در تالار بزرگ وزارت کشور همایشی برای بزرگداشت شهید ابراهیم هادی و ۳۰۰ شهید گردانهای کمیل و حنظله با شعار «ابراهیم هادی، هادی دلها» در تاریخ ۱۹ بهمن برگزار میشود.
به گزارش مشرق، در تالار بزرگ وزارت کشور همایشی برای بزرگداشت شهید ابراهیم هادی و ۳۰۰ شهید گردانهای کمیل و حنظله با شعار «ابراهیم هادی، هادی دلها» در تاریخ ۱۹ بهمن برگزار میشود.سید محمد محمدی دبیر ستاد برگزاری همایش یاد یاران آسمانی اظهار کرد: همزمان با ایام شهادت حضرت زهرای اطهر (س) و سالروز عملیات والفجر مقدماتی به همت گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی همزمان با سالروز عملیات والفجر مقدماتی همایش بزرگداشت شهید ابراهیم هادی، علمدار کانال کمیل و ۳۰۰ جوان شهید گردانهای کمیل و حنظله با عنوان یاد یاران آسمانی در تالار بزرگ وزارت کشور برگزار میشود.
وی بیان کرد: سالروز شهادت شهیدان گردان کمیل و حنظله بهترین فرصت برای معرفی رشادتها و ایثارگریهای جوانان عاشورایی میهن اسلامی است.
دبیر ستاد برگزاری همایش یاد یاران آسمانی افزود: یکی از برجستهترین مقاطع دوران دفاع مقدس، حماسه عاشورایی پنج روز مقاومت دو گردان از رشیدترین فرزندان این مرز و بوم است که در عملیات والفجر مقدماتی با خیانت منافقین در محاصره دشمن تا دندان مسلح قرار گرفتند و پس از پنج روز مقاومت، یکی یکی به شهادت رسیدند.
وی ادامه داد: یکی از مؤثرترین راههای مقابله با خودباختگی در مقابل هجوم فرهنگ بیگانه، زنده نگه داشتن یاد شهدا، معرفی آنان به عنوان اسوههای عملی، برای جوانان عصر حاضر و دوستی و رفاقت دوسویه دائمی جوانان با شهدا است.
بیشتر بخوانید:
«سلام بر ابراهیم» جزو پُرفروشهای پاییزه کتاب
پیش بینی یک شهید دفاع مقدس از رونق پیاده روی اربعین
محمدی ادامه داد: بیشک همه شهدای گرانقدر میتوانند سرمشقهای عملی و چراغ راه هدایت جوانان قرار گیرند، لکن وقایع مقاطعی از هشت سال دفاع مقدس و شهادت مظلومانه صدها نوجوان، در نبردی عاشورایی و شباهت آن به واقعه کربلا، دل هر جوان عاشقی را شیفته این جوانمردان مینماید.
وی با اشاره به شهادت جوانان و نوجوانان دو گردان کمیل و حنظله در عملیات والفجر مقدماتی در قلب فکه یادآور شد: پس از پنج روز محاصره و تشنگی و تسلیم نشدن حتی یک نفر از این دلاورمردان از مقاطع درخشان دفاع مقدس است که به دلایل موفقیت در دستیابی به اهداف، در سه دهه اخیر مکتوم مانده و به آن پرداخته نشده است و همواره میتواند سرمشق ما در مواجهه با عداوت دشمنانمان باشد.
دبیر ستاد برگزاری همایش یاد یاران آسمانی اضافه کرد: شهید ابراهیم هادی، پهلوانی شجاع، فرماندهای دلاور، مداحی دلسوخته، استاد تهذیب نفس، شهیدی گمنام و علمدار کانال کمیل، آخرین شهیدی است که پس شهادت فرمانده گردانها فرماندهی کانال را به عهده گرفته و از پنج روز محاصره در کانال کمیل و شهادت تمامی یارانش، تنهای تنها با لبی عطشان به ملاقات خدا میرود.
وی افزود: این شهید با مجموعه خاطرات و زندگینامه خود در کتاب «سلام بر ابراهیم» که ۱۲۵ بار در قالب ۷۵۰ هزار نسخه کتاب تجدید چاپ شده است، طی سالهای اخیر توانسته به قلب صدها هزار جوان عاشق این مرز و بوم راه یافته، به عنوان اسوه ای عملی، در زندگی آنان نقشآفرینی کند و شعار امسال همایش هم که ابراهیم هادی، هادی دلها به همین دلیل انتخاب شده است. قابل ذکر است این کتاب با تیراژ ذکرشده پرفروشترین کتاب کشور در حوزه دفاع مقدس است.
محمدی بیان کرد: در این همایش که همزمان با ایام شهادت مادر سادات حضرت زهرا (س) هم است تلاش خواهیم کرد، به مدد حضرت زهرا (س) جمع بیشتری از جوانان را با این شهید بزرگوار آشنا کنیم تا در تمسک و توسل به این قهرمانان همیشه زنده در بحبوحههای زندگی، راه را گم نکرده و مسیر زندگی را با گامهای استوارتری بردارند به همین سبب ما شعار ابراهیم هادی، هادی دلها را برای این همایش انتخاب کردهایم.
وی تأکید کرد: گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی یک مجموعه کاملاً فرهنگی و مردمی است و هیچگونه وابستگی به ارگانهای دولتی و غیردولتی ندارد و تمام هزینهها نیز توسط دوستداران شهدا پرداخت میشود.
دبیر ستاد برگزاری همایش یاد یاران آسمانی بیان کرد: کار بزرگ و ملی فقط با نهضتهای مردمی ممکن است اگر دستگاه فرهنگی میخواهد موفق باشد باید جریان سازی کند تا موج مردمی راه بیفتد و بدون اغراق شهید ابراهیم هادی به تنهایی به اندازه دهها مجموعه کلان فرهنگی در هدایت جوانها تأثیر گزار بوده است.
وی با اشاره به جایگاه شهادت و شهید در فرهنگ ایران اسلامی گفت: ما به دنبال ایجاد یک طرح ملی برای مطرحشدن این قهرمانان ملی از میان دیگر قهرمانان خود هستیم، چراکه علاوه بر کرامتهای بیشمار شهدا در زندگی همه ما، شهید میتواند تا عمق ذهن و جان افراد نفوذ کند.
