حضرت امام خامنه ای: نگذارید احساس غیرت انقلابی و تکلیف در مقابل انقلاب، در دلهای شما ضعیف بشود و فرو بنشیند. مثل کسی که از خانواده و حرم و ناموس خوددفاع میکند،ازانقلاب وارزشها و دستاوردهای آن،همین طور دفاع کنید بایگانی بهمن ۱۳۹۵ :: فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

خواستۀ ما: اینترنت باید ملّی، امن، پرسرعت، ارزان و پاک باشد

فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

خواستۀ ما: اینترنت باید ملّی، امن، پرسرعت، ارزان و پاک باشد

دیدگاه و باور ما: فضای مجازی در خدمت صدورانقلاب، اقتصاد مقاومتی، صادرات غیر نفتی، نهضت تولید علم، جنبش نرم افزاری، ایجاد اشتغال پایدار، مبارزه با امپریالیسم واستکبار ستیزی یا مهدی ادرکنی
فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

حضرت امام خامنه ای (حفظه الله تعالی): ۱۳۹۴/۰۶/۱۸
«ان‌شاءالله تا ۲۵ سال دیگر، به توفیق الهی و به فضل الهی چیزی به نام رژیم صهیونیستی در منطقه وجود نخواهد داشت.»

بایگانی
پیوندها

۲۳۵ مطلب در بهمن ۱۳۹۵ ثبت شده است

مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

امربه معروف و نهی از منکر

۰ نظر ۰۷ بهمن ۹۵ ، ۱۴:۳۹
حسن حیدری


حضرت امام علی علیه‌السلام:

«بزرگترین حماقت، زیاده‌روی در ستایش و یا سرزنش دیگران است.»

(فهرست‌ غرر، ص ۳۶۱)
========================================================

1. ابورترابی در برنامه تلوزیونی«حالا خوشید» : آقای هاشمی نقش مهمی در خاموش کردن فتنه 88 داشت.

 

2. ولایتی در برنامه تلوزیونی «این شبها»:  آیت‌الله هاشمی رفسنجانی خود یک امیرکبیر بلکه بالاتر از آن بود.

 

3. ضرغامی در «کانال تلگرام شخصی» خود: آیت الله هاشمی «در هر شرایطی» با دفاع از اصل نظام، ولایت فقیه و شخص رهبری معظم انقلاب ، بدخواهان را دچار یاس و نومیدی می کرد.

 

4 . سید مهدی طباطبایی در برنامه تلوزیونی «این شبها»: من آیت‌الله هاشمی را شهید می‌دانم، شهید حتماً نباید با شمشیر کشته شود، کسی در که در طلب حق باشد، شهید است. ایشان را به اندازه 4 شهید می‌دانم.

 

5. امامی کاشانی در خطبه های نماز جمعه 24 دی: تشییع هاشمی رفسنجانی، تشییع علم، انقلاب، اسلام و احترام به انبیا و اوصیا بود ولو اینکه برخی به این موضوع توجه نکنند اما پشت پرده و واقعیت اصلی همین است!

۰ نظر ۰۶ بهمن ۹۵ ، ۲۲:۵۶
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

حدیث سلام

رسول گرامی اسلام حضرت محمد (ص) : 


« پیش از سخن گفتن، گفتار خود را با سلام کردن شروع کنید پس هر که پیش از سلام کردن شروع به سخن نمود پاسخش را ندهید. »


  اصول کافی جلد 4 باب التسلیم حدیث 2

۰ نظر ۰۶ بهمن ۹۵ ، ۲۲:۳۴
حسن حیدری

رسانه‌های رژیم صهیونیستی به نقل از یک منبع بلند پایه فلسطینی اعلام کردند که دونالد ترامپ، رئیس جمهور جدید آمریکا کمک‌ مالی این کشور به تشکیلات خودگردان فلسطین را لغو کرده است.
صراط: رسانه‌های رژیم صهیونیستی به نقل از یک منبع بلند پایه فلسطینی اعلام کردند که دونالد ترامپ، رئیس جمهور جدید آمریکا کمک‌ مالی این کشور به تشکیلات خودگردان فلسطین را لغو کرده است.

به گزارش فارس، رسانه‌های رژیم صهیونیستی به نقل از یک منبع بلند پایه فلسطینی مدعی شدند که دونالد ترامپ، رئیس جمهور جدید آمریکا وعده کمک‌های مالی این کشور به تشکیلات خودگردان فلسطین را لغو کرده است.

شبکه تلویزیونی المیادین به نقل از رسانه‌های صهیونیستی گزارش داد، ترامپ وعده کمک مالی «باراک اوباما»، رئیس جمهور سابق آمریکا به تشکیلات خودگردان را لغو کرده است.

اوباما در آخرین روز دوران ریاست جمهوری خود با اعطای کمک 221 میلیون دلار به این تشکیلات موافقت کرد.

دونالد ترامپ همچنین در جریان شعارهای تبلیغاتی خود در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا گفته بود در صورت پیروزی، سفارت این کشور را به قدس منتقل خواهد کرد.

۰ نظر ۰۶ بهمن ۹۵ ، ۲۲:۰۱
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

عملیات آزادسازی حومه «حلب» +نقشه

۰ نظر ۰۶ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۵۶
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

عکس/ مواد گداخته در دل ویرانه‌های پلاسکو

۰۶ بهمن ۱۳۹۵ 
بیرون آوردن مواد گداخته از دل ویرانه های پلاسکو در روزهفتم آوار برداری، حکایت از آتشی دارد که همچنان زیر آوار ساختمان شعله ور است.
۰ نظر ۰۶ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۵۴
حسن حیدری

۰ نظر ۰۶ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۲۰
حسن حیدری
خانواده «أورون شائول» نظامی اسیر رژیم صهیونیستی در نزد مقاومت فلسطین در غزه، ارتش این رژیم را به مخفی‌کاری درباره سرنوشت فرزندشان متهم کرد.
به گزارش مشرق، وکیل خانواده «شائول آرون» با اشاره به اینکه دادگاه نظامی رژیم صهیونیستی در سال 2014 مرگ شائول را اعلام کرده است، گفت که «ترس از این وجود دارد که ارتش یک موضوع جدی را از ما مخفی می‌کند».

روزنامه صهیونیستی یدیعوت آحارونوت همچنین به نقل از مادر شائول نوشت که عدم شفافیت وضعیت فرزندش به طور جدی به تمایل نتانیاهو برای نشان دادن دستاوردهای عملیات «صخره سخت»، لطمه وارد می‌زند.

بنابر این گزارش خانواده آرون از دو سال پیش در تلاش است تا به ادله دادگاه درباره مرگ فرزندش دست یابد اما تا کنون دادگاه از اعطای این ادله سر‌باز می‌زند.

در جنگ غزه در سال 2014 به دنبال هدف قرار گرفتن خودروی نظامی رژیم صهیونیستی در محله الشجاعیه، دادگاه نظامی این رژیم به ریاست خاخام «رافی بیرتس» جلسه‌ای را برگزار و اعلام کرد که شائول آرون در این حمله کشته شده اما مکان دفن وی مشخص نیست.

«یشای سرید» وکیل خانواده شائول در این باره گفت: «آنچه باعث شگفتی ماست، سرعت اعلام مرگ شائول است و دادگاه بایستی ادله مربوط به مرگ وی را ارائه کند.»

گردان‌های القسام شاخه نظامی حماس در شب سال نو میلادی، دو ویدئو منتشر و تلویحا اعلام کردند «شائول آرون» نظامی اسیر شده اسرائیلی زنده است.

گردان‌های القسام با صدور بیانیه‌ای اعلام کردند این ویدئو را به مناسبت جشن تولد 23 سالگی وی منتشر کرده است.
منبع: فارس
۰ نظر ۰۶ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۱۶
حسن حیدری
سهام بانک ملت دیروز بازگشایی شد تا پس از افشای زیان ۳ هزار میلیاردی، ۲۰ هزار سهامدارش ۳ برابر خسارت پلاسکو ضرر کنند. این در حالی است که در زمان مدیریت رستگار که با توصیه و فشار فریدون...
بسته شدن نمادهای بانکی در بورس از تابستان امسال مشکلات متعددی را برای سهامداران این بانک ها به همراه داشته است. ولی روز قبل سرانجام نماد یکی از بانک ها بازشد؛ باز شدن نماد بانک ملت همزمان شد با متضرر شدن 20 هزار سهامدار بورسی!

بسیاری از این اتفاق بزرگ بورسی با عنوان ریزش آوار بانک ملت بر سهامداران بورسی یاد می کنند و خسارت های وارده به مردم در این موضوع را 3 برابر خسارت وارده به پلاسکو برمی شمارند.

 

ریزش سهام بانک ملت برای افرادی دردسر شده که طبق اذعان بورسی ها جزو ریسک گریزترین افراد در بازار سرمایه بوده اند؛ آنهایی که سر و کارشان به تالار شیشه ای افتاده می دانند که قبلاً افرادی که تازه وارد بورس می شدند برای اینکه کمتر در معرض سود و زیان آنی قرار گیرند به سراغ خرید سهام بانک ها می رفتند! بالاخره یک زمان بانک ها نقطه اعتماد بورسی ها بودند هرچند این روزها دیگر کسی به آنها اعتماد نمی کند!

 

یکی از مهمترین دلایلی که درجه اعتماد بانک ها را برای سهامداران بازار سرمایه بالا برده بود قدرت نظارت بانک مرکزی در نظام بانکی است؛ سهامداران می گویند در مورد نمادهای بانکی، این اطمینان وجود داشت که علاوه بر بورس، بانک مرکزی و سازمان حسابرسی هم بر بانک ها نظارت داشتند بنابراین ریسک نماد بانکی ها در بورس بسیار کمتر از سایر بخش ها بوده است. با این وجود فعالان بازار سرمایه گلایه دارند که چرا هیچ کدام از نهادهای مسئول در این حوزه مسئولیت را قبول نمی‌کنند؟!

 

با باز شدن نماد بانک ملت بعد از هفت ماه، بسیاری از مردم متضرر سهام خودشان را فروخته و سرمایه خود را از بورس بیرون کشیده و به بازارهای دیگر برده اند. البته عده بسیاری از سهامداران در راستای بسته شدن نماد بانک ها نه تنها ضرر بسیاری کرده بلکه ورشکسته هم شده اند.

 

محمدرضا صادقی مقدم استاد دانشگاه و کارشناس بازار سرمایه در همین ارتباط با اشاره به اینکه زیانی که سهامداران بانک ملت متضرر شدند رقمی معادل 3 هزار میلیارد تومان است، گفت: اگر نمی‌توانیم آن را از نظر انسانی با فاجعه ساختمان پلاسکو مقایسه کنیم اما بیشترین خسارتی که برآورد شد برای این حادثه حدود 1200 تا 1600 میلیارد تومان است بنابراین 3 برابر این فاجعه خسارت زده است.

 

وی ادامه داد: اگر 600 کسبه از این موضوع متضرر شدند بالغ بر 20 هزار نفر از سهامداران بانک ملت به‌صورت مستقیم یا غیرمستقیم از موضوع کاهش قیمت سهام این بانک متضرر شدند.

 

آوار سهام بانک ملت بر سهامداران موجب شد تا گفت وگوی ویژه خبری برنامه دیشب خود را به این برنامه اختصاص دهد؛ عضو شورای عالی بورس در همین ارتباط و از دوربین صداوسیما به مردم گفت: پیش از تغییر مدیریت بانک ملت رقمی که به‌عنوان سود حسابرسی شده قرار دادند 2هزار میلیارد تومان بود، بانک مرکزی در مطالعات بعدی متوجه شد گزارش‌ها مشکل داشته و زیان 3هزار میلیاردی اعلام شد.

