mshrgh.ir/962109
کد خبر 963947
وزیر امور خارجه آمریکا خواستار تصویب فوری و بدون حق شرط لوایح مرتبط با FATF یعنی لوایح الحاق به کنوانسیون های پالرمو و CFT توسط ایران شد.
به گزارش مشرق، در ماه های اخیر، حامیان اجرای درخواست های FATF در داخل کشور استدلال می کردند که برای مقابله با سیاستهای تحریمی آمریکا باید به کنوانسیون های مرتبط با FATF یعنی کنوانسیون های پالرمو و CFT بپیوندیم. همچنین این افراد ادعا می کردند که می توان با حق شرط، جلوی سوء استفاده دشمنان را گرفت. با این وجود، اظهارات صریح مایک پمپئو وزیر امور خارجه آمریکا در روز جمعه هفته قبل نشان می دهد که آمریکا به شدت به دنبال تصویب کنوانسیونهای مذکور بوده و هیچ گونه حق شرطی را در این زمینه نمی پذیرد.
بیشتر بخوانید:
مایک پمپئو در کنفرانس خبری مشترک با هایکو ماس وزیر امور خارجه آلمان گفت: «ایران بطور کامل نتوانسته است تعهدات خود ذیل برنامه اقدام FATF که در سال ۲۰۱۶ پذیرفته است را تکمیل کند. به عنوان بخشی از برنامه اقدام، ایران تعهد داده است که دو کنوانسیون پالرمو (مقابله با جرائم سازمان یافته فراملی) و کنوانسیون CFT (مقابله با تامین مالی تروریسم) را تصویب کند. اما همانطور که ما از اصلیترین کشور حامی تروریسم در جهان انتظار داشتیم، آنها تصمیم گرفته اند که این کار را انجام ندهند. امروز من از ایران می خواهم که هر دو معاهده را بدون تأخیر و بدون هیچگونه حق شرطی به تصویب برساند».
این اولین بار است که وزارت امور خارجه آمریکا به صورت رسمی خواستار تصویب لوایح مرتبط با FATF توسط ایران شده است. تاکنون چندین بار مقامات وزارت خزانه داری آمریکا بر ضرورت اجرای درخواست های FATF بخصوص تصویب لوایح مذکور توسط ایران تاکید کرده بودند.
اصرار آمریکا مبنی بر اینکه ایران «بدون تاخیر» و «بدون حق شرط» به دو کنوانسیون پالرمو و CFT بپیوندد، نشان دهنده برنامه ریزی ویژه آن برای افزایش فشار بر ایران از طریق این کنوانسیون ها است.
براساس این گزارش، خبرها حاکی از آن است که کنوانسیونهای مرتبط با FATF، در دستور کار جلسه چهارشنبه هفته آینده مجمع تشخیص مصلحت نظام خواهد بود.
یکشنبه 5 خرداد 1398
داور بیطرف یا شریک صهیونیستها؟
معامله قرن به دنبال صلح نیست بله به اسم سازش، برای تشدید جنگ برنامه دارد به گونهای که پای کشورهای دیگر به جبهه اسرائیلی علیه فلسطینیان باز شود.
سرویس جهان مشرق- اسرائیل تا به حال با تکیه بر شمشیر سر پا مانده و بعد از معامله قرن نیز همین خواهد بود. این پیشبینی پاول پیلار در نشنال اینترست از پیامد پروژهای است که مدتها است از سوی کاخ سفید با آب و تاب درموردش صحبت میشود اما شواهد نشان میدهد نمیتواند رژیم صهیونیستی را به یک دولت عادی در عرصه بینالملل تبدیل کند.
این شواهد از روزنامه «اسرائیل هایوم» (اسرائیلِ امروز) به دست آمده، روزنامه مجانی به مالکیت شلدون ادلسون، سرمایهدار صهیونیست آمریکایی و پشت پرده سیاستهای آمریکا در قبال غرب آسیا. با توجه به نفوذ و نزدیکی ادلسون به طرف اسرائیلی و آمریکایی، روزنامهاش به زبان گویای معامله قرن تبدیل شده است.
این معامله بیش از آنکه تا به حال عملیاتی شده باشد، صرفاً یک پروژه تبلیغاتی بوده که با احتیاط تا زمان برگزاری انتخابات سراسری در اسرائیل ادامه پیدا کرد و حالا به تدریج از بخشهای ابتدایی آن رونمایی میشود.
در حالی که در دوره ریاستجمهوری ترامپ دست کم در سخنرانیها از شهرکسازی های نتانیاهو برخلاف توافقات بینالمللی اسرائیل انتقاد میشد، با روی کار آمدن ترامپ تا به حال واشینگتن سه برنامه را در رابطه به پرونده فلسطین اجرایی کرده است: انتقال سفارت به بیتاالمقدس، قطع کمکهای مالی به فلسطین و به رسمیتشناختن جولان به عنوان بخشی از خاک اسرائیل.