محمدی تصریح کرد: برای مقابله با تهاجم فرهنگی دشمن، باید نهضت رفاقت با شهدا در بین جوانان ایجاد شود. نمونه قابل مثال این نهضت با شعار رفاقت مقدمه شباهت، شباهت مقدمه مجاهدت، مجاهدت مسیر نیل به شهادت شهید ابراهیم هادی است که میتواند اسوه کامل برای جوانان و نوجوانان باشد
به گفته وی در سالهای اخیر نیز بسیاری از مدافعین حرم و شهدای گرانقدر این جهاد فراملی، با اقتدا به شهید ابراهیم هادی و تمسک به اخلاق و منش این شهید، حماسههای عاشورایی بینظیری آفریدهاند.
محمدی یادآور شد: در این مراسم که با حضور جوانان و اقشار مختلف مردم برگزار میشود، سخنران برجسته جناب استاد رائفیپور درباره مسائل امروز جوانان کشور و رابطه با شهدا و همچنین رشادتهای شهید هادی، علمدار کانال کمیل و شهدای گردانهای کمیل و حنظله، شهدای مدافع حرم و رفاقت دوطرفه با این ستارگان آسمانی سخنرانی خواهد کرد و به نقش برجسته شهید هادی در میان رزمندگان سایر کشورها، خواهد پرداخت.
وی متذکر شد: همچنین برادر دلبریان، از راویان خوشذوق دوران دفاع مقدس، به بیان رشادتها، خاطرات دوران دفاع مقدس پرداخته و حماسه شهدای دو گردان کمیل و حنظله در این پنج روز میپردازد.
دبیر ستاد برگزاری مراسم، اجرای نماهنگ معبر آسمانی توسط گروه محراب، اجرای تئاتر ابراهیم در آتش، تقدیر از رشادتهای مدافعین حرم، اکران یک فیلم سینمایی و مطرح دفاع مقدس در انتهای مراسم از دیگر برنامههای این یادواره اعلام کرد.
طبق اعلام رئیس ستاد معراج شهدای مرکز؛ پیکر مطهر ۲۸ شهیدی که اخیراً از مرز شلمچه وارد کشور شدهاند، به معراج شهدای تهران منتقل شده و عملیات شناسایی هویت پیکرهای مطهر این شهدای دفاع مقدس آغاز شد.
به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، سرهنگ ابراهیم رنگین، رئیس ستاد معراج شهدای مرکز با اشاره به آغاز عملیات شناسایی پیکرهای مطهر شهدای تازه تفحص شده دوران دفاع مقدس گفت: پیکر مطهر 28 شهیدی که اخیرا از مرز شلمچه وارد کشور شدهاند، به معراج شهدای تهران منتقل شده و عملیات شناسایی هویت پیکرهای مطهر این شهدای دفاع مقدس از امروز ، دوشنبه شانزدهم بهمن ماه 96 آغاز شده است.
پیکرهای مطهر 28 شهید تازه تفحص شده دوران دفاع مقدس در روز پنجشنبه 12 بهمن ماه 96 همزمان با سالروز ورود امام(ره) از مرز شلمچه وارد کشور شدند. این شهدا ساعت 9 صبح مورد استقبال مردم شریف آبادان، خرمشهر و کاورانهای راهیان نور قرار گرفتند. طبق اعلام سردار سید محمد باقرزاده، فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح، این شهدای تازه تفحص شده مربوط به عملیاتهای محرم، تک دشمن در سال 67، رمضان و کربلای 4 هستند و در طول یک ماه اخیر کاوش شدهاند.
وی با اشاره به شناسایی پیکرهای مطهر گفت: تعدادی از پیکرهای مطهر شهدا شناسایی شدهاند که کارهای مربوط به آنها انجام خواهد شد، برای مابقی پیکرهای مطهر نیز نمونه DNA جهت شناسایی هویت گرفته شده و آزمایش تطبیق ژنتیکی انجام خواهد شد.
رئیس ستاد معراج شهدای مرکز همچنین در ادامه با اشاره به تشییع جمعی پیکر شهدای گمنام گفت: پیکر مطهر 110 شهید گمنام که کشف آنها مربوط به چند عملیات تفحص اخیر بوده است همزمان با ایام فاطمیه برگزار میشود. اطلاعات مربوط به تعدادی از پیکرهای مطهر شهدا که در تهران و سایر استانها شناسایی شدهاند نیز هفته دیگر اعلام خواهد شد. پیکر مطهر این شهدای شناسایی شده همزمان با ایام تشییع پیکرهای مطهر شهدای گمنام توسط خانوادههایشان در زادگاه خود تشییع و تدفین خواهند شد.
رنگین با اشاره به زیارت عمومی پیکرهای مطهر شهدای گمنام در معراج شهدا گفت: امکان زیارت شهدای گمنام در روزهای پنج شنبه و جمعه یعنی 19 و 20 بهمن ماه 96 از نماز ظهر و عصر تا نماز مغرب و عشا برای عموم مردم مهیاست.
منابع رسانه ای اعلام کردند که «احمد جرار» عامل عملیات استشهادی نابلس که یک خاخام صهیونیست را به هلاکت رسانده بود، به شهادت رسید.
به گزارش مشرق، «احمد جرار» عامل عملیات استشهادی نابلس توسط نظامیان صهیونیست به شهادت رسید. نظامیان صهیونیست صبح امروز سهشنبه احمد نصر جرار مجری عملیات استشهادی نابلس را پس از یک ماه عملیات تعقیب و گریز به شهادت رساندند.
بر اساس این گزارش، نظامیان صهیونیست پس از عملیات نظامی گسترده در دو شهرک السیله الحارثیه و الیامون در غرب شهر جنین که از نیمههای شب گذشته آغاز شده بود، موفق شدند این جوان فلسطینی را به شهادت برسانند.
احمد نصر جرار فرزند یکی از فرماندهان ارشد و شهید گردانهای عزالدین قسام است که ماه گذشته میلادی یک خاخام صهیونیست را در شهرک حفات گلعاد در نزدیکی نابلس به هلاکت رساند.
صهیونیستها طی ماه گذشته چند بار برای دستگیری جرار تلاش کردند اما هر بار ناکام ماندند.
