حضرت امام خامنه ای: نگذارید احساس غیرت انقلابی و تکلیف در مقابل انقلاب، در دلهای شما ضعیف بشود و فرو بنشیند. مثل کسی که از خانواده و حرم و ناموس خوددفاع میکند،ازانقلاب وارزشها و دستاوردهای آن،همین طور دفاع کنید بایگانی شهریور ۱۳۹۷ :: فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

خواستۀ ما: اینترنت باید ملّی، امن، پرسرعت، ارزان و پاک باشد

فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

خواستۀ ما: اینترنت باید ملّی، امن، پرسرعت، ارزان و پاک باشد

دیدگاه و باور ما: فضای مجازی در خدمت صدورانقلاب، اقتصاد مقاومتی، صادرات غیر نفتی، نهضت تولید علم، جنبش نرم افزاری، ایجاد اشتغال پایدار، مبارزه با امپریالیسم واستکبار ستیزی یا مهدی ادرکنی
فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

حضرت امام خامنه ای (حفظه الله تعالی): ۱۳۹۴/۰۶/۱۸
«ان‌شاءالله تا ۲۵ سال دیگر، به توفیق الهی و به فضل الهی چیزی به نام رژیم صهیونیستی در منطقه وجود نخواهد داشت.»

بایگانی
پیوندها

۱۵۷ مطلب در شهریور ۱۳۹۷ ثبت شده است

مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

عکس/ امام امت امروز به کدام شهید اشاره کردند؟

رهبر انقلاب نمایه

امام امت در دیدار امروز با نمایندگان مجلس خبرگان به ماجرای ازدواج و شهادت یک شهید مدافع حرم اشاره کردند.

به گزارش مشرق، امام امت امروز در بخشی از بیاناتشان در دیدار نمایندگان مجلس خبرگان فرمودند:

حالا من یک نمونه‌ای را [بگویم]. یک کتابی(۲۱) تازه خوانده‌ام که خیلی برای من جالب بود. دختر و پسر جوان -زن و شوهر- متولّدین دهه‌ی ۷۰، می‌نشینند برای اینکه در جشن عروسی‌شان گناه انجام نگیرد، نذر میکنند سه روز روزه بگیرند! به ‌نظر من این را باید ثبت کرد در تاریخ که یک دختر و پسر جوانی برای اینکه در جشن عروسی‌شان ناخواسته خلاف شرع و گناهی انجام نگیرد، به‌ خدای متعال متوسّل میشوند، سه روز روزه میگیرند.

پسر عازم دفاع از حریم حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) میشود؛ گریه‌ی ناخواسته‌ی این دختر، دل او را میلرزاند؛ به این دختر -به خانمش- میگوید که گریه‌ی تو دل من را لرزاند، امّا ایمان من را نمیلرزانَد! و آن خانم میگوید که من مانع رفتن تو نمیشوم، من نمیخواهم از آن زنهایی باشم که در روز قیامت پیش فاطمه‌ی زهرا سرافکنده باشم! ببینید، اینها مال قضایای صد سال پیش و دویست سال پیش نیست، مال سال ۹۴ و ۹۵ و مال همین سالها است، مال همین روزهای در پیش [روی] ما است؛ امروز این است.

در نسل جوانِ ما یک چنین عناصری حضور دارند، یک چنین حقیقت‌های درخشانی در آنها حضور دارد و وجود دارد؛ اینها را باید یادداشت کرد، اینها را باید دید، اینها را باید فهمید. فقط هم این [یک نمونه] نیست که بگویید «آقا! به یک گل بهار نمیشود»؛ نه، بحث یک گل نیست؛ زیاد هستند از این قبیل. این دو -زن و شوهری که عرض کردم- هر دو دانشجو بودند که البتّه آن پسر هم بعد میرود شهید میشود؛ جزو شهدای گران‌قدر دفاع از حریم حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) است. وضعیّت این‌جوری است.

اشاره امروز رهبرانقلاب به کتابی بود که در خصوص زندگی شهید حمید سیاهکلی مرادی از شهدای مدافع حرم و به روایت همسر ایشان نوشته شده بود.

شهید حمید سیاهکالی‌مرادی از پاسداران تیپ 82 سپاه حضرت صاحب الامر(عج) بود، سال 1368 در قزوین به دنیا آمد و در سال 1392 ازدواج کرد. وی دانشجوی ترم آخر کارشناسی رشته حسابداری مرکز آموزش علمی کاربردی خدمات فنی دنده قزوین بود که در آذر ماه سال 1394 در حین انجام ماموریت مستشاری در سوریه به درجه رفیع شهادت نائل شد.

برای دریافت سایز بزرگتر روی عکس کلیک کنید

فیلم روایت رهبرانقلاب از این شهید در دیدار امروز با خبرگان:

۰ نظر ۱۵ شهریور ۹۷ ، ۲۳:۳۱
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

راغفر: در تدارک «جام زهر» به رهبری هستند

کد خبر 890934
تاریخ انتشار: ۱۵ شهریور ۱۳۹۷ 
راغفر

اقتصاددان اصلاح طلب با بیان اینکه رقابت های سیاسی موجب شد نا جام زهر به امام داده شود، تصریح کرد: امروز نیز در حال تدارک یک جام زهر دیگر به رهبری هستند تا مقاومت ها را در برابر مذاکره بشکنند.

به گزارش مشرق، حسین راغفر، اقتصاددان اصلاح طلب، صبح امروز(پنجشنبه ۱۵ شهریور) در هفدهمین کنگره حزب مردم‌سالاری با بیان اینکه رقابت های سیاسی موجب شد نا جام زهر به امام داده شود، تصریح کرد: امروز نیز در حال تدارک یک جام زهر دیگر به رهبری هستند تا مقاومت ها را در برابر مذاکره بشکنند.

وی ادامه داد: آن چه که اتفاق افتاده، چپاول مردم و زمینه سازی برای فروپاشی و کودتا است. من تأسف می‌خورم و نمی‌دانم دستگاه‌های امنیتی کجا هستند.

راغفر با بیان اینکه یک گروه نفوذی برای ضربه زدن به انقلاب به اقتصاد ورود کرده و با گزاره‌های غلط، ذهن مسئولان ما را پر کرده اند، خاطرنشان کرد: از سال ۱۳۸۹ تا حالا در اقتصاد رکود داریم و 8 سال است که پوست مردم ما کنده شده است و افزایش دلار، کارت دعوت مستقیم برای شورش است.

وی ادامه داد: گفته می‌شود که در هیأت‌دولت آقای رییس جمهور می‌گوید با افزایش نرخ بلیط هواپیما مخالف است، اما چطور نرخ بلیط هواپیمایی که در اختیار خود دولت است افزایش می‌یابد؟ نه مثل اینکه عده ای با افزایش قیمت ها موافقند.

راغفر با بیان اینکه راه‌حل مسائل امروز کشور سیاسی است، تصریح کرد: ما نگران حمله نظامی نیستیم بلکه امروز نیازمند بازسازی اعتماد عمومی هستیم و این بازسازی نیز عزم سیاسی است.

وی با تاکید بر اینکه راه حل اساسی برای کشور داریم، گفت: باید ارز ثانوی در کشور تعطیل شود و قیمت آن برای سه الی چهار سال تثبیت و عرضه و تقاضای آن کنترل شود.

راغفر در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه ما چیزی به اسم بانک خصوصی نداریم گفت: اینها زمینه‌ای می‌شود تا منابع عمومی که تاکنون خنثی بوده است فعال شود و همچنین به منابع دولت در بانک‌های دولتی بهره تعلق نمی‌گرفت حال این منابع در بانک‌های به اصطلاح خصوصی بهره تعلق می‌گیرد و این خود یکی از زمینه‌های رشد فساد در اقتصاد ایران است. 

این استاد دانشگاه تاکید کرد: فسادهای گسترده امروز در کشور همه سازمان یافته است و منشا اصلی تامین قاچاق در ایران بانک‌های خصوصی هستند. 

به گفته وی بانکی که 20 الی 22 درصد بهره می‌دهد باید 30 الی 36 درصد بهره بگیرد تا کارش راه بیفتد. هیچ فعالیت و کاری در کشور ما این اندازه سود را نخواهد داد به جز قاچاق؛ بنابراین قاچاق در ایران یک امر سازمان‌ یافته شده و این سبب فعالیت پرسود نظام دلالی و سوداگری می‌شود. 

راغفر با اظهار تاسف از اینکه تولید در کشور یک فعالیت به شدت پرهزینه و پرریسک شده است، تصریح کرد: به همین دلیل امروز ما شاهد محجور ماندن تولید در کشور علی‌رغم وعده‌هایی که داده می‌شود هستیم. 

این اقتصاددان اصلاح‌طلب با بیان اینکه فساد محصول نابسامانی‌های متعدد دیگر است، گفت: منشا فساد نابسامانی‌هایی است که در کشور شکل گرفته است. 

وی به ایدئولوژی بعد از هشت سال جنگ تحمیلی در ایران اشاره و خاطرنشان کرد: بعد از جنگ تفکر و ایدئولوژی در کشور حاکم شد و گزاره‌های غلطی را به تکرار در ذهن مسئولان نمایندگان مجلس، وزرا و مردم پایه‌ریزی کرد. 

 به اعتقاد وی یکی از این گزاره‌های غلطی که بعد از هشت سال جنگ تحمیلی در ذهن مردم پایه‌ریزی شد این است که نقدینگی عامل تورم است. در حالی که ریشه نقدینگی اقتصاد دلالی و سفته‌بازی است. 

راغفر به رشد نقدینگی چند کشور توسعه‌ یافته از جمله آلمان و ژاپن پرداخت و در همین زمینه گفت: نقدینگی در کشورهایی مثل آلمان و ژاپن 2.5 برابر تولید ناخالص داخلی است اما تورم در این کشورها یا حالت منفی دارد یا بین یک تا دو درصد است. 

اقتصاددان اصطلاح‌طلب به رشد نقدینگی در کشورهای حوزه خلیج فارس اشاره  و تصریح کرد: رشد نقدینگی در کشورهای حوزه خلیج فارس ظرف 10 سال 350 درصد بوده است اما پول ملی آنها نیز رشد داشته بنابراین نقدینگی عامل تورم نیست. 

وی ادامه داد: در ایران چون نقدینگی در دست مافیای قدرت و ثروت قرار دارد مساله به گونه دیگری است. امروز افرادی که از قدرت به خصوصی‌سازی پتروشیمی، فولاد، کارخانه‌های سیمان، آلومینیوم‌ و ... دست یافتند مافیای قدرت و ثروت را در کشور شکل دادند و امروز حتی مساله تسخیر شدگی دولت مطرح است. 

راغفر با بیان اینکه دولت امروز در جیب مافیای قدرت و ثروت است بیان کرد: این باعث می‌شود که هرچه مافیای قدرت و ثروت تصمیم بگیرد همان اتفاق بیفتد. 

اقتصاددان اصطلاح‌طلب  اضافه کرد: آنچه که امروز در کشور درمورد افزایش قیمت ارز می‌بینیم از این قاعده مستثنی نیست ارز در کشور نه تقاضایی دارد و نه بازاری اما به دلیل سیاسی افزایش می‌یابد و در این سیاست‌زدگی چند عامل دخیل‌اند. 

وی به اظهارات جان بولتون مشاور امنیت ملی ایالات متحده آمریکا درمورد نرخ دلار در ایران اشاره و خاطرنشان کرد: آقای بولتون از آن سوی مرز برای ما خط و نشان می‌کشد که هنوز ما تحریم‌ها را اعمال نکردیم که دلار در ایران به 20 الی 25 هزار تومان می‌رسد و البته همین خواسته ایشان را یک گروه برانداز در داخل اقتصاد ایران دنبال می‌کنند. 

به گفته وی نفوذ و جاسوسی فقط منحصر به دستگاه‌های امنیتی و سیاسی نیست بلکه در اقتصاد نیز نفوذ کرده‌اند و یکسال و اندی است که برخی از این روزنامه‌های وابسته مرتبا بر این طبل می‌کوبند که قیمت ارز باید به فلان هزار تومان برسد. 