حالا رویترز گزارش داده نشستی که کمتر از دو ماه دیگر در بحرین با شرکت سرمایهگذاران عربی و غربی به نام جذب سرمایهگذاری در غزه و کرانه باختری برگزار میشود، رونمایی از اولین بخش معامله قرن است. درواقع تا پیش از این ترامپ فلسطینیان را به مرگ گرفته بود تا به تب راضی شوند. حالا نوبت تب است.
اما از جانب گروههای فلسطینی بلافاصله اعلامیهای صادر شد که ما توسعه وابسته را به بهای فروش سرزمینهایمان نمیخواهیم. پیش از این نیز رژیم صهیونیستی برنامههای آموزشی و اجتماعی را در پیش گرفته بود که هدفش تغییر نگرش کودکان و نوجوانان فلسطینی به آشتی با اسرائیل بود. بنابر این تا اینجای کار صرفاً ادامه همان برنامه به عنوان یک پروژه جدید از سوی آمریکا تبلیغ میشود.
اهداف شوم...
اما ممکن است معامله قرن اهداف شومتری را در نظر داشته باشد. فرض کنید کلنگ پروژههای دولتی و خصوصی ابتدائاً در بخشهای مرزی سرزمینهای اشغالی با غزه و کرانه باختری بر زمین بخورد تا تظاهر کند هدف «معامله قرن» صلح و توسعه است اما چون فلسطینیان از اصل نقشه باخبرند و این توسعه نمایشی را بهانهای برای گسترش سلطه بر سرزمین میدانند، با آن مخالفت کرده و حتی چند پروژهِ کلنگ خورده با انفجار به هوا میفرستند.
آیا این پای دولتهای دیگر را به میان نمیکشد و آنها را مجبور به جبههگیری علیه فلسطینیان نمیکند؟ مخصوصاً اگر به اسم شرایط امنیتی، شرکتهای خصوصی عقب بنشینند و عمدتاً دولتهای عربی و غربی به سرمایهگذاری اقدام کنند.
آیا این مخالفت فلسطینیان بهانه جدیتری به دست نتانیاهو نمیدهد که غربیها را متقاعد کند فلسطینیان مخالف «صلح» هستند و گروههای مبارز فلسطینی دشمن رفاه و توسعه زندگی مردم فلسطین است؟
فرض کنید همزمان برخی سران منافق در دولت فلسطینی به امضای این توافق با اسرائیلیها تن دهند. آیا در چنین شرایطی فشار برای حذف گروهها و نخبگان فلسطینی که پرچمدار حفظ میراث این کشور در برابر غاصبان اسرائیلی هستند، چند برابر نخواهد شد؟
پیامد اول: دو دولت، یا یک دولت آپارتاید یهودی؟
پاول نوشته است میتوان همانگونه که جرد کوشنر قبلاً برآورد کرده بود، تا بعد از ماه رمضان برای اعلام جزئیات بیشتری از معامله قرن منتظر ماند و سپس اظهار نظر کرد اما تجربه دولت ترامپ نشان داده که برای کاهش فشارهای بینالمللی، فاصله اعلام و اجرا گاهی به صفر میرسد.
وی ابتدا دو راه حل مشهور را مطرح میکند: یک دولت با حقوق مساوی برای همه شهروندان، یا دو دولت عربی و اسرائیلی در کنار هم. سپس سه راه حل مورد نظر گروههای اسرائیلی را نام میبرد: یک دولت یهودی، یک دولت دموکراتیک یا یک دولت مقتدر برای کنترل بحر تا نهر. اسرائیل میتواند همزمان دو مورد از این سه باشد، اما نمیتواند هر سه باشد.
به نظر او شرایط سیاسی رژیم صهیونیستی نشان میدهد امکان تشکیل یک دولت با حقوق مساوی برای همه شهروندان وجود ندارد. اما کوشنر نیز در سخنرانیهای گذشتهاش گفته که به راهحل دودولتی تمایل ندارد. بنابر این به نظر میرسد معامله قرن، نه معاملهای برای آشتی، بلکه برنامهای برای تشدید تخاصم، بهانه یافتن برای تشدید حملات و فشار بینالمللی علیه فلسطینیان و سپس حذف فلسطینیان است.
آنچه در روزنامه «اسرائیل هایوم» به عنوان بخشهای لورفته از معامله قرن فاش شد، نشان میدهد فلسطین قرار است به چند محدوده جدا از هم و زیر نظر دولت اسرائیلی تبدیل شود، همان آپارتاید ضدبشری که عملاً چیزی از دولت فلسطین باقی نمیگذارد و حتی ممکن است این «کلونی» های فلسطینی را خراجگذار دولت اسرائیلی کند.
