حضرت امام خامنه ای: نگذارید احساس غیرت انقلابی و تکلیف در مقابل انقلاب، در دلهای شما ضعیف بشود و فرو بنشیند. مثل کسی که از خانواده و حرم و ناموس خوددفاع میکند،ازانقلاب وارزشها و دستاوردهای آن،همین طور دفاع کنید بایگانی شهریور ۱۳۹۷ :: فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

خواستۀ ما: اینترنت باید ملّی، امن، پرسرعت، ارزان و پاک باشد

فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

خواستۀ ما: اینترنت باید ملّی، امن، پرسرعت، ارزان و پاک باشد

دیدگاه و باور ما: فضای مجازی در خدمت صدورانقلاب، اقتصاد مقاومتی، صادرات غیر نفتی، نهضت تولید علم، جنبش نرم افزاری، ایجاد اشتغال پایدار، مبارزه با امپریالیسم واستکبار ستیزی یا مهدی ادرکنی
فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

حضرت امام خامنه ای (حفظه الله تعالی): ۱۳۹۴/۰۶/۱۸
«ان‌شاءالله تا ۲۵ سال دیگر، به توفیق الهی و به فضل الهی چیزی به نام رژیم صهیونیستی در منطقه وجود نخواهد داشت.»

بایگانی
پیوندها

۱۵۷ مطلب در شهریور ۱۳۹۷ ثبت شده است

یکشنبه 11 شهریور 1397
شناسه خبر : 291865
یک شب قبل از تعرض به سفارت عربستان در تهران به کنسولگری سعودی در مشهد حمله شده بود. معترضان در آنجا اعلام کردند فردا نوبت سفارت عربستان است! همه مردم می دانستند چه اتفاقی قرار است بیفتد و این که چرا مسائل امنیتی را در محدوده سفارت اجرا نکردند جای تامل است. به نظر می رسد نمی‌خواستند یا توان برخورد را نداشتند که مقابل این اتفاق ایستادگی نکردند. البته به احتمال زیاد سعودی‌ها خودشان زمینه را آماده کردند تا سفارتخانه بسته و روابط‌شان با ایران قطع شود زیرا دنبال مظلوم‌نمایی در دنیا هستند. هدف آنها این است که تا پاسخگوی قضیه حج نباشند زیرا در فاجعه منا ۴۶۸ نفر و در حادثه جرثقیل ۱۲ ایرانی کشته شده بودند و همچنین تعداد زیادی از حجاج حتی تا هشت هزار نفر کشته آمار داده‌اند.
یک شب قبل از تعرض به سفارت عربستان در تهران به کنسولگری سعودی در مشهد حمله شده بود. معترضان در آنجا اعلام کردند فردا نوبت سفارت عربستان است! همه مردم می دانستند چه اتفاقی قرار است بیفتد و این که چرا مسائل امنیتی را در محدوده سفارت اجرا نکردند جای تامل است. به نظر می رسد نمی‌خواستند یا توان برخورد را نداشتند که مقابل این اتفاق ایستادگی نکردند. البته به احتمال زیاد سعودی‌ها خودشان زمینه را آماده کردند تا سفارتخانه بسته و روابط‌شان با ایران قطع شود زیرا دنبال مظلوم‌نمایی در دنیا هستند. هدف آنها این است که تا پاسخگوی قضیه حج نباشند زیرا در فاجعه منا ۴۶۸ نفر و در حادثه جرثقیل ۱۲ ایرانی کشته شده بودند و همچنین تعداد زیادی از حجاج حتی تا هشت هزار نفر کشته آمار داده‌اند.

گروه اجتماعی- رجانیوز: حادثه تلخ منا و شهید شدن تعداد زیادی از مسلمانان جهان و به ویژه هم‌میهنان عزیزمان که بی‌شک سیاست‌های خصمانه آل سعود در آن تاثیر فراوانی داشت، هیچ گاه از ذهن و خاطرات مردم ایران فراموش نخواهد شد. در این چند سال که از فاجعه منا می‌گذرد با فرارسیدن مناسک حج، افرادی که در آن حادثه حضور داشتند و خانواده‌های شهدای این فاجعه دچار اضطراب و دلتنگی خاصی می‌شوند و چشم به راه اقدام مسئولان برای پیگیری خسارات وارد شده می‌مانند.

 

مردی که سعودی‌ها می‌خواستند سر به تنش نباشد/ از شکنجه با «آمپول اعتراف» تا تخلیه مغز و قلب پیکر یک شهید!

یکی از افرادی که در این فاجعه به شهادت رسید و درباره نحوه شهادتش شک و شبهه فراوان وجود دارد، غضنفر رکن‌آبادی، سفیر پیشین ایران در لبنان است. همگان بر این باورند که رژیم آل‌ سعود از حضور شهید رکن‌آبادی در مناسک حج استفاده کرد، او را ربوده و بعد به شهادت رساند. برای روشن شدن ماجرا و شناخت ابعاد روحی و فکری شهید به سراغ مرتضی‌ رکن‌آبادی، برادر سفیر پیشین ایران در لبنان رفتیم که به گفته خودش بسیار همراه و همدل بودند. برادر رکن آبادی معتقد است این شهید به دلیل کارایی و عملکرد مناسب در جبهه‌های محور مقاومت خار چشمی برای دشمنان و عنصر نامطلوبی برای آل سعود به شمار می‌رفت که همواره آنها دنبال ترور او در همه جای دنیا بودند و در جایی که کسی فکرش را نمی‌کرد او را به شهادت رساندند.

 

در ادامه مشروح گفت‌وگوی مرتضی‌ رکن‌آبادی را می‌خوانید.

فاجعه منا را چگونه ازریابی می‌کنید؟ این را که گفته می‌شود آل سعود به قصد این کار را انجام داده است، قبول دارید؟

آن چه در فضای عمومی و اطلاع‌رسانی کشور مطرح شده و شاهدات عینی مطرح کردند، نشان می‌دهد فاجعه منا یک جنایت از پیش تعیین شده بوده است. در همین راستا خاطرمان هست که مقام معظم رهبری نیز فرمودند که فاجعه ای که در منا رخ داده است احتمال عمد بودن در آن قوی است. وقتی این بیانات گفته شد هنوز مشاهدات و مدارک کامل نبوده است و تا امروز هم هنوز مدارک کاملی در دست نیست. یکی از افرادی که از حادثه منا زنده بیرون آمده بود تعریف می‌کرد فرد سعودی پایش را روی سینه ام گذاشته بود و به همکارش اشاره کرد این ایرانی است و پایت را بیشتر فشار بده تا خفه شود. به اوگفتم افغانی‌ام و ایرانی نیستم تا پایش را از روی سینه‌ام برداشت. این مسائل ثابت می‌کند که فاجعه منا به احتمال زیاد عمدی بوده است و به دست شجره خبیثه و ملعونه آل سعود برای از بین بردن افراد خاص طراحی شده بود که یکی از آن افراد شهید رکن‌آبادی بود. ناگفته نماند آقای اوحدی، رییس وقت سازمان حج و زیارت، معتقد بودند شهید رکن آبادی بعد از فاجعه منا زنده بوده است.

 

آل سعود حادثه منا را یک اتفاق می داند. ما در همان زمان از مسئولان عربستان خواستیم فیلم مسیر منا را در اختیار افکار عمومی دنیا قرار دهد تا مشخص شود حادثه چگونه اتفاق افتاده است زیرا در آن میسر حدود ۵هزار دوربین وجود دارد. وقتی تمام مسائل را کنار هم قرار می دهیم و نظر کارشناسان را در نظر می گیریم به این نتیجه می‌رسیم که در آن چه اتفاق افتاد عمدی وجود داشت و برای همین فاجعه منا یک جنایت بوده است.

 

چرا در آن زمان اصرار داشتید که آقای رکن‌آبادی زنده هستند؟

وقتی حادثه منا رخ داد مطمئن بودم برای برادرم اتفاقی افتاده است. می دانستم سعودی ها از فرصت استفاده می‌کنند و او را می‌ربایند. حضور شهید رکن‌آبادی در خاک عربستان برای آنها بسیار ارزنده و فرصت خوبی بود . شهید رکن آبادی عنصر نامطلوبی برای داعش و به ویژه آل سعود بود و دشمنان همیشه دنبال ترور او بودند. وقتی شهید رکن آبادی با اسم و مشخصات خودش وارد سفارت عربستان شد از همان زمان لحظه به لحظه او را رهگیری کردند تا وارد خاک عربستان شد و در جایی که هیچکس فکر نمی‌کرد او را شهید کردند. در آن زمان به مسئولان حج بارها هشدار داده بودم اگر رکن آبادی به حج برود او را خواهند کشت. آنها در جواب گفتند سعودی ها هر چقدر نامرد باشند در مناسک حج این کار را نمی کنند ولی آنها نامرد بودند و برادرم را شهید کردند.

 

چرا شهید رکن‌آبادی با اسم و عنوان شخص دیگری وارد کشور عربستان نشد؟

نمی‌دانم شرایط امنیتی که باید رعایت می‌شد چه بود. در آن زمان غیر از بنده، افراد دیگری هم به شهید رکن آبادی گفته بودند که به حج نرود. وقتی به ایشان گفتم به حج نروید آنجا برای شما خطر دارد، گفت زمانی که به جبهه یا به لبنان رفتم می دانستم در آنجا چه خبر است و چه اتفاقی برایم خواهد افتاد. خاک عربستان حکم سنگر برایم دارد و از من خواسته شده در این مراسم تحت عنوان هیات علمی بعثه‌ رهبری شرکت کنم.

 

چرا ایران در آن زمان با رژیم آل سعود برخورد نکرد؟

این را باید از دولت‌ها پرسید. وقتی مقام معظم رهبری در دانشگاه بهشهر آن سخنان محکم و تاریخی را بیان کردند سعودی ها حساب کار دست‌شان آمد و نسبت به استرداد پیکر شهدا اقدام کردند اما این که چرا دولت برای ادامه مسیر اقدامی نکرده اجازه بدهید حرفی نزنم چون واژه مناسب و مثبتی نمی‌توان گفت. دولت‌ها در برابر فاجعه منا همیشه نسبت‌هایی مثل بی لیاقت و بی کفایت را به آل سعود می دهند در صورتی که این نسبت ها شامل حال خودشان است زیرا تا امروز نتوانستند حق یکی از شهدا را بگیرند تا جایی که سعودی ها امروز مدعی و طلبکار شده‌اند که حادثه منا بر اثر بی نظمی ایرانیان اتفاق افتاده است و در این زمینه میان افکار عمومی دنیا تبلیغ می کنند. این نشان می‌هد که ایران نه تنها نتوانسته حق خودش را بگیرید بلکه به دنیا هم بدهکار شده است.

