حضرت امام خامنه ای: نگذارید احساس غیرت انقلابی و تکلیف در مقابل انقلاب، در دلهای شما ضعیف بشود و فرو بنشیند. مثل کسی که از خانواده و حرم و ناموس خوددفاع میکند،ازانقلاب وارزشها و دستاوردهای آن،همین طور دفاع کنید ظالمین و حرامخواران :: فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

خواستۀ ما: اینترنت باید ملّی، امن، پرسرعت، ارزان و پاک باشد

فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

خواستۀ ما: اینترنت باید ملّی، امن، پرسرعت، ارزان و پاک باشد

دیدگاه و باور ما: فضای مجازی در خدمت صدورانقلاب، اقتصاد مقاومتی، صادرات غیر نفتی، نهضت تولید علم، جنبش نرم افزاری، ایجاد اشتغال پایدار، مبارزه با امپریالیسم واستکبار ستیزی یا مهدی ادرکنی
فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

حضرت امام خامنه ای (حفظه الله تعالی): ۱۳۹۴/۰۶/۱۸
«ان‌شاءالله تا ۲۵ سال دیگر، به توفیق الهی و به فضل الهی چیزی به نام رژیم صهیونیستی در منطقه وجود نخواهد داشت.»

بایگانی
پیوندها

۴۴۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ظالمین و حرامخواران» ثبت شده است

کد خبر 982508
تاریخ انتشار: ۱۸ مرداد ۱۳۹۸

انصارالله خطاب به عربستان و امارات: فرودگاه‌هایمان بسته بماند فرودگاه‌های شما را هم تعطیل خواهیم کرد

وزارت کشور یمن از شهادت برادر رهبر جنبش انصارالله در صنعاء خبر داد.

به گزارش مشرق به نقل از شبکه المسیره، وزارت کشور یمن امروز جمعه خبر شهادت ابراهیم بدرالدین الحوثی به دست مزدوران آمریکا و رژیم سعودی را اعلام کرد.

این وزارت در بیانیه خود تاکید کرد از هیچ تلاشی برای پیگرد و دستگیری مزدورانی که جنایت  ترور شهید ابراهیم الحوثی را مرتکب شدند، دریغ نخواهد کرد.

این بیانیه آورده است شهید ابراهیم الحوثی از بهترین مردان وطن و مجاهد جسوری بود که زندگی اش را وقف راه خداوند و دفاع از عقیده و وطن کرد تا به درجه شهادت نائل شود.

منبع: تسنیم
۰ نظر ۱۸ مرداد ۹۸ ، ۲۱:۱۲
حسن حیدری
خبر 981865
تاریخ انتشار: ۱۵ مرداد ۱۳۹۸

 

۰ نظر ۱۷ مرداد ۹۸ ، ۱۵:۰۷
حسن حیدری

چگونه سردار سپاه قدس، «تکنوکرات» دولت هاشمی شد؟ +تصاویر

چهارشنبه ۲۶ تیر ۱۳۹۸

کد مطلب: 694641

وزن و جایگاه واقعی فریدون وردی‌نژاد در حلقه مشاوران و اطرافیان روحانی بسیار بیش‌تر از نمود بیرونی آن است و این امر بیش از هر چیز، به سال‌ها سابقه نظامی-اطلاعاتی این چهره سیاسی-رسانه‌ای باز می‌گردد.

به گزارش جهان نیوز، روز دوشنبه(24 تیر 98)، رسانه‌ها از انتصاب معاونت جدید سیاسی دفتر رییس جمهور خبر دادند. طبق حکم محمود واعظی(رییس دفتر رییس جمهور)، فریدون وردی‌نژاد، جایگزین مجید تخت ورانچی به عنوان معاون سیاسی دفتر ریاست جمهوری شد. او تا پیش از این، مشاور رسانه‌ای دفتر رییس جمهور بود.



معارفه وردی‌نژاد توسط محمود واعظی


شاید به واسطه این که وردی‌نژاد سال‌هاست که از لایه بیرونی عرصه سیاست ایران به دور مانده، نسل‌های جدیدتر فعالان سیاسی و رسانه‌ای چندان با او و سابقه او آشنا نباشند، لیکن برای  نسل پیش‌تر این فعالان، وردی‌نژاد عمدتا به واسطه مدیریت حدودا یک دهه‌ای خود(از 71 تا 80) بر خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران(ایرنا) و به عنوان موسس و اولین مدیرعامل روزنامه دولتی «ایران» شناخته شده باشد. او در سال 80 در دولت دوم خاتمی جامه دیپلماتیک بر تن کرد و با حکم خاتمی به عنوان سفیر جمهوری اسلامی در چین منصوب شد که تا سال 84 در این سمت باقی ماند. علاوه بر این، او عضو هیات علمی دانشکده مدیریت دانشگاه تهران نیز بود که در سال 89 بازنشسته شد.



اما وزن و جایگاه واقعی فریدون وردی‌نژاد در حلقه مشاوران و اطرافیان حسن روحانی بسیار بیش‌تر از نمود بیرونی آن است و این امر بیش از هر چیز، به سال‌ها سابقه نظامی-اطلاعاتی این چهره سیاسی-رسانه‌ای باز می گردد.

وردی‌نژاد که در بین همکاران سابق و برخی محققان و روزنامه‌نگاران قدیمی‌تر، با اسم مستعار «مهدی‌نژاد» شناخته می شود، در ابتدای انقلاب، عضو یکی از سازمان‌های هفتگانه شکل‌دهنده سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بود که شاکله مدیریتی دستگاه‌های نظامی-امنیتی جمهوری اسلامی را در فضای بعد از پیروزی انقلاب شکل دادند. از همان‌جا بود که به همراه عضو شاخص سازمان مجاهدین انقلاب، «سبزوار رضایی میرقائد» (سردار محسن رضایی) وارد سازمان تازه تاسیس «اطلاعات سپاه» شد و جزو گردانندگان اصلی این واحد اطلاعاتی نوپا قرار گرفت و طبیعتا وردی‌نژاد در پیگیری بسیاری از پرونده‌های امنیتی سال‌های ملتهب بعد از پیروزی انقلاب نقش داشت.

یکی از مهم‌ترین پرونده‌هایی که نام وردی‌نژاد را(به عنوان یک عنصر اطلاعاتی رده بالا) هم در منابع خارجی و هم داخلی وارد کرد، ماجرای سفر رابرت مک فارلین، مشاور وقت امنیت ملی کاخ سفید، به ایران در خرداد سال 65 بود.

مرحوم هاشمی رفسنجانی، درباره افرادی که از ماجرای ورود هیات آمریکایی به سرپرستی مک‌فارلین(به همراه سرهنگ الیور نورث، عضو شورای امنیت کاخ سفید، جرج کِیو، عضو شورای امنیت ملی آمریکا و آمیرام نیر، مشاور اطلاعاتی نخست وزیر اسراییل که در پوشش بازرگان ایرلندی در این هیات بود) باخبر بودند و در مذاکره با این هیات در هتل استقلال تهران نقش داشتند، چنین گفته است:

" هیأت آمد و در فرودگاه نیروهای ایرانی فهمیدند که مک‌فارلین رئیس آنهاست. طول کشید تا به ما اطلاع دادند و ما هم جلسه تشکیل دادیم و به امام گفتیم که مک‌فارلین در هیأت هست، چه‌کار کنیم؟ ایشان گفتند: حالا که آمدند، نمی‌شود برگردانید. منتها برایش تشریفات آن‌گونه قائل نشوید و در مقرهایی که برای میهمانان عالی‌رتبه داریم، نبرید و به هتل ببرید و شما هم ملاقات نکنید، یعنی هیچ‌کس از سران با آنها ملاقات نکند. ولی افراد وارد را برای مذاکره بفرستید. سه روز در هتل مذاکره کردند که آقای وردی‌نژاد از اطلاعات سپاه و آقای دکتر هادی از مجلس مأمور شدند تا مذاکره کنند.

اشکالاتی در مذاکرات بود. چون آسان نیست که همه مسائل را در یک جلسه بتوان حل کرد. به جایی رسیدند و آنها رفتند."


اعضای هیات آمریکایی که در خرداد 65 به ایران سفر کردند

علی هاشمی، برادرزاده مرحوم هاشمی رفسنجانی، که کانال ارتباطی آمریکایی‌ها با دولت وقت ایران بود. در سفری که او در شهریور 65 به بلژیک داشت، آمریکایی‌ها به او پیامی می دهند تا به مرحوم هاشمی(رییس مجلس وقت) برساند. چون بخشی از وعده آمریکایی‌ها در این پیام، تامین بخشی از نیازهای نظامی ایران در نبرد با عراق بود، هاشمی برادرزاده‌اش را به نزد محسن رضایی(فرمانده وقت سپاه) می فرستد. خود علی هاشمی درباره دیدار با رضایی می گوید:

" آمریکایی‌ها درباره آن{تحرکات عراق در جبهه علیه ایران از جمله استفاده از سلاح شیمیایی} با من بحث می‌کردند. می‌گفتند که ما همچنین راهکارهایی برای فلان کار داریم یا مثلا می‌گفتند برخی به دنبال قطع صادرات نفت ایران هستند یا می‌خواهند به خارک حمله کنند. در چنین وضعیتی سوالی در ذهن من می‌آمد با این مضمون که آیا می‌توان از این وضعیت نجات پیدا کرد؟ با این شرایط به دیدار آقای رضایی رفتم و موضوع را توضیح دادم. آقای رضایی تکذیب نکرد و گفت آنچه گفتی اتفاق افتاده است. ما هم اگر بتوانیم از نظر استراتژیک از آنان کمک بگیریم، این همه تلفات نخواهیم داشت و پیروزی بچه‌ها در جنگ بیشتر می‌شود. ما از طریق واحدهای سپاه به جریان کمک می‌کردیم و حالا شما هم کاری به این موضوع نداشته باش. فقط سرنخ‌هایت را به بچه‌هایی که من معرفی می‌کنم وصل کن تا کار ادامه پیدا کند. از این مقطع به بعد من دیگر شخصا مداخله‌ای نداشتم و فقط سفری به خارج داشتم تا نیروهایی که سپاه معرفی کرده بود را به نیروهای آمریکایی وصل کنم."



رابرت مک‌فارلین


دیوید کریست، کارشناس ارشد تاریخ در پنتاگون، در کتاب ««جنگ گرگ و میش؛ تاریخ سری مناقشه ٣٠ ساله آمریکا با ایران»، نوشته که در ادامه مذاکرات، در ۲۸ شهریور ۱۳۶۵ علی هاشمی بهرمانی و دو نفر از مسئولان سپاه پاسداران برای مذاکرات محرمانه به واشنگتن می روند. وی یکی از دو مسئول سپاهی را "مهدی‌نژاد" معرفی کرده -که نام مستعار "فریدون وردی نژاد" از مسوولان وقت اطلاعات سپاه است. به نوشته دیوید کریست، نمایندگان سپاه در زمان اقامت در واشنگتن، حتی برای بازدید از کاخ سفید -و البته نه ملاقات با رئیس جمهور آمریکا- وارد این ساختمان می شوند.


