حضرت امام خامنه ای: نگذارید احساس غیرت انقلابی و تکلیف در مقابل انقلاب، در دلهای شما ضعیف بشود و فرو بنشیند. مثل کسی که از خانواده و حرم و ناموس خوددفاع میکند،ازانقلاب وارزشها و دستاوردهای آن،همین طور دفاع کنید بایگانی دی ۱۳۹۷ :: فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

خواستۀ ما: اینترنت باید ملّی، امن، پرسرعت، ارزان و پاک باشد

فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

خواستۀ ما: اینترنت باید ملّی، امن، پرسرعت، ارزان و پاک باشد

دیدگاه و باور ما: فضای مجازی در خدمت صدورانقلاب، اقتصاد مقاومتی، صادرات غیر نفتی، نهضت تولید علم، جنبش نرم افزاری، ایجاد اشتغال پایدار، مبارزه با امپریالیسم واستکبار ستیزی یا مهدی ادرکنی
فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

حضرت امام خامنه ای (حفظه الله تعالی): ۱۳۹۴/۰۶/۱۸
«ان‌شاءالله تا ۲۵ سال دیگر، به توفیق الهی و به فضل الهی چیزی به نام رژیم صهیونیستی در منطقه وجود نخواهد داشت.»

بایگانی
پیوندها

۲۱۴ مطلب در دی ۱۳۹۷ ثبت شده است

مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

حکم شرعی وجود مانع در صفوف نماز جماعت

به گزارش مشرق، صفحه احکام شرعی سایت khamenei.ir درباره حکم شرعی وجود مانع در صفوف نماز جماعت نوشت:

در نماز جماعت اگر بعضی از افراد صفهای دوم یا سوم یا...، به واسطۀ دیوار یا مانع دیگری، نتوانند هیچ یک از افراد صف جلو را ببینند ـ هر چند به واسطۀ افراد کنارشان به جماعت متصل هستند ـ آیا اتصالشان به نماز جماعت صحیح است؟

اتصال به جماعت، صحیح نیست.

۰ نظر ۲۸ دی ۹۷ ، ۲۳:۴۳
حسن حیدری
احمدی نژاد و رهبر انقلاب

یکی دیگر از اموری که بر پیچیدگی اوضاع می‌افزود و آن را باید یکی از ابعاد فتنه ۸۸ محسوب کرد، برخی از مسئله‌سازی‌هایی بود که از سوی دولت انجام می‌شد.

به گزارش مشرق، بخشی از کتاب «فتنه تغلّب» که در آستانه سالگرد یوم‌الله ۹ دی از سوی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای منتشر شد، به یادداشت بلند و تحلیلی علیرضا شعبان شمیرانی اختصاص دارد که در آن، ابعاد مدیریتی رهبر انقلاب در فتنه ۸۸ واکاوی شده است.

***

یکی دیگر از اموری که بر پیچیدگی اوضاع می‌افزود و آن را باید یکی از ابعاد فتنه ۸۸ محسوب کرد، برخی از مسئله‌سازی‌هایی بود که از سوی دولت انجام می‌شد.

یکی دیگر از اموری که بر پیچیدگی اوضاع می‌افزود و آن را باید یکی از ابعاد فتنه ۸۸ محسوب کرد، برخی از مسئله‌سازی‌هایی بود که از سوی دولت انجام می‌شد.

ممکن است در مواجهه با این پرسش بلافاصله مسئله «خس و خاشاک» به ذهن متبادر شود؛ در صورتی که مقصود این روایت از مسئله‌سازی‌های دولت وقت، این موضوع نیست؛ چرا که صرف‌نظر از اینکه در آن تجمع از چه ادبیاتی استفاده شد و مقصود از آنچه بود، اگر قرار باشد در مورد تجمع ۲۴ خرداد در میدان ولی‌عصر، پرسشی مطرح شود آن است که چرا آقای احمدی‌نژاد بدون دعوت و هماهنگی در تجمع شرکت و سخنرانی کرد؟ بلکه مقصود از مسئله‌سازی، اصرار بر استفاده از آقای مشایی در سمت معاونت اولی رئیس جمهور و مقاومت پرهزینه در برابر خیرخواهی رهبر انقلاب در آن شرایط بغرنج بود؛ یعنی ابر و باد و مه و خورشید و فلک دست به دست هم داده بودند تا فته پابرجا بماند. یادمان نمی‌رود مسئله به عزل دو وزیر توسط رئیس جمهور هم منجر شد؛ در وضعیتی که کشور با تبعات امنیتی خطرناک ناشی از فتنه پس از انتخابات دست به گریبان بود، وزیر اطلاعات عزل می‌شود. این حاشیه‌سازی‌ها ضمن اینکه مشکلات واقعی را بر سر راه دفع فتنه ایجاد می‌کرد، می‌توانست به انحراف در تشخیص حق از باطل و شناخت راه از چاه منجر شود، حاشیه را بر متن حاکم کند و بخشی از انرژی نظام را متوجه خود کند که متأسفانه چنین شد.

اگر به بیانات آن زمان رهبر انقلاب مراجعه کنیم می‌بینیم که یکی از محورهای اصلی تأکید ایشان، تبیین و روشنگری نسبت به انتخابات و مسائل پیرامون آن بوده است. آقا در دیدارهای کاری‌شان هم مؤکداً از رؤسای قوا در مسئولین نهادهای مختلف می‌خواستند سکوت نکنند و با متانت و استدلال و البته صراحت و قاطعیت با جامعه به ویژه نخبگان سخن گویند. بر این اساس به مناسبت تنفیذ حکم دهمین دوره ریاست جمهوری که در آن جمعی از شخصیت‌ها از سراسر کشور به تهران دعوت شده بودند، فرصت خوبی برای تأمین خواست ایشان مبنی بر تبیین مسائل مربوط به انتخابات بود؛ فلذا جلسه‌ای قبل از مراسم تنفیذ با حضور جمعی از اعضای خبرگان در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی تشکیل می‌شود تا درباره مسائل انتخابات هم‌اندیشی شود. در ابتدای جلسه آقای جلیلی شروع می‌کند به تبیین ابعاد پیچیده و خطرناک فتنه و راهکارهایی را برای روشنگری مطرح می‌کند و از علمای حاضر درخواست می‌کند نظراتشان را بگویند. ابتدا آقای علم‌الهدی شروع به سخن می‌کند و فارغ از طرح موضوع جلسه می‌گوید: آقای جلیلی! چرا آقای احمدی‌نژاد برای آقای مشایی حکم معاون اولی را زد؟ بعد آقای فاکر و آقای حسینی بوشهری و آقای سیداحمد خاتمی و… شروع می‌کنند از همین نوع مباحث را مطرح کردن و تقریباً وقت جلسه به مسئله آقای مشایی می‌گذرد؛ یعنی حاشیه‌سازی رئیس جمهور وقت، حتی ذهن و وقت این آقایان را که موضع صریح و درستی نسبت به فتنه داشتند به خود مشغول می‌کند و مانع از تمرکز اذهان بر مسئله اصلی می‌شود.

به عبارت دیگر، می‌توان سوال کرد آیا آقای احمدی‌نژاد با مسئله‌سازی در اوج فتنه ۸۸ (انتصاب آقای مشایی و عزل وزیر اطلاعات) خون تازه‌ای در کالبد این اسب سرکش تزریق نکرد؟

به عبارت دیگر، می‌توان سوال کرد آیا آقای احمدی‌نژاد با مسئله‌سازی در اوج فتنه ۸۸ (انتصاب آقای مشایی و عزل وزیر اطلاعات) خون تازه‌ای در کالبد این اسب سرکش تزریق نکرد؟

یکی از پرسش‌های تأمل برانگیز آن است که چرا در آن وضعیت پیچ در پیچ و در شرایطی که آقای احمدی‌نژاد در انتخاباتی با بالاترین میزان مشارکت و رقابت، پیروز انتخابات شده، رهبر انقلاب از طرفی محکم در برابر ادعای غیرمستند تقلب و تقاضای غیرقانونی ابطال انتخابات می‌ایستند و از طرف دیگر بر لزوم عدم استفاده از فردی مسئله‌آفرین در سمت معاون رئیس جمهور اصرار می‌کنند؟

در پاسخ باید گفت که این دو سوال می‌تواند منشأ تحقیقات کاربردی و شخصیت‌شناسی و تجزیه و تحلیل سیاست و رهبری دینی از غیردینی در ایران شود و نباید انتظار داشت که در این مجال کوتاه ابعاد مختلف نظری و مستندات عینی آن بازگو شود؛ ولی آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید. در این خصوص به چند سرفصل مهم در قالب سوال و سپس پاسخ موجز آن برای اندیشیدن و بررسی بیشتر اشاره می‌شود.

نخست آنکه ممکن است پرسیده شود چرا رهبر انقلاب در برابر ابطال انتخابات سال ۸۸ ایستادند؟ اگر فرد دیگری رأی آورده بود موضعشان تغییر نمی‌کرد؟ پاسخ آن است که به همان دلیلی که ایشان در برابر تقاضای ابطال انتخابات در دوم خرداد (که از سوی وزیر اطلاعات دولت آقای هاشمی رفسنجانی درخواست شده بود) ایستادند و با طرح کننده تقاضای ابطال انتخابات به تعبیر خودشان آن چنان برخورد کردند که هنوز فراموش نشده است. آیا کسی حتی از طرفداران آقای خاتمی می‌تواند مدعی شود که مخالفت ایشان به دلیل رأی آوردن آقای خاتمی بوده است؟ آیا پس از برگزاری انتخابات مجلس ششم در سال ۷۸ و رأی آوردن ساختارشکن‌ترین نمایندگان مجلس شورای اسلامی در تهران، ایشان با ابطال نتیجه انتخابات تهران به دلیل فقدان مستندات کافی مخالفت نکردند؟ (نتیجه بازشماری حدود بیست درصد از آرا، بیانگر تخلفات غیرمؤثر بر نتیجه کلی بود و تغییر اندکی را به دنبال داشت).

آیا ایشان به لیست ساختارشکن نامزدهای تهران رأی داده بودند که به دلیل اعلام رأی‌آوری آنها، از نتیجه انتخابات دفاع می‌کردند؟ اگر برای ایشان رأی‌آوری زید و عمرو موضوعیت داشت چرا در همان انتخابات دوم خرداد به جای اصرار بر مشارکت حداکثری و انتخاب آزاد مردم، به پیشنهاد انتخابات با مشارکت محدود توسط برخی از افرادی که در سال ۸۸ طرفدار رأی مردم شدند تن ندادند؟ اگر برای ایشان رأی نیاوردن این نامزد و آن نامزد موضوعیت داشت، چرا در انتخابات سال ۹۲ بر مشارکت همه واجدان شرایط حتی آنها که جمهوری اسلامی و رهبری را قبول ندارند تأکید کردند؟ اگر دفاع از انتخابات، به علت این بود که آقا فرد پیروز را می‌پسندیدند، پس از انتخابات سال ۹۶ در بیانات عمومی و علنی خود، سخن اعتراضی برخی از افراد شاخص را بازگو نمی‌کردند که عده‌ای می‌گویند چرا همه مردم را دعوت به مشارکت حداکثری کردید که نتیجه‌اش ناپسند باشد و آنگاه در دفاع از دعوت و تشویق همه برای شرکت در پای صندوقهای رأی، پاسخ خودشان را به این قبیل دیدگاه‌ها بازگو نمی‌کردند که خب شما هم کاری کنید که مردم به فرد مورد پسندتان رأی دهند.

نتیجه منطقی همه این نمونه‌های تاریخی نشان‌دهنده و تأییدکننده این حقیقت است که در همه انتخاباتی که جمعی به نتایج اعلام شده آن اعتراض داشتند، ایستادگی نظام بر دفاع از رأی مردم استوار بوده است، نه تأیید فرد یا افراد منتخب؛ اگرچه در برخی از این انتخابات افرادی رأی آورده باشند که حتی رهبری نظام هم گفتمان و یا ممشایشان را قبول نداشته باشند. علت آن هم روشن است: جمهوری اسلامی باید امانت‌دار رأی مردم به عنوان حق‌الناس باشد و نه آنچه این و آن و حتی خودش می‌خواهد و می‌پسندد. برگزار کنندگان انتخابات مؤظفند نام فردی را به عنوان پیروز در انتخابات اعلام کنند که اکثریت مردم رأی داده‌اند حتی اگرچه برخی مواضع و رفتارهای فرد منتخب غلط بود ارکان نظام به آن معترض باشند.

در بیان سرفصل دوم و از منظری دیگر، می‌توان سوال را این گونه مطرح کرد: اگر ایستادگی رهبر انقلاب در برابر ادعای تقلب برای جلوگیری از تغییر نتیجه آرا بود، چرا مدعیان تقلب (حتی با وجود حضور افرادی همچون گودرز افتخار جهرمی که پیشینه روشنی در هماهنگی فکری و سیاسی با جریان مخالف فرد پیروز در انتخابات داشت) حاضر نشدند به بازشماری صندوق‌ها تن دهند؟ مگر آقایان فراموش کرده‌اند وقتی در پایان جلسه نمایندگان ستادهای نامزدهای انتخابات، نماینده‌ای از ستاد آقای کروبی خطاب به رهبر انقلاب می‌گوید شما به شورای نگهبان بفرمائید بازشماری با حضور نمایندگان نامزدها انجام شود، رهبر انقلاب ضمن بلااشکال دانستن آن از چند تن از اعضای شورای نگهبان که در جلسه حاضر بودند می‌خواهند طبق پیشنهاد داده شده عمل کنند؟ چرا نامزدهای معترض از انجام آن سر باز زدند؟

از سوی دیگر با تلاش جمعی از دلسوزان انقلاب و افراد فاقد تصلب جناحی که اتفاقاً برخی از آنها از حامیان و حتی طرف‌های مشورت آقای موسوی برای نامزدی در انتخابات بودند و با پیشنهاد دوتن از وزرای اسبق کشور و اعضای کمیته به اصطلاح صیانت از آرا و موافقت آقای موسوی، (علاوه بر مسئله بازشماری) طرحی برای بررسی سلامت آرا مانند چک کردن تعرفه‌ها و احراز هویت رأی‌دهندگان و… تهیه می‌شود و در مذاکره افراد رایزن، موافقت شورای نگهبان هم با اجرای آن جلب می‌شود. چرا پس از مکتوب شدن پیشنهاد و فراهم‌سازی اجرای آن، آقایان مدعی زیر حرف و متن و پیشنهاد خود می‌زنند و با زبان حال می‌گویند مرغ یک پا دارد؟ آیا این قبیل انعطاف‌های نظام و آمادگی برای اقدامات اعتمادساز اضافی برای شفاف شدن واقعیت صندوقهای رأی، بیانگر آن نبوده که ایستادگی بر حفظ آرا مردم، موضوعیت داشته است و نه پیروزی این نامزد یا آن نامزد؟

به عنوان سومین سرفصل به این مطلب اشاره می‌شود که در روزها و هفته‌های پس از انتخابات، عده‌ای از خواص، دچار توهم و یا تغافل بودند و در جلسات خصوصی اظهار می‌کردند که چرا رهبری باید هزینه رفتارهای آقای احمدی‌نژاد را بپردازد. این القائات نادرست حتی با ظاهری دلسوزانه به دفتر رهبر انقلاب هم رسیده بود؛ از جمله آنکه حدود دو هفته پس از انتخابات، آقای ابوالفضل فاتح که از مشاوران آقای موسوی بود و با دفتر رهبر انقلاب نیز مراوده داشت، در دیدار با یکی از مسئولین دفتر ضمن صحبتهای خود مدعی می‌شود که آقای مهندس معتقد است رهبری روی آقای احمدی‌نژاد حساب زیادی باز کرده‌اند، درحالی که او نمی‌تواند کاری را که ایشان می‌خواهد برایشان انجام دهد.

/ / / / / / / / / / / / / / / / / /

چنین القائات سوئی که بی‌اساس بودنش برای گویندگان آن اظهرمن الشمس بود و در متن پیش‌رو به موارد متعددی از نقض آن استشهاد شده، یکی از ابعاد پنهان فتنه بود. کیست که نداند رهبر انقلاب بی‌دریغ و به طور کامل از همه رؤسای جمهور در دوران مسئولیتشان دفاع کرده‌اند؛ چه آنها که گفتمانشان را قبول نداشتند و چه آنها که مانند رئیس جمهور نهم، گفتمانشان را منطبق با آرمانهای انقلاب و امام می‌دانستند و اتفاقاً چون برای ایشان، گفتمان امام و انقلاب اصالت داشت ابائی نداشتند که آشکارا نسبت به عملکردهای مغایر با گفتمان انقلاب وی موضع بگیرند و واکنش نشان دهند. علاوه برآن نباید این بیان صریح آقا را از یاد برد که رهبری از مواضع و اقدامات سنجیده و طبق موازین عقلانی و انقلابی و شرعی و قانونی رؤسای جمهور و دولت‌ها دفاع می‌کند و نه هر موضع. برای مزید اطلاع همگان شایسته است به موردی اشاره شود تا بیش از پیش آشکار شود که رهبرانقلاب در معرض چه پیشنهادهای ظاهرپسندی و با چه منطقی با آن مواجه شدند.

سال ۸۸ در جلسه‌ای یکی از دولتمردان کنونی، برخی دیدگاه‌های انتقادی نسبت به حمایت آقا از رئیس جمهور را بازگو و خطاب به رهبر و انقلاب می‌گوید دوستان ما معتقدند با توجه به هزینه‌هایی که آقای احمدی نژاد برای کشور و رهبری ایجاد کرده و اینکه دغدغه حضرتعالی حمایت از گفتمان انقلابی بوده است و نه حمایت از شخص آقای احمدی نژاد، آیا امکان این وجود نداشت که فرد دیگری با گفتمان انقلابی را با هزینه‌های کمتر پیدا کرد و با سرمایه‌گذاری، او را وارد صحنه انتخابات ریاست جمهوری کرد؟

رهبر انقلاب ضمن شرح چرایی و چگونگی حمایت از رؤسای جمهور و دولتهای مستقر ازجمله اظهار می‌دارند:

«از آقای احمدی‌نژاد که من در طول این چهار سال حمایت کردم، همان‌طوری که شما نقل کردید از قول دوستان، همیشه حمایت از آن مطالبی بوده که در عمل او با اظهارات او معتقد بودم از اصالت‌های انقلاب است. این چیزی بوده که خودم را موظف می‌دانستم که از اینها حمایت کنم؛ ما در طول آن دوره‌های قبل به تدریج و گاهی با سرعت زیاد، گاهی با سرعت کم به سمت فراموش شدن بسیاری از مبانی انقلاب می‌رفتیم؛ این نه فقط در سطوح روزنامه‌ای و مطبوعاتی بود، در سطوح بالا هم وجود داشت. …از رؤسای جمهور من همیشه حمایت کردم حتی از رئیس جمهوری که ممشایش را قبول نداشتم همیشه حمایت کردم… حمایتهای من از او حمایت از مبانی است؛ به قول شما حمایت از گفتمان است، نه از شخص… [شما می‌گوئید] آیا کس دیگری نبود که روی او سرمایه‌گذاری کنید؟ اگر کسی به طور طبیعی می‌آمد چه اشکالی داشت [اما] من کسی را تربیت نمی‌کنم برای ریاست جمهوری؛ این نه جزو وظایف من است و نه می‌توانم این کار را بکنم. اگر چنانچه من یک چنین کاری را بکنم فردای آن روز مورد اعتراض یک جمع دیگری از قبیل شما قرار می‌گیرم که شما یک کسی را به قول فرنگی‌ها لانسه کردید برای ریاست جمهوری. من این کار را نمی‌کنم، نمی‌شود هم بکنم، معنی هم ندارد.»

به هر حال بررسی نوع حمایتهای رهبر انقلاب از رؤسای جمهور گذشته و حال و مقایسه آن می‌تواند بیانگر حقایق معناداری باشد. شایسته است پژوهشگران بررسی کنند رهبر انقلاب از چهار رئیس جمهور دوران رهبری‌شان، چه نوع حمایتی داشتند؟ و یا از شخصیت حقیقی کدام یک از رؤسای جمهور بیشترین و کمترین تجلیل و تنقید را کرده‌اند؟ و یا دوره اول یک رئیس جمهور از جهت نوع دفاع رهبری و یا تعداد دفعات نام بردن از شخص وی با دوره دوم همان فرد مقایسه شود که آیا تغییری داشته است یا خیر؟ مثلاً آیا رهبر انقلاب برخلاف دوره نهم در دهمین دوره ریاست جمهوری از شخص حقیقی آقای احمدی‌نژاد نام برده‌اند؟ به هر حال صرف‌نظر از این قبیل پژوهش‌ها، آیا همین که در آن شرایط طوفانی، رهبر انقلاب از رئیس جمهور می‌خواهند بنا بر مصالحی، از فردی برای سمت معاون اولی استفاده نکند، جز این است که نشان می‌دهد آقا با هیچکس عقد اخوت نبسته‌اند؛ خواه رئیس جمهور مستقر باشد یا رؤسای جمهور و مجلس و نخست‌وزیر سابق، خواه این جریان سیاسی باشد یا آن جریان سیاسی؟ آیا این نوع برخورد ایشان، در مورد دیگر رؤسای جمهور و حتی مسئولین دیگر، بی‌سابقه نیست؟ رهبر انقلاب در اوج دوران فتنه در جلسه‌ای یادآوری نمودند که دأب من این نبوده است که در جلسه‌ای علنی و در حضور فرد مسئولی، از همان فرد انتقاد کنم و کارش را نادرست شما ولی در خطبه‌های نماز جمعه این کار را کردم و اقدام آقای احمدی‌نژاد و مناظره‌های انتخاباتی را نفی و از آن انتقاد کردم.

سوال این است که چرا این واقعیت نادیده گرفته می‌شود؟ آیا همه جهانیان ندیدند و نشنیدند که رهبر انقلاب در کوران تبلیغات انتخابات و فردای مناظره آقای احمدی‌نژاد و آقای موسوی، در حرم امام خمینی (قدس سره) از برخی حرفهای زده شده در مناظره شب قبل به ویژه از ادعاهای اثبات نشده آقای احمدی‌نژاد انتقاد و به آن اعتراض کردند؟

در حرم امام خمینی (قدس سره) نیز قبل از اینکه رهبر انقلاب برای ایراد بیاناتشان در جایگاه قرار گیرند با ناراحتی به آقای احمدی‌نژاد عتاب کردند: مگر من به شما نگفته بودم که از افراد اسم نبرید؟ چرا اسم بردید؟

به گفته یکی از فرزندان رهبر انقلاب، ایشان که قبل از مناظره‌ها احتمال داده بودند آقای احمدی‌نژاد بنا دارد از اشخاصی نام ببرد، به طور مشخص آقای احمدی‌نژاد را از این کار نهی کرده بودند. علاوه بر آن، در حرم امام خمینی (قدس سره) نیز قبل از اینکه رهبر انقلاب برای ایراد بیاناتشان در جایگاه قرار گیرند با ناراحتی به آقای احمدی‌نژاد عتاب کردند: مگر من به شما نگفته بودم که از افراد اسم نبرید؟ چرا اسم بردید؟

نکته جالب دیگر اینکه پس از پایان بیانات رهبر انقلاب و به هنگام ترک حرم امام، آقای هاشمی رفسنجانی که از سخنان رهبر انقلاب خوشحال به نظر می‌رسید به یکی از فرزندان رهبر انقلاب می‌گویند صحبتهای آقا انصافاً خیلی خوب و کامل بود.

به هرحال سوال برای پرسیدن و حرف برای گفتن زیاد است و به یک سوال دیگر اکتفا می‌شود: آیا کسی فراموش کرده است به رغم آنکه آقای هاشمی رفسنجانی از ابتدا موضع منفی نسبت به دولت نهم داشته و آقای احمدی‌نژاد نیز در جریان مناظره‌های انتخاباتی، محوریت مخالفت با خودش و حتی اداره آقای موسوی را به آقای هاشمی نسبت داده بود، رهبر انقلاب مجدداً آقای هاشمی را پس از انتخابات سال ۸۸ به عنوان رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب کردند؟ چرا عده‌ای خود را به تجاهل می‌زنند و بر این اقدامات چشم می‌بندند؟

آیا وجود این قبیل شواهد و مستندات تاریخی جایی برای انکار این حقیقت باقی می‌گذارد که در جمهوری اسلامی میزان رأی مردم است نه خواست این و آن؟

رهبر انقلاب غیر از جلسات کاری مرسوم و همیشگی خود، در دوران فتنه نیز (همچون دیگر ایام سال) دیدارهای خصوصی با افراد و جمع‌های مختلف که بعضاً متقاضی دیدار با ایشان بودند، داشتند. در حقیقت ایشان در این گونه جلسات، پس از شنیدن تحلیل‌ها و ارزیابی‌ها و نیز ابهامات و انتقادها و اعتراض‌های احتمالی به آنچه در کشور می‌گذرد، در مقام تبیین واقعیت صحنه، نکاتی را مطرح می‌کنند. معمولاً در این جلسات (که اصولاً تکلف جلسات کاری را ندارد و بیشتر از نوع گفتگو است) آقا از حاضران می‌خواهند بدون ملاحظه این و آن، صادقانه و خالصانه حرف دلشان را بگویند و حاضران نیز با صراحت مطالبشان را می‌گویند. مشاهده یا مطالعه متن این قبیل دیدارها به ویژه در دوران فتنه نشان می‌دهد برخی از مطالب گفته شده آن چنان صریح و متفاوت با نظر و نگاه رهبر انقلاب بوده که گویندگان در ابتدا و یا انتهای سخن خود، از ایشان عذرخواهی کرده‌اند و این در حالی است که آقا خوششان می‌آید که افراد، صریح و بدون لکنت با ایشان سخن بگویند و البته در صورت لزوم و بدون رودربایستی به مطالب گفته شده پاسخ می‌دهند. ترغیب آقا به سخن گفتن بدون لکنت حاضران در موارد متعددی منجر به فاش‌گویی آنها شده است. یادآوری چند نمونه شاهدی بر سیره ایشان است.

آقا در ابتدای جلسه‌ای که نمایندگان ستاد نامزدهای معترض به نتایج انتخابات سال ۸۸ در آن حضور داشتند، از آنها می‌خواهند: «از هرکدام از این مجموعه‌های چندگانه یک نفر حرف دلش و آن چیزی را که در اعماق روحش هست، همان را در دقایق کوتاهی بر زبان بیاورد. هیچ تقیّه و ملاحظه‌ای هم نکنید؛ نه از من و نه از دیگر مجموعه‌هایی که اینجا هستند.». این رویکرد موجب می‌شود آقای الویری به عنوان نماینده ستاد آقای کروبی بگوید: «من بنا نداشتم همه حرف‌ها را بزنم ولی چون جنابعالی فرمودید که تقیّه نکنید آنچه را باید میگویم.» آقای بهشتی نیز به عنوان نماینده ستاد آقای موسوی تأکید می‌کند: «حقیقتش این است که من می‌خواستم سخنی نگویم آقا فرمودید که سخن دل را در اینجا مطرح کنم.»

همچنین رهبر انقلاب در جلسه دیگری که یک ماه پس از انتخابات به درخواست جمع محدودی از فضلای حوزه علمیه قم تشکیل شده بود، در ابتدا تأکید می‌کنند: «اگر نکته‌ای هست، صریح و بی‌پرده و بدون هیچ ملاحظه‌ای در میان بگذارید… وقت موسعی هم من گذاشتم که آقایان تنگنا نداشته باشید در گفتن و شنیدن و مفصل بیان کنید؛ حالا اگروقتی باقی ماند و لازم بود من حرفی بزنم، من هم خواهم گفت، اگر چنانچه وقتی باقی نماند که خب هیچی، ما حرفهای شما را می‌شنویم؛ مغتنم است برای ما که حرف آقایان را بشنویم.»

اولین نفر از جمع حاضر در ابتدای سخن خود می‌گوید: «قبل از اینکه وارد بحث شوم من عذرخواهی داشته باشم از صراحت و ادبیاتی که ممکن است در یک قسمتهایی باشد.» و آنگاه با صراحت آنچه که لازم می‌داند را می‌گوید و رهبر انقلاب نیز نظرات خود را در خصوص مطالب طرح شده با صراحت بیان می‌کنند. در ادامه یکی از حاضران مطالبی را مطرح می‌کند و آقا ابتدا تأکید می‌کنند: «من در بخشی از این مسائلی که فرمودید اختلاف‌نظر جدی با شما دارم؛ واقعاً نگاه من با این نگاهی که شما دارید نسبت به این مسئله کاملاً متفاوت است؛ البته بعضی‌هایش درست است.»؛ آنگاه به نقد و از مطالب گفته شده می‌پردازند. در این میان به طور مکرر فرد موردنظر در پاسخ به پرسش رهبر انقلاب و یا ابتدا به ساکن در نقد دیدگاه آقا و تأیید موضع خود سخن می‌گوید و این «قلت وان قلت‌ها، بین او با رهبر انقلاب، پانزده بار تکرار می‌شود. درحالی‌که فضای سنگینی بر جلسه حاکم می‌شود و برخی از حاضران این نوع مواجهه با آقا را نمی‌پسندند، در پایان این بخش از گفت و شنود، رهبر انقلاب فرد مورد نظر را به اسم کوچک خطاب و تصریح می‌کنند: «شما بالاخره برای ما همان حاج آقا … هستید. فرقی نکردید؛ مبادا شما خیال کنید که حالا چون یک چیزی گفتید که برخلاف نظر من بوده [نظرم درباره شما فرق کرده]؛ هرچه می‌خواهد دل تنگت بگو.»

از سوی دیگر آقای محمدرضا سنگری از اهالی فرهنگ و ادب خاطره شنیدنی از شب شعر سال ۸۸ نقل می‌کند. او می‌گوید در شب شعر سال ۸۸ که در اوج حوادث پس از انتخابات بودیم، یکی از دوستان شاعر از برخی دیگر از شعرا که موضع متفاوتی در رابطه با انتخابات پیدا کرده بودند نام آورد و به آقا گفت اینها فرزندان شما هستند و به شما علاقه دارند. در واکنش به این گفته، آقا در حرکتی زیبا، لبه عبایشان را بالا گرفتند و گفتند از این طرف که منم، راه کاروان باز است.

چرا فکر می‌کنیم حمایت از این نامزد یا آن نامزد معیاری برای ارزیابی اعتقاد و تعلق خاطر افراد به انقلاب و رهبری است؟ آیا چنین تصوری، نادرست نیست؟ و اگر از موضع و به بهانه دفاع از نظام و رهبری باشد، ظلم به نظام و رهبری نیست؟ متأسفانه بی‌اطلاعی و یا تجاهل نسبت به رویکردها و معیارهای رهبری معظم، همیشه مشکل‌ساز بوده است. از نظر آقا، مهم آن است که انسان نزد خداوند برای حرف‌ها و کارهایش حجت داشته باشد. ایشان به کرات به افراد و مسئولین، خصوصی و علنی تأکید کرده‌اند همه کسانی که در انتخابات سال ۸۸ به این تشخیص رسیدند که به چه کسی رأی دهند و به چه کسی رأی ندهند عندالله مأجورند؛ ما به همین دلیل همواره بر ۴۰ میلیون رأی تأکید داشتند نه ۲۴ یا ۱۳ میلیون رأی.

کوتاه سخن آنکه در تعاملات اجتماعی و سیاسی، آیا نباید روش و منش رهبر انقلاب را الگوی خود قرار دهیم؟

همچنان که ملاحظه شد یکی از ویژگی‌های سیره رهبری انقلاب این بوده و هست که افراد و اقشار و گروه‌های مختلف، پیشنهادهای متفاوت و حتی متعارضی درباره چگونگی مواجهه با مسائل کشور به ایشان می‌دهند و هم انتظارات متفاوت و بعضاً متعارضی از ایشان دارند. دلیلش هم آن است که افراد و جریان‌ها، با تفکرات و دغدغه‌های متفاوت، به رهبر انقلاب دسترسی مستقیم و غیرمستقیم داشته و دارند و با دفتر ایشان و مسئولین ذی‌ربط در ارتباط بوده و هستند. به دلیل همین تنوع کانالهای ارتباطی از جمله در موضوع انتخابات سال ۸۸، نظرات و پیشنهادهای متفاوتی با آقا و یا دفترشان در میان گذاشته شده که برخی از آنها ۱۸۰ درجه مغایر نظر رهبر انقلاب بوده و ایشان صرف‌نظر از اینکه چه کسی چه نظری داده است، ضمن توجه به آن، بر اساس موازین و معیارهایی که داشتند و مصالحی که مورد توجه‌شان بوده، موضع و تصمیم گرفته‌اند. در اینجا به دو مورد اشاره می‌شود.

اقامه نماز جمعه در شرایط به شدت غبارآلود و پرتنش یک هفته پس از انتخابات سال ۸۸، تصمیم قاطع و تعیین‌کننده رهبر انقلاب بود که نقطه عطفی در تاریخ انقلاب و برشی مهم در مرزبندی بین دوستان و معتقدان به امام و انقلاب و دشمنان و معارضان ایجاد کرد. بسیاری از دلسوزان و حامیان صادق نظام گرایش‌های متفاوت سیاسی و فعالان مؤمن و مخلص همه نامزدها و طرفداران آنها از آقای احمدی‌نژاد گرفته تا آقای موسوی و آقای کروبی و آقای رضایی، با روشنگری رهبری، وظیفه خود را دانستند و راه را از چاه شناختند و اجازه ندادند مسائل فرعی بر مسائل اصلی حاکم شود. شاهد مثال‌های فراوانی می‌توان برای اثبات این مدعی ارائه کرد؛ از جمله گفته آقای افشین علا از اهالی فرهنگ و هنر در ملاقات با یکی از مسئولین دفتر آقا است که دو روز پس از نماز جمعه ۲۹ خرداد ابراز شد. او در این دیدار می‌گوید من به اتفاق آقای ساعد باقری و … به دلیل اینکه فکر می‌کردیم آقای موسوی مناسب‌تر است، خودجوش خیلی برای او تبلیغ کردیم و واقعاً از آنچه پیش آمد که وی انتخاب نشد، ناراحتیم، اما با نماز جمعه آقا، ما هم گریستیم و نه ما که حتی خانم راکعی هم گریست. از نظر ما انتخابات تمام شده است.

این نماز جمعه و محتوای خطبه‌ها و آثار و نتایج مترتب بر آن و چرایی اقامه آن و دیدگاه‌هایی که در این خصوص وجود داشت، جای شرح و بسط و تحقیق فراوان دارد که در حوصله این متن نمی‌گنجد و با ذکر مقدمه کوتاهی فقط به دو رویکرد متضاد با آنچه اتفاق افتاد اکتفا می‌شود.

در مناسبت‌های مهم که رهبر انقلاب به دنبال اتخاذ موضع و یا تصمیمی هستند، از افراد مختلف نظرخواهی می‌کنند و یا از دفترشان می‌خواهند نظرات و پیشنهادهای مرتبط را به ایشان ارائه کنند. همچنین در این شرایط، شخصیت‌ها و افرادی با سلایق و دیدگاه‌های مختلف به شکل شفاهی یا مکتوب نظرات خود را با رهبر انقلاب یا مسئولین دفتر ایشان در میان می‌گذارند.

پس از اطلاع جمعی از فعالان سیاسی از احتمال حضور رهبر انقلاب در نماز جمعه، مکاتبات و تماس‌های مختلفی با رهبر انقلاب و یا دفتر ایشان صورت می‌گیرد. برخی از این تماس‌ها ناظر به اصل حضور آقا در نماز جمعه و برخی در رابطه با نوع موضع‌گیری ایشان در خطبه‌ها بوده است. درباره اصل حضور ایشان، افرادی اصرار داشتند که ایشان فعلاً به نماز جمعه نروند؛ از جمله یکی از ارادتمندان پا برجای آیت‌الله منتظری که کتابی هم درباره «فقیه عالی‌قدر» نوشته، در ارتباطات خود با یکی از مسئولین دفتر رهبر انقلاب اصرار داشته که آقا به نماز نیایند تا به اصطلاح، آب‌ها از آسیاب بیفتد. این یک نوع انتظار از رهبر انقلاب بود اما انتظار دیگر ناظر به مواضع احتمالی آقا در خطبه‌ها بوده است.

یکی از مسئولین، مطلع شده بود آقا از بخشی از حرف‌های آقای احمدی‌نژاد در مناظره‌های انتخاباتی ناراحت هستند و ممکن است در خطبه‌ها واکنش نشان دهند و از افرادی مانند آقای هاشمی دفاع کنند. او یک روز قبل از ایراد خطبه‌های نماز جمعه، نامه‌ای صریح برای رهبر انقلاب می‌نویسد. در بخشی از این نامه آمده است:

یکی از مسئولین، مطلع شده بود آقا از بخشی از حرف‌های آقای احمدی‌نژاد در مناظره‌های انتخاباتی ناراحت هستند و ممکن است در خطبه‌ها واکنش نشان دهند و از افرادی مانند آقای هاشمی دفاع کنند. او یک روز قبل از ایراد خطبه‌های نماز جمعه، نامه‌ای صریح برای رهبر انقلاب می‌نویسد.

«مردم با انقلاب عظیم اسلامی مایل بودند طعم اسلام ناب را که اسلام عدالت و امامت است، بچشند و ریشه‌های سلطه‌جویی‌ها، برتری‌جویی‌ها، تکبرورزی‌ها را بسوزانند؛ فرمان امیرالمؤمنین به مالک اشتر را در جامعه خود مشاهده کنند؛ اما در یک برهه‌ای از تاریخ انقلاب به جای اسلام علوی، اسلام اموی را مشاهده کردند؛ مردم نه تنها دیگر ولی نعمت نبودند که حتی در حد رعیت هم به آنها توجه نمی‌شد؛ خاندان‌سالاری جای مردم‌سالاری را گرفت؛ بعضی هر آنچه می‌خواستند، می‌کردند. رهبر عالی‌قدر آن زمان فریاد برآوردند و هشدار دادند، از ظهور نوکیسه‌ها خبر دادند، خطر اشرافی‌گری را مطرح کردند، از ایجاد طبقه جدید ابراز نگرانی کردند و نسبت به فاصله گرفتن مردم از مسئولین هشدار دادند، ولی گوشی بدهکار نبود. انتخابات فعلی، نقطه جدی این دو تفکر و این دو جریان اجتماعی – سیاسی است».

همچنین در یک استفهام انکاری رهبر انقلاب این گونه خطاب قرار گرفته است، «مگر رفع اتهام از افراد بر عهده رهبری است؟ و آن هم در این شرایط حساس و در این تریبون مقدس، قوه قضاییه که متولی بررسی اموال است، اعلام کند؛ چرا رهبری و چرا در این فضا؟».

نویسنده در پایان حرف اصلی خود این گونه نوشته است: «به نظر صلاح آن است که در خطبه‌ها به همان مسائل اساسی و تجلیل از ملت و ترسیم خط حرکت کشور و تذکرات کلی اخلاقی و تذکر نسبت به دشمن خارجی اکتفا شود».

ملاحظه می‌شود که این نامه با چه منطق و صراحتی در موضعیت مغایر با نظر رهبری نوشته شده است. گفتنی است که چنین نگاهی از پشتوانه اجتماعی برخوردار بود. من خود در نماز جمعه بودم و به خاطر می‌آورم مردم مؤمنی که یک هفته شاهد آشوب و بلوا و ناجوانمردانه‌ترین نسبت‌ها به نظام بودند، وقتی رهبر انقلاب درباره آقای هاشمی سخن گفتند، نفس‌ها در سینه‌شان حبس شده بود؛ زیرا انتظار داشتند آقای هاشمی در برابر جفا به نظامی که خود برآمده از آن بود بایستد ولی رهبر انقلاب به رغم تفاوت دیدگاه و روشی که از جمله در انتخابات ۸۸ با آقای هاشمی داشتند، ذره‌ای به خود تردید ندادند که حرف‌های زده شده درباره او از سوی آقای احمدی‌نژاد نادرست و ناروا است و نباید حق را کتمان کرد. بنابراین هیچ‌گاه بر اساس خوشایند اکثریت یا اقلیت موضع و تصمیم نگرفتند. نکته جالب آنکه نویسنده نامه که چنین قاطعانه رهبری را از ورود به این مباحث در نماز جمعه پس از انتخابات باز می‌داشت، بعدها اقرار می‌کند من آن روز تمام زور خودم را زدم که بگویم الان مصلحت نیست از آقای هاشمی دفاع کنید، ولی آقا تشخیص‌شان، تشخیص دیگری بود؛ حالا به این نتیجه رسیده‌ام موضع آن روز آقا درست و مصلحت بود چرا که حجت را بر همه تمام کرد.

مورد دیگر از این خواسته‌های دوگانه از رهبر انقلاب، مربوط به تأیید و عدم تأیید فوری انتخابات بود. دیدگاه اول معتقد به اعلام نتیجه انتخابات در اسرع وقت بود. این دیدگاه با ایستادگی بر موضع حقوقی، فرصت پیش‌بینی شده در قانون را برای دریافت شکایت و رسیدگی طبق فرایند مذکور و نپذیرفتن هر گونه پیشنهاد و اقدام خارج از آن را منطقی و به مصلحت می‌دانست. یکی از حامیان این دیدگاه با طرح استدلال‌های قانونی و سیاسی، در جمع‌بندی نامه خود به رهبر انقلاب چنین می‌نویسد: «رها بودن فضا و امکان بحث و نقل‌ها و زیر سؤال بردن مراجع قانونی و بی‌اعتبار کردن آنها و حفظ هواداران، به نفع آنها است و بسیاری دنبال این کِش دادن‌ها هستند، بیش از این، فضا نباید منتظر بماند، باید طبق راهکار قانونی کشور هر چه زودتر شوای نگهبان نظر قطعی را مطرح کند. اعلام هر چه سریع‌تر نتایج انتخابات می‌تواند بخش اعظم عقبه آن جریان را از پشت سر آنها خارج کند».

طرفداران دیدگاه دوم معتقد بودند به رغم خالی بودن دست معترضین از مستندات قانونی و حقیقی و برای آنکه غبار برخاسته از ساخت نظام زدوده شود، همه راه‌های منتهی به اطمینان از درستی آراء ریخته شده به صندوق‌ها و آراء قرائت شده دنبال شود؛ اگر چه اعلام رسمی و نهایی نتیجه انتخابات به درازا کشد، این دیدگاه مورد قبول رهبر انقلاب قرار گرفت و راه را برای تحقق آن هموار کردند. یکی از نکات گفتنی در این خصوص آنکه علاوه بر تعیین هیأت ناظر برای بازشماری آراء و پخش مستقیم آن از صدا و سیما که همگان در جریان آن قرار گرفتند، هم زمان پیشنهاد مکتوبی از سوی مجموعه مرتبط با آقای موسوی ارائه شده بود که ناظر به مرحله پیش از شمارش آراء، یعنی احراز اصالت و صحت هویتی رأی‌دهندگان بود؛ از جمله آنکه ته برگ‌های تعرفه با اطلاعات شناسنامه‌ای موجود در ثبت احوال تطبیق داده شود و یا تمامی تعرفه‌هایی که با یک خط مشترک، نام نامزدی در آن نوشته شده باطل شود. فرایندی که ممکن بود حتی ماه‌ها طول بکشد. این اقدام هم پذیرفته شده بود و حتی برای اثبات فراتر از حُسن نیت نظام، پیشنهاد شده بود که به جای آقای ابوترابی امثال آقای محتشمی یا موسوی لاری عضو هیأت بررسی و بازشماری شوند؛ اما آقای موسوی و نمایندگان او ناباورانه همه پیشنهادها را رد کردند و حتی توافقات انجام شده را زیر پا گذاشتند.

هم اکنون که گردوغبار ناشی از فتنه فرو نشسته باید چشم‌ها را شست و گذشته را دوباره دید و به این سؤال جواب داد که چرا عده‌ای از همه فرصت‌های در اختیار را سوزاندند و خود را در بن‌بست قرار دادند و جامعه را دچار خسارت کردند؟

ممکن است پرسیده شود چرا رهبر انقلاب که همواره بر رعایت قانون تأکید داشته‌اند با تمدید مهلت دریافت و بررسی شکایات و اعلام نتیجه و دنبال کردن پیشنهادهای ناظر به حصول اطمینان از صحت آراء موافقت کردند؟ به بیان دیگر این اقدام رهبر انقلاب بر اساس چه وجاهت قانونی انجام شد؟

خلاتمی درباره ولایت فقیه به رهبر انقلاب چه گفت؟

در مقام توضیح لازم است یادآوری شود در قانون اساسی سازوکار و مراجع ذی‌صلاح برای تصمیم‌گیری در امور کشور مشخص شده است که به موجب آن فعالیت قوا و نهادهای مختلف وجاهت قانونی پیدا می‌کند از آنجا که در مواردی خاص، ممکن است دنبال کردن این روال عمومی ایستادگی قوا و نهادها بر اختیارات قانونی منجر به بن‌بست در کشور و یا نقض مصلحت مهمی شود، شارع مقدس اختیاراتی برای حاکم و رهبر جامعه قرار داده و در قانون اساسی پیش‌بینی شده است؛ فلذا مطلقه بودن ولایت فقیه را برای گره‌گشایی قانونی در این قبیل موارد استوار کرده است. در نتیجه موافقت رهبر انقلاب با بازشماری آراء و تمدید مهلت بررسی انتخابات، وفق قانون اساسی و ولایت مطلقه فقیه انجام شد؛ یعنی برخلاف فضاسازی‌های مخرب عده‌ای در رابطه با قدرتهای فراقانونی در کشور، مطلقه بودن ولایت فقیه از پشتوانه‌ای قانونی برخوردار بوده و راه را بر گشودن گره از مشکلات کشور هموار کرده است.

متأسفانه برخی ناآگاهانه و جمعی آگاهانه، مطلقه بودن ولایت فقیه را به معنای پله و رها بودن و به تعبیر غیرواقعی و کینه‌ورزانه‌شان، «قدرت فراقانونی» معرفی کرده و در جلسات محفلی خود گفته‌اند با شرکت در انتخابات، شخصیت فراقانونی را محدود می‌کنیم؛ درحالی که اگر برخی از همین افراد توانستند به مجلس ششم راه یابند و یا اگر امکان بازشماری آراء در انتخابات سال ۸۸ فراهم شد، به لحاظ موازین قانونی، به مطلقه بودن ولایت فقیه مستند بود. افزون بر آنکه منتفع شدن از ولایت مطلقه فقیه، فقط محدود به حوزه سیاسی و انتخابات نبوده است؛ بلکه کسانی که چنین القائات سوئی می‌کنند به یاد دارند در زمانی که دولت را در اختیار داشتند چگونه از ولایت مطلقه فقیه برای حل وفصل برخی مشکلات بهره‌مند شدند. در سال ۷۶ آقای خاتمی در یکی از دیدارهایی که با رهبر انقلاب داشتند به ایشان می‌گویند من ولایت فقیه را در چهارچوب قانون قبول دارم. آقا در پاسخ تأکید می‌کنند خیلی خوب است؛ ولی مطمئن باشید شما تقاضاهای زیادی در خصوص موافقت با برخی مجوزها بدون طی کردن روال عادی قانونی آن خواهید داشت.

موافقت رهبر انقلاب با بازشماری آراء و تمدید مهلت بررسی انتخابات، وفق قانون اساسی و ولایت مطلقه فقیه انجام شد؛ یعنی برخلاف فضاسازی‌های مخرب عده‌ای در رابطه با قدرتهای فراقانونی در کشور، مطلقه بودن ولایت فقیه از پشتوانه‌ای قانونی برخوردار بوده و راه را بر گشودن گره از مشکلات کشور هموار کرده است.

آقای خاتمی در دوره هشت سال رئیس‌جمهوری، بارها و به شکل مکتوب، در مواردی که مجوز قانونی معمول وجود نداشت، تقاضاهای مختلفی به اعتبار ولایت مطلقه از رهبر انقلاب می‌کنند و ایشان با آنها موافقت می‌نمایند؛ فلذا حقیقتاً مشخص نیست که چرا آقای خاتمی تاکنون به این موارد شهادت نداده و مانع از فضاسازی‌های ناحق وغبارآلودگی فضا نشده است؟

نکته حائز توجه دیگر این است که استفاده از ظرفیت قانونی ولایت مطلقه نباید منجر به تضعیف فرایندها و نهادهای قانونی شود. با امعان‌نظر بر این مهم، می‌توان گفت این مسئله مهم‌ترین ملاک و حساسیت رهبر انقلاب در مواجهه با استفاده از اختیارات ولایت مطلقه بوده است. چنانچه بررسی و پژوهشی نسبت به همه موافقت‌های ایشان در این خصوص به عمل آید، مشخص می‌شود آقا چه دقت‌ها و مراقبتهایی را برای عدم تضعیف روال‌ها و ساختارهای قانونی به کار برده‌اند. به چند خصوصیت از مجوزها و موافقت‌های ارائه شده اشاره می‌شود:

اول اینکه مجوزهای درخواستی به لحاظ کمیت در همه عرصه‌ها، از امور سیاسی تا اجتماعی و از امور اجرائی تا امور قضایی و در تمام مقاطع و دولتها از دولت کنونی تا دولت سابق و اسبق، در حد ضرورت بوده است.

دوم آنکه موافقت رهبر انقلاب به لحاظ کیفی، پس از حصول اطمینان ایشان نسبت به بن بست قانونی یا ناممکن بودن و یا فوت شدن مصلحتی هم در صورت طی شدن روال معمول و جاری در کشور صورت گرفته است.

سومین خصوصیت مجوزهای رهبری انقلاب که به نظر می‌رسد به لحاظ کیفی، مهم‌ترین آن است و از سوی دیگر یکی از گویاترین ویژگی‌های شخصیتی ایشان نیز هست، عدم ساختارشکنی و ایجاد بدعت‌های خطرناک و قانون‌سوز است که به چگونگی موافقت‌های ایشان برمی‌گردد. برای مثال در همین بحث انتخابات، رهبر انقلاب با تمدید مدت بررسی و تعیین هیئت ناظر برای بازشماری و مانند آن موافقت کردند؛ نه اینکه شورای نگهبان را از حیّز انتفاع و جایگاه قانونی‌اش ساقط کنند. بر همین اساس پیشنهادهایی همچون حکمیّت مراجع و یا هیئتی از نمایندگان مراجع در انتخابات را که تالی فاسدهای فراوان داشت و از جمله نقض قانون اساسی بود، نپذیرفتند؛ ضمن آنکه معلوم هم نبود این نوع پیشنهادها به فرض محال پذیرش آن از سوی نظام، به سرنوشت دیگر پیشنهادهایی روبه‌رو نمی‌شد که همین افراد ابتدا آن را ارائه یا با آن موافقت کردند و سپس طرح یا موافقت خود را پس گرفتند. روشن است که اگر معترضین به نتیجه انتخابات، حقیقتاً معتقد به جابه‌جایی آراء بودند در صورت اثبات ادعاهایشان پس از بازشماری، شورای نگهبان به لحاظ حقوقی و نیز موضع صریح رهبر انقلاب، نه می‌توانست با نتیجه بازشماری مخالفت کند و نه مخالفت می‌کرد.

به رغم این واقعیت، بی‌مناسبت نیست به پرسشی پاسخ داده شود که در آن مقطع و حتی پس از آن عده‌ای در جامعه مطرح کرده‌اند که اگر پیشنهادهایی همچون حکمیّت، خلاف قانون اساسی بود، چرا حضرت امام برای تعیین تکلیف انتخابات دوره سوم مجلس شورای اسلامی در تهران، حَکَم مشخص کردند؟ در پاسخ لازم است یادآوری شود:

اولاً در انتخابات سومین دوره مجلس شورای اسلامی در تهران، بین وزارت کشور به عنوان مجری و شورای نگهبان به عنوان ناظر انتخابات، اختلاف‌نظر وجود داشت؛ برخلاف سال ۸۸ که نامزدهایی که نتوانسته بودند رأی مردم را به دست آورند ادعایی مغایر مستندات مجری و ناظر انتخابات داشتند؛ یعنی در سال ۶۷ هر یک از دو دستگاه برگزارکننده انتخابات، ادعاهای متفاوت داشتند و در سال ۸۸ اختلاف بین نامزدهای ذی‌نفع با دستگاه‌های مسئول و ذی‌ربط بود. ثانیاً در سال ۶۷ که سومین دوره انتخابات مجلس برگزار شد، کشور درگیر جنگی گسترده از سوی جبهه استکبار بود و تهران زیر موشک‌باران دشمن بعثی قرار داشت؛ بلاتکلیف ماندن سرنوشت انتخابات تنش سیاسی بزرگی را به دنبال داشت که آثار و نتایج مخربی بر جبهه‌های جنگ باقی می‌گذاشت و با همین مصلحت‌اندیشی مدبرانه بود که امام امت، در مسئله بررسی صحت انتخابات مجلس در شهر تهران، نماینده تعیین کردند. در عین حال باید توجه داشت که رهبر کبیر انقلاب، معتقدترین و ملتزم‌ترین رهبر در مقایسه با رهبران دیگر انقلاب‌ها نسبت به قوانین اساسی و عادی بوده‌اند؛ همچنان که با اصرار امام از همان اولین ماه‌های پیروزی انقلاب اسلامی، همه امور او ساختارهای کشور به موجب رأی مردم و قانون شکل گرفت؛ فلذا در پایان عمر شریفشان تصریح کردند که برخی از تخطی‌های انجام شده از قانون اساسی در دهه اول استقرار نظام اسلامی به علت شرایط ویژه تحمیل جنگ بر کشور بوده و بنا دارند با پایان جنگ همه امور طبق موازین قانونی انجام شود.

خلاصه آنکه یکی از جنبه‌های رخدادهای سال ۸۸ که آن را باید طنزی تاریخی دانست، رفتار و مدعای متناقض جمعی بود که شعار مرگ بر دیکتاتوری را بر زبان و بر دست داشتند و با رفتاری دیکتاتورمنشانه انتظاری ساختارشکنانه و بدعت‌گذارانه از رهبر انقلاب داشتند.

بنابراین آیا کسانی که به دنبال کسب موافقت رهبری با حکمیّت بودند تا از این طریق سرنوشت آرائی را که مردم به صندوق‌ها ریخته بودند بر اساس مصلحت‌اندیشی‌های فراقانونی تعیین و یک یا چند نفر را بر سرنوشت چهل میلیون نفر حاکم کنند، توجه نداشتند که قدم در مسیری گذاشته‌اند که نه از جمهوریت چیزی باقی می‌ماند و نه از اسلامیت؟

۰ نظر ۲۸ دی ۹۷ ، ۲۳:۴۰
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

متن مناظره زاکانی و تاجزاده

کد خبر 928829
تاریخ انتشار: ۲۵ دی ۱۳۹۷ 
2.JPG

مناظره علیرضا زاکانی و سیدمصطفی تاجزاده با موضوع بررسی وقایع سال ۷۸ و فتنه ۸۸ برگزار شد.

به گزارش مشرق، مناظره علیرضا زاکانی نماینده سابق مجلس شورای اسلامی و سیدمصطفی تاجزاده معاون سیاسی وزارت کشور در دوران اصلاحات با موضوع بررسی وقایع سال ۷۸ و فتنه ۸۸ برگزار شد.

زاکانی: حوادث ۷۸ و ۸۸ حلقه مفقوده پیوستگی قدرت و ثروت است

علیرضا زاکانی در ابتدای این برنامه اظهار داشت: معتقدم ارزش مردم و اسلام و اهمیت رهبری دینی در انقلاب مشخص شده است.

وی با بیان اینکه انقلاب به پیروزی رسید و عزت فراهم شد، گفت: پرونده استبداد بسته شد و نطام سلطه به چالش کشیده شد.

زاکانی ادامه داد: در مسیر طی شده هرکجا به اسلام عمل کردیم و نوکری مردم را پیشه کرده و تبعیت از رهبری داشته‌ایم، موفق شده‌ایم و هرکجا غیر از این عمل کرده‌ایم ضرر کرده‌ایم.

نماینده سابق مجلس دستاوردهای ۴۰ ساله انقلاب را افتخارآمیز دانست و گفت: توفیقات زیادی به دست آورده‌ایم و ضعف‌هایی هم داریم. چون هم دشمن بیرون داریم و هم موانع داخلی. گرچه چهل سال هم برای تحقق اهداف، زمان بلندی نیست.

وی با بیان اینکه دشمن خارجی مشخص است و آمریکا و صهیونیسم است، تصریح کرد: مانع درونی هم مشخص است؛ ضد انقلاب و همه ریزش‌های انقلاب که به واسطه طمع یا خوف همراه شده بودند و یا سختی راه یا دنیاطلبی باعث شد مسیر انقلاب را ترک کنند.

زاکانی ادامه داد: معتقدم اهمیت مانع داخلی از دشمن خارجی بیشتر است. آنچه به موانع داخلی مربوط می‌شود، پرستش خدایگان دروغین است؛ یعنی پرستش قدرت، ثروت و بیگانه.


وی با بیان اینکه امروز عده‌ای با سه ضلع ثروت‌اندوزی نامشروع، قدرت‌طلبی و تبعیت از بیگانه به جان انقلاب افتاده‌اند، افزود: این سه ضلع با ایجاد بحران برای جامعه شرایط را به سمتی می‌برند که مردم را در مقابل انقلاب قرار دهند.

زاکانی ادامه داد: اگر عقب‌افتادگی می‌بینیم عاملش بیش از همه، موانع داخلی است. اگر شعار استقلال و آزادی و پیشرفت مادی و معنوی و حمایت از مظلومان دنیا با موانعی روبه‌رو است، عامل اصلی تحقق آنها این موانع درونی است.

زاکانی با بیان اینکه ما اول انقلاب دارای تجربه و امکانات لازم نبودیم، گفت: اما امروز بعد از چهل سال کسی آزمون و خطا را نمی‌پذیرد؛ هم تجربه داریم هم امکانات مادی و معنوی و جوانان فرهیخته‌ای که می‌توانند امور کشور را در اختیار آن‌ها قرار دهیم تا کشور را از مخمصه‌هایی که هست نجات دهند.

زاکانی ادامه داد: امروز باید روح خودباوری را احیا کرد و امید را برگرداند تا به تعبیر بنده انقلاب سوم را رقم بزند.

نماینده سابق مجلس گفت: کسانی که در سه ضلع قدرت‌طلبی، ثروت‌اندوزی و بیگانه‌پرستی قرار دارند، مسیری را می‌روند که در آن مافیای پنهان حضور دارد و بین اینها پیوند فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بزرگی وجود دارد.

زاکانی با بیان اینکه برای این افراد، دین و مردم هیچ اهمیتی ندارد اظهار داشت: نه تعریفی از اصلاحات حقیقی دارند نه چیزی، فقط ایجاد چالش برای انقلاب را دنبال می‌کنند؛ اموال مردم را غارت می‌کنند و در امور سیاسی اگر بتوانند دست در جیب دانشجو می‌کنند.

زاکانی با بیان اینکه پیوستگی قدرت و ثروت در کشور بیداد می‌کند، تصریح کرد: حادثه ۷۸ و ۸۸، حلقه‌های مفقوده همین جریان است. عوامل ۷۸ همان آفرینندگان ۸۸ هستند. اساس پیوستگی اینها هم دعوای قدرت و ثروت و تبعیت از بیگانه است.

وی درباره حوادث کوی دانشگاه در سال ۷۸ گفت: در کوی دانشگاه اتفاقی که افتاد این بود که عده‌ای در عرصه سیاسی کم آوردند و در ازای تیتری که روزنامه سلام زد، وزارت اطلاعات خاتمی شکایت کرد و آن روزنامه بسته شد. نشریاتشان هم دست به تهدید زدند.

زاکانی ادامه داد: همان شب و در حالی که ایام امتحانات بود، در کوی دانشگاه عده قلیلی جمع می‌شوند و شروع به آشوب می‌کنند؛ مهد کودک را آتش می‌زنند و اموال عمومی را تخریب می‌کنند. این‌ها مسائلی است که مورد اشاره کسی قرار نمی‌گیرد و همه از ورود پلیس صحبت می‌کنند؛ این در حالی است که قبل از آن، شکستن قانون و حریم مردم شروع شد.

زاکانی: دوستان تاج‌زاده فقط یک طرف را محکوم می‌کنند

زاکانی با بیان اینکه یک نفر را گروگان گرفتند و آزاد کردند و سه نفر دیگر را گروگان گرفتند، گفت: در نهایت موسوی لاری دستور برخورد داد و برخورد بسیار غلطی هم صورت گرفت ما هم اخلال اولیه را محکوم می‌کنیم هم ورود به کوی را. ما از اول هر دو را محکوم کرده‌ایم، اما دوستان تاج‌زاده فقط یک طرف را محکوم می‌کنند.

وی با بیان اینکه نیروی انتظامی هم تخریب کرد اما اشتباه کرد، گفت: اما در داخل کوی هم اتفاقاتی افتاد. کشته‌سازی شد و انواع اتفاقات رخ داد. ما هم ضرب و شتم را محکوم می‌کنم و هم آشوب‌ها را، اما پلیس هم هفتاد مجروح داد و سه پلیس شهید شدند و یک نفر به نام عزت ابراهیم‌نژاد با کلت ۴۵ از دنیا رفت.

نماینده سابق مجلس حادثه کوی دانشگاه را یک سناریو از پیش تعیین‌شده دانست و گفت: ماحصل آن این بود که حیثیت نظام را ببرد و مسیری را برود که انقلاب و نظام دچار چالش بشود.

وی ادامه داد: در آن قضیه به همراه جمعی از دانشجویان وارد عرصه شدیم. من آبادان بودم و در بازگشت، مستقیم به کوی دانشگاه رفتیم که تاج‌زاده و دیگران داخل کوی بودند. وضع اسفناک بود؛ خودم را بین دانشجویان و نیروی انتطامی حایل کردم و گفتم نزنید.

زاکانی ادامه داد: چیزی که آن زمان برای من واضح شد این بود که تاج‌زاده و دوستان علاقه ندارند قضیه جمع شود بلکه برخی مسئولین از جمله مصطفی معین هم با استعفا کردن شعله آتش را بیشتر کنند.

مسئول اسبق بسیج دانشجویی کشور با بیان اینکه در آن ماجرا کسی کاری به حق و حقوق دانشجو نداشت گفت: محصول این کار، تبدیل به زخم کهنه‌ای شد بر پیگر چهل ساله نظام.

زاکانی با بیان اینکه تاج زاده و دوستان همیشه دم از آزادی می‌زنند، گفت: ما درخواست تجمع کردیم. مدیرکل آقای تاج‌زاده یعنی آقای حق‌شناس زنگ زد و گفت تاج‌زاده می‌خوهد شما را ببیند. شما اولین گروهی هستید که درخواست تجمع داده‌اید؛ بیایید با دفتر تحکیم تجمع خود را برگزار کنید.

زاکانی: آقای حق‌شناس گفت مرزبندی خودت را تغییر بده

وی خاطرنشان کرد: به آقای حق‌شناس گفتم من دفتر تحکیمی‌ها را خودی نمی‌دانم؛ آن‌ها به دنبال شعله‌ور کردن آتش هستند اما ما می‌خواهیم قضیه را بخوابانیم. آقای حق‌شناس گفت مرزبندی خودت را تغییر بده و تبدیل به خشونت‌طلب و غیر خشونت‌طلب بکن تا نهضت آزادی هم بتواند در تجمع شما شرکت کند. من هم گفتم وای به حال مملکتی که شما مدیرکل سیاسی وزارت کشور آن هستید؛ چرا که همه این آتش‌ها از سفره نهصت آزادی بلند می‌شود.

زاکانی با بیان اینکه در جلسه‌ای که برگزار شد، موسوی لاری و ربیعی و سایرین فشار آورند که تجمع را برگزار نکنید و یک تجمع برگزار کنید، گفت: گفتیم ما دنبال حق دانشجو هستیم و تجمع خود را برگزار می‌کنیم. تاج‌زاده گفت شما مجوز نگرفتید؛ ما هم گفتیم چند روز است همه دارند بدون مجوز هر کاری دوست دارند می‌کنند؛ ما هم بدون مجوز برگزار می‌کنیم، مگر اینکه شما رسماً اعلام کنید که نمی‌توانید تجمع برگزار کنید.

وی افزود: چند روز بعد وزارت کشور اعلام کرد که مجوز برگزاری تجمع ندارید. ما که به عنوان دانشجو می‌خواستیم برویم تجمع برگزار کنیم نگداشتند، اما همان روز میدان را به علی افشاری و دوستان دادند؛ لذا شعار آزادی که آقای تاج‌زاده و دوستان‌شان می‌دهند، دروغ است و آن‌ها دیکتاتورهای به تمام معنا هستند و اسم آزادی لق‌لقه زبان‌شان است.

تاجزاده: برای آینده به حداکثر تسامح معتقدم

در این مناظره مصطفی تاجزاده فعال سیاسی اصلاح طلب اظهار داشت: جامعه ما بشدت نیازمند گفت و گو هست و ای کاش هرچند در صدا وسیما و رسانه‌های داخلی انجام شود.

وی افزود: صدا وسیما از این جهت در طول ۲۰ سال چنان ضعیف عملکرده که به زیان ده ترین نهاد عمومی کشور تبدیل شده است.

تاجزاده با بیان اینکه من تمایل داشتم این بحت در دانشگاه انجام شود ولی آقای زاکانی مایل نبود گفت: در مورد ۷۸ معتقدم برای کشف حقیقت باید بدون تسامح اتفاقات را نقد کنیم ولی برای آینده به حداکثر تسامح معتقدم و باید از سرمایه و تخصص همه ایرانیان استفاده کنیم.

این فعال سیاسی اصلاح طلب با بیان اینکه هیأتی به پیشنهاد خاتمی برای اتفاقات ۱۸ تیر در شورای عالی امنیت ملی تشکیل شد گفت: در آن جمع که کمتر ۱۰ روز پس از ۱۸ تیر تشکیل شده بود بعد از تحقیقات مفصل می‌دانی و … نهایتاً گزارشی ارائه شد که در اختیار رهبری گذاشته شد و برای اولین بار از رادیو و تلویزیون خوانده شد.

تاجزاده با بیان اینکه صحبت‌های چند دقیقه‌ای زاکانی چند دروغ دارد تصریح کرد: اولین سوالی که در آن کمیته مطرح کردیم این بود که این راهپیمایی جدید است که قبلاً هم اتفاق افتاده و نتیجه آن شد که حداکثر ۱۴ مورد در همان سال تجمع اتفاق افتاده است.

وی افزود: تا الان بعد از ۲۰ سال هیچ سرنخی پیدا نشده که این حرکت دانشجویان حرکتی سازماندهی شده برای از بین بردن آبروی جمهوری سلامی بوده است.

این فعال سیاسی اصلاح طلب ادامه داد: فرق من با زاکانی و دوستانشان این است که به بخشی از نظرات رهبری انتقاد دارم و ایشان هم همینطور است ولی رویش نمی‌شود بگوید. ایشان حرف رهبری را می‌شنود ولی می‌گوید باید تمام حرف‌های رهبری را شنید.

وی با بیان اینکه هیچ نهادی تا این لحظه نتوانسته ثابت کند که دانشجویان حرکتی تحریک شده از طرف دیگران انجام دادند گفت: آن قدر تجمع آرام بود که بعد از انجام آن بنر و پاترول یوسف آباد به مقر خود برگشته است.

تاجزاده افزود: سپاه و نیروی انتظامی سندی بدهند که ۲۰ سال پیش فلان نهاد حرکت تحریک‌کننده و سازمان یافته انجام داده است.

شما جرأت ندارید گزارش مجلس ششم درمورد ۲۵ خرداد ۸۸ را منتشر کنید

وی در مورد چرا بخشی از این مناظره با بیان اینکه آنقدر تناقض در صحبت‌های زاکانی زیاد است که نمی دانم از کجا شروع کنم خاطرنشان کرد: شما می‌گوئید دو طرف را محکوم کردیم درصورتی که یکطرف را در بیانیه تان محکوم کردید.

تاجزاده با بیان اینکه مشخص به ما بگویید شروع دانشجویان از ساعت نه و نیم را چطور مطرح کنیم تصریح کرد: شما جرأت ندارید گزارش مجلس ششم درمورد ۲۵ خرداد ۸۸ را منتشر کنید. شما که آن قدر شجاعت دارید این گزارش را منتشر کنید.

وی افزود: بیست سال برای سازمان‌های اطلاعاتی ایران کافی نیست که بفهمند این تظاهرات سازماندهی بوده است یا نه؟ سازمان‌هایی که جاسوس اسرائیلی را در عرض چند ماه دستگیر می‌کند.

معاون سیاسی وزیر کشور اصلاحات ضمن تاکید بر اینکه پدیده‌ای بنام لباس شخصی‌ها داریم که در این ۲۰ سال جنایت آفریده‌اند گفت: طبق گزارش شوری عالی امنیت ملی در آن شب چند نقش مخرب ایفا می‌کنند. نقش اول درگیری به دانشحویان نقش دوم تحریک کمیته برای ورود به دانشگاه است.

تاجزاده با بیان اینکه گروه فشار عامل حادثه کوی بود و نقش مخرب را این نیروی انتظامی و دانشجویان را ایفا می‌کرد گفت: چرا یعد بیست و پنج سال با ابن گروه فشار برخورد نمی‌شود در حالی که با هر وسیله‌ای عامل ایجاد بی‌نظمی می‌شوند.

بعد از بیست سال ضارب عزت ابراهیم نژاد پیدا نشده است

وی در پاسخ به سوال زاکانی درمورد دلیل عدم اعطای مجوز تجمع به بسیج دانشحویی گفت: خیلی از ملت نمی‌دانند داستان را گفت: آن روزها چنان فضای جامعه ملتهب بود که مجوز تجمع نیازمند مجوز کل شورای تأمین بود. من مجوز ندادم از آقای لاریجانی می‌گرفتید. بدلیل اینکه بنا بر این بود دانشگاه باهم با هر نوع خشونتی برخورد کند و این‌طور نباشد که امروز به این دانشجویان مجوز دهیم و فردا گروه‌های دیگر دانشحویی مجوز بخواهند.

وی با اشاره به نابیناشدن فردی در جریان حادثه کوی دانشگاه بر اثر گاز اشک آور افزود: این چه لباس شخصی است که سلاح و گاز اشک اور دارد و آدم کور می‌کند و ضارب راست راست راه می‌رود. بعد از بیست سال ضارب عزت ابراهیم نژاد پیدا نشده است گفت: اینجا مسائلی است که مردم باید بدانند و باید صریح و روشن به مردم بگوییم.

زاکانی خطاب به تاج‌زاده: همیشه به دانشجو هزینه تحمیل کرده‌اید تا خودتان رشد کنید

در ادامه مناظره، زاکانی با اشاره به گزارش قرائت شده از سوی تاج‌زاده گفت: وقتی روزنامه طوس بسته شد، معاوت دانشجویی وزارت علوم بیانیه داد و این نطفه حرکتی جدید بود. درواقع این جریان وقتی کم می‌آورد برای اهداف خود به دانشجو متوسل می‌شوند.

زاکانی گزارش قرائت‌شده توسط تاج‌زاده را غیرقابل خدشه دانست و گفت: مشکل گزارش این است که ناقص و یکسویه است؛ چرا که در مجلس هفتم در کمیسیون اصل ۹۰ موضوع بررسی شد و در آخرین روزهای مجلس هفتم، گزارش آن خوانده شد و بنا بر این شد که از آقای نظری عذرخواهی کنند و خاتمی به‌عنوان رئیس‌جمهور به دستگاه قضایی معرفی شوند

وی ادامه داد: بعداً هم در دادگاه، آقای کوهی و انصاری و دیگران آمدند و خلاف گزارشی ثابت شد که تاج‌زاده قرائت کرد. فرماندهان سپاه هم به آن اعتراص کردند.

زاکانی ادامه داد: گزارش آقای تاج‌زاده، زمینه‌های حادثه را نمی‌بیند و آشوب‌های قبلی را مورد توجه قرار نمی‌دهد و از لحظه‌ای که در صحنه حضور می‌یابد شروع به روایت‌گری می‌کند و جلو می‌آید.

وی خطاب به تاج‌زاده گفت: همیشه به دانشجو هزینه تحمیل کرده‌اید تا خودتان رشد کنید.

زاکانی ادامه داد: من از همان ابتدای ماجرای کوی دانشگاه گفتم نیروی انتظامی اشتباه کرده است. اگر شما یک بار به کوی دانشگاه رفته‌اید، من در آنجا زندگی کرده‌ام.

وی با بیان اینکه قانون می‌گوید نیروی انتظامی اگر جرم مشهودی ببیند می‌تواند وارد شود ولو به حریم خصوصی، گفت: به دلیل اینکه قانون مشخصی در این باره وجود ندارد، عوامل اغتشاشات تیر ۷۸ را تحت قانون اراذل و اوباش محاکمه کردند.

مسئول اسبق بسیج دانشجویی ادامه داد: من از ابتدا درگیر بودم و نمی‌گذاشتم نیروی انتظامی با دانشجویان درگیر شوند.

نمی‌دانم امروز با کدام تاج‌زاده روبه‌رو هستم؟ چریک یا برانداز؟

زاکانی با بیان نمی‌دانم امروز با کدام تاج‌زاده روبه‌رو هستم، گفت: امروز طرف ما تاج‌زاده چریک است یا تاج‌زاده پشیمان یا تاج‌زاده برانداز؟

وی افزود: آقای تاج‌زاده برخی از فرمایشات رهبر انقلاب درباره کوی دانشگاه را از رو می‌خواند؛ آیا حاضر هستید همه حرف‌های رهبر انقلاب در این موضوع را بخوانید؟

نماینده سابق مجلس افزود: همان دادگاه آیت‌الله هاشمی شاهرودی که شما از ایشان خواندید، سردار نظری را تبرئه کرد و رای دادگاه بعد از تحقیقات میدانی مشخص شد و آقای خاتمی و دیگران محل اتهام قرار گرفتند؛ بخصوص آقای خاتمی که روز بعد از ماجرا در همدان صحبت کرد و از یک آشوب بزرگ حرف زد.

زاکانی با بیان اینکه با جریانی روبه‌رو هستیم که به راحتی دروغ می‌گوید، خطاب به تاج‌زاده گفت: گزارش دادگاه و مجلس هفتم را هم بخوانید. تا زمان تهیه گزارشی که تاج‌زاده خواند، آن مقدار از مسائل روشن شده بود اما بعد مشخص شد ابعاد موضوع چیز دیگری بوده است. من در جلسات بعد گزارش‌های مجلس و دادگاه را هم می‌آورم می‌خوانم.

وی ادامه داد: من مسئول بسیج دانشحویی بوده‌م و امروز آقای تاح‌زاده دارد اطلاعیه‌هایی را می‌خواند که ما منتشر کرده‌ایم؛ این خنده‌دار است. من با نفاق مخالفم و متاسفانه شما نان امام را می‌خورید و عکس امام را بالای سر می‌زنید اما اعتقادی به ولایت‌فقیه ندارید.

زاکانی افزود: همه فرمایشات اقا روی چشم من قرار دارد و همه آن‌ها را قبول دارم برخلاف چیزی که شما ادعا می‌کنید.

تاج‌زاده: آقای زاکانی بگویند با توقیف فله‌ای مطبوعات و نظارت استصوابی مخالفند یا موافق؟

تاج‌زاده افزود: آقای زاکانی که موافق آزادی هستند بگویند با توقیف فله‌ای مطبوعات و نظارت استصوابی مخالفند یا موافق؟

وی در بخش دوم مناظره در جواب زاکانی پیرامون اسامی فعالین حوادث کوی دانشگاه و اظهارات وزیر اطلاعات درمورد ترور نظری گفت: وزارت اطلاعات در دست رهبری بوده است و حتی دعوای احمدی نژاد با ایشان بر سر دخالت احمدی نژاد در وزارت اطلاعات بود.

تاجزاده در پاسخ به بخش دیگری از اظهارات زاکانی افزود: جمعه بعد از ظهر به کوی رفتم و تمام تلاشم این بود که بچه ها در کوی بمانند و علت هم این بود که فضای بیرون ملتهب بود.

وی با بیان اینکه بغل کوی یکی تیر خورده است گفت: فرد را به بیمارستان انتقال دادند و من به آقای ظفرقندی زنگ زدم گفتم چند ساعت زنده نگهش دارید تا دانشجویان آرام شوند.

تاجزاده با بیان اینکه چرا گزارش را منتشر نمی کنید؟ گفت: قوه قضاییه که دست رهبر بوده است؟ چرا دستور نمی دهد کسی که نظری را ترور کرد محاکمه کنند؟ بعد از بیست سال چرا تکلیف کشته هایی چون عزت ابراهیم نژاد را مشخص کنید.

این فعال سیاسی اصلاح طلب با بیان اینکه از افتخاراتمان این است بدون اینکه اجازه یک تیراندازی بدهیم گفتیم بدون تیراندازی و کشتار ماجرا را جمع کنیم. همچنین اجازه انجام بازی دربی را دادیم هرچند احتمال ناآرامی در ورزشگاه را می دادیم ولی برگزار شد و اتفاقی هم نیفتاد.

زاکانی: چهل سال است که به دنبال بحران‌سازی و سوءاستفاده هستید

زاکانی با بیان اینکه شما نیروی انتطامی را محکوم می‌کنید و این جفاست، تصریح کرد: اصل سنگ زدن و رفتن به داخل کوی محکوم است؛ از طرف هرکسی باشد.

وی ادامه داد: من طرف دانشجو هستم و می‌گویم این ظلم به دانشجو است که سیاسیونی نظیر حجاریان می‌گویند دانشجویان حداکثر توزیع‌کننده تفکرات ما هستید.

نماینده سابق مجلس با بیان اینکه شما ارزشی برای جنبش دانشجویی قائل نیستید گفت: چهل سال است که به دنبال بحران‌سازی و سوءاستفاده هستید و دیگر ماجرا شده است.

زاکانی ادامه داد: باید تحقیق شود که روزنامه سلام به چه دلیلی آن نکته سعید امامی را منتشر کرد و وزارت اطلاعات چرا شکایت کرده است. بحث من ناقص بودن حرف شماست؛ من هر دو طرف را محکوم می‌کنم ولی شما یک بار هم سنگ‌پران‌ها را محکوم نمی‌کنید.

وی ادامه داد: بنده نفاق دارم یا روزنامه‌هایی که کشته‌سازی کردند؟ بنده خشم فروخفته دانشجویان در مقابل زیاده‌خواهی شما هستم و گذشت نمی‌کنم؛ چرا که من کسی نیستم که به کوی حمله کرده باشم؛ من مدافع حقوق دانشجو هستم و در تمام سال‌های فعالیت دانشحویی و مسئولیت مرتبط با آن، یک خط به صورت دانشجو نینداختم؛ فقط باب گفت‌وگو را باز کردم.

نیروی انتطامی هم اشتباه کرد وارد شد اما مقدمه آن را هم ببیند.

زاکانی: شما بگویید که چرا به ما درخواست مجوز  ندادید

زاکانی باز هم سوال خود را از تاج‌زاده تکرار کرد: شما بگویید که چرا به ما درخواست مجوز  ندادید تا به عنوان جریان دانشجویی وارد عرصه شویم و تجمع کنیم تا با دانشجوها گفت‌وگو کنیم و غیردانشجوها را از صحنه خارج کنیم؟

وی با اشاره به برخی برخوردها در سال ۸۸ گفت: امیر معتمدی که فرزند خانم بروجردی از هم‌طیف‌های شما هستند نزد من آمد و گفت می‌خواهند مرا از دانشگاه اخراج کنند. من گفتم آیا هیچ اغتشاشی انجام نداده‌ای و شیشه‌ای نشکسته‌ای؟ گفت نه؛ بعد از آن بود که بنده جلوی وزارت اطلاعات ایستادم و وزیر اطلاعات را به مجلس کشاندم و گفتم مگر از جنازه من رد بشوید که معتمدی را از تحصیل محروم کنید.

وی ادامه داد: دوستان اطلاعات گفتند موضوعات مهمی وجود دارد و من گفتم بروید بیاورید تا ببینیم.

زاکانی خطاب به تاج‌زاده گفت: شما دارید من را محکوم می‌کنید و از روی کتاب چیزی را می‌خوانید که من در صحنه بوده‌ام و خودم سند آن هستم؟ نفاق یعنی همین.



عضو شورای مرکزی جمعیت رهپویان با اشاره به سخن تاج‌زاده درباره لباس‌شخصی‌ها گفت: لباس‌شخصی‌ها سه دسته هستند؛ یک دسته کسانی هستند که عضو ناجا هستند. در موج اول وقتی وارد کوی دانشگاه شدند همین اعضای ناحا بودند که در همه جای دنیا نیز وجود دارد.

زاکانی طیف دوم لباس‌شخصی‌ها را افرادی دانست که از روی احساس وظیفه  وارد می‌شوند و بعضا اشتباه هم می‌کنند.

وی گفت: همان موقع با برخی از اینها درگیر شدم و به من گفتتد تو لیبرال شده‌ای.

زاکانی ادامه داد گروه سوم هم رفقای شما هستند. اردیبهشت ۷۷ که دادگاه کرباسچی در جریان بود، عده‌ای جمع شدند در سردر دانشگاه تهران و به نفع او شعار می‌دادند. به ما خبر دادند که عده‌ای می‌خواهند با چاقو آن‌ها را بزنند. من با سید نظام موسوی به آنجا رفتیم و چاقو را از دستشان درآوردیم‌.

وی در پاسخ به تاج‌زاده از از ریشه لباس‌شخصی‌ها پرسیده بود گفت: بعد از حادثه مشهد، شورای‌عالی امنیت ملی به ریاست هاشمی و با حضور عبدالله نوری مصوبه‌ای را تصویب کرد که هر اغتشاشی پیش آمد مردم خودشان جمع کنند. در دولت خاتمی هم این تصویب شده بود؛ اگر مصوبه می‌خواهید این از مصوبه که مربوط به دوستان خودتان بوده است.

زاکانی ادامه داد: اینکه می‌گویید چرا ۲۵ خرداد به کوی دانشگاه ورود شده، بدانید که  ۲۴ تیر ۷۸ روحانی در شورای‌عالی امنیت ملی مصوبه‌ای را به تصویب می‌رساند مبنی بر اینکه حریمی وجود ندارد و اگر جرم مشهود دیدید نیروی انتظامی باید وارد شود. برای یافتن مجوز لباس‌شخصی‌ها به آن مصوبه‌ها برگردید.
 
وی خطاب به تاج‌زاده گفت: درست نیست نان لباس شخصی‌ها را بخورید و علیه آن‌ها حرف بزنید؛ برخی‌شان آدم شما هستند و برخی هم خودجوش وارد می‌شوند که اشتباه هم می‌کنند. در قضیه سخنرانی آقای سروش هم گفتم این کار را نکنید و سروش حرف می‌زند و ما هم سوال می‌پرسیم‌. درباره سفارت عربستان هم باید بگویم که از آنجا به من زنگ زدند و گفتم که غلط کردید وارد شدید.

زاکانی تصریح کرد: آقای تاج‌زاده شما بد جایی گیر کرده‌اید و با کسی روبه‌رو شده‌اید که خودش درباره برخوردهای خودسرانه موضع گرفته و مکتوب هم هست.

زاکانی در پاسخ به تاج‌زاده که علت مجوز ندادن به دانشجوها را شلوغ شدن خیابان‌ها دانست، گفت: در جلسه‌ای که آن زمان برگزار شد، مگر یادتان نیست که من گفتم ما می‌توانیم قضیه را جمع کنیم اما علی افشاری گفت شما مثل اینکه نمی‌دانید چه می‌گویید.

مسئول وقت بسیج دانشجویی ادامه داد: من گفتم جمع ‌کردن موضوع برای ما راحت است چون می‌گوییم کسانی که کارت دانشجویی دارند بمانند و ما با آن‌ها گفت‌وگو می‌کنیم.

زاکانی در پاسخ به تاج‌زاده مبنی بر اینکه زاکانی با برگزار شدن این مناظره در دانشگاه مخالفت کرده است، گفت: اول اینکه ایام تعطیلی دانشگاه  به خاطر امتحانات است و دوم اینکه گفتم با حضور نمایندگان تشکل‌های دانشجویی باشد تا بتوان بحث کرد و بحث به شلوغ شدن و جنجال کشیده نشود.

وی با بیان اینکه اصل و ریشه موضوع لباس‌شخصی‌ها به دهه شصت و رفقای شما از جمله عبدالله گنجی برمی‌گردد، تصریح کرد: معلوم نیست با تاج‌زاده‌ای که در دهه شصت موافق افراطی‌گری است روبه‌رو هستیم یا با کسی که امروز حاضر نیست سهم خودش را بپذیرد.

زاکانی افزود: افراطی کسی است که اموال عمومی را آتش زد و شما از آن‌ها حمایت می‌کنید. افراطی کسی است که در عاشورا خیمه عزا آتش زد و موسوی که مورد حمایت شماست، آنها را مردان خداجو نامید.

نماینده سابق تهران با بیان اینکه بنده در این چهل سال یکبار هم کارهای شما را نکرده‌ام، گفت: اما شما از برخورد با دانشگاه نان خودتان را می‌خورید. افراطی کسی است که فرهاد نظری را  ترور کرد و اقای یونسی بگوید آن فرد که خود آقای یونسی هم گفت دستگیر شده، کسی بوده است.

زاکانی با بیان اینکه چرا یک طرفه به قاضی می‌روید گفت: چه شد که خاتمی از سردار نظری عذرخواهی کرد؟ کار نظری را محکوم می‌کنم اما یک‌طرفه به قاضی نروید.

وی ادامه داد: منشاء افراطی‌گری توسط شما و دوستان گذاشته شده و ما همیشه محکوم  کرده‌ایم. متأسفانه دستگاه‌های اطلاعاتی خواب  هستند  و پشت پرده این مسائل را مشخص نمی‌کنند.

نماینده سابق تهران در پاسخ به این سخن تاج‌زاده که چرا گزارش مجلس هشتم درباره حمله به کوی دانشگاه در سال ۸۸ رسانه‌ای نمی‌شود، گفت: آن گزارش را خودم نوشتم و باز شما چیزی می‌گویید که من در نوشتن آن نقش داشته‌ام. شما بروید از اقای کواکبیان بپرسید که وقتی سوم یا چهارم  تیر در جلسه غیرعلنی مجلس گزارش را خواندم ایشان به من گفت شد دست‌تان درد نکند که همه ابعاد ماجرا را گفتی.

زاکانی ادامه داد: شما به دنبال سند مکتوب می‌گردید در حالی که من سند حاضر هستم. اینکه می‌گویید چرا دانشجویان در سفارت عربستان با من تماس گرفته‌اند باید بگویم که آن‌جا تشکل‌های آرم‌دار تجمع کرده بودند و به خاطر آشنایی که با بنده داشتند تماس گرفتند و گرنه کسی به من وصل نیست.

وی، این ادعای تاج‌زاده که وزارت اطلاعات در دست رهبری است را دروغی شاخ‌دار دانست و گفت: در مجلس بنده و آقای نادران طرحی را دنبال می‌کردیم تا حفاظت اطلاعات را جدا کنیم و زیر نظر رهبری قرار دهیم که رهبر انقلاب  مخالفت کردند.

زاکانی در پاسخ به تاج‌زاده که گفته بود مجلس  هشتم و نهم در دست شما بوده، گفت: این دو مجلس در دست ما نبود بلکه در دست دوست شما؛ آقای لاریجانی بود. بله؛ خنده هم دارد ولی ایشان مسیری را می‌رود که شما می‌خواهید. وظیفه ما این بود که آن گزارش را تهیه کنیم اما درباره انتشار آن از لاریجانی  سوال کنید.
وی در پاسخ به زاکانی که گفته بود لاریجانی از دوستان شماست با بیان اینکه چه شده در این 10-20 ساله اینها سراغ ما می آیند گفت: ناطق نوری روزی رقیب ما بود و آن روز در کنارمان .است و علی مطهری سال 82نامه نگاری می کند که اصلاح طلبان فلان هستند و امروز کار اصلاح طلبان است.

زاکانی در پاسخ به این سخن تاج‌زاده که چطور است در جریان اصولگرایی افرادی نظیر لاریجانی و ناطق ریزش می‌کنند و به طرف جریان اصلاحات می‌آیند، گفت: از عجایب روزگار این است که در جریان اصلاحات هیج کسی فاسد نشده است تا آن‌ها او را دفع کنند. آیا یک فرد خیانت‌کار در جریان شما وجود نداشته است تا کنون حاضر به طرد حتی یک نفر هم نشده‌اید؟‌

وی افزود: بنده کاری به جپ و راست ندارم و می‌گویم همه این‌ها سر مردم کلاه گذاشتند. اینکه از ریزش امثال ناطق و لاریجانی حرف می‌زنید، باید بگویم که ناطق در ۷۶ به دنبال باطل کردن رای مردم بود که رهبری اجازه نداد و در ۸۴ هم هاشمی به دنبال این کار بود و بعد هم در ۸۸ میرحسین موسوی می‌خواست رای مردم را باطل کند که رهبر انقلاب مقابل آن ایستادند. این ربطی به چپ و راست ندارد.

وی افزود: شما یک قبیله هستید و بگویید که چرا هیچ دفعی ندارید و چرا یک فرد فاسد را طرد نمی‌کنید؟ آقای ناطق و لاریجانی کار خوب دارند کار بد هم دارند؛ ولی خیلی زشت است که شما یک  مورد دفع نداشته‌اید. هر کسی هر غلط و هر جنایتی می‌کند شما حاضر نمی‌شوید او را طرد کنید.

عضو ارشد جمعیت رهپویان با بیان اینکه شما در سال ۸۸ علیه انقلاب حرکت کردید و این که ربطی به تجمع و تظاهرات ندارد، تصریح کرد: شما مملکت را به لبه پرتگاه بردید

زاکانی از معاون سیاسی وزیر کشور دولت اصلاحات پرسید: چرا شما نعل به نعل هرچه آمریکا می‌خواهد و صورتجلسه می‌کند را در داخل کشور دنبال می‌کنید؟ در جلسه بعد، این ادعا را با سند ثابت می‌کنم که چطور شما خواسته‌های آمریکا را دنبال می‌کنید.

وی افزود: دورانی که حرفی بگویید و در بروید، گذشته است و مردم در فضای مجازی از همه مسائل مطلع هستند.

 نماینده سابق مجلس با بیان اینکه کار شما در ۸۸، تظاهرات نبود بلکه کودتا علیه مردم بود، تصریح کرد: درباره حصر هم هفته بعد خواهم گفت که در دیدارهایی که با کروبی و موسوی داشته‌ام چه گذشته است.

وی افزود: من که مخالف یا موافق حصر یا رفع حصر نیستم؛ روحانی برود و آن را دنبال کند.

چنانچه معرکه‌گیری جدیدی رخ ندهد، این‌ها باید محاکمه شوند. برای اینکه شما بتوانید سرتان را جلوی عرب‌هایی که با ارّه، آدم را قطعه‌قطعه می‌کند بالا بگیرید ما نمی‌توانیم از خیانت‌های سال ۸۸ گذشت کنیم؟

 زاکانی ادامه داد: در مناظره بعد، غارت‌های بعد از فتنه دوستان شما را رو می‌کنم که یکی از آنها کافی است تا یک میلیون نفر را صاحب خانوار کند.

وی با بیان اینکه فتنه آینده چهار پایه دارد، گفت: فشار اقتصادی، تشدید فقر، افزایش نارضایتی و ایجاد لشکر پابرهنگان یکی از این پایه‌هاست. ناکارآمدی و نخواستن یا نتوانستن دولت در حل مشکلات نیز پایه دیگر است.

زاکانی با بیان اینکه دعوت سیاسیون از مردم برای حضور در کف خیابان و سهم‌خواهی افرادی مثل تاج‌زاده یکی دیگر از پایه‌های فتنه را تشکیل می‌دهد، خاطرنشان کرد: حجاریان می‌گوید گرفتن رای از صندوق، گدایی قدرت است؛ بنابراین باید به کف خیابان آمد.

وی عامل چهارم فتنه احتمالی آینده را منافقینی دانست که تیر می‌زنند و در می‌روند.

فعال سیاسی اصول‌گرا، هدف از فتنه احتمالی  آینده را واژگونی نظام یا امتیازگیری بیشتر دانست و گفت: فردی مثل تاج‌زاده می‌گوید یا مذاکره‌ یا جنگ؛ چرا این حرف غلط را مطرح می‌کنید؟

زاکانی راه جلوگیری از فتنه آینده را شفافیت دانست و گفت: اجرای قانون از کجا آورده ‌اید، یکی از گام‌هایی است که در راستای شفافیت باید برداشت؛ نمی‌شود هزینه ساخت یک‌میلیون مسکن در کشور را به دو نفر بدهند. لایه‌های پنهان رابطه این افراد با جریان اصلاحات هم کاملاً مشخص است‌.

وی در پاسخ تاج‌زاده که از وی خواست تا از مردم عرب کشور عذرخواهی کند، گفت: شما مثل اینکه سخن من را کامل نشنیدید؛ سوسمارخور بهترین صفتی است که برای بن‌سلمان می‌توان به‌کار برد؛ من گفتم عربی که افراد را با ارّه قطعه‌قطعه می‌کند.

زاکانی ادامه داد:  من می‌گیوم شما چرا یک نفر فاسد در جریان خود پیدا نکردید؛ در حالی که من پیدا کرده‌ام و در مقابل آن نیز ایستاده‌ام. شما اگر یک توییت هم در رابطه با مبازه با فساد دارید، ارائه دهید.

وی با بیان اینکه شما به دنبال انتخابات کنترل‌شده هستید نه انتخابات آزاد، گفت: شما از هاشمی‌ای دفاع می‌کنید که می‌خواست مردم پای صندوق بیایند تا آنچه خودش می‌خواهد از صندوق خارج شود. ولی ما پیرو رهبر انقلاب هستیم که می‌گویند همه مردم حتی کسانی که با من مخالف هستند، پای صندوق بیایند و هرچه از صندوق خارج شد همه به آن احترام بگذاریم.

نماینده سابق مجلس خطاب به تاج‌زاده گفت: ‌ شما در ۸۸ جنایت بزرگی را مرتکب شده‌اید و رای مردم را زیر سوال بردید. نگاه شما قبیله‌سالارانه است و برای مردم قیّم هستید و من به شما می‌گویم این نگاه را کنار بگذارید و به مکتب امام برگردید؛ چرا که دلم برای شما می‌سوزد. این نفاق است که نان امام را بخورید اما مخالف آرمان‌های امام حرکت کنید.

تاجزاده: شفافیت لازم است ولی نباید ملاحظه ای انجام شود

در ادامه این مناظره تاجزاده با بیان خاطره ای از دوران زندان خود گفت: آقای طائب در زندان به من گفت پرونده اخلاقی و مالی تو در سپاه پاک است. به ایشان گفتم دم و دستگاهتان قوی ار از این حرف هاست ولی ورای شوخی فرض کنید بخواهم کاری انحام دهم با اینهمه شنود اصلا می توانم. گفتم خیلی کمک کردید به سلامت ماها. و شما نمی دانید این نظارتتان چقدر ما را سفید نگه داشته و این چک سفید امضایتان به دوستانتان شما را فاسد کرده است.

این فعال سیاسی اصلاح طلب ادامه داد: آن قدر که فساد می تواند به کشور لطمه بزند آمریکا نمی تواند و شفافیت لازم است ولی نباید ملاحظه ای انجام شود.

وی با اشاره به اینکه مگر نمی گویید مردمی و انقلابی ام؟ تصریح کرد: بیایید دست به دست هم دهیم و از انتخابات آزاد با لغو نظارت استصوابی دفاع کنیم و قیم مردم نشویم تا ملت بر حکومت نظارت کند.

این فعال سیاسی اصلاح طلب با تاکید بر اینکه خیلی از این چیزهایی که آقای زاکانی گفته اند دروغ بوده است گفت: دانشجویان در مرحله اول مطلقا اشتباه نکردند و مرحله دوم هم شر و شوری در شهر کردند که خودشان جمع کردند.

وی با بیان اینکه برای اینکه 4تا آدم را نجات دهند مملکت را به چالش می کشند و هر سال28تیر دانشگاه ها را تعطیل می کنند گفت: برای اینکه ثابت کنیم انتخابات آزاد را قبول نداریم از مردم بپرسید. اگر مردم قیم نمی خواهند نظارت استصوابی را برداریم.

تاجزاده در پایان گفت: دو نگاه می گوید قطار راه افتاده و هر ایستگاه یک عده را پیاده کنیم ولی نگاهی می گوید همه اول باهم بوده و باید باهم ادامه دهیم.

۰ نظر ۲۸ دی ۹۷ ، ۱۴:۴۲
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

عکس/ روایت امام امت از واقعیت‌های رژیم پهلوی

واقعیت‌هایی که باید در مورد رژیم پهلوی بدانیم تا عده‌ای نتوانند آن را بزک کنند.( تصاویر طراحی شده برای کودکان و نوجوان که برگرفته از سخنرانی‌های امام امت هستند.)

۰ نظر ۲۸ دی ۹۷ ، ۱۴:۳۳
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

رسما از مردم و نظام عذرخواهی کنید

به گزارش مشرق؛ محمد ایمانی تحلیلگر مسائل سیاسی در کانال شخصی خود نوشت:

امروز در سومین سالگرد آغاز اجرای برجام، به چه کسانی باید گفت #شرم_باد!؟ اوباما و ترامپ و کری و پمپئو؟ یا روحانی و ظریف و عراقچی که با وجود بر حذر داشتن همه صاحب نظران و دلسوزان، گفتند آمریکایی ها مودبند، قول داده اند پای توافق بمانند و به تعبیر زشت آقای عراقچی " امضای کری تضمین است"؟!

خداوند درباره مبادله فریب خوردگان با شیطان در قیامت می فرماید: «وَ قالَ الشَّیْطانُ لَمَّا قُضِیَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ وَ ما کانَ لِیَ عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لی فَلا تَلُومُونی وَ لُومُوا أَنْفُسَکُمْ ما أَنَا بِمُصْرِخِکُمْ وَ ما أَنْتُمْ بِمُصْرِخِیَّ إِنِّی کَفَرْتُ به ما أَشْرَکْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمینَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ.»

«و شیطان، هنگامی که کار تمام می‌شود، می‌گوید: «خداوند به شما وعده حق داد و من به شما وعده (باطل) دادم، و تخلّف کردم! من بر شما تسلّطی نداشتم، جز اینکه دعوتتان کردم و شما دعوت مرا پذیرفتید! بنا بر این، مرا سرزنش نکنید خود را سرزنش کنید! نه من فریادرس شما هستم، و نه شما فریادرس من! من نسبت به شرک شما درباره خود، که از قبل داشتید، (و اطاعت مرا همردیف اطاعت خدا قرار دادید) بیزار و کافرم!» مسلّماً ستمکاران عذاب دردناکی دارند". آیه ۲۴ سوره ابراهیم

تا فرصت جبران باقی است، جبران کنید. حداقل جبران، توقف اجرای یکطرفه تعهدات برجام و احیای برنامه هسته ای است. به مردم بگویید که اشتباه کردید و به خاطر عدم اهتمام به تذکرات رهبر حکیم انقلاب، موجب خسارات بزرگ برای مردم و نظام شدید. مرز خطا و خیانت باریک است. خطایی که آشکار گردد اما تکرار شود و تداوم یابد، دیگر خطا محسوب نمی شود.
۰ نظر ۲۸ دی ۹۷ ، ۱۴:۱۸
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

خداکند ...

خداکند ...

آیا در دهه فجر امسال شاهد فروپاشی آمریکا خواهیم بود؟

آیا در دهه فجر امسال شاهد خروج ایران از پیمان خفت بار برجام خواهیم بود؟

آیا در دهه فجر امسال شاهد دستگیری کودتاگرانِ نرم در بدنۀ نظام خواهیم بود؟


۰ نظر ۲۸ دی ۹۷ ، ۱۴:۱۱
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

فیلم/ دورانی ذلت بار در حکومت پهلوی

پایگاه اطلاع رسانی KHAMENEI.IR به مناسبت سالگرد فرار شاه از ایران در ۲۶ دی‌ماه سال ۱۳۵۷ نماهنگی را منتشر می‌کند.

( فیلم )


۰ نظر ۲۸ دی ۹۷ ، ۱۴:۰۲
حسن حیدری

( فیلم )

حسینه یرلر آغلار گویلر آغلار

بتول و مرتضی پیغمبر آغلار

حسینون نوحه سین دلریش یازاندا

مسلمان سهلدیر که کافر آغلار

کور اولمیش گوزلرین قان دوتدی شمرین

که گورسون اوز اَلیندَه خنجر آغلار

حسینون کوینگی زهرا اَلیندَه

چکر قیحا قیامت محشر آغلار

آتاندا حرمله اوخ کربلاده

گوریدون دشمن آغلار لشکر آغلار

قوجاغیندا گوریدون ام لیلا

آلیب نعش علی اکبر آغلار

رباب نیسگیل دوشنده سود گورنده

علی اصغری یاد ایلر آغلار

باشیندا کاکل اکبر هواسی

یل آغلار سنبل آغلار عنبر آغلار

یازاندا آل طه نوحه سین من

قلم گوردوم سیزیلدار دفتر آغلار

علی شق القمر محراب تیلیت قان

قولاخ وئر مسجد اوخشار منبر آغلار

علیدن شهریار سن بیر اشاره

قوجاغلار قبری مالک اشتر آغلار

۰ نظر ۲۸ دی ۹۷ ، ۱۳:۵۷
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

آخرین جملاتی که شهید نواب صفوی به همسرش گفت

نواب صفوی

همسر شهید نواب صفوی گفت: مبارزه اصلی شهید نواب صفوی متوجه بی‌دینی و ظلم ستمشاهی بود.

به گزارش مشرق، نیره‌سادات نواب احتشام‌رضوی امشب در مراسم بزرگداشت و گرامیداشت شصت و سومین سالگرد شهادت روحانی مجاهد شهید سید مجتبی نواب صفوی در تالار قدس کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی اظهار داشت: من ۱۴ سال داشتم که با آقای نواب ۲۱ ساله ازدواج کردم، من همیشه خودم را در مقابل مردی بزرگ و معنوی می‌دیدم که یک دیدگاه وسیع جهانی دارد.

بیشتر بخوانید

نقش شهید نواب صفوی در ملی‌شدن نفت

ماجرای دلخوری امام از مراجع در بحث اعدام نواب چه بود؟

همسر شهید نواب صفوی با اشاره به اینکه زندگی بنده و آقای نواب خیلی ساده شروع شد، ابراز کرد: شهید نواب خیلی مظلوم بود، من شیفته شهید نواب بودم دقیقاً مثل یک سربازی که مطیع فرمانده‌اش است و چیزی جز سلامتی فرمانده‌اش را نمی‎خواهد.

وی با اشاره به اینکه شهید نواب مقابل هر حکومت و قدرتی که می‌خواست بی‌دینی کند با مقاومت می‌ایستاد، ادامه داد: ایشان ترس از هیچ شخصیتی نداشت و فقط از خدا می‎ترسید، در چند سال عمرشان در دستگاه حکومت با ظلم، ستم و هر وزیری که اهل سازش با ظالمان بود، مبارزه می‌کرد.

نواب احتشام‌رضوی با اشاره به اینکه شهید نواب صفوی در راستای آگاهی بخشیدن به مردم از سوی نظام ستمشاهی بسیار مورد آزار و اذیت قرار گرفت و زندانی شد، گفت: بعد از آن دوسال زندانی که به خاطر اعتراض به مصدق محبوس شده بود، مجدداً برنامه‌های مذهبی خود را آغاز کرد و به محله‎های مختلف می‌رفت.

وی افزود: شهید نواب هر جمعه شب در یکی از مساجد تهران سخنرانی می‌کرد البته مردم مراقب بودند تا آقای نواب را ترور نکنند اما طولی نکشید که شهید نواب محکوم به اعدام شد.

همسر شهید نواب در ادامه به بیان آخرین دیدارشان با شهید نواب در زندان اشاره و گفت: هیچ وقت یادم نمی‌رود در همان دیدار شهید نواب با اقتدار کامل در برابر سربازان صدایش را خشن و بلند کرد و گفت «من با این مرتیکه پسر پهلوی، با این مرتیکه محمدرضا شاه اگر بخواهم سازش کنم همین الان جای من اینجا نیست من کشته می‌شوم اما سازش با دشمنان اسلام را قبول نمی‌کنم و مرگ با عزت بهتر از زندگی با ذلت است».

وی ادامه داد: وقتی نواب صفوی را شهید کردند بعد از ظهر آن روز آمدیم سر مزار ایشان، که ناگهان یک سرباز با چکمه به من زد و گفت «بلند شو نمی‌خواد اینقدر گریه کنید» من همان‌جا بلند شدم و شروع به سخنرانی کردم، تقریباً یک ساعت و نیم صحبت‌هایم طول کشید.

نواب احتشام‌رضوی گفت: همان‌جا ایستادم و فریاد زدم «آری خاندان آل محمد (ص) را هم بنی‌امیه همین گونه تسلیت دادند، ای پسر پهلوی، یزید چه خوب ثابت کردی از چه قوم و سلسه‌ای هستی، نیمه شب فرزندان آل پیغمبر (ص) را به جرم حق‌گویی و دین داری می‌کشی و تصور می‌کنی همیشه می‌توانی جابرانه حکومت کنی هیهات‌ ای پسر پهلوی، یزید! آیا ندیدی پدر جنایت کارت با آن همه جنایت و ذلت و بدبختی و نکبت به درک واصل شد ای پسر پهلوی، یزید! از شهادت و اسارت ما را می‌ترسانی در حالی که شهادت از اجداد ما و اسارت از عمه زینب (س) به ما ارث رسیده، به خدا سوگند اگر تمام مردان ما را بکشی ما زن‌ها حاضریم در مقابل شما دشمنان اسلام بایستیم»

۰ نظر ۲۸ دی ۹۷ ، ۱۳:۲۸
حسن حیدری

28دی 1358 نخستین نماز جمعه به امامت حضرت امام سید علی خامنه ای (حفظه الله تعالی) در دانشگاه تهران برگزار شد. ایشان از سوی حضرت امام خمینی (سلام الله علیه) درتاریخ 24 دی ما 1358 به عنوان امام جمعه تهران منصوب شدند.

۰ نظر ۲۸ دی ۹۷ ، ۱۳:۱۰
حسن حیدری