حضرت امام خامنه ای: نگذارید احساس غیرت انقلابی و تکلیف در مقابل انقلاب، در دلهای شما ضعیف بشود و فرو بنشیند. مثل کسی که از خانواده و حرم و ناموس خوددفاع میکند،ازانقلاب وارزشها و دستاوردهای آن،همین طور دفاع کنید بایگانی اسفند ۱۳۹۵ :: فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

خواستۀ ما: اینترنت باید ملّی، امن، پرسرعت، ارزان و پاک باشد

فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

خواستۀ ما: اینترنت باید ملّی، امن، پرسرعت، ارزان و پاک باشد

دیدگاه و باور ما: فضای مجازی در خدمت صدورانقلاب، اقتصاد مقاومتی، صادرات غیر نفتی، نهضت تولید علم، جنبش نرم افزاری، ایجاد اشتغال پایدار، مبارزه با امپریالیسم واستکبار ستیزی یا مهدی ادرکنی
فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

حضرت امام خامنه ای (حفظه الله تعالی): ۱۳۹۴/۰۶/۱۸
«ان‌شاءالله تا ۲۵ سال دیگر، به توفیق الهی و به فضل الهی چیزی به نام رژیم صهیونیستی در منطقه وجود نخواهد داشت.»

بایگانی
پیوندها

۱۷۷ مطلب در اسفند ۱۳۹۵ ثبت شده است

حجت‌الاسلام منتظری گفت: یک فردی که به صراحتِ نامه وزارت آمده، دارای تابعیت مضاعف بوده. این فرد چطور در مرکزی که اسرار کشور است نماینده مسئول می‌شود.
حجت‌الاسلام منتظری گفت: یک فردی که به صراحتِ نامه وزارت آمده، دارای تابعیت مضاعف بوده. این فرد چطور در مرکزی که اسرار کشور است نماینده مسئول می‌شود.

گروه سیاسی-رجانیوز:  حجت‌الاسلام محمدجعفر منتظری در برنامه‌ گفت‌وگوی ویژه خبری شبکه دو سیما، درباره نظارت قضایی بر موسسات مالی یا انبوه‌سازان اظهار داشت: یک بحث بسیار مهمی که در دادستانی کل داریم و خیلی حساس هستم بحث صیانت از حقوق عامه است. ما برای همین مسئله هم یکی معاونت داریم . در اجرای قانون که دادستان کل را موطف به پیگیری کرده این معاونت وظیفه‌اش این است و ما مرتب به دادستان‌ های کل کشور این موضع را گوشزد کردیم که هر جا منافع عامه مورد تعرض قرار گیرد دادستان وظیفغه دارد ورود کند.

 

به گزارش رجانیوز، وی ادامه داد: حقوق عمومی آن طور که باید و شاید تعریف نشده است و این در حالی است که مصادیق زیادی دارد. از حقوق‌دان‌های باتجربه درخواست کردیم در این زمینه به ما کمک کنند. جای زیادی برای کار دارد که هم مصادیق را و هم نحوه برخورد با متعرضان را تعریف کنیم.

 

منتظری ادامه داد: هرجا که تعرضی به حقوق عامه شود قطعا وظیفه دادستان‌هاست که برخورد کنند. اما تداخل در وظیفه و مسئولیت‌ها نباید بشود. متأسفانه بخشی از مسائل به این برمی‌گردد که مردم توجهی به تذکرات نمی‌کنند.  مردم باید توجه کنند که به این موسسات اعتماد نکنند و متأسفانه شاهد هستیم برخی سودجویان ورود می‌کنند و دام گسترده‌ای برای مردم پهن می‌کنند.

 

دادستان کل کشور در پاسخ به این سوال که چطور ممکن است فردی یک متر سدمعبر می‌کند و شهرداری به سرعت با او برخورد می‌کند اما موسسه‌ای غیرمجاز به راحتی با 50 شعبه در سطح کشور به راحتی فعالیت می‌کند گفت: اینها جزو وظایف بانک مرکزی است که باید نظارت کند. علاوه بر آن نیروی انتظامی برای پروانه فعالیت مجوز می‌دهد. انتظار داریم نیروی انتظامی در این موارد به عنوان ضابط قضایی هرجا دید موسسه‌ای تشکیل شده و  مجوز لازم را ندارد، برخورد کند. طرف می‌خواهد بقالی بزند ناجا و دستگاه‌ها سراغ او می‌روند، خب درباره این موسسات هم  ناجا و بانک مرکزی باید ورود کنند. همچنین دادستان‌ها و مجموعه قضایی به عنوان مدافع حقوق عمومی باید ورود کنند. مصادیقی داریم که دادستان وارد شده و جلوی خسارت سنگینی را گرفته است.

 

منتظری درباره آخرین وضعیت پرونده دوتابعیتی‌ها گفت: وظیفه دادستان کل، وظیفه تعریف شده در حیطه قانون است که سبقه قضایی دارد و سبقه امنیتی و اطلاعاتی ندارد؛ اطلاعات که می‌رسد ما باید بررسی کنیم. در همین زمینه به من اطلاعات و لیستی داده شد که این افراد در سه گروه، دارای گرین کارت، دوتابعیتی و اقامت هستند. وقتی دیدیم به اعتبار اینکه این افراد مظنون هستند و ابزار تحقیقات در اختیار ما نیست، این لیست را به صورت محرمانه برای وزیر اطلاعات فرستادم. اولین لیست 16 نفری بود. بعد از آن دنبال کردیم که بررسی کنید زیرا به ما گفته بودند این افراد در برخی دستگاه‌های دولتی و خصوصی هستند. 

 

وی افزود: ما به صورت قاطع نگفتیم که کدام یک دارای تابعیت مضاعف هستند اما لیستی که داده بودند مشخص بود چه کسانی در زمره کدام گروه هستند. گزارش را به وزارت اطلاعات دادیم؛ آقایان از اول می‌گفتند در دولت مدیر دوتابعیتی نداریم اما وظیفه دارم هشدار بدهم که این افراد می‌توانند خطرناک باشند. چون با این دوتابعیتی‌ها که داریم و مخصوصا کسانی که به آمریکا می‌روند باید سوگندهای عجیبی بخورند. به موجب قانون، بکارگیری این افراد ممنوع است؛ در هر سمتی حتی در نهادهای عمومی غیردولتی مثل شهرداری و مجامع عمومی هم نباید به کار گرفته شوند.

 

وزارت اطلاعات به ما پاسخ داد که آن 16 نفر را برررسی کردیم. خوشبختانه از این تعداد هیچ کدام آنجور نبود که کاملا منتفی باشد. همه آنها دارای گرین کارت بودند و مدتش به پایان رسیده بوده است. گرین کارت هم آثار و تبعاتی دارد. یکی را گفتند داشته و از کشور خارج شده است یا فرار کرده است. سه نفر اقامت داشتند که این افراد که دارای اقامت بودند دو نفرشان مشاوره می‌دادند به مقامات عالیه دولتی خصوصا برادرانی که در جریان برجام خدمت می‌کردند.

 

منتظری گفت:‌خب مشاوره دادن به این عزیزان با داشتن اقامت خارجی خیلی چیزها را زیر سوال می‌برد. یکی دیگر از این افرادِ دارای اقامت را گفتند که نماینده ایران در کانادا بوده و دیگر مدت نمایندگی او تمام شده و اوایل سال جدید جایگزین معرفی می‌شود. کسی که اقامت کانادا دارد چرا مسئولیت مهم دولتی به وی داده می‌شود؟ برخی از این افراد مشاور برخی مقامات عالی بوده‌اند. یک فردی که به صراحتِ نامه وزارت آمده، دارای تابعیت مضاعف بوده. این فرد چطور در مرکزی که اسرار کشور است نماینده مسئول می‌شود.ولو اینکه بگویند مشاور، مدیر نیست. وزیر اطلاعات که این اتفاقات خللی در محبت بین ما ایجاد نمی‌کند، می‌گوید مشاور گرفتن اشکالی ندارد مثل خیلی جاها؛ اما باید بگویم یک وقتی کسی می خواهد ساختمان بسازد یا کارخانه، مشاور می‌گیرد که اشکالی ندارد اما اشکال ما این است که آن مرکز مهم که بسیاری از اسرار کشور آنجاست چطور باید یک فرد دوتابعیتی مشاور شود؟ نمی‌توانیم آسان بگذریم. آقای وزیر اطلاعات اشراف اطلاعاتی بر موسسات خصوصی دارند. ان‌شاالله که دارند.  وقتی کسی تابعیت اضافه دارد نمی‌تواند در کشور دارای اموال غیرمنقول باشد. وزارت اطلاعات بر همه مجموعه کشور باید اشراف داشته باشد حتی موسسات خصوصی.

 

دادستان کل کشور درباره ارسال لیست دوم در این زمینه به وزارت اطلاعات گفت: لیست دوم به دستمان رسید؛ نامه را به وزیر اطلاعات فرستادم. در لیست دوم 52 نفر دادیم که برخی گرین کارت و برخی دوتابعیتی و یا اقامتی هستند. وزارت اطلاعات باید بررسی و طبق قانون عمل کند. ما دنبال این موضوع هستیم و به عنوان مدافع حقوق عومی، هرکس اطلاعی داشته باشد و بدهد پیگیری می‌کنیم. مشکل اینجاست که خیلی‌ها این موضوع را پنهان می‌کند و وزارت اطلاعات باید با ابزار خود به این موضوع ورود کند.

 

منتظری درباره اینکه چرا محاکم فساد اقتصادی مستقیم و علنی برای مردم پخش نمی‌شوند گفت: این انتظار به حقی است. افکار عمومی وقتی یک جریان فسادعمومی را شاهد هستند، انتظار به حقی دارند که علنی باشد ولی مشکل قانونی دارد. اگر مجلس  قانونی بگذارد که دادگاه این موارد قابل پخش باشد، ما مشکلی نداریم. تا زمانی که حکم قطعیت پیدا نکرده قوه قضاییه مجاز نیست در رسانه‌ها پخش کند. حتی خبرنگار هم می‌تواند در دادگاه باشد به عنوان فردی عادی اما معرفی کردن متهم تا زمانی که حکم قطعی نباشد ممنوع است.

 

وی درباره نزدیک شدن به زمان برگزاری انتخابات و اقدام انجام‌شده برای تضمین سلامت انتخابات اظهار کرد: خوشبختانه ما در آستانه یک تحول دیگر هستیم. مقدمات فراهم است. مسئولیت قضایی در این زمینه برعهده دادستان کل کشور است. ماده 34 قانون انتخابات قوه قضاییه را مکلف کرده است شعبی را برای رسیدگی به تخلفات و جرایم ایجاد کند. تبصره 2 این ماده کار خوبی کرده و مقرر کرده است که برای پیشگیری از وقوع جرم، ضمن هماهنگی با ناظران و هیئت‌های اجرایی، اقدامات لازم را در محدوده قوانین انجام دهد. ریاست قوه  قضاییه دو یا سه ماه قبل بخشنامه‌ای را ابلاغ کرد که در دادستانی کل ستاد پیشگیری از جرایم انتخاباتی با ریاست دادستان کل تشکیل شده است. متناظر این را در استان‌ها داریم. جلسات را شروع کردیم. دستورالعمل‌های لازم نیز به استان‌ها صادر شده است.

