رزمندگان سپاه و بسیج در عملیات بیت المقدس ۲ با همت والا و رشادتهای بینظیر خود در سرمای بیش از حد هوا ، غرور کاذب «صدام ؛ حامیان عراق و رژیم حزب بعث» را در ارتفاعات ماووت در استان سلیمانیه شکستند.
به گزارش مشرق، عملیات بیت المقدس۲ با رمز «یا زهرا (سلام الله علیها)» در ساعت۱ و ۱۵ دقیقه ۲۵ دی ماه ۱۳۶۶ برای آزاد سازی ارتفاعات غرب شهر ماووت عراق در منطقهای به وسعت ۱۳۰ کیلومتر مربع آغاز شد و این عملیات در سختترین وضعیت جوی در میان برف و سرما توسط یگانهای سپاه ادامه پیدا کرد.
این عملیات در محور ارتفاع قمیش در منطقه عملیاتی سلیمانیه عراق به صورت گسترده به فرماندهی سپاه و با حضور رزمندگان اسلام انجام شد.
این عملیات تا روز دوم بهمن سال ۶۶ در منطقه عمومی ارتفاعات قمیش و
سلیمانیه با فرماندهی سپاه ادامه یافت که ازنوع هجوم سپاهیان اسلام علیه
دشمن بعثی بود.
فشار به مواضع دشمن
درحالی که تلاشهای ایران برای یافتن ضمانتی درجهت دستیابی به حقوق خود در مفاد قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت به نتیجهای نرسیده بود رزمندگان سپاه اسلام برآن شدند تا ضمن یک عملیات گسترده درمنطقهای کوهستانی و سرد، دشمن بعثی را در منگنهای جنگی قرار دهند. دراین عملیات رستههای پیاده، زرهی وتوپخانه ایران حضور داشتند و عراق نیز رستههای پیاده، زرهی، کماندویی و گارد ریاست جمهوری خود را به همراه داشت.
این عملیات از معدود عملیاتهای لشکرهای سپاه (بعد از عملیات
والفجر ۴) در طول هشت سال دفاع مقدس در منطقه غرب کشور در فصل زمستان بود،
که بعضی روزهای آن دما به ۲۰ درجه زیر صفر هم میرسید. قرارگاه تاکتیکی این
عملیات در موقعیت صف «پشت ارتفاعات قشن» دایر شد و کارهای شناسایی را آغاز
کرد. نیروهای سپاه و بسیج در این عملیات میبایست از رودخانه قله چولان
عبور میکردند و ادامه مسیر تا زیر ارتفاعات قمیش که پوشیده از برف بود را
ادامه میدادند.
راپِل، وسیله عبور رزمندگان
با کمک تیم راپل پادگان امام علی (ع) تهران، رزمندگان در شرایط بسیار سخت و خطرناک، و بصورت ابتکاری، با سیم بکسل و ابزارهای لازم پلی را بر روی رودخانه خروشان نصب کردند نظر به اینکه احداث پل به صورت ضربتی و با حداقل امکانات صورت گرفته بود (در زیر پای دشمن) و طول آن به بیش از ۲۰۰ متر میرسید و ارتفاع تا لبه آب رودخانه بیش از ۴۰ متر بود جهت رعایت احتیاط ظرفیت عبوری را حداکثر ۱۰ نفر مشخص کردند و ۱۰ نفر ۱۰ نفر از پل عبور میکردند و همین مسئله باعث طولانی شدن عبور گردانها از پل میشد. احداث این پل باعث شد تا یکی از یگانهای سپاه (لشکر ۳۱ عاشورا) جهت عبور گردانهایش از این پل استفاده کند.
عملیات در اوج سرمای زمستان کردستان
یگانهای خودی علاوه بر مشکلاتی که برای استقرار داشتند، هنگام پیشروی و رسیدن به مواضع دشمن نیز با دشواریهای بسیاری مواجه بودند، چنان که رزمندگان مسیرهای طولانی را به مدت ۶ تا ۸ ساعت در میان برف و کوهستان طی میکردند و تراکم برف در برخی محورها سبب شده بود تا نیروها علاوه بر دشمن، به نوعی با طبیعت و سرمای کشنده منطقه نیز مبارزه کنند.
عملیات بیت المقدس۲ در دو مرحله طرحریزی شده بود. در مرحله
اول قرار بود ارتفاعات «یولان»، «دستهرمدان»، یالهای «کوجارو» و
«الاغلو» تصرف شده و سپس در مرحله دوم پیشروی به سوی کوههای
«مرکبه» و «قیوان» ادامه پیدا کند.
نتایج خوب برای مردم و رزمندگان اسلام
در بیت المقدس۲ بیش از ۴۰ ارتفاع از جمله «اورال»، «کلاله»، «هرمدان»، «بین دورا»، «شیخ محمد» و «یولان» و چند روستای منطقه آزاد شد و دهها دستگاه تانک و نفربر، دهها قبضه خمپارهانداز و ضدهوایی، دهها دستگاه خودروی نظامی و مهندسی و۲ رادار رازیت (ثبت فاصله توپخانه نیروی خودی تا مواضع شلیک دشمن) منهدم شد.
عراق در این عملیات۵ تیپ و گردان خود را از دست داد و تعداد
کشته و زخمیها و اسرای دشمن بالغ بر ۵۴۰۰ نفر بود. غنایم این
عملیات عبارت بود از ۱۵ دستگاه تانک و نفربر زرهی ،۷۶ قبضه
خمپارهانداز و۱۷ قبضه توپ ضدهوایی ،۷۵ دستگاه خودرو، تعداد زیادی
انواع دستگاههای مخابراتی، مقدار زیادی انواع سلاح سبک و مهمات.
موقعیت منطقه عملیاتی
رزمندگان نیروی زمینی سپاه پاسداران به عبور از موانع طبیعی و مصنوعی بسیار سخت از قبیل کوههای صعبالعبور پوشیده از برف، رودخانه خروشان قلاچولان، میادین متعدد مین، تلههای انفجاری، سنگرهای کمین و سیمهای خاردار؛ یورش بیامان خود را به موضع دشمن آغاز میکنند. عرض رودخانه قلا چولان ۴۰ متر است که رزمندگان در برودت بالای منطقه غرب از میان آبهای خروشان آن عبور میکنند. درحالی که براثر بارندگی شدید، رودخانه قلاچولان طغیان کرده بود و یک متر و نیم برف نیز منطقه را سفیدپوش کرده بود.