این یعنی «معامله قرن» با همه آب و تابش، صرفاً یک «تغییر جزئی»، و نه بنیادی، آن هم به ضرر فلسطینیان است. در این پروژه همان چیزهایی که نتانیاهو در سر دارد اجرایی میشود: به رسمیتشناختن کل بیتالمقدس به عنوان سرزمین اسرائیلی و بستن کنسولگری آمریکا در آن شهر که به عنوان رابط دیپلماتیک واشینگتن با دولت فلسطینی عمل میکند؛ بستن دفتر دیپلماتیک فلسطین در واشینگتن؛ و گسترش شهرکسازی تا جایی که عملاً فلسطینیان به شهرکهایی درون سرزمین ادعایی اسرائیل تبدیل شوند.
داورِ بیطرف یا شریک اسرائیل؟
داماد ترامپ یک یهودی است و کاش فقط همین بود. نتانیاهو دوست خانوادگی آنها است و خانواده کوشنر مستقیماً از شهرکسازی در کرانه باختری حمایت کرده است شاید در مواردی مثل بکارگیری زلمای خلیلزاد در پرونده افغانستان میشد سابقه وی را به عنوان ضرورتی برای آشنایی با پرونده توجیه کرد، اما در مورد کوشنر اتفاقاً این سابقه به معنای عدم صلاحیت وی است.
حالا در نظر بگیرید دیوید فریدمن نیز به عنوان سفیر آمریکا در اسرائیل، معامله قرن را در کنار کوشنر دنبال میکند. این ترکیب از الان نشان میدهد تا چه حد منافع فلسطینیان در معامله قرن لحاظ میشود!
پیامد دوم: تقویت دیکتاتوریهای عرب و شکاف خطرناک در غرب آسیا
از آنجا که منافع اسرائیل در اولویت سیاستگذاری واشینگتن نسبت به غرب آسیا است، کاخ سفید مجبور میشود هر چه بیشتر به تقویت دیکتاتوریهای عرب در کشورهای اسلامی همت گمارد، زیرا دولتهای مردمی از چنین معامله بیرحمانهای حمایت نخواهند کرد.
از هم اکنون مشخص است که بسیاری از هزینههای مالی این معامله را باید دولتهای مستبد حاشیه خلیج فارس بپردازند. بنابر این حفظ این سلطههای خاندانی از شروط تسهیل برنامه آمرکاییها است. سیسی نیز در ازای حمایت از دولتش، اجازه خواهد داد بخشهایی از صحرای سینا در اختیار پروژههای اقتصادی و نظامی معامله قرن قرار گیرد.
به نظر پیلار، تداوم حمایت آمریکا از مداخله نظامی و خونبار سعودی در یمن، نتیجه همکاری ریاض و واشینگتن در پرونده فلسطین است که احتمالاً همین بدهبستان ادامه مییابد و ریسک جنگ با ایران را بالا میبرد.
آیا حمایت قطر و ایران از فلسطینیان در مقابل مصر و عربستان که اولی برای تضعیف اخوان المسلمین در داخل و دومی برای حفظ پشتیبانی واشنگتن از تداوم حاکمیت خاندانیاش در کنار نتانیاهو قرار میگیرند، شکاف خطرناک در غرب آسیا را تقویت نمیکند؟
پیامد سوم: قدرتگیری ناخواستهِ راستهای بیکله در اسرائیل
برنامه کوشنر بسیار پیچیده و قدم به قدم جلو خواهد رفت اما این سیل حمایت بی چون و چرای آمریکایی از برنامه راستهای اسرائیلی ممکن است آنها را در پیگیری خواستههای خودخواهانه شان جَری تر کند، به گونه ای که دست به اقدامات علنی علیه فلسطینیان زده و کار به جایی برسد که جامعه بینالمللی علیه آنها واکنش داده، ورق برگردد.
این انتقاد، یا بهتر بگوییم مشورت مدیر اجرایی مؤسسه واشینگتن به کوشنر بود، چندی پیش که در نشستی میزبان داماد ترامپ شده بود.
در همین ائتلافی که نتانیاهو برای کابینهاش تشکیل داده، سیاستمدارانی قرار دارند که از نتانیاهو نیز تندروتر هستند. بی بی از ترس افکار عمومی جهانی فعلاً از استقرار دولت فلسطینی در رامالله حمایت خواهد کرد اما سیاستمداران تندروتر به این راضی نیستند.