 

بعد از فاجعه منا، اختلافاتی بین دو کشور رخ داد و عده ای از افراد خودسر به سفارت عربستان حمله کردند. آیا این کار باعث نشد اوضاع به نفع عربستان پیش برود؟

یک شب قبل از تعرض به سفارت عربستان در تهران به کنسولگری سعودی در مشهد حمله شده بود. معترضان در آنجا اعلام کردند فردا نوبت سفارت عربستان است! همه مردم می دانستند چه اتفاقی قرار است بیفتد و این که چرا مسائل امنیتی را در محدوده سفارت اجرا نکردند جای تامل است. به نظر می رسد نمی‌خواستند یا توان برخورد را نداشتند که مقابل این اتفاق ایستادگی نکردند. البته به احتمال زیاد سعودی‌ها خودشان زمینه را آماده کردند تا سفارتخانه بسته و روابط‌شان با ایران قطع شود زیرا دنبال مظلوم‌نمایی در دنیا هستند. هدف آنها این است که تا پاسخگوی قضیه حج نباشند زیرا در فاجعه منا ۴۶۸ نفر و در حادثه جرثقیل ۱۲ ایرانی کشته شده بودند و همچنین تعداد زیادی از حجاج حتی تا هشت هزار نفر کشته آمار داده‌اند.

 

مردی که سعودی‌ها می‌خواستند سر به تنش نباشد/ از شکنجه با «آمپول اعتراف» تا تخلیه مغز و قلب پیکر یک شهید!

 

شخصیت شهید رکن‌آبادی چگونه بود که همواره دشمنان دنبال ترور او در همه جای دنیا بودند؟

رکن‌آبادی یکی از چهره‌های شناخته شده در محور مقاومت لبنان بود. سفیر ایران در لبنان، کاردار ایران در سوریه و حافظ منافع ایران در دفتر مصر بود. البته عملکرد شهید رکن‌آبادی در محور مقاومت به‌ ویژه درحزب‌الله لبنان بسیار مهم‌تر بود. برادرم یکی از چهره ها و متفکرانی بود که نقش‌های داعش و استعمارگران را با یک فکر و حرکت ساده در منطقه خنثی می‌کرد؛ واضح است که در آسمان‌ها دنبال او بگردند، وقتی روی زمین و در خاک سعودی باشد به سادگی از کنار آن نمی‌گذرند. می دانم از لحظه ثبت نام ایشان به حج لحظه به لحظه او را دنبال کردند، حتی تیم‌های عملیاتی مشترک برای تعقیب وزیر نظر گرفتن او تشکیل داده بودند. شهید رکن‌آبادی بارها در سوریه و لبنان مورد سوء قصد و ترور قرار گرفته بود که فقط حمله به سفارت ایران رسانه‌ای شد. لطف خدا و این که او فردی بسیار باهوشی بود باعث شده زنده بماند نقشه های تروریست‌ها ناکام نماند.

 

گویا اعضای بدن شهید رکن‌آبادی را برداشته بودند. در این زمینه توضیحی می‌دهید؟

آن چه از اظهارات بعضی مسئولان برمی‌آید ایشان ربوده شده بود. جالب است بدانید بعد از سه سال آن چه از طریق روزنامه شما گفته می شود برای بسیاری از مسئولان تعجب‌آور و حیرت‌آور خواهد بود زیرا آنها باور ندارند و اطلاع نداشتند پیکر شهید رکن‌آبادی تخلیه شده بود. مغز و تمام اعضای داخلی بدن را از پیکر خارج کرده بودند. به این موضوع می‌توان به دو صورت نگاه کرد؛ این که در تمام دنیا مرسوم است فردی که در خارج از کشورش فوت می‌کند برای این که پیکر او را به سرزمینش منتقل کنند و به دلیل مسائل بهداشتی اعضای داخلی بدن فرد را تخلیه می کنند، این قضیه در عربستان هم صدق می‌کند. افرادی که در عربستان فوت می‌کنند قبل از تحویل پیکر فرد اعضای بدنش تخلیه می شود.اما شهید رکن آبادی تنها کسی بود که در بین پیکرهای تحویل داده شده بدنش تخلیه شده بود.

 

آیا روی پیکر ایشان اسید ریخته بودند؟

بله. مشخص بود اسید ریخته شده است. مفتی‌ای که کار اخراج جسدها را انجام می‌داد وقتی جسد برادرم را دید گفت که والله غضنفر شهید است. ۷۰درصد پیکر سالم بود فکر نمی‌کردم پیکرش این‌ قدر سالم مانده باشد. وقتی روی جسدی اسید می ریزند در عرض سه ماه بدن از بین می‌رود و تبدیل به خاک می شود. طبق محاسبات ما، برادرم ۵۵ روز در عربستان دفن شده بود و در این مدت باید تبدیل به خاک می شد، پیکرهای زیادی از آن قبرستان خارج شدند. به چشم خود دیدم از اجساد چیزی باقی نمانده است. پیکر شهید رکن‌آبادی از بین آن شهدایی که حدود ۵۰۰نفر بودند از همه سالم‌تر مانده بود. دلیل دوم که چرا مغز و اعضای بدن شهید رکن آبادی را خارج کردند این است که بنده با کارشناسان امنیتی صحبت کردم آن‌ها معتقد بودند به احتمال زیاد ایشان را ربوده بودند و به او آمپول اعتراف زدند؛ مغز ایشان را برای این مورد از بدن خارج کردند و برای تخلیه بقیه اعضای بدن گفتند به احتمال زیاد او را با آمپول سمی شهید کرده اند چون آثار آمپول ها در بدن می ماند به همین دلیل مغز و اعضا را از پیکر تخلیه کردند. در واقع می‌خواستند اثر انگشت‌شان را پاک کنند.

 

مردی که سعودی‌ها می‌خواستند سر به تنش نباشد/ از شکنجه با «آمپول اعتراف» تا تخلیه مغز و قلب پیکر یک شهید!

 

عملکرد مسئولان را در باز پس گیری حقوق شهدای منا چگونه ارزیابی می‌کنید؟

تاکنون هیچ عملکردی که نتیجه مثمر ثمر داشته باشد از مسئولان ندیده ایم. مکاتباتی صورت گرفته اما در این نامه‌ها عزم جدی برای پیگیری وجود نداشته است.

 

آیا وزارت امور خارجه وظیفه پیگیری را بر عهده داشته یا بعثه و بنیاد شهید هم باید پیگیری می‌کردند؟

به نظرم باید هر سه قوه پیگیر حقوق ایرانیان حادثه منا باشند زیرا افراد کشته شده درعربستان توسط دشمنان شهید شده اند.

 

نظر شما در مورد عملکرد سازمان حج چیست؟

به نظرم ایران نباید در مناسک حج شرکت می کرد تا به دنیا ثابت می کرد عربستان حق و حقوق ما را پایمال کرده است. با رفتن به حج بزرگ‌ترین خدمات را به سعودی‌ها می‌دهیم. این عمل ما نشان می دهد پذیرفیتم مقصر اتفاقات منا هستیم.

 

رهبر انقلاب در صحبت‌های‌شان فرمودند مکه و مدینه باید شورایی اداره شود و عربستان نسبت به این موضوع حساسیت نشان داد و پا پس کشید. نظر شما در این باره چیست؟

مکه و مدینه از لحاظ جغرافیایی در کشور عربستان قرار دارد اما به لحاظ دینی در قلمرو جهان اسلام است و جهان اسلام باید در مورد حج تصمیم گیری کند. به نظرم صحبت‌های حضرت آقا درست و منطبق بر حقیقت است.

 

خانواده شهدای منا در این روزها چه می کنند، از وضعیت آنها خبری دارید؟

در سه سال گذشته، خانواده تمام شهدای منا نزدیک عید قربان که می شود دچار افسردگی خاصی می شوند. از عید قربان تا دوم مهر که سالگرد اصلی فاجعه منا است در یک بازه چند ماه در افسردگی به سر می برند. بنده فقط از طرف خانواده شهید رکن آبادی این مطالب را می‌گویم. ما از عربستان حدود پنج درصد ناراحت هستیم زیرا آنها وقتی دیدند هدف‌شان در تیررس است و به کشورشان آمده فرصت غنیمت دانستند و کاری که می خواستند انجام دادند اما از مسئولان ایرانی بابت پیگیری نکردن مسائل بسیار شاکی هستم زیرا آنها با رای مردم بر کرسی ریاست تکیه زدند. از هر سه قوه بابت حقوق شهروندی، حقوق بین الملل و حقوق انسانی که آنها مسئولش هستند گله مندم. آنها باید از تمام امکانات برای احقاق حق شهدای منا استفاده می‌کردند. هیچ اداره و ارگانی مسئولیت کار و پیگیری حقوق شهدای منا را بر عهده نمی‌گیرد؛ به سازمان حج و زیارت مراجعه می‌کنیم می‌گویند وظیفه ما فقط بردن و آوردن حجاج و رسیدگی به مسائل حج آنهاست، اگر اتفاقی بیفتد باید از طریق وزارت امور خارجه پیگیری کنید، وقتی به وزارت امور خارجه می رویم آنها می گویند مگر زائران را ما به حج فرستادیم که پیگیر مسائل آن‌ها از طریق این وزارتخانه هستید! در واقع یک دور باطل می زنیم و هیچ پاسخگویی وجود ندارد. وقتی با نمایندگان مجلس جلسه برگزار کردیم برخی نمایندگان از حرف‌ها و اظهارات ما شوکه شده بودند و فکر می کردند دوروغ می گوییم یا اطلاعات درستی نداریم. می خواهم این را بگویم که حتی مسئولان هم هنوز از عمق فاجعه خبر نداشتند. در مجلس هیچ نماینده ای در مورد فاجعه منا اطلاعات دقیقی نداشت و دنبال مساله نرفته بودند تا بخواهند پیگیر فاجعه باشند. چگونه می توان انتظار داشت که مسئولان دنبال حق شهدای منا باشند.

 

در آن زمان مجلس گزارش کار از دولت و امور خارجه نخواست؟

در آن زمان مسئولان وزارت خارجه و نماینده دولت به مجلس رفتند و پاسخگوی سوالات بودند اما نتیجه و خروجی کار چه بود؟ قرار بود اقداماتی انجام شود که تاکنون از هیچ یک از دستگاه های ذی‌ربط اقدام مثمر ثمر دیده نشده است.

 

درباره رابطه شهید رکن آبادی با محور مقاومت برای ما اندکی توضیح دهید؟

ایشان یکی از چهره های سرشناس در حزب‌الله و فلسطین بود و رابطه بسیار نزدیکی با سیدحسن نصرالله داشت. حتی صحبت‌هایی که سیدحسن نصرالله در مقام شهید رکن آبادی بیان کرد بسیار قابل توجه است. شهید رکن آبادی ۲۶ سال سابقه فعالیت در وزارت امور خارجه داشت اما سیدحسن نصرالله همواره در سخنانشان می‌گویند در این ۳۰ سالی که با رکن آبادی آشنا هستم، که این نشان می دهد شهید رکن آبادی قبل از ورود به وزارت امور خارجه در محور مقاومت فعالیت داشته است. به خاطر دارم در زمان دانشجویی‌شان سفرهای زیادی به سوریه و لبنان می کرد، عکس‌هایی با رهبران گذشته مقاومت مثل سیدعلی موسوی داشت. برادرم با خانواده امام موسی صدر هم رابطه بسیار گرم و صمیمی داشت و وقتی خانواده امام موسی صدر به دیدن پدر و مادرم آمدند مسائلی را بیان کردند که نشان می داد این شهید بزرگوار چه اقدامات و خدماتی را در لبنان انجام داده است. او در بین مذاهب لبنان بسیار معروف و شناخت شده بود، حتی افراد لبنانی به دلیل شباهت بیش از حد به برادرم من را می شناختند و این نشان می‌دهد که رکن آبادی در ذهن لبنان‌های بسیار زنده و فعال است و بابت فعالیت‌های که در آن کشور کرده ریشه‌دار و شهیدی ماندگار در قلب‌ لبنانی‌ها شده است.

