فیلم/قاسم سلیمانی:چه آمریکا، چه سعودی، چه هر الاغ دیگری نمیتواند کاری انجام دهد.
سرلشکر قاسم سلیمانی میگوید:
«چه آمریکا، چه سعودی، چه هر الاغ دیگری نمیتواند کاری انجام دهد.
آنها در برابر اراده الهی پشیزی هم نیستند.»
( فیلم )
سرلشکر قاسم سلیمانی میگوید:
«چه آمریکا، چه سعودی، چه هر الاغ دیگری نمیتواند کاری انجام دهد.
آنها در برابر اراده الهی پشیزی هم نیستند.»
( فیلم )
سردار یزدی با بیان اینکه شهدای گمنام در تهران و ۱۰ استان دیگر تشییع میشوند، گفت: مراسم تشییع نیز ششم تیر از مقابل دانشگاه تهران به سمت معراجالشهدا برگزار میشود.
به گزارش مشرق، سردار سرتیپ دوم پاسدار «محمدرضا یزدی» فرمانده سپاه محمد رسول الله (ص) تهران بزرگ به تشریح برگزاری مراسم تشییع باشکوه پیکرهای مطهر ۱۵۰ شهید گمنام دفاع مقدس که به تازگی تفحص شده و به آغوش میهن اسلامی بازگشتهاند، پرداخت.
در این نشست، سردار یزدی با بیان اینکه از این تعداد ۱۱۶ شهید گمنام هستند و هویت ۳۴ شهید شناسایی شده است، اظهار داشت: مراسم تشییع شهدای دفاع مقدس در آستانه شهادت امام جعفر صادق (ع) برگزار میشود که تعدادی از این شهدا گمنام و تعدادی دیگر هویتشان شناسایی شده است.
رئیس ستاد اجرایی مراسم تشییع پیکرهای ۱۵۰ شهید دوران دفاع مقدس تصریح کرد: مراسم وداع با شهدا روز چهارشنبه پنج تیر در موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، بعد از نماز مغرب و عشا برگزار میشود. مراسم تشییع شهدا نیز پنجشنبه شش تیر ساعت ۹ از مقابل دانشگاه تهران به سمت معراج الشهدا با حضور پر شور مردم شهید پرور و با سخنرانی حجت الاسلام رئیسی رئیس قوه قضائیه برگزار خواهد شد.
فرمانده سپاه محمد رسول الله (ص) با تاکید بر اینکه هویت چهار شهید متعلق به تهران شناسایی شده است، عنوان کرد: پیکرهای شهدایی که هویت آنها شناسایی شده، هفته آینده در سراسر کشور جهت تشییع و خاکسپاری به خانوادههایشان تحویل داده خواهند شد. برگزاری مراسم تشییع و خاکسپاری شهدای استانی نیز بر عهده استان خودشان است.
وی با بیان اینکه مراسم تشیع شهدای گمنام در ۱۰ استان برگزار میشود، خاطرنشان کرد: در استانهای اصفهان، سمنان، چهارمحال و بختیاری و تهران شهدای گمنام و شهدای شناسایی تشییع میشوند. در استانهای خراسان رضوی، فارس، بوشهر، گیلان، قزوین و خوزستان نیز شهدای شناسایی شده تشییع خواهند شد. همچنین در استانهای مرکزی، خراسان جنوبی، خراسان شمالی، اردبیل، هرمزگان و قم شهدای گمنام را تشییع میشوند. در استانهایی که شهدای شناسایی شده وجود دارد، پیکر شهدا ممکن است در یک بخش یا روستا تشییع شوند؛ البته در مرکز استان نیز اقداماتی صورت خواهد گرفت.
سردار یزدی تصریح کرد: شهدای تازه تفحص شده متعلق به عملیاتهای کربلای ۵، والفجر ۸، رمضان، محرم، مسلم بن عقیل، والفجر یک در فکه، تک دشمن در زبیدات، والفجر ۲ در پنجوین و تک دشمن در عملیات بیت المقدس است.
فرمانده سپاه محمد رسول الله (ص) با اشاره به پیام تشییع شهدا، گفت: هدف از این تشییع بزرگداشت و تکریم شهدا و پیام این مراسم به مسئولان این است که آنها بدانند میزی که بر روی آن نشستهاند و مدیریت میکنند، برای خدمت است. بابت این میز چندین رزمنده جانشان را نثار کردهاند.
وی در پایان تصریح کرد: در حاشیه مراسم تشییع شهدا، غرفه فرهنگی نیز برپا خواهد شد.
روحی له الفدا
جان جانان
مظلومِ مقتدر
امید مستضعفان
همیشه آماده
جان برکف
رئوف و دلسوز
بسیجی واقعی
تکیه گاهی امین
خلفی صالح
فرماندهی پرصلابت
دادرسی بی نظیر
سرمایه ای عظیم
باطل السحر فتنه ها
مرد میدانهای سخت
همیشه پیروز
خارچشم منافقین
قائدی عظیم الشّأن
صبور و بصیر
فقیهی بی مثال
پیشوایی خط شکن
لبیک گوی امام عصر(عج)
امامی عاشورایی
امیدوار و امیدبخش
شمشیری بیرون از نیام
۱۳۹۷/۰۷/۱۲
حسن حیدری
ایمان به ما می توانیم است.
قانون مندی و قانون گرایی است.
تقویت جبهۀ مقاومت اسلامی است.
عدالت محوری وعدالت گستری است.
بازگشت به قرآن و اهل بیت (ع) است.
استکبار ستیزی و مقاومت جانانه است.
احیای امر به معروف و نهی از منکر است.
خدمت بی شائبه و شبانه روزی به محرومین است.
یقین به پیروزی جبهۀ حق و نابودی جبهۀ باطل است.
سیاست تهاجمی به جای تدافعی و طلبکاری به جای پاسخگویی در مقابله با استکبار است.