وی رقابت‌های سیاسی را عامل دیگر افزایش نرخ ارز در ایران دانست و اظهار کرد: ظاهرا در کشور ما تنها مساله‌ای که موضوعیت ندارد اعتماد ملی است و البته کانون اصلی این بی‌اعتمادی در کشور نیز انتخابات ریاست جمهوری بود، در انتخابات ریاست جمهوری هر کسی دیگری را دزد خطاب می‌کرد و آخرش هم مشخص نشد که چه کسی دزد است.

۰ نظر ۱۵ شهریور ۹۷ ، ۲۳:۲۰
حسن حیدری
کد خبر 890528
تاریخ انتشار: ۱۳ شهریور ۱۳۹۷
واقعیت ماجرای ولایت مطلقه فقیه

کروبی در نامه اخیرش مدعی می‌شود: آذری قمی و برخی از فرماندهان سپاه خواستار اضافه کردن ولایت مطلقه فقیه به قانون اساسی بودند.

به گزارش مشرق، آخرین نامه آقای مهدی کروبی در روز ۱۱ شهریور۹۷ و خطاب به مجلس خبرگان منتشر شد. یکی از مطالبی که توسط آقای کروبی مطرح شده است، ماجرای اضافه شدن لفظ «مطلقه» به ولایت فقیه در بازنگری قانون اساسی در سال ۱۳۶۸ است. آقای کروبی می‌نویسد: «در شورای بازنگری، افزودن لفظ «مطلقه» به ولایت فقیه و افزایش حدود و اختیارات این مقام از سوی افرادی از جمله مرحوم آیت‌الله آذری‌قمی دنبال می‌شد. ایشان در خلال صحبت‌هایشان گفتند تعدادی از فرماندهان ارشد سپاه در دیدار با اساتید حوزه خواستار درج عبارت «مطلقه» در قانون اساسی شدند. آقای آذری در آن روز گفت من خجالت می‌کشم وقتی سپاهیان این موضوع را می‌فهمند و برخی هم‌لباس‌های من اهمیت آن را درک نمی‌کنند! در این ارتباط بحث و گفتگوی فراوانی صورت گرفت و از مغایرت آن با سایر اصول قانون اساسی صحبت شد.»[۱]

۱. واقعیت ماجرای ولایت مطلقه فقیه چیست؟

بحث «ولایت مطلقه» به صورت مفصل در سال ۱۳۶۶ و پس از نامه‌ امام خمینی به آیت‌الله خامنه‌ای در رسانه‌ها مطرح شد. حضرت امام در نامه مورخ ۱۶دی ۱۳۶۶ به آیت‌الله خامنه‌ای می‌نویسند: «باید عرض کنم حکومت، که شعبه‌ای از ولایت مطلقه رسول اللَّه- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- است، یکی از احکام اولیه اسلام است و مقدم بر تمام احکام فرعیه، حتی نماز و روزه و حج است.»

پس از این اظهار نظرحضرت امام، تمامی گروه‌ها و بخصوص جناح چپ آن زمان به حمایت از ولایت مطلقه فقیه پرداخته و روزنامه کیهان و اطلاعات به مدیرمسئولی آقایان خاتمی و دعایی به مدت چندین روز به این موضوع پرداختند و حمایت جدی خود را از نظریه «ولایت مطلقه فقیه» اعلام کردند.

در ادامه برخی از نظرات اعضای جناح چپ آن زمان و از جمله آقای کروبی را در تایید ولایت مطلقه فقیه مرور می‌کنیم:

آیت‌الله موسوی اردبیلی: مسئله اختیارات حکومت از نظر اهمیت فقط با اصل انقلاب قابل مقایسه است.

آیت‌الله صانعی: همه اختیارات معصومین برای ولی‌فقیه جامع‌الشرایط هم می‌تواند باشد

آیت‌الله صانعی که در آن زمان خطیب نماز جمعه قم بوده است، درباره فتوای «ولایت مطلقه» امام خمینی می‌گوید: نباید تصور کرد که این مطالب و بحث‌ها پس از انقلاب بوجود آمده است. این مسائل را که جزئی از فقه اسلامی است علمای اسلام از سال‌ها پیش مطرح کرده‌اند، اما حال که امام امت آن را بصورت فتوا صادر نموده‌اند باید در زنده‌نگه‌داشتن آن خصوصا در حوزه‌های علمیه تلاش کنیم.

آیت‌الله خاتمی(پدر سیدمحمد خاتمی) : با نامه اخیر امام امت، حدود اختیارات مسئولان مشخص شد.

محسن آرمین: حکومت اسلامی مشروعیت خود را از مقام ولایت فقیه که در رأس آن است، کسب می‌کند.

آیت‌الله موسوی اردبیلی: فتاوی اخیر حضرت امام از همه دست‌آوردهای انقلاب مهم‌تر است

در سمینار سراسری ائمه جمعه که در ۲۸ دی ۱۳۶۶ برگزار شده بود، آیت‌الله مشکینی و موسوی اردبیلی نظرات خود را درباره ولایت مطلقه بیان می‌کنند.

موسوی خوئینی‌ها: حوزه‌های علمیه باید تمام تلاش خود را برای تحقیق در این مبانی که امام فرموده‌اند، صرف کنند و مسائل بسیار فراوانی که فروع این مسائل است را کشف نمایند.

کروبی: حکومت از احکام اولیه اسلام است و این نظرات و نامه‌های حضرت امام بزرگترین ضربه‌ها را به استکبار جهانی وارد کرده است.

میرحسین موسوی: بسیاری از مسائل از جمله زمین، مالیات، تعاونی‌ها و سایر مسائل که می‌توانست در جهت تسریع حرکت انقلاب مفید باشد، راکد مانده در حالیکه تمام این مسائل بر اساس مصلحت کشور و حکومت اسلامی تدوین و تنظیم شده بود.

نظر آیت‌الله آذری قمی درباره ولایت مطلقه چه بود؟

آیت‌الله آذری قمی به همراه برخی دیگر از اعضای جناح راست آن زمان در روزنامه رسالت نظرات خود را بیان می‌کرد و این طیف، قبل از صدور فتوای امام درباره ولایت مطلقه، تا حدودی با این نظر امام مخالف بودند و در روزنامه رسالت نیز نظرات خود را بیان می‌کردند. مهدی نصیری که در آن زمان در روزنامه کیهان مسئول سرویس مقالات بوده، درباره شرایط صدور فتوای حضرت امام درباره ولایت مطلقه فقیه و نحوه تشکیل مجمع تشخیص مصلحت می‌نویسد:

«در سالهای ۶۴ و ۶۵ بحثی در روزنامه رسالت توسط جریانی که نزدیک به جامعه روحانیت و جامعه مدرسین بود، مطرح شد مبنی بر اینکه اختیارات حاکم و حکومت اسلامی در چارچوب احکام اولیه و ثانویه است و فراتر از آن اختیاری برای جعل حکم و قانون ندارد. این حرف بدان معنا بود که حکومت و نظام اسلامی نمی‌توانست برای بسیاری از امور جدید و مستحدث مانند مالیات و قانون کار و ده‌ها مورد دیگر مداخله و قانونگذاری کند، چرا که مثلا بر اساس این نگاه، در احکام اولیه آنچه مطرح است خمس و زکات است و سخنی از مالیات نرفته است و یا اینکه دولت حق نداشت در قرار داد بین کارفرما و کارگر دخالت کند و کارفرما را ملزم به بیمه و یا حداقل حقوق کند، چرا که در احکام اولیه دینی آنچه بین کارفرما و کارگر قرارداد می شود، اعتبار دارد و عامل سومی به نام دولت نمی‌تواند مداخله کند.

آیت الله آذری قمی عضو جامعه مدرسین و دکتر احمد توکلی وزیر کار اول دولت مهندس موسوی از جمله کسانی بودند که این بحث را در روزنامه رسالت دنبال می‌کردند. این موضوع تنش‌هایی را در سطح مجلس و مطبوعات و محافل حوزوی برانگیخت و دولت را در تنگنا قرار داد. از همین رو وزیر کار وقت، آقای سرحدی‌زاده ـ که بخشی از این بحث ناظر به قانون کار بودـ استفتایی را خطاب به امام خمینی(ره) درباره میزان اختیارات حکومت و دولت اسلامی ارسال کرد و امام در پاسخ به سئوالات وی، اختیارات حاکم و حکومت اسلامی را فراتر از احکام اولیه و ثانویه دانسته و تصریح کردند که هرجا مصلحت جامعه و نظام اقتضاء کند، حکومت دینی می‌تواند جعل قانون کرده و در صورتی که آن قانون در تعارض با حکم اولی شرع باشد، آن حکم را تا زمان وجود آن مصلحت تعطیل کند. همین فتوای امام بود که یک سال بعد در بازنگری قانون اساسی مبنای تشکیل نهاد مجمع تشخیص مصلحت نظام شد.»[۲]

این نظرات نشان می‌دهد که آیت‌الله آذری قمی با ولایت مطلقه فقیه به صورتی که حضرت امام مطرح کردند، موافق نبودند و پس از فتوای امام و تغییر نظر آیت‌الله آذری، ایشان در سال ۱۳۶۸، در شورای بازنگری قانون اساسی از ولایت مطلقه دفاع می‌کردند.

فقط امام خمینی ولی‌فقیه است

اما چه شد جناح چپ آن زمان که بزرگانشان در سال ۶۶ از ولایت مطلقه فقیه دفاع می‌کردند، در سال ۶۸ مخالف آن شدند؟

نکته تاریخی مهمی در این زمینه وجود دارد که در شورای بازنگری قانون اساسی نیز توسط برخی از اعضای جناح چپ و از جمله خود آقای کروبی مطرح شده است. این نکته یکی از مهم‌ترین نکات در شناخت مبنای جناح چپ در بحث ولایت فقیه است و نشان می‌دهد که این افراد ولایت فقیه را به‌عنوان یک مبنای فقهی قبول نداشتند، بلکه تنها حضرت امام را قبول داشتند و اختیارات خاص را محدود به حضرت امام می‌دانستند.

آقای کروبی در یکی از جلسات شورای بازنگری قانون اساسی که در یازدهم خرداد ۱۳۶۸ برگزار شده است در این باره می‌گوید: «ببینید، یک وقت رهبر امام‌ است با همه خصوصیات و ویژگی‌هایی که حضرت امام‌ دارد و ان شاءالله سایه ایشان بر سر ما مستدام باشد تا ظهور حضرت مهدی (عج)، خودش بنیانگذار جمهوری اسلامی است، رهبر انقلاب است و اصلا این نظام را به وجود آورده و آن بصیرت و آن دوراندیشی و آن خصوصیات خاصی که واقعاً امام‌ دارد. اینجا رهبری، خوب هر کجا بخواهد نماینده بگذارد، هر اقدامی که بخواهد انجام بدهد کاملا هم حساب و هم خصوصیات را دقت بکند و با توجه به هم ابعاد کارش را انجام می‌دهد و می‌بینیم که امام‌ از این اختیارات‌ ولایتی که داشته، چه آنهایی که در قانون اساسی بالصراحه ذکر شده و چه آنهایی که استفاده از اصل پنجم شده که اصل حکومت، حکومت ولی فقیه است می‌بینیم برای حل مشکلات بوده. برای اینکه گره‌های کور را باز کند، برای اینکه بن‌بست‌ها را بشکند، از مسائل جنگ بگیریم تا تشکیل مجمع مصلحت، حتی انحلال گزینش‌ها که مثلا چه ضایعاتی داشت. بنابراین به نظر ما یک وضع جدایی دارد. اما ما بیاییم بیش از آن‌که در قانون اساسی است بالصراحه اختیارات‌ به رهبری بدهیم غیر از امام، در حالیکه نمی‌دانیم که چه کسی رهبر می‌شود، علما، بزرگان، شخصیت‌ها را می‌شناسیم و ارادت هم به آنها داریم ولی می‌خواهیم بگوییم فاصله‌شان با امام خیلی طولانی است (حالا هر کسی باشد) اختیارات‌ بیش از اختیارات‌ امام، بالصراحه قانون اساسی این مضر است و نمی‌دانیم عوارض آن چیست؟»[۳]

