حضرت امام خامنه ای: نگذارید احساس غیرت انقلابی و تکلیف در مقابل انقلاب، در دلهای شما ضعیف بشود و فرو بنشیند. مثل کسی که از خانواده و حرم و ناموس خوددفاع میکند،ازانقلاب وارزشها و دستاوردهای آن،همین طور دفاع کنید جوانِ مؤمنِ انقلابی :: فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

خواستۀ ما: اینترنت باید ملّی، امن، پرسرعت، ارزان و پاک باشد

فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

خواستۀ ما: اینترنت باید ملّی، امن، پرسرعت، ارزان و پاک باشد

دیدگاه و باور ما: فضای مجازی در خدمت صدورانقلاب، اقتصاد مقاومتی، صادرات غیر نفتی، نهضت تولید علم، جنبش نرم افزاری، ایجاد اشتغال پایدار، مبارزه با امپریالیسم واستکبار ستیزی یا مهدی ادرکنی
فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

حضرت امام خامنه ای (حفظه الله تعالی): ۱۳۹۴/۰۶/۱۸
«ان‌شاءالله تا ۲۵ سال دیگر، به توفیق الهی و به فضل الهی چیزی به نام رژیم صهیونیستی در منطقه وجود نخواهد داشت.»

بایگانی
پیوندها

۲۳۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جوانِ مؤمنِ انقلابی» ثبت شده است

آیت ا... جعفر سبحانی، از استادان بنام حوزه علمیه قم و یکی از مراجع تقلید، درباره نبوغ شهید مصطفی خمینی چنین می‌گوید:«از جمله خصوصیات ایشان در درس‌، در درجه اول استعداد قویشان بود؛ حافظه‌ای قوی هم داشت‌.

به مناسبت چهل و دومین سالروز شهادت
 
آیت ا... جعفر سبحانی، از استادان بنام حوزه علمیه قم و یکی از مراجع تقلید، درباره نبوغ شهید مصطفی خمینی چنین می‌گوید:«از جمله خصوصیات ایشان در درس‌، در درجه اول استعداد قویشان بود؛ حافظه‌ای قوی هم داشت‌.

گروه تاریخ-رجانیوز: شهید آیت ا... سید مصطفی خمینی‌ در 21 آذر 1309 هـ .ش برابر با 21 رجب 1349 هـ.ق در محله الوندیه شهر قم در منزلی اجاره‌ای متولد شد. به مناسبت نام پدر بزرگ پدری‌اش، «شهید سیدمصطفی موسوی‌» او را نیز مصطفی نامیدند. وی در دامن مادری با تقوا و پدری دانشمند و در محیطی آکنده از معنویت و عرفان رشد کرد.

 

آیت ا... جعفر سبحانی، از استادان بنام حوزه علمیه قم و یکی از مراجع تقلید، درباره نبوغ شهید مصطفی خمینی چنین می‌گوید:«از جمله خصوصیات ایشان در درس‌، در درجه اول استعداد قویشان بود؛ حافظه‌ای قوی هم داشت‌.

 

بیشتر اشخاص خوش فهم و خوش فکر، از حافظه‌ای قوی برخوردار نیستند؛ ولی ایشان در عین حال که فهمی خوب و دقتی بسیار داشت‌، دارای حافظه خوبی هم بود؛ به همین دلیل با اصرار من ، ایشان همه «الفیة» ابن مالک را حفظ کرد و نه تنها حفظ می‌کرد، بلکه خوب هم می‌خواند.

 

گاهی که من مطلبی درباره زندگی علما نقل می‌کردم‌، ایشان علاقه‌مند می‌شد که آن بخش از کتاب نخبة‌المقال(کتابی در موضوع تراجم و رجال‌) را که راجع به علما بود، حفظ کند. بعدها که معقول را نزد دیگران می‌خواندند، قسمتی از اشعار منظومه را هم حفظ کرده بودند و می‌خواندند. هم عمق فکری و هم ذکاوت داشت و در کنار این دو، دارای حافظه‌ای قوی بود. یکی از مواهبی که ایشان داشت‌، فکر زایا بود. گاهی در یک مسئله‌، اگر طرف مقابل هم مثل ایشان حال و حوصله داشت‌، شاید یک ساعت و نیم بحث می‌کردند.

 

ایشان می‌توانست مسئله را به صورت ممتد با طرف مقابل بحث کند.» به گزارش پایگاه مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، سید مصطفی به علت علاقه و استعداد درخشان توانست طی مدت دو سال و چند ماه، کتاب های سیوطی‌، حاشیه ملاعبدا...، معالم‌الاصول‌، شمسیه‌، مطول و بخشی از شرح لمعه را به پایان برساند. او در هفده سالگی‌، پس از پایان دوره مقدمات حوزه، معمم شد. خانم فریده مصطفوی‌، خواهر ایشان در این باره می‌گوید: «... به یاد دارم در روزی که ایشان ملبس شد، حضرت امام در یک مجلس مهمانی‌، عده‌ای از دوستان را برای ناهار دعوت کردند تا ایشان تشویق شود و با تشریفات خاصی عمامه بر سر ایشان گذاشتند.

 

این برای ما یک خاطره جالبی بود که می‌دیدیم‌، او با شادی و خوشحالی زیادی با لباس جدید از مهمان ها پذیرایی می‌کند.» حاج آقا مصطفی پس از تلاش فراوان، در 27 سالگی به درجه اجتهاد نائل آمد. آیت‌ا... حاج سیدرضا بهاءالدینی که سال‌های طولانی با ایشان حشر و نشر داشت‌، درباره مقام علمی شهید سیدمصطفی خمینی چنین می‌نویسد: « الحاج مصطفی آیة‌ا... جمع بین‌المعقول و المنقول و السیاسة الاسلامیة و الدینیه فی شبابه و بلغ مابلغ من نوادر زماننا بل من نوادر الاعصار و الازمان‌؛ آیت‌ا... حاج آقا مصطفی دانش‌های عقلی و نقلی‌، سیاست اسلامی و دینی را در جوانی کسب کرد و به آن مراتبی که باید برسد، رسید. او از نخبگان زمان ما بود، بلکه از شخصیت‌های برجسته روزگار به شمار می‌آمد.»

 

او از سال 1341 که نهضت امام خمینی(ره) آغاز شد، همواره در کنار امام و یار و همراه و مشاور ایشان بود . حاج‌آقا مصطفی، پس از واقعه 15 خرداد و نیز، بعد از تبعید حضرت امام(ره)، به علت اقدامات اعتراض‌آمیز خود علیه رژیم شاه توسط ساواک دستگیر شد و در نهایت ، در13 دی 1343 مأموران رژیم، به خانه او حمله و وی را نیز به ترکیه تبعید کردند. بعدها، ایشان پس از ورود به نجف، در کنار برنامه‌های درسی و علمی، مبارزه را در کنار حضرت امام(ره) ادامه داد.

 

فرزند برومند بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران، سرانجام، در نیمه شب اول آبان 1356، به شهادت رسید. شهادت او به نهضت اسلامی جان تازه بخشید و آن را به صورت انقلابی فراگیر درآورد.

 

 

روزنامه خراسان

۰ نظر ۰۲ آبان ۹۸ ، ۱۰:۵۰
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

متن زیارت اربعین + عکس

http://meysammotiee.ir/files/other//ZiyaratArbaein.jpg

 

این زیارتنامه را می توانید از اینجا و اینجا دریافت نمایید.

متن زیارتنامه اربعین

برگرفته از کتاب دانشنامه امام حسین علیه السلام بر پایه قرآن و حدیث جلد دوازدهم - جلد ۱۲  صفحه : ۹۰

صفوان بن مهران الجمّال : قالَ لی مَولایَ الصّادِقُ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهِ فی زِیارَةِ الأَربَعینَ : تَزورُ عِندَ ارتِفاعِ النَّهارِ وتَقولُ :

السَّلامُ عَلى وَلِیِّ اللّهِ وحَبیبِهِ ، السَّلامُ عَلى خَلیلِ اللّهِ ونَجیبِهِ ، السَّلامُ عَلى صَفِیِّ اللّهِ وَابنِ صَفِیِّهِ ، السَّلامُ عَلَى الحُسَینِ المَظلومِ الشَّهیدِ ، السَّلامُ عَلى أسیرِ الکُرُباتِ وقَتیلِ العَبَراتِ .