مرحله اول عملیات
با هجوم رزمندگان اسلام، نیروهای عراقی مستقر در ارتفاعات مشرف بر شهر ماووت، پس از دادن تلفات زیاد و انهدام چندین دستگاه تانک و نفربر، تعداد زیادی دستگاههای مهندسی، ۴۰ دستگاه خودرو، ۲۰ قبضه خمپارهانداز، راه فرار را در پیش میگیرند. یگان مهندسی رزمی با توجه به موقعیت کوهستانی منطقه و به سبب صعبالعبور بودن آن، در عملیّات نصر ۸ برای تدارک رزمندگان جادهای را احداث کرده بود از نیروهای عملکننده در عملیّات بیتالمقدس ۲ با استفاده از آن جاده، از توان رزمی بالاتری برخوردار میشدند.
قوای اسلام پس از درهم کوبیدن تیپ های ۸۳ و ۶۰۳ پیاده، گردان یکم
تیپ ۴۱۲، یک گردان تانک، یکم تیپ ۸۱، کماندویی لشکر ۳۹ و گردان ۵۳ توپخانه
عراق، مواضع آنها را تسخیر میکنند که تعداد زیادی کشته، زخمی و اسیر از
آنها برجای میماند. بدینترتیب، دشمن از ارتفاعات غربی مشرف بر شهر ماووت
عقب رانده میشود.
رزمندگان اسلام با حمله به نیروهای دشمن در دشت جنوبی ماووت و
شکستن خطوط دفاعی آنها، تا عمق سه کیلومتری پیشروی و تعدادی از نیروهای
دشمن را کشته و زخمی میکنند و نفرات باقیمانده از دشمن به مناطق اطراف
میگریزند. طی تهاجم رزمندگان اسلام در این دو محور، علاوه بر کشته و زخمی
شدن ۱۵۰۰ نفر و اسارت ۵۵۰ تن از جمله ۳۰ افسر و ۱۰۰ درجهدار دشمن، ۲۹
ارتفاع، ۵ روستا و ۱۱۰ کیلومتر مربع از سرزمین های عراق آزاد میشود.
با روشنایی هوا، اهداف از پیش تعیین شده در این عملیّات، حاصل
میشود و سربازان شکستخورده عراق چشم امید خود را به آسمان میدوزند تا با
کمک نیروی هوایی مانع پیروزی قوای اسلام شوند، امّا بارش برف مانع پرواز
هر هواپیمایی میشود. رزمندگان اسلام پس از دفع هر نوع تحرکی از سوی دشمن،
به تثبیت موقعیت خود میپردازند. با وارد شدن نیروهای کمکی به منطقه، مقدمه
هجوم دوباره فراهم میآید.
مرحله دوم عملیات
دومین مرحله این عملییات در تاریخ ۲۷ دی ۶۶ و در شرایط سخت سرما و
یخبندان منطقه به مرحله اجرا درمیآید و در ساعات اولیه، تیپ ۱ کماندویی از
سپاه یکم، تیپ ۳ نیروی مخصوص گارد ریاست جمهوری و گردان کماندویی از لشکر
۴۱ عراق مورد تهاجم سخت قرار میگیرند و ضربات جبران ناپذیری بر آنها وارد
میآید. در این مرحله دره مهم قامیش همراه با ارتفاعات ۱۱۰۰، ۱۱۵۵، ۱۲۸۶،
۱۸۳۷ و ۱۷۸۷ آزاد میشوند و علاوه بر ۲۰۰۰ کشته و زخمی، ۲۰۰ تن دیگر به
اسارت رزمندگان درمیآیند که بدین ترتیب از ابتدای عملیّات، تلفات ارتش
عراق به ۳۵۰۰ کشته و زخمی و تعداد اسرا به ۷۵۰ تن میرسد.
مرحله سوم عملیات
در مرحله سوّم رزمندگان نیروی زمینی سپاه پاسداران پس از پاتکهای عراق در مرحله دوّم این عملیّات در شرایط سخت سرما و یخبندان منطقه با قلبی مملو از عشق و ارادهای پولادین از رودخانه عریض و خروشان «ذابالصغیر» و دیگر موانع میگذرند و بر دشمن یورش میبرند و طی نبردی بی امان بیش از ۵۰۰ تن از نیروهای دشمن را کشته یا زخمی میکنند و تعداد ۱۵۰ نفر از آنها را به اسارت درمیآورند. طی این حمله، قله ۱۷۷۵ از ارتفاعات ویسی، و یال ارتباطی و قله ارتباطی ویولان به ویسی آزاد میشوند. شهر قلعهدیزة عراق به همراه روستاهای گناو، عسیاوی و کنگاوی در دید مستقیم رزمندگان و جاده اصلی پاسگاه گناو به قلعهدیزه در تیررس آنها واقع میشود.
همچنین چند روستا و ارتفاع مهم کرکوک (مرتفعترین قله منطقه) به
تصرف رزمندگان در میآیند و نیز رزمندگان موفق میشوند مقادیر قابل توجهی
جنگافزار و وسایل تدارکاتی و نظامی را به غنیمت بگیرند و بخش زیادی از
آنها را منهدم سازند. دشمن شکست خورده به خاطر شرایط نامساعد جوّی موفق
نمیشود از نیروی هوایی خود استفاده کند و تنها امید و اتکایش به نیروهای
پیاده است که با جمعآوری نیروهای پراکنده، چند پاتک پیاپی را به اجرا در
می آورد.
تمام پاتکهای دشمن با مقابله و عکسالعمل ضدپاتک رزمندگان دفع شده
و دشمن پس از دریافت ضربات سخت، به عقب رانده میشود. درحالی که نیروهای
عراق به خاطر تحمل تلفات و خسارات متعدد، ناتوان و فرسوده است و فرصت
هرگونه تعرض و تصمیمگیری از آنها سلب شده است، رادیو بغداد دم از پیروزی
میزند و به نیروهای عراقی که تا عمق ۴۰ کیلومتری خاک خود عقب نشستهاند
درود میفرستد.این تمجیدها و تحسینها، نمیتواند روحیه از دسترفته
سربازان وحشتزده عراق را بازگرداند.
سازمانهای رزم بسیج و سپاه
وضعیت خاص جغرافیایی منطقه و وجود رودخانه قلعه چولان میان ارتفاع آمدین و ارتفاعات دولبشک، الاغلو و قمیش، عملاً منطقه عملیات را به دو محور جداگانه تقسیم میکرد، به همین دلیل، جهت آمادهسازی و انجام عملیات در منطقه، دو قرارگاه در نظر گرفته شد. علاوه بر این، کثرت یگانهای عملکننده ایجاد میکرد، تا هدایت عملیات به طور جداگانه به عهده دو فرمانده و دو قرارگاه گذاشته شود. بنابراین، قرارگاههای نجف و قدس برای آمادهسازی و انجام عملیات بیتالمقدس۲ انتخاب شدند.
قرارگاه نجف در محور قمیش و قرارگاه قدس در محور آمدین، اقدامات خود را آغاز کردند.