 

برای شما از جنایت‌هایی که صهیونیست‌ها انجام داده بودند و ضربه هایی که مقاومت به آنها زده بود، تعریف کرده‌اند؟

اجازه بدهید چیزی در این مورد نگویم.

 

در پیروزی لبنان علیه اسراییل شهید رکن‌آبادی چه نقشی داشت؟

شک نکنید پیروزی یک ملت بر دوش یک نفر نیست؛ این پیروزی‌ها نتیجه یک کار تیمی است که از عالی‌ترین مقام‌ها و تا پایین ترین سرباز در آن پیروزی دخیل هستند. شهید رکن‌آبادی همیشه خودش را سرباز کوچک محور مقاومت می‌دانست و تا جایی که می توانست برای پیروزی جبهه مقاومت و فلسطین تلاش می‌کرد. خدا را شکر می‌کنم که ایشان با شهادت از این دنیا رفتند. وقتی برادرم سفیر لبنان شد شب قبل از عزیمت با او عکس یادگاری و عکس قبل از شهادت انداختم زیرا با خودم به این نتیجه رسیده بودم که ایشان در لبنان شهید خواهد شد؛ این خواسته خدا بود که شهید رکن آبادی در بهترین لباس و در بهترین حالات ذکر و مناجات و آن گونه که دوست داشت دعوت حق را لبیک بگوید.

 

شخصیت آقای رکن آبادی و ریشه اعتقاداتی‌اش از کجا سرمنشأ می‌گرفت؟

ریشه شهید رکن آبادی به بسیج برمی‌گردد. البته از این افرادی نبود که دنبال کارت بسیج و مزایای آن هستند. در هیچ یک از مبارزاتی که انجام داد دنبال امتیاز گرفتن نبود. با اراذل و اوباشی که مرتکب جرایم منکراتی می‌شدند، برخورد شدیدی می کرد اما در کنار آن برخورد به شیوه‌ای پیش می‌رفت که افراد خاطی ترک فعل می‌کردند و حتی بعضی از آن‌ها از دوستان نزدیک شهید شدند. بسیاری از افرادی که جذب پایگاه بسیج محل شده بودند مسیر زندگی‌شان توسط شهید رکن‌آبادی عوض شد. برخی از آنها امروز از افراد سرشناس و مومن در جامعه هستند. شهید رکن‌آبادی همیشه تاکید می‌کرد تمام بسیجی‌ها تا زنده هستند باید تا دکتری و مدارج بالای علمی درس بخوانند و بسیار هم پیگیر تحصیل افراد بودند. حتی نسبت به اعضای خانواده تاکید بر درس خواندن داشت و کاری کرده بود که من و برادر کوچکم عاشق بسیج شده بودیم. وقتی از درسی نمره کمی می‌گرفتیم تنبیه اش این بود که یک هفته به پایگاه بسیج نرویم و این سخت‌ترین تنبیه برای ما بود. خیلی از افراد بسیجی که در پایگاه ایشان فعالیت می‌کردند به علت پیگیرهای او الان از پزشکان، مهندسان و متخصصان جامعه هستند. این نکته را نیز بیان کنم که بسیاری از مسئولان شهر قم که شهید رکن آبادی ۳۰ سال پیش روی فکر و رفتار و عملکرد آنهاحساسیت نشان داد امروز سکاندار جامعه هستند.

 

در پایان نکته‌ای مانده‌ است که برای مخاطبان ما بیان کنید؟

به عنوان شهروند درجه پایین کشور به مسئولان می‌گویم مطالبات ما در خصوص جنایت‌هایی که در منا رخ داده همان مطالباتی است که حضرت آیت‌الله خامنه ای دارند نه یک کلمه بیشتر نه یک کلمه کمتر. اگر به مطالبات ما توجه نمی کنید حداقل به مطالبات رهبری توجه کنید.

 

منبع: قانون

۰ نظر ۱۴ شهریور ۹۷ ، ۲۳:۴۶
حسن حیدری
آیا قرار است منافقین و فتنه گران فراری که در غرب زندگی می کنند دو رئیس جمهوره شوند؟!
آیا قرار است کسی که نفاق، فتنه و دوتابعیتی بودنش محرز شده است در اولین فرصت که به غرب می رود دیگر نیاید؟!  الله اعلم
۰ نظر ۱۴ شهریور ۹۷ ، ۲۳:۴۲
حسن حیدری
چهارشنبه 14 شهریور 1397
شناسه خبر : 292026
مطابق اطلاعات در اختیار اعضای کمیته تحقیق و تفحص مجلس شورای اسلامی، آقای حسن روحانی برای اخذ مدرک کارشناسی ارشد و دکترای خود که ۱۷ سال طول کشیده است، حدود ۷۰ سفر به اسکاتلند و انگلیس داشته است. هر چند وی در طول این ۱۷ سال در جایگاه های مهم حاکمیتی مانند نمایندگی مجلس، نائب رییسی مجلس، رییس کمیسیون امنیت مجلس و دبیری شورای عالی امنیت ملی حضور داشته، اما اکثر این سفرها به صورت شخصی صورت گرفته است. سئوال این است که آیا برای این هفتاد سفر خارجی به اسکاتلند و انگلیس، ویزا اخذ شده است؟ پس چرا در نهادهای ذیربط که پاسخ استعلامات کمیته تحقیق و تفحص را داده اند، ویزای ۷۰ سفر ثبت نشده؟!
همزمان با افزایش قیمت دلار به ۱۵هزارتومان؛

طرح ابهامات در خصوص تابعیت انگلیسی روحانی/ سوالات بی پاسخ مجلس از وزارت اطلاعات درباره مقامات دوتابعیتی

مطابق اطلاعات در اختیار اعضای کمیته تحقیق و تفحص مجلس شورای اسلامی، آقای حسن روحانی برای اخذ مدرک کارشناسی ارشد و دکترای خود که ۱۷ سال طول کشیده است، حدود ۷۰ سفر به اسکاتلند و انگلیس داشته است. هر چند وی در طول این ۱۷ سال در جایگاه های مهم حاکمیتی مانند نمایندگی مجلس، نائب رییسی مجلس، رییس کمیسیون امنیت مجلس و دبیری شورای عالی امنیت ملی حضور داشته، اما اکثر این سفرها به صورت شخصی صورت گرفته است. سئوال این است که آیا برای این هفتاد سفر خارجی به اسکاتلند و انگلیس، ویزا اخذ شده است؟ پس چرا در نهادهای ذیربط که پاسخ استعلامات کمیته تحقیق و تفحص را داده اند، ویزای ۷۰ سفر ثبت نشده؟!
گروه سیاسی_رجانیوز: ۲۸ مرداد ابوالفضل ابوترابی از اعضای کمیته تحقیق و تفحص از مدیران دوتابعیتی در گفت‌وگو با رسانه ها اعلام کرد که یک مسئول عالی رتبه که سالهای متمادی برای تحصیل به اسکاتلند تردد داشته است، تابعیت آن کشور را پذیرفته و نفر اول لیست دو تابعیتی های گزارش تحقیق و تفحص مجلس شورای اسلامی است.
 
به گزارش رجانیوز به نقل از 9 دی؛ هر چند ابوترابی از این مقام عالی رتبه نام نبرد اما انگشت اشاره همه رسانه ها به سمت حسن روحانی رفت. عضو کمیته تحقیق و تفحص همچنین از پیوست یک لیست 100 نفره از مدیران رده های مختلف شامل وزیر، معاون وزیر، خانواده آنها، مسئولان نهاد ریاست جمهوری، استانداران، روسای سازمان های بزرگ، رؤسا و هیأت مدیره بانکها خبر داد که دارای تابعیت یکی از کشورها از جمله آمریکا و اروپا هستند. کریمی قدوسی رییس کمیته تحقیق و تفحص هم اعلام کرد که اسامی دو تابعیتی ها اختصاص به یک جناح سیاسی کشور ندارند و از هر دو جریان، افرادی با تابعیت مضاعف وجود دارند.
 
هر چند با ممانعت عجیب علی لاریجانی تا این لحظه، لیست 100 نفره ضمیمه گزارش تحقیق و تفحص، بر خلاف آیین نامه داخلی مجلس در اختیار نمایندگان مجلس قرار نگرفته و توسط کمیته مذکور به منظور پیگیری قضایی فقط تحویل دادستان کل کشور شده است اما پیگیری نمایندگان برای انتشار عمومی این لیست همچنان ادامه دارد.
 
بر اساس اعلام کمیته تحقیق و تفحص دستیابی به این لیست صد نفره بر اساس گزارش های دریافتی از نهادها و وزارتخانه های مختلف کشور، دستگاه های امنیتی و انتظامی و شهادت شهود بوده است. در پیش درآمد این گزارش اسامی نهادهای مختلف که در تهیه آن همکاری کرده‌اند، ذکر شده که عبارت‌اند از: سازمان اطلاعات سپاه، قوه قضاییه، دادستان محترم کل کشور، فرماندهی ناجا و وزارت امور خارجه اما از وزارت اطلاعات به عنوان اصلی ترین نهاد مرتبط با موضوع نامی برده نشده است بلکه علاوه بر اعلام چندباره رئیس کمیته تحقیق و تفحص از دوتابعیتی ها در قسمتی از این گزارش، نسبت به عدم همکاری این نهاد چنین گلایه شده است:
 
«علی‌رغم مأموریت ذاتی وزارت اطلاعات به عنوان مرجع امنیتی ـ نظارتی، متأسفانه همچنان عدم همکاری و مسامحه وزارت اطلاعات در این امر مهم مشاهده می‌گردد به نحوی که دادستان محترم کل کشور در نامه شماره 140/961/2/300/61 مورخ 1396/07/18 چنین اظهار می‌نماید این نهاد بر حسب وظیفه قانونی لیست و خبر واصله در خصوص تعدادی از اشخاص مشکوک به تابعیت مضاعف و... را برای وزارت اطلاعات ارسال تا موضوع را بررسی و نتیجه را اعلام نماید. لذا هیچ‌گونه مشخصاتی جز لیست‌های اعلامی از سوی یکی از مراجع اطلاعاتی (دیگر) در این دادستانی موجود نمی‌باشد.»
 
کریمی قدوسی رییس کمیته تحقیق و تفحص با اشاره به مکاتبه صورت گرفته با وزارت اطلاعات در این خصوص می گوید: «وزارت اطلاعات گزارش خوبی به ما داد و برخلاف اظهارات وزیر اطلاعات، اعلام کرد که در دو سال گذشته ۲۱۰ نفر که برای انتصاب مورد استعلام قرار گرفته بودند، به دلیل موضوع تابعیت دوگانه، رد شده‌اند که اینها در حوزه مدیران، متخصصان و کارشناسان بوده‌اند؛ قرار بود وزارت اطلاعات اسامی این ۲۱۰ نفر را در اختیار ما قرار دهند که تاکنون این کار را نکرده‌اند.»
 
