلق به جبهه استضعاف است. با هر ملیتی، قومیتی و حتی هر مذهب و هر دینی. هر کسی که این معنی را درک کرده باشد، در صف استضعاف و اسلام ناب‌محمدی قرار می‌گیرد.

گروه جهاد و مقاومت مشرق - انقلاب اسلامی متعلق به جبهه استضعاف است. با هر ملیتی، قومیتی و حتی هر مذهب و هر دینی. هر کسی که این معنی را درک کرده باشد، در صف استضعاف و اسلام ناب‌محمدی قرار می‌گیرد. وقایع مختلفی که در طول عمر سی و چند ساله نظام اسلامی رخ داده، حقیقت این سخن را فاش کرده است. همانند دفاع مقدس که در آن شیعه و سنی، عرب و عجم و اقوام مختلف ایرانی در کنار یکدیگر حضور یافتند و با دشمن متجاوز جنگیدند. شهید ادریس ایل‌بیگی از هموطنان اهل سنت مریوانی در زمره چنین رزمندگانی بود که در دفاع مقدس و بعد از آن برای اعتلای نظام اسلامی جنگید و عاقبت در سال 1371 توسط ضد انقلاب به شهادت رسید. وقتی با زندگی این شهید گرانقدر آشنا شدیم، نکات جالبی پیش‌روی‌مان قرار گرفت. شهید ایل‌بیگی چند ماه پیش از شهادت مزاری برای خودش ساخت و پیش‌بینی شهادتش را در کمتر از یک‌سال بعد کرد. پیش‌بینی که هشت ماه بعد در غروب یکی از روزهای تیرماهی به حقیقت مبدل شد. گفت‌وگوی ما با شهین ایل‌بیگی دختر و فرهاد نجفی داماد شهید را پیش‌رو دارید.


