حضرت امام خامنه ای: نگذارید احساس غیرت انقلابی و تکلیف در مقابل انقلاب، در دلهای شما ضعیف بشود و فرو بنشیند. مثل کسی که از خانواده و حرم و ناموس خوددفاع میکند،ازانقلاب وارزشها و دستاوردهای آن،همین طور دفاع کنید بایگانی آذر ۱۳۹۸ :: فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

خواستۀ ما: اینترنت باید ملّی، امن، پرسرعت، ارزان و پاک باشد

فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

خواستۀ ما: اینترنت باید ملّی، امن، پرسرعت، ارزان و پاک باشد

دیدگاه و باور ما: فضای مجازی در خدمت صدورانقلاب، اقتصاد مقاومتی، صادرات غیر نفتی، نهضت تولید علم، جنبش نرم افزاری، ایجاد اشتغال پایدار، مبارزه با امپریالیسم واستکبار ستیزی یا مهدی ادرکنی
فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

حضرت امام خامنه ای (حفظه الله تعالی): ۱۳۹۴/۰۶/۱۸
«ان‌شاءالله تا ۲۵ سال دیگر، به توفیق الهی و به فضل الهی چیزی به نام رژیم صهیونیستی در منطقه وجود نخواهد داشت.»

بایگانی
پیوندها

۱۲۵ مطلب در آذر ۱۳۹۸ ثبت شده است

مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

بشار اسد: حمایت ایران تلفات جنگ را کاهش داد

رئیس‌جمهوری سوریه حضور نیروهای فرانسوی در خاک کشورش را اشغالگری و نوعی تروریسم خواند و تأکید کرد که پاریس باید از حمایت هر چیزی که بر افزایش خونریزی، قتل و عذاب در سوریه می‌افزاید، دست بردارد.

رئیس‌جمهوری سوریه حضور نیروهای فرانسوی در خاک کشورش را اشغالگری و نوعی تروریسم خواند و تأکید کرد که پاریس باید از حمایت هر چیزی که بر افزایش خونریزی، قتل و عذاب در سوریه می‌افزاید، دست بردارد.

 

به گزارش رجانیوز، «بشار اسد» رئیس‌جمهوری سوریه در گفت‌وگو با نشریه‌ الکترونیک «پاریس مچ» تأکید کرد که جنگ علیه تروریسم در سوریه به رغم پیشروی بزرگ در این زمینه، هنوز پایان نیافته است، و تروریسم همچنان در مناطق شمالی این کشور حضور دارد و ترکیه، ایالات متحده آمریکا، انگلیس و فرانسه همچنان به حمایت از تروریسم ادامه می‌دهند.

رئیس‌جمهوری سوریه خاطرنشان کرد، حضور نیروهای فرانسوی در خاک سوریه، بدون موافقت نظام دمشق، اشغالگری و نوعی از انواع تروریسم محسوب می‌شود و پاریس باید به حقوق بین‌الملل رجوع کند و از حمایت هر چیزی که بر افزایش خونریزی، قتل و عذاب در سوریه می‌افزاید، دست بردارد.

 

بشار اسد ضمن تکذیب هرگونه همکاری بین دمشق و ایالات متحده آمریکا، خاطر نشان کرد در مسئله مبارزه با تروریسم نمی‌توان با حامی تروریسم همکاری کرد.

 

مشروح مصاحبه به شرح ذیل است:

خبرنگار: جناب رئیس جمهور از پنج سال قبل در نوامبر سال 2014 میلادی با شما دیدار کردم، در آن زمان، نیروهای دولتی کنترل یک‌سوم خاک کشور را در دست داشتند. امروز ارتش شما به مناطق مرزی با ترکیه بازگشته است؛ آیا احساس می‌کنید که در این جنگ پیروز شده‌اید؟

بشار اسد: اگر بخواهیم در این مورد سخن بگوییم (باید گفت) این جنگ، جنگ من نیست تا در آن پیروز شوم یا نشوم؛ زیرا روایت غربی‌ها این‌گونه وانمود می‌کند که این جنگ، جنگ رئیس‌جمهوری است که می‌خواهد در مقام خود باقی بماند. در حالی‌که این جنگ، جنگ ملی است.. جنگ ملت سوریه علیه تروریسم است... ما از آن زمان تا امروز گام‌های بزرگی در این جنگ برداشته‌ایم، ولی این بدان معنا نیست که ما پیروز شده‌ایم.. ما هنگامی که تروریسم از بین برود، پیروز می‌شویم.. تروریسم هنوز در شمال سوریه وجود دارد و مساله‌ای جدی‌تر این است که حمایت از این تروریسم ادامه دارد… ترکیه و کشورهای غربی چه آمریکا چه انگلیس و چه فرانسه هنوز از تروریسم حمایت می‌کنند بنابرین خیلی زود است که درباره پیروزی صحبت کنیم.

 

خبرنگار: آیا واقعاً فکر می‌کنید فرانسه به حمایت از تروریسم ادامه می‌دهد؟

بشار اسد: البته، فرانسه در ابتدا تسلیحات ارسال می‌کرد، نمی‌دانم که آیا واقعاً در ماه‌ها یا سال اخیر تغییری در این موضوع ایجاد شده است یا خیر. ما در حال حاضر اطلاعاتی نداریم. اما هنگامی که نیروهای فرانسه بدون درخواست دولت قانونی سوریه وارد خاک این کشور شود، این اشغالگری است. بین حمایت از تروریسم و اعزام نیروهای نظامی برای اشغال یک کشور تفاوت چندانی ندارد.. مساله همان است اما عناوین متفاوت است.

 

خبرنگار: اما فرانسوی‌ها برای حمایت از کُردهایی که با داعش می‌جنگیدند، به سوریه آمدند.

بشار اسد: آیا ما می‌توانیم نیروهای سوریه را بدون درخواست دولت فرانسه به این کشور اعزام کنیم تا با تروریسم مبارزه کنند؟ این کافی نیست که بخواهی با تروریسم مبارزه کنی؛ زیرا برای مبارزه با تروریسم، قوانین بین‌المللی وجود دارد...من باور نمی‌کنم که حسن نیتی در کار باشد. دولت سوریه هم با داعش می‌جنگد؛ چرا از آن حمایت نمی‌شود؟ چرا دولت فرانسه با داعش می‌جنگد، ولی از النصره حمایت می‌کند؟ در حالی که هر دو، تروریست هستند؟

 

خبرنگار: شاید شما به دوره ریاست‌جمهوری «فرانسوا اولاند» (رئیس‌جمهور سابق فرانسه) اشاره می‌کنید هنگامی که «لوران فابیوس» وزیر خارجه وقت فرانسه گفت که شما سزاوار زنده ماندن نیستید، اکنون وضعیت در دوره «امانوئل ماکرون» چیست؟ آیا تغییری را در مواضع فرانسه احساس کرده‌اید؟

بشار اسد: در ظاهر بله. ولی وقتی که اشغالگر باقی بماند، این نوعی تروریسم است. باید این حقیقت را درک کنید. ما باید در مورد تغییر اقدامات صحبت کنیم، نه شکل. اظهارات برای ما مهم نیست بلکه اقدامات روی زمین مهم است.

 

خبرنگار: اقدامات روی زمین چطور باید صورت بگیرد؟

بشار اسد: از طریق بازگشت به قوانین بین‌المللی است. ما از دولت فرانسه چیزی نمی‌خواهیم. ما خواهان حمایت‌های سیاسی و اقتصادی و امنیتی آنها نیستیم. ما به آنان احتیاج نداریم و می‌توانیم امور خود را در سوریه مدیریت کنیم، اما ما می‌خواهیم آن‌ها به نظام بین‌المللی بازگردند.. این نظام در حال حاضر وجود ندارد.. ما شاهد هرج و مرج بین‌المللی هستیم. ما نمی‌خواهیم که آن‌ها از رئیس‌جمهور حمایت کنند، این موضوع برای من اهمیتی ندارد وبرای ما مهم نیست که بگویند این رئیس‌جمهور خوب است یا بد. این مساله سوری است. تنها چیزی که می‌خواهیم این است که آن‌ها از هر چیزی را که خون، قتل و شکنجه در سوریه را افزایش می‌دهد، متوقف می‌کنند.

 

خبرنگار: فرانسه در معرض مشکلی واقعی متعلق به تروریست‌های جهادی مستقر در خاک سوریه قرار دارد، آیا این عناصر در زندان‌های شما به‌سر می‌برند؟

بشار اسد: صرف‌نظر از ملیت‌ها، مقام‌های ذی‌صلاح آمارها را در اختیار دارند،  اما در هر صورت اگر آنان است، مشمول قوانین سوریه خواهند بود. تروریست تروریست است چه فرانسوی باشد چه سوری باشد.

 

خبرنگار: در صورت حصول توافق با «نیروهای حمایت مردمی» و ورود ارتش به این مناطق، به چه نحوی با 400 تروریست تبعه فرانسه، که در حال حاضر در این مناطق محبوس هستند، تعامل خواهد شد؟

بشار اسد: همه تروریست‌های مستقر در مناطق تحت کنترل دولت سوریه مشمول قوانین سوریه خواهند بود. قانون سوریه در رابطه با تروریسم بسیار واضح است و آنها در دادگاه‌های ویژه تروریسم محاکمه می‌‌شوند.

 

خبرنگار: شما قصد ندارید آن تروریست‌ها را به اروپا بازبگردانید همانگونه که «رجب طیب اردوغان» رئیس‌جمهوری ترکیه انجام داد؟

بشار اسد: اردوغان به دنبال باج‌گیری از اروپا است، کسی که به خودش احترام قائل است به این روش حرف نمی‌زند، مؤسسات و قانون وجود دارد و موضوع ارسال تروریست‌ها یا هر شخص محکوم‌شده به کشور دیگری بر اساس توافقنامه‌ها بین کشورها انجام می‌شود. خارج کردن یک تروریست از زندان تا غیرنظامیان را بکشد یک اقدام غیر اخلاقی است.

 

خبرنگار: 8 سال از جنگ گذشت و کشور نابود شد و تعدادی از شهرها ویران شدند. نیمی از ساکنان آن آواره و صدها هزار تن کشته شدند. آیا قبول دارید که بدون حمایت روسیه یا ایران قادر نبودید که در این نبرد پیروز شوید؟

بشار اسد: جنگ دشوار است و آسان نیست و ما هم ابرقدرت نیستیم. ما در حال جنگ با ثروتمندترین و قدرتمندترین کشورهای جهان هستیم. قطعا هیچ شکی وجود ندارد که حمایت دوستانمان به کاهش تلفات منجر شده و به ما برای بازپس‌گیری سرزمین‌مان کمک کرده است. اگر از ما می‌پرسید که آیا سوریه بدون برخورداری از این حمایت به سوی تجزیه یا شکست کامل می‌رفت باید بگویم که این یک سوال فرضی است چرا که گاهی حدس زدن نتیجه بازی تنیسی که در آن 2 بازیکن دخیل هستند دشوار است چه برسد به جنگی که در آن ده‌ها بازیگر و صدها هزار جنگجو دخیل هستند.

 

خبرنگار: آیا شما در طول این جنگ حتی برای یک لحظه به ترک کشور فکر کردید؟

بشار اسد: حقیقت این است که من به به آن فکر نکردم. چون این گزینه موجود نبود یا مطرح نبود. این موضوع فقط توسط مقامات غربی مطرح شد، نمی‌توانم به این گزینه فکر کنم تا زمانی‌که توسط ملت سوریه مطرح نشود، هنگامی که ملت سوریه می‌گویم، منظورم اکثریت مردم سوریه است نه اقلیت از تروریست‌ها یا اقلیت ساختگی توسط آژانس‌های اطلاعات خارجی یا اقلیتی است که به دلیل دریافت پول از قطر دست به تظاهرات زدند. این موضوع توسط اکثریت مطرح نشده است بنابراین من ماندم.

 

خبرنگار: از لحاظ نظامی، جبهه النصره در سال 2013 چندین کیلومتری از محل سکونت شما فاصله داشت، این گروه به محله «العباسیین» و «میدان العباسیین» رسید؟

بشار اسد: درست است. دمشق سال‌ها تحت محاصره کامل یا جزئی قرار گرفته بود. این بزرگ‌ترین انگیزه برای من بود تا بمانم و از کشورم دفاع کنم. این وظیفه من بر اساس قانون اساسی است که از مردم در برابر تروریسم دفاع کنم.

 

خبرنگار: در مورد بازسازی، گفته می‌شود که بازسازی حدود 300 میلیارد دلار تا 400 میلیارد دلار هزینه دارد، در سایه محاصره و تحریم‌های تحمیلی علیه شما که درد و رنج ملت سوریه را می‌افزاید، آیا طرحی برای خارج کردن ملت از فشار و تنگنا را در اختیار دارید؟

بشار اسد: صنعت دارد بزرگ‌تر می‌شود. در برخی از بخش‌ها، به عنوان مثال بخش داروسازی در حال گسترش است، همچنین در مورد بازسازی. شما می‌توانید به حلب بروید که توسط تروریست‌ها به شدت ویران شده ‌است و هر سال شاهد تفاوت بزرگی خواهید شد. دولت و شهروندان مشغول بازسازی هستند.

 

خبرنگار: اما لیره سوریه در بدترین حالت قرار دارد. ارزش آن خیلی افت کرده است و باید سرمایه‌گذاری خارجی داشته باشید. آیا چین و کشورهای دیگر می‌خواهند سرمایه‌گذاری کنند؟

بشار اسد: اخیراً و در طول 6 ماه گذشته، برخی از شرکت‌ها برای سرمایه‌گذاری در سوریه آمده‌‌اند، البته سرمایه‌گذاری خارجی در این شرایط کند به صورت کند باقی خواهد ماند. اما راه‌هایی برای دور زدن تحریم‌ها وجود دارد. آن‌ها به زودی سرمایه‌گذاری خواهند کرد، اما این بدان معنی نیست که روند سرمایه ‌گذاری سریع خواهد بود. من یک واقع‌گرا هستم.