آقای اسدالله بیات زنجانی که در آن زمان نائب‌رئیس مجلس و از نزدیکان آقای کروبی است در همین زمینه می‌گوید: «از نظر مبنای فقهی بنده معتقدم اگر کسی دارای ولایت شرعی شد یقیناً دستش باز است، ما معتقد به ولایت فقیه هستیم و ولایت مطلقه‌ را هم قبول داریم، اما خوب است که در اینجا هم به این مسأله واقعاً اعتراف بکنیم و بگوییم اگر این رهبر و ولی‌فقیه مثل حضرت امام روحی‌له‌الفداء بشود، این حرف‌ها درست و هیچ جای تردید و شک و شبهه نیست اما خدای‌ناکرده و خدای‌نخواسته و هزار بار و میلیون‌ها بار خدای‌نخواسته اگر ما یک رهبری داشته باشیم فقیه، فرض بفرمایید فقیه مطلق هم هست اما نسبت به هفت هشت تا شرط دیگری که اینجا وجود دارد: اعلم به سیاست هم باشد، اعلم به تشخیص موضوعات باشد، اعلم به تطبیق احکام به موضوعات باشد، حالا در جمع اگر چنین چیزی نشد و شما هم در اینجا آمدید نظر مبارکتان هم این است که نه این رهبری هم اگر این طور گفت که خوب با اینکه این شورا قبول ندارد من می‌خواهم مطرح بکنم؟ می‌دانیم نتیجه این حرف این خواهد بود: اگر چنین رهبری باشد و شورای هفتاد، هشتاد و چند نفری قبول نکند و این بیاید در جامعه مطرح بکند رأی نمی‌آورد. وقتی که رأی نیاورد دیگر رهبر، رهبر نخواهد بود، چنین مسأله‌ای یقیناً بد است، این افت رهبری است، این افت مقام ولایت است.»[۴]

آقای میرحسین موسوی نیز به این موضوع اشاره کرده و می‌گوید: «وقتی ما نگاه می‌کنیم می‌بینیم این اختیارات‌ عظیم در دست ولی‌فقیه نیست اختیارات حضرت امام‌ ناشی از نفوذ عمیق او در میان مردم است، پشتوانه عظیم مردم است که این چنین قدرتی به او می‌دهد که شرع را با این قدرت در جامعه پیاده بکند، قوانین اسلامی را پیاده بکند ولی در شرایطی که رهبر چنین قدرتی را نداشته باشد یا کمتر باشد طبیعتاً جمع شدن این امکانات خطر ایجاد خواهد کرد حتی در مقابل رهبری.»[۵]

۲. واقعیت ماجرای رهبری شورایی چه بود؟

آقای کروبی در بخش دیگری از نامه خود، به جلسه شب قبل از اجلاس خبرگان و جلسه فوق‌العاده خبرگان در ۱۴خرداد پرداخته و درباره رهبری شورایی و فردی می‌گوید:

«شب‌هنگام جلسه‌ای در بیت امام به محوریت مرحوم آقای هاشمی برگزار شد که کل بحث آن جلسه درباره شورای رهبری بود. در آن جلسه هرگز سخن از انتخاب یک فرد به میان نیامد. اسامی متعددی از سوی افراد برای عضویت در شورای رهبری مطرح و مورد بحث و گفتگو قرار گرفت. اما فردای آن روز در جلسه فوق العاده خبرگان در ۱۴خرداد ۶۸ مرحوم هاشمی برخلاف بحث‌های شب گذشته‌شان به نقل خاطره‌ای از امام پرداختند و آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان رهبر موقت انتخاب گردید.»[۶]

در این بخش آقای کروبی مدعی هستند که با مدیریت آقای هاشمی رفسنجانی جلسه انتخاب رهبری مدیریت شده و رهبری شورایی کنار گذاشته و رهبری فردی تصویب شده است. برای بررسی صحت این موضوع باید به خاطرات آقای هاشمی و دیگر اعضای خبرگان در آن روز مراجعه کرد. (گفتنی است که آقای کروبی هیچ‌گاه عضو مجلس خبرگان نبوده‌اند.)

آقای هاشمی در خاطرات مربوط به روزهای نیمه خرداد ۱۳۶۸ در کتاب خاطراتش نوشته است: «قبلاً در مشورت‌های سران قوا و جمعی دیگر از بزرگان به این نتیجه رسیده بودیم که شورایی مرکب از آیات خامنه‌ای، موسوی اردبیلی و مشکینی رهبری را به عهده بگیرند ولی در مذاکرات، رهبری فردی رأی بیشتری آورد. آیت‌الله خامنه‌ای با رهبری فردی مخالفت کردند. من هم مخالف بودم. نوبت نرسید. ابتدا به پیشنهاد اعضای جامعه مدرسین [حوزه علمیه قم] که عضو مجلس خبرگان بودند، آیت‌الله گلپایگانی مطرح شد. حدود ۱۴ نفر به ایشان رأی دادند. سپس پیشنهاد رهبری آیت‌الله خامنه‌ای مطرح شد. خود ایشان پشت تریبون رفتند و گفتند من با رهبری شورایی مطابق قانون اساسی موافقم و با رهبری فردی مخالفم. پس چگونه نامزد بشوم؟

من که جلسه را اداره می‌کردم، گفتم اکنون با رأی خبرگان، رهبری فردی قانون شده و چاره‌ای نیست. سرانجام آقای خامنه‌ای با ۶۰ رأی از ۷۴ عضو حاضر رأی آوردند و مسأله به این مهمی به این خوبی حل شد. من هم در چند مورد صحبت کوتاهی کردم و نظرات امام را درباره صلاحیت رهبری آقای خامنه‌ای نقل کردم. از قول حاج احمدآقا و آیت‌الله موسوی اردبیلی هم که در جلسه خدمت امام بودند، همین مضامین تأیید شد.»[۷]

در این نقل قول، آقای هاشمی سعی می‌کند که زمان دقیق نقل خاطره امام درباره صلاحیت مقام معظم رهبری را نقل نکند، اما با مراجعه به خاطرات دیگر اعضای حاضر در مجلس خبرگان می‌توان به این نتیجه رسید که آقای هاشمی اول به دنبال رهبری شورایی بوده و پس از اینکه مطمئن می‌شود که رهبری شورایی تصویب نمی‌شود و البته تحت‌فشار برخی از اعضای مجلس خبرگان، خاطره مربوط به امام را نقل می‌کند.

آیت‌الله حائری شیرازی، نماینده استان فارس در مجلس خبرگان که در اجلاسیه فوق‌العاده ۱۴خرداد به‌عنوان اولین مخالف شورای رهبری صحبت کرد، درباره نطق مخالفت خود این‌گونه توضیح می‌دهد: «من به‌عنوان اولین مخالف شورایی شدن رهبری صحبت کردم. گفتم شورای عالی قضایی را برداشتید و مسئولیت به رئیس قوه قضائیه واگذارشده است، (چون) شورا قدرت ندارد. نخست‌وزیر را حذف و قدرت را به رئیس‌جمهور واگذار کردید، پس شرایط به تمرکز نزدیک است. وقتی رهبری را شورایی کنید به‌صورت مسلم ناکارآمدی خود را در جامعه نشان می‌دهد، چون خودتان تجربه کردید که باید یک نفر مسئول باشد. صحبت من تمام شد. یک نفر آمد و گفت ما می‌توانیم با شورا اختلافاتی را که در جامعه است، هرکدام از این افراد را عضو شورا کنیم و به‌وسیله این چند تا وحدت را ایجاد کنیم. بیاییم این کار را بکنیم تا وحدت حفظ شود.

فرد مخالف (شورایی شدن) بعدی آقای جنتی بودند. آقای جنتی [گفت] اگر می‌گویید این شورا یکی شجاع‌تر، یکی سیاستمدارتر است و... اگر می‌توانست آنچه بهتر است به دیگران تزریق کنند، خوب بود. منظورشان این بود یک مجموعه وقتی بخواهند با یکدیگر حرکت کنند، ضعیف نمی‌تواند همراه با قوی گام بردارد. به‌ناچار قوی آهسته حرکت می‌کند تا ضعیف با او همگام شود. باز [موافقین شورای رهبری] آمدند قسم و آیه که این کار را بکنید.»[۸]

پس از شور و مشورت‌هایی که درباره شورایی یا فردی شدن رهبری مطرح می‌شود، در زمان رأی‌گیری، باز هم روالی در پیش‌گرفته می‌شود که به هر نحو که شده، بحث شورایی رأی بیاورد. این روال این‌گونه بوده که مدیر جلسه، (آقای هاشمی)، اعلام می‌کند که مخالفین قیام کنند تا وزن آرای ممتنع به نفع موافقین شورایی سنگینی کند، درصورتی‌که روال این‌گونه بوده که برای موافقت بایستی رأی‌گیری می‌شده است. نکته دیگری که در خاطرات آیت‌الله حائری نیز وجود دارد این است که سه بار رأی خبرگان به نفع رهبری فردی شمرده می‌شود و هیئت‌رئیسه و موافقین شورایی اصلاً باور نداشته‌اند که اکثریت خبرگان به رهبری فردی رأی دهند.

این روایت در خاطرات آیت‌الله حائری این‌گونه بیان‌شده است: «قانوناً این‌طور است که موضوع شورایی را که به رأی گذاشتند موافقین شورا قیام کنند. یکی از بزرگان که مرحوم شده، آمد مقابل هیئت‌رئیسه و گفت: بگویید مخالفین شورا قیام کنند. می‌گویند چرا؟ دلیل این بود که ممتنع‌ها اضافه بشوند به موافقین و از مخالفین شورا کم بشوند. ۳۰ نفر موافق، ۳۰ نفر مخالف، ۱۵ نفر ممتنع: اگر بگویند مخالفین شورا قیام کنند، ۳۰ نفر می‌ایستند و ۴۵ نفر می‌نشینند و می‌گویند رأی نیاورد و اگر بگویند موافقین شورا قیام کنند، ۳۰ نفر می‌ایستند و ۴۵ نفر می‌نشینند و می‌گویند موافقت نشد. خیلی تأثیر دارد بگویند موافقین شورا یا مخالفین شورا. خود آقا هم‌نظرش بر شورایی بود ولی نظر من بر رهبری فردی بود. آمدند گفتند مخالفین شورا قیام کنند، یقین هم داشتند ۳۰ نفر بلند می‌شوند و بیشتر می‌نشینند. نگاه کردند دیدند به خواست خدا خیلی جمعیت ایستادند. شمردند دیدند اکثریت است، دوباره شمردند، بازگفتند یک‌بار دیگر بشمریم، دیدند اکثریت است و دیگر کاری نمی‌توانستند بکنند و اعلام کردند نظر خبرگان رهبری فردی است.»[۹]

تا اینجا مشخص شد که هیئت رئیسه خبرگان و بالاخص شخص آقای هاشمی به شدت پیگیر بحث رهبری شورایی بودند و به هر نحوی که بود سعی داشتند رهبری شورایی تصویب شود که اکثریت اعضای خبرگان با این موضوع مخالفت می‌کنند.