دختر شهید
اگر می‌شود سردار گمنامی مثل شهید ایل‌بیگی را بیشتر برای خوانندگان روزنامه «جوان» معرفی کنید.
بابا متولد اول اسفندماه 1346 در روستای ونینه سفلی از توابع مریوان بود. ایشان یک خانواده مذهبی داشت و پدر و پدربزرگش روحانی بودند. مهر امام‌خمینی(ره) از همان بدو تولد بابا در این خانواده وجود داشت و شنیده‌ام که پدربزرگم در شناساندن نهضت اسلامی حضرت‌امام به مردم منطقه نقش داشته است. پدربزرگم سال 51 مرحوم شد، اما در منطقه ما اینطور پیچیده که ایشان را ایادی رژیم شاه مسموم کرده‌اند. بعد از فوت پدربزرگ هم بابا از همان کودکی سرپرستی خانواده را به عهده می‌گیرد و زندگی‌شان با سختی سپری می‌شود. بعد از پیروزی انقلاب بابا به جهت پیشینیه انقلابی خانواده‌شان به عنوان پیشمرگه کرد مسلمان به جبهه می‌رود و بعد عضو سپاه می‌شود. سال 71 هم که به شهادت می‌رسد.
موقع شهادت ایشان چند سال داشتید؟ خاطره‌ای از بابا به یاد دارید؟
من آن زمان 15 ماه داشتم و متأسفانه هیچ خاطره‌ای از بابا به یاد ندارم. ایشان 25 سال داشت که شهید شد. تقریباً در سن و سال من بود. الان که فکرش را می‌کنم می‌بینم چقدر جوان بوده و با وجود جوانی چه کارهای ماندگاری انجام داده و چقدر خاطره از خودش در ذهن دیگران به جا گذاشته است؟ من هرچه از ایشان می‌دانم را از مادرم و دیگران شنیده‌ام.
پدری که ندیده‌اید و خاطره‌ای از ایشان ندارید را چطور شناختید؟ اولین بار چه زمانی فهمیدید که پدرتان به شهادت رسیده است؟
راستش تا مدت‌ها فکر می‌کردم مادرم خواهرم است و پدربزرگ و مادربزرگ مادری‌ام والدین واقعی من هستند. عکس بابا را دیده بودم اما نمی‌دانستم که ایشان پدرم هستند. خلاصه تا اول راهنمایی چیزی از شهادت ایشان نمی‌دانستم. در همان سن و سال مادرم حقیقت را به من توضیح داد. شاید 12 سالم بود که فهمیدم دختر شهید هستم. این خبر آنقدر رویم تأثیرگذاشت که تا یک هفته مدرسه نرفتم. کم‌کم با این واقعیت کنار آمدم. اما در مورد اینکه بابا را چطور شناختم همین اندازه بگویم که من از دینداری و مردمداری‌اش شنیده‌ام. از نماز، روزه و تقید به امور مذهبی‌اش. بابا رابطه خیلی خوبی با مردم منطقه داشت و این را نه تنها از خانواده که از سایرین نیز شنیده‌ام.
شاید این سؤال کمی عجیب باشد، به نظر شما اگر پدر بود در شرایط کنونی مدافع حرم می‌شد؟
به جرئت می‌توانم بگویم بله می‌شد. چون بابا آدم غیرتمندی بود و از کنار وقایع پیرامونش به راحتی عبور نمی‌کرد. ایشان مثل هر پدری برای من که تنها فرزندش بودم آرزوهای زیادی داشت ولی در عین حال آرزوی شهادت می‌کرد و چند ماه قبل از شهادت برای خودش مزاری ساخته بود. چنین آدمی به حتم اهل ایثار و شهادت بود و مطمئنم که بابا با خصوصیات اخلاقی که داشت مدافع حرم می‌شد.
به عنوان یک هموطن اهل سنت نظر شما در خصوص شهید محسن حججی چیست؟
من روزی که تصویر شهید حججی را دیدم، خودم را جای او گذاشتم و به نحوه شهادتش غبطه خوردم. این مدافعان حرم مدافع عزت، آبروی شرافت اسلام و مسلمین هم هستند. اگر خودم مرد بودم شک نکنید عازم دفاع از حریم اسلام و مسلمانان می‌شدم. دفاع از حرم اهل‌بیت که ما دوست‌شان داریم، دفاع از حریم همه مسلمانان است. خدا محسن حججی را رحمت کند. نحوه شهادت ایشان و سایر مدافعان حرم درس مردی و مردانگی را به همه ما می‌دهد.
پدر چه آرزویی برای شما داشت؟
اتفاقاً قبل از اینکه شما تماس بگیرید، مادرم لیلا صحرایی می‌گفتند که بابا آرزو داشت من بزرگ شوم و به این آب و خاک خدمت کنم. بابا عاشق لباس پاسداری‌اش بود و حتی یک لباس کوچک پاسداری با آرم سپاه برای من دوخته بود که با آن عکس گرفته‌ام.
شما فرزند هم دارید؟ از پدرتان به او چه گفته‌اید؟
من یک دختر دو ونیم ساله به نام هایا دارم. هنوز خیلی کوچک است که از شهید برایش بگویم. اما به او گفته‌ام که بابا بزرگ رفته بهشت و هایا هم هر وقت عکس شهید را می‌بیند می‌گوید بابا بزرگ رفته بهشت.


