حضرت امام خامنه ای: نگذارید احساس غیرت انقلابی و تکلیف در مقابل انقلاب، در دلهای شما ضعیف بشود و فرو بنشیند. مثل کسی که از خانواده و حرم و ناموس خوددفاع میکند،ازانقلاب وارزشها و دستاوردهای آن،همین طور دفاع کنید بایگانی تیر ۱۳۹۵ :: فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

خواستۀ ما: اینترنت باید ملّی، امن، پرسرعت، ارزان و پاک باشد

فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

خواستۀ ما: اینترنت باید ملّی، امن، پرسرعت، ارزان و پاک باشد

دیدگاه و باور ما: فضای مجازی در خدمت صدورانقلاب، اقتصاد مقاومتی، صادرات غیر نفتی، نهضت تولید علم، جنبش نرم افزاری، ایجاد اشتغال پایدار، مبارزه با امپریالیسم واستکبار ستیزی یا مهدی ادرکنی
فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

حضرت امام خامنه ای (حفظه الله تعالی): ۱۳۹۴/۰۶/۱۸
«ان‌شاءالله تا ۲۵ سال دیگر، به توفیق الهی و به فضل الهی چیزی به نام رژیم صهیونیستی در منطقه وجود نخواهد داشت.»

بایگانی
پیوندها

۲۶۷ مطلب در تیر ۱۳۹۵ ثبت شده است

حضرت امام خمینی سلام الله علیه:

«مسئولان ما باید بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست. انقلاب مردم ایران نقطۀ شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجت ـ ارواحنافداه ـ است که خداوند بر همۀ مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد. باید دولت جمهوری اسلامی تمامی سعی و توان خود را در ادارۀ هر چه بهتر مردم بنماید، ولی این بدان معنا نیست که آنها را از اهداف عظیم انقلاب که ایجاد حکومت جهانی اسلام است منصرف کند...من بار دیگر از مسئولین بالای نظام جمهوری اسلامی می‌ خواهم که از هیچ‌کس و از هیچ‌ چیز جز خدای بزرگ نترسند و کمرها را ببندند و دست از مبارزه و جهاد علیه فساد و فحشای سرمایه‌ داری غرب و پوچی و تجاوز کمونیزم نکشند که ما هنوز در قدم‌های اول مبارزۀ جهانی خود علیه غرب و شرقیم.»

۰ نظر ۱۸ تیر ۹۵ ، ۰۳:۰۰
حسن حیدری
۰ نظر ۱۸ تیر ۹۵ ، ۰۲:۵۷
حسن حیدری
«آیت‌الله مکارم شیرازی» در پاسخ به یک استفتاء، نظر خود را درباره حجاب دخترانی که در خارج از کشور مشغول تحصیل هستند و مجبور به ترک حجاب می‌شوند، اعلام کرد.
«آیت‌الله مکارم شیرازی» در پاسخ به یک استفتاء، نظر خود را درباره حجاب دخترانی که در خارج از کشور مشغول تحصیل هستند و مجبور به ترک حجاب می‌شوند، اعلام کرد.
به گزارش رجانیوز: «آیت‌الله مکارم شیرازی» در پاسخ به یک استفساء، نظر خود را درباره حجاب دخترانی که در خارج از کشور مشغول تحصیل هستند و مجبور به ترک حجاب می‌شوند، اعلام کرد.
 
در سوالی که در این رابطه پرسیده شده آمده است: «اخیرا فتوای حضرتعالی را در مورد دخترانی که در خارج تحصیل و آنها را مجبور به ترک حجاب می‌کنند، در سایت‌های مختلف منتشر کرده‌اند و برخی از این فتوا، سوءاستفاده می‌کنند.
 
در این فتوا آمده است:
 
"با توجه به اینکه اگر دختران مسلمان و متدین دروس عالی را نخوانند تنها افراد بی بند و بار و لامذهب پست‌های مهم را اشغال می‌کنند، به افراد متدین اجازه داده می‌شود که حجاب را در خصوص مواردی که ضرورت دارد، رعایت نکنند، ولی در غیر موارد، حتما مراعات نمایند."
 
لطفا توضیح بیشتری بفرمایید.
 
پاسخ:
 
«شک نیست که حجاب بانوان در اسلام، از ضروریات این دین مبین است و حتی غیر مسلمانان نیز می‌دانند که این مسئله از احکام مسلّم اسلام می‌باشد و لذا در بسیاری از موارد، خود را ملزم می‌بینند که با آن کنار بیایند.
 
البته هر حکمی می‌تواند در مقام ضرورت، استثنایی داشته باشد، مثلا: اگر بانویی بیمار شد و پزشک همجنس حضور نداشت، ضرورت اقتضا می‌کند که به پزشک غیرهمجنس مراجعه کند و معاینات او ممکن است بدون ترک حجاب، میسّر نشود؛ در چنین موردی از باب ضرورت و به مقدار ضرورت، اجازه کشف حجاب به آن بانوی مسلمان داده می‌شود.
 
و همچنین در مورد تحصیلات لازم که اگر نداشته باشد، با مشکلات مهمی (خودش یا جامعه اسلامی) مواجه می‌شود، به عنوان ضرورت، اجازه ترک حجاب داده می‌شود؛ آن هم به مقدار ضرورت یعنی در خصوص آنجا که الزام قطعی بر ترک حجاب است _ یعنی تا محل درس با حجاب می رود و در محوطه درس که الزام به ترک حجاب است، ترک می کند و در بازگشت بلافاصله حجاب را حفظ می کند_
 
با توجه به آنچه گفتیم، توضیح کافی برای فتوای گذشته داده شد. امیدواریم همه عزیزان به وظیفه شرعی خود در این امر عمل کنند و ان شاء الله سوء استفاده ای از فتوای مذکور نشود.»
 
منبع: پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مکارم شیرازی
۰ نظر ۱۸ تیر ۹۵ ، ۰۲:۵۰
حسن حیدری