اللّهُمَّ إنّی أشهَدُ أنَّهُ وَلِیُّکَ وَابنُ وَلِیِّکَ ، وصَفِیُّکَ وَابنُ صَفِیِّکَ ، الفائِزُ بِکَرامَتِکَ ، أکرَمتَهُ بِالشَّهادَةِ وحَبَوتَهُ بِالسَّعادَةِ وَاجتَبَیتَهُ بِطیبِ الوِلادَةِ ، وجَعَلتَهُ سَیِّدا مِنَ السّادَةِ وقائِدا مِنَ القادَةِ وذائِدا مِنَ الذّادَةِ ، وأعطَیتَهُ مَواریثَ الأَنبِیاءِ ، وجَعَلتَهُ حُجَّةً عَلى خَلقِکَ مِنَ الأَوصِیاءِ ، فَأَعذَرَ فِی الدُّعاءِ ، ومَنَحَ النُّصحَ وبَذَلَ مُهجَتَهُ فیکَ لِیَستَنقِذَ عِبادَکَ مِنَ الجَهالَةِ وحَیرَةِ الضَّلالَةِ .

وقَد تَوازَرَ عَلَیهِ مَن غَرَّتهُ الدُّنیا وباعَ حَظَّهُ بِالأَرذَلِ الأَدنى ، وشَرى آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الأَوکَسِ  ، وتَغَطرَسَ وتَرَدّى فی هَواهُ ، وأسخَطَ نَبِیَّکَ وأطاعَ مِن عِبادِکَ أهلَ الشِّقاقِ وَالنِّفاقِ وحَمَلَةَ الأَوزارِ المُستَوجِبینَ النّارَ ، فَجاهَدَهُم فیکَ صابِرا مُحتَسِبا ، حَتّى سُفِکَ فی طاعَتِکَ دَمُهُ وَاستُبیحَ حَریمُهُ ، اللّهُمَّ فَالعَنهُم لَعنا وَبیلاً وعَذِّبهُم عَذابا ألیما  .

السَّلامُ عَلَیکَ یَابنَ رَسولِ اللّهِ ، السَّلامُ عَلَیکَ یَابنَ سَیِّدِ الأَوصِیاءِ ، أشهَدُ أنَّکَ أمینُ اللّهِ وَابنُ أمینِهِ ، عِشتَ سَعیدا ومَضَیتَ حَمیدا ومِتَّ فَقیدا مَظلوما شَهیدا ، وأشهَدُ أنَّ اللّهَ مُنجِزٌ ما وَعَدَکَ ومُهلِکٌ مَن خَذَلَکَ ومُعَذِّبٌ مَن قَتَلَکَ ، وأشهَدُ أنَّکَ وَفَیتَ بِعَهدِ اللّهِ وجاهَدتَ فی سَبیلِهِ حَتّى أتاکَ الیَقینُ ، فَلَعَنَ اللّهُ مَن قَتَلَکَ ، ولَعَنَ اللّهُ مَن ظَلَمَکَ ، ولَعَنَ اللّهُ اُمَّةً سَمِعَت بِذلِکَ فَرَضِیَت بِهِ .

اللّهُمَّ إنّی اُشهِدُکَ أنّی وَلِیٌّ لِمَن والاهُ وعَدُوٌّ لِمَن عاداهُ ، بِأَبی أنتَ واُمّی یَابنَ رَسولِ اللّهِ ، أشهَدُ أنَّکَ کُنتَ نورا فِی الأَصلابِ الشّامِخَةِ وَالأَرحامِ الطّاهِرَةِ ، لَم تُنَجِّسکَ الجاهِلِیَّةُ بِأَنجاسِها ولَم تُلبِسکَ المُدلَهِمّاتِ مِن ثِیابِها ، وأشهَدُ أنَّکَ مِن دَعائِمِ الدّینِ وأرکانِ المُسلِمینَ ومَعقِلِ المُؤمِنینَ ، وأشهَدُ أنَّکَ الإِمامُ البَرُّ التَّقِیُّ الرَّضِیُّ الزَّکِیُّ الهادِی المَهدِیُّ ، وأشهَدُ أنَّ الأَئِمَّةَ مِن وُلدِکَ کَلِمَةُ التَّقوى وأعلامُ الهُدى وَالعُروَةُ الوُثقى وَالحُجَّةُ عَلى أهلِ الدُّنیا ، وأشهَدُ أنّی بِکُم مُؤمِنٌ وبِإِیابِکُم موقِنٌ ، بِشَرائِعِ دینی وخَواتیمِ عَمَلی ، وقَلبی لِقَلبِکُم سِلمٌ وأمری لِأَمرِکُم مُتَّبِعٌ ونُصرَتی لَکُم مُعَدَّةٌ ، حَتّى یَأذَنَ اللّهُ لَکُم ، فَمَعَکُم مَعَکُم لا مَعَ عَدُوِّکُم ، صَلَواتُ اللّهِ عَلَیکُم وعَلى أرواحِکُم وأجسادِکُم وشاهِدِکُم وغائِبِکُم وظاهِرِکُم وباطِنِکُم ، آمینَ رَبَّ العالَمینَ .

وتُصَلّی رَکعَتَینِ ، وتَدعو بِما أحبَبتَ وتَنصَرِفُ .

صفوان بن مِهران جمّال ـ : مولایم امام صادق ـ که درودهاى خدا بر او باد ـ ، در باره زیارت اربعین فرمود : «هنگام بالا آمدن روز ، به زیارت مى روى و مى گویى :

سلام بر ولىّ خدا و حبیب او ! سلام بر خلیل خدا و نجیب او ! سلام بر برگزیده خدا و فرزندِ برگزیده او ! سلام بر حسین مظلومِ شهید ! سلام بر اسیر غم هاى جانکاه و کُشته اشک ها !

خدایا ! من گواهى مى دهم که او ، ولىّ تو و فرزند ولىّ توست . برگزیده تو و فرزندِ برگزیده توست و به کرامتت ، دست یافته است . او را با شهادت ، بزرگ داشتى و سعادت را به او بخشیدى . او را به پاکىِ ولادت ، برگزیدى و سَرورى از سَروران و رهبرى از رهبران و مدافعى از مدافعان قرار دادى . میراث پیامبران را به او بخشیدى و او را حجّتى از اوصیا بر خلقت قرار دادى ، و او نیز در دعوت ، جاى عذرى باقى ننهاد و خیرخواهى اش را عرضه داشت و خونش را به خاطر تو بذل کرد تا بندگانت را از جهالت و سرگردانىِ گم راهى ، بیرون آورد .

و فریفتگان دنیا و آنان که نصیب خود را به پست ترین و فروترین چیزها ، و آخرت خود را به پایین ترین قیمت فروختند و کبر ورزیدند و در هوس خویش ، سقوط کردند و پیامبرت را خشمگین ساختند و از میان بندگانت ، از منافقان تفرقه افکن و بر دوش کِشندگان گناه و مستحقّ آتش ، پیروى کردند ، بر ضدّ او ، پشت به پشت هم دادند ، و او نیز به خاطر تو و شکیبانه و براى جلب رضاى تو ، با آنان جهاد کرد تا آن که خونش در راه اطاعت تو ریخته گشت و حریمش حلال شمرده شد . خدایا ! براى آنان ، لعنتى سخت و عذابى دردناک ، قرار داده . (۱)

سلام بر تو ، اى فرزند پیامبر خدا ! سلام بر تو ، اى فرزند سَرور اوصیا ! گواهى مى دهم که تو ، امین خدا و فرزند امین اویى ، با سعادت زیستى و ستوده ، در گذشتى و مظلومانه ، از دست رفتى و شهید گشتى . گواهى مى دهم که خداوند ، آنچه را به تو وعده داده ، محقّق مى سازد و آن که تو را وا مى نهد ، هلاک مى گرداند و هر کس را که تو را کُشت ، عذاب مى کند . گواهى مى دهم که تو به پیمان خدا ، وفا نمودى و در راهش جهاد کردى تا اَجَلت در رسید . خداوند ، لعنت کند کسى را که تو را کُشت ! خداوند ، لعنت کند کسى را که به تو ستم کرد ! خداوند ، لعنت کند کسانى را که این را شنیدند و به آن ، راضى شدند !