  داماد شهید
شما پدرخانمتان را دیده بودید؟
ما با هم رابطه خویشاوندی داریم و مادر زنم دختر عمه من است. من کوچک بودم که پدر خانمم به شهادت رسید. اما او را خوب به یاد دارم. شهید ایل‌بیگی یک اخلاق خوبی که داشت، به بچه‌ها خیلی محبت می‌کرد. یادم است از بقالی برایمان پفک و تنقلات می‌خرید و بین‌مان پخش می‌کرد. بچه‌های فامیل و روستا خیلی به ایشان علاقه داشتند و هر وقت او را می‌دیدند دورش را می‌گرفتند. شهید ایل‌بیگی نمونه‌ای از یک پاسدار با اخلاق و مردمدار بود. ایشان حتی در مورد دشمنانش هم جوانمرد بود و با گذشت و جوانمردی با آنها برخورد می‌کرد.
گویا شهید ایل‌بیگی از دوران دفاع مقدس در جبهه حضور داشت؟
کلاً خانواده و اقوام ما از انقلابیون شناخته شده منطقه هستند و غیر از شهید ایل‌بیگی عموی‌شان حسین ایل‌بیگی نیز از شهدای دفاع مقدس هستند. دایی خود من هم پاسدار بازنشسته است و از اقوام و نزدیکان‌مان خیلی‌ها در جبهه حضور داشتند. شهید ادریس ایل‌بیگی در دوران جنگ مدتی بسیجی‌وار جزو نیروهای پیشمرگه کرد مسلمان به جبهه می‌رود. ایشان سابقه حضور در مناطقی چون جزیره مجنون و فاو را هم دارد. کمی بعد از حضور در جبهه عضو سپاه می‌شود و بعد از دفاع مقدس هم در مقابل ضد انقلاب می‌جنگند و به این ترتیب تا پایان عمرش به عنوان یک رزمنده خدمت می‌کند.
در صحبت‌های‌تان گفتید که شهید ایل‌بیگی حتی با دشمنانش هم با جوانمردی برخورد می‌کرد، خاطره‌ای از رفتارهای شهید دارید؟
همرزمانش تعریف می‌کردند در یک عملیات ضدانقلابی را به اسارت در می‌آورند. همرزمانش با اسیر به تندی برخورد می‌کنند اما شهید ایل‌بیگی مانع می‌شود و می‌گوید ما باید واقعیت نظام اسلامی را با حسن رفتارمان به این اسیر نشان دهیم. رفتار ما باید باعث جذب افراد شود نه اینکه دفع‌شان کند. با چنین رفتارهایی شهید ایل‌بیگی حتی در بین دشمنانش هم صاحب احترام بود. مردم محلی که دیگر احترام زیادی برای ایشان قائل بودند.
شهید ایل‌بیگی چه سمتی داشتند؟ دختر شهید از علاقه ایشان به سپاه می‌گفتند.
ایشان مسئول آموزش پایگاه‌های منطقه بودند. واقعاً هم به کارشان‌ علاقه داشتند. سپاه را یک نهاد مقدس می‌دانستند و افتخار می‌کردند عضو پاسدارها هستند. خیلی از عکس‌های‌شان را با لباس پاسداری انداخته‌اند و با رفتار حسنه‌شان باعث می‌شدند دید مردم منطقه نسبت به پاسدارهای انقلاب مثبت باشد.
شاید برای برخی از خوانندگان این سؤال پیش بیاید چطور یک نفر اهل سنت به این اندازه در جهت اعتلای انقلاب اسلامی ایران که از رهبری مرجعیت شیعه برخوردار است تلاش می‌کند؟
برای شهید و امثال او اسلام مهم بود. آنها می‌دانستند نهضت حضرت امام برای اعتلای اسلام ناب‌محمدی است و به همین خاطر برایش تلاش می‌کردند. پدر و پدربزرگ شهید نیز روحانی بودند و دل‌شان برای اسلام می‌تپید. اگر کسی چنین دیدی داشته باشد آن وقت به تفاوت‌های مذهبی نگاه نمی‌کند، بلکه به اصل دین که همان اسلام است توجه می‌کند. شهید ایل‌بیگی واقعاً عاشق حضرت امام و مقام‌معظم رهبری بود. توصیه‌اش به ما نیز پیروی از حضرت آقا بود.
ماجرای عکسی که شهید ایل‌بیگی کنار مزارشان انداخته‌اند چیست؟
ایشان تقریباً هشت ماه قبل از شهادت برای خودشان قبری تدارک می‌بینند. یک مزار نسبتاً بزرگ که کنارش عکس می‌اندازند و می‌گویند به یک سال نرسیده، من به شهادت می‌رسم! یک تعبیر زیبایی هم داشتند که می‌گویند دوست دارم هم منزل ابدی‌ام در این دنیا فراخ باشد و هم جایگاهم در آن دنیا دلباز و وسیع باشد. جالب است که هشت ماه بعد عین پیش‌بینی‌ که داشتند به شهادت می‌رسند و در همین مزار دفن می‌شوند.
نحوه شهادت‌شان چطور بود؟
من شهادت‌شان را به یاد دارم. ایشان در روستای بنیه‌الیا که محل خدمت‌شان بود شهید شدند. آن موقع ما هم در همین روستا زندگی می‌کردیم. غروب نهم تیرماه 1371 بود که دیدم شهید ایل‌بیگی به روستا آمدند. همیشه برای ما بچه‌ها تنقلات می‌خرید و با دیدنش به طرفش رفتیم. طبق معمول برایمان پفک خرید و بعد سوار بر موتورش رفت. یادم است در آن غروب دلگیر، آفتاب کاملاً سرخ شده بود. یکی از بچه‌ها به من گفت امروز در روستا درگیری می‌شود چون آفتاب سرخ است. من گفتم نفوس بد نزن ان‌شاءالله چیزی نمی‌شود. خلاصه شب در خانه کنار پدرم بودم که ناگهان صدای شلیکی آمد و انگار چیزی روی در خانه‌مان افتاد. با پدرم سریع بیرون دویدیم و دیدیم ضد انقلاب سه گلوله به پا، ران و شکم (کلیه) شهید شلیک کرده‌اند. ایشان را سریع به اسلام دشت منتقل کردیم و از آنجا به سنندج انتقالش داده بودند. دو روز در بیمارستان ماند و همان جا در روز یازدهم تیرماه 1371 به شهادت رسید. شب حادثه در درگیری‌های پیش آمده یکی از ضد انقلاب هم زخمی و دیگری کشته می‌شود. پیکر سردار شهید ادریس ایل‌بیگی در کنار شهیدان علی بهرامی، حبیب‌الله علیپور و عمویش حسین ایل‌بیگی در قبرستان عمومی روستای بنیه‌الیا به خاک سپرده شد.
نظر مردم منطقه شما در خصوص مفهوم شهادت چیست؟ چه نگاهی به شهدا دارند؟
مردم منطقه عموماً دوستدار شهدا و راه و مرام‌شان هستند. هر چند همه جا آدم‌هایی با تفکرات مختلف وجود دارد و گاه می‌شود که برخی بخواهند خصوصیات قومی را به اشتراکات دینی و ملی ترجیح بدهند، اما ما معتقدیم همگی ایرانی هستیم و اکراد هم که از ایرانی‌های اصیل هستند، بنابر این همه باید خودمان را مدیون خون شهدا بدانیم و برای اعتلای ایران عزیزمان تلاش کنیم.

