به تازگی سفیر رژیم اسرائیل در سازمان ملل متحد، مدعی شده که ایران 82 هزار نیروی جنگجو و نظامی در سوریه را تحت کنترل و هدایت خود دارد. او بیان کرده که این اطلاعات تا پیش از این تنها در اختیار نهادهای اطلاعاتی اسرائیل بوده، ولی این رژیم اکنون تصمیم به آن گرفته که آنها را در اختیار همه جهان قرار دهد..
به گزارش «تابناک»؛ «دنی دانون» سفیر اسرائیل در سازمان ملل متحد، با بیان این ادعا که حدود 82 هزار جنگجوی نظامی در سوریه از سوی ایران هدایت و کنترل میشوند، بیان کرده است: از این تعداد 60 هزار نیروی سوری، 10 هزار نیروی نظامی از افغانستان، عراق و پاکستان، 9 هزار نیرو از حزبالله لبنان و 3 هزار نیرو، از نیروهای سپاه پاسداران هستند.
دانون همچنین در ادامه سخنان خود مدعی شد: ایران تاکنون 35 میلیارد دلار برای تجهیز و آموزش این نیروها هزینه کرده و مشغول ساخت سایت موشکی در سوریه تا همسایه اسرائیل را تبدیل به بزرگترین پایگاه نظامی دنیا کند.
وی بیان کرد: نهادهای اطلاعاتی اسرائیل این اطلاعات را از مدتها قبل به دست آورده بودند؛ اما اکنون تصمیم به افشای آن برای همه جهان میکنند. دانون دوباره با طرح مسأله هلال شیعی بیان کرد: این اطلاعات را از آن روی منتشر میکند که دنیا را متوجه خطر ایران در خاورمیانه سازد.
دانون گفته، این هزینهها و این تعداد نیروی نظامی در سوریه، تنها برای آن است که ایران درصدد است تا در بلندمدت هم اسرائیل و هم غرب و جهان آزاد را به چالش کشیده و اقدام به بیثباتسازی خاورمیانه کند.
اما پرسش اساسی این است، چرا سفیر اسرائیل در سازمان ملل متحد، اکنون اقدام به افشای تعداد نیروهای نظامی وابسته به ایران در سوریه کرده و آیا این ارقام صحت دارند یا خیر؟
این برای نخستین بار نیست که برخی مقامات و نشریات سعی در افشای تعداد نیروهای نظامی وابسته به ایران در سوریه میکنند. از زمان حضور مستشاری و مستقیم ایران در سوریه برای حمایت از دولت بشار اسد، همواره اعداد و ارقام متفاوتی از تعداد نیروهای نظامی ایران و هزینههایی که صرف تجهیز و حمایت از آنها در سوریه منتشر شده است.
این گزارشها از سال 2011 و شروع اعتراضات در سوریه با گزارشی از گاردین آغاز شد که طی آن بیان کرده بود، ایران تجهیزات شنود و رصد مخابراتی و اطلاعاتی را در اختیار بشار اسد و در راستای کنترل اعتراضات قرار داده است. به ادعای این نشریه، ایران برای تجهیز و آموزش یک ارتش سایبری در سوریه اقدام کرده بود.
در سال 2012 برای اولین بار ایران اعلام کرد، برای حمایت نظامی از بشار اسد اقدام به اعزام نیروهای مستشاری به سوریه میکند و اکونومیست برای اولین بار رقمی را در خصوص هزینههای ایران در سوریه مطرح کرد؛ رقمی که به گفته این نشریه، برابر با 9 میلیارد دلار برای کاستن فشار تحریمهای غرب بر اسد بود.
از همین زمان به بعد سلسله گزارشهای نشریات غربی در خصوص کمکهای مخفی ایران به نظامیان دولت سوریه و خود این دولت آغاز شد و طلایهدار آنها واشنگتنپست بود که در یکی از گزارشهای خود اشاره کرده بود، نظامیان حامی اسد به واسطه ایران از تجهیزات نظامی بهتر و کاربردیتری طی 2012 برخوردار شدهاند.
اما در سال 2013 برای اولین بار روزنامه ایندیپندنت اعلام کرد، ایران تصمیم به اعزام 4 هزار نیروی نظامی به سوریه کرده است. این اولین رقمی بود که نشریات غربی در خصوص شمار نیروهای نظامی ایران در سوریه منتشر میکردند. گفته میشد، این چهار هزار نیروی از نیروهای سپاه، بسیج و حزبالله لبنان هستند.