خدایا ! تو را گواه مى گیرم که هر که او را دوست مى دارد ، دوست مى دارم و هر که او را دشمن مى دارد ، دشمن مى دارم . پدر و مادرم فدایت باد ، اى فرزند پیامبر خدا ! گواهى مى دهم که تو ، نورى در پشت هاى والا و زِهدان هاى پاک بودى . جاهلیت ،

تو را به پلیدى هایش نیالود و جامه هاى چرکینش را به تو نپوشاند . گواهى مى دهم که تو ، از استوانه هاى دین و ستون هاى مسلمانان و قلعه مؤمنان هستى . گواهى مى دهم که تو ، امامِ نیکوکار پرهیزگار ، پسندیده ، پاک ، راه نما و ره یافته هستى . گواهى مى دهم که امامان از نسل تو ، واژه هاى پرهیزگارى ، نشانه هاى هدایت ، ریسمان استوار و حجّت بر اهل دنیا هستند . گواهى مى دهم که من ، به شما ایمان دارم و به بازگشت شما ، باور دارم ، با همه اعتقادم و تا فرجام کارم . دلم در برابر دل شما ، تسلیم است و کارم ، در پىِ کار شماست و یارى ام ، براى شما آماده است ، تا خداوند به شما اذن دهد . من با شما هستم ، نه با دشمنان شما . درودهاى خدا بر شما ، بر روح ها و پیکرهایتان ، بر حاضر و غایبتان ، و بر آشکار و نهانتان ! آمین ، اى پروردگارِ جهانیان !

و دو رکعت نماز مى خوانى و هر دعایى که دوست داشتى ، مى کنى و باز مى گردى ».


تهذیب الأحکام : ج ۶ ص ۱۱۳ ح ۲۰۱ ، مصباح المتهجّد : ص ۷۸۸

۱) در الإقبال و مصباح الزائر ، در این جا این افزوده آمده است: «اى مولاى من! بنده خدا و زائر تو هستم . با شوق آمده ام .پس شفیع من به درگاه خدا باش . اى سَرور من ! به جدّت ، سَرور پیامبران ، و پدرت ، سَرور وصیّان و مادرت، سَرور زنان جهانیان، نزد خدا شفاعت مى جویم» .

********************************

  • زیارتنامه اربعین

    روی تصویر کلیک فرمایید

     

  • زیارتنامه اربعین

    روی تصویر کلیک فرمایید

     
      ۰ نظر ۲۷ مهر ۹۸ ، ۱۱:۳۲
      حسن حیدری

      بسم الله الرّحمن الرّحیم

      اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ

      وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ

      وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ

      واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکى

      وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ

      اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ

      اُولِى الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ

      وَ عَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ

      فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً

      کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ

      یا مُحَمَّدُ یا عَلِىُّ یا عَلِىُّ یا مُحَمَّدُ

      اِکْفِیانى فَاِنَّکُما کافِیانِ

      وَ انْصُرانى فَاِنَّکُما ناصِرانِ

      یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ

      الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنى اَدْرِکْنى اَدْرِکْنى

      السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ

      یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ

      بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطّاهِرینَ


      خدایا بلاء عظیم گشته و درون آشکار شد

      و پرده از کارها برداشته شد و امید قطع شد

      و زمین تنگ شد و از ریزش رحمت آسمان جلوگیرى شد

      و تویى یاور و شِکوِه بسوى تو است

      و اعتماد و تکیه ما چه در سختى و چه در آسانى بر تو است

      خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد

      آن زمامدارانى که پیرویشان را بر ما واجب کردى

      و بدین سبب مقام و منزلتشان را به ما شناساندى

      پس به حق ایشان به ما گشایشى ده فورى و نزدیک

      مانند چشم بر هم زدن یا نزدیکتر

      اى محمد اى على اى على اى محمد

      مرا کفایت کنید که شمایید کفایت کننده ام

      و مرا یارى کنید که شمایید یاور من

      اى سرور ما اى صاحب الزمان

      فریاد، فریاد، فریاد، دریاب مرا دریاب مرا دریاب مرا

      همین ساعت همین ساعت همین ساعت زود زود زود

      اى خدا اى مهربانترین مهربانان

      به حق محمد و آل پاکیزه اش
       

      http://cdn.ahlolbait.com/files/u12/01/emam-zaman275-2b.jpg

      ۰ نظر ۲۶ مهر ۹۸ ، ۰۶:۵۵
      حسن حیدری

      شهید شیخ شریف قنوتی

      وی مبارزات سیاسی خود را از زمان فعالیت فدائیان اسلام آغاز نمود و همکاری های اندکی با آن گروه، به ویژه شهیـد سیـد مجتبی میرلوحی ( نواب صفوی ) داشت.

      به گزارش مشرق، شیخ محمدحسن شریف قنوتی که بعدها به ویژه در روزهای آغازین جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به «شیخ شریف» شهرت یافت، در ۳ تیر ۱۳۱۳ در روستای قصبه، از توابع اروندرود آبادان، در خانواده ای روحانی و متدین چشم به جهان گشود. در دوران کودکی به کسب علوم و معارف دینی روی آورد و مقدمات اسلام را نزد عمویش، عبدالستار اسلامی، سپس عبدالرسول قائمی در آبادان فراگرفت. در ۱۳۳۷ ش با توجه به رونق علمی حوزه علمیه بروجرد دوره سطح و بخشی از خارج را به پایان رساند، سپس برای تکمیل تحصیلات حوزوی وارد حوزه علمیه قم شد و محضر درس آیت الله سید محمدرضا گلپایگانی و نیز امام خمینی (س)، را درک کرد و تا مرتبه اجتهاد پیش رفت.

      وی مبارزات سیاسی خود را از زمان فعالیت فدائیان اسلام آغاز نمود و همکاری های اندکی با آن گروه، به ویژه شهیـد سیـد مجتبی میرلوحی ( نواب صفوی ) داشت. او در کنار مبارزات سیاسی فعالیت های اجتماعی را نیز ادامه داد و در ۱۳۳۷ ش پس از اتمام درس خارج در محضر آیت الله گلپایگانی، از سوی ایشان برای امور تبلیغ به سرنجلک و سپس اردکان فـارس اعزام گردید. او چندین سال در روستاها و بخش های اردکان فارس به تبلیغ و ترویج احکام اسلامی پرداخت و در کنار آن فعالیت های اجتماعی زیادی انجام داد و در روستاها برای مردم مسجد، حمام و دبستان ساخت و در رفع برخی از مشکلات آنان کوشید. او به منظور کمک به معیشت خانواده های فقیر صنعت قالیبافی را با ایجاد دارهای قالی در منازل توسعه داد. همین اقدامات سبب شده بود که وی محبوبیت و مقبولیت خاصی در میان مردم آن سامان بیابد. شریف قنوتی برای مردم اردکان فارس و حومه مصلحی خیراندیش، معلمی آگاه، مبلغی متقی، عالمی دلسوز و مرجعی برای حل مشکلات و نیز شریک غم ها و شادی های آنان بود.

      از اقدامات مفید و خیرخواهانه شریف قنوتـی در اردکان فارس، تشکیل و تأسیس چند مسجد، مهدیه، حوزه علمیه و صندوق قرض الحسنه بود.