گزارش تحقیق و تفحص از دوتابعیتی ها شامل نکات کلیدی و مهمی است که به دلیل طولانی بودن، امکان پرداختن به آن نیست اما مساله مهم، ابهامات و سئوالاتی است که بعد از گفتگوها و مصاحبه های نمایندگان مجلس بویژه در خصوص تابعیت دوم آقای حسن روحانی در اذهان عمومی شکل گرفته است و سوگمندانه کسی به آنها پاسخ نمی دهد. متاسفانه برخی از اطرافیان رییس جمهور با حمله به نمایندگان مجلس، به جای پاسخگویی شفاف به این سئوالات، تلاش کرده اند تا با مظلوم نمایی، افکار عمومی را از لزوم شفافیت در این خصوص بازدارند.
 
سوالات و ابهامات
از جمله سئوالات و نکاتی که در خصوص بحث تابعیت دوم آقای حسن روحانی مطرح است، عبارتند از:
 
آقای روحانی در کتاب خاطرات خود تصریح می کند که از سال ۱۳۴۰ وقتی در حوزه علمیه قم بود، فامیلی خود را به صورت غیر رسمی از فریدون به «روحانی» تغییر داده اما در سال ۱۳۶۰ پس از ورود به مجلس شورای اسلامی، این تغییر فامیلی را به صورت رسمی در شناسنامه خود ثبت کرده است.
 
 
با این توضیحات قاعدتا پاسپورت قبلی ایرانی وی که به نام حسن فریدون بوده، باطل شده و پاسپورت جدید ایشان به نام حسن روحانی صادر شده است. اما در کمال تعجب، در روز مراسم اعطای مدرک تحصیلی در دانشگاه گلاسکوی اسکاتلند – که فیلم آن منتشر شده است – مجری مراسم، وی را با نام حسن فریدون خطاب می کند.
 
مدرک تحصیلی روحانی نیز از دانشگاه کلدونین گلاسگو اسکاتلند، به نام حسن فریدون صادر شده است! سئوال افکار عمومی این است که آیا وی پاسپورت دیگری - که قطعا نمی تواند پاسپورت دوم ایرانی باشد – به نام حسن فریدون دارد؟
 
بریتانیا از چهار کشور انگلستان، اسکاتلند، ولز و ایرلند شمالی تشکیل شده. لندن، مرکز انگلستان و هم‌زمان پایتخت کل کشور پادشاهی متحد بریتانیای کبیر و ایرلند است. سه کشور دیگر هم دارای دولت‌های محلی و پایتخت های مجزا هستند. اگر کسی پاسپورت یکی از این چهار کشور را داشته باشد، می تواند به دیگر کشورهای بریتانیا هم سفر کنند.
 
 
دانشگاه کلدونین گلاسگو (Glasgow Caledonian University) مجموعه ای دولتی در شهر گلاسگوی اسکاتلند در شمال بریتانیا است. بررسی لیست دانشجویان خارجی ای که برای تحصیل وارد جزائر پادشاهی بریتانیای کبیر (یکی از این چهار کشور) شده و از این دانشگاه ها فارغ التحصیل شده اند، نشان می دهد که فرد دانشجو یا فارغ التحصیلی به نام حسن روحانی یا حسن فریدون، در هیچ یک از دانشگاه های اسکاتلند و حتی بریتانیای کبیر تحصیل نکرده است! در حالی که حسن روحانی، مدرک کارشناسی ارشد و دکترای خود را به ترتیب در رشته‌های حقوق عمومی و حقوق اساسی از این دانشگاه اخذ کرده ‌و به همین دلیل پس از انتخاب به عنوان رئیس یازدهمین دولت ایران، این دانشگاه در صفحه اول وبگاه رسمی خود، این پیروزی را به وی تبریک گفت.
 
این نکته حکایت از این می کند که از نظر سیستم اداری دانشگاه کلدونین گلاسگو، حسن روحانی دانشجوی خارجی به حساب نمی آمده. همین نکته در افکار عمومی شائبه تابعیت و وجود یک پاسپورت استکاتلندی را تقویت کرده است که باید شفاف سازی شود.
 
مطابق اطلاعات در اختیار اعضای کمیته تحقیق و تفحص مجلس شورای اسلامی، آقای حسن روحانی برای اخذ مدرک کارشناسی ارشد و دکترای خود که ۱۷ سال طول کشیده است، حدود ۷۰ سفر به اسکاتلند و انگلیس داشته است. هر چند وی در طول این ۱۷ سال در جایگاه های مهم حاکمیتی مانند نمایندگی مجلس، نائب رییسی مجلس، رییس کمیسیون امنیت مجلس و دبیری شورای عالی امنیت ملی حضور داشته، اما اکثر این سفرها به صورت شخصی صورت گرفته است. سئوال این است که آیا برای این هفتاد سفر خارجی به اسکاتلند و انگلیس، ویزا اخذ شده است؟ پس چرا در نهادهای ذیربط که پاسخ استعلامات کمیته تحقیق و تفحص را داده اند، ویزای ۷۰ سفر ثبت نشده؟!
شهادت برخی از کارگزاران رسمی اداره گذرنامه در فرودگاه به مراکز ذیربط، حکایت از وجود یک پاسپورت غیر ایرانی برای حسن روحانی می کند که در مواردی در سالهای گذشته در مبادی ورودی و خروجی توسط وی به اشتباه تحویل آنها شده است و آن را رویت کرده اند.
بعد از انتشار گزارش مجلس از دو تابعیتی ها این ابهامات در اذهان عمومی مطرح است؛ که نباید آنها را رها کرد بلکه باید به طور مستدل به این سئوالات پاسخ داد تا شائبه ها برطرف شود. هر چند در روزهای گذشته برخی از مشاوران رییس جمهور با حمله به نمایندگان مجلس، طرح این موضوع را توهین تلقی کرده اند اما این دسته نباید از یاد ببرند که با این فضاسازی ها شائبه های منطقی ایجاد شده برطرف نمی شود.
 
دو نکته قابل تامل
گفتنی است در گزارش کمیته تحقیق و تفحص به برخی نکات مهم نیز تصریح شده است که اشاره به آنها در اینجا خالی از لطف نیست:
 
«معاونت کنسولی وزارت امور خارجه در این نامه اعلام داشته که امکان شناسایی افراد مقیم در سایر کشورها با استفاده از ابزارهای رسمی از طریق استعلام بی‌نتیجه است زیرا عملاً کشورها به استناد محرمانگی اطلاعات شخصی افراد از پاسخگویی به استعلامات سرباز می‌زنند. اکثر دولت‌ها به ویژه دولت‌های عمده اروپایی و آمریکا با استناد به مقررات حقوق بشر و محرمانه بودن اطلاعات شخصی افراد معمولاً از پاسخگویی به استعلامات رسمی به عمل آمده از سوی نمایندگی‌های کشورمان در این خصوص استنکاف می‌نمایند. معاون کنسولی وزارت امور خارجه در ادامه تأکید می نماید که هیچ گونه راه مشخص قانونی جز خوداظهاری داوطلبانه در جهت شناسایی افراد دارای تابعیت مضاعف وجود ندارد و این بدان معناست که افراد می‌توانند از اظهار داوطلبانه تابعیت دوم یا سوم خود استنکاف نمایند.»
 
بر همین اساس آقای ابوترابی، عضو کمیته تحقیق و تفحص در گفتگو با رسانه ها به لزوم قسم خوردن کسانی که در مظان اتهام هستند اشاره می کند: ما در قضاوت چیزی به اسم ادله اثبات داریم که یکی از راه‌های آن علم قاضی است. قاضی بر اساس قرائن و شواهد کشف جرم می‌کند و برایش علم نسبت به موضوع حاصل می‌شود. درباره دوتابعیتی‌ها چون در همه جا جزو اسناد محرمانه کشور تابعیت دهنده هستند، در تمام دنیا متداول است که برای رفع اتهام سوگند یاد می‌کنند.
 
 «کمیته تحقیق و تفحص ملی طی جلساتی با مسئول اداره تابعیت پلیس امنیت در خصوص ساز و کارهای شناسایی افراد دوتابعیتی مذاکراتی صورت داد که مشخص گردید پلیس امنیت با عنایت به مأموریتش در کنترل ورود و خروج افراد از مرزهای کشور، اقداماتی را در خصوص شناسایی و ثبت اطلاعات افراد به جهت ایجاد بانک اطلاعات صورت داده است و در اقدامی با تشویق افراد به خوداظهاری و اعمال تخفیف در اخذ عوارض ورود و خروج توانسته این گونه افراد را تشویق به اعلام تابعیت، اقامت و ...  نماید؛ که توفیقاتی در این راستا کسب نموده است لکن شورای عالی امنیت ملی طی مصوبه‌ای در نامه شماره ۱۸۴۸۶۴ به تاریخ 06/11/93 از اقدامات مذکور ممانعت به عمل آورد، که به نظر می‌رسد این اقدام ظرفیت‌های بالقوه پلیس امنیت را در شناسایی افراد دوتابعیتی با چالش جدی مواجه ساخته است.»
 
به نظر می رسد تامل بیشتر در گزارش تحقیق و تفحص از مدیران و مقامات دو تابعیتی و لیست   100   نفره پیوستی آن، می تواند از ریشه بسیاری مشکلات کشور رمزگشایی کند. بویژه که در بخش پایانی این گزارش با پیشنهاد طرحی، برخی از خلأهای قانونی تابعیت مضاعف مدیران و مسئولان کشور پر می شود.
۰ نظر ۱۴ شهریور ۹۷ ، ۲۳:۳۳
حسن حیدری

حضرت امام خامنه ای (مدظله العالی):۱۳۹۷/۰۶/۰۷

« اینکه حالا باز بعضی زمزمه شروع کرده‌اند که «در حاشیه‌ی اجلاسِ مجمعِ عمومی، ممکن است مذاکره انجام بگیرد»، این به طور قطع منتفی است؛ یعنی معنی ندارد یک چنین چیزی. آنها که آن ظاهرسازها بودند، آن‌جوری عمل کردند با ما؛ اینها که آدمهای وقیحِ مُتهتّکِ پُرروی صریحِ شمشیر از رو بندند؛ با اینها چه مذاکره‌ای؟ اصلاً معنی ندارد. حالا آقای رئیس‌جمهور که هیچ، وزیر خارجه و عناصر وزارت خارجه هم همین‌جور؛ هیچ معنی ندارد با اینها مذاکره کردن. البتّه شما این را هم میدانید و شاید بهتر از من بدانید که آمریکایی‌ها احتیاج دارند به مذاکره‌ی با جمهوری اسلامی. دولتهای آمریکا -هم آن دولت قبلی، هم این دولت، هم دولت اسبق- همه احتیاج دارند نمایش بدهند که ما جایی مثل جمهوری اسلامی را کشاندیم پای میز مذاکره؛ این چیزی است که نیاز دارند. آن روزی که اوباما موفّق شد تلفنی با آقای دکتر روحانی صحبت بکند، اینها آنجا جشن گرفتند که خبرش بعداً رسید به ما از طُرُقی. اینها احتیاج دارند به این قضیّه؛ هیچ لزومی ندارد که ما این احتیاج آنها را برآورده کنیم. حالا [اینکه] چرا ما با مذاکره مخالفیم هم، من دلیلش را قبلاً گفته‌ام، دیگر تکرار نمیکنم. »

۰ نظر ۱۴ شهریور ۹۷ ، ۲۳:۰۸
حسن حیدری
سه شنبه 13 شهریور 1397
شناسه خبر : 292006
کسانی که می خواهند در خط مقدم مبارزه فعال باشند، هیچ جایی نمی توانند تربیت شوند مگر حوزه علمیه. حال سوال این است که چطور می توان حوزه تراز انقلاب اسلامی داشت؟ متاسفانه به جایی رسیده ایم که هیچ نهاد اقتصادی وجود ندارد که از ربا مصون مانده باشد. این اتفاق به دلیل همان نگاهی است که حوزه علمیه تنها باید به مسائل معنوی و آخرتی مردم برسد.
علامه مصباح یزدی در آئین افتتاحیه سال جدید حوزه های علمیه ؛

اولین مسئول در برابر بایسته های اسلامی که باید در جامعه جاری باشد، حوزه علمیه است/ وجود ربا در نهاد های اقتصادی حاصل تفکری است که حوزه را در معنویت محدود می کند/ امروز سوالات در جامعه فراوان است اما پاسخ ها به اندازه کافی نیست.