 

دادستان کل کشور درباره استفاده غیرمجاز از برخی شبکه‌های اجتماعی و کانال‌ها درباره انتخابات تأکید کرد: اگر بخواهند علیه افراد و مصالح کشور سواستفاده کنند و خلاف قانون مرتکب شوند، قطعا برخورد می‌شود. بسیاری از این موضوعات باید در کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه بررسی و تصمیم‌گیری درباره آنها به رأی گذاشته شود تا مصوب شود. ما اینها را به کارگروه می‌بریم، اگر در آنجا مصوب نشد و اگر وصف مجرمانه داشت، قطعا از طریق قضایی با آنها برخورد خواهیم کرد.

۰ نظر ۲۷ اسفند ۹۵ ، ۱۲:۱۰
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

مرگ بر سگ نگهبان شیطان بزرگ

۰ نظر ۲۷ اسفند ۹۵ ، ۱۲:۰۴
حسن حیدری
حسن نصرالله

سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان به مناسبت سالروز ولادت حضرت فاطمه (س) روز مادر به صورت ویدئو کنفرانس سخنرانی می کند.

به گزارش مشرق به نقل از پایگاه خبری العهد، این سخنرانی روز شنبه در تاریخ ۱۸ مارس(۲۸ اسفندماه) راس ساعت ۱۴:۳۰ عصر برگزار می شود.

حزب الله لبنان در سالروز ولادت حضرت فاطمه(س) در حسینیه های مختلف لبنان مراسم جشن برگزار خواهد کرد.
منبع: فارس
۰ نظر ۲۷ اسفند ۹۵ ، ۱۱:۵۸
حسن حیدری
نصرالله

یادم هست برای سخنرانی آزادسازی جنوب در سال ۲۰۰۰ به بنت جبیل رفتم و صحبت کردم و اگر خدا قبول کند معتقدم در ان چه گفتم اخلاص داشتم و دلم می خواست حق بعضی بزرگان را نسبت به مقاومت ادا کنم.

به گزارش مشرق؛ در ادامه گزیده هایی از کتاب نصرالله نوشته محمدرضا زائری منتشر می شود که به بیان خاطراتی جالب از زندگی کاری سید حسن نصر الله می پردازد
 
*نباید به صورت قطعی روایات ظهور را به کسی نسبت دهیم
من درباره این موضوع، دیدگاه خاصی دارم. شکی نیست که روایات صحیحی وجود دارد که از رویدادهای آخرالزمان و علامات خاصی مربوط به ظهور مولایمان امام زمان عج صحبت می کنند. این از مسلمات اعتقادی ماست. اما شاید تطبیق این نشانه ها با اتفاقات و رویدادهای فعلی یا شخصیتهایی که الان هستند درست نباشد. شاید بتوان گفت احتمالاتی وجود دارد و از احتمال تطبیق آن نشانه ها با آنچه در زمان ما رخ می دهد سخن گفت؛ فقط احتمالی، اما انچه گاهی از بعضی می شنویم یا در آثار بعضی نویسندگان به عنوان برداشت قطعی می خوانیم کار مناسبی نیست و دلیلم این است که در زمانهای گذشته هم اتفاقاتی نظیر این رخ داده و این تطبیق ها صورت گرفته - درگذشته ی بسیار نزدیک - و بعداً معلوم شده که درست نبوده. حساب کردن روی این تطبیق ها به ادله ی قطعی، مستند نیست و این که بعدا معلوم شود درست نبوده، باعث می شود مردم در صحت این روایات و علائم شک کنند.

*سخنرانی خودم را که دیدم، گفتم محال است من این حرف ها را گفته باشم!
یادم هست برای سخنرانی آزادسازی جنوب در سال ۲۰۰۰ به بنت جبیل رفتم و صحبت کردم و اگر خدا قبول کند معتقدم در ان چه گفتم اخلاص داشتم و دلم می خواست حق بعضی بزرگان را نسبت به مقاومت ادا کنم. چند روز بعد یکی از دوستان آمد و گفت «یک معلم در فلان دبیرستان بخشی از سخنرانی تو را انتخاب کرده و به دانش آموزان داده تا آن را از جهت بلاغت تشریح کنند و استعاره و تشبیه و جناسی و امثال این ها را بیابند.» من به او گفتم «اما من یک سخنرانی کاملا عمومی و مردمی کردم. متن آن، متن ادبی نبوده.» گفت «این متن سخنرانی شما است، نگاه کنید!» موقعی که من متن را خواندم، تعجب کردم و گفتم «این ها را من نگفته اما اصلا یادم نیست من با این زبان ادبی و دقیق صحبت کرده باشم.» ولی همینطور بود. این جا حرف از سر خاصی نیست. من در سخنرانی، در موضع گیری سیاسی، در کار و در هر چیزی وظیفه ی شرعی ام را انجام میدهم. این چیزی است که از امام خمینی(ره) یاد گرفته ایم و مقام معظم رهبری هم در دیدارها و رهنمودها، همیشه بر این موضوع تأکید داشته اند. وقتی وظیفه ی شرعی ام را به خاطر خدا و در محضر خدا و در راه خداوند انجام بدهم و اخلاص و صداقت داشته باشم خداوند متعال کمک بخواهم.کمک خدا فقط مالی جنگ نیست. در هر چیزی کمک از خداست. به خاطر این که انسان به خودی خود عجز محض و فقر محض است و غنی مطلق و قادر مطلق، خدای متعالی است.
 
*می گفتند نصر الله از حزب الله قهر کرده و به ایران رفته است
علی رغم مسئولیت هایی که در حزب برعهده داشتم و تقریبا تمام وقت مرا می گرفت، تصمیم گرفتم درسم را ادامه بدهم هر چند که در پی اشغال گسترده و هجوم سراسری اسرائیل ناچار شدم درسم را موقتاً کنار بگذارم، ولی هفت سال بعد در سال ۱۹۸۹ شرایط دوباره برای ادامه ی تحصیلی مناسبب شد و از این رو با موافقت حزب برای پایان تحصیلاتم به قم رفتم و به طور طبیعی حتی در آن شرایط هم شایعه پردازان دست از کار نکشیدند و طبق معمول حرفهای نادرستی نقل می کردند و می گفتند آقای نصرالله به خاطر اختلاف و درگیری با مدیران حزب از لبنان رفته است.
 
*دوست دارم در لبنان جمهوری اسلامی ایجاد کنم اما نمی شود!
من منکر این نیستم که علاقه  قلبی و رغبت حزب الله، برپا کردن نظام جمهوری اسلامی است، چون برپا کردن حکومت اسلامی تنها راه برای آرامش دادن به جامعه او حلی مشکلات آن است و تنها راه است برای از میان بردن اختلافات اجتماعی؛ حتی در جامعه ای که از اقلیت های مختلف تشکیل شده. اما با این حال برپا کردن جمهوری اسلامی با قدرت و زور نمی شود. نیاز به رای گیری ملی دارد. انتخاباتی میخواهد که نود درصد مردم به آن رأی مثبت بدهند. یک رأی گیری که نتیجه اش مثلا پنجاه و یک درصد رأی موافق باشد، چاره کار نیست. بنابراین و با توجه به واقعیت های موجود برپا کردن نظام جمهوری اسلامی در لبنان امکان پذیر نیست و ما چنین قصد و فکری نداریم، چون لبنان با ایران فرق می کند.
 
*به کوری چشم اسرائیل یک قطره اشک نریختم
خبر شهادت سید هادی و سه نفر از دوستانش روز جمعه رسید. روز بعدش یک همایش بزرگ در پشتیبانی از مقاومت داشتیم و در برنامه چنین پیش بینی شده بود که در آغاز برنامه به مناسبتی ذکر مصیبت حضرت سیدالشهداء و عزاداری باشد. زمانی که خبر شهادت سید هادی اعلام شد، من سعی کردم بخش عزاداری از برنامه حذف شود تا مبادا بعضی فکر کنند این بخش اختصاصاً برای سید هادی و دوستانش اضافه شده. چون فکر میکردم در آن شرایط این شیوه ی مناسبی برای استقبال از شهدا نیست، برای شهید نباید گریه و زاری کرد، بلکه شهید الگو و نمونه و منبع عزت و سربلندی است او شاید کسانی که با این فرهنگ آشنا نباشند گمان کنند گریه های ما از موضع ضعف استا به هرحال من باید بعد از ذکر مصیبت سخنرانی می کردم.

وقتی بالا رفتم یک باره ده ها دوربین تلویزیونی با لامپ های بزرگ و نورهای قوی روبه رویم قرار گرفت. حرارت بیش از حد تحمل بود. مخصوصا با توجه به این که این پروژکتورها حرارت زیادی دارند و جلوی دید را هم می گیرند و این مشکل در مورد کسی که مثل من عینک داشته باشد شدیدتر است. سخنرانی را آغاز کردم و طبق معمولی صحبت کردم، اما در یک لحظه احساس کردم که دیگر هیچ چیزی نمی بینم چون عرق از صورتم سرازیر بود و شیشه ی عینک را گرفته بود.

خواستم دست دراز کنم و از جعبه دستمالی کاغذی روی میز جلویم دستمالی بردارم و عرق را پاک کنم - لااقل از شیشه ی عینک - ولی دستم پیش نرفت، چون فکر کردم در میان این دوربینهایی که در حال فیلم برداری هستند حتماً بعضی ها فیلم را در اختیار شبکه های مختلف از جمله شبکه های تلویزیونی اسرائیل قرار می دهند و در این صورت همه تصور می کنند من دارم اشکم را پاک می کنم نه عرق را و از این صحنه سوءاستفاده ی تبلیغاتی زیادی خواهد شد. ترجیح دادم حتی اگر در قطرات عرق غرق شوم، تصویر یک پدر دردمند از کشته شدن فرزند را در اختیار دشمن نگذارم که پشت تریبون در حالی گریه است، در حالی که دیگران را به شهادت و جهاد دعوت می کند. من کسی نیستم مگر یکی از شمار فراوان خانواده های شهدا...
 
*ماجرای آخرین دیدار با امام خمینی
من با همان جمع پنج شش نفر وارد شدم. گاهی که تنها می آمدم ایران، از امام وقت می خواستم، با وجود این که در سالهای آخر حیات ملاقات های حضرت امام سخت بود، ایشان مرا می پذیرفتند و من مسائل خودمان را مطرح می کردم و جواب می گرفتم. اخرین دیداری که من با امام(ره) داشتم، چند ماه قبل از وفات امام بود. گزارشی از اوضاع لبنان تقدیم کردم و مسائل را شرح دادم. اخرین دستاوردهای جنبش مقاومت اسلامی در جنوب لبنان را بیان کردم. فکر می کنم من در ماه شعبان خدمتشان رسیدم و حضرت امام مدتی بعد از ماه مبارک رمضان فوت کردند. در آن دیدار علیرغم وضعیت جسمی و شرایط شان، مطالب را با توجه و حوصله شنیدند.
منبع: جهان نیوز
منبع: جهان
۰ نظر ۲۷ اسفند ۹۵ ، ۱۱:۵۴
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

گفت‌وگویی خودمانی با سید حسن نصرالله

سید حسن نصرالله

آنچه پیش‌رو دارید، گفت‌وگویی خودمانی با این چهره برجسته درباره زندگی خصوصی و حتی خانوادگی اوست؛ گفت‌وگویی متفاوت که مخاطب را با ابعادی تازه از این شخصیت کم‌نظیر تاریخ معاصر آشنا می‌کند.