گروه تاریخ-رجانیوز: ۲۹ خرداد سال ۸۸، دانشگاه تهران یک روز تاریخی را برای همیشه به نام خود ثبت کرد؛ برپایی عظیم ترین نماز جمعه تاریخ جمهوری اسلامی، به امامت رهبر معظم انقلاب. ایشان در خطبه های نماز جمعه با طرح مسایل مختلفی از جمله حوادث بعد انتخابات، تاکید بر رسیدگی قانونی به اعتراض معترضین توسط شورای نگهبان، نقاط قوت و ضعف مناظرات تلوزیونی قبل انتخابات، تفاوت نظرهای بین مسئولین ارشد نظام، عدم امکان وقوع انقلاب مخملی در جمهوری اسلامی، تاکید بر رقابت دورن نظام هر۴ نامزد انتخابات، باج ندادن به قانون شکنان، ضرورت پرهیز از اردو کشی های خیابانی، رسوایی سران جنایتکار امریکا و انگلیس در جهان و ... به طور مفصل با مردم صحبت کردند.
به گزارش رجانیوز، روز گذشته ۲۹ خرداد ۸۸، دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای بمناسبت دهمین سالروز این نماز جمعه تاریخی، اقدام به پخش گزیدهای از خطبههای رهبر انقلاب در نماز جمعه مذکور کرده است.
همچنین، بیانات رهبر انقلاب در ارتباط با فتنه سال ۸۸که در جلسات خصوصی ایراد شده است، بخش دیگری از این نماهنگ که تحت عنوان «موجسواری» منتشر شده است، میباشد.ّ
از مهمترین صحبتهای رهبر انقلاب درباره فتنه که در این نماهنگ استفاده شده است، میتوان به نگرانی ایشان از عدم مرز بندی سران فتنه با آمریکا و اسرائیل اشاره کرد.
رهبر انقلاب در یکی از دیدارهای خصوصی اینگونه به این موضوع میپردازد: «آمریکایی ها اسم موسوی را آورده بودند؛ گفته بودند اینها از ما هستند. من گفتم خیر. اینها از شما نیستند؛ من از طرف اینها از دشمنان نظام اعلام برائت کردم، اما خودشان این کار را نکردند.»
سخنان رهبر انقلاب درباره اینکه سران فتنه با آشوبطلبیهای خود به کشور ضربه زدند نیز بخش دیگری از این نماهنگ است: «مسئله این است که اینها(سران فتنه) دانسته یا نداسته کشور را به یک چالش عظیم کشاندند، به نفع دشمنان، به نفع آمریکا.»
اعلام حمایت تمام و کمال آمریکا از فتنهگران نیز موضوع دیگری است که در خلال صحبتهای رهبر انقلاب به آن اشاره شده است.
فیلم کامل این نماهنگ در ادامه قابل مشاهده است.
شهید علیعباس، لبنانی بود و زمانی که شهید چمران درگیر کردستان بود با گروهی از کودکان یتیم لبنانی به ایران آمد و به خدمت امام(ره) رسید، بعد در تهران ماند و به خدمت ستاد جنگهای نامنظم درآمد.
به گزارش مشرق، این روزها مصادف با سی و هشتمین سالگرد شهادت «علی عباس» از فرماندهان جنبش امل لبنان است که در کنار «مصطفی چمران» در سال ۱۹۸۱ (۱۳۶۰ شمسی) و در جبهه سوسنگرد علیه نیروهای بعثی به فیض شهادت نائل آمد.
علیعباس از نیروهای لبنانی شهید چمران بود. وی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، زمانی که شهید چمران درگیر مسائل کردستان بود با گروهی از کودکان یتیم لبنانی به ایران آمد و به خدمت امام (ره) رسید، بعد از بازگشت یتیمان لبنان، علی عباس در تهران ماند و به خدمت ستاد جنگهای نامنظم درآمد.
او از قویترین نیروهای رزمی سازمان حرکت المحرومین (امل) لبنان بود که افتخار شاگردی شهید چمران را با کسب فیض از محضر امام موسی صدر به هم آمیخته و فردی مخلص، مکتبی و ورزیده شده بود.
علی عباس در جبهههای لبنان و کشورهای دیگر تحت نفوذ صهیونیستها بارها جنگیده بود، به طوری که گفته میشد حدود ۱۴ کشور، وی را ممنوعالورود اعلام کرده و در لبنان نیز به دنبال او بودند. در زمان جنگ به دستور شهید چمران، علی عباس در اهواز مستقر شده و از شرکت در عملیاتها منع شده بود. در حالی که در همان هنگام هموطنان او در خطوط مقدم جبهه میجنگیدند، تا اینکه در عملیات آزادسازی دهلاویه به خط مقدم این منطقه آمد و تحت فرماندهی شهید ایرج رستمی قرار گرفت. رستمی نیز به او اجازه نمیداد تا در عملیات شرکت کند.
زندگی پر هیاهوی شهید مصطفی چمران سرشار از فعالیتهای نفس گیر در راستای مقاومت اسلامی بود. یکی از مهمترین برشهای زندگی او و فعالیتهای تاثیرگذارش در لبنان شکل گرفت. تاثیر حضور پررنگ چمران در میان شیعیان لبنان هنوز هم در اقصی نقاط جنبش مقاومت دیده میشود. او شهدای بسیاری را در لبنان تربیت کرد که در صحنه جهاد با کفر با نگاهی فراوطنی به مقاومت مینگریستند.
چمران پس از آنکه دو سال، سخت ترین دوره های چریکی و جنگ های پارتیزانی را در «مصر» می آموزد دوباره به آمریکا باز میگردد. به دعوت امام موسی صدر – رهبر شیعیان لبنان – اواخر سال ۱۳۴۹ به لبنان هجرت میکند. در دست نوشته او در این باره آمده: «من در آمریکا زندگی خوشی داشتم. از همه نوع امکانات برخوردار بودم. ولی همه لذات را سه طلاقه کردم و به جنوب لبنان رفتم تا در میان محرومین و مستضعفین زندگی کنم…». او در شهر «صور»، کنار مرزهای اسرائیل، اقامت کرد. شهید مصطفی چمران در لبنان، در کنار امام موسی صدر، به فعالیتهای فرهنگی و چریکی میپردازد و مدیریت مدرسه صنعتی جبل عامل را به عهده می گیرد.