تجمّل گرایی در لغت و در عرف - مطالب و مقالات اجتماعی و مذهبی

۰ نظر ۱۸ تیر ۹۵ ، ۰۲:۴۸
حسن حیدری


ردیف

پایگاه خبری

مدیرمسئول

١

تابناک

عرب لو - صادق

٢

شفقنا

حسینی توسل - مجتبی

٣

ورزش٣

شاملو - مهدی

٤

عصر ایران

محمدی - جعفر

٥

فرارو

خوشوقت - محمدحسین

٦

الف

مقدم - بیژن

مشرق

داوری - رضا

٨

انتخاب

فقیهی - مصطفی

٩

رجانیوز

نیلی احمدآبادی - میثم

١٠

نسیم آنلاین

شجاعیان زنجانی - محمد

١١

فردا

مفتاح - محمدصالح

١٢

نامه نیوز

پورمحمدی - علی

١٣

خبرنامه دانشجویان ایران

خضریان - علی

١٤

سینماپرس

الهی نیا - سعید

١٥

حج

نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت

١٦

بورس٢٤

قهرمانی - رضا

١٧

سینما سینما

کثیریان - کیوان

١٨

نخست

پاکباز خسرو شاهی - علی

١٩

سیتنا

فاتح - مسعود

٢٠

پارسینه

هدایتی آذری - بهمن

٢١

روزنو

صالح آبادی - حامد

٢٢

٥٩٨

رضائی - محمد حسین

٢٣

عصر هامون

طهرانی مقدم- محمدهادی غلامحسین

٢٤

خرداد خبر

عابدپور - امیر

٢٥

عصر خبر

غمخوار بین کلایی - علیرضا

٢٦

تین

ذهبیون - مسعود

٢٧

٥٥ آنلاین

غرضی - سیدمحمدزهیر

٢٨

اقتصادآنلاین

سیدمحمدصادق الحسینی

٢٩

ستاره ها

فیاض - سیدهادی

٣٠

امید هسته ای ایران

برزگر - جلال

٣١

هنرنیوز

شمقدری - روح اله

هشت صبح

احسان تقدسی

٣٣

شاینا

مفتخری مظاهری - علیرضا

٣٤

بی باک

موسوی - سیده سعیده

٣٥

ایران اکونومیست

آستانی - سید مهدی

٣٦

رودآور

زنگنه - فاطمه

دیار میرزا

محمدپور - امیر

٣٨

شهدای ایران

احمدی - کبری

٣٩

تارود

شرافت - محمد

٤٠

صابر نیوز

امیری- سلمان

٤١

ایلام بیدار

عطایی - سعید

٤٢

یافته

قاسمی- عبدالرضا

٤٣

گرو

سهرابی - مهدی

٤٤

کاوشگران روابط عمومی

خجسته نیا - محمد

٤٥

فوتسال

اردهالی - سیدحامد

٤٦

سیرانا

باقری- محمود

٤٧

صبح مشهد

محمدی ابرده- سید محمد

٤٨

گفتگوی نیوز

مازنی - محمدمهدی

 

 


۰ نظر ۱۸ تیر ۹۵ ، ۰۲:۴۶
حسن حیدری
 هفده سال پس ازآشوب نیابتی 78 وهفت سال پس از فتنه 88 هنوز هم عوامل اصلی ای پروژه های ضد امنیت ملی ، به مجازات که سزاوار شان است نرسیده اند هیچ، که با ژست مظلومیت طلبکار هم شده اند. آنها قرار بود نقشی را بازی کنند که بعد ها داعش و بقایای حزب بعث و نیز جبهه النصره و احرار الشام در عراق و سوریه به اجرا گذاشتند.
تأملاتی در آشوب نیابتی تیر ماه 1378
 

جایگزینی داعش به جای فتنه گران، برای پازل امریکا در غرب آسیا/ عوامل اصلی آشوب نیابتی 78، هفده سال بعد طلبکار شده اند

هفده سال پس ازآشوب نیابتی 78 وهفت سال پس از فتنه 88 هنوز هم عوامل اصلی ای پروژه های ضد امنیت ملی ، به مجازات که سزاوار شان است نرسیده اند هیچ، که با ژست مظلومیت طلبکار هم شده اند. آنها قرار بود نقشی را بازی کنند که بعد ها داعش و بقایای حزب بعث و نیز جبهه النصره و احرار الشام در عراق و سوریه به اجرا گذاشتند.

محمد ایمانی-رجانیوز: 1- فردا هفدهمین سالگرد آغاز آشوب در 18 تیر 1378 است. ماجرا ظاهرا با زد و خورد پلیس و دانشجویان در کوی دانشگاه تهران شروع شد اما عمق ماجرا به معادلات بزرگ امنیتی در غرب آسیا (خاورمیانه) بر می‌گشت. در حقیقت آمریکا و اسرائیل با بخشی از سیاستمداران دولتی و احزاب و مطبوعات اصلاح طلب به تعامل رسیده بودند؛ البته جریان داخلی نقش پیاده نظام را داشت و به وقت اقتضا حتی شعار عبور از خاتمی را  -که «گورباچف»  نقشه معرفی می شد - در دستور کار قرار داد.

2- رهبر معظم انقلاب در خطبه‌های دیروز نماز عید فطر فرمودند جنگ های(نیابتی) سوریه و یمن درجهت حذف مسئله فلسطین و رژیم اشغالگر صهیونیستی از کانون توجه ملت های مسلمان منطقه است. این جنگ نیابتی علیه  محور مقاومت (ایران، عراق، سوریه، لبنان، یمن، بحرین) درحوزه منطقه ای به شکل عریان در جریان است  و حتی تا نزدیکی مرز های ما در عراق (جلولا ) و افغانستان  و پاکستان پیش آمد ، اما در داخل ایران قالب دیگری داشته است؛ همان که شیمون پرز در سال 88 گفت « جنگ با ایران از داخل مرزهای این کشور آغاز می شود وسبز ها به نیابت از ما می جنگند». اگر آمریکایی ها به دنبال اجرای مدل فروپاشی شوروی در ایران بودند، صهیونیستها توقع مشابهی از ماجرای 18تیر داشتند؛چنان که نخست وزیر این رژیم 22 تیر ماه 78 اعلام کرد « گزارش جزء به جزء بحران در ایران را از موساد دریافت می‌کنم. آشوب در تهران کل معادلات صلح خاورمیانه(سازش و معامله فلسطین) را به نفع اسرائیل تغییر خواهد داد.»

3-اما فقط پرز نبود که آشوبگران را پیاده نظام اسرائیل توصیف کرد. روزنامه نشاط با سردبیری شمس الواعظین (نزدیک به نهضت آزادی و طیفی از اصلاح طلبان تندرو ) در همان روزها صراحتا از آشوبگران به عنوان « جنگجویان دلیر» !! یاد کرد . اتاق جنگ این جنگجویان در  برخی پایگاه های مطبوعاتی ، معاونت سیاسی وزارت کشور( با محوریت تاج زاده) ،معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد (با محوریت عیسی خیز و احمد بورقانی ) و برخی عناصر نفوذی در نهاد های امنیتی - که خود را در قتل های زنجیره ای پاییز 1378 و سپس انتساب  اصلاحیه قانون مطبوعات به قاتلان در 15 تیر 78 نشان دادند- شکل گرفته بود. بخش های مهمی از دولت اصلاحات در تدارک 2 ساله برای چنین آشوبی بود ، حتی اگر بعد ها گفت خاتمی شاه سلطان حسین صفوی بی عرضه و اردک لنگ است و باید از او عبور کرد.... و سرانجام خاتمی 16 آذر 1383 از سوی طیف دانشجویی این جریان هو شد.

4- سهم جریان مدعی اصلاح طلبی در این آشوب نیابتی سهم بزرگی است و این پرسش را پیش می کشد که چرا آنها در نقشه دشمن نقش ایفا کردند؟ اصلاح قانون مطبوعات در مجلس پنجم با محوریت ممنوعیت فعالیت وابستگان رژیم طاغوت و وابستگان به بیگانه ، چرا با نگرانی اصلاح طلبان مواجه شد؟روزنامه سلام وابسته به مجمع روحانیون و حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب ،چقدر به گروهک های معارض آلوده شده بود که از اصلاح قانون احساس نگرانی کرد و با نقش آفرینی موذیانه  سعید حجاریان (و دوستانش) و جعل سند اطلاعاتی سعی نمود اصلاحیه را به سعید امامی و عاملان قتل های زنجیره ای  نسبت دهد؟ همین شانتاژ ، مقدمه تحریک دانشجویان توسط طیف علامه دفتر تحکیم (وابسته به حزب مشارکت و نهضت آزادی) بود و سپس در گیری با نیروی انتظامی و ماجرای کوی و کشته شدن عزت ابراهیم نژاد که دانشجو جا زده شد . بلافاصله خونخواهی دانشجویان کشته نشده ای که ادعا می شد تعدادی از آنها کشته شدند ،تبدیل به تیتر اول روزنامه هایی مانند نشاط و فتح و خرداد ( روزنامه وابسته به عبدالله نوری اولین وزیر کشور دولت اصلاحات) شد. مشابه همین شگرد ایجاد تنش و درگیری و کشته سازی، 10 سال بعد -به بهانه تقلب در انتخابات - اجرا شد.
 5-آلمانی ها به نیابت از آمریکا کنفرانسی را برای ایران در 20 و 21 فروردین 79 تدارک کردند با عنوان « ایران بعد از انتخابات » که به کنفرانس برلین مشهور شد و محتوای آن  موضوع براندازی نیمه سخت یا جنگ هوشمند بود.« خمینی به موزه تاریخ خواهد رفت »در حاشیه همین کنفرانس عنوان شد .