 

خبرنگار: چند سال طول خواهد کشید؟

بشار اسد: این به مدت ‌زمان محاصره و روش‌های آن بستگی دارد. این موضوع همچنین به بازگشت سوری‌ها از خارج بستگی دارد. آنها در حال بازگشت هستند اما به صورت تدریجی. پاسخ دادن به این موضوع دشوار است. اما این یک فرآیند مداوم برای سال‌ها است.

 

خبرنگار: چند نفر سوری به سوریه بازگشت؟

بشار اسد: در کمتر از یک سال بیش از یک میلیون سوری بازگشتند و روند بازگشت در حال حاضر به خصوص پس از آزادسازی دمشق و منطقه جنوبی و اطراف آن افزایش یافته است. البته بخشی از بازگشت نیز مربوط به بازگشت زیرساخت‌ها و سایر خدمات از قبیل برق، مدارس و بیمارستان‌ها است. متاسفانه این سه بخش بیشترین آسیب‌ها را از محاصره و تحریم متحمل شده‌اند. در عین حال غرب بر پناهندگان فشار می‌کند تا به سوریه باز نگردند.

غرب از این مساله انسانی به عنوان یک برگه برای اهداف سیاسی استفاده می‌‌کند.

 

خبرنگار: بسیاری از این مهاجران به دلیل که مخالف شما بودند رفتند. چگونه از آنان دعوت می‌کنید که تا برگردند. چگونه آنها را به بازگشت تشویق می‌کنید؟ آیا آنان مورد عفو قرار خواهند گرفت؟

بشار اسد: بسیاری از آنان طرفدار دولت هستند و انتخابات ریاست‌جمهوری سال 2014 گواهی بر این امر است و آنان در این انتخابات شرکت کردند و به نفع رئیس‌جمهور رای دادند. در مورد بازگشت آنان هیچ مشکلی وجود ندارد. این بازگشت بدون عفو عمومی صورت می‌گیرد. بخشی از کسانی که بر می‌گردند، مخالفان هستند که در حق آنان هیچ پرونده‌ای وجود ندارد؛ زیرا آنان قانون را نقض نکردند. در مورد مخالفت با من، اکنون مخالفان در قلب سوریه وجود دارند و هیچ مشکلی وجود ندارد. ما به طور مداوم با آنان همکاری می‌کنیم. در مورد عفو عمومی، ما هر از گاهی عفو عمومی صادر کردیم، چند ماه پیش یک عفو عمومی صادر کردیم، چون برخی می‌ترسند که بدون عفو عمومی بیایند. فکر می کنند که دستگیر خواهند شد اما تنها کسانی که سلاح حمل می‌کنند دستگیر می‌شوند و حتی آنها را مورد عفو قرار می‌دهیم.

 

خبرنگار: سال گذشته هنگام سقوط «غوطه»، به آنجا رفتم و با چند شورشی جوان در آنجا دیدار کردم  که اسلحه حمل می‌کردند. افسران سوریه از آنان خواستند تا سلاح‌های خود را زمین بگذارند و به آنان گفتند که به آنان آسیبی نخواهد رسید. اما آنان گفتند: شما از ما می‌خواهید سلاح‌های خود را زمین بگذاریم زیرا می‌خواهید ما به ارتش ملحق شویم و این را نمی‌خواهیم... آنان به ادلب رفتند... موضع شما چیست؟

بشار اسد: اگر بخواهیم در مورد حقایق صحبت کنیم، برخی از آن‌هایی که به ادلب رفتند خانواده‌هایشان را ترک کردند و ما به عنوان یک دولتی از آنان مراقبت می‌کنیم. از سوی دیگر، افراد مسلحی وجود دارند که به ادلب رفتند، اما بعداً به ما تسلیم شدند. آن‌ها از ما درخواست کردند و ما به آنان اجازه دادیم تا برگردند و مشمول عفو شدند. به بیشتر آنان گفته می‌‌شد که دولت یا ارتش شما را خواهند کشت. البته هنگامی که آن‌ها به مدت 7 سال خارج از( قوانین) دولت زندگی کردند. اما هنگامی که ارتش وارد غوطه شد، زندگی به حالت عادی بازگشت. مردم عادی به صورت عادی زندگی می‌کنند. ما باید بدانیم که برخی از آنان می‌جنگند نه به دلیل اینکه افراط‌گرایان بودند، بلکه هیچ گزینه‌ای دیگری نداشتند یا باید با تروریست‌ها بجنگند یا کشته شوند. آنان به تدریج پس از اینکه مطمئن شدند تسلیم ما شدند.

 

خبرنگار: آیا از محل اختفای «ابوبکر البغدادی» رهبر ارشد گروه داعش، اطلاعی داشتید و اینکه در عملیات علیه وی با آمریکا همکاری کرده است؟ «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهوری آمریکا در هنگام اشاره به قتل البغدادی، از سوریه نیز تشکر کرد.

 

بشار اسد: همیشه وقتی با این سوال مواجه می‌شوم خنده‌ام می‌گیرد. چرا که سوال مهم‌تر این است که آیا البغدادی واقعاً کشته شده یا خیر و اینکه آیا این «نمایش زیبایی» که آمریکا ترتیب داده؛ واقعاً اتفاق افتاد؟

 

خبرنگار: ولی داعش کشته شدن البغدادی را تایید کرد.

 

بشار اسد: بله. ولی داعش ساخته آمریکا است. این گروه تروریستی جزو نمایشنامه است. هنگامی که البغدادی در زندان آمریکایی بود، آمریکا بازیگری به او آموخت. بنابراین من می‌گویم که این، نمایشنامه بزرگی است، اما آیا واقعا اتفاق افتاد؟ ما نمی‌دانیم.. این بدان معنا نیست که وی کشته نشده است. ولی اگر او کشته شود، به این دلیل نیست که او یک تروریست است. آنها می‌توانستند زمانی که داعش نفت را از سوریه به عراق منتقل کند، به آن حمله کنند ولی این کار را انجام ندادند. افزون بر این، هنگامی که داعش به ارتش سوریه در دیرالزور حمله کرد، آمریکا به ارتش سوریه و نه به داعش، حمله کرد. بنابراین ما با آمریکایی‌ها همکاری نکرده‌ایم. ما در مبارزه با تروریسم نمی‌توانیم با کسانی که از تروریسم حمایت می‌کنند، همکاری کنیم.

 

خبرنگار: پس چرا دونالد ترامپ از سوریه تشکر کرده است؟

 

بشار اسد: این هم یکی از جوک‌های بامزه ترامپ است. این فقط یک جوک است.

 

خبرنگار: در دیدار من با شما در سال 2013 میلادی شما برای من تاکید کره اید که ارتش سوریه هرکز از اسلحه شیمیایی استفاده نکرده است اما بعد از آن مساله «خان شیحون» سپس «دوما» مطرح شد. چرا این تعداد شواهد مربوط به استفاده از سلاح‌های شیمیایی توسط ارتش سوریه وجود دارد؟

 

بشار اسد: نه… شاهدی بر ادعای استفاده از سلاح شیمیایی تا امروز وجود ندارد. استفاده از این سلاح جان صدها یا هزاران نفر را خواهد گرفت و این این اتفاق نیفتاد. اما سبب این شواهد این است که ارتش سوریه در برابر تروریست‌ها پیشرفت می کرد، پس باید بهانه‌ای وجود داشته باشد تا به ارتش سوریه ضربه بزنند و این امر اتفاق افتاد. ادعای استفاده از سلاح شیمیایی در دو حالت استفاده می‌شود: هنگامی که ارتش سوریه در حال پیشرفت باشد یا وقتی که برای عملیات بزرگی آماده می‌شویم پس آنها قبل از آغاز عملیات این ادعا را منتشر می‌کردند تا ارتش سوریه را تهدید کنند. چیز دیگری هم هست. ما به خوبی پیشرفت می‌کنیم پس چرا از سلاح شیمیایی استفاده می‌کنیم؟ ارتش سوریه به هر جا وارد می‌شود، غیرنظامیان در آن جا وجود داشته باشند و آنها به زندگی طبیعی خود باز می‌گردند. پس آنها چطور باقی ماندند و ما از سلاح شیمیایی استفاده کردیم؟ در واقع دروغگویی در مورد این موضوع در رسانه‌های غربی و در سیاست های غربی محدویتی ندارد.

 

منبع: تسنیم

۰ نظر ۰۹ آذر ۹۸ ، ۲۲:۰۱
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

معنای حقیقی «مستضعفین» از منظر قرآن چیست؟

 مستضعف حقیقی کسی است که در برابر مستکبران بایستد و با آنان مبارزه کند تا به پیروزی برسد. اشتباه محاسباتی مهم دشمنان مستکبر و منافقان دقیقاً همین است که «مستضعف» را به معنای ضعیف می‌دانند.

مستضعف حقیقی کسی است که در برابر مستکبران بایستد و با آنان مبارزه کند تا به پیروزی برسد. اشتباه محاسباتی مهم دشمنان مستکبر و منافقان دقیقاً همین است که «مستضعف» را به معنای ضعیف می‌دانند.
گروه معارف-رجانیوز: حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار بسیجیان (۱۳۹۸/۹/۶)، یکی دیگر از مفاهیم تمدن‌ساز قرآنی را مطرح فرمودند. ایشان در این دیدار واژه قرآنی «مستضعف» را بازخوانی کرده و ضمن رد کردن معنای مصطلح امروزی، معنای عمیق تمدنی آن را بر اساس آیه پنجم سوره قصص تبیین فرمودند. ایشان این نکته را به مناسبت تبیین عنوان «سازمان مقاومت بسیج مستضعفین» و در راستای توصیه بسیجیان به «مقاومت» بیان نمودند.
 
به گزارش رجانیوز به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در این یادداشت، بر اساس بیانات رهبر انقلاب اسلامی در دیدار بسیجیان به تبیین مفهوم قرآنی «مستضعف» و رابطه‌ی آن با «مقاومت» و پیروزی نهایی و «وراثت زمین» می‌پردازد.
 
 واژه‌ی استضعاف یکی از واژه‌های پر کاربرد در انقلاب اسلامی است که ریشه در آیات قرآن کریم دارد. از آنجا که این واژه یک مشترک لفظی است، معانی متعددی دارد که باید حدود و تعریف هر یک مشخص و مرزبندی شود. همچنین در عرف قدیم و امروزی در معانی خاصی استفاده شده است. اما از آنجا که این واژه یک واژه قرآنی است، ضروری است آن را از منظر آیات قرآن بررسی کرده و معنای صحیح آن را ارائه کنیم.
 
قرآن کریم، این اصطلاح را در قالب کلمات مختلفی مانند «استضعفوا، یستضعف و مستضعفین» بیان فرموده است و دیگر مشتقات ماده «ضعف» مانند «أضعاف، ضعف، ضعفاء، ضعفین و...» ارتباطی با معنای واژه «استضعاف» ندارند.
این اصطلاح در قرآن کریم در دو معنا به کار رفته است: ۱. مستضعف سیاسی و اجتماعی ۲. مستضعف مالی و اقتصادی. که در ادامه به تبیین هر یک می‌پردازیم.
 
 الف) مستضعف سیاسی و اجتماعی
اولین و مهم‌ترین معنای واژه‌ی مستضعف در قرآن، مستضعف سیاسی و اجتماعی است. به این معنا که برخی انسان‌ها تحت فشارها، ظلم‌ها و تحریم‌های دیگران قرار می‌گیرند و ضعیف دیده و شمرده می‌شوند.(۱) قرآن کریم در ادبیات سیاسی خود، مظلومان را مستضعف و ظالمان را مستکبر نامیده است. به عنوان نمونه در آیات ۳۱ تا ۳۳ سوره‌ی سبأ، به گفتگوی این دو گروه با یکدیگر می‌پردازد. «یَقُولُ الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذینَ اسْتَکْبَرُوا... قالَ الَّذینَ اسْتَکْبَرُوا لِلَّذینَ اسْتُضْعِفُوا... وَ قالَ الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذینَ اسْتَکْبَرُوا»(۲) (مستضعفان به مستکبران گفتند... مستکبران به مستضعفان گفتند...)
 