چهره‌های مرتبط با پرونده مک فارلین


دیوید کریست مدعی است که بعد از افشای ماجرای مک فارلین، مهدی نژاد (وردی نژاد) به آمریکایی ها گفته ایران کماکان به ادامهٔ روابط پایبند است و حتی روز ۶ دی‌ماه ۱۳۶۵ ملاقات مجددی میان طرفین در ژنو انجام شده است. هرچند مطابق روایت او، وزارت دفاع آمریکا با اطلاع از ادامه مذاکرات محرمانه ماموران وزارت خارجه با ایران در مقطع جدید، برای توقف این تماس ها فشار می آورد و پرونده مبادله محرمانه سلاح با گروگان ها در دوره ریاست جمهوری ریگان بسته می شود.


«جنگ گرگ و میش» اثر دیوید کریست


با وجود تجربه ناکام مذاکرات محرمانه در دوران ریاست جمهوری رونالد ریگان با دستور قطع این مذاکرات از سوی حضرت امام(ره)، ارتباطات دولت آمریکا با آن‌چه که در واشینگتن «عناصر میانه‌رو» در حاکمیت ایران خوانده می شدند و حول اکبر هاشمی رفسنجانی گرد آمده بودند، ادامه می یابد. هاشمی رفسنجانی که در آن مقطع(سال 69) تازه به ریاست جمهوری رسیده بود، به نوعی فریب وعده‌های جرج هربرت واکر بوش(بوش پدر)، رییس جمهور بعد از ریگان را خورد و مایل بود خواسته آمریکایی‌ها را برای آزادی 8 گروگان آمریکایی(از جمله فرانک رید و پل هیل) نزد حزب‌الله لبنان، برآورده کند که تفصیل این پرونده در مستندی به نام «لاتاری در بیروت»(جواد موگویی/97) به تصویر کشیده شده است. به واقع هاشمی، دقیقا در همان تله‌ای افتاد که سه دهه بعد، شاگرد و دست‌پروده سیاسی او، حسن روحانی، در آن افتاد و آن «اعتماد به آمریکا» و خوش‌بینی مفرط به «مذاکره» بود. بعد از آزادی دو تن از گروگان‌های آمریکایی(با وجود ناراحتی و نارضایتیی نیروهای حزب‌الله لبنان)، هیچ خبری از امتیازات وعده داده شده از سوی بوش پدر نشد. هاشمی در خاطرات روز 10 اردیبهشت 69 خود نوشته است:

" شب به خانه آمدم. در حالی که مشغول نوشتن خاطرات بودم، به اخبار بخش فارسی صدای آمریکا [VOA] گوش می‌دادم، خبر داد که دومین گروگان آمریکایی در لبنان، امشب آزاد شد. اظهاراتی شده که نشان می‌دهد دولت آمریکا می‌خواهد تا پایان آزادی همه گروگان‌هایش، امتیازی ندهد. به نظر می‌رسد، اگر چنین باشد، لبنانی‌ها آزادی گروگان‌ها را متوقف می‌کنند و آمریکا پشیمان می‌شود."

با وجود آشکار شدن نشانه‌های بدعهدی شیطان بزرگ، باز به واسطه همان اعتماد و خوش بینی مفرط، با اصرار هاشمی بقیه 6 گروگان آمریکایی آزاد می شوند، اما دولت آمریکا نه تنها هیچ امتیازی به ایران نمی دهد، که رییس جمهور آمریکا، بوش پدر، ایران را حامی تروریسم خواند و در همان مقطع، در اقدامی به شدت موهن به فرمانده ناو وینسنس، که هواپیمای مسافربری ایران را سرنگون کرده بود، مدال شجاعت اهداء شد. عین همین برخورد، بعد از انعطاف‌هایی که دولت خاتمی در مواجهه با آمریکا نشان داد، از سوی آمریکا صورت گرفت و بعد از همه تلاش‌های دولت خاتمی برای مصالحه با آمریکا، جرج بوش پسر، ایران را عضوی از «محور شرارت» خواند.



خبرگزاری رویترز همزمان گزارشی به این مضمون منتشر کرد:

"عدم تمایل جورج بوش به انجام معامله پس از آزادی دو گروگان آمریکایی، موجب خشم رهبران میانه‌رو در ایران شده و امیدها را برای کمک به آزادی ۱۵ گروگان دیگر غربی در لبنان، به یأس تبدیل کرده است. «رابرت پل هیل» و «فرانک رید»، دو گروگان آمریکایی که طی دو هفته گذشته آزاد شده‌اند، نجات خود را عمدتا مدیون کمک اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس‌جمهور ایران می‌دانند که علی‌رغم خطرات سیاسی در کشورش، جهت پایان دادن به بحران طولانی گروگان‌ها مصمم بوده است. ایران و متحدش حزب‌الله لبنان می‌گویند آزادی شش گروگان دیگر آمریکایی، منوط به آن است که واشنگتن، اسرائیل را جهت آزادی صدها عرب زندانی، تحت فشار بگذارد. جورج بوش اعلام کرده است با گروگانگیران وارد معامله نخواهد شد و تا آزادی شش گروگان دیگر آمریکایی، در جهت عادی ساختن روابط با تهران، گامی برنخواهد داشت. این موضع‌گیری جورج بوش، هاشمی رفسنجانی را که برای ساکت کردن رادیکال‌های مخالف، بر روی دریافت امتیازاتی سریع از سوی آمریکا، شرط‌بندی کرده بود، خشمگین کرده است؛ رادیکال‌هایی که کنار نشسته‌اند، در انتظارند از هر گونه اشتباه هاشمی بهره‌برداری کنند."


جرج هربرت واکر بوش(بوش پدر)


نماینده هاشمی برای مذاکره با حزب الله لبنان، که گروگان‌ها در اختیار داشت، کسی جز «فریدون وردی‌نژاد» نبود که در همان سال‌ها، با تشکیل نیروی قدس سپاه، به این نیروی تازه تاسیس پیوسته بود و مسوول اطلاعات نیرو در خارج از مرزها محسوب می شد. لازم به ذکر است که وردی‌نژاد بعد از پایان جنگ، و برقراری نظام درجه در سپاه، جزو اولین فرماندهانی بود که درجه گرفت و سرتیپ تمام شد. به نظر می رسد که از همان اواسط جنگ ایران و رژیم بعث، زمانی که مذاکرات پنهان «عناصر میانه‌رو» درون نظام با آمریکایی‌ها اغاز شد، فریدون وردی‌نژاد در سلک یاران و همراهان هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی قرار گرفت، طرفه آن که در جریان مذاکرات با مک‌فارلین، هم وردی‌نژاد و هم حسن روحانی جزو مذاکره‌کنندگان بودند که به هاشمی گزارش می دادند. وردی‌نژاد از همان مقطع، جزو حواریون مرحوم هاشمی رفسنجانی بوده است.



وردی‌نژاد(پوشه به دست) در لباس سرتیپی سپاه در کنار سردار رحیم صفوی(قائم مقام وقت سپاه)


محسن رضایی در مستند «ایران و غرب» که در شبکه 2 بی بی سی تهیه شد(1387) درباره ماجرای  آزادی گروگان‌های آمریکایی در سال 69 گفت:

 "آقای هاشمی به من گفت ... می شود [برای آزادی گروگان ها] کاری بکنیم یا نه... من یکی از فرماندهان سپاه را فرستادم لبنان... رفتند با بچه های حزب الله صحبت کردند. آنها به شدت مخالفت کردند... من اصرار کردم که تو تا اینها آزاد نشده اند بمان آنجا. "

محسن رضایی در این مستند می افزاید:
"وقتی بچه های حزب الله دیدند ایشان خیلی اصرار می کند، عده‌ای از آدم‌های تندشان شبانه به ساختمان این برادر ما حمله کرده بودند. چند تا آر پی جی زده بودند توی اتاقش تا ایشان فرار کند بیاید ایران. ولی ایشان مانده بود و با مسئولان حزب الله بالاخره کار را تمام کرد."


یکی از ملاقات‌های وردی‌نژاد با سیدحسن نصرالله


این فرمانده سپاه مورد اشاره در بیان دکتر رضایی، همان فریدون وردی‌نژاد بود. البته روابط دوستانه دکتر رضایی با همرزم و همکار سابق خود ظاهرا هنوز هم برقرار است و در دست‌کم دو موسسه، هر دوی این چهره‌ها، عضو هیات مدیره هستند:





در کتاب «جنگ گرگ و میش؛ تاریخ سری مناقشه ٣٠ ساله آمریکا با ایران»، نوشته دیوید کریست، سرهنگ تفنگدار نیروی دریایی ایالات متحده و کارشناس ارشد تاریخ در پنتاگون، درباره ماجرای سفر مک‌فارلین و همراهان به این اشاره شد که دار و دسته سید مهدی هاشمی، برادر داماد مرحوم منتظری، با اطلاع از سفر آمریکایی‌های قصد داشتند آن‌ها را به گروگان بگیرند و به سوی فرودگاه حرکت کردند، در همین گیر و دار، کریست به نام وردی نژاد اشاره می کند:

" آمریکایی‌ها در خلوت خودشان نگران بودند نکند ایرانی‌ها بخواهند آن‌ها را گروگان بگیرند، اما خطر واقعی از جانب مخالفان داخلی مذاکرات بود. خبر آمدن مک‌فارلین و دیگر آمریکایی‌ها پیچیده بود. 

همه استقبال نکردند و مهدی هاشمی جمعیتی راه انداخت که بروند آمریکایی‌ها را بگیرند. حدود هشت صبح جمعیت متعصب هوادار او گرد آمدند و راه افتادند به سمت هتل. کنگرلو آمد به هتل و رو به {جرج} کیو داد کشید که «همه پا شوید. درجا باید راه بیفتید بروید!» ایرانی‌ها سه تا ماشین قدیمی بی‌نشان آوردند و گروه مک‌فارلین را از کوچه پس ‌کوچه‌ها بردند به قسمت نظامی فرودگاه. اگر هاشمی موفق می‌شد، احتمالاً ریگان هم گرفتار بحران گروگانگیری‌ای مختص خودش می‌شد.

تا کِیو سوار هواپیما شد، مأمور اطلاعاتی ارشد سپاه پاسداران فریدون مهدی‌نژاد [وردی‌نژاد صحیح است.] آمد نزدیکش و تعارف کرد چند روز دیگر بماند. دو مأمور اطلاعاتی طی سه روز مذاکرات با همدیگر صمیمی شده بودند. به کیو گفت «در تماس بمانیم.» کیو به نشان موافقت سر تکان داد."