روایت آیت‌الله مجتهد شبستری از نقل خاطره توسط آقای هاشمی

با وجود عدم تصویب رهبری شورایی، باز هم آقای هاشمی به صورت داوطلبانه خاطره مربوط به صلاحیت آیت‌الله خامنه‌ای از نظر امام را مطرح نمی‌کند، بلکه پس از اصرار برخی از اعضاء، از جمله آیت‌الله مجتهد شبستری این خاطره توسط آقای هاشمی مطرح می‌شود. آیت‌الله مجتهد شبستری در این باره می‌گویند: «بعدازظهر جلسه تشکیل شد. ابتدا راجع به شورایی شدن رهبری صحبت شد زیرا آن موقع در قانون اساسی، رهبر یا شورای رهبری قید شده بود. در آن جلسه چنین مطرح شد که اگر شورای رهبری رأی بیاورد، کشور به‌واسطه شورا اداره شود. من بر اساس این صحبت‌ها فهمیدم که کار به درازا می‌انجامد. لذا یادداشتی نوشته و به هیئت‌رئیسه فرستادم و نوشتم این بحث را کوتاه کنید و مطالبی را که امام در مورد آیت‌الله خامنه‌ای فرموده بودند، مطرح شود. من یادداشت را به آقای طاهری خرم‌آبادی [منشی جلسه] فرستاده بودم و او هم نوشته مرا به آقای رفسنجانی داده بود. آقای رفسنجانی گفته بود فعلاً صبر کنید بحث شورا به‌جایی برسد و اگر شورا رأی نیاورد و افراد مطرح شدند، این موضوع را مطرح می‌کنیم.

من ساکت نشستم تا بحث شورا به اتمام برسد. شورا بالاخره رأی نیاورد، البته عده‌ای در اقلیت مایل به رهبری شورا بودند، اما من از همان ابتدا با رهبری شورا موافق نبودم و با مخالفان بحث کردم و عوارض رهبری شورا را برایشان توضیح دادم که با اختلاف‌نظر بین شورا، مملکت فلج می‌شود؛ پس بهتر است رهبری واحد حاکم باشد.

پس از روشن شدن تکلیف بحث شورا، افراد را مطرح کردند. عده‌ای آیت‌الله گلپایگانی را پیشنهاد کردند و من دوباره از جا برخاستم و با صدای بلند به آقای هاشمی اعتراض کردم و گفتم من یادداشتی را به شما داده‌ام و الآن وقت قرائت آن رسیده، پس آن را بخوانید. آقای رفسنجانی نوشته مرا خواندند و گفتند آقای شبستری می‌خواهد من که حضور داشتم و جزء شهود بودم توصیه‌های امام را در مورد آیت‌الله خامنه‌ای نقل کنم.

من شنیده بودم که وقتی آیت‌الله خامنه‌ای به کره رفته و آنجا سخنرانی کرده بودند، تلویزیون پخش می‌کرد و حاج احمدآقا نیز در خدمت امام بود. حاج احمدآقا گفته بود ماشاءالله آیت‌الله خامنه‌ای خوب صحبت می‌کند و جلسه را خوب قبضه کرده است. پس‌ازاین حرف حاج احمدآقا، امام فرموده بود آقای خامنه‌ای شایستگی رهبری را دارد. علاوه بر این، زمانی که آقای منتظری از قائم‌مقامی رهبری عزل شد، به امام گفته بودند حال که او را عزل کردید بعداً ما گرفتار خواهیم شد. امام در جواب این حرف فرموده بود: باوجود آقای خامنه‌ای شما غصه‌ای نداشته باشید. من این دو مورد را شنیده بودم و می‌دانستم که آقای رفسنجانی (به همراه آقای موسوی اردبیلی) جزو شاهدان است. لذا در آن یادداشت از آقای رفسنجانی خواستم که شهادت بدهید امام چنین مطلبی را بیان کرده بودند.

آقای رفسنجانی رو به اعضای خبرگان کرد و گفت آقای شبستری از من می‌خواهند سخنان امام را به شما بگویم، آیا شما موافق هستید؟ همه اعضا گفتند «بله بگویید، اگر الآن نگویید، پس کی می‌خواهید بگویید!» آقای رفسنجانی موضوع را مطرح کردند و شهادت دادند و گفتند که آن موقع آقای موسوی اردبیلی نیز شاهد بود. البته اگر شهادت آن‌ها هم نبود و اگر توصیه امام هم نبود، خواه‌ناخواه ما نمی‌توانستیم فردی اصلح‌ از آیت‌الله خامنه‌ای پیدا کنیم؛ یعنی اگر توصیه امام هم مطرح نمی‌شد بالاخره آقای خامنه‌ای رأی می‌آورد منتها با مطرح کردن این امر، انتخاب ایشان به رهبری، با سرعت و با رأی اکثریت قاطع اعضا انجام گرفت.»[۱۰]

از روایت‌های گفته‌شده می‌توان به دو نکته اشاره کرد: اول اینکه آقای هاشمی از ابتدا قصد مطرح کردن این خاطره را نداشته و معتقد بوده است که رهبری باید توسط شورا اداره شود و احتمال بسیار پایینی می‌داده که شورای رهبری رأی نیاورد و هنگامی‌که شورای رهبری از دستور خارج می‌شود، بازهم خاطره را مطرح نمی‌کند تا اینکه فضای خبرگان به سمت مطرح کردن نام آیت‌الله خامنه‌ای می‌رود و ایشان در نوعی فشار و اجبار قرار می‌گیرد و سپس تصمیم به نقل خاطره می‌گیرد و می‌توان گفت که تا حد زیادی رهبری آیت‌الله خامنه‌ای قطعی شده بود و خبرگان اغلب به ایشان تمایل داشته‌اند.

دوم اینکه در سال‌های گذشته، صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران بارها قسمت‌هایی از جلسه فوق‌العاده خبرگان در روز ۱۴ خرداد را پخش نموده، اما این بخش‌ها به‌گونه‌ای انتخاب و تدوین‌شده است که انگار مهم‌ترین و مؤثرترین علت رهبری آیت‌الله خامنه‌ای، نقل خاطره آقای هاشمی است. درصورتی‌که همان‌گونه که بیان شد، این خاطره بعد از ساعت‌ها بحث درباره رهبری شورایی و فردی و با فشار دیگر اعضای خبرگان مطرح‌شده است.

۳. واقعیت ماجرای انحلال مجلس چه بود؟

یکی دیگر از نکاتی که آقای کروبی در نامه اخیرش به مجلس خبرگان مطرح کرده‌ است، بحث حق انحلال مجلس توسط مقام رهبری است. آقای کروبی می‌گوید: «موضوع انحلال مجلس توسط رهبری پس از نصب آقای خامنه‌ای (به رهبری)، از سوی برخی افراد در شورای بازنگری دنبال می‌شد. آنان در کنار دیگر اختیارات رهبری در اصل ۱۱۰ به دنبال احصا کردن امکان انحلال مجلس توسط این مقام بودند. لذا هماهنگی‌های لازم را صورت دادیم تا پیشنهاد انحلال مجلس رأی نیاورد که از این پیشنهاد عقب‌نشینی شد.»

انحلال مجلس شورای اسلامی در قانون اساسی سال ۵۸ ذکر نشده بود و در سال ۶۸ برخی از اعضای شورای بازنگری قانون اساسی تصمیم گرفتند که اختیار انحلال مجلس را به رهبری بدهند. این موضوع، موافق و مخالفانی در شورای بازنگری داشت. برخلاف گفته آقای کروبی که این پیشنهاد بعد از نصب آیت‌الله خامنه‌ای به رهبری مطرح شد، باید گفت که آقای عبدالله نوری در ۱۳ اردیبهشت ۶۸ و یک ماه قبل از رحلت حضرت امام این پیشنهاد را مطرح کرده و گفته بود: «اگر بنا است که ما اختیار بدهیم به رهبر، حتی انحلال‌ مجلس را می‌توانیم برایش بیاوریم؛ ولی برای رهبر، نه برای رئیس‌جمهور.»[۱۱]

نکته دیگر اینکه برخی از اعضای جناح چپ نیز با این پیشنهاد موافق بودند. مثلا آقای موسوی اردبیلی در این رابطه گفته بود: «راجع به انحلال‌ مجلس؛ انحلال‌ از آن طرف آقایان می‌گویند این ولایت مطلقه همه کار می‌تواند بکند، از آن طرف بگوییم انحلال‌ مجلس را نمی‌تواند بکند، نمی‌تواند؟ بگوییم نه می‌تواند، چرا می‌گویید، خوب نگویید، فردا نمی‌تواند، می‌گویند خلاف قانون اساسی کرده که آمد به شما گفت منحل کردید. بگوییم این خلاف شأن رهبر است، انحلال‌ مجلس خلاف شأن است، اما تعیین مدیر رادیو تلویزیون خلاف شأن نیست؟ انحلال‌ مجلس را بعضی‌ها می‌گویند اصلًا این از شئون مجلس کسر می‌شود، یک وقت بحث این است که آقا نگویید انحلال‌ مجلس، این به شأن رهبر نمی‌آید، رهبر کوچک می‌شود، پس چه کار می‌تواند بکند؟ کعبه را نمی‌تواند خراب کند؟ در اداره یک مملکت، یکی از بزرگ‌ترین کارها این است، سلطه بر این قوای ثلاثه‌ای که در زیر دستش هست. یک نحوه سلطه‌ای داشته باشد آن مقام رهبریتش محفوظ بماند.»[۱۲]

نظر امام خمینی درباره حق انحلال مجلس توسط ولی‌فقیه

اگر به نظرات حضرت امام نیز مراجعه کنیم، مشاهده می‌کنیم که ایشان حق انحلال مجلس را برای ولی‌فقیه قائل هستند. ایشان در سخنرانی معروفشان علیه کاپیتولاسیون که در ۴آبان ۱۳۴۳ ایراد کردند و منجر به دستگیری و تبعید ایشان به ترکیه و نجف و نهایتاً فرانسه شد، به این موضوع پرداخته و به عنوان ولی‌فقیه دارای مشروعیت الهی اظهار می‌کنند که نماینده‌های مجلس را برکنار می‌کنند. باید توجه داشت که در این زمان، هنوز حضرت امام حتی قدرت و حکومت نیز نداشته‌اند، اما به لحاظ مبنایی این حق را برای خود (ولی فقیه) قائل بوده‌اند. ایشان در آن سخنرانی می‌فرمایند:

«شما که وکیل ما نیستید. وکیل هم بودید، اگر خیانت کردید به مملکت، خود به خود از وکالت بیرون می روید، این خیانت به مملکت است. خدایا اینها خیانت کردند به مملکت ما. خدایا دولت به مملکت ما خیانت کرد، به اسلام خیانت کرد، به قرآن خیانت کرد.

وکلای مجلسین خیانت کردند، آنهایی که موافقت کردند با این امر، وکلای مجلس سنا خیانت کردند. این پیرمردها، وکلای مجلس شورا آنهائی که رای دادند خیانت کردند به این مملکت، آنها وکیل نیستند. دنیا بداند اینها وکیل ایران نیستند اگر هم بودند من عزلشان کردم، از وکالت معزولند، تمام تصویب‌نامه‌هائی که تا حالا نوشته‌اند، تمامش غلط است.»[۱۳]

سرانجام ماجرا چه شد؟

پس از بحث‌هایی که در شورای بازنگری قانون اساسی شکل می‌گیرد، آیت‌الله خامنه‌ای در ۱۰تیر ۱۳۶۸، نامه‌ای به شورای بازنگری قانون اساسی می‌نویسند و درخواست کنار گذاشتن این موضوع را می‌کنند. ایشان می‌نویسند:

«حضرت آیت الله مشکینی ریاست محترم شورای بازنگری قانون اساسی‌

با سلام و تحیت، از آن‌جا که طرح مسأله حق انحلال‌ مجلس برای مقام رهبری از سوی جمع کثیری از نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی و غیر آنان مورد حساسیت و اعتراض قرار گرفته است شایسته است که موضوع یاد شده از دستور کار شورای بازنگری حذف شود تا موجبی برای اختلاف‌نظر میان برادران در این جو صفا و صمیمیت به وجود نیاید.

والسلام علیکم و علی جمیع الاخوة و رحمة الله.

سید علی خامنه‌ای [۱۴]

پی‌نوشت:

[۱]- http://yon.ir/d۱h۴F

[۲]- کانال شخصی مهدی نصیری.

[۳]- صورت مشروح مذاکرات شورای بازنگری قانون اساسی، ص ۶۵۳.

[۴]- صورت مشروح مذاکرات شورای بازنگری قانون اساسی، ص ۶۱۲.

[۵]- صورت مشروح مذاکرات شورای بازنگری قانون اساسی، ص ۴۵۵.