از آنجا که این معنای مستضعف و مصادیق قرآنی آن، بار انقلابی و ظلم‌ستیزی دارد، در انقلاب اسلامی با الگوگیری از همین مفهوم قرآنی، وارد ادبیات سیاسی دنیا شد. زیرا اصولاً هر انقلابی به ویژه انقلاب اسلامی ایران که یک انقلاب فرهنگی و دینی بود، نیاز به واژه‌سازی‌های متناسب با اندیشه‌ی ناب اسلامی دارد تا با اصطلاحات دیگر کشورهای شرق و غرب که هر یک بار معنایی خاصی را به دوش می‌کشند، مرزبندی کند. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درباره‌ی استفاده از این دو واژه قرآنی می‌فرمایند: «ما به جای استعمالات و اصطلاحاتی که بین چپ‌روها و مارکسیستها و اینها معروف بود، اصطلاح «استکبار» را، اصطلاح «استضعاف» را، اصطلاح «مردمی بودن» را مطرح کردیم و آوردیم.»(۳)
 
ایشان ضرورت و دلیل این مسئله را با ذکر نمونه «مردم سالاری» این‌گونه تبیین می‌کنند: «ما مردم‌سالاری را قبول داریم، آزادی را هم قبول داریم، اما لیبرال‌دموکراسی را قبول نداریم. با اینکه معنای لغوی «لیبرال‌دموکراسی»، همین آزادی و همین مردم‌سالاری است، اما واژه‌ی لیبرال‌دموکراسی در اصطلاح مردم عالم، در معرفت و شناخت مردم عالم، با یک مفاهیمی همراه است که ما از آن مفاهیم بیزاریم؛ نمیخواهیم آن اسم را بر روی مفهوم پاکیزه و سالم و صالح و خالصِ خودمان بگذاریم؛ لذا ما برای نظام مطلوب خودمان، اسم جدید میگذاریم؛ میگوئیم مردم‌سالاری اسلامی، یا جمهوری اسلامی.» (۴)
 
بنابراین مستضعفین در این معنا، به «مؤمنانی» می‌گویند که در برابر مستکبرین می‌ایستند و با اینکه از طرف آن‌ها مورد ظلم واقع می‌شوند، در برابر آنها مقاومت می‌کنند تا به پیروزی نهایی برسند. این معنا را به وضوح در آیه‌ی «قالَ الْمَلَأُ الَّذینَ اسْتَکْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لِلَّذینَ اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ صالِحاً مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ قالُوا إِنَّا بِما أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ»(۵) می‌توان دید، آیه می‌فرماید: «سران مستکبر قوم صالح که رسالت او را نپذیرفتند، به ناتوان شمرده‌شدگان جامعه که ایمان آورده بودند گفتند: آیا میدانید که صالح از جانب پروردگارش به رسالت فرستاده شده است؟ گفتند: بیگمان، ما به آنچه او بدان فرستاده شده است ایمان داریم. در مقابل، مستکبران گفتند: تردید نکنید که ما به آنچه شما بدان ایمان آورده‌اید کافریم.»
 
خداوند در این آیه، جوامع را به دو گروه مستکبر و مستضعف تقسیم می‌کند و از مستضعفان با عنوان «مؤمنان» و از مستکبران با نام «کافران» یاد می‌کند. مستضعفان در حقیقت کسانی‌اند که به رهبر دینی خود ایمان آورده و در برابر زورگویان و مستکبران، مقاومت می‌کنند تا در نهایت بر مستکبران غلبه کنند.
 
 ب) مستضعف مالی و اقتصادی
معنای قرآنی دیگر واژه‌ی «استضعاف»، استضعاف مالی و اقتصادی است. به عنوان نمونه آیه «وَ تَرْغَبُونَ أَنْ تَنْکِحُوهُنَّ وَ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الْوِلْدانِ»(۶) (خداوند درباره زنان نظر می‌دهد... درباره دختران یتیمى که به ازدواج با آنها رغبت دارید و نیز درباره کودکان ناتوان شمرده شده) این معنا را می‌رساند.
 
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای آنگاه که درباره‌ی رسیدگی مسئولان به وضع معیشتی مردم سخن می‌گویند، از این اصطلاح استفاده می‌کنند و منظور ایشان، همین معنای اقتصادی و مالی است. به همین دلیل در قریب به اتفاق بیانات خود، این واژه را در کنار معنای مترادف آن یعنی واژه «محروم» و در برخی موارد «فقیر» به کار برده‌اند. «مهم‌ترین مسأله‌ی دستگاه ما و نظام جمهوری اسلامی کوشش برای رفع فقر و محرومیت در جامعه، و حمایت و کمک به طبقات مستضعف و محروم است.»(۷) همچنین «رفع فقر از زندگی فقرا و مستضعفان، چیزهایی است که مورد رضای الهی است.»(۸) و موراد دیگر.(۹)
 
 نتیجه‌گیری معنایی
از آنچه گفتیم روشن شد، قرآن کریم این اصطلاح را در دو معنا به کار برده است. اگر به بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نیز نگاه کنیم، می‌بینیم ایشان نیز بر اساس آیات قرآن، این واژه را به مناسبت‌های مختلف در معنای متناسب خودش به کار برده‌اند. لذا آنگاه که ایشان از تحریم‌ها، فشارها و زورگویی‌های دشمنان و آمریکا علیه مردم مسلمان و جوامع اسلامی سخن می‌گویند، منظورشان استضعاف سیاسی است. یعنی همان تقابل استکبار و استضعاف؛ اما آنگاه که خطابشان به مسئولان و توصیه برای رسیدگی به مشکلات معیشتی مردم است، منظورشان مستضعف مالی است. به همین دلیل از اصطلاح مستضعف و محروم استفاده می‌کنند و تأکید می‌کنند که «ما مستضعف سیاسی نداریم، این را بارها گفته‌ام، اما مستضعف مالی داریم.»(۱۰)
 
دلیل اینکه در جامعه‌ی اسلامی مستضعف سیاسی نداریم این است که مستضعف سیاسی مربوط به نظام طاغوت است و اصولاً در ساختار نظام اسلامی، مستضعف سیاسی معنا ندارد. زیرا حکومت اسلامی و نظام سیاسی اسلامی اساساً مستکبر نیست تا مستضعفی داشته باشد و تنها در برابر استکبار جهانی معنا دارد. حضرت امام خمینی نیز اشاره به همین معنای استضعاف دارند: «ما همه جزء مستضعفین هستیم، یعنی ما اشخاصی بودیم که ابرقدرت‌ها ما را ضعیف می‌شمردند، ما را هیچ می‌دانستند ما می‌خواهیم از این جهت بیرون بیاییم.»(۱۱)
 
بنابراین اگر اصطلاح مستضعف یا بسیج مستضعفین را به کار می‌بریم، منظور مستضعف سیاسی در برابر فشارها، تحریم‌ها و دشمنی‌های استکبار جهانی علیه مردم ایران است. لذا ایشان در یکی از بیانات خود می‌فرمایند: «آن هنگام که از مبارزه و مقابله با استکبار جهانی و قلدر‌ها و غارتگرهای جهان حرف می‌زنیم، مخاطب ما تمام مستضعفان عالمند. این، طبیعت پیام ماست؛ استکبار جهانی هم این مطلب را می‌داند. دشمنی او با ما و امام (ره) و انقلاب اسلامی نیز به خاطر همین نکته است.»(۱۲)
 
ایشان در بیان زیبایی معانی این واژه را از یکدیگر تفکیک کرده و می‌فرمایند: «نفسانیاتِ مجموعه‌ی ستمگر، ظلم را به وجود می‌آورد. مجموعه‌ی مستکبر، استضعاف را به وجود می‌آورد. مجموعه‌ی تمامت‌خواه و فزونی‌طلب و بی‌رحم، فقر را به وجود می‌آورد، گرسنگی را به وجود می‌آورد. این نفسانیات است که این همه مفاسد در عالم از اولِ تاریخ تا امروز وجود داشته.»(۱۳) ایشان ظلم را نتیجه‌ی ظالمان، استضعاف را نتیجه‌ی مستکبران و فقر را نتیجه‌ی دنیاگرایان می‌داند.
 
معنای مستضعف سیاسی
نکته‌ی مهم بیانات رهبر انقلاب این بود که ایشان مستضعف را الزاماً به معنای انسان‌های «بی‌قدرت، آسیب‌پذیر، ذلیل و فرودست» نمی‌دانند. «مستضعفین را بد معنا میکنند؛ مستضعفین را به افراد فرودست یا حالا اخیراً -یعنی این چند سال اخیر باب شده- اقشار آسیب‌پذیر [معنا میکنند]، یعنی آسیب‌پذیران؛ نه، قرآن مستضعف را این نمیداند.»(۱۴)
 
روشن است که انسان‌های مظلوم الزاماً به معنای انسان‌های آسیب‌پذیر و فرودست نیستند. چه بسیار انسان‌های مستضعفی که فرومایه و فرودست و آسیب‌پذیر نیستند. همچنین اگر به بیانات امام خمینی (ره) نیز نگاه کنیم، معنای امروزی که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای آن را رد کردند، مدّ نظر امام خمینی (ره) نیز نبوده است؛ چه برسد به اینکه معنای قرآنی و اسلامی باشد. امام خمینی درباره‌ی استفاده‌ی قرآن از واژه مستضعف و تفاوت آن با واژه ضعیف می‌فرمایند: «قضیه استضعاف همین است. نه این‌که خدا می‌فرماید ضعفا. ضعفا نه، مستضعف‌ها. یعنی آنهایی که قدرت دارند، قدرت ایمان دارند و آنها [مستکبرین] نمی‌فهمند و اینها را مستضعف حساب می‌کنند. می‌گویند این‌ها ضعیفند.»(۱۵) از طرفی دیگر همین مستضعفین باقدرت خود توانستند انقلاب اسلامی را پدید آورند و چهل سال در برابر زورگویی‌های مستکبران مقاومت کنند.
 
قرآن کریم نیز مستضعفین را به دو گونه تقسیم می‌کند: ۱. مستضعفینی که در برابر مستکبرین ایستادند و بر ایمان خود استقاومت ورزیدند. ۲. مستضعفینی که در برابر مستکبرین کوتاه آمدند و خود با دستان خود مستضعف شدند.
 
خداوند در آیه‌ای می‌فرماید وقتی فرشتگان جان برخی انسان‌هایی را که ایمان نیاورده‌اند و دین الهی را یاری نکرده و دستورات او را اجرا نکرده‌اند، می‌گیرند، از آنها سؤال می‌کنند، چرا این‌گونه بودید؟ آنها می‌گویند: «کُنَّا مُسْتَضْعَفینَ فِی الْأَرْضِ»(۱۶)(ما جزء مستضعفان بودیم). در ادامه فرشتگان آنها را به خاطر این بهانه و کوتاهی در اقامه‌ی دین الهی توبیخ می‌کنند و خداوند جایگاه آنان را دوزخ می‌داند.
 
بنابراین مستضعف حقیقی کسی است که در برابر مستکبران بایستد و با آنان مبارزه کند تا به پیروزی برسد. اشتباه محاسباتی مهم دشمنان مستکبر و منافقان دقیقاً همین است که «مستضعف» را به معنای ضعیف می‌دانند. بله برخی کشورهای مستضعف ضعیفند زیرا به مقابله با استکبار بر نمی‌خیزند. در لغت عرب نیز، مستضعف هم به معنای «ضعیف شمرده شده» است و هم به معنای «ضعیف دیده شده».(۱۷) در حالی که ممکن است در حقیقت ضعیف نباشند.
 
استضعاف و وراثت بر زمین
بر اساس آنچه درباره معنای حقیقی مستضعف گفته شد، مستضعفان، هرچند مورد ظلم واقع می‌شوند اما در برابر مستکبران می‌ایستند و مبارزه می‌کنند تا به پیروزی برسند. به همین دلیل حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بارها از سه گانه‌ی «اقتدار، مظلومیت، پیروزی» استفاده کرده‌اند و الزاماً ملت مظلوم و مستضعف را ملت ضعیف و شکست خورده نمی‌دانند. رهبر انقلاب در توصیف امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) این‌گونه می‌گویند: «یک انسان قوی و مقتدر. درعین‌حال، همین انسان قوی، مظلوم است... درعین‌حال انسان وقتی مجموع قضایا را نگاه میکند، می‌بیند در این مصاف طولانی، پیروز نهایی، امیرالمؤمنین است.»(۱۸) و قائلند دوران حکومت حضرت، «دوران یک حکومت مقتدرانه و درعین‌حال مظلومانه و پیروز بود.»(۱۹)
 
ایشان امام خمینی (ره) را نیز با همین صفات سه گانه معرفی می‌کنند(۲۰) و ملت ایران را «ملت مظلوم اما درعین‌حال مقتدر و در نهایت پیروز»(۲۱) می‌دانند. مظلومیت ملت ایران به خاطر دشمنی‌های استکبار است و اقتدار آن به خاطر اسلام است.(۲۲) حتی برای ملت ایران این‌گونه دعا می‌کنند: «پروردگارا! این ملت مقتدر و مظلوم را در مقابل دشمنانش به پیروزی برسان.»(۲۳) خداوند نیز در دو آیه‌ی قرآن به این مستضعفان وعده‌ی «وراثت زمین» را داده است.
 
آیه اول:
«وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذینَ کانُوا یُسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا... بِما صَبَرُوا.»(۲۴) (ملتی را که در مقابل مستکبران فرعونی مستضعف بودند، وارث شرق و غرب زمین کردیم... به خاطر مقاومتی که انجام دادند.)‌
 
بر اساس این آیه سه مفهوم «استضعاف»، «وراثت زمین» و «مقاومت» سه مفهوم در هم تنیده و مرتبط با یکدیگر هستند و این معنا را می‌رسانند که پایان تاریخ و حکومت بر زمین، قطعاً از آن مستضعفان است و این حکومت و پیروزی نهایی به دلیل صبر(۲۵) و مقاومت مستضعفان است. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نیز در بیانات در دیدار بسیجیان (۱۳۹۸/۹/۶) بعد از اینکه بسیجیان را به مقاومت توصیه می‌کنند، به مفهوم «مستضعفین» می‌پردازند تا رابطه‌ی مقاومت و استضعاف و سپس وراثت بر زمین را تبیین کنند.
 
آیه دوم:
«وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ.»(۲۶) (آرى، فرعون براى نابودی مؤمنان به موسی تلاش می‌کرد، در حالیکه ما می‌خواستیم کسانى را که در زمین به استضعاف کشیده شده بودند نعمتى گرانسنگ عطا کنیم؛ آنان را پیشوایانى قرار دهیم که از ایشان پیروى شود و مواهبى را که در اختیار فرعونیان بود از آن ایشان کنیم.)
 