منبع: روزنامه جوان

۰ نظر ۱۰ شهریور ۹۶ ، ۰۰:۰۵
حسن حیدری

با آغاز نهضت امام خمینی(ره) در سال 41، آیت الله بهبهانی به حمایت از مطالبات ایشان پرداخت و مغضوب دربار و حاکمیت گشت و بنابر برخی منقولات تاریخی، پیغام جالبی نیز میان او و شاه رد و بدل گردید.

گروه تاریخ مشرق- مرحوم آیت الله میرسید محمد بهبهانی، فرزند مرحوم آیت الله سید عبدالله بهبهانی – از زعمای شهیر مشروطیت- از علمای طراز اول و پرآوازه تهران بود. وی به رغم تبلیغات برخی مخالفان، که او را از علمای متمایل به دربار معرفی می‌کردند دارای شخصیت و وجاهتی مستقل بود و نیاز به چنین ارتباطی نداشت. چیزی که موجب گشت در آن دوره از تاریخ، به ویژه در مقطع نهضت ملی، چنین استنباطی از رفتارهای او صورت گیرد، بیم شدید وی از رشد و توسعه چپ گرایی در ایران بود که توسط دولت مصدق بدان دامن زده می شد. او محمد مصدق را به مراتب مستبدتر و بی دین تر از شاه می‌دانست و بر اساس این باور، به شدت از نزدیک شدن به وی پرهیز داشت.
با آغاز نهضت امام خمینی(قده) در سال 41، آیت الله بهبهانی به حمایت از مطالبات ایشان پرداخت و مغضوب دربار و حاکمیت گشت و بنابر برخی منقولات تاریخی، پیغام جالبی نیز میان او و شاه رد و بدل گردید. آیت الله بهبهانی در 23 آبان 1342 دارفانی را وداع گفت و پس از تشییع در تهران و نجف، در جوار حرم امیرمومنان(ع) مدفون گشت.

{$sepehr_album_19706}

۰ نظر ۰۹ شهریور ۹۶ ، ۲۳:۵۱
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

ماجرای ترور اولین رئیس ساواک

بختیار در کشف شبکه نظامی حزب توده و از میان برداشتن آن، نقش درجه اولی داشت و در همان حال در سرکوب اسلامگرایان مخالف حکومت که فدائیان اسلام از جمله مهمترین آنان بودند از هیچ اقدامی فروگذار نکرد.