حد فاصل سالهای 77 تا 79 سالهای مهمی از نظر اجرای یک پروژه امنیتی علیه ایران است. هنوز تحلیل دقیقی در باره نسبت خانوادگی عالیخانی( از عوامل اصلی قتل های زنجیره ای ) با عالیخانی ( از مقامات ساواک و ارتباط وی  با موساد و شبکه زیتون آن در رژیم پهلوی انجام نگرفته است . اگر آشوب تیر 78 از قتل های مشکوک پائیز 77 تغذیه کرد،انتخابات مجلس ششم در بهمن 78به ویژه در تهران از مظلوم نمایی این ماجرا تاثیر پذیرفت. چند ماه بعد آمریکایی ها پروژه تجزیه یوگسلاوی از طریق انتخابات و حمایت از احزاب همسو با « کوشتونیتسا » را استارت زدند، پروژه ای که آمریکا و آلمان درآن بالغ بر 77 میلیون دلار و 16 میلیون مارک هزینه کردند .دوگ شوئن رئیس موسسه« پن شوئن برلن اسوسییشن » از مهر 78 ( اکتبر 1999) پروژه بزرگ را ی دعوت سران 20 حزب مخالف حکومت یوگسلاوی کلید زد و یک سال بعد فروپاشی این کشور بزرگ و قدرتمند در قلب اروپا وارد آخرین فاز اجرایی شد.« خمینی به موزه تاریخ خواهد رفت » درحاشیه همین کنفرانس عنوان شد.


6-سازمان مجاهدین انقلاب 24 مرداد 78 بیانیه هشدار آمیزی خطاب به دفتر تحکیم صادر کرد که در آن آمده بود« جبهه ای وجود دارد که به جنبش دوم خرداد و نماد سخنگوی آن خاتمی ، اهل به چشم محلل می نگرد .این جریان هر چند که برخی قرابت ها با دوم خرداد و جنبش دانشجویی از خود بروز می دهد اما اختلاف ریشه ای ،تاریخی و ایدئولوژیک را انکار یا کتمان نمی کند». با وجود این آگاهی ، به مرور پیوند طیفی موثر از اصلاح طلبان با جریان ضد انقلاب عمیق تر شد. جریانی آقای روحانی در سخنرانی حماسه 23 تیر78رسما از آنها به عنوان مزدوران آمریکا و اسرائیل نام برد به تدریج مدعیان اصلاح طلبی را در خود مستحیل ،هضم و مسخ کردند و خروجی آن در همراهی امثال خاتمی و موسوی و تاجزاده و نبوی و ... به نمایش درآمد. این، محصول عدم رعایت تقوای جمعی و غنیمت طلبی به هر قیمت بود. کنفرانس برلین یک سال بعد( اردیبهشت 79) در سمینار استنفورد آمریکا پیگیری شد و ضمن آن « گیل لاپیدوس » متخصص امور شوروی سابق صراحتا از بازسازی پروژه فروپاشی شوروی علیه ایران گفت و اینکه خاتمی ، گورباچف نقشه است .هر چند رهبر انقلاب کوشیدند خاتمی را نجات دهند و فرمودند خاتمی گورباچف و ایران شوروی نیست اما خاتمی با سقوط های بعدی نشان داد گروگان گرفته شده یا آمریکایی ها از او « آتو » دارند.

7-رهبر معظم انقلاب اردیبهشت 79 ار داستانی غم انگیز سخن گفتند ؛اینکه دشمن برای تشویش افکار عمومی و ایجاد اختلاف و بدبینی مردم نسبت به نظام پایگاه مطبوعاتی زده و این طیف مشغول شارلاتانیسم مطبوعاتی هستند. دو سال پیش از آن مهاجرانی وزیر ارشاد درباره روزنامه های جامعه و توس تصریح کرد که « آنها با به خدمت گرفتن برخی روزنامه نگاران رژیم شاه   دنبال تشنج آفرینی هستند و خاتمی را گورباچف وخود را یلتسین تلقی می کنند. آنها سخنگوی نهضت آزادی هستند اما خود را طرفدار دوم خرداد جلوه می دهند. آنها با کسانی همکاری می کنند که با نفس دین مسئله دارند و گروه هایی که در سال 60  به هم پیوستند و مقابل انقلاب ایستادند، مانند جبهه ملی ، نهضت آزادی و حتی گروه های مارکسیست».

8- هفده سال پس ازآشوب نیابتی 78 وهفت سال پس از فتنه 88 هنوز هم عوامل اصلی ای پروژه های ضد امنیت ملی ، به مجازات که سزاوار شان است نرسیده اند هیچ، که با ژست مظلومیت طلبکار هم شده اند. آنها قرار بود نقشی را بازی کنند که بعد ها داعش و بقایای حزب بعث و نیز جبهه النصره و احرار الشام در عراق و سوریه به اجرا گذاشتند.

پی نوشت -
درباره تجدید نظر طلبی و بحران زیستی افراطیون مدعی اصلاح طلبی ، به تفصیل در مجموعه 6 جلدی «اصلاحات و ضد اصلاحات» به ویژه«شارلاتانیسم مطبوعاتی » ،«عبور ازطوفان»و «کمیته ایکس» نوشته ام.

۰ نظر ۱۸ تیر ۹۵ ، ۰۲:۴۲
حسن حیدری

حضرت امام خامنه ای (مدظله العالی):     ۱۳۹۵/۰۴/۱۶

«چه کسى این نطفه‌ى ناپاک تروریسم را در دنیاى اسلام ترویج میکند؟ در زبان، همه از تروریسم تبرّى میجویند و گاهى على‌الظّاهر یک تظاهر عملى هم علیه تروریسم میکنند -به تعبیر رئیس جمهور محترم یک ائتلاف ظاهرى و دروغین و مصنوعى علیه تروریسم تشکیل میدهند- امّا در باطن این‌جور نیست؛ در باطن تروریسم را ترویج میکنند. ما فراموش نکرده‌ایم آن روزهایى را که در اوایل قضایاى سوریه، سفیر آمریکا بلند شد رفت در بین معارضین تا به آنها دلگرمى بدهد و آنها را وادار کند که یک منازعه‌ى سیاسى را تبدیل کنند به یک جنگ داخلى. این کار کوچکى است؟ خب منازعات سیاسى در خیلى از کشورها هست؛ چرا باید منازعه‌ى سیاسى را تبدیل کنند به جنگ؟ [آن‌هم‌] جنگ در خود یک ملّت و برادرکشى. بعد هم با پول و با درآمدهاى نفتى حرام، جوانهایى را از اطراف و اکناف جمع کنند [و به آنجا] متوجّه کنند؛ در سوریه یک‌جور، در عراق یک‌جور. حالا که دیگر گسترش پیدا کرده است؛ در بنگلادش، ترکیه و دیگر جاها. اینها است که دنیاى اسلام را دچار این بدبختى‌ها میکند و این ناامنى را به وجود مى‌آورد. چرا ما دشمن خودمان را نمى‌شناسیم؟

