سلبریتیها رابطه بسیار تنگاتنگی با تروریستها و عناصر سازمانهای معارض کشور دارند و افشای این حلقه برای شناخت جامعی از چهرههای مشهور سینما و تلویزیون راهگشاست.
به گزارش پایگاه 598، پرونده نوشین جعفری متهم به ارتباطات مشکوک با سفارتخانههای اروپایی و هنرمندان، با بازداشت شهرزاد جعفری خواهر او وارد مرحله تازهای شده است.
نوشین جعفری، عکاس سینما و تئاتر در ۱۳ مرداد ۱۳۹۸ توسط ضابطان قضایی بازداشت شد. شنیدهها و اخبار غیررسمی حاکیست او در یک مهمانی در محله ولنجک دستگیر شد.
مهمانی خاصی که برخی عوامل سفارت انگلستان و چند تن از بازیگران سرشناس سینما و تلویزیون در آن حضور داشتهاند. میزانسنی که به صورت خاص، شبیه مهمانیهای سریال گاندو است و افراد کاملا مرتبطی، به صورت زنجیرهای، در این مجموعه مهمانیها حضور دارند. این مهمانی از قضا بسیار پرحاشیه بوده و تعدد افراد مشهور سینما، آن را تبدیل به مهمانی پرسرو صدای ولنجک کرده است.
اسماعیلی سخنگوی قوه قضائیه اخیرا درباره پرونده جعفری گفت: فردی به لحاظ اهانتی که به حضرت سیدالشهدا (ع) و عزاداری کرده بود و تبلیغی که علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی داشت، تحت تعقیب قرار گرفت. در بازرسی از اماکن و تجهیزات فنی مربوط به این شخص، یک سری مستندات جدید هم به دست آمد که دون شان افراد و اشخاص و حرفه های شاغل در جامعه است. این موضوع در حال بررسی است.
اشارات سخنگوی قوه به مستندات جدید، موید این موضوع است که احتمالا پای افراد دیگری از چهرههای سرشناس سینمایی به این پرونده بازخواهد شد و حجم زیاد آرشیوهای بدست آمده از نوشین جعفری این احتمال را تقویت میکند. به همین دلیل دستگیری چهرههای نظیر ارس امیری و نوشین جعفری برای برخی چهرههای مشهور بسیار نگران کننده است و آنان را به تکاپو انداخته است.
در همین راستا جمع فراوانی از مشهورترین چهرههای سینمایی اقدام به نگارش نامهای جمعی در حمایت از متهم دستگیر شده کردهاند.
با توجه به تغییر ریاست قوهقضائیه در واقع سیکل نامهنگاری و حمایتهای متهمان امنیتی رو به افزایش است. نکته جالب در مورد امضاءکنندگان نامه فوق این است که بسیاری از آنان در متن انتخابات سال ۱۳۹۶ اظهارنظرهای بسیار تندی را بر علیه رئیس فعلی قوه قضائیه منتشر کردند. البته در میان امضاءکنندگان معدود افرادی هم وجود دارند که افرادی با سابقه غیرسیاسی و هنرمندان متشخصی هستند و طی بررسیهای به عمل آمده، اطلاعی از پرونده نوشین جعفری ندارند. در واقع هسته اصلی امضاء کنندگان، یک موج کاذب را در میان هنرمندان بوجود آوردهاند، تا چنین حمایتی را سازماندهی کنند. حلقه وصل پیش از این با انتشار گزارشی در مورد جمعآوری امضاء توسط هنرمندان در مورد «ارس امیری» این روند را به شکل دقیقتری مورد ارزیابی قرار داد.
اما در مورد جمع آوری این برنامه به چند نکته باید اشاره کرد:
۱- آنچه در مورد این نامه نیاز به بررسی دارد این است که چرا یک عکاس ناگهان برای اهالی سینما به این اندازه مهم شده است؟
۲- آیا امضاء کنندگان این نامه که خواستار برخورد عادلانه قوه قضائیه با این متهم امنیتی شدهاند، بر اساس شواهد و قرائن به محتوای پرونده جعفری آگاهی کامل دارند؟
۳- آیا برخی از این امضاءکنندگان در سوابق خود، اقدامات مجرمانه (از جمله در اتفاقات سال ۸۸) انجام دادهاند که از قضا نوشین جعفری آن را ثبت و ضبط کرده است و حالا نگران آن هستند؟
آنچه واضح و مبرهن است، این دستگیری پیامدهای خوبی برای بسیاری از امضاکنندگان این نامه نخواهد داشت و بهتر بود بسیاری از چهرههای سرشناس از چنین چهرهای که از خصوصیترین لحظات آنان، از اغلب واکنشهای سیاسیشان، فیلم تهیه کرده و در اختیار سفارتخانههای خارجی قرار داده، حمایت نمیکردند.
نصیری قیداری که اخیرا با حکم وزیر علوم به عنوان سرپرست دانشگاه شهید بهشتی منصوب شده، در گذشته یکی از مجریان سند ۲۰۳۰ در کشور بوده است.
به گزارش مشرق، دانشگاه شهید بهشتی در میان دانشگاه های دیگر همیشه سعی داشته خود را درگیر فضای حاشیه و تنش نکند؛ اما تجربه ثابت کرده هر چقدر اصرار به چنین دوری وجود داشته باشد حاشیه دم در آنجا جا خوش کرده است.
صبح دو روز پیش خبری در خصوص دانشگاه بهشتی در رسانهها پیچید که برای بسیاری از جمله دانشجویان این دانشگاه غیرمنتظره بود. با حکم منصور غلامی وزیر علوم، سید حسن صدوق با دانشگاه شهید بهشتی خداحافظی کرد و در پیگیری خبرنگار تسنیم با مسئول روابط عمومی این دانشگاه مشخص شد این خبر از جلسه ای که صبح همان روز بین صدوق و غلامی برگزار شده اتخاذ شده است.