گروه تاریخ مشرق- سپهبد تیمور بختیار اولین رئیس ساواک در 16 مرداد 1349 توسط ماموران همین سازمانی که خود در استقرار و تثبیت موقعیت آن نقش قابل‌توجهی ایفا کرده بود، در خاک عراق هدف گلوله قرار گرفت و به قتل رسید.

بختیار در سال 1292 متولد شد و پس از پایان تحصیلات ابتدایی و متوسطه و گذراندن دوران نظام در سال 1315 وارد ارتش شد و به مدد وفاداری به رژیم پهلوی به سرعت ترفیع مقام و درجه پیدا کرد و در طول دهـه 1320 بـارهـا مقام فرماندهی یگان‌های مختلف نظامی را کسب کرد. او از جمله افسرانی بود که در جـریـان کودتای 28 مرداد از شاه حمایت کرد و چند ماه بعد فرماندار نظامی تهران شد و در این سمت، سرکوب شدید و غیرانسانی مخالفان حکومت را در دستور کار خود قرار داد.

بختیار در کشف شبکه نظامی حزب توده و از میان برداشتن آن، نقش درجه اولی داشت و در همان حال در سرکوب اسلامگرایان مخالف حکومت که فدائیان اسلام از جمله مهمترین آنان بودند از هیچ اقدامی فروگذار نکرد.

او کـه به دلیل سال‌ها خدمت وفادارانه به حکومت، سخت مورد توجه و اعتماد آمریکاییان و نیز شاه بود، با تشکیل ساواک در زمستان 1335 اولین رئیس آن شد و در این مقام در سرکوب و منزوی ساختن مخالفان سیاسی رژیم شدت عملی کم‌نظیر از خود نشان داد. با این حال در آستانه دهه 1340 پس از سفرش به آمریکا که گفته می‌شد از مقامات آن کـشـور وعده نخست‌وزیری شاه را دریافت کرده بود، مورد سوءظن و بدگمانی شاه قرار گرفت و با آغاز نخست‌وزیری دکتر علی امینی از ایران تبعید شد و به تدریج مخالفت خود را با شاه آشکار ساخت.

بختیار سال‌ها در اروپا و لبنان به مخالفت خود با رژیم پهلوی ادامه داد. بـا این حال نتوانست نظر مساعد بسیاری از مخالفان سیاسی حکومت و بویژه اسلامگرایان تحت رهبری امام خمینی را به سوی خود جلب کند.

از اردیبهشت 1348 او به عراق رفت چراکه رژیم عراق در آن مقطع روابطش با رژیم پهلوی تیره بود. در این میان ساواک طرح ترور بختیار در عراق را در دستور کار خود قرار داد و پس از ماه‌ها برنامه‌ریزی 2 تن از اعضای این سازمان که از سال‌های گـذشـتـه روابـط نـزدیکی با بختیار داشتند وارد عراق شده و اعتماد او را به سوی خود جلب نمودند و نهایتا در 16مرداد 1349 که بختیار برای شکار از بغداد خارج شده بود، در فرصتی مناسب او را شکار کردند و کشتند.

*مظفر شاهدی، ساواک، چاپ اول، تهران، موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1386، صص 807 ــ 814.
۰ نظر ۰۹ شهریور ۹۶ ، ۲۳:۴۷
حسن حیدری

                      

منابع سازمان ملل از فرار حدود ۲۷۴۰۰ مسلمان روهینگیا از میانمار به بنگلادش طی هفته گذشته خبر می‌دهند.
به گزارش رجانیوز به نقل از تسنیم؛ خبرگزاری رویترز نوشت منابع سازمان ملل امروز پنجشنبه تاکید کردند: طی هفته گذشته حدود 27400 مسلمان روهینگیا برای نجات از خشونت های اخیر در استان راخین، از میانمار به بنگلادش فرار کرده اند.
 
این گزارش به نقل از 3 منبع آگاه سازمان ملل افزود: بیش از 20 هزار مسلمان روهینگیا نیز در مرز دو کشور گرفتار شده اند.
 
نیروهای گارد مرزی بنگلادش امروز پنجشنبه اجساد 20 زن و کودک روهینگیایی را که غایق شان غرق شده، از آب گرفتند. یک مقام رسمی این مساله را اعلام کرده است.
 