بعضى خیال میکنند اینکه ما بر روى دشمنى آمریکا با ما تکیه میکنیم، ناشى از تعصّب است؛ نه، ناشى از شناخت است، ناشى از تجربه است. ما ۳۷ سال است داریم تجربه میکنیم این دشمنى‌ها را. از اوّل انقلاب اینها کمر بستند به دشمنى امام بزرگوارِ ما و حرکت عظیم او؛ از اوّل انقلاب شروع کردند به توطئه، هنوز هم دارند میکنند: سعى کردند اقوام ایرانى را علیه جمهورى اسلامى بشورانند، موفّق نشدند؛ سعى کردند عناصر وابسته را علیه مردم بشورانند، تا حدودى هم توانستند امّا مردم بر آنها غلبه پیدا کردند؛ تا امروز هم این سعى را دارند میکنند امّا ملّت بیدار است، دولت هشیار است، مسئولین آماده‌اند.»

۰ نظر ۱۸ تیر ۹۵ ، ۰۲:۳۷
حسن حیدری
حضرت امام خامنه ای (حفظه الله تعالی):    ۱۳۹۵/۰۴/۱۶
« استکبار جهانى و در رأس آنها آمریکا میخواهند این منطقه را سرگرم و مشغول به خود بکنند تا رژیم صهیونیستى نفَس راحتى بکشد؛ اینها میخواهند مسئله‌ى فلسطین را به فراموشى بسپرند، اینها میخواهند وجود یک جغرافیا و یک ملّت را انکار کنند. فلسطین یک کشور پدیدآمده‌ى جعلىِ امروزى نیست، فلسطین هزاران سال تاریخ دارد، ملّت فلسطین یک ملّت است، صاحب یک سرزمین است، صاحب یک منطقه‌ى جغرافیایى است؛ استکبار میخواهد اینها را انکار کند و ملّت فلسطین را انکار کند. این فشارهایى که امروز وحشى‌هاى صهیونیست دارند بر ملّت فلسطین وارد میکنند، اینها سیلى‌اش را خواهند خورد؛ این را بدانند. مسئله‌ى فلسطین مسئله‌ى محورى دنیاى اسلام است، مسئله‌ى فلسطین مسئله‌اى است که هیچ کشورى نباید فراموش کند؛ هیچ کشور اسلامى بلکه حتّى کشورهایى که از وجدان انسانى برخوردارند، نباید فراموش کنند که این یک مسئله‌ى اصلى است، مسئله‌ى اساسى است. یک ملّت مظلوم است، یک ملّت در محاصره است، یک ملّت دائماً دارد در طول این هفتاد سال اخیر مورد ظلم‌وستم قرار میگیرد؛ این را نباید فراموش بکنند. قضایاى دیگر دنیاى اسلام به گمان ما غالباً براى این است که این مسئله‌ى فلسطین فراموش بشود، آن‌وقت فاجعه‌آفرینى میکنند.»
۰ نظر ۱۸ تیر ۹۵ ، ۰۲:۲۷
حسن حیدری
همسر سیدمحسن موسوی:
تا زمانی که خلاف آن ثابت نشده است، وظیفه داریم که این حالت امیدواری به برگشت آنها را داشته باشیم. غیر از این نمی‌تواند باشد
به گزارش مشرق، 34 سال پیش در 14 تیرماه سال 61،چهار دیپلمات ایرانی به نام‌های سیدمحسن موسوی (کاردار سفارت ایران در لبنان)، تقی رستگار (کارمند سفارت)، کاظم اخوان (خبرنگار و عکاس خبرگزاری جمهوری اسلامی) و احمد متوسلیان (فرمانده لشکر 27 محمد رسول الله در دفاع مقدس) هنگام ورود به لبنان توسط فالانژیست‌ها ربوده و به رژیم صهیونیستی تحویل داده شدند.

 از آن زمان تاکنون اخبار ضد و نقیضی در مورد اسارت آنها در زندان‌های رژیم غاصب و حتی شهادتشان مطرح شده که به گفته همسر سید محسن موسوی همه شواهد دال بر زنده بودن آنها در زندان‌های رژیم صهیونیستی است.

روزنامه رسالت نوشت: در گفتگو با مریم مجتهدزاده لاریجانی ، همسر و همرزم سیدمحسن موسوی در مورد آخرین اخبار از وضعیت چهار دیپلمات و "بایدهای" امروز برای آزادسازی این اسرا سوال کردیم و از وی درخواست کردیم که از آخرین مکالماتش با سیدمحسن موسوی و آخرین روز دیدارشان برایمان بگوید.

وی به جملاتی که در آخرین نامه همسرش به او اشاره کرد که در آن سیدمحسن موسوی گفته بود: "سرنوشتی برای من اتفاق می‌افتد که معلوم نیست چیست. نه معلوم است که زنده‌ام و نه معلوم است که شهیدم. تا همیشه زنده باشم." اتفاقی که دقیقا رخ داد!

هرکس خبری از زنده‌بودن دیپلمات‌های ایرانی داده، ترور شده است!


رئیس سابق مرکز امور زنان و خانواده همچنین از 9 بار ترور سیدمحسن موسوی قبل از اسارت و اصابت نکردن گلوله‌هایی که به سمت او شلیک شده بود گفت و اظهار داشت: ایشان هر بار اراده‌اش راسخ‌تر می‌شد و می‌گفت: "به حقانیت راهی که می‌روم (هرلحظه) بیشتر ایمان می‌آورم (چون) احساس می‌کنم که وجودم مفید است که دشمن می‌خواهد من را از صحنه خارج کند."

وی تصریح کرد که آخرین اخبار حاکی از این است که دیپلمات‌های ایرانی زنده‌اند و در زندان‌های رژیم صهیونیستی نگهداری می‌شوند. تاکنون هر شخصی دلایلی برای زنده بودن آنها ارائه نموده، بلافاصله بعد از آن ترور شده است! مجتهدزاده همچنین خواستار پیگیری جدی موضوع توسط مسئولین در مجامع بین المللی شد و از مردم خواست که برای آزادی آنها دعا کنند. 

وی گفت: دشمن نباید فکر کند که ما به سادگی از گروگانگیری و زندانی کردن اتباع‌مان می‌گذریم! همسر سیدمحسن موسوی گفت: او فقط یک همسر برای من نبود، یک معلم، یک استاد و همه چیز برای من بود.

 ابتدا در مورد نحوه ربوده شدن همسرتان سیدمحسن موسوی در سال 61 در لبنان برایمان بگویید؟
 سیدمحسن موسوی کاردار جمهوری اسلامی ایران در سال 1361 در لبنان به همراه سه دیپلمات دیگر ربوده شد و به اسارت نیروهای فالانژ درآمد. از همان سال یکسری اخبار و اطلاعات داریم مبنی بر اینکه بازجوهای آنها در بدو اسارت، اسرائیلی و از رژیم صهیونیستی آمده بودند. بعد هم شواهد و دلایل دیگر نشان می‌دهد که آنها را تحویل رژیم صهیونیستی داده‌اند.

