ما الان با پدیده عجیبی مواجه هستیم در حال حاضر در این مذاکرات که
افراد متخصص به دلیل وابستگیهای حزبیشان توجیهات فنی مهندسی خاصی را برای
جهت خاص فکری در مذاکرات میآورند؛ بهعبارتیدیگر با کمک ابزار فنی
مهندسی رو به توجیه کاری سیاسی میآورد؛ یعنی از حیثیت و آبروی خودشان مایه
میگذارند تا توافق شکلگرفته مورد اقبال و پذیرش همگان قرار گیرد. اولین
علامت عملی که دولت آقای روحانی یا تیم مذاکرهکننده به طرف غربی داد، این
بود که آنهایی که شما دوستشان ندارد تحریمشان کردید و ترورشان کردید، ما
بیرون انداختیم.
مصطفی ظاهری - رجانیوز: گفتوگویمان با دکتر فریدون عباسی با موضوع روزهای ابتدایی جنگ شروع میشود. میگوید که صبح روز اول مهرماه سال 1359 در ورودی سپاه آبادان حاضر بوده و با دستخالی و بدون اسلحه به صحنه نبرد رفته است. خاطرات به خط مقدم عملیات رمضان در مقابل دریاچه ماهی و سپس عملیات مرصاد میکشد. میگوید در عملیات مرصاد تنها شخصی بوده که در محور، با لباس سپاه حضور داشته و در واقع سیبل منافقین بوده است.
به دکتر عباسی میگویم که وارد بحث هستهای شویم و اولین سؤال را اینگونه مطرح میکنم که برخی معتقدند که محدودیتهای پذیرفته شده در برجام، محدودیتهای واقعی بوده و روغن ریخته نذر امامزاده شده است. جواب کوبندهای به این اظهارات دارد و میگوید برجام در حد توان همین آقایان است.
شاید محذوریتهای امنیتی موجب میشود محتاطانهتر سخن بگوید ولی دکتر عباسی در این گفتوگو حتی از قطع تنخواه محافظانش نیز سخن گفت و تکیه کلامش این بود که «بدون جنگ خلع سلاح شدیم!»
1- حالا این رآکتور را میگویند با بتن یکجاهایی اش را پر کنند، خیلی جالب است آن مسئول محترم ما میخواهد حرف آقای جانکری را تصحیح کند و میگوید نه اینگونه که این میگوید نیست، یکچیز دیگر را دارند با بتن پر میکنند، اتفاقاً همان بدتر است یعنی اصل رآکتور همان محفظه است نه آن چاله. حالا اینکه بخشی از چاله با بتن پر شود یا نه آن قابلبحث است ولی چیزی که توافق شده است این است که ما کل محفظهای که بیش از 4 سال طول کشیده است و ساختهایم، میلیاردها تومان پول خرج کردیم
2- من میگویم وقتی همهچیز سیاسی شد، وقتی رئیس مجلس آنجا بههرحال خطنگهدار است و باید حافظ منافع ملی کشور باشد، یک تذکر به این آقا نمیدهد، آن آقا را میشناسند و سالها است که شناختهشده است و در همه دولتها ایشان بوده است و بگوید چرا قبلاً نگفتی؟ مگر این آقای لاریجانی دبیر شورای عالی امنیت ملی کشور نبود؟ مگر در موضوع هستهای مذاکره نمیکرده است؟ خب مگر این افراد همان موقع حضور نداشتهاند؟
چرا آنجا نگفت چرا در شورای عالی امنیت ملی نگفتید؟ ببینید آقای بروجردی
رئیس کمیسیون امنیت ملی است. ایشان در جلسات شورای عالی هست، مسائل را میبیند، خب ایشان زنگ میزد، آقای بروجردی زنگ میزد که آقای عباسی اینجا یکچیزهای اینچنینی میگویند، شما چه میگویید؟
3- وقتی کاری نکردیم میگوییم که کاری نکردیم. چرا برویم چیز دیگری را بگوییم. اگر هم بحث خودسرانه مطرح بوده است؛ آقای هاشمیرفسنجانی و سید محمد خاتمی هستند. افراد منتسب به اینها مثل آقای ترکان هستند. ایشان قبول کند که خودسر بوده است. اگر میخواهند بگویند که یک اتفاقی افتاده است، این افراد بپذیرند که نفع آن را تاکنون بردند. چرا بروند و 4 تا آدم پایینتر را الکی متهم به این چیزها بکنند.