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بر اساس این آیه می‌فرمایند: «مستضعفین یعنی ائمّه و پیشوایان بالقوّه‌ی عالَم بشریّت؛ این معنای مستضعفین است. کسانی که وارثان زمین و همه‌ی موجودی زمین خواهند بود؛ بسیج مستضعفین این است. مستضعف یعنی آن کسی که بالقوّه صاحب وراثت عالَم است، بالقوّه خلیفةالله در زمین است،‌ بالقوّه امام و پیشوای عالَم بشریّت است.»(۲۷) و در فرازهای بعدی سخنان خود، پیروزی نهایی را متعلق به این‌گونه انسانها می‌دانند: «این را من عرض بکنم به شما. پیروزی ملّت ایران و پیروزی بسیج و پیروزی این جریان عظیم انقلابی در ایران، تضمین‌شده است.»(۲۸)
 
نکته مهم‌تر اینکه سه گانه‌ی «استضعاف، مقاومت، پیروزی» در طول تاریخ بارها به حقیقت پیوسته است. نمونه‌ی قرآنی آن را در داستان بنی‌اسرائیل می‌بینیم که بیشترین آیات استضعاف مربوط به آنهاست و نمونه‌ی عینی تاریخی نیز، انقلاب اسلامی ایران و چهل سال مقاومت مردم مستضعف ایران در برابر استکبار است. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بر اساس آیه‌ی «وَاذکُروا اِذ اَنتُم قَلیلٌ مُستَضعَفُون»(۲۹) ما را به این نکته توجه می‌دهند که: «کجا بودیم ما، به کجا رسیدیم... یادمان نرود آن‌روزی را که ما مستضعف بودیم، کم بودیم، زیردست بودیم. امروز بحمدالله خدای متعال دست آنها را قوی کرده است.»(۳۰)
 
نتیجه اینکه از دیدگاه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای مفهوم «بسیج مستضعفین» یک مفهوم تمدن‌ساز است. بسیج مستضعفین یعنی مردمان مظلوم و مؤمن و در عین حال مقتدری که با تمام توان در برابر ظلم‌ها و فشارهای دشمنان مستکبر ایستاده‌اند تا خداوند پیروزی نهایی و وراثت زمین را به آنان عطا کند.
 
پانوشت:
۱) در کتب لغت، هم به معنای ضعیف دیدن دیگران و هم به معنای ضعیف شمرده شدن توسط دیگران آمده است.
۲) سوره سبأ، آیات ۳۱ تا ۳۳
۳) بیانات در دیدار بسیجیان استان کرمانشاه‌، ۱۳۹۰/۰۷/۲۲
۴) همان
۵) سوره‌ی اعراف، آیه ۷۵
۶) سوره‌ی نساء، آیه ۱۲۷
۷) بیانات در دیدار با رئیس جمهور و اعضای هیأت وزیران، به مناسبت گرامیداشت هفته‌ی دولت ۱۳۷۰/۶/۳
۸) بیانات در دیدار علما، طلاب و اقشار مختلف مردم قم به مناسبت سالروز ۱۹ دی ماه ۱۳۷۵/۱۰/۱۹
۹) برای اطلاع بیشتر. ر.ک: گزیده‌ای از بیانات رهبرانقلاب اسلامی درباره‌ی «مستضعفین»
۱۰) بیانات در خطبه‌های نمازجمعه تهران، ۱۳۶۱/۰۳/۱۴
۱۱) صحیفه امام خمینی، ج۷، ص۳۶۹.
۱۲) سخنرانی در مراسم بیعت گروه کثیری از ائمه‌ی جمعه و روحانیون استان مازندران و اصفهان و علما و طلاب کشورهای اسلامی مقیم ایران ۱۳۶۸/۴/۴
۱۳) بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در هفدهمین اجلاس نماز، ۱۳۸۷/۰۸/۲۹
۱۴) بیانات در دیدار بسیجیان، ۱۳۹۸/۹/۶
۱۵) صحیفه‌ی امام خمینی، ج۱۰، ص۱۲۱.
۱۶) سوره نساء، آیه ۹۷
۱۷) المصباح المنیر، ج‌۲، ص۳۶۱
۱۸) بیانات در مراسم بیست و نهمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله)، ۱۳۹۷/۰۳/۱۴
۱۹) بیانات در خطبه‌های نمازجمعه، ۱۳۷۷/۱۰/۱۸
۲۰) بیانات در مراسم بیست و نهمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله)، ۱۳۹۷/۰۳/۱۴
۲۱) دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه با رهبر انقلاب، ۱۳۹۸/۰۴/۰۵
۲۲) بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران حج، ۱۳۸۷/۰۸/۱۵
۲۳) خطبه‌های نماز جمعه تهران، ۱۳۸۸/۰۳/۲۹
۲۴) سوره‌ی اعراف، ۱۳۷
۲۵) برای اطلاع مستدل و مستند از این نکته که صبر در قرآن به معنای مقاومت است، به یادداشت «معنای صبر، مقاومت است نه تسلیم شدن» در سایت KHAMENEI.IR مراجعه نمایید.
۲۶) سوره‌ی قصص، آیه ۵
۲۷) بیانات در دیدار بسیجیان، ۱۳۹۸/۹/۶
۲۸) همان
۲۹) سوره‌ی انفال، آیه ۲۶
۳۰) بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری، ۱۳۹۲/۱۲/۱۵
 

 

۰ نظر ۰۹ آذر ۹۸ ، ۲۱:۴۸
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

۵ دستور مهم دادستان کل کشور به بانک‌ها

کد خبر 1014925
تاریخ انتشار: ۹ آذر ۱۳۹۸
عدم اخذ تصویر شناسنامه و کارت ملی از مشتریان بانک‌ها

گام‌های مهم قوه‌قضاییه در حمایت از تولید، منجر به صدور ۵دستور مهم دادستان کل کشور به نظام بانکی شده که بر اساس آن، بانکها تنها در شرایط خاص اجازه ممنوع‌الخروجی، انسداد حساب یا حکم جلب دارند.

به گزارش مشرق،  موضوع ممنوع الخروجی صاحبان واحدهای تولیدی، صدور حکم جلب و ممنوع الخروجی آنها طی سال‌های گذشته، از جمله اقدامات سریع بانکها برای فشار آوردن به حوزه تولید جهت پرداخت تسهیلات فارغ از شرایط خاص تحریمی و اقتصادی کشور بوده است که منجر به ایجاد مشکلات بسیار برای تولیدکنندگان شده است. بر این اساس، قوه‌قضاییه با برداشتن گام‌های مهم و اثرگذاری در حمایت از تولیدکنندگان، نامه‌ای را به نظام بانکی اعم از بانکهای دولتی، نیمه دولتی و خصوصی ارسال کرده که بر مبنای آن، صدور ۵دستور مهم دادستان کل کشور به نظام بانکی را منجر شده است.

بیشتر بخوانید:

درخشان: طراحان درکی از مفهوم استقلال بانک مرکزی نداشته اند/ معصومی نیا: ریشه مشکلات ربوی در ساختار بانک است/ عیسوی: در این طرح بنگاه‌داری ممنوع و حتی محدود نشده است

بر این اساس، سعید عمرانی، معاون قضایی دادستانی کل کشور با ارسال نامه‌ای به بانکها، تاکید کرده است که بانکهای دولتی، نیمه دولتی و خصوصی تنها در شرایط خاص اجازه ممنوع‌الخروجی، انسداد حساب یا حکم جلب دارند.خبرگزاری مهر به صورت اختصاصی، متن کامل نامه معاون قضایی دادستانی کل کشور به شورای هماهنگی بانکهای دولتی و نیمه‌دولتی و نیز شورای هماهنگی بانکهای خصوصی را منتشر کرده است:

جناب آقای علیرضا قیطاسی/جمشیدی

دبیر محترم شورای هماهنگی بانکهای دولتی و نیمه‌دولتی/دبیر محترم کانون بانکها و موسسات اعتباری خصوصی

با سلام و احترام

با عنایت به فرمایشات مقام معظم رهبری در راستای حفظ رونق تولید و امنیت اقتصادی و تداوم فعالیت‌های اقتصادی واحدهای تولیدی و به منظور جلوگیری از اخلال در نظام اقتصادی با تعطیلی کارخانه‌ها و اقدامات اتخاذی بانکها در ممانعت از حق شرکت‌ها و واحدهای صنعتی و صیانت از سرمایه‌گذاری های مشروع، با استناد به ماده ۷۸۰ قانون مدنی که به موجب آن، مرتهن نسبت به عین مرهونه دارای حق اولویت است، لذا در صورتی که محل اجرای طرح جزو وثایق رهنی بانک باشد و میزان ارزش آن بر اساس نظر کارشناس رسمی دادگستری( در صورت اختلاف تعیین کارشناس توسط نماینده ستاد تسهیل و رفع موانع تولید) کفاف پرداخت بدهی های شرکت و واحد تولیدی به بانک یا موسسه مالی و اعتباری را نماید، بانکها و موسسات مالی و اعتباری حق اقدام اجرایی نسبت به سایر وثایق را نداشته و در صورت رضایت بدهکار اولویت در صدور اجراییه و اقدام اجرایی با محل طرح خواهد بود.

از سوی دیگر، به استناد ماده واحده قانون عدم التزام سپردن وثیقه ملکی به بانکها و دستگاهها و سایر موسسات و شرکتهای دولتی مصوب ۱۳۸۰/۳/۲۷ اخذ وثیقه ملکی خارج از محل طرح منوط است به رضایت تسهیلات گیرنده و اسناد ترهین تنظیمی غیر از محل طرح که بدون اخذ رضایت از تسهیلات گیرنده تنظیم گردیده غیرنافذ می‌باشد.

از طرفی بر اساس تبصره یک ماده واحده قانون منطقی کردن نرخ سود تسهیلات بانکی متناسب با نرخ بازدهی در بخش های مختلف اقتصادی مصوب ۱۳۸۵/۲/۳۱ در عقود امور مشارکت برای تولید بانک نمی تواند از شریک وثیقه خارج از محل طرح بخواهد لذا اخذ وثایق ترهینی خارج از طرح توسط بانکها و موسسات مالی و اعتباری از تسهیلات گیرنده، اقدامی بر خلاف قانون بوده و می تواند موجب اخلال در نظم و امنیت اقتصادی باشد و مشمول ضمانت اجراهای قانون خواهد بود.

همچنین در صورتی که ارزش وثایق ترهینی نزد بانک یا موسسات مالی و اعتباری طبق نظر کارشناس رسمی دادگستری کفاف بازپرداخت و تسویه بدهی به میزان مبلغ اعلامی بانک که مطابق با قوانین آمره کشور و مورد تائید کارشناس رسمی دادگستری در امور بانکی یا حسابداری است را داشته باشد، بانکها و موسسات مالی و اعتباری حق ندارند نسبت به انسداد حساب های جاری شرکتها و واحدهای تولیدی اقدام نموده و یا از ارایه دسته چک به خودداری نمایند و یا اینکه اقدام به جلب یا ممنوع الخروجی مدیران واحدهای مذکور نمایند. بدیهی است هر نوع اقدام در این رابطه از مصادیق بارز جرم ممانعت از حق و وسلب آزادی مشروع افراد بوده و تعقیب کیفری متخلف را در پی خواهد داشت.

با اسناد به بخشنامه شماره ۱۰۲۶۴ ریاست جمهوری مورخ ۱۳۷۳/۷/۲ و همچنین بر اساس دادنامه شماره ۶۴ هیات عمومی دیوان عدالت اداری مورخ ۱۳۹۸/۱/۲ و بخشنامه بانک مرکزی به شماره ۱۵۸۷۱۶/۹۸- ۱۳۹۸/۵/۱ بانکها و موسسات مالی و اعتباری در مورد تسهیلاتی که وثایق ترهین آنها با اولویت محل طرح، کفاف بازپرداخت بدهی مرتبط با تسهیلات ماخوذه را دارد، حق مراجعه مستقیم به ضامنین و اقدامات تامینی و ترهینی نسبت به اسناد ذمه‌ای(چک و سفته و ...) را نداشته و ملزم هستند طلب خود را ابتدا از محل ثایق ترهینی محل طرح تسویه نمایند و تنها در صورت اتمام عملیات اجرایی و تنظیم صورت مجلس مزایده و عدم کفاف ارزش وثایق بابت تسویه مابقی طلب تسویه نشده خود حق رجوع به ضامنین را بر اساس قرارداد اولیه خواهند داشت.

علیهذا با استناد به مانحن فیه و مواد ۲۹۰ ق م و ماده واحده قانون عدم الزام سپردن وثیقه ملکی به بانکها و دستگاهها و سایر موسسات و شرکتهای دولتی مصوب ۱۳۸۰/۳/۲۷ و ماده واحده قانون منطقی کردن نرخ سود تسهیلات بانکی متناسب با نرخ بازدهی در بخش های مختلف اقتصادی مصوب ۱۳۸۵/۲/۳۱ و بخشنامه شماره ۱۰۲۶۴ ریاست جمهوری مورخ ۱۳۷۳/۷/۲ و دادنامه شماره ۶۴ هیات عمومی دیوان عدالت اداری مورخ ۱۳۹۸/۱/۲۰ و بخشنامه بانک مرکزی به شماره ۱۵۸۷۱۶/۹۸- ۱۳۹۸/۵/۱۰ شایسته است به فوریت نسبت به اجرای موارد ماالذکر اقدام و دستورات مقام قضایی مشمول ضمانت اجراهای کیفری مندرج در مواد ۵۷۰ و ۵۷۶ ق م ا بخش تعزیرات خواهد بود.