 

حسین عبده تبریزی عضو شورای عالی بورس در پاسخ به این پرسش که چگونه 2 ماه پس از آنکه سازمان حسابرسی، بانک مرکزی و سازمان بورس اجازه افزایش 20 درصدی سرمایه را به بانک ملت داده بودند، حدود سه‌هزار میلیارد تومان زیاد داده است، افزود: سازمان بورس مجوزهای افزایش سرمایه را می‌دهد و پیش از تغییر مدیریت بانک ملت، رقمی که به‌عنوان سود حسابرسی شده قرار دادند سود 2هزار میلیارد تومان بود بنابراین سازمان بورس آن را به‌روی سایت قرار داد و سپس از بانک مرکزی اجازه افزایش سرمایه دریافت می‌کند؛ بانک مرکزی در مطالعات بعدی متوجه شد گزارش‌ها مشکل داشته است و آن را اعلام کرد.

 

عبده با اشاره به اینکه این ایراد وارد است که چرا این اعلام با تأخیر انجام شد، گفت: برخی افراد پیش از آن، سهام را خریدند و بنابراین شکایت دارند که چرا این موضوع را با تأخیر اعلام کرد. وی با ابراز اینکه بورس نمی‌تواند در حساب‌ها دستکاری کند، گفت: مسئولیت حساب‌ها با کسی که حساب‌ها را تهیه می‌کند، است و حسابرسان فقط ناظر هستند و در این موضوع بانک ملت حساب‌های خودرا تهیه کرده است.

 

عبده با بیان اینکه جریان نظارتی بانک مرکزی باید مستمر باشد، افزود: نظام نظارتی بانک مرکزی باید در طول سال، نظارت‌های خود را اعمال کند و دستورات لازم را به بانک‌ها بدهد تا آنها در طول سال قیمت‌های خود را تعدیل کنند تا به خریداران جدید ضرر نرسد.

 

باتوجه وقایعی که اینروزها برای سهامداران بورسی رخ داده و مسئولان مربوطه علت آنرا تغییرات مدیریتی در بانک ملت اعلام کرده اند؛ اشاره ای داشتیم به وضعیت بانک در زمان مدیر بازداشتی سابق و ارتباط وی با بردار رئیس جمهور که در ادامه می خوانید؛

 

پشت پرده تغییرات مدیریتی بانک ملت در زیان 3 هزار میلیاردی 20 هزار سهامدار

رسوایی حقوق های نجومی موجب تغییراتی در نظام بانکی شد که مهمترین آن برکناری مدیرعامل بانک ملت بخاطر حقوق بالا و کمک های میلیاردی به برخی نزدیکان دولت در نخستین گام و در گام بعدی دستگیری وی بخاطر"کشف یک باند سازمان یافته فساد بانکی" است. «علی رستگارسرخه» مدیرعامل بانک ملت، اسفند 93 با حمایت لابی سرخه به مدیرعاملی بانک ملت رسید و پس از آن ناصر شاهین‌فر را که او هم اهل سرخه بود به عنوان «معاون» خود برگزید، 2 نفری که خارج از فعالیت بانکی، شراکت‌های دیگری نیز داشتند.

 

در ماجرای فیش‌های حقوقی نجومی مشخص شد برخی مدیران بانکی دارنده حقوق‌های کلان، علیرغم مخالفتهای جدی نهادهای نظارتی، به توصیه حسین فریدون به عنوان مدیرعامل بانک منصوب شده‌ بودند.  صدقی،‌مدیرعامل معزول بانک رفاه و رستگار سرخه ای از جمله افرادی بودند که با فشار فریدون منصوب شدند.

 

علی رستگار سرخه‌ای مدیرعامل معزول بانک ملت نیز از جمله دوستان و همشهریان دیرین حسین فریدون است که به دلیل تخلفات مهم در بانک ملت هم اکنون در بازداشت است؛ ضمن آنکه هم اکنون ماجرای فسادهای بانکی دوستان فریدون توسط دستگاه قضایی در حال پیگیری بوده و خبرهای مهمی در این راستاهم طی روزهای اخیر اعلام شده است.

 

تیرماه سال جاری علیرضا زاکانی نماینده مردم تهران در مجلس نهم شورای اسلامی در نشست خبری با نام بردن از دو بدهکار بانکی به‌نام‌های «مالامیری» و «دانیال‌زاده» افشا کرد که این دو نفر با حسین فریدون در ارتباط هستند. بانک ملت 400 میلیون درهم با کارمزد صفر درصد به آنها داده و این دو نفر این پول را به داخل کشور آورده‌اند و از طریق صرافی‌ها آن را تبدیل و مجدداً با کارمزد صفر درصد از بانک دریافت کرده‌اند و با سرمایه‌گذاری مجدد در بانک ملت سالانه 24 درصد سود گرفتند.

 

زاکانی در این نشست خبری اظهار کرد که این‌ اشخاص توسط حسین فریدون کادرسازی می‌شوند و این کار مستقیماً دست در بیت‌‌المال کردن است.

 

بعد از افشای تخلفات رسول دانیال‌زاده از زبان سخنگوی قوه قضائیه، جزئیاتی از پرونده شب‌دوست مالامیری توسط نماینده خمینی‌شهر در مجلس شورای اسلامی فاش شد. سید محمد جواد ابطحی با بیان اینکه در حال حاضر سرویس‌های امنیتی بیگانه برای شب‌دوست مالامیری که بدهکار بانکی است پناهندگی درست کرده‌اند و دیگر تحت تعقیب پلیس اینترپل نیز قرار ندارد، اضافه کرد شب‌دوست مالامیری رقم‌های بسیار کلانی توسط رانت‌هایی که داشته از بانک‌های ملی و ملت اخذ کرده است.

 

مالامیری ارتباطات نزدیکی با خانواده حسین فریدون برادر رئیس جمهور داشته است. اسناد واریز پول، به حساب دختر حسین فریدون در لندن و کانادا وجود دارد که نشان‌دهنده ارتباطات مالی بین فریدون و مالامیری است. از طرفی آقای رستگار از شعبه دوبی بانک ملت برای مالامیری وام‌های کلان اخذ می‌کند و  مالامیری این وام‌ها را در بانک ملت ایران تبدیل به ریال و سپرده‌گذاری با سود بالا می‌کند! مالامیری مجموعاً حدود 2 هزار میلیارد تومان وام دریافت کرده است. ابطحی خاطرنشان کرد: همچنین مالامیری در یک مؤسسه خیریه غربالگری سرطان با آذر غفوری همسر حسین فریدون همکاری داشته است.

 

بر اساس اسنادی که تسنیم به‌دست آورده و قبلاً منتشر کرده بود، علی رستگار سرخه از محل دو شرکت در خارج از کشور طی 11 ماه در سال 94 حداقل مبلغ 125 هزار دلار و 200 هزار پوند دریافت کرده که بالغ بر 1 میلیارد و 400 میلیون تومان می‌شود، این در حالی است که ماهانه 37 میلیون تومان هم حقوق از بانک ملت می‌گرفته است.

 

مبلغ 125 هزار دلاری که رستگار تنها از یک شرکت دریافت کرده، بابت حضور در 16 جلسه بوده است. بر اساس اسناد و گزارش‌ها، علی رستگار همچنین رئیس هیئت مدیره تعداد دیگری از شرکتهای داخلی بوده که پاداش هیئت مدیره دریافت می‌کرده و مجموع دریافتی ماهانه رستگار در سال گذشته بالغ بر 295 میلیون تومان بوده است.

 

مدیرعامل معزول بانک ملت یکی از عوامل اصلی فساد بزرگ بانکی هم است چراکه سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پس از دستگیری علی رستگار سرخه اعلام کرد که وی در جریان "کشف یک باند سازمان یافته فساد بانکی" دستگیر شده است. در این پرونده در نخستین گام، علی رستگار سرخه ای مدیرعامل معزول بانک ملت و معاون بین الملل وی در این بانک از سوی سپاه دستگیر شدند.

 

یک روز پس از آن سرلشکر جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز در توضیحی بیشتر درباره این دستگیری، منحصر بودن اتهام رستگار سرخه به موضوع حقوقهای نجومی را از اساس رد کرد و از مسئله بالاتری سخن گفت. فرمانده کل سپاه می‌گوید: "مردم تصور می‌کنند این دستگیری در رابطه با دریافت حقوق‌های نجومی بوده است؛ قطعاً دریافت آن حقوق‌ها یکی از تخلفات بوده است، اما فرد مذکور به‌دلیل حضور در یک فساد اقتصادی بزرگ‌تر دستگیر شده است".

 

سرلشکر جعفری خبر جدید و مهمی درباره جزئیات این باند سازمان یافته افشا کرد و  گفت که "در این پرونده برخی سیاسیون نیز حضور داشته‌اند".

 

هرچند فساد بزرگ بانکی در سایه حقوق‌های نجومی چندان در افکار عمومی جلب توجه نکرده است ولی یکی از کدهای مهم مطرح شده در لابلای خبر فوق که توسط فرمانده کل سپاه مطرح شد، ارتباط برخی از سیاسیون با این باند فساد اقتصادی است. هنوز هیچ خبر رسمی و تأیید شده‌ای مبنی بر اینکه کدام چهره شاخص سیاسی در این پرونده تحت اتهام است به دست نیامده، با این حال برخی قرائن علیه حسین فریدون، برادر رئیس جمهور حکم می‌کند.

 

در همین راستا، موسی غضنفرآبادی رییس دادگاه انقلاب تهران، درباره بازداشت عوامل شبکه فساد بانکی توسط سازمان اطلاعات سپاه با بیان اینکه سپاه به‌عنوان ضابط خاص قوه قضائیه و با حکم دادگاه قضائی اقدام به این کار نموده، گفت: اخباری وجود دارد که حاکی از ارتباط حسین فریدون با این شبکه فساد بانکی است.

 

مجدداً تأکید می‌شود که ارتباط برادر رئیس جمهور با این پرونده هنوز توسط هیچ منبع رسمی تأیید نشده، با وجود این، در اینکه علی رستگار سرخه‌ای از دوستان نزدیک حسین فریدون بوده و با پشتیبانی او به ریاست بانک ملت رسیده بود، تقریباً تردیدی نیست.

 

چرا بانک مرکزی نماد بانک ها را از بورس خارج کرد؟

بر اساس این گزارش، بانک مرکزی باتوجه به مفاد مندرج در قانون برنامه پنجم توسعه و قانون پولی و بانکی کشور از اواخر سال گذشته برای شفافیت بیشتر، جلوگیری از تقسیم سودهای غیرواقعی، کنترل ریسک و برخورداری بانک‌ها از کفایت لازم بر اخذ ذخایر تأکید داشته و بر این اساس این بانک صورت‌های مالی مورد نظر را به شبکه بانکی ابلاغ کرد.

 

با ابلاغ صورت‌های مالی از پایان بهمن ماه سال گذشته، بانک‌ها ملزم به تهیه صورت‌های مالی سال 94 با رعایت استانداردهای جدید شدند که در نهایت مقرر شد این صورت‌ها پس از ارائه به بانک مرکزی و کسب مجوز لازم، در مجامع مورد رسیدگی قرار گیرند.هرچند طبق اعلام مسئولان بانک مرکزی اجرای طرح در اولین سال اجرا به رایزنی و هماهنگی‌های بیشتر با مراجع مربوطه نیاز داشت.

 

بر این اساس جلسات مشترکی میان بانک مرکزی، وزارت امور اقتصادی و دارایی، سازمان بورس و اوراق بهادار و سازمان حسابرسی برگزار شده است که نتیجه این جلسات منجر به برگزاری مجامع برخی بانک‌ها در موعد مقرر شد،البته در این میان چند بانک خصوصی شده نیز به دلیل وسعت زیاد و حجم بالای عملیات و فعالیت‌های خود مدت زمان طولانی‌تری را صرف تهیه صورت های مالی خود کردند.

 

با این حال برخی بانک‌ها مجامع خود را با صورت‌های مالی مورد نظر بانک مرکزی برگزار کردند. پس از برگزاری مجامع بانک‌ها، بانک مرکزی در جلساتی با وزارت امور اقتصادی و دارایی و دیگر مراجع در خصوص وجه التزام شناسایی شده در مطالبات بانک ها از دولت، بحث و بررسی بسیاری انجام داد.