4- اگر این چیزها مشکل کشور را حل میکند؛ همان بزرگان حل بکنند و بپذیرند. چون آژانس هم میگوید: قبل از سال 2003، آنکس که مسئول کشور بوده است، همان بپذیرد. چرا دیگری بپذیرد؟ چرا گردن احمدینژاد بیندازند؟ من میگویم که احمدینژاد ممکن است خیلی اشتباهات دیگری کرده باشد، ولی حداقل در بحث هستهای کاری نکرده که کسی بخواهد یقهاش را بگیرد؟ چون اصلاً نبوده و نمیداند چیست؟ من گواهی میدهم که ایشان نمیدانسته است.
5- ما اگر این توافق را درست بررسی بکنیم، میشود گفت: این بیشتر بوی یک طایفهگرایی و قبیله ای میدهد. حالا نظام چون اینها مذاکره کردند و از اول میگفتند که امریکا یک بمبهایی دارد میزند تا توان دفاعی ما را در هم بشکند. وقتی طرف دیدگاهش بر بنیه دفاعی کشور، اینقدر است، دستان خود را بالا میکند و میگوید: تو میگویی بمب، من متریال را تعطیل میکنم.
6- وقتی من انتقاد میکنم، برخی میخواهند شخصیت من را خراب کنند که چون به او پست ندادند...؛ و گوش نمیدهند که من چه میگویم. چون نمیخواهند موضوع را بفهمند. میگویند: چون او را از پست برداشتند، چنین حرفهایی می زند. اصلاً کسی نمیآید با من حرف بزند که من، اصلاً حاضر نبودم با آقای روحانی کار بکنم؛ یعنی من توسعهای و در جهت رشد هستم و دیدگاههای من این است و اصلاً نمیتوانم با چنین فردی با چنین دیدگاههایی کار کنم ولی با دولت جمهوری اسلامی که ما دشمنی نداریم و کار میکنیم و اگر نظر خواستند نظر میدادیم. ولی اینها قائل به اعتدالی که میگویند، نیستند. اعتدال یعنی اینکه صبر کن که دو روز دیگر باهم صحبتی میکنیم
و تودیعی، معارفه ای و احترامی. به کسی که به تو احترام گذاشته، احترام
بگذار. من به دیدن ایشان رفتم، احترام گذاشتم و گزارش دادم.
7- ابتدا میآیند، بخش مالی تیم حفاظت را هدف قرار میدهند. مثلاً دولت جمهوری اسلامی برای 3 میلیون تومان تنخواه معطل است؛ یعنی من باید شخصاً چک بکشم و بهعنوان
تنخواه به محافظان پرداخت بکنم. تنخواه محافظان را که کم کردند. همان
ابتدا تا از مسئولیت کنار آمدم 3 میلیون تومان تنخواه دست تیم محافظ من
بود. مگر من مسئول عادی دولتی بودم که پشتیبانی از تیم حفاظت من را از حوزه
انرژی اتمی حذف بکنند؟ مثلاً فرضاً آقای دکتر صالحی مشکل پول داشت؛ یعنی
من میدانم چقدر پول برایش گذاشتم. مشکل پول نداشت. خود اینها داوطلب هستند که پشتیبانی شخصی مثل من را قطع بکنند و من نیازی نداشتم که در خانه ای تحت حفاظت بنشینم.
متن کامل این گفت و گو را که در شماره اخیر رمز عبور منتشر شده، می خوانید.