[۶]- http://yon.ir/d۱h۴F

[۷]- http://yon.ir/KXIG۱

[۸]- http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=۱۳۹۳۰۸۰۹۰۰۰۴۸۴

[۹]-http://www.mehrnews.com/news/۲۰۶۸۷۶۵

[۱۰]- mshrgh.ir/۴۲۸۵۲۶

[۱۱]- صورت مشروح مذاکرات شورای بازنگری قانون اساسی، ص ۲۲۹.

[۱۲]- صورت مشروح مذاکرات شورای بازنگری قانون اساسی، ص ۶۸۷.

[۱۳]- http://www.asriran.com/fa/news/۵۵۱۱۱/

[۱۴]- صورت مشروح مذاکرات شورای بازنگری قانون اساسی، ۱۳۴۵.

منبع: فارس
++++++++++++++++
اخبار مرتبط
۰ نظر ۱۵ شهریور ۹۷ ، ۱۵:۱۰
حسن حیدری

http://www.rajanews.com/sites/default/files/content/images/story/97-06/14/%D8%B3%DA%A9%D9%88%D9%84%D8%A7%D8%B1.jpg

۰ نظر ۱۵ شهریور ۹۷ ، ۱۴:۳۰
حسن حیدری
سلبریتی انتخابات 96

سلبریتی‌های و بازیگران و مشهوری بودند که بدون شناخت سیاست و اقتصاد با دستاویز ثبات اقتصادی، قبل از حسن روحانی، پیروز انتخابات ۱۳۹۶ وعده ثبات اقتصادی را به مردم دادند. وعده‌ای که خیلی زود رنگ باخت.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق - انتخابات مهمترین آورگاه دموکراسی و تغییر مسیر سیاسی، اقتصادی، اجتماعی  و فرهنگی در کشور است. اما در انتخابات سال ۱۳۹۶ هیچ کاندیدایی بازنده نشد، همه در انتخابات سال گذشته برنده شدند و بازنده اصلی انتخابات ۱۳۹۶ سلبریتی‌های و بازیگران و مشهوری بودند که بدون هیچ شناختی از عرصه سیاسی وعده ثبات اقتصادی را، قبل از حسن روحانی، پیروز انتخابات ۱۳۹۶، به مردم دادند. وعده‌ای که خیلی زود رنگ باخت و عجز دولت در پایدار نگاه داشتن وضعیت اقتصادی، کمتر از چند ماه مانده به تمدید نخستین سال دولت دوازدهم، آینده‌نگری نه چندان واقع‌گرایانه سلبریتی‌ها را هویدا کرد. حسن روحانی سرمست از شعارهای سیاسی‌اش در مقابل رقیبان بود، برداشتن حصر، آزادی‌های اجتماعی، برداشتن دیوارها، جلوگیری از لغو کنسرت‌ها و... و. ، و وعده ثبات اقتصادی جای آنچنانی در سخنان پیروز انتخابات ۹۶ نداشت. اما این سلبریتی‌های بنفش بودند که با سوء استفاده از محبوبیتشان و داشتن زندگی‌های سوپر لاکچری به توده‌های رای دهنده، وعده ثبات اقتصادی را از جانب روحانی به مردم دادند.

صفحات مجازی، گفتگوها و انتشارات نامه‌های متعددی که در فضای مجازی منتشر کردند، گواه بسیار صادقانه‌ای است که می‌توان مچ این جریان نه چندان راستگو را گرفت و در افکار عمومی آنان را به چالش کشید و این پرسش را مطرح کرد، چرا؟ چرا با سرنوشت مردم در سال ۱۳۹۶، بازی کردند.

ترانه علیدوستی

هنوز فراموش نمی‌کنیم که ترانه علیدوستی بازیگر سریال شهرزاد  در صفحه اینستاگرام خود نوشت:

«به روحانی رأی می‌دهم»
‌چون خفقانِ هشت سالِ پیش از او را به یاد دارم، و نمی‌خواهم به آن روزها برگردم.

چون گران شدن ساعت به ساعتِ ارز و دارو را در هشت سالِ پیش از او به یاد دارم. به یاد دارم گاهی با کمترین خطا در اظهارنظرهای مسئولین، چطور وبسایتهای خریدوفروش ارز بر اثر هجوم مردمِ وحشتزده از کار می افتاد.


چون تحریم دارو را در هشت سالِ پیش از او به یاد دارم؛ تلف شدن بسیاری از مردم کشورم را در جنگ خاموش محرومیت از داروهای خاص، و گرانی سرسام آور آنها.

‌چون حاضر نیستم همان وضع و همان مواضع، مثل کابوسی که پیشتر دیده ایم دوباره به سراغمان بیاید. به روحانی رای می‌دهم چون حس افتخاری که در دولت او بسیاری از مردم را، بعد توافق تاریخی ژنو به خیابانها آورد و بعد از مدتها بانی آرامششان شد، به یاد دارم.

‌به روحانی رای می‌دهم به خاطر تک رقمی شدن تورم، به خاطر شروع به رفع ساختاری مشکلات اقتصادی و نه توهین به عزت مردم با حاتم بخشی و اعانه. به خاطر طرح تحول سلامت، به خاطر شهیندخت مولاوردی، به خاطر بنزین پاک تر، به خاطر محمدجواد ظریف، به خاطر فضای بازتر فرهنگی، به خاطر برجام، و مهمتر از همه به این خاطر که بتوان هنگام نقد، هنگام شکایت و هنگام مطالبه، با دولتی روبرو بود که اخم نمیکند، مرعوب نمی‌کند، و اهل گفتگوست.

 حالا در یک سالگی دولت دوازدهم باید از این سلبریتی‌ محترم که همچنان میزان دستمزد و مرجع مالی سریال پروپاگاندا شده‌اش مجهول است و از ایشان پرسید کدام کابوس بدتر است؟ کابوس دلاری که قیمتش در بازار همچنان بر مردم پوشیده است. کابوس برجام که کابوی آمریکایی در یک لحظه آنرا لغوکرد و تمام آن به خیابان ریختن‌ها، در صفحات تاریخ رنگ باخت و از لوله‌های گل گرفته مردم خوزستان بیرون آمد و به جای بنزین پاک، آب آلوده سر سفره مردم نجیب خوزستان رفت.

این آگاهی باید در جامعه پررنگ‌تر شود که افرادی نظیر ترانه علیدوستی بازیگرند و در عرصه سیاسی و با صفحات مجازی که قابل حذف شدن هستند، نقش بازیگرهای سیاسی خطرناکی را بر عهده گرفته‌اند و اگر این نقش را در منحرف کردن افکار عمومی تغییر ندهند، ممکن است سرنوشت یک ملت دچار تغییرات غیرقابل جبرانی شود و با چنین وضعیتی قطعا کابوس این یک سال از دولت دوازدهم، از آن هشت سال مد نظر خانم بازیگر دهشتناک‌تر است.

حسن فتحی

نکته جالب اینجاست که هدایتگر سریال شهرزاد حسن فتحی عطف به حمایت‌های بازیگرش پیش از انتخابات ۱۳۹۶  در صفحه اینستاگرام خود چنین نوشت.

«هموطنان عزیزم

همه علاقه‌مندان به آثار من آگاه‌ هستند که در طول سالیان گذشته در مقام یک هنرمند مستقل هیچ گاه در پی حمایت از هیچ جناح و جریان و گروه و دسته سیاسی نبوده‌ام و نیستم. اما آثار جبران ناپذیر بی‌تفاوتی مردم نسبت به سرنوشت خویش را بارها و بارها در تاریخ ایران جستجو کرده‌ام و بر آنها گریسته‌ام.

اینجانب به یاد همه شهدای راه عدالت، آزادی و دفاع از وطن در تاریخ ایران و بخاطر آینده‌ای عاری از خشونت و تبعیض و ستم طبقاتی برای فرزندان ایران زمین، در این برهه حساس تاریخ بی تفاوت نخواهم بود و به برنامه ثبات اجتماعی و توسعه سیاسی و اقتصادی دولت آقای دکتر روحانی رأی می دهم و همه هموطنان داخل و خارج از کشور را به حضور فعال در انتخابات دعوت می‌کنم. آباد باش ای ایران بیدار باش ای ایران آزاد باش ای ایران، دوباره برای ایران ... حسن فتحی.»

کسی به جناب فتحی توصیه نکرد، نگارش این سناریو بسی خطرناک تر از، سناریوی سریال شهرزاد است. جناب فتحی کارگردان نمی‌دانند این سناریو، به خلق بزرگ‌آقاهایی منجر شد که دیگر صاحب چند ملک قدیمی و روابط آنچنانی نیستند. صاحب سرمایه‌های کلان و تجاری هستند که دولت مستقر، برای آنان فرصت چهاردرصدی ماندن را فراهم می‌کند. چنین سخنانی را قالیباف، شهردار سابق بر زبان آورد و متاسفانه گوش ناشنوای سلبریتی‌ها لب به تمسخرش گشود.

محمد رضا هنرمند

محمد رضا هنرمند، کارگردان، در مورد  انتخابات ۹۶ گفت: «واقعیت این است من به فقط به آقای روحانی رای نمی دهم. رای من تنها به یک نفر نیست بلکه به تیم مدیران متبحر و کارکشته دولت که کارشان را بلدند رای می دهم. من به آقایان بیژن نامدار زنگنه، محمد جواد ظریف، اسحاق جهانگیری، علی ربیعی، رضا صالحی امیری و حسن روحانی رای می‌دهم.»

در این برهه حساس می‌تواند از محمدرضا هنرمند نیز این سئوال را پرسید در شرایط متورم اقتصادی غیر قابل مهار بهار  ۱۳۹۷ بازهم این این تیم سیاسی و اقتصادی را می‌توان چنین ستایش کرد!؟ هیچ‌کس در پیش‌گاه مردم و حتی برای شوء کردن سیاسی و ماندن در قدرت حاضر به استعفاء نیست و هنوز مثل حوادث دی ماه سال گذشته، هواداران سیاسی حسن روحانی به دنبال مقصری در شهر مشهد می‌گردند، تا تقصیر این وضعیت را به گردن آنان بیندازند. البته چنین حقنه‌هایی کمی رنگ‌باخته است و حتی نمی‌توان پیامدهای چنین وضعیتی را به گردن دولت قبلی، به قول خانم علیدوستی بر گردن هشت سال گذشته انداخت. خاطرمان هست زمانی که مدارس دو شیفته بود، هر کدام از شیفت‌ها اگر کاری در جهت تخریب کلاس می‌کردند، بر گردن شیفت صبح یا بعدالظهر می‌انداختند، اما وزرای دولت دوازدهم، دو شیفت را خودشان بر سر کار بودند و این وضعیت فاجعه‌بار غیر قابل مهار، پتانسیل گردن کسی انداختن را ندارد.
 

جواد نوروزبیگی

 جواد نوروزبیگی، تهیه کننده سینما که بودجه‌های کلانی را در دوره احمدی‌نژاد برای ساخت آثارش دریافت کرده (استناد به لیست منتشر شده فارابی و موسسه رسانه‌های تصویری) و در جهت  تخریب چهره جریان انقلابی، فیلم مارموز را به کارگردانی کمال تبریزی پشت خط اکران دارد، در بحبوحه انتخابات ۱۳۹۶ گفت : «قطعا به آقای روحانی رای خواهم داد و از تداوم فعالیت ایشان خوشحال خواهم شد. بسیار خوشحالم که ایشان وضعیت کشور را که با سرعت به سمت دره می رفت با آرامش کنترل و مدیریت کرد و با تداوم ریاست جمهوری ایشان افق های روشنی برای ایران در آینده می بینم.»