صدوق نیز در پاسخ به سوال خبرنگار ما مبنی بر اینکه این حکم کی و به چه صورت به او ابلاغ شده است؟ گفت: بنده خودم از ریاست دانشگاه استعفا دادم، اما همچنان عضو هیئت علمی دانشگاه هستم. حتی برای اینکه این روند را تسریع بخشم چندین تن از معاونینم را واسطه قرار دادم و سر آخر آقای غلامی با استعفای من موافقت کردند و صبح امروز طی جلسه ای، موافقت با این استعفا به من اعلام شد.
ماجرای یک استعفای قریب الوقوع
این استعفا در حالی رخ داد که طی روزهای گذشته حواشی رفت و آمدهای سفیر فرانسه به این دانشگاه و ابهامات ایجاد شده درباره مدل همکاری دانشگاه شهید بهشتی مورد توجه رسانه ها قرار گرفته بود.
چندی پیش، صدوق از تحریم دوباره این دانشگاه خبر داده بود، اما سفیر فرانسه نه تنها با وی دیدار داشت؛ بلکه تفاهم نامههای جدیدی نیز با یکدیگر منعقد کردند. هنوز پرونده رفت و آمدهای ویژه فرانسوی به این دانشگاه بسته نشده بود که این دانشگاه وارد یک حاشیه جدید شد.
اما این استعفا، یک سر دیگر نیز داشت و آن آمدن «سعدالله نصیری قیداری» بود که در وهله اول به خاطر آنی شدن صدور حکم استعفا کمتر مورد توجه قرار گرفت! اما حالا بهتر است کمی به سوابق سرپرست فعلی دانشگاه شهید بهشتی بپردازیم. شخصی که هنوز دو روز از آمدنش نگذشته، باعث می شود جمعی از اساتید این دانشگاه صبح امروز در اعتراض به انتصاب وی بیانیه صادر کنند و آن را یک انتصاب سیاسی بدانند.
سعدالله نصیری قیداری متولد ۱۳۳۸ در شهرستان خدابنده زنجان و استاد تمام پایه ۲۹ رشته فیزیک در دانشگاه شهید بهشتی است و تاکنون توانسته راهنمایی و مشاوره بیش از ۴۰ رساله دکتری تخصصی و پایان نامه کارشناسی ارشد، چاپ ۴۰ مقاله در مجلات معتبر بین المللی، ارائه بیش از ۶۰ مقاله در کنفرانسهای معتبر ملی و بین المللی را در سوابق علمی خود جای دهد.
«معاونت حقوقی و امور مجلس وزارت علوم»، «دبیرکل کمیسیون ملی یونسکو» و «نماینده مردم زنجان در مجلس شورای اسلامی» نیز ازجمله مهمترین سوابق مهم اجرایی نصیری قیداری به شمار میرود.
در پیشینه فعالیتهای اجرایی، علمی و پژوهشی وی میتوان به مواردی همچون مدیر گروه فیزیک دانشگاه زنجان، رئیس دانشکده علوم دانشگاه زنجان، معاون آموزشی دانشگاه زنجان، رئیس کمیسیون دائمی هیئت امنای دانشگاه شیراز و دانشگاه صنعتی شیراز و نیز مؤسسات زیر مجموعه آنها، رئیس انجمن نجوم ایران، نایب رئیس انجمن فیزیک ایران و همچنین عضویت در انجمنها و هیأت تحریریه مجلات علمی اشاره کرد.
مجری سند ۲۰۳۰ و صندلی ریاست دانشگاه شهید بهشتی
سمت های سیاسی نصیری قیداری البته بیش از مسئولیت های علمی که طی این سالیان داشته به چشم می خورد؛ او از طرف حزب اعتماد ملی کاندیدای مجلس هشتم شده بود و پس از راهیابی به مجلس سخنگوی کمیسیون آموزش و تحقیقات شد.
در شهریور ۱۳۹۲ جعفر توفیقی سرپرست وزارت علوم، نصیری قیداری را به عنوان معاون حقوقی و پارلمانی منصوب کرد. در ۲۸ آذر ۱۳۹۲ نیز حمید میرزاده، او را به عنوان نماینده وزیر علوم و عضو هیئت امناء دانشگاه آزاد اسلامی برگزید.
محمد فرهادی پس از روی کار آمدن در وزارت علوم، قصد جابجایی نصیری قیداری را داشت؛ اما به ادعای برخی از رسانه ها، عبدالحسین فریدون، پسرعموی رئیس جمهور، او را با حفظ سمت در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۳۹۴ به عنوان دبیر کمیسیون ملی یونسکو منصوب کرد.
البته بیشترین حاشیه او در ماجرای سند ۲۰۳۰ است، چرا که نصیری قیداری در سال ۹۵ در سمت دبیر کمیسیون ملی یونسکو در ایران، در مصاحبه رسمی خود با یکی از رسانه ها؛ از قانونی شدن سند ۲۰۳۰ در کشور گفته و عنوان کرده بود: "سند ملی آموزش به هیچوجه محرمانه نبوده و ۳۰ کارگروه در تدوین این سند مشارکت داشتهاند". او حتی پیشگفتاری نیز بر روی این سند نوشته است.
نصیری قیداری پس از تمجید از بخشهای مختلف سند ۲۰۳۰ چنین مینویسد: «کمیسیون ملی یونسکو در ایران از طریق گروههای پنجگانه فعالیت تخصصی خود، گامهای اولیه را برای عملیاتیکردن اهداف توسعه پایدار ۲۰۳۰ با رویکرد فرابخشی و مشارکت همه نهادهای ملی اعم از دولتی و غیردولتی و بخش خصوصی آغاز کرده است.»
البته بعدها او با عنوان اینکه "اجرای سند ۲۰۳۰ پس از فرمایشات مقام معظم رهبری متوقف شد"، از اجرا نشدن این طرح خبر داد اما همین حواشی، امروز باعث شده تا همه بر روی اینکه چرا مجری سند ۲۰۳۰ باید از سوی وزیر علوم برای ریاست دانشگاه بهشتی انتخاب شود، سوال داشته باشند.
