نگاهی به زندگانی حضرت علی اکبر علیه السلام

حضرت علی اکبر علیه السّلام بزرگتر از حضرت امام سجاد علیه السّلام لقب اکبر نیز ناظر به همین فزونی سن وی بر حضرت امام سجاد علیه السّلام است، اگرچه برخی حضرت امام سجاد علیه السّلام را بزرگتر از او دانسته اند.
به گزارش مشرق،
عاشورا، دانشگاه عشق است. تجلی گاه ایثار و از خودگذشتگی، عزت و سربلندی،
وفا و پایداری و پایمردی است. آکنده از درس و پیام هایی است که پیام آوران
عاشورا مسؤول تبلیغ و بازگویی آنند. عالمان، خطیبان، مبلغان و پیام آوران
کربلاست که با حفظ ارزش های متعالی و عزت حسینی آنرا به نسل های آتی منتقل
کنند. امّا، در نهایت تأسف، در مواردی چند، عده ای بنابر انگیزه های
گوناگون تعهد مزبور را نادیده گرفته و با زیر پا گذاردن ارزش های عالی و
متعالی قیام کربلا اقدامبه تحریف تاریخ عاشورا نموده اند.
بنابراین اساس و نیز اهمیت و برجستگی خاص فکری-عقیدتی ماجرای عاشورا، شرایط
ایجاب می کند پژوهشگرانی پای به عرصۀ تحقیق گذارند و با پژوهش در تاریخ
کربلا، به تفکیک واقعیت از تحریف بپردازند و نیز به بیان چهرۀ حقیقی حادثۀ
کربلا همت گمارند.
از سویی، واقعۀ عاشورا واقعه ای بس عظیم است و پرداختن به جزء جزء حوادث آن
نیازمند زمان، ابزار و امکانات وسیع و گسترده ای است که در توان یک مقالۀ
مختصر نیست. از سوی دیگر، علی اکبر علیه السلام یکی از برجسته ترین شهدای
صحنۀ کربلاست که در فرهنگ محرّم و سوگواری امام حسین علیه السّلام به وی
بهای شایانی داده شده است؛ در حالی که زندگانی وشهادت او در هاله ای از
ابهام باقیمانده و همراه و آمیخته با تحریف بیان می شود. بنابراین نوشتار
حاضر بر حسب وظیفه توجه خویش را به حضرت علی اکبر فرزند امام حسین علیه
السّلام مبذول نموده و می کوشد تا با پژوهش در منابع تاریخی تصویری به نسبت
واضح و روشن از زندگانی و شهادت وی ارائه نماید. در واقع موضوع این سخن
زندگانی و شخصیت علی اکبر علیه السّلام و مقصود آن زدودن زنگار جعل و تحریف
از تاریخ زندگی اوست.
ولادت علی اکبر علیه السّلام
شیخ مفید در«الارشاد»می نویسد: «علی اکبر علیه السّلام هنگام شهادت بیش از
ده سال و تقریبا میان سیزده تا نوزده سال سن داشت»[1] طریحی در«المنتخب»سنّ
علی اکبر علیه السّلام را در روز عاشورا هفده سال[2] و خوارزمی هجده سال
بیان می کند.[3] این شهرآشوب نیز او را هجده ساله معرفی می کند و خاطرنشان
می شود: سن علی اکبر علیه السّلام را بیست و پنج سال هم ذکر کرده اند.[4]
مؤلف«ناسخ التواریخ»نیز می نویسد: «ابن شهرآشوب گوید: علی اکبر علیه
السّلام بیست و پنج ساله بود در یوم طف، اما روایت هیجده ساله اصح است»[5]
بنابر دیدگاه های ارائه شده ولادت علی اکبر علیه السّلام به ظاهر، بعد از
شهادت جدّش امیر المؤمنین علی علیه السّلام بوده است. در حالی که بنابر نقل
ابو الفرج اصفهانی که نقل پسندیده تر و مطمئن تری است. علی اکبر علیه
السلام در ایام خلافت عثمان بن عفان دیده به جهان گشوده و روایاتی نیز از
جدّ بزرگوار خویش، امام علی علیه السّلام و نیز عایشه نقل نموده است.[6]
«ابن ادریس»هم که یکی از علمای مورد احترام و صاحب فن است بر همین عقیده
است و می نویسد: «این علی بن الحسین علیه السّلام در دوران خلافت عثمان
متولد شده است و از جدّش علی بن ابی طالب علیه السّلام روایت نقل کرده
است»[7]
به بیان دقیق تر آن چه صحیح به نظر می رسد تولد علی اکبر علیه السّلام روز
یازدهم شعبان سال سی و سوم هجری یعنی دو سال پیش از قتل عثمان است.[8] بدین
ترتیب هنگام شهادت نیز حدود بیست و هفت سال سن داشته است به خصوص که کلام
متفق علیه مورخان و نسب شناسان می گوید: علی اکبر علیه السّلام بزرگتر از
امام سجاد علیه السّلام و در واقعۀ کربلا بیست و سه ساله بوده است.[9] لقب
اکبر نیز ناظر به همین فزونی سن وی بر امام سجاد علیه السّلام است، اگرچه
برخی امام سجاد علیه السّلام را بزرگتر از او دانسته اند. به ظاهر، شیخ
مفید از جملۀ نخستین کسانی است که به خلاف دیگران قائل به بزرگتر بودن امام
سجاد علیه السلام بر علی اکبر علیه السلام است. او می نویسد: «برای امام
حسین علیه السلام شش فرزند بود:
1-علی بن الحسین الاکبر، کنیه اش ابو محمد و مادرش شاه زنان دختر یزدگرد شاه ایران بود.