آخرین اقداماتی که برای آزادی دیپلمات‌های ایرانی ربوده شده توسط وزارت امور خارجه صورت گرفته، چیست؟ 
 قبلا کمیته‌ای برای پیگیری موضوع تشکیل شده بود. زمانی که شهید رکن‌آبادی سفیر لبنان بود، این کمیته فعال شد، فراخوانی داده بودند. یکسری افرادی که آنها را در زندان‌های رژیم صهیونیستی دیده بودند، در دادگاهی صحبت‌هایشان تایید شد تا بعدا بتوانند از آن در مجامع بین‌المللی استفاده کنند. نامه‌ای هم به "بان کی مون" نوشته شد و پرونده‌ای در سازمان ملل برای پیگیری باز شد. یک کمیته حقوقی هم تشکیل شد تا قضیه را به طور جدی پیگیری کند. همیشه مسئله چهار دیپلمات ربوده شده مورد پیگیری بوده است. الان هم سفارت جمهوری اسلامی ایران در لبنان، پیگیری‌هایی دارد. همه به این موضوع اهتمام جدی دارند. رژیم صهیونیستی به هیچ قانونی پایبند نیست و هیچ تعهدی را در قبال انسان‌ها به عهده نمی‌گیرد. متاسفانه سازمان‌های بین‌المللی هم استاندارد دوگانه‌ای در قبال دیپلمات‌های ما داشتند. ما می‌بینیم زمانی که در لبنان یکسری از افراد به اسارت گرفته می‌شوند، تمام مجامع بین‌المللی وارد قضیه می‌شوند و تلاش می‌کنند که معمولا هم منجر به آزادی گروگان‌ها می‌شود اما عزیزان ما با اینکه اولین قربانیان گروگانگیری در لبنان بودند، متاسفانه بعد از 34 سال هیچ سازمان و گروهی از مجامع بین المللی به طور جدی در این موضوع وارد نشده است. 

 آخرین خبر این است که آنها زنده‌اند؟!
 بله، آخرین خبر این است که دیپلمات‌های ایرانی زنده‌اند و در زندان‌های رژیم صهیونیستی نگهداری می‌شوند. تاکنون هر شخصی که دلایلی برای زنده بودن آنها ارائه نموده، بلافاصله بعد از آن، ترور شده است! ما ملاقاتی با "ایلی حبیقه" داشتیم که رهبر فالانژهای لبنان در زمان اسارت دیپلماتها بوده است. او گفت: آنها زنده هستند و در یک زندانی به نام "عتلیت" نگهداری می‌شوند. اگر شما از آن زندان بازدید کنید، آثاری که روی دیوار کنده شده به شما حقایقی را نشان می‌دهد. پسرم رفت و داخل آن زندان شد. البته زندان متروکه شده بود. یک کلمه یازهرا بر دیوار بود که "ها" زهرا مدل فارسی و ایرانی نوشته شده بود. معلوم بود که یک ایرانی آن را نوشته است. بعد از آن "ایلی حبیقه" کشته شد!

"احمد حبیب‌الله" فلسطینی بود که مسئول حقوق بشر در سرزمین‌های اشغالی بود، او هم مطرح کرد که چهار دیپلمات ایرانی زنده هستند و در زندان "عتلیت" نگهداری می‌شوند. او هم در یک تصادف کشته شد.
خیلی از افراد گفته‌اند که آنها را در زندان‌ها دیده‌اند. آمریکایی‌ها در جریان آزادسازی گروگان‌های غربی طی گزارشی که به ایران داده بودند، نوشتند: می‌گویند که اینها کشته شده‌اند ولی در مورد زمان کشته شدن تناقض‌هایی وجود دارد. یک گزارشی داریم که همان روز کشته شده‌اند، گزارش دیگری حاکی از آن است که دو سال بعد کشته شدند و گزارشی هست که نشان می‌دهد چهار سال بعد به شهادت رسیدند. این موضوع نشان می‌دهد که آنها در حال سناریوسازی هستند! وقتی تناقض مطرح می‌شود یعنی قصد در پنهان کردن حقایق هست. وقتی که با "سمیر جع‌جع" دیداری داشتیم گفت: آنها را همان روز کشتند. بعد گفت: "آنها آدم‌های با شخصیتی بودند، هر روز دعاهایی می‌خواندند که منتسب به امامان شیعه بود." (سیدمحسن موسوی هر روز دعای توسل می‌خواند) بعد گفتند: آنها را کشته‌اند و در چاهی انداخته‌اند. گفتیم: اگر در چاه هم باشند می‌توان از بقایا و "دی ان ای" تشخیص داد! بعد گفتند: اصلا در بیابان بوده است! کاملا مشخص است که آنها زنده هستند. هر دفعه به شکل متفاوتی مسئله را بیان می‌کنند که دلالت بر این دارد که دیپلمات‌ها زنده هستند.

 خواسته‌شان چیست که در طی 34 سال قصد پنهان سازی حقیقت را دارند و ضد و نقیض‌گویی می‌کنند؟ 
 هواپیمای یک اسرائیلی به نام "ران آراد" در حال بمباران مناطق لبنان ساقط می‌شود و آنها دنبال این هستند که چهار دیپلمات ما را با او معاوضه کنند! اولا ماهیت آنها کاملا متفاوت است. او فردی بوده در حال بمباران مناطق لبنان و اینها چهار دیپلماتی بودند که برای کمک به مردم لبنان رفته بودند. همسر من هم که ماموریت داشته و مسئول سفارت ایران بوده است. بین اینها فرق خیلی زیادی است. از سوی دیگر هیچکس از او خبری ندارد! اینکه او را در مقابل این چهار دیپلمات قرار می‌دهند، دلیل بر این است که آنها یک برگ برنده‌ای را به عنوان چهار دیپلمات زنده در زندان‌‌های خودشان دارند که بحث معاوضه را مطرح می‌کنند. این در حالی است که هیچ اطلاعی هم از "ران آراد" در اختیار نیست که بخواهد معاوضه‌ای بشود! یک فردی هم که آمد ادعا کرد که در زندان‌های رژیم صهیونیستی مسئول دادن غذا بوده، مطرح کرد که افرادی را دیده است و وقتی پلیس لبنان یکسری عکس به او نشان داد، عکس سیدمحسن موسوی را نشان داده و گفته که می‌آید و از او غذا می‌گیرد. از این موارد زیاد است. البته هر نوع فعالیتی هم انجام می‌شود ولی من نمی‌دانم که چرا به نتیجه‌ای نمی‌رسد! شاید اوایل که آنها را گرفته بودند باید قضیه به شکل جدی پیگیری می‌شد، شاید آن موقع کوتاهی‌هایی واقع شده که سرنوشت اینها را با پرده‌ای از ابهام مواجه کرده است.

 به نظر شما بهترین کار در این زمینه چیست و چه پیشنهادی دارید؟
 بهترین کار فعال نگه‌داشتن موضوع است. رژیم غاصب فکر نکند که این موضوع مورد فراموشی واقع شده است. چون وقتی مورد فراموشی واقع بشود، طبیعی است که اگر تا حالا آنها را زنده نگه داشته‌ باشند، اهمیتش را از دست می‌دهد!