سلبریتیها رابطه بسیار تنگاتنگی با تروریستها و عناصر سازمانهای معارض کشور دارند و افشای این حلقه برای شناخت جامعی از چهرههای مشهور سینما و تلویزیون راهگشاست.
به گزارش جهان نیوز، برخی از هتاکیهای اخیر در فضای مجازی یا رسانههای مکتوب، توسط خبرنگاران و رویکرد اهانتآمیزشان به ساحات مقدس، شکل سازمان یافته و تا حدود زیادی ساختار پیوستهای به خود گرفته است. نوشین جعفری عکاس مشهور سینما، پس از امیرحسین میراسماعیلی و «پویان خوشحال» سومین موردی است که در فضای مجازی، آگاهانه، اقدام به انتشار عبارات هتاکانه درباره ساحت مقدس امامان معصوم (علیهم السلام) میکند.
آنچه گذشت...
۱- یکم اردیبهشت ۱۳۹۷ امیرحسین میراسماعیلی روزنامهنگار اصلاحطلب روزنامه جهان صنعت با انتشار پستی توئیتری به ساحت مقدس امام هشتم اهانت کرد. این روزنامهنگار که پیش از این نیز به دلیل انتشار مطالبی مشابه، خبرساز شده بود این بار پا را فراتر گذاشت و به طور مستقیم امام رضا (ع) را با آگاهی از ارادتی که مردم ایران و شیعیان و حتی پیروان مذاهب دیگر به ایشان دارند خطاب قرار داد و در توئیت خود مطالب هتکانهای را درج کرد.
۲- ۲۹ مهر ماه ۱۳۹۷ روزنامه «ابتکار» در گزارشی را با عنوان «بیماری در کمین زائران بیملاحظه» با نام «پویان خوشحال» منتشر کرد و از آسیبهای بهداشتی که در ایام اربعین در کمین زائران شهر کربلا است مطالبی را به نگارش درآورد. در بخشی از این گزارش نویسنده به جای استفاده از عبارت «شهادت امام حسین (ع)» از عبارت «درگذشت امام حسین (ع)» استفاده کرد. بررسیها نشان میداد «پویان خوشحال» در صفحه فضای مجازی خود نیز چندین بار به ساحت ائمه هدی (ع) توهین و جسارت کرده و این موضوع باعث جریحهدار شدن احساسات عمومی شده بود.
۳- نوشین جعفری، عکاس سینما و تئاتر در ۱۳ مرداد ۱۳۹۸ توسط ضابطان قضایی بازداشت شد. شنیدهها و اخبار غیررسمی حاکیست او در یک مهمانی در محله ولنجک دستگیر شد. مهمانی خاصی که برخی عوامل سفارت انگلستان و چند تن از بازیگران سرشناس سینما و تلویزیون در آن حضور داشتهاند. میزانسنی که به صورت خاص، شبیه مهمانیهای سریال گاندو است و افراد کاملا مرتبطی، به صورت زنجیرهای، در این مجموعه مهمانیها حضور دارند. این مهمانی از قضا بسیار پرحاشیه بوده و تعدد افراد مشهور سینما، آن را تبدیل به مهمانی پرسرو صدای ولنجک کرده است.
مهمانی با شکایت اهالی محل مذکور، به دلیل ایجاد مزاحمت، به نیروی انتظامی گزارش میشود و با مراجعه عوامل انتظامی به محل مهمانی، پس از دستگیری مهمانانی که بهصورت مختلط و به سرو مشروب و اقدامات دیگری مشغول بودند، ماجرا وارد فاز تازهای میشود. در این مهمانی مشخص میشود که نوشین جعفری علاوه بر هتاکی به مقدسات در فضای مجازی، رابط اصلی سفارت انگلستان با هنرمندان سینماست. موضوعی که بسیاری از اهالی سینما از آن آگاهی داشتند اما از افشای آن خودداری میکردند. نکته جالب این است بر اساس برخی شنیدههای گزارش شده اکانت هتاک نوشین جعفری با عنوان "یاردبستانی" با هماهنگی چند تن از چهرههای سرشناس سینما اداره میشد.
پس از دستگیری جعفری بسیاری از اهالی سینما اقدام به حمایت از او کردند که از جمله چهرههای حامی جعفری، همان سلبریتیهایی هستند که توییتها و پستهای اینستاگرامی خود را برای حمایت از چنین چهرههایی آماده کردهاند. مهناز افشار، ترانه علیدوستی، بهرام رادان، سحر دولتشاهی، باران کوثری، نوید محمدزاده و ... از جمله چهرههایی هستند که اقدام به حمایت از عکاس کردهاند و او را از هر اتهامی مبرا دانستهاند. برای این موج بزرگ از حمایتهای دو تفسیر وجود دارد. در تفسیر نخست باید اشاره کرد اهالی سینما بشدت از دستگیری او وحشتزده شدهاند و به شکل ملموسی از یک متهم به هتاکی به مقدسات، حمایت میکنند.
موج حمایتها از نوشین جعفری توسط سینماگران به شکل عجیبی در فضای مجازی افزایش یافت و این همهمه مجازی درباره یک عکاس در فضای توییتر بسیار کنجکاوبرانگیز شد. روایتی همچنان تصدیق نشده موجی از وحشت را در میان سینماگران مرتبط با او شکل داده است، آیا نوشین جعفری جعبه سیاه برخی اتفاقات در متن جریانات سینماست؟ یا روابط او در مسیر بازپرسی با سفارتخانهها انگلیس، ممکن است برای بسیاری از سلبریتیها دردسر شود؟
جعفری در شرایطی دستگیر شدکه نخستین اتهام او نه شرکت در مهمانی و ارتباط با سفارت بیگانه، بلکه اهانت به مقدسات از طریق اکانتی به نام "یار دبستانی" است. سینماگران در ایران اگر تالیف فیلم شایسته و به تبع آن فضاسازی را در مقابل دوربین بلد نباشند، در پشت دوربین به انواع و اقسام فضاسازی آشنایی کامل دارند و اغلب آنها این واحد را به صورت تخصصی گذراندهاند. نمونه شاخص آن احکام صادره برای پگاه آهنگرانی، جعفر پناهی و محمد رسولافاست که هیچکدام به صورت قطعی اجرا نشدند. به صورت موازی حول رسولاف یک جو سنگین ساختهاند، تا مانند قبل، حکمی اجرا نشود.