به گزارش مشرق، گفت‌وگو با سیدحسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان، معمولا بازتاب رسانه‌ای  وسیعی دارد. دلیل آن این است که این چهره برجسته سیاسی که نقشی مهم در معادلات منطقه و حتی جهان دارد، کمتر حاضر می‌شود تن به گفت‌وگوی رسانه ای دهد. با این حال آنچه پیش‌رو دارید، گفت‌وگویی خودمانی با این چهره برجسته درباره زندگی خصوصی و حتی خانوادگی اوست؛ گفت‌وگویی متفاوت که مخاطب را با ابعادی تازه از این شخصیت کم‌نظیر تاریخ معاصر آشنا می‌کند. به‌دلیل تفصیلی بودن این گفت‌وگو، بخش اول از آن منتشر شده و بخش دوم آن را می‌توانید فردا بخوانید.

طی 25 سال گذشته زندگی شما زندگی بسیار سختی بوده است، مردم دوست دارند بدانند طی این 25 سال به شما چه گذشته است با توجه به شرایط امنیتی که به شما و خانواده شما تحمیل شده است، آیا خانواده شما از این وضعیت خسته نشده‌اند؟

انسان به وضعیت عادت می‌کند، اولا خانواده به این وضعیت عادت کرده‌اند بویژه همسرم و همین‌طور فرزندانم. تعداد خانواده ما زیاد نیست و بیشتر فرزندان من ازدواج کرده‌اند و به طور مستقل و جدای از ما زندگی می‌کنند. تنها یک فرزندم با ما زندگی می‌کند. در 25 سال گذشته با شرایط امنیتی، سیاسی و اجتماعی که برایمان پیش آمده سازگار شده‌ایم و اوضاع زندگی خود را بر این اساس تنظیم کرده‌ایم به‌گونه‌ای که توانسته‌ایم با آن کنار بیایم و یک زندگی قابل تحمل داشته باشیم. بنابراین ما راضی به رضای او هستیم و مقدرات الهی را برای خود نعمت می‌دانیم و در این مورد گزینه دیگری در پیش رو نداریم چون این مسئولیت را پذیرفته‌ایم. و راهی جز پذیرش آن و ادامه وضعیت موجود نداریم و این حداقل کاری است که می‌توانیم در راه خدای متعال انجام دهیم. من به شما و همه کسانی که این سوال را مطرح می‌کنند اطمینان می‌دهم که نگران این مسیر نباشند. برخی تصور می‌کنند مثلا فلانی و خانواده‌اش زندگی سختی دارند و ناراحتند و خسته شده‌اند، نه این‌طور نیست ما این مشکل را از مدت‌ها پیش حل کرده و با پذیرش این وضعیت با آن کنار آمده‌ایم و اکنون اوضاع برای ما بسیار عادی و طبیعی شده است و از نظر روحی و عاطفی همانند دیگر مردم زندگی عادی داریم (به فارسی) یعنی نگران ما نباشید.»

شما این‌طور که من اطلاع دارم دارای پنج فرزند بودید که یکی از آنها آقای محمدهادی شهید شدند و یکی از خیابان‌های لبنان هم به نام ایشان است، اما سه فرزند پسر و یک فرزند دختر شما در حال حاضر چه کاری انجام می‌دهند و آیا آنها ازدواج کرده‌اند و فرزندی که پیش شما مانده است، کدام است؟

از کوچک شروع می‌کنم، کوچک‌ترین آنها نامش محمدمهدی است و حدود 15 تا 16سال دارد و در دبیرستان مشغول تحصیل است و طبعا هنوز مجرد است و به تحصیل خود ادامه می‌دهد. فرزند بزرگ‌تر از آن محمدعلی است که ازدواج کرده و دو فرزند دارد و در تشکیلات حزب‌الله کار می‌کند، یعنی در یکی از واحدهای حزب‌الله مشغول است. پس از او ، دخترم زینب است که ازدواج کرده و او نیز چهار فرزند دارد و دانشجوی حوزه و دانشگاه است و او هم در خانه خود به صورت عادی زندگی می‌کند.»

شنیدم همسر زینب خانم، محافظ شماست، همین‌طور است؟

نه درست نیست. او جزو تیم همراه من نیست. او نیز در تشکیلات حزب‌الله کار می‌کند و به دور از هر گونه ارتباط مستقیم با من. اصولا من تمایل ندارم نزدیکانم به صورت مستقیم با من کار کنند. ارتباط او با من این است که او داماد من است همانند ارتباط فرزندم یا دوستم یا برادرم با من و فرزند بزرگ‌ترم هم محمدجواد است که او نیز ازدواج کرده و چهار فرزند دارد و طبعا به صورت مستقل زندگی می‌کند و در تشکیلات حزب‌الله مشغول است.

آیا پیش آمده که تا به حال خانوادگی دور هم و با هم سر یک سفره بنشینید و غذا بخورید و گفت‌وگو کنید؟

بعضی مواقع پیش می‌آید اما کم.

کدام یک از فرزندانتان سیاسی‌تر هستند، در خانه می‌نشینید چه بحث‌هایی می‌کنید؟

فرزندان یا نوه‌هایم اگر سوال سیاسی داشته باشند آن را از من می‌پرسند، یعنی حتی برخی از نوه‌هایم درحال حاضر مثلا 9 یا ده یا 11 سال سن و به مسائل سیاسی توجه دارند، چرا که در لبنان حتی کودکان نیز به مسائل سیاسی توجه دارند. اما معمولا درباره مسائل سیاسی صحبت نمی‌کنیم چرا که با فاصله زمانی یکدیگر را می‌بینیم و به مسائل خانوادگی و اجتماعی و مسائل کلی می‌پردازیم و به سوالات دینی و فرهنگی آنها پاسخ می‌دهم.

آخرین باری که به طور دسته جمعی دور هم نشستید کی بود؟

نمی‌توانم به شما بگویم.

شما ورزش هم می‌کنید؟

کم ورزش می‌کنم بویژه در دوره اخیر؛ به علت فشار کار در ماه‌های اخیر، حتی مقدار کمی که ورزش می‌کردم هم نیز متاسفانه کنار گذاشتم، اما ان‌شاء الله آن را از سر خواهم گرفت

چه ورزشی را دوست دارید؟

ورزشی را که دوست دارم نمی‌توانم به آن بپردازم. من در گذشته در زمان جوانی فوتبال را بسیار زیاد دوست داشتم، اما طبعا سال‌هاست که نمی‌توانم بازی کنم. زمانی که وارد حوزه علمیه شدم با گروهی از طلبه‌ها فوتبال بازی می‌کردم، اما الان این‌گونه نیست. الان تنها ورزش در دسترس، پیاده‌روی است، اما پیاده‌روی بر روی دستگاه ترد میل نه در فضای باز.

شما به دلیل مسائل امنیتی مجبورید از تلفن همراه و تلفن ثابت یا از فضای مجازی دور باشید، این فاصله به شما به لحاظ کسب اطلاعات لطمه نزده است؟

نه، چرا که اولا وسایل متعددی وجود دارد، رسانه‌های داخلی و بین‌المللی، همه چیز در رسانه ها ذکر می‌شود. همه رسانه‌های خبری و شاید اکثر آنها را دنبال می‌کنم. یعنی هم خبرگزاری‌ها و رسانه‌های داخلی و هم رسانه‌های خارجی، البته بیشتر رسانه‌هایی را که اخبار را به صورت فوری اعلام می‌کنند. ثانیا. درست است که من از ارتباط مستقیم با اینترنت دور هستم، اما از آنچه در رسانه ها گفته و آنچه منتشر می‌شود مطلع هستم یا حتی ویدئوهای کوتاه را دنبال می‌کنم و برادرانمان در دفتر هر روز به کپی کردن آنها چه روی کاغذ و چه روی سی دی اقدام می‌کنند و من از آنچه در شبکه‌های اجتماعی یا پایگاه‌های اینترنتی خبری ارائه می‌شود اطلاع دارم و همچنین کلیپ‌های ویدئویی را به صورت روزانه نگاه می‌کنم.

درخصوص رخدادها، ما شبکه ارتباطی امن یا تقریبا امنی داریم که می‌توانم در هر مکان در لبنان با هر مسئول در حزب‌الله گفت‌وگو کنم در این خصوص هیچ منع امنیتی وجود ندارد با جنوب با بقاع با دورترین روستاها تماس می‌گیرم و اگر چیزی داشته باشند، می‌فهمم و از آنها سوال می‌کنم و مشکلی در این خصوص نداریم.

با شمار زیادی از مسئولان حزب‌الله دیدار می‌کنم. برخی تصور می‌کنند من در یک نقطه زیر زمین می‌نشینم و گاهی با دیگران دیدار می‌کنم. نه این درست نیست. گاهی اوقات همه وقت روزانه من به صورت مداوم در حال دیدار با مسئولان حزب‌الله و برادران و حتی روحانیونی می‌گذرد که از مناطق دیگر می‌آیند، حتی با شخصیت‌های سیاسی. طبعا بیشتر این دیدارها به دور از رسانه‌ها انجام می‌شود. می‌نشینیم تبادل نظر و گفت‌وگو می‌کنیم و مسائل را می‌شنویم و برای همین در تماس دائمی برای فهمیدن جزئیات حوادث و رویدادهایی هستیم که رخ می‌دهد.

اما روزنامه و تلویزیون که مشکلی ندارد و می‌توانید به‌راحتی به آن‌ دسترسی داشته باشید؟

بله طبیعی است.که به روزنامه‌ها و رادیو تلویزیون دسترسی آسان دارم. حتی گاهی وقت‌ها من به بسیاری از مناطق می‌روم. برخی تصور می‌کنند من نمی‌توانم از محل سکونتم خارج شوم . نه می‌توانم اما به صورت غیرعلنی. یعنی به صورت عادی در خیابان راه نمی‌روم، به شکل غیرعلنی حضور می‌یابم و می‌توانم به هر جایی بروم و مردم و اماکن را از نزدیک ببینم.

آخرین باری که در ملأعام ظاهر شدید کی بوده است؟

روز دهم محرم گذشته.

مردمی که شما را یکدفعه می‌بینند و می‌نگرند که سیدحسن نصرالله جلوی آنها ظاهر شده است چه احساس و برداشتی دارند، شما چه احساسی به آنها دارید؟

من و آنها احساسات دوستی و مودت و احترام متقابل را به یکدیگر ابراز می‌کنیم. آنها احساسات خویش را بیان می‌کنند و من هم از این احساسات استقبال می‌کنم. اما آنها معمولا نگران من هستند و اظهار می‌کنند که من زیاد در ملأ عام نباشم تا خطری متوجه من نباشد و زیاد با آنها صحبت نکنم و حتی برخی حاضران به من اشاره می‌کنند که شتاب کن برو و این‌گونه آشکارا در معرض دید نباش.