منبع: تسنیم
۰ نظر ۰۹ آذر ۹۸ ، ۱۳:۴۳
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

با فریدونی که خود ضحاک شد تکلیف چیست؟ + فیلم

متن کامل شعرخوانی دکتر میثم مطیعی درباره فتنه ۹۸

( فیلم )

باز هم فتنه! امان از فتنه های رنگ رنگ
باز هم کشتار و غارت، باز سوغات فرنگ 
میهن من! باز زخم از نابرادر خورده است
گرم جنگ رو به رو، از پشت خنجر خورده است
حرف دارد با دل ما، قدر یک تاریخ حرف
سرخی خون شهیدان بر سپیدی های برف
باز هم ابلیس، از صورت نقاب انداخته
جاهلیت شعله بر جان کتاب انداخته
خاک میهن! باز هم جسم شهیدی سهم توست 
شرحه شرحه پیکر سرو رشیدی سهم توست
باز با کبریت دشمن آتشی افروختند
در میان شعله دیدم خشک و تر میسوختند
چیست کار و بار دوزخ زاده‌ها؟ آتش زدن
دزدی و کشتار و قرآن خدا آتش زدن
باز هم خون...خون پاک لاله بر چنگال گرگ
برنگشتن‌های سنگین پدرهای بزرگ
باز هم خوش رقصی باروت ها در بادها
کُشته‌سازی‌‌های هالیوودی جلادها
این طرف نابود شد دارایی نان‌آوری
آن طرف خاکستری ماند از جهاز دختری
باز از داغ شهیدان سینه ها غوغا شده 
آه از آن نوزاد یک ماهه که بی بابا شده 
در گلومان خشک شد فریادهای اعتراض
در هجوم های و هو گم شد صدای اعتراض
در کمین بودند گرگان، فتنه در سر داشتند
خوابهایی دیده بودند و سر شر داشتند
خواب میدیدند هر قشری به میدان پا نهد
هر گروهی با شعاری در خیابان پا نهد
این یکی فریاد استعفای دولت سر دهد
آن یکی در آتش تعطیلی مجلس دمد
هر یکی چیزی بگوید، حق و باطل گم شود
موجی از سردرگمی ها قسمت مردم شود
خویش را در خیل مردم جا دهد آشوبگر
یعنی از مردم بگیرد جان و از مردم، سپر
آتشی خیزد که خاموشی نگیرد سالها
کینه هایی که فراموشی نگیرد سالها
صبح یکشنبه کلامی روی آتش آب ریخت
فتنه را دیدم که حیران و هراسان میگریخت
تا صف مردم از این آشفتگی ها دور شد
اغتشاشی کور بر جا ماند و فتنه کور شد
باز هم از فتنه‌ی قابیل رد شد کاروان
با تولای علی از نیل رد شد کاروان
فتنه رفت و فتنه گردان، غرق  رسواییش ماند
انقلاب ما در اوج اقتدار خویش ماند
با کلامی مختصر نیرنگشان بر باد رفت
خرج های چند سال دشمنان بر باد رفت
 گرچه بعضی از خودی ها آن زمان دلخور شدند
از سوال و شبهه و نقد و تأمل پر شدند
از چه رو آقا خودش را خرج دولت کرد باز؟
خویش را آماج تیغ طعن و تهمت کرد باز
غافل از این که چه جنگی پشت این صحنه به پاست
در کمین گاهند گرگان لحظه ای غفلت خطاست
خضر راه است او، دگر چون و چرا کردن چرا؟
نور ماه است او، تو راه از چاه بشناس و بیا
از ریاض و لندن و پاریس این آتش رسید
دود آن هم میرود در چشمشان، خواهند دید
حاجیان بار بسته جانب میقات غرب!
چیست جز تحریم و آشوب و بلا سوغات غرب؟
با صف اول نشینان فاش میگوییم راز
اعتراض ما سر جای خودش باقیست باز
اعتراض ما به سستی های تدبیر شماست
از گرانیها، از این شش سال تأخیر شماست
مردم آرام ما از این تلاطم دلخورند
دلخوشان بازی برجام! مردم دلخورند
از معطل کردن کشور سر میز فریب
که نشد از آن بجز تحریم روزافزون نصیب
دم به دم از گفتگو با اجنبی دم میزنید
پس چرا در گفتگو با مردم خود الکنید؟
مردم ما از تکبر، از تورم شاکی اند
از لجوجان سیاست باز، مردم شاکی اند
نسل آدم تا قیامت، ایمن از قابیل نیست
با فریدونی که خود ضحاک شد تکلیف چیست؟
طعنه بر دست عدالت می زند قارون عصر
مردمان را خرد و کوچک دیده از بالای قصر
باز گردید آی... ای دلدادگان آمریکا
راه حل اینجا ست آری در همین ایران ما
وای بر آنان که دل دارند با دشمن گرو
حشر آمریکاپرستان با ترامپ و پومپئو!
هرکه خاک این وطن خرج قمار خویش کرد 
باخت و یک عمر بدبختی  نثار خویش کرد
جان مولا با ولی این عهد و پیمان مشکنید
این نمک خوردید صد بار، این نمکدان مشکنید
هرکه با خوبان خیانت کرد سیلی می خورد
فاسد اینجا بی برو برگرد سیلی میخورد
گردنه در گردنه این راه هم طی می شود
آخر هر فتنه ای اینجا نه دی می شود
با چراغ لاله ها اینک ره ما روشن است
راهیان صبح میدانند فردا روشن است
نوبه نو با هر شهیدی عهد ما تجدید شد
راه سبز ما به خون سرخشان تمدید شد
باز دل، چشم انتظاری را روایت می کند
صاحبی داریم ما، ما را هدایت می‌کند
جان هستی اوست باید بگذریم از جان خویش
تا ظهورش برنگردیم از سر پیمان خویش

 
68.85 MB
دانلود لینک
۰ نظر ۰۹ آذر ۹۸ ، ۱۳:۲۵
حسن حیدری
قصه جانفشانی پلنگی‌پوشان ناجا در اغتشاشات بنزینی

قصه روزهای اعتراضات بنزینی کشور قصه عجیبی است؛ چه آنجا که در پوشش اعتراضات مردمی پای بر بستر جامعه گذاشت و با هدایت دست‌های پشت پرده در خارج از کشور به خشونت کشید چه آنجا که با تدبیر هوشمندانه رهبری و همراهی مردم در سه روز به پایان رسید.

به گزارش مشرق، حکایت ایثار، جوانمردی و ازخودگذشتگی مردان یگان ویژه قصه جدیدی نیست؛ روایت ساعت‌ها، روزها و سالهاست که می آیند و می روند چه در باد و باران، چه در برف و بوران، چه در سیل و زلزله و چه در امداد و نجات و خدمت به زوار حسین(ع). یادتان هست همین چند وقت پیش بود که در مهران، شلمچه، چذابه و خسروی آستین همت بالا زده بودند و خدمت می‌کردند به زوار اربعین حسینی؛ از ماساژ و درمان گرفته تا زدودن خاک کفش زوار ... یادتان آمد.

بیشتر بخوانید:

همان مردان بلند بالای پلنگی پوش ناجا را می گویم. حالا همانها در روزهایی که به نام اغتشاشات بنزینی و به کام دشمنان نام گرفت باز در وسط معرکه بوده و باز هم معجزه آفریدند. بدون اسلحه با نور و صوت و گاز و آب، سینه ستبر کرده و نگذاشتند عده ای فرصت طلب، امنیت مردم را به مخاطره بیندازند. اینان مردان روزهای سخت اند، روزهای تنش و پر استرس، همان سربازان بی ادعای ولایت؛ مردان خستگی ناپذیر یگان ویژه ناجا.

پرده اول:‌

بزرگراه امام علی (ع) 6 ساعت است که توسط تعدادی انگشت شمار بواسطه راهبندانی مصنوعی و خالی کردن بار سنگ کامیونی بند آمده است. مردم در جمعیت مانده‌اند. بارش برف نیز مزید علت شده است. نه آبی است و نه نانی. مردم معطلند و کسی نیست که جلو بیاید و اعتراض کند و این جای تعجب است. البته زنی حدودا 50 و چند ساله می‌گوید: من اعتراض هم کردم اما آن آقایی که راننده پژو بود آنچنان قلدرمآبانه برایم شاخ و شانه کشید که ترجیح دادم به ماشین برگردم.

زن زیر لب غر می‌زند. می‌گوید بچه‌هایم در خانه مانده‌اند. نه راه پس دارم نه راه پیش. منتظرم تا کسی بیاید حداقل جلوی این قلدرها بایستند و راه را برایمان باز کنند. به رانندگان دیگر می‌گویم مثلا مرد هستید پیاده شوید و راه را باز کنید، انها چند نفرند و شما با هم خیلی می شوید و از پس شان بر می آیید اما انگار کسی راغب نیست. همه در ماشین‌هایشان نشسته‌ و گوششان بدهکار نیست که اغتشاشگران فقط چند نفرند؟!

زن دست بردار نیست. می گوید: نرده‌های وسط بزرگراه را کنده و راهبندان ایجاد کرده‌اند. مانده‌ام چه کنم. ماشین را رها کنم و بروم و یا نه بمانم؛ خدا می‌داند من و شوهرم پول این ماشین قراضه را با هزار بدبختی جور کرده‌ایم... حرف‌های زن تمامی ندارد. می‌گوید و می‌گوید.

دقایق به کندی می‌گذرد. عقربه های ساعت‌ حاکی از خودخواهی تعدادی است که به بهانه گرانی بنزین راه را بر مردم بسته‌اند. کمکی در کار نیست اما به ناگاه صدایی می‌آید.

صدای غرش موتورسوارانی که جلیقه‌ مشکی بر تن دارند سکوت برفی بزرگراه را می‌شکند. راننده‌ها کم کم از خواب زمستانی‌ بیدار می‌شوند. شیشه را پایین کشیده و سرک می کشند. برخی‌ها از ماشین پیاده می‌شوند تا ببینند که چه اتفاقی افتاده است.

قلدرمآبان هم به تکاپو می‌افتند. چماق‌ها و چاقوهایشان را رو می‌کنند. از بالای پل دوستان‌شان به کمک‌شان می‌آیند. تکه‌های سنگ و آجر بی‌محابا بر سر موتورسواران سیه پوش می ریزد. حتی از سطل‌های آشغال فلزی هم غافل نمی شوند! به سختی انها را هل داده و از بالای پل بر سر جمعیت یگان ویژه می‌ریزند؛ اما این یلان، بیدی نیستند که از این بادها بلرزند. سنگ می‌خورند و پیش می‌آیند. انگار آمده‌اند له شوند و نگذارند که مردم له شوند.

باران سنگ و چوب و چماق و چاقوست که بر بدن این مردان فرود می‌آید اما در عرض 40 دقیقه بزرگراه را از لوث وجود نامحرمان پاک می‌کنند. اینها مردان یگان ویژه‌اند؛ بدون سلاح با تمرکز بر توانمندی‌شان بر غائله فائق می‌آیند.

پرده دوم:

قرار بود اعتراض باشد اما به آشوب تبدیل شد. شعارها بنزینی بود اما کم کم به شعارهای سیاسی و بعد هم به فحاشی تبدیل شد و کم کم در بین‌مان کسانی را دیدیم که از ما نبودند! یکی دو تا زن سردسته‌مان شده بودند. شعار می دادند و جمعیت را هدایت می کردند. از تعجب به یکدیگر نگاه کردیم. اینها از کجا آمده اند؟! اما هیچ کسی حرفی برای زدن نداشت. کم کم اراذل و اوباش محل هم اضافه شدند. با لبخند به جمع‌مان آمدند. گفتند: بنزین برای همه است حالا که گران شده، برای ما هم سخت است.

در کنارمان شعار می‌دادند. کمی آن طرف که رفتیم چند نفر با صورت‌های بسته در کنارمان جای گرفتند. نمی‌شناختیم آنها را. جلوتر بین هم سنگ و آجر رد و بدل می‌کردند. حتی به من هم سنگ دادند. من گفتم سنگ نمی‌خواهم اما بر پهلویم کوبیدند و سنگ را به دستم دادند. ترسیدم؛ سنگ به چه کار می‌آید؟دسته جمعیت بیشتر و بیشتر می‌شد و حلقه معترضان فشرده‌تر.

بعد از 10-20 دقیقه‌ای به میدان اصلی رسیدیم. یکی از بین جمعیت گفت: بانک را بزنید.جمعیت به سمت بانک تغییر مسیر داد. آن غریبه ها از زیر لباس‌هایشان شیشه‌هایی درآوردند. کوکتل مولوتوف بود. درست مثل فیلم‌ها. سرش را آتش زدند و به طرف بانک پرتاب کردند. در جا خشکم زد چرا بانک را آتش زدند؟! زانوهایم از حرکت ایستاد. اینها چه می کنند؟! می خواستم داد بزنم که چه می کنید اما صدایی از حنجره ام در نمی‌آمد. انگار در زمان متوقف شده بودم! آماج کوکتل مولوتوف و سنگ و تکه‌های آجر بود که بانک شهرمان را هدف گرفته بود.

حاج علی صدایش کم کم می لرزد. یاداوری ان لحظات سهمگین نفسش را به شماره می اندازد. می‌گوید : من و چند نفری از بچه‌ محل‌ها همانجا ماندیم و همراهی‌شان نکردیم ولی بعضی از جوانان‌ ترها که گول خورده و جو گیر شده بودند با آنها رفتند. اول بانک بعد پمپ بنزین, جلوتر اتوبوس شهری و ایستگاه تاکسی .... درست مثل فیلم‌ها شده بود. فیلم‌های قبل از انقلاب. شعبان بی‌مخ‌ها را می گویم.. یادتان هست ؟؟؟ نفسی چاق می کند و ادامه می دهد:عده‌ای غارتگر گولمان زدند و از سادگی مان سواستفاده کرده و شهرمان را که روزها و شب‌ها با خون و دل مجهز کرده بودیم در یک چشم بر هم زدن نابود کردند.

حاج علی به یاد ان روز لعنتی دو دستی بر سرش می‌کوبد و می‌گوید: ما فقط به بنزین اعتراض کردیم اما نمی‌دانم این از خدا بی‌خبرها چه در سر داشتند و چه برنامه ریخته بودند که اینطور در جمع‌مان وارد شدند و هستی‌مان را به نیستی کشاندند.