در مورد دستگیری نوشین جعفری، دایره فضاسازی توسط سینماگران بسیار گستردهتر از عملیات روانی خاصی بود که در مورد رسولاف و جعفر پناهی رخ داد. تطهیر خاص جعفری با پارامترهایی هوشمندانهای صورت میپذیرد. بسیاری از هنرمندان با درج پستهای گوناگون سعی میکنند فضای عمومی جامعه را به نفع جعفری تلطیف کنند و همین جو سنگین توام با اضطراب و اضطرار گویا این است که دربهای دیگری از حقایق در پس این پرونده گشوده میشود. در پیشانی عملیات تطهیر جعفری، دائما به این موضوع اشاره میشود که اکانت"یار دبستانی" متعلق به او نیست. اما مستندانی وجود دارد که احتمال مدیریت این اکانت توسط او را تقویت میکند.
همچنین سوابقی از فعالیتهای نوشتاری نوشین جعفری در فضای مجازی وجود دارد که اهانتهای او را به مقدسات و فعالیتهای تبلیغی سیاسی معارضانهاش را در قالب وبلاگی به نام یاردبستانی تصدیق میکند.
وبلاگی به نام یار دبستانی با آدرس (link: http://yaredabestani.blogfa.com) طی سالهای ۸۴-۸۵ فعال بوده که غالباً اخبار اعتراضات و اعتصابات و زندانیان سیاسی و مسائل حقوق بشری رو منعکس میکرد. این وبلاگ چند سال بعد حذف شده اما از طریق web Archive در آدرس زیر قابل دسترس است:(اینجا)
فعالیتهای معارضانه نوشین جعفری در قالب وبلاگ یاردبستانی
در این وبلاگ مطالب زیادی هم درباره اعدام منافقین در دهه ۶۰ و بیانیه های «کمیته دانشجویی گزارشگران حقوق بشر» که اسم نوشین جعفری هم در میان آنهاست و بیانیههای حزب پان ایرانیست، که پدر نوشین قائم مقام این حزب است و مشخصات او در این پستها وجود دارد. عکس آخر هم پستی جعلی درباره خرید هواپیمای طلا برای مقامات عالی کشور است.
با توجه به پستهای وبلاگ تا حدودی گرایشات فکری نویسنده مشخص میشود. انتشار عکس و بیانههای رضا پهلوی، حمایت از گوگوش با پرچم شیر و خورشید و قرار دادن سایتهای رضا پهلوی و فرح دیبا و حزب پان ایرانیست و احمد باطبی و... در پیوندهای وبلاگ.
مرداد ۸۵ این وبلاگ بدلیل فیلترینگ تعطیل میشود و نویسندهاش آدرس وبلاگ جدید رو پست میکند، (link: http://YareDabestaani.blogfa.com) و این وبلاگ هم پس از چند سالی حذف میشود ولی از Web Archive قابل دسترسی است.
نویسنده وبلاگ یاردبستانی، در وبلاگ جدید نقاب رو کنار میگذارد و مطالب را با اسم خودش مینویسد: «نوشین جعفری»!
که در یکی از پست ها هم قسمتی از متنی که در وبلاگ قبل هم گذاشته بود را دوباره منتشر میکند و در موردی خاص مطالبی را به وبلاگ سابقش ارجاع میدهد که در اینجا قابل دسترس است.
در وبلاگ جدید هم جعفری پست های بسیاری را درباره زندانیان سیاسی مثل احمد باطبی و حزب پان ایرانیست منتشر میکند. در پیوندهای وبلاگ هم آدرس سایت های مرتبط با حزب پان ایرانیست وجود دارد که پس از مدتی حذف میشود.
با نزدیک شدن به انتخابات مجلس، پست های وبلاگ هم گرایش به اصلاحطلبی و انتخابات پیدا میکند. به مرور هرچه میگذرد نوشین از فعالیت های سیاسی رادیکال و حقوق بشری فاصله میگیرد و ظاهرا تغییر میکند. این وبلاگ هم سال ۸۷ حذف و در همان سال نوشین جعفری به عنوان خبرنگار فرهنگی و عکاس روزنامه اعتماد فعالیتهایش را آغاز میکند.
تمام این موارد ذکر شده با استدلالهای بسیار قابل تاملی رابطه نوشین جعفری با اکانت یار دبستانی را اثبات میکند و باید منتظر نتیجه ماند تا از بررسی دقیقتر فعالیتهای نوشین جعفری چه اطلاعاتی در مورد سینماگران و حلقههای اینچنینی دارد. حلقههایی که اثبات میکند سلبریتیها رابطه بسیار تنگاتنگی با تروریستها، معارضان و سفارتخانههای اروپایی و نیروهای معارض نظام دارند و افشای این حلقه برای شناخت جامعی از چهرههای مشهور سینما و تلویزیون راهگشا خواهد بود.
*******************************************
( منبع )
به گزارش مشرق، یک فعال رسانه ای در صفحه شخصی خود درباره وطن فروشی و ترسو بودن رضا شاه نوشت:
دو نماینده بازداشتی که با قرار وثیقه ۲۰ میلیارد تومانی آزاد شدند، در جلسه امروز علنی مجلس شورای اسلامی حضور داشتند.
رئیس هیأتمدیره دیدهبان شفافیت و عدالت، خواستار توضیحات نایبرئیس هیأت نظارت بر رفتار نمایندگان مجلس درباره رأی این هیأت در مورد ۲ نماینده ابهر و زنجان شد.