 

در نهایت این جلسه منتج به این تصمیم شد که در فرصت محدود باقی مانده تا پایان سال جاری احتمال دارد بانک‌ها و دستگاه اجرایی مربوطه به دلیل حجم کاری ناشی از رسیدگی به قانون بودجه سال جاری و برنامه ششم توسعه، نتوانند اقدامات اصلاحی لازم را انجام دهند. همچنین تصمیماتی درباره ذخایر مطالبات غیرجاری اتخاذ شد. بر این اساس مقرر شد در مورد برخی بانک‌ها، بخشی از ذخایر مطالبات تعدیل شود به شرطی که ذخایرشان از کفایت نسبی برخوردار و اقدامات بانک موثر واقع شده باشد.

 

مدیرکل نظارت بر بانک های بانک مرکزی درباره جزئیات اصلاحات جدیدی که باید در صورت‌های مالی بانک‌ها لحاظ شود، گفته: پس از دریافت صورت‌های مالی از 3 بانک بزرگ کشور، در جلسات مشترک بانک مرکزی با این بانک‌ها عمده تمرکز مباحث بر تعیین تکلیف سود و وجه التزام شناسایی شده در مطالبات بانک‌ها از دولت، درآمد بانک‌ها و کفایت ذخایر مطالبات مشکوک الوصول شده بود. البته بسیاری از این موارد در گزارش حسابرسان نیز لحاظ شده است؛ در نهایت این جلسات منجر به اصلاحاتی در زمینه شناسایی سود و وجه التزام شناسایی شده در مطالبات بانک‌ها از دولت شد. بر این اساس به بانک‌ها ابلاغ شد که لحاظ شدن این دو شرط منوط به این است که دستگاه‌های اجرایی ذی‌ربط وجه التزام شناسایی شده در مطالبات بانک‌ها از دولت را تأیید کنند و پس از آن مجامع برخی بانک‌ها برگزار شود.

 

مدیر کل نظارت بر بانک‌ها و موسسات اعتباری بانک مرکزی همچنین درباره بازگشایی نمادهای بانکی با همکاری سازمان بورس و اوراق بهادار گفت: با لحاظ کردن وجه التزام شناسایی شده در مطالبات بانک‌ها از دولت و نیز شناسایی برخی درآمدها، بانک‌ها تا پایان سال 95 فرصت دارند ضمن برگشت وجه التزام شناسایی شده مطالبات از دولت و نیز بازبینی در شناسایی برخی درآمدها، مجوزها و مستندات لازم را از دستگاه‌های مربوطه دریافت کنند. همچنین با ارسال ابلاغیه طی چند روز گذشته و اصلاحات صورت گرفته در این باره، نماد بانک‌ها با همکاری بانک‌ها، سازمان بورس و اوراق بهادار و وزارت امور اقتصادی و دارایی بازگشایی خواهد شد و معاملات انجام می‌شود.

 
منبع: تسنیم
۰ نظر ۰۶ بهمن ۹۵ ، ۲۰:۴۲
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

مشابهت‌هایی بین گورباچف و ترامپ وجود دارد

در دورانی که برگزیت اتفاق می‌افتد و انگلستان به‌عنوان یکی از سه ضلع اصلی اتحادیه اروپا، این اتحادیه را رها می‌کند، فرانسه و آلمان را ترک می‌کند و به خود مشغول می‌شود، ترامپ سر کار می‌آید و می‌شود فهمید رسانه‌های اصلی چه در اروپا و چه در آمریکا این‌قدر وحشت‌زده نسبت به آمریکا برخورد می‌کنند، چون انگار آمریکا دو باره می‌خواهد برگردد و روندهای پروژه‌های جهانی‌سازی با اختلاف مواجه می‌شود، دقیقاً دورانی است که نظام جمهوری اسلامی با ولع و اشتیاق جذب پروژه‌های جهانی‌سازی می‌شود، مثل برجام و IPC و چیزهایی شبیه این. یکی از دوستان مثال جالبی می‌زد و می‌گفت، مثل جریان ساختمان پلاسکو که آتش گرفته و آتش‌نشانان می‌گویند بیرون بیایید که الان ساختمان فرو می‌ریزد، یک‌عده می‌گویند دسته چک ما جامانده و می‌خواهیم آن را برداریم و این ساختمان روی آنها فرو می‌ریزد.
در دورانی که برگزیت اتفاق می‌افتد و انگلستان به‌عنوان یکی از سه ضلع اصلی اتحادیه اروپا، این اتحادیه را رها می‌کند، فرانسه و آلمان را ترک می‌کند و به خود مشغول می‌شود، ترامپ سر کار می‌آید و می‌شود فهمید رسانه‌های اصلی چه در اروپا و چه در آمریکا این‌قدر وحشت‌زده نسبت به آمریکا برخورد می‌کنند، چون انگار آمریکا دو باره می‌خواهد برگردد و روندهای پروژه‌های جهانی‌سازی با اختلاف مواجه می‌شود، دقیقاً دورانی است که نظام جمهوری اسلامی با ولع و اشتیاق جذب پروژه‌های جهانی‌سازی می‌شود، مثل برجام و IPC و چیزهایی شبیه این. یکی از دوستان مثال جالبی می‌زد و می‌گفت، مثل جریان ساختمان پلاسکو که آتش گرفته و آتش‌نشانان می‌گویند بیرون بیایید که الان ساختمان فرو می‌ریزد، یک‌عده می‌گویند دسته چک ما جامانده و می‌خواهیم آن را برداریم و این ساختمان روی آنها فرو می‌ریزد.

گروه بین‌الملل - رجانیوز: قسمت هجدهم برنامه جهان‌آرا شب گذشته روی آنتن شبکه افق سیما رفت. «ترامپ؛ لیبرالیسم و پایان جهانی سازی» موضوع قسمت هجدهم برنامه جهان‌آرا بود که شب گذشته از شبکه افق پخش شد.

 

به گزارش رجانیوز، سید مصطفی خوش‌چشم کارشناس مسائل بین‌الملل میهمان اصلی این برنامه بود که به‌همراه وحید یامین‌پور به‌عنوان مجری- کارشناس به ارائه نظرات خود در باره این موضوع پرداختند.

 

همچنین ارتباط تصویری با دکتر افراسیابی کارشناس ایرانی مقیم آمریکا و مدرس دانشگاه‌های برکلی و هاروارد و رجب صفراوف، مدیر مرکز مطالعات ایران معاصر در مسکو از دیگر بخش‌های این قسمت از جهان‌آرا بود.

 

در ابتدای این برنامه یامین پور با اشاره به پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا و با بیان این مطلب که موضوع ترامپ به موضوع جذابی برای همه مردم دنیا تبدیل شده گفت: خیلی‌ها پیش‌بینی می‌کردند ترامپ آمده که انتخابات را گرم کند و رأی نخواهد آورد، ولی در میان ناباوری بسیاری از جمله بسیاری از سیاست‌مداران ما در ایران، ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا شد.

 

وی با اشاره به واکنش رسانه‌های جریان اصلی به انتخاب ترامپ و عجیب برشمردن آن ادامه داد: تیترهای بسیار تند و بی‌ادبانه و خلاف عرف و بی‌سابقه‌ای را در توصیف ترامپ استفاده کردند آن‌هم به‌عنوان مرد شبیه به یک سنگ آسمانی که قرار است کل زمین را به آتش و نابودی بکشاند

 

مصطفی خوش‌ چشم نیز علت پیروزی آقای ترامپ در این انتخابات را به طور خلاصه حاصل خشم فروخفته مردمی دانست که از هر دو گروه سیاسی‌شان ناامید شدند و تأکید کرد: مردم آمریکا نتوانستند تغییری را که به‌لحاظ اجتماعی، سیاسی یا سیاست‌خارجی خواستار آن بودند ببینند و به‌خاطر همین ناامید و سرخوردگی و از آنجایی که کلینتون را ادامه‌دهنده راه اوباما می‌دانستند به ترامپ رأی دادند.

 

خوش‌چشم ادامه داد: آقای ترامپ مسئول فرایندی شد که بعضی از این فرایند اتفاقی بود و بعضی‌ هم نه. اگر بخواهیم بدانیم چرا ترامپ برنده شده، باید به حضور خانم کلینتون اشاره کنید، چون در باره ترامپ و کلینتون خود آمریکایی‌ها اعتقاد دارند، دو کاندیدایی هستند که در میان کل کاندیداهای ریاست‌جمهوری در طول تاریخ آمریکا منفورترین هستند. اگر یکی از اینها عوض می‌شد، یعنی مقابل خانم کلینتون شخص دیگری می‌دیدید، قطعاً او برنده می‌شد و نه کلینتون.

 

همچنین افراسیابی با تأکید بر این مطلب که باید زمان بگذرد که آیا ترامپ به قول‌های خود عمل خواهد کرد یا خیر تصریح کرد: در باره ایران هم فکر می‌کنم باید شاهد یک بازی «نیات مختلف» باشیم که براساس یک‌سری موازات و تناقض منافع بین آمریکا و ایران شکل خواهد گرفت و در عین واحد هم زمینه‌های تجانس و هم‌گرایی منطقه‌ای ممکن است به‌وجود بیاورد و هم رقابت، چون آمریکا در خلیج فارس دارای یک قدرت هژمونیک بوده که الان از ظهور قدرت ایران ناراضی است.

 

صفراوف نیز با اشاره به این مطلب که برای روسیه خانم کلینتون یک بدبختی بزرگی بود افزود: روسیه و کرملین بر این باور بودند که آمدن خانم کلینتون به‌عنوان یک زن مریض و کهنسال می‌تواند تمام دنیا را به‌هم بریزد و این بدبخت‌ترین ریاست جمهور آمریکا خواهد بود. در مقایسه با خانم کلینتون آمدن آقای ترامپ خیلی هم خوشایند بود. چون هشدارهایی که آقای ترامپ می‌داد، امیدبخش و امیدوارکننده بود.

 

صفراوف با تأکید بر این مطلب که آقای اوباما نمی‌خواست بپذیرد که روسیه دیگر همان روسیه قبلی نیست ادامه داد: خانم کلینتون ادامه سیاست اوباما را پیش می‌گرفت. چون از سیستم دموکرات‌ها برآمده بود که هم می‌خواستند روابط خود را با اسرائیل بهتر کنند و هم خودشان را به کشورهای خلیج‌فارس نزدیک می‌کردند. بنابراین اگر کلینتون رئیس‌جمهور می‌شد تا آن‌زمان در فاصله یک‌قدمی جنگ با آمریکا بودیم و در پایین‌ترین سطح از روابط قرار می‌گرفتیم و یک اشتباه از هر دو طرف می‌توانست ما را به یک جنگ خیلی بزرگ جهانی سوق دهد.

 

 

در ادامه بخش کامل این گفت‌وگوی خواندنی را از نظر می‌گذرانید:

 

یامین‌پور: موضوع ترامپ به موضوع جذابی برای همه مردم دنیا تبدیل شده و فکر می‌کنم برای ایرانی‌ها جذابیت مضاعفی داشته باشد، چون آمریکا مسئله ماست و ما هم مسئله آمریکا هستیم و موضوع‌های ما برای آنها جذاب است و موضوع‌های آنها هم برای ما جذاب است. خیلی‌ها پیش‌بینی می‌کردند ترامپ آمده که انتخابات را گرم کند و رأی نخواهد آورد، ولی در میان ناباوری بسیاری از جمله بسیاری از سیاست‌مداران ما در ایران ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا شد. واکنشی که رسانه‌ها بخصوص رسانه‌های جریان اصلی به انتخاب ترامپ داشتند، این واکنش بسیار عجیب بود. تیترهای بسیار تند و بی‌ادبانه و خلاف عرف و بی‌سابقه‌ای را در توصیف ترامپ استفاده کردند به‌عنوان مردی که شبیه به یک سنگ آسمانی قرار است کل زمین را به آتش و نابودی بکشاند. این تیترها و مقاله‌ها و یادداشت تمام نشده و هم‌چنان در میان روزنامه‌ها و رسانه‌ها به‌چشم می‌خورد. دو روز پیش مراسم تحلیف ترامپ به‌طور رسمی انجام شد و هم‌زمان با تاج‌گذاری ترامپ در واشنگتن هزاران نفر از مردم آمریکا در خیابان‌ها علیه او تظاهرات می‌کردند. بسیاری دستگیر شدند و اتفاقات بسیار جالبی افتاد. اینکه معنای رأی ترامپ چیست و ترامپ نماینده و نماد کدام بخش از مردم و کدام خصلت آمریکایی‌ها است، دنیای پس از ترامپ یا پساترامپ چه ویژگی‌هایی دارد؟ ایران با ترامپ خواهد کرد یا ترامپ در برابر ایران چگونه عمل خواهد کرد و چه نظراتی دارد؟ نسبت بین روسیه و ترامپ چیست؟ این حرف‌هایی که در باره پوتین و حمایتش از ترامپ می‌زنند چه معنایی دارد؟ نسبت میان روحانی و دولتش با آقای ترامپ و دولتش چه خواهد بود و همچنین آینده روابط ایران و آمریکا، موضوعاتی است که به آن پرداخته خواهد شد.