راهی که آنها رفتند مقدس بوده و آنها آگاهانه در این راه قدم برداشتند. این طور نبوده که راهی را می‌رفتند و تصادفا به دست دشمن اسیر شدند، این طور نیست! آنها آگاهانه می‌دانستند که احتمال اسارت و شهادت برایشان وجود دارد ولی بنابر ضرورت و احساس تکلیفی که می‌کردند، در این مسیر گام برداشتند. تاکنون، نه جنازه‌ای و نه جسدی نبوده است. حتی خبری هم که در مورد شهادت آنها می‌دهند سراسر تناقض و تضاد است پس معلوم است که ساختگی است. ما وظیفه داریم تا زمانی که اجساد مطهرشان برنگشته، قضیه آنها را پیگیری کنیم. تمام دستگاه های سیاسی، تبلیغی در این خصوص تکلیف دارند. اینها تنها افرادی هستند که در دست رژیم صهیونیستی اسیر هستند. آنها نماد مبارزه با رژیم صهیونیستی هستند، به هر حال باید وضعیتشان روشن بشود! همه باید روحیه مطالبه‌گری در مورد آنها را در همه مجامع بین‌المللی داشته باشند! هر جایی سخنرانی می‌شود باید این مسئله را به عنوان موضوعی که مورد مطالبه مردم و نظام است، مطرح کنند و همیشه به عنوان یک مطلب دسته اول باشد. به نظر من، این قضیه ملی است، من این مطلب را به عنوان یک "همسر" نمی‌گویم. وقتی که روز آزادسازی خرمشهر (سوم خردادماه) وزیر محترم دفاع مطرح کرد که دیپلمات‌ها زنده هستند و آقای رضایی هم بر این مطلب تاکید کرد، دیدیم که در شبکه‌های مجازی مردم برای آزادی آنهاد دعا کردند و کامنت گذاشتند و ابراز احساسات کردند. این مسئله نشان می‌دهد که مردم ایران برای قهرمانانشان ارزش قائل هستند.  همین مطلب می‌تواند تاکیدی باشد که مسئولین به طور جدی موضوع را پیگیری کنند و در مجامع بین المللی مورد مطالبه قرار بدهند! نباید این مسئله فراموش بشود چون حائز اهمیت است. خواست ما هم این است که به آن به عنوان یک پروژه ملی نگاه کنند. آنها در راستای ماموریت و هدفشان رفتند. دشمن نباید فکر کند که ما به سادگی از گروگانگیری و زندانی کردن اتباع‌مان می‌گذریم!

 آیا شما امیدی به دیدار آقای سیدمحسن موسوی دارید؟
 همه شواهد و دلایل دال بر زنده بودن آنهاست. تا زمانی که خلاف آن ثابت نشده است، وظیفه داریم که این حالت امیدواری به برگشت آنها را داشته باشیم. غیر از این نمی‌تواند باشد. از مردم خوب کشورمان می‌خواهم که برای آزادی این عزیزان دعا کنند. زمانی، خدمت آیت الله بهجت رسیدیم و از ایشان خواستیم که برای روشن شدن وضعیت آنها دعا کنند، ایشان فرمودند: این ظرفی است که باید از دعا پر شود، هنوز از دعا پر نشده، زمانی که از دعا پر شود، ان‌شاءالله آزاد خواهند شد. توصیه‌ای هم به خواندن نماز جعفر طیار برای آزادی آنها داشتند. آن زمان یک گروهی راه‌اندازی شد و در نمایشگاه قرآن نیز افرادی برای خواندن نماز و دعا، جهت آزادی آنها داوطلب شدند. حقیقتاً اینها وظایفی است که داریم، لطفی نمی‌کنیم که می‌خواهیم منتظرشان بمانیم. این تکلیف است با تمام توان و تلاشمان حضور داریم.رژیم صهیونیستی یک رژیم غاصب است، به هیچ قواعدی پایبند نیست و هر کاری بخواهد انجام می‌دهد. باید بداند مردم نسبت به سرنوشت اتباع‌شان حساس هستند و همه مسئولین برای آزادی آنها تلاش می‌کنند. تلاش خانواده هم ویژه است. آنها باید علاوه بر وظیفه ملی، احساس عاطفه هم بکنند که موجب تلاش مضاعف ‌شود. من امیدوارم که آنها برگردند. ان‌شاءالله بتوانیم شرایطی را از نظر بین المللی ایجاد کنیم که منجر به آزادی آنها بشود. 

آیا شما و آقای سیدمحسن موسوی همرزم هم بودید، از آن دوران بگویید؟
 من 15 ساله بودم که خداوند توفیق آشنایی با ایشان را نصیبم کرد. ایشان مسیر زندگی من را عوض کرد. او فقط یک همسر برای من نبود، یک دوست، یک معلم، یک استاد و واقعا همه چیز برای من بود. در اوایل که سن کمتری داشتم من  را گام به گام پیش می‌برد. ما قبل از انقلاب، در کنار همدیگر مبارزه داشتیم. بعد از آن هم در لبنان، کنار هم بودیم. همسرم در لبنان 9 بار ترور شد که یک بار 90 گلوله به سمت ایشان شلیک شد. خود او می‌گفت: احساس می‌کردم دورم پرده‌ای از آهن کشیده شده و گلوله‌ها از کنار بینی و صورتم رد می‌شود. هیچکدام از گلوله‌ها به ایشان اصابت نکرد! رادیو رژیم اشغالگر همان موقع اعلام کرده بود که کاردار سفارت ایران در لبنان مورد ترور قرار گرفت، ولی به طور معجزه‌آسایی جان سالم به در برد! از این موارد زیاد بود. ایشان هر بار اراده‌اش راسخ‌تر می‌شد و می‌گفت: "به حقانیت راهی که می‌روم، بیشتر ایمان می‌آورم. احساس می‌کنم وجودم مفید است که دشمن می خواهد من را از صحنه خارج کند." من در این شرایط در کنار ایشان بودم. 

 در مورد آخرین دیدارتان با آقای سیدمحسن موسوی برایمان بگویید.
 آخرین دیدار ما زمانی بود که برای مرخصی کوتاه به ایران آمده بود که رژیم صهیونیستی به بیروت حمله می‌کند. او مرخصی‌اش را نیمه تمام گذاشت و گفت که من باید بروم و تکلیفم رفتن است. قبل از انقلاب همیشه می‌گفت که من شهید می‌شوم، (چون آن زمان او را گرفته بودند و شکنجه سختی هم داده بودند) بعد از انقلاب به او گفتم: دیگر شهید نمی‌شوی! گفت: مگر دشمنان ما را رها می‌کنند! همیشه هم یادم است که این شعر را زمزمه می‌کرد: "ما زنده به آنیم که آرام نگیریم، موجیم که آسودگی ما عدم ماست."

روزی که می‌خواست به سمت بیروت برود به من زنگ زد و گفت: بیروت در محاصره کامل است، من دارم می‌روم، ولی نگران شما هستم. آن موقع پسرم یک سال و چهار ماهه بود. گفتم: باید بروی؟ گفت: بله تکلیف است باید بروم. گفتم: چرا نگران ما هستی ما هم خدایی داریم. گفت: مطمئن باشید اگر من نباشم، آقا امام زمان (عج) از شما محافظت می‌کند. گفتم: این مژده بسیار خوبی است فقط آن دنیا قول بده که ما را شفاعت می‌کنی! گفت: اینکه هست. در حال بگو و بخند با هم خداحافظی کردیم. 