به گزارش مشرق، احمد توکلی رئیس هیأتمدیره دیده بان شفافیت و عدالت با ارسال نامه ای به اللهیار ملکشاهی رئیس کمیسیون حقوقی و نایبرئیس هیأت نظارت بر رفتار نمایندگان مجلس خواستار توضیحاتی درباره رأی صادره بهمن سال گذشته این هیأت در مورد نمایندگان ابهر و زنجان شد.
متن نامه رئیس هیأتمدیره دیدهبان شفافیت و عدالت به نایبرئیس هیأت نظارت بر رفتار نمایندگان مجلس بدین شرح است:
جناب آقای ملکشاهی
ریاست محترم کمیسیون حقوقی و نایبرئیس هیأت نظارت مجلس بر رفتار نمایندگان
جنابعالی در پاسخ به استعلام دادستان محترم عمومی و انقلاب تهران در ارتباط با تخلفات آقایان محمد عزیزی نمایندۀ ابهر و فریدون احمدی نمایندۀ زنجان در تاریخ بهمن ۱۳۹۷ اعلام کرده اید که با توجه به بررسی به عمل آمده و توضیحات نامبردگان، رفتار آقایان در تخلفات خودرویی و طلا خارج از مصادیق ایفای وظایف نمایندگی تشخیص داده نشد.
در این باره چند پرسش پیش میآید:
۱- آیا به نظر هیأت نظارت بر رفتار نمایندگان، تبانی در خرید ۶ هزار خودرو به صورت رانتی و چند صد کیلو طلا و همکاری با فردی که جزء ۱۵ نفر اول کسانی است که با خرید بیش از ۳۰ هزار سکه، کمک به اخلال در نظام اقتصادی کشور نمودهاند، جزء وظایف نمایندگی است؟
۲- آیا ایجاد بحران در موضوع پوشک که حتی مقام معظم رهبری به آن ورود کرده و گلایه نمودند و در این بحران، رد پای شرکت پارس حیات که نقش آقای محمد عزیزی در آن برجسته است، جزء وظایف نمایندگی است؟
۳- هیأت نظارت مجلس بر رفتار نمایندگان چه بررسیای به عمل آورده و براساس وجه عقلانی یا قانونی این همه تخلف را خارج از حیطه وظایف نمایندگی نشناخته؟ توضیحات نامبردگان چه بوده که حکم بر برائت آنان نموده است؟
اگر در این باره همان بهمن ۱۳۹۷ موضع درستی اتخاذ می کردید کار این دو نماینده به اینجا میکشید؟
خواهشمند است برای حفظ شأن و جایگاه مجلس به افکار عمومی توضیح کافی بدهید.
احمد توکلی
رئیس هیأت مدیره سازمان مردمنهاد دیده بان شفافیت و عدالت
به تاریخ سوم شهریور سال ۹۸
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم، آیت الله آملی لاریجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در نامهای به آیتالله محمد یزدی به برخی ادعاها و اتهامات مطرح شده اخیرپاسخ داد.
متن نامه به شرح زیر است:
بسم ا... الرحمن الرحیم
حضرت آیت ا... آقای حاج شیخ محمد یزدی
سلام علیکم
چندی است که نمایشی در کشور بر اساس سناریوهای از پیش طراحی شده، علیه اینجانب براه افتاده است.
بنا نداشتم با توجه به گرفتاری های مختلف مردم و کشور ، نسبت به این حرکات ، پاسخی دهم. ولکن اکنون احساس می کنم بازی های صدا و سیما و برخی نهاد های دیگر به نقطه ای رسیده است که سکوت در مقابل آن جایز نیست و البته در موقع مناسب به تفصیل در مورد ابعاد آن صحبت خواهم کرد. متاسفانه اخیراً جنابعالی مطالبی مطرح کردهاید که علاوه بر خلاف واقع بودن و موهن بودن، ریشه در همان امور دارد. قبلاً هم مکرر در جلسات شورای نگهبان یا مجالس دیگر، مطالبی از این دست بیان کرده اید که بنا به مصالحی در مقابل آن سکوت کرده ام. اما اکنون می بینم این سکوت ها نه فقط اسباب تنبه حضرتعالی نشده، بلکه پیش تر هم رفته اید و مطالب خلاف واقع و توهین ها ی دیگری هم بر آن افزودهاید.
مطالبی از جلسه روز یکشنبه شما با مسئولان مرکز بسیج اساتید و نخبگان حوزه علمیه ، پخش شده است که در وهله اول باور نمی کردم شما چنین سخنانی گفته باشید و لذا از طرق مختلف پی گیری کردم تا صحت انتساب مطالب برایم محرز گردد. همه بر اصل صدور این مطالب از جنابعالی تاکید کردند، منتها امر غریبتر آنکه گفتند مطالب موهن بسیار دیگری هم بوده که بعد از چند بار ویرایش ، حاصلش همان شده که منتشر شده است. جناب آقای یزدی ، چرا به این وضعیت افتاده اید ؟ در یک پاراگراف که از شما نقل کرده اند ، خوبست که چند تا خلاف واقع گفته باشید و چند تا توهین؟ !
گفتهاید: "فلانی میگوید اگر این کار را نکنید نجف میروم ! خوب بروید. آیا با رفتن شما قم به هم می خورد؟ شما در قم بودنتان هم خیلی موّثر نبود ، چه رسد که نجف بروید. رئیس دفتری که 10 سال ، جای مهمی را اداره کرده دستگیر می شود، بعد اعتراض می کنید که چرا گرفتید ؟! به اسم مدرسه علمیه ، کاخ ساختید! آیا ارث پدرت بود، از کجا آوردی ساختی ؟"
اولاً بنده هیچگاه نگفته ام که اگر فلانی را دستگیر کنید نجف میروم . این دروغی است که عده ای شایع کرده اند و دفتر بنده هم رسماً آنرا تکذیب کرده است ، حال شما چه انگیزه ای دارید که این دروغ را تکرار می کنید؟
بنده هیچ گاه از هیچ فرد متخلف یا فاسدی حمایت نکرده و نخواهم کرد. اگر معاون اجرایی حوزه ریاست مرتکب جرم یا فسادی شده ، تعقیب و رسیدگی عادلانه به جرم او، طبق قاعده و وظیفه دستگاه قضایی است و مسلم است که بنده هم قائل به استثناء در این جهت نیستم.