در سال 2015 نشریه والاستریت ژورنال این رقم را تا بیست هزار نیروی نظامی شیعه در سوریه افزایش داد و در اکتبر آن سال بیان کرد، این تعداد نیرو، از نیروهای شیعهای هستند که ایران برای مقابله با مخالفان و داعش در سوریه و حمایت از اسد روانه این کشور کرده و تحت هدایت و آموزش دارد.
هنوز اعداد و ارقام حمایت ایران از این تعداد نیرو مشخص نبود اما قبل از آن دمیستورا، نماینده سازمان ملل برای سوریه بیان کرده بود، ایران سالیانه شش میلیارد دلار در سوریه هزینه میکند، در حالی که رقم مؤسسه فارس، که 15 میلیارد دلار را نمایش میداد، با گفته دمیستورا تفاوتی فاحش داشت!
سرانجام کار به آنجا رسید، در آخرین اطلاعاتی که نشریات خبری و تحلیلی غربی از تعداد نیروهای ایرانی حدس و گمان زده بودند، «وار مانیتور» تعداد نیروهای نظامی ایران در سوریه را حدود 40 هزار تن برآورد ساخت.
همه اینها نشان میدهد، هیچ یک از این نشریات و نهادهای اطلاعاتی و تحلیل هیچ گاه برآورد دقیقی از تعداد نیروهای نظامی وابسته به ایران در سوریه و میزان پولی که خرج تجهیز و آموزش آنها شده است، نداشته و تنها با حدس و گمان در این مسیر قدم برداشتهاند.
اما اکنون دانون با این ادعا که اطلاعات جدیدش، اطلاعات سری بوده که اکنون تصمیم به افشای آن گرفته است، شمار نیروهای نظامی ایران در سوریه را از آخرین برآورد نشریات غربی به دو برابر افزایش داده و 82 هزار تن عنوان کرده که تاکنون 35 میلیارد دلار هزینه برای آنها شده.
نکته مهم البته نه 82 هزار نیروی نظامی بلکه رقم 35 میلیارد دلار است. آنچه به نظر میرسد، این است که دانون بعمد بر رقم 35 میلیارد دلار تأکید کرده است، چون این رقم در راستای اهداف اسرائیل و آمریکا برای دامن زدن به اعتراضات اخیر در ایران است. از همان زمان شروع اعتراضات آمریکا و اسرائیل تلاش فراوانی داشتند که از این اعتراضات داخلی جنبهای بینالمللی بسازند و بخشی از آن را مربوط به هزینههای نظامی ایران در سوریه و خاورمیانه کنند.
بیانیه ترامپ و همچنین سخنان مقامات اسرائیل، همواره در خصوص این اعتراضات انگشت خود را روی موضوع صرف ثروت ایران در سوریه و خاورمیانه فشار داده و اکنون به نظر میرسد، افشای اطلاعاتی که به ادعای دانون برای اولین بار منتشر میشود، در راستای همان خط سیر است.
شاهد این ماجرا تحلیلی است که امروز روزنامه اسرائیلی جروزالم پست با تیتر «چرا اعتراضات در ایران خاموش شد و آیا امیدی برای زنده شدن دوباره آنهاست؟» منتشر کرده. این تحلیل از «ندا امین» روزنامهنگار ایرانیالاصل مقیم قدس، در این روزنامه نوشته شده و به شکلی پررنگ در برخی از بخشهای آن موضوع اعتراض معترضان به فقر و فساد در ایران پررنگ شده و حتی به نقل از برخی معترضان، موضوع هزینه کرد نظامی ایران در سوریه و خاورمیانه پررنگ شده است.
میتوان به خوبی دریافت که مقامات اسرائیل، نگرانی چندانی از شمار دقیق نیروهای نظامی ایران در سوریه ندارند، زیرا برای اسرائیل، وجود هزار نیروی نظامی شیعه و وابسته به ایران در مرزهای سوریه با فلسطین اشغالی، همان قدر به لحاظ امنیتی دردسرساز است که حضور 82 هزار تن از آنها. دغدغههای امنیتی اسرائیل به قدری ماهوی است که بارها منجر به حمله موشکی و هوایی به تجهیزات نظامی در سوریه شده است و در نتیجه میتوان حدس زد که عدد و رقم در این میان، هرچند بر شدت این دغدغه میافزاید، در ماهیت و اصل آن تغییری ایجاد نمیکند.