دیوید کریست


در بخش دیگری از همین کتاب، درباره نقش وردی‌نژاد در مذاکره با آمریکایی‌ها در دوره ریگان امده است:

" وقتی ماجرای گشایش مخفیانهٔ روابط با ایران کامل رو شد، ریگان به وزارت امور خارجه دستور داد مسئولیت هر گونه گفت‌وگوهای تازه‌ با ایران را به عهده بگیرد. چارلز دانبار، از مأموران وزارت امور خارجه که هیچ اطلاعی از مذاکرات پیشین با ایرانی‌ها نداشت، به جورج کیو پیوست تا روز ۲۲ آذرماه در فرانکفورت با فریدون وردی‌نژاد دیدار کنند. دانبار به دستورات پایبند بود. نگرانی‌های استراتژیک در مورد اتحاد جماهیر شوروی که به مبادلات تسلیحاتی انجامیده بود، هنوز پابرجا بود. اما قرار بود تا وقتی ایران کماکان دارد از گروگانگیری و تروریسم پشتیبانی می‌کند، دیگر حرفی از تبادلات تسلیحاتی یا عادی‌سازی روابط وسط نباشد. وردی‌نژاد کوشید برای آمریکایی‌ها خودشیرینی کند. گفت ایران کماکان به ادامهٔ روند گشایش روابط پایبند است. تأکید کرد که ایالات متحده باید سر حرف‌هایش در مورد تأمین سلاح بیشتر برای ایران و تلاش برای آزادی افراد زندانی در کویت بماند و در عوض ایران هم از نفوذش برای آزادی گروگان‌های ایرانی استفاده خواهد کرد. دو طرف نهایتاً به بن‌بست رسیدند."

در جریان جنگ بوسنی(از 1992 تا 1995) که اولین معرکه نبردی بود که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بعد از جنگ تحمیلی در آن حضور یافت، طبیعی بود که وردی‌نژاد به عنوان یکی از فرماندهان نیروی قدس سپاه، در جریان کمک‌های مستشاری و تجهیزاتی جمهوری اسلامی ایران به مسلمانان بوسنی حضور داشت. وبسایت ضدانقلاب «گویا»، در گزارشی، مدعی شد که بعد از کنار رفتن سردار سعید قاسمی از فرماندهی یکی از واحدهای اعزامی سپاه قدس به بوسنی، وردی‌نژاد به جای او به عنوان فرمانده آن واحد به بوسنی فرستاده شد.

بر اساس گزارش برخی رسانه‌های خارج از کشور، ظاهرا در جریان جنگ بوسنی بود که به واسطه برخورد و درگیری که میان وردی‌نژاد به عنوان فرمانده بخشی از نیروهای اعزامی به بوسنی و یکی از نیروهای زیردست او به وجود می آید، حکم انفصال از خدمت برای او صادر می شود.



این‌جاست که فریدون وردی‌نژاد در یک تغییر فاز آشکار، از هیات نظامی‌گری بیرون می آید و به سراغ مراد و مرشد سیاسی خود، مرحوم هاشمی می رود و از جانب او به ریاست خبرگزاری جمهوری اسلامی می رسد. خیلی زود، او روزنامه دولتی «ایران» را به عنوان زیرمجموعه خبرگزاری ایرنا تاسیس می کند تا تریبون مطبوعاتی رسمی دولت باشد و خود او اولین مدیرعامل این مجموعه می شود. مواضع و رفتار سیاسی وردی‌نژاد هم با این تغییر فاز، کاملا تغییر می کند و او از یک سردار سرتیپ سپاهی، خیلی زود تبدیل به یکی از تکنوکرات‌های دولت سازندگی می شود که به دنبال گشودگی روابط با غرب در سیاست خارجی و نوعی لیبرالیسم اقتصادی-فرهنگی در داخل بود. او یکی از حامیان تبلیغاتی-رسانه‌ای سید محمد خاتمی بود و روزنامه ایران در زمان مدیریت او در عصر اصلاحات، چند باری به دادگاه انقلاب رفت که منجر به محکومیت وردی‌نژاد به عنوان مدیرعامل هم شد. او در همین دوران مدیریت مطبوعاتی، روزنامه‌های «الوفاق»، «ایران دیلی» و دانشکده خبر را هم تاسیس کرد.



وردی‌نژاد در دوران ریاست بر ایرنا در دولت هاشمی



یکی از نکات جنجالی مدیریت او بر روزنامه ایران زمانی بود که در 1 شهریور 77، سید اسدالله لاجوردی، دادستان مقتدر انقلاب اسلامی در سال‌های نخست انقلاب، در محل حجره خود در بازار توسط عوامل منسوب به سازمان منافقین ترور شد و به شهادت رسید. روزنامه دولتی ایران در پوشش این خبر، از استفاده از واژه ترور برای این جنایت و لفظ «شهید» برای بزرگمرد تاریخ انقلاب، خودداری کرد، مساله‌ای که حتی گلایه رهبر معظم انقلاب را هم به دنبال داشت و ایشان در خطبه‌های نمازجمعه 26 فروردین 79 فرمودند:

" من این درد درونی خودم را فراموش نمی‌کنم که در یک‌سال‌ونیم پیش، وقتی که شهید عالی‌مقام و سید عزیز و بزرگوار، شهید لاجوردی به شهادت رسید - کسی که چهره‌ بسیار درخشانی بود و بسیار کسان از مجاهدات او در دوران مبارزات و در دوران اختناق خبر ندارند که این مرد چه کرد و کجاها بود و چگونه زندگی کرد؛ چه زندان‌هایی کشید و چه زحمتهایی متحمل شد. بعد از انقلاب نیز بی‌تظاهرترین کارها را که سخت‌ترین هم بود، بر دوش گرفت و آخر هم شهید شد - یکی از روزنامه‌ها نوشت ترور لاجوردی، ترور نیست! یعنی آنها عنوان ترور را هم عوض کردند."

وردی‌نژاد در سال 80، بعد از حدود یک دهه از مدیریت ایرنا کنار رفت و این‌بار در قامت یک دیپلمات، با حکم خاتمی در سال 80 کلیددار سفارت ایران در پکن شد، ماموریتی که تا پایان دولت اصلاحات ادامه داشت.

منبع:مشرق

۰ نظر ۰۳ مرداد ۹۸ ، ۱۰:۵۴
حسن حیدری

http://idc0-cdn0.khamenei.ir/ndata/news/43045/B/13980425_0343045.jpg

به گزارش مشرق، صفحه ی تاریخ پهلوی فیلمی با عنوان "انگلیس خبیث در گذر تاریخ ایران" منتشر کرد.

گوشه ای از خیانت های انگلیس را تا به امروز با هم مرور میکنیم ...قحطی و مرگ ۹ میلیون ایرانی، دخالت در امور کشور به مانند تغییر پادشاهان و تاراج نفت و سرمایه مردم ، جدایی مناطق مهمی از کشور به مانند جزیره بحرین مروارید خلیج فارس، سرچشمه هیرمند ، اروند رود ورشته کوههای آرارات ....

دانلود

==========================

فیلم/ لحظه پایین کشیده شدن پرچم انگلیس

۰ نظر ۳۰ تیر ۹۸ ، ۱۸:۰۸
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

معاملۀ شرف

حضرت امام خامنه ای(حفظه الله تعالی):

«این سیاست شیطانی و خبیثی که آمریکا در مورد فلسطین در نظر گرفته است، اسمش را هم گذاشته است «معامله‌ی قرن». البتّه بدانند که این معامله‌ی قرنی که آنها فکر کرده‌اند، به توفیق الهی هرگز تحقّق نخواهد یافت. به کوری چشم دولتمردان آمریکا که دارند خودشان را میکشند برای اینکه در قضیّه‌ی فلسطین یک کاری انجام بدهند، قضیّه‌ی فلسطین از یادها نخواهد رفت و شهر مقدّس بیت‌المقدّس پایتخت فلسطین باقی خواهد ماند و قبله‌ی اوّل مسلمانها برای مسلمانها باقی خواهد ماند. این خواب آشفته‌ای که اینها دیده‌اند که خیال میکنند بیت‌المقدّس را بگیرند و میگویند هم روی شهر، هم زیر شهر، هم اعماق شهر -شرقش، غربش، همه‌جایش- باید دست یهود باشد، غلط بیخودی میکنند؛ این اتّفاق نخواهد افتاد و مسلّماً ملّت فلسطین در مقابل این می‌ایستد و ملّتهای مسلمان همه پشت سر ملّت فلسطین خواهند ایستاد و به توفیق الهی نمیگذارند این اتّفاق بیفتد.»

۱۳۹۷/۰۴/۲۵
 

۰ نظر ۱۵ تیر ۹۸ ، ۱۷:۴۱
حسن حیدری
پایگاه نظامی آمریکا

این اطلاعات نشان می‌دهد انفجار در بندر فجیره چه ارتباطی به بستن تنگه هرمز دارد، چرا عربستان از قدرت گرفتن قطر نگران است و پهپاد آمریکاییِ معدوم دقیقاَ از کجا پرید.

سرویس جهان مشرق - حضور نظامی آمریکا در منطقه غرب آسیا، تجسم واقعی ضرب‌المثل «از آب گل آلود ماهی گرفتن» است. ایالات متحده با حضورش تلاش می‌کند از ظهور یک هژمون منطقه‌ای که با منافع آمریکا در تضاد است پیشگیری کند و در عین حال، آب منطقه را گل‌آلود نگه دارد تا بتواند همچنان به بهانه‌های واهی مانند مقابله با بی‌ثباتی و تروریسم، حضور خود را توجیه کند.

علی رغم وعده‌های دانلد ترامپ برای خروج از منطقه، اندیشکده چتم‌هاوس گزارش داده که تعداد نیروهای آمریکایی در غرب آسیا در دوره او افزایش یافته است. این نشان می‌دهد ایالات متحده برای حفظ نفوذ سیاسی در دولت‌های منطقه و تحمیل قراردادهای اقتصادی تا چه حد به حضور نظامی وابسته است.

تأسیس پایگاه‌های آمریکایی

حضور در پایگاه‌های نظامی تنها یکی از چهار فعالیت نظامی ایالات متحده در منطقه است:

  • فروش تسلیحات
  • آموزش های نظامی به ارتش کشورها
  • انجام عملیات ضدتروریستی
  • ایجاد پایگاه نظامی

در واقع در این سری از فعالیت‌های نظامی، تأسیس پایگاه نظامی در مرحله آخر قرار دارد که عملاً ممکن است کشور میزبان را به یکی از ایالت‌های آمریکا تبدیل کند. کشورهایی که دارای پایگاه نظامی آمریکا هستند، تازه نامزد تبدیل‌شدن به متحدان پایدار سیاسیِ واشینگتن می‌شوند.

تعدادی از پایگاه‌های نظامی آمریکا در منطقه، موقتی و مطابق با برنامه عملیاتی در عراق، سوریه و مثل آن است و صرفاً دولت‌ها از محل آنها با خبر هستند، اما بخش عمده‌ای از این پایگاه‌ها به صورت عملاً دائمی و طی قراردادهای امنیتی در اختیار واشینگتن قرار گرفته است.

پایگاه‌های دائمی، خود به سه نوع اصلی تقسیم می‌شوند: پایگاه سربازان آمریکایی با حضور چند صد و حتی چند هزار نیروی نظامی، پایگاه هوایی آمریکا با حضور تعدادی از افسران و خلبانان، پایگاه‌هایی در اختیار ارتش آمریکا که قابلیت درگیری در جنگ ندارند مثل منطقه اسکان پرسنل نظامی آمریکایی یا بیمارستان و مانند آن.