ثانیاً به نحو توهین آمیزی گفته اید: " شما در قم بودنتان هم خیلی موثر نبود چه رسد که نجف بروید".
جناب یزدی، بنده طلبه ای بیش نیستم و هیچگاه ادعا نکردهام که وجودم چه در قم و چه در هر جای دیگری،" خیلی موثر "است. گرچه شخصیتهایی همچون مقام معظم رهبری و برخی مراجع بزرگوار، بارها و بارها در مورد این فقیر کلماتی بکار بردهاند که از نقل آنها استحیا میکنم، چون خود را لایق آنها نمیدانم. تاثیر بنده همین است که هست: سالیانی برای عدهای در حوزه و دانشگاه تدریس کردهام، آثاری را هم پدید آوردهام. میزان تاثیر آن هم در حد خود، یک امر واقعی است، نه با خواست بنده بیشتر می شود و نه با توهین و تحقیر شما کمتر. اما شما در عرصه تحقیق و پژوهش های علمی چه کرده اید؟
آیا جز با صدای بلند و داد و قال، به مسئولین و بزرگان توهین کردن و افترا زدن و تحقیر کردن، کار دیگری هم کرده اید؟ شما با آیت ا... شبیری حفظه الله چه کردهاید: با مرجعی که آیتی است در علم و تقوی و اخلاق و متانت و مروت و انصاف و بزرگواری. آخر چرا به خودتان اجازه می دهید به همه توهین کنید. هیچ بررسی کرده اید که علماء و فضلاء در قم، به آثار شما و به گفتههای شما چگونه نگاه میکنند؟ ! چقدر آنها را جدی میگیرند؟ کافی است کسی نیم نگاهی به مکتوبات شما ذیل "کتاب القضاء" مرحوم سید صاحب عروه ، بیندازد تا میزان اثر شما در حوزه معلوم شودو معلوم شود حد تحصیلات جنابعالی و استفراغ وسعتان درباب استنباط احکام.
متاسفانه ظاهراً حتی توجه نکردهاید که "کتاب القضاء" سید (برخلاف جلد اول عروه) کتاب استدلالی است، چقدر آنرا تخریب کردهاید . ایکاش شما صرفاً آنرا ترجمه می کردید که اقلاً خواننده بداند با سخنان چه کسی روبروست.
از کسی که در جلسه شما حضور داشته نقل شده است که جنابعالی برخوردتان در شورای نگهبان با بنده را هم مطرح کرده، گفته اید آنجا هم حق با شما بوده است و شما را مجبور کردهاند که از من عذرخواهی کنید! من بنا نداشتم راجع به وضعیت شما در شورای نگهبان چیزی در علن بگویم، اما سخنان شما مرا ملزم میکند. آقای یزدی بخدا سوگند در همین مورد هم خلاف میگویید. در شورای نگهبان، سخنان غیر دقیق، غیر مستدل و حتی نامربوط شما برای اعضاء روشن است. اگر سکوت میکنند و چیزی نمی گویند ، حرمت پیرمردی شما را پاس میدارند.
شما در آن جلسه کذایی شورا ، بدون اینکه بدانید مساله چیست ، به خیال آنکه هنوز بحث در مساله قبلی است که راجع به آن رای گیری شده و به تصور اینکه بنده بعد از رای گیری مجدداً بر حرف خودم اصرار میکنم، مثل همیشه شروع کردید به داد و قال کردن و توهین کردن و همه هاج و واج مانده بودند که شما چه میگویید. آیت ا... مدرسی و آقای دکتر کدخدایی به شما تذکر دادند که آقا آن مساله گذشته است و فعلاً بحث بر سر چیز دیگری است. این را هم ظاهراً متوجه نشدید و به توهین کردنهای خودتان ادامه دادید و خطاب به آقای جنتی گفتید که رئیس باید جلسه را اداره کند و آیین نامه جلسات رعایت شود.
جناب یزدی، بنده که طبق نوبت و درمساله جدید بحث میکردم . شما در چه عوالمی بودید؟!
البته اینگونه مشکلات از ناحیه جنابعالی در شورای نگهبان کم نیست. ما از شما فهم کلمات محقق نائینی و محقق عراقی و محقق اصفهانی را نمی خواهیم که انتظارش بی مورد است! اما دقت در همین عبارت های فارسی قوانین مصوب مجلس و دقت در بررسی خلاف قانون و یا خلاف شرع بودن آنها انتظار به حقی است که متاسفانه گاه این هم مفقود است. چه کنیم، أشکو بثّی و حزنی الی الله.
ثالثاً گفتهاید "رئیس دفتری که 10 سال ، جای مهمی را اداره کرده و دستگیر می شود ، بعد اعتراض میکند که چرا گرفتید".
در همین یک جمله دو خلاف واقع گفته اید: اولاً شخصی که دستگیر شده رئیس دفتر اینجانب نبوده، رئیس دفتر بنده، آقای خلفی بود که در سلامت نفس و تقوا و فضل، در میان خاص و عام در قوه قضاییه مشهور بوده و هست. آن آقا که اشاره کردهاید مسئول یکی از ده ها زیرمجموعه حوزه ریاست، بعنوان معاونت اجرایی حوزه ریاست بود. وی در واقع یکی از معاونتهای آقای خلفی بود و نه رئیس دفتر بنده.