دو ساعت بعد رادیو رژیم صهیونیستی اعلام کرد که چهار نفر ایرانی را گرفته‌اند و بعد از آن خبرهای ضد و نقیض شروع شد. فراز و فرود در سه، چهار سال اول زیاد بود. یک مدت می‌گفتند آنها زنده‌اند، بعد می‌گفتند: نه به شهات رسیدند. دوباره دو ماه بعد می‌گفتند که آنها زنده‌اند. 

دوستان من به من گفتند:‌ در چه وضعیتی هستی؟ زنده بودن و یا شهادت؟! هنوز هم پس از گذشت 34 سال این حالت و جود دارد. جالبه در آخرین نامه‌ای که محسن برای من نوشته بود، گفته بود: دقیقا عین این کلمات: "مریم! سرنوشتی برای من است اتفاق می‌افتد که معلوم نیست، چیست، نه معلوم است که زنده‌ام و نه معلوم است که شهیدم. تا همیشه زنده باشم." دقیقا عین این اتفاق افتاد. این آخرین حرف‌هایی بود که بین من و ایشان رد و بدل شد.
۰ نظر ۱۸ تیر ۹۵ ، ۰۲:۲۲
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

خبر سیدحسن نصرالله از دیپلمات‌های ایرانی

وقتی خبر زنده بودن حاج احمد متوسلیان منتشر شد، پای صحبت همرزم او نشستیم که می‌گفت: «احمد متوسلیان کسی بود که هیچ‌کس مثل او نبود.»
به گزارش مشرق، «شواهدی مبنی بر در اسارت بودن احمد متوسلیان و همراهانش در اسرائیل بدست آمده است.» همین یک خط از وزیر دفاع کاغی بود تا نسلی که با حاج احمد خاطره داشتند و نسلی که تنها با عنوان جاویدالاثر از او یاد می‌کنند، به تکاپو بیفتند. حاج احمد زنده است و حالا به قدری به او نزدیک مدارک زیاد شده که موضوع رسانه‌ای می‌شود. قبل از اینکه این خبر منتشر شود، برنامه‌مان ود پای صحبت‌های همرزم حاج احمد در روزهای دور بنشینیم، اما روزگار تعلل ما را می‌خواست تا به روزهای آزادسازی خرمشهر برسیم و خبر زنده بودن حاج احمد همه‌جا را پر کند، تا ما هم تلفن را برداریم و از سردار «غلامرضا خسروی‌نژاد» بپرسیم به این خبر چه واکنشی نشان داده است و چرا حاج احمد برای نسل دیروز و امروز اینقدر مهم بوده است. 

من همیشه معتقد بودم متوسلیان زنده است

خسروی‌نژاد جانباز جنگ است و در کنار کسانی چون حسین قجه‌ای و جاویدالاثر متوسلیان جنگیده است، او که از شنیدن خبر زنده بودن حاج احمد خیلی شوکه نشده، می‌گوید: «باور و اعقاد قلبی من این است که ایشان زنده هستند. همیشه هم به اینکه برخی از عنوان شهید برایش استفاده می‌کنند، معترض هستم. حتی زمانی که شهرداری در ایام نوروز در برخی قسمت‌ها از این کلمه برای حاج احمد استفاده کرده بود، به دوستانی که دسترسی داشتم گفتم این غلط است و اصلا این‌طور نیست و نباید از «شهید» استفاده کرد. غیر از اینکه وزیر دفاع این حرف را زده‌اند، من از محسن رضایی هم که در همایش شهید بروجردی صحبت کرده بود، این موضوع را شنیدم.»

او توضیح می‌دهد که ۱۲ سال قبل هم به شواهدی دست پیدا کرده بودند که امکان زنده بودن حاج احمد و همراهانش را قوت می‌بخشید، اما آن زمان خیلی این موضوعات رسانه‌ای نشدند. سردار ادامه می دهد: «غیر از این‌ها باید از خاطراتی که ما به دنبال کار حاج احمد به لبنان رفته بودیم، بگویم. ۱۲ سال قبل یعنی یک سال پیش از جنگ ۳۳ روزه لبنان ما در قالب یک گروه NGO دانشجویی برای پیگیری کار حاج احمد به لبنان رفتیم، در یکی از دیدارهایی که داشتیم شیخ نعیم قاسم معاون حزب الله آمدند و دیدار کردیم. در آن‌جا ما گِله کردیم که چرا ما این‌همه راه به خاطر کشور لبنان و‌ آقای متوسلیان آمده‌ایم، تمایل داریم که با شیخ حسن نصرالله دیدار داشته باشیم . البته در آن مقطع زمانی انفحارهای زیادی در بیروت و اطراف آن اتفاق می‌افتاد  اما برای دو روز بعد هماهنگ شد که ما به دیدار حسن نصرالله برویم. با شیخ حسن درباره موضوعات مختلفی صحبت کردیم و ما گفتیم از کشور لبنان توقع داریم که پیگیری‌هایی درباره حاج احمد و همراهان‌شان داشته باشند. ایشان گفتند چندی پیش در جریان مبادله اسرا 2 قاچاقچی مواد مخدر از طریق اسرائیل به لبنان تحویل داده شد و وقتی عکس‌هایی از مفقودین را به این دو نفر نشان داده بودیم، سه نفر از دیپلماتهای ایرانی را شناسایی کرده‌اند. البته باید بگویم که احمد متوسلیان انسان ویژه‌ای بود و احتمال دارد ایشان را جدا کرده باشند و به هر حال این قاچاقچی‌ها سه نقر را شناخته بودند، کسانی‌که جز نظامی‌ها نبودند و در بخشی که جرایم عادی داشتند نگهداری می‌شدند.»

از سفر که برمی‌گردد به دیدن محمد دادبین، فرمانده نیروی زمینی ارتش که از دوستانش است، می‌رود و برایش از اتفاق‌هایی که در لبنان افتاده می‌گوید. «روز بعد با من تماس گرفتند و گفتند که آقای ناطق‌نوری قرار است به خانه‌شان بروند و از من هم خواستند که به آنجا بروم و جریاناتی که در لبنان بوده را خودم تعریف کنم. در آن‌جا آقای دادبین به آقای ناطق‌نوری گفتند که من برای پیگیری کار دیپلمات‌ها به لبنان رفته بودم و من هم شرح ماوقع را گفتم. در آن‌جا آقای نوری که در آن زمان مشاور مقام معظم رهبری بودند، به من گفتند که این حرف‌ها بایستی درست باشد؛ چون مواد مشابه ای نیز وجود دارد که بین کشورهای عربی و اسرائیل مبادله اطلاعاتی وجود داشت و بعید به نظر نمی‌آید که ما در زندان‌های نظامی و سیاسی اسرائیل دنبال حاج احمد و همراهان ایشان می‌گردیم، در حالی که آن‌ها را در زندان‌های عادی اسرائیل باشند و از همین رو هم کسی آن‌ها را ندیده باشد.»