گروه معارف - رجانیوز: علامه مصباح یزدی در آئین افتتاحیه سال جدید تحصیلی حوزه های علمیه در مدرسه معصومیه قم:
 
« اولین مسئول در برابر بایسته های اسلامی که باید در جامعه جاری و ساری باشد، حوزه علمیه است. خط مقدم مبارزه با دشمنان اعتقادات مردم، روحانیت است. تامین این نیازمندی در درجه اول از اهمیت بالایی برخوردار است که اگر چنین نباشد، خدایی ناکرده اسلام از جامعه رخت برخواهد بست.
 
کسانی که می خواهند در خط مقدم مبارزه فعال باشند، هیچ جایی نمی توانند تربیت شوند مگر حوزه علمیه. حال سوال این است که چطور می توان حوزه تراز انقلاب اسلامی داشت؟ متاسفانه به جایی رسیده ایم که هیچ نهاد اقتصادی وجود ندارد که از ربا مصون مانده باشد. این اتفاق به دلیل همان نگاهی است که حوزه علمیه تنها باید به مسائل معنوی و آخرتی مردم برسد.
 
سه رکن مهم در رابطه با حوزه تراز انقلاب اسلامی وجود دارد. اولین رکن، شناخت صحیح نسبت به اسلام است. هم اینکه چه موضوعاتی را باید دانست و هم اینکه چطور باید آنها را فراگرفت. امروز سوالات در جامعه فراوان است اما پاسخ ها  به اندازه کافی نیست. همه ما نیز می دانیم که با چنین وضعی جامعه اصلاح نخواهد شد.
 
دومین رکن، عامل درونی برای عمل است. صرف دانستن، دردی را دوا نمی کند بلکه باید آنچه را آموخته ایم به کار گیریم و سومین رکن، بصریت اجتماعی است. اگر درک اجتماعی و شناخت مسائل روز و حیله های دشمنان را به خوبی بشناسیم و هر سه رکن را در حوزه علمیه پیاده کنیم، در برابر خداوند متعال رو سفید خواهیم بود وگرنه به هیچ وجه نخواهیم توانست پاسخگوی خون هایی باشیم که در راه این هدف ریخته شده است.
 
بدون اصلاح جامعه نمی شود با هیچ برنامه ای نسل های بعدی را مسلمان نگاه داشت و اگر انحرافی در نسل های بعدی رخ دهد، حوزه علمیه مسئول است. اولین وظیفه ما نیز این است که در مقابل انحرافات سکوت نکنیم. »
۰ نظر ۱۴ شهریور ۹۷ ، ۲۲:۴۸
حسن حیدری
یکشنبه 11 شهریور 1397
شناسه خبر : 291898
اگر  طی این سال‌ها وزارت خارجه موضعی منفعلانه به خود نمی‌گرفت و به پیگیری این مسئله می‌پرداخت امروز مقام انگلیسی با وقاحت تمام اعلام نمی‌کرد: حمایت ما از توافق هسته‌ای جلوی به چالش کشیدن ایران بر سر موضوعاتی که با هم توافق نظر نداریم را نگرفته است.
اگر طی این سال‌ها وزارت خارجه موضعی منفعلانه به خود نمی‌گرفت و به پیگیری این مسئله می‌پرداخت امروز مقام انگلیسی با وقاحت تمام اعلام نمی‌کرد: حمایت ما از توافق هسته‌ای جلوی به چالش کشیدن ایران بر سر موضوعاتی که با هم توافق نظر نداریم را نگرفته است.

گروه بین‌الملل-رجانیوز: معاون امور بین‌الملل وزارت خارجه انگلیس روز گذشته وارد تهران شد تا پیرامون آینده توافق هسته‌ای با مسئولان ایرانی به گفت و گو بپردازد. «آلیستر برت» پیش از ورود به ایران مدعی شده بود که این کشور تاکنون از توافق هسته‌ای حمایت کرده و در صورتی که ایران تعهدات خود ذیل برجام را اجرا نماید، انگلیس نیز متعهد به اجرای برجام خواهد بود.

 

 به گزارش رجانیوز در نگاه اول ادعای حمایت انگلیس از برجام ممکن است چنان دلپذیر به نظر برسد که حامیان دوآتیشه توافق را به وجد آورد و این افراد تا مدت‌های مدید به‌خاطر این پیروزی! بر طبل شادانه بکوبند! اما نکته‌ای که در این میان مغفول باقی مانده آن است که انگلیس به عنوان یکی از کشورهای عضو برجام مدت‌ها قبل، طی یک اقدام متخاصمانه، حق ایران در توافق هسته‌ای را زیرپاگذاشته است! از همین رو در حال حاضر تلاش جهت احقاق حق ضایع شده ایران مهم‌ترین خواسته‌ای است که مسئولان وزارت امور خارجه باید آن را از معاون وزیر خارجه انگلیس  مطالبه و پیگیری نمایند.

 

ماجرای بدعهدی انگلیس

در ماجرای بدعهدی لندن در اجرای برجام متاسفانه باز هم ردپای  یک عقب‌نشینی غیرقانونی و بدون مجوز دولت یازدهم به چشم می‌خورد، آن هم به این امید که عطوفت! کشورهای غربی شامل حال ایران شود و این کشورها لطف کنند و اجازه خرید 900  تن کیک زرد از قزاقزستان  به ایران را صادر نمایند! امری که نهایتاً با مخالفت طرف انگلیسی هیچگاه عملیاتی نمی‌شود! 

 

برای درک بهتر این ماجرا باید کمی به عقب‌تر برویم؛ درحالی که در توافق ژنو قراربود تحریم‌های هسته‌ای به شکل جامع(Comprehensively) لغو گردد در برجام تیم مذاکره کننده محدودیت جدیدی را پذیرفت و قرار شد که برای خرید اقلام هسته‌ای به شکل مورد به مورد(case by case) از کمیسیون مشترک اجازه بگیرد!   

 

متناسب با همین مکانیزم سازمان انرژی اتمی قصد خرید کیک زرد از قزاقزستان داشت؛در همین راستا بود که حسن روحانی در اظهارات 16 آذر 95 خود  در بین دانشجویان بدون درنظرگرفتن حتی احتمال بدعهدی طرف مقابل و با ژست یک پیروز بلامنازع میدان دیپلماسی این مسئله را کار عظیمی دانست و گفت:

 

جوان‌های عزیز بدانند ما بعد از انقلاب یک گرم کیک زرد نتوانستیم وارد کشور کنیم، قبل از انقلاب از آفریقای جنوبی مقداری گرفته بودیم - در داخل هم البته معادنی داریم و می‌توانیم کیک زرد تولید کنیم. البته در حد و رقمی - اما تلاش کردیم از خارج بیاوریم که نشد. اکنون طبق توافقی که در دو هفته پیش صورت گرفت، قرار است که 900 تن کیک زرد وارد کنیم. این موفقیت بزرگی برای انرژی هسته‌ای است و  کار عظیمی شده است.

 

اما آمریکا و غرب در یک اقدام زیاده‌خواهانه که آشکارا بر خلاف برجام بود این خرید را مشروط به پذیرش سه درخواست خود توسط ایران کردند. این سه درخواست عبارت بودند از: 1- خروج آب سنگین مازاد از مرزهای ایران 2- به صفر رساندن اورانیوم باقی مانده در لوله‌ها 3- مسئله الیاف کربن

 

یعنی دقیقاً همان خواسته‌هایی که رهبر انقلاب 25 خرداد سال 95  از علی اکبر صالحی می‌خواهد که مطلقاً زیر بار آن نرود.ایشان تصریح کرده بودند:

 

ما پیش‌پرداخت‌هایمان را همین‌طوری انجام دادیم: ما [غنی‌سازی‌] بیست درصد را تعطیل کردیم، فُردو را تقریباً تعطیل کردیم؛ اراک را تعطیل کردیم، اینها پیش‌پرداخت‌های ما بوده، حالا باز توقّع دارند. من الان اینجا عرض میکنم -اگر آقای دکتر صالحی حضور دارند- این توقّعاتی را که آنها در زمینه‌ی الیاف کربن که در سانتریفیوژها به کار میرود، یا توقّعاتی که در مورد اندازه‌گیری آن سیصد کیلو دارند مطلقاً قبول نکنید، زیر بار نروید. مدام افزون‌خواهی هم میکنند؛ حالا این همه پیش‌پرداخت ما داده‌ایم. به‌هرحال طرف مقابل ما عمل نکرده. 

 

اما مذاکره کنندگان دولت یازدهم بدون توجه به منع صریح رهبر انقلاب و بدون هماهنگی با نهادهای تصمیم‌گیرنده راهبردی چون شورای عالی امنیت ملی، این عقب‌نشینی را انجام دادند تا شاید کمیسیون مشترک با درخواست ایران برای خرید اورانیوم از قزاقزستان موافقت کند؛ اما این همه خوش‌خدمتی هم افاقه نکرد چرا که  انگلیس کشوری بود  که با مخالفت خود مانع خریداری کیک زرد توسط ایران شد.

 

علی اکبر صالحی نوزدهم فروردین سال گذشته و در حاشیه دیدار با معاون نخست‌وزیر مجارستان با اشاره به این بدعهدی انگلیس در خرید کیک زرد می‌گوید:

 

 قرار شده بود ۹۰۰ تن اورانیوم در یک دوره سه‌ساله از قزاقستان به ایران منتقل شود که در لحظات آخر با ممانعت انگلیس فعلاً معلق شده، اما ما به‌طور جدی این درخواست را دنبال می‌کنیم.

 

آب از آب تکان نخورده است!