تأسیس پایگاه چریکی مستقل برای تعلیم مبارزان ایرانی در لبنان، از دیگر اهداف چمران بوده است. چمران در لبنان، به کمک امام موسی صدر، «حرکةالمحرومین» و سپس شاخه نظامی امل را پایهگذاری کرد. از سال ۱۹۷۱ که به جنوب لبنان آمده بود، کلاسهائی برای درسهای ایدئولوژیک اسلامی به سبک انجمنهای اسلامی دانشجویان به راه انداخت.
از هر دهی یک یا دو نفر از معلمین مسلمان را انتخاب کرد که در کل حدود ۱۵۰ نفر میشدند؛ هفتهای یک بار به مدرسه میآمدند و جلساتی اسلامی برپا میشد که امام موسی، شیخ مهدی شمس الدین، محمدحسین فضلالله و رجال دیگر سخنرانی میکردند و بعد خودش وارد بحث میشد و یک سلسله دروس ایدئولوژیک بیان میکرد. همین افراد بودند که اولین هستههای سازمان «حرکت المحرومین» در جنوب را تشکیل دادند. او در بیروت نیز نظیر این اقدام را انجام داد.
هنگامی که منطقه شیعه نشین نبعه توسط فالانژها محاصره شده بود، چمران در مأموریتی خطرناک، سوار بر زرهپوشی از ارتش لبنان، خود را به داخل منطقه محاصره شده میرساند. چمران نسبت به گروههای سیاسی لبنان شناخت عمیقی داشت؛ وی آزردگی خاطر خویش را از باران تهمتهائی که گروههای مختلف سیاسی به او میزدند کتمان نمیکند. از جمله اتهامات که به چمران زده بودند، تسلیم نمودن اردوگاه بزرگ فلسطینی تل زعتر به کتائب (فالانژها) بودهاست. چمران با رهبران فلسطینی و در رأس آنها، یاسر عرفات نیز تماس و همکاری نزدیک داشته است به طوری که یاسر عرفات و ابوجهاد میآمدند و از او مشورت میگرفتند.
با پیروزی انقلاب اسلامی ۱۳۵۷، در سی ام بهمن همین سال شهید مصطفی چمران همراه با یک گروه ۹۲ نفره از لبنان به ایران آمد و با آنکه قصد ماندن در ایران را نداشت، به توصیه امام خمینی (ره) در وطنش ماندگار شد. در اوایل پیروزی انقلاب، به تربیت اولین گروه از پاسداران انقلاب اسلامی ایران پرداخت.
شهید چمران و ۴۵۰ یتیم مدرسه جبل عامل که امروز رهبران مقاومت لبنان هستند
او هم زمان با روشنگری مذهبی و تقویت باورهای اسلامی و مکتبی رزمندگان اسلام ورزیده ترین، زبده ترین و شجاع ترین مبارزان را تربیت کرد که فرزندان و شاگردان آنها امروز نیز در لبنان براساس همین باورها و روحیه شهادت طلبی، حماسه ها میآفرینند. هر چند فعالیتهای چمران برای مردم لبنان شیرین بود، اما خانوادهاش را از او دور میکرد.
تصور خانواده چمران این بود که او پس از ورود به لبنان به دانشگاه آمریکایی بیروت رفته و به تدریس خواهد پرداخت اما چمران این کار را نکرد. به محرومترین بخش لبنان و به میان شیعیان که فقیرترین قشر لبنان بودند رفت و مدرسه صنعتی جبل عامل را که برای آموزش سیاسی، ایدئولوژیک و صنعتی تاسیس شده بود اداره کرد و ۴۵۰ یتیم و بچههای زیر خط فقر را در آن مدرسه پرورش داد.
یکی از اعضای حزب الله لبنان درباره این بچه ها میگوید: «۴۵۰ کودکی که چمران با آنها کار کرد، اکنون مسئولان و رهبران مقاومت لبنان هستند. چمران برای هر یک از این بچه ها لقب تعیین کرده بود. اعراب روی فرزندانشان نام امیر نمی گذارند چون نام شیوخ عرب است. اما دکتر اسم همه پسرها را امیر صدا می زد مثل امیرحسین، امیر رضا و…، نوبتی بچه ها را تا مرز اسرائیل می برد. دوربینی داشت که همیشه با او بود و در عکسها هم معمولاً با این دوربین است. تک تک سربازان اسرائیل را با این دوربین به بچه ها نشان میداد و از همان کودکی انگیزه مبارزه با اسرائیل را در دل آنها میکاشت.»
از جمله شاگردان مستقیم چمران که در میان فرماندهان و رهبران برجسته جنبش مقاومت جنوب لبنان قرار گرفتند می توان به ابوهشام (سید حسین موسوی)، ابویحیی (زکریا حمزه)، سید ابوالفضل کاسترو (عباس موسوی)، سید ابوذر عاملی، نعیم قاسم، ابومصطفی (سید علی حسین)، نجیب سید علی خلف، ادیب حیدر و… اشاره کرد.
علی عباس و ستاد جنگهای نامنظم شد
علی عباس از نیروهای لبنانی شهید چمران بود. او بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، زمانی که شهید چمران درگیر مسائل کردستان بود با گروهی از کودکان یتیم لبنانی به ایران آمد و به خدمت امام (ره) رسید، بعد از بازگشت یتیمان لبنان، علی عباس در تهران ماند و به خدمت ستاد جنگهای نامنظم درآمد. او از قویترین نیروهای رزمی سازمان حرکت المحرومین (امل) لبنان بود که افتخار شاگردی شهید چمران را با کسب فیض از محضر امام موسی صدر به هم آمیخته و فردی مخلص، مکتبی و ورزیده شده بود.