بیشتر بخوانید:
دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا روز چهارشنبه 15 آذر ماه در یک سخنرانی در کاخ سفید قدس را پایتخت فلسطین اشغالی اعلام کرد و به دولتش دستور داد مقدمات کار برای انتقال سفارت آمریکا از تلآویو به قدس را فراهم کنند. این تصمیم ترامپ با خشم فلسطینیان و محکومیتهای جهانی مواجه شد.
از لحظه تصمیم ترامپ تاکنون 15 فلسطینی بهضرب گلوله نظامیان صهیونیست و یا بر اثر حملات هوایی این رژیم بهشهادت رسیده و صدها تن نیز زخمی و یا دستیگر شدهاند.

تسنیم: سید محمود کاشانی استاد دانشگاه شهید بهشتی و فرزند ارشد آیتالله کاشانی رهبر نهضت ملی ایران، در یادداشتی در واکنش به اقدام اخیر شورای شهر تهران برای نامگذاری خیابانی به نام دکتر مصدق، نوشت که محافلی در کشور ما به رغم اتهامهای روشن خیانت مصدق به ایران میخواهند با نامگذاری خیابانی به نام مصدق، مُزد خیانت را بدهند و در واقع خیانت را در این کشور تشویق کنند.
متن یادداشت محمود کاشانی که برای تسنیم ارسال شده به شرح زیر است:
روزنامه بهار، در شماره سهشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۶ به نقل از رئیس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران تصمیم به نامگذاری معبری را به نام مصدق تأیید و افزوده است چنین تصمیمی در هفته آینده در جلسه شورای شهر مطرح خواهد شد. از سال ۱۳۷۵ خورشیدی که قانون انتخابات شوراها در مجلس به تصویب رسید و از آن هنگام چهار دورهشورای شهر در تهران تشکیل گردیده اشخاصی در شورای شهر و بیشتر از آنان محافلی که تبلیغات دائمی به سود مصدق میکنند به دنبال چنین نامگذاری بودهاند. ولی در برابر سخنان صریح و قاطع امام خمینی علیه مصدق که درباره هیچ شخص دیگری تکرار نشد نتوانستند کاری از پیش ببرند.
اکنون در انتخابات شورای شهر پنجم که در سال جاری از سوی دولت آقای روحانی برگزار شد تنی چند از اعضای این شورا به دنبال سرپوش گزاردن بر نقش مصدق در شکست نهضت ملی ایران و نامگذاری معبری به نام وی هستند. در خلال چهار دهه گذشته انبوهی از اسناد و مدارک و خاطراتِ دستاندرکاران رویدادهای دوران نهضت ملی ایران انتشار یافته و پژوهشهایی بر پایه این اسناد در ایران و جهان درباره ریشههای ناکامی این نهضت انجام شده است و اکنون میتوانیم نقش مصدق در رویدادهای این دوران را با روشنی هرچه بیشتر ترسیم کنیم. در این نوشته کوتاه تنها به واکاوی دو ادعای خلاف واقع درباره مصدق در دوران پیروزی و ناکامی نهضت ملی ایران میپردازم:
۱- ادعای ملّی کردن نفت
مهمترین افتخاری که به مصدق نسبت داده شده این است که او را پایه گذار فکر ملی کردن نفت شمردهاند. این یک دروغ تاریخی است و دلایل فراوانی بر ردّ آن وجود دارد. قرارداد نفت سال ۱۳۱۲، در مجلس دوره پانزدهم از سوی شادروان عباس اسکندری به چالش کشیده شد. وی در نطق طولانی و مستدلّ خود و اعتراضاتی که به سید حسن تقی زاده وزیر وقت دارائی و امضا کننده این قرارداد کرد سرانجام در جلسه ۳۰ مرداد ۱۳۲۷ برای نخستین بار ابتکار عمل را به دست گرفت و اعلام کرد: «دولت باید امروز صنعت نفت را ملّی اعلام بکند و خودش استخراج نفت را به دست گیرد».
ولی دولتهای ضعیفی که در این دوران قدرت را در دست داشتند به دنبال گفتوگو با شرکت نفت انگلیس و افزودن رقم اندکی بر حق امتیاز دولت ایران در قرارداد نفت سال ۱۳۱۲ بودند. در همین سال آیتالله کاشانی با بسیج عمومی مردم و برگزاری نمازهای عید قربان و عید فطر و برگزاری اجتماعات بزرگ به دنبال حفظ حقوق ملت ایران در منابع نفت و پیشگیری از دخالت دولت در انتخابات دوره شانزدهم مجلس بود. از همینرو مقامات دولتی برای هموار کردن راه تصویب قرارداد الحاقی نفت به دستاویز ترور محمدرضا شاه در دانشگاه تهران در ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ که از سوی حزب توده و احتمالاً توطئة مقاماتی انجام شده بود، آیتالله کاشانی را بازداشت و شبانه به قلعه فلک الافلاک در خرمآباد اعزام و پس از دو هفته وی را به لبنان تبعید کردند.
در پیامی که آیتالله کاشانی از لبنان برای نمایندگان مجلس شورای ملی فرستاد و از سوی سید ابوالحسن حائریزاده یزدی نماینده این مجلس در جلسه روز ۸ اردیبهشت ۱۳۲۸ خوانده شد دلایل این تبعید چنین آمده است: «تبعید این خادم اسلام و ملت با آن وضع فجیع، برای تغییر قانون اساسی و انتخابات فرمایشی و سوار کردن خیانتکاران و نورچشمان به گُردة این ملت فلکزده و مسئله نفت و تجدید بانک شاهی است».
سرانجام دولت محمد ساعد پس از توافق با شرکت نفت انگلیس، لایحه الحاقی به قرارداد نفت سال ۱۳۱۲ را روز ۳۰ تیر ۱۳۲۸ که چند روزی از مجلس دوره پانزدهم باقی نمانده بود به مجلس تقدیم کرد. هدف دولتمردان تقدیم کننده این لایحه و شرکت نفت انگلیس آن بود که نمایندگان این مجلس که نامزد دوره بعدی انتخابات بودند به مخالفت با این لایحه نپردازند. حق امتیاز دولت ایران در قرارداد سال ۱۳۱۲ برای هر یک تُن نفت که هفت بُشکه بود، ۴ شیلینگ پول انگلستان تعیین شده بود. ولی در این لایحه الحاقی در صورت تصویب، حق امتیاز ایران به ۶ شیلینگ افزایش مییافت. در آن هنگام یک پوند انگلیس برابر ۲۰ شیلینگ بود. به دیگر سخن حق امتیاز ایران در لایحه الحاقی در برابر صدور ۷ بشکه نفت، کمتر از یک سوم یک پوند در نظر گرفته شده بود. آیتالله کاشانی در همان پیامی که روز ۸ اردیبهشت ۱۳۲۸ فرستاد با پیش بینی تقدیم این لایحه الحاقی به مجلس به نمایندگان هشدار داد و گفت: «راضی نشوید نفت را که باید عمدة اصلاح بیچارگی این ملت لُخت و گرسنه از آن بشود به رایگانی به نفع اجنبی از کَفَش برود... و بالجمله جدّیت و فداکاری لازم است که با آن همه داد و بیداد و فریاد حق ملت ضایع نشود».