موضوع حضور نظامی ایران هم در سوریه موضوع جدیدی نیست و همانگونه که گفته شد، از سال 2011 به اینسو، حدس و گمانهای فراوانی در خصوص این حضور نظامی و اندازه آن زده شده است. آنچه به نظر مهم میآید، حداقل برای مقامات اسرائیل برانگیختن واکنش، نسبت به رقم هزینههای نظامی ایران در سوریه است. 35 میلیارد دلار بالاترین رقمی است که تاکنون از هزینههای نظامی ایران در سوریه بیان شده است.
البته نمیتوان انگیزههای دانون و اسرائیل را از «افشای اطلاعات» جدید در مورد حضور نظامی ایران در سوریه به همین مسأله تقلیل داد؛ اما به خوبی میتوان حدس زد که یکی از مهمترین اهداف آنها، تحریک افکار عمومی در ایران و خارج از ایران در خصوص هزینههای این حضور نظامی در سوریه است.
در صورتی که کنوانسیون از پذیرش شروط کشورمان خودداری کند -که به یقین خواهد کرد- انتظار آن است که دولت و مجلس هرگز به این کنوانسیون تن ندهند.
به گزارش مشرق، «حسین شریعتمداری» در یادداشت روزنامه «کیهان» نوشت:
روز چهارشنبه هفته گذشته مجلس شورای اسلامی«لایحه الحاق ایران به کنوانسیون مبارزه با جرایم سازمانیافته فراملی» (موسوم به کنوانسیون پالرمو) را با ۱۳۲ رای موافق، ۸۰ رای مخالف و ۱۰ رای ممتنع تصویب کرد. الحاق به این کنوانسیون - آنگونه که درپی خواهد آمد- باز کردن پای تروریستهای وحشی به کشور و تحویل دست بسته مردم و نظام به آنهاست. تعجب نکنید، بخوانید!
۱- در ماده یک کنوانسیون پالرمو آمده است؛ «مقصود از این کنوانسیون ارتقای
همکاریها جهت پیشگیری و مبارزه موثرتر با جرایم سازمانیافته فراملی است» و
بندهای دیگر این متن ۴۱ مادهای نشان میدهد که اصلیترین هدف تعریف شده
برای این کنوانسیون، مبارزه با تروریسم از طریق قطع منابع و پشتوانههای
مالی سازمانهای تروریستی است. کشورهای عضو این کنوانسیون موظف شدهاند
حسابهای بانکی گروههای تروریستی و منابع تأمین مالی و مراکز پشتیبان آنان
را شناسایی و مسدود کرده و به فعالیت آنها خاتمه دهند.
تا اینجا شاید تصور شود که کنوانسیون پالرمو یک فراخوان بینالمللی به
منظور مبارزه با تروریسم است و جمهوری اسلامی ایران که خود یکی از
اصلیترین قربانیان تروریسم است با الحاق به این کنوانسیون میتواند برای
مقابله با تروریسم از کمک و همراهی دیگر کشورها نیز برخوردار باشد! داستان
اما، کاملا بر عکس و بهگونهای دیگر است که به آن اشاره میکنیم و به
وضوح مشاهده میشود که الحاق ایران به کنوانسیون پالرمو، این کشور را با
دستهای بسته تحویل تروریستها و حامیان تابلودار آنها خواهد داد. چرا؟!
۲- هدف اعلام شده کنوانسیون پالرمو اگرچه قطع پشتوانه و منابع مالی
گروههای تروریستی است ولی تعریف ما و غرب از«تروریسم» و گروههای تروریستی
نه فقط با یکدیگر متفاوت است بلکه در بسیاری از موارد متضاد نیز هست. به
عنوان مثال از نگاه آمریکا و متحدانش که مدیریت کنوانسیون را در اختیار
دارند، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، سپاه قدس، حزبالله لبنان، حماس، جهاد
اسلامی، انصارالله یمن، حشدالشعبی عراق و تمامی نیروهای مقاومت که برای
کسب آزادی و استقلال کشورشان با حاکمان دستنشانده آمریکا و صهیونیستها
مبارزه میکنند، تروریست نامیده میشوند و جمهوری اسلامی ایران با الحاق به
کنوانسیون پالرمو - که تازهترین دستپخت مشترک دولت و مجلس است- موظف
خواهد بود که نه فقط از حمایت نیروهای مقاومت دست بکشد، بلکه مطابق مفاد
این کنوانسیون باید بودجه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروی قدس را نیز
قطع کرده و تمامی حسابهای بانکی آنها را مسدود کند! و این اقدام
که«خودتحریمی» ترجمان دیگر آن است باید تحت نظارت بازرسان کنوانسیون صورت
پذیرد تا از انجام آن اطمینان کامل حاصل کنند!