وقتی متوسلیان کارت مجاهدین انقلاب را پاره کرد

بعد از اعلام خبر اینکه احتمال زنده بودن حاج احمد وجود دارد و این مسئله قوت گرفته است، واکنش نسل‌های مختلف به این خبر خیلی زود در شبکه های اجتماعی دیده شد و همه خواستار آزادی او بودند، از سردار می‌پسیم چه چیزی باعث می‌شود که جوان‌ها هم نسبت به حاج احمد اشتیاق داشته باشند که می‌گوید: «هر چه اخلاص در عمل بیشتر باشد، چون رضایتمندی آن برای خداست اثر عمیقی در همه روان مردم و بستر جامعه می گذارد. آقای متوسلیان خالصانه کار می‌کرد. روزی که آقای متوسلیان در پاوه بود و امام خمینی در سال ۵۸ سخنرانی داشتند و اخبار ساعت ۲ آن را پخش می‌کرد، امام گفتند که افراد سیاسی نباید در گروه‌های نظامی باشند، همان لحظه حاج احمد کارت مجاهدین انقلاب اسلامی را از جیبش در می‌آورد و پاره می‌کند و در جوی آب می‌ریزد، همان‌جا هم روی یک کاغذ استعفای خودش را می‌نوسد و فرمان رهبر را در همان لحظه انجام می‌دهد. شاهد این موضوع هنوز زنده است و تعریف می‌کند.»

خسروی‌نژاد می‌افزاید: «حاج احمد بعد از این کار مغضوب شد، چون به حرف سازمان مجاهدین اسلامی گوش نمی‌کرد، آن‌ها هم مهمات و نیرو در اختیارش قرار نمی‌دادند. شرایط را برای‌شان سخت کرده بودند، اما با روحیه‌ای که داشت و اخلاصی که در کارش داشت، کار می‌کرد. ایشان در عملیات‌هایی که داشتند پیروز میدان می‌شدند و مهمات آن‌ها را در دست می‌گرفت، چون خودی چیزی را در اختیارش قرار نمی‌داد. چون از بدنه گروه جدا شده بود و این گروه از نظر من برای رضای خدا کار نمی‌کرد با اینکه در بدنه سپاه بودند. رضا سلطانی مسئول تدارات حاج احمد بود که در عملیات فتح‌المبین شهید شد، در آن زمان برای تهیه کالا به بازار تهران می‌رفت و بر اساس ارتباطاتی که خودش داشت، شبانه چیزهایی را تهیه می‌کرد. مرکز کردستان باید به مریوان سرویس می‌داد که هیچ‌چیز نمی‌رسید. در آن زمان خودم آن‌جا ناظر بودم، همه چیز را حس می‌کنم.»

استفاده متوسلیان از تجربه های جنگ جهانی دوم 

نیروهایی که در آن مقطع به منطقه می‌رفتند، ۴۵ روز در خدمت بودند و ۱۵ روز مرخصی حساب می‌کردند و پس از آن گواهی پایان خدمت می‌دادند، این‌ها را حاج می‌گوید و خاطره‌ای از زمان خودش تعریف می‌کند: «گردان ما در این مدت یک عملیات اصلی داشت، اما حاج احمد عملیات را از ما گرفتند و یکی از آن‌‌ها ضربه زدن به عراق در خاک عراق بود. در آن زمان کسی به حاج احمد نمی‌گفت چکاری انجام دهد، استراتژی او این بود که ما باید برویم به عراق حمله کنیم تا آن‌ها مجبور شوند از نیروهای جنوبی خودش که در خوزستان مستقر هستند، استفاده کند تا در جنوب کمی وضعیت آرام شود. متولسیان یک استراتژیست نظامی بود.»

سردار آشنایی حاج احمد با فنون نظامی را در کتاب‌هایی که خوانده می‌داند و تاکید می‌کند: «بنا به گفته حاج خانم، مادر حاج احمد، ایشان برق خوانده بودند و در آن زمان زبان فنی آلمانی بوده است و به همین دلیل در کتاب‌خانه‌اش کتاب‌های به زبان آلمانی زیادی داشته است، از همین رو کتاب‌های آلمانی که در ارتباط با جنگ جهانی بوده را زیاد می‌خوانده و اطلاعات بدست می‌آورده است. چون به هر حال آقای متوسلیان که دانشگاه جنگ ندیده بود و تنها دو سال خدمت سربازی رفته بود. اما اینکه روی مسائل نظامی تسلط زیادی داشت، من فکر می‌کنم به مطالعاتی برمی‌گشت که در این زمینه داشت و تسلط زیادی به مبانی نظامی پیدا کرده بود.»

«ایستاده در غبار» ۵ درصد حاج احمد را تصویر کرده است

از او درباره «ایستاده در غبار» می‌پرسم، فیلمی که درباره حاج احمد متوسلیان ساخته شده و از ابتدای تیرماه هم در سینماها اکران می‌شود، فیلمی که عنوان بهترین فیلم جشنواره فجر را هم با خود دارد، اما سردار به نظر چندان از فیلم راضی نیست و می‌گوید: «این فیلم خیلی اشتباه دارد، کسانی در این فیلم صحبت می‌کنند که اصلا در آن صحنه نبودند، آقای عباس برقی که درباره مریوان صحبت می‌کند، اصلا یک سال و نیم بعد وارد مریوان می‌شود. در صورتی‌که افرادی مثل سیف‌الله منتظری، آقای شهبازی، تقی سلطانی از ازل با حاج احمد همراه بودند اما برای ساخت فیلم اصلا سراغ این افراد نرفته بودند. آقای رستگارپناه که در فیلم صحبت می‌کند، اصلا در مریوان نبوده و بعد از رفتن آقای متوسلیان به مریوان می‌رود. اما خب ما که می‌دانیم فلانی نبوده است، آدم‌های آن روزها زنده هستند و می‌توانند حرف بزنند.»

می‌گویم به هر حال فیلم می‌تواند تاثیر مثبت داشته باشد که تاکید می‌کند: «تاثیر مثبت دارد اما چرا ۵ درصد باشد؟ چرا نباید ۹۵ درصد باشد؟ بعد از دیدن فیلم در تماس تلفنی به کارگردان گفتم: حداکر ۵ درصد توانستید بسازید که کارگردان به من گفت «اگر توانسته باشم همین ۵ درصد را هم بسازم، الهی شکر» من گله کردم که چرا سراغ منابع اولیه نرفتید، باید بیشتر تحقیق و پژوهش صورت می‌گرفت. و باید با همه افرادی که از آن زمان هستند و در کنار حاج احمد بودند، استفاده می‌کرد.»

حاج احمد صلابت زیادی داشت

آقای متوسلیان بحث‌های اعتقادی را نزد مرحوم حق‌شناس درس گرفته بود و ایشان هم پایه‌های محکمی برای اعتقادات حاج احمد گذاشته بود، برای مثال خواهرشان که الان در یزد پزشک هستند، تعریف می‌کند که احمد در بیمارستان قلب بستری بود و من هم در مدرسه عالی پرستاری درس می‌خواندم، به اتفاق خانم سید محسن موسوی که با متوسلیان اسیر شده است، از روی دیوار با مانتو و روسری از روی دیوار پریدیم تا برای ملاقات برویم. وقتی وارد فضای اتاق شدیم که در‌های آن‌ها شیشه‌ داشت، برادرم گفت که «لطفا داخل نیایید و من حالم خوب است و شما هم بروید. من می‌گویم حجاب برتر چادر است، شما این‌طور آمده‌اید.» حتی وقتی برای او توضیح می‌دهند که نمی‌توانستند با چادر بیایند و اجازه نمی‌دادند، باز هم گفته حجاب برتر چادر است و شما هم این‌طور وارد اتاق نشوید. او صلابت زیادی داشت و همه به او گوش می‌دادند.

منبع: مهر
۰ نظر ۱۸ تیر ۹۵ ، ۰۲:۱۹
حسن حیدری