درباره این اظهار نظر پس از یکسال باید از جناب نوروز بیگی پرسید، سال ۱۳۹۲ کشور به دره رفت یا سال ۱۳۹۷!؟

محسن تنابنده و احمد مهران‌فر

محسن تنابنده و احمد مهران‌فر با انتشار فیلمی، ضمن اعلام حضور در انتخابات ریاست جمهوری از حجت‌الاسلام حسن روحانی حمایت کردند. در این ویدیو که در صفحات شخصی محسن تنابنده و احمد مهران‌فر منتشر شده و با صدای محمد نوری همراه بود، آمده است: «چهار سال است که کاسبان تحریم و دلالان و فرصت‌طلبان دوران تلخ و هولناک نوسان بازار ارز و قیمت‌ها حالشان از این آرامش نسبی و ثبات بازار بسیار بد است و هر چه در توان دارند انجام می‌دهند تا آرای خاکستری و طرفداران آرامش و امنیت در انتخابات شرکت نکنند. تا به روزهای تلخ برای ما و پرسود برای آن‌ها برگردیم. مانند آن هشت سال بی‌عزت. اینجا سرزمین من است. ما به عقب بازنمی‌گردیم. باز هم برای فردایی بهتر، برای ریشه‌کن کردن دروغ، برای تحقق منشور حقوق شهروندی، برای برقراری و تداوم امید و برای نسل آینده رأی می‌دهم.»

این اصطلاح سیاسی کاسبان تحریم که از اتاق فکرهای دولت بیرون آمده را باید دو هنرمند سریال پایتخت  پرسید چه کسانی هستند؟ به هر حال این کاسبان تحریم متلک غیر مستقیمی است که باب شده و البته بیشتر به همفکران مدیران سازمان متولی فصل پنجم پایتخت نسبت داده می‌شود. همان مدیرانی که سفره میلیارد تومانی سریال پایتخت را برای عالیجنابان تنابندو مهران‌فر پهن کردند.

کاسبان واقعی کسانی هستند که حتی از نمایش یک مدافع حرم، در  سریال پرهزینه خود پرهیز ‌کرده‌اند. در واقع کاسبان واقعی کسانی هستند که با کمترین هنر ممکن، کلاه گشادی بر سر متولی بگذارند. چرا نسنجیده و با عبارت ساخته‌شده توسط دولت، مردم را تحقیر کردند و وعده ثبات دادند.

رضا کیانیان

رضا کیانیان در پست اینستاگرامی خود در حمایت از حسن روحانی در سال ۱۳۹۶ تأکید می‌کند در این سه، چهار سال قیمت‌ها اگر ارزان نشده، دست‌کم ثابت مانده است،   کیانیان بازیگر سینما در صفحه شخصی خود در فضای مجازی مطلبی را درباره انتخابات ۹۶ منتشر کرد که با واکنش‌های جالبی از سوی کاربران فضای مجازی مواجه شد.

در متن کامل مطلب اینستاگرامی کیانیان که بیش از ۱۳۰ هزار نفر از آن بازدید و بیش از  هفت هزار  کاربر به آن پاسخ داده‌اند، ‌ چنین آمده است:

«باور می‌کنید دیگر خسته شده‌ام از اینکه یک عده هنوز هم انتخابات را تحریم می‌کنند! قربونتون برم، همین ترکیه، بیخ گوشمان، اردوغان فقط با ۵۱ درصد آراء برنده شد! و تا سال ۲۰۲۹ قدرت مطلق ترکیه باقی خواهد ماند! در همین شورای شهر... یا شرکت نکردیم و یا به کسانی رأی دادیم که خودتان بهتر می‌دانید به چه بلایی تبدیل شدند! اقلیت انحصارطلب همیشه یک مقدار معینی رأی دارد. طبق صحبت استاد اگر شما رأی ندهید، با رأی همان اقلیت پیروز می‌شوند! چند بار باید یک موضوع به این سادگی را تجربه کنیم؟ و به چه بهای! گزافی؟ به قیمت همه آن اختلاس‌ها...

آن اختلاس‌ها تقسیم می‌شدند و سرشکن می‌شدند، روی قیمت اجناسی که ما هر روز مجبوریم بخریم!... درواقع اختلاس‌های میلیاردی را از جیب ما بیرون می‌کشیدند! در دوره قبل هر روز، واقعاً هر روز قیمت همه چیز گران می‌شد! یادتان نیست! اما در این سه، چهار سال قیمت‌ها اگر ارزان نشده، دست‌کم ثابت مانده! آن زمان هر ماه چهل و پنج هزار تومان می‌دادند و ماهی خدا هزار تومان با گران شدن مایحتاج از جیب‌مان بیرون می‌کشیدند! حالا با رأی ندادن دوباره کشور و زندگی‌تان را می‌خواهید بسپارید به همان...ها!؟

با استناد به تفسیر و تحلیل رضا کیانیان باید به این موضوع نیز اشاره کنیم، در شرایط کنونی اگر وضعیت ناپایدار اقتصادی رونمایی شده  بر اساس اظهار نظر ایشان، روند اختلاس‌ها باید در شیب تندی قرار گرفته باشد.

احسان کرمی

احسان کرمی، مجری و بازیگر در گفت و گو با عصرایران گفت: «در مورد لزوم رای دادن به آقای روحانی باید بگویم که ما جزو ملت هایی هستیم که حافظه تاریخی ضعیفی داریم.

اگر چند سال قبل و عدم ثبات آن دوره را به یاد بیاوریم که هر روز صبح وقتی از خواب بیدار می شدیم و نمی دانستیم که چند کارخانه تعطیل شده اند، چند نفر بیکارند و قیمت دلار و ارزاق چه نوسان قیمتی داشته است، می توانیم تصمیم بگیریم.»

وی افزود: «رای به روحانی رای به ثبات است و ثبات در جهان امروز شاید مهمترین دستاوردی است که یک ملت می تواند داشته باشد.»تحلیل احسان کرمی هم مشابه سایرین است و تفاوت چندانی نمی‌کند.

اما شرایط ناپایدار اقتصادی در مورد قیمت طلا و ارز نشان می‌دهد اگر به هر دولت و رئیس جمهوری بتوانیم اعتماد کنیم، به سلبریتی‌ها نمی‌توانیم اعتماد کنیم.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


عکس/ وقتی «سلبریتی‌ها» دسته‌جمعی «لفت» می‌دهند!


۰ نظر ۱۵ شهریور ۹۷ ، ۱۴:۱۱
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

فیلم/ دعای جالب امام امت برای مجردها

۰ نظر ۱۵ شهریور ۹۷ ، ۱۳:۲۰
حسن حیدری
کد خبر 890836
تاریخ انتشار: ۱۴ شهریور ۱۳۹۷
مجلس خبرگان نمایه

مجلس خبرگان رهبری در پایان اجلاسیه خود بر لزوم ساماندهی و برقراری نظم همه جانبه در بازارهای ارزی و مالی تاکید کرد.

به گزارش مشرق، مجلس خبرگان رهبری در پایان پنجمین اجلاسیه خود در دوره جدید این مجلس یا صدور قطعنامه‌ای بر ضرورت برنامه­‌های عدالت اجتماعی و توانمندسازی مردم بویژه قشر کم درآمد تاکید کرد.

متن قطعنامه مجلس خبرگان رهبری به شرح زیر است: 

 مجلس خبرگان رهبری، پنجمین اجلاس رسمی خود را با دعوت از سران سه قوه و حضور رؤسای محترم قوای قضائیه و مقننه با موضوع «بررسی مطالبات رهبری در بهبود اوضاع اقتصادی کشور و حل مشکلات معیشتی مردم» برگزار کرد و با تأکید بر بیانیه‎های اجلاس‎های گذشته در صیانت از نظام مقدس جمهوری اسلامی و حقوق ملت و اعتقاد به اسلام، انقلاب و مبارزه با آمریکا و صهیونیسم بین الملل، حمایت از جبهه مقاومت اسلامی به ویژه فلسطین، لبنان، سوریه، یمن و مردم مظلوم بحرین، با اذعان به نقش و جایگاه مردم در نظام اسلامی، و تشکر از ملت صبور و مقاوم ایران اسلامی بر اهمیت منحصر به فرد جایگاه رفیع امامت، ولایت و رهبری امت اسلامی که منشاء مشروعیت نظام اسلامی بوده اصرار داشته و با اعتقاد به ضرورت حفظ وحدت داخلی و انسجام ملی بر مطالبات زیر تأکید می‌نماید و لازم می‌دانیم قوای سه گانه در چارچوب وظایف و اختیارات قانونی تمام تلاش خود را جهت مطالبات زیر به کار گیرد:

۱- با توجه به جامعیت تدابیر، رهنمودها و دستورات رهبری در کلیه امور بخصوص در توجه به اقتصاد مقاومتی و حل مشکلات معیشتی مردم، انتظار دارد مسؤولین و مقامات کشور با استفاده از اختیارات حداکثری و رهنمودهای معظم له تمام همت خود را برای بهبود وضعیت اقتصادی و معیشت مردم به کار بندند.

۲-   ضروری است برنامه­‌های عدالت اجتماعی و توانمندسازی مردم بویژه قشر کم درآمد با ایجاد اشتغال مولد و اولویت بخشی به تأمین کالاهای مورد نیاز مردم در اسرع وقت اجرایی گردد.

۳-   لازم است اصلاح ساختار بانکی کشور و ساماندهی و برقراری نظم همه جانبه در بازارهای ارزی و مالی انجام پذیرد و از بی‎تدبیری‎ها و ضعف مدیریتی بخصوص در عرصه اقتصاد پرهیز شود.

۴- انتظار می‌­رود آرایش مناسب نظام اقتصادی و اداری کشور برای مواجهه با جنگ اقتصادی، بخصوص مدیریت نقدینگی و ایجاد عدالت و آرامش اجتماعی در مسیر مقابله با تحریم‎های ظالمانه و همه جانبه اتخاذ شود.

۵- بر گسترش تولید ملّی، استفاده از ظرفیتها و توانمندی‎های داخلی و صادرات غیرنفتی و توسعه منابع انرژی تأکید می‌­گردد.

۶-  ضروری است برای تحقق کامل و عملیاتی نمودن اقتصاد مقاومتی و کاهش آسی‌بهای مهم اجتماعی مانند بیکاری، تبعیض و بی‌عدالتی و محرومیت تدابیر لازم اتخاذ گردد.

۷-   لازم است نظارت دقیق بر بازار و قیمت‌گذاری‎ها و ایجاد سازوکار مناسب برای کنترل گرانی و حمایت از اقشار محروم و آسیب‌­پذیر جامعه صورت پذیرد.

۸-انتظار می‌­رود با صرفه جویی، ساده زیستی، قناعت و پرهیز جدی از اشرافی‌­گری گامی در جهت سبک زندگی اسلامی برداشته شود.

منبع: تسنیم
۰ نظر ۱۵ شهریور ۹۷ ، ۱۲:۵۹
حسن حیدری
بانک نمایه

رهبر انقلاب این بار، با به کار بردن عبارت «بانک‌ غلط می کند» در واقع روند خطرناک و ضدامنیت ملی را که خودمختاری بانک‌ها برای کشور رقم زده‌اند، موکد کردند.

سرویس اقتصاد مشرق - مدیر کل جدید بانک مرکزی، دکتر عبدالناصر همتی، در آغازین هفته‌های شروع به کار خود، سخنان امیدوارکننده‌ای بر زبان آورده که روزنه‌های امید را برای اصلاح سیستم فشل، ناکارآمد و ضدامنیت ملی بانک‌ها در دل اهل فن و کارشناسان حوزه اقتصاد گشوده است.

همتی در روزهای اخیر  در جریان بیست و نهمین همایش بانکداری اسلامی(10 شهریور) به گلایه از بانک‌ها پرداخت و از اصلاحاتی صحبت کرد که می‌تواند سیستم بانکی را با تحولات جدید همراه کند. تحولاتی که البته رکن اول اجرایی شدن آن همراهی نظام بانکی است .او گفت:

" رشد سریع شبه پول به خاطر مسابقه بی‌انتها و سریع و بی‌ضابطه بانک‌ها در نرخ سود شکل گرفته در حالی که بانک‌ها نباید بی‌کفایتی خود را با بانک مرکزی جبران کنند؛ شخصا اجازه نخواهم داد بانک‌هایی که در نظام بانکی کشور راه را کج می‌روند ادامه مسیر دهند. بانک‌ها باید با ضابطه رفتار کنند و باید جسارت جراحی داشته باشیم چراکه این روند کل نظام اقتصادی را نابود می‌کند."