2-علی بن الحسین الاصغر که با پدرش در کربلا شهید شد ومادرش لیلا دختر ابی
مرّة بن عروة بن مسعود ثقفی است. و…»[10]. ابن ادریس در برابر این سخن شیخ
موضع گیری نموده است و می گوید: «آن شهید بزرگوارعلی اکبر علیه السلام بود
که در زمان خلافت عثمان متولد شد و از جدّش امیر المؤمنین روایت نقل کرده
است.»[11]سپس در ادامه می نویسد: «در این باره رجوع به اهل فن که نسب
شناسان علمای سیر و تواریخ و اخبارند سزاوارتر است، علمایی مانند: زبیر بن
بکار در کتاب «أنساب قریش»، ابو الفرج اصفهانی در «مقاتل الطالبین»،
بلاذری، مزنی، صاحب کتاب «لباب اخبار الخلفاء»، عمری نسابه در کتاب «مجدی»
و…»[12]
پژوهش حاضر نیز موضع ابن ادریس را می پذیرد و در تأیید او نام برخی از
مورخان را که به بزرگتر بودن علی اکبر علیه السّلام از امام سجاد علیه
السّلام اشاره یا تصریح کرده اند، برمی شمرد:
1-ابومخف(م 157 ه. ق)[13]، بلاذری(م 279 ه. ق،)[14]، یعقوبی(م 284 ه.
ق)[15]، طبری(م 310 ه. ق)[16]، ابن سهل بلخی(م 323 ه. ق)[17]، مسعودی(م
346 ه. ق)[18]، ابو الفرج اصفهانی(م 356 ه. ق)[19]، ابن الخطب خوارزمی(م
630 ه. ق)[20]، عبد الرحمان بن جوزی(م 597 ه. ق)[21] ، ابن اثیر جزری(م
630 ه. ق)[22] ، سبط بن جوزی(م 654 ه. ق)[23]، اربلی(م 692 ه. ق)[24]،
ابن کثیرشامی(م 774 ه. ق)[25]، ابن صباغ مالکی(م 855 ه. ق)[26]، طریحی(م
1085 ه. ق)[27]
نام مادر علی اکبر علیه السّلام
اکثریت قریب به اتفاق مورخان علی اکبر علیه السّلام را فرزند لیلا دختر ابی
مرة بن عروة بن مسعود ثقفی دانسته اند. اما در این میان نقل های ضعیفی نیز
وجود دارد که حاکی از نام های آمنه بنت ابی مرّة، شهربانو یا برّة
است.[28] که با توجه به آرای کثیر مورخان و نیز منظور نمودن معیارهایی
همچون: کثرت نقل، اعتبار شخصیت نویسندگان و ناقلان، تبحر و چیره دستی آنان
در علم تاریخ و نیز تقدم زمانی آنان، نام لیلا دختر ابی مرة بن عروة بن
مسعود ثقفی برای مادر علی اکبر علیه السّلام تثبیت و نام های دیگر از درجۀ
اعتبار ساقط می گردد.