      با شروع نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی در ۱۳۴۲ ش، فعالیت های سیاسی شریف قنوتی شدت بیشتری یافت. او با وجود جو خفقان حاکم در زمان پهلوی، در مساجد به سخنرانی و افشاگری می پرداخت و آشکارا به دفاع از امام خمینی پرداخته و اعلامیه ها و رساله ایشان را با یاری دیگر همرزمانش در بین مردم توزیع می کرد. شب ها در منزل عده ای از انقلابیون جلسات مخفی تشکیل می دادند و به گفتگو و مباحثه پیرامون اسلام به ویژه قرآن می پرداختند. عمده ترین تلاش او در منطقه فارس به ویژه اردکان، رشد آگاهی و معنویت مردم، آشنایی آنان با نهضت اسلامی و ارشاد جوانان بود. فعالیت های سیاسی او سبب شد که ساواک فارس توجه ویژه ای به او داشته باشد و فعالیت ها و حرکات و رفتارهای او را زیر نظر بگیرد. او در دوره ای در اندیشه تشکیل گروهی مسلحانه به نام انصارالزهرا بود که عده ای را نیز به همین منظور تربیت کرد، اما وقتی نظرات امام خمینی، رهبرِ مبارزه، را درباره شیوه مبارزه جویا شد، فعالیت های گروه مزبور را به سمت مبارزه فرهنگی با رژیم پهلوی سوق داد. او در آگاهی و روشنگری مردم نقش بسزایی ایفا کرد و بارها تحت تعقیب ساواک قرار گرفت و بازداشت و زندانی گردید. در یکی از این بازداشت ها طوایف اطراف اردکان شیراز در حمایت از شریف قنوتی جلوی ژاندارمری تجمع کرده و اخطار دادند که اگر شریف قنوتـی از زندان آزاد نشود کشتار عظیمی به راه خواهند انداخت. رژیم برای آرام کردن اوضاع مدت کوتاهی بعد او را از زندان آزاد کرد، اما ممنوع المنبر نمود. در گزارشات برجای مانده، از ساواک شریف قنوتـی روحانی افراطی پیرو عقاید و افکار امام خمینی معرفی شده است.

      او در دورانی که از سوی ساواک ممنوع المنبر شده بود مبارزات خود را به اشکال مختلف ادامه داد و منزلش محل رجوع جوانان و انقلابیون واقع شد. شریف قنوتی پس از مدتی به عنوان نماینده حضرت امام خمینی در اردکان و حومه برگزیده شد. او وجوهات شرعی را از مردم دریافت می کرد و به شهر قم و نجف ارسال می نمود. در طول این مدت، بارها با حضرت امام خمینی از طریق مکاتبه ارتباط یافت که در داخل متن در بخش مربوطه به این مکاتبات اشاره شده است. فعالیت های شریف قنوتی سبب شد که ساواک شیراز احساس خطر نموده و نسبت به دستگیری وی اقدام کند. آنان به منزل شریف قنوتی حمله بردند اما به وی دست نیافتند، چون شریف قنوتی اندک زمانی پیش از آن با یاری همسایه ها با تعدادی اعلامیه به اصفهان رفته بود. ساواک شیراز موضوع را با ساواک اصفهان در میان گذاشت و عوامل رژیم، شریف قنوتی را با تعدادی اعلامیه امام خمینی دستگیر کرده و تحت شدیدترین شکنجه ها قرار دادند. وی پس از مدتی آزاد گردید و بلافاصله به اردکان فارس مراجعت کرد و مورد استقبال مردم آن سامان قرار گرفت.

      در ۱۳۴۹ ش، پس از شهادت آیت الله سید محمدرضا سعیدی، بار دیگر به دلیل فعالیت های سیاسی اش دستگیر و مدتی زندانی گردید، اما این دستگیری ها و بازداشت ها نمی توانست او را از راهی که در پیش گرفته بود و هدفی که برای آن تلاش می کرد، منصرف سازد.

      محمدحسن شریف قنوتی در ۱۳۵۵ ش خانواده اش را به بروجرد انتقال داد و خود با استفاده از نام مستعار « شریف طبع » فعالیت های سیاسی اش را ادامه داد. با اوج گیری مبارزات مردمی برای پیروزی نهایی، بر وسعت فعالیت های شریف قنوتی افزوده شد و از آنجا که وی در اردکان، شیراز، یاسوج و اصفهان برای عوامل رژیم فرد شناخته شده ای بود، به مسجدسلیمان رفت تا راحت تر به فعالیت هایش ادامه دهد. او در آن سامان به ارشاد و تبلیغ مردم و نیز به روشنگری علیه رژیم پهـلوی پرداخت و در کنار آن به نشر و توزیع اعلامیه های حضرت امام خمینی ادامه داد. او برای آن که به راحتی به دست عوامل ساواک نیفتد، شب ها را به همراه عده ای از یاران انقلابی اش در مسجد می ماند. پس از مدتی، ساواک مسجدسلیمان از وجود او احساس خطر کرده و برای دستگیری وی اقدام کرد. عوامل رژیم در آبان ۱۳۵۷ شبانه از پشت بام به مسجد ریخته و پس از دستگیری شریف قنوتی به زندان اهواز انتقالش دادند. او در زندان هم ساکت نمانـد و به افشـاگری علیه رژیـم ادامـه داد. چند بار هم دست به اعتصـاب غذا زد و در عاشـورای سـال ۱۳۵۷ پس از عزاداری، به همراه برخی دیگر از انقلابیون اعتصاب زندانیان را ساماندهی کرد.

      شریف قنوتی در ۲ دی سال ۱۳۵۷ از زندان اهواز رهایی یافت و به بروجرد بازگشت و به هدایت و سازماندهی راهپیمایی ها و مبارزات مردمی پرداخت. همسرش می گوید : « شب ها با قم و تهران تلفنی تماس می گرفت و برای راهپیمایی ها شعار تهیه می کرد و یا از دوستان خود برای خواندن و توزیع و پخش اعلامیه های امام کمک می گرفت ». او دارای طبع شعری هم بود و در راهپیمایی ها و تجمعات، اشعار و سروده های خود را برای مردم می خواند. فعالیت های انقلابی شریف قنوتی در بروجرد به حد فزاینده ای چشمگیر بود.پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بار دیگر به اردکان فارس رفت و بنا به درخواست مردم منطقه مسئولیت نمایندگی شورای شهر را عهده دار شد و با یاری آیات بهاءالدین محلاتی و عبدالرحیم ربانی شیرازی به فعالیت های عمرانی و اجتماعی مشغـول گردید. در اوایل سـال ۱۳۵۹ ش به بروجرد رفت و به عنوان نماینده ویژه دادستان انقلاب اسلامی بروجرد مشغول خدمت شد.

      با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، عرصه دیگری از مبارزات شریف قنوتی آغاز شد. او این بار به شکلی دیگر وارد مبارزه شد. ابتدا برای اولین بار ستاد کمک رسانی به مناطق جنگی جنوب و غرب کشور را در بروجرد به راه انداخت و در ۳ مهر ۱۳۵۹ با کاروانی متشکل از چندین کامیون ( به قولی ۲۱ کامیون ) آذوقه اهدایی مردم بروجرد به خرمشهر اعزام گردید.

      پس از بازگشت، در بسیج نیروهای مردمی و اعزام آنان به جبهه های نبرد فعال شد. در اواسط مهر به همراه تشکلی از جوانان بروجرد به خرمشهر رفت و خود لباس رزم پوشید و با تشکیل گروه های چریکی الله اکبر و گروهان های مقاومت، خرمشهر را برای چندمین بار از خطر سقوط حتمی نجات داد. فعالیت ها و مقاومت های او و یارانش دشمن را به ستوه آورده بود و ستون پنجم دشمن می کوشید به هر طریق ممکن شیخ شریف را از سر راه بردارد. گروه او در جنگ تن به تن اغلب موفق بیرون می آمد و این شکست ها برای دشمن سنگین بود. شیخ شریف علاوه بر فرماندهی برخی از محورها در خرمشهر و هدایت نیروها، مسئولیت تأمین مهمات نیروها را هم عهده دار بود. در روز ۲۴ مهر ۱۳۵۹، وی به هنگام رساندن مهمات به یکی از نقاط درگیری در خیابان چهل متری خرمشهر، به مقر عوامل بعثی وارد شد. نیروهای بعثی با مشاهده وانتِ حامل شریف قنوتی، برای از بین بردن او به سرعت دست به کار شدند و وانت مزبور را زیر رگبار گلوله بستند. شیخ که به همراه راننده اش در میان آتش عراقی ها گرفتار شده بود تصمیم گرفت از محل دور شود، اما عراقی ها لاستیک اتومبیل را نشانه رفتند و دیگر کاری از دست شیخ و راننده اش برنمی آمد. عراقی ها برای از بین بردن او نیروی زیادی به میدان معرکه هدایت کردند و سرانجام شیخ را بر اثر اصابت گلوله به آرنج ها و زانوها و گردن از پای درآوردند. وقتی شیخ شریف روی زمین افتاد، آنان خود را به او نزدیک کرده و با استفاده از سرنیزه فرق سرش را شکافتند و کاسه سرش را جدا کردند …. مدتی بعد رزمندگان اسـلام خود را به محل نبرد رساندند و پس از سـاعت ها جنگ تن به تن، پیکر شیخ را از دست متجاوزان گرفتند و به پشت جبهه انتقال دادند. آن روز شیخ و عده ای از یارانش در نقاط مختلف شهر، مردانه با دشمن متجاوز جنگیدند و پس از رشادت های فراوان به شهادت رسیدند و نام خرمشهر هم به خونین شهر تغییر یافت.