 

آقای خوش‌چشم! شگفتی انتخاب ترامپ چه معنایی دارد؟ ترامپ آیا واقعاً جمهوری‌خواه است یا دموکرات؟ آن‌چیزی که در رسانه‌ها مطرح است معرفی شدن ایشان به‌عنوان کاندیدای جمهوری‌خواهان است، اینکه با دموکرات‌ها هیچ نسبتی ندارد معلوم است، ولی اینکه با جمهوری‌خواهان هم نسبتی ندارد به چشم می‌آید و علی‌الظاهر یک آدم متفاوت و راه سومی است. چگونه باید او را معرفی کرد؟

 

خوش‌چشم: اگر بخواهیم علت پیروزی آقای ترامپ را در این انتخابات در یک جمله بگوییم و الان هم بر کسی پوشیده نیست و کسی هم  نمی‌تواند انکار کند، حاصل خشم فروخفته مردمی است که از هر دو گروه دستگاه سیاسی‌شان ناامید شدند. اصولاً هر دو جناح سیاسی که در واشنگتن هستند ناامید شده بودند. ده‌ها سال است از ابتدا تا الان شما می‌بینید قدرت بین حزب دموکرات و جمهوری‌خواه دست به دست می‌شود. اصولاً اگر نفر سومی هم بخواهد سر کار بیاید، مثل اوایل دهه 90 در دورانی که آقای کلینتون بر سر کار آمد، آقای راس پروت نفر سوم شد که میلیونر بود و با حمایت مالی خودش مثل آقای ترامپ توانست بیاید، ولی از یک جایی به بعد او به‌خاطر دو مسئله حذف شد که برای دیگران ده‌ها مسئله که بسیار از آن بزرگ‌تر است به‌وجود می‌آید، ولی آنها حذف نمی‌شوند، چون حمایت احزاب بسیار بزرگ و رسانه‌های بسیار بزرگ را در پشت خود دارند. مثلاً به آقای راس پروت گفتند دخترش ماری‌جوانا خرید و فروش می‌کرده و می‌کشیده، ولی از آن مهم‌تر این است که در یک مجمعی که سیاه‌پوستان نشسته بودند و ایشان سخنرانی می‌کرد، به‌جای اینکه بگوید شما این مردم، گفت مردم شما، برای سیاه پوستان این خیلی معنا داشت، برای اینکه تو داری سفیدپوستان را از سیاه‌پوستان جدا می‌کنی، همان لحظه هم سالن 500 نفره خالی شد. همان مایه این شد که از طرف رسانه‌های هر دو جناح آن‌چنان ایشان را به همراه مسئله‌ای که برای دخترش پیش آمده بود بکوبند و او را حذف کنند. اما شما می‌بینید برای خانم کلینتون و یا آقای ترامپ موضوع‌های بسیار بزرگ‌تری وجود دارد. افتضاحات و رسوایی‌های بسیاری زیادی اعم از اخلاقی و سیاسی وجود دارد که هیچ اتفاقی هم برای آنها نمی‌افتد. پس این دو حزب نقش اصلی را بازی می‌کنند، به‌واسطه نوع انتخابات منحصر به فردی که در سیستم آمریکا اجرا می‌شود و آقای ترامپ یک‌بار اواخر دهه 90 سعی خود را کرد که رئیس‌جمهور شود، ولی نتوانست و همان ابتدا حذف شد. این‌دفعه یک‌سری عوامل مختلف دست به دست هم داد که توانست استفاده کند و رئیس‌جمهور شود. عامل اصلی آن دو چیز است؛ یکی خشم مردم است که می‌بینند هر اتفاقی بیفتد، حتی اگر نفر سومی هم حاضر شود در انتها یکی از نمایندگان این دو حزب رئیس‌جمهور می‌شود و هیچ اتفاقی هم نمی‌افتد. جرج بوش باشد یا آقای اوباما. به آقای اوباما می‌گفتند منتهی الیه دموکرات‌هاست و خانم کلینتون از سوی دموکرات‌ها مایل به میانه است. هیچ اتفاقی نیفتاد. آقای اوباما با این شعار تغییر در حوزه سیاست خارجی سر کار آمد. قرار بود جنگی راه نیندازد و اگر می‌توانست در سوریه این کار را می‌کرد. دیدید که ناو آمریکایی تا سوریه هم آمد، ولی دلایل متعددی داشت که نتوانست این کار را کند. مردم تغییری را که به‌لحاظ اجتماعی، سیاسی یا سیاست‌خارجی می‌خواستند نتوانستند ببینند. ناامید و سرخورده شدند. شما می‌دانید که سیستم‌هایی که مدعی دموکراسی یا دنبال اجرای آن هستند و قرار است از طریق رأی‌گیری مردم حاکمان خود را معرفی کنند، چندین ایراد عمده دارد. یکی اینکه اگر تعداد رأی‌دهنده‌ها پایین باشد، نماینده 30، 40 درصد مردم بر کل مردم حکومت می‌کند. اگر در انتخابات 40 درصد مشارکت باشد، مثل این‌دفعه که دو تا 20درصد و نزدیک به‌هم رأی دهند، یا دوره آقای بوش و الگور در سال 2001 نصف به نصف رأی ریخته شود، یعنی 20 درصد جامعه رئیس‌جمهور و رهبر کشور و فرمانده کل قوا را معرفی کردند. بعد از این‌همه دوره و اینکه هیچ تغییر آن‌چنانی از هیچ‌کدام از احراب شاهد نبودند، نهایتاً کار به اینجا رسید که مردم سرخورده شدند و تصمیمی به رأی‌دادن نداشتند و عده زیادی هم شرکت نکردند. اما از این میزان بعضی افرادی که خشمناک و سرخورده شدند، به‌خاطر اتفاقاتی که در طول انتخابات افتاد و این دو نفر جلوی هم قرار گرفتند، آمدند و رأی دادند. عمده اینها هم به آقای ترامپ رأی دادند. یعنی بخش خاکستری جامعه که نه دموکرات هستند و نه جمهوری‌خواه به آقای ترامپ رأی دادند.

 

یامین‌پور: آقای اوباما به‌عنوان رئیس‌جمهوری که رنگین‌پوست بود، به‌عنوان نماینده و کاندیدای مردم حاشیه معرفی شد. نماینده سیاه‌پوست‌ها  و اقلیت‌ها. برای خیلی عجیب بود که اوباما رئیس‌جمهور شود. چطور می‌شود فهمید بعد از هشت سال ریاست‌جمهوری اوباما کسی که خیلی آشکارا حرف‌های میهن‌پرستانه و نجات‌پرستانه و ضد اقلیت حرف می‌زند و الان هم کسانی که اعتراض می‌کنند از اقلیت‌ها هستند رأی می‌آورد؟ به‌نظر می‌رسد آرا هم خیلی مشابهت با هم ندارند.

 

خوش‌چشم: نه، اگر دقت کنید در دوره آقای اوباما بیشتری میزان تظاهرات وجود داشت در زمینه کشتن سیاه‌پوستان در آمریکا. در آمریکایی  که ادعای دموکراسی و حقوق بشر دارد و مردم هم بسیار به‌ خیابان‌ها آمدند. شما به‌لحاظ اقتصادی در دوران ریاست‌جمهوری اوباما، بدترین وضعیت را شاهد هستیم که مردم به‌خاطر اینکه نمی‌توانستند سود رهن و وام‌های بانک‌ها را پرداخت خانه‌های‌شان از آنها گرفته می‌شد و مردم به خیابان‌ها آمدند و جنبش وال‌استریت راه افتاد. در عین حال وقتی از خود سیاه‌پوستان می پرسید، اکثراً اوباما را خودی نمی‌دانند و می‌گویند اگر او یک رئیس‌جمهور سیاه‌پوست است بایستی وضعیت آنها بهتر می‌شد که نشد. اوباما ادعای تغییر داشت، اما در طول زمان همه دیدند که ایشان یک نفر معرف و نماینده همان طبقه حاکم سیاسی نخبه واشنگتن است و هیچ فرقی نمی‌کند و حتماً نباید رنگ مشخصی داشته باشد.

 

یامین‌پور: آقای ترامپ دقیقاً با کدام شعار برای خود جذابیت درست کرد؟

 

خوش‌چشم: آقای ترامپ مسئول فرایندی شد که بعضی از این فرایند اتفاقی بود و بعضی‌ هم نه. اگر بخواهیم بدانیم چرا ترامپ برنده شده، باید  به حضور خانم کلینتون اشاره کنید، چون در باره ترامپ و کلینتون خود آمریکایی‌ها اعتقاد دارند، دو کاندیدایی هستند که در میان کل کاندیداهای ریاست‌جمهوری در طول تاریخ آمریکا منفورترین هستند. اگر یکی از اینها عوض می‌شد، یعنی مقابل خانم کلینتون شخص دیگری می‌دیدید، قطعاً او برنده می‌شد و نه کلینتون. اگر جلوی ترامپ یک نفر دیگر ایستاده بود، مثلاً ساندرز که حق او را خوردند و تقلب بسیار کردند و همین یکی دیگر از عوامل باخث خانم کلینتون شد، قطعاً او برنده می‌شد. الان همه اعتقاد دارند قبلاً اما و اگرهایی وجود داشت که اگر ساندرز می‌آمد چه می‌شد، الان همه مشترک هستند اگر او می‌آمد، می‌توانست انتخابات را پیروز شود.

 

ترامپ شعارهایش را در حد افراط شروع کرد، کاری که یک سیاستمدار نمی‌کند

 

مسئله دیگری که اتفاق افتاده شروع آقای ترامپ است. ترامپ اول سراغ بخش‌هایی از جامعه رفت که به‌خاطر ریسک بسیار بالا، سیاست‌مداران دنبال آن نمی‌روند. در حقیقت ترامپ شعارهای خود را در حد افراط شروط کرد، کاری که یک سیاست‌مدار نمی‌کند و بعد در این راستا اول سراغ جمعیت‌هایی مثل مردان سفیدپوستی که برتری‌جو تفوق‌خواه هستند و می‌خواهند خودشان را به زنان و رنگین‌پوستان و بقیه دیکته کنند رفت. جامعه آمریکا، مهاجرپذیر است، بسیاری از مرز رد می‌شوند و خیلی‌ها اعتقاد دارند اینها کار ما را گرفتند. حتی در ابتدای کار چون می‌گفت فقط رنگین‌پوستان را می‌گفت و از لاتین‌تبارها حرفی به میان نمی‌آورد، بخش عمده‌ای از سیاه‌پوستان به او اعتقاد نداشتند و جلوی او ایستاده بودند، اما بعد که مقداری تعدیل کرد و همراهی بخش سفیدپوست مرد و یا بخشی از جمعیت‌های دیگر از جمله کوکلاس کلاین‌ها را با خودش همراه کند، با بخشی از شعارهای خود توانست اینها را به‌عنوان پلت‌فرم و سکوی پرتاب خودش اینها را جمع کند و بعد بازهم تعدیل کرد. تا آن‌موقع اگر سیاه‌پوستی جلوی او ایستاده بود، به آنها گفت من با سیاه‌پوست مشکل ندارم، با این مشکل دارم که رنگین‌پوستان لاتین‌تبار از مکزیک می‌آیند که سابقه جنایی دارند و غیرقانونی هستند و کار افراد سیاه‌پوست طبقه پایین جامعه را می‌گیرند. در آمریکا این واقعیت مستند وجود دارد که اگر کسی دستشویی تمیز می‌کند، پایین‌ترین شغل است. یک سیاه‌پوست این کار را انجام می‌دهد. لاتین‌تبارها غیرقانونی با مبلغ خیلی پایین‌تر این کار را انجام می‌دهند. مثل همه‌جای دنیا که مهاجرین غیرقانونی با سطح دستمزد پایین‌تر و بدون بیمه کار را انجام می‌دهند، پس کارفرما به آن سمت می‌رود. از طرف دیگر یک‌سری مافیاهایی وجود دارد که لاتین‌تبارها را در مشاغل سطح پایین کانالیزه می‌کنند و به‌سمت این کارها سوق می‌دهند و سود خود را هم برمی‌دارند. یک‌نفر سیاه‌پوست که یک لاتین‌تباری که از سوی یک مافیا که خودش هم عضو آن نیست کار می‌کند، جای این سیاه‌پوست را با حقوق بسیار پایین‌تر در جامعه می‌گیرد و سیاه‌پوستی که می‌خواهد جلوی او بایستد جلوی این یک نفر نیست، جلوی یک مافیا و کانال باید بایستد و نمی‌تواند جلوی این جریان را بگیرد و نهایتاً به حاشیه رانده می‌شود. اینها از اینکه شغل خود را از دست دادند عصبانی بودند و خیلی از اینها به‌سمت آقای ترامپ گرویدند. به‌طور خلاصه مسئله دیگری که به ترامپ کمک کرد، منفور بودن خانم کلینتون و اتفاقاتی بود که در طول انتخابات افتاد.