علاوه بر این نیروی دریایی ایالات متحده در بنادر متعددی حضور دارد که به آن پایگاه نظامی اطلاق نمی‌شود اما عملاً سرویس کشتی‌های جنگی آمریکا در این بنادر انجام می‌گیرد.

فهرست پایگاه‌های نظامی آمریکا در منطقه

ایالات متحده از بسیاری پایگاه‌های نظامی در منطقه که متعلق به دولت‌های منطقه است، بهره می‌گیرد، مثلاً برای عملیات در افغانستان، جنگنده‌های آمریکایی در کشور شمالی یعنی در فرودگاه عشق‌آباد ترکمنستان سوختگیری می‌کردند. اما منظور ما از پایگاه نظامی، قلمرویی است که عملاً به صورت دائمی در اختیار دولت آمریکا قرار گرفته است.

بحرین

ایالات متحده از سال ۱۹۴۸ میلادی تجربه حضور در این کشور را داشته است اما «توافق همکاری نظامی» در سال ۱۹۹۱ و پس از اشغال کویت و عراق توسط نیروهای آمریکایی با بحرین منعقد شد. از خلیج فارس تا باب‌المندب در گستره فعالیت نیروی دریایی آمریکا در بحرین قرار دارد.

پایگاه پشتیبانی نیروی دریایی

دفتر ناوگان پنجم ایالات متحده در نزدیکی بندر خلیفه بن سلمان قرار دارد که ناوهای هواپیمابر آمریکا در آن پهلو می‌گیرند. از زمان تأسیس این پایگاه تا کنون ۲ میلیارد دلار از سوی ایالات متحده برای توسعه آن هزینه شده است.

پایگاه هوایی شیخ عیسی

این پایگاه که اخیراً ۴۵ میلیون دلار به آن اختصاص داده شد، میزبان تعدادی اف -۱۶ و اف / آ -۱۸ و پی -۳ است و طول باند آن متجاوز از ۱۲ هزار فوت است.

پایگاه هوایی محَرّق

بخشی از فرودگاه بین‌المللی بحرین است که ایالات متحده از آن استفاده می‌کند. مثلاً در سال ۲۰۱۱ میلادی ماهانه ۱۶۰۰ تن بار و ۳۰۰۰ نیرو از طریق آن جابجا شده است.

جیبوتی

پیش از تأسیس پایگاه آمریکایی در نیجر، تنها پایگاه آمریکایی با قابلیت عملیاتی و درگیری جنگی از سال ۲۰۰۳ میلادی در جیبوتی قرار داشت.

اردوگاه لِمونیِر (Lemonnier)

این پایگاه در دهه‌های پیش محل استقرار نیروهای فرانسوی بوده، اما هم‌اکنون ۴۰۰۰ نیروی آمریکایی در آن مستقر است که عمده مأموریت اعلامیِ آنها مقابله با گروه تروریستی الشباب در سومالی است. این پایگاهِ بندری، با بیش از ۱۰۳۰۰ فوت باند، امکان استفاده از باندِ یک فرودگاه بین‌المللی را نیز در اختیار دارد.

نیروی اقدام مشترک شاخ آفریقا از این پایگاه بهره می‌گیرد که پرنده‌های باسرنشین و بی‌سرنشین آنها در یمن نیز مأموریت داشته است. با توجه به افتتاح پایگاه نظامی چین در نزدیکی لِمونیِر، این پایگاه آمریکایی از اهمیت بیشتری برخوردار شده است.

مصر

همکاری‌های نظامی آمریکا و مصر از زمان پیمان کمپ‌دیوید میان قاهره و تل‌آویو شروع شد، اما ظاهراً هیچ‌گاه به تأسیس پایگاهی که قابلیت درگیری در جنگ داشته باشد، منجر نشده است.

واحد سوم تحقیقات پزشکی دریایی (NAMRU-۳)

این بزرگترین آزمایشگاه پنتاگون در خارج از آمریکا با درجه امنیت زیستی ۳ است که هدفِ اعلامیِ آن پیشگیری از بیماری‌های واگیردار در مصر و خارج آن است.

عراق

از سال ۲۰۱۱ میلادی که دستورخروج نیروهای نظامی آمریکا از عراق صادر شد (هرچند چند هزار نیروی مشکوک در سفارتخانه بزرگ ایالات متحده فعالیت دارند) پایگاه‌های نظامی این کشور نیز در عراق محدود به الاسد شده است.

پایگاه هوایی الاسد

این همان پایگاهی است که ترامپ در آستانه کریسمس ۲۰۱۹ میلادی در سفر به عراق در آن با نظامیان دیدار کرد. نیروی اقدام لایِن (Lion) که متشکل از مستشاران آمریکاییِ ارتش عراق است، در الاسد مستقر است.

این پایگاه که دارای دو باند پرواز، هر یک با بیش از ۱۳ هزار فوت است، از افسران دانمارکی میزبانی می‌کند که برای آموزش نیروهای امنیتی عراق به این کشور آمده‌اند.

افغانستان

پایگاه هوایی بگرام

این پایگاه در نزدیکی کابل، احتمالاً تنها پایگاهی است که هنوز به صورت مشترک در اختیار ایالات متحده آمریکا قرار دارد. دو باند، یکی نزدیک به ۱۰ هزار فوت و دیگری بیش از ۱۱۰۰۰ فوت به انواع پرنده‌های باری و جنگی آمریکا اجازه فرود می‌دهد. اولین بار در سال ۱۹۵۹ بود که رئیس‌جمهور آمریکا آیزنهاور در این پایگاه بر زمین نشست.

فلسطین اشغالی

کشتی‌های جنگی از ناوگان ۶ نیروی دریایی آمریکا هر از چندی به بندر حیفا سر می‌زنند اما مهمترین بخش از حضور نظامی آمریکاییان به سامانه‌هایی مرتبط است که برای مقابله با موشک‌های بالستیک طراحی شده است.

دیمونا

تأسیسات رهگیری دیمونا، شامل سامانه راداری AN/TPY-۲ که هدفش رهگیری موشک‌های بالستیک ایران در صورت شلیک است.

ماشابیم (Mashabim)

مدیریت این پایگاه هوایی در اختیار ستاد فرماندهی نیروهای ایالات متحده در اروپا (EUCOM) است که بخشی از آن برای اسکان سربازان آمریکایی در نظر گرفته شده است. این سربازان در سامانه سپر موشکی فعالیت می‌کنند.

اردن

حضور نظامی آمریکا در اردن بعد از شروع عملیات علیه داعش بیشتر شد که جلوه اصلی آن پایگاه هوایی موفق سالتی بود. وجود این نیروهای آمریکایی دوره‌های تمرین مشترک میان دو ارتش را رقم زده، از جمله دوره «شیرِ تیزچنگ» (Eager Lion) که اخیراً برگزار شد.

پایگاه هوایی موفّق سَلطی

در سال ۲۰۱۸ میلادی ۱۴۳ میلیون دلار برای توسعه این پایگاه اختصاص داده شد زیرا در سال‌های اخیر محدودیت انبار و باند موجب محدودیت‌هایی در قدرت عملیاتی پایگاه شده بود. این پیگاه که نیروهایی از آلمان، هلند و بلژیک نیز در آن مستقر شده‌اند، دارای دو باند هر یک به طول بیش از ۹۰۰۰ فوت است.

کویت

این کشور به دلیل دعوت از آمریکا برای مقابله با لشکرکشی صدام در سال ۱۹۹۱، نه تنها یک توافق همکاری نظامی از آن تاریخ با واشینگتن منعقد کرده، بلکه عملاً به یکی از متحدانِ نظامیِ خارج از ناتو برای آمریکا تبدیل شده است.

از سال ۲۰۱۱ میلادی کویت به یکی ازمراکز اصلی عملیات سپر اسپارتان (Spartan Shield) شناخته می‌شود و حالا بیش از ۲۲۰۰ نیروی آمریکایی در این کشور حضور دارند.

پایگاه هوایی علی السالم

دو باند که هر یک نزدیک به ۱۰ هزار فوت طول دارد برای هواپیماهای باری سی -۱۷ و سی -۱۳۰ در این پایگاه مناسب است.

اردوگاه عریفجان (Arifjan)

پایگاه اصلی نیروهای آمریکایی در کویت به شمار می‌آید که با هزینه ۲۰۰ میلیون دلار از سوی دولت کویت ساخته شد.

اردوگاه بویرینگ (Buehring)

دارای توانمندی‌های راداری که امکان فرود مخفیانه را در باند ۵۲۱۵ فوتی آن فراهم می‌کند.

اردوگاه میهن‌پرست (Patrion)

بخشی از پایگاه نیروی دریایی کویت در اختیار این اردوگاه آمریکایی است و در حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ میلادی از آن استفاده شد.

عمان

توافقنامه دسترسی به تأسیسات میان عمان و آمریکا در سال ۱۹۸۰ میلادی بسته شد و در سال ۲۰۱۰ میلادی بار دیگر تجدید شد. عمان به آمریکا اجازه داده است سالیانه ۵۰۰۰ پرواز و ۶۰۰ فرود داشته باشد و ۸۰ بار از بنادر این کشور استفاده کند.

در واقع استفاده از پایگاه‌های عمان به صورت موردی و با اعلام یک هدف مشخص، مجاز شناخته شده است. مثلاً در مراحل اولیه مله به افغانستان در سال ۲۰۰۱ میلادی، پایگاه‌های هوایی این کشور به کرات توسط جنگنده‌های آمریکایی مورد استفاده قرار گرفت.

مصیره

پایگاه هوایی نیروی هوایی سلطنتی عمان در جزیره مصیره با دو باند ۱۰۰۰۵ و ۸۴۴۶ فوتی قابل استفاده توسط ارتش آمریکا است.

فرودگاه بین‌المللی مسقط

دو باند که اخیراً به بیش از ۱۳۰۰۰ فوت توسعه پیدا کرده و انبارهای مهمات در این فرودگاه قرار دارد که قبلاً به پایکاه هوایی سیب (Seeb) شناخته می‌شد.

پایگاه هوایی مصَنّعَه

هواپیماهای سی -۱۷ و سی -۱۳۰ از این پایگاه رفت و آمد می‌کنند و انبار مهمات که در آن قرار دارد، مورد استفاده قرار می‌گیرد.

بندر دُقم

این بندر با همکاری بریتانیا خدمات تعمیر و نگهداری کشتی‌های جنگی، ناوهای هواپیمابر و زیردریایی‌های آمریکایی را برعهده دارد.

بندر صلاله

آژانس پشتیبانی دفاعی آمریکا اخیراً در این بندر، یک مرکز پردازش مواد دایر کرده است.

قطر

پایگاه هوایی العُدِید

این بزرگترین پایگاه ایالات متحده در کل خاورمیانه به شمار می‌رود که مشتمل بر مرکز عملیات مشترک هوایی آمریکا، دفتر فرماندهی مرکزی نیروهای هوایی آمریکا، مرکز فرماندهی عملیات ویژه و دفتر اصلی سنتکام است.