      ۰ نظر ۲۴ مهر ۹۸ ، ۲۲:۴۸
      حسن حیدری
      مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

      نماهنگ | هشت توصیه امام امت به سپاه

      حضرت امام خامنه‌ای(حفظه الله تعالی)، در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران، سپاهیان را فرزندان خود خواندند و افزودند: «[من از سپاه] صددرصد راضی‌ام،  اما قانع نیستم، معتقدم خدای متعال استعدادی داده که میتوانید صد برابر این پیش بروید.» ۱۳۹۸/۷/۱۰ ایشان در ادامه، هشت توصیه برای استمرار حرکت رو به پیشرفت پاسداران انقلاب اسلامی بیان کردند که پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR این موارد را در نماهنگ «هشت توصیه به سپاه» مرور می‌کند.
       

      نماهنگ: نماهنگ | هشت توصیه به سپاه

      با توجه به پهنای باند اینترنت خود ، می توانید این فیلم را با کیفیت های مختلف زیر دریافت نمایید :

      ۰ نظر ۲۱ مهر ۹۸ ، ۲۳:۳۲
      حسن حیدری

      پیوندهای مرتبطخبرخبرعکسعکسفیلمفیلمصوتصوت

      ۱۳۹۸/۰۷/۲۱

       

      بیانات امام امت در مراسم دانش‌آموختگی دانشجویان دانشگاه افسری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

      بسم‌اللّه‌الرّحمن‌الرّحیم[۱]

      و الحمد للّه ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة اﷲ فی الارضین.
       السّلام علی الحسین و علی علیّ‌بن‌الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین الَّذین بذلوا مهجهم دون الحسین (علیه ‌السّلام).
      اوّلاً تبریک عرض میکنم این مراسم را، این روز را به شما جوانان عزیز و میوه‌های دل ملّت انقلابی ایران و ان‌شاءاللّه ثمرات شیرین شجره‌ی طیّبه‌ی انقلاب؛ هم به جوانانی که تحصیلاتشان را تمام کردند و درجه گرفتند و به جَرگه‌ی پاسداران انقلاب اسلامی پیوستند و هم به جوانانی که وارد این عرصه شدند و امروز سردوشی گرفتند و ان‌شاءاللّه تحصیلات خودشان را در این دانشگاهِ بابرکت ادامه خواهند داد.
      من امروز درباره‌ی دو سه مطلب با شما عزیزان صحبت میکنم: یکی درباره‌ی خود این دانشگاه، یکی درباره‌ی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، یکی هم درباره‌ی یک مسئله‌ی اساسی مربوط به نظام جمهوری اسلامی و کشور.

      در مورد این دانشگاه ــ چه دانشگاه جامع، چه دانشگاه تربیت افسری امام حسین (علیه ‌السّلام) ــ باید عرض بکنیم که یکی از برکات بزرگ الهی است بر همه‌ی کسانی که در این دانشگاه تحصیل میکنند یا در این دانشگاه خدمت میکنند یا از برکات دانش‌آموختگان این دانشگاه ان‌شاءاللّه بهره خواهند برد؛ یک برکت الهی است. این دانشگاه، دانشگاه مهمّی است؛ من اصرار دارم برای اینکه مسئولان محترم سپاه تمرکز کنند بر روی مسائل این دانشگاه، برای اعتلای این دانشگاه و ارتقای این دانشگاه. البتّه گزارشی که فرمانده‌ی محترم اینجا ارائه کردند، گزارش خوبی بود، نویدبخش است، نشان‌دهنده‌ی پیشرفت است؛ مراسمی هم که شما اجرا کردید، نشانه‌ی تداوم ابتکارات جوانان سپاهی است و مراسم امروز، مراسم زیبا و پُرمغز و پُرمضمونی بود لکن همین ‌طور که بارها تأکید کردیم، تکرار کردیم، خرسندیم، افتخار میکنیم امّا قانع نیستیم؛ بایستی همچنان این حرکت پیشرفت ادامه پیدا کند؛ هم در سطح علمی و تربیتی دانشگاه و هم در موضوعات دیگری که عرض میکنم. از جمله نظام جذب و عضویابی خیلی مهم است؛ بایستی بر روی آن تکیه کرد، تأکید کرد. برنامه‌های آموزشی عمیق؛ برنامه‌های آموزش بایستی جدّاً دارای عمق باشد.

      مواردی که فرمانده سپاه اشاره کردند، موارد مهمّی است؛ همین طور که گفتند، درست است؛ آینده‌ی علمی بشریّت و جهان به سمت این مسائلِ نوپدید است، ما هم در این مسائل بحمداللّه عقب نیستیم. بایستی هر چه ممکن است بر روی این مسائل تکیه بشود: آموزش عمیق، تربیت جامع، تخصّص لازم در مدیران مجموعه، ضابطه‌گرایی. از جمله‌ی چیزهایی که بنده تأکید میکنم، نظام‌مند بودن و ضابطه‌گرایی در همه‌ی مسائل این دانشگاه [است] و در عین حال، با وجود ضوابط مستحکم و نظام مستحکم منضبط، ارتباط عاطفی و برادرانه بین فرماندهان و مدیران و مجموعه؛ همان چیزی که خصوصیّت سپاه پاسداران از اوّلِ تشکیلِ سپاه بود که فرماندهانِ عالیِ سپاه، برادرانه با آحاد افراد سپاهی برخورد میکردند. یکی از نکات هم این است که اساتید مشغول در این دانشگاه، اساتید عمیقاً مؤمن به مسائل انقلاب، مؤمن به سپاه پاسداران انقلاب، روی این مسائل باید تمرکز کنند؛ دوستان عزیز ما، برادران عزیز ما، مسئولان سپاه، متمرکز بشوند بر روی مسائل این دانشگاه؛ این دانشگاه خیلی مهم است و ان‌شاءاللّه نقش ایفا خواهد کرد در مسائل اساسی کشور.
       
      مطلب دوّم در مورد سپاه است. سپاه بحمداللّه امروز دارای عزّت است ــ هم در داخل کشور، هم در خارج کشور ــ و اتّفاقاً دشمنان هم به این عزّت کمک کردهاند. آمریکایی‌ها با چهره‌ی خشن و عبوس و خصمانه‌ای که نسبت به سپاه نشان دادهاند، عزّت سپاه را بیشتر کردهاند؛ این هم کمک دشمن بود به آنچه مورد قبول و علاقه‌ی ما است. دشمنِ خدا با بندگان خدا دشمنی میکند و این دشمنی، بندگانِ خدا را عزیزتر میکند، چهره‌ی آنها را روشن‌تر میکند.