۳- اکنون جای این سؤال است که دولت و مجلس با چهانگیزه و در پی کدام منظور
و مقصود به این الحاق ذلتبار که نه تنها با نصصریح قانون اساسی در تضاد
آشکار است، بلکه امنیت و استقلال کشور را نیز به تاراج میگذارد، تن
دادهاند؟! پاسخ دولت و مجلس آن است که الحاق جمهوری اسلامی ایران به
کنوانسیون پالرمو را با قید ۵ شرط و یک تبصره پذیرفتهایم! و این ۵ شرط که
اصطلاحا «تحفظ- Reservation» نام دارد، جمهوری اسلامی ایران را از پذیرش آن
بخش از مفاد و موادی که با قانون اساسی و بینش و منش انقلابی کشورمان
مغایرت دارد، مستثنا میکند!
این ۵ شرط که در مصوبه لایحه الحاق ایران به کنوانسیون پالرمو گنجانده شده است، عبارتند از؛
۱- جمهوری اسلامی ایران مفاد کنوانسیون حاضر از جمله مواد (۲)، (۳)، (۵)،
(۱۰) و (۲۳) آن را براساس قوانین و مقررات داخلی خود به ویژه اصول قانون
اساسی تفسیر نموده و اجرا خواهد کرد.
۲- جمهوری اسلامی ایران خود را ملزم به ترتیبات بند(۲) ماده(۳۵) این
کنوانسیون در خصوص ارجاع هرگونه اختلاف ناشی از تفسیر یا اجرای مفاد
کنوانسیون که از طریق مذاکره حل و فصل نشود، به داوری یا دیوان بینالمللی
دادگستری نمیداند. ارجاع اختلافی به داوری یا دیوان بینالمللی دادگستری
در رابطه با جمهوری اسلامی ایران تنها با رعایت مفاد اصل یکصد و سی و نهم
(۱۳۹) قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ممکن است.
۳- جمهوری اسلامی ایران در مورد مبنا قراردادن مواد (۱۵)، (۱۶) و (۱۸)
کنوانسیون در خصوص همکاری در زمینه استرداد یا معاضدت قضایی، حسب مورد
تصمیمگیری خواهد نمود.
۴- از نظر جمهوری اسلامی ایران این کنوانسیون خدشهای به حق مشروع و
پذیرفته شده ملتها یا گروههای تحت سلطه استعمار و اشغال خارجی برای
مبارزه با تجاوز و اشغالگری و اعمال حق تعیین سرنوشت وارد نخواهد نمود.
۵- پذیرش این کنوانسیون به معنای شناسایی رژیم اشغالگرصهیونیستی نخواهد بود.
تبصره- مرجع مرکزی موضوع بند(۱۳) ماده(۱۸) کنوانسیون توسط هیئت وزیران تعیین میشود.
۴- این ۵ شرط که با عنوان«حق تحفظ» در مصوبه یاد شده آمده است، همانگونه که
دولت و مجلس اعلام کردهاند میتواند آسیبها و خطراتی را که الحاق به
کنوانسیون پالرمو برای کشورمان به دنبال خواهد داشت، برطرف ساخته و بیاثر
کند اما هیچیک از این شرطها -تاکید میشود که هیچیک از آنها- در کنوانسیون
پالرمو قابل پذیرش نیست و در نهایت میتواند به عنوان یک «اعلامیه
تفسیری»!! تلقی شود، که فاقد اثر حقوقی و عملیاتی است. توضیح آنکه اعلامیه
تفسیری فقط یک موضعگیری سیاسی است که هیچ الزام حقوقی ندارد اما حق تحفظ
یک شرط است که به لحاظ حقوقی الزامآور و قابل اجرا خواهد بود.