این اصلاً بدان معنا نیست که بنیامین «پلیسِ خوب» اسرائیل است و اینکه قدرت در دستان او باشد به نفع فلسطینیان است. بلکه دقیقاً به این معنا است که مکر و حیله نتانیاهو تا زمانی جواب میدهد که راستهای بی کله تر دست به اقدامی نزنند.
جمعبندی
معامله قرن تنها در صورتی در اهداف شوم و پیچیدهاش موفق میشود که علاوه بر اینکه دولت فلسطینی پای آن را امضا میزند و سرکوب گروههای مبارز فلسطینی تشدید میشود، سابقه تاریخی این پرونده هم از ذهن نسل جدید فلسطینیان پاک شود. امری که رخ نخواهد داد بنابر این بار دیگر گروههای مبارز دیگری پا به عرصه خواهند گذاشت و راه مجاهدان فلسطینی را ادامه خواهند داد.
حالا اگر چین، روسیه و اروپاییان نیز در شورای امنیت و سازمان ملل دست کم با آمریکا همراهی نکنند و به امتیازهایی که آمریکا وعدهاش را به آنها خواهد داد، دل خوش نکنند، این مبارزه علیه اشغالگری بی حد و مرز اسرائیلیها با قدرت بیشتری ادامه خواهد یافت و معامله قرن همان گونه که تا به حال بوده، چیزی بیشتر از خریدنِ زمان برای تداوم رژیم صهیونیستی نخواهد بود.
منابع:
https://nationalinterest.org/blog/paul-pillar/peace-process-problem-there-no-two-state-solution-israel-and-palestine-57912
https://www.reuters.com/article/us-usa-mideast-economy/u-s-to-encourage-investment-in-palestinians-as-first-part-of-peace-plan-idUSKCN1SP0OY?feedType=RSS&feedName=worldNews&utm_source=feedburner&utm_medium=feed&utm_campaign=Feed:+Reuters/worldNews+(Reuters+World+News
به گزارش مشرق؛ محمد ایمانی فعال رسانهای و تحلیلگر سیاسی در کانال تلگرام خود نوشت:
سایت وزارت خارجه انگلیس اعلام کرد "شماری از سودانیها نماز مغرب را به امامت عرفان صدیق، سفیر انگلیس در سودان و در مقابل منزلش در خارطوم اقامه میکنند. این سفیر طی روزهای ماه مبارک رمضان اقدام به توزیع افطاری میکند".
هفته گذشته نیز اتفاق مشابهی در تهران رخ داد. "راب مک ایر" سفیر انگلیس در تهران خبر داد "شب گذشته میزبان تعدادی از همکاران دولت، بخش خصوصی و دیگر دیپلماتها برای صرف افطار در سفارت بودیم. ما تعدادی میهمان که شامل دیپلماتها و اشخاص ایرانی بودند را دعوت کردیم".
اما بر خلاف ماجرای سودان، تصویر و اسامی شرکت کنندگان در افطار سفیر انگلیس در تهران هرگز منتشر نشد. بلکه اگر سفارت اقدام به انتشار سربسته خبر نمی کرد، شرکت کنندگان نیز از ترس واکنش و انزجار عمومی، این حضور را پنهان نگاه می داشتند. البته معلوم نیست در سفارت انگلیس در تهران هم نماز جماعتی برقرار شده یا نه.
به آدم ساده دلی گفتند دیشب دزدها تا طلوع آفتاب، سرگرم سرگرم سرقت از چند خانه و مغازه در محله بوده و دار و ندار چند همسایه را برده اند. با تعجب پرسید "پس کی وقت کردند نماز شب و نماز صبح شان را بخوانند؟!".
یک عضو حلقه انحرافی با استقبال از ابتکار راب مک مایر نوشته بود " «توسعه ارتباط ایرانیان با همه کشورها از جمله بریتانیا و آمریکا حتماً مفید است بهشرطی که ارتباطی عادلانه و مبتنی بر احترام و حفظ منافع متقابل باشد. انشاءالله میز افطاری سفارت بریتانیا در تهران هم با چنین هدفی چیده شده است».
گفتنی است رژیم انگلیس با راه اندازی جریان هایی مانند بابیت و بهائیت در ایران و وهابیت در عربستان، پایه گذار انحرافات متعدد در جهان اسلام طی دو قرن اخیر بوده است.
برخی مدعیان اصلاح طلبی (از مهاجرانی وزیر تا رمضانپور معاون وزیر و ده ها مدیر و همکار نشریات زنجیره ای) پس از ارتکاب خیانت های متعدد در ایران، به انگلیس و آمریکا و فرانسه رفته و در خدمت اتاق فرماندهی فتنه سبز و فتنه های پس از آن قرار گرفتند.
هم دنیاى تو از آب بینى بز کم ارزشتر است و هم حرفهای تو!
حاشیههای دیدار رئیسجمهور با اصحاب رسانه