*******
یکی از مسائلی که از سوی مسئولین فعلی سازمان انرژی هستهای مطرح میشود، این است که ما توان فنی برای پیشبرد صنعت هستهای را نداشتیم و محدودیتهایی که پذیرفتیم درواقع محدودیتهای واقعی بوده و درواقع روغن ریخته نذر امامزاده شده است. نظر شما دراینباره چیست؟
بسمالله الرحمن الرحیم. اینها قیاس به نفس خودشان و قیاس به توانایی خودشان میکنند. ببینید آدمهایی که سطح اطلاعاتشان محدود باشد توان مدیریت و کار اجراییشان محدود باشد، کارهای بزرگ را در عرصه فنی مهندسی و صنعتی نکرده باشند، دیدگاهشان کمی فرق میکند، حالا من خُرده نمیگیرم! یکی رشتهاش نیست و یکی رشتهاش هست و از نظر فنی مهندسی رشتهاش
سازگار است ولی این کار را ممکن است در کلاس فقط درس داده باشد ولی کاری
که خودش برود در آزمایشگاه و یک محصول مهندسی را تولید کند این کار را
نکرده باشد، تئوریسین خوبی باشد، خب اینها برای کشور ارزشمند هستند ولی اگر ما کار را به اینها سپردیم سرنوشت همین میشود، حالا اگر مسائل سیاسی و دیدگاههای فلسفی که بعضیها در مورد مسائل کشور دارند که بخشی از این مسائل مربوط به انرژی و نوآوری یا مسائل فنی میشود.
ما الان با پدیده عجیبی مواجه هستیم در حال حاضر در این مذاکرات که افراد متخصص به دلیل وابستگیهای حزبیشان توجیهات فنی مهندسی خاصی را برای جهت خاص فکری در مذاکرات میآورند؛ بهعبارتیدیگر با کمک ابزار فنی مهندسی رو به توجیه کاری سیاسی میآورد؛ یعنی از حیثیت و آبروی خودشان مایه میگذارند تا توافق شکلگرفته مورد اقبال و پذیرش همگان قرار گیرد.
خب چه کسی چنین رسالتی به اینها داده است؟ یعنی خداوند مقرر کرده است که اینها راست نگویند؟ خداوند مقرر کرده است که اینها ذهن مردم را به سمت منافع یک جریان سیاسی خاص منحرف کنند؟ فکر نمیکنم اینگونه باشد چراکه میگویند شرعاً من مسئولیت را میپذیرم!
دارم یادآوری میکنم که نباید با مسائل اینگونه برخورد کرد. من این یادآوری و تذکر را به خودم هم دارم؛ که عباسی تو هم حواست باشد، اگر نقدی میکنی این نقدت در جهت منافع یک حزب، گروه یا فرد خاصی نباشد، بلکه در راستای منافع کشور و انقلاب و مبتنی بر واقعیات کشور باشد.
متأسفانه در حال حاضر در رابطه با دستاوردهای کشور الان مسائلی گفته میشود که در پی سخیف انگاشتن دستاوردهای دانشی، فنی مهندسی و همساخت و تولید کشور است؛ یعنی به عبارتی منکر رشد کشور در این زمینهها میشوند و به دنبال نفی یکباره هر آن چیزی که در سالهای گذشته بهدستآمدهاند.
خب ما اگر برگردیم به گذشته ببینیم آیا اینها که در قبل از این دولت نیز مسئولیت داشتند؛ ازاینگونه صحبتها که این دستاوردهای بهدستآمده در کشور را بیارزش جلوه میدهد کردهاند؟ چه در مورد غنیسازی و چه در مورد رآکتور اراک و مسائل مشابه. من یادم نمیآید که اینها این چیزها را گفته باشند. حداقل در دورهای که مسئولیت به من سپردهشده خب همین افرادی که الان هستند و مرتب در تلویزیون ظاهر میشوند و در مجلس هستند و مسائل غیرواقعی را آنجا بیان میکنند، اینها باید موقعی که کار را به من تحویل میدادند حداقل یک برگ مینوشتند و به من تذکر میدادند که آقای عباسی این خطرات کشور را تهدید میکند! این پروژهها اشکال دارد، حتی اگر در کاغذ نمینوشتند، حداقل میبایست شفاهی به من میگفتند؛ در یک جلسهای مسائل را به من منتقل میکردند؛ که اینگونه نبود.
من فکر میکنم این چیزهایی که الان در مورد سانتریفیوژها گفته میشود، چه سانتریفیوژهای نسل اول و چه سانتریفیوژهای نسل جدید ما چه در مورد رآکتور اراک