اما، ۵ شرط مورد اشاره دولت و مجلس برخلاف آنچه ادعا کردهاند حقتحفظ
نیست و نمیتواند کمترین نقش بازدارندهای درپی داشته باشد! چرا که بر اساس
ماده ۱۹ کنوانسیون ۱۹۶۹ وین که به قانون اساسی حقوق معاهدات شهرت دارد «حق
تحفظ یا شرط در یک معاهده بینالمللی فقط هنگامی قابل پذیرش است که با
موضوع و هدف معاهده ناسازگار -Incompatable- نباشد». موضوع کنوانسیون
پالرمو قطع منابع مالی و مراکز پشتیبان گروههای تروریستی است. بنابراین
وقتی شرط ما آن است که تعریف کنوانسیون درباره تروریسم و مصداق گروههای
تروریستی را نمیپذیریم، این شرط، به زعم آنان با موضوع کنوانسیون مغایرت
دارد.
- بند ۳ از ماده ۱۹ کنوانسیون ۱۹۶۹ وین- و قابل پذیرش نخواهد بود! بر این
اساس شروط پنجگانه دولت و مجلس در حد و اندازه یک اعلامیه تفسیری که فاقد
اثر و الزام حقوقی است تنزل یافته و بودونبودش یکسان است!
۵- اکنون این پرسش در میان است که با توجه به مفاد کنوانسیون پالرمو، آیا
تن دادن ایران اسلامی به این کنوانسیون فاجعهآمیز نیست؟! از ما خواستهاند
که نه فقط از حمایت نیروهای مقاومت دست بکشیم، بلکه بودجه سپاه پاسداران و
نیروی قدس را هم صرفا به این علت که از نگاه آنان تروریست محسوب میشوند
قطع کنیم!! یعنی ایران اسلامی و مردم این مرز و بوم را دست بسته تحویل
تروریستهای وحشی تحت حمایت آمریکا و اسرائیل بدهیم! و با خودداری از حمایت
نیروهای مقاومت نظیر حزباللهلبنان، حماس، جهاد اسلامی، انصارالله یمن
و... اقتدار منطقهای خود را از دست بدهیم و به لقمهای بیدردسر برای
بلعیده شدن از سوی آمریکا و متحدانش تبدیل شویم، تا آنجا که حتی در مقابل
آلسعود فکسنی هم توان مقابله نداشته باشیم! ضمن آنکه حمایت از جبهه مقاومت
از یکسو، تکلیف الهی و اسلامی جمهوری اسلامی است که در قانون اساسی به
صراحت آمده است و از سوی دیگر این حمایت از نوع «صدقه» نیست بلکه هزینهای
است که هر دو سوی ماجرا، یعنی ایران اسلامی و جبهههای مقاومت به طور مشترک
برای تامین امنیت خود و مبارزه با قدرتهای خونریز و غارتگر و حاکمان
دستنشانده آنها میپردازند و... فقط تصور کنید اگر اینگونه نبود آیا همه
روزه شاهد جنایات وحشیانه تروریستهایی نظیر داعش و القاعده و منافقین
نبودیم؟!
۶- و این سؤال، پرسیدنی و صد البته تأسفخوردنی نیز هست که چگونه در دولت و
در میان نمایندگان تصویبکننده لایحه الحاق، کسی یافت نشده که از عواقب
الحاق ایران به کنوانسیون یاد شده ابراز نگرانی کند تا با تصویب لایحه
الحاق، فاجعه دیگری نظیر فاجعه تصویب ۲۰ دقیقهای برجام را به نظام و ملت
تحمیل نکند؟! این پرسش از آن جهت اهمیت بیشتری دارد که شواهد نشان میدهند
دولت و مجلس از فاجعهآمیز بودن الحاق ایران به کنوانسیون مبارزه با تامین
مالی تروریسم (TF) با خبر بودهاند و به همین علت ۵ شرط یاد شده را به
لایحه افزودهاند. بنابراین انتظار میرفت از مفاد ماده ۱۹ کنوانسیون ۱۹۶۹
وین (حقوق معاهدات) نیز با خبر باشند و اعلامیه سیاسی را با حقتحفظ
اشتباه نگیرند!
۷- و بالاخره در صورتی که کنوانسیون از پذیرش شروط کشورمان خودداری کند -که
به یقین خواهد کرد- انتظار آن است که دولت و مجلس هرگز به این کنوانسیون
تن ندهند و از اینکه کلاه گشاد دیگری مانند برجام بر سر نظام و ملت گذاشته
شود پیشگیری کنند.
حاج قاسم سلیمانی از شهید «حامد جوانی» بعنوان آچار فرانسه نیروهایش در سوریه یاد کرده بود. ضربههای مهلکی بر داعشیها وارد آورده که برای ترور وی نقشههایی کشیده بودند.