فرمانده نیروهای گارد مرزی بنگلادش گفت: اجساد مربوط به 11 کودک و 9 زن روهینگیایی از رودخانه ناف در مرز میانمار و بنگلادش گرفته شده است.
 
سازمان بین المللی مهاجرت نیز اعلام کرده است که برآورد تعداد کسانی که در مرز گرفتار شده اند، بسیار سخت و دشوار است ولی صدها و صدها نفر در مرز بنگلادش گرفتار هستند.


۰ نظر ۰۹ شهریور ۹۶ ، ۲۳:۴۰
حسن حیدری

روابط عمومی نیروی زمینی سپاه از تایید هویت قطعی پیکر مطهر پاسدار شهید مدافع حرم محسن حججی پس از انجام آزمایش DNA خبر داد.

روابط عمومی نیروی زمینی سپاه از تایید هویت قطعی پیکر مطهر پاسدار شهید مدافع حرم محسن حججی پس از انجام آزمایش DNA خبر داد.

به گزارش رجانیوز،‌ روابط عمومی نیروی زمینی سپاه از تایید هویت قطعی پیکر مطهر پاسدار شهید مدافع حرم محسن حججی پس از انجام آزمایش DNA خبر داد.

 

بنابر اعلام روابط عمومی نیروی زمینی سپاه، آیین تشییع پیکر شهید حججی با حضور آحاد مختلف مردم شهید پرور و قدرشناس تهران روز شنبه یازدهم شهریورماه ساعت 16 از میدان امام حسین(ع) به سمت میدان شهدا برگزار می‌شود.

۰ نظر ۰۹ شهریور ۹۶ ، ۲۳:۳۵
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

فرصت طلایی حج


۰ نظر ۰۹ شهریور ۹۶ ، ۲۳:۲۰
حسن حیدری
۱۳۹۶/۰۶/۰۹



حضرت امام خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی به حجاج بیت‌الله الحرام، با اشاره به سیاست‌های تفرقه‌افکنانه‌ی نظام سلطه در میان مسلمانان، وظیفه‌ی رؤسای کشورهای اسلامی و همه‌ی نخبگان جهان اسلام را ایجاد وحدت، آگاه‌سازی ملت‌ها و متوقف کردن فوری فجایع تلخ در کشورهای اسلامی خواندند و خاطرنشان کردند: دفاع از فلسطین و همراهی با ملتی که نزدیک به هفتاد سال است برای کشور غصب‌شده‌ی خود مبارزه می‌کند، مهم‌ترین وظیفه‌ی همه‌ی ما است.
متن این پیام که صبح امروز (پنجشنبه) از سوی حجت‌الاسلام والمسلمین قاضی‌عسکر نماینده‌ی ولیّ فقیه و سرپرست زائران ایرانی در مراسم برائت از مشرکان در صحرای عرفات قرائت شد به شرح زیر است:

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد خاتم النّبیّین و آله الطّاهرین و صحبه المنتجبین.
 
 خدای بزرگ را سپاس میگویم که امسال نیز سعادت حج‌گزاری را به خیل انبوه مؤمنان از سراسر جهان عطا فرمود تا از این سرچشمه‌ی گوارا و فیّاض برخوردار شوند و در روزها و شبهایی که ساعات مغتنم و مبارکش، همچون اکسیری معجزه‌گر میتواند دلها را منقلب و جانها را پاکیزه و مزیّن سازد، در مجاورت خانه‌ی با عظمت خداوند و مواقیتِ عبادت و خشوع و ذکر و تقرّب باشند.

 حج، عبادتی پُر رازورمز، و بیت شریف، جایگاهی سرشار از برکات الهی و مظهر آیات و بیّنات حضرت حق متعال است. حج میتواند بنده‌ی مؤمن و اهل خشوع و تدبّر را به مقامات معنوی نائل سازد و از او انسانی والا و نورانی بسازد؛ همچنان‌که میتواند از او عنصری بابصیرت و شجاع و اهل اقدام و مجاهدت پدید آورد. هر دو سوی معنوی و سیاسی و فردی و اجتماعی در این فریضه‌ی بی‌نظیر، بسی برجسته و نمایان است و جامعه‌ی مسلمان، امروز به هر دو جنبه بسی نیازمند.

