حضرت امام خامنه ای: نگذارید احساس غیرت انقلابی و تکلیف در مقابل انقلاب، در دلهای شما ضعیف بشود و فرو بنشیند. مثل کسی که از خانواده و حرم و ناموس خوددفاع میکند،ازانقلاب وارزشها و دستاوردهای آن،همین طور دفاع کنید بایگانی آذر ۱۳۹۶ :: فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

خواستۀ ما: اینترنت باید ملّی، امن، پرسرعت، ارزان و پاک باشد

فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

خواستۀ ما: اینترنت باید ملّی، امن، پرسرعت، ارزان و پاک باشد

دیدگاه و باور ما: فضای مجازی در خدمت صدورانقلاب، اقتصاد مقاومتی، صادرات غیر نفتی، نهضت تولید علم، جنبش نرم افزاری، ایجاد اشتغال پایدار، مبارزه با امپریالیسم واستکبار ستیزی یا مهدی ادرکنی
فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

حضرت امام خامنه ای (حفظه الله تعالی): ۱۳۹۴/۰۶/۱۸
«ان‌شاءالله تا ۲۵ سال دیگر، به توفیق الهی و به فضل الهی چیزی به نام رژیم صهیونیستی در منطقه وجود نخواهد داشت.»

بایگانی
پیوندها

۳۶۱ مطلب در آذر ۱۳۹۶ ثبت شده است

صاحب نیوز: عملیات در اطراف شهرک دوعیجی گره خورده بود‌. حتی لشکر امام حسین علیه السلام هم آمد که کمک باشد ولی نتوانست‌. لشکرهای عاشورا و نصر هم ان طرف مانده بودند. همه منتظر بودند لشکر امام رضا علیه السلام دو‌عیجی را بگیرد تا گره عملیات باز شود‌. پیشروی ما قدم به قدم بود. شب ششم تا صبح هیچ کاری نتوانستیم بکنیم‌. گاهی صد قدم جلو می‌رفتیم و بر می‌گشتیم سرجایمان. غروب روز بعد قاآنی‌، فرمانده لشکر، آمد توی خط‌. خیلی خسته شده بود. پرسید:حاج آقا‌، باید چکار کنم؟ گفتم: باید آخرین گردانهای خط شکن که تو دست دارید‌، بدهید به من. آقا اسماعیل گفت : دو گردان داریم که برای روز مبادا گذاشته ایم. گفتم: باید بیایند جلو و همین جاکار کنند. آقا اسماعیل گفت: خُب‌، تا ببینم چه می شود. قاآنی برگشت عقب و آن دو گردان را هم فرستاد‌. آن شب هم پله پله جلو رفتیم. صبح بود که آقا اسماعیل برگشت. آن موقع وضعم طوری بود که گوشهایم نمی‌شنید و همه‌ی حرفها را روی کاغذ برایم روی کاغذ می‌نوشتند‌. ساعت دو و سه بعد ازظهر‌، آن دو گردان جلو امدند زدند به خط دشمن، زور زدند ولی نتوانستند کاری بکنند.

آقا اسماعیل هم که دید کاری پیش نمی‌رود، سوار جیپ شد و برگشت قرار گاه لشکر. بیشتر از ان نمی‌توانستیم پشت شهرک دوعیجی معطل شویم همه منتظر بودند. ببینند ما چکار می‌کنیم. بچه‌های اطلاعات و عملیات را خواستم شهید پیله‌وران مسولشون بود گفتم: می‌خواهیم عملیات انجام دهیم در حین درگیری بچه‌های شما باید بروند تو شهرک دوعیجی‌. دوچیز از شما می‌خواهم‌، اول اینکه از مقر فرماندهی دشمن که سرهنگ جشعمی آنجاست، اطلاعات بیاورید. دوم هم از نحوه آرایش تانکهایشان در داخل شهرک هر چه می‌توانید اطلاعات جمع کنید. خدا رحمت کند پیله‌وران را فقط گفت چشم.

بچه‌های اطلاعات عملیات که آماده شدند ما هم با آرپی جی زن‌ها از روی جاده حمله کردیم. درگیری شدید شد. عراقیها تک تیر‌انداز گذاشته بودند تا یکی یکی آرپی جی زن‌ها را بزنند. سه چهار تا از بچه‌ها هم تیر خوردند. جا‌ها را عوض کردیم و سفارش کردیم سرشان را زیاد بالا نبرند. همه فکر و ذکرم به بچه‌های اطلاعات بود. غروب برگشتند‌. پیله‌وران شهید شده بود. نشستم پای صحبتشان‌. گفتند که تانکها نظمشان به هم خورده و آرایش جنگی ندارند. خیلی هم ترسیده‌اند‌. مقر فرماندهی‌شان هم یک ساختمان سیمانی دو طبقه است. سرهنگ جشعمی نیروهایش را از آنجا هدایت می‌کند. پرسیدم : تا انجا چقدر فاصله است؟ گفتند حدود پانصد متر بیشتر نیست.. اطلاعات را که گرفتیم. رفتم تو فکر اینکه چطور مچ سرهنگ جشعمی را بخوابانم. از ان طرف اسماعیل رفته بود قرار گاه که بگوید توان لشکر تمام شده. تو قرارگاه با طعنه می‌گویند که مگر چقدر نیرو تو شهرک خوابیده که شما نمی‌توانید بگیریدش این حرف را که شنیدم دلم شکست. هفت هشت روز آنجا جان کنده بودیم. شریفی و ابراهیمی آن طور جلو چشممان شهید شدند. آخرش هم این حرف. تصمیم خود را گرفتم نشستم حساب کردم دیدم از خط ما تا خط دشمن بیشتر از سی چهل متر فاصله نیست‌. اگر با موتور، با سرعت صد، از خاکریز خودمان رد شوم. حداکثر در پنج ثانیه از خط عراقی‌ها رد می‌شوم می‌روم پشت جبهه‌شان. آن پانصدمتر بقیه تا سنگر سرهنگ جشعمی هم حداکثر دو دقیقه طول می‌کشد در این دو دقیقه هم دشمن نمی‌تواند بفهمد که من خودی هستم یا غریبه‌. به مهندسی لشکر دستور دادم که پشت سرم بلدوزر راه بیاندازد و بیایند جلو‌. ساعت شده بود ده شب.عراقی‌ها با هواپیما منور زده بودند و آسمان مثل روز روشن شده بود در آن عملیات دوتا بیسیم چی همراهم بودند. خندان دل و نظری، کشیدمشان کنار‌، گفتم: امشب می‌خواهم کاری کنم، که خودم و همراهم شهید می‌شویم حالا کدامتان می‌آیید. نظر گفت : اگر قرار باشد تو بمیری من هم هستم. فانسقه خندان دل و یکی دیگر را گرفتم و آمدیم کنار موتور‌. خودم رو موتور نشستم و گفتم تو پشت سرم به حالت ایستاده آماده باش. بعد با دو تا فانسقه او را محکم به خودم بستم اسلحه را مسلح کردم دادم دستش‌. آمدم حدود صد متر عقب از خاکریز خودمان. مهندسی، یک تکه خاکریز خودمان را برداشت. بسم الله گفتم و گاز موتور را گرفتم‌. موتور سرعت گرفت در یک چشم بهم زدن رفتیم داخل جبهه دشمن.

تا آمدند بجنبند‌، رفتیم داخل شهرک‌. رسیدیم به خانه دوطبقه سیمانی، هفت هشت تا عراقی با این کلاه‌های کجکی جلو در ساختمان ایستاده بودند‌. یکی لباس پلنگی پوشیده بود که بلوزش را انداخته بود رو شلوارش‌. وسط بود فهمیدم خود سرهنگ است. با موتور رفتم رویش دستپاچه شد. دوروبری‌هایش پراکنده شدند. نظری از همان بالای موتور یک تیر زد به مچ پایش افتاد زمین موتور را انداختم فانسقه‌ها را باز کردیم و شروع کردیم به تیر اندازی پریدم یقه جشعمی را گرفتم‌. گفتم اگر این دست من باشد‌. بقیه به طرفمان تیر اندازی نمی‌کنند. تا بلند شد کوبیدم تو سرش افتاد زمین پایم را گذاشتم روی سرش و همانجا ایستادم‌. نظری هم پرید طرف بقیه عراقی‌ها‌. دوسه تاشان را که ز‌د. بقیه دستها را بالا بردند‌. یکدفعه به خودم امدم گفتم ما دو نفر وسط این همه عراقی الان  است که اسیر مان کنند. به پشت سرم نگاه کردم دیدم بچه‌های خودمان هم رسیدند بلدوزرها جلو بودند و بچه‌ها پشت سرشان. پخش شدند توی شهرک تو همین هیر و بیر یکی از بچه‌های عرب زبان لشکر را دیدم‌. گفتم ازش بپرس جشعمی خودش است  یا نه؟ تا اینجای کار جشعمی همین طور روی زمین افتاده بود وقتی گفت خودش است‌. این بچه هم طاقت نیاورد و مرا نشان داد و گفت: این هم بابا نظر فرمانده عملیات لشکر امام رضای ایران است. تا این را گفت بلند شد‌. کلاهش را گذاشت روی سرش و محکم احترام گذاشت‌. بعد تند تند شروع کرد به حرف زدن

. از حرفهایش چیزی سر در نیاوردم. گفتم. چه می‌گوید؟ گفت : می‌گوید من یک افسر بلند پایه هستم باید با من طبق قرار داد ژنو رفتار کنید. گفتم: بگو من ژنو مِنو سرم نمی‌شود، ولی اگر بگوید طبق قرار داد اسلام‌، به چشم. تااین حرف را ترجمه کرد، دیدم هی می‌گوید: مثل صدر اسلام، صدر اسلام. پرسیدم : چه می‌گوید؟ گفت: می‌گوید مثل صدر اسلام با ما رفتار کنید. یکدفعه یادم افتاد به اقا اسماعیل که از حرفهای قرارگاه ناراحت شده بود‌. بیسیم زدم گفتم همه چیز تمام شد. ما چهار پا می‌خواهیم تا اسرا را بفرستیم عقب. یک ماشین گیر آوردم‌. جشعمی و چند تا دیگر از درجه دارهایشان را فرستادم عقب آن شب تا صبح از تو شهرک و اطراف آن دوهزار تا اسیر جمع شد. شاید صدتا تانک و حدود سیصد تا خودرو دست ما افتاد. جشعمی تو قرارگاه صحبت کرده بود‌. گفته بود. من با این که درجه‌ام سرهنگی است ولی ژنرالهای عراق زیر دستم کار می‌کنند. شخص صدام دو روز قبل مرا فرستاد تا هر طور شده شهرک دوعیجی را حفظ کنم‌. صدام مرا فرستاد تا این گره را بازکنم. اما نشد فرمانده شما قوی‌تر از من بود‌. حالا من اسیر شما هستم.

کتاب خاطرات شهید بابا نظر / سردار شهید حاج محمدحسن نظرنژاد(معروف به بابانظر)


سردار شهید حاج محمدحسن نظرنژاد(بابانظر)

فرمانده عملیات لشکر 5 نصر و قرارگاه ثامن الائمه(ع)

۰ نظر ۰۶ آذر ۹۶ ، ۲۱:۰۰
حسن حیدری

عنوان شعر ؛ (بسیجی)

شاعر ؛ مسعود منتظر . رامسر

------------------------------------------------

 

بسیج ؛ آن سنگرِ عرفان و عشق است

بسیجی ؛ کهنه پرچمدارِ عشق است

 

بنا شد این بنایِ عشق و ایمان

به دستِ عارفِ پیرِ جماران

 

به هر میدان ، بسیجی پیشتاز است

به هر صحنه ، بسیجی صحنه ساز است

 

بسیجی ؛ پیشتازِ سرفرازیست

بسیجی ؛ با خدا در عشق بازیست

 

بسیجی را ، بسیجی میشناسد

صفایش را ، دوعیجی میشناسد

 

بسیجی ، اقتدا بر یار کرده

وطن را ، حفظ از اغیار کرده

 

بسیجی ، مردِ میدانهایِ سخت است

خدا داند ؛ بسیجی نیکبخت است

 

بسیجی ، عزمِ بس مردانه دارد

بسیجی ، رهبری فرزانه دارد

 

بسیجی ، از تبارِ عاشقان است

امامش ؛ مقتدایِ شیعیان است

 

بسیجی ، یادگاری از خمینی است

امامَش ؛ سیّدِ پاکِ حسینی است

 

بسیج ، از عشق و ایمان بهره مند است

شهیدش ، بی سر اما سربلند است

۰ نظر ۰۶ آذر ۹۶ ، ۲۰:۳۲
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

لافت از عشق حسین است و سرت برگردن است

شیخ رضا طالبانی، از شاعران نامی کُرد اهل تسنن کرکوک عراق:



لافت از عشق حسین است و سرت برگردن است

عشق بازی سر به میدان وفا افکندن است



گر هواخواه حسینی ، ترک سر کن چون حسین

شرط این میدان به خون خویش بازی کردن است



از حریم کعبه کمتر نیست دشت کربلا

صد شرف دارد بر آن وادی که گویند ایمن است



ایمن و ای من فدای خاک پاکی که اندران

نور چشم مصطفی و مرتضی را مسکن است



زهره زهرا نگین خاتم خیرالورا

زور و زهره ، مرتضی و حیدر خیبر کن است



سنی ام ، سنی ، و لیکن حب آل مصطفی

دین و آیین من و آباء و اجداد من است



شیعه و سنی ندانم ، دوستم با هرکه او

دوست باشد، دشمنم آن را که با او دشمن است

۰ نظر ۰۶ آذر ۹۶ ، ۱۱:۵۵
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

بین عاشق و معشوق فاصله معنی ندارد

اماما،مولای،سیّدی،آقای من،صاحب جان و مالم،مهدی جان

بِأبى أنْتَ وَ اُمّى وَ نَفْسى وَ أهْلى وَ مالى

بین عاشق و معشوق فاصله معنی ندارد


۰ نظر ۰۶ آذر ۹۶ ، ۱۱:۴۶
حسن حیدری
یابن الزهرا
ای که رمز بود و نبودی یا بن طاها
ای که دل از کفم ربودی
مولی مولی من نبودم اگر نبودی
کنم کجا نگار خود را من پیدا
عزیز جان ما تو هستی یا مولی
من که گهگاه در این خانه گریزی زده ام
همه عمرم ز غم هجر عزیزی زده ام
من کجا دیدن آن ساقی گل چهره کجا
خجل از آنکه فقط لاف غلامی زده ام
غلام اگر بودم تو را می دیدم
چنین گرد گنه نمی چرخیدم
سر وصل تو دارم من ببین چشم انتظارم من
به پایان میرسد عمرم دگر فرصت ندارم من
ترسم عمرم سرآید مهدی از در نیاید
پرچم فاطمه را تو بیا بر پاکن مهدی
ماجرای فدکش را تو بیا افشا کن مهدی
دشمن فاطمه را تو بیا رسوا کن مهدی
قبر مخفی شده اش را تو بیا پیدا کن مهدی
نبی گوید بقیه الله علی گوید بقیه الله
ولی گوید بقیه الله
**********

6':03" | صدای گنجینه

 
۰ نظر ۰۶ آذر ۹۶ ، ۱۱:۰۷
حسن حیدری
 
از آسمان هر لحظه‌ای آید ندای ارجعی
شد لیله القدر حسین
سر نیزه ها شب تا سحر آماده ی قرآن به سر
فردا لقا حاصل می شود
قالوا بلا نازل می شود
هر سوره ای بسمل می شود
سالار زینب مولا حسین
سالار زینب مولا حسین
از آسمان هر لحظه ای آید ندای ارجعی
شد لیله القدر حسین
سرنیزه ها شب تا سحر آماده ی قرآن به سر
فردا لقا حاصل می شود
قالوا بلا نازل می شود
هر سوره ای بسمل می شود
سالار زینب مولا حسین
این خیل شمشیر و سنان
این حلقه ی تیر و کمان
شد قاب قوسین حسین
هنگامه ی وصل خداست
معراج ما بر نیزه هاست
یا رب من و این چشم ترم
فردا تو و خون حنجرم
بی سر به سویت سجده برم
یا سیدی یا مولا حسین
هر لحظه ی روز و شبم
نام تو شد ورد لبم
یا لیتنا کنا معک
ای کاش بودم کربلا
همراهت ای خون خدا
میشد سرم از تن جدا
میرفت به روی نیزه ها
آری به این ره پیوسته ام
با رهبرم پیمان بسته ام
عهد وفایش نشکسته ام
لبیک یا مولا حسین
لبیک یا مولا حسین
ای حسرت جان و تنم
تنها دلیل بودنم
آه ای شهادت العجل
چشم من و امر ولی، جان من و سید علی
ای مقتدایم چشمان تو، مؤمن شدم بر ایمان تو
در دست مهدی دستان تو
جانم فدای سید علی

۰ نظر ۰۶ آذر ۹۶ ، ۱۰:۲۸
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

عکس/ نمایی از مرز فلسطین اشغالی و سوریه

تصویری از مرز فلسطین اشغالی و سوریه در ارتفاعات جولان

۰ نظر ۰۶ آذر ۹۶ ، ۰۱:۱۱
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

تشکیل سپاه آزادسازی جولان

بلندی جولان
«هاشم الموسوی» سخنگوی جنبش النجباء :
سپاه آزادسازی جولان را تشکیل داده‌ایم. این سپاه آموزش دیده است و نقشه‌های دقیقی دارد. اگر حکومت سوریه درخواست کند، آماده ایم با هم‌پیمانان‌مان در آزاد‌سازی جولان وارد شویم.
۰ نظر ۰۶ آذر ۹۶ ، ۰۱:۰۵
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

جزئیات توافق آمریکا و روسیه در جنوب سوریه

جولان اشغالی

به نوشته ی روزنامه عبری زبان هاآرتص اگر آمریکا و روسیه اقدامات جدی برای خروج ایران از جنوب سوریه انجام ندهند، قدرت دفاعی اسرائیل به چالش کشیده می شود.

به گزارش مشرق، روزنامه صهیونیستی هاآرتص نوشت: اسرائیل به توافق سه جانبه بین روسیه، آمریکا و اردن در مورد آتش بس در جنوب سوریه پاسخ رسمی داده است. توافق های مخفی در این گفتگوها حاکی از این است که نیروهای محور مقاومت تنها برای مدت زمان اندک و فاصله کوتاه از مرز جولان اشغالی، به عقب برمی گردند. به گفته ی این روزنامه، آویگدور لیبرمن، وزیر دفاع این رژیم اعلام کرده است، اسرائیل اجازه نخواهد داد که سوریه "پایگاه دائمی" برای "محور مقاومت" شود. اما توافق سه جانبه تنها پاسخی جزئی به نگرانی های اسرائیل است.

این در حالی است که به گفته این روزنامه قدرت دفاعی اسرائیل با مشکل مواجه است و به نظر می رسد ابرقدرت ها تمایلی به اقدامات واقعی برای از خروج ایران از سوریه و به طور ویژه جنوب سوریه ندارند.

در ماه سپتامبر نیز، هاآرتص در گزارشی اعلام کرده بود: رژیم صهیونیستی می خواهد نیروهای مقاومت تحت حمایت ایران  ۵۰ تا ۶۰ کیلومتر از مرزهای جولان دور نگه داشته شوند، اما روس ها تنها با پنج کیلومتر موافقت کردند. بنابراین  نقشه جدید نشان دهنده یک سازش پیچیده است. ظاهرا در اکثر مناطق، نیروهای موسوم به مقاومت ۲۰ کیلومتری مرز را حفظ خواهند کرد، وفقط در بعضی از نقاط فاصله تا پنج کیلومتر کاهش می یابد.

حال این واقعیت نیز باید به موضوع افزوده شود که هیچ جدول زمانی برای خروج نیروهای خارجی از سوریه حتی در آینده قابل مشاهده نیست و نگرانی های اسرائیل قابل درک است.مقامات اسرائیلی ها در این رابطه با اظهارات مکرر خود که در میان جلسات اخیر با سیاستمداران آمریکایی، روسیه و اروپایی صورت گرفته است، بر نگرانی رو به گسترش رهبران نظامی و سیاسی اسرائیل در مورد حرکت ایران در سوریه تأکید کردند.

۰ نظر ۰۶ آذر ۹۶ ، ۰۰:۵۴
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

درود بر بسیجی

۰ نظر ۰۶ آذر ۹۶ ، ۰۰:۴۶
حسن حیدری