ثانیاً اینجانب هیچگاه اعتراض نکردهام که چرا گرفته اید، دستگاه قضایی خود باید بگوید. سخن بر سر فضا سازی های رسانهای است . همه این فضا سازی ها نشان از آن دارد که یک پروژه بزرگتری در پس این القائات نهفته است و آن تخریب اینجانب و شاید هم تخریب های دیگر. مساله همین است. و الا بنده سینه ام خزانه الاسرار اتهامات مجموعهای از معاونان، قائم مقامان و آقازادههای مسئولان و شخصیت هاست و ظاهراً امروز هم هزینه ایستادگی در رسیدگی به آنها را میپردازم. اما نکته این است که آیا کسانی که امروز برای شفافیت و مبارزه با فساد سینه چاک میکنند و ماه ها برای دستگیری فردی که نه معاون بنده بوده و نه رئیس دفتر بنده، بلکه مدیر یکی از اجزاء حوزه ریاست تحت اشراف شخصیتی سالم، فاضل و شریف چون آقای خلفی بوده، فضا سازی کردهاند، آیا همین کار را برای آقای شریفی قائم مقام شهردار اسبق تهران و آقای سیف معاون اقتصادی اطلاعات سپاه و ... کردهاند و فساد آنها را به آقای قالیباف و آقای طائب و دیگران سرایت داده اند؟!وا اسفا از این ظلم و بی عدالتی و بی مروتی.
برای اینکه بنده را تخریب کنند، اول در فضای مجازی تا توانستند شأن آن متهم را بالا بردند: نه فقط در رسانههای ضد انقلاب، بلکه در همین رسانه های رسمی داخلی از صدا و سیما گرفته تا خبرگزاریهای رسمی. خبرگزاری مهر در این رابطه نوشته بود: "یک مقام ارشد قضایی بازداشت شد". آخر چرا این دروغ های شاخدار را می پراکنید ؟ اصلاً این آقا مقام قضایی بود تا ارشد باشد؟! در همین رسانه ملی، برخی خبرنگاران در این باره طوری سخن گفتند که گویی نقش بی بدیلی در مدیریت دستگاه قضایی داشته است.
و همه اینها دروغی بود فوق دروغ. مدیریت دستگاه قضایی در دست مسئولان عالی قضایی بود: یکی نیست از این خبر گزاری ها و صدا و سیما بپرسد این آقا در تصمیمات کدام مسئول قضایی موثر بوده است؟
آقای محسنی، آقای خلفی، آقای منتظری، آقای کریمی، آقای ذوالقدر، آقای امینی، آقای تویسرکانی و .... اصلاً این مقامات دستگاه قضایی به وی اعتنایی می کردند ؟ مدیریت کلی اینجانب بر دستگاه قضایی از ناحیه همین مدیران ارشد و روسای دادگستری ها بوده است. بگویید در کدام مورد بنده توصیه خاصی نسبت به این فرد کردهام. پس پرده همه این قضایا جز همان پروژه برخی نهاد ها با کمک برخی دیگر نیست که انشاء ا... شرح مفصل آن را در مقام دیگری بیان خواهم کرد.
رابعاً گفته اید " به اسم مدرسه علمیه ، کاخ ساختند ! آیا ارث پدرت بود ، از کجا آوردی ساختی"
واقعاً اینگونه ادبیات تا بحال در حوزه های علمیه در این سطوح سابقه داشته است؟
بنده در همین ساختمان جامعه مدرسین برای نمایندگان طلاب و فضلاء به طور مبسوط مسأله ساختمان مدرسه علمیه ولی عصر را توضیح داده ام و شما حتماً اجمال آن را شنیده اید . یکبار هم که در منزل خودتان حضوری توضیح داده بودم، ولی گویی بنای شما بر این است که بر مطالب خلاف واقع تان اصرار بورزید و با اینکه برای شما مساله را توضیح داده ام و حجت را تمام کرده ام ، باز همان خلاف واقع ها را تکرار می کنید. خلاصه آنچه را گفته ام ، برای آگاهی عموم عرض میکنم:
1- استناد دادن ساختمان مدرسه به این جانب خلاف واقع است. مدرسه علمیه ولی عصر وقف است. واقف آن هم مرحوم والد ما، آیتا... العظمی میرزا هاشم آملی قد سره بود (که انشاء ا... نمیفرمایید مگر ارث پدرش بود!) متولی این وقف هم امروز، بنده نیستم. فقط بهجهت اینکه امور مدرسه زمین نماند، وکالتی به بنده داده اند. زمانی که مدیر مدرسه وضعیت نابسامان ساختمان قبلی مدرسه را مطرح کردند، بنده به جهت اشتغال در قوه قضاییه به ایشان گفتم که اینجانب در ساخت مدرسه هیچ دخالتی نمی کنم و این از باب مصالح مختلفی بود که بنای بر رعایت آنها داشتم از جمله همین حرف و حدیث ها که جنابعالی گاه و بی گاه بیان می کنید . ایشان بعد از مدتی گفت یکی از آشنایان ما که مساجد و ساختمان های مشابهی ساخته است، حاضر است ساختمان مدرسه را بعهده بگیرد و بانیانی هم برای اینکار بیابد . بنده هم گفتم به شرط آنکه هیچ ارتباطی به اینجانب پیدا نکند، مانعی ندارد.
حالا جناب آقای یزدی بفرمایید استناد ساخت این مدرسه به بنده چیست ؟ می =فرمایید " از کجا آوردی ساختی " آقای عزیز اول استناد ساخت مدرسه به بنده را ثابت کن، بعد بپرس از کجا آوردی.
ثانیاً مساجد و مدارس علمیه همیشه بانیانی دارد که مساعدت می کنند، چه اتفاق خاصی در این مورد افتاده است که آنهمه مدارس علمیه از پاسخگویی به این سوال مستثنی هستند و این مدرسه باید پاسخگو باشد.