 از سویی، جادوی مادّی‌گرایی، با بهره‌گیری از ابزارهای پیشرفته، در حال اغواگری و تباه‌سازی است، و از سویی سیاستهای نظام سلطه در کارِ فتنه‌انگیزی و آتش‌افروزی میان مسلمانان و تبدیل کشورهای اسلامی به دوزخ ناامنی و اختلاف است. حج میتواند داروی شفابخش این هر دو ابتلای عظیم امّت اسلامی باشد؛ هم دلها را از زنگارها پاک و به نور تقوا و معرفت منوّر سازد، و هم چشمها را بر روی واقعیّتهای تلخ دنیای اسلام باز کند و عزمها را برای مقابله با آن راسخ و گامها را استوار و دستها و ذهنها را آماده‌به‌کار نماید.

 امروز دنیای اسلام دچار ناامنی است؛ ناامنی اخلاقی و معنوی، و ناامنی سیاسی. عامل عمده، غفلت ما و هجوم بی‌رحمانه‌ی دشمنان است. ما در برابر هجوم دشمن نابکار به وظیفه‌ی دینی و عقلی خود عمل نکردیم؛ هم «اَشِّدآءُ عَلَی الکُفّار» را از یاد بردیم، و هم «رُحَمآءُ بَینَهُم»(۱) را. نتیجه آن است که دشمن صهیونیست در قلب جغرافیای جهان اسلام در حال فتنه‌گری است و ما غافل از وظیفه‌ی قطعیِ نجات فلسطین، به جنگ داخلی در سوریه و عراق و یمن و لیبی و بحرین، و مواجهه با تروریسم در افغانستان و پاکستان و غیره سرگرمیم.

 رؤسای کشورهای اسلامی و نخبگان سیاسی و دینی و فرهنگی در دنیای اسلام، وظایف سنگین بر دوش دارند: وظیفه‌ی ایجاد وحدت و برحذر داشتن همگان از ستیزه‌گری‌های قومی و مذهبی؛ وظیفه‌ی آگاه‌سازی ملّتها از شیوه‌های دشمنی و خیانت استکبار و صهیونیسم؛ وظیفه‌ی تجهیز همگان برای مقابله با دشمن در میدانهای گوناگون جنگ نرم و سخت؛ وظیفه‌ی متوقّف‌سازی فوری وقایع فاجعه‌بار در میان کشورهای اسلامی که امروز نمونه‌های تلخ آن همچون حوادث یمن، در سراسر جهان مایه‌ی اندوه و اعتراض است؛ وظیفه‌ی دفاع قاطع از اقلّیّتهای تحت ستم مسلمان، همچون مظلومان میانمار و غیره؛ و از همه مهم‌تر وظیفه‌ی دفاع از فلسطین و همکاری و همراهی بی‌چندوچون با ملّتی که نزدیک به هفتاد سال است برای کشور غصب‌شده‌ی خود مبارزه میکند.

 اینها وظایف مهمّی بر دوش همه‌ی ما است. ملّتها باید آن را از دولتهای خود مطالبه کنند و نخبگان باید با عزم راسخ و نیّت خالص در راه تحقّق آن بکوشند. این کارها مصداق قطعی نصرت دین خدا است که بی‌شک بر طبق وعده‌ی الهی، نصرت خدا را به همراه خواهد داشت.

 اینها بخشی از درسهای حجّ است و امیدوارم آن را فهم و بدان عمل کنیم.

 حجّ مقبول برای همه‌ی شما مسئلت میکنم و یاد شهیدان منا و مسجدالحرام را گرامی میدارم و علوّ درجات آنان را از خداوند رحیم و کریم طلب مینمایم.
 
والسّلام علیکم و رحمةالله
سیّدعلی خامنه‌ای    
هفتم شهریور ۱۳۹۶   
هفتم ذی‌الحّجه‌ی ۱۴۳۸ 


۱) سوره‌ی فتح، بخشی از آیه‌ی ۲۹؛ «... بر کافران، سختگیر [و] با همدیگر مهربانند ...»










 


۰ نظر ۰۹ شهریور ۹۶ ، ۲۳:۱۲
حسن حیدری