اقلیت کوچکی از نمایندگان این مجلس به پیام آیتالله کاشانی پاسخ مثبت دادند و دست به ایستادگی در برابر لایحه الحاقی زدند. مصدق نماینده مجلس پانزدهم نبود و در ملک کشاورزی خود به نام احمدآباد به دور از سیاست بسر میبرد و زندگی آرامی داشت. ولی در پی مراجعه یکی از نمایندگان مخالف لایحه الحاقی به او و درخواست کمک، او در همان روز ۳۰ تیر ۱۳۲۸ نامهای به نمایندگان مجلس نوشت و با شگفتی فراوان لایحه الحاقی را تأیید کرد و حداکثر خواسته او در این نامه که به خط او موجود است این بود که رقم ۶ شیلینگ حق امتیاز ایران به طلا پرداخته شود نه به پول کاغذی!
خوشبختانه نمایندگان مخالف لایحه الحاقی که حسین مکی، سید ابوالحسن حائریزاده، دکتر مظفّر بقایی کرمانی، عبدالقدیر آزاد و غلامحسین رحیمیان بودند با ایستادگی و نطقهای طولانی در مخالفت با این لایحه از تصویب آن جلوگیری کردند و دوره مجلس پانزدهم نیز به سر آمد. در انتخابات مجلس دوره شانزدهم که با مبارزات افتخارآمیز همین نمایندگان اقلیت مجلس و هواداران آیتالله کاشانی برگزار شد این نمایندگان اقلیت و آیتالله کاشانی و شخص مصدق هم با پشتیبانی آنان به مجلس راه یافتند. آیتالله کاشانی با استقبال بیمانندی روز ۲۰ خرداد ۱۳۲۹ به تهران بازگشت و یک هفته بعد روز ۲۸ خرداد در پیامی به مجلس اعلام کرد: «نفت ایران متعلق به ملّت ایران است و به هر ترتیبی که بخواهد نسبت به آن رفتار میکند و قرارداد غیرقانونی که با اکراه و اجبار تحمیل شود هیچ نوع ارزش قضایی ندارد و نمیتواند ملت ایران را از حقوق مسلّمة خود محروم کند».
از آنجا که لایحه الحاقی همچنان مطرح بود یک کمیسیون ویژه برای رسیدگی به این لایحه در مجلس تشکیل شد و مصدق به ریاست این کمیسیون انتخاب گردید. در این هنگام اداره اطلاعات شرکت نفت انگلیس بیوگرافی دقیقی از مواضع اعضای این کمیسیون تدوین و در تاریخ ۲ ژوئیه ۱۹۵۰ برابر با ۱۱ تیر ۱۳۲۹ به گونه محرمانه به انگلستان فرستاد. در بخشی از این گزارش که سپس افشاء شد دربارة نظر مصدق در موضوع لایحه الحاقی چنین آمده است: «دکتر مصدق ۶۹ ساله، نماینده تهران از ملاکین ثروتمند است. رهبر جبهه ملی و رئیس کمیسیون مخصوص مجلس برای رسیدگی به لایحه الحاقی است. آدمی است منفی باف و متنفّر از خارجیها. قبل از به قدرت رسیدن رزمآرا به «مصطفی فاتح» گفته بود که لایحة الحاقی با مقداری جرح و تعدیل میتواند به تصویب برسد. وی حتی موقعی که رزمآرا به نخست وزیری رسید به طور خصوصی به «دکتر علوی (۱) گفته بود که بی نهایت مشتاق تصویب لایحه الحاقی است و حتی در این راه با «فرمانفرمائیان» نیز تماس گرفته بود تا بیشتر با ماهیت امر آشنا شود و اعتقاد داشت که با وجود اشکالاتی که در راه تصویب آن در مجلس وجود خواهد داشت، ولی پذیرفتن چنین لایحهای توسط مجلس، قدرت دولت را به نحو قابل ملاحظهای بالا خواهد برد... (۲).
در کمیسیون نفت، سید ابوالحسن حائریزاده در سخنان خود در سوم مهر ۱۳۲۹ خواستار ملی شدن صنعت نفت شد. ولی در همین روز باز هم مصدق خواستار گفتگوی دولت با شرکت نفت انگلیس است و میگوید: «همه هم معتقد هستیم که این قرارداد الحاقی در صلاح مملکت نیست. دولت مکلف است بر طبق آن قانون دورة ۱۵]قانون ۲۹ مهر ۱۳۲۶ [ با کمپانی]شرکت نفت انگلیس [ داخل مذاکره شده و استیفای حقوق ملت ایران را بکند. این وظیفة ماست. دولت باید مذاکراتش را با کمپانی تمام بکند و نتیجه را به مجلس بگوید».
به این ترتیب مصدق در برابر اندیشه ملی کردن نفت ایستادگی میکند و به دنبال آن است که دولت رزمآرا در گفتگو با شرکت نفت انگلیس، حق امتیاز ایران را افزایش دهد و قرارداد سال ۱۳۱۲ تا پایان دورة ۶۰ ساله آن همچنان پابرجا بماند. ولی سرانجام در آبان ۱۳۲۹ پیشنهاد ملی کردن نفت تنظیم شد و آیتالله کاشانی و نمایندگان اقلیت مجلس دوره شانزدهم آن را امضا کردند، ولی مصدق از امضای این پیشنهاد خودداری کرد. تا آنکه لایحه الحاقی در آذر ماه سال ۱۳۲۹ در مجلس رد شد و در این هنگام تنها راه، ملی کردن نفت بود. با صدور اعلامیه تفصیلی آیتالله کاشانی در این زمینه، مصدق نیز با ریاکاری سرانجام به کاروان ملی کردن نفت پیوست تا بتواند بر موج نهضت ملی ایران که در ماههای پایانی سال ۱۳۲۹ درآستانه پیروزی بود سوار شود و نقش مورد نظر انگلستان را بازی کند.
