حلف الفضول - پیمان جوانمردان
یکی از خاطرات جالبی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از ایام جوانی خود داشت، و گاه گاهی از آن با خوشی و مسرت یاد می کرد، شرکت آن حضرت در پیمانی به منظور دفاع از مظلومان و ستمدیدگان بود که در تاریخ اسلام به نام «حلف اللفضول» مشهور است.
«حلف» به معنای پیمان و «فضول» جمع فضل است، و معنای هر دو کلمه «پیمان فضل ها» است. بنا بر مشهور علت این نامگذری این بود که پیش از آن ایام، پیمانی میان سه نفر از قبیله «جرهم» که نام هر سه «فضل» بود بسته شده بود، و فضل ها تعهد کرده بودند که به یاری مظلومان برخیزند. به همین جهت پیمان آنها به خاطر اسامی اعضای پیمان «حلف الفضول» خوانده شد. از آنجا که بعدها در زمان رسول اکرم نیز چنین پیمانی منعقد گردید، به یاد پیمان نخست، آن نیز به «حلف الفضول» موسوم گشت.
نظر دیگر این است که وقتی در زمان پیغمبر این پیمان توسط جوانمردان قریش بسته شد، خردمندی از قریش گفت: این عده وارد فضل از این امر شدند، و از اینجا «حلف الفضول» یا پیمان جوانمردان خوانده شد.
موضوع این بود که مردی از «یمن» کالائی برای فروش به مکه آؤرد، «عاص بن وائل» پدر عمرو عاص معرئف همکار معاویه که از طرف او
[67]به حکومت مصر رسیده، از قبیله بنیسهم به ظاهر آن را خرید، ولی وقتی مرد یمنی برای دریافت وجه آن به وی مراجعه نمود، عاص بن وائل از پرداخت قیمت و استرداد اصل مال سرباز زد. مرد یمنی از او به مردان قبیله بنی سهم شکایت برد و استمداد نمود، ولی به خاطر نفوذی که عاص بن وائل داشت هیچ کس ترتیب اثری به شکایت او نداد.
مرد یمنی چون این دید، آمد نزدیک «حجر الاسود» و فریاد برداشت، و از مظلومیت خود ناله سرداد. سپس به میان سایر قبائل قریش رفت و استمداد کرد، اما نتوانست حس ترحم آنها را برانگیزد! مرد یمنی که این را دید بالای کوه ابوقبیس و در وقتی که افراد متنفذ قریش در پیرامون کعبه اجتماع کرده بودند، با صدای رسا فریاد مظلومیت برداشت، سپس از کوه به زیر آمد، و روی به جمع قریش نهاد.
در آن جمع زبیر بن عبدالمطلب یکی از عموهای پیغمبر (صلی الله علیه و آله) برخاست، و به میان قبائل بنی هاشم و بنی مصطلق و بنی زهره و بنی اسد و بنی تمیم گشت، و به جلب حمایت آنها از مرد مظلوم پرداخت. در نتیجه مردانی از این قبایل در خانه «عبدالله بن جدعان» که از مردان نامی قریش و بزرگسال و کریم النفس و مورد احترام عموم بود، گرد آمدند، تا درباره اتفاق سوئی که در ماه حرام (ذی القعده) کنار خانه خدا برای مرد غریبی پیش آمده بود، چاره جوئی کنند.
در این جمع پیغمبر آینده اسلام که در آن وقت بیست ساله و به روایتی بیست و پنج ساله بود هم شرکت داشت. مذاکرات این مجلس گذشته از دفاع از حق مرد یمنی ، ابعاد وسیعی یافت، و به عقد پیمانی انجامید که بعدها به عنوان بهترین کار قریش در زمان جاهلیت شهرت گرفت. یعنی همان «پیمان جوانمردان» یا «حلف الفضول» .
[68]اعضای پیمان درمنزل «عبدالله بن جدعان» تعهد کردند که از آن پس درمحیط مکه هر اتفاق سوئی رخ دهد، چه برای غریب یا قریب باشد و چه آزاد و بنده، درمقام دفاع برخیزند، حق طرف را از متعدی بگیرند و از وی دفع ظلم کنند. خواه ظالم و متعدی از طبقه بالا باشد یا پائین اهل شهر باشد یا بیگانه. علاوه بر این، جوانمردان حاضر در مجلس تعهد نمودند مردم مکه را به کارهای نیک تشویق کنند، و از اعمال طشت بر حذر دارند، تا بدین گونه هر گونه رفتار ناپسند و مظاهر ظلم و ستم را از مکه ریشه کن سازند.
پس از این تعهد و عقد پیمان، حاضران مجلس به خانه عاص بن وائل رفتند، و مال مرد یمنیرا از وی گرفتند، و به صاحبش مسترد داشتند.
سالها بعد در زمانی که پیغمبر به مقام نبوت رسیده بود و در مدینه به سر می برد، به این کار افتخار می کرد و می فرمود: من در خانه عبدالله بن جدعان در پیمانی شرکت نمودم که آن را از داشتن بهترین کالاها دوست تر دارم، اگر در اسلام نیز مرا در پیمانی مانند آن دعوت نمایند اجابت می کنم. (40)
40- فقد شهدت فی دار عبدالله بن جدعان حلفا لو دعیت به فی الاسلام لاجبت.