 

یامین‌پور: یا اگر به‌طور مفصل‌تر بگوییم، کلینتون به‌عنوان نماینده یک ساختار رسمی در آمریکا که امتحان خود را پس داده بود.

 

خوش‌چشم: نماینده ساختار بخش رسمی حاکمیت که امتحان خود را پس داده بود. ضمن اینکه یک‌سری اتفاقات هم افتاد، یعنی وقتی DNCکمیته ملی حزب دموکرات که تمام فعالیت‌های حزب دموکرات را کانالیزه می‌کند، به‌نفع خانم کلینتون 200 هزار ایمیل درمی‌آید که از همان ابتدا و در موارد بسیار متعدد تقلب کرده، یا بعداً مشخص می‌شود CNN در نظرسنجی‌های خود به‌نفع خانم کلینتون تقلب یا جهت‌دار عمل کرده و یا  از پیش سئوال‌ها را به خانم کلینتون در مناظره دادند و از او می‌خواهند بپرسند، یا مسئله ایمیل‌های خانم کلینتون در دوران وزارت خارجه که دو سه‌بار هم این اتفاق افتاد، مخصوصاً یک هفته به‌آخر برگزاری انتخابات، دو باره FBI به ایشان اتهام زد که باید یک‌سری دیگر از ایمیل‌های کسانی  که در دفتر شما کار می‌کردند را ببینیم، اینها مزید بر علت شد برای اینکه جامعه‌ای که وسط هستند و تصمیم‌شان را نگرفته بودند که به چه کسی رأی دهند، به ترامپ رأی دادند.

 

یامین‌پور: آقای افراسیابی! این سئوال را از آقای خوش‌چشم هم پرسیدم که چطور برخلاف بسیاری از پیش‌بینی‌ها و حتی عقیده‌های مستحکمی  که سیاسیون در آمریکا و خارج از آمریکا داشتند آقای ترامپ رأی می‌آورد؟ اقای ترامپ نماینده چه گروه و قشر و بخشی از جامعه آمریکا است؟

 

 

بعید نیست سیاست‌های اقتصادی ترامپ منجر به عقب‌گرد آمریکا شود

 

افراسیابی: هم‌چنان که می‌دانید یک قشر محروم بخصوص کارگران سفیدپوست، حامی جدی ترامپ بودند و ترامپ از نتایج منفی جهانی‌شدن  که در بعضی از مناطق آمریکا اثرات سوء به‌جا گذاشته، سوءاستفاده کرد و توانست یک جبهه خلق‌گرایانه در سطح انتخابات به‌وجود بیاورد که به پیروزی او منجر شد و یک تفکر نژادپرستانه جدید دارد که آن هم یک جذابیت‌های خاص خودش را دارد که باید دید آیا در راستای منافع آمریکا در سطح بین‌المللی خواهند یا خیر و این سئوال بزرگی است، چون بعید نیست سیاست‌های اقتصادی ترامپ منجر به یک عقب‌گردها و اثرات منفی بر سطح اقتصاد ملی آمریکا داشته باشد و باید منتظر ماند و دید که او موفق خواهد بود یا خیر. من بسیار بدبین هستم، چون اگر بخواهیم به‌رابطه آمریکا و چین نگاه کنیم که به‌هم‌وابستگی بسیار شدیدی با هم دارند به‌طوری‌که در سال گذشته سطح تجارت دو کشور بالغ بر 500 میلیارد دلار بود و 15 درصد صادرات کشور چین به آمریکاست و 7درصد صادرات آمریکا به چین است که رو به افزایش خواهد داشت و همه پیش‌بینی‌ها این است که سطح صادرات آمریکا به چین در طی 10 سال آینده بالغ بر 360 میلیارد دلار خواهد رسید.

 

یامین‌پور: چون به نسبتی که ترامپ با دنیا برقرار خواهد کرد اشاره کردید، این سئوال را واضح‌تر می‌پرسم که آیا قرار است با ترامپ هم به‌سمت  یک نظم نوینی حرکت کنیم؟ یعنی بازگشت از ادعای آمریکا که بعد از فروپاشی شوروی داشت و دو باره بناست آمریکا با ترامپ، صحنه جهانی را ترک کند و به داخل خود برگردد؟

 

: سیاست‌های جدید در دوره ترامپ احتمال اثرات سوء بر اقتصاد ایالات متحده را بالا برده است

 

افراسیابی: مطمئناً بعد از همه‌پرسی در انگلستان برای خروج از اتحادیه اروپا، این دومین شوک به روند و پدیده جهانی‌شدن است. ممکن است  این پدیده عقب‌نشینی‌هایی در سطح جهانی‌شدن به‌وجود بیاورد، چون او و هم‌فکرانش در کابینه‌اش مخالف آن سیاست نئولیبرالی بین‌المللی هستند که می‌خواهند حامی‌گری‌های اقتصادی را جایگزین تجارت آزاد کنند، ولی به‌نظر می‌رسد روند جهانی‌شدن که روندی پیچیده و چندلایه است، به آن حدی رسیده که قابل پایان دادن نیست و یک تغییراتی در دوران ترامپ در آن صورت خواهد گرفت که جنبه ثانوی خواهد داشت و باید دید که مثلاً آن مسائلی که بین چین و آمریکا در سطح ژئوپلتیک وجود دارد، اثرات سوء در اقتصاد به‌جا خواهند گذاشت یا خیر، چون یک عدم تعادل بین مسائل ژئواستراتژیک و اقتصادی به‌چشم می‌خورد و من فکر می‌کنم این موضوع از دیدگاه ترامپ با سادگی تلقی شده و برنامه‌هایی که برای افزایش نیروی دریایی آمریکا در دریای شرق چین تدارک دیده، ممکن است اثرات منفی اقتصادی هم به‌دنبال خود داشته باشد.

 

یامین‌پور: امروز روز اول کاری ترامپ بوده است. معاون او دو روز پیش مصاحبه کرد و گفت منتظر باشید که در روز اول کاری غافلگیر شوید. روزی که نتایج انتخابات آمریکا اعلام می‌شد به دیدار آقای دکتر احمدی‌نژاد رفته بودم. از دفتر ایشان وقتی گرفته بودم و علاقمند بودم در باره بعضی سئوالات از او سئوالاتی بپرسم. دقیقاً همان روزی بود که نتایج انتخابات آمریکا اعلام شد و یک‌ساعت بعد از اینکه خبر پیروزی ترامپ اعلام شد، پیش آقای احمدی‌نژاد بودم و نظر ایشان را راجع به این موضوع پرسیدم. پاسخی دادند که به‌نظرم جالب بود. نگاه ایشان این بود که انتخاب ترامپ جهت بردارهای سیاسی آمریکا  بخصوص سیاست خارجی آن را به ‌داخل برمی گرداند و ترامپ رئیس‌جمهوری است که آمریکا را مشحون خود خواهد کرد برخلاف اوباما و بوش و سایرین که آمریکا را با مسائل خارجی آن مشغول می‌کردند، از الان به بعد آمریکا مشغول مسائل خود خواهد شد و هر کشوری که صرفاً مشغول به مسائل داخلی خود خواهد شد، آغاز فروپاشی و ضعف ساختاری‌اش خواهد بود. شبیه به این نظر را از کارشناسان دیگر هم شنیده بودم، حتی مشابهت‌هایی که بین گورباچف و ترامپ نسبت به اثری که گورباچف در تاریخ شوروی از خودش به‌جا گذاشت برقرار می‌کنند.

 

ترامپ با تاکتیک‌های ویژه به عنوان تاجر کف بازار، توانست از خشم مردم آمریکا به نفع خود استفاده کند

 

خوش‌چشم: من خودم هم این فکر را می‌کنم و دلایل مشخصی هم برای آن وجود دارد. این را بگویم که اشتباه جا نیفتد. شاید یک اشتباه سهوی است که الان ممکن است بیننده ایرانی فکر کنند پس آقای ترامپ نماینده قشر محروم آمریکاست. اصلاً این‌گونه نیست. آقای ترامپ توانست با یک‌سری تاکتیک‌های ویژه که به‌عنوان یک تاجر کف بازار و نه یک اقتصاددان تئوری دانشگاه رفته که پدرش هم میلیاردر بوده و از خودش ثروت به‌جا گذاشته، توانست با مشخص و شناسایی کردن جوامع مختلف و اقشاری که مورد هدف سیاست‌مداران نبودند و این خشم فروخورده استراتژی‌ای را پایه‌ریزی کند تا بتواند این خشم فروخورده در اعتراض به سیستم حاکم را بدزدد و خودش را قالب کند. این مسئله این‌قدر برای او حیاتی است که حتی در مراسم تحلیف در سخنرانی‌اش باز این را تکرار کرد که ما مردم جلوی دستگاه حاکمیتی ایستاده‌ایم. خیلی‌ها به او ایراد گرفتند که خود تو الان دستگاه حاکمه هستی، ایشان باز می‌خواهد همراهی بخشی دیگر از مردم که به او رأی دادند را داشته باشد و بگوید من جلوی سیستم حاکم ایستادم و نماینده مردمی هستم که به آنها فشار وارده شده بود و از دستگاه حاکم ناامید شده بودند. وزیر کار ایشان یک میلیاردر است، وزیر خارجه ایشان آقای کلرسون رئیس شرکت اگزامانووی بوده، بزرگ‌ترین شرکت خصوصی نفت دنیا. پس ایشان نمایندگی ندارد، بلکه توانست از این فرصت سوءاستفاده کند و منحصراً جلوی خانم کلینتون این پیروزی را به‌دست بیاورد که اگر جلوی او کس دیگری بود این پیروزی را به‌دست نمی‌آورد. بله، آقای ترامپ در مناظره دوم یا سوم خود با خانم کلینتون گفت سیستم حاکمه دو جنگ در خاورمیانه به‌راه انداخته که 6 هزار میلیارد دلار ضرر وارد کردید. در جایی‌که وقتی شهرهای مختلف آمریکا را نگاه می‌کنید نرخ بیکاری، وضعیت عقب‌افتادگی، ساختارها، پل‌های قدیمی و فرسوده، در بسیاری از شهرها یک کشور جهان‌سومی می‌بینید که با این 6 تریلیون دلار می‌توانستید سه‌بار تمام زیرساخت‌های آمریکا را بازسازی کنید.