در آن هنگام وابستگی مصدق به انگلستان روشن نبود. ولی اسناد نشان میدهند که روابط پنهانی مصدق با انگلیسیها به هنگام استانداری او در فارس باز میگردد. در سالهای پس از جنگ جهانی اول، فارس زیر سلطه انگلستان بود ویک نیروی نظامی خود خوانده نیز در آنجا برای گسترش نفوذ سیاسی خود که به «پلیس جنوب» شهرت داشت تأسیس کرده بودند. از آنجا که به دلیل برکنار شدن نخستوزیر در ایران در سال ۱۲۹۸ خورشیدی، مقامات سیاسی انگلستان نگران برکنار شدن مصدق از استانداری فارس و احضار او به تهران بودند، «مِستر نورمان» وزیر مختار انگلستان در ایران در بهمن ماه ۱۲۹۸ خورشیدی نامهای به نخستوزیر ایران نوشت و خواستار ابقای مصدق در استانداری فارس شد. این نامه، محرمانه بود و به مدت ۲۴ سال در دسترس نبود تا آنکه در جلسه ۱۷ اسفند ۱۳۲۲ دوره چهاردهم مجلس شورای ملی افشاء شد و در صورتجلسات مذاکرات مجلس به چاپ رسید.
با وقوع کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ و به قدرت رسیدن رضاخان، مصدق شخصاً از استانداری فارس کنارهگیری کرد و، چون به دلیل همکاری با پلیس جنوب و در هم شکستن ایستادگی تنگستانیها به خواست مِیجِر هوور، سرکنسول انگلیس در شیراز، نگران از بازداشت شدن بود به چهارمحال و بختیاری که پارهای از رؤسای عشایر آن ارتباطاتی با انگلستان داشتند رفت و به مدت سه ماه متواری بود. تا آنکه در کابینه احمد قوام در ۱۴ خرداد ۱۳۰۰ به سمت وزیر مالیه به احمدشاه قاجار معرفی شد، ولی چون در تهران نبود عبدالله خان معتمدالسلطنه به عنوان کفیل وزارت دارایی معرفی گردید. احمد قوام در ۲۹ دی ۱۳۰۰ درخواست استعفا کرد، ولی پذیرفته نشد. مصدق نیز در بهمن ماه ۱۳۰۰ خورشیدی به استانداری آذربایجان منصوب گردید. در یکی از گزارشهای کنسولگری انگلستان مربوط به رویدادهای پیش از ۳۰ بهمن ۱۳۰۰ آمده است: «محمدخان مصدقالسلطنه از طرف تهران به سمت والی غیرنظامی آذربایجان منصوب شده است. سفارت دولت پادشاهی انگلیس در انتصاب مصدقالسلطنه ذیمَدخل بوده است». (۳)
۲- ادعای کودتا علیه مصدق
با تصویب قانون ملی کردن نفت در ۲۴ اسفند در مجلس شورای ملی و ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ در سنا، مصدق توانست با بازیگریهای خود موافقت آیتالله کاشانی و مجلس را برای نخستوزیری به دست آورد. او در ۱۲ اردیبهشت ۱۳۳۰ برنامه خود را که همان خواستههای نمایندگان اقلیت مجلس دوره شانزدهم بود در دو بند پیشنهاد کرد:
۱- اجرای قانون ملی کردن نفت ۲- اصلاح قانون انتخابات مجلس و انجمنهای شهر.
وی بر پایه این برنامه از مجلس شورا و سنا رأی اعتماد گرفت و با برخورداری از پشتیبانی آیتالله کاشانی، مجلس و نیروهای متحد ملت ایران میبایست این برنامهها را اجرا کند. ولی در خلال دو سال و چهار ماه نخستوزیری خود هیچیک از این دو بند برنامه خود را که بر پایه آنها از مجلس و سنا رأی اعتماد گرفته بود اجرا نکرد. به رغم آنکه پیشنهادهای سودمندی برای حل و فصل موضوع غرامتِ ناشی از ملی کردن شرکت نفت انگلیس به وی داده شد، ولی در راستای ایجاد بنبست مالی در کشور از پیمودن هر راهی برای اجرای قانون ملی کردن نفت سر باز زد و کشور از جهت مالی دچار بحران گردید.
قانون انتخابات را نیز اصلاح نکرد و انتخابات دوره هفدهم مجلس را با همان قانون سال ۱۲۹۰ خورشیدی، ولی به مراتب بدتر از انتخاباتهای پیش از آن برگزار کرد. در انتخاباتهای دورههای ۱۴، ۱۵ و ۱۶ مجلس، تعداد ۱۳۶ نماینده بر طبق قانون انتخابات به مجلس راه مییافتند. ولی مصدق با یک تصویبنامه غیرقانونی و مُجرمانه روز ۲۹ اردیبهشت ۱۳۳۱، انتخابات دوره هفدهم را در روند برگزاری آن در ۳۳ حوزة انتخابیه متوقف و از راه یافتن ۵۶ نماینده به مجلس جلوگیری کرد. در نتیجه مجلس هفدهم تنها با ۸۰ نماینده کار خود را آغاز کرد. انگیزه مصدق از این تصمیم مُجرمانه این بود که بتواند موجبات انحلال این مجلس را فراهم کند.