شما گفتید که برخی از اخبار مهم را به صورت دست نوشته برای شما می‌آورند و به شما اطلاع می‌دهند. شما نگران نیستید که این اطلاعات نادرست باشد و در تصمیم‌گیری‌های شما تاثیری بگذارد؟

غالبا ما درستی اطلاعات را ارزیابی و درباره آن تحقیق می‌کنیم بویژه از طریق رسانه‌ها. من همیشه به برادرانم می‌گویم باید در خصوص هرگونه اطلاعاتی که از رسانه‌ها دریافت می‌کنند، اطمینان حاصل کنند. زیرا متاسفانه امروزه نمی‌توان بسیاری از چیزهایی را که عنوان می‌شود مورد وثوق و اطمینان قرار داد. ما منتظر می‌مانیم تا اخبار تائید شوند. منتظر دیگر رسانه‌های رقیب و حتی مخالف خود می‌مانیم یا این‌که با طرف‌های ذی‌ربط تماس می‌گیریم تا درستی یا نادرستی اخباری را که گفته شده است، مشخص کنیم.

شما می‌بینید که دور بودن از فضای مجازی در حال حاضر یک فاصله اطلاعاتی میان شما و جامعه ایجاد می‌کند، از طرفی هم شما به طور مدام نمی‌توانید در ملأعام حضور پیدا کنید، آیا این روی تصمیم‌گیری‌های شما که باید بر اساس منطق و مسائل روز جامعه باشد؛ تاثیر نمی‌گذارد؟

من دور نیستم. خدمت شما عرض کردم. حتی مطالبی را که در پایگاه‌های ارتباط اجتماعی نوشته می‌شوند یعنی مطالبی که افراد عادی درباره موضوعات مهم می‌نویسند، برادران برای من کپی آن را می‌آورند و من تصاویر را ملاحظه می‌کنم و اخبار و مقالات را به طور مستقیم می‌خوانم. در هر حال، تاکنون بنا بر تجربه، ما از 25 سال گذشته، با شرایط دشوار و مسائل پیچیده‌ای روبه‌رو شده‌ایم. تاکنون شکر خدا، تصمیماتی که رهبران حزب‌الله اتخاذ کرده‌اند و من نیز یکی از آنها به شمار می‌آیم‌؛ تصمیماتی عاقلانه، درست و خوب بوده است.

شما به مرحوم آیت‌الله بهجت ارادت ویژه‌ای داشتید. چه ویژگی از شخصیت ایشان شما را مجذوب خود کرده بود؟

تواضع، سادگی، مختصرگویی، صداقت عجیب، همچنین شفافیت و صراحت بیان ایشان مرا تحت تاثیر خود قرار داده بود. شما وقتی روبه‌روی ایشان می‌نشستید، احساس می‌کردید همه چیز مقابل ایشان روشن و بی‌پرده است از افراد گرفته تا حوادث و آینده.

چرا از ایشان به عنوان پدر معنوی حزب‌الله نام برده‌اید؟

بعد از ارتحال امام خمینی (رضوان‌الله تعالی علیه)، اغلب مقامات حزب‌الله، چشمانشان در موضوعات روحی و معنوی و عرفانی به سمت و سوی حضرت آیت‌الله بهجت متوجه و معطوف شد. آنچه که بیشتر مسئولان حزب‌الله را به این سمت و سو ترغیب کرد؛ رفت و آمدهای رهبری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای (دام ظله الشریف) با ایشان بود. زمانی که ما مشاهده می‌کردیم رهبری و ولی امر ما با آیت‌الله بهجت چنین تماسی دارند و مرتب به دیدار ایشان می‌رفتند؛ طبیعتا ما نیز تشویق می‌شدیم که بیشتر به سمت آیت‌الله بهجت (رضوان الله تعالی علیه) گرایش و تمایل داشته باشیم. به همین خاطر زمانی که برادران و مسئولان عالی‌رتبه و فرماندهان مقاومت و نیروها و رزمندگان حزب‌الله راهی ایران می‌شدند؛ به دیدار با آیت‌الله بهجت می‌رفتند و به پندها و نصیحت‌ها، توصیه‌ها و راهنمایی‌های ایشان گوش می‌دادند و بر اجرای این نصایح پافشاری داشتند و اغلب به نصایح ایشان پایبند بودند و از آن تاثیر می‌پذیرفتند.

شما همان طور که در مصاحبه قبل هم اعلام کردید و بارها هم اعلام کرده‌اید، به رهبر انقلاب اسلامی ایران، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، علاقه ویژه‌ای دارید، این علاقه بیشتر سیاسی، اعتقادی یا عاطفی است؟

در درجه نخست علاقه اعتقادی، روحی و معنوی است و به طور طبیعی، عاطفی است و در نهایت علاقه سیاسی به منزله نتیجه آن است و من علاقه اعتقادی خاص به رهبر انقلاب دارم و این من تنها نیستم بلکه بسیاری از برادران و نمی‌گویم همه تا مبالغه نکنم، اما می‌گویم بسیاری از ما در حزب‌الله لبنان، اعتقاد ویژه‌ای به حضرت آیت‌الله خامنه‌ای داریم و این اعتقاد از تبلیغ دوستان ایرانی نیست، یعنی این‌طور نیست که دوستان یا طرفداران ایرانی رهبر انقلاب، عامل این دوست داشتن باشند و مابه این شخصیت تعلق خاطر پیدا کنیم بلکه نتیجه تماس مستقیم و تجربه مستقیم خود ما با ایشان است. من و برادرانمان، در تماس مستقیم با رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران هستیم، البته از زمانی که رئیس‌جمهور بودند این ارتباط وجود داشت، یعنی در آغاز تاسیس و تشکیل مقاومت در لبنان در سال 1982 در زمان حیات امام خمینی (قدس سره الشریف) و ما در آن زمان، به ایران و نزد ایشان می‌رفتیم و ساعات زیادی نزد ایشان بودیم و به مسائل ما می‌پرداختند و این دیدارها پیوسته برگزار می‌شد و علاقه خاصی بود. بنابر این تجربه، ما از ایشان اوصاف ایمانی، تقوایی، دینی، اخلاقی، رهبری و شخصیتی دیدیم، به صورت آشکار و جذب ایشان شدیم و ایمان داریم که ایشان در جهان اسلام عالم‌تر، فقیه‌تر، نیرومندتر و شایسته‌تر برای عهده‌داری این مقام یعنی مقام رهبری و پیشوایی هستند و ما با تجربه‌ای که از ایشان داریم، به این موضوع اعتقاد داریم و از طریق اتفاقات و حوادث و آنچه از ایشان می‌شنویم و در حوادث مختلف می‌بینیم که ایشان رهبری است که از طرف خدا تائید و کمک می‌شود، ما به چنین چیزی یقین داریم و شکی در این باره نداریم که ایشان رهبری است که خداوند ایشان را تائید و کمک می‌کند و بر همین اساس ما ایشان را بسیار دوست داریم و در لبنان بسیاری در دعاهایشان نمی‌گویند از عمر ما بکاه و بر عمر رهبر بیفزا بلکه می‌گویند مابقی عمر ما را بگیر و به عمر رهبر بیفزا و من یکی از آنان هستم و ما معتقد هستیم که بقای عمر شریف ایشان، به عنوان رهبر بزرگ، فواید و منافع بزرگی برای امت و اسلام دارد و از بقای هر یک از ما مهم‌تر است.

منبع: جام جم آنلاین
۰ نظر ۲۷ اسفند ۹۵ ، ۱۱:۵۳
حسن حیدری

طرح ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و روز مادر

۰ نظر ۲۷ اسفند ۹۵ ، ۱۱:۴۰
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

گزیده ای از بیانات امام امت در طول سال 1395

  • اسفند ماه

    بهمن ماه

    • بهمن ماه ۹۵کلیک کنید
      ۱۳۹۵/۱۱/۰۱| پیام به پنجاه‌ویکمین نشست اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان در اروپا
      جوانی و دانشجوئی هر یک به تنهائی میتواند همچون پیشران پرقدرتی انسان را در رسیدن به آرمانهای والا یاری کند... حجّت بر شما تمام است. انتظار از شما عزیزان کاری بیش از خودسازی علمی و دینی و اخلاقی است؛ انتظار آن است که بر محیط پیرامونی خود اثر گذارید و بر رهروان راه خدا با گفتار و عمل خود بیفزائید. در نبرد نامتقارن جبهه‌ی کفر و استکبار با پرچم برافراشته‌ی اسلام ناب، این وظیفه‌ی همه‌ی ما است. هرکدام باید چشمه‌ی بابرکتی از معرفت درست اسلامی و صراط مستقیم الهی باشیم.

      ۱۳۹۵/۱۱/۱۰| پیام رهبر انقلاب در تجلیل از فداکاری آتش‌نشانان مؤمن و شجاع
      اکنون پس از شبها و روزهای تلخ نگرانی و کاوش، نوبت آن است که یاد فداکاری باشکوه و مظلومانه‌ی آتش‌نشانان مؤمن و شجاع ملت ایران ثبت و بزرگ داشته شود و مردانی را که حقاً باید قهرمانان کم‌ادّعا و بااخلاص نامیده شوند همگان بشناسند و درس آنان را در خاطر نگه دارند.

      ۱۳۹۵/۱۱/۱۰| پیام رهبر انقلاب در تجلیل از فداکاری آتش‌نشانان مؤمن و شجاع
      این جوانمردان برای نجات جان و مال هم‌میهنان خود، با شهامتی شگفت‌انگیز به درون آتش و آوار رفتند و جان خود را در خطر نهادند و خود را فدا کردند. آنان یک بار دیگر خاطرات فداکاریهای دوران دفاع مقدس را زنده کردند و نشان دادند که ایرانی مؤمن آنجا که پای خطرپذیری برای ادای وظیفه در میان است عزمی راسخ و شجاعتی مثال‌زدنی را تجسّم می‌بخشد و در راه خدا متاع جان را بی‌چند و چون عرضه میکند.

      ۱۳۹۵/۱۱/۲۷| بیانات در دیدار مردم آذربایجان شرقی
      به مسئولین عرض میکنم که این حضور مردمی در بیست‌و‌دوّم بهمن را به حساب گلایه نداشتن آنها از فعّالیّتهای ما مسئولین به حساب نیاورید. مردم گله‌مندند؛ از بسیاری از چیزهایی که در کشور میگذرد، مردم گله‌مندند.

      ۱۳۹۵/۱۱/۲۷| بیانات در دیدار مردم آذربایجان شرقی
      ایستادگی مردم در مقابل دشمنِ کمین‌کرده‌ی برای بلعیدن ایران یک حرف است که این در بیست‌ودوّم بهمن ظاهر شد، امّا توقّعات آنها از ما مسئولین یک حرف دیگر است.