این پایگاه در سال ۱۹۹۶ میلادی با هزینه یک میلیارد دلار ساخته شد و تا کنون ۴ میلیارد دلارِ دیگر برای توسعه آن هزینه شده است. ۲۰۰ واحد مسکونی نیز توسط قطر به آن اضافه شده است و دو باند با طول بیش از ۱۲۰۰۰ فوت در آن قرار دارد که با این طول، همه پرنده‌های آمریکایی می‌توانند از آن بهره گیرند.

تجهیزات و دفاتر آمریکایی که پیشتر در پایگاه هوایی شاهزاده سلطان در عربستان قرار داشت در سال ۲۰۰۳ میلادی به قطر در این پایگاه منتقل شد.

اردوگاه السَیلیه

دارای انبارهای بزرگ مهمات با امکانات مجهز برای تهویه است علاوه بر یک مرکز تعمیر تجهیزات نظامی که تا سال ۲۰۱۴ فعال بوده است.

عربستان سعودی

از سال ۲۰۰۳ میلادی حضور نیروهای آمریکایی در عربستان به تمرینات نظامی محدود شده است که هر چند به اسم تمرینات خود در مناطق مختلف عربستان رفت و آمد و حتی کار می‌کنند، اما محل اسکان آنها واحد است.

دهکده اسکان

ویلاهای مجهز برای پرسنل ارتش در این دهکده قرار دارد که گروه‌های مختلفی از ارتش آمریکا در آن حضور دارند: مأموریت تمرین نظامی ایالات متحده (USMTM)، برنامه نوسازی گارد ملی عربستان سعودی و گروه دستیاری نظامی وزارت کشور.

ترکیه

ترکیه تنها عضو ناتو در خاورمیانه است و این هم به دلیل جایگاه جغرافیایی‌اش نسبت به شوروی سابق بود. بعد از آن نیز از ترکیه به عنوان مرکز اعزام نیروهای آمریکایی در جنگ‌های منطقه استفاده شده است.

پایگاه هوایی اینجرلیک

ساخت این پایگاه از ۱۹۵۱ آغاز شد و حالا پنجاه بمب هسته‌ای بی -۶۱ در این پایگاه انبار شده و حداکثر ۲۵۰۰ نیروی نظامی آمریکایی در آن مستقر شده‌اند. طول باند این پایگاه به ۱۰۰۰۰ فوت می‌رسد. نام این پایگاه در ماجرای کودتا علیه اردوغان در سال ۲۰۱۶ میلادی رسانه‌ای شد، زمانی که دولت ترکیه برق این پایگاه را برای چند روز قطع کرد.

ایستگاه هوایی ازمیر

این مرکز برای پشتیبانی از مأموریت‌های آمریکا و ناتو در منطقه ازمیر، از جمله دفاتر فرماندهی متحد ناتو استفاده می‌شود.

قبرس

دو پایگاه هوایی اکراتیری و داکیلیا (Akrotiri and Dhekelia)

این پایگاه‌ها که از ۱۹۶۰ و پیرو قرارداد استقلال قبرس از استعمار انگلستان به نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا واگذار، توسط ارتش آمریکا نیز استفاده می‌شود.

امارات متحده عربی

ایالات متحده حداکثر ۵ هزار نیروی نظامی در این کشور دارد که تحت توافقنامه همکاری دفاعی در امارات فعالیت می‌کنند. از آنجا که امارات از خریداران اصلی تجهیزات جنگی از ایالات متحده است، بخشی از این نیروها در همکاری نزدیک با ارتش امارات برای بکارگیری تجهیزات آمریکایی قرار دارند، مانند حمایت هوایی از نیروی زمینی آمریکا در افغانستان.

پایگاه هوایی الظَفرة

حضور نیروهای آمریکایی در این پایگاه تا سال ۲۰۱۷ میلادی رسانه‌ای نشده بود. تجهیزات پیشرفته‌ای مانند اف -۲۲، کاسی -۱۰، آرکی و-۴ (Global Hawk)، ای -۳ و ی و-۲ (Dragon Lady) در این پایگاه مستقر هستند. گلوبال هاوک همان پهپادی است که پنجشنبه ۳۰ خرداد به جرم ورود به هوای سرزمینی ایران نابود شد.

تا سال ۲۰۱۶ میلادی ۳۸۰۰ هزار نیرو در این پایگاه حضور داشته‌اند که این تعداد رو به فزونی بوده است. دو باند در این پایگاه قرار دارد که هر یک بیش از ۱۲۰۰۰ فوت طول دارد و شاهد بیشترین ترددِ surveillance flight در میان تمام پایگاه‌های خارجی آمریکا بوده است.

یک مرکز مشترک جنگ هوایی در پایگاه الضفرا قرار دارد که وظیفه‌اش آموزش نیروها از کشورهای مختلف برای انجام عملیات است.

بندر جِبِل علی

از شلوغترین پایگاه‌های نیروی دریایی ایالات متحده به شمار می‌آید که بزرگترین بندر عمیقِ دست‌ساز در جهان نیز هست به گونه‌ای که می‌تواند به ناوهای هواپیمابر آمریکا نیز خدمات ارائه کند.

پایگاه دریایی فجیره

این پایگاه دقیقاً در آستانه ورود به تنگه هرمز قرار دارد و از این رو یکی از کارکردهای اصلی آن، پشتیبانی از پایگاه جبل علی در صورت بسته‌شدن تنگه هرمز است.

این پایگاهها از جمله اهداف نظامی در منطقه هستند که در صورت بروز هرگونه خطای راهبردی از سوی آمریکا، هریک از آنها می‌تواند گزینه دریافت پاسخ سخت و خشن جمهوری اسلامی باشد.

منابع:

U.S. Military Policy in The Middle East, Chatham House, ۲۰۱۸.

U.S. Military Bases and Facilities in the Middle East, American Security Progect, July ۲۰۱۸.

https://www.aljazeera.com/indepth/interactive/۲۰۱۲/۰۴/۲۰۱۲۴۱۷۱۳۱۲۴۲۷۶۷۲۹۸.html

https://eurodialogue.eu/turkmenistan-ashgabat-hosts-us-military-refuelling-resupply-operations

https://en.wikipedia.org/wiki/Akrotiri_and_Dhekelia

https://militarybases.com/overseas/afghanistan/

https://www.globalresearch.ca/the-worldwide-network-of-us-military-bases-۲/۵۵۶۴

۰ نظر ۱۱ تیر ۹۸ ، ۱۹:۴۰
حسن حیدری
روایت شاهد عینی بیمارستان «بهارلو» از روز ترور آیت‌الله خامنه‌ای +تصاویر

ما هیچ‌وقت در آن ساعات ظهر، پزشک جراح در بیمارستان نداشتیم. اما خواست خدا بود که آن روز دکتر «محجوبی» در بیمارستان بود. او بلافاصله خود را به اتاق عمل رساند و با ۲، ۳ ساعت تلاش توانست خونریزی شدید آقا را کنترل کند. آن روز در اتاق عمل واقعاً معجزه شد...

به گزارش مشرق، تاریخ ۸۰ ساله بیمارستان قدیمی «بهارلو» در محدوده میدان راه‌آهن را که ورق بزنی، تلخ‌وشیرین‌های فراوانی از زیر غبار فراموشی بیرون می‌آید. اما در این میان، خاطره ۶ تیر سال ۱۳۶۰ جایگاه ویژه‌ای دارد؛ روزی که در ردیف پرالتهاب‌ترین مقاطع تاریخ انقلاب اسلامی قرار می‌گیرد. روزی که ترور یکی از شخصیت‌های برجسته نظام جمهوری اسلامی می‌توانست آن را به یکی از غمبارترین روزهای تاریخ انقلاب تبدیل کند. اما خدا اراده کرده‌بود نقشه بدخواهان را نقش‌برآب کند. همه آن‌هایی که در چند ساعت بحرانیِ ظهر تا عصر آن روز و بعد از ترور آیت‌الله «سید علی خامنه‌ای» در بخش جراحی بیمارستان بهارلو حضور داشتند، معترف‌اند که ۳۸ سال قبل در چنین روزی، یک معجزه توانست به یار نزدیک امام (ره) زندگی دوباره ببخشد و این ذخیره گرانسنگ را برای سال‌های سخت و حساس آینده حفظ کند.

بیشتر بخوانید:

در بازخوانی آن حادثه تاریخی به سراغ دو نفر از اهالی دیروز و امروز بیمارستان بهارلو رفته‌ایم؛ «حسین یزدان یار»، شاهد عینی که در سرعت بخشیدن به روند درمانی امام جمعه وقت تهران نقش موثری داشت و «مختار محمدی»، پژوهشگر که با مطالعاتش، جزییات خوبی از ماوقع آن روز خاص در اختیارمان قرار می‌دهد.

روایت شاهد عینی بیمارستان «بهارلو» از روز ترور آیت‌الله خامنه‌ای

*سکانس اول: انفجار در مسجد ابوذر

عیدی شوم گروه فرقان، قاتلِ شنبه‌های دلپذیر مساجد تهران

شنبه‌ها برای اهالی مساجد جنوب شهر تهران، روز خاصی بود. روزشماری می‌کردند در یکی از این شنبه‌ها، قرعه فال به نام آن‌ها و مسجدشان بیفتد و بتوانند از یکی از شخصیت‌های محبوب انقلاب میزبانی کنند. این برنامه ثابت هفتگی آیت‌الله خامنه‌ای، امام جمعه وقت تهران بود که شنبه‌ها برای سخنرانی و پاسخ به شبهات به یکی از مساجد جنوب شهر بروند. شنبه آن هفته مصادف بود با ۶ تیر و این بار قرار بود مهمان مسجد «ابوذر» در محله «فلاح» باشند.

خودروی آیت‌الله خامنه‌ای آن روز یک سرنشین ویژه دیگر هم داشت؛ خلبان «عباس بابایی» که آمده‌بود بی‌واسطه با نماینده امام (ره) در شورای عالی دفاع گفتگو کند. آن‌ها نیم ساعت زودتر از اذان ظهر به مسجد ابوذر رسیدند و گفت‌وگویشان را در همان مسجد ادامه دادند.

روایت شاهد عینی بیمارستان «بهارلو» از روز ترور آیت‌الله خامنه‌ای

منشأ اختلال، ضبط صوتی بود که کنار ایشان و در سمت چپشان قرار داده‌شده‌بود. کار خدا بود که بلندگو سوت کشید و باعث شد مجریان مراسم جای ضبط صوت را تغییر داده و در سمت راست ایشان قرار دهند. با رفع مشکل، امام جمعه تهران به صحبت ادامه دادند: «در زمان امیرالمؤمنین (ع)، زن در همه جوامع بشری نه‌فقط در میان عرب‌ها مظلوم بود. نه می‌گذاشتند درس بخواند، نه می‌گذاشتند در اجتماع وارد شود و در مسائل سیاسی تبحر پیدا کند، نه ممکن بود در میدان‌های مختلف…» آن روز هم طبق روال، بعد از پایان نماز جماعت ظهر، جلسه پرسش و پاسخ شروع شد. یک نفر از داماد آیت‌الله پرسیده‌بود که ایشان در پاسخ گفتند: «خدای متعال نه به ما دختر داده و نه داماد.» بحث گل انداخته‌بود و آیت‌الله خامنه‌ای مشغول پاسخ‌دادن به سئوالات بودند که سوت بلندگو، آرامش جلسه و تمرکز سخنران را به‌هم‌زد.