در مجلس دوره هفدهم با تلاشهای آیتالله کاشانی و نمایندگان پیشگام نهضت ملی ایران، گروهی از نمایندگان شجاع و مستقل به آن راه یافته بودند و شخص آیتالله کاشانی هم به ریاست آن برگزیده شده بود و این مجلس نیرومندترین مجلس دوران مشروطیت بود؛ بنابراین توطئه منحل کردن این مجلس از سوی مصدق کار آسانی نبود. ولی ازآنجا که انگلستان توانسته بود موافقت دولت امریکا را با نخست وزیری زاهدی به دست آورد برای منحل کردن مجلس دوره هفدهم از خرداد ماه ۱۳۳۲ برنامهریزی کرد. توطئه منحل کردن مجلس با کارگردانی مصدق که در همه دوران نخستوزیری خود اجرا کننده برنامههای انگلستان بود با راه انداختن تبلیغات مسموم و ترور شخصیت آیتالله کاشانی و نمایندگان شجاع مجلس آغاز شد. از سوی دیگر دکتر بقایی استاد دانشگاه تهران را که به دلیل نقش مؤثّر در پیروزی نهضت ملی ایران همزمان از تهران و کرمان به نمایندگی مجلس برگزیده شده بود با گرفتن اقرارهایی با توسّل به شکنجه از یکی از متهمان قتل افشارطوس و به انگیزه سلب مصونیت پارلمانی از دکتر بقایی او را متهم به معاونت در این قتل کرد که این اقدامات خائنانه به نتیجه نرسید. سرانجام مصدق روز ۶ تیرماه ۱۳۳۲ در دیدار با گروهی از نمایندگان وابسته به خود، تهدید به تعطیل کردن مجلس دوره هفدهم کرد و خبر آن در روزنامهها منتشر شد.
سید ابوالحسن حائریزاده لیدر فراکسیون آزادی در مجلس بیدرنگ به این تهدید واکنش نشان داد و روز ۷ تیر به خبرنگار روزنامه اطلاعات گفت: «.. هیچ قدرت قانونی در مملکت ایران قادر نیست دستور انحلال مجلس را بدهد. نه برای شاه چنین اختیاری هست نه برای رئیس دولت ... فقط یک راه برای انحلال مجلس باقی است و آن قدرت مسلّح دیکتاتوری است که مانند محمدعلی شاه مجلس را به توپ ببندند...».
عبدالرحمن فرامرزی از نمایندگان شجاع این مجلس نیز با قلم توانای خود در بخشی از مقالهای در روزنامه «آتش» روز ۷ تیر ۱۳۳۲ در پاسخ به تهدید مصدق مبنی بر تعطیل کردن مجلس چنین نوشت: «.. در ایران یک احساسات ضد انگلیسی شدیدی به وجود آمد. ایشان]انگلیسیها]اگر با این احساسات میجنگیدند مغلوب میشدند و اگر آن را رها میکردند تمام رشتههای ایشان در ایران پنبه میشد. پس بهتر دیدند که زِبَردستترین عُمّال خود را وارد این جریان سازند و ایشان را وادار کنند که در تظاهر به دشمنی انگلیس از دیگران تندتر روند تا بتوانند عِنان این احساسات را در دست بگیرند و آن را به طرفی بکشند که به سود ایشان باشند.
بهترین ذخیرههای که برای این موقع داشتند دکتر مصدق بود و او به واسطة ریاکاری ذاتی و خصایل عوا مفریبیِ جِبِلّی و وقاحت و بیحیایی بینظیری که بتواند در برابر چشم مردمی که میداند از حقیقت حرکات و سکنات او آگاهند این طور اشک بریزد و غش کند و نَنه من غریبم در بیاورد خیلی بهتر از آن چه ایشان میخواستند رقصید...». فرامرزی در بخشی از مقاله دیگری روز ۸ تیرماه ۱۳۳۲ درپاسخ به تهدید مصدق به بستن مجلس چنین افزود: «آری، سلام بر محمدعلی شاه مخلوع و شاپشال و لیاخوف! برای اینکه آنها هزار بار از این آقای پیشوا شریفتر بودند.
آنها مخالف مشروطه بودند و گفتند ما مخالفیم. با مشروطیت جنگیدند، ولی به جای پتوی مکر و فریب، سپر شجاعت و مردانگی بر روی خود کشیدند. آنها گرگ بودند و گفتند ما گرگیم. ولی این (مصدق) گرگ بود و به صورت میش میان گلّه آمد و تا گوسفندان فهمیدند گرگ است، گلّه را از هم درید. این مردِ ریاکارِ مُزوِّر که بر اشک خود از تمساح، مسلطتر است با هر حکومتی که از قانون اندک انحرافی وزرید مخالفت کرد و بر ضد هر بیداد و ستم و حتی بر ضد هر تَرک اولایی فریاد بلند کرد تا خود به حکومت رسید و وقتی خود، عِنان حکومت را در دست گرفت از همه مستبدتر و قانونشکنتر و در نوکردن زجرها و شکنجههای کهن از همه بیباکتر بود»؛ و در بخش دیگری از همین مقاله درباره سناریوی منحل کردن مجلس از سوی مصدق گفت: «آنهایی که هم تو را و هم انگلیسیها را میشناسند میدانند که انگلیسیها برای چنین روزی تو را تربیت کردهاند و این برگهای سیاسی که تو روی میز میزنی در کارخانة لندن ساخته شده است...». آیتالله کاشانی هم در یک بیانیه تفصیلی روز ۹ تیر ۱۳۳۲ که در روزنامه اطلاعات به چاپ رسید، از مصدق به نام یک «یاغیِطاغی» (طغیانگر) یاد کرد و افزود: «هر خودسر و مطلقالعنانی که پای خود را در راه بدکاری و به خیال ایجاد دیکتاتوری و اِمحای اصول قانون اساسی بگذارد محکوم به شکست است و بر طبق قوانین مملکتی مُقدِم بر علیه مشروطیت ایران بوده و تسلیم چوبه دار خواهد شد...».
سرانجام مصدق در اجرای برنامهریزی انگلستان روز ۲۲ تیرماه تصمیم خود را به برگزاری یک رفراندوم خلاف قانون اساسی و قلابی برای منحل کردن مجلس، روز ۱۲ مرداد در تهران و روز ۱۹ مرداد در شهرستانها به رغم مخالفت گروهی از سیاست پیشهگان هوادار خود اعلام کرد. سید ابوالحسن حائریزاده که در دورههای چهارم، پنجم، ششم، پانزدهم، شانزدهم و هفدهم نمایندگی مجلس را داشت با هوشمندی ذاتی خود پرده وابستگی از چهره مصدق را کنار زد در گفتگو با خبرنگار روزنامه «آتش» روز ۲۹ تیرماه ۱۳۳۲ در پاسخ به اعلامیه هواداران مصدق گفت: «.. آقایان تصور کردهاند که مصدق علیه انگلیسیها قیام کرده و حال آنکه دکتر مصدق و فامیل و اجداد او مخلوق انگلستان هستند... مصدقالسلطنه را باید به اَشدّ مجازات رسانید. من وکلیه آنهایی که سالهاست علیه استعمار انگلستان مبارزه کردهایم هیچگاه دست از اَعمال و رویة خود بر نخواهیم داشت».