    دی ماه

    • کلیک کنید

    آذر ماه

    • آذر ماه ۹۵کلیک کنید
      ۱۳۹۵/۰۹/۰۱| بیانات در دیدار جمعی از خانواده‌های شهدای مدافع حرم
      کسانی که بصیرت ندارند با خودشان میگویند: اینجا کجا، سوریه و حلب کجا؟ این بر اثر بی‌بصیرتی است. نباید منتظر ماند که دشمن بیاید داخل خانه‌ی آدم، بعد آدم به فکر دفاع از او و خانه بیفتد. دشمن را باید در مرزهای خودش سرکوب کرد.

      ۱۳۹۵/۰۹/۰۱| بیانات در دیدار جمعی از خانواده‌های شهدای مدافع حرم
      افتخار جمهوری اسلامی، امروز این است که ما در مجاورت مرزهای رژیم صهیونیستی و بالاسر آنها نیروهای حزب‌الله یا نیروهای مقاومت یا نیروهای اَمَل را داریم.

      ۱۳۹۵/۰۹/۰۱| بیانات در دیدار جمعی از خانواده‌های شهدای مدافع حرم
      مرتّب جوانها از اطراف کشور نامه [مینویسند]، التماس [میکنند]، خیال میکنند که من باید اجازه بدهم یا من باید دخالت بکنم؛ که آقا اجازه بدهید ما برویم سوریه برای جهاد.

      ۱۳۹۵/۰۹/۰۳| بیانات در دیدار بسیجیان
      بنی‌اسرائیل که با موسی بودند، خوفشان برداشت، گفتند که یا موسی! الان به ما میرسند؛ «مُدرَکون» یعنی الان آنها میرسند، ما را میگیرند و قتل‌عام میکنند. موسی چه جواب داد؟ حضرت موسی در جواب گفت: قالَ کَلّا، هرگز چنین چیزی پیش نخواهد آمد؛ چرا؟ اِنَّ مَعِیَ رَبّی؛ معیّت این است. [گفت] خدا با من است، پروردگار من با من است.


      ۱۳۹۵/۰۹/۰۳| بیانات در دیدار بسیجیان
      اگر من و شما بتوانیم این معیّت الهی را حفظ کنیم، بدانید آمریکا که هیچ، اگر ده برابر قدرت آمریکا هم کسانی در دنیا نیرو داشته باشند، این نیرویی که خدا با او است، بر آنها غلبه خواهد کرد.

      ۱۳۹۵/۰۹/۰۷| دیدار فرماندهان نیروی دریایی ارتش با رهبر انقلاب
      حقوق‌های نجومی از مسائل مهمی است که نتیجه‌ی رسیدگی به آن برای مردم روشن نشد و سؤالات در ذهن مردم باقی ماند.

      ۱۳۹۵/۰۹/۱۵| روایتی از دیدار جمعی از خانواده‌های شهدای مدافع حرم با رهبر انقلاب
      خواص را خدا ان‌شاءالله هدایت کند امّا برای مظلومیت من اصلاً غصّه نخورید؛ بنده اصلاً مظلوم نیستم. فشار [هم] که همیشه تحت فشاریم امّا الحمدلله زورشان به ما نمیرسد.

      ۱۳۹۵/۰۹/۱۵| گفت‌وگوی رهبر انقلاب با جانباز دفاع مقدس آقای علی خوش‌لفظ
      هیچ انتظار نباید داشت که اگر ما میخواهیم برویم به قلّه‌ی توچال یا قلّه‌ی دماوند، در راه چاله نباشد، سنگ نباشد، باد نباشد، دود نباشد، گاز نباشد؛ مگر میشود؟ امّا داریم میرویم، داریم میرویم، عمده این است. اصلا نگران نباشید.

    آبان ماه

    • آبان ماه ۹۵کلیک کنید
       

    مهر ماه

    • مهر ماه ۹۵کلیک کنید
       

    شهریور ماه

    • شهریور ماه ۹۵شهریور ماه ۹۵کلیک کنید
      ۱۳۹۵/۰۶/۰۲| پیام تشکر از کاروان ورزشی ایران در المپیک ۲۰۱۶ ریو
      به کاروان ورزشی بازگشته از المپیک: قهرمانانی که با مدال‌آوری دل ملت را شاد کردند؛ به پهلوانانی که از حق خود بر اثر ناداوریها محروم شدند؛ به ورزشکارانی که عدم موفقیت آنان از ارزش تلاش و کوشش آنها نمی‌کاهد؛ به بانوان ورزشکاری که نشانه‌ی افتخارآمیز پوشش زن ایرانی را به رخ همگان کشیدند، به بانوی شجاعی که با حجاب کامل در پیشانی کاروان درخشید، و به مربیان و پیش‌کسوتان ورزش کشور، خوشامد میگویم و از همه‌ی شما سپاسگزاری میکنم. قدر شما را میدانیم.

      ۱۳۹۵/۰۶/۲۹| پیام تشکر از کاروان پارالمپیکی شهدای منا
      کاروان پارالمپیکی شهدای منا! افتخار آفریدید و ملت عزیز را خرسند کردید. آوازه‌ی شهیدان مظلوم منا را در فضای جهان پخش کردید. لباس مبارک احرام را به رخ دشمنان شعائر اسلامی کشیدید. صمیمانه قدردانی و تشکر میکنم. امیدوارم در تقیّد به ضوابط شرعی مانند همیشه با اعتماد به نفسی که شایسته‌ی شما است ظاهر شوید.

    مرداد ماه

    • کلیک کنید
      ۱۳۹۵/۰۵/۱۱| بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم
      برجام و این مذاکرات هسته‌ای، برای ما یک نمونه خواهد بود... در ظاهر وعده میدهند، با زبان چرب و نرم حرف میزنند امّا در عمل توطئه میکنند، تخریب میکنند، مانع از پیشرفت کارها میشوند؛ این شد آمریکا؛ این شد تجربه.

      ۱۳۹۵/۰۵/۱۱| بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم
      شش ماه هم از امضای برجام میگذرد، هیچ تأثیر محسوس و ملموسی هم در وضع معیشت مردم به وجود نیامده است؛ [درحالی‌که] خب، برجام اصلاً برای برداشتن تحریمها بود.

      ۱۳۹۵/۰۵/۱۱| بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم
      برجام اصلاً برای برداشتن تحریمها بود؛ برای اینکه تحریمهای ظالمانه برداشته بشود. مگر غیر از این است؟ خب برداشته نشده؛ حالا میگویند بتدریج، یواش یواش دارد درست میشود! مگر بحث سرِ یواش یواش بود؟

    تیر ماه

    • تیر ماه ۹۵تیر ماه ۹۵تیر ماه ۹۵تیر ماه ۹۵تیر ماه ۹۵کلیک کنید
      ۱۳۹۵/۰۴/۱۶| خطبه‌های نماز عید فطر
      یک مطلب هم درباره‌ی مسائل داخلی کشور، موضوع این حقوقها و برداشت‌های غیرمنصفانه و ظالمانه از بیت‌المال است این برداشت‌ها نامشروع است، این برداشت‌ها گناه است، این برداشت‌ها خیانت به آرمانهای انقلاب اسلامی است. قطعاً در گذشته کوتاهی‌هایی شده است، غفلتهایی شده است، بایستی جبران بشود؛ این‌جور نباشد که ما سروصدا بکنیم و بعد قضایا را تمام بکنیم و بکلّی به دست فراموشی بسپریم.

      ۱۳۹۵/۰۴/۱۶| خطبه‌های نماز عید فطر
      دریافتهای نامشروع باید برگردانده بشود، و اگر کسانی بی‌قانونی کرده‌اند مجازات بشوند، و اگر سوءاستفاده‌ی از قانون هم شده است بایستی اینها را از این کارها برکنار بکنند؛ اینها کسانی نیستند که لیاقت این را داشته باشند که در این مراکز قرار بگیرند.

    خرداد ماه

    • خرداد ماه ۹۵خرداد ماه ۹۵خرداد ماه ۹۵کلیک کنید
      ۱۳۹۵/۰۳/۰۳| بیانات در دانشگاه افسرى و تربیت پاسداری امام حسین علیه‌السلام
      خرّمشهرها در پیش است؛ نه در میدان جنگ نظامی، [بلکه] در یک میدانی که از جنگ نظامی سخت‌تر است. البتّه ویرانی‌های جنگ نظامی را ندارد؛ بعکس، آبادانی به دنبال دارد، امّا سختی‌اش بیشتر است.


      ۱۳۹۵/۰۳/۰۳| بیانات در دانشگاه افسرى و تربیت پاسداری امام حسین علیه‌السلام
      اینکه گفتیم جوانهای مؤمن و حزب‌اللّهی و انقلابی کارهای فرهنگی خودجوش را رها نکنند و دنبال بکنند، و همه‌ی دستگاه‌های فرهنگی کشور را دعوت کردیم و میکنیم که در این جهت حرکت کنند، این، بخش فرهنگیِ عدم تبعیّت از دشمن است، این جهاد بزرگ است، جهاد کبیر است.


      ۱۳۹۵/۰۳/۱۴| بیانات در مراسم بیست‌ و هفتمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله)
      هر فردی و هر جریانی که برای اسلام و به نام اسلام کار میکند، اگر به آمریکا اعتماد کرد، خطای بزرگی مرتکب شده و سیلی‌اش را خواهد خورد؛ کمااینکه خوردند. در همین چند سال اخیر جریانهای اسلامی، به‌خاطر مصلحت‌اندیشی، به‌خاطر عقل سیاسی -اسمش را میگذارند عقل- به‌خاطر تاکتیک که میگفتند این حرکت تاکتیکی است، با آمریکایی‌ها رفیق شدند، به آنها اعتماد کردند، چوبش را خوردند، سیلی‌اش را خوردند و حالا دارند مصیبتهایش را تحمّل میکنند.

      ۱۳۹۵/۰۳/۲۵| بیانات در دیدار مسئولان نظام
      ما البتّه برجام را ابتدائاً نقض نخواهیم کرد؛ این را همه بدانند! ما نقض نمیکنیم برجام را لکن اگر طرف مقابل نقض کند که حالا همین‌طور این کسانی که نامزد ریاست جمهوری آمریکایند، مدام دارند تهدید میکنند که ما می‌آییم پاره میکنیم، نقض میکنیم، اینها اگر پاره کردند، ما آتش میزنیم.

    اردیبهشت ماه

    • اردیبهشت ماه ۹۵اردیبهشت ماه ۹۵اردیبهشت ماه ۹۵کلیک کنید
      ۱۳۹۵/۰۲/۰۹ | بیانات در دیدار جمعى از کارگران سراسر کشور
      حرف زدن راجع به فساد که فایده‌ای ندارد؛ با «دزد دزد» گفتن، دزد از دزدی دست برنمیدارد؛ باید رفت، وارد شد. مسئولان کشور، روزنامه که نیستند که راجع به فساد حرف میزنند. بله، روزنامه راجع به فساد ممکن است حرف بزند، من و شما که مسئول هستیم باید اقدام کنیم؛ حرف دیگر چیست؟ وارد بشوید؛ [ اگر] بلدیم اقدام کنیم، جلوی فساد را به‌معنای واقعی کلمه بگیریم.
      مشکل اقتصادی کشور اگر بخواهد حل بشود، باید روی تولید متمرکز شد... کلید حلّ مشکلات اقتصادی در لوزان و ژنو و نیویورک نیست؛ در داخل کشور است.