      خب، یک درس دائمی برای سپاه هست؛ من البتّه همین چند روز قبل از این با برادران فرماندهان سپاهی صحبت مفصّلی کردم درباره‌ی سپاه،[۲] آنچه میشود گفت تا حدودی عرض کردم، لکن تأکید میکنم بر اینکه یک درس دائمی جلوی چشم سپاه وجود دارد و آن عبارت است از آیه‌ی کریمه‌: بِسمِ اللهِ الرَّحمّْنِ الرَّحیمِ × وَ اَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ وَ مِن رِباطِ الخَیلِ تُرهِبونَ بِه! عَدُوَّ اللهِ وَ عَدُوَّکُم‌.[۳] که چند نکته هست:
      اوّلاً اِعداد ــ [یعنی] آماده کردن ــ به اندازه‌ی استطاعت؛ یعنی هیچ قانع نباشید به یک حدّی؛ هر چه میتوانید، این آمادگی را در بخشهایی که در خود آیه ذکر شده بایستی تأکید بکنید و زیاد کنید. سپاه روزبه‌روز باید آمادگی‌های خودش را بیشتر کند. آنچه درباره‌ی آن باید آمادگی ایجاد کنید، اوّلاً «قُوَّة» است، ثانیاً «رِباطِ الخَیل»‌ است. «قُوَّة» یعنی قدرت، یعنی توان و نیرو؛ «رِباطِ الخَیل» یعنی ابزار؛ ابزارهای گوناگون؛ در هر دوره‌ای ابزار متناسب با آن [دوره] است. هدف چیست؟ تُرهِبونَ بِه! عَدُوَّ اللهِ وَ عَدُوَّکُم؛ «تُرهِبون» فقط به معنای این نیست که آنها را بترسانید که از شما بترسند؛ نه، این ترس، بازدارنده است. اگر چنانچه دشمن بیمناک شد از قدرت شما، از آمادگی شما، آن وقت این بیمناکی، بازدارنده‌ی دشمن است. باید کاری کنید که دشمن از هیبت مردان جوان مؤمن فداکار پرُانگیزه احساس بیم بکند؛ و خودِ این مهم‌ترین بخشِ بازدارنده است.

      این «قُوَّة» در «اَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّة» یعنی قدرت؛ این قدرت در جنبه‌های مختلفی خودش را نشان میدهد: اوّلاً قدرت سازمانی که سازمان، قوی، مستحکم و جامع [باشد]. این قدرت سازمانی جزو مسائلی است که در سپاه باید مورد نظر باشد.
      قدرت علمی و تخصّصی؛ همه‌ی حرکتِ موفّقِ مجموعه‌های گوناگونِ بشری ابتدائاً در سایه‌ی علم انجام گرفته؛ در سایه‌ی علم است که به قدرت، به ثروت، به اقتدار بین‌المللی، به عزّت دست پیدا میکنند؛ این همه هم که در اسلام روی علم تکیه شده، به خاطر این است. پس یک بخش مهم از «قُوَّة» عبارت است از علم.
      قوّه‌ی در بخش تاکتیک و راهبرد؛ دائم بایستی مجموعه‌ی نظامیِ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در زمینه‌ی مسائل تاکتیکی و مسائل راهبردی و استراتژیکی، آمادگی و حرکت روزافزون و روبه‌پیش داشته باشد.
      [قوّه‌ی] در زمینه‌ی بیداری و آماده‌به‌کاری. غفلت مطلقاً مورد قبول نیست، بایستی دائم بیدار بود، دائم بایستی هوشیار بود؛ چون امیرالمؤمنین (علیه ‌السّلام) فرمود: مَن نامَ لَم یُنَم عَنه؛[۴] اگر شما در سنگر خوابت برد، معنایش این نیست که سنگر مقابل شما هم خوابش برده، او ممکن است بیدار باشد؛ باید همواره در سنگر بیدار و آماده‌به‌کار بود. قوّت [یعنی] عزم راسخ و پولادین؛ قوّت [یعنی] ایمان قوی و خالص، قوّت [یعنی] انگیزه‌ی روزافزون؛ اینها همه قوّت است؛ اَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّة، همه‌ی اینها را باید آماده کنید. قوّت، تربیت جوانان بلندهمّت و پُرانگیزه است. مظهر قوّت در اینجا دانشگاه افسری امام حسین است؛ جوانِ باهمّت و جوانِ باایمان تربیت میکند؛ اینها همه «قُوَّة» و مشمول «اَعِدّوا لَهُم مَااستَطَعتُم مِن قُوَّة» است.

      «وَمِن رِباطِ الخَیل‌» یعنی ابزار؛ ابزار بایستی ابزار پیشرفته باشد. ما در زمینه‌ی مسائل ابزار، در دوران حکومت طاغوت، هم وابسته بودیم، هم عقب‌مانده بودیم، هم نابلد بودیم؛ بعضی از چیزها را داشتیم امّا بلد نبودیم از آنها استفاده کنیم! خصوصیّت حاکمیّت طاغوت همینها است. ابزار بایستی پیشرفته باشد؛ بایستی ناوابسته باشد؛ ابزار مال خود شما باید باشد؛ خود شما بایستی ابزار را به وجود آورده باشید، تولید کرده باشید، ابداع کرده باشید؛ به معنای حقیقی کلمه مالک ابزار باید باشید. [ابزار] بهروز باید باشد. یک ابزاری است که از دَه سال قبل مورد استفاده قرار میگیرد، امروز ممکن است به درد نخورد؛ ببینید امروز چه چیزی لازم داریم. در مورد ابزار بایستی بهروز باشید. ابزار بایستی متنوّع باشد؛ [متناسب با] زمین و آسمان و فضا و دریا و مرز و درون قلب کشور، همه جا؛ و ابزار اطّلاعاتی و ابزار عملیّاتی و همه جور ابزار. تنوّع در ابزار هم جزو چیزهایی است که بایستی مورد توجّه باشد. مسئله‌ی فضای مجازی، امروز جزو ابزارها است؛ مسئله‌ی بازی جنگ، امروز جزو ابزارها است؛ به اینها بایستی توجّه کنید. پس بنابراین آن «قوّه»، این هم «ابزار»؛ هر چه میتوانید ــ  مَا استَطَعتُم ــ بایستی در این زمینه‌ها خود را آماده کنید.

      در نظام طاغوت و رژیم وابسته‌ی فاسد، انبارهای ما پُر بود از ابزارهای آمریکایی که متعلّق به آنها بود؛ ما حق نداشتیم در آن زمان بسیاری از اینها را حتّی باز کنیم، نگاه کنیم، قطعه را بشناسیم، اگر امکان داشت خودمان قطعه را عوض کنیم. برادران عزیز ارتشی‌ای که آشنا بودند، آگاه بودند از مسائل آن روز، آن وقت به بنده خبر دادند و گفتند که گاهی اوقات در همین مجموعه‌ِی ابزار، یک ابزاری را که دربسته بود ــ که داخلش مثلاً فرض کنید بیست یا سی جزء بود ــ همین جور میگذاشتند داخل هواپیما میفرستادند آمریکا که آنجا تعمیر کنند و برگردانند! اجازه نمیدادند اینجا افسر فنّی مربوطه یا برادر نظامی ارتشی مربوط به این کار، این را باز کند و نگاه کند و او تعمیر کند؛ اجازه‌ی این داده نمیشد. یعنی انبارها پُر بود از سلاح، منتها سلاحی که مال دیگران بود، اجازه‌اش دست دیگران بود؛ هر جا او میگفت باید مصرف میشد؛ اگر او اجازه نمیداد، نمیتوانست مصرف بشود. این کارخانهجات اسلحه‌سازی دشمن را با پول ملّت، با هزینه‌ِی ملّت، بایستی آباد میکردند. یکی از دو مؤلّفه‌ی قدرت رژیم طاغوت این بود، مؤلّفه‌ی دیگر هم این بود که ما به دستور آمریکا، ژاندارم منطقه باشیم؛ یعنی رژیم طاغوتی ایرانِ قبل از انقلاب منطقه را برای آمریکا بی‌مانع کند، هر صدای ضدّآمریکایی را در آنجا سرکوب کند و خفه کند؛ یعنی با هزینه‌ی ملّت ایران، با هزینه‌ِی نیروی انسانی ایران و پول ملّت ایران، منافع دیگران تأمین بشود. امروز صددرصد مسئله بعکس است؛ امروز ملّت ایران برای خودش اقدام میکند و با اراده‌ی خودش کار میکند، با توان خودش حرکت میکند و آنچه به مصلحت کشور است انجام میدهد. قوّت یعنی همه‌ی اینها را در نظر داشته باشیم.