وی بار دیگر بر نقش تولید «شبه پول» توسط بانک‌ها در شکل گیری معضلات اقتصادی کنونی تاکید کرد:

"در گذشته فکر می‌کردیم که کسری بودجه بر سیاست ارزی کشور اثرگذار بوده است ولی اکنون وجود شبه‌پول با سرعت بالایی در حال رشد است و بانک‌ها نیز نرخ سود را رعایت نمی‌کنند و باید حتما به کمک خود بانک‌ها کار را پیش ببریم و اصلاحات لازم را انجام دهیم".

و البته رییس کل جدید بانک مرکزی از مطالبه‌ی جدی رهبر معظم انقلاب درباره اصلاح نظام بانکی هم خبر داد:

"‌ مقام معظم رهبری وظیفه شرعی بانک مرکزی را روشن کرده‌اند و البته ایشان به صورت خصوصی هم به بنده دستور فرمودند تا روند اضافه برداشت را اصلاح کنیم."

عبدالناصر همتی، رییس کل بانک مرکزی

به نظر می رسد که روند خطرناک افزایش «نقدینگی» در کشور و احتمال ریزش بهمن‌وار آوار نقدینگی انباشت شده (به ویژه از شروع به کار دولت اعتدال که حجم کل آن سه برابر شد!) و نقایص ساختاری سیستم معیوب و رهاشده بانکی، بلاخره مسوولان دولت را به این فکر انداخته که مهار آنارشی موجود در عملکرد بانک‌ها را بکشند.

حقیقت این است که وضعیت کنونی اقتصاد کشور، عمدتا محصول سیاست «حاکمیت زدایی» از اقتصاد است که مقدمات آن از پایان جنگ و دوران سازندگی به صورت بسیار نرم و خزنده آغاز شد، در دولت اصلاحات با شروع به کار «بانک خصوصی» عملی شد، در دولت مهرورزی تلاش‌ها برای توقف یا تعدیل آن به نتیجه نرسید و در دولت اعتدال با شدت و حدت بیشتر از قبل پی گرفته شد.

شاه‌کلید این سیاست هم دادن خودمختاری به بانک‌ها در تولید «شبه پول» و تعیین اختیاری سود سپرده است. نتیجه آن، بهمن سنگین نقدینگی کنونی است که روز به روز هم بر حجم مخرب آن افزوده می شود و شاهدیم که بر هر کجا که وارد می شود، خرابی سنگین به بار می آورد و قطعا تورم سنگینی را با ادامه این روند در پی خواهد داشت.

سیاست «رها سازی» حوزه پول و سرمایه و اعتبار که زیر پرچم «آزادسازی اقتصادی» و طبق توصیه نهادهای اقتصادی بین‌الملی (تحت سیطره نظام سلطه هستند)، در نهایت کاستن و شکستن اقتدار حاکمیت را در عرصه اقتصاد هدف گرفته است و تا حدی اوضاع امروز (که شاهد صدور بی اثر بخشنامه‌ها و توصیه‌نامه‌های پی در پی دولتی و سردرگمی در سیاست‌گذاری هستیم) نتیجه همین اقتدار-شکنی از حاکمیت در این عرصه است.

برای نمونه، سال‌هاست که صحبت هدایت بخشی از نقدینگی سرسام آور و رو به افزایش توسط بانک‌ها به سوی تولید است، لیکن تمام توانی که دولت اعتدال برای اجرایی شدن این مساله به کار بست، صرفا «توصیه»(و نه دستور) به بانک‌ها برای اختصاص سهمی از تسهیلات به واحدهای تولید بود که البته بدیهی بود که به جایی نمی رسد، چرا که بانک‌های خصوصی و «خصوصی شده» هرگز تن به «توصیه» نمی دهند و ترجیح می دهند که سپرده‌های امانتی مردم را صرف ورود به بازار سکه و ارز و املاک کنند تا علاوه بر تامین هزینه‌های خود، بتوانند سودهای نجومی(که در تمام دنیا بی نظیر و بی سابقه است) را که به سپرده‌گذاران خود تعهد کرده‌اند، بپردازند.

نتیجه این اقدامات فاجعه بار این است که با وجود رقم 1600 هزار میلیارد تومانی نقدینگی کل کشور، تقریبا تمام واحدهای تولیدی کشور از نبود نقدینگی می نالند و یا ورشکست شده‌اند، یا با حداقل ظرفیت به تولید مشغولند. امری که خود را در کمبود کالاهای ضروری در بازار، بالا رفتن چشمگیر قیمت‌ها و حتی تعدیل نیروهای کار و افزایش نرخ بیکاری خود را نشان می دهد. از سوی دیگر، بانک‌ها چون پول خود را صرف فعالیت اقتصادی واقعی نمی کنند و از تسهیلات گیرندگان خود سود متوازن نمی گیرند، در دفاتر مالی خود دست می برند و صورت‌سازی می کنند تا بتوانند سودهای بالای 23 درصد پرداخت کنند. نتیجه ان این که تراز تقریبا تمام بانک‌های ما امروز منفی است و با ادامه همین روند، همان فاجعه‌ی موسسات مالی و اعتباری در انتظار بانک‌هاست.

متاسفانه ورود چهره‌ها، گروه‌ها و کانون‌های مشکوک به اقتصاد کشور از اوایل دهه 70 تحت لوای "باز کردن درهای کشور به روی متخصصان و سرمایه‌های خارج از کشور"، فتح گام به گام عرصه‌های مهم اقتصاد، اتاق‌های فکر اقتصادی و مجموعه‌های سیاستگذاری و اتاق‌های بازرگانی و ... را در پی داشت و امروز شاهدیم که همان کانون‌های فربه شده، هزاران خودرو را در روز روشن احتکار می کنند، با جنگ روانی قیمت پراید را «43» میلیون تومان جلوه می دهند، تهدید به «تشنه» نگه داشتن بازار ارز می کنند، هزاران کانتینر مواد اولیه تولید را در بنادر جنوب معطل نگه می دارند تا دغدغه عمومی کف جامعه به تامین «پوشک» برای کودکان برسد، ده‌ها تن از ذخایر استراتژیک کشور را با طرح‌هایی چون «پیش فروش» به باد فنا می دهند و هزاران خیانت دیگر...

عدم جراحی بزرگ سیستم بانکی در اسرع وقت، سرنوشت محتوم موسسات مالی و اعتباری را برای بانک‌ها در آینده نزدیک رقم خواهد زد

کسانی که نان «آزادسازی» را در سفره دولت اعتدال گذاشته‌اند، چهره‌های ناشناسی نیستند. برعکس، کسانی هستند که دست کم سه دهه در بخش های مختلف منظومه اقتصاد سیاسی کشور، مصدر امور بوده‌اند و در وقفه‌هایی هم که مصدر امور اجرایی نبودند، در اندیشکده‌ها و اتاق‌های فکر شیک حکومتی، سناریوهای سکولاریزاسیون خزنده را با روش‌های غیرسیاسی(در حوزه‌های فرهنگ، اقتصاد، اجتماع) تدوین می کردند.

در نهایت اما هدف این روند خزنده، تضعیف اقتدار سیاسی نظام از بابت ضعف در کنترل اقتصاد، اجتماع و فرهنگ و هنر است. متاسفانه، رییس جمهور محترم و مقامات ارشد دولت تا پیش از این، دل به ظاهر پرطمطراق نسخه‌های صادر شده از صندوق بین المللی پول، بانک جهانی، سازمان تجارت جهانی و امثال آن‌ها داده بوده‌اند با این هدف که با مسوولیت‌زدایی از دولت طبق این نسخه‌ها، وظایف دولت سبک‌تر شده و با تمرکز و فراغت بیشتر به امورات حکومتی می پردازند، غافل از این که عمل کردن به این نسخه‌ها که از سوی کشورهای متروپل نظام سلطه طراحی شده، بر سر شاخ نشستن و بن بریدن است و کافی است که شرایطی مثل شرایط کنونی(جنگ اقتصادی، سیاسی و تروریستی تحمیل شده از سوی نظام سلطه) رخ بدهد، تا نتایج تضعیف حاکمیت در بخش‌های مختلف خود را نشان دهد. اصولا این برنامه‌ها برای این طراحی شده که با خالی کردن بنیان‌های کنترل و اقتدار حاکمیتی، با تکانه‌هایی چون تحریم و از طریق فعالیت عناصر نفوذی در گلوگاه‌های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی نظام را به موضع ضعف فرو برده، یا دچار فروپاشی کنند و یا به تسلیم از سر ضعف و ذلت وا دارند.

حال، با سخنان رییس کل جدید بانک مرکزی، به نظر می رسد که دولت با تاخیر زیاد ولی بلاخره به تبعات خطرناک «رها سازی» امور به دست «عرضه و تقاضا» و «قواعد بازار» و حاکمیت زدایی عرصه پولی و مالی و....(همه ی اصول برآمده از طرحی خطرناک برای کشورهای در حال توسعه موسوم به «اجماع واشینگتن») پی برده است. البته فعلا همه چیز در حد صحبت است، ولی همین که عبدالناصر همتی بر خلاف روندهای تاکنونی دولت، از لزوم مقابله با «خودمختاری بانک‌ها» و کشیدن مهار تولید «شبه پول» و بالا بردن پایه پولی و حجم افسارگسیخته نقدینگی به دست بانک‌های خصوصی می گوید، به جد جای امیدواری دارد.

رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر هیات دولت (7 شهریور 97)، ضمن بیان یک خاطره، به صراحت و برای چندمین بار در سال‌های اخیر «بنگاه‌داری» بانک‌ها را نکوهش کردند. ایشان این بار به صراحت از عبارت «بانک‌ها غلط می کنند» استفاده کردند که نشان از اهمیت بنیادین برخورد با این پدیده‌ی شوم در دیدگاه ایشان دارد.

۰ نظر ۱۵ شهریور ۹۷ ، ۱۲:۳۷
حسن حیدری
جهانگیر الماسی

سلبریتی‌ها جامعه را به بازی گرفته‌اند و صرف مسائل مادی و زودگذر و رسیدن به شهرت‌ هرکاری می‌کنند حتی مقابل نظام می‌ایستند و دست به تحریک اذهان عمومی و مضحکه گرفتن ارزش‌های نظام می‌زنند

به گزارش مشرق، سلبریتی‌ها یا همان آدم‌های بی‌هنری که گاهی اوقات یک شبه به شهرت می‌رسند جامعه را به سمت فرهنگ‌های غربی صرفاً مادی‌گرا و به دور از معنویت هدایت می‌کنند. مثلاً برخی از آن‌ها سال‌ها از تلویزیون و دستگاه‌های دولتی پول می‌گیرند به یک باره می‌بینید موضوع ارزش‌ها و هنجارهای حقیقی را به مضحکه می‌گیرند که برای مردم و جامعه هم یک اصل انکارناپذیر است. یا برخی دیگر که یک شبه به شهرت رسیده‌اند جوانان عاشق هنرمند و سینما که در فضای مجازی فعالیت دارند را به سمت مدگرایی و فضاهای سیاه و آلوده غربی می‌کشانند. این روزها هم با دست فرمان سانسور و خودشان را محبوب جلوه می‌دهند و انگار می‌خواهند از مردم دفاع کنند اما در عمل به گونه‌ای دیگر هستند مقابل نظام می‌ایستند. همین‌ها اگر یک نفر را در خیابان ببینند که مشکلات عدیده مالی دارد و به آن‌ها مراجعه کند با یک لحن و نگاه و رفتار زشتی با او برخورد می‌کنند. جهانگیر الماسی هم به خبرنگار فرهنگی تسنیم گفت: من اعتقاد دارم سلبریتی‌ها جامعه را به بازی گرفته‌اند و صرف مسائل مادی و زودگذر و رسیدن به شهرت‌ هرکاری می‌کنند حتی مقابل نظام می‌ایستند و دست به تحریک اذهان عمومی و مضحکه گرفتن ارزش‌های نظام مقدس جمهوری اسلامی می‌زند که شهدای بسیاری فدا شده‌اند تا این ارزش‌ها به اوج خودش برسد.