نفس حاج علی دوباره به شماره می‌افتد. جواد آقا که رفیق گرمابه و گلستان حاج علی است جیب‌های کت حاج علی را می‌گردد و اسپری طوسی رنگش درآورده و جلوی دهان و بینی‌اش پاف می‌کند. حاج علی بعد از چند بار سرفه کردن حالش جا می‌آید. جواد آقا شانه‌هایش را ماساژ می‌دهد و می‌گوید بس است حاج علی. چه فایده دارد حالا.

جواد آقا موهای جوگندمی‌اش را با دستش بالا می‌زند و از روی جدولی که روی آن نشسته، برمی‌خیزد. آن طرف خیابان را نشانم می‌دهد و می‌گوید: در این اعتراض فقط ما مردم باختیم. تعجبم را که می‌بیند ادامه می دهد: من راننده اتوبوس سرویس یک اداره‌ام. با بدبختی اتوبوس را خریده‌ام. هنوز مقروضم. از صبح تا شب می‌دوم تا بتوانم قسطش را بدهم. خرج پدر و مادر و 5 سر عائله هم سوی دیگر. جواد آقا سیگاری درمی‌آورد و آتش می‌زند و می‌گوید: من که به این حرف و حدیثها کاری نداشتم اما آن نامردان به من و ماشینم رحم نکردند.

ساعت 5-6 بعداز ظهر بود. خسته از ترافیک‌های ساختگی تازه به محل رسیده بودم. همان روبرو بود که حلقه جمعیت را دیده و ترمز کردم. چند نفر از آنها که صورت‌هایشان را با دستمال و ماسک پوشانده بودند با سنگ به در اتوبوس کوبیدند که در را باز کن. دست‌ چند نفرشان کوکتل مولوتوف‌ بود. ترسیدم. در را باز کردم. آمدند بالا. گوشه کتم را گرفته و مرا کشیدن که پایین بیا. با دو دستم فرمان را چسبیدم و گفتم چه از جانم می‌خواهید. من که با شما کاری ندارم.

یکی که سردسته‌شان بود گفت: بیا پایین و گرنه با اتوبوس آتشت می زنیم! این را که گفتند قاطی کردم. هولشان دادم. همان جا نشستم کف اتوبوس. پاهایم را دراز کردم و گفتم اول مرا آتش بزنید. دو سه نفری خواستند مرا به بیرون بکشند اما پایه‌های صندلی را گرفتم. با چوب و لگد به جانم افتادند اما تا می‌توانستم فریاد زدم و گفتم اگر قرار است اتوبوس را آتش بزنید من را هم آتش بزنید ...اگر اتوبوس را آتش بزنید زن و بچه‌ام از کجا می‌خواهند بیاورند تا قسط‌ها را بدهند پس من را هم آتش بزنید تا شاهد بدبختی آنها نباشم.

جواد سیگارش را زیر پا له می‌کند. با تمام وجود با کف کفش روی سیگار می‌کشد. می‌خواهد عصبانیتش را بر سر سیگار و آسفالت خالی کند. روی دو پا کنار جدول می‌نشیند. می‌پرسم چه شد. اتوبوس را چه کردند؟ پوزخندی می‌زند و می‌گوید: آن داعشیان وحشی که گذشت نداشتند. گفتند بمان تا بمیری. من هم ماندم. بعد از آن آماج خرده شیشه‌های اتوبوس بود که بر سر و صورتم می‌ریخت. با میلگرد و چوب و هر چه بر دست داشتند بر شیشه و بدنه اتوبوس زدند. من هم دو دستم را روی سرم گرفته و خدا خدا می کردم که معجزه ای شود و کسی بیاید و ما را نجات دهد.

جواد چشمش برق می‌زند انگار می‌خواهد مطلب جدیدی بگوید. بلند می‌شود و می‌گوید:کاش زودتر رسیده بودند .می‌پرسم چه کسی را می‌گویید؟ با انرژی خاصی ادامه می دهد: پلیس ویژه‌ها را می‌گویم. آنها آمدند و غائله را ختم کردند. از خدا بی‌خبران سرگرم نابود کردن ماشین من بودند که سرو کله ماشین‌های عظیم‌الجثه‌ و پلیس های موتورسوار از دور پیدا می شود. پلیس توی بلندگو می‌گفت متفرق شوید. به اموال مردم تعرض نکنید....

همان لحظه بود که دستهایم را به صندلی‌ها گرفته و از کف اتوبوس بلند شدم. انگار زیباترین صحنه زندگی‌ام را می‌دیدم. باور کنید در این 60 و چند سالی که از خدا عمر گرفته‌ام- تا این لحظه- صدایی قشنگ‌تر از غرش موتورها و آژیر ماشینهای پلیس نشنیده و ندیده بودم... انگار که نه حتما معجزه شده بود. خدا صدایم را شنیده بود... پلیسها آمدند و اوباش را از صفحه شهر محو کردند.

انگار اصلا از اول نبودند...کاش زودتر ‌می‌رسیدند اما همین رسیدنشان هم برای ما غنیمت بود. با آب و گاز اشک‌آور به جانشان افتادند. اراذل و اوباش هم با تیر و چاقو به استقبال شان رفتند اما آنها هیچ تیری شلیک نکردند؟! آنقدر توانمند بودند که یک به یک بلندشان کرده و چاقوهایشان را گرفته و خلع سلاح‌شان کرده و دستگیر شان می کردند! آخر سر هم بقیه شان که دیدند حریف پلیس نمی شوند صحنه را ترک کرده و فرار را بر قرار ترجیح دادند.

جواد آقا نفسی چاق می‌کند. می‌گوید: ما مدیون بچه‌های یگان ویژه‌ایم. آنها آمدند و این داعشیان وحشی را محو و نابود کردند... کاشکی می شد کسی پیام تشکر و قدردانی ما را به آنها برساند.

پرده سوم:

قیامتی برپا بود. آتش و دود شهر را فرا گرفته بود. شهر در اندک ساعتی به ویرانه‌ای مبدل شده بود. به هیچ چیز و هیچ کسی رحم نکردند؛ نه عابر بانکی نه پمپ بنزینی، نه اداره‌ای، نه ماشینی و نه کوی و برزنی! برنامه داشتند برای خودشان. هر کسی که اعتراض می‌کرد از تیر رس‌شان در امان نبود. به صغیر و کبیر هم رحم  نمی‌کردند. کوکتل مولوتوف‌ها را بی‌محابا به این طرف و آن طرف پرتاب می‌کردند.

آن طرف خیابان بعد از اینکه مغازه های پاساژ را به غارت برده و باقیمانده اش را به آتش کشیدند به سراغ آزمایشگاه رفتند. شیشه های طبقه بالای ساختمان را نشانه گرفته بودند. یکی از انها که نقاب به صورت داشت دستش را بالا آورد تا کوکتل مولوتوف را به سمت ساختمان پرتاب کند. داشت زاویه پرتابش را تنظیم می کرد تا دستش را به عقب برد که بطری را پرتاب کند به ناگاه دستی تنومند از پشت قبضه اش کرد.

تا به خود امد دستش را پیچاند و چشم در چشم شدند. یک طرف پلیس و طرف دیگر یک جانی! اما مردک اراذل دست بردار نبود. کوکتل مولوتوف را رها نکرد. با مامور پلیس گلاویز شد و در یک لحظه‌، کوکتل مولوتوف روشن را به بدن مامور کوبید تا اینکه آتش لباس مامور را در بر گرفت. از آن طرف هم پلیس یلی بود برای خودش. آتش او را از پای نینداخت.

در یک ان و با یک ضربه ،آشوبگر را ضربه فنی کدر و نقش بر زمین. بعد هم بر دست‌هایش دستبند زد. تازه بعد اینها به خاموش کردن آتش لباسهایش پرداخت!! می‌پرسم شما به کمکش نرفتید؟ پسر سرش را بالا نمی‌آورد. من من کنان می گوید:راستش ترسیدم. از من که کمکی بر نمی اید. انها خودشان حریف هم هستند. اما من مادر مرده که کاری از پیش نمی برم.

می‌پرسم خب؛ بعدش چه شد؟ می‌گوید: دو سه نفر دیگر از اراذل و اوباش تا اوضاع را اینطور دیدند از کوچه پس کوچه‌ها فرار کردند. ماموران یگان ویژه هم خیابان‌ها را کوچه به کوچه رفتند و بقیه را که در حال خرابکاری بودند قلع و قمع کرده و دسته انها که همچون دسته شعبان بی‌مخ، شهر را به آشوب کشیده بودند جمع کرده و بردند.

پرده چهارم:

تکه‌های سنگ،‌ موزائیک و سرامیک را مثل نقل و نبات بین خودشان پخش می‌کنند. به بهانه همراهی با مردم وسط میدان آمده‌اند اما در عمل چیز دیگری به منصه ظهور گذاشتند. وقتی به پمپ بنزین حمله کردند به کارگر بیچاره‌اش هم رحم نکردند. اصلا اگر از مردم بودند باید به مردم رحم. می کردند نه اینکه با چوب و چماق به کارگر بیچاره حمله کنند و ناکارش کنند.

به غیر از چند نفرشان که از گنده لات‌ها هستند بقیه‌شان سن و سالی ندارند. انگار برخی‌ها را با پول خریده و پشت سر خودشان قطار کرده‌اند! از احساس و عاطفه در آنها خبری نیست. اصلا نمی‌فهمند که این خودروی آمبولانس کارش چیست و برای چه آژیر می‌کشد! به آژیرها اعتنایی نکرده و راه را باز نمی کنند. راهبندان حکیم را می‌گویم. آنقدر قصی القلب هستند که راه را باز نکرده تا مردی 60 ساله که سکته مغزی کرده و در آمبولانس است به بیمارستان نمی رسد... این چهره اصلی اغتشاشگران روزهای بنزینی ماست.

پرده پنجم:

مقر اصلی پلیس راهنمایی و رانندگی... را محاصره کردند. با سنگ و چوب و چماق و کوکتل مولوتوف به جان ساختمان افتاده اند اما ماموران پلیس راهور مردانه ایستاده‌اند و اجازه پیشروی به متجاوزان را نمی‌دهند. کم کم صدای تیر هم به گوش می‌آید. آشوبگران که دیگر کم آورده‌اند از سلاح هم استفاده می‌کنند.

بوی باروت در فضای شهر می‌پیچد. اغتشاشگران دست بردار نیستند. می‌خواهند هر طور شده از ساختمان بالا رفته و به داخل مقر نفوذ کنند... دوستان شان در پایین ساختمان بی تاب تسخیر محل هستند. یادشان رفته که اینان مامورند؛ همام مامورانی که برای تسهیل در تردد خودروها، سرما و گرما روز و شب نمی‌شناسند؛ حالا آمده‌اند که مزدشان را بر کف دستشان گذاشته و از آنها قدردانی‌ کنند؟!

تجاوز و تهاجم ادامه دارد... مثل مور و ملخ مقر اصلی را محاصره کرده‌اند. حملات یکطرفه است. این روند ادامه دارد تا اینکه نوری خیره کننده صحنه را در برمی‌گیرد. اینقدر سرو صدا داشتند که متوجه حضور و رسیدن ماموران یگان ویژه نشده اند. ماموران با خودروها حلقه‌ای به دورشان  می‌کشند. در یک آن مسیر قصه عوض می شود؛ اغتشاشگران وسط می مانند؛ یکطرفشان مقر پلیس است و طرف دیگرشان مردان بلند بالای یگان ویژه؛ مجهز به نور و صوت و آب و گاز! نفس‌ ها شان به شماره می‌افتد و وا می مانند از هرچه نقشه و حمله و تخریب و تسخیر. همان دم از روی صحنه جمع می شوند.‌ ‌

پرده ششم: ‌

‌ بلند بالاست. حدودا 30 و چند ساله. مامور یگان ویژه ناجاست؛ برایمان از آن روز می‌گوید و از دستگیر شدگان: در جمع افرادی که در بحبوحه اغتشاشات دستگیر کرده بودیم پسرک جوانی بود که پشت لبش هنوز سبز نشده بود! وقتی او را گرفتیم در وسایلش کوکتل مولوتوف داشت. شستشوی مغزی‌اش داده بودند. در سر سودای مهاجرت و پناهندگی داشت. بلندپروازی‌اش را دیده و فهمیده بودند که گولش زده و فریبش داده بودن که برایت فلان و بهمان می کنیم.

حرفمان هنوز تمام نشده که ایرج لنگ لنگان به سمت ما می‌آید. او هم مامور یگان ویژه است. می‌پرسم پاهایتان چه شده؟ می‌گوید یادگار غائله بنزینی است. با سرامیک به ساق پایم کوبیدند. می‌پرسم درمان کرده‌اید؟ می‌گوید: یک ضربه که دیگر این حرف‌ها را ندارد.اگر قرار به درمان بود که دیگر یگان ویژه نبودیم. سوژه دوستان همرزمش شده.

یکی از آن طرف می گوید: خانم؛ کتک خورش ملس است. اصلا از هر معرکه ای یادگاری برداشته.برای خودش موزه ای تشکیل داده. آیینه تمام نمای یگان ویژه در ماموریت هاست! دندایش را در کوی دانشگاه شکاندند، آن جای تیزی و بخیه روی صورتش یادگار 96 است... ایرج به قصه پردازی دوستانش پایان می دهد و می گوید: با آن حجم سنگ و چوب و چماقی که اغتشاشگران بر سر و سینه و دست و پای بچه ها نواختند اگر قرار بر بستری و درمان بود که باید شهر را دو دستی تقدیم‌ نامردمان می‌کردیم!

من که وضعیتم خوب است اگر یکی از درجه‌داران‌مان را می دیدید که با دست شکسته‌ باد کرده هنوز در صحنه بود چه می گفتید؟ تازه اغتشاران که می‌دیدند دستش را با چفیه به گردنش بسته، نامردان چند نفری به سمتش حمله کرده و آنقدر بر دستش سنگ و چماق زدند که ساق دستش خرد و خمیر شد!