حال قریب به دو سال از کارشکنی لندن در قبال ایران می‌گذرد و وزارت خارجه دیگر سخنی از فتح‌الفتوح خود نمی‌کند! تنها نتیجه این سکوت و عقب‌نشینی آن‌بوده که معاون امور بین‌الملل وزیر خارجه انگلیس گامی جلوتر آمده و با وقاحت تمام مدعی شده که پیرامون مسائل منطقه‌ای نیز خواهان گفت‌وگو با مقامات ایرانی است!

 

با این تفاسیر و در شرایط فعلی وزارت خارجه نه‌تنها نباید تن به زیاده‌خواهی این کشور اروپایی دهد بلکه باید حق از کف رفته کشور را از معاون امور بین‌الملل وزیر خارجه انگلیس مطالبه کند. در واقع اگر  طی این سال‌ها وزارت خارجه موضعی منفعلانه به خود نمی‌گرفت و به پیگیری این مسئله می‌پرداخت امروز مقام انگلیسی با وقاحت تمام اعلام نمی‌کرد: « حمایت ما از توافق هسته‌ای جلوی به چالش کشیدن ایران بر سر موضوعاتی که با هم توافق نظر نداریم را نگرفته است. در این دیدار من بر برنامه موشک‌های بالستیک ایران و اقدامات آنها در خاورمیانه تاکید خواهم کرد. من از این فرصت برای دیدار و رسیدن به راه حل در پرونده دوتابعیتی‌های بازداشت شده در ایران هم استفاده خواهم کرد.»

 

گفتنی است که عدم پاسخ درخور به طرف انگلیسی ممکن است روز به روز به افزایش زیاده‌خواهی‌های این کشور بیانجامد به همین جهت بهتر مسئولان وزارت خارجه در دیدارهای دوجانبه این مسئله را به قوت پیگیری نمایند.

۰ نظر ۱۴ شهریور ۹۷ ، ۲۲:۳۷
حسن حیدری

مداح بسیجی و رزمنده ۸ سال دفاع مقدس می‌گوید: اشرافی‌گری یعنی وقتی دنیا در نظرت جلوه کرد، دیگر کاری با امام حسین نخواهی داشت. طلحه زمانی مقابل امام علی ایستاد که هزار شتر سرخ‌مو داشت. شتر سرخ‌موی آن زمان یعنی آخرین مدل بنز امروز!

مداح بسیجی و رزمنده ۸ سال دفاع مقدس می‌گوید: اشرافی‌گری یعنی وقتی دنیا در نظرت جلوه کرد، دیگر کاری با امام حسین نخواهی داشت. طلحه زمانی مقابل امام علی ایستاد که هزار شتر سرخ‌مو داشت. شتر سرخ‌موی آن زمان یعنی آخرین مدل بنز امروز!

گروه اجتماعی- رجانیوز: حاج حسین سازور را به عنوان یک مداح بسیجی، رزمنده، صریح، انقلابی و پای کار ولایت می‌شناسند. حسین سازور متولد ۱۳۳۹ و بزرگ شده محله غیاثی در جنوب شرق تهران است. پایاپای چهره هیأتیاش، فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی‌اش هم پررنگ است. حالا بعد از سال‌ها فعالیتش با او درباره وظیفه هیأت نسبت به انقلاب اسلامی گفت‌وگو کردیم که در ادامه مشروح آن را می‌خوانید:

 

 

کارکرد برگزاری هیأت چیست؟

خیلی‌ها الان به دنبال این هستند که فقط هیأت برگزار کنیم؛ که فقط روضه بگیریم و به هیچ مساله‌ای غیر از روضه نپردازیم. حتی قائل به طرح کردن جنایات حکام زمان اهل بیت (ع) هم نیستند، چه برسد به تطبیق آن جنایات با ظالمان امروز.

بالاخره یکی از هنرهای ما در انقلاب و هیأت، باید تطبیق زمان فعل با زمان ائمه معصومین باشد. حتی برخی می‌گویند، با جنایات دشمنان هم کاری نداشته باشید، ما فقط روضه امام حسین را می‌خوانیم.

یک نکته اینجا ضروری است. حتما دیده‌اید که از قدیم در صلوات‌ها می‌گویند قبر امام سوم را با معرفت زیارت کنی، صلوات بفرست. این با معرفت، معنی‌اش این است که همه ابعاد امام حسین را قبول کنید. سیدالشهدا را با معرفت زیارت کردن، یعنی همه ابعادش را قبول و به آن شناخت داشته باشی و در قبالش مسئولیت قبول کنی. شهادت سیدالشهدا، شجاعت سیدالشهدا، عبادت سیدالشهدا، سیاست امام حسین، حکومت‌داری امام حسین، اخلاقیات سیدالشهدا، امامت سیدالشهدا، دست و دلبازی حضرت و.... همه اینها را که جمع کنی، مجموعه‌اش می‌شود معرفت امام حسین علیه‌السلام. هرکس به امام حسین معرفت داشت، باید همه این ابعاد را در هیأت پیاده کند. چرا که هیأت، هیأت امام حسین است. شما نمی‎‌توانید تابلو بزنید هیأت فقط گریه امام حسین. اگرچه همین‌ها هم سودش به ما می‌رسد، زیرا امام حسین هم به گریه ما احتیاج ندارد. گریه بر امام حسین، اوج بندگی است. ما باید در مهم‌ترین زمان‌ها و مکان‌ها به وظیفه‌مان عمل کنیم و چه زمانی از محرم مهم‌تر؟

 

یعنی هیأت باید در همه عرصه‌های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی حضور پیدا کند.

بله، در همه عرصه‎ها باید حضور پررنگ پیدا کند.

میزان حضور هیأت‌ها در عرصه‌های مذکور تا چه حدی باید باشد؟

 

در مسائل کلان باید ورود کنند. مثلا فرض کنید مجلس یک وزیری را استیضاح کرد، خب این جزو کارهای مجلس است و به من ربطی ندارد. اما وقتی برخی افراد بیانیه‌ای علیه نظام اسلامی بدهند، خب در اینجا هیأت باید ورود کند. چرا که هیأت پشتوانه نظام است. چرا که نظام اسلامی، نظام الهی است. این نکته را همه هیأتیها دقت کنند. اینکه ما مدافع حکومت جمهوری اسلامی هستیم، به خاطر خود حکومت نیست. ما مدافع حکومت الهی هستیم. اصل نظام جمهوری اسلامی با دولت جمهوری اسلامی فرق می‌کند. هر خیری در جمهوری اسلامی واقع می‌شود، ناشی از اسلام و نظام اسلامی است. ایرادها و نواقص متوجه بخش‌‎های مختلف دولت‌ها وارگان‌هاست.

 

 

تفاوت بین نظام و دولت چیست؟

دولت بخشی از نظام است. کما اینکه قوه قضائیه هم بخشی از نظام است. اینها اصل نظام اسلامی نیستند. امام خمینی در پیام ۱۲ فروردین فرمود امروز روز نخستین حکومت الله است. نظام اسلامی را نظام خدا می‌داند و به همین دلیل است که ۳۰۰ هزار شهید جانشان را فدا کردند. بیش از یک میلیون جانباز خود را فدا می‌کنند. اشتباهات متوجه بخش‌های ارگان‌ها و دولت‌هاست. امام در وصیت‌نامه و سخنرانی‌هایش، نقشه راه نظام جمهوری اسلامی را ترسیم کرده‌ است. یکی از صحبت‌های امام این است که ما نباید بگذاریم انقلاب به دست نامحرمان و نااهلان بیفتد. معنی ساده این جمله این است که در هرگوشه که خطری متوجه نظام باشد، شما باید حضور پیدا کنی. بحث هیأت، حکومتی و دولتی و... نیست. هیأت امام حسین است. اگر امام حسین را از انقلاب بگیرند، هیچ چیزش به درد ما نمی‌خورد. امام حسین همه انقلاب و همه نظام ماست. اینکه ما برای نظام اسلامی حرص می‌خوریم، فی‌الواقع برای امام حسین جوش می‌زنیم. ما در تاریخ نداریم یک نظام ۴۰ سال مقتدرانه با همه کفر مبارزه کند. البته ‌نمی‌خواهم به اشکالات بپردازم. در ساحت کلان صحبت می‌کنم. ۴۰ سال است که دنیای کفر از ما عصبانی است.

 

هیأت‌ها چگونه می‌توانند مانع شوند که انقلاب به دست نااهلان نیفتد؟ چه کاری از دست هیأت‌ها برمی‌آید؟

بهترین راهش این است که ابتدا معرفتشان را بالا ببرند. هرکس باید ببیند معرفتش نسبت به امام حسین و شهدا و انقلاب اسلامی چقدر است. اگر معرفت بالا باشد، متوجه وظیفه‌ام خواهم شد. آدم‌هایی در تسخیر کفر قرار می‌گیرند که دایره معرفت‌شان تنگ است. یعنی دیدشان باز نیست. به قول امروزی‌ها بصیرت ندارند. در مورد حضرت قمر بنی‌هاشم علیه‌السلام فرموده‌اند نافذالبصیره، یعنی انتهای کار را می‌دید. امام حسینی‌ها باید اینطور باشند. اگر کسی سخنرانی می‌کند، باید انتهای کارش را بداند. امروز اگر حرکتی در جامعه انجام شد، باید بدانند پشتش چه کسی است.

 

چگونه و چطور؟

یعنی بدانند مقصد و منظورشان چیست. امروز مثلا اگر آقای رییس جمهور بگوید رفراندوم برگزار کنیم، اگر سطح معرفت‌ها پایین باشد، خواهند گفت به به! چه حرف خوبی زد!

برخی می‌خواهند راجع به امور الهی هم به مردم ارجاع بدهند و مردم برای خدا هم تصمیم بگیرند. مردم برای اهل بیت هم تصمیم بگیرند. آنکه معرفتش بالا باشد، قیام می‌کند، اعتراض می‌کند و مردم را متوجه ماجرا می‌کند.

 

بالا بردن معرفت چگونه انجام می‌شود؟

حضرت آقا در دیدار با ذاکران امام حسین فرمودند معرفت مستمعین را بالا ببرید. چند راه برای بالا بردن معرفت وجود دارد. اول انتخاب شعر خوب است. دوم استفاده از تاریخ و تطبیقش با زمان حال. سوم برانگیختن احساسات پاک. چهار توجه دادن به سمت قرآن و احادیث اهل بیت. خب همه این مسائل در یک خط شعر نمی‌گنجد. باید از سخنران خوب استفاده کرد. سخنرانی که خودش با معرفت و دلسوز باشد.