وی تصریح کرد: روزگاری هنرمندان مشهوری داشتیم که هنرشان معرف نگاه و معرفت‌شان بود و امروز هنرمندان بی‌هنری داریم که فقط صرف مسائل مادی و شهرت به دنیای بازیگری و فیلم و سینما آمده‌اند. واقعاً تأسف باید خورد که در قاب تلویزیون می‌آیند و به یک باره در فضای مجازی یک آلودگی‌هایی را به نمایش درمی‌آورند که همه را شگفت‌زده می‌کند که آن چهره حجاب کرده تلویزیون را باور کنند یا این شخصیت که غرب‌گرایی از آن می‌بارد.

الماسی با توجه به گفتاری از داشتن یک روانشناس سلبریتی‌ها در هالیوود، خاطرنشان کرد: من هم قبول دارم که ستاره‌ها نیازمند مدیریت و روانشناس هستند اما برخی از این‌ها ستاره بازیگری نیستند و فقط می‌توان به آن‌ها گفت مدل یا مدگرا! هنرمند کارنامه‌اش معرف حضور و فعالیتش است نه ظاهر و چهره که سوار بر مدار مجازی می‌کوشد تا خودش را به اثبات برساند. آیا واقعاً بایستی مردم خوراک و تغذیه علمی و روحی و فرهنگی‌شان را از پیج‌ها و مواضع بی‌محتوای این قشر برداشت کنند؟!

وی با بیان اینکه سلبریتی‌ها نمی‌توانند اسباب انسجام و وحدت ملی باشند، خاطرنشان کرد: من سال‌هاست به خاطر انتخاب نقش‌های فاخر و بازی در آثار ماندگار پیشنهادی را قبول نکرده‌ام و از این قشر به اصطلاح هنرمند بی‌هنر گلایه‌های فراوانی دارم. چرا باید امروز شاهد حضور فعال بازیکنان بازنشسته فوتبال که به قدر کفایت درآمد از راه فوتبال داشته‌اند، باشیم و بازیگرانی با وجود سال‌ها کار و تخصص، کماکان بیکار بمانند. این نوع توجه و به‌کارگیری در میدان هنرمندی، سلبریتی‌بازی نیست، پس چیست. این را هم بگویم دیدم برخی می‌گویند به وسیله این سلبریتی‌ها یا آدم‌های مشهور می‌توان انسجام و وحدت‌ملی آفرید؛ اصلاً این طور نیست. انسجام و وحدت ملی تابع مستقیم عدالت، پاکدامنی و شرافت نه به معنای اشرافی‌گری! شرافت یعنی خون پاک، چشم پاک،  قلب پاک، ایمان و رفتار متناسب آدمی؛ این‌ها اسباب انسجام ملی است. اگر در جامعه پر از بی‌عدالتی، زورگویی و دروغ و نیرنگ باشد، این سلبریتی چطور می‌تواند انسجام ایجاد کند اتفاقاً می‌تواند برخلاف این عمل کند.

وی در خاتمه افزود: سلبریتی اصل و شیوه رفتارش به گونه‌ای است که هر وحدت منسجمی را منقطع می‌کند. چون گرایش‌های هر قومیت و منطقه‌ای در ایران به گونه‌ای دیگر است. متأسفانه مدیران اجتماعی ما به تنها چیزی که اهمیت نمی‌دهند روانشناسی فردی و اجتماعی مردم است. خودشان نمی‌بینند مردم دارای شعور و معرفت و تحلیل هستند و فکر می‌کنند بر جای درست نشسته‌اند و حرف‌های درست می‌زنند.

منبع: تسنیم
۰ نظر ۱۵ شهریور ۹۷ ، ۱۲:۲۷
حسن حیدری
مهرانه مهین ترابی

مهین ترابی: چه لزومی دارد کمک به نیازمندان و خیریه‌ها را در فضای مجازی منتشر کنیم؟

به گزارش مشرق ، مهرانه مهین ترابی بازیگر سریال‌های «همسران» و «خانه سبز» در رابطه با رفتار سلبریتی‌ها در فضای مجازی گفت:  به این سادگی نیست که هر اتفاقی که می‌افتد هر کس اظهار نظر کند و خود را کارشناس و موظف بداند. جنجال‌ها یکی بعد از دیگری به وجود می‌آیند و از بین می‌روند؛ این مساله فقط به فضای تنش و اضطراب در جامعه دامن می‌زند و هیچ مشکلی را حل نمی‌کند.

او با بیان اینکه من از افرادی که درباره هر مساله‌ای اظهار نظر می‌کنند، تعجب می‌کنم، گفت: این افراد پیگیری هم انجام نمی‌دهند؛ در حالی که باید بدانند که اگر اعتراضی می‌کنند به کجا خواهد رسید و چه تاثیر مثبتی در جامعه می‌گذارد. آشفتگی که به وجود می‌آید مثل یک موج آشفتگی‌های دیگر را به همراه می‌آورد و جامعه به سطح آرامشی نمی‌رسد که بتواند درست فکر کند. این مسؤولیت بزرگی است که اگر فردی خود را در جامعه مسؤول می‌داند وقتی باید اظهارنظر کند که بداند تاثیر می‌گذارد. اگر فردی می‌خواهد حرفی را در جهت انتقاد بیان کنند باید پیگیر باشد تا بفهمد نتیجه آن به کجا می‌رسد. این در حالی است که امروزه افراد اظهارنظری می‌کنند و فردا یادشان می‌رود که چه اتفاقی افتاده است و شاید تنها می‌خواستند که اظهار وجود کنند؛ در صورتی که موج و انرژی منفی را به وجود آورده‌اند که از بین نمی‌رود و حتی خرابی به بار می‌آورد. به نظرم بهتر است بسیار با احتیاط قدم برداریم و محتاطانه و مسؤولانه درباره هر چیزی اظهارنظر کنیم.

مهین‌ترابی درباره برخی اقدامات خیریه‌ای که بازیگران انجام می‌دهند، گفت: اگر اساس کاری، دلسوزی و ساختن باشد می‌تواند پنهانی و بدون هیچ نمود بیرونی اتفاق بیفتد. همان‌طور که همه ما این کار را انجام داده‌ایم و به اطرافیان نیازمند و خیریه‌ها کمک کرده‌ایم و چه احتیاجی است که این موضوع را به همه بگوییم و از طریق فضای مجازی منعکس کنیم. در حالی که برخی از مردم نیز با توصیه یک چهره هنری کمک نخواهند کرد و گاهی این کمک‌ها مقطعی خواهد بود؛ بنابراین باید این مساله بر علم مردم بنا شود و زیرساخت‌های اخلاقی، فرهنگی و معنوی و ارتباطات ما با یکدیگر باید زیبا و قشنگ باشد؛ به گونه‌ای که هنرمند اتحاد بین مردم را خوب احساس کند و درد دیگری را درد خود بداند. همچنین به طور داوطلبانه به دنبال افراد نیازمند بگردد و به آن‌ها کمک کند. کاش کسی تحقیق کند از زمانی که فضای مجازی به وجود آمده چه تعداد به کمک‌کننده‌های خیریه‌ها اضافه شده است. همچنین این را دریابد که چه تاثیری در جامعه داشته و چه میزان از کمک‌ها از طرف مردمی بوده که خود را شایسته این می‌دانستند که دیگران را تشویق کنند. متاسفانه با هرج و مرجی که در جامعه به وجود آمده، یک‌گونه آشفتگی و بی‌اعتنایی به وضعیت را به بار آورده است. وقتی یک اتفاقی می‌افتد همه خود را موظف می‌دانند که اظهارنظر کنند و پست بگذارند و نمکی را روی زخم مردم بپاشند که لزومی ندارد. اگر کسی مشتاق است که به مردم کمک کند باید به شکل واقعی آن را انجام دهد.

بازیگر سریال «صاحبدلان» اضافه کرد: ما همکاری داشتیم که یک خیریه ایجاد کرد و در حدی روند کار آن‌ها ناقص بود که دل آدم را به درد می‌آورد. در واقع آن‌ها افراد را وسیله دست خود می‌کردند و نمایش می‌دادند بدون اینکه به این افراد نیازمند به طور واقعی فکر کند و در حد یک شوآف است. در حدی فرهنگ و اخلاق در جامعه ما افت کرده که می‌توانیم از آدم‌های دیگر برای تمنیات نفسانی خود استفاده کنیم. البته بالا و پایین شدن وضعیت کار خداست تا به ما نشان دهد که چگونه آدم‌هایی هستیم و امیدوارم از این امتحان سربلند بیرون بیاییم چون اگر اینگونه نشود چندین نسل خود را می‌سوزانیم. 

او درباره تاثیرگذاری بازیگران در جامعه و مسؤولیت اجتماعی آن‌ها گفت: یک سلبریتی می‌تواند درباره حیوان‌ها هم اظهار نظر و غوغا به پا کند؛ بدون اینکه نگاهی به این قضیه داشته باشد. حتی می‌تواند برای دو سطل آشغال نیز بلوا به پا کند و آرامش خود و مردم را بهم بزند. همه ما مسؤول هستیم و فرد باید در دل خود انقدر احساس مسؤولیت کند که درباره قضیه‌ای که صلاحیتی ندارد، صحبت نکند. اگر فردی بی مسؤولیت باشد می‌تواند درباره همه چیز اظهارنظر کند. باید بدانیم که این اظهارنظرها به آشفتگی یا آرامش مردم دامن می‌زند. وقتی وضعیت آرام است می‌توانیم درست و غلط را تشخیص دهیم.

بازیگر سریال‌های «آنام» و «در مسیر زاینده رود» ادامه داد: زمانی که به طور مدام اعتراض و انتقادی در جامعه وجود داشته باشد اصل قضیه مشخص نخواهد شد. من به تازگی مطلبی را خوانده‌ام که یک سلبریتی خارجی نوشته بود اینستاگرام مانند شیطان می‌ماند و به نظر من هم همین است چون آدم‌ها را به نفسانیت و منم منم کردن سرگرم می‌کند و به جای اینکه خود را پیدا کنند به گمگشتگی آن‌ها کمک می‌کند. در واقع این نرم افزار مانند تیغ دولبه است و می‌تواند از مطالعه و اطلاعات آن استفاده کرد و هم می‌توان از ادعا کردن و منم منم کردن آن بهره برد.

مهین ترابی در پایان اظهار کرد: درواقع عکس گذاشتن بازیگران در فضای مجازی یک نوع کارافزایی است. آن‌ها لباس‌های مختلف را می‌پوشند و با ژست‌های متفاوت عکس می‌اندازند اما باید پرسید آخرش چه می‌شود. به نظرم ما خیلی سطحی شده‌ایم و به دنبال بازار دجالانه‌ای هستیم که برای ما به وجود آورده‌اند. درواقع یکی از کارهای مدیا این است که ابزار دستی برای خرج و خرید بیشتر آدم‌ها می‌شود. در واقع این سیستم به بازار سرمایه و پول درآوردن از جیب مردم کمک می‌کند. ما کورکورانه به دنبال فضای مجازی می‌رویم بدون اینکه تفکری از خود داشته باشیم. این قسمت ما را اذیت می‌کند که چرا بیشتر فکر نمی‌کنیم و نمی‌گذارد زندگی را آنگونه که می‌خواهیم تعریف کنیم. تجربه نشان داده افرادی که اسیر این قصه شده‌اند بعدها از خود می‌پرسند که چه کاری انجام داده‌ام. به جای اینکه زندگی صرف این مساله شود که به آدم‌ها عمق ببخشد و معنی زندگی را درک کنند و حتی خارج از قواعد و چارچوبی که جهان تعریف می‌کند، به عمق دست پیدا کنند در این سطحیات عمر خود را هدر می‌دهند و این مساله باعث تاسف است.

منبع: ایسنا
۰ نظر ۱۵ شهریور ۹۷ ، ۱۲:۲۲
حسن حیدری