      یکی از مصادیق قوّت را امروز دنیای اسلام دارد مشاهده میکند و آن، راهپیمایی اربعین است؛  وَ اَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّة. راهپیمایی اربعین قوّت اسلام است، قوّت حقیقت است، قوّت جبهه‌ی مقاومت اسلامی است که این ‌جور اجتماع عظیم میلیونی راه می‌افتند به سمت کربلا، به سمت حسین، به سمت قلّه و اوج افتخار فداکاری و شهادت که همه‌ی آزادگان عالم باید از او درس بگیرند. از روز اوّل هم که اربعینی به وجود آمد، اهمّیّت اوّلین اربعین به همین اندازه بود. اهمّیّت اربعینِ اوّل این بود که رسانه‌ی پُرقدرت عاشورا است. از روز عاشورا تا روز اربعین ــ بنا بر یک روایت روزی است که اهلبیت برگشتند به کربلا ــ این چهل روز، چهل روزِ فرمانروایی منطقِ حق در میان دنیای ظلمانی حاکمیّت بنی‌امیّه و سفیانی‌ها بود. رسانه‌ی حقیقی [یعنی] فریاد زینب کبریٰ، فریاد حضرت سجّاد؛ در کجا؟ در کوفه، در شام، در آنجایی که ظلمات محض بود؛ اینها بزرگ‌ترین رسانه بود. همینها بود که عاشورا را نگه داشت، همینها بود که عاشورا را به امروز رساند. تاریخ و ریشهی این روز اربعین و ماجرای اربعین این است. آن روز اهل‌بیت (علیهم‌ السّلام) طوفانی به پا کردند با این حرکت چهل‌روزه؛ یک طوفان به پا شد در آن اختناق عجیب. در آن روزگار، اختناق این قدر است که دور‌وبر امام حسین، فرزند پیغمبر، نوه‌ی پیغمبر، جگرگوشه‌ی زهرای اطهر، ۷۲ نفر بیشتر باقی نمیمانند. در یک چنین روزگاری، ماجرای توّابین را در کوفه به وجود آورد، مدینه را منقلب کرد، شام را منقلب کرد، به طوری که رژیم سفیانی برافتاد؛ این حرکت عظیم اربعینیِ زینب کبریٰ و اهلبیت (علیهم‌ السّلام) بود.

      امروز هم همین اتّفاق دارد در دنیا می‌افتد. امروز هم در دنیای پیچیده‌ی پُرتبلیغات و پُرهیاهویی که بر بشریّت حاکم است، این حرکت اربعین، یک فریاد رسا و یک رسانه‌ی بی‌همتا است. چنین چیزی وجود ندارد دیگر در دنیا: اینکه میلیونها انسان راه می‌افتند، نه فقط از یک شهر یا یک کشور [بلکه] از کشورهای مختلف، و نه فقط از یک فرقه‌ی اسلامی [بلکه] فِرَق مختلف اسلامی و حتّی بعضی ادیان غیر اسلامی. این وحدت حسینی [است]. شما بدرستی گفتید: «الحسین یجمعنا»، حقیقتاً این‌ جور است؛ حسین اجتماع عظیمی را درست میکند. این دلها با هزاران گام در راه است، همه حرکت میکنند، همه راه می‌افتند به سمت آن معدن و سرچشمه‌ی معنویّت و آزادگی، و این را به رخ دنیای مادّیِ امروز میکشند. و این ان‌شاء‌اللّه روز‌به‌روز بایستی حرکت بیشتری بکند و گسترش بیشتری پیدا کند، و البتّه عمق بیشتری هم پیدا کند. خوشبختانه امروز کارهایی که ما داریم و مجالس عزاداریِ ما برای امام حسین (علیه‌ السّلام) از لحاظ معنویّت، از لحاظ گسترش فکر و پراکندن معارف اسلامی، عمق بیشتری دارد از پنجاه سال قبل مثلاً یا چهل سال قبل. قضیّه‌ی اربعین هم همین‌ جور است؛ روزبه‌روز ان‌شاء‌اللّه بایستی عمق بیشتری پیدا کند. اصحاب حکمت و علم بایستی در این زمینه‌ها فکر کنند، کار کنند و ان‌شاء‌اللّه تلاش کنند.

      مطلب سوّم، به همین مناسبت، درباره‌ی مشی و جهت  و حرکت جمهوری اسلامی است. ما از اوّل انقلاب یک حرکتی را آغاز کردیم؛ در بخش آرمانها، در بخش زندگی مردم، در بخش ساختن کشور، در بخش تربیت انسانها، حرکتهای بزرگی شروع شده و توفیقات بزرگی هم به دست آمده. البتّه کمبودها زیاد است، مشکلات کم نیست امّا موفّقیّتها و پیشرفتها از این مشکلات بیشتر است. حرکتی که تا امروز انجام گرفته حرکت بُهت‌آوری است برای کسانی که بتوانند ابعاد این حرکت را درک کنند. خب، حالا جهت این حرکت باید معلوم بشود برای ادامه‌ی کار. جهت حرکت چیست؟ ما حسینی هستیم دیگر؛ جهت حرکت را امام حسین معیّن کرده. در یکی از منازلِ بینِ راه، امام حسین (علیه السّلام) ایستاد خطبه خواند: اَیُّهَا النّاسُ اِنَّ رَسولَ اللّهِ صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ قالَ مَن رَأَى سُلطاناً جائِراً مُستَحِلّاً لِحُرُمِاتِ اللّهِ ناکِثاً لِعَهدِ اللّهِ‌ ... یَعمَلُ فی عِبادِ اللّهِ بِالجَورِ وَ العُدوانِ و لَم یُغیِّرُ عَلَیهِ بِقَولٍ وَ لا فِعلٍ کانَ حَقّاً عَلَى اللّهِ اَن یُدخِلَهُ مَدخَلَه.[۵] خیلی حرف بزرگی است، خیلی حرف عجیبی است؛ اوّلاً خطاب به ناس است، ما هم جزو ناسیم؛ این خطاب، خطاب به ما هم هست. خطاب به مؤمنین نیست، خطاب به آن عدّه‌ی همراهان فقط نیست؛ خطاب به بشریّت است، نه فقط در آن زمان، در همه‌ی زمانها تا امروز. از قول پیغمبر نقل میکند، دارد فلسفه‌ی حرکت خودش را بیان میکند؛ میگوید من دارم به حرف پیغمبر عمل میکنم، پیغمبر به من دستور داده که این کار را بکنم. پیغمبر چه فرموده؟ مَن رَأَى سُلطاناً جائِرا؛ فرمود که هر کس یک قدرتی را، یک قدرت ستمگری را مشاهده کند ــ سلطان فقط به معنای پادشاه نیست؛ سلطان یعنی قدرت؛ امروز سلطان، جبهه‌ی کفر و استکبار است، جبهه‌ی صهیونیسم و آمریکا است؛ این سلطان است؛ میبینید ستمِ امروزِ دنیا را که این ستم همه جا گسترده است: جنگ‌افروزی، فشار استعمار، مکیدن خون ملّتها، فشار آوردن به ملّتها، ایجاد جنگهای داخلی و بقیّه‌ی فجایعی که امروز استکبار انجام میدهد ــ یَعمَلُ فی عِبادِ اللّهِ بِالجَورِ وَ العُدوان؛ نمیگوید «یعمل فی المؤمنین»؛ این چیزی که موجب میشود شما وظیفه پیدا کنید، این نیست که آن قدرت با مؤمنین بد عمل کند؛ نه، یَعمَلُ فی عِبادِ اللّه؛ در بین بندگان خدا، در بین آحاد بشر، هر جبهه‌ای، هر قدرتی، هر مرکز ستمگری که در بین مردم این کارها را انجام بدهد: یَعمَلُ فی عِبادِ اللّهِ بِالجَورِ وَ العُدوان، آن وقت نتیجه چیست؟ وظیفه چیست؟ و لَم یُغَیِّر عَلَیهِ بِقَولٍ وَ لا فِعل، کسی که یک چنین قدرتی را در مقابل خودش ببیند و در مقابل او موضع نداشته باشد، موضع نگیرد، مخالفت نکند ــ حالا این مخالفت گاهی با قول است، گاهی با فعل است؛ هر دو جور؛ گاهی اقتضا میکند شما در مقابل قدرت ستمگر وارد عمل بشوید، گاهی شرایط مناسب برای وارد عمل شدن نیست، اقلّاً موضع بگیرید؛ ببینید! اینها تکلیف امروز ما را مشخّص میکند ــ کانَ حَقّاً عَلَى اللَّهِ اَن یُدخِلَهُ مُدخَلَه، خدای متعال حقّی بر عهده‌ی خودش قرار داده که این کسی را که در مقابل ظلم و جور و عدوانِ به عباداللّه موضع نمیگیرد و حرکت نمیکند، به همان جایی، به همان سرنوشتی دچار کند که آن ظالم را دچار خواهد کرد، یعنی جهنّم؛ مسئله این است. امام حسین میگوید من برای این حرکت کردم.
      بنده مفصّل یک وقتی راجع ‌به تبیین حرکت اباعبداللّه عرض کرده‌ام؛ بعضی میگویند امام حسین (علیه ‌السّلام) حرکت کرد که قدرت را بگیرد ــ از مردمان مؤمن هم این حرف را میزنند ــ اشتباه میکنند؛ بعضی [هم] میگویند حرکت کرد تا شهید بشود. من میگویم حرکت کرد تا وظیفه‌ را انجام بدهد؛ منتها در راه انجام وظیفه، یک احتمال این است که آدم به قدرت برسد، چه عیب دارد؟ یک احتمال این است که انسان شهید بشود، چه عیب دارد؟ مقصود این است که ما بتوانیم این عمل را انجام بدهیم، این وظیفه را انجام بدهیم؛ مسئله این است؛ در پیشِ روی جمهوری اسلامی این است.
      علّت اینکه ما در مقابله‌ی با آمریکا کوتاه نمی‌آییم این است. اینکه ما در مقابل فشار تبلیغاتی دشمنان، کم نمی‌آوریم به توفیق الهی، به خاطر این است؛ چون یک وظیفه است؛ اگر چنانچه نکردیم، کان حقّاً على اللّه ان یدخلنا مدخله‌. اگر ما کوتاه بیاییم، خدای متعال ما را هم به همان سرنوشتی و همان دوزخی که آن ستمگر را مبتلا خواهد کرد مبتلا میکند؛ وظیفهی ما این است، این جمهوری اسلامی است. اینکه دیدید امام از اوّلی که وارد این مبارزه شد، با آمریکا مواجه شد ــ امام هنوز در قم سخنرانی میکرد و هنوز تبعید نشده بود که اینجا صحبت از آمریکا [میکرد]؛ آن روز امام (رضوان ‌اللّه‌ علیه) در قم، در سخنرانی فرمود امروز منفورترین فرد در کشور ما رئیس‌جمهور آمریکا است؛[۶] این قضیّه برای پنجاه سال قبل است ــ به خاطر این است. امام بصیر بود، چشمش باز بود، حقیقت را میدید، میفهمید؛ و امیدوار بود، باور داشت که خدای متعال فرموده است: وَ لَیَنصُرَنَّ‌ اللهُ مَن یَن‌ـصُرُه؛[۷] آن کسی که خدا را نصرت کند، خدا قطعاً او را نصرت خواهد کرد و نصرت کرد.