به رغم اعتراضات شدید نمایندگان مجلس و اعلام جرمهای آنان و حتی شکایت به سازمان ملل متحد علیه این رفراندوم ساختگی، سرانجام مصدق توانست با بهرهبرداری انحصاری خود از رادیو و راه انداختن تبلیغات مسموم علیه مجلس، بهرهبرداری ابزاری از حزب توده که غیرقانونی، منحلّه و وابسته به بیگانه بود، بکار گرفتن اراذل و اوباش از ملهة بدنام و حملات پی در پی به اجتماعات مسالمتآمیزی که چندین شب در خانه آیتالله کاشانی در اعتراض به منحل کردن مجلس برگزار میشد و قتل یکی از حاضران در این خانه با ۱۶ ضربة چاقو و مرعوب کردن مردم، برنامهریزی منحل کردن مجلس را روز ۱۲ مرداد در تهران و ۱۹ مرداد ۱۳۳۲ در شهرستانها به نتیجه رساند.
از شگفتیهای تاریخ نهضت ملی ایران این بوده است که رهبران این نهضت به برنامهریزی پیچیده انگلستان و انگیزة مصدق از این رفراندوم خلاف قانون اساسی که با روشهای مجرمانه انجام شد پی نبردند. هر چند که آیتالله کاشانی در اعلامیهای که روز ۷ مرداد علیه منحل کردن مجلس منتشر کرد آن را «اقدام علیه مشروطیت و قانون اساسی و قابل تعقیب و مستحقّ شدیدترین مجازات» دانست. سید ابوالحسن حائریزاده نیز در گفتگو با روزنامه اطلاعات روز ۲۱ مرداد، رفراندوم مصدق برای منحل کردن مجلس را «قیام علیه حکومت ملّی» برشمرد که در ماده ۸۲ قانون مجازات عمومی ایران برای آن کیفر اعدام پیشبینی شده بود. دکتر بقایی نیز در همین روز در نامهای به دکتر صدیقی وزیرکشور مصدق از او خواست از امضای نتایج رفراندوم خودداری کند و انحلال مجلس را «خیانت تاریخی مصدق» دانست.
سرانجام با اعلان نتایج رفراندوم ساعت ۹ شب ۲۲ مرداد از سوی وزیر کشور مصدق با فراهم شدن زمینه قانونی، صبح روز ۲۳ مرداد، محمدرضا شاه که در شمال بسر میبرد فرمان نخستوزیری زاهدی و برکناری مصدق را امضا کرد و به تهران فرستاد. فرمان برکناری مصدق ساعت ۲۳ شب ۲۴ مرداد به او ابلاغ شد و او با دو ساعت تأخیر، روی پاکت فرمان شاه رسید آن را داد. متن کلیشه این رسید به خط مصدق که ۴۱ سال بعد منتشر شد چنین است: «ساعت یک بعد از نصف شب ۲۵ مرداد ماه ۱۳۳۲ دستخط مبارک به اینجانب رسید. دکتر محمد مصدق»
مصدق فرمان شاه را «دستخط مبارک» نامید و عنوان «نخستوزیر» را هم از کنار نام و امضای خود حذف کرد که به معنی پذیرش فرمان شاه بود و از این تاریخ دیگر سِمتی نداشت. مصدق فرمان شاه را به آگاهی وزیران خود نرسانید و آن را حتی از نزدیکترین یاران خود پنهان کرد. او با تظاهر به نخستوزیری، همه موانع را از پیش پای زاهدی برداشت و بعدازظهر روز ۲۸ مرداد برای به شکست کشیدن نهضت ملی ایران قدرت دولتی را به زاهدی تسلیم کرد. تفصیل برنامهریزی انگلستان و چگونگی تسلیم قدرت دولتی از سوی مصدق به زاهدی در مقاله تفصیلی من در فصلنامه سیاست، مجلة دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران در شماره بهار سال ۱۳۸۶ آمده است.
به این ترتیب ادعای کودتا علیه مصدق در مرداد ماه سال ۱۳۳۲، دروغی بزرگتر از ادعای ملی کردن نفت از سوی او میباشد. واقعیت انکارناپذیر تاریخی این است که مصدق با منحل کردن مجلس شورای ملی دوره هفدهم، نظام دموکراسی و نهضت ملی ایران را ناکام ساخت و این حقیقتی است که آیتالله کاشانی روز ۱۱ مرداد ۱۳۳۲ در گفتگو با خبرنگاران چنین تأکید کرد: «آقایان، مقصود ما از مبارزه و قطع نفوذ انگلیس، اصلاح امور مملکت بود و از وقتی که آقای مصدق مصدر کار شدند هیچگونه اصلاحاتی در شئون مختلف کشور به عمل نیامده است بلکه روز به روز وضع بدتر شده و حکومت دموکراسی ایران را که بعد از شهریور ۲۰ به وجود آمده بود مبدّل به دیکتاتوری شدید کردند».
به این ترتیب با منحل کردن مجلس شورای ملی دوره هفدهم که نماد مشروطیت و دستاورد بزرگ نهضت ملی ایران بود مصدق ملت ایران را کَتبسته تسلیم انگلستان کرد و نفت ملی شدة ایران را بار دیگر به کنترل این دولت درآورد. بیجهت نبودکه آیتالله کاشانی که همه سرمایه سیاسی زندگی خود را در پشتیبانی از مصدق هزینه کرده بود در پاسخ به خبرنگار روزنامه «اخبار الیوم» که نظر وی را درباره کیفر مصدق پرسیده بود در یک فتوای فقهی روشن روز ۲۳ شهریور ۱۳۳۲ گفت: «طبق شرع شریف اسلامی، مجازات کسی که در فرماندهی و نمایندگی کشورش در جهاد خیانت کند مرگ است».
سید ابوالحسن حائریزاده نیز روز ۲۴ شهریور ۱۳۳۲ گفت: «محاکمه دکتر مصدق نسبت به اعمالی که قبل از عَزل ایشان انجام شده باید به وسیله اعلام جرم از طریق کمیسیونهای عرایض دادگستری مجلس با تأیید خود مجلس شورای ملی در دیوان عالی کشور صورت گیرد...».