پرده آخر:

صادقیه تا تهرانپارس، باقری، زین‌الدین، همت، حکیم، تهرانسر، شهریار، اندیشه، فردیس، کرج، بهارستان، اکبرآباد، سه راه آدران، شیراز، اهواز، اصفهان و جای جای مملکت را در 48 ساعت سروسامان دادند. سنگ خوردند، تیزی را به جان خریدند و در "ماهشهر" جان هم دادند اما خم به ابرو نیاوردند.

اگرچه با تکه‌های سنگ سرهایشان را شکافتند و خون بر سر و صورتشان جاری کردند اما با گوشه انگشت، خون را به کناری زدند! نگذاشتند چشم‌هایشان بسته شود. با تمام قوا با تمام وجود و با تمام جانشان به جنگ با خصم و سیاهی رفتند.

ساعت ها چشم بر روی چشم نگذاشتند تا نکند کسی بیاید و ارامش مردمانشان را سلب کند. لحظه‌ای بر پا ننشستند؛ حتی لباس‌هایشان را از روی زخم‌ها برنداشتند تا نکند لحظه‌ای دلشان بلرزد و وقت را برای درمان هدر دهند. با اقتدار، مردانه و بی محابا ایستادند برپا. حتی در آن لحظه که سطل‌های فلزی زباله را از بالای پل بر سرشان ریختند.

حتی آن زمان که به صلابه کشیدنشان! ترجیح دادند که تیر خوردند و جان دهند و دم نزنند. بدون اسلحه با تکیه بر خدا و قدرت بدنی بالای خود پا به میدان گذاشته و با عملیات روانی، صوت و نور و آب و گاز خصم و سیاهی را متوقف کرده و به جنگ نامردی پایان دادند. اینها صفت مجاهدان فی سبیل‌الله است.

همان مردان ناجایی را می گویم .مردان یگان ویژه را. همان‌هایی که بدنشان را آماج سنگ و تیر و قمه و بغض و کینه دشمن قرار دادند تا از حریم امنیت دفاع کنند. دست مریزاد بر مردان روزهای سخت ناجا. بر پلنگی پوشان یگان ویژه.

منبع: فارس
۰ نظر ۰۹ آذر ۹۸ ، ۱۱:۴۷
حسن حیدری

ما تشنه ی عشقیم و شنیدیم که گفتند

رفع عطش عشق فقط نام حسین است

۰ نظر ۰۹ آذر ۹۸ ، ۱۱:۲۰
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

عملیات کودتا، طبق نقشه "ابن زیاد"

http://www.shajaretaiebe.police.ir/uploads/13980828_7844084321_74782.jpg

فرستاده یزید، بنا رابر تطمیع برخی بزرگان و تهدید توامان آنها و مردم گذاشت. هم پول خرج کرد و پنهانی آدم خرید، هم تهدید و مرعوب کرد، و هم دستور داد در میان مردم شایعه کنند که سپاه بزرگ یزید در راه است.

به گزارش مشرق، محمد ایمانی تحلیلگر مسائل سیاسی و فعال رسانه‌ای در کانال شخصی خود در تلگرام نوشت:

مزدوران آمریکا و انگلیس و اسرائیل و عربستان در منطقه، می خواهند دقیقا همان کاری را بکنند که عبید الله بن زیاد  در کوفه کرد؛ اکثریت ربایی!

او وقتی از جانب یزید مامور شد قبل از امام حسین علیه السلام به کوفه برود، با نقاب وارد شهر شد و خود را جای امام جا زد. عبید الله هنگام ورود به کوفه، چند ده نفر بیشتر به همراه نداشت و حال آن که 30 هزار نفر از عوام و خواص شهر با امام حسین (ع) و سفیر او جناب مسلم بن عقیل بیعت کرده بودند.

فرستاده یزید، بنا را بر تطمیع برخی بزرگان و تهدید توامان آنها و مردم گذاشت. هم پول خرج کرد و پنهانی آدم  خرید، هم تهدید و مرعوب کرد، و هم دستور داد در میان مردم شایعه کنند که سپاه بزرگ یزید در راه است و به زودی به کوفه می رسد.

او هم سرگرم اسیر گرفتن بی سر و صدا از برخی بزرگان دنیا طلب بود؛ هم مشغول وحشت افکنی و ترور؛ و هم عملیات سنگین روانی به قصد منفعل کردن مردم و پراکندن آنها از اطراف فرستاده امام حسین (ع) تدارک دیده بود.

اینجا خیانت های بزرگی اتفاق افتاد. هانی بن عروه، بزرگ قبیله بنی مراد و مذحج بود و 12 هزار نفر از او اطاعت می کردند. عبیدالله دستور بازداشت هانی را داد و مزدوران او در زندان، تا حد مرگ به شکنجه هانی پرداختند.

وقتی در شهر شایع شد که عبید الله، هانی را به قتل رسانده، انبوه مردان قبیله او، دار الاماره را به محاصره در آوردند. اما عبید الله با تکذیب موضوع، پیشنهاد کرد شریح قاضی کوفه، نزد هانی در زندان برود و خبر بیاورد.

مردم پذیرفتند و شریح که پیشاپیش تطمیع شده بود، با وجود مشاهده سر و وضع هانی در زندان، به جای این که واقعیت را به مردم بگوید، مدعی شد هانی زنده و سالم است و بدین ترتیب، اکثریتی که همان جا می توانستند راه جنایتکار تروریستی مانند ابن زیاد را سد کنند، پراکنده شدند.

بدین ترتیب، اقلیت رعب افکن و تطمیع گر و فریبکار، توانست ابتدا هانی را بکشد و سپس، اطراف مسلم بن عقیل را از مردم خالی کند و او را در مظلومیت تمام به شهادت برساند. در ماجرای قیام امام حسین (ع) که به دعوت مردم کوفه انجام گرفت، ورق از همین جا برگشت.

پس از فاجعه کربلا، ابن زیاد و یزید و حجاج بن یوسف بر کوفه و مکه و مدینه حاکم شدند و چنان جنایت هایی نسبت به همه مردم به راه انداختند و چنان دیکتاتوری و سرکوبی حاکم کردند که در تاریخ بی سابقه است.

مربع خباثت در منطقه (آمریکا، انگلیس، اسرائیل و عربستان) پس از شکست های پیاپی از ملت ها در ایران و عراق و سوریه و لبنان و یمن -و همچنین مردم ونزوئلا و بولیوی و نیکاراگوئه و ...- می خواهند همان نقشه  ابن زیاد را پیاده کند و به کمک اقلیتی مزدور و نقابدار، برخی خواص و اکثریت مردم را مرعوب و منفعل و گیج نمایند و سپس با قهر و غلبه، جنگ ناکام با ملت ها را مغلوبه کنند.

بیداری و مقاومت اسلامی، و شجاعت و بصیرت ملت هاست که می تواند باطل کننده جادوی ارعاب و تطمیع و فریب جبهه استکبار است. این آخرین و پیچیده ترین مواجهه جبهه ایمان با جبهه شیطان است و پایداری توام با صبر و روشنگری  می تواند، مایه رشد و پیشرفت ملت ها شود.

۰ نظر ۰۹ آذر ۹۸ ، ۱۰:۱۴
حسن حیدری
گزارش: «کنفرانس تهران»؛ ماجرای حضور بی‌اجازه روسای سه کشور در ایران

۷۶ سال ایران میزبان نشست سران سه کشور شوروی، انگلستان و آمریکا در تهران بود. کنفرانسی که در روز برگزاری مسئولان ایرانی از آن باخبر شدند!

به گزارش مشرق، ۸ آذرماه ۷۶ سال پیش محمدرضا پهلوی برای دیدار با مقامات عالی آمریکا و بریتانیا به سفارت  شوروی در تهران می‌رود. ملاقاتی که چند دقیقه و در حد یک سلام و احوال‌پرسی طول می‌کشد. این دیدار خلاف تمام رفت و آمدهای دیپلماتیک به خاک کشورها بود چراکه بدون اطلاع دولت ایران صورت گرفت.

 

بیشتر بخوانید

چگونه نیروهای شوروی و انگلیس «رضاشاه» را از سلطنت برکنار کردند؟ + عکس

 

۶ شاهد از نقش سفارت آمریکا در تثبیت دیکتاتوری پهلوی

 

۶ آذر سال ۱۳۲۲ رؤسای جمهور سه کشور فاتح جنگ جهانی دوم بدون اطلاع دولت وقت وارد خاک ایران شده و یکی از کنفرانس‌های چندگانه‌شان را در تهران برگزار کردند. در این کنفرانس چهار روزه «فرانکلین روزولت» رئیس‌جمهو، «وینستون چرچیل» نخست‌وزیر انگلیس و «ژوزف استالین» رهبر اتحاد جماهیر شوروی درباره وضعیت جهان بعد از جنگ جهانی دوم صحبت کردند. 

ایران در آن زمان همچنان در اشغال قوای متفقین بود. نیروهای شوروی در آذربایجان و نظامیان انگلیسی در اطراف تهران حضور داشتند. سوم شهریور ۱۳۲۰، قوای متفقین برای نجات شوروی از پیشروی آلمان‌ها به این بهانه که "ایران در مقابل متفقین و درخواست‌های آنان سیاست مبهمی در پیش گرفته و در اخراج عمال آلمان اقدامی نکرده" به خاک این کشور حمله کردند. حرکت آنها در آن زمان به سمت تهران موجب شد تا رضاشاه روز ۲۵ شهریور از سلطنت استعفا دهد. 

با استعفای رضاشاه و تلاش‌های ذکاءالملک فروغی نخست‌وزیر وقت، محمدرضای ۲۲ ساله جای پدر بر تخت سلطنت نشست و با حضور در مجلس سوگند یاد کرد. با ورود متفقین به خاک شوروی و عقب‌راندن آلمان‌ها، سیاست دولت انگلستان در ایران تغییر کرد و از شاه جدید حمایت کرد. 

علت تشکیل این کنفرانس در تهران به پیشنهاد استالین رهبر شوروی بود و ملاقات نیز  در محل سفارت شوروی برگزار شد. در روز ورود رهبران متفقین، علی سهیلی نخست‌وزیر وقت ایران در جریان سفر این سه‌ نفر قرار داده شد و وی نیز خبر حضور آنها را به سمع محمدرضا پهلوی که بعد از تبعید پدرش به سلطنت رسیده بود، می‌دهد. محمدرضاشاه نیز برای شرکت در کنفرانس ناگزیر شد به محل سفارت برود اما در جریان کنفرانس، چرچیل و روزولت حاضر نشدند به دیدار شاه بروند و با وی تنها در محل سفارت دیدار کردند.

 

کشور آمریکا ,
دیدار سرپایی چرچیل با محمدرضا شاه پهلوی

 

چرچیل نخست‌وزیر انگلستان تنها برای چند دقیقه در حیاط سفارت شوروی با شاه دیدار کرد که به یک سلام و احوال‌پرسی و گرفتن عکس ختم شد. در ملاقات با روزولت نیز محمدرضا پهلوی درخواست کرد پدرش را از جزیره موریس به نقطه دیگری که آب و هوایی بهتری داشته باشد تبعید کنند. هرچند رفتار استالین با شاه جوان در ظاهر محترمانه‌تر به نظر می‌رسید و پذیرفت در ضیافت شام وی در کاخ سعدآباد شرکت کند. 

اولین خبر مربوط به این کنفرانس پس از عزیمت رهبران متفقین به کشورهایشان، توسط سهیلی در جلسه مشترک هیأت دولت، نمایندگان مجلس و سران لشکری و کشوری در روز ۱۰ آذرماه منتشر شد. سهیلی در این جلسه می‌گوید "ابتدا از طریق کاردار شوروی در تهران در جریان برگزاری این اجلاس در تهران قرار گرفتم... روز ۴ آذر استالین و روز پنجم آذر روزولت و چرچیل وارد تهران شدند. کنفرانس مشترک آنان روز ۶ آذر شروع شد. روز هفتم آذر نشست محرمانه آنان در سفارت شوروی جریان داشت، روز نهم این نشست خاتمه یافت و اعلامیه مشترک آنان منتشر شد و روز دهم رهبران هر سه کشور از ایران خارج شدند."

در کنفرانس تهران بود که طرح عملیات نهایی برای درهم شکستن نیروی مقاومت آلمانی‌ها تهیه شد. طرح ایجاد جبهه دوم و پیاده شدن قوای آمریکایی، انگلیسی، کانادایی و فرانسه آزاد در سواحل نورماندی فرانسه در ۱۶ خرداد ۱۳۲۳ و ضد حمله بزرگ ارتش سرخ شوروی به نیروهای آلمان با هدف بیرون راندن قطعی آلمانی‌ها از خاک شوروی در تیر ۱۳۲۳ از جمله مسائلی بود که در این نشست تصمیم‌گیری شد.

در کنفرانس تهران، در مورد تجزیه آلمان نیز گفت‌وگوهایی به عمل آمد. در جریان این مذاکرات، روزولت تنها راه مجازات آلمان را تجزیه این کشور عنوان کرد و چرچیل و استالین هم با این نظر مخالفت نکردند.

سران متفقین در دومین روز حضور بی‌اجازه در تهران، علاوه بر تصمیم‌گیری برای جهان پس از جنگ جهانی دوم، تولد ۶۹ سالگی چرچیل را جشن گرفتند. در این جشن، چرچیل شمشیر استالینگراد را که یک شمشیر تیغه بلند دولبه تشریفاتی است از طرف جرج ششم، پادشاه بریتانیا به جوزف استالین رهبر اتحاد جماهیر شوروی اهدا کرد که با استقبال وی و فرانکلین روزولت روبرو شد.

در پایان این کنفرانس، روز ۱۰ آذر سران متفقین اعلامیه مشترکی را به امضا رساندند که در یک بند آن درباره ایران نوشته شده بود "سه دولت نامبرده تصدیق دارند که این جنگ مشکلات اقتصادی خاصی برای ایران فراهم آورده و موافقت دارند که با در نظر گرفتن احتیاجات سنگینی که عملیات جنگی جهانی بر آنها تحمیل می‏‌کند و کمی وسایل حمل و نقل در دنیا و همچنین کمی مواد خام و سایر حوائج کشوری، کمک‏های اقتصادی خود را تا حد امکان به دولت ایران ادامه بدهند." بندی که بیشتر به یک تعارف سیاسی شباهت داشت چراکه این سه دولت هیچگاه حاضر نشدند غرامتی بابت خساراتی که ایران از جنگ جهانی دوم و حمله متفقین به خاک ما خورده بود بپردازند.

منبع: تسنیم
۰ نظر ۰۹ آذر ۹۸ ، ۱۰:۰۵
حسن حیدری
کد خبر 1014743
تاریخ انتشار: ۸ آذر ۱۳۹۸
عراق

آتش کشیدن مرقد اولین نائب امام عصر(عج) توسط آشوبگران در عراق ماهیت پلید دشمنان را به خوبی در معرض همگان قرار می‌دهد.

به گزارش مشرق، آشوبگران در عراق مرقد مطهر عثمان بن سعید اسدی عمروی، نخستین نایب امام زمان در غیبت صغری را به آتش کشیدند.

عُثمان بن سعید عَمْری (متوفای قبل از ۲۶۷ق) مشهور به اَبوعَمرو، اولین نایب خاص از نواب اربعه امام زمان(عج) در دوره غیبت صغری است. او از اصحاب امام هادی، امام حسن عسکری و امام مهدی(عج) دانسته شده است. عثمان بن سعید پس از شروع امامت امام مهدی(ع) (سال ۲۶۰ق)، تا پایان عمرش (حدود ۶ یا ۷ سال) نائب خاص امام بود و پس از او، پسرش محمد بن عثمان عهده‌دار نیابت شد. عثمان در زمان نیابت به بغداد رفت و دوران وکالت خود را در آن‌جا گذراند. او در بغداد و سایر شهرهای عراق وکلایی داشته که وجوهات را از مردم اخذ کرده و سپس برای او می‌فرستادند. حضرت مهدی به هنگام وفات او، نامه تسلیتی برای فرزندش فرستاد. در متون روایی، از عثمان بن سعید با القاب متعددی همچون زَیّات و عَمْری یاد شده است.

عثمان در مدت نیابت، رهبری وکلای نواحی مختلف را بر عهده داشت و امانات، وجوهات و هدایای مردم را می‌گرفت و برای امام می‌فرستاد. او همچنین نامه‌های شیعیان به امام، دست‌نوشته‌ها و توقیعات حضرت مهدی در پاسخ به شیعیان را به صاحبان اصلی می‌رساند.[۲۷] وقتی جعفر برادر امام عسکری(ع) ادعای نیابت کرد، احمد بن اسحاق از اصحاب امام حسن عسکری برای اطلاع از درستی یا نادرستی ادعای جعفر، نامه‌ای نوشت و به وسیله عثمان بن سعید برای حضرت مهدی فرستاد. امام در پاسخ نامه، امامت جعفر را رد کرد و او را مفسد و ترک‌کننده نماز خواند.

بیشتر بخوانید:

 

حمله اشرار نقاب‌دار به کنسولگری ایران در نجف

این دست اقدامات آشوبگران ماهیت پلید آنها را به خوبی در معرض همگان قرار می‌دهد و نشان‌دهنده آن است که هدف اصلی دشمن، از میان برداشتن باورهای اسلامی و نهادینه کردن سکولاریزم در جامعه عراق و نیز جوامع اسلامی است؛ آنها همواره سعی داشته‌اند با سوءاستفاده از درخواستهای مشروع ملتها مبنی بر بهبود وضعیت جامعه، اعتراضات مردمی را به سوی آشوبهای شهری جهت دهند تا به این وسیله موجبات براندازی نظام حاکم بر سرزمینهای اسلامی را فراهم آورند که نمونه این فتنه‌ها را اخیراً در کشورمان ایران مشاهده کردیم.

در واقع علت عداوت دشمنان نسبت به آموزه‌های دین به ویژه مکتب تشیع را می‌توان حداقل در دو گزاره دانست:
اول اینکه اسلام و آموزه‌های حیات‌بخش تشیع و عناصر ارزشی آن همچون ایثار و شهادت همواره سدی در مسیر نفوذ دشمن و مانعی بزرگ در جهت پیاده‌سازی اهداف آنها در جوامع اسلامی بوده است.
دوم اینکه غرب همواره از گسترش آموزه‌های اسلام در سطح جوامع بیم داشته است؛ به ویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی که آموزه‌های دین به صورت عملی در معرض سایر ملت‌ها قرار گرفت و الگویی تراز اول در نبرد با دشمنان و بیگانگان قرار گرفت.

در کنار اینها، شکل‌گیری جریان عظیم اربعین ضربه‌ای مهلک بر ساختارهای دشمن در منطقه وارد کرد؛ چه اینکه جریان اربعین درست همزمان با اوج گرفتن داعش در منطقه همچون گلستانی در آتش نمرودیان بود  که در تضعیف برنامه‌های دشمن نقشی کلیدی را ایفا کرد؛ زیرا اربعین نه تنها وحدت را بین مسلمانان منطقه بازگرداند بلکه عامل آشنایی سایر ادیان با مکتب نورانی تشیع شد؛ بنابراین از این پس باید در انتظار حماقت‌ها و جسارت‌های بیشتر دشمن علیه آموزه‌های اسلام بود؛ چرا که دشمن خود را در معرض نابودی دانسته است.

منبع: تسنیم
۰ نظر ۰۹ آذر ۹۸ ، ۱۰:۰۱
حسن حیدری
 
جانشین فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفت: اغتشاش‌گران با استفاده از کلت‌های خفیف به شکم بسیاری از مردم از فاصله یک متری یا نیم متری شلیک کرده و مردم را کشتند.
 
به گزارش رجانیوز به نقل از ایسنا، سردار علی فدوی در حاشیه همایش امروز خواهران بسیجی درباره اقدامات اغتشاش‌گران در اسیب رساندن به اموال عمومی و خصوصی اظهار کرد: لحظات اول، مردم اعتراض داشتند که حق آنهاست و حتما باید آن را انجام دهند. مردم ساعت ۱ دقیقه بامداد روز جمعه متوجه شدند که بنزین گران شده است. خداوند در قرآن می فرماید به مال مردم نزدیک نشوید زیرا مردم اکراه دارند که آن را به شما بدهند و اگر اصرار کنید که مال شان را بگیرد، عداوت آنها بروز می‌کند. درست است که گران شدن بنزین تصویب شده بود اما بدیهی است که مردم نسبت به گران شدن بنزین اعتراض داشته باشند.
 
وی ادامه داد: اگر اعتراضات به طور طبیعی ادامه داشت، حتما صحنه بهتری برای پیگیری اعتراضات وجود داشت اما یک مشت از اشرار وارد میدان شدند و علیه مردم اقدام کردند و موجب شدند که اعتراض به حق مردم دنبال نشود. بانک‌ها و پمپ بنزین‌ها اموال دولتی بوده و فروشگاه‌ها، کارگاه‌های کار و منازل مال مردم است که سوخته و از بین رفته است. ما در سپاه به صورت زنده با همه کشور در ارتباط بودیم و از این شرارت‌ها فیلم گرفته و آنها را شناسایی کرده ایم و آنها حتما گرفتار می شوند. آنها باید از اموال خود خساراتی که به مردم وارد کردند را جبران کنند.
 
جانشین فرمانده سپاه پاسداران با اشاره به اینکه لحظات اول اعتراضات مردمی بود، تصریح کرد: باید شرایطی فراهم شود تا اعتراضات مردمی از مجرای طبیعی و سالم به گوش همه برسد تا یک مشت شرور به تحریک دشمنان به اموال مردم آسیب نرسانده و جنایت نکنند. پزشک قانونی حتما گزارش می دهد. به شکم بسیاری از مردم از فاصله یک متری یا نیم متری شلیک شده است و کشته شدند یعنی آنها با کلت‌های خفیف مردم را کشتند.
 
سردار فدوی با اشاره به پیام سپاه به حامیان اغتشاش‌گران گفت: چهل سال است که آمریکا علیه انقلاب اسلامی خباثت کرده و شکست می خورد. در همین قضایای اخیر هم آمریکا اعلام کرده است که حامی اغتشاشات است، اما خودشان دیدند که ۴۸ ساعته شکست بزرگی خوردند. پیام ما مثل چهل سال گذشته است با این تفاوت که ما هرچه جلو رفته ایم، قوی‌تر شده ایم. ما هر روز بر توان خود می افزاییم.
 
وی خطاب به مقامات فرانسه اظهار کرد: شما که یازده ماه است در یک تظاهرات که فقط مردم فرانسه حضور دارند و کشوری حامی آنها نیست و حتی یک نفر از تظاهرکنندگان هم جسارتی به پلیس نکرده است و یک بار از خطوط قرمر عبور نکرده اند، چه غلطی کرده اید که از آشوب‌های ایران دفاع می‌کنید؟ شما نتوانستید تظاهرات مردم که خواسته هایی دارند را جمع کنید اما ما شرارت‌هایی که آمریکا، انگلیس، آلمان، فرانسه و عربستان در آن دخیل بودند را ۴۸ ساعته به سرانجام قطعی رساندیم. این کشورها خودشان مدعی هستند که در این اغتشاش‌ها دخیل بوده‌اند و ما ادله کافی داریم که بیشترین حجم سیستم‌های اجتماعی در این قضایا از کدام کشورها فعالیت کرده‌اند. برخی همسایگان نیز  بر خلاف روال همسایگی و مسلمانی خباثت‌هایی کردند.
 
جانشین فرمانده سپاه پاسداران خاطرنشان کرد: پاسخ‌های ما متناسب با اقدام‌های برخی کشورهایی است که علیه امنیت کشورمان انجام شده است. ما اگر بخواهیم از توانمندی‌های مختلف انقلاب اسلامی استفاده کنیم ، می توانیم در ریزترین مطالب همه کشورها وارد شویم اما ما این کار را نمی کنیم چون اسلام به ما چنین اجازه ای نمی دهد. آنها ده سال دیگر تلاش کنند به توانمندی سایبری ما نمی رسند. ما توصیه می کنیم به همسایگان توبه کرده و از اقدامات خود دست بردارند اما آمریکا، انگلیس و فرانسه دست بردار نیستند و به خباثت‌های خود ادامه می دهند ولی مثل چهل سال گذشته آنها را شکست می‌دهیم.
 
وی درباره تاثیر قطع شدن اینترنت در مقابله با اغتشاشات بیان کرد: ترامپ و پمپئو از قطع شدن اینترنت وحشت کردند ولی ما در زمینه اینترنت کم کاری کرده ایم.  حتما باید سیستم داخلی ما قوی‌ترین سیستم در دنیا می‌بود ولی الان باید از سیستم عامل‌های آمریکایی استفاده کنیم که آنها از طریق همین سیستم‌ها شرارت‌های خود را انجام می دهند. اینترنت مجرای خباثت های آمریکاست. جبهه انقلاب اسلامی حتما وارد می شود تا سیستم داخلی مشابه اینترنت ایجاد کند تا دشمن نتواند از طریق اینترنت خباثت کند.
 
سردار فدوی تاکید کرد: اگر خباثت‌ها و شرارت‌های دشمنان از حدی بگذرد، ما در بالاترین سطح ممکن جواب خواهیم داد. در شرایط فعلی متناسب با خباثت‌ها حتما جواب دشمن را می‌دهیم . ما همه دست نشانده‌ها و مزدورانی که به صراحت اعتراف دارند که  مزدور آمریکا و منافقین هستند را گرفته‌ایم و سیستم قضایی کشور آنها را به اشد مجازات می رساند.
 
وی درباره مقابله سپاه با مفاسد اقتصادی و بازداشت عده‌ای از مفسدان اقتصادی توسط سپاه اظهار کرد: سپاه به عنوان یکی از ضابطین قوه قضاییه عمل می‌کند  اما در سال گذشته اطلاعات سپاه یک ساختار و سازمان و توانمندی متفاوتی پیدا کرد و ماموریت‌های فرمانده کل قوا به این نیرو ابلاغ شد و در این شرایط میزان فعالیت سپاه هم بیشتر شد و با مفاسد اقتصادی هم مقابله می کند.
 
جانشین فرمانده سپاه پاسداران درباره آمادگی سپاه برای کمک به دولت در بخش‌های اقتصادی تصریح کرد: سپاه و بسیج به عنوان شاکله اساسی انقلاب اسلامی در همه زمینه‌هایی که پاسداری از انقلاب اقتضا می کند، حتما با قوت وارد می شود و حتما موفق هم می‌شود.
 
سردار فدوی در پایان ورود ناو آمریکا به خلیج فارس گفت: ناوهای امریکا از سال ۱۸۳۵ در خلیج فارس هستند. ناو هواپیمابر آمریکا از چند ماه پیش به قصد ورود به خلیج فارس به اقیانوس هند آمد و ماه‌ها بود که در اقیانوس هند به سر می‌برد و جرات نمی کرد وارد خلیج فارس شود. آنها فکر می کردند که فتنه‌ای که به بهانه افزایش قیمت بنزین تدارک دیده اند، موفق می شود و بنابراین ناو خود را برای کد دادن به شرورهای فتنه و حمایت روانی از آنها وارد خلیج فارس کردند. این اقدام آنها عملیات روانی بود.
۰ نظر ۰۸ آذر ۹۸ ، ۱۴:۱۷
حسن حیدری