الف: در محور آمدین، قرارگاه قدس با استعداد ۴۷ گردان و با یگانهای زیر کار شناسایی و آمادهسازی منطقه را آغاز کرد:
لشکرهای ۱۰ سیدالشهدا با ۱۵ گردان؛ ۲۷ حضرت رسول (ص) با ۸ گردان؛ ۳۱
عاشورا با ۸ گردان؛ ۳۲ انصارالحسین همدان با ۷ گردان؛ ۵۲ قدس گیلان با ۵
گردان؛ ۵۷ حضرت ابوالفضل (ع) با ۴ گردان و تیپ زرهی ۲۰ رمضان با ۲ گروهان
تانک خشایار حضور داشتند.
ب: درمحور قمیش نیز، قرارگاه نجف با استعداد ۵۷ گردان و با ترکیبی از یگانهای زیر اقدامات شناسایی و آمادهسازی منطقه را آغاز کرد:
لشکرهای ۵نصر خراسان با ۱۲ گردان؛ ۲۱ امامرضا (ع) خراسان با ۱۰ گردان؛ ۵۵
شهدا، با ۶ گردان و تیپهای ۱۲ قائم (عج) با ۵ گردان؛ ۱۸ الغدیر یزد با ۵
گردان؛ ۳۵ امام حسن (ع) با ۸ گردان و ۴۸ فتح با ۵ گردان در عملیات حاضر
شدند.
در مجموع، استعداد دو قرارگاه با حضور ۱۵ یگان به ۱۰۴ گردان رسید که با
توجه به محورهای عملیات، مأموریت هر یک از قرارگاهها و یگانها تعیین
شد.همزمان با تعیین مأموریت یگانها و بررسی جزئیات بیشتر طرح مانور،
یگانها، کارشناسایی وضعیت دشمن در منطقه و آمادهسازی منطقه و نیروها را
آغاز کردند. اگر چه آمادهسازی منطقه و حضور نیروها در محورهای عملیات به
دلیل شرایط سخت منطقه به آهستگی صورت میگرفت و شرایط مطلوب فراهم نشده
بود، اما با وجود مشکلات فراوان، یگانها در ۲۵ دی ۱۳۶۶ آماده عملیات شدند.
وضعیت دشمن
تحرک نیروهای خودی در منطقه فاو و اجرای عملیات بزرگ سالانه در منطقه جنوب، سبب گردید تا دشمن توجه ذهنی و تمرکز نیروهای خود را به منطقه جنوب معطوف کند. وضعیت فصلی در منطقه شمال غرب نیز به گونهای بود که دشمن با توجه به سوابق عملیاتهای پیشین رزمندگان اسلام در این منطقه، امکان عملیات جدی و گسترده را پیشبینی نمیکرد.
در مجموع این عوامل منجر به غافلگیری دشمن شد. حتی پس از اجرای مرحله اول عملیات، دشمن همچنان از انتقال نیروی متناسب با این عملیات به منطقه امتناع کرد. تنها پس از آغاز مرحله دوم عملیات و با پیشروی به سمت محور اصلی عملیات، دشمن در این منطقه حضور پیدا کرد و تدریجاً به انتقال یگانهای جدید و یگانهای احتیاط سپاه یکم و سپاه دوم و همچنین دو تیپ ۶۶ و ۶۸ نیروی مخصوص از لشکر گارد، اقدام کرد. نیروهای دشمن که از ابتدا تا انتهای عملیات به منطقه وارد شدند مجموعاً ۸ تیپ و ۴ گردان بودند. در این عملیات شماری از رزمندگان اسلام شهید شدند. یادشان گرامی باشد.
تئوریسین اصلاحطلب: مردم ایران شیزوفرن، چاپلوس، نخبهکش و شاهدوست هستند.
طرحهای عامدانه در دولت و شورای شهر برای «فتنه اقتصادی»
به تازگی فیلمی از صحبتهای «سیدحسن قاضیزاده هاشمی»، وزیر سابق بهداشت منتشر شده است که اذعان میکند عدهای از افراد در دولت حسن روحانی، با برخی کمکاریها بصورت عامدانه به دنبال ناراضیسازی مردم هستند.
هاشمی در صحبتهای خود از این میگوید که برخی در دولت حتی دستور رهبری را هم اجرا نمیکنند تا اعتراض مردم برخیزد .[۱]
*ما در وبلاگ مشرق طی ۳ سال گذشته دائماً درباره تحلیلی با تیتر «فتنه اقتصادی» اطلاعاتی را به مخاطبان خود ارائه کردهایم.
گزارههای مورد اشاره قاضیزاده هاشمی اگرچه تا پیش از این در تحلیلها نمود داشت اما هماکنون به واقعیت تبدیل شده و مقولات دیگری را هم به مثابه یک گراف ریاضی به یکدیگر متصل کرده است.
مردم باید بدانند که اکنون که یک مقام بلندپایه سابق دولت به پروژه ناراضیسازی عامدانه در دولت اشاره میکند، پس لاجرم بایستی به ضرس قاطع نتیجه گرفت که بحث ساده «عدم نظارت دولت بر قیمتها» نیز نه یک کمکاری که اتفاقاً یک تعمّد است.
در واقع چگونه ممکن است گوشت مرغی که قیمت واقعی آن به اِزای هر کیلو ۱۰ هزار و ۷۰۰ تومان است در قیمتی تا ۱۶ هزار تومان به دست مردم برسد و یا گوشت گوسفندی که بین ۵۰ تا ۶۰ هزار تومان قیمت دارد تا مبلغ ۸۰ هزار تومان نیز توزیع شود؟! مگر اینکه عمدی در کار باشد...
به این گزارهها همچنین بایستی عزم و تقلّای اعضای شورای شهر تهران را نیز افزود که در یک اتحاد استراتژیک با جریان عمدی اشاره شده و با ارائه طرحهایی مثل گرفتن مالیات شهری، گرانسازی بلیط مترو و یا «جریمه زباله» خواسته یا ناخواسته قصد ناراضیسازی مردم تهران را دارند .[۲]
جالب آنکه در این گراف اشاره شده البته یک نقطه کانونی دیگر هم قرار دارد و آن «مرکز مطالعات استراتژیک نهاد ریاستجمهوری» است که زمانی کلیپ «سقوط کاپیتان» در آن ساخته میشود و زمانی دیگر هم علیرضا علویتبار پشت تریبون آن میرود و درباره طراحی اغتشاش میلیونی علیه نظام اسلامی تئوریسازی میکند .[۳]
تئوریپردازیهایی که البته بعداً در خبرگزاری دولت هم به گونه دیگری بیان شد .[۴]
برخی محافل تحلیلی عنوان میکنند که ستاد جریان سیاسی خاص با سیاهنمایی از اوضاع کشور و مفسدنمایی از نظام اسلامی تلاش کرده است تا معضلات عادی کشور را بحرانی جلوه داده و جامعه را به سمت یک «اعتراض ظالمانه» سوق دهد.