      و من به شما عرض میکنم که جوانان عزیز! این راه را با قدرت ادامه بدهید، پیش بروید؛ نه فقط شما [بلکه] همه‌ی جوانان ملّت ایران، همه‌ی دلهای پاک و روحهای ناآلوده که میخواهند وظیفه‌ی الهی و انسانی خودشان را انجام بدهند، [اگر] در راه ایستادگی و مقاومت، در مقابل دشمنانِ دین و بشریّت بِایستند، قطعاً خدای متعال آنها را حمایت خواهد کرد؛ وَ لَیَنصُرَنَّ‌ اللهُ مَن یَن‌ـصُرُه. همچنان که ما در این چهل سال به توفیق الهی پیروز شدیم، در آینده، در گام دوّم، در گامهای بعد به توفیق الهی بر همه‌ی موانع غلبه خواهیم کرد و بر دشمنان پیروز خواهیم شد.

      امید به جوانها است؛ نه اینکه غیر جوانها در این راه وظیفه‌ای ندارند؛ چرا، غیر جوانها هم وظیفه دارند، پیرها هم وظیفه دارند. شما ملاحظه کردید که امام بزرگوار ما در کهولت، در پیری مثل جوانها حرکت میکرد، مثل جوانها حرف میزد، مثل جوانها می‌اندیشید؛ منتها موتور پیش‌برنده در هر جامعه‌ای جوانها هستند. جوانها بایستی خودشان را آماده کنند، فکرشان را آماده کنند، ترفند دشمن را بشناسند. اوّلین آماج تهاجمِ دشمن عبارت است از فکر شما، از ذهن شما، از آنچه حاکم بر اندیشه‌ی شما است؛ این اوّلین آماج دشمن است. با انواع حیله‌ها سعی میکند این تفکّر را تغییر بدهد؛ وقتی فکر عوض شد، به طور طبیعی عمل عوض خواهد شد. نگذارید فکرها را عوض کنند، نگذارید انگیزه‌ها را ضعیف کنند؛ نگذارید قدرت درونی ایمان و همّت عالیِ شما را دشمن با ترفندهای خودش از بین ببرد. محکم بِایستید، به خدا توکّل کنید، و خدای متعال ان‌شاءاللّه با شما است؛ اَنَّ اللهَ مَعَ المُتَّقین.[۸] خدا با اهل تقوا است، خدا با اهلِ حرکتِ در راه او است و مجاهدین را ان‌شاءاللّه نصرت خواهد داد.
      والسّلام‌علیکم‌ورحمةاللّه‌وبرکاته
       
       
       
      [۱] . در ابتدای این مراسم ــ که به مناسبت فارغ‌التّحصیلی جمعی از دانشجویان دانشگاه‌‌ افسری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و دریافت سردوشی دانشجویان جدید این دانشگاه‌ در محلّ دانشگاه امام حسین (ع) برگزار شد ــ سردار سرلشکر حسین سلامی (فرمانده کلّ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) و سردار سرتیپ علی فضلی (فرمانده دانشگاه امام حسین) مطالبی بیان کردند.
      [۲] . بیانات در دیدار مجمع عالی فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (۱۰/۷/۱۳۹۸)
      [۳]. سوره‌ی انفال، بخشی از آیه‌ی ۶۰؛ «و هر چه در توان دارید از نیرو و اسبهاى آماده بسیج کنید، تا با این [تدارکات،] دشمن خدا و دشمن خودتان را بترسانید ...»
      [۴]. نهج‌البلاغه، نامه‌ی ۶۲
      [۵]. وقعةالطّف، ص ۱۷۲ (با اندکی تفاوت)
      [۶]. صحیفه‌ی امام، ج ۱، ص ۴۲۰
      [۷]. سوره‌ی حج، بخشی از آیه‌ی ۴۰
      [۸]. سوره‌ی بقره، بخشی از آیه‌ی ۱۹۴
       

       

       
      ۰ نظر ۲۱ مهر ۹۸ ، ۲۲:۵۹
      حسن حیدری

      http://idc0-cdn0.khamenei.ir/ndata/news/43713/B/13980717_0143713.jpg

      ۰ نظر ۱۸ مهر ۹۸ ، ۱۱:۲۰
      حسن حیدری

      http://idc0-cdn0.khamenei.ir/ndata/news/43713/B/13980717_0443713.jpg

      ۰ نظر ۱۸ مهر ۹۸ ، ۱۰:۴۲
      حسن حیدری

      http://idc0-cdn0.khamenei.ir/ndata/news/43648/B/13980712_0143648.jpg

      ۰ نظر ۱۴ مهر ۹۸ ، ۲۱:۴۸
      حسن حیدری

      حضرت امام خامنه ای(حفظه الله تعالی):   ۱۳۹۸/۰۷/۰۸

      « جوانهای ما باید با معارف انقلاب آشنا بشوند، با معارف دفاع مقدّس آشنا بشوند، نوجوان‌های ما آشنا بشوند. »

      ۰ نظر ۱۱ مهر ۹۸ ، ۱۸:۴۷
      حسن حیدری