2- با لحنی بی ادبانه گفتهاید " آیا ارث پدرت بود"، میگویم نخیر ارث پدرم نبود! مگر اینهمه مدارس دیگر در قم و سطح کشور ساخته میشود ارث پدرشان است؟ مگر همین ساختمان هایی که حضرتعالی از آنها استفاده میکنید، از ارث پدرتان ساخته شده است ؟ آخر این چه فهمی است و چه استدلالی؟!
3- گفتهاید "به اسم مدرسه علمیه، کاخ ساختهاند". آخر چرا خلاف میگویید: شما یکبار هم که داخل آنرا ملاحظه نکردهاید، چرا نشر اکاذیب میکنید. اگر مقصودتان ظاهر آن است، همین ساختمانهایی که شما از آن استفاده میکردید هم همینطور بود: ساختمان مرکز تحقیقات دبیرخانه خبرگان که با لطایف الحیل از دست مسئولین آن وقت درآوردید و به عنوان نائب رئیس مجلس خبرگان محل کار خود قرار دادید، در همین قد و قواره و وزن بود، نفرمودید کاخ ساخته اند، بلکه با اشتیاق تمام به آن ساختمان نقل مکان فرمود.
4- مدتی در قم غائله برپا کرده بودند خصوصاً برخی از نمایندگان قم که این ساختمان برخلاف قوانین و ضوابط و با دخالت رئیس قوه ساخته شده است، که البته همه اش کذب بود. اینجانب کمترین توصیه ای برای نحوه ساخت آن نداشتم، و بعد از تحقیق کاملی که شرحش را در همان جلسه پیش گفته، ارائه کردهام، روشن شد ساختمان مدرسه بر اساس قوانین و ضوابط جاری ساخته شده و هیچ تخلفی صورت نگرفته.
شهردار سابق هم به تفصیل این نکته را تبیین کرده است و اینکه پروانه ساختمان و مجوزهای صادره بر اساس مصوبات شورای عالی شهرسازی و معماری بوده است.
نکته آخری که بدان اشاره می کنم اینکه جنابعالی در سخنانی در هفته پیشتر هم باز به رئیس سابق قوه قضاییه و نحوه کارش پرداخته بودید ، گویی روزتان به شب نمی رسد اگر تعریضی ، توهینی و افترایی نداشته باشید.
گفته بودید با آمدن آقای رئیسی قوه قضائیه بحمد الله از رکود خارج شد و دیگر مردم امیدوارند که پروندهها پنج سال طول نکشد. اینکه رئیس جدید قوه قضاییه بتواند گامی برای ارتقاء دستگاه قضایی بردارد، خواست همه ما است.
قوه قضاییه ملک شخصی کسی نیست. رکن نظام است و همه باید به ایشان کمک کنند تا بتواند پیشرفتی برای دستگاه قضایی به ارمغان بیاورد. این روشن است. اما تعریض شما به اینکه قوه قضاییه در رکود بود ، کذب است. دستگاهی که در سال 97 قریب هفده میلیون پرونده رسیدگی کرده ، در رکود بوده؟
طبق آمار مرکز آمار و فناوری اطلاعات، در طول سالهای متمادی حضور بنده در دستگاه قضایی، هرسال میزان خروجی پرونده ها یا بیش از ورودی بوده و یا چیزی در حدود آن. با این حساب دستگاه قضایی در رکود بوده است؟ آقای یزدی شما و انصافتان :از خلاف گفتن هاتان برگردید.
در طول این ده سال قریب شش هزار قاضی جذب دستگاه قضایی شده و در نتیجه عدد قضات به بیش از یازده هزار نفر رسیده ، در حالی که کل آنها قبلاً قریب هفت هزار نفر بودند. این رکود است!
در طول این ده سال تشکیلات دستگاه قضایی تحولات بسیاری پیدا کرده، از جمله تاسیس مرکز آمار و فناوری اطلاعات که موجب تحولات قابل توجهی شده است، همینطور تحولات اساسی در سازمان ثبت که رئیس سابق آن آقای تویسرکانی با شجاعت به پیش برده بود. همینطور در معاونت منابع انسانی و معاونت راهبردی و دیوانعالی کشور. تحولات اساسی در ساختار نظارتی قوه قضاییه و تحولات بسیار دیگر که اینجا مجال ذکرش نیست.
به اعتراف رئیس دادگستری وقت تهران که اکنون سخنگوی قوه است، در طول این ده سال، بیش از صد سال عدلیه، امکانات برای دادگاه ها و دادسراها فراهم گردیده است. اینهم رکود است؟!
جناب آقای یزدی، با شعار دستگاه قضایی از رکود خارج نمیشود و با تبلیغات سوء، تحولات چشمگیر سابق، رکود محسوب نمیشود. باید دید شاخص ها چگونه تغییر کردهاند. حضرتعالی چه تحقیق مستقلی انجام داده اید که محرز شده است در ظرف همین چهار پنج ماه اکنون نرخ رشد تعداد پرونده های رسیدگی شده ، بیشتر شده و یا نرخ رشد تعداد قاضی جذب شده ، بیشتر شده و ...
همین دادگاههای مفاسد اقتصادی که برگزاری آنها موجب خوشحالی مردم و تقدیر آنها شده است، کارهای اصلی اش که همان تحقیقات و رسیدگی های دادسرایی آنها است، عمدتاً در زمان این حقیر انجام شده است.
پس برگردید از آن قضاوتهای ناصواب و ناعادلانه تان.
جناب آقای یزدی مشکل اصلی جنابعالی این است که فکر می کنید قیم حوزه های علمیه هستید و می خواهید به همه امر و نهی کنید. متاسفانه شما خودتان را در جایگاهی میبینید که نه تنها مرجع تعیین کنید، بلکه به مراجع بزرگواری که شاید شاگرد آنها هم محسوب نمیشوید، امر و نهی کنید و این با رویههای حسنهای که در حوزه علمیه برقرار بود، هیچ تناسبی ندارد. فاعتبرو یا اولی الابصار. والحمدلله رب العالمین.
آملی لاریجانی
26/5/98
انتهای پیام/