      ۱۳۹۵/۰۲/۱۴ | بیانات در دیدار اعضاى ستاد کنگره‌ى بزرگداشت سه هزار شهید استان سمنان
      کشور امروز خوشبختانه درگیر جنگ نظامی نیست امّا درگیر جنگ سیاسی است، درگیر جنگ اقتصادی است، درگیر جنگ امنیّتی است و بالاتر از همه درگیر جنگ فرهنگی است؛ یعنی یک جنگ است. یعنی این را اگر کسی نداند، آن‌وقت خواب خواهد ماند؛ اگر کسی نداند خواب خواهد ماند. همین‌قدر که ندانید دشمن در صدد حمله است و این حمله از کجا است و چگونه است، باید مطمئن باشید شکست میخورید؛ باید بدانید که دشمن چه‌کار میکند. امروز صحنه‌ی کشور این است

      ۱۳۹۵/۰۲/۱۶ | بیانات در دیدار جمعى از معلمان و فرهنگیان سراسر کشور
      میگوید اگر چنین نشود، چنان نشود، ممکن است ما حمله‌ی نظامی به ایران بکنیم؛ اوّلاً که غلط میکنید؛ ثانیاً من در زمان رئیس‌جمهور قبلی آمریکا - آن‌وقت هم تهدید میکردند - گفتم دوران بزن‌ودررو تمام شده؛ این‌جور نیست که شما بگویید میزنیم و درمیرویم؛ نخیر، پاهایتان گیر خواهد افتاد و ما دنبال میکنیم. این‌جور نیست که ملّت ایران رها کند کسی را که بخواهد به ملّت ایران تعرّضی بکند؛ ما دنبال خواهیم کرد.

      ۱۳۹۵/۰۲/۳۰ | بیانات در دانشگاه افسرى و تربیت پاسداری امام حسین علیه‌السلام
      بنده خبرهایی دارم از اینکه دشمنان ما با همراهی برخی از مسئولان سفیه منطقه‌ی خلیج‌فارس - نه همه‌شان، بعضی - درصدد هستند که جنگهای نیابتی را به مرزهای ایران بکشانند. پاسداران انقلاب اسلامی و همه‌ی پاسداران حریم امنیّت ملّی در سازمانهای مختلف بیدارند، هوشیارند. این را بدانند که اگر شیطنتی صورت بگیرد، واکنش جمهوری اسلامی بسیار سخت خواهد بود.
      گفتیم که اجازه نمیدهیم از هیچ‌یک از مراکز نظامی هیچ بازرسی‌ای از سوی بیگانگان صورت بگیرد. میگویند بایستی ما بیاییم با دانشمندان شما مصاحبه کنیم یعنی در واقع بازجویی کنیم. ما اجازه نمیدهیم به حریم دانشمندان هسته‌ای ما و دانشمندان در هر رشته‌ی حسّاس و مهمّی، اندک‌اهانتی بشود.

    فروردین ماه

    • فروردین ماه ۹۵فروردین ماه ۹۵فروردین ماه ۹۵کلیک کنید

      ۱۳۹۵/۰۱/۰۱ | پیام نوروزی به مناسبت آغاز سال ۱۳۹۵
      در مسئله‌ی اقتصاد، آن چیزی که مهم است و اصل است، مسئله‌ی تولید داخلی است؛ مسئله‌ی ایجاد اشتغال و رفع بیکاری است؛ مسئله‌ی تحرک و رونق اقتصادی و مقابله‌ی با رکود است؛ اینها مسائل مبتلابه مردم است؛ اینها چیزهائی است که مردم آنها را حس میکنند و مطالبه میکنند.

      ۱۳۹۵/۰۱/۰۱ | پیام نوروزی به مناسبت آغاز سال ۱۳۹۵
      آنچه که من به عنوان شعارِ امسال انتخاب میکنم، عبارت است از «اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل». این، راه و جاده‌ی مستقیم و روشنی است به سمت آن چیزی که به آن احتیاج داریم. البته توقع نداریم که این اقدام و عمل، در ظرف یک‌ سال همه‌ی مشکلات را حل کند؛ اما مطمئنیم که اگر چنانچه اقدام و عمل به صورت برنامه‌ریزی شده و درست انجام بگیرد، ما در پایان این سال آثار و نشانه‌های آن را مشاهده خواهیم کرد.

      ۱۳۹۵/۰۱/۰۱ | بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم رضوی
      کسانی که امید میبندند به اینکه بنشینیم با آمریکا در فلان مسئله مذاکره کنیم و به یک نقطه‌ی توافقی برسیم -یعنی ما یک تعهّدی بکنیم، طرف مقابل هم یک تعهّدی بکند- از این غفلت میکنند که ما ناگزیر باید به همه‌ی تعهّدهای خود عمل کنیم [امّا] طرف مقابل با طُرق مختلف، با شیوه‌های مختلف، با خدعه، با تقلّب سر باز میزند و به تعهّدهایی که کرده است عمل نمیکند. این چیزی است که ما امروز در مقابل چشم خودمان داریم می‌بینیم؛ یعنی خسارت محض.

۰ نظر ۲۷ اسفند ۹۵ ، ۱۱:۲۹
حسن حیدری


مخارج حروف:ث ، ح ، ذ ، ص ، ض ، ط ، ظ ، ع ، غ ، و )


حرف « ث »
این حرف را باید به اصطلاح «نوک زبانی» و نازک و کم حجم تلفظ کرد (مانند کودکی که نوک زبانی صحبت می کند!).
یعنی در حالی که نوک زبان با دندان های جلو در آرواره بالا تماس دارد هوا را بیرون می دمیم (فشار نوک زبان بر دندان ها زیاد نباشد).
حرف «ث» بدون اینکه صدای سوت از آن شنیده شود تلفظ می گردد.

حرف « ح »
حرف «حاء» با گرفتگی خاصی در حلق ایجاد می شود. مانند کسی که بخواهد مثلاً پوست تخمه ای را که در حلق خود گیر کرده با فشار هوا خارج کند!

حرف « ذ »
حرف «ذال» عیناً مانند حرف «ث» از تماس نوک زبان و دندان های بالا و با صدای نازک و «کم حجم» تلفظ می گردد. دقت کنید که فشار نوک زبان بر دندان ها زیاد نباشد.

حرف « ص »
حرف «صاد» مانند «س» تلفظ می گردد؛ فقط به همراه آن، صدا پر حجم و درشت می گردد (سین پرحجم = سین مفخم). برای این کار گلو را پر حجم کنید. به اصطلاح عامیانه، باد در گلو بیندازید!.
حرف «ص» دارای دو صفت «اطباق» و صفیر می باشد. اطباق در لغت به معنای «چسبانیدن و روی هم قرار دادن دوسطح» و در اصطلاح قرائت، عبارت است از «منطبق شدن بخشی از سطح زبان با سقف دهان به هنگام تلفظ حرف». همچنین صفت «صفیر» نیز باعث می شود «سایش هوا یا صدا» در مخرج این حرف پدید آید. تأکید می شود که هنگام تلفظ «ص» نباید صدای سوت شنیده شود.

حرف « ض »
حرف «ضاد» از تماس کناره زبان با دندان های آسیای بالا (از هر طرف که مقدور باشد) و با صدای پر حجم و درشت تلفظ می شود. حرف «ض» نیز دارای صفت «اطباق» می باشد. اگر دقت کنید اکثر قراء مشهور جهان که نوار تلاوتشان در دسترس است، خرف صاد را مانند «دال» همراه با صدای پر حجم تلفظ می کنند (دال مفخم). البته در صورتی که بخواهیم به این روش تلفظ نماییم، بهتر است «دال مفخم» را کمی نرم تر اداء کنیم و مانند «دال» باشدت همراه نباشد.

حرف « ط »
حرف «طاء» مانند حرف «ت» تلفظ می شود با این تفاوت که صدای آن درشت و پر حجم می باشد (تاء مفخم). حرف «ط» نیز دارای صفت «اطباق» می باشد. حرف «ط» قوی ترین حرف زبان عربی می باشد.

حرف « ظ »
این حرف دقیقاَ مانند حرف «ذ» از تماس نوک زبان و سر دندان های جلوی آرواره ی بالا ایجاد می شود؛ با این تفاوت که صدا در حرف «ظاء» درشت و پر حجم می گردد (ذال مفخم). حرف «ظ» نیز دارای صفت اطباق می باشد. باید دقت کرد که هوا با فشار دمیده نشود.

حرف « ع »
این حرف از میان حلق و به صورت نرم تلفظ می شود و گویی صدا «کش» می آید! (البته این به معنای افراط در نرمی حرف نیست). دقت کنید که حرف «ع» مفخم و پر حجم اداء نشود.

حرف « غ »
حرف «غین» از همان محل تلفظ حرف «خاء» یعنی از ناحیه حلق تلفظ شده، ولی صدای آن نرم و کشیده . دنباله دار است، و حالت خراش و خشونت «خاء» را ندارد. در واقع در تلفظ «خاء» تارهای صوتی مرتعش نمی شوند، در حالی که در تلفظ «غ» تارهای صوتی مرتعش می شوند. صدای «غ» را می توانیم هنگامی که مقداری آب در گلو «غرغره» می کنیم بشنویم. صدای «غ» باید درشت و پر حجم باشد. 

حرف « و »
برای تلفظ «واو» نباید مثل صدای فارسی آن، دندان های بالا با لب پایین مماس گردد؛ بلکه در اداء این حرف، لب ها به حالت «غنچه» در می آید و صدای «و» از میان دو لب خارج می شود. باید دقت کرد که حرف «واو» کم حجم و نازک اداء شود.
۰ نظر ۲۵ اسفند ۹۵ ، ۲۲:۳۳
حسن حیدری

۰ نظر ۲۵ اسفند ۹۵ ، ۱۵:۵۵
حسن حیدری
سیداحمد خمینی

مهمترین انتقادهای احمدآقا به ماجرای افزایش یکباره قیمت دلار در آن زمان بازمی گردد که گفته بود: «بی سر و صدا 150 تومان به قیمت دلار اضافه کردند و کسی هم نفهمید.»

سرویس تاریخ مشرق - امروز 25 اسفند ماه سالگرد درگذشت  مرحوم سید احمد خمینی است. به همین مناسبت برگ هایی از زندگی یادگار امام راحل را ورق می زنیم. این تورق تاریخ، ناظر به سال های حیات با برکت ایشان پس از رحلت بنیانگذار انقلاب اسلامی است که دلسوزانه سوء مدیریت های مقامات و مدیران وقت را با صراحت گوشزد می کردند؛ اما در سال های پایانی با انقطاع از امور دنیایی و سیاست، در گوشه ای دورافتاده از مرکز تحولات مملکت، مراتب عرفان و جهاد اکبر را گذراندند.