 

شعر خوب، چه شعری است؟

ذاکری همه هنر است. وقتی یک مداح، هزار مستمع را به گریه وادار می‌کند، این هنر بزرگی است. یا در مراسم ولادت‌ها، یک نفر چند هزار نفر را به شور و هیجان وادار می‌کند. البته من هزار نفر را مثال زدم، چرا که الان در تهران جلساتی داریم که بیش از چند هزار نفر مستمع دارد. باید در شعر تاریخ زمان اهل بیت آورده شود. تاریخ زمان حال هم آورده شود، روضه امام حسین هم آورده شود، ولایت آورده شود و اینها باهم تلفیق شود و به مستمع داده شود. با هنر به مستمع تفهیم شود. این فقط متعلق به بخش شعر است. بخش روضه و نوحه و سرود قابل بحث است. چرا ما باید در روضه‌ها مردم را به این سو متوجه کنیم که انقلاب اسلامی مال امام حسین است؟ چرا ما نباید در جلسات مردم را به این سمت سوق دهیم که یکی از حرکات مهم امام حسین، مبارزه با اشرافی‌گری و مرفهین بی‌درد بوده است. در تاریخ کربلا، تا قبل از عاشورا، مرفه بی‌درد بسیار داشتیم، ولی امام حسین را رها کردند تا بروند به زندگی بی‌دردشان برسند. چرا نباید اینها گفته شود؟ چرا نباید گفته شود انتهای اشرافی‌گری، جدایی از امام حسین است. همین الان هم اشرافی‌ها از امام حسین جدا شده‌اند.

این همه امام و رهبری راجع به اشرافی‌گری فریاد زدند. اشرافی‌گری یعنی دنیا. یعنی وقتی دنیا در نظرت جلوه کرد، دیگر کاری با امام حسین نخواهی داشت. طلحه و زبیر چه زمانی روبروی امام علی ایستادند؟ وقتی که طلحه در تمام نقاط خوش آب و هوای حجاز، باغ داشت. نقل می‌کنند هزار شتر سرخ مو داشت. شتر سرخ‌موی زمان طلحه یعنی آخرین مدل بنز در زمان حاضر. وقتی کسی به اینجا رسید، با امیرالمومنینی که گیوه به پا می‌کند و نان جو می‌خورد و شب‌ها تا صبح عبادت می‌کند، نمی‌تواند سنخیت و سازگاری داشته باشد. باید با اشرافیت مبارزه کرد. اصلا درست نیست مسؤولان در جمهوری اسلامی زندگی اشرافی داشته باشند.

 

زندگی اشرافی که در برخی مسؤولان وجود دارد ریشه در کجا دارد؟ آیا از ابتدای انقلاب مسؤولان اشرافی داشتیم؟

خیر. بحث اشرافیت در مملکت ما و بعد از انقلاب اسلامی، از زمانی شکل گرفت که برخی بحث فرهنگ تکریم مدیران را مطرح کردند. برخی در اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ گفتند تکریم مدیران باید شکل بگیرد. تکریم مدیران نه به این معنا که مردم به آنها سلام بکنند و احترام بگذارند. بلکه به این معنا که مدیر دستش باز باشد، هر غلطی خواست بکند و هیچکس هیچ چیز به او نگوید. این مساله از آن زمان باب شد. یواش یواش حواشی‌اش هم پررنگ شد. در خطبه‌های نماز جمعه این مباحث را مطرح کردند، در رسانه‌ها گفتند که باید در جامعه پول‌دار و سرمایه‌دار باشد. کار را به جایی رساندند که گفتند پولدارها جنگ را اداره کردند؛ نه جوان‌هایی که خون دادند. خاصیت دنیا هم همین است. اگر برای آدمی که تهی از ایمان و اعتقاد و امام حسین است، دنیا مزه کند، او را با خود خواهد برد.

نکته بعد این بود که این فرهنگ در جامعه ما جا افتاد که هرکس پول داشت می‌تواند قدرت داشته باشد و بعد می‌تواند رییس شود و وقتی رییس شد می‌تواند در مملکت همه کاره شود.

من صریح می‌گویم که در مسؤولان مملکت‌ ما یک مسوول فقیر وجود ندارد و این برای ما ضعف است. چرا که انقلاب ما، انقلاب محرومین بود. امام خمینی خود جزو پابرهنگان بود. اکثر شهدای ما، بچه‌های جنوب شهر بودند. همه پابرهنه بودند. شهید احمد شعبانی، بچه شهرری، همیشه جبهه بود. در سال یکی ـ دو ماه به تهران می‌آمد، کارگری می‌کرد، پولش را در خانه می‌گذاشت و دوباره به جبهه باز می‌گشت.

شما بررسی کنید، کسانی که بنیاد باران را تاسیس کردند و در اکثر شهرها ساختمان و کارمند و حقوق‌بگیر دارند، اینها را از کجا آورده‌اند؟ اصلا چه کسی گفته مسوول در مملکت ما باید پول‌دار باشد؟ این همه ویلاهای شما که کوه را می‌تراشند و ویلا می‌سازند، متعلق به چه کسانی است؟ آب معدنی کوه را در ویلای خود آورده است. چرا باید آقازاده‌ها وارد صادرات و واردات شوند؟ آقازاده یعنی چی؟ آقازاده حضرت علی اکبر علیه‌السلام است که جوانی و عمر و استعداد و همه چیزش را خرج امامش کرد. ان‌شاءالله اگر محرم خدمت آقا مشرف شدم، این را عرض خواهم کرد. چرا باید در نظام جمهوری اسلامی اینقدر فاصله طبقاتی داشته باشیم؟ چرا باید یک نفر یک واحد آپارتمان ۴۰ میلیارد تومنی بخرد؟

 

مردم می‌گویند ۴۰ سال از انقلاب اسلامی می‌گذرد، چرا باید بعد از ۴۰ سال حاکمیت اسلام، چنین چیزهایی باشد.

نه، اشتباه نکنید. این فاصله طبقاتی نتیجه ۴۰ سال دزدی دزدان است. بخشی هم مربوط به ما می‌شود که سرمان به دفاع مقدس و بازسازی و مبارزه با آمریکا گرم بود و از دزدها غافل شدیم. آنها از امنیت سوءاستفاده کردند. مردم را گشنه نگه داشتند که خود پول‌دار شوند. آنها توانستند چهره‌های موجه را با خود همراه کنند تا پوششی برای کارهایشان باشد، و متاسفانه چهره‌های موجه هم گول‌شان را خوردند.

رییس جمهور یکی از ادوار وقت گفته بود بچه‌های ما نمی‌توانند مثل بقیه زندگی کنند، چرا که بچه‌های ما بچه‌های رییس جمهور هستند، باید مثل بچه‌های رییس جمهور باشند. خب وقتی مسوولی اینطور صحبت می‌کند، راه برای بقیه هم باز می‌شود. این فرهنگ کم‌کم در همه رسوخ خواهد کرد. وقتی این فرهنگ رسوخ کرد، من نوعی هم می‌گویم، من سال‌ها در جبهه زحمت کشیدم، من باید ببرم، چرا او ببرد؟ فکر می‌کنند پول‌دار خواهند شد. بدبخت‌ها نمی‌دانند که این پول در آخر، دارشان خواهد زد. پول، سد انقلابی‌گری خواهد بود. فردا اگر بخواهد جایی سخنرانی انقلابی بکند، از اینکه موقعیت فعلی‌اش را از دست بدهد، می‌ترسد.

در حکومت اسلامی، کسی که در هر رده‌ای مسوولیت دارد، باید در سطح مردم زندگی کند، خانه‌اش در بین مردم باشد، دسترسی مردم به او آسان باشد. حق استفاده از امکانات دولتی ندارد. نمی‌تواند امتیازخواهی کند. برای هر روز کاری جواب پس بدهد. آدم‌هایی که بر سر کار می‌گذارد باید بر اساس خواست حکومت اسلامی باشند، نه بر اساس سلیقه شخصی. اگر قانونی برای احراز مسوولیت مطابق حکومت اسلامی داشته باشیم، دیگر کسی اینقدر دست و پا نمی‌زند که نماینده شود. میلیاردها تومان خرج می‌کند که چهار سال در مجلس باشد. آیا این برای خداست؟ برای مسوولیت این همه دست و پا می‌زنند؟ آیا واقعا برای خداست؟ باید نهج البلاغه را منشور زمامداران کنند. اما این کار را نمی‌کنند، چرا که فقط در اسم حضرت را قبول دارند، اما در سیره قبول ندارند. شما بروید زندگی رهبر انقلاب را نگاه کنید. اگر کسی ببیند، باور نمی‌کند.

چرا باید در جمهوری اسلامی مسوولی باشد که گرین کارت دارد؟ چنین مسوولی به ما خدمت می‌کند؟ مگر قحط الرجال است؟ آیا غیر از اینها سیاستمدار و متخصص نداریم؟ چرا با اینها برخورد نمی‌شود؟ ما در همه زمینه‌های تخصصی، افراد دلسوز و انقلابی داریم. خب از اینها استفاده کنید. حکومت اسلامی، حکومتی است که اسلام در آن حاکم است، ‌نه سلیقه شخص.

 

خب چرا برخی از مردم با اینها همراهی می‌کنند؟

ما مقصریم. ما در معرفی اعتقادات ضعیف عمل کردیم. اگر خوب در زمینه اعتقادات عمل می‌کردیم، نتیجه این می‌شد که حتی اگر گرسنه هم می‌بود، دست از اعتقاداتش برنمی‌داشتیم. دیگر کسی مقاله نمی‌نوشت که نتیجه ۴۰ سال مقاومت در برابر دشمن گرسنگی بود، برویم با آمریکا صلح کنیم تا سیر شویم. ما در زمینه باورهای مردم کم کاری کردیم. مسابقه دنیاطلبی را در بین مردم رسوخ دادند. وقتی سه روز تعطیل می‌شود، ببینید جاده‌ها چقدر شلوغ می‌شود. ببینید چقدر کشته می‌دهیم. این چه فرهنگی است؟

 

چه کسی مقصر است؟ الان ما جوانان نسل چهارم انقلاب، یقه چه کسی غیر از شمای نسل اولی را باید بگیریم؟

نسل ما گرفتار دنیا شد و به جای آرمان‌ها، دنیاطلبی را به ارث گذاشت. ما نیامدیم امثال شهید بابایی را به مردم معرفی کنیم. شهید بابایی فرمانده عملیات نیروی هوایی بود. دوستش برایم تعریف می‌کرد که شهید بابایی می‌خواست به جلسه‌ای برود، جورابش سوراخ بود. با اصرار او را راضی کردم که برایش جورابی بگیرم. وقتی جوراب را آوردم، پرسید از کجا آوردی؟ گفتم از کمک‌های مردمی قرض گرفتم. قبول نکرد و پس داد. گفت ما حق چنین کاری نداریم. با جوراب سوراخ وارد جلسه شد.

یکی از آقایان مسوول گفته بود مملکت مال ماست. اینها چون می‌خواهند برای خود شریک جرم پیدا کنند، این فرهنگ را در جامعه رواج می‌دهند. به ظاهر می‌گویند برویم سراغ تفریح و طبیعت. وقتی چندبار می‌روند، می‌گویند خب چه خوب است که ما اینجا ویلایی هم داشته باشیم. ویلایی می‌خرد یا اجاره کند. وقتی خرید، مجبور است در فاصله زمانی کمتری برود، خب می‌شود دو خانه، دو خرج، دو قبض آب و برق. اما اندازه یک خرج از اداره حقوق می‌گیرد. برای آنکه دیگری را جبران کند، باید دو برابر کار کند که نمی‌تواند و وقتش را ندارد.