روایت شاهد عینی بیمارستان «بهارلو» از روز ترور آیت‌الله خامنه‌ای
عمامه خونین آیت الله خامنه‌ای روی فرش مسجد ابوذر

این بار صدای مهیبی همه‌چیز را به‌هم‌ریخت. یک انفجار، سخنران ویژه جلسه را هدف گرفته‌بود. حالا پیکر خونین آیت‌الله خامنه‌ای بر زمین مسجد افتاده‌بود و همه متحیر و وحشت‌زده دنبال منشأ حادثه می‌گشتند. همه‌چیز به همان ضبط صوت مربوط می‌شد که حالا مثل یک کتاب دوتکّه شده‌بود! روی جداره داخلی ضبط صوت منفجرشده با ماژیک قرمز رنگ نوشته شده‌بود: «عیدی گروه فرقان به جمهوری اسلامی.»

محافظ‌های بهت‌زده، پیکر نیمه‌جان امام جمعه مجروح تهران را در بلیزر سفید گذاشتند و با نهایت سرعت به طرف نزدیک‌ترین بیمارستان رفتند؛ بیمارستان بهارلو.

*سکانس دوم: بعد از حادثه - بیمارستان بهارلو

روایت شاهد عینی بیمارستان «بهارلو» از روز ترور آیت‌الله خامنه‌ای

*روایت اول:

غذای چرب رستوران مرا به یک اتفاق بزرگ پیوند زد!

«هنوز پایم را از در بیمارستان بیرون نگذاشته‌بودم که یک بلیزر سفیدرنگ که با چراغ‌های روشن و سرعت زیاد داشت از جهت مخالف خیابان به سمت بیمارستان می‌آمد، توجهم را جلب کرد. درحالی‌که از تخلف راننده ناراحت شده‌بودم، زیر لب گفتم: انقلاب شد، اما بعضی‌ها درست نشدند…»

حالا دیگر ۷۷ سال را پر کرده و هرازگاهی برای چکاپ، سروکارش به یک بیمارستان می‌افتد، اما خودش عمری مسئولیت رتق و فتق امور بیماران را بر عهده داشته و تا دلت بخواهد از آن روزها خاطره دارد. برای «حسین یزدان یار»، مسئول پذیرش شیفت عصر و شب بیمارستان بهارلو، اما آن چند ساعت بحرانی ششمین روز از ماه چهارم سال ۶۰، نقطه عطف ۳۰ سال خدمتش در این بیمارستان بوده. همان دقایقی که انگار انتخاب شده‌بود برای مراقبت از امام جمعه غرق‌به‌خون تهران و همراهی با محافظان بهت زده‌اش.

روایت شاهد عینی بیمارستان «بهارلو» از روز ترور آیت‌الله خامنه‌ای

از حسین آقا بپرسید، می‌گوید خواست خدا پشت تمام ماجراهای آن روز در بیمارستان بهارلو بوده، حتی برخورد کاملاً اتفاقی او با تیم انتقال‌دهنده آیت‌الله خامنه‌ای به بیمارستان: «آن روز ساعت یک ظهر از بخش خارج شدم تا برای صرف ناهار به رستوران بیمارستان بروم، اما غذا را که دیدم، منصرف شدم؛ غذا آنقدر چرب بود که تصمیم گرفتم از بیرون از بیمارستان چیزی تهیه کنم و بخورم. اما هنوز از درِ بیمارستان خارج نشده‌بودم که متوجه یک بلیزر شاسی بلند سفیدرنگ شدم که با سرعت زیاد و درحالی‌که چراغ‌هایش روشن بود، داشت از جهت مخالف خیابان به سمت بیمارستان می‌آمد. ماشین که جلوی بیمارستان توقف کرد، یک لحظه نگاهم به داخلش افتاد؛ یک فرد روحانی با عمامه مشکی روی صندلی عقب، غرق در خون بود. تازه فهمیدم علت رانندگی عجیب راننده این ماشین چه بوده. تا این صحنه را دیدم، به‌کلی فراموشم شد قرار بود کجا بروم و چه کار کنم. ازآنجاکه احترام زیادی برای سادات قائلم، یک حسی به من گفت الان فقط باید اینجا باشم و به این سید کمک کنم.»

وقت تلف نکن، مستقیم برو اتاق عمل!

«آن ۱۷، ۱۸ سال سابقه کار در بیمارستان به کنار، ازآنجاکه از ۵ سالگی هم همراه پدرم که پزشکیار و دندانساز بیمارستان بهارلو بود، به این بیمارستان رفت و آمد داشتم، به تمام بخش‌های بیمارستان و راه‌های میان‌بر آن اشراف داشتم و همین شناخت، در آن لحظات بحرانی امدادرسانی به آن بیمار ویژه حسابی به کار آمد.»

مسئول پذیرش شیفت عصر و شب بیمارستان بهارلو راست می‌گوید که انگار همه اتفاقات آن روز ۶ تیر از طرف خدا کارگردانی می‌شد. او مکثی می‌کند و در ادامه در تشریح وضعیت بیمار و همراهانش و اقدامات خود اینطور می‌گوید: «به افراد تازه‌وارد به بیمارستان نگاه کردم. حال همه‌شان بد بود؛ مجروح همین‌طور خون از دست می‌داد و ۲ همراهش هم مدام گریه می‌کردند و بر سرشان می‌زدند و پریشان بودند. وضعیت وخیم بیمار را که دیدم، به این نتیجه رسیدم که انجام روال عادی مراحل پذیرش، نتیجه‌ای جز تلف کردن وقت و هدر دادن فرصت برای نجات بیمار ندارد. از آن طرف هم خوب می‌دانستم اوضاع اورژانس بیمارستان هم مثل حال این بیمار، حسابی وخیم است. اورژانس آن روزها هیچ امکاناتی نداشت حتی ملحفه! از دستگاه اکو قلب هم در اورژانس خبری نبود و در مواقع لزوم، پرستاران دستگاه اکو را از بخش به اورژانس می‌آوردند. اینطور بود که نگذاشتم مجروح را به اورژانس ببرند و وقت تلف شود. حتی منتظر نشدیم پرستاران برانکارد بیاورند. ۳ نفری او را بغل گرفتیم و با راهنمایی من به طرف آسانسور دویدیم. اتاق عمل در طبقه دوم بود. جلوی درِ اتاق عمل که فرصت شد نفس تازه کنیم، تازه فهمیدم فرد مجروح، آیت‌الله خامنه‌ای، امام جمعه تهران است.»

حواست به نفوذی‌های خاموش باشد!

شناسایی مجروح بدحال، تازه شروع نگرانی‌های حسین یزدان یار بود. او بهتر از هرکسی می‌دانست آن روزها بیمارستان، مشتی نمونه خروار جامعه بود و زیر پوستش ماجراها جریان داشت: «از وقتی آیت‌الله خامنه‌ای را شناختم، دیگر آرام و قرار نداشتم و مدام نگران امنیت ایشان بودم. عاقبت به این نتیجه رسیدم که باید موضوع را به نیروهای کمیته انقلاب اطلاع دهم. آخر، آن روزها منافقان در اوج پلیدی و خباثت بودند و طرفداران آن‌ها از کوموله، دموکرات، حزب توده و… حتی در بیمارستان هم نفوذ کرده بودند و ما بعضی‌هایشان را هم می‌شناختیم. به همین دلیل نگران بودم، چون هر لحظه ممکن بود آن‌ها آقا را بشناسند و بخواهند پنهانی و از راه‌هایی که جلب‌توجه هم نکند مثلاً تزریق یک آمپول خطرناک، به ایشان صدمه بزنند.

خلاصه در اولین فرصت با مقر کمیته محدوده بیمارستان در مسجد حضرت ابوالفضل (ع) در خیابان «رباط کریم» (آیت‌الله ایروانی فعلی) تماس گرفتم و موضوع را به آقای «اکبر جمعه»، مسئول کمیته اطلاع دادم. خوشبختانه نیروهای کمیته هم به‌سرعت – شاید در عرض ۵ دقیقه - خودشان را به ما رساندند و امنیت بیمارستان را در دست گرفتند و خیال همه ما را راحت کردند. کمی که گذشت، عده زیادی از مردم که از ماجرا باخبر شده‌بودند، خود را از گوشه‌وکنار به بیمارستان رساندند و ازدحام شدیدی اطراف بیمارستان ایجاد شد. حضور نیروهای کمیته در آن شرایط، کمک فراوانی به ایجاد امنیت در بیمارستان کرد.»

جراح را خدا رسانده بود

«ما هیچ‌وقت در آن ساعات ظهر پزشک جراح در بیمارستان نداشتیم. جراحان مدت زیادی در بیمارستان حضور نداشتند و اغلب ساعت ۱۰، ۱۱ بیمارستان را ترک می‌کردند. اما آن روز خواست خدا بود که دکتر «محجوبی» موقع ظهر و در آن ساعت خاص در بیمارستان بود. او که ریاست بیمارستان را هم برعهده داشت، به‌عنوان یک جراح زبردست و مؤمن شناخته‌می‌شد. تا خبر به دکتر محجوبی رسید، بلافاصله خود را به اتاق عمل رساند و با مهارتی که داشت، بعد از ۲، ۳ ساعت تلاش توانست آن خونریزی شدید را کنترل کند. نیروهای اتاق عمل هم انصافاً افراد سالم و درست و کاربلدی بودند و واقعاً آن روز برای آقا سنگ‌تمام گذاشتند.»

۳۸ سال از آن روز گذشته، اما هنوز هم یادآوری خاطره‌اش، راوی داستان ما را هیجان‌زده می‌کند و هربار که به ماوقع آن چند ساعت نفس‌گیر فکر می‌کند، باز هم به همان نتیجه همیشگی می‌رسد: «از هر طرف به ماجرای آن روز نگاه می‌کنم، می‌بینم روی حضور دکتر محجوبی در بیمارستان در آن لحظات، اسمی جز معجزه نمی‌شود گذاشت. واقعاً اقدامات به‌موقع آن پزشک لرستانی بود که جان آقا را نجات داد.»

نگاه حسین آقا که با تابلوی عکس کنار دستش گره می‌خورد، لبخندی پر از آرامش روی صورتش می‌نشیند و می‌گوید: «نجات آیت‌الله خامنه‌ای از آن حادثه سنگین، فقط کار خدا بود. خدا می‌خواست ایشان را برای این مملکت حفظ کند تا در سال‌های سختی که در پیش بود، با تدبیرشان این انقلاب را از حوادث به سلامت بگذرانند. امروز هم به وجود ایشان است که کارها سامان گرفته است.»