نسب و خاندان مادر علی اکبر علیه السّلام
این بانوی بزرگوار در دامان «میمونه»که دختر ابی سفیان بن حرب بود چشم به
جهان گشود.[29] جد لیلا، عروة بن مسعود، از بزرگان و سرشناسان قوم خود بود و
یکی از آن دو مردی است که کفار قریش می گفتند: «لَوْ لا نُزِّلَ هذَا
اَلْقُرْانُ عَلی رَجُلٍ مِنَ الْقَرْیَتَیْنِ عَظِیمٍ؛ چرا این قرآن برمرد
بزرگ و ثروتمندی از این دو شهر(مکه و طائف)نازل نشده است.»[30]«عروة» با
کتابت و نوشتن آشنا بود و به سبب شرافت و مقامی که در میان قوم خویش داشت
نمایندۀ قریش برای عقد قرارداد صلح حدیبیه شد و به نزد پیغمبر صلّی اللّه
علیه و اله آمد. وی در سال نهم یا هشتم هجری مسلمان شد و از پیامبر صلّی
اللّه علیه و اله اجازه گرفت تا به سوی قوم و قبیله خویش بازگردد. پیامبر
صلّی اللّه علیه و اله در ابتدا به او اجازه نمی داد و می فرمود: «می ترسم
تو را بکشند.» اما به هرطریقی که بود پیامبر صلّی اللّه علیه و اله را راضی
کرد تا با تصمیم وی موافقت کند. «عروة» وقتی به میان قوم و قبیلۀ خویش
بازگشت آنان را به اسلام فرا خواند اما آن ها به جای اجابت دعوت، آزار و
اذیتش نمودند. سرانجام در یکی از سحرگاهانی که به بالای بام خانۀ خویش رفته
بود و اذان می گفت تیر کینه و جهل یکی از افراد قبیله اش آمد و بر پیکر او
نشست و وی را غرقه خون نمود. در همان هنگامی که این منادی اسلام در خون
خویش می غلطید به وی گفتند: «در خونت چه می بینی»؟ گفت: «کرامتی را که
خداوند مرا با آن گرامی داشت و شهادتی را که پروردگار نصیبم نمود. فقط می
خواهم که مرا با شهدایی که در رکاب پیامبر صلّی اللّه علیه و اله جنگیدند و
کشته شدند دفن کنید». به خواسته اش عمل کردند و او را با شهدا به خاک
سپردند. وقتی خبر شهادت او به پیامبر صلّی اللّه علیه و اله رسید ایشان
فرمودند: «مثل عروة به مانند آن رسولی است که خداوند در سوره یاسین یاد
کرده است. قومش را به سوی خدا فراخواند و او را کشتند. »[31]
پدر لیلا «ابو مرة» است که در روزگار رسول خدا (صلّی اللّه علیه و اله)
متولد شد و ازهمراهی آن حضرت بهره برد. هنگامی که «عروة» پدر ابو مرة کشته
شد او و برادرش «ابو ملیح» به خدمت پیامبر صلّی اللّه علیه و اله آمدند و
ماجرای شهادت پدر را باز گفتند و همان جا بود که مسلمان شدند.[32]
حضور مادر علی اکبر علیه السّلام در کربلا
موضوع حضور مادر بزرگوار علی اکبر علیه السّلام در واقعه کربلا از جمله
موضوعات مورد توجه و بی پاسخ تاریخ کربلاست. برخی می گویند: «امام حسین
علیه السلام به لیلا گفت که از جدّم شنیدم: دعای مادر درحق فرزند مستجاب
است. برو در فلان خیمۀ خلوت، موهایت را پریشان کن و در حق فرزندت دعا کن،
شاید خداوند این فرزند را سالم به ما برگرداند.»[33]و نیز نقل می کنند:
«بعد از این که حضرت لیلا رفت در آن خیمه و موهایش را پریشان کرد، نذر کرد:
اگر خدا علی اکبر را سالم به او برگرداند و در کربلا کشته نشود از کربلا
تا مدینه را ریحان بکارد؛ یعنی نذر کرد که سیصد فرسخ راه را ریحان
بکارد!!»[34]در کتاب «ریاض القدس» که یکی از معروفترین و محبوب ترین کتاب
های مقتل نزد مرثیه گویان و وعّاظ کشورهایی نظیر هندوستان، پاکستان و
افغانستان است بیان شده است: «در کتب مقاتل از مادر علی اکبر علیه السّلام
چندان ذکری ننموده اند ولی از علیا مکرمه زینب بیشتر زاری و بی قراری نوشته
اند. جهت این است که لیلا کانّه خود را صاحب پسر نمی دانست؛ برای این که
می دید سلطان مظلومان غریب و بی یاور مانده، لهذا پاکیزه منظری را از روی
طوع و رغبت تصدّق سر پدر کرد.