به گزارش مشرق، حاج «جعفر جوانی» پدر شهید مدافع حرم «حامد جوانی» با اشاره به خصوصیات اخلاقی فرزند شهید خود اظهار داشت: رشد و نمو «حامد» در فضایی مذهبی و معنوی بود و از سن پنج سالگی در هیئت فاطمیه مسجد محل با توزیع قند خادمی میکرد. از کودکی روحیه پهلوانی و ازخودگذشتگی داشت و در تمام مقاطع تحصیلی شاگرد اول مدرسه بود تا آنجا که توانایی تدریس پیدا کرده و در پایگاه مسجد کلاسهای تقویتی دایر کرد.
اینجا اگر سردار هم باشی باید شکسته شوی
پدر شهید جوانی با اشاره به علاقه ویژه فرزند شهید خود به حضرت اباعبدالله الحسین (ع)، گفت: حامد در روز عاشورا مسئولیت شستن دیگها و ظرفهای احسان عزاداران حسینی را بهعهده میگرفت و وقتی هم هیئتیها میگفتند «آقا حامد شما یک افسر هستی و بهتر است این کارها را به دیگران بسپاری»، در جواب میگفت: «اینجا جایی است که اگر سردار هم که باشی، باید شکسته شوی تا بزرگ شوی».
برای رفتن به سوریه در پوست خود نمیگنجید
حاج «جعفر جوانی» در خصوص خوشحالی فرزند خود برای اعزام به سوریه نیز تصریح کرد: در یکی از روزهای پاییز ۹۳، حامد خوشحال و خندان به خانه آمد و با ذوق و شوق خاصی گفت: «یک خبر خوب دارم». همه سرا پا گوش شدیم تا حامد دلیل آنهمه خوشحالیش را بگوید. حامد گفت: «یادتان هست که من همیشه میگفتم که ای کاش ۱۴۰۰ سال پیش به دنیا آمده بودم تا در رکاب حضرت اباعبدالله (ع) بجنگم و از خاندانش دفاع کنم؟ حالا این فرصت برایم پیش آمده تا به سوریه بروم و از خواهر حضرت اباعبدالله (ع) دفاع کنم».
مدام از کمک آمریکا به داعش میگفت
پدر شهید جوانی با بیان اینکه فرزندش پس از بازگشت از اولین مأموریت خود، خاطراتی را تعریف کرده بود، اظهار داشت: پس از اولین اعزام پسرم به منطقه و بازگشتش در اسفندماه، وی مدام از حال هوای منطقه و شرایط سخت جنگ در سوریه تعریف میکرد و با اشاره به حوادث آن روزهای جنگ سوریه، میگفت: «من در آنجا به عینیت میبینم که چگونه هواپیماهای آمریکایی به بهانه بمباران داعشیهایی که در محاصره نیروهای جبهه مقاومت بودند برای آنها با چتر اسلحه و مهمات و مواد غذایی میرسانند و به جای داعشیها نیروهای سوری و مردمی را بمباران میکنند تا راه فراری برای داعشیها باز کنند».
میدانست شهید میشود
پدر شهید جوانی در ادامه گفت: با وجود تعیین زمان عقد در روز اول فروردین، حامد به من گفت که «بابا من اکنون شرایط ازدواج ندارم. من در این دختر و خانواده ایشان هیچگونه ایرادی نمیبینم، هر ایرادی هست از من است. من نمیخواهم نام کسی در شناسنامهام ثبت شود و بعدا از آنها شرمسار شوم، چرا که اگر اینبار خدا بخواهد و من عازم سوریه شوم مدت زیادی زنده نخواهم بود».
داعشیها برایش نقشه ترور کشیده بودند
جعفر جوانی در ادامه افزود: من از همرزمان حامد شنیدم که در منطقه «لاذقیه» یک روستای شیعه نشین در محاصره تکفیریها بود و آنقدر اوضاع وخیمی داشت که حتی نظامیهای سوری برای آزادی آن پیشقدم نمیشدند. اما حامد با تخصصی که در مورد مسائل توپخانه و موشکی داشت، با برنامهریزیها و مهندسی دقیق توپخانهای و دیدهبانی، ضربههای مهلکی بر داعشیها وارد آورده و چنان وحشتی در دل آنها ایجاد کرده بود که برای ترور حامد نقشههایی کشیده بودند.
با موشک ضدتانک حامد را هدف قرار دادند
ضربات مهلک حامد جوانی به پیکره داعش به طوری بود که بسیاری از تکفیریها از دست او آواره شده بودند و زمانی که با موشک ضدتانک «تاو» مورد هدف قرار میگیرد، از چهار زاویه فیلمبرداری میشود و تا دو ماه این فیلم سر فصل خبر سایتها و شبکههای ماهوارهای داعشیها بود.
نحوه مجروحیت و شهادتش مانند حضرت ابولفضل (ع) شد
پدر شهید حامد جوانی با بغضی که دیگر تبدیل به اشک شده بود، گفت: بعد از اینکه حامد مورد هدف قرار میگیرد، یا حسین گویان به زمین میافتد و از همان روز به کما میرود. ما سوم خرداد ۹۴ از این موضوع مطلع شدیم و بعد از چهار روز با هماهنگیهای بهعمل آمده به سوریه رفتیم.
وی افزود: هنگامی که به سوریه رسیدم، چون نمیدانستم که حرم مطهر خانم زینب (س) کدام سمت است به چهار سو سلام کردم و گفتم خانم جان، در آخرین وداع با اباعبدالله الحسین (ع) خیلی بیتابی میکردید و اباعبدالله (ع) دست خود را به سینهتان گذاشت و شما آرام شدید. شما را به مادرتان حضرت زهرا (ع) قسم از برادرتان بخواهید دست خود را به سینه من نیز بگذارد و آن آرامش را به قلب من هم منتقل شود.
جعفر جوانی ادامه داد: در لاذقیه وقتی به بالای سر حامد رسیدم، از هر کس جویای حالش میشدم فقط میگفتند به مقتل حضرت ابوالفضل (ع) نگاه کن، زیرا در مورد آن حضرت هر چه نقل کرده و نوشتهاند در مورد حامد نیز صدق میکند. بر اثر اصابت موشک حامد دو دست و دو چشمش را از دست داده و برابر نظریه پزشکان ۸۰ در صد مغزش در اثر ترکش و موج انفجار از بین رفته و صورتش چنان متلاشی شده بود که قابل شناسایی نبود و در حالت کما بهسر میبرد.
سردار سلیمانی بر سر بالین مجروح حامد اشک ریخت
پدر شهید جوانی در ادامه گفت: بعد از ۲۲ روز بستری شدن در بیمارستانهای سوریه به هر نحوی بود حامد را در حالت کما با آمبولانس به فرودگاه دمشق حمل کردیم و سپس با هواپیما به تهران منتقل و در بیمارستان بقیهالله بستری شد که در همان اوایل بستری سردار حاج «قاسم سلیمانی» بر بالین حامد حاضر شد و چون چشمش به حامد افتاد اشک از چشمانش جاری شد و گفت: «من آچار فرانسه نیروهایم را در سوریه از دست دادم». حامد پس از ۴۲ روز بستری شدن در بیمارستانهای سوریه و ایران، در سوم تیرماه سال ۱۳۹۴ در سن ۲۵ سالگی به فیض شهادت نائل آمد.
نحوه شهادتش را خودش نقاشی کرده بود!
حاج «جعفر جوانی» با اشاره به اینکه حامد از ابتدا علاقه خاصی به قمر منیر بنی هاشم (ع) داشت، گفت: پسرم همانگونه که در وصیتنامهاش نوشته بود و در دفتر نقاشیهایش که هنگام شهادت در جیبش بود، نحوه شهادت خود را نقاشی کرده بود که ابوالفضلگونه به شهادت میرسد که در میان سوریها و ایرانیان نیز لقب «شهید ابوالفضلی» گرفت.
به فرمان مولایم امام خامنهای به سوریه میروم
این شهید بزرگوار در فرازی از وصیتنامه خود آورده است: ای عاشقان اهل بیت رسولالله (ص)! من خیلی آرزو داشتم که ۱۴۰۰ سال پیش بودم و در رکاب مولایم امام حسین (ع) میجنگیدم تا شهید شوم و حال وقت آن رسیده که به فرمان مولایم امامخامنهای لبیک گفته و از اهل بیت پیامبر دفاع کنم؛ لذا به همین منظور عازم دفاع از حرمین در سوریه میشوم و آرزو دارم همچون حضرت عباس (ع) در دفاع از خواهر بزرگوارشان شهید بشوم.