۱۴ کشور او را ممنوع الورود اعلام کرده بودند
علی عباس در جبهه های لبنان و کشورهای دیگر تحت نفوذ صهیونیستها بارها جنگیده بود، به طوری که گفته میشد حدود ۱۴ کشور، وی را ممنوع الورود اعلام کرده و در لبنان نیز به دنبال او بودند. در زمان جنگ به دستور شهید چمران، علی عباس در اهواز مستقر شده و از شرکت در عملیاتها منع شده بود. تا اینکه در عملیات آزادسازی دهلاویه به خط مقدم این منطقه آمد و تحت فرماندهی شهید ایرج رستمی قرار گرفت. رستمی نیز به او اجازه نمی داد در عملیات شرکت کند.
شهادت علی عباس در دهلاویه
در روز عملیات دهلاویه، در تاریخ ۲۶ خردادماه ۶۰ و در کنار ایرج رستمی در روستای سیدخلف مستقر شده بود. حدود ساعت ۱۰ صبح از طرف گروه علیرضا ماهینی در خواست مهمات شد و چون در آن لحظه کسی برای انتقال مهمات به خط درگیری در دسترس نبود، علی عباس با اصرار از رستمی خواست که به او اجازه دهد تا مهمات را رسانده و برگردد، رستمی به ناچار موافقت کرد. علی عباس با یک جعبه مهمات روی دوش به سمت نقطه درگیری رفت و ولی قبل از اینکه به رزمندگان گروه (شهید) علی ماهینی برسد هدف گلوله دشمن قرار گرفت و به آرزوی دیرینه خود، شهادت رسید.
شهید علی عباس در سال ۱۹۶۱ (۱۳۴۰) در شهر صور واقع در جنوب لبنان متولد شد و از همان آغاز تاسیس جنبش امل از سوی امام موسی صدر و وزیر دفاع پیشین ایران و شهید مصطفی چمران در آن عضویت پیدا کرد.
عباس با وجود سن کم، یک فرمانده باهوش بود تا جایی که شهید چمران ماموریت های ویژه را به او می داد.
یکی از مهم ترین ماموریت هایی که به شهید علی عباس داده شد، تلاش برای متوقف کردن تانک های عراقی در اهواز بود؛ اوایل سال ۱۹۸۱ در حالی که تعداد اندکی از رزمندگان وی را همراهی می کردند به سمت یک سد حرکت کرد، در حالی که در محاصره تعداد زیادی از تانک های عراقی قرار گرفته بود با توسل به عملیات بمب گذاری این تانک ها را منهدم و غرق کرد و مانع از پیشروی نیروهای عراقی به سمت اهواز شد.
شهادت علی عباس در کنار شهید چمران
شاید مهم ترین توصیفی که می توان از شهید علی عباس داد اینکه وی تا آخرین لحظه همراه شهید مصطفی چمران بود تا جایی که در ژوئن ۱۹۸۱ در جبهه سوسنگرد واقع در استان خوزستان هر دو مجروح شدند و دقایقی بعد علی عباس که ۲۰ سال بیشتر نداشت به شهادت رسید.شهید چمران با لباس علی عباسبه شهادت رسید و می گفت: لباس «علی عباس» رخت شهادت است...
شهید چمران نیز به یکی از بیمارستان های اهواز منتقل شد و پنج روز بعد یعنی ۲۱ همان ماه (۳۱ خرداد ۱۳۶۰) به فیض شهادت نائل آمد.
بخشی از وصیت نامه شهید
شهید علی عباس در بخشی از وصیت نامه خود نوشته است:
وصیتم را از جبهه های نبرد نیروهای ایرانی علیه نیروهای کفر رژیم صدام بعث و حامیانشان برایتان می نویسم؛ ما مبارزه علیه رژیم بعث را که نبرد حق علیه ظلم است برگزیدیم و از شما می خواهم علیه کفر و سرکشی متحد شوید و اختلافات داخلی را کنار بگذارید.
شهید علی عباس در بهشت زهرا و در نزدیکی شهید مصطفی چمران به خاک سپرده شد.
در آستانه سالروز شهادت امام جعفر صادق (ع)، مراسم وداع با پیکرهای ۱۱۰ شهید تازه تفحص شده دوران دفاع مقدس در موزه انقلاب اسلامی برگزار خواهد شد.
به گزارش مشرق، در آستانه سالروز شهادت امام جعفر صادق (ع)، مراسم وداع با پیکرهای ۱۱۰ شهید تازه تفحص شده دوران دفاع مقدس در موزه انقلاب اسلامی برگزار خواهد شد.
گفتنی است این مراسم روز چهارشنبه مورخ ۵ تیرماه ۱۳۹۸ بعد از نماز مغرب و عشاء در نشانی میدان ونک، بزرگراه شهید حقانی، خیابان سرو، موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس میزبان شهروندان خواهد بود.
روابط عمومی بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس در خصوص جزئیات این مراسم و اینکه شهدا مربوط به کدام عملیات و منطقه عملیاتی هستند؛ گفت: هفته آینده طی یک نشست خبری این موارد کامل اطلاع رسانی خواهد شد.
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، سخن گفتن از شهیدی با ابعاد گوناگون، از اسوهای که جمع اضداد بود، از آهن و اشک، از شیر بیشه نبرد و عارف شبهای قیرگون، از پدر یتیمان و دشمن سرسخت کافران، بسیار سخت بلکه محال است.
امروز ۳۱ خرداد سالروز شهادت دکتر مصطفی چمران است و در این راستا، مروری بر زندگی پرحادثه و سراسر تلاش، ایثار، عشق و فداکاری شهید دکتر مصطفی چمران داریم.
سخن گفتن از شهید دکتر مصطفی چمران، این مرد عمل و نه مرد سخن، این نمونه کامل هجرت، جهاد و شهادت، این شاگرد مکتب علی (ع)، این مالک اشتر جنوب لبنان و حمزه کربلای خوزستان سخت و دشوار است. چرا که حتی نمیتوان یکی از ابعاد وجودی او را آنگونه که هست، توصیف کرد و نبایست انتظار داشت که بتوانیم تصویر کاملی در این مختصر از او ترسیم کنیم.
دکتر مصطفی چمران در سال ۱۳۱۱ در تهران، خیابان پانزده خرداد، بازار آهنگرها، سرپولک متولد شد.
بیشتر بخوانید: موجودی حساب بانکی شهید چمران چقدر بود؟ + تصاویر
تحصیلات
وی تحصیلات خود را در مدرسه «انتصاریه»، نزدیک پامنار تهران، آغاز کرد و در «دارالفنون» و «البرز» دوران متوسطه را گذراند. در دانشکده فنی دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد و در سال ۱۳۳۶ در رشته الکترومکانیک فارغالتحصیل شد و یکسال به تدریس در دانشکده فنی پرداخت.
وی در همه دوران تحصیل شاگرد اول بود. در سال ۱۳۳۷ با استفاده از بورس تحصیلی شاگردان ممتاز به امریکا اعزام شد و پس از تحقیقات علمی در جمع معروفترین دانشمندان جهان در دانشگاه کالیفرنیا و معتبرترین دانشگاه امریکا –برکلی- با ممتازترین درجه علمی موفق به اخذ دکترای الکترونیک و فیزیک پلاسما شد
فعالیتهای اجتماعی
از ۱۵ سالگی در درس تفسیر قرآن مرحوم آیتالله طالقانی، در مسجد هدایت و درس فلسفه و منطق استاد شهید مرتضی مطهری و بعضی از استادان دیگر شرکت میکرد و از اولین اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران بود.
در مبارزات سیاسی دوران دکتر مصدق از مجلس چهاردهم تا ملی شدن صنعت نفت شرکت داشت و از عناصر پرتلاش در پاسداری از نهضت ملی ایران در کشمکشهای مرگ و حیات آن دوره بود. بعد از کودتای ننگین ۲۸ مرداد و سقوط حکومت دکتر مصدق، به نهضت مقاومت ملی ایران پیوست و سختترین مبارزهها و مسئولیتهای او علیه استبداد و استعمار شروع شد و تا زمان مهاجرت از ایران، بدون خستگی و با همه قدرت خود، علیه نظام طاغوتی شاه جنگید و خطرناکترین مأموریتها را در سختترین شرایط با پیروزی به انجام رساند.
در آمریکا، با همکاری بعضی از دوستانش، برای اولین بار انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا را پایهریزی کرد و از مؤسسین انجمن دانشجویان ایرانی در کالیفرنیا و از فعالین انجمن دانشجویان ایرانی در آمریکا به شمار میرفت که به دلیل این فعالیتها، بورس تحصیلی شاگرد ممتازی وی از سوی رژیم شاه قطع میشود.
پس از قیام خونین ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ دست به اقدامی جسورانه و سرنوشتساز میزند و همه پلها را پشتسر خود خراب میکند و به همراه بعضی از دوستان مؤمن و همفکر، رهسپار مصر میشود و مدت دو سال، در زمان عبدالناصر، سختترین دورههای چریکی و جنگهای پارتیزانی را میآموزد و به عنوان بهترین شاگرد این دوره شناخته میشود و فوراً مسئولیت تعلیم چریکی مبارزان ایرانی به عهده او گذارده میشود.
به علت برخورداری از بینش عمیق مذهبی، از ملیگرایی ورای اسلام گریزان بود و وقتی در مصر مشاهده کرد که جریان ناسیونالیسم عربی باعث تفرقه مسلمین میشود، به جمال عبدالناصر اعتراض کرد و ناصر ضمن پذیرش این اعتراض گفت که جریان ناسیونالیسم عربی آنقدر قوی است که نمیتوان به راحتی با آن مقابله کرد و با تأسف تأکید میکند که ما هنوز نمیدانیم که بیشتر این تحریکات از ناحیه دشمن و برای ایجاد تفرقه در بین مسلمانان است. به دنبال آن، به چمران و یارانش اجازه میدهد که در مصر نظرات خود را بیان کنند.
در لبنان
بعد از وفات عبدالناصر، ایجاد پایگاه چریکی مستقل، برای تعلیم مبارزان ایرانی، ضرورت پیدا میکند و لذا دکتر چمران رهسپار لبنان میشود تا چنین پایگاهی را تأسیس کند.
او به کمک امام موسیصدر، رهبر شیعیان لبنان، حرکت محرومین و سپس جناح نظامی آن، سازمان «امل» را براساس اصول و مبانی اسلامی پیریزی کرد و در میان توطئهها و دشمنیهای چپ و راست، با تکیه بر ایمان به خدا و با اسلحه شهادت، خط راستین اسلام انقلابی را پیاده میکند و علیگونه در معرکههای مرگ و حیات به آغوش گرداب خطر فرو میرود و در طوفانهای سهمناک سرنوشت، حسینوار به استقبال شهادت میتازد و پرچم خونین تشیع را در برابر جبارترین ستمگران روزگار، صهیونیزم اشغالگر و همدستان خونخوار آنها، راستگرایان «فالانژ»، به اهتزاز درمیآورد و از قلب بیروت سوخته و خراب تا قلههای بلند کوههای جبل عامل و در مرزهای فلسطین اشغال شده از خود قهرمانیها به یادگار گذاشته؛ در قلب محرومین و مستضعفین شیعه جای گرفته و شرح این مبارزات افتخارآمیز با قلمی سرخ و به شهادت خون پاک شهدای لبنان، بر کف خیابانهای داغ و بر دامنه کوههای مرزی اسرائیل برای ابد ثبت شده است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران
دکتر چمران با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران، بعد از ۲۳ سال هجرت، به وطن باز میگردد و همه تجربیات انقلابی و علمی خود را در خدمت انقلاب میگذارد. خاموش و آرام، ولی فعالانه و قاطعانه به سازندگی میپردازد و همه تلاش خود را صرف تربیت اولین گروههای پاسداران انقلاب در سعدآباد میکند. سپس در شغل معاونت نخستوزیر در امور انقلاب شب و روز خود را به خطر میاندازد تا سریعتر و قاطعانهتر مسئله کردستان را فیصله دهد تا اینکه بالاخره در قضیه فراموش ناشدنی «پاوه» قدرت ایمان و اراده آهینن و شجاعت و فداکاری او بر همگان ثابت میشود.
در کردستان
در آن شب مخوف پاوه، همه امیدها قطع شده بود و فقط چند پاسدار مجروح، خسته و دلشکسته در میان هزاران دشمن مسلح به محاصره افتاده بودند. اکثریت پاسداران قتل عام شده بودند و همه شهر و تمام پستی و بلندیها به دست دشمن افتاده بود و موج نیروهای خونخوار دشمن لحظه به لحظه نزدیکتر میشد. باران گلوله میبارید و میرفت تا آخرین نقطه مقاومت نیز در خون پاسداران غرق شود، ولی دکتر چمران با شهامت، شجاعت و ایثارگری فراوان توانست این شب هولناک را با پیروزی به صبح امید متصل کند و جان پاسداران باقیمانده را نجات دهد و شهر مصیبتزده را از سقوط حتمی برهاند.
آنگاه که فرمان انقلابی امام خمینی (ره) صادر شد. فرماندهی کل قوا را به دست گرفت و به ارتش فرمان داد تا در ۲۴ ساعت خود را به پاوه برساند و فرماندهی منطقه نیز به عهده دکتر چمران واگذار شد.
رزمندگان از جان گذشته انقلاب، اعم از سرباز و پاسدار به حرکت درآمدند و همه تجارب انقلابی، ایمان، فداکاری، شجاعت، قدرت رهبری و برنامهریزی دکتر چمران در اختیار نیروهای انقلاب قرار گرفت و عالیترین مظاهر انقلابی و شکوهمندترین قهرمانیها به وقوع پیوست و در مدت ۱۵ روز شهرها و راهها و مواضع استراتژیک کردستان به تصرف نیروهای انقلاب اسلامی درآمد و کردستان از خطر حتمی نجات یافت و مردم مسلمان کرد با شادی و شعف به استقبال این پیروزی رفتند.
وزارت دفاع
دکتر چمران بعد از این پیروزی بینظیر به تهران احضار شد و از طرف رهبر عالیقدر انقلاب، امامخمینی (ره)، به وزارت دفاع منصوب شد.
در پست جدید، برای تغییر و تحول ارتش از یک نظام طاغوتی به یک سلسله برنامههای وسیع بنیادی دست زد که پیاده کردن برنامههای اصلاحی از این قبیل است تا ارتشی به وجود آید که پاسدار انقلاب و امنیت استقلال کشور باشد و رسالت مقدس اسلامی ما را به سرمنزل مقصود برساند.
مجلس
دکتر مصطفی چمران در اولین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی، از سوی مردم تهران به نمایندگی انتخاب شد و تصمیم داشت در تدوین قوانین و نظام جدید انقلابی، بخصوص در ارتش، حداکثر سعی و تلاش خود را بکند تا ساختار گذشته ارتش به نظامی انقلابی و شایسته ارتش اسلامی تبدیل شود.
وی سپس به نمایندگی رهبر کبیر انقلاب اسلامی در شورای عالی دفاع منصوب شد و مأموریت یافت تا بطور مرتب گزارش کار ارتش را ارائه کند.
در خوزستان
گروهی از رزمندگان داوطلب، به گِرد او جمع شدند و او با تربیت و سازماندهی آنان، ستاد جنگهای نامنظم را در اهواز تشکیل داد. این گروه کمکم قوت گرفت و منسجم شد و خدمات زیادی انجام داد. تنها کسانی که از نزدیک شاهد ماجراهای تلخ و شیرین، پیروزیها و شکستها، شهامتها و شهادتها و ایثارگریهای آنان بودند به گوشهای از این خدمات که دکتر چمران شخصاً مایل به تبلیغ و بازگویی آنها نبود، آگاهی دارند.
ایجاد واحد مهندسی فعال برای ستاد جنگهای نامنظم یکی از این برنامهها بود که به کمک آن، جادههای نظامی به سرعت در نقاط مختلف ساخته شد و با نصب پمپهای آب در کنار رود کارون و احداث یک کانال به طول حدود ۲۰ کیلومتر و عرض یک متر در مدتی حدود یکماه، آب کارون را به طرف تانکهای دشمن روانه ساخت، به طوری که آنها مجبور شدند چند کیلومتر عقبنشینی کنند و سدی عظیم مقابل خود بسازند و با این عمل فکر تسخیر اهواز را برای همیشه از سر به دور دارند.
یکی از کارهای مهم و اساسی او از همان روزهای اول، ایجاد هماهنگی بین ارتش، سپاه و نیروهای داوطلب مردمی بود که در منطقه حضور داشتند. بازده این حرکت و شیوه جنگ مردمی و هماهنگی کامل بین نیروهای موجود، تاکتیک تقریباً جدید جنگی بود؛ چیزی که ابرقدرتها قبلاً فکر آن را نکرده بودند. متأسفانه این هماهنگی در خرمشهر بوجود نیامد و نیروهای مردمی تنها ماندند. او تصمیم داشت به خرمشهر نیز برود، ولی به علت عدم وجود فرماندهی مشخص در آنجا و خطر سقوط جدی اهواز، موفق نشد، ولی چندینبار نیروهایی بین ۲۰۰ تا ۱۰۰۰ نفر را سازماندهی کرده و به خرمشهر فرستاد و آنان به کمک دیگر برادران مقاوم خود توانستند در جنگی نابرابر مقابل حملات پیاپی دشمن تا مدتها مقاومت کنند.
محرم، ماه شهادت و پیروزی سوسنگرد
پس از یأس دشمن از تسخیر اهواز، صدام سخت به فتح سوسنگرد دلبسته بود تا رؤیای قادسیه را تکمیل کند بنابراین برای دومینبار به آن شهر مظلوم حمله کرد و سه روز تانکهای او شهر را در محاصره گرفتند و روز سوم تعدادی از آنان توانستند به داخل شهر راه یابند.
دکتر چمران که از محاصره تعدادی از یاران و رزمندگان شجاع خود در آن شهر سخت برآشفته بود، با تلاش فراوان رهبر معظم انقلاب اسلامی، ارتش را آماده ساخت که برای اولین بار دست به یک حمله خطرناک و حماسهآفرین نابرابر بزند و خود نیز نیروهای مردمی و سپاه پاسداران را در کنار ارتش سازماندهی کرد و با نظمی نو و شیوهای جدید از جانب جاده اهواز- سوسنگرد به دشمن یورش برد.
چمران پیشاپیش یارانش، به شوق کمک و دیدار برادران محاصره شده در سوسنگرد، به سوی این شهر میشتافت که در محاصره تانکهای دشمن قرار گرفت. او سایر رزمندگان را به سوی دیگری فرستاد تا نجات یابند و خود را به حلقه محاصره دشمن انداخت. در این هنگام بود که نبرد سختی درگرفت؛ نیروهای کماندوی دشمن از پشت تانکها به او حمله کردند و او همچون شیری در میدان، در مصاف با دشمن متجاوز از نقطهای به نقطهای دیگر و از سنگری به سنگری دیگر میرفت. کماندوهای دشمن او را زیر رگبار گلوله خود گرفته بودند، تانکها به سوی او تیراندازی میکردند و او شجاعانه بدون هراس از انبوه دشمن و آتش شدید آنها، سریع، چابک، برافروخته و شادان از شوق شهادت در رکاب حسین (ع) و در راه حسین (ع).
در روز قبل از تاسوعا، به آتش آنها پاسخ گفته و هر لحظه سنگر خود را تغییر میداد. در همین اثناء، همرزم باوفایش به شهادت رسید و او یک تنه به نبرد حسینگونه خود ادامه داد و به سوی دشمن حمله برد تا این که از دو قسمت پای چپ زخمی شد. با پای زخمی بر یک کامیون عراقی حمله برد. سربازان صدام از یورش این شیر میدان گریخته و او به کمک جوان چابک دیگری که خود را به مهلکه رسانده بود، داخل کامیون نشست و با لبانی متبسم، دیگران را نوید پیروزی داد.
خبر زخمی شدن سردار پرافتخار اسلام، در نزدیکی دروازه سوسنگرد، شور و هیجانی آمیخته با خشم و اراده و شجاعت در یاران او و سایر رزمندگان افکند که بیمحابا به پیش تاختند و شهر قهرمان و مظلوم سوسنگرد و جان چند صد تن رزمنده مؤمن را از چنگال صدامیان نجات بخشیدند.
دکتر چمران با همان کامیونی که خود را به بیمارستانی در اهواز رسانید و بستری شد، اما بیش از یک شب در بیمارستان نماند و بعد از آن به مقر ستاد جنگهای نامنظم برگشت. جالب اینجا بود که در همان شبی که در بیمارستان بستری بود، جلسه مشورتی فرماندهان نظامی (تیمسار شهیدفلاحی، فرماندة لشگر ۹۲، شهید کلاهدوز، مسئولین سپاه و سرهنگ محمد سلیمی که رئیس ستاد او بود)، استاندار خوزستان و نماینده امام در سپاه پاسداران (شهیدمحلاتی) در کنار تخت او در بیمارستان تشکیل شد و درهمان حال و همان شب، پیشنهاد حمله به «ارتفاعات اللهاکبر» را مطرح کرد.
آغاز حرکت مجدد
به رغم اصرار و پیشنهاد مسئولین و دوستانش، حاضر به ترک اهواز و ستاد جنگهای نامنظم و حرکت به تهران برای معالجه نشد و تمام مدت را در همان ستاد گذراند، در حالی که در کنار بسترش و در مقابلش نقشههای نظامی منطقه، مقدار پیشروی دشمن و حرکت نیروهای خودی نصب شده بود و او که قدرت و یارای به جبهه رفتن نداشت، دائماً به آنها مینگریست و مرتب طرحهای جالب و پیشنهادات سازنده در زمینههای مختلف نظامی، مهندسی و حتی فرهنگی ارائه میداد. کمکم زخمهای پای او التیام یافت و او دیگر نتوانست سکون را تحمل کند و با چوب زیربغل به پا خاست و بازهم آماده رفتن به جبهه شد.
به دنبال نبرد بیست و هشتم صفر (پانزدهم دیماه ۵۹) که منجر به شکست قسمتی از نیروهای خودی شد و فاجعه هویزه به بار آمد، دیگر تاب نشستن نیاورد. تعدادی از رزمندگان را از جبهه «فرسیه» انتخاب کرد و با چند فروند هلیکوپتر که خود فرماندهی آنها را بر عهده داشت، با همان چوب زیربغل دست به عملی بیسابقه و انتحاری زد. او آماده حمله به نیروهای پشت جبهه و تدارکاتی دشمن در جاده جفیر به طلائیه شد، اما به خاطر آتش شدید دشمن، هلیکوپترها نتوانستند از سد آتش آنها از منطقه هویزه بگذرند و حمله هوایی دشمن هلیکوپترها را مجبور به بازگشت کرد.
دیدار با امام
پس از زخمی شدن، اولینبار، برای دیدار با امام امت و عرض گزارش عازم تهران شد. به حضور امام رسید و حوادثی را که اتفاق افتاده بود و شرح مختصر عملیات و پیشنهادات خود را ارائه داد.
دکتر چمران از سکون و عدم تحرکی که در جبههها وجود داشت دائماً رنج میبرد و تلاش میکرد که با ارائه پیشنهادات و برنامههای ابتکاری حرکتی بوجود آورد و اغلب این حرکتها را توسط رزمندگان شجاع و جان برکف ستاد نیز عملی ساخت. او اصرار داشت که هرچه زودتر به تپههای اللهاکبر و سپس به بستان حمله شود و خود را به تنگ چزابه که نزدیکی مرز است، رساند تا ارتباط شمالی و جنوبی نیروهای عراقی و مرز پیوسته آنان قطع شود. بالاخره در روز ۳۱ اردیبهشت ماه سال ۶۰، با یک حمله هماهنگ و برقآسا، ارتفاعات اللهاکبر فتح شد و پس از پیروزی سوسنگرد، بزرگترین پیروزی تا آن زمان بود.
چمران به همراه رزمندگان شجاع اسلام در زمره اولین کسانی بود که پای به ارتفاعات اللهاکبر گذاشت؛ در حالی که دشمن زبون هنوز در نقاطی مقاومت میکرد او و فرمانده شجاعش ایرج رستمی، دو روز بعد، با تعدادی از جان برکفان و یاران خود توانستند با فداکاری و قدرت تمام تپههای شحیطیه (شاهسوند) را به تصرف درآورند، درحالی که دیگران در هالهای از ناباوری به این اقدام جسورانه مینگریستند.
پس از پیروزی در ارتفاعات اللهاکبر، اصرار داشت نیروهای ما هرچه زودتر، قبل از اینکه دشمن بتواند استحکاماتی برای خود ایجاد کند، به سوی بستان سرازیر شوند که این کار عملی نشد و شهیدچمران خود طرح تسخیر دهلاویه را را به فرماندهی ایرج رستمی عملی ساخت.
فتح دهلاویه، در نوع خود عملی جسورانه و خطرناک و غرورآفرین بود. نیروهای ستاد پلی بر روی رودخانه کرخه زدند. پلی ابتکاری و چریکی که خودشان طراحی بودند. از رودخانه عبور کردند و به قلب دشمن تاختند و دهلاویه را فتح کردند. این اولین پیروزی پس از عزل بنیصدر از فرماندهی کل قوا بود که به عنوان طلیعه پیروزیهای دیگر به حساب آمد.
در روز ۳۱ خردادماه سال ۶۰، یعنی یک ماه پس از پیروزی ارتفاعات اللهاکبر، در جلسه فوقالعاده شورای عالی دفاع در اهواز با حضور مرحوم آیتالله اشراقی شرکت و از عدم تحرک و سکون نیروها انتقاد کرد و پیشنهادات نظامی خود، از جمله حمله به بستان را ارائه داد.
این آخرین جلسه شورایعالی دفاع بود که شهیدچمران در آن شرکت داشت و فردای آن روز، غمانگیز بود.
به سوی قربانگاه
در سحرگاه سی ویکم خردادماه سال ۶۰، ایرج رستمی فرمانده منطقه دهلاویه به شهادت رسید و شهید دکترچمران به شدت از این حادثه ناراحت شد. غمی مرموز همه رزمندگان ستاد، بخصوص رزمندگان و دوستان رستمی را فرا گرفته بود. دستهای از دوستان صمیمی او میگریستند و گروهی دیگر مبهوت فقط به هم مینگریستند. از در و دیوار، از جبهه و شهر، بوی شهادت میوزید.
چمران، یکی دیگر از فرماندهانش را احضار کرد و خود او را به جبهه برد تا در دهلاویه به جای رستمی معرفی کند و در لحظه حرکت وی، یکی از رزمندگان با سادگی و زیبایی گفت: همانند روز عاشورا که یکایک یاران حسین (ع) به شهادت رسیدند، عباس علمدار او (رستمی) هم به شهادت رسید و اینک خود او همانند ظهر عاشورای حسین (ع) آماده حرکت به جبهه است.
به طرف سوسنگرد به راه افتاد و در بین راه مرحوم آیتالله اشراقی و تیمسار فلاحی را ملاقات کرد. برای آخرین بار یکدیگر را بوسیدند و بازهم به حرکت ادامه داد تا به قربانگاه رسید. همه رزمندگان را در کانالی پشت دهلاویه جمع کرد، شهادت فرماندهشان، ایرج رستمی را به آنها تبریک و تسلیت گفت. همچنین گفت: «خدا رستمی را دوست داشت و برد و اگر ما را هم دوست داشته باشد، میبرد».
شهادت
سخنش تمام شد، با همه رزمندگان خداحافظی و دیدهبوسی کرد. به همه سنگرها سرکشی کرد و در خط مقدم، در نزدیکترین نقطه به دشمن، پشت خاکریزی ایستاد و به رزمندگان تأکید کرد که از این نقطه که او هست، دیگر کسی جلوتر نرود، چون دشمن به خوبی با چشم غیرمسلح دیده میشد و مطمئناً دشمن هم آنها را دیده بود. آتش خمپاره که از اولین ساعات بامداد شروع شده بود و علاوه بر رستمی قربانیهای دیگری نیز گرفته بود، باریدن گرفت و دکتر چمران دستور داد رزمندگان به سرعت از کنارش متفرق شوند و از هم فاصله بگیرند. یارانش از او فاصله گرفتند. خمپارهای در اطراف او به زمین خورد و یکی از نمونههای کامل انسانی از دیار ما رخت بربست و به ملکوت اعلی پیوست.
ترکش خمپاره دشمن به پشت سر دکتر چمران اصابت کرد و ترکشهای دیگر صورت و سینه دو یارش را که در کنارش ایستاده بودند، شکافت و فریاد و شیون رزمندگان و دوستان و برادران باوفایش به آسمان برخاست.
در بیمارستان سوسنگرد که بعداً به نام شهید دکترچمران نامیده شد، کمکهای اولیه انجام شد و آمبولانس به طرف اهواز شتافت، ولی افسوس که فقط جسم بیجانش به اهواز رسید و روح او سبکبال و با کفنی خونین که لباس رزم او بود، به دیار ملکوتیان و به نزد خدای خویش پرواز کرد و ندای پروردگار را لبیک گفت که: «ارجعی الی ربک راضیه مرضیه».
منبع: ایسنا