اعتراض ظالمانهای که اعضای جریان خاص معتقدند بایستی با یک آتشزنه گُر بگیرد و از اینجاست که اقداماتی مثل همان تعمّداتی که قاضیزاده هاشمی گفته است وارد میدان میشوند تا نقش این آتشزنه را ایفا کنند.
در چارچوب فتنه اقتصادی اشاره شده که نمونه کوچک آن در اغتشاشات دیماه ۹۶ رخ داد (که عدهای شاغل و معاند سیاسی به اسم فقیر به میدان آمدند) برخی تئوریسینهای اصلاحطلب نیز تقلای فراوانی برای شمایلسازی از این فتنه بزرگ احتمالی به خرج میدهند.
سعید حجاریان به تازگی در دو مقطع از «عامالبلوی بودن شرایط جامعه»، احتمال رویارویی مردم و نیروهای نظامی کشور در انتخابات آینده و نیز احتمال انقلابی شدن جنوب تا شمال تهران خبر داده است.
به زعم ما رسم کردن این فکتها و گزارههای تحلیلی در کنار یکدیگر و البته رؤیت رخدادهایی مثل حمله شدید به «آیتالله یزدی» برای دفاع از دستاوردهای نظام اسلامی مؤید هشداری بزرگ برای فتنه آینده است.
+++++
رئیسجمهور در جمع نخبگان و برگزیدگان استان گلستان گفت: دولت یازدهم و دوازدهم در تاریخ ایران بیشترین انتقادپذیری را داشته است.
حمید داوودآبادی گفت: میانهی عملیات کربلای ۵، دو سه تا از بچههای واحد آرپیجی را در اردوگاه کاروان دیدم. تا سیدمحسن موسوی گفت: علی زنگنه هم پرید... بغضم که تا آن لحظه فروخورده بودمش، ترکید.
به گزارش مشرق، حمید داوودآبادی نویسنده و رزمنده دوران دفاع مقدس در کتاب «از معراج برگشتگان» سرگذشت شهدایی را روایت کرده است که با آرپیجی و بدون هیچ موانعی روبروی تانک ایستادگی کردند و در نهایت مظلومانه به شهادت رسیدند. در ادامه گوشهای از خاطرات این راوی دفاع مقدس در خصوص شهادت علی زنگنه، علیرضا حیدرنژاد و ابراهیم احمدنژاد را میخوانید.
شب را پهلوی علی یزدی در گردان عمار ماندیم و صبح به طرف اردوگاه کرخه حرکت کردیم. وارد اردوگاه که شدیم، یک راست تیپ ذوالفقار رفتیم. برگهی معرفی لشکر را به کارگزینی داریم و برگهای خطاب به واحد آرپیجی گرفتیم. چند روزی که گذشت، ابراهیم احمدنژاد و علیرضا حیدرنژاد هم پیدایشان شد. احمدنژاد به عنوان مسئول تنها دستهی موجود معرفی شد.
بیشتر بخوانیم:
این دوستانم در کربلای ۵ شهید شدند + عکس
شرکت در صبحگاه، عجیب حالم را میگرفت. حال نداشتم پس از صبح بیدار بمانم برای صبحگاه. یکی از همین روزها بود که نیروها برای صبحگاه بیرون چادر به خط شده بودند. احمدنژاد جلوی در چادر ایستاد و خطاب به من که از سرما زیر پتو دراز کشیده بودم، گفت که هر چه زودتر بیرون بروم، اما من اهمیتی ندادم. هر چه داد زد، فایدهای نبخشید. فریاد زد: «اگه تا سه شمارهی نیای بیرون، شلیک میکنم» و شروع کرد به شمردن: یک … دو... سه...
من همچنان خوابیده بودم. از زیر پتو نگاهی به او انداختم. به حالت نشسته، اسلحه را به سمتم نشانه رفته بود. ناگهان گلولهای شلیک شد. از بالای سرم رد شد و چادر را سوراخ کرد، ولی من همچنان دراز کشیده بودم و او فریاد میزد. پتو را از روی سرم کنار زدم و گفتم: «این قدر سر و صدا نکن میخوام بخوابم.» و او با عصبانیت رفت.
بعضی از شبها برای آنکه فرق اردوگاه با شهر معلوم شود، رزم شبانه میزدند. «آقا سید» منشی واحد هم جزو آنانی بود که برپا میدادند. اولین بارش بود که در رزم شبانه شرکت میکرد. تیراندازی که شروع شد، وارد چادر شد و خیلی محترمانه سعی کرد همه را از خواب بلند کند. همچنان مودب میگفت: «آقا بلند شو … آقا برپا... آقا بفرمایید بیرون.»
با بر پا دادن محترمانهی آقای سید، صدای خندهی بچهها چادر را پر کرد. از فردای آن روز در صبحگاه برایش دست گرفتیم و همهاش تکرار میکردیم: آقا بر پا … آقا بلند شو... آقا بفرمایید بیرون.
نماز جماعت، در حسینیهی تیپ برگزار میشد. حسینیهای که با قطعات و لوازم دکل دیدهبانی بنا شده بود؛ درست مثل حسینیهی تیپ در اردوگاه کوزران.
«علی زنگنه» نیز به واحد آرپیجی آمده بود؛ جوان سادهدل، پاک و در عین حال شجاع که قبلاً در گردان شهادت با او هم رزم بودم. بچههایی که در عملیات بدر همراه با علی در واحد آرپیجی بودند، از رشادت و حماسه آفرینی او زیاد صحبت میکردند و اینکه در آن عملیات، چندین تانک را منهدم کرده بود. علی خیلی هم دل رحم و زودرنج بود.
شب در چادر نشسته بودیم که علی از چادر مسئولان واحد بیرون آمد و وارد چادر خودمان شد. بغض گلویش را گرفته بود. اشک در چشمانش حلقه زده بود. نمیتوانست خودش را کنترل کند. قرآنها جلومان باز بودند و طبق روال هر شب، در حال قرائت سورهی واقعه بودیم. نگاهی به همهی بچهها انداخت. خوب که همه را از نظر گذراند، گفت: «باشه، دمتون گرم. من چه بدیای در حقتون کردم که میرین پهلوی برادر یاسر میگید علی همهش شوخی میکنه؟ اذیت میکنه؟ خب اگر من بد هستم، او به خودم بگین. من همهی شما رو دوست دارم.» گریهاش درآمد و ادامه داد: به خدا من خاک پای همهتونم. من اگه شوخی میکنم، واسه اینه که میخوام خوش باشیم.