برای حسین یزدان یار از آن روز سرنوشت‌ساز، یک خاطره ماندگار باقی مانده و یک یادگاری: «چند روز بعد، تقدیرنامه‌ای به من دادند که در آن بابت تلاش‌هایی که در آن روز حساس برای خدمت و رسیدگی به آقا انجام داده‌بودم، قدردانی شده‌بود. آن تقدیرنامه را هنوز هم نگه‌داشته‌ام.»

*روایت دوم:

آن ۶ ساعت نفس‌گیر...

«مختار محمدی»، مشاور اجرایی سابق بیمارستان بهارلو و پژوهشگر که تحقیقات خوبی درباره ماجراهای آن ۶ ساعت پرالتهاب حضور آیت‌الله خامنه‌ای در این بیمارستان داشته و اسناد مرتبط با آن را مورد مطالعه و بررسی قرار داده‌است، نگاه متفاوتی به حادثه مهم آن روز در بیمارستان دارد. او با کنار هم قرار دادن اطلاعات ثبت شده در اسناد بیمارستان، واقعه آن روز را براساس جدول زمانی برایمان روایت می‌کند:

روایت شاهد عینی بیمارستان «بهارلو» از روز ترور آیت‌الله خامنه‌ای
عکس منتسب به انتقال آیت الله خامنه‌ای از مسجد به بیمارستان

۱۳:۳۰

آیت‌الله خامنه‌ای درحالی‌که خونریزی شدید دارند، به اتاق عمل منتقل می‌شوند. در این دقایق که همزمان با تغییر شیفت صبح به عصر است، هیچ‌کس ایشان را نمی‌شناسد. آنچه در بیمارستان دهان‌به‌دهان می‌چرخد، این است که یک روحانی را آورده‌اند که ظاهراً در حادثه بمب‌گذاری مجروح شده است.

*اظهارنظر متخصص بیهوشی دم در اتاق عمل، نفس همراهان را در سینه حبس می‌کند. او بعد از معاینه بیمار می‌گوید: «نبض بیمار، محسوس نیست و فشار خون هم ندارد!»

از معاینه مردمک چشم‌ها هم نتیجه امیدوارکننده‌ای حاصل نمی‌شود؛ مردمک هر ۲ چشم، گشاد شده. با احتساب مجموع این شرایط، اعلام می‌شود بیمار از دست رفته است...

* وضعیت بیمار، وخیم است؛ سمت راست بدن شامل سینه، استخوان ترقوه و بازو کاملاً متلاشی شده و با زخمی عمیق، حالت له‌شدگی و پارگی پیدا کرده است. اما در این میان، دو نفر انگار یک مأموریت نانوشته دارند؛ «خلیلی»، تکنیسین بیهوشی و «عظیم زادگان»، تکنیسین اتاق عمل بی‌توجه به تمام علائم ناامیدکننده، بی‌فوت وقت کار ماساژ قلبی و احیا را شروع می‌کنند. در همین اثنا و در اثر انجام ماساژ قلبی، از رگ‌های پاره‌شده خون جهنده بیرون می‌زند. خبر خوب این است که سرعت عمل این ۲ تکنیسین، ورق را برگردانده‌است...

*دکتر محجوبی، رییس بیمارستان و جراح عمومی، کاملاً اتفاقی در آن دقایق در بیمارستان حضور دارد و با اطلاع از ماجرا به اتاق عمل می‌آید و فوری با پنس شروع می‌کند به گرفتن رگ‌های خونریزی‌کننده و موفق می‌شود به‌طور موقت جلوی خونریزی را بگیرد. این حیاتی‌ترین کاری است که برای بیمار انجام می‌شود.

۱۴:۰۰

*بیمار به اتاق عمل منتقل شده و درمان‌های تکمیلی شروع می‌شود.

۱۴:۴۵

*دکتر «منافی»، وزیر بهداری وقت در بیمارستان بهارلو حضور پیدا می‌کند و در ادامه، دکتر «فاضل»، جراح عروق و پزشک امام خمینی (ره) هم به تیم جراحی ملحق می‌شود.

۱۷-۱۶:۳۰

*با اتمام عمل جراحی، بیمار به اتاق ریکاوری منتقل می‌شوند.

* آیت‌الله خامنه‌ای حجم زیادی خون از دست داده‌اند و به‌ناچار باید به‌طور مکرر به ایشان خون تزریق شود. اما همین موضوع هم به یکی از دغدغه‌های تیم درمانی تبدیل شده است. درمجموع ۳۶ واحد خون به ایشان تزریق می‌شود. تزریق این حجم خون به‌صورت بالقوه می‌تواند به عوارض غیر قابل جبرانی مانند نارسایی کلیه بینجامد، اما یکی از اعضای کادر درمان بعدها می‌گوید: «معجزه بود؛ کلیه‌های ایشان مثل ساعت داشت کار می‌کرد.»

روایت شاهد عینی بیمارستان «بهارلو» از روز ترور آیت‌الله خامنه‌ای


۱۸:۰۰

*بیمار تا حدودی علائم هوشیاری نشان می‌دهند. حالا نوبت اقدامات تکمیلی است. با توجه به اینکه بیمارستان بهارلو به لحاظ امنیت در شرایط نامطمئنی قرار دارد و از امکاناتی مانند بخش سی‌سی‌یو و آی‌سی‌یو هم محروم است، تصمیم گرفته‌می‌شود آیت‌الله خامنه‌ای به بیمارستان دیگری منتقل شوند.

*هلی‌کوپتری برای انتقال آیت‌الله خامنه‌ای در محوطه بیرونی بیمارستان به زمین می‌نشیند، اما ازدحام جمعیت نگران، اجازه نمی‌دهد ایشان را به طرف هلی‌کوپتر ببرند. در این لحظات، تدبیری اندیشیده می‌شود؛ قرار می‌شود یک نفر به جای ایشان روی برانکارد بخوابد، رویش پوشانده شده و به صورت نمادین به داخل هلی‌کوپتر منتقل شود. آقای «صنعتی»، یکی از اعضای انجمن اسلامی بیمارستان روی برانکارد می‌خوابد و… با بلند شدن هلی‌کوپتر، مردم با تصور انتقال آقا، از اطراف بیمارستان پراکنده می‌شوند.

۱۸:۴۵-۱۸:۳۰

*هلی‌کوپتر دوم از راه می‌رسد و در حیاط پشتی بیمارستان فرود می‌آید و به‌این‌ترتیب، آیت‌الله خامنه‌ای به بیمارستان قلب منتقل می‌شوند.

روایت شاهد عینی بیمارستان «بهارلو» از روز ترور آیت‌الله خامنه‌ای


 

*سکانس سوم: بعد از بحران - بیمارستان قلب

بشکست اگر دل من، به فدای چشم مستت...

در تمام مراحل درمان آیت‌الله خامنه‌ای، یک نفر مدام نگران بود و از اطرافیان جویای احوال ایشان بود. امام خمینی (ره) مرتب پیگیر بودند و پیغام می‌فرستادند که: «آقا سید علی چطورند؟» پیام امام (ره) خطاب به آیت‌الله خامنه‌ای هم در ساعت ۲ بعد از ظهر روز ۷ تیر منتشر شد:

«جناب حجت‌الإسلام آقای حاج سید علی خامنه‌ای دامت افاضاته

خداوند متعال را شکر که دشمنان اسلام را از گروه‌ها و اشخاص احمق قرار داده است؛ و خداوند را شکر که از ابتدای انقلاب شکوهمند اسلامی هر نقشه که کشیدند و هر توطئه که چیدند و هر سخنرانی که کردند، ملت فداکار را منسجم‌تر و پیوندها را مستحکم‌تر نمود...

اینان با سوءقصد به شما، عواطف میلیون‌ها انسان متعهد را در سراسر کشور بلکه جهان جریحه‌دار نمودند. اینان آنقدر از بینش سیاسی بی‌نصیب‌اند که بی‌درنگ پس از سخنان شما در مجلس و جمعه و پیشگاه ملت به این جنایات دست زدند؛ و به کسی سوءقصد کردند که آوای دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمین جهان طنین‌انداز است...

من به شما خامنه‌ای عزیز، تبریک می‌گویم که در جبهه‌های نبرد با لباس سربازی و در پشت جبهه با لباس روحانی به این ملت مظلوم خدمت نموده‌اید و از خداوند تعالی سلامت شما را برای ادامه خدمت به اسلام و مسلمین خواستارم.»

روایت شاهد عینی بیمارستان «بهارلو» از روز ترور آیت‌الله خامنه‌ای

رادیو را در اتاق بیمارستان گذاشته‌بودند کنار گوش آیت‌الله خامنه‌ای. آن پیام را که شنیدند، انگار روح تازه‌ای در وجودشان دمیده شد. ۴ روز بعد که وضعیت جسمی‌شان تثبیت شد، در یک مصاحبه تلویزیونی در پاسخ پیام محبت‌آمیز امام (ره) خطاب به ایشان گفتند:

«بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت / سَر خُمِّ مِی سلامت شکند اگر سبویی» ‌
 

نمی‌دانم خدا با من چه کار دارد که مرا نگه داشت؟

«وقتی آقا در مسجد ابوذر ترور شدند، در مجلس بودم. وقتی خبردار شدم، بلافاصله خودم را به بیمارستان بهارلو در میدان راه‌آهن رساندم. آقا را برده‌بودند اتاق عمل. از همراهان شنیدم اول به درمانگاه عباسی رفته‌بودند، اما چون آنجا امکانات نداشت، به‌سرعت به بیمارستان بهارلو آمده‌بودند. پزشکان اعتقاد داشتند اگر آقا ۵ دقیقه دیرتر به بیمارستان می‌رسید، کار تمام بود. از آن طرف هم انفجار اگر سمت چپ ایشان را گرفته‌بود، قطعاً به قلبشان آسیب جدی وارد می‌شد. اما خداوند می‌خواست این قلب تپنده نظام از کار نیفتد و ایشان را به عنوان ذخیره انقلاب نگه داشت…»

حجت‌الإسلام «علی‌اکبر ناطق نوری» در ادامه می‌گوید: «روزی که برای عیادت خدمت آقا شرفیاب شدم، ایشان فرمودند: «این حادثه، علی‌القاعده باید مرا می‌برد. اما نمی‌دانم خدا با من چه کار دارد که مرا نگه‌داشت؟»

منبع: فارس
۰ نظر ۰۶ تیر ۹۸ ، ۱۴:۳۷
حسن حیدری

1- حدود پانزده درصد جمعیت بالای پانزده سال کشور از دخانیات

استفاده می نمایند و روزانه ۳۰/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰ تومان دود می‌کنند.

2- بیش از بیست میلیارد ته سیگار در محیط انداخته می‌شوند

3- طبق برآورد وزارت صنعت و معدن و تجارت،

مصرف سیگار حدود ۵۵/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰ نخ سیگار است.

4- از این مقدار حدود ۲۷/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰ ته سیگار در محیط انداخته می‌شوند.

5- در صورت بارندگی، هر ته سیگار یک متر مربع از زمین را آلوده می‌کند.

6- طبق گزارش سازمان بهداشت جهانی، حدود چهار هزار ماده شیمیایی

در ته سیگار شناسایی شده که در میان آنها هفتاد ماده سرطان زاست!

7- در کشور ما روزانه بالای 300 نفر و سالانه بالای 100 هزار نفر بر اثر سیگار می‌میرند.

۰ نظر ۰۵ تیر ۹۸ ، ۱۶:۲۱
حسن حیدری
پهپاد

پایگاه هوایی أم الملح در جنوب عربستان از جمله پایگاه های تقریباً سری پهپادی آمریکا در منطقه خاورمیانه حساب می شود که پرنده های این کشور از آن برای عملیات بر فراز یمن و سایر مناطق استفاده کردند.

به گزارش سرویس دفاع و امنیت مشرق، پس از حادثه ۱۱ سپتامبر و علاقمندی دولتمردان آمریکایی به اشغال برخی کشورهای جدید در منطقه غرب آسیا، هواپیماهای بدون سرنشین تبدیل به یکی از مهم‌ترین ابزار جنگی ارتش اشغالگر شدند و این منطقه از آسیا در کنار قاره آفریقا سهم زیادی از این عملیات‌های پهپادی را در سالهای اخیر به خود اختصاص دادند.

اما در اتفاقی که نمونه آن در تاریخ بی نظیر است، یک فروند پهپاد RQ-4 آمریکایی که از پایگاهی در داخل خاک امارات متحده عربی به پرواز درآمده بود بعد از تجاوز به محدوده سرزمینی ایران توسط پدافند نیروی هوافضای سپاه سرنگون شد. در ادامه نگاهی به پایگاه‌های میزبان پهپادهای آمریکایی در منطقه بویژه جاسوسخانه مستقر در امارات خواهیم داشت.

قندهار؛ RQ-170 اولین بار اینجا رصد شد

فرودگاه و پایگاه هوایی قندهار از جمله بزرگترین فرودگاه‌ها در کشور افغانستان محسوب میشود. این پایگاه هوایی در جنوب شرقی کشور افغانستان و در فاصله ۱۷ کیلومتری شهر قندهار قرار دارد.نام این فرودگاه از جهتی برای ایرانیان بسیار جالب و خاطره انگیز است چراکه پهپاد RQ-170 که از جمله طرح‌های پنهانکار و مخفی آمریکا در حوزه بدون سرنشین‌های پرنده بود، در سال ۲۰۰۷ میلادی برای اولین بار در این پایگاه هوایی دیده و به همین دلیل لقب "جانور قندهار" به این پهپاد داده شد.

پهپاد ریپر در پایگاه هوایی قندهار

در طول چند سال اخیر هواپیماهای جنگی سرنشین داری مثل تورنادو، هریر و اف ۱۶ در این پایگاه مستقر شده اند. در حال حاضر پرنده بدون سرنشین MQ-9 ریپر نیز در این پایگاه حضور و عملیات‌های شناسایی و تهاجم هوا به سطح را بر عهده دارد.

بگرام؛ بزرگترین پایگاه آمریکا در افغانستان

پایگاه هوایی بگرام بزرگترین پایگاه نیروهای آمریکایی در داخل خاک افغانستان محسوب می شود که در باند طولانی فرود آن توانایی پذیرش بزرگترین هواپیماها مثل بویینگ ۷۴۷ و هواپیمای ترابری گالاکسی را نیز دارد. این پایگاه از جمله مکان‌های معروف برای عملیات‌های پهپادی سازمان سیا برای انجام عملیات‌های جاسوسی و ترور در داخل افغانستان و مناطق مرزی پاکستان در سالهای اخیر بوده است.

پهپاد پردیتور در پایگاه هوایی بگرام

علی السالم؛ محل حضور آمریکایی‌ها در کویت

پایگاه هوایی علی السالم کویت که در حدود ۵۰ کیلومتری مرز عراق قرار دارد از جمله پایگاه‌های مهم نیروهای آمریکایی در منطقه به شمار می آید. در طول سالهای اخیر خصوصاً بعد از تهاجم آمریکا به عراق این پایگاه میزبان حجم زیادی از هواپیماهای با سرنشین و بدون سرنشین آمریکایی بوده اما در ۴ سال اخیر و با افزایش مجدد عملیات‌های هوایی آمریکا بر فراز عراق و آغاز حملات هوایی به درون سوریه پهپادهای سری ام کیو ۱ پردیتور و سپس ام کیو ۹ ریپر به صورت مرتب در این پایگاه حاضر بوده و به عملیات در عراق و سوریه می پردازند.

در چند سال اخیر تأسیسات و آشیانه‌های جدیدی برای پهپادها در این پایگاه ساخته شده است. در ادامه تصویری ماهواره‌ای مربوط به سال ۲۰۱۶ از آشیانه‌های پهپادی در این پایگاه را مشاهده می کنید.

العدید؛ پایگاه استراتژیک آمریکا در قطر

پایگاه هوایی العدید قطر از جمله مهم‌ترین پایگاه‌های نظامی برای کشور قطر و همچنین نیروهای مسلح آمریکا در منطقه خاورمیانه محسوب می شود. حضور جنجالی اخیر بمب افکن‌های بی ۵۲ در منطقه خاورمیانه که بنا به اعلام مقامات این کشور در پروژه جدید عملیات روانی علیه ایران استفاده شد در این پایگاه هوایی قرار دارند. این پایگاه حتی در سال‌هایی میزبان پهپاد معروف RQ-4 گلوبال هاوک نیز بوده است و دارای زیرساخت‌هایی برای پذیرش انواع و اقسام پرنده‌های شناسایی، ترابری و رزمی در کنار پهپادها است.

گلوبال هاوک در العدید

انجرلیک ترکیه؛ پایگاهی مهم برای ناتو و آمریکا

پایگاه هوایی انجرلیک در جنوب ترکیه را می توان یکی از راهبردی‌ترین پایگاه‌های هوایی نه فقط برای کشور ترکیه بلکه برای کل پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و آمریکا تلقی کرد. در سالهای جنگ سرد یکی از مهم‌ترین پایگاه‌های ناتو برای مقابله با شوروی سابق اینجرلیک بوده و همچنان نیز تعدادی از سلاح‌های اتمی آمریکا در آن نگهداری می شود. در ایام پس از ۱۱ سپتامبر و به راه افتادن ماجرای مبارزه به اصطلاح با تروریسم به رهبری آمریکا نیز این پایگاه اهمیت بسیار راهبردی برای ناتو و آمریکا داشته است. در سالهای بعد از یازده سپتامبر تا به امروز اینجرلیک از جمله پایگاه‌های اصلی برای پهپادهایی مثل پردیتور و ریپر بوده است.

پهپاد پردیتور در پایگاه اینجرلیک

پایگاه أم الملح؛ مکانی سری در عربستان سعودی

پایگاه هوایی أم الملح در جنوب عربستان سعودی از جمله پایگاه‌های تقریباً سری پهپادی آمریکا در منطقه خاورمیانه حساب می شود که پرنده‌های بدون سرنشین این کشور از آن برای عملیات بر فراز یمن در سالهای اخیر استفاده کردند. در سال ۲۰۱۳ میلادی تصاویر ماهواره‌ای از این پایگاه هوایی منتشر شده و نشان داد که سازه‌هایی شبیه به آشیانه‌های مخصوص پهپادهای سری پردیتور و ریپر در آنجا ساخته شده است.

کارشناسان زیادی اعتقاد دارند که این فرودگاه در قلب صحرای عربستان سعودی و به دور از خیلی از جاده‌ها و بزرگراه‌های اصلی، در حقیقت یک پایگاه نظامی برای استفاده پهپادهای آمریکایی است.

الظفرة؛ جایی که شکار از آن به هوا بلند شد

اما در نهایت به پایگاه الظفرة امارات متحده عربی می رسیم، یعنی جایی که پهپاد RQ-4 آمریکایی از آن به جهت جاسوسی از ایران به پرواز در آمده و البته با اقتدار سرنگون شد. این پایگاه در فاصله ۳۲ کیلومتری جنوبی ابوظبی امارات قرار دارد و غیر از نیروی هوایی امارات، یگانهایی از نیروی هوایی آمریکا و فرانسه نیز در آن حضور دارند.

خود اماراتی‌ها بخشی از جنگنده‌های اف ۱۶ و میراژ ۲۰۰۰ خود را در این پایگاه استقرار داده اند. فرانسوی‌ها نیز هواپیماهای سوخت رسان و جنگنده‌های رافال را در بخشی از این پایگاه مستقر کردند. پایگاه هوایی الظفرة در سال ۱۹۹۲ میلادی ساخته شده است.

پهپاد گلوبال هاوک در پایگاه هوایی الظفرة

هواپیمای جاسوسی یو ۲ در حال فرودگاه در پایگاه هوایی الظفرة

ارتش آمریکا نیز با تعدادی از هواپیماهای خاص خود برای عملیات شناسایی و جمع آوری اطلاعات در این پایگاه حضور دارند. به غیر از پهپاد RQ-4 گلوبال هاوک، هواپیمای شناسایی کهنه کار یو ۲ از دیگر پرنده‌های حاضر در این پایگاه به شمار می آید. پهپاد گلوبال هاوک در حقیقت برای جانشینی هواپیمای یو ۲ در خدمت نیروی هوایی آمریکا توسعه پیدا کرده است.

تعدادی از هواپیماهای هشدار زودهنگام هوابرد E-3 نیروی هوایی آمریکا نیز در پایگاه الظفرة استقرار دارد. این هواپیما رادار پرنده و اصطلاحاً آواکس اصلی نیروی هوایی آمریکا به حساب می آید. نکته جالب دیگر درباره این پایگاه اینکه اولین حضور عملیاتی جنگنده اف ۳۵ نیروی هوایی آمریکا در منطقه خاورمیانه نیز به میزبانی این پایگاه انجام شده است و طبیعتاً جز گزینه‌هایی محسوب می شود که نیروهای مسلح کشورمان اشراف و تمرکز خوبی روی تحرکات آن و نقاط ضعف و قوتش داشته و دارند؛ درست مثل سایر مناطقی که آمریکایی‌ها در شعاع ۲ هزار کیلومتری مرزهای کشورمان در آن مستقر هستند.

۰ نظر ۰۵ تیر ۹۸ ، ۱۴:۴۹
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

برندِمزخرفِ رئیسِ دولتِ مزخرف نگاه کند

به گزارش مشرق، آخوندی وزیر مسکن دولت روحانی بهمن ماه سال ۹۳ در اظهار نظری تأسف آور گفته بود: «مسکن مهر طرح خیلی مزخرفی است.»  یک کاربر فضای مجازی در توئیتر با انتشار تصاویری از مسکن مهر رشت خطاب به آخوندی نوشت:

۰ نظر ۰۵ تیر ۹۸ ، ۱۴:۰۲
حسن حیدری