 

بنزین هم از آب ارزانتر است. کسی که ماشین یک میلیارد تومانی سوار می‌شود، باید هزار تومان بنزین بزند، منی هم که پراید سوار می‌شوم باید هزار تومان بنزین بزنم. وقتی چنین فرهنگی در جامعه رسوخ کرد، توقعات هم بالا می‌رود. بنا بود جمهوری اسلامی در دنیا بنایی بگذارد که کفر از بین برود. امام این ریشه را بنیانگذاری کرد.

 

این اتفاق افتاد یا نیفتاد؟

ریشه موجود است. ریشه موجود است که یمن و عراق و لبنان و سوریه جبهه مقاومت را تشکیل داده‌اند. دنیا دیگر زیر بار آمریکا نخواهد رفت. منتهی ما در پیاده کردن برخی اصول مشکل پیدا کردیم، چرا که به جای احکام، سلیقه‌ها وارد شد. آقا بارها فرمودند خطر نفوذ در مراکز تصمیم‌گیری را جدی بگیرید.

 

مراکز تصمیم‌گیری یعنی کجا؟

مجلس و دولت. اتاق فکرهایی که به مجلس و دولت و ارگان‌ها خوراک فکری می‌دهند.

 

ممکن است بگویند نظامی که هنوز در داخل مشکل دارد، چگونه می‌خواهد با آمریکا مقابله کند؟

 مملکت ما یک ممکلت ولایی است. ولی فقیه در راسش قرار دارد. برای حل مشکلات، ما رییس جمهوری می‌خواهیم که با ولی فقیه حرکت کند. چنین رییس جمهوری مایه برکت خواهد بود. فقط علی برکت‌الله گفتن فایده‌ای ندارد. رییس جمهور باید از ولی فقیه پیروی کند.

 

زمانی می‌گفتند ولایت فقیه دیکتاتوری است. امام فرمود اتفاقا ولایت فقیه آمده جلوی دیکتاتوری را بگیرد. ولی فقیه اساسا نمی‌تواند دروغ بگوید. اگر دروغ بگوید از ولایت ساقط می‌شود. در نمازی که حضرت آقا برای آقای ‌هاشمی خواند، عبارت اللهم انا لانعلم منه الا خیرا نگفت. اگر می‌گفت، دروغ گفته بود و از ولایت ساقط می‌شد. مگر خاله بازی است بیاید بگوید ما از او غیر از خیر ندیدیم؟

 

اشکالات عمده‌ای که در مملکت وجود دارد، بخش عمده‌اش به این خاطر است که همه جمع نمی‌شوند برای نظام کار کنند. ایها المسوولین! چقدر آدم محروم و مستضعف در این مملکت وجود دارد؟ همه مسؤولان می‌دانند. همه مراجع معظم هم اطلاع دارند. این مملکت برای همه است. از دست من و رفقایم بر می‌آمد که به روستایی چند ده نفری برویم و به آنجا کمک کنیم. حالا فرض کنید کسی که مرجع تقلید است، کلامش نفوذ دارد، وجوهات تقدیمش می‌شود، در چند ماهی که حوزه تعطیل است، یکی از مراجع بزرگوار تقلید تشریف ببرند در استان ایلام بنشینند. مقلدین‌شان هم به آنجا خواهند رفت. اشخاص متمولی هم که با آنها در ارتباط هستند، به آنجا خواهند رفت. اگر ایشان سه سال، ماه‌های تعطیل حوزه را به آنجا بروند، دیگر فقیری نخواهد ماند. یکی دیگر از بزرگواران به استان خراسان جنوبی برود. اصلا نفس حضورشان در آنجا تقویت اسلام و نظام اسلامی است. به مقدار زیادی می‌تواند خسارت‌ها را جبران کند. عالم دیگری به استان محروم دیگری تشریف ببرند و دیگر بزرگان عزیز. این مراجع و علما، ذخائر اسلام هستند. وقتی مراجع به مناطق محروم بروند، به واسطه وجود و حضور این بزرگان،‌ فقر از جامعه ما برداشته خواهد شد.

اگر مملکت می‌خواهد از این وضعیت خلاص شود، یکی از راهکارها این است که سازمان بازرسی کل کشور، معاونت بازرسی دفتر مقام معظم رهبری، معاونت اقتصادی وزارت اطلاعات، دیوان محاسبات، دیوان عدالت اداری،‌ تعزیرات حکومتی؛ سازمان‌هایی که تقریبا به طور موازی کار می‌کنند و اطلاعات مالی همه سرمایه داران کشور را دارند. سراغ مسؤولان بروند. یک خانه برای خود و خانواده و یک حقوق برای اداره خانواده به آنها بدهند. باقی پول‌ها را به بیت المال بدهند. باور کنید دیگر فقیری در مملکت نخواهد ماند. افرادی که اسم آقازادگی را یدک می‌کشند، اصلا سیر نمی‌شوند. ۹ نفر در مدت یکی دو ماه، ۱۲۶ هزار میلیارد تومان سود کردند. این ۹ نفر کجا هستند؟

 

در پایان اگر نکته‌ای هست، بفرمایید.

راجع به مسجد و هیأت نکته‌ای داشتم. جریانی می‌خواهد مسجدها را از جوانان خالی کند و همین جریان هیأت‌ها را از معارف تهی می‌کند. چرا باید در فتنه،‌ برخی مساجدمان ضعیف عمل کنند؟ ما در تهران ۲ هزار مسجد داشتیم. یعنی ۲ هزار روحانی و امام جماعت. بالاخره هر امام جماعت باید ۱۰ نفر جوان پای کار انقلاب تربیت کند. باید ۲ هزار روحانی کفن پوشیده، هرکدام به همراه ده نفر، یعنی ۲۰ هزار نفر به کف خیابان می‌آمدند. این توقع زیادی است؟ چرا یک اطلاعیه ندادند؟ سازمان تبلیغات اسلامی همین‌طور. اینها باید پاسخگو باشند.

خب هیأت‌ها که در دست شما و دوستان شماست. چه کسی می‌خواهد هیأت‌ها را از محتوا تهی کند؟

در سال ۸۸، دشمنان قدرت هیأت‌ها فهمیدند. هیأت پای کار آمد. هیأت‌ها در فتنه رفوزه نداشتند. همه پای کار آمدند. دشمن عزمش را جزم کرده که در خطه هیأتیها نفوذ کنند.

چطور می‌توانند نفوذ کنند؟

تربیت سخنران بی‌معرفت برای هیأت‌ها. زیبا صحبت می‌کند، اما محتوا ندارد. جدیدا هم بعضی هیأت‌ها می‌گویند سخنران نمی‌خواهیم، به جایش روضه می‌خوانیم. برای روضه هم دو خط شعر می‌خواند و وارد شور می‌شود. این بی‌محتوایی است. دیگر کسی نیست مثل من به آنها غر بزند.

جوان هیأتی باید یاد بگیرد هزینه بشود. حضرت سیدالشهدا هزینه شد. جای حضرت سیدالشهدا روی سینه پیغمبر و در آغوش حضرت زهرا بود. به کجاها رفت؟ حضرت زهرا هزینه داده است. آن وقت ما می‌خواهیم بالاتر از گل به ما نگویند. این می‌شود نمونه تهی از معرفت. سینه زن، مستمع، مداح، سخنران، بانی، چایی ریز و... باید یاد بگیرند که برای دین خدا باید هزینه شد. آقایی را دیگران باید به ما بدهند، ما نباید دنبال آقایی برویم.

منبع:فارس

۰ نظر ۱۴ شهریور ۹۷ ، ۲۲:۲۶
حسن حیدری
۰ نظر ۱۴ شهریور ۹۷ ، ۲۲:۰۶
حسن حیدری
حضرت امام علی علیه السّلام فرمودند:

یستَدَلَّ عَلَی ادبارِ الدُّوَلِ بِاَربَعٍ:

تَضییعِ الاُصولِ وَ التَّمَسُّکِ بِالفُرُوعِ وَ َتقدیمِ الاَراذِلِ وَ تَاخیرِ الاَفاضِلِ.

چهار چیز باعث شکست دولت‌ها می‌شود:

 ضایع کردن اصول (مسائل مهم)،

 سرگرم شدن به فروع (امور کم اهمیت)،

 به کار گماردن آدم‌های پست،

کنار گذاردن انسان‌های فاضل.

غرر الحکم، ص 342
۰ نظر ۱۴ شهریور ۹۷ ، ۲۱:۴۵
حسن حیدری

عضو مجلس خبرگان رهبری  با بیان اینکه قرار بر این بود که درباره "معیشت مردم" در اجلاس خبرگان توجه ویژه‌ای کنیم، گفت که در همین راستا از روسای قوا دعوت کردیم که حضور پیدا کنند که "رئیس جمهور گفت وقت ندارد".

عضو مجلس خبرگان رهبری با بیان اینکه قرار بر این بود که درباره "معیشت مردم" در اجلاس خبرگان توجه ویژه‌ای کنیم، گفت که در همین راستا از روسای قوا دعوت کردیم که حضور پیدا کنند که "رئیس جمهور گفت وقت ندارد".

گروه سیاسی_رجانیوز: آیت الله محمد مومن عضو مجلس خبرگان رهبری  درباره توجه مجلس خبرگان به مشکلات معیشتی مردم و دعوت از سران قوا برای شرکت در اجلاسیه، اظهار داشت: سال گذشته که خدمت رهبر معظم انقلاب مشرف شدیم، ایشان در صحبت‌هایشان فرمودند که خبرگان خوب است مطالباتی از مسئولان داشته باشند و در همین راستا آیت الله جنتی جمعی از خبرگان را انتخاب کردند که این مطالبات را از مسئولان دنبال کنند.

 

به گزارش رجانیوز به نقل از تسنیم وی افزود: بعد از اینکه کشور دچار اختلال در بازار ارز شد و مردم مشکلات معیشتی پیدا کردند، خبرگان مناسب دید که با توجه به فرمایش رهبری نسبت به این مسئله حساس باشد و آن را پیگیری کند.

 

آیت الله مومن با بیان اینکه جلسه‌ای یک ماه گذشته داشتیم که این مسائل را دنبال کنیم، گفت: بحث معیشت در راستای همان فرمایش رهبری بود که تصمیم گرفتیم در اجلاسیه به آن توجه داشته باشیم.

عضو مجلس خبرگان تصریح کرد: برای تکمیل این بحث از روسای قوا دعوت کردیم که حضور پیدا کنند که "رئیس جمهور گفت وقت ندارد" ولی رئیس قوه قضاییه صحبت کرد و فردا هم رئیس مجلس به جمع خبرگان خواهد آمد.

 

وی در پاسخ به پرسشی درباره نامه اخیر منسوب به کروبی به اعضای خبرگان که مدعی شده بود "سوال از روسای قوا وظیفه خبرگان نیست" اظهار داشت: جواب وی همین است که وظیفه خبرگان مطالبه کردن است از همین رو ما هم مناسب دیدیم که از روسای قوا دعوت کنیم که در اجلاسیه حضور داشته باشند و پیگیری معیشت مردم باشند.

۰ نظر ۱۴ شهریور ۹۷ ، ۲۰:۳۱
حسن حیدری