ولی با سلطهای که انگلستان پس از شکست نهضت ملی ایران دوباره به دست آورد اجازه نداد مصدق برای اتهامهای سنگین او در دیوان عالی کشور محاکمه شود و تنها برای اتهامهای بیپایهای در مورد رویدادهای ۲۵ تا ۲۸ مرداد یک محاکمه نمایشی در دادگاه نظامی برای او برگزار کردند.
در جنگ جهانی دوم، فرانسه در سال ۱۹۴۰ به اشغال ارتش آلمان نازی درآمد و دولت فرانسه سقوط کرد. پییر لَوَل، (Pierre Laval) از شخصیتهای برجسته فرانسه که پیش از آن در سِمتهای وزیر دادگستری و وزیر امور خارجه به فرانسه خدمت کرده بود پس از اشغال فرانسه به همراه مارشال «پِتَن» در شهر «ویشی» در مرکز فرانسه در شمال غربی شهر لیون، یک دولت به ظاهر مستقل تشکیل دادند که به دولت «ویشی» شهرت یافت. مارشال پِتَن رئیس این دولت و پییر لَوَل هم معاون او شد. با حملات نیروهای مقاومت فرانسه و متفّقین از ناحیه نرماندی به ارتش آلمان در سال ۱۹۴۴، فرانسه آزاد شد و عمر دولت «ویشی» پایان یافت. لَوَل، پس از سقوط هیتلر از سوی امریکاییها در اسپانیا بازداشت شد و به فرانسه تسلیم گردید. پِتَن و لَوَل، به اتهام سازش و همکاری با اشغالگران و خیانت به کشور محاکمه شدند. لَوَل در دفاع از خود این اتهام را رد کرد و گفت: در آن زمان اگر این کار را نمیکرد، فرانسه نابود و بسیاری از فرانسویان کشته میشدند. ولی قضات دادگاه این دفاع را نپذیرفتند و مارشال پِتَن و پییر لَوَل را به اعدام محکوم کردند. ژنرال دوگل، حکم اعدام ژنرال پِتَن را به دلیل خدماتی که به فرانسه کرده بود کاهش داد و به حبس ابد تبدیل کرد، ولی حکم اعدام دربارة پییر لَوَل روز ۱۵ اکتبر ۱۹۴۵ اجرا شد.
فرانسویان، همکاری با دشمن اشغالگر را خیانت شمردند و با ردّ استدلال پِتَن و لَوَل آنان را محکوم کردند. ولی محافلی در کشور ما به رغم اتهامهای روشن خیانت مصدق به ایران میخواهند با نامگذاری خیابانی به نام مصدق، مُزد خیانت را بدهند و در واقع خیانت را در این کشور تشویق کنند تا عوامل نفوذی بیگانگان در این کشور با خیال آسوده وظایف ضدمیهنی خود را انجام دهند. ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا!
۱. دکتر حسن علوی، چشم پزشک، نماینده بوشهر در مجلس شانزدهم و عضو کمیسیون نفت
۲. اسماعیل رائین، اسناد خانة ریچارد سِدان، برگ ۲۵۴.
۳. فروپاشی قاجار و برآمدن پهلوی: گزارش کنسولگریهای انگلیس، ترجمة غلامحسین میرزا صالح، برگ ۳۱۹.
کیفیت تشرف حضرت امام به حرم بسیار دیدنی بود و ما بارها میایستادیم تا نظارهگر زیارت حضرت امام باشیم. حضرت امام ابتدا که وارد میشد، میایستاد و سلام کوتاهی میداد.
سرویس تاریخ مشرق- آیت الله «عباسعلی عمیدزنجانی» سالها در نجف شاگرد امام خمینی (ره) و از نزدیکان ایشان بود. ایشان در بخشی از خاطراتشان درباره نحوه زیارت امام خمینی (ره) مینویسد:
حضرت امام هر شب به حرم حضرت امیرالمؤمنین (ع) مشرف میشد. نظم حضرت امام را خودم به رأیالعین مشاهده کردهام. حضرت امام وقتی وارد صحن مقدس حضرت امیر (ع) میشد، دقیقا ساعت ۹ بود. معمولا حضور حضرت امام در صحن خیلی دقیق بود که گاه میشد طلاب ساعتهایشان را با ورود حضرت امام تنظیم میکردند و یا مباحثه و کارهای دیگرشان را با آن تنظیم مینمودند.

کیفیت تشرف حضرت امام به حرم بسیار دیدنی بود و ما بارها میایستادیم تا نظارهگر زیارت حضرت امام باشیم. حضرت امام ابتدا که وارد میشد، میایستاد و سلام کوتاهی میداد، بعد به سمت ضریح حرکت کرده و قسمت جلو ضریح را میبوسید. بعد در ضلعی که محاذی بالاسر امام (ع) بود، مینشست و سپس در ضلع پشت سر رأس مطهر میایستاد و «زیارت امین الله» را میخواند و بعد از زیارت امین الله چند قدم عقبتر میآمد به جایی که معمولا برای ایشان نگه میداشتند که اینجا، مکان خاصی بود که حضرت امام آنجا مینشست و در بالاسر از روی مفاتیح «زیارت جامعه» را میخواند. این از چیزهایی بود که در نجف اصلا متداول نبود که علما از مفاتیح چیزی بخوانند و آن را ناپسند میشمردند. مثلا دیده نمیشد که از مراجع، کسی مفاتیح را باز کند و از روی مفاتیح چیزی بخواند. برای خیلیها که با رویه حضرت امام آشنا نبودند، اندکاندک جا افتاد که حضرت امام به چند چیز ملتزم است: به زیارت عاشورا و نیز به زیارت جامعه، البته لزومی هم ندارد آدم اینها را حفظ بکند. بنابراین، برای حضور ذهن بیشتر حضرت امام زیارت جامعه را از روی مفاتیح میخواند و بعد از دو رکعت نماز تحیت و نیز دو رکعت نماز زیارت، دعا میفرمود.
مجموع زیارت حضرت امام را دقیقا نمیتوانم بیان کنم، چون خاطرم نیست، ولی حدود نیم ساعت یا اندکی کمتر طول میکشید. [۱]