حجت‌الاسلام والمسلمین سیداحمد خمینی آخرین فرزند امام خمینی بود که پس از فوت سیدمصطفی در سال 56 به یاور و مشاور نزدیک امام بدل شد و رابط بسیاری از علما و مقامات با حضرت امام بود. مقام معظم رهبری در نمازجمعه‌ای در سال 79 می‌فرمایند: درباره محبوبیت حاج‌احمدآقا نزد امام می‌فرمایند: «(احمدآقا) این مرد صبور و پُرکار و بسیار جدّی، به معنای حقیقی کلمه، بیشتر عمر مفید خود را در خدمت امام و برای امام و هدفهای امام گذرانید. امام هم قدر این فرزند باکفایت خود را می‌دانستند. حداقل دو مرتبه بنده خودم از امام شنیدم که فرمودند: احمد عزیزترین افراد برای من است. امام از آن آدمهایی نبودند که به عنوان یک کار احساساتی و شخصی، بخواهند به نزدیکان خود اظهار علاقه کنند؛ آن جمله را فرمودند که ما هم بگوییم؛ نفرمودند که فقط خود ما بدانیم. در موارد متعددی امام نسبت به حاج احمد آقا اظهار اعتماد کردند. من فراموش نمی‌کنم جلسه‌ی بسیار پُرهیجانی را که امام رضوان‌اللَّه‌علیه به‌طور صریح جلوی من و چند نفر دیگر اظهار کردند که به حاج احمد آقا اعتماد کامل دارند.[1]

ایمان و اعتقاد حاج احمد آقا به ولایت فقیه، شاخص و جالب توجه بود. در زمان حیات امام خمینی رحمه الله، او خود را در برابر ایشان، خدمت گذاری کوچک می دانست و با عشق و ارادت، انجام وظیفه می کرد. پس از رحلت امام خمینی رحمه الله نیز تمام همت خود را صرف کرد و در کنار رهبر فرزانه انقلاب، حضرت آیت الله خامنه ای و همگام با مسئولان نظام مقدس جمهوری اسلامی، در پیشبرد اهداف انقلاب و پاسداری از دستاوردهای نظام جمهوری اسلامی کوشید. در ادامه این یادداشت به مقاطع مهمی از زندگی سیداحمد خمینی پس از رحلت امام اشاره خواهیم کرد.

حمایت از رهبری آیت الله خامنه‌ای

سید احمد خمینی در اظهارنظرهایی در سال 1369 با نام بردن از معظم له به‌عنوان شاگرد امام خمینی و بیان این‌که هیچ‌کس حق شکستن حریم رهبری را ندارد، حرمت رهبری نظام اسلامی را از اصول خدشه‌ناپذیر انقلاب اسلامی‌دانست و از همه خواست تا به دستورات رهبری عمل کنند. وی در بخشی از این اظهار نظرها می‌گوید: ما امروز موظف هستیم پشت سر مقام رهبری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای حرکت کنیم. هرچه ایشان گفت، گوش کنیم، اگر روزی حرکت ما با حرکت ولی نخواند، بدانید که نقص از ماست... اطاعت از خامنه‌ای، اطاعت از امام است. هر کس منکر این معنا شود، مطمئن باشید در خط امام نیست و هر کس بگوید که اطاعت از امام غیر از اطاعت از حضرت آیت‌الله خامنه‌ای است، در خط آمریکاست. من بعد از رحلت امام، با خدا و امام عهد کرده‌ام که کوچکترین قدمی را علیه رهبری و برخلاف رهبری و حتی برخلاف میل رهبری برندارم.[2]

متن زیر بازخوانی خاطره‌ای از آیت‌الله خزعلی درباره پایبندی حاج احمد آقا خمینی به اصل ولایت فقیه و مقام معظم رهبری است: در سال 69 بنده به حاج احمدآقا خمینی گفتم که شما طی یک سخنرانی اعلام کردید که "هر کس بین اطاعت از مقام معظم رهبری و امام راحل(ره) تفاوت قائل باشد، در خط آمریکاست " که ایشان با تأیید دوباره این سخن گفتند، بنده از روی اعتقاد این حرف را زده‌ام. بعد ایشان فرمودند: برخی از این افراد دور من را گرفته‌اند که بنده را در مقابل حضرت آیت‌الله خامنه‌ای قرار دهند که من متوجه شدم و توی دهن‌شان زدم.

حاج احمدآقا در ادامه فرمود: «باید به این احمق‌هایی که می‌گویند آقای خامنه‌ای نباید رهبر شود، گفت "پس چه کسی؟ " اگر نظر آن‌ها بر روی فلانی است، او که حتی توانایی اداره خانواده خود را ندارد چه برسد به یک مملکت.[3]

 

چرا احمدآقا امیرالحاج نشد؟

با ارتحال امام امت، اوضاع کمی متفاوت تر از گذشته شد و وی با رهبری جدید نظام حضرت آیت‌الله خامنه‌ای ارتباط خود را حفظ کرد و از سوی ایشان به عضویت شورای عالی امنیت ملی و مجمع تشخیص مصلحت نظام و شورای عالی انقلاب فرهنگی درآمد. علاوه بر این، وی ملاقات‌های خود را با مسئولان درجه یک کشور همواره داشت تا در همیاری به نظام کم نگذاشته باشد.

در فروردین ماه 1370 دو سال پس از رحلت امام اتفاقی افتاد که نکته اخلاقی و رفتاری جالبی را در سلوک شخصیتی یادگار امام به نمایش گذاشت. 17 فروردین 1370 حضرت آیت‏‌الله خامنه‌‏ای رهبر معظم انقلاب طی حکمی حجت‌‏الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینی به سمت نماینده‌شان در امور حج و سرپرست حجاج ایرانی منصوب کرد. رهبر معظم انقلاب اسلامی در این حکم ‌که در قیاس با سایر احکام مسئولین متنی طولانی نیز داشت پس از اشاراتی به اهمیت مراسم حج و اهمیت آن از نگاه حضرت امام نوشت: «اینجانب با تأسی به آن بزرگوار که جنابعالی را با اعتقادی کم‏‌نظیر از همگان ممتاز ساخته بود، با اطمینان و اعتماد کامل به دانش و بصیرت و هوشمندی همراه با امانت و صداقت و کارآیی که از آن برخوردار می‌‏باشید، شما را به سمت نماینده خویش و سرپرست حجاج محترم ایران منصوب می‌‏کنم.

همه چیز طبق روال عادی پیش می رفت؛ اما ناگهان اتفاقی افتاد؛ ظاهرا پس از آن‌که مقام معظم رهبری، سید احمد خمینی را به عنوان رئیس حجاج ایرانی منصوب کرد، این امر با مخالفت همسر امام -حاجیه خانم خدیجه ثقفی- رو به رو می‌شود و لذا  حاج احمد آقا 23 فروردین ماه مجبور می‌شود طی نامه‌ای به رهبری، به دلیل درخواست مادر بیمار خویش، از مسئولیت محوله استعفا دهدایشان در نامه استعفا حضور رهبر بزرگوار انقلاب، حضرت آیت‏‌الله خامنه‏‌ای ـ دامت برکاته می نویسد:« با عرض سلام و تحیت، خدای را شکر می‌کنم که مورد لطف و محبت آن عزیز قرار گرفتم و من را به نمایندگی خود و خدمتگزاران حجاج بیت‌الله الحرام منصوب فرمودید. پس از  صدور حکم با کمال شوق کار را دنبال نمودم و پیشرفتهایی هم در بعضی زمینه‌ها حاصل شد. ولی امروز در ملاقات با مادر بزرگوارم با مسئله‌‏ای مواجه شدم که تنها فرد را رهبر عزیزم دانستم تا موضوع را با او در میان بگذارم چرا که جنابعالی همیشه نسبت به خانواده حضرت امام ـ قدس سره ـ محبت داشته‏‌اید.

والده مریضم به جدّ دستور فرمودند تا از این سفر منصرف شده و در کنارشان باشم. از آن حضرت درخواست می‌نمایم در صورتی که اجازه فرمایید خواست والده مکرمه را برمسئولیت جدید مقدم دارم و از این سفر روحانی و خدمت مورد علاقه‌ام به خاطر مادر رنجدیده چشم بپوشم. البته خود را موظف می‌دانم که تا همیشه در خدمت انقلاب و اسلام و رهبری معظم باشم. خداوند به جنابعالی طول عمر با برکت مرحمت فرماید.»

مرحومه خانم ثقفی همسر امام یکبار در مصاحبه ای، موضوع را چنین بیان کردند: «یکروز [احمد] آمد اینجا... نشست بعد از احوالپرسی ها گفت، خانم من امیرالحاج شده‏ ام. گفتم، چرا؟ قضایا را تعریف کرد که آقای خامنه‏‌ای به من گفته‏ اند که این مسئولیت را قبول کن. من به او گفتم، احمدجان تو حتماً بهتر از من می‏ دانی که ملک فهد تابع دستورهای امریکا است. اگر شما به آنجا بروی و مصلحت امریکا چنین قرار بگیرد که شما را بگیرند و به فهد دستور دهد، فهد اطاعت می ‏کند و این چیزی است که هم برای تو و هم برای ایران مناسب نیست. ایشان رفتند و اطلاعیه‏ ای در جواب نوشتند که خانم راضی نیستند.»

رهبری معظم انقلاب نیز 25 فروردین 1370 با این استعفا موافقت نموده و می‌نویسند: «از پیشامدی که منجر به بروز مشکل برای جنابعالی در تصدی مسئولیت حج گردید متأسف شدم، بالخصوص با توجه به اهمیت حج و ضیق وقت که مستلزم تلاش مضاعف و اعمال فوریت در ترتیب مقدمات این فریضه بزرگ الهی است؛ لیکن از آنجا که رعایت حال همسر مکرمه حضرت امام ـ‏‌قدس‏‌الله نفسه الزکیه ـ را لازم و مشارٌالیها را دارای حق عظیمی نسبت به خود و همه مخلصان آن عزیز راحل می‌‏شمارم با استعفای جنابعالی موافقت می‌‏نمایم.»[4]

هاشمی و برنامه‌ریزی برای ریاست سیداحمد بر مجلس

پس از رحلت امام خمینی (ره) احمدآقا ناراحتی بسیاری داشتند و هیچ‌گونه سمتی را قبول نمی‌کردند. هاشمی در کتاب خاطرات سال 68 خود و در خاطرات مربوط به 4 تیرماه 1368 می‌نویسد: از احمدآقا خواستیم کاندیدای نمایندگی مجلس شود که پس از من ریاست مجلس را به عهده بگیرد. نماینده‌ها هم نامه نوشته‌اند و همین را خواسته‌اند،‌ ولی ایشان به خاطر کسالت و افسردگی، آمادگی کار ندارد و مصلحت نمی‌داند به این زودی سمتی بپذیرد. ترجیح می‌دهد چند ماه دیگر اقدام کند. (صفحه 200)

انتقادهای احمدآقا به دولت سازندگی

شاید یکی از حساسترین و بحث برانگیزترین سخنرانی‌های حاج احمدخمینی پس از رحلت امام، سخنان او در جمع مدیران وزارت اطلاعات در مهرماه سال 73 باشد. وی در این سخنرانی ابتدا کارکنان وزارت اطلاعات را «سربازان گمنام امام زمان» می نامد و ادامه می دهد: باید با گروه های آشکار و پنهان که ثبات و امنیت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را تهدید می کنند امام گونه برخورد کنیم و اجازه ندهیم تحت عناوین فریبنده متخصص ولو غیرمتعهد، سرمایه داران بزرگ که مسلماً در بین آنها جاسوس ها هم هستند، برای گردش چرخ های اقتصاد کشور در بدنه نظام نفوذ کنند. اینجانب چندسال قبل هشدار دادم که مذاکره با سرمایه داران بزرگ برای به گردش درآوردن چرخ اقتصاد کشور خطر بزرگی برای انقلاب است! امروز هم سرمنشأ گرانی و اخلال در امور را نفوذ سرمایه داران بزرگ در پیکره اقتصاد کشور می دانم. ما اگر بخواهیم با کسبه جزء و خرده فروشان برخورد کنیم به بیراهه خواهیم رفت. باید با تروریست های اقتصادی و سرمایه داران وابسته به خارج بشدت برخورد کنیم. آنها کسانی هستند که خود و ایادی متخصصشان در رشته های مختلف در ارگان های اقتصادی، فرهنگی و دانشگاهی نفوذ کرده اند و در مواردی با نفوذ در دستگاه های دولتی، عملکرد انقلابی نظام و فرزندان امام را زیر سؤال می برند. در کارخانه ها و ادارات همه تلاش خود را می کنند تا مردم را نسبت به نظام اسلامی و انقلاب بدبین کنند... از اول گفتیم که اینگونه سرمایه داران بغیر از منافع شخصی به چیزی معتقد نیستند. چون جو عمومی کشور مذهبی است، با یک ته ریش و تسبیح، خود را مسلمان دو آتشه جا می زنند و به کار خودشان مشغول می شوند. اینکه در ادارات فساد و رشوه خواری است به این علت است که ما از اول برخورد قاطعی با این گونه افراد نداشته ایم. وقتی می بینید عده ای بی ضابطه و از برخورد آرام نظام سوء استفاده کرده و وارد کشور می شوند، اموالشان را پس می گیرند و براحتی فعالیت های گذشته خود را ادامه می دهند و کم کم به صورت شبکه‌های حرفه ای وارد مراکز اقتصادی و تولیدی، ادارات و دانشگاه ها می شوند، باید انتظار داشت که جوان‌های انقلابی که تا دیروز در برابر گلوله های دشمن می ایستادند امروز بی تفاوت شوند!»

خاطرات دکتر علی لاریجانی از آن روزها و بازتاب این انتقادها نیز خواندنی است: « دراخبار داخلی، موضعگیری و انتقاد شدیداللحن حجت الاسلام آقای حاج سیداحمد خمینی خبر مهمی بود. سخنان ایشان در رسانه های داخلی و خارجی انعکاس گسترده ای داشت. رسانه های خارجی این سخنان را مخالفت با سیاست های دولت آقای هاشمی تلقی کرده و روی آن داستان سرایی کرده اند. هرچند ظاهر این مطلب مخالفت با سیاست های دولت آقای هاشمی است، ولی نه آن طور که در رسانه های خارجی بزرگ شد!» (سه شنبه 5/7/1373)

ذکر این نکته ضروری است که ما هرگز این انتقادهای حاج احمدخمینی را از دولت، به منزله دشمنی و مخالفت او با آقای هاشمی تلقی نمی کنیم، اما به هر حال نباید فراموش کرد که حاج احمد از سیاست های فرهنگی و اقتصادی دولت و عدم توجیه کافی به آزادی بیان و رفع محرومیت ها گلایه داشت. البته خود آن مرحوم در سخنان دیگری به این شبهه مخالفت پاسخ می دهد: «بعضی ها ایجاد شبهه می کنند که من با آقای هاشمی اختلاف نظر دارم، اما حقیقت مطلب این گونه نیست و ما در اصول کلی وحدت رویه داریم و اصلاً هیچ اختلافی در میان ما وجود ندارد.»[5]

روز ۲۱ اسفند چهار روز پیش از درگذشت سید احمد خمینی، سخنان انتقادی تندی از او درباره اوضاع کشور در دولت هاشمی رفسنجانی در هفته‌نامه امید منتشر شد. در ادامه بخشی از این اظهارات یادگار امام خمینی(ره) آمده است.

«الان داخل شانزدهمین سال از عمر انقلاب اسلامی هستیم و هنوز بعضی از مسئولین، حتی مسئولین نهادهایی که پس از انقلاب تاسیس شده اند، مشکلات مدیریتی و مسایل خود را به گردن رژیم گذشته می اندازند و ندانم کاری های خود را ناشی از مشکلات بجا مانده از رژیم طاغوت می دانند! ایضاً بعضی‌ها همه نقاط ضعف و بی‌کفایتی خود را با هیاهو به گردن استکبار جهانی و آمریکا انداخته و از زیر بار مسئولیت شانه خالی می‌کنند. مشکلات و مسایل ما به کارشکنی آمریکا و ضدیت صهیونیست‌ها برمی‌گردد شکی نیست، اما گسترش فساد اداری و رشوه‌خواری در ادارات و مؤسسات دولتی به خودمان برمی‌گردد. اتخاذ تصمیمات نابخردانه درباره ذخایر ارزی مملکت توسط خودمان بوده است

«آیا آمریکا به ما گفت که دور دنیا راه بیفتیم و از هر کشور و دولتی که سر راه‌مان بود چند صد میلیون و چندین میلیارد دلار وام بگیریم و مملکت را زیر بار استقراض خارجی ببریم؟ ... یک مدت ایام ماه عسل بود، آقایان از دردسر جنگ فراغت یافته و پول‌های موجود را هزینه می‌کردند. دوستان انقلاب و نظام مرتباً حرص می‌خوردند و مضرات دریافت وام‌های سنگین خارجی را گوشزد می‌کردند، اما آقایان در مصاحبه‌های خود دریافت هرگونه وجهی را از کشورهای خارجی تکذیب کرده و با قاطعیت می‌گفتند: ما هیچ‌گونه بدهی خارجی نداریم. اما حالا اعلام می‌شود که صحبت از 35 تا 40 میلیارد دلار بدهی است و هر چند هفته یکبار اخبار مربوط به نحوه پرداخت بدهی‌ها به آلمان، فرانسه، انگلیس، هلند، کره، ژاپن و بعضی ممالک دور و نزدیک در جراید چاپ می‌شود و یک نفر هم نیست که این روزنامه‌ها را بردارد ببرد بگذارد جلوی برادر دکتر عادلی رئیس کل سابق بانک مرکزی و دکتر نوربخش وزیر سابق دارایی و از آقایان بپرسد که مگر شما نمی‌گفتید ما صَنّار به ممالک خارجی بدهکار نیستیم؟»

اما مهمترین بخش از سخنان حاج احمد خمینی به ماجرای افزایش یکباره قیمت دلار در آن زمان بازمی گردد که گفته بود:«بی سر و صدا 150 تومان به قیمت دلار اضافه کردند و کسی هم نفهمید. مگر رئیس کل بانک مرکزی قول نداده بود که قیمت دلار را در حدود 100 تومان ثابت نگه می دارد، پس چه شد؟ چرا همه مشکلات و نارسائیها را به گردن آمریکا و دیگران می اندازیم. آیا اختلاس از بیت المال نیز به آمریکا مربوط می شود؟»[6]

انقطاع از دنیا و انزوای احمدآقا

بُعد دیگر شایسته توجه شخصیت سید احمد مرحله انقطاع او از دنیا و امور آن است گویا سید احمد در چند سال آخر عمر به «مقام انقطاع» رسیده بود و عمر خود را بیشتر در پرداختن به امور معنوی می‌گذراند و تمرین «عرفان عملی» می‌کرد. او در این دوره از زندگی‌اش محل دور افتاده‌ای در نزدیکی قم را برای تمرین و ممارست عرفان عملی برگزید و این محل که کوشک نصرت نام داشت در آن برهه شاهد راز و نیازها و مناجات‌های شبانه سید احمد بود.

او در آن برهه از زندگی‌اش شاید خود را برای سفری جدی مهیا می‌کرد. او در کوشک نصرت «نماز می‌خواند، دعا می‌کرد، به تلاوت قرآن می‌پرداخت و گاهی هم با دوستان مباحثه می‌کرد. گاهی این مباحثه‌ها چندین ساعت به درازا می‌کشید... او آن اوایل با نور فانوس آنجا زندگی می‌کرد...»

سیداحمد در آن دوران با اهالی روستاهای اطراف کوشک نصرت ارتباط عاطفی عمیقی برقرار کرده بود به گونه‌ای که آنان پس از فوت سید احمد نام آن منطقه را از کوشک نصرت به «احمدآباد» تغییر دادند.[7]

 

احمدآقا چگونه فوت شد؟

سیدرحیم میریان، از محافظین و همراهان احمدآقا، در مصاحبه‌ای درباره فوت ایشان می‌گوید: یک روز صبح حاج احمد آقا آیفون زد که «خودت را به من برسان.» یک ماه قبل از فوتش بود. من فورا رفتم و دیدم نشسته کنار دیوار و رنگش مثل گچ، سفید شده و سرش را با حالت عجیبی روی دیوار گذاشته. فورا زنگ زدم به دکترها. او را در همان خانه بستری کردند.تقریبا چهار پنج ساعتی زیر سرم بود تا به هوش آمد. بعد از آن هر جا می‌نشست، می‌گفت: «باید رفته باشم.این میریان نگذاشت.» من می گفتم: «آقا!به من چه؟ عمر دست خداست.» روزی که فوت کرد، شبش خانه برادر زنش بود. بعد آمده بود و قرصهایش را خورده و خوابیده بود. ظاهرا نزدیک اذان صبح سکته کرده و از تخت، پایین افتاده بود. من صبح زود آمدم و ماشین را برای انجام کاری برداشتم و بردم. آن موقع خبری نبود. ساعت هشت که بر گشتم، به من گفتند که حاج احمد آقا را برده اند بیمارستان. پرسیدم: چرا؟ گفتند: «حالش به هم خورده» من چون آن خاطره را داشتم، گفتم: «چیزی نیست. شاید مثل همان روز شده.» بعد که رفتم بیمارستان بالای سرش، دیدم این دفعه مثل آن بار نیست. زمین تا آسمان فرق کرده. شاید قسمت این بود.[8]


[1]- http://farsi.khamenei.ir/memory-content?id=20305

[2]-http://shohadayeiran.com/fa/news/111420/

[3]-http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13931206001096

[4]- http://namehnews.ir/fa/news/34834/

[5]- http://rasekhoon.net/article/show/211759/

[6]-http://www.fardanews.com/fa/news/391459/

[7]-http://oral-history.ir/?page=post&id=1323

[8]- http://rivasjonoob.ir/?p=27216

۰ نظر ۲۵ اسفند ۹۵ ، ۱۵:۴۹
حسن حیدری