 

ترامپ می‌خواهد روند جهانی‌سازی را برعکس کند و به داخل آمریکا بازگرداند

 

بنابراین ایشان به‌خوبی به‌عنوان یک آدمی که در بخش اقتصادی کار می‌کرده، می‌داند، اگر بنیه داخلی شما ضعیف باشد، شما نمی‌توانید جنگ را بیندازید و تهدید کنید و تهدید شما خریدار داشته باشد. وقتی همه می‌دانند وضعیت اقتصادی آمریکا به بحران رسید و آقای اوباما با به‌وجود آوردن استقراض بسیار زیادی توانست یک‌مقدار وضعیت اقتصادی را کنترل کند، وضعیت اقتصادی آمریکا بسیار وحشتناک است، طوری که به قول خود ترامپ اگر این عدد استقراض بیشتر از این جلو برود -که می‌رود- باعث فروپاشی و ورشکستگی مطلق آمریکا می‌شود. در بسیاری از شهرهای آمریکا نرخ بیکاری بیداد می‌کند و خیلی از اینها به آقای ترامپ امید بستند که برای آنها کاری انجام دهد. بخشی از برد آقای ترامپ همین بود که من جهت توانمند کردن اقتصاد خودمان برای اینکه دو باره بتوانیم قدرتی تأثیرگذار در جهان باشیم، وضعیت اقتصاد داخلی را بهتر می‌کنم. چطور؟ با خروج از «نفتا». به چه عنوان؟ سرمایه‌دارانی دارید که به‌خاطر کار ارزان‌تر محصولات را به چین و مکزیک می‌برند و تولید می‌کنند و می‌فرستند. حالا ترامپ می‌خواهد روند جهانی‌شدن را برعکس کند و به داخل آمریکا بکشاند و شعار او هم این است که آمریکا بر همه مقدم‌تر است. باید کالای آمریکایی خریداری شود و کار باید توسط آمریکایی‌ها صورت بگیرد. این کاری است که ایشان می‌خواهد انجام دهد. به‌نظر می‌رسد در این فرایند ترامپ یا جواب‌گو نخواهد بود و یا اگر بتواند این کار را انجام دهد به دلایل مشخص و واضح اقتصادی، ممکن است یکی دو سال وضعیت کار در آمریکا را بهتر کند، اما بعد از آن بلافاصله بسیار خطرناک برای آمریکا حتماً متصور خواهد بود. دیدگاه‌های ایشان همه برخاسته از نگاه اقتصادی است. وقتی می‌گوید من برای چه موضوعی باید به ناتو پول بدهم و اگر قرار است ناتو از منافع آمریکا حمایت کند و آمریکا پول آن را بدهد، می‌روم با خود آقای پوتین رئیس‌جمهور روسیه صحبت می‌کنم که مشکلات خود را حل کنم. یا اگر می‌خواهد ما برای او بجنگیم باید هزینه آن را بدهد و این یعنی همه دیدگاه‌های او برخاسته از مسائل اقتصادی آمریکا است. ترامپ اقتصاد را بر همه‌چیز مقدم می‌داند و می‌رود برای اینکه به داخل بپردازد.

 

یامین‌پور: آقای افراسیابی! دقیقاً در زمانی‌که آمریکا بعد از سال‌ها تلاش برای گستراندن قدرت و هژمونی خود در دنیا تلاش می‌کند و به سیاست  خارجی خود می‌نازد حالا یک روند عکس را با انتخاب ترامپ شاهد هستیم و بنا به نقلی که کردم جهت بردارها به داخل برمی‌گردد. دقیقاً این زمانی است که ما بعد از سی و چندسال قطع رابطه با آمریکا، در حال برقراری رابطه با آمریکا هستیم، یعنی یک اتفاق عکس در نسبت بین سیاست خارجی ایران و سیاست خارجی آمریکا بخصوص با پدیده برجام می‌افتد. آینده را چگونه پیش‌بینی می‌کنید؟

 

نتانیاهو به دنبال تحریک ترامپ علیه ایران و  روسیه است

 

افراسیابی: من با این نظریه که ترامپ کاملاً درون‌گراست مسئله دارم، به‌طور مثال در باره «نفتا»، این یک تعهدنامه است که باعث ایجاد 2.5  میلیون شغل در آمریکا شده است. موجب افزایش صادرات آمریکا به کانادا و مکزیک و دیگر کشورها شده است. حتی تعهدنامه فرانس پابلیک هم که چین را شامل نمی‌شود، به‌نفع آمریکاست و در مورد هر دو باید دید که واقعاً این شعارهای تجارت جهانی ترامپ به‌جایی خواهد رسید یا در سطح شعار باقی می‌ماند و این یک آزمایش بزرگ است. پاسخ سئوالی که کردید به این برمی‌گردد که آیا رفتار عملی ترامپ بر ضد روند جهانی‌شدن منجر خواهد شد یا در کل در انطباق با آن خواهد بود و یک‌سری تنظیمات داخلی در پیرامون آن در زمینه حمایت از تولیدکنندگان داخلی، افزایش مالیات بر کالاهای چینی، کنترل ارز چین، ولی به نظر می‌رسد اینها تاکتیک‌های ثانوی باشند و به کل ساختارهای جهان‌شدن تأثیر چندانی ندارند. بنابراین در باره نظریه‌ای که آقای احمدی‌نژاد عنوان کردند، برای من سئوال‌انگیز است و کمی ابهام دارد. باید زمان بگذرد که آیا ترامپ به قول‌های خود عمل خواهد کرد یا خیر. در باره ایران هم فکر می‌کنم ما باید شاهد یک بازی نیات مختلف باشیم که براساس یک‌سری موازات و تناقض منافع بین آمریکا و ایران شکل خواهد گرفت و در عین واحد هم زمینه‌های تجانس و هم‌گرایی منطقه‌ای در زمینه‌های امنیتی ممکن است به‌وجود بیاورد و هم رقابت، چون آمریکا در خلیج فارس دارای یک قدرت هژمونیک بوده که الان از ظهور قدرت ایران ناراضی است. در عین حال در زمینه یمن در کنار عربستان با ایران رقابت دارد، در سوریه نمی‌داند چه می‌خواهد انجام دهد، چون منافع ملی- امنیتی چندانی ندارد، و در عین حال اسرائیل از اینکه روسیه و ایران و لبنان به آنجا آمدند و این محور مقاومت توانستند پیروزی‌های بزرگی را به‌دست بیاورند بسیار ناخوشایند هستند و سعی می‌کنند یک تعادل جدید در صف‌بندی نیروها در خاورمیانه به‌وجود بیاورند. فکر می‌کنم قصد سفر آقای نتانیاهو در یک‌شنبه آینده به واشنگتن هم همین است که آقای ترامپ را در بر ضد ائتلافی که ایران در آن شرکت دارد سوق دهد. ترامپ هم یک چالش‌هایی برای خود ساخته است که ساده نیست مثل گذشته از اسرائیل حمایت اقتصادی و نظامی کند، چون برای خیلی از قانون‌گذاران کنگره اول اسرائیل مقدم است، نه آمریکا.

 

یامین‌پور: پس جمع‌بندی شما این است که سازوکارها و واقعیت‌های موجود در آمریکا چندان این اجازه را به ترامپ نخواهد داد شعارها و  سیاست‌های اصلی خود را اجرا کند و لاجرم مجبور است که در بخشی از خط‌هایی که سیستم سیاست خارجی آمریکا برای او پیش‌بینی کرده طی کند.

 

در دورانی که برگزیت اتفاق می‌افتد و انگلستان به‌عنوان یکی از سه ضلع اصلی اتحادیه اروپا، این اتحادیه را رها می‌کند، فرانسه و آلمان را ترک می‌کند و به خود مشغول می‌شود، ترامپ سر کار می‌آید و می‌شود فهمید رسانه‌های اصلی چه در اروپا و چه در آمریکا این‌قدر وحشت‌زده نسبت به آمریکا برخورد می‌کنند، چون انگار آمریکا دو باره می‌خواهد برگردد و روندهای پروژه‌های جهانی‌سازی با اختلاف مواجه می‌شود، دقیقاً دورانی است که نظام جمهوری اسلامی با ولع و اشتیاق جذب پروژه‌های جهانی‌سازی می‌شود، مثل برجام و IPC و چیزهایی شبیه این. یکی از دوستان  مثال جالبی می‌زد و می‌گفت، مثل جریان ساختمان پلاسکو که آتش گرفته و آتش‌نشانان می‌گویند بیرون بیایید که الان ساختمان فرو می‌ریزد، یک‌عده می‌گویند دسته چک ما جامانده و می‌خواهیم آن را برداریم و این ساختمان روی آنها فرو می‌ریزد.

 

در دوران پسا ترامپ شاهد 180 درجه چرخش آمریکا نسبت به شعارهای قبلی هستیم

 

خوش‌چشم: اتفاقاً موضوع جالبی است. آمریکا برای تأمین منافع خود این همه جنگ راه انداخت. البته خودش به‌معنای کل مردم آمریکا نیست. اینها معروف به یک‌درصدی‌ها در جامعه آمریکا شدند. 999 درصد محروم و یک‌درصد تصمیم‌گیرنده. آقای اوباما می‌گفت ثروتمندان آمریکا سه درصد هستند، اما متفکران آمریکا می‌گویند، اینها یک‌هزارم درصد و بسیار مشخص هستند که در حیطه سیاسی هم پشت صحنه هستند. ترامپ آدم اقتصادی و جزو همین آدم‌ها است، ولی در پشت صحنه سیاسی اصلاً حضور نداشته است. کسی مثل جرج سوروس پشت صحنه سیاسی است که هم ثروتمند است و هم در سیاست خارجه آمریکا و اعمال سیاست خارجی و سیاست داخلی آمریکا بسیار نقش بازی می‌کند. در انتخابات ریاست‌جمهوری حامی خانم کلینتون بود که صدای ترامپ را هم درآورد. برای منافع خود این همه جنگ راه‌ انداختند، ولی در عین حال می‌گفتند ما به‌دنبال ایجاد دموکراسی در جهان هستیم. برای اشاعه جهانی‌سازی و به‌وجود آوردن دهکده جهانی و نزدیک‌کردن مردم به همدیگر و یا حقوق بشر. در تمام این زمینه‌ها آمریکا برعکس و 180درجه مخالف آن جهت قبلی را می‌رود. در زمینه حقوق بشر وضع سیاه‌پوست‌ها بدتر شده است. این همه تظاهرات و کشتن سیاه‌پوست‌ها این همه مثل سال‌های گذشته باب نبوده است. رئیس‌جمهور آمریکا کسی است که می‌گوید مسلمان‌ها را نباید راه دهید، کسی است که نژادپرست است و می‌خواهد با اقلیت‌ها بدرفتاری کند و دیوار بکشد...

 

یامین‌پور: این مردمی هم که تظاهرات می‌کنند از همین گروه هستند؟

 

خوش‌چشم: بله، ضد زن‌ها است. خیلی مشخص و واضح است. بسیار مشخص است که ایشان مردها را قشر برتر جامعه در آمریکا و بیرون  می‌داند.

 

یامین‌پور: پس این معنا را نمی‌دهد که زنان آمریکا از او بدشان بیاید. بخشی از زنان آمریکایی‌الاصل با آن خصلت‌های کابویی‌شان از چنین  مردهایی خوش‌شان می‌آید.

 

خوش‌چشم: شاید خیلی کم، ولی بسیاری از زن‌ها هم‌چنان مخالف او هستند. این وضع حقوق بشر و دموکراسی آنهاست. وضعیت جهانی‌سازی  آنها را هم گفتیم. رو به عقب است و اصلاً اعتقادی ندارد. حالا اینکه چقدر بتواند این کار را انجام دهد و جلوی هیئت حاکمه و سیاسیون بایستد یا خیر بحث دیگری است، اما حرف ایشان که توانست مقداری از رأی خود را با آن تأمین کند این بود که باید در داخل آمریکا کار صورت بگیرد به‌جای اینکه بخواهیم بیرون سپاری کنیم. در چنین فضایی که آمریکا به‌طور واضح برخلاف مسیری که خودش ادعای آن را داشته حرکت می‌کند، واقعاً خودم ماندم غرب‌گراها در هرجای دنیا، از جمله ایران، چطور دنبال چنین شعارهای ناپخته و دروغی هستند که دیگر معلوم است. تأثیر برگزیت و حضور آقای ترامپ در مقام ریاست‌جمهوری آمریکا باعث شده الان احزاب راست افراطی دیگر در جای‌جای اروپا از جمله فرانسه، آنهایی که حداقل رأی را هم نمی‌آوردند که در انتخابات شهرداری‌ها موفق باشند، الان آمدند و در صحنه سیاسی حضور دارند و دارند برای گرفتن بخشی از پارلمان و بعد هم ریاست‌جمهوری رقابت می‌کنند. در فرانسه این اتفاق در حال رخ‌دادن است. در اتریش سعی شد و بسیاری هم رأی آوردند، ولی نتوانستند.

 

 

یامین‌پور: یعنی پیش‌بینی می‌شود جریان‌های جدی‌تری که خواهان جداشدن از اتحادیه اروپا باشند سرکار بیایند؟

 

خوش‌چشم: فقط جداشدن از اتحادیه اروپا نیست، راست‌های افراطی آدم‌های بسیار ملی‌گرا هستند. براساس همین با مهاجر ولو اینکه از یک کشور اروپایی دیگر باشد، مخالف هستند. مخصوصاً با مهاجر سوری و جنگ‌زده و حتی اگر مهاجر بیکار یونانی باشد. بنابراین وقتی یونان جزو اتحادیه اروپاست آنها هم معتقد هستند ما نبایستی بازارهای خود را به افراد مهاجر بسپاریم. بسیار مهاجرستیز و نژادپرست هستند. این اتفاق در اروپا در حال رخ‌دادن است. تظاهرات بسیار گسترده‌ای توسط گروه‌های نژادپرست و ملی‌گرا در آلمان شکل گرفته است که جلوی مهاجرین ایستاده‌اند و متهم به مهاجرکشی هستند. این وضعیت موجود است که وقتی خانم مرکل تعدادی از مهاجرین سوری را می‌گیرد -که البته آن‌هم جوسازی است- در جامعه آلمان محبوبیتش کم می‌شود.

 

یامین‌پور: می‌شود تشخیص داد خانم مرکل یا آقای اولاند خیلی نمانده که بخواهند صندلی‌های خود را به افراد دیگری بدهند، ناچارند برای جلب  رأی بیشتر از این دست شعارها هم بدهند، یعنی مردم خود را مطلع کنند که بنا نیست پول کشور خود را خرج آدم‌هایی که متعلق به ما نیستند کنند. یعنی یک شعار است، شعاری که به برگزیت منتهی شد، شعاری که ترامپ با آن رأی آورد و امثال اینها. اینکه گفتند امروز روز اول کاری آقای ترامپ است و منتظر خبرهایی باید باشیم همین الان این خبر منتشر شد که کاخ سفید در حال رو کردن امضاهایی است. دو جمله‌ای که همین الان دوستان برای من فرستادند این است که ترامپ گفته آماده همکاری با روسیه برای مقابله با داعش و انجام عملیات است. آقای ترامپ اولین پالس مثبت را برای آقای پوتین فرستاده است. رابطه آقای پوتین و آقای ترامپ هم یکی از مسائل جالب ماجرای انتخابات آمریکا بود.

 

یکی از تبلیغات منفی که کیلنتون و دموکرات‌ها علیه ترامپ راه انداخته بودند این بود که ترامپ مورد حمایت پوتین و دولت روسیه است. می‌خواهیم از آقای صفراوف این را بپرسیم که این چقدر صحت دارد و اگر صحت دارد چرا این‌طور است؟ جمله دیگری که از کاخ سفید منتشر شده این است که ترامپ گفته تصمیمی برای انتقال سفارت آمریکا از تل‌آویو به قدس ندارد. این هم در نوع خودش جالب است.

 

خوش‌چشم: البته یک خبری هم بود که اقدامات اولیه را برای این کار انجام می‌دهند. یعنی حداقل سفیر منزل خود را به قدس ببرد. یک چیزی  هم در باره خانم مرکل بگویم که مردم خودشان ببینند، فکر نکنند خانم مرکل دلش برای مهاجرین سوری سوخته، نگاه کنید کسانی که در قطارها یا به طرق مختلف به آلمان می‌رسیدند، بخش جوان مشخص بود که آدم‌هایی متمکن هستند، بسیاری از آنها چه دختر و چه پسر جوان بودند. معلوم است که بخش تحصیل‌کرده، متمکن و آشنا به زبان خارجی سوری‌ها را که آماده هستند در طول یک پروسه کوتاه‌مدت در بخش‌های کاری مختلف جذب جامعه آلمان شوند، جذب کردند. اگر مردم فیلم‌هایی که در شبکه‌های مختلف پخش شده را ببینند متوجه می‌شوند چه درصدی از اینها آدم‌هایی هستند که سن و سال بالایی دارند و چه درصد احتمال این را دارد که وضعیت مالی جالبی ندارند.

 

یامین‌پور: آقای صفراوف! آقای پوتین از آقای ترامپ در انتخابات آمریکا حمایت کردند. چرا؟

 

انتخاب ترامپ برای روسیه خوشایند بود زیرا شعارهای امیدوارکننده‌ای می‌داد/ ترامپ نمی‌تواند به همه شعارهایش عمل کند زیرا اجازه این کار را به او نمی‌دهند

 

صفراوف: برای روسیه خانم کلینتون یک بدبختی بزرگی بود. روسیه و کرملین بر این باور بودند که آمدن خانم کلینتون به‌عنوان یک زن مریض و کهنسال می‌تواند تمام دنیا را به‌هم بریزد و این بدبخت‌ترین ریاست جمهور آمریکا خواهد بود. در مقایسه با خانم کلینتون آمدن آقای ترامپ خیلی هم خوشایند بود. چون هشدارهایی که اقای ترامپ می‌داد، امیدبخش و امیدوارکننده بودند. من به‌عنوان یک کارشناس آقای ترامپ با کارت روسیه در مراسم انتخابات خودش بازی می‌کرد و این برگ برنده آقای ترامپ بود. بنابراین آقای ترامپ که فرزند سیستم اقتصادی و مالی آمریکاست نمی‌تواند آن شعارها را پیاده کند. اولاً اینکه امکان آن را ندارد، دوم اینکه به او این اجازه را نمی‌دهند و سوم اصلاً جزو منافع کشور آمریکا نیست که به شعارهایی که داده عمل کند، یعنی از نقش حل‌کننده و اصلی آمریکا در جهان دست کشیدن هیچ‌کس به او این اجازه را نمی‌دهد. یک‌چیز بسیار مهم و جالب برای ما وجود دارد که از بس ایشان اهل تجارت است و خیلی عملیاتی به موضوع نگاه می‌کند می‌خواهد در خرج و هزینه‌های آمریکا در فضای جهانی صرفه جویی کند. بنابراین اگر از این لحاظ نگاه کند دیگر قضیه کرملین و اوکراین و لهستان برای او جالب نیست. همچنین پایگاه‌های نظامی آمریکا که اکثر آنها هیچ نقشی در سیاست ژئوپلتیک جهان ندارند و یک سیاست عقب‌مانده است را می‌تواند عوض کند که این می‌‌تواند خیلی دنیا را راحت‌تر می‌کند، ولی در مجموع آقای ترامپ در این حالت درک می‌کند آن شعاری که برای مثال برجام را باید از نو بررسی کند، به نظر من هیچ‌کس اجازه نمی‌دهد و نمی‌تواند یک‌باره با تمام جامعه جهانی روبه‌رو شود. هم روسیه، هم چین و کشورهای دیگر، به‌نظر من این شعارها در آمدن آقای ترامپ نقش داشت، ولی اینکه بخواهد آن را عملیاتی کند به‌نظر می‌رسد به آن مرحله نمی‌رسد. از طرف دیگر باید گفت ما خیلی از آقای ترامپ خوشایند نیستیم. فکر نمی‌کنم آقای ترامپ از منافع روسیه دفاع خواهد کرد. او می‌گوید من آمریکا را بزرگ می‌کنم و جایگاه آمریکا را در جهان برمی‌گردانم و من رئیس‌جمهور تک‌تک شما هستم و نه برای یک قسمت از جمعیت آمریکا، اگر این شعارها را بخواهد پیاده کند، خیلی خوب می‌شود. در این کار هم آقای پوتین و هم مسئولین ایران می‌توانند خیلی به او کمک کنند. شعارهای ترامپ این معنا را می‌دهد که آمریکا از سیاست‌های غرض‌ورزانه خود در مداخله کردن در ایران و روسیه دست می‌کشد.

 

یامین پور: گفتید اگر کلینتون رئیس‌جمهور می‌شد وضعیت بدی شکل می‌گرفت. دولت اوباما دقیقاً چه بلایی بر سر روسیه یا نظام بین‌الملل  آورده بود که آقای پوتین یا دولت روسیه می‌خواست با حمایت از ترامپ از شر او خلاص شود؟

 

صفراوف: آقای اوباما نمی‌خواست بپذیرد که روسیه دیگر همان روسیه قبلی نیست. روسیه از زمین بلند شده و می‌خواهد به جایگاه خودش  برگردد و روسیه جدید خاتمه جهان یک‌قطبی بود. او نمی‌خواست آمریکا از این حالت یک‌قطبی خارج شود، بنابراین دشمن اصلی خود را نه خود روسیه، بلکه آقای پوتین می‌داند. خیلی هم علاقه داشت اوضاع را در اطراف روسیه به حالتی برساند که مردم اذیت شوند و از سیاست‌های پوتین ناراضی باشند و به خیابان‌ها بیایند و تظاهرات بزرگی به‌وجود بیاید که خود مردم روسیه پوتین را برکنار کنند. خانم کلینتون ادامه سیاست اوباما را پیش می‌گرفت. چون از سیستم دموکرات‌ها برآمده بود که هم می‌خواستند روابط خود را با اسرائیل بهتر کنند و هم خودشان را به کشورهای خلیج‌فارس نزدیک می‌کردند. بنابراین اگر کلینتون رئیس‌جمهور می‌شد تا آن‌زمان در فاصله یک‌قدمی جنگ با آمریکا بودیم و در پایین‌ترین سطح از روابط قرار می‌گرفتیم و یک اشتباه از هر دو طرف می‌توانست ما را به یک جنگ خیلی بزرگ جهانی سوق دهد. خانم کلینتون این سیاست را در پیش می‌گرفت که حتماً باید جلوی روسیه را بگیرد. شرایطی پیش می‌آمد که نه برجام سر جای خود باشد و نه سیاست‌های روسیه در جامعه جهانی پیش می‌رفت و شاهد یک وضعیت متشنج و جنگی می‌بودیم. آقای ترامپ برای ما شر کمتری دارد.

 

یامین‌پور: آقای خوش‌چشم! آقای صفراوف به موضوعی اشاره کرد که جالب است و مسئله ما هم هست. ایشان گفت کلینتون تلاش کرد در فضای سیاسی روسیه تأثیرگذار باشند و روسیه را از جایگاه سیاسی خود خارج کنند و نگذارند نقش درست خود را در جهان ایفا کند. بی‌شک اوباما و کلینتون برنامه‌های جدی برای جمهوری اسلامی داشتند و با این اسنادی که بروکینگز و سایر نهادهای آمریکا منتشر کردند چیزهایی به دست ما رسیده که آمریکایی‌ها متفاوت با گذشته با ما برخورد کردند و آمریکا دیگر آن آمریکای با محاسبات غلط نبود. آمریکایی‌ها محاسبه‌های جدی‌تر و ظریف‌تر و ریزبینانه‌تری نسبت به جمهوری اسلامی داشتند. به نظر می‌رسد با ترامپ این وضعیت بهتر می‌شود. منتهی نمی‌خواهیم به ترامپ بپردازیم. به اوباما بپردازیم که چه تغییر جدی و متفاوتی نسبت به نظام جمهوری اسلامی در پیش گرفته بود.

 

خوش‌چشم: اصولاً سیاست‌های آمریکا نسبت به کشورهای مختلف مخصوصاً کشورهایی که به آن قرمز و دشمن می‌گویند، سیاست‌های  استراتژیک و دکترینال‌هایی است که برای دهه‌ها نوشته شده و با رئیس‌جمهورهای مختلف خیلی تغییر نمی‌کند، فقط تاکتیک‌ها تغییر می‌کند. بعد از اینکه متوجه شدند به لحاظ نظامی نمی‌توانند بر این تفوق پیدا کنند، از سال 2006 تا 2009، هم اندیشکده‌ها و هم سیاست‌های دنبالی آنها نشان می‌دهد، سیاست تعامل بود. تعامل به این معنا که رفت و آمدهای پشت صحنه مخصوصاً از طریق دیپلماسی راه دو، یعنی کسانی که الان دیگر جزو مقامات نیستند یا قبلاً بودند و یا استاد دانشگاه هستند و یا اینکه احتمال این وجود دارد که این آدم در دولت‌های آینده یا جزو مقامات شود و یا جزو مشاورین؛ فردی بنام آقای لوورز که بالاترین سطح دیپلماسی در دنیا را دارد به همراه آقای هاینس رئیس بنیاد برادران راکفلر از سال 2002 این سیاست را دنبال کرد. آقای لوورز که بالاترین سطح سفارت در آمریکا را دارد در مورد شوروی همین کار را پیاده کرده. می‌گوید من در دهه 50 میلادی در نیروی دریایی آمریکا بودم، به وزارت خارجه آمدم برای اینکه ببینم حالا که نمی‌توانیم با اینها بجنگیم و شوروی را نابود کنیم آیا از طریق دیپلماسی می‌توانیم این کار را انجام دهیم. بعد ایشان به همراه بسیاری از آدم‌های دیگر در پروژه‌های متنوع و طولانی توانستند به این هدف دست پیدا کنند. ایشان کسی بود که کشور چکسلواکی را دو کشور کرد و اصلاً هابر را ایشان سر کار آورد. صحبت‌های زیادی از ایشان است که چطور توانست هابر را تربیت کند. حتی در روزی که می‌خواست به‌عنوان رئیس‌جمهور سخنرانی کند کراوات نداشت و من به او دادم. به قول خودشان یک عروسک خیمه شب‌بازی کامل بود. همکار آقای استفان لی‌هاینس بود. ایشان می‌گوید با هم صحبت می‌کردیم و می‌گفتیم آیا می‌شود در باره ایران هم چنین پروژه‌ای را دنبال کنیم. سرمایه‌گذاری می‌کنند و ایران پراجکت را دنبال می‌کنند. دیدارهای بسیاری زیادی از راه دو انجام می‌شود. راه دو یعنی اینکه مقامات نیستند. راه یک یعنی مقامات با مقامات. این از طریق کسانی بود که احتمال می‌دادند یا در آینده جزو مقامات و مشاورین شود، یا اینکه قبلاً جزو مقامات بودند. از استاد دانشگاه تا افراد مختلف هستند. این کارها را انجام می‌دادند که سیاست در تعامل و اشتباه در محاسبه را به‌وجود بیاورند. خانم جسیکا ماتئوس رئیس بنیاد کارنیگی که عضو هیئت مدیره راکفلر بوده، خودش جلوی دوربین توضیح می‌دهد. به همراه چند نفر دیگر مثل استفان لی‌هاینس نشسته و می‌گوید ما سال‌ها زحمت می‌کشیم و سعی می‌کنیم از جناح‌های مختلف کشورهای دشمن مخصوصاً ایران آدم‌هایی را از این طریق بیاوریم و روی آنها سرمایه گذاری می‌کنیم. از دید اینها یک کار هدف‌دار است، از دید ایرانی اول آن این است که می‌خواهم راهی برای مملکت خود باز کنم و بعد هم دوست شدن و فریب خوردن است. خود ایشان می‌گوید ما سرمایه‌گذاری می‌کنیم که آیا در دولت‌های بعدی این آدم مشاور شود یا مقامی بگیرد یا خیر، برای همین دوست داریم از همه جناح‌ها باشند. خودش می‌گوید از یک جناح موفق نشدیم که پای کسی را به این دیدارها بکشانیم، برای چه کاری؟ برای اینکه چند درصد از محاسبات شما را تغییر دهند. قرار نیست صددرصد تغییر دهند. مثل وقتی می‌گوییم که مثبت یا منها که تغییر کند همه‌چیز به‌هم می‌خورد این هم عین این است. یعنی در شما این امید را به‌وجود می‌آورند که از طریق تعامل شما می‌توانید به اهداف خود برسید. وقتی پای میز آمدید این تفکر در طول 12 سال، طوری جلو می‌رود که وانمود می‌کند شما می‌توانید به خواسته‌های خود برسید و شما غافل می‌شوید از اینکه اصل هدف دشمن تو چیست و چه کسی که جلوی تو نشسته برای تو عادی می‌شود.

 

یامین پور: این را در پروژه فول‌برایت خیلی شفاف گفتند که ضرورتاً دنبال آدم‌هایی نیستیم که در CIA یا سیستم سیاسی یا جاسوسی آمریکا کد  یا پرونده داشته باشیم، ما روی روشن‌فکران و شخصیت‌هایی که می‌توانند در آینده پست بگیرند سرمایه‌گذاری می‌کنیم و در همین رفت‌وآمدهایی که با آمریکا دارند با ارزش‌های ما آشنا شوند. زبان انگلیسی را با لهجه آمریکایی یاد گرفته باشند و آمریکا را گشته باشند و این ترس در دل‌شان باشد که نکند وقتی برسد که راه آمریکا برای آنها مسدود باشد. هانتینگتون هم این را در کتاب معروفش گفته است. البته نکته‌ای را که گفتید مسئله حساسی است، ولی این را ذیل مقوله نفوذ می‌بینم که رهبر معظم انقلاب مکرراً در باره این مقوله توضیح دادند که نفوذ را خیلی نباید امنیتی دید و یا خیلی تصور نکنیم مسئله خیلی رو است. مسئله بسیار پیچیده است. اینها در مصر و بسیاری از کشورها هم این کار را انجام دادند. حتی در اروپای شرقی هم که مثال آن را زدید این کار را انجام دادند.

 

امیدوار نگاه داشتن نیروهای داخلی به غرب، یکی از راه‌های نفوذ است/ آمریکا می‌خواهد از طریق مختلف ایران را به برجام موشکی بکشاند

 

خوش‌چشم: ما یک نوع نفوذ محدود داریم که جاسوسی است که بحث دیگری است. این نفوذ که حضرت آقا این‌قدر در باره آن نگران هستند که  در دیدار با خبرگان به آنها گفتند دشمن دنبال این است که در شما تصمیم‌گیرندگان مملکت اشتباه محاسباتی به‌وجود بیاورد. این‌طور گفتند که دشمن می‌خواهد در من و شما به‌عنوان تصمیم‌گیرندگان مملکت اشتباه محاسباتی به‌وجود بیاورد. اصلاً به معنای این نیست که شما جاسوس و حقوق بگیر هستید که خیلی سخت‌تر و هزینه‌برتر است. اتفاقاً این خیلی راحت‌تر است. در فیلم قلاده‌های طلا سفیر به آن خانم منشی سفارت که کشته می‌شود می‌گوید عیب ندارد بگذار اینها این‌بار برنده شوند، ولی بچه‌های اینها به انگلستان یا کشورهای مستعمره ما تحصیل می‌کنند. این‌گونه فکر می‌کنند. در نفوذ کسی را برای بمب‌گذاری به جایی نمی‌فرستند، رئیس دستگاه امنیتی که کسی از آن خبر ندارد و ماشین آن را نمی‌گردد بمب را داخل ماشین او می‌گذارند و وقتی به داخل می‌رود بمب منفجر می‌شود. حتماً نباید عامل دشمن باشید. این‌طور که بتوانند در شما اشتباهات محاسباتی به‌وجود بیاورند. اگر خانم کلینتون پیروز می‌شد این روند را ادامه می‌داد. این بحث را در دو جمله ببندم. شما را امیدوار نگه می‌دارند. یک بحثی در ایران بنام FAT.F اتفاق افتاد. ایرانی‌ها به اشتباه آن را F.A.T.F می‌نامند. به فارسی گروه ویژه اقدام مالی  می‌شود. می‌خواستند شما را امیدوار کنند و بگویند ما تحریم‌ها را برداشتیم. اگر می‌خواهید وضع شما بهتر شود بیایید کامل به گروه ویژه اقدام مالی بپیوندید یا IPC را اجرایی کنید. در صورتی‌که هرجایی در جهان می‌داند که ایران یکی از امن‌ترین کشور دنیا و حداقل در خاورمیانه تنها  جزیره باثبات امن ایران است و یک بمب و ترقه در آن نترکید. حتی در آمریکا کسی سر کار می‌آید که می‌گوید مسلمان‌ها را راه ندهید، بلکه اقدامات تروریستی انجام نشود، این‌قدر که می‌ترسند. در ایران بازار بکری دارید که خود آمریکایی‌ها می‌گویند ایران بعد از اتحادیه جماهیر شوروی بزرگ‌ترین بازار دست نخورده برای سود است. با وجود همه اینها، باز می‌خواهند با گرفتن امتیاز از ما جلو بیایند که نمی‌آیند. شما را امیدوار نگه می‌دارند که شما دنبال برجام‌های دیگر در حوزه‌های مختلف بروید. مدارک آن را دارم که در استماع کنگره آمریکا آقای کری به‌همراه آقای ادم زوبین -از معدود مقاماتی که توسط ترامپ به‌عنوان معاون وزارت خزانه‌داری آمریکا به‌خاطر برجام در جای خود ابقا شد- رسماً اعلام می‌کنند از طریق همین تحریم‌ها در حوزه موشکی و تروریسم و FAT.F می‌خواهند رشد موشکی ما را که خودشان می‌گویند تحت هیچ  عنوان نمی‌توانیم متوقف کنیم، به‌شدت کند کنیم. می‌گویند ایران که پذیرفته تحریم‌ها را بردارد پس حتماً به این اقدامات هم دست خواهد زد که تحریم‌ها برداشته شود. آقای کانتریمن معاون آقای کری می‌گوید پس اگر درد و رنجی وجود دارد با استفاده از این حربه این‌قدر روی تحریم‌ها پافشاری می‌کنیم تا درد و رنج ایرانی‌ها مضاعف شود تا رشد موشکی خود را متوقف یا بسیار کند کنند.

 

آقای صالحی وقتی با CBS صحبت می‌کند می‌گوید همین‌که آقای ترامپ در تحلیفش نامی از ایران نبرد نکته مثبتی است. همه در دنیا منتظر  این هستند که آقای ترامپ چه می‌کند. بنده عرض می‌کنم شیوه اوباما این‌طور بود که اگر یک قدم به‌عقب می‌رفتیم او دو قدم جلو می‌رفت و در نهایت یک‌قدم برمی‌گشت که ببینید من یک چیزی دادم و یک چیزی گرفتم. ولی او یک قدم جلو آمده است. آقای ترامپ برخلاف اینکه یک آدم پرخاشگر و ستیزه‌جو معرفی می‌شود اصلاً این‌طوری نیست، یعنی اگر شما یک قدم عقب بروید او 10 قدم جلو می‌آید. همین‌طور به پرخاشگری ادامه می‌دهد، اما اگر شما محکم سر جای خود بایستید، به‌خاطر دیدگاه نسئت گرفته از مسائل اقتصادی نه می‌تواند و نه اصلاً برای او می‌ارزد که تهدید نظامی داشته باشد، بنابراین اگر شما محکم بایستید اگر عقب نرود به‌هیچ عنوان جلوتر از آن نمی‌تواند بیاید. اما اگر اندکی بخواهیم سر خم کنیم و امتیازاتی بدهیم قطعاً به فشارها آن‌قدر ادامه می‌دهد که شما صد‌ها قدم عقب بروید. بنابراین ما نیازمند یک دولت و سیاست خارجه هستیم که در مقابل زیاده‌خواهی‌های آمریکا که به ما بسیار بدهکار است ایستادگی کند.

۰ نظر ۰۶ بهمن ۹۵ ، ۲۰:۳۴
حسن حیدری