سراسیمه از در بیرون رفت. چند جفت پوتین در دستش بود که وارد چادر شد. در حالی که اشکش همچون باران بهاری جاری بود، وسط جمعی که دور نشسته بودیم، ایستاد. کف خاکی پوتینها را به سر و صورتش مالید، بوسید، به لبانش کشید و گفت: من خاک پاتونم. من غلام تونم. به خدا افتخار میکنم که خاک کف کفشاتون رو بمالم به صورتم.
«ابوالفضل نقاد» و احمدنژاد بلند شدند و جلوی او را گرفتند. گریهاش شدیدتر شد. همه مات و مبهوت از آنچه میگذشت، به او نگاه میکردیم. به زور که آوردیمش داخل چادر. رفت سراغ ساکش. زیپ آن را باز کرد و هر چه که داخلش بود، وسط چادر خالی کرد. بچهها مبهوت مانده بودند که قصد علی از این کار چیست؟ ضبط صوت کوچک (میکروضبط) خود را برداشت، رو به حسین کرد و گفت: بیا داداش… از این ضبط صوت خوشت میاومد؟ بیا بگیرش. نگو نه. خودم دیدم خوشت اومده بود. دست مرا گرفت و دو بلندگوی استریویی کوچک ضبط را میان دستهایم گذاشت و گفت: بیا داداش جون، اینم مال تو... ضبطش مال اون، بلندگوش مال تو. تو ضبط داری. اینم میدم هر وقت باهاش نوارای آهنگران رو گوش کردی، یاد منم باشی. اون وقت برام فاتحه بخونی.
گریهام گرفته بود. چرا این جوری میکرد؟ پیراهن کرهایاش را به یک نفر داد. شلوار نویش را به دیگری. جز یک دست لباس، دیگر چیزی داخل ساکش نبود. آن وقت بود که لبانش به خنده باز شد، ولی اشک هنوز از گوشهی چشمانش جاری بود. رو کرد به بچهها و با تبسمی زیبا گفت: «حالا ازمن راضی هستید؟ به خدا چیز دیگهای ندارم وگرنه برای یادگاری میدادم به شما…، ولی خدا وکیلی اگه به هر کدوم از شما بیتربیتی یا بیادبی کردم، من رو ببخشید و حلالم کنید... خدا وکیلی حلالم کنید... باشه؟»
و حالا این ما بودیم که با گریه او را در آغوش گرفته بودیم و میبوسیدیم. صورت زیباش بوی خاک میداد؛ خاک کف پوتین بچهها.
از فردای آن شب، علی دیگر علی قبلی نبود. کمتر شوخی میکرد و دیگر مثل همیشه، خنده بر لبانش نقش نمیبست.
میانهی عملیات کربلای ۵، دو سه تا از بچههای واحد آرپیجی را در اردوگاه کاروان دیدم. خبر شهادت حیدرنژاد، احمدنژاد، حیدر دستگیر، قیداری و … را شنیدم، ولی تا سیدمحسن موسوی گفت: علی زنگنه هم پرید... بغضم که تا آن لحظه فروخورده بودمش، ترکید. پرسیدم: چه جوری شهید شد؟ سید سرش را پایین انداخت و گفت: شب قبل، تا صبح پیاده روی کرده بودیم تا رسیدیم وسط خاکریزهای مقطعی عراق. طول هر کدامشون صدمتر بود و وسطشون فاصلهای بدون خاکریز. نماز صبح رو که خوندیم، با صدای تانکها که به طرف خاکریز ما میاومدن، آمادهی حمله شدیم. میدون وسیع و صافی جلوی رومون بود. تا چشم کار میکرد، تانک بود که میاومد به طرف ما. قرار شد بچهها برن اون طرف خاکریز و هر کدام تانکای جلویی رو بزنن. همهی بچهها که سی چهل نفر بیشتر نمیشدیم، توی دشت از کف دست هم صافتر بود، پخش شدند و جلوی تانکهای وحشتناک سینه سپر کردند. جدا سینه سپر کردند. نه خاکریزی بود، نه چاله یا سنگری که بشه توش پناه بگیرن. همه شده بودند آرپیجی زن، هر کی یه قبضهی آرپیجی پیدا میکرد، دو سه تا گلوله برمیداشت و جلو میرفت.
یه تانک خیلی داشت به خاکریز نزدیک میشد؛ علی هم از شکاف وسط خاکریز مدام در حال شلیک گلوله بود. تا دید تانک داره نزدیک میشه، پرید اون طرف خاکریز و در حالی که موشک رو توی آرپیجی گذاشته بود، رو به روی تانک عراقی صاف وایساد. تانک از حرکت ایستاد و لولهاش رو به طرف او نشانه رفت. هنوز فریاد الله اکبر علی کامل نشده بود که گلولهی مستقیم تانک وسط پاهاش روی زمین منفجر شد و از علی به جز مقداری گوشت و خونابه، چیزی به زمین برنگشت.
ده سال بعد، زمستان ۷۵، مقداری استخوان شکسته، همراه پلاکی ترکش خورده از بدنی بازگشت. شمارهی پلاک را که استعلام کردند، با ماژیک آبی روی پرچم سه رنگ کشیده شده روی تابوت نوشتند: «علی زنگنه - قرچک ورامین – شهادت: دی ۱۳۶۵ عملیات کربلای ۵ – شلمچه».
کلیپی از شبکه شما صدا و سیما در فضای مجازی در حال انتشار است که به بررسی عدم موفقیت استیضاح عباس آخوندی وزیر مستعفی دولت روحانی پرداخته است.
به نظر میرسد دلایل مختلفی چون وضعیت آب و هوا، نبود سامانههای مناسب الکترونیکی در فرودگاه و تاخیر در انتقال اطلاعات مناسب از سوی برج مراقبت به هواپیما، در این سانحه تلخ به صورت جدی دخیل باشد.
به گزارش سرویس جامعه مشرق، باز هم یک رخداد تلخ در صنعت هواپیمایی که این بار فعلاً نشانه ای از اشاره به اشتباه و تقصیر خلبان در گزارشات اداری نیست؛ رخدادی که این بار تعدادی از اساتید و خلبانان باسابقه کشورمان در راه تامین نیازهای ضروری کشور جان باختند و بیش و پیش از هر چیز، تلاش خالصانه آنها برای کمک به رفع حاجات عمومی قابل ارج نهادن است بویژه در شرایطی که فشار برای کمبود کالاهای اساسی و نارضایتی مردم از آن طی ماههای اخیر افزایش یافته است.
ماجرا از این قرار بود که صبح روز دوشنبه یک فروند هواپیمای بوئینگ ۷۰۷ متعلق به ارتش جمهوری اسلامی ایران، هنگام فرود در فرودگاه "فتح" کرج، با دیواره انتهای باند برخورد کرده و پس از اصابت با یک ساختمان مسکونی دچار انفجار و آتش سوزی شد. در همان دقایق ابتدایی خبرگزاری ایسنا گزارش داد که احتمالاً به دلیل هم راستایی دو فرودگاه فتح و پیام، آن هم در فاصله نزدیک، خلبان به اشتباه افتاده و چون باند فتح کوتاهتر از آن چیزی است که بوئینگ ۷۰۷ برای نشستن نیاز دارد، هواپیما از باند خارج و به منزلی مسکونی برخورد کرده است.
در همین زمینه:
اما نکته جالب آنکه در ساعات اولیه، سخنگوی سازمان هواپیمایی کشوری در گفتگو با شبکه خبر اعلام کرد که هواپیما یک بوئینگ ۷۰۷ باری و قرقیزستانی بوده؛ موضوعی که بعداً توسط سایر مسئولان تکذیب و اعلام شد که هواپیما متعلق به ارتش جمهوری اسلامی ایران و در حال انجام ماموریت طرح مردم یاری بوده است. این نحوه اطلاع رسانی غیرحرفه ای و تعجب آور سازمان هواپیمایی که باید اطلاعات دقیق اما سریع را در اختیار رسانه ها و افکار عمومی قرار دهد با تلخند شبکه های اجتماعی همراه شد اما طبق معمول، قرار نیست هیچ مسئولی عذر بخواهد و البته در ادامه مشخص خواهد شد این موضوع، اولین گاف سازمان هواپیمایی نبوده است.
طرح مردم یاری ارتش چیست؟
ارتش در ادامه رسالت های حاکمیتی خود، دارای دو نوع طرح مردمیاری است که به نوعی شامل طرح های محرومیتزدایی و کمک به مناطق کمتر برخوردار و دیگری کمک به رفع نیازهای مهم جامعه میشود. آذر ماه سال ۹۶ طرح مردمیاری که فرمانده بهداشت، امداد، درمان و آموزش پزشکی ارتش جمهوری اسلامی از آغاز آن خبر داده بود مربوط به رفع محرومیت از استانهایی چون سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی می شد و هدف این طرح، ارائه خدمات بهداشتی و درمانی به مردم محروم و کم برخوردار است. این طرحها در دیگر مناطق محروم کشور نیز اجرایی شده است.
دیگر اقدام ارتش که به نظر می رسد سانحه اتفاق افتاده نیز در راستای آن بوده، تامین نیازها و ارزاق اصلی کشور است که وارد کردن گوشتهای منجمد از قرقیزستان هم در راستان این مدل مردمیاری ارتش بوده. در هواپیمای ۷۰۷ ارتش نیز که صبح یکشنبه دچار حادثه شد بیش از ۳۰ تا ۴۰ تن گوشت برای جبران کمبود گوشت مورد نیاز بازار وجود داشته است.
اما نکته مهمی که در این بین وجود دارد و همیشه در حوادث این چنینی بر آن تاکید می شود نوع هواپیما و از رده خارج بودن یا نبودن و نقش آن در حادثه است که به نظر می رسد طرح مباحث مربوط به سن و سال و قدمت این هواپیما، بحثی انحرافی است.
علت اصلی حادثه و موضوعی که نادیده گرفته شد
نکته مهم در حادثه امروز که همان نخستین لحظات، بسیاری از کارشناسان بر آن تاکید کردند هم راستایی دو فرودگاه فتح و پیام و فاصله تنها کمتر از ۱۰ کیلومتر آنها است که به احتمال زیاد خلبان را به اشتباه انداخته است. همچنان که خبرگزاری دولتی ایسنا نیز در گفتگو با یک کارشناس هوانوردی تاکید کرد که این اتفاق یک بار دیگر آن هم به فاصله چند ماه از مسافربری شدن فرودگاه پیام تکرار شده است.
فاصله کم و هم راستایی باند ۲ فرودگاه
این کارشناس هوانوردی به ایسنا گفت که آبان ماه امسال یک هواپیما از مشهد به سمت فرودگاه پیام در حرکت بود، خلبان که از کادر کارکشته پروازی یکی از ایرلاینهای کشور بوده با وجود دسترسی به اطلاعات مورد نیاز، فرودگاه فتح را با پیام اشتباه میگیرد و ارتفاع را برای فرود کم میکند اما در آخرین لحظات متوجه اشتباه خود میشود و دوباره برای فرود در پیام اوج میگیرد، این اشتباه ممکن بود به قیمت جان ۱۵۰ مسافر به همراه خدمه پروازی تمام شود.
موضوعی که به نظر می رسد کاملاً در حادثه امروز صبح نیز تاثیر گذار بوده اما متاسفانه اینبار نیز به دلایل فوق، خلبان دیر متوجه باند فرود اشتباه شده که دلایل مختلفی چون وضعیت آب و هوا، نبود سامانه های مناسب الکترونیکی و تاخیر در انتقال اطلاعات مناسب از سوی برج مراقبت به هواپیما، در آن به صورت جدی دخیل باشد.
تکرار حادثه هواپیمای مشهد و بی توجهی سازمان هواپیمایی کشوری
اگر اتفاق چند ماه پیش هواپیمای مسافربری مشهد در سایر کشورها رخ میداد بدون شک تیمی برای بررسی علت این اشتباه تشکیل شده و با کمک نتایج به دست آمده، از بروز مجدد این اشتباه توسط خلبان بوئینگ ۷۰۷ و کشته شدن چندین نفر از نیروهای متخصص و با سابقه نیروهای مسلح جلوگیری می شد. بررسی این گونه حوادث توسط تیم های کارشناسی امری کاملاً عادی در دنیا است اما ظاهراً نه تنها اتفاقی پس از این حادثه در دستورالعمل های فنی و نصب تجهیزات نیفتاده بلکه علیرغم تاکید دفتر بررسی سوانح و حوادث هواپیمایی کشوری، ظاهراً جلوگیری از تکرار حوادث ناشی از همجواری این دو فرودگاه در دستور کار جدی نهادهای مسئول نبوده است.
بررسی های مشرق از اسناد سازمان هواپیمایی کشور نشان می دهد در گزارش ۲۵/ ۸ / ۹۷ دفتر بررسی سوانح و حوادث سازمان هواپیمایی کشوری تاکید شده است:
موضوع: حادثه جدی مورخ ۲۵/۰۸/۹۷ پروازهواپیمای MD-88 در مسیر کرج – مشهد
گزارش پرواز و چگونگی بروز حادثه: فاصله فرودگاه فتح تا فرودگاه پیام در حدود ۵.۵ مایل بوده و همچنین باند این دو فرودگاه تقریباّ در یک راستا می باشند و بنا به اظهارات معاونت عملیات شرکت (ایرلاین) تاکنون تذکر و بخشنامه لازمی در قالب PIF برای خلبانان صادر نگردیده است.
علیرغم اینکه در این گزارش تاکید شده که این رویداد در حد حادثه جدی بوده است و در عین حال، یادآوری شده که هواپیما با ۱۵۰ مسافر در فاصله یک متری با زمین با هوشمندی خلبان مجدداً پرواز کرده اما باز به نظر می رسد هشدارها و دستورالعمل لازم و همچنین نصب سامانه های هشدار دهنده از سوی سازمان هواپیمایی کشوری در خصوص این فرودگاه صورت نگرفته است تا بار دیگر خلبان دچار اشتباه شود.
شاید اگر اطلاع رسانی لازم حتی در حد اطلاع به تیم پروازی قبل از پروز از سوی مسئولان مربوطه صورت می گرفت امروز شاهد از میان رفتن چندین خلبان و استاد با سابقه ارتش جمهوری اسلامی و داغدار شدن خانواده های آنها نبودیم. در عین حال، بی اطلاعی یا فقدان ارائه اطلاعات لازم از سوی برج های مراقبت ۲ فرودگاه اصلی یعنی پیام و مهرآباد که علی القاعده باید به کمک هواپیما جهت فرود در محل مناسب می آمدند، علامت سوال دیگری است که باید به آن توجه کرد.
طبیعی است وقتی یک هواپیمای مسافربری با ۱۵۰ مسافر، همین چند هفته قبل دچار چنین مشکلی شده و به لطف الهی و با تبحر خلبان آن، از یک حادثه تلخ جلوگیری شده، هشدارها و توجهات به این مسئله به گونه ای باشد که جلوی تکرار حادثه گرفته شود و صد البته یک هواپیما با بیش از ۳۰ تن بار، هنگامی که با یک باند فرود کوچک مواجه شود، نمی تواند به سرعت خود را بالا کشیده و جلوی حادثه را بگیرد حتی اگر خلبان و کمک خلبان آن ۲ استاد با سابقه هوانوردی باشند.
عاقبت تحقیق و بررسی حوادث هواپیمایی در کشور
یکی از مواردی که از اتفاقات و رخدادهای تلخ قبلی به یادگار مانده، فقدان برخورد مناسب و اطلاع رسانی درباره مشکلات مدیریتی و فنی است که منجر به بروز برخی حوادث و سوانح هوایی در کشورمان شده به گونه ای که هیچ گاه مشخص نمی شود مقام مسئولی در این خصوص، دچار قصور یا تقصیر بوده و باید با وی برخورد و محاکمه شود.
در این میان، عمده گزارش ها مصروف به یک سری کلیات و بیان مواردی اظهر من الشمس است و در نهایت نیز به جز واژه تکراری "تقصیر خلبان" هیچ گاه مورد دیگری مطرح نمی شود که جلوی تکرار حوادث را بگیرد و در نهایت امر، این افکار عمومی و خاک است که به سردی می گراید و در یاد نهادهای نظارتی همچون مجلس یا رسانه ها نمی ماند که بپرسند بالاخره کدام مسئول و دستگاه، باید پاسخگوی آن حادثه باشد.
جزئیات لحظه به لحظه و اخبار تکمیلی این حادثه را اینجا دنبال کنید:
برخورد هواپیما با شهرک مسکونی / جعبه سیاه پیدا شد / تحویل ۱۵ جسد به پزشکی قانونی
اما این بار سرنخ ها و شواهد مهمی وجود دارد که نشان می دهد می توان عواملی چون تجهیزات ناکافی، بی توجهی مسئولان برج مراقبت یا آنهایی که حرکت و فرود این هواپیما را در سامانههای خود نظاره میکردند و واکنشی نشان ندادند و آنهایی که گزارش حادثه قبلی را دیدند و اقدام اساسی و مناسبی انجام ندادند را فراخواند و پرسید چگونه است که ۲ اتفاق یکسان ظرف ۲ ماه در کشور رخ می دهد؟ کدام سازمان عاقل از یک سوراخ اینگونه ۲ بار گزیده می شود؟!
نکته جالب و تاسف آور آخر اینکه در گزارش دفتر بررسی سوانح و حوادث سازمان هواپیمایی کشوری بیان شده که اطلاع رسانی این رویداد از طریق مبادی ذی ربط به سازمان هواپیمایی انجام نشده و در پی «گزارش افراد غیر»، موضوع مورد پیگیری قرار گرفته است و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...
تحولات میان حزب الله و رژیم صهیونیستی روند پرشتابی پیدا کرده و همین موضوع سبب شده است که برخی از وقوع جنگ در آینده نزدیک سخن بگویند.
به گزارش مشرق، اخیراً تحرکات رژیم صهیونیستی در نزدیکی مرز لبنان تشدید شده و این موضوع سبب شده است که برخی تحلیلگران از قریب الوقوع بودن جنگ میان حزب الله و رژیم صهیونیستی خبر بدهند. اما از سوی دیگر حزب الله لبنان به دقت تحرکات صهیونیستها را زیر نظر دارد و آماده مقابله با هر ماجراجویی احتمالی تل آویو است.
النشره به نقل از یک مسئول عالی رتبه لبنانی حمله احتمالی اسرائیل را در بهار آینده دانست.
این مسئول لبنانی اعلام کرد: حزب الله از نظر لجستیکی و نظامی آماده مقابله با صهیونیستهاست. حزب الله به دقت تحرکات آنها را زیر نظر دارد و آماده مقابله با حمله رژیم صهیونیستی است. حزب الله هم اکنون در آمادگی کامل به سر میبرد و به عبارت دیگر در حالت جنگی قرار دارد و برنامههای لازم برای مقابله دارد و رزمندگان را از نظر روحی و نظامی برای آنچه صهیونیستها تدارک دیدهاند، آماده کرده است.
این مسئول لبنانی بیان کرد: آنچه اسرائیل انجام میدهد از عملیات موسوم
به سپر شمال گرفته تا از سرگیری دیوار سیمانی در نزدیک به خط آبی در روبروی
شهرک العدیسه در واقع مقدمهای برای جنگ احتمالی است.
حزب الله
با خونسردی تمام با تهدیدات اسرائیل برخورد میکند و احتمال جنگ را بعید
نمیداند. سیکنالهایی از سوی غربیها به مقامات رسمی لبنان رسیده که حاکی
از چراغ سبز آمریکا به اسرائیل برای هدف قرار دادن لبنان است اما روسها به
اسرائیلیها درباره حمله به حزب الله و جنگ علیه لبنان هشدار دادند.
مسئول عالی رتبه لبنانی به دودستگی صهیونیستها در قبال جنگ ضد لبنان اشاره کرده و در ادامه گفت: در عین حال نتانیاهو به حمایت آمریکا و چشم پوشی روسها و حمایت اعراب علیه حزب الله امید بسته است.
این در حالی است که اسحاق بریک که چهارشنبه گذشته از مقامش به عنوان «مأمور پیگیری شکایت نظامیان» بازنشسته شد، در گفتگو با سازمان رادیو و تلویزیون این رژیم، گفت: کاهش تعداد اردوهای نظامی، کم شدن زمان خدمت سربازی مردان باعث ایجاد شکاف میان مأموریت نظامیان و تعداد نیروها شده است که غیر قابل ترمیم است.
وی ادامه داد: اشتباه فاحش را گادی آیزنکوت رئیس ستاد ارتش اسرائیل زمانی مرتکب شد که وی تمرکز بر روی مسائل مدیریتی، نظارتی و پیگیری فعالیتهای میدانی جنگ را رها کرد. فرماندهان بلندپایه اسرائیل از جمله چند سرتیپ به من اعلام کردند که شرایط ارتش بسیار اسفناک است اما آنها میترسند، این سخنان را به صورت علنی بر زبان بیاورند.
این سرلشکر بازنشسته ارتش صهیونیستها اعتراف کرد: اگر اکنون جنگی پیش آید، خسارت و شکست ما، قابل مقایسه با جنگ سال ۱۹۷۳ (جنگ اکتبر مصر و اسرائیل) نخواهد بود.
بریک خاطرنشان کرد: جنگ آینده اسرائیل در چهار جبهه است و کرانه باختری رود اردن یک آتشفشان خاموشی است که تا الان به صورت حقیقی فعال نشده است، اما در صورت فعالیت واقعی آن، دیگر جبههها را نیز تحت الشعاع خود قرار خواهد داد.
این افسر بلندپایه پیشین ارتش تل آویو چندی پیش هم گفته بود: فرماندهان و افسران ارتش اقدام به گمراه کردن افکار عمومی درباره آمادگی ارتش اسرائیل برای جنگ میکنند. ارتش از ضعف و کمبودهای زیادی رنج میبرد، اما فرماندهان نظامی اسرائیل واقعیتها را پنهان میکنند، ما در ارتش دچار بحران شدید در نیروی انسانی، ذخیره سازی سلاح و مهمات و تعمیر ادوات نظامی چون تانک و نفربر هستیم.
این نخستین باری نیست که این افسر کارکشته صهیونیستی، ضعف مفرط ارتش تل آویو را فاش میکند، وی آگوست (مرداد / شهریور) گذشته نیز در گزارشی رسمی به فرماندهان ارتش صهیونیستی بر عدم آمادگی ارتش تل آویو برای جنگ احتمالی در آینده تاکید کرده بود.
آیزنکوت رئیس ستاد ارتش رژیم صهیونیستی گزارش بریک را نپذیرفت و همین امر موجب درگیری لفظی میان دو طرف در رسانههای صهیونیستی شد.
از سوی دیگر روزنامه صهیونیستی یدیعوت آحارنوت به نقل از «یووال اشتاینس» وزیر انرژی این رژیم اعلام کرد: «موشک های حزب الله ممکن است که کل اسرائیل را هدف قرار دهد. صهیونیستها، حزب الله را دشمن بسیار خطرناک و بسیار مجرب می دانند».
پایگاه صهیونیستی «والا» با اشاره به دقت بالای موشکهای حزب الله لبنان مینویسد: «حزب الله توان هدف قرار دادن اهداف و تأسیسات حساس و مهم اسرائیل را دارد و جنگ ۲۰۰۶ در مقایسه به جنگ بعدی به مثابه تفریح است».
«دنی روبین اشتاین» از شخصیتهای رسانهای اسرائیلی هم گفت: «حسن نصرالله شخصیتی بزرگ دارد. جمال عبدالناصر به مدت ۶ روز در جنگ ایستادگی کرد اما حسن نصرالله به مدت چهار هفته اسرائیلیها را در پناهگاه نگه داشت.
«تامیر یدعی» فرمانده جبهه داخلی ارتش رژیم صهیونیستی اذعان کرد: «حزب الله توانایی دارد که عمق سرزمینهای اسرائیلی را به صورت انبوه موشکباران کند. سال ۲۰۱۹ سالی سخت و پیچیده برای اسرائیل است چراکه در برابر چالشهای بزرگی قرار میگیرد. در کنار آنچه ما از دشمن در گذشته میدانستیم، امروز واقعیت ژئواستراتژیک جدیدی نیز وجود دارد که برای اسرائیل چالش و تهدید جدیدی است. من منظورم سلاحهای معروف نیست، بلکه از قدرت روبه افزایش حزب الله حرف می زنم. حزب الله حالا زرادخانهای دارد که در آن موشکهای با دقت بالا نگهداری میکند و با این موشکها میتواند همه نقاط اسرائیل را به صورت گسترده و انبوه موشکباران کند».
این در حالی است که طبق گزارش رسانهها؛ براساس برآوردهای استراتژیک اسرائیلیها در سال ۲۰۱۷-۲۰۱۸ دشمن اول رژیم صهیونیستی حزب الله است و این برآورد گویا همه چیز است. هر عرب و کشور عربی باید از خود بپرسد که چه زمانی اسرائیل یاغی و عربده کش و اوباش طرح تخلیه ساکنان شهرکهای مرزی را دست بررسی داشته است؟ این رژیم از طرح تخلیه ۲۲ شهرک نشین در شمال فلسطین اشغالی در صورت وقوع جنگ با حزب الله خبر داده است.
واقعیت آن است که زمانی که صهیونیستها با آسودگی خیال به سر میبردند و هر گاه میخواستند تا بیروت به پیش میآمدند سپری شده است. آنچه هم اکنون به یک واقعیت مسلم تبدیل شده؛ تقویت روزافزون مقاومت لبنان از یکسو و وحشت مقامات صهیونیست از سوی دیگر است.
گیورا آیلند ژنرال صهیونیست اذعان کرد: جنگ آتی با حزب الله همانند جنگ سال ۲۰۰۶ نخواهد بود و ضربه مهلکی به اسرائیل وارد خواهد شد زیرا حزب الله توان جنگی و تاکتیکهای جنگی خود را در سطح مطلوبی قرار داده و بهتر از اسرائیل کار کرده است. ارتش اسرائیل موفق به پیروزی و شکست دادن حزب الله نخواهد شد مگر اینکه تغییرات راهبردی انجام دهد و توان بازدارندگی خود را بهبود بخشد. چالش بزرگی که وجود دارد مربوط به تغییر ماهیت جنگهاست. پس از جنگ اکتبر ۱۹۷۳ اوضاع به گونهای دیگر بوده است و بخش طراحی عملیات نظامی باید شیوه کلاسیک خود را تغییر دهد.
قدر مسلم آن است که جبهه میان رژیم صهیونیستی و حزب الله لبنان آبستن تحولات بسیار است. این در شرایطی است که تحرکات